تأثیر حجاب در بهزیستی روانشناختی زنان خانهدار شهر همدان
Article data in English (انگلیسی)
- Goldenberg, I., & Goldenberg, H. (2008). Family therapy: An overview. Pacific Grove, CA: Brooks/Cole.
- Halford, W. K. & Sweeper, S. (2013). Trajectories of adjustment to couple relationship separation. Family Process, 52(2), 228-243. https://doi.org/10.1111/famp.12006.
- Hopkins, N. & Greenwood, R. M. (2013). Hijab, visibility and the performance of identity. European Journal of Social Psychology, 43(5), 438-447. https://doi.org/10.1002/ejsp.1955.
- Joosub, N. & Ebrahim, S. (2020). Decolonizing the hijab: Muslim women’s narratives on identity and agency. Feminism & Psychology, 30(2), 249-266.
- Korb, S., Wozniak, M. & Niedenthal, P. M. (2021). Hijab and perception of facial emotions: Cross-cultural differences in Austria and Turkey. Frontiers in Psychology, 12, 642-655. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2021.642655
- Mahmud, Y. & Swami, V. (2010). The influence of the hijab (Islamic head-cover) on perceptions of women’s attractiveness and intelligence. Body Image, 7(1), 90-93. https://doi.org/10.1016/j.bodyim.2009.09.003.
- Pasha-Zaidi, N. (2015). The hijab effect: An exploratory study of the influence of hijab and religiosity on perceived attractiveness of Muslim women in the US and the UAE. Journal of International Women’s Studies, 16(2), 40-56.
- Safdar, S. & Jassi, A. (2021). The meanings of the hijab (MOTH): Development and validation of a measure. Asian Journal of Social Psychology, 24(4), 486-500. https://doi.org/10.1111/ajsp.12487.
- Swami, V., Miah, J., Noorani, N. & Taylor, D. (2014). Is the hijab protective? An investigation of body image and related constructs among British Muslim women. British Journal of Psychology, 105(3), 352-363. https://doi.org/10.1111/bjop.12045.
تأثير حجاب در بهزيستي روانشناختي زنان خانهدار شهر همدان
زهره سوزني / دکتري روانشناسي عمومي دانشگاه آزاد کرمانشاه soozani52@gmail.com
کريم افشارينيا/ دانشيار گروه روانشناسي دانشگاه آزاد کرمانشاه afshar292@iau.ac.ir
دريافت: 11/04/1404 ـ پذيرش: 15/07/1404
چکيده
پژوهش حاضر با هدف مقايسۀ بهزيستي روانشناختي زنان خانهدار محجبه و غيرمحجبه در شهر همدان انجام شد. روش پژوهش از نوع علّي ـ مقايسهاي است. جامعۀ آماري شامل کليۀ زنان خانهدار شهر همدان بود که به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند. از ميان جامعۀ ۳۰۰ نفري، با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي ساده و بر اساس جدول کرجسي و مورگان، ۱۲۰ نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامۀ بهزيستي روانشناختي ريف بود که بهطور تصادفي بين دو گروه شامل ۶۰ زن محجبه و ۶۰ زن غيرمحجبه توزيع گرديد. ابزار مورد استفاده پرسشنامۀ بهزيستي روانشناختي ريف بود و با استفاده از نرمافزار SPSS-25 دادههاي گردآوريشدۀ پرسشنامه مورد تجزيهوتحليل قرار گرفت که نتايج نشان داد شاخصهاي پذيرش، تسلط بر محيط، رشد شخصي و هدفمندي در زندگي زنان محجبه نمرات مطلوبتري داشتهاند که نشاندهندۀ آرامش رواني بيشتر آنان است. در مقابل، در ابعاد استقلال فردي و ارتباط مثبت با ديگران، زنان کمحجاب امتياز بالاتري کسب کردند. به بيان ديگر، اين گروه در زمينۀ تصميمگيري مستقل، گسترش روابط اجتماعي و تعريف اهداف شخصي فعالتر بودهاند، ولي در کل نتايج بهدستآمده حاکي از آن است که بهزيستي روانشناختي خانمهاي محجبه نسبت به غيرمحجبه از لحاظ آماري تفاوت معناداري دارد.
کليدواژهها: حجاب، بهزيستي روانشناختي، آزمون بهزيستي روانشناختي ريف.
مقدمه
در سالهاي اخير منابع استرسزا و محيطهاي نامساعد روبه افزايش است (ساپينگتون، 1394). علـيرغم اينكـه اين مشكلات سلامت تمامي گروههاي جامعه را تحت تأثير قرار داده است، اما در بين زنان خانهدار به علت نداشتن تنوع و سرگرمي بيشتر است؛ تا جايي كه گفته شده مشكلات سلامت روان در آنان بـه موضـوع عمومي و در حال شكلگيري تبديل شده كه نيازمند برخي اقدامات پيشگيرانه جدي است (عبداللهي، 1400). در اين راستا آنچه به نظر ميرسد براي زنان ضرورت داشته باشد، تقويت سلامت روان آنهاست. سلامت روان مقياسي براي سنجش ميزان كيفيت زندگي افراد و جوامع است (ساپينگتون، 1394).
سلامت روان شامل توانايي فرد در لذت بردن از زندگي و ايجاد تعادل بين فعاليتهاي زندگي و تلاش براي دستيابي به تابآوري روانشناختي است (کازروني، ۱400).
از نظر دوويچ و فيشمن ملاکهاي مهم سلامت رواني عبارتاند از: شناخت خود و محيط، استقلال فردي، رفتار بهنجار و منطبق با معيارهاي جامعه و يكپارچگي شخصيت. همچنين سازمان جهاني بهداشت نيز، سلامت روان را احساس دروني خوب داشتن، اطمينان از كارآمدي، اتكا بــه خود، ظرفيت رقابــت، تعلــق بيــننســلي، خــودشــكوفايي، معنويت تواناييهــاي بالقــوة فكــري و هيجانــي معرفــي ميكند (ساپينگتون، 1394).
ما انسانها بدون شک در زندگي به دنبال رسيدن به آرامش هستيم و تمامي همت و تلاش خود را بهکار ميبنديم تا به يک آرامش نسبي رسيده و به دنبال يک منبع انرژي براي خود هستيم. بهترين منبع انرژي اجراي فرامين الهي است. دستورات خداوند يک فرمان قاطع و حکمي است که قابل تغيير نبوده و راه رسيدن به رستگاري و آرامش است و کسي که آن را با آگاهي انتخاب کند سلامتي روان وي تضمين است (کازروني، ۱۴۰۰).
حجاب داشتن نيز يکي از احکام خداست و ارتباط مستقيمي با سلامت روان خانمهاي خانهدار دارد. وقتي خالق حکم به امري کند، صددرصد به نفع خود ماست و امروزه نيز علم با تحقيقات انديشمندان و پژوهشگران هشت مورد ذيل را به اثبات رسانيده است (رجبي، 1398):
1. احساس ايمني و آرامش داشتن. 2. پختگي و بلوغ عاطفي و رواني. 3. احساس پرارزشي و قيمتيتر شدن.
۴. کاهش غريزۀ خودشيفتگي و خودنمايشي. ۵. بالا رفتن کرامت و عزتنفس. 6. نگهداري از هيجانات و عواطف انساني. 7. متعهد شدن به قوانين اخلاقي و انساني. ۸. محکم و استوار و قوي ماندن در مسير الهي است.
در ضمن هر موجودي دوست دارد آنچه را مالک است حفظ نموده و در مقابل متجاوزان از آن دفاع کند. اين غريزه در شکل عاليتر در انسان وجود دارد و بهصورت غريزۀ نوعدوستي، دفاع از عقايد، وطن و چيزهاي بسيار ديگر، بروز ميکند. حجاب هم يکي از اين غريزههاست؛ لذا ميبينيم انسانهاي اوليه و غارنشينان با برگ درختان و پوست حيوانات خود را ميپوشاندند (خدادادي و همکاران، 1400).
داستان آدم و حوا فطري بودن پوشـش را ثابت ميکند. قرآن ميفرمايد: «آنگاه که آدم و حوا از آن درخت ممنوعه چشيدند، پوشش آن دو از بين رفت که به سرعت با برگ درختان خود را پوشاندند» (طه: 121).
سرعت پوشش با برگ درختان بهشتي ولو بهطور موقت بيانگر فطري بودن پوشش است. با پيشرفت زمان نوع پوشش هم عوض ميشود تا به امروز که پوشش بهگونههاي مختلف وجود دارد (مشهدي فراهاني، 1402).
تحقيقات اخير انديشمندان نقش حجاب و سلامت روان را به اثبات رسانده که فرد با پوشش خود نوعي احساس تسلط بر خود و امنيت داشته که به نوعي از خود مراقبت کند (کازروني ۱۴۰۰).
حجاب به پوشش شرعي زن در برابر مرد نامحرم گفته ميشود. به گفتۀ فقيهان و ديگر عالمان مسلمان، حجاب از واجبات مسلّم و ضروريات دين اسلام و مذهب است و در آياتي از قرآن و احاديثي از ائمه بر وجوب و اهميت آن تأکيد شده است (رضوي، 1401). اهميت حجاب و پوشش در اسلام به اين دليل است که نظام خانواده از گسستگي حفظ شود و اعضاي آن از خطرات و آسيبهاي رواني بيبندوباري مصون بمانند (رجبي، 1398).
آزادي زن در جلوهگري و نمايش زيباييهاي زنانگي، آثار مخربي بر سلامت رواني خانواده و بهويژه خودش دارد (شفيعي مازندراني، 1390)؛ زيرا مفهوم بدحجابي اين است که زن مجاز باشد براي هر مردي خودآرايي کند که ادامة اين رفتار سبب خروج زن از خانه و آوارگي در کوچه و خيابان خواهد شد. اين در حالي است که نشو و نماي نيروي فعال زن در خانه و خانواده است و تمام استعدادها و قدرت تأثير فوقالعادهاي که زن ميتواند در رشد و تعالي جامعۀ انساني داشته باشد، در سايۀ خانه و خانواده شکوفا ميشود (رجبي، 1398). به گفتۀ لمبروزو براي زن نيکوترين دورۀ زندگاني، همان دورهاي است که همۀ نيروهاي روحي و جسمي او صرف پرداختن به خانه و خانواده خود باشد. آزاد شدن از قيد خانه و خانواده، به معناي از دست دادن آرامش و امنيت رواني است (Goldenberg, 2008).
بحث علمي از مسئلۀ حجاب در کشور ايران، همزمان با آشنايي با جهان تجدد و نهضت مشروطه مطرح شده است. با واقعۀ کشف حجاب، مسئلۀ حجاب از يک مسئلۀ مذهبي صرف، به پديدهاي سياسي و فرهنگي تبديل شد، و بيشترين آثار علمي دربارۀ حجاب، در اين دوران و دورههاي پس از آن نگاشته شد. پس از انقلاب اسلامي ايران، مسئلۀ حجاب اجباري مطرح شد و در سال ١٣٦٠ قانوني به تصويب رسيد که طبق آن، بيحجابي تخلف محسوب ميشود. در تقويم ايران، 21 تيرماه سالروز قيام مردم مشهد عليه کشف حجاب، روز عفاف و حجاب نامگذاري شده است (موسوي و همکاران، 1400).
جاي هيچ شک و شبههاي وجود ندارد که حجاب اثرات و فايدههاي فراواني چه بر جسم و چه بر روان زنان و همچنين مردان دارد. پوشيدگي و عفاف چون سدي محکم زن را از هرگونه تحقير و ذلت مصون داشته و مردان نيز ذهن آرامتري داشته و از هرگونه تنوعجويي در امان خواهند بود (عبداللهي، 1400).
خالق بشريت بر سرشت انساني واقف است، به همين دليل با واجب کردن حجاب ميخواهد کرامت و مقام زن حفظ شود، و دوست ندارد که زن اسير روان دست اجانب و شهوتپرستان شده و بهعنوان کالاي جنسي به وي نگاه شود که فقط براي برطرف کردن نياز جنسي باشد و جايگاه و ارزش وي پايين بيايد (مطيرزاده معرف، 1396).
اسلام، خوشيهاي مشروع را براي زن ميپسندد و البته تأمين آن را در سايۀ عفاف ميداند. عفاف که ثمرۀ حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پريشاني و در نهايت باعث رضايت وجدان است. چه بسيارند عوامل ناامني فکري و ذهني که عفاف مانع بروز آنهاست. عفاف، موجب احساس امنيت و شرف آدمي است و باعث ميشود که آدمي بتواند در طول حياتش درست فکر کند و نيکو تصميم بگيرد (جعفرزاده شهربابکي، 1400).
زن به دليل اينکه عواطف و احساسات قويتري در برابر مرد دارد، از نظر رواني نفوذپذيرتر از مرد است؛ يعني از عوامل بيروني بيشتر از مرد متأثّر ميشود. اين تأثّر و نفوذپذيري وقتي از يک منبع، يعني از سوي شوهر باشد، باعث ميشود وحدت و يگانگي رواني زن حفظ شود، ولي وقتي زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر ميشود، به آساني تحت تأثير رواني و عاطفي آنان قرار ميگيرد و وحدت رواني او از بين ميرود، و با از بين رفتن وحدت رواني، دچار اضطراب و آشفتگي ميشود (موسوي و همکاران، ١400).
به خاطر همين مسائل اهميت و ضرورت حجاب براي بانوان چه از بعد روان و چه از بعد دين و جسمي لازم است و ميبايست به آنان آگاهي داد. اگر خانمي بدحجابي را انتخاب ميکند، بر اثر عدم آگاهي و اطلاعات پوشش خود را کنار گذاشته است؛ ازاينرو تصميم گرفتم به زبان علمي مسئلة پوشش را به آنان بيان کنم، و سهم خود را در اين زمينه هرچند اندك ادا نمايم.
روش پژوهش
روش تحقيق با توجه به اهداف تحقيق از نوع علّي ـ مقايسهاي (يا پسرويدادي) يک روش تحقيق غيرآزمايشي استفاده شد که در آن مقايسۀ دو گروه از افراد محجبه و غيرمحجبه صورت گرفت.
جامعۀ آماري ۳۰۰ نفره شامل همۀ زناني که به مراکز مشاورۀ شهر همدان در سال ۱۴۰۳ مراجعه نموده بودند که به روش نمونهگيري تصادفي ساده انتخاب شدند.
آزمون بهزيستي روانشناختي ريف بهصورت تصادفي به ۶۰ خانم محجبه و ۶۰ خانم غيرمحجبه داده شد، البته ملاک انتخاب، خانهدار بودن، تمايل آنها به تکميل پرسشنامه، ساکن همدان بودن، متأهل بودن، توانايي در جواب دادن به پرسشنامه و نداشتن سابقۀ بيماري و اختلال رواني حاد بود.
نتايج آزمون در دو بخش آمار توصيفي و استنباطي از طريق نرمافزار SPSS-25 مورد تجزيهوتحليل قرار گرفت.
در نهايت از جداول متقاطع و مقايسۀ ميانگينها و انحراف معيار و تحليل همبستگي نمودارهاي پراکندگي و ضرايب همبستگي استفاده شد.
در اين تحقيق براي گردآوري اطلاعات از آزمون بهزيستي روانشناختي ريف استفاده شد که اين پرسشنامه در سال 1989 توسط ريف و کيس ساخته شد و در سال 2002 مورد تجديدنظر قرار گرفت. هدف اين پرسشنامه اندازهگيري بهزيستي روانشناختي افراد است. فرم کوتاه پرسشنامة RSPWB داراي 18 سؤال است که جواب هر سؤال بهصورت طيف ليکرت پنجدرجهاي از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم است.
هدف ارزيابي و بررسي بهزيستي روانشناختي از ابعاد مختلف «استقلال، تسلط بر محيط، رشد شخصي، ارتباط مثبت با ديگران، هدفمندي در زندگي، پذيرش خود» در بين زنان محجبه و غيرمحجبه بود.
اين مهم بر روي ۳۷۶ نفر از بين دانشجويان رشتههاي مختلف کارشناسي و وروديهاي مختلف با بهرهگيري از نمونهگيري چندمرحلهاي انتخاب و آزمون روي آنها اجرا شد. براي تحليل دادهها از آلفاي کرونباخ و تحليل عاملي تأييدي استفاده گرديد. نتايج نشان دادند ضريب پايايي دروني آلفاي کرونباخ اين آزمون براي تمام مؤلفهها بيش از ۷۰/۰ است که بر اين اساس ابزار مناسبي است. علاوه بر اين، بررسي روايي سازة ابزار فوق از طريق تحليل عاملي تأييدي نشان داد، مدل شش عاملي پيشنهادي سازندگان در قياس با مدلهاي يک و سه عاملي برازش بهتري داشته و در اين نمونه نيز مورد تأييد است. بر اين اساس، از اين مقياس ميتوان براي سنجش وضعيت بهزيستي روانشناختي افراد بهره گرفت.
يافتههاي پژوهش
در بررسي سلامت روان زنان خانهدار در شش بعد استقلال، تسلط بر محيط، رشد شخصي، ارتباط مثبت، هدفمندي در زندگي و پذيرش، در دو گروه محجبه و کمحجاب از زنان خانهداري که به مراکز مشاوره مراجعه نمودند انجام گرفت. در ذيل نتايج اين بررسي و مقايسة آن بين دو گروه نشان داده شده است.
سلامت روان در بعد استقلال
در جدول (1) ميانگين و انحراف معيار نمرۀ استقلال در دو گروه از زنان خانهدار باحجاب و کمحجاب نشان داده شده است.
جدول 1: ميانگين و انحراف معيار نمرۀ استقلال در دو گروه از زنان خانهدار
گروه Mean SD P-value
محجبه 8/2 8/8 <0.001
کمحجاب 84/1 97/10
بر اساس جدول (1) مشاهده ميشود که ميانگين + انحراف معيار نمرۀ استقلال در زنان خانهدار محجبه و کمحجاب به ترتيب برابر با 8/8 + 8/2 و 97/10 + 84/1 بود. همانطور که مشاهده مي شود نمرۀ استقلال در زنان خانهدار محجبه نسبت به کمحجاب کمتر بود؛ بهطوريکه اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود (p-value<0.001).
سلامت روان در بعد تسلط بر محيط
در جدول (2) ميانگين و انحراف معيار نمرۀ تسلط بر محيط در دو گروه از زنان خانهدار باحجاب و کمحجاب نشان داده شده است.
جدول 2: ميانگين و انحراف معيار نمرۀ تسلط بر محيط در دو گروه از زنان خانهدار
گروه Mean SD P-value
محجبه 4/1 93/8 0.899
کمحجاب 47/1 90/8
بر اساس جدول (2) مشاهده ميشود که ميانگين + انحراف معيار نمرۀ تسلط بر محيط در زنان خانهدار محجبه و کمحجاب به ترتيب برابر با 93/8 + 4/1 و 90/8 + 47/1 بود. همانطور که مشاهده ميشود نمرۀ تسلط بر محيط در زنان خانهدار محجبه نسبت به کمحجاب بيشتر بود، اما اين اختلاف از نظر آماري معنيدار نبود (p-value=0.899).
سلامت روان در بعد رشد شخصي
در جدول (3) ميانگين و انحراف معيار نمرۀ رشد شخصي در دو گروه از زنان خانهدار باحجاب و کمحجاب نشان داده شده است.
جدول 3: ميانگين و انحراف معيار نمرۀ رشد شخصي در دو گروه از زنان خانهدار
گروه Mean SD P-value
محجبه 72/1 55/12 <0.001
کمحجاب 66/1 47/9
بر اساس جدول (3) مشاهده ميشود که ميانگين + انحراف معيار نمرۀ رشد شخصي در زنان خانهدار محجبه و کمحجاب به ترتيب برابر با 55/12 + 72/1 و 47/9 + 66/1 بود. همانطور که مشاهده ميشود نمرۀ رشد شخصي در زنان خانهدار محجبه نسبت به کمحجاب بيشتر بود؛ بهطوريکه اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود (p-value<0.001).
سلامت روان در بعد ارتباط مثبت
در جدول (4) ميانگين و انحراف معيار نمرۀ ارتباط مثبت در دو گروه از زنان خانهدار باحجاب و کمحجاب نشان داده شده است.
جدول 4: ميانگين و انحراف معيار نمرۀ ارتباط مثبت در دو گروه از زنان خانهدار
گروه Mean SD P-value
محجبه 58/1 7/8 <0.001
کمحجاب 8/1 23/10
بر اساس جدول (4) مشاهده ميشود که ميانگين + انحراف معيار نمرۀ ارتباط مثبت در زنان خانهدار محجبه و کمحجاب به ترتيب برابر با 7/8 + 58/1 و23/10 + 8/1 بود، که اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود. همانطور که مشاهده ميشود نمرۀ ارتباط مثبت در زنان خانهدار محجبه نسبت به کمحجاب کمتر بود؛ بهطوريکه اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود (p-value<0.001).
سلامت روان در بعد هدفمندي در زندگي
در جدول (5) ميانگين و انحراف معيار نمرۀ هدفمندي در زندگي در دو گروه از زنان خانهدار باحجاب و کمحجاب نشان داده شده است.
جدول 5: ميانگين و انحراف معيار نمرۀ هدفمندي در زندگي در دو گروه از زنان خانهدار
گروه Mean SD P-value
محجبه 64/1 48/11 <0.001
کمحجاب 2 38/8
بر اساس جدول (5) مشاهده ميشود که ميانگين + انحراف معيار نمرۀ هدفمندي در زندگي در زنان خانهدار محجبه و کمحجاب به ترتيب برابر با 48/11 + 64/1 و 38/8 + 2 بود، که اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود. همانطور که مشاهده ميشود نمرۀ هدفمندي در زندگي در زنان خانهدار محجبه نسبت به کمحجاب بيشتر بود؛ بهطوريکه اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود (p-value<0.001).
سلامت روان در بعد پذيرش
در جدول (6) ميانگين و انحراف معيار نمرۀ پذيرش در دو گروه از زنان خانهدار باحجاب و کمحجاب نشان داده شده است.
جدول 6: ميانگين و انحراف معيار نمرۀ پذيرش در دو گروه از زنان خانهدار
گروه Mean SD P-value
محجبه 82/1 22/15 <0.001
کمحجاب 99/1 4/7
بر اساس جدول (6) مشاهده ميشود که ميانگين + انحراف معيار نمرۀ پذيرش در زنان خانهدار محجبه و کمحجاب به ترتيب برابر با 22/15 + 82/1 و 4/7 + 99/1 بود، که اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود. همانطور که مشاهده مي شود نمرۀ پذيرش در زنان خانهدار محجبه نسبت به کمحجاب بيشتر بود؛ بهطوريکه اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود (p-value<0.001).
نمرۀ کل آزمون بهزيستي و روانشناختي
در جدول (7) ميانگين و انحراف معيار نمرۀ کل آزمون بهزيستي و روانشناختي در دو گروه از زنان خانهدار باحجاب و کمحجاب نشان داده شده است.
جدول 7: ميانگين و انحراف معيار نمرۀ کل آزمون بهزيستي و روانشناختي
گروه Mean SD P-value
محجبه 61/3 68/65 <0.001
کمحجاب 96/3 35/55
بر اساس جدول (7) مشاهده ميشود که ميانگين + انحراف معيار نمرۀ کل آزمون بهزيستي و روانشناختي در زنان خانهدار محجبه و کمحجاب به ترتيب برابر با 68/65 + 61/3 و 35/55 + 96/3 بود، که اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود. همانطور که مشاهده ميشود نمرۀ کل آزمون بهزيستي و روانشناختي در زنان خانهدار محجبه نسبت به کمحجاب بيشتر بود؛ بهطوريکه اين اختلاف از نظر آماري معنيدار بود (p-value<0.001).
بحث و نتيجهگيري
پژوهش حاضر با هدف مقايسۀ سلامت روان زنان خانهدار محجبه و کمحجاب در شهر همدان انجام گرفت. نتايج نشان داد:
زنان محجبه در مقايسه با زنان کمحجاب از سطح سلامت روان بالاتري برخوردارند. اين تفاوت از نظر آماري معنادار گزارش شده است.
در شاخصهاي پذيرش، تسلط بر محيط، هدفمندي در زندگي و رشد شخصي زنان محجبه نمرات مطلوبتري داشتهاند. در مقابل، در ابعاد استقلال فردي و ارتباط مثبت با ديگران زنان کمحجاب امتياز بالاتري کسب کردند. به بيان ديگر، اين گروه در زمينۀ تصميمگيري مستقل و گسترش روابط اجتماعي قويتر هستند.
در مجموع، با وجود برخي برتريها در مؤلفههاي خاص براي گروه زنان کمحجاب، شاخص سلامت روان کلي زنان محجبه بالاتر بوده و نشان ميدهد پايبندي به حجاب ميتواند يکي از عوامل تقويتکنندۀ آرامش رواني در زنان خانهدار باشد (رجبي، 1398).
يافتههاي پژوهش حاضر با نتايج تحقيقات هوشياري و رحمتي (۱۳۹۷)، عليانسب (۱۳۸۹)، کوثري (۱۳۸۷) و رجبي (۱۳۹۸) همسو است. اين مطالعات نشان دادند که حجاب با کاهش اضطراب و افسردگي، افزايش آرامش رواني و تقويت امنيت دروني زنان همراه است (موسوي و همکاران، 1400).
نوري و اکبري (۱۳۹۶) نيز در پژوهشي بر روي دانشجويان دختر دريافتند که ميان سطح دينداري و پايبندي به حجاب با ميزان رضايت از زندگي و سلامت روان رابطۀ مثبت وجود دارد.
اکبرزاده و شريفي (۱۳۹۴) در مطالعهاي بر روي زنان متأهل گزارش کردند که رعايت حجاب و عفاف با شاخصهاي بهزيستي رواني و عزتنفس همبستگي معنادار دارد.
همچنين نتايج با يافتههاي موسوي و همکاران (۱۴۰۰) در خصوص تأثير نوع پوشش بر اضطراب اجتماعي و نگراني از تصوير بدني همراستا است. آنان نتيجه گرفتند دختران داراي حجاب کامل و متعارف، نگراني و نارضايتي کمتري از تصوير بدني خود داشتند.
جعفرزاده شهربابکي (۱۴۰۰) در پژوهشي با رويکرد قرآني ـ روايي بيان کرد که حجاب مهمترين عامل تأمين سلامت رواني زنان است و به تبع آن موجب سلامت رواني کل جامعه ميشود.
در مقابل، نتايج پژوهش فرهوش، عرفاني و حبيباللهي (۱۳۹۸) ناهمخوان است. اين مطالعه تفاوت معناداري ميان سلامت روان زنان محجبه و غيرمحجبه گزارش نکرد و نشان داد عوامل ديگري نظير شرايط اقتصادي و حمايت اجتماعي ميتواند نقش مهمتري ايفا کند.
همچنين صادقي (۱۳۹۵) با بررسي دختران دانشجو نتيجه گرفت که اگرچه حجاب با برخي ابعاد سلامت روان همبستگي دارد، اما متغيرهاي شخصيتي و خانوادگي در برخي موارد اثرگذارتر از نوع پوشش بودهاند.
در سطح بينالمللي نيز مطالعات متعددي به ابعاد مختلف حجاب پرداختهاند. بهعنوان نمونه، هاپکينز و گرينوود (2013) در پژوهشي در بريتانيا نشان دادهاند که حجاب نقشي برجسته در بازنمايي هويتهاي ديني، ملي و جنسيتي زنان مسلمان دارد. صفدر و جاسي (2021) در کانـادا مقياسي تحت عنوانMeanings of the Hijab (MOTH) طراحي کردهاند که ابعاد گوناگون معنايي پوشش اسلامي را ميسنجد و آن را ابزاري معتبر براي تحليل روانشناختي حجاب معرفي کردهاند. سوامي و همکاران (2014) در انگلستان دريافتند که زنان محجبه در مقايسه با زنان بدون پوشش اسلامي، تصوير بدني مثبتتر و وابستگي کمتري به ايدئالهاي رسانهاي دارند و حجاب در اين زمينه نقش محافظتي ايفا ميکند. محمود و سوامي (2010) نيز نشان دادهاند که مردان غيرمسلمان زنان محجبه را کمتر جذاب و باهوش ارزيابي ميکنند؛ درحاليکه اين نگرش در ميان مردان مسلمان تعديل ميشود. پژوهش پاشازيدي (2015) در ايالات متحده و امارات متحدۀ عربي نيز حاکي از آن است که زنان محجبه در برخي بسترها جذابتر ارزيابي ميشوند؛ هرچند زمينههاي فرهنگي در شکلگيري اين برداشت نقش مهمي ايفا ميکند. افزون بر اين، يوسوب و ابراهيم (2020) در مقالهاي با رويکردي انتقادي نشان دادهاند که تجربۀ زنان از حجاب انعطافپذير و چندلايه است و اغلب ميان هنجارهاي ديني، انتظارات فرهنگي و تجربۀ فردي آنها تعارض مشاهده ميشود. در نهايت، کورب و همکاران (2021) در پژوهشي ميانفرهنگي به بررسي سوگيريهاي ادراکي در تشخيص هيجانات چهرههاي محجبه پرداختهاند و نشان دادهاند که در برخي فرهنگها، زنان باحجاب ممکن است بهطور نادرست غمگين يا منزوي درک شوند (عبداللهي، 1400).
برآيند اين مطالعات نشان ميدهد که حجاب از جنبههاي مختلف تاريخي، فقهي، روانشناختي، اجتماعي و فرهنگي و بينالمللي مورد بررسي قرار گرفته است. درحاليکه پژوهشهاي داخلي بيشتر به ابعاد ديني، فلسفي، تربيتي و سلامت رواني پرداختهاند، پژوهشهاي خارجي اغلب بر هويت، تصوير بدني، ادراک اجتماعي و تجربههاي بينفرهنگي متمرکز بودهاند. با وجود اين تلاشها، خلأهايي همچون فقدان مطالعات بينرشتهاي گسترده، کمبود پژوهشهاي ميداني تطبيقي و بررسي دقيق تأثير رسانهها و تحولات فرهنگي معاصر همچنان محسوس است. اين امر ضرورت انجام تحقيقات نوين، تلفيقي و بينفرهنگي را در زمينۀ حجاب بيش از پيش آشکار ميسازد (مشهدي فراهاني، 1402).
نويسنده در نهايت نتيجه ميگيرد که گرچه برخي مؤلفههاي روانشناختي مانند استقلال و هدفمندي ممکن است در گروه زنان کمحجاب برجستهتر باشد، اما سلامت روان کلي در زنان محجبه قويتر است و اين ميتواند به نقش حجاب در ايجاد آرامش، امنيت رواني و صيانت از کرامت فردي مرتبط باشد.
اميد است اين پژوهش بتواند راهگشاي بسياري از زنان خانهداري که ناآگاهانه با فرامين الهي مبارزه ميکنند باشد.
- اکبرزاده، محمد و شریفی، لیلا (1394). رابطۀ حجاب و عفاف با بهزیستی روانی و عزتنفس در زنان متأهل. پژوهشهای روانشناسی کاربردی، ۶(۲)، 531ـ542.
- جعفرزاده شهربابکی، فاطمه (1400). تأثیر حجاب بر سلامت روانی زنان از منظر آیات و روایات. رویکردهای پژوهشی در علوم اجتماعی،۷(۲۷)، 59ـ67.
- خدادادی، سعید، صالحی، مصطفی، رضایی، محمدعلی و قربانیپور، محمدصادق (1400). اسلام و علوم اجتماعی؛ زمینههای تربیت دینی جوانان از نگاه رهبری. فقه و حقوق نوین، 7، 186ـ199.
- رجبی، عباس (1398). حجاب و نقش آن در سلامت روان. قم: مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- رضوی، تبسم فاطمه (1401). حجاب برتر، حجاب دیروز یا حجاب امروز. گفتمان اندیشه انتشارات پرستاران جوان، 5(۹).
- ساپینگتون، اندرو (1394). بهداشت روانی. ترجمۀ حمیدرضا شاهیبرواتی. تهران: روان.
- شفیعی مازندرانی، سیدمحمد (1390). چیستی حجاب اسلامی: معناشناسی از منظر آیات. پژوهشهای فقهی.
- صادقی، مریم (1395). بررسی رابطۀ حجاب با ابعاد سلامت روان در دختران دانشجو. روانشناسی دین و معنویت، 9(3)، 107ـ120.
- عبداللهی، رضا (1400). نقش حجاب در سلامت روان. رویش، 49ـ60.
- علیانسب، مهدی (1389). حجاب و بهداشت روانی. علوم تربیتی و روانشناسی. تهران: مهدوی.
- کازرونی، مریم (1400). مدیریت استرس. تهران: روان
- کوثری، محمد (1387). حجاب و آثار آن بر امنیت روانی خانواده. تهران: ققنوس.
- مطیرزاده معرف، سکینه، محمدی، محمدمهدی و هاشمی، سیدمحسن (1396). بررسی تأثیر حجاب بر بهداشت جسمی و روانی زنان. علوم رفتاری، 85، 258ـ272
- مشهدی فراهانی، ملکه (1402). بهداشت روانی. تهران: رشد.
- موسوی، سیدولیالله، رضایی، سجاد، قربانپور لفمجانی، امیر و هاشمی، سیده محبوبه (1400). تأثیر نوع پوشش (حجاب کامل، متعارف و نامتعارف) بر اضطراب اجتماعی، نگرانی و نارضایتی از تصویر بدنی دختران دانشجو. پیشرفتهای نوین در علوم رفتاری، ۶(۵۴)، 25ـ38.
- نوری، الهام و اکبری، زهرا (1396). رابطۀ دینداری و پایبندی به حجاب با سلامت روان و رضایت از زندگی. پژوهشهای روانشناسی دین، (۲)، 111ـ122.
- هوشیاری، زهرا و رحمتی، علی (1397). بررسی نقش حجاب در ارتقای سلامت روانی زنان. مطالعات روانشناسی زنان، ۵(۱).
- فرهوش، سمیه، عرفانی، لیلا و حبیباللهی، سعیده (1398). حجاب و سلامت روانی: یک بررسی تطبیقی. علوم اجتماعی، ۱۲(۴۷)، 331ـ346.




