ارتباط میان سبکهای عشق و ویژگیهای شخصیتی
Article data in English (انگلیسی)
، سال سوم، شماره سوم، پاییز 1389، ص 53 ـ 74
Ravanshenasi-va- Din, Vol.3. No.3, Fall 2010
ارتباط میان سبک های عشق و ویژگی های شخصیتی
چکیده
مقالة حاضر به بررسی رابطة عشق و شخصیت می پردازد. هدف از این بررسی شناخت هر چه بیشتر عشق و مهار آن است. برای عملیاتی کردن مسئله از آزمون سبکهای عشق هنریک استفاده شده است. این آزمون براساس تحقیقات جان لی شکل گرفته است. او برای عشق، شش سبک را طراحی کرد. این سبکها عبارت اند از سبک عشق پرشور، نمایشی، دوستانه، منطقی، وابستة وسواسی(رمانتیک) و ایثارگرانه1 که هر یک از زاویهای به مسئلة عشق پرداختهاند. برای بررسی شخصیت نیز از دو آزمون NEO و MMPI استفاده و با طرح همبستگی اسپیرمن رابطة آنها بررسی شد. فرضیة مقاله ارتباط عشق و شخصیت و همچنین ارتباط سبکهای عشق با صفات و اختلالات خاص است. پس از تحلیل آماری، فرضیة اصلی یعنی رابطة عشق و شخصیت معنادار و ابعاد آسیب شناسانة عشق وابستة وسواسی(عشق رمانتیک) آشکار گشت.
کلید واژه ها: سبکهای عشق پرشور، نمایشی، دوستی، منطقی، وابسته وسواسی، ایثارگرانه.
مقدمه
عشق برای اکثر افراد موضوعی جذاب میباشد. اما تحقیقات روان شناختی، به ویژه در دهههای قبل، متناسب با جذابیت این موضوع نبوده است. اگرچه در دو سه دهة قبل و مخصوصاً در سالهای اخیر توجه نسبتاً خوبی به این موضوع شده است، برخی از محققان به تعریف و طبقه بندی عشق پرداختهاند که از افرادی مانند اریک فروم، جان لی، استرنبرگ و هاتفیلد می توان نام برد. اما جالب توجه آن است که نسبت به اهمیت موضوع، تحقیقات زیادی دربارة علت شناسی این پدیده صورت نگرفته است. استرنبرگ در مقدمة کتاب داستانهای عشق میگوید: من اجزای عشق را کشف کردم، اما هنوز به علت عشق نپرداختهام و لذا تحقیقات گستردهای را شروع کردم تا به این مسئله مهم بپردازم. البته استرنبرگ در کتاب داستانهای عشق با رویکرد شناختی و بررسی طرح وارههای هر فرد در قالب یک داستان به علت عاشق شدن میپردازد، اما آن را تحقیقی ناقص میداند که باید کاستی های آن جبران شود. بسیاری از پژوهشگران دیگر نیز در جست وجوی پاسخ همین سؤال اند که چرا بعضی ها عاشق میشوند؟ آیا این به مسائل ارثی و ژنتیکی وابسته است؟ آیا سبک تربیتی در عاشق شدن و سبک عشق تأثیر دارد؟ آیا سطح عزت نفس میتواند در سبک عشق مؤثر واقع شود؟ در این میان مسئله مهم دیگر این است که رابطة عشق با سلامت روان چیست؟ آیا افراد عاشق از حیث سلامت روان دچار مشکل اند؟ آیا بین انواع عشق و بهزیستی ذهنی2 رابطه وجود دارد؟ بسیاری ازسؤالات پژوهشی مشابه در این میان هست که باید به آنها پاسخ داده شود، و پرسش آخر اینکه آیا عشق با ویژگیهای شخصیتی رابطه دارد یا خیر؟ آیا اختلالات شخصیتی میتواند در سبک عشق تأثیر داشته باشد؟ پاسخ به این پرسشها میتواند پرده از اسرار عشق بردارد؛ البته در تحقیق حاضر بیشتر بر رابطة شخصیت و عشق تأکید میشود. اصولاً پرسشهای مرتبط با شخصیت را به دو صورت میتوان پیگیری کرد. ابتدا به صورت عادی رابطة سبک عشق را با یک پرسش نامه مثل پرسش نامه شخصیت کتل یا پنج عاملی بررسی کنیم. شیوة دیگر آن است که رابطة سبکهای عشق را با یک پرسش نامة شخصیت که ابعاد آسیب شناسانة شخصیت را ارزیابی مینمایند مقایسه کنیم تا در صورت وجود آسیب روانی آن نیز در کانون ارزیابی قرار گیرد. لذا برای پاسخ گویی کامل به این پرسش تحقیق حاضر طراحی شده است. به همین دلیل در تحقیق حاضر از هر دو روش و از دو تست NEO و MMPI استفاده شده است.
ضرورت این تحقیق، و جوانههای فکر نخستین آن در اتاق درمان و مشاوره زده شد؛ زیرا بسیاری خواسته یا ناخواسته درگیر چنین علاقههایی میشوند که رهایی از آن برای آنها به آسانی میسور نیست و در بسیاری از اوقات آسیبهای سنگینی را به خود و خانوادهشان وارد مینمایند. چه بسیار دانشجویانی که درگیر روابط عاشقانه شده و از ادامة تحصیل بازماندهاند و چه بسیار زنان و مردان متأهل که در دام عشق گرفتار شدهاند و زندگی خانوادگی آنها دچار آسیب جدی شده است. لذا این افراد اگر متوجه شوند که رابطة آنها یک رابطة پاتولوژیک است برای خلاص شدن از آن یا از بین بردن آثار تخریبی شکستهای ناشی از آن به مراکز مشاوره مراجعه می کنند و طالب درمان خواهند بود.
این اطلاعات در آموزشهای بهداشت روان، آموزش مهارتهای ارتباطی و مهارتهای مقابلهای نیز میتواند مفید باشد. اگر دانشجویان یک دانشگاه در بدو ورود به دانشگاه، از حیث شخصیتی طبقهبندی، و شخصیتهایی که زمینه مشکلات ارتباطی دارند شناسایی شوند، سپس آموزشهای لازم برای ارتباط بین فردی مؤثر و صحیح به آنها داده شود و مشکلات احتمالی آنها در این دورههای آموزشی گوشزد گردد، بسیاری از مشکلات این گروههای هدف مرتفع خواهد شد. چنان که تحقیقات بسیاری آموزشهای از این دست را مفید میدانند.3 البته تحقیق حاضر تنها به رابطة سبکهای عشق و شخصیت میپردازد. موارد بالا تنها به این دلیل ذکر شد تا گسترة این مسئله و ضروری بودن آن آشکار گردد.
رویکرد تاریخی به پژوهشهای عشق
برای آشکار شدن پدیدة عشق بهتر است دیدگاه برخی از دانشمندان اثرگذار را با نظم تاریخی بیاوریم تا هم به پیشینة عشق و هم در میان تحقیقات آنها به مفهوم عشق و علل پیدایی آن اشاره کرده باشیم.
رابین
به گفتة رابین (1970) با وجود اینکه عشق جز عمیقترین و با معناترین احساسات به شمار میرود، روان شناسان اجتماعی عملاً هیچ توجهی به آن نکردهاند. او مقیاسی ساخت با دو نوع اندازه گیری: یکی در مورد پیوند و ارتباط و دیگری در مورد عشق. عامل پیوند شامل مواردی مثل جذابیت، دیدگاه خوب، احترام و دوستی است و عشق شامل عواملی مثل اظهار وابستگی به معشوق، اظهار انحصارطلبی و مسئولیت در برابر او، اظهار علاقه و میل به بودن با او. در میان این عوامل، عامل جنسی یا جذابیت جنسی به چشم نمیخورد. عشق به عنوان یک نگرش به همراه عناصر رفتاری، شناختی و هیجانی توصیف شده است.
البته کار رابین به عنوان یکی از تلاشهای سرسختانه برای اندازهگیری تجربی عشق به شمار میرود. تحقیقات او به جای عشق شهوانی به عشق رمانتیک متمرکز شده است و تمرکز بر حالت غیر جنسی حکایت از آن دارد که این تحقیق از این حیث با تحقیقات کنونی مغایرت دارد.4
رابرت استرنبرگ
استرنبرگ (1988) گفت که برای تجربة عشق کامل ـ یعنی عشقی که تمام اوصاف عشق را در بر داشته باشد ـ عشق باید دارای سه مؤلفه باشد؛ یعنی صمیمیت، تعهد و شهوت.
«صمیمیت» جزء عاطفی است و شامل احساس نزدیکی و اشتراک احساسات است. «شور، هیجان و شهوت» جزئی انگیزشی و شامل جاذبه جنسی و احساس شاعرانة «عاشق بودن» است. «تعهد» جزء شناختی و بازتابی است و از نیت شخص خبر می دهد که از رابطة پایدار حکایت دارد.5
او معتقد بود که اگر تعادل این سه عامل به هم بخورد مفهوم جدیدی از عشق شکل میگیرد که با مفهوم عشق کامل تفاوت دارد. مثلا اگر فردی نسبت به فرد دیگر فقط احساس صمیمیت داشته باشد، اینجا بین دو نفر تنها رابطة دوستی به وجود خواهد آمد و اگر تنها شور، هیجان و شهوت باشد، عشق خیابانی شکل میگیرد. اگر شور، هیجان و شهوت و صمیمیت باشد و تعهد نباشد، در آن صورت شاهد عشق رمانتیک هستیم و اگر رابطة صمیمیت و تعهد بالا و شور و هیجان ضعیف باشد، در آن صورت عشق مشفقانه شکل گرفته است.
اریک فروم
اریک فروم جزء اولین کسانی است که در روانشناسی در باب عشق مطالبی نوشته اند. اما با وجود اهمیت و شهرت او، علمی نبودن و نداشتن پشتوانة پژوهشی یکی از انتقادات وارد بر اوست. البته به دلیل جایگاه و شهرت فروم در روانشناسی نمیتوان دیدگاههای او را کاملاً نادیده انگاشت.6
جان لی
جان لی در دهة 1970 با اجرای تحقیقاتی در پی این بود که مردم چگونه عشق را با همه گونههایی که دارد تجربه میکنند. او قصد داشت با این کار از جریان عشق در غرب افسانه زدایی کند. لی سبکهای عشق را به رنگ تشبیه کرد. طیف گستردهای، از رنگهای اصلی تا رنگ های ثانوی را تشکیل می دهند، رنگ های ثانوی از ترکیب رنگ های اولی تشکیل میشود. شبیه به همین مسئله در عشق نیز هست. عشق به دو طیف اولی و ثانوی تقسیم میشود. سبکهای عشق اولی عبارت اند از:
ـ عشق پرشور: جذابیت بدنی و عاطفی شدید؛
ـ عشق نمایشی: نمایش عشق را بازی کردن؛
ـ عشق دوستانه: عشق مبتنی بر دوستی.
عشقهای ثانوی که از ترکیب این سه عشق اولی تشکیل شده است به سه نوع تقسیم می شوند:
1. عشق منطقی: ترکیبی از سبک عشق نمایشی و سبک عشق دوستانه است. این افراد ارزیابی معقول انجام میدهند؛ مثل اینکه صفاتی را که یک ازدواج خوب به آن احتیاج دارد مطالبه میکنند و معشوق خود را مطابق معیارهایشان.
2. عشق وابستة وسواسی: ترکیبی از سبک عشق پرشور و سبک عشق نمایشی است و مستلزم انحصار، وسواس، اضطراب و رفتارهای پرشور است.
مسائل جنسی بیمة این عشق است. آنها اغلب مضطرب یا ناایمن هستند و میتوانند به صورت افراطیحسود باشند. عاشقان وابسته وسواسی به خوبی به درمان پاسخ می دهند و اغلب از این سبک رهایی پیدا میکنند.
از ویژگی های عشق وابستة وسواسی، سختی کشیدن، حسادت، وسواس و سیری ناپذیری است. آنها اغلب عزت نفس پایین دارند و اهمیت زیادی به روابطشان میدهند. آنها در رابطه با معشوقشان از صفات ملکی و صفات تفضیلی استفاده میکنند، احساس میکنند که آنها به معشوقشان احتیاج دارند. آنان معشوقشان را اغلب به شیوهای اتفاقی پیدا میکنند. این سبک از عشق از رایج ترین سبک های عشق است که معمولاً در نوجوانی و اوایل بزرگسالی بیشترین بسامد را دارد و تقریباً می توان گفت معادل همان عشق های آتشین دوران جوانی است که در دانشگاه ها، مدارس و در کل سطح جامعه شاهد آن هستیم و مقالة حاضر نیز عمدتا به همین نوع از عشق نظر دارد. لذا نباید با سبک های دیگر دوستی ها خلط شود.
3. عشق ایثارگرانه: ترکیبی از سبک عشق پرشور و سبک عشق دوستانه میباشد که معمولاً بشر دوستانه، رفاقتی و البته شدید است. لی یاد آوری کرد که این نوع عشق با ایدئولوژی مسیحی هم آهنگ است، اما درجوامع سکولار امروز غربی بسیار نادر است؛ با وجود این ممکن است در جوامع دیگر یافت شود.
عشق ایثارگرانه، قربانی و محاصره کردن تمام عیار خود است. عشاق ایثارگر، اغلب، گرایش های معنوی دارند. عاشقان ایثارگر، معشوقشان را به عنوان قدیس مشاهده و آرزو میکنند که در خدمتشان باشند. عاشقان ایثارگر سرانجام میتوانند به این احساس برسند که از آنان سوء استفاده شده است. حالت پیشرفته عشق ایثارگرانه در بخشندگی آن است.7
سوزان هندریک و کلاید هندریک
هندریک و هندریک (1986 و 1990) با ساختن مقیاس نگرش سنج عشق کوشیدند مفاهیمی را که لی دربارة عشق گفته عملیاتی کنند. از مقیاس آنها به طور گسترده در تحقیقات عشق استفاده شد؛ اما آنها هیچ توجیه نظری گستردهای برای مقیاس خود انجام ندادند. آنان متذکر شدند که بیشتر این کار، بر اساس نظریة جان لی به سامان رسیده است تا اینکه مستقلاً خود آنها یک مقیاس ایجاد کنند. آنها معتقدند کارشان به یک تحقیق علمی و جامع نیاز دارد.
سبکهای عشق ممکن است تغییر کند، همان طور که روابط تحول پیدا میکند؛ مثلاً با نزدیک شدن به آخر عمر سبکهای عشق از سبک عشق پرشور به سوی سبکهای عشق دوستانه و منطقی حرکت میکند.8
نظریههای عشق
هندریک در ذیل عنوان «مدلهایی برای توضیح عشق»، به دو عنوان «روان شناختی/ اجتماعی» و «زیستی/ طبیعی» اشاره میکند. رویکردهای طبیعت گرایانه در بدن، هیجان و میراث تکاملی ما ریشه دارد؛ به ویژه به عنوان تکامل مرتبط با مسائل جنسی. در رویکردهای اجتماعی روان شناختی، مفاهیمی مانند شناخت، انگیزههای اجتماعی، تعامل، ارتباط و طبقهبندیهای مختلف عشق وجود دارد.
هندریک، رویکردهای «زیستی/ طبیعی» را شامل رویکرد «عشق شهوانی مشفقانه» (هاتفیلد)، «فرایندهای دلبستگی» (بالبی و... و هازان و شیور) و «نظریة تحول عشق» (دیدگاه طبقهبندی زیستی طبیعی) و رویکردهای «روان شناختی/ اجتماعی» را شامل رویکرد الگویی، توسعة خود، مثلث عشق و سبکهای عشق می داند.
اما آرون بدون هر گونه تفصیلی، نظریه های عشق را به سه دسته تقسیم میکند: یکی روان تحلیلگری براساس دیدگاهای پیروان فروید است؛ دیگری عبارت است از بخشی از نظریه های یادگیری بر اساس دیدگاههای هرلد کلی و جان تیبوت؛ سوم متأثر از مدلهای گسترش خود که آرون و آرون طرح کردهاند.
تئوری ها را با رویکرد آرون پیش می بریم.
الف.نظریههای روان تحلیلگری
این نظریه پردازان به صورت سنتی بر انگیزههای ناهشیار تأکید میکنند. فرد برای تکرار روابط دوران کودکی با والدینش میخواهد با فردی که صفات ایدآلش را دارد(گمان یا فرافکنی میکند) ارتباط بر قرار نماید. بعد از اینکه معشوق را واقعاً دید، منجر به یک رهایی احتمالی میشود.
ب. نظریههای یادگیری اجتماعی
نظریه های یادگیری اجتماعی در مورد عشق، نظریة وابستگی متقابل میباشد که کلی و تیبوت در سال 1978 پدید آوردند. در این الگو جذابیت برای ارتباط با یک دوست یا در نهایت عشق به این دوست به عنوان موقعیتیتوصیف میشود که در این موقعیت افراد یک رابطه را به عنوان پیامد مثبت دریافت میکنند. این عمل در ارتباط با انتظارات ارتباطی پایهای است. در ابعاد دیگر این مدل، عشق، به عنوان اشاره به موقعیتی درک میشود که در آن موقعیت یک دگرگونی انگیزشی که از رفتار بر اساس پایههای علاقه به خود(فوری) نشئت گرفته و به رفتار بر اساس بنیان های توجه گسترده تبدیل میشود که این توجه گسترده شامل دوست و ارتباط نیز میشود. بنابراین، عشق، مستلزم آمادگی برای بیرونی سازی و حتی فداکاری برای فایده رساندن به دیگران میباشد.
ج. نظریة توسعة خود
الگوی توسعة خود را آرون ارائه کرده است. این الگو این گونه فرض میکند که مردم برای توسعة خود، انگیزه دارند. توسعة خود، شامل متغیرهایی مانند دیدگاهها، تواناییها و هویتی است که در اختیار «خود» قرار داده می شود. یکی از شیوههایی که برای تحقق این امر انجام میدهند، استفاده از «روابط نزدیک» است؛ زیرا در این روابط هر فرد، دیگران (یعنی، دیدگاهها، تواناییها و هویتشان) را تا حدی آنطور که هست، جزئی از این «خود» درک میکند. به ویژه در مورد عشق گفته میشود که عشق توصیف موقعیتی است که در آن، عاشق سطح بالایی از توسعة بالقوه را که در دسترس است و از ارتباط با فرد دیگری نشئت گرفته، ادراک میکند. اگر اندازة توسعه یا توسعة بالقوه ادراک شده خیلی بالا باشد، تجربة عشق شدیدتر میشود. (مثل هنگامی که فرد وارد یک رابطة جدید میشود).9
روش تحقیق
با توجه به شرایط و اهداف تحقیق روش تحقیق انتخابی روش همبستگی انتخاب شد و برای محاسبه همبستگی از ضریب همبستگی اسپیرمن و برای تحلیل داده از برنامه رایانه ای SPSS استفاده شد.
جامعة آماری ما تمام دانشجویان دانشکدة روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی و دانشجویان دانشکدة علوم حدیث شهر ری هستند که از میان آنها افراد به صورت تصادفی انتخاب شدند و آزمون ها به اجرا درآمد. از این میان 140 آزمون به شیوة صحیح اجرا و به سرانجام رسید و متأسفانه به دلیل حساسیت گزینه های تست عشق بسیاری از آزمودنی ها از پاسخ به آن امتناع کردند.
ابزار پژوهش
برای اجرای این تحقیق از سه پرسشنامه استفاده شد. این پرسشنامهها عبارت بودند از پرسشنامة شخصیتی NEO (60 آیتمی)، پرسشنامة شخصیتی MMPI هفتاد و یک آیتمی، و پرسشنامة نگرش سنج سبکهای عشق.LAS این سه پرسشنامه به این جهت انتخاب شد که اولاً بهترینها در نوع خود هستند، یعنی برای ارزیابی عشق یکی از معتبرترین پرسشنامهها پرسشنامة سبکهای عشق هندریک است، و در مورد شخصیت و آسیبشناسی دو تست نخست از جایگاه ویژهای برخوردارند. در ذیل، توضیحات مبسوطی برای هر کدام خواهد آمد.
پرسشنامهNEO
این پرسشنامه پنج عامل مهم شخصیتی را که هر عامل شش صفت در زیر مجموعه خود دارد ارزیابی و در مجموع سی صفت را بازشناسی میکند.
این پنج عامل بزرگ عبارت اند از: روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق ورزی و وجدان گرایی.10
آزمون NEO-FFI
کاستا و مک گری (1992) علاوه بر آزمون کامل، آزمون خلاصه شده ای نیز تدوین کردند که در راستای استفادة بیشتر و بهینهتر از تست شخصیت خودشان است. این کار برای آزمودنیهایی که وقت زیادی ندارند یا برای زمانی که اطلاعات کلی نیاز داریم مفید است. این تست را NEO-FFI نامیدند. این تست 60 آیتم دارد و پنج صفت اصلی را می سنجد. برای اجرای این تست باید افراد بالای هفده سال داشته باشند. در این فرم برای هر عامل 12 آیتم طراحی شده است و هر آیتم بر حسب پاسخی که دریافت میکند از 0 تا 4 نمره گذاری شده است. ضریب پایایی 83/0، 75/0، 80/0، 79/0 و 79/0 به ترتیب عوامل C,A,O,E,N به دست آمده است.11
پرسشنامه12MMPI
آزمون MMPI را نخستین بار در سال 1943 استارک هاتاوی و چارنلی مک کینلی که دربیمارستانهای دانشگاه مینوسوتا مشغول کار بودند، برای ارزیابیهای تشخیصی طراحی کردند. این پرسش نامه دو نوع ویژگی را بررسی می کند: ویژگیهای بالینی و اعتباری. مقیاسهای بالینی اختلالات بالینی فرد را در کانون بررسی قرار میدهد، اما مقیاسهای اعتباری، اعتبار پاسخهای آزمودنی را ارزیابی می کند.
مقیاس بالینی: خود بیمارپنداری، افسردگی، هیستری، انحراف روانی اجتماعی، مردانگی ـ زنانگی، پارانویا، ضعف روانی، اسکیزوفرنیا، هیپو مانیا، درونگرایی اجتماعی.13
اجرای تست MMPI هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی ممکن است. این مطلب را به نقل از باچر آورده است. باچر یکی از پژوهشگران سرشناس MMPI است. که از دهة هفتاد تا کنون دهها کتاب و مقاله در نشریات معتبر نوشته است. اکثر کسانی که در مورد این آزمون تحقیق کردهاند، بسیاری از مطالب خود را به تحقیقات باچر نسبت داده و تحقیقات او را مرجع قرار دادهاند.14
پرسشنامهLAS
پرسشنامة LAS را هندریک ساخته است، این پرسشنامه شش نوع سبک ارتباط عاشقانه را ارزیابی می کند. از قوتهای این پرسش نامه آن است که نگرش سنج است و حتی در مورد کسانی که هرگز رابطه عاشقانه نداشتهاند نیز قابل اجراست. هندریک این شش سبک را از جان لی وام گرفت و خود آنها هیچ تلاش نظری مستقلی برای دستیابی به این شش سازه انجام ندادند. و پرسش نامة خود را با تکیه بر کارهای لی طراحی نمودند.
اعتبار و روایی
تحقیقات زیادی در اعتبار و روایی این تست صورت گرفته است و استقبال روز افزون از آن در سرتاسر دنیا نیز حاکی از این مطلب است. کنماسا(2004) در تحقیقی روایی تست لی را در ژاپن نشان داده است.
هندریک نیز در تحقیقی ارتباط بین LAS را با تستهای دیگری که در رابطه با عشق هست مورد سنجش قرار داد و همسانی آنها را مورد تایید قرار داد.15
3 ـ 6 ـ روش تجزیه و تحلیل
برای مقایسه این تستها دو نوع مقایسه در نظر گرفته شده است:
1. بررسی همبستگی بین انواع سبک عشق و عوامل پنج گانه شخصیتNEO و 8 اختلال بالینی MMPI که از همبستگی پیرسون استفاده شد.
2. آزمون t مستقل برای مقایسه میانگین نمره های انواع سبک عشق در زنان و مردان است. با استفاده از این آزمون تفاوت میانگینهای معنادار را استخراج میکنیم.
یافتههای تحقیق
مقایسة سبکهای عشق مردان و زنان
آیا الگوی عشق زنانه و مردانه باهم تفاوت دارند یا خیر؟ تحقیق حاضر نشان می دهد که مردان و زنان تنها در دو مؤلفة عشق نمایشی و عشق ایثارگرانه با هم تفاوت دارند و در هر دو عشق مردان میانگین بالاتری دارند. برای مقایسة سبکهای عشق بین زنان و مردان از آزمون t مستقل استفاده شد.
در سبک عشق نمایشی، همان طور که در جدول 2 نشان داده شده است، نمرة t، 231/2 میباشد. آلفای مشاهد شده 023/0 است که در سطح 05/0 معنادار است. اختلاف بین دو میانگین 45/1 و انحراف استاندارد میانگین 67/0 است.
در سبک عشق ایثارگرانه نمرة t، به دست آمده 22/2 است. آلفای مشاهده شده 029/0 است که در سطح 05/0 معنادار است. اختلاف بین دو میانگین 39/2 و انحراف استاندارد خطای میانگین 7/1 است.
پس در هر دو سبک عشق یعنی نمایشی و ایثارگرانه، میانگین مردان به صورت معناداری بالاتر از زنان است.
در عشق نمایشی فرد وانمود میکند که معشوقش را دوست دارد، اما معمولاً انگیزههای دیگری مانند انگیزههای جنسی یا مالی در کار است و حتی گاهی این افراد برای رسیدن به اهداف خود با چندین معشوقه یا معشوق ارتباط دارند و در صورت لزوم این ارتباطات را مخفی نگه میدارند.
جدول 1: مقایسه آماری سبکهای عشق مردان و زنان (سبک عشق نمایشی و سبک عشق ایثارگرانه)
متغیر |
جنس |
تعداد |
میانگین |
انحراف استاندار |
میانگین خطای استاندارد |
سبک عشق نمایشی |
مرد زن |
38 88 |
2895/20 8295/18 |
05718/3 63008/3 |
496/0 387/0 |
سبک عشق ایثارگرانه |
مرد زن |
41 91 |
6829/25 2857/23 |
5966/5 0264/6 |
87404/0 63174/0 |
جدول2: مقایسة سبکهای عشق مردان و زنان
متغیر |
جنس |
t |
انحراف استاندارد خظای میانگین |
معنادار(α) |
سبک عشق نمایشی |
مرد زن |
168/2 321/2 |
67338/0 62905/0 |
032/0 023/0 |
سبک عشق ایثارگرانه |
مرد زن |
161/2 223/2 |
10928/1 07844/1 |
033/0 029/0 |
بر اساس فرضیههای دوگانه خود که در دل خود چندین فرضیه جزئی تر را دارد تحلیل می شود. ابتدا دو فرضیه کلی را مطرح میکنیم
فرضیة اول: بین عشق و شخصیت رابطة همبستگی وجود دارد؛
فرضیة دوم: بین سبکهای عشق و عوامل شخصیت رابطه همبستگی وجود دارد.
فرض همبستگی شش سبک عشق با عوامل و اختلالات شخصیت که در تحقیق حاضر از دو تست NEO و MMPI استفاده شده است، به دوازده فرضیة کوچک تر تقسیم میشود.
چنان که بیان شد، نخستین پرسش کلی و مهمی که طرح شد این بود که آیا اساساً بین عشق و شخصیت رابطه وجود دارد؟ این پرسش کلیترین پرسش تحقیق حاضر است که پاسخ آن در مورد تست شخصیت نئو مثبت است. تحقیقاتی که با نرم افزار spss صورت گرفته بیانگر همبستگی مثبت بین نمرة کلی شخصیت (NEO) و نمرة کلی عشقLAS)) می باشد. همبستگی آنها با 320/ 0 (با ضریب خطای 01 / 0) معنادار است.
البته بین نمره کلی MMPI با نمره کلی LAS همبستگی معناداری یافت نشد و تنها یک همبستگی 144/ 0 بدست آمد که معنادار نیست.
قبل از گزارش تحقیقات و جداول مربوط، یادآوری می کنیم که آزمون شخصیتیNEO از پنج عامل اصلی تشکیل میشود. این پنج عامل در بالای جدولها ذکر شده است و آزمون MMPI در آزمون خلاصة شده 71 سؤالی از هشت اختلال بحث میکند که در دومین جدول به آن اشاره شده است.
نخستین همبستگی که مورد ارزیابی قرار میگیرد رابطة سبک عشق پرشور با NEO و MMPI است. (بارزترین ویژگی این سبک از عشق، جذابیت بدنی و عاطفی شدید میباشد).
در (جدول 3) نشان داده شده است که تنها بین وجدان گرایی و عشق پرشور رابطة معنادار 258/0 با ضریب خطای 01/0 وجود دارد. و در بقیه جداول نمرة معناداری مشاهده نمیشود.
جدول 3: همبستگی بین تست شخصیت NEO و سبک های ششگانة عشق
متغیر |
روان رنجوری |
گشودگی به تجربه |
برون گرایی |
توافق گرایی |
وجدان گرایی |
سبک عشق پرشور |
057/0 - |
020/0 |
115/0 |
04/0 |
258/0 003/0= α |
سبک عشق نمایشی |
047/0 |
87/0 |
037/0 |
186/0- 04/0= α |
121/0 |
سبک عشق دوستی |
021/0-021/0= α |
035/0- |
226/0 012/0= α |
117/0- |
289/0 001/0= α |
سبک عشق منطقی |
037/0 |
038/0 |
148/0 |
247/0 005/0= α |
246/0 005/0= α |
سبک عشق وابسته وسواسی |
0329/0 003/0= α |
165/0- |
153/0 |
209/0- 003/0= α |
006/0- |
سبک عشق ایثارگرانه |
215/0 000/0 |
092/0- |
56/0 |
59/0- |
147/0- |
جدول 4: همبستگی بین تست شخصیتMMPI و دو سبک از سبک های ششگانه
متغیر |
Hs (هیپوکندریا) |
D (افسردگی) |
Hy (هیستریا) |
Pd (ضداجتماعی) |
Pa (پارانوئیا) |
Pt (سایکاستنی) |
Sc (اسکیزوفرنیا) |
Ma (مانیا،شیدایی) |
سبک عشق وابسته وسواسی |
165/0 |
179/0 |
039/0 |
244/0 007/0= α |
292/0 001/0= α |
426/0 000/0= α |
381/0 000/0= α |
350/0 000/0= α |
سبک عشق ایثارگرانه |
108/0 |
077/0 |
046/0 |
098/0 |
174/0 |
196/0 033/0= α |
196/0 033/0= α |
236/0 003/0= α |
دومین همبستگی که ارزیابی می شود، رابطة سبک عشق نمایشی با عوامل NEO می باشد. (بارزترین ویژگی این سبک از عشق، نمایش آن میباشد).
در این بخش تنها یک همبستگی معنادار نشان داده میشود و این رابطة معنادار 186/0 ـ با ضریب خطای 05/0 بین عامل توافقگرایی و سبک عشق نمایشی است؛ یعنی افرادی که این سبک عشق را دارند، در ویژگی توافق، به ویژه مخصوصاً در دراز مدت، مشکل دارند و رابطه 186/0 ـ از این مسئله حکایت دارد.
(جدول 3): جدول همبستگی بین تست شخصیت و سبک عشق نمایشی
سومین همبستگی که ارزیابی می شود رابطة سبک عشق دوستانه با NEO است. (بارزترین ویژگی این سبک از عشق، دوستانه بودن آن میباشد).
نکتة در خور توجه در جدول3 آن است که سبک عشق دوستانه در سه ویژگی با عوامل شخصیت همبستگی دارد. نخستین مورد آن رابطة معنادار اما معکوس 210/0ـ بین این سبک از عشق با روان رنجوری در سطح 01/0 است و مورد دوم رابطة معنادار 226/0 بین این سبک از عشق با برونگرایی در سطح 05/0 میباشد که هر دوی آنها حائز اهمیت است. اما سومین همبستگی که مثبت است، بین وجدان گرایی و سبک عشق دوستانه میباشد، این رابطه 289/0 در سطح 01/0 است و این هر سه رابطه حرف های جالبی را در دل خود دارند که در فصل پنجم به آنها اشاره خواهد شد.
چهارمین همبستگی که ارزیابی می شود، رابطة سبک عشق منطقی با NEO و MMPI است. (بارزترین ویژگی این سبک از عشق ارزیابی عاقلانه و منطقی در آن میباشد).
با توجه به جدول (3) دو همبستگی مثبت بین عشق منطقی و توافقگرایی و وجدانگرایی قابل رؤیت است. همبستگی توافقگرایی 246/0 در سطح 01/0 و همبستگی وجدان گرایی 247/0 در سطح 01/0 میباشد.
پنجمین همبستگی مورد ارزیابی، رابطة سبک عشق وابستة وسواسی با NEO و MMPI است. (این سبک از عشق را عشق رمانتیک نیز میگویند که از ویژگیهای آن، انحصار طلبی، وسواس، اضطراب، و رفتارهای پرشور است). با توجه به جدول (3) دو همبستگی مثبت و منفی بین عشق وابستة وسواسی و روان رنجوری و توافق گرایی دیده میشود. اندازة این رابطه ها از این قرار است: رابطة عشق وابستة وسواسی و عامل روان رنجوری 392/0 در سطح خطای 01/0 میباشد و رابطة همبستگی عشق وابستة وسواسی و عامل توافق گراییکه رابطه ای معکوس است، برابر با 209/0 ـ در سطح معناداری 05/0 میباشد. در سطح صفات آسیب شناسانه فراوانی بالایی دارد و این همان سؤال و نقطة عزیمت این رساله بود و با شواهد بالینی همخوانی دارد.
از نکات جالب توجه این است که چهار سبک نخست عشق با هیچ یک از اختلالات موجود در تست MMPI همبستگی نشان ندادند و تنها دو سبک از سبکهای عشق یعنی سبک عشق وابستة وسواسی (Mania) و سبک عشق ایثارگرانه (Agape) با برخی از اختلالات MMPI همبستگی نشان میدهد که اکنون به جزئیات آنها اشاره می شود:
رابطة همبستگی بین (مانیا) و عشق وابستة وسواسی 350/0 و در سطح 01/0 است.
رابطة همبستگی بین (اسکیزوفرنیا) و عشق وابستة وسواسی 381/0 و در سطح 01/0 است.
رابطة همبستگی بین (سایکاستنی) و عشق وابستة وسواسی 426/0 و در سطح 01/0 میباشد.
رابطة همبستگی بین (پارانوئیا) و عشق وابستة وسواسی 292/0 و در سطح 01/0 است.
رابطة همبستگی بین (سایکوپات) و عشق وابستة وسواسی 244/0 و در سطح 01/0 است.
در واقع یکی از پرسشهای اصلی رساله، تا حدود زیادی پاسخ داده میشود و فرضیة مربوط اثبات میگردد که ان شاء اللّه به آنها خواهیم پرداخت.
پنجمین همبستگی مورد ارزیابی، رابطة سبک عشق ایثارگرانه با NEO می باشد (بارزترین ویژگی این عشق ایثارگرانه بودن آن است).
از جدول (3) متوجه میشویم که بین روان رنجوری و عشق ایثارگرانه رابطة 215/0 برقرار است.
و در سطح آسیب شناسانه جدول 4
رابطة همبستگی بین مانیا و عشق ایثارگرانه 236/0 در سطح 01/0 میباشد.
رابطة همبستگی بین اسکیزوفرنیا و عشق ایثارگرانه 196/0 در سطح 05/0 است.
رابطة همبستگی بین سایکاستنی و عشق ایثارگرانه 196/0 در سطح 05/0 است.
بحث و نتیجهگیری
چنان که بیان شد، اولین پرسش این بود که آیا اساساً بین عشق و شخصیت رابطه وجود دارد؟ تحقیق حاضر بیانگر همبستگی مثبت بین نمرة کلی شخصیت (NEO) و نمرة کلی عشق (LAS) است.
این تحقیق با تحقیقات بسیاری همخوانی دارد، دهها تحقیق دقیقاً در حوزههای شبیه این رساله انجام شده است که از پایههای شخصیتی عشق نشان دارد. «قصههای عشق» استرنبرگ که حاصل سالها تحقیق اوست، بی ارتباط با یافتة این رساله نیست؛ چراکه در آنجا نیز قصههایی که افراد انتخاب میکردند بسیار شبیه هم بود. هیچگاه قصههای یک فرد با گشودگی به تجربة بالا با فردی که گشودگی پایینی دارد هماهنگ نیست و اگر قصه ـ که منظور همان ساختار شناختی و روان بنههای افراد است ـ شبیه به هم نباشد، عشق آنها بسیار زود خواهد گسست و عشقهایی برای مدتی پایدار میمانند که قصههای عشق آنها شبیه به یکدیگر باشد.
تحقیقات بین رابطة دلبستگی و عشق نیز میتواند برای درک رابطة شخصیت و عشق یاری رسان باشد. علت آن نیز ثبات نسبی سبک شخصیت تا بزرگ سالی است که بعضی تحقیقات مثل تحقیق هازان و شیور (1987) ثبات نسبی آن را تا بزرگسالی به اثبات رساندهاند. شیور و هازان معتقدند که عشق رمانتیک را باید شکلی از دلبستگی در نظر گرفت. الگوی دلبستگی های اولیة کودکان، دلبستگیهای دوران بزرگسالی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. برای مثال کودکان در صورتی که عاطفی16 و مستقل17 باقی بمانند، به احتمال زیاد به مادران خود دلبستگی ایمن پیدا میکنند. این کودکان به بزرگسالانی تبدیل میشوند که با احساس صمیمیت آرامش مییابند و میتوانند به کسانی که به آنها علاقه دارند، اعتماد و تکیه کنند.18
البته این مسئله به شکلهای مختلف در کانون آزمایش قرار گرفته است و هاتفیلد و راپسون (2000) در مقالهای میگویند، طرحوارههای عشق تعیین کنندههای متعددی دارند، اما تا اندازة زیادی، چنان که نظریه پردازان دلبستگی گفتهاند، با تجارب اولیه کودکی ارتباط دارند؛ از این رو، نسبتاً ثابت اند.
تحقیقات مستقل نیز بسیار انجام شد؛ یعنی رابطه مستقیم عشق و شخصیت مورد ارزیابی آنها قرار گرفته است؛ مانند تحقیق آرنولد مارجری. او با استفاده از LASسبکهای عشق خود را ارزیابی و بین این سبکها و شخصیت رابطه برقرار کرده است.
تحقیقات در این زمینه بسیار است که ذکر آنها باعث طولانی شدن متن میشود. اما نتیجهای که از اثبات این فرضیه میگیریم آن است که اگر شخصیت در شکل گیری عشق و سبکهای آن تأثیر دارد، تمام متغیرهایی که بر شخصیت اثر میگذارند نیز حائز اهمیت اند؛ لذا بخشی از آنها ژنتیکی و ارثیاست و بخش دیگر تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم محیط میباشد. به همین دلیل برای آموزش مهارتهای ارتباطی، به خصوص مهارت مقابله با عشق و درمان آن، باید به مؤلفههای شخصیتی توجه کرد.
رابطة سبک عشق پرشور19 با شخصیت
این اولین فرضیه از فرضیههای ششگانه است که به سبکهای عشق میپردازد و در رابطة سبک عشق پرشور با NEO.(بارزترین ویژگی این سبک از عشق، جذابیت بدنی و عاطفی شدید میباشد). در اینجا فقط بین وجدان گرایی20 و سبک عشق پرشور رابطه معنادار وجود دارد.
اگر به مؤلفههای وجدان گرایی با دقت نظر کنیم، صفاتی مانند منظم، قابل اعتماد، سخت کوش، خود تنظیم، وقت شناس، دقیق، تمیز، برانگیخته و پراستقامت21) را در ذیل این عامل خواهیم دید. از سویی دیگر افراد با این سبک عشق از روابط خود بسیار رضایت دارند و فرایند عاطفیآنها مثبت و پر حرارت است.
از اینکه همبستگی این سبک از عشق با وجدان گرایی بالا است نشان گر آن است که افراد با عشق پرشور استعداد مسئولیت پذیری بالایی دارند که در ادبیات استرنبرگ با مفهوم تعهد از آن یاد شده بود لذا برای ازدواج مخصوصا در فرهنگ ایرانی بسیار مناسب اند. البته این همبستگی موجود، بیان علیت نمیکند به همین دلیل در صورت نیاز باید به صورت خاص بررسی شود.
رابطة سبک عشق نمایشی با شخصیت
در پاسخ به یکی از فرضیات رابطة سبک عشق نمایشی با توافق گرایی است22 که یکی از عامل های بزرگ شخصیت می باشد (بارزترین ویژگی این سبک از عشق، نمایش عشق است). در این بخش بین آن دو رابطة همبستگی منفی وجود دارد؛ یعنی این فرد در صفاتی مانند خوش قلب بودن، خوش خلق بودن، قابل اعتماد بودن، دارای حس همکاری، با گذشت بودن، خوش باور و مصمم بودن23 ضعیف اند. چراکه به خود اجازه میدهد فرد دیگر را فریب دهد و صادقانه با او برخورد نکند و در نهایت این فرد در رابطه با پارتنر (شریک) خود به نیازهای جنسیخود فکر میکند و دائم در تلاش است که با افراد جدیدی رابطه برقرار کند و همیشه این رابطه از نگاه پارتنرهای جایگزین مخفی میماند.24
رابطة سبک عشق دوستانه با شخصیت
یکی دیگر از رابطههای مورد ارزیابی، رابطة سبک عشق دوستانه باNEO است. (بارزترین ویژگی این سبک از عشق، دوستانه بودن آن میباشد).
نکتة در خور توجه آن است که سبک عشق دوستانه در سه ویژگی با تست شخصیت همبستگی دارد. نخستین مورد آن رابطة معنادار منفی بین این سبک از عشق با روان رنجوری است. و مورد دوم، همبستگی مثبت بین برون گرایی و سبک عشق دوستانه. آخرین رابطه بین سبک عشق دوستی و شخصیت، همبستگی مثبت سبک عشق دوستانه با وجدان گرایی(مسئولیت پذیری) است.
اگر این سه یافته را کنار هم بگذاریم نتایج بهتری میگیریم. افرادی که سبک عشق دوستانه دارند چند خصلت شخصیتی دارند که عبارت است از ثبات هیجانی، برون گرایی، و مسئولیت پذیری. وقتی میگوییم فرد ثبات هیجانی دارد و روان رنجور نیست یعنی صفاتی مثل نگران، عصبی، هیجانی، نامطمئن، بی کفایت و ترسو بودن 25 در او کمتر است. این صفات با بهداشت روانی در تعارض است و لذا از همین یافته متوجه میشویم افرادی که قادرند روابط دوستانه داشته باشند، از بهداشت روان بالایی برخوردار هستند.
از همبستگی بین سبک عشق دوستانه و عامل شخصیتی وجدان گرایی متوجه میشویم که این افراد معمولاً افرادی با احساس مسئولیت بالا مخصوصاً در قبال دوستان خود هستند. این خصلت در کنار برون گرایی و پایین بودن گشودگی به تجربه میتواند در استمرار روابط دوستانه یاری بخش باشد، به ویژه اگر سبک عشق فرد مقابل نیز از همین سنخ باشد.
وقتی گشودگی به تجربه پایین باشد به این معناست که فرد خیلی علاقهای به تجارب جدید ندارد ولذا در مسائل دوست یابی تنوعطلبی بالایی ندارد. این افراد چون برونگرا هستند با افراد زیادی رابطه دارند و معمولاً روابط آنها خیلی عمیق نمیشود؛ از این رو، اگر شرایط عمومی دوستیابی فراهم آید، دوستی عمیق شکل خواهد گرفت.
رابطة سبک عشق منطقی با شخصیت
نخستین نکتة در خور توجه، همبستگی مثبت بین سبک عشق منطقی و دو عامل شخصیتی توافق گرایی و وجدانگرایی میباشد. (بارزترین ویژگی این سبک از عشق ارزیابی منطقی در آن است.) در فرهنگ ما و بسیاری از فرهنگهای دنیا این سبک از عواطف در نوعی از خواستگاریهای سنتی وجود دارد که فرد مشخصات و شرایطی را برای شریک زندگی خود مشخص و بر اساس این مشخصات فرد مورد نظر را انتخاب میکند. چنین افرادی بر اساس این تحقیق از توافق بالا و همچنین وجدانگرایی و حس مسئولیتپذیری بالایی برخوردارند. در واقع این سبک از عشق، نوعی انتخاب عاقلانه است.
رابطه سبک عشق وابسته وسواسی باشخصیت
مهمترین همبستگیِ مورد ارزیابی، رابطه سبک عشق وابستة وسواسی با NEO می باشد. (این سبک از عشق را عشق رمانتیک نیز میگویند که از ویژگیهای آن انحصارطلبی، وسواس، اضطراب، و رفتارهای پرشور است).
الف. همبستگی مثبت با روان رنجوری
افراد با سبک عشق وابستة وسواسی با صفات روان رنجورانه یعنی صفاتی مثل نگران، عصبی، هیجانی، نامطمئن، بی کفایت و ترسوبودن همبستگی مثبت دارند.26 این تحقیق شبیه تحقیقی است که کنماسا در ژاپن انجام داده است. افراد عاشق (عشق وابستة وسواسی) به شدت با صفات اضطراب،27 حسادت28 و دشمنی29 همبستگی نشان می دهند. او از لی (1988) نقل میکند که عاشقان وابستة وسواسی احساس نیاز شدیدی به عاشق شدن و نشان دادن حسادت شدید نسبت به معشوق دارند.30
در تحقیق آرنولد نیز شواهدی برای تأیید روان رنجوری مشاهده میشود. مثلاً همبستگی مثبت عشق وابستة وسواسی (mania) با تحقیر31، افسردگی مهاد، 32 اجتنابی33 و اضطراب نشان داده است.34
ب. همبستگی منفی با توافق گرایی
پذیرش این همبستگی منفی در ابتدای امر کمی سخت است؛ چراکه عاشق وابستة وسواسی در مسیر رسیدن به معشوقش گاهی تا حد بیمار شدن و خودکشی پیش میرود چگونه ویژگی توافق گراییاش پایین است. علت این امر آن است که با توجه به همبستگی مثبت این سبک از عشق با صفات روان رنجورانه، و بعضی از صفات بیمارگونه، در واقع بیتابی او در قبال معشوق جنبة وابستگی دارد که فرد برای فرار از اضطراب درونی به چهرهای که گمان میکند که میتواند موضوع دلبستگی او باشد، پناه میبرد. به هر حال احساس حسادت او، و عدم تحمل دیدن معشوقش با دیگران، و... هم در سطح مشاهدات معمولی قابل مشاهده است و هم برخی محققان مانند کنماسا آن را نشان دادهاند. معمولاً این افراد پیوسته نگران از دست دادن معشوق خود هستند، در حالی که توافق گرایی مشتمل بر صفاتی مانند خوش قلب، خوش خلق، قابل اعتماد، دارای حس همکاری، با گذشت، خوش باور و مصمم بودن میباشد که عاشق وابسته وسواسی به ویژه در حالتهای شدید از آنها دور است. تحقیق آرنولد (1995)، کنماسا (2004)، لی (1988) با یافتههای بالا همسو هستند.
رابطة سبک عشق ایثارگرانه با شخصیت
آخرین همبستگیِ مورد ارزیابی، رابطة سبک عشق ایثارگرانه (Agape) با NEO میباشد (بارزترین ویژگی این عشق، ایثارگرانه بودن آن است). یافتهها نشان میدهد بین روان رنجوری و عشق ایثارگرانه رابطة همبستگی مثبت معنادار وجود دارد.
احتمالاً این همبستگی از نوعی زیرساخت های اضطرابی حکایت دارد؛ یعنی افرادی که به طور کامل خود را وقف کس دیگر میکنند گرایش های روان رنجورانه دارند که این مسئله در تحقیقات متعددی خود را نشان داده است.
تحقیق کنماسا (2004) نیز همبستگی مشابهی را بین سبک عشق ایثارگرانه و دشمنی، حسادت و اضطراب نشان میدهد. یافتة کنماسا مشابه بخشی دیگر از تحقیق او دربارة سبک عشق وابستة وسواسی است؛ یعنی کنماسا در هر دو سبک عشق ایثارگرانه و وابستة وسواسی این سه همبستگی را یافته است.
در تحقیق دیگری مالانداین و دیویس (1994) بین عزت نفس و سبک عشق ایثارگرانه رابطة معکوس یافتهاند. یعنی این افراد عزت نفس پایینی دارند.
آرنولد (1995) نیز بین سبک عشق ایثارگرانه و بعضی از ویژگیهای منفی اختلال شخصیت مثل وابستگی35 و اجبار36 و... همبستگی مثبت معناداری را برقرار کرده است. تحقیقات دیگری نیز در این باره هست که این اطلاعات را تأیید مینماید.
عاشق ایثارگر حاضر است تمام دارایی خود را فدای معشوق خود نماید، حاضر است تمام یا اکثر اوقات خود را مصروف معشوق خود کند و.... افراط و نبودن کنترل از مؤلفههای شاخص آن است.
منابع
ازخوش، کاربرد آزمونهای روانی و تشخیص بالینی، تهران، روان، 1379.
دادستان، پریرخ، روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، تهران، سمت، 1380.
راس، آلن، روانشناسی شخصیت، ترجمه سیاوش جمالفر، تهران، بعثت، 1375.
فروم، اریک، هنر عشق ورزیدن، ترجمه پوری سلطانی، چاپ هیجدهم، تهران، مروارید، 1376.
گروسی فرشی، میرتقی، «هنجاریابی شخصیتی NEO و بررسی تحلیلی ویژگیها و ساختار عاملی آن بین دانشجویان دانشگاههای ایران»، پایان نامه دکتری دانشگاه تربیت مدرس، 1377.
گلمن، دانیل، هوش هیجانى، ترجمه نسرین پارسا، تهران، رشد، 1380.
لورنس ای. پروین، اولیور پی. جان، شخصیت (نظریه و پژوهش)، ترجمه محمدجعفر جوادی، تهران، آییژ، 1381.
Aron, A, Love, Ensyclopedia of psychology, Oxford: OXFORD, 1998.
Arnold, Margery. E, Love style perception in Relation to personality function, www.eric.ed.gov, 1995.
Costa, P.T.Jr & McCrae, R.R., Revised NEO Personality Inventery (NEO - PI - R) & (NEO _ FFI): Professional manual. Odessa , FI: Psychological Assessment Resource, 1992.
Hatfield, E,."The effect of selfesteem on romantic linking", Journal of Experimintal Social Psychology, 1965.
Hatfield, E, The passionat love scale.Handbook of sexuality related measures: A Compendium Thousand Oaks.CA:Saga Pablication, 1986.
Hatfield, E., ea al., "Passionat love: How early it began?" Journal of Psychology and Human sexuality, 1988.
Hatfield,E, Rapson, R., Love and Attachment Processes, Handbook of Emotions, New York, London: The Guilford press, 2000.
Hazan,C & Shaver,P.R., A biased overview of the study of love,Journal of Social and Relationship, vol. 5, 1988.
Hazan,C & Shaver, P., "Romantic Love Conceptualize as an Attachment Process",Jornal of personality and Social psychology, 1987.
Hendrick,S & Hendrick,C, "A Theory and Method of love"Journal of personality and social Psychology, 1986.
Hendrick,S & Hendrick,C,Journal of personality and social Psychology? Does it measure up: Research on Love. 1989.
Hendrick, S & Hendrick, C, Rommantic love, Thousand Oaks,CA:Saga, 1992.
Hendrick, S & Hendrick, C, Love,Handbook of Positive Psychology, Oxford: Oxford, 2002.
Kanemasa, Yuji, Social Behavior and Personality, Love style and Romantic Love Experinces in japan, 2004.
Lee, J.A, Colours of lofe: An exploration of the ways of loving, Toronto, New perss, 1973.
Reik, T. Straus, Farrar: New York.love and lust Of Rubin, Z, Measurment of romantic Love.Journal of Personality & Social Psychology, 1970.
Sternberg, R. J. & Barnes, M. L (Eds), The psychology of love, New Haven, CT: Yale University Press, 1988.
Waller, N.G & shaver, P.R, The importante of nongenetic influences on romantic love style, Psychological science, 1994.
* دانشجوی دکتری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. دریافت: 2/3/89 ـ پذیرش: 14/6/89 abdi@hadith.net
** استاد دانشگاه علامه طباطبایی.
1. Erose, Ludus, Storge, Pragma, mania, Agape.
2. Subjective well being.
3 ر.ک: دانیل گلمن، هوش هیجانی، ترجمه پارسا.
4. Rubin, Z, "Measurment of romantic love", Journal of personality & Social psychology, 16, p.265-273
5. Sternberg, R . et al., The psychology of love , p253.
6 ر.ک: اریک فروم، هنر عشق ورزیدن، ترجمه پوری سلطانی، چاپ هیجدهم.
7. Lee,J.A, Colours of lofe: An exploration of the ways of loving, p.250-263.
8. Hendrick, S & Hendrick,C, "A Theory and Method of love", Journal of personality and social Psychology, V50, p.2.
9. Aron, A, Love, Ensyclopedia of psychology, p:472.
10. Conscientionsness.
11. میرتقی گروسی فرشی، هنجاریابی شخصیتی NEO و بررسی تحلیلی ویژگی ها و ساختار عاملی آن بین دانشجویان دانشگاه های ایران، ص 76.
12. Multipasic Personality Inventory Minnessota.
13 گراهام، 1385
14. ازخوش، کاربرد آزمون های روانی و تشخیص بالینی، ص 123.
15. Hendrick, S & Hendrick, C. love, Handbook of Positive Psychology, p.472.
16. Affectionate.
17. Independent.
18. C.f: Hazan, C & Shaver,P.R., "A biased overview of the study of love", Journal of Social and Relationship, vol. 5.
19. Erose.
20. Responsibility.
21. پروین، شخصیت (نظریه و پژوهش)، ص 281.
22. Agreeableness.
23. پروین، همان، ص 218.
24. Hendrick,S & Hendrick, C, Ibid.
25. پروین، همان.
26. همان.
27. Anxiety.
28. Jealousy.
29. Envy.
30. Kanemasa, Yuji, Social Behavior and Personality, Love style and romantic Love Experinces In Japan. . Vol 32(3), P. 265-281.
31. Debasement.
32. Major Depres.
33. Avoidanct.
34. Arnold ,Margery. E, Love style perception in Relation to personality function. P:23.
35. Dependent.
36. Compulsive.