نقش قدردانی نسبت به خدا و خوی قدردانی در کیفیت خواب
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
مفهوم قدرداني در فلسفه، الاهيات، كلام، اخلاق، و روانشناسي حضور پر جلوهاي دارد. هر جا كه مفهوم قدرداني حضور يافته، به جنبة متفاوتي از آن توجه شده و شايد از همين روست كه در زبانهاي مختلف واژههاي متعددي براي آن تعيين شده است. شكر، سپاس، قدرداني، حقشناسي و واژههاي مشابه در زبانهاي مختلف كمابيش به يك معنا استفاده ميشوند. ما در اين نوشته و ديگر آثار خود، واژة قدرداني را ترجيح دادهايم؛ واژهاي كه امام خميني در تعريف شكر به كار برد ، اما چون در متون اسلامي از واژة شكر استفاده شده، در مرور مباحث اسلامي و اخلاقي واژة شكر را به كار خواهيم بست.
شكر و مشتقات آن 80 بار در قرآن آمده است. خداوند خود و بندگان صالحش را با صفت شاكر وصف ميكند. او ضمن اندك شمردن شكرگزاران، همگان را به آن توصيه ميكند، آنرا پيامد ايمان ميداند و ميگويد تنها بندگان شاكر، نشانههاي الاهي را در مييابند . توفيق شكرگزاري يكي از دعاهاي برگزيدگان الاهي است، چنانكه در مناجات سليمان (نمل: 19) آمده است. خداوند ميگويد «اگر شكرگزاري كنيد [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود» (ابراهيم: 7). در حديثي از اميرمؤمنان نيز آمده است كه شكر منعم، روزي را زياد ميكند. از پيامدهاي قدرداني، تكرار يا ادامة افاضة خير است؛ چراكه منعم در مييابد لطفش به هدر نرفته است. شكرگزاري آنقدر براي خداوند مهم است كه براي تشخيص افراد ناسپاس از سپاسگزار، آزمون وضع كرده است: به بندگان نعمت داده ميشود تا بين سپاسگزار و ناسپاس تميز داده شود (نمل: 40). علامه طباطبايي در مورد حقيقت شكر ميگويد: شكر عبارت است از صرف نعمت به گونهاي كه يادآور منعم و نشان دهندة احسانش باشد و در مورد پروردگار متعال به ايمان به او و تقوا منجر شود. جوادي آملي، ديگر مفسر قرآن، مينويسد: شكر، سپاس بر نعمتي است كه از منعم به شاكر ميرسد، نه بر كمالاتي كه اثرش به ديگران نميرسد يا به غير شاكر ميرسد. بنابراين در شكر، هم وصول اثر به غير نقش دارد و هم اتحاد متنعم و شاكر؛ در صورتي كه هيچيك از اين دو قيد در حمد مطرح نيست و از اينرو، شكر از دو جهت اخص از حمد است. هر شكري حمد است: ولي هر حمدي شكر نيست. شكر آن است كه انسان به نعمت منعم اعتراف كند؛ اعترافي كه به عنوان تجليل و تعظيم منعم باشد، در برابر كفران كه در آن، عوض قدرشناسي از منعم، از نعمتها چشمپوشي ميشود و مستور و منسي قرار ميگيرد.
شكر جلوههاي متعددي دارد، اما جزء اصلي آن، حالتي دروني است كه عبارت است از توجه به مورد نعمت قرار گرفتن؛ چنانكه در حديثي از امام صادق اين مضمون آمده است . اين واكنش مثبت دروني طبعاً به پاسخي مثبت نسبت به منعم، دهنده يا كمك رساننده ميانجامد. استاد بزرگ اخلاق، امام خميني، مينويسد: «شكر عبارت است از قدرداني نعمت منعم. و آثار اين قدرداني در قلب به طوري بروز كند و در زبان به طوري؛ و در افعال و اعمال قلبيه به طوري. اما در قلب، آثارش از قبيل خضوع و خشوع و محبت و خشيت و امثال آن است و در زبان، ثنا و مدح و حمد و در جوارح، اطاعت و استعمال جوارح در رضاي منعم، و امثال اين است». وي پس از نقل آراء راغب اصفهاني و خواجه انصاري، مينويسد:
شكر عبارت از نفسِ معرفت به قلب و نفسِ اظهار به لسان و عمل به جوارح نيست؛ بلكه عبارت از يك حالت نفسانيه است كه آن حالت خود اثر معرفت منعم و نعمت و اينكه نعمت از آن منعم است ميباشد؛ و ثمرة اين حالت، اعمال قلبيه و قالبيه است.
مفهوم قدرداني در دين و اخلاق پايههاي استواري دارد و چندي است كه در روانشناسي نيز جايي براي خود گشوده است و به عنوان صفت جوهري شاخهاي از روانشناسي به نام روانشناسي مثبت قلمداد شده است. قدرداني هيجاني است كه متوجه يك عامل خارجي ميشود؛ اين هيجان در پي منفعتي پديد ميآيد كه فاخر، با ارزش، و با قصد نوع دوستانه تفسير ميشود. قدرداني به مثابة يك فشارسنج اخلاقي عمل ميكند و توجه افراد را به ميزان منفعت دريافتي روزانه جلب ميكند. قدرداني موجب ميشود افراد به جنبههاي مثبت محيط اجتماعيشان خو نگيرند و در نتيجه رضايت از زندگي بلندمدت تري براي آنان به ارمغان ميآورد. پژوهشهاي تجربي نشان دادهاند سطوح بالاي قدرداني با شادي، رضايت از زندگي، رضايت از تجربه مدرسه، رضايت تيمي ورزشكاران، يكپارچگي اجتماعي، عملكرد تحصيلي، بهزيستي روانشناختي، معنويت، معنويت متعالي، صفات عاطفي مثبت، سرزندگي، اميد، خوشبيني، همدلي ، رفتار جامعهيار، گذشت، و كيفيت خواب رابطة مثبت دارد و با گرايش به ماديات، رشك، و افسردگي رابطة منفي. ابراز قدرداني با احساسات مثبت و افزايش انگيزش اجتماعي همراه است و تمرين قدرداني به كاهش عاطفة منفي و افزايش خلق مثبت ميانجامد. با اين اوصاف طبيعي است كه قدرداني يكي از شيوههاي شادتر شدن قلمداد شود.
از ميان پژوهشهاي قدرداني، تنها يك پژوهش رابطة آن را با كيفيت خواب بررسي كرده است. در اين پژوهش ، قدرداني با كيفيت فاعلي بهتر خواب، مدت خواب، تأخير كمتر در به خواب رفتن، كاهش بدكاري روزانه، و افكار مثبت پيش از خواب همبسته بود. نگاهي به جايگاه خواب و اختلالات آن در زندگي روزمره، و مرور پژوهشها در اين زمينه حاكي از كم توجهي پژوهشگران در اين باره، به ويژه در ايران، است. خواب، مكانيزمي فيزيولوژيك براي بازيابي توان از دست رفته و خستگي ناشي از فعاليتها در زندگي روزمره و معياري مهم از سلامت است. بيخوابي ممكن است مستقيم و غيرمستقيم موجب تحميل هزينههاي فردي و اجتماعي شود. هزينههاي مستقيم آن شامل هزينه اقدامات تشخيصي و درمان، و هزينههاي غيرمستقيم آن شامل ناتواناييهاي مرتبط با وضعيتهاي پزشكي متعاقب بيخوابي، كاهش توليد و حوادث ناشي از بيخوابي است. نزديك به يك سوم بزرگسالان در طول عمر خود به نوعي دچار اختلال خواب ميشوند كه در اين ميان بيخوابي شايعترين و شناخته شدهترين اختلال است. به نظر ميرسد برخي گروهها بيشتر در معرض بيخوابي باشند. زنان، افراد شاغل در شيفتهاي كاري، و دانشجويان از اين افرادند . خواب مختل در جمعيت عمومي شايع است، به گونهاي كه يك چهارم تا يك سوم افراد بزرگسال از بيخوابي مرضي، خواب مختل يا ناكافي شكايت دارند و كاهش شديد خواب يكي از ويژگيهاي جامعه امروزي است. مدت خواب از 9 ساعت در سال 1910 به 7.5 ساعت در سال 2000 كاهش يافته است.
مشكلات خواب با عملكرد شناختي مختل، بيماريهاي مزمن، كاهش سلامت روان، و مرگ زودرس همبسته است. از اينرو، نياز است براي درك فرايندهاي زيربنايي اختلالات خواب، همبستههاي مشكلات خواب را بررسي كرد تا بتوان به افراد براي حل مشكلاتشان، به شيوة موثرتري مشاوره داد. اخيراً شاهد گسترش توجهها به روانشناسي مثبت و نقش حالات مثبت در سلامت و كيفيت زندگي بودهايم. در حالي كه پژوهشهاي فراواني اختلال خواب و پيامدها يا همبستههاي روانشناختي آن را بررسي كردهاند، همبستگي جنبههاي مثبت روانشناختي با خواب به تازگي توجهها را به خود جلب كرده است و چنانكه گفتيم تنها يك پژوهش نقش قدرداني را در كيفيت خواب بررسي كرده است.
اغلب پژوهشها بر احساس قدرداني متمركز شدهاند، بدون اينكه شخص يا موجودي را كه قدرداني نسبت به او احساس ميشود مشخص كنند. با اين حال، همة اديان بزرگ دنيا پيروانشان را به قدردان بودن، به ويژه در برابر خدا، ترغيب ميكنند . اگر قدرداني بتواند رابطة اشتغال ديني را با سلامت و بهزيستي تبيين كند، منطقي است كه بر احساس قدرداني در برابر خدا متمركز شد. پژوهشها نشان دادند ديگر جنبههاي هيجاني ارتباط با خدا با سلامت همبستهاند. مثلاً گزارش شده كه داشتن رابطهاي عاشقانه با خدا با سلامت روان بهتر همبسته است . در مقابل، احساس رها شدن توسط خدا و احساسِ نداشتن اطمينان خاطر از عشق خدا با افزايش مرگ و مير در ميانسالي همبسته است . در يك پژوهش كه قدرداني در برابر خدا را بررسي كرده است، سازة ياد شده با كاهش آثار آسيبزاي استرس همراه بود . با توجه به آنچه از جايگاه قدرداني و نقش آن در سلامت روان آمد، و آنچه در اهميت پژوهش در زمينة خواب بيان شد، پژوهش حاضر براي نخستين بار به بررسي مقايسهاي نقش قدرداني و قدرداني در مورد خدا در شاخصهاي كيفيت خواب ميپردازد.
روش
الف. آزمودنيها؛ جامعه آماري اين پژوهش دانشجويان دانشگاههاي قزوين در سال تحصيلي 1389- 1388 بود. 170 دانشجو (شامل 99 زن و 71 مرد) با روش نمونهگيري انتخاب و به شركت در پژوهش دعوت شدند. ميانگين سني شركت كنندگان 22.40 سال با دامنه 18 تا 37 و انحراف استاندارد 3.47 بود. شركت كنندگان به مقياسهاي ذيل پاسخ دادند.
1. پرسشنامة قدرداني؛ يك مقياس شش گويهاي و تك عاملي است كه مك كلگ و همكارانش براي سنجش تفاوتهاي فردي در آمادگي براي تجربة قدرداني در زندگي روزانه ساختهاند. اين مقياس قدرداني را به عنوان يك خوي يا صفت شخصيتي ميسنجد. اعتبار مقياس در پژوهشهاي متعدد و بين فرهنگي رضايت بخش بود. آلفاي كرونباخ اين پرسشنامه از 0.75 تا 0.82 بود . ضريب پايايي دروني نسخة فارسي پرسشنامه در نمونههاي دانشجويي و غيردانشجويي با روش آلفاي كرونباخ برابر با 81/0و روايي آن از طريق همبستگي با چند مقياس از جمله مقياس معنويت و رضايت از زندگي به ترتيب 43/0 و 44/0 گزارش شد . آلفاي كرونباخ مقياس در پژوهش حاضر برابر با 72/0 بود.
2. پرسشنامة قدرداني نسبت به خدا؛ مقياسي چهار گويهاي و تك عاملي است كه فراواني احساس قدرداني نسبت به خدا را ميسنجد. آلفاي مقياس برابر با 96/0 بود . همبستگي نسخة فارسي مقياس با مقياس رضايت از زندگي برابر با 47/0 به دست آمد. آلفاي كرونباخ مقياس در پژوهش حاضر برابر با 85/0 بود. شركت كنندگان به گويههاي اين پرسشنامه و پرسشنامة پيشين در مقياسي پنج درجهاي از عمدتاً نادرست تا عمدتاً درست پاسخ ميدهند.
3. شاخص كيفيت خواب پيتزبرگ (PSQI)؛ اين پرسشنامه خودگزارشي، هجده گويه دارد و كيفيت خواب طي يك ماه گذشته را در هفت طبقه ميسنجد: 1) توصيف كلي فرد از كيفيت خواب؛ 2) تأخير در به خواب رفتن؛ 3) طول مدت خواب؛ 4) كفايت خواب؛ 5) اختلالات خواب (به صورت بيدار شدن شبانه)؛ 6) ميزان مصرف داروي خوابآور؛ 7) عملكرد روزانه. پايايي دروني پرسشنامه بر مبناي آلفاي كرونباخ برابر با 0.80 و پايايي بازآزمايي آن از 93/0 تا 98/0 گزارش شد . آلفاي كرونباخ مقياس در پژوهش حاضر برابر با 72/0 به دست آمد.
4. آزمون خود اظهاري افكار پيش از خواب؛ اين مقياس 34 گويهاي، فراواني افكار منفي و مثبتي را ميسنجد كه فرد در جريان به خواب رفتن تجربه ميكند. آلفاي كرونباخ مقياس بالاي 0.89 و بازآزمون آن پس از يك ماه حكايت از پايايي بالاي آن داشت. اين مقياس ميتواند افراد داراي اختلال خواب و جمعيت عمومي را متمايز سازد كه نشان دهندة اعتبار سازة آن است . آلفاي كرونباخ مقياس در پژوهش حاضر برابر با 79/0 به دست آمد. شركت كنندگان به گويههاي آن در يك مقياس پنج درجهاي از «هرگز» يا «تقريباً هرگز» تا غالباً پاسخ ميدهند.
يافتهها
براي تحليل دادهها، نخست آزمون تحليل واريانس براي مقايسه نمرههاي دو جنس در متغيرهاي پژوهش انجام شد. يافتهها نشان داد دو جنس در نمرههاي قدرداني، قدرداني نسبت به خدا، افكار پيش از خواب، و شاخص كيفيت خواب پيتزبرگ تفاوت معناداري ندارند. از عاملهاي هفتگانة شاخص كيفيت خواب پيتزبرگ نيز تنها در دو مؤلفه تفاوت معنادار وجود داشت (جدول 1). با توجه به اينكه تفاوت دو جنس در اين دو مؤلفه تأثير چنداني در نتايج نداشت، تحليلهاي آماري پژوهش در مورد شركت كنندگان زن و مرد، به عنوان يك گروه انجام شد.
جدول1: مقايسة متغيرهاي پژوهش در دو جنس
F ميانگين (انحراف معيار) شاخص
متغير
مردان زنان
0.03 4.06 (0.64) 4.04 (0.71) 1) خوي قدرداني
3.80 4.61 (0.66) 4.39 (0.78) 2) قدرداني نسبت به خدا
2.06 1.91 (0.75) 1.73 (0.82) 3) احساس فاعلي كيفيت خواب
1.84 1.71 (0.95) 1.51 (0.96) 4) تاخير در به خواب رفتن
1.36 2.00 (0.95) 2.17 (0.93) 5) طول مدت خواب
0.16 2.22 (1.14) 2.29 (1.03) 6) كفايت خواب
10.21** 1.77 (0.59) 1.48 (0.57) 7) اختلالات خواب
0.01 1.61 (0.83) 1.60 (0.87) 8) عملكرد روزانه
4.24* 2.87 (0.53) 2.66 (0.71) 9) مصرف داروي خوابآور
1.29 14.12 (3.55) 13.47 (3.77) 10) نمره كل PISQ
0.94 0.57 (0.75) 0.45 (0.81) 11) افكار پيش از خواب
**p<0.01 *p<0.05
تحليل همبستگي، رابطة مثبت قدرداني و قدرداني نسبت به خدا را با متغيرهاي خواب به دست داد. قدرداني با احساس فاعلي كيفيت خواب، اختلالات خواب، مصرف داروي خوابآور، نمرة كل مقياس شاخص كيفيت خواب پيتزبرگ، و افكار پيش از خواب رابطه داشت. قدرداني نسبت به خدا علاوه بر متغيرهاي فوق، با كفايت خواب نيز رابطه داشت. ضرايب همبستگي پيرسون متغيرهاي پژوهش در جدول 2 قابل مشاهده است. چنان كه در جدول 2 ملاحظه ميشود، رابطة قدرداني نسبت به خدا با متغيرهاي خواب (بجز افكار پيش از خواب) از رابطة قدرداني با آن متغيرها قويتر است. ميانگين (و انحراف معيار) نمرة شركتكنندگان در پرسشنامههاي قدرداني و قدرداني نسبت به خدا به ترتيب برابر با 4.04 (0.68) و 4.48 (0.74) است. آزمون t وابسته نشان داد اين تفاوت معنادار است (t=8.38, P<0.01).
جدول 2: ضرايب همبستگي متغيرهاي پژوهش
متغير 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
1) خوي قدرداني 1
2) قدرداني نسبت به خدا 0.54** 1
3) احساس فاعلي كيفيت خواب 0.25** 0.31** 1
4) تاخير در به خواب رفتن 0.05 0.07 0.39** 1
5) طول مدت خواب -0.01 0.04 0.36** 0.19* 1
6) كفايت خواب 0.11 0.16* 0.28** 0.21** 0.66** 1
7) اختلالات خواب 0.20** 0.24** 0.54** 0.32** 0.18* 0.12 1
8) عملكرد روزانه 0.8 006 0.42** 0.29** 0.34** 0.28** 0.27** 1
9) مصرف داروي خوابآور 0.19* 0.25** 0.26** 0.20** 0.02 0.00 0.28** 0.13 1
10) نمره كل PISQ 0.18* 0.24** 0.73** 0.61** 0.69** 0.67** 0.56** 0.64** 0.36** 1
11) افكار پيش از خواب 0.35** 0.27** 0.36** 0.26** 0.06 0.10 0.22** 0.32** 0.23** 0.35**
**p<0.01 *p<0.05
براي بررسي نقش واسطهاي افكار پيش از خواب در رابطه قدرداني/ قدرداني نسبت به خدا با كيفيت خواب از روش بارون و كني استفاده شد. روش آنها مستلزم اجراي مراحل ذيل است: 1. رگرسون كيفيت خواب روي قدرداني/ قدرداني نسبت به خدا؛ 2. رگرسيون افكار پيش از خواب روي قدرداني/ قدرداني نسبت به خدا؛ 3. رگرسيون كيفيت خواب روي افكار پيش از خواب؛ 4. رگرسيون كيفيت خواب روي افكار پيش از خواب و قدرداني/ قدرداني نسبت به خدا. سه مرحلة نخست براي احراز رابطه بين متغيرهاست. اگر يكي از اين ارتباطها معنادار نباشد، پژوهشگران نتيجه ميگيرند كه احتمالاً نقش واسطهاي وجود ندارد. در مرحلة چهارم اگر با وجود متغير پيش بين (قدرداني/ قدرداني نسبت به خدا) اثر متغير واسطه (افكار پيش از خواب) هنوز معنادار باشد يافتهها از نقش واسطهاي حمايت ميكنند.
1. طبق مراحل فوق در گام نخست چندين رگرسيون چندگانه نشان دادند قدرداني نسبت به خدا (و نه قدرداني) ميتواند احساس فاعلي كيفيت خواب (R2=0.10, β=0.24,P<0.01)، اختلالات خواب (R2=0.06, β=0.19,P<0.05)، مصرف داروي خوابآور (R2=0.06, β=0.20,P<0.05)، و نمرة كل شاخص كيفيت خواب پيتزبورگ (R2=0.06, β=0.20,P<0.05) را پيشبيني كند. در هيچيك از رگرسيونهاي فوق، ضرايب بتاي قدرداني معنادار نبود. ضرايب بتاي قدرداني در اين رگرسيونها به ترتيب 0.11، 0.10، 0.08، و 0.07 بود.
2. در گام دوم دو رگرسيون ساده اجرا شد. قدرداني افكار پيش از خواب را پيشبيني كرد (R2=0.12, β=0.35,P<0.01). قدرداني نسبت به خدا نيز افكار پيش از خواب را پيشبيني كرد (R2=0.07, β=0.27,P<0.01).
3. از متغيرهاي مرتبط با قدرداني/ قدرداني نسبت به خدا در گام نخست، چندين رگرسيون ساده نشان دادند افكار پيش از خواب ميتواند احساس فاعلي كيفيت خواب (R2=0.13, β=0.35,P<0.01)، اختلالات خواب (R2=0.04, β=0.22,P<0.01)، مصرف داروي خوابآور (R2=0.05, β=0.23,P<0.01)، و نمرة كل شاخص كيفيت خواب پيتزبرگ (R2=0.12,β=0.35,P<0.01) را پيشبيني كند.
4. رگرسيونهاي چندگانة قدرداني، قدرداني نسبت به خدا و افكار پيش از خواب بر احساس فاعلي كيفيت خواب (R2=0.18,β=0.29,P<0.01)، اختلالات خواب (R2=0.08, β=0.15,P=0.05)، مصرف داروي خوابآور (R2=0.09,β=0.17,P<0.05)، و نمره كل شاخص كيفيت خواب پيتزبرگ (R2=0.14, β=0.31,P<0.01) حاكي از معناداري نقش افكار پيش از خواب بود. در هيچيك از رگرسيونهاي چندگانة فوق ضرايب بتاي قدرداني معنادار نبود. اما ضرايب بتاي قدرداني نسبت به خدا به ترتيب 0.17، 0.17، 0.18، و 0.17 و در سطح 0.05 معنادار بودند.
علاوه بر مراحل ياد شده از آزمون سوبل براي آزمودن معناداري كاهش بتا استفاده شد . نمودار 3، مقادير آزمونZ سوبل براي هريك از مسيرها را نشان ميدهد و ثابت ميكند افكار پيش از خواب رابطة قدرداني و قدرداني نسبت به خدا را با شاخصهاي كيفيت خواب ميانجيگري ميكند.
جدول 3: مقادير Z سوبل براي معناداري كاهش ضرايب بتاي مسيرِ
«خوي قدرداني/ قدرداني نسبت به خدا ← افكار پيش از خواب ← كيفيت خواب»
شاخص
متغير ملاك پيش بين: خوي قدرداني پيش بين: قدرداني نسبت به خدا
Z سوبل P Z سوبل P
احساس فاعلي كيفيت خواب 3.19 0.01 2.76 0.01
اختلالات خواب 1.98 0.05 1.88 0.058
مصرف داروي خوابآور 2.13 0.05 1.97 0.05
نمره كل PSQI 3.22 0.01 2.74 0.01
بحث و نتيجهگيري
قدرداني نسبت به خدا، گشودن پنجرة دل به سوي اوست. بنده در مييابد در رابطهاي وارد شده كه اهميت دادن، دوست داشتن، و ارج گذاردن را در بر دارد. چنين رابطهاي با خدا، علاوه بر ارضاي بخشي از نيازهاي اساسي روان انسان، شرايط درونيسازي ارزشهاي الاهي را در فرد فراهم ميآورد. رصد مفاهيم ديني و اخلاقي كه داراي ارزش والاي الاهياند و تأثيرات شگرفي در زندگي انسان دارند خطي از پژوهش را ميگشايد كه ميتواند به شناخت بهتر انسان و جنبههاي معنوي و اخلاقي او كمك كند. پژوهش حاضر كه به بررسي رابطة قدرداني با كيفيت خواب ميپردازد، در تقاطع شاخههاي گوناگوني از روانشناسي چون پژوهشهاي خواب، روانشناسي مثبت، و روانشناسي دين جاي دارد، و از جهاتي مهم است. چنانكه اشاره شد اختلال خواب بار سنگيني بر سلامت عمومي تحميل ميكند. شيوع بيخوابي مرضي با اختلالات عمدة روانپزشكي مانند اختلالات خلقي، اضطرابي و مصرف مواد قابل مقايسه است. هزينة آن براي جامعه بر حسب هزينههاي پزشكي، غيبت از كار، كاهش بهرهوري، و تصادفات درخور توجه است. از اينرو، فهم دقيق عوامل اثرگذار بر كيفيت خواب مهم است. سهم اين پژوهش در پژوهشهاي خواب، بررسي نقش مفاهيم برآمده از روانشناسي مثبت و روانشناسي دين است. اكنون توجه روزافزوني به اثر مؤلفههاي مثبت عملكرد روانشناختي بر سلامت وجود دارد، گرچه شواهد تجربي در اين زمينه اندك است و حتي دادههاي موجود دربارة عوامل مثبت روانشناختي و خواب كمتر است . اين پژوهش براي نخستين بار نقش احساس قدرداني نسبت به خدا را در كيفيت خواب بررسي كرد و براي نخستين بار امكان مقايسة خوي قدرداني و قدرداني نسبت به خدا را فراهم آورد.
روانشناسان غالباً پژوهشها را براي احراز تأثير يك متغير بر متغير ديگر، و پي بردن به ميزان اين تأثير انجام ميدهند. اما كشف ارتباط دو متغير، تنها بخش كوچكي از هدف روانشناسي است. درك ژرفتر هنگامي به دست ميآيد كه فرايند ايجاد اثر را بفهميم . تحليل واسطه، از اين پرسش فراتر ميرود كه يك متغير مستقل تغييري را در يك متغير وابسته ايجاد ميكند. وساطت به اين پرسش ميپردازد كه تغيير چگونه رخ ميدهد. هنگامي كه متغير سومي در رابطه بين دو متغير دخالت ميكند، به آن ميانجي يا واسطه گويند. در پژوهش حاضر، رابطة قدرداني با شاخصهاي كيفيت خواب از طريق افكار پيش از خواب تبيين شد. بر پاية يافتههاي اين پژوهش، كيفيت خواب با قدرداني به عنوان يكي از صفات مثبت اخلاقي، و قدرداني نسبت به خدا به عنوان احساسي مثبت به خدا رابطه دارد. صفات مثبت اخلاقي و احساسات مثبت ديني از طريق افكار مثبت و منفي پيش از خواب بر شاخصهاي كيفيت خواب اثر ميگذراند. به عبارت ديگر صفت و حالت مثبت قدرداني به كاربست بيشتر افكار مثبت پيش از خواب و كاربست كمتر افكار منفي پيش از خواب ميانجامد كه خود، بهبود كيفيت خواب، به ويژه كيفيت فاعلي بهتر خواب، اختلالات كمتر خواب، و مصرف كمتر داروهاي خوابآور را به دنبال دارد.
مانند هر پژوهش ديگري، يافتههاي پژوهش حاضر محدود به طرح پژوهش است. حجم نمونه نسبتاً كوچك است و شركتكنندگان از دانشجويان بودند. دانشجويان الگوي خواب متفاوتي دارند. ظاهراً يكي از عادات زندگي افراد جوان كه با ورود به دانشگاه غالباً تغيير ميكند، خواب است. شايد به سبب نيازهاي اجتماعي و تحصيلي، بسياري از دانشجويان الگوي خواب نامنظمي را بر ميگزينند. اين الگوي خواب نامنظم ارادي، غالباً در جمعيتهاي غيرباليني و كارهاي غيرشيفتي وجود ندارد . بررسي جامعههاي ديگر و جامعة عمومي، گامهاي بعدي در اين زمينه خواهند بود. با توجه به پژوهشهاي پيشين مبني بر پيامدها و همبستههاي مثبت قدرداني، و تأكيد مجدد پژوهش حاضر بر نقش آن در كيفيت خواب، ميتوان مداخله براي افزايش احساسات مثبت ديني همچون قدرداني را به منظور دستيابي به اين همبستهها و پيامدهاي مثبت در دستور كار قرار داد. پيشتر، از مداخلة قدرداني براي افزايش سطح شادي و بهبود خواب ادراك شده استفاده شده است. فارغ از مداخلاتي كه براي افزايش قدرداني ارائه شده است، دستكاري قدرداني به عنوان مداخلهاي در رواندرماني و مشاوره نيز موضوع جالبي ميتواند باشد. نگاهي به آراي روانپويشاني چون ملاني كلاين دربارة قدرداني، از پيشنهاد اخير مبني بر توجه به مفهوم قدرداني در مداخلات درماني پشتيباني ميكند.
- آراسته، مدبر، «بررسي بيخوابي در دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي كردستان»، مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان، ش 12، 1386، ص 58-63.
- آقابابائي، ناصر و ديگران، «سنجش قدرداني در دانشجويان و طلاب؛ بررسي ويژگيهاي روان سنجي پرسشنامه قدرداني»، مطالعات اسلام و روانشناسي، ش 6، 1389، ص 75-88.
- جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، قم، اسراء، ج1، 1378؛ ج 4، 1380.
- طباطبائي، سيدمحمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، بيروت، الاعلمي، 1422.
- كليني، محمد، الكافي، بيروت، دار الاضواء، ۱۴۱۳.
- مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404.
- موسوي خميني، سيدروح الله، شرح چهل حديث، قم، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1376.
- نجاتي صفا، علياكبر، «بررسي وضعيت پژوهشهاي حوزه خواب در ايران»، تازههاي علوم شناختي، ش 5 (1)، 1382، ص 34-38.
- Baron, R. M. & Kenny, D. A., "Moderator-Mediator Variables Distinction in Social Psychological Research: Conceptual, Strategic, and Statistical Considerations", Journal of Personality and Social Psychology, v 51(6), 1986, p 1173-82.
- Buysee, D. J., et al., "The Pittsburgh Sleep Quality Index: a new instrument for psychiatric practice and research", Psychiatry Research, v 28, 1989, p 193-213.
- Chen, L. H. & Kee, Y. H., "Gratitude and Adolescent Athletes’ Well-Being", Social Indicator Research, v 89, 2008, p 361-373.
- Chen, L. H., et al., "Validation of the Gratitude Questionnaire (GQ) in Taiwanese Undergraduate Students", Journal of Happiness Studies, v 10(6), 2009, p 655-664.
- Emmons, R. A., "Applied Positive Psychology" In S. J. Lopez, The Encyclopedia of Positive Psychology, Blackwell, 2009, p 442-447.
- Emmons, R. A., et al., "Personality and the Capacity for Religious and Spiritual Experience", In O. P. John, et al., Handbook of Personality Theory and Research, New York, The Guilford Press, 2008, p 634-653.
- Fichten, C. S.‚ et al., "Thoughts During Awake Times in Older Good and Poor Sleepers–The Self-Statement Test:60+", Cognitive Therapy and Research, v 22 (1), 1998, p 1-20.
- _____, "Counting blessings in early adolescents: An experimental study of gratitude and subjective well-being", Journal of School Psychology, v 46, 2008, p 213-233.
- _____, "Being grateful is beyond good manners: Gratitude and motivation to contribute to society among early adolescents", Motivation and Emotion, v 34, 2010, p 144-157.
- _____, "Gratitude and subjective well-being in early adolescence: Examining gender differences", Journal of Adolescence, v 32(3), 2009, p 633-650.
- _____, "Gratitude and the Reduced Costs of Materialism in Adolescents", Journal of Happiness Studies, 2011, p 1-14.
- Gordon, A. K., et al., "What are children thankful for? An archival analysis of gratitude before and after the attacks of September 11", Applied Developmental Psychology, v 25, 2004, p 541-553.
- Howell, A. J., et al., "Mindfulness predicts sleep-related self-regulation and well-being", Personality and Individual Differences, v 48, 2010, p 419-424.
- Hyland, M. E., et al. Dispositional predictors of placebo responding: A motivational interpretation of flower essence and gratitude therapy, Journal of Psychosomatic Research, v 62, 2007, p 331-340.
- Koenig, H. G., Faith and Mental Health Religious Resources for Healing, USA, Templeton Foundation Press, 2005.
- Krause, N., "Gratitude toward God, Stress, and Health in Late Life", Research on Aging, v 28, 2006, p 163-183.
- McCullough, M. E., et al., "An Adaptation for Altruism?; The Social Causes, Social Effects, and Social Evolution of Gratitude" Current Directions in Psychological Science, v 17 (4), 2008, p 281-285.
- _____, "Gratitude in intermediate affective terrain: Links of grateful moods to individual differences and daily emotional experience", Journal of Personality and Social Psychology, v 86, 2004, p 295-309.
- _____, "The Grateful Disposition: A Conceptual and Empirical Topography", Journal of Personality and Social Psychology, v 82(1), 2002, p 112-127.
- Naito, T., et al., "Gratitude in University Students in Japan and Thailand", Journal of Cross-Cultural Psychology, v 36, 2005, p 247-263.
- _____, "Forgiveness, personality and gratitude", Personality and Individual Differences, v 43, 2007, p 2313-2323.
- Pargament, K. I., et al., "Religious Struggle as a Predictor of Mortality among Medically Ill Elderly Patients", Archives of Internal Medicine, v 161, 2001, p 1881-85.
- Parks-Sheiner, A. C., Applied Positive Psychology, In S. J. Lopez (Ed), The Encyclopedia of Positive Psychology, Blackwell, 2009, p 58-62.
- Pilcher, J. J., et al., "Sleep quality versus sleep quantity: relationships between sleep and measures of health, well-being and sleepiness in college students", Journal of Psychosomatic Research, v 42(6), 1997, p 583-596.
- Polak, E. L. & McCullough, M. E. "Is Gratitude an Alternative to Materialism?", Journal of Happiness Studies, v 7, 2006, p 343-360.
- Preacher, K. J. & Hayes, A. E., "Asymptotic and resampling strategies for assessing and comparing indirect effects in multiple mediator models", Behavior Research Methods, v 40 (3), 2008, p 879-891.
- _____, "SPSS and SAS procedures for estimating indirect effects in simple mediation models", Behavior Research Methods, Instruments, & Computers, v 36 (4), 2004, p 717-731.
- Roberts, R. E., "Positive well-being and sleep", Journal of Psychosomatic Research, v 64, 2008, p 417-418.
- Sheldon, K. M. & Lyubomirsky, S., "How to increase and sustain positive emotion: The effects of expressing gratitude and visualizing best possible selves", The Journal of Positive Psychology, v 1(2), 2006, p 73-82.
- Stenuit, P. & Kerkhofs, M., "Effects of sleep restriction on cognition in women", Biological Psychology, v 77, 2008, p 81-88.
- Steptoe, A., et al., "Positive affect, psychological well-being, and good sleep", Journal of Psychosomatic Research, v 64, 2008, p 409-415.
- Watkins, P. C., "Gratitude and subjective well-being", In R. A. Emmons & M. E. McCullough. The Psychology of Gratitude, New York, Oxford University Press, 2004, p 167-194.
- Wood, A. M., et al., "Gratitude influences sleep through the mechanism of pre-sleep cognitions", Journal of Psychosomatic Research, v 66, 2009, p 43-48.
- _____, "Gratitude predicts psychological well-being above the Big Five facets", Personality and Individual Differences, v 46(4), 2009, p 443-447.