روان‌شناسی و دین، سال چهارم، شماره اول، پیاپی 13، بهار 1390، صفحات 5-

    فرا انگیزش‌ها و ویژگی‌های افراد خود‌شکوفا در سرداران شهید استان کرمان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    چکیده: 
    پژوهش حاضر به منظور بررسی ویژگی های افراد خودشکوفا در سرداران شهید استان کرمان تدوین شده و بدین منظور 75 زندگی نامه این سرداران با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که 8/65٪ از سرداران شهید، فرا انگیزش های مزلو را دارند که بیشترین فرا انگیزش ( 6/87) مربوط به حقیقت و نیکویی و کمترین آن 24٪ مربوط به فراانگیزش یگانگی است. همچنین 7/63٪ از سرداران شهید ویژگی های افراد خود شکوفا را داشته که بیشترین آن 100٪ مربوط به تجربه های اوج و عارفانه و کمترین آن مربوط به ویژگی مقاومت در برابر فرهنگ مسلط 32٪ است. همچنین ضریب همبستگی بین فرا انگیزش ها و ویژگی های افراد خود شکوفا 9/68٪ است.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

     سال چهارم، شماره اول، بهار 1390، ص 5-22

    Ravanshenasi-va- Din, Vol.4. No.1, Spring 2011

    حسن بنی اسدی*/ حسین رشیدی نژاد**

    چکیده

    پژوهش حاضر به منظور بررسی ویژگی های افراد خودشکوفا در سرداران شهید استان کرمان تدوین شده و بدین منظور 75 زندگی نامه این سرداران با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که 8/65٪ از سرداران شهید، فرا انگیزش های مزلو را دارند که بیشترین فرا انگیزش ( 6/87) مربوط به حقیقت و نیکویی و کمترین آن 24٪ مربوط به فراانگیزش یگانگی است. همچنین 7/63٪ از سرداران شهید ویژگی های افراد خود شکوفا را داشته که بیشترین آن 100٪ مربوط به تجربه های اوج و عارفانه و کمترین آن مربوط به ویژگی مقاومت در برابر فرهنگ مسلط 32٪ است. همچنین ضریب همبستگی بین فرا انگیزش ها و ویژگی های افراد خود شکوفا 9/68٪ است.

    کلید واژه ها: فراانگیزش ها، افراد خودشکوفا، سرداران شهید.


    مقدمه

    توجه به انسان کامل؛ انسانی که معیاری برای افراد انسانی باشد، سابقه ای بس دیرینه دارد و از مذهب ها و مکتب های هند گرفته تا فلسفه روم و یونان و ازتفکرات اندیشمندان قرون وسطی تا اندیشه های اصیل اسلام، از رنسانس تا عصر حاضر همواره شناسایی انسان کامل و تکامل انسانی مد نظر بوده است1. ملاصدرا، انس با خدا، عشق به خداوند، زهد، یاد مرگ، علم، حقیقت جویی، مشتاق عزلت، اعتدال، شجاعت، صبر و مهربانی را از ویژگی های انسان کامل می داند.2 دانشمندان اسلامی از انسان کامل با عنوان هایی، چون شیخ، پیشوا، هادی، مهدی، دانا، بالغ، کامل، مکمل، امام، جام جهان نما و آیینه گیتی نما نام برده اند.3

    در میان نظریه های روان شناسی، نظریه مزلو راجع به ماهیت و انگیزش انسان، سهم بسیاری در درک عمیق و پیشرفته انسان داشته است. مزلو در بررسی انسان مطلوب و سالم، فقط انسان های بغایت سالم را مطالعه و بررسی کرده و ضمن بیان فهرستی از ویژگی های انسان مطلوب، فهرستی هم از فراانگیزش ها یا فرانیازها ارائه داده است.4

    بی تردید، در دوران جنگ تحمیلی، انسان هایی بودند که زندگی راحت و امن خود را رها کرده و برای مدت های مدیدی در جبهه ها حضور داشتند. سؤال اساسی که به ذهن می رسد این است که این افراد چه ویژگی ها و خصوصیاتی داشتند که حاضر به چنین فداکاری و ایثارگری شدند؟ ادراک آنها از واقعیت و ضرورت ها چگونه بوده است؟ چگونه توانستند از آسایش و راحتی خود درگذرند و دفاع ازهم نوعان را بر سلامتی و رفاه خود ترجیح دهند؟ شناخت آنان چگونه بوده که توانستند بدون آنکه تحت تأثیر دیگران قرار گیرند به تمیز بین اهداف ماندن (در خانه) و رفتن (به جبهه) برسند؟ و از همه مهم تر در جبهه به چه تجربیات اوج و عارفانه ای دست می یافتند که خدا گونه بودن انسان را به نمایش می گذاشتند؟

    انسان تحت تأثیر انگیزه هایی قرار دارد که فعالیت او را جهت می دهد. در مورد سرداران شهید این سؤال مطرح می شود که آنان در جبهه در پی ارضای چه نیازهایی بودند؟ چه انگیزه هایی آنان را به حضور مستمر در جبهه وادار می کرد؟ بی شک، آنان در پی ارضای نیازهای جسمانی و ایمنی خود نبودند، زیرا در جبهه این نیازها به سختی ارضا می شوند و جبهه، جای امنی برای ارضای نیاز ایمنی نبود، بلکه عواملی ماورای این نیاز ها و انگیزه ها آنها را به فعالیت وادار می کرد که می توان به تعبییر مزلو از آنان به «فراانگیزش» و «فرا نیاز» نام برد.

    این پژوهش سعی دارد با بررسی خصوصیات و ویژگی های سرداران شهید و فراانگیزش های آنان الگویی از کمال انسانی را برای افراد، به ویژه جوانان فراهم آورد تا از دغدغه های زندگی روزمره رهایی یافته و روحیه مادی گرایی را از خود دور کرده و راهی را فراسوی انسان عادی و معمولی پیدا کرده و در جهت انسان شدن که همانا بالفعل کردن توانایی های بالقوه انسانی است، گام بردارند تا بتوانند به سطح برتری از بهنجاری دست یافته و بهداشت روان خود را ارتقا بخشند.

    برای پاسخ دادن به سؤال های فوق، سعی می شود بر اساس نظریه مزلو درباره افراد خود شکوفا وفراانگیزش ها، مطالعه ای تطبیقی با استفاده از روش تحلیل محتوا5 بر اساس ویژگی های سرداران شهید که در زندگی نامه آنان آمده و نظریه مزلو صورت گیرد تا ضمن حفظ ارزش ها، آرمان ها و پیام های آنان، الگویی از شخصیت سالم ارائه شود. در همین راستا، فرضیه های این پژوهش که با فرانگیزش ها یا فرانیازها و ویژگی های افراد خودشکوفا و عشق الهی، ارتباط داشته، عبارت اند از:

    فرا انگیزش ها در سرداران شهیدوجود دارد .

    ویژگی های افراد خود شکوفا در سرداران شهید وجود دارد.

    انسان مطلوب از دیدگاه روان شناسان

    روان شناسی کمال به جنبه سالم طبیعت آدمی می پردازد و هدف آن بیداری و رهایی استعداد های عظیم انسان برای از قوه به فعل رساندن و تحقق بخشیدن توانایی های خویش و یافتن معنای ژرف تری از زندگی است. روان شناسان کمال در عین اینکه تأثیر محرک های بیرونی، غریزه ها و کشمکش های دوران کودکی را بر شخصیت انسان نفی نمی کنند، آدمیان را دستخوش دگرگونی ناپذیر این نیروها نمی دانند. آنها به قابلیت گسترش و شکوفایی کمال خود و تبدیل شدن به آنچه در توان آدمی است اعتقاد دارند.6

    روان شناسان کمال تنها به بهنجار بودن نمی اندیشند، بلکه می گویند باید به سطوح عالی تر کمال انسانی و فراسوی بهنجاری دست یافت و تمام استعداد های بشری را به فعلیت رساند.

    «از میان نظریه های مختلفی که در باره انسان مطلوب و کامل ارائه شده است، به اقرار همگان، مفصل تر و پر نفوذترین آنها توسط مزلو ارائه شده است».7 هدف مزلو از بررسی انسان، دست یافتن به شخصیتی سالم و شکوفایی اوست.

    هدف مزلو از شناخت انسان، دست یافتن به شخصیتی سالم تر و تعریف و تبیین آن و توجه به استعداد های پنهان وی و رها ساختن آنهاست تا پی ببریم که انسان برای رشد و کمال انسانی و شکوفایی تا چه اندازه توانایی و استعداد دارد. به بیان مختصر، هدف وی این بود که بداند آدمی چه می تواند باشد نه اینکه چه بوده و اکنون چه هست.8

    مزلو طرح مسئله شخصیت سالم را مبرم و ضروری می داند و می گوید:

    به گمان من هر اظهارعقیده ای و هر گونه اطلاعاتی در این باب ولو قابل بحث و مختصر، دارای ارزش های روشنگر و غیر قابل انکاری است. اصولاً چنین پژوهشی چنان مشکل و درگیر کننده است که اگر بخواهیم منتظر اطلاعاتی باشیم که در سنت روان شناسی موثق خوانده می شود، می باید برای همیشه در انتظار بمانیم. به نظر می رسد تنها کار مردانه ای که می شود انجام داد این است که از اشتباهات نهراسیم و وارد عمل شویم، منتهی سعی خود را بکنیم و امیدوار باشیم که از اشتباهات برای تصحیح شان بیاموزیم.9

    روش مزلو برای رسیدن به این هدف، بررسی سلامت روان در انسان های به غایت سالم بوده است، از این رو می گوید:

    به این منظور باید بهترین، سالم ترین و بالغ ترین نمونه های بشری را برای مطالعه بر روی انسان برگزید و اگر می خواهیم بدانیم انسان چقدر توان دویدن دارد، نباید به سراغ افراد لنگ و پاشکسته برویم، بلکه باید به سراغ بهترین دونده ها رفت.10

    فرا انگیزش11

    بر اساس نظریه مزلو هنگامی که فرد نیازهای اولیه اش ارضا شد، نیاز های دیگری در او به وجود می آید که آن نیاز به تحقق خود است؛ یعنی شکوفایی استعداد های درونی که بیانگر ویژگی های فطری اوست و از اینجاست که فرد وارد مرحله خود شکوفایی12می شود. دیدگاه مزلو در باره فرا انگیزش را می توان این گونه خلاصه کرد:

    افراد خود شکوفا (افراد بالیده تر و انسان های کامل تر) که از حیث نیازهای اولیه شان ارضا شده اند، اکنون به طرق والاتر دیگری برانگیخته می شوند که بایستی آنها را فوق انگیزش نامید.

    بنا به تعریف، افراد خود شکوفا از حیث همه نیاز های اولیه شان ( تعلق، محبت، احترام و عزت نفس) ارضا شده اند. بدیهی است که ما بایستی بین انگیزه های عادی افراد زیر سطح خود شکوفایی؛ یعنی افرادی که با نیازهای اولیه برانگیخته می شوند و انگیزش های افرادی که در همه نیازهای اولیه خود به حد کافی ارضا شده اند و در نتیجه، عمدتاً با آنها برانگیخته نمی شوند، بلکه انگیزش های «والاتر» آنها را برانگیخته می کند، تمایزی صریح به عمل آوریم. بنابراین، راحت تر است که این انگیزه ها و نیاز های والاتر افراد خود شکوفا را «فوق نیاز»13 نامیده و مقوله انگیزش را از «فوق انگیزش» متمایز کنیم.14

    هر چند که مزلو عقیده دارد تا زمانی که نیاز های سطح پایین ارضا نشوند نیاز های سطح بالا به وجود نمی آیند، اما در این مورد استثناهایی وجود دارد، که یکی از مهم ترین استثناهایی که در مورد سلسله مراتب نیازها15 وجود دارد در مورد شهداست.

    شاید مهم تر از تمام این استثناها، آنهایی هستند که پای عقاید والای اجتماعی و ارزش های والای انسانی را به میان می کشند. با چنین ارزش هایی مردم به «شهدا»16 بدل می گردند؛ آنان همه چیز را برای یک عقیده با ارزش رها می کنند. این گونه مردمان را می توان بر اساس «تحمل نا کامی»17 فهم نمود. مردمانی که در طول زندگی، به ویژه در سال های آغازین عمر، نیاز های اولیه شان ارضا شده و ساختمان شخصیتی نیرومندی داشته و می توانند به آسانی بر ناملایمات و موانع فائق آیند و عقیم ماندن این نیاز ها را در زمان حال و آینده، تاب آورند و با مایه گذاشتن از زندگی شخصی خود به جست وجوی حقیقت برخیزند. و به عبارت دیگر، آنان که در سنین اولیه عمر در امن و امان به سربرده و نیرومند شده اند، مستعد آنند که در برابر هر تهدیدی که پس از آن روی می دهد ایمن و نیرومند بمانند.

    بنابراین، شهادت طلبی در دیدگاه مزلو، یعنی گذر از نیازهای مادی و رسیدن به مراتب بالاتر معنوی، و این ویژگی در افراد خودشکوفا دیده می شود. به عبارت دیگر، خودشکوفایی فرد است که او را به ترک نیازهای اولیه ی حیات برای رسیدن به بعد معنوی ترغیب و روحیه شهادت طلبی را در او ایجاد می کند.18

    از طرف دیگر، مزلو عقیده دارد که در فرهنگ شرق، بروز نیازهای عالی تر، پیش از اینکه نیاز های پیشین ارضا گردد، ظاهر می شوند.

    این امر نیز احتمالاً صحت دارد که نیاز های عالی تر گهگاه پیش از اینکه نیاز های پیشین ارضا گردد ظاهر می شوند. در این باره می توان گفت که شخصی به واسطه سرکوبی نیاز پیشین یا چشم پوشی و محرومیت داوطلبانه از ارضای آن می گذرد (ریاضت، والایش، اثرات نیرو بخش طرد، انضباط، جداسازی و غیره ). ما اطلاعات اندکی درباره تناوب این رویداد ها و نیز طبیعت شان در دست داریم، لیکن عمومیت داشتن این گونه رویداد ها را در فرهنگ شرق به کرّات اعلام داشته اند.19

    از طرفی سلسله مراتب بین فرا نیاز ها وجود ندارد و همه آنها به یک اندازه نیرومند هستند.

    فوق نیاز ها در بین خودشان به طور متوسط به یک اندازه توانمند هستند؛ یعنی من نمی توانم سلسله مراتب تعمیم یا فقدان از غلبه پیدا کنم. البته این نیاز ها در هر فرد خاصی ممکن است طبق استعدادهای ویژه فردی و تفاوت های سرشتی به طور سلسله مراتبی مرتب شده باشند و اغلب نیز این گونه است. فرانیاز ها برخلاف نیاز های زیستی به خودی خود سلسله مراتبی نیستند و اهمیت هریک به اندازه دیگری است و هریک را می توان برحسب بقیه تعریف کرد. برای مثال، حقیقت باید کامل، زیباشناسانه و جامع باشد. زیبایی باید حقیقی، شایسته و جامع باشد. حال اگر فرانیاز ها بر حسب یکدیگر قابل تعریف باشند، از تحلیل عاملی می فهیم که عامل کلی به تعبییر آماری، نوعی عامل عمومی است20 و زیر بنای همه آنهاست. آنها توده های جداگانه ای از چوب نیستند، بلکه تراش های مختلف یک گوهرند.21

    مفهوم دیگری که مزلو به بررسی آن پرداخته، ارزش های بودن22 است. فرد هنگامی که وارد ارضای نیاز های سطح بالا یا فرانیاز ها می شود وارد حوزه ای می شود که مزلو آن را وجود یا قلمرو «بودن»23 می داند.

    افراد خودشکوفا بدون هیچ استثنایی سرگرم آرمان هایی هستند که خارج از وجود خودشان و در چیزی بیرون از آنها وجود دارد. همگی به طریقی عمرشان را در جست وجوی یافتن چیزی فدا می کنند که من آنها را ارزش های بودن یا به طور خلاصه «ارزش هایB» نامیده ام؛ یعنی ارزش های غایی که درونی هستند و در پس آنها ارزش غایی دیگری متصور نیست. برای مثال، یکی عمرش را فدای قانون، دیگری فدای عدالت و دیگری فدای حقیقت یا زیبایی می کند. این ارزش هایB صفات یا ویژگی های تمایزدهنده عمیق ترین، اساسی ترین و ذاتی ترین فطرت انسان است و در گونه های شریعت مدارانه و عرفانی بعضی از انواع ادیان الهی و غیرالهی صادق است، زیرا تبلیغات آنها محور انسان آرمانی، مذهبی و خداگونه ای است که بهترین مثال یا دست کم مشتاق همین ارزش هایB «خدا گونه» است و همه شیوه ها، مراسم و شعائر را می توان وسیله ای برای دستیابی به این اهداف دانست.

    بنابراین، می توان انتظار داشت افرادی که ارزش هایB را مشتاقانه ترجیح می دهند، عبارت اند از: افراد سالم تر و بالیده تر، مسن تر، قوی تر و مستقل تر، جسورتر و کسانی که تحصیلات بالاتری دارند. یکی از شرایطی که درصد انتخاب ارزش هایB را افزایش می دهد وجود فشار های اجتماعی زیاد است.24

    ارزش های بودن به نظر می رسد همانند حقایق بودن باشند. بنابراین، واقعیت، نهایتاً ارزش های حقیقی یا حقایق ارزشی است. ارزش های بودن را می توان در بالاترین سطح به کار بست ( اشراق، بیداری، ادراک عرفانی و غیره ) و به طور مساوی حقایق بودن ( واقعیت نهایی ) نامید.

    اگر ارزش های بودن با «خود» فرد یکی شوند و به صورت ویژگی های معرف او در آیند، این بدان معناست که واقعیت، جهان و کیهان با «خود فرد» یکی می شوند و به صورت ویژگی های معرف آن درمی آیند. این یقیناً شبیه هم جوشی عارف با جهان یا با خدای خود است. همچنین این ما را به یاد صورت های گوناگون شرقی می اندازد، مثل این که خود در کل جهان ذوب و فانی می شود. ارزش های بودن شباهتی به نگرش های شخصی ما نسبت به این ارزش ها ندارند و آنها مستقل از نگرش های شخصی ما هستند و با ارزش های درونی هم پوشی دارند.25

    توباسیک و میلر(1991م) در تحقیق خود نتیجه گرفته اند که هر چند خود شکوفایی تمایلی فطری است، اما یک درصد از افراد جامعه به خود شکوفایی می رسند و آن مستلزم نظم، سخت کوشی، جسارت، شهامت، مسئولیت پذیری و صداقت است.26

    ارزش های درونی طبیعتاً شبه غریزی هستند، یعنی آنها برای اجتناب از بیماری و دست یابی به کمال انسانی یا رشد لازم اند. بیماری های ناشی از کمبود ارزش های درونی ( فوق نیاز ها ) را می توان فوق آسیب27 نامید.

    فوق آسیب های جوان مرفه و متمتع تا حدودی از محرومیت از ارزش های درونی، آرمان گرایی ناکام مانده، از سرخوردگی از جامعه ای که به غلط می بینند که تنها با نیاز های پست تر یا حیوانی یا مادی برانگیخته شده است، ناشی می شود. به اعتقاد من بخش عمده آسیب اجتماعی افراد مرفه ( که نیاز های پست آنها قبلاً ارضا شده است ) پیامد کمبود ارزش های درونی به شمار می رود، بخش زیادی از رفتار بد جوانان دبیرستانی و دانشگاهی مرفه، برخوردار از امتیازات و فاقد نیاز های اساسی، زاییده ناکامی ازآرمان گرایی است که غالباٌ در افراد جوان پیدا می شود.28

    نتایج تحقیق اصغری پور (1373) نشان می دهد که بین عدم ارضای نیازهای خود شکوفایی و اختلالات رفتاری، رابطه وجود دارد.29

    هفده ارزش B یا فرانیاز یا فراانگیزش عبارت اند از:

    حقیقت، نیکویی، زیبایی، کلیت، تعالی از دوگانه انگاری، یگانگی، زنده بودن، کمال، ضرورت، کامل بودن، عدالت، نظم، سادگی، غنا، بی تلاشی، خرمی، خود بسندگی.30

    همچنین ویژگی های خاص انسان خواستار تحقق یا خود شکوفا عبارت است از:

    آگاهی و ادراک صحیح از واقعیت، پذیرش خویشتن، دیگران و طبیعت، خود انگیختگی، سادگی و طبیعی بودن، توجه به مسائل بیرون از خویشتن، مسئول و متعهد در برابر وظایف و مسائل زندگی، گرایش به خلوت و تنهایی، کنش مستقل، تجربه های اوج یا عارفانه (جذبه درونی و نگریستن به فراسوی موضوعات)، نوع دوستی، ساختار خوی مردم گرا (منش دمکراتیک)، تشخیص هدف از وسیله و خیر از شر، شوخ طبعی مهربانانه ـ فیلسوفانه (حس طنزمهربانانه)، خلاقیت و مستحیل نشدن در مقررات و آداب و رسوم اجتماعی (مقاومت در برابر فرهنگ پذیری).31

    جامعه پژوهش

    تعداد صد تن از شهیدان استان کرمان بر اساس مسئولیت، جایگاه، مدت حضور در جبهه و نقش مؤثر در جنگ توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرمان به عنوان سرداران شهید انتخاب شده اند. از این تعداد تا زمان انجام پژوهش، زندگی نامه 75 تن از آن به نگارش در آمده بود که از آنها استفاده شد.

    این زندگی نامه ها توسط کمیته علمی کنگره سردارن شهید استان کرمان به نگارش درآمده است که اعضای این کنگره عموماً اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان بوده اند، از این رو، این زندگی نامه ها از اعتبار علمی بالایی بهره مندند.

    روش اجرای پژوهش

    پس از تعیین فهرست ویژگی های افراد خودشکوفا و فرانیازها، برای هر سردار شهید یک فرم که در برگیرنده ویژگی ها و فرا نیازهاست در نظر گرفته شد، زندگی نامه سرداران شهید مطالعه شد و سپس بر اساس توصیفی که مزلو از ویژگی ها و فرانیازها کرده بود، قسمتی از مطلب ( جمله، قسمتی از آن یا یک عبارت ) که به بهترین وجه می توانست ویژگی ها و فرانیازها را در برگیرد، انتخاب شد و همان مطلب عیناً ثبت گردید. با توجه به اینکه در این تحقیق، وجود ویژگی ها و فرا انگیزش ها مد نظر بوده و نه فراوانی تکرار آنان، گاهی اوقات که برای یک فرا انگیزش یا ویژگی، چندین مطلب ذکر می شود، در مجموع این چند مطلب به عنوان یک واحد شمارش شده است. در نهایت، نتایج به صورت جدول توزیع فراوانی ارائه شده که درصد فرا انگیزش و ویژگی ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

    گفتنی است ـ همان طور که مزلو عنوان کرده است ـ فرا انگیزش ها به یکدیگر وابستگی داشته و تراش های مختلف یک گوهرند. گاهی اوقات یک مطلب می تواند در یک یا چند فرا انگیزش قرار گیرد که در این مورد سعی شده در یک فرا انگیزش که تناسب بیشتری با مطلب یا موضوع دارد، قرار گیرد تا شرط جامع ( یعنی بتوانیم همه محتوای ممکن را در آن جای دهیم) و مانع (یعنی نسبت به یکدیگر تداخل نداشته باشند) رعایت شود.

    تجزیه و تحلیل نتایج

    جدول 1: توزیع فراوانی فرا انگیزش ها در سرداران شهید استان کرمان

    فراانگیزش ها

    دارد

    ندارد

    کل

    فراوانی

    درصد

    فراوانی

    درصد

    فراوانی

    درصد

    حقیقت

    65

    7/86

    10

    3/13

    75

    100

    نیکویی

    65

    7/86

    10

    3/13

    75

    100

    کمال

    63

    84

    12

    16

    75

    100

    سادگی

    61

    3/81

    14

    7/18

    75

    100

    بی تلاشی

    58

    3/77

    17

    7/22

    75

    100

    ضرورت

    56

    7/74

    19

    3/25

    75

    100

    خودپسندگی

    50

    7/74

    19

    3/25

    75

    100

    تعالی از دوگانگی

    50

    7/66

    25

    3/33

    75

    100

    غنا

    48

    7/66

    25

    3/33

    75

    100

    زنده بودن

    47

    64

    27

    36

    75

    100

    عدالت

    46

    7/62

    28

    3/37

    75

    100

    نظم

    45

    3/61

    29

    7/38

    75

    100

    زیبایی

    45

    60

    30

    40

    75

    100

    کلیت

    45

    60

    30

    40

    75

    100

    کامل بودن

    42

    56

    33

    44

    75

    100

    خرمی

    24

    32

    51

    68

    75

    100

    یگانگی

    18

    24

    57

    76

    75

    100

    میانگین کل

    8/65

    2/34

    100

    با توجه به جدول 1 بیشترین در صد فراوانی (7/ 86) مربوط به فراانگیزش حقیقت و نیکویی و کمترین در صد فراوانی (24) به فراانگیزش یگانگی مربوط است. سایر فراانگیزش ها به ترتیب از زیاد به کم عبارت اند از: کمال 84٪، سادگی 3 /81٪، بی تلاشی 3/77٪، خود بسندگی و ضرورت 7/74٪، تعالی از دوگانگی و غنا 7/66٪، زنده بودن 64٪، عدالت 7/62 درصد، نظم 3/61٪، زیبایی و کلیت 6٪، کامل بودن 56٪ و خرمی با 32٪. میانگین جدول نشان می دهد که 8/ 65٪ از سرداران شهید فراانگیزش های مزلو را دارند.

    جدول 2: توزیع فراوانی ویژگی های انسان های خود شکوفا در سرداران شهید استان کرمان

    ویژگی

    دارد

    ندارد

    کل

    فراوانی

    درصد

    فراوانی

    درصد

    فراوانی

    درصد

    تجربه های اوج و عارفانه

    75

    100

    0

    0

    75

    100

    خود انگیختگی، سادگی، طبیعی

    68

    7/90

    7

    3/9

    75

    100

    توجه به مسائل بیرون از خویش

    68

    7/90

    7

    3/9

    75

    100

    رفتار برادرانه

    60

    80

    15

    20

    75

    100

    آزادی عمل، کنش مستقل از اجتماع، محیط و نیروی اراده

    57

    76

    18

    24

    75

    100

    منش مردم آمیزی

    56

    7/74

    19

    3/25

    75

    100

    تفاوت قائل شدن میان هدف و وسیله و میان خیر وشر

    51

    68

    24

    32

    75

    100

    خلاقیت

    41

    7/54

    34

    3/45

    75

    100

    ارتباط با واقعیت

    40

    3/53

    35

    7/46

    75

    100

    نیاز به خلوت و تنهایی

    39

    52

    36

    48

    75

    100

    پذیرش خود، دیگران و طبیعت

    30

    40

    45

    60

    75

    100

    شوخ طبعی فیلسوفانه و مهربانانه

    24

    32

    51

    68

    75

    100

    مقاومت در برابر فرهنگ مسلط

    12

    16

    63

    84

    75

    100

    میانگین کل

    7/63

    3/36

    100

    با توجه به جدول شماره 2 بیشترین درصد فراوانی (100) مربوط به تجربه های اوج و عارفانه و کمترین درصد فراوانی (16) به مقاومت در برابر فرهنگ مسلط مربوط است. سایر ویژگی ها به ترتیب از زیاد به کم عبارت اند از: خودانگیختگی، سادگی، طبیعی و توجه به مسائل بیرون از خویش 7/90٪، رفتار برادرانه 80٪، آزادی عمل، کنش مستقل از اجتماع، محیط و نیروی اراده 76٪، منش دموکراتیک 4/74٪، تفاوت قائل شدن میان هدف و وسیله و میان خیروشر 68٪، خلاقیت754٪، ارتباط با واقعیت 3/53٪، نیاز به خلوت و تنهایی 52٪، پذیرش خود، دیگران و طبیعت 40٪، شوخ طبعی فیلسوفانه و مهربانانه 32٪. میانگین جدول نشان می دهد که 7/63 درصد از سرداران شهید ویژگی های افراد خودشکوفا را از نظر مزلو دارند.

    جدول شماره 3: آمار های آزمون همبستگی بین فراانگیزش ها و ویژگی ها در سرداران شهید استان کرمان

    آزمون

    متغیرها

    اسپیرمن

    تاو b کندال

    Rs

    P- مقدار

    Tb

    P- مقدار

    فراانگیزش ها

    689/0

    000/0

    541/0

    000/0

    ویژگی ها

    در جدول شماره 3 رابطه بین فراانگیزش ها و ویژگی ها در سرداران شهید استان کرمان بر اساس محاسبات از طریق آزمون های همبستگی اسپیرمن و تاوb کندال به دست آمده است. با در نظر گرفتن ضریب همبستگی نمونه ای ( 689/0= rs و 541/0= Tb) و حجم نمونه ( 75= n ) چون مقدار pمحاسبه شده در هر دو آزمون کمتر ازسطح معناداری ( 01/0α = ) است، لذا بین فراانگیزش ها و ویژگی ها در سرداران شهید استان کرمان رابطه معناداری وجود دارد.

    بحث درباره یافته ها

    با توجه به اطلاعات جدول 18/ 65٪ از سرداران شهید فرا انگیزش های مزلو را دارند.

    جبهه، فضایی بود که در آن ارضای نیازهای اولیه با دشواری و مشکل روبه رو بود، پس سرداران شهید در پی ارضای نیاز های دیگری در آن فضا بودند. آنها در پی ارضای فرانیازهایی، چون حقیقت، نیکویی، زیبایی، عدالت، غنا و ... بودند. می توان نتیجه گرفت که آنها با نیازهای اساسی برانگیخته نمی شدند، بلکه با فرانیازها برانگیخته می شدند. این نتایج با نتیجه گیری مزلو مطابقت دارد، زیرا مزلو (1366)یکی از مهم ترین استثناها را درمورد سلسله مراتب نیاز ها شهدا می داند: «شاید مهم تر از تمام استثنائات، آنهایی هستند که پای عقاید والای اجتماعی را، ارزش های والای انسانی را به میان می کشند. با چنین ارزش هایی مردم به شهدا بدل می گردند.»

    از طرف دیگر مزلو( 1366) عقیده دارد که در فرهنگ شرق، ارضای نیازهای عالی تر پیش از ارضای نیاز های پیشین، عمومیت دارد.

    همچنین مزلو ( 1374) معتقد است که سلسله مراتبی بین فرا نیاز ها وجود ندارد و همه آنها به یک اندازه نیرومند هستند.

    سرداران شهید در جبهه در پی کشف حقیقت بودند یا به عبارت دیگر، آنها عاشق حقیقت بودند. سرداران شهید انسان های خیرخواهی بودند و وقتی که پی به درستی و مطلوبیت چیزی می بردند، آن را تصدیق کرده، دوست می داشتند و در پی تحقق آن بر می آمدند. کشف حقیقت برای آنان به معنای عشق به ارزش های درونی، مانند عشق به واقعیت غایی است. در اینجاست که دوگانگی بین حقیقت و ارزش از بین می رود و آنها با یکدیگر جوش می خورند. بنابراین، سرداران شهید درپی حقیقت، زیبایی، نظم، غنا، سادگی و عدالت بودند. آنها در پی شناخت فطرت انسان بودند و در فطرت انسان است که به تعبیر مزلو ( 1374) ارزش های بودن چون، کمال، غنا، ضرورت، زنده بودن، سادگی، نظم و عدالت وجود دارد، و به دنبال شناخت فطرت انسانی به تحقق آنها در خود می اندیشیدند. از این طریق است که آنان به ادراکی عرفانی می رسیدند که در آن، هم بعدشناختی وجود دارد و هم بعد عاطفی، و بین خود و جهان وخالق آن تعارض و دوگانگی نمی بینند، زیرا آنها از وحدت و یگانگی بهره مندند و به فنا در خدای خود می اندیشند و سرانجام جان خود را فدای حقیقت می کنند.

    سرداران شهید در پی کمال بودند و بر اساس تحلیل محتوای زندگی نامه آنان، بیشتر به دنبال تحقق کمال انسانی بودند. آنان در تحقق کمال، حرکتی از سطح به عمق داشتند و هر چیزی را در جای درست خود مناسب می دانستند و هماهنگی بین عقاید و اعمال آنان وجود داشت و خیلی از پدیده ها را همان گونه که بود، می پذیرفتند و در پی تغییر آنان نبودند. آنها بر اساس شناخت واقعیت وجودی خود، مسئولیت را می پذیرفتند و به عبادت و انجام وظایف می پرداختند و در کاری که توان نداشتند، وارد نمی شدند و سرانجام کمال را درشهادت و فنای در خدا می دانستند.

    سرداران شهید، زندگی ساده ای داشتند و سادگی در همه ابعاد زندگی آنان به چشم می خورد. سادگی در غذا خوردن، برگزاری مراسم، لباس پوشیدن و روابط اجتماعی. آنان دیگران را به ساده زیستن و ساده پوشی تشویق می کردند.

    آنان انسان های راحتی بودند. بسیاری از امور که برای دیگران سخت و دشوار جلوه می کند برای آنان ساده بود. در برخورد با مشکلات، آن گونه عمل می کردند که آنان جزئی از امور عادی زندگی است و شکیبایی خود را از دست نمی دادند و کارها برای آنان ارزش یک سانی داشت.

    آنان ضرورت کارها را درک می کردند. اگر قرار بود شب تا صبح بیدار بمانند، اگر تشخیص می دادند که با بدنی مجروح و با پای شکسته و با عصا به جبهه بروند، آن را انکار و از آن اجتناب نمی کردند و اگر صلاحیت و شایستگی انجام کاری را در خود تشخیص می دادند، آن را می پذیرفتند و در غیر این صورت آن را نمی پذیرفتند.

    آنها از دوگانگی ها و چند گانگی ها رها بودند و در خود، احساس تعارض بین زندگی و مرگ نمی کردند. از تضاد بین اینکه فرمانده هستند و دیگران فرمانبر، بهره ای نداشتند و بین گفتار و کردار آنان تضادی نبود. آنان افرادی بودندکه اجزای شخصیتشان هماهنگ با یکدیگرعمل می کرد. سرداران شهید به ادراکی کلی از هستی رسیده بودند وخود را درکل هستی ذوب کرده بودند و چنان که مزلو ( 1374) می گوید: واقعیت و جهان و کیهان با خود فرد یکی می شود و خود در کل جهان، ذوب و فانی می شود.

    آنان افرادی، فعال، پر تحرک، خودانگیخته و خودجوش بودند. همیشه در حال فعالیت بودند. وقتی کارها به پایان می رسید به کاری دیگر فکرمی کردند. هیچ زمان احساس کسالت، بیهودگی و مردگی نمی کردند. آنان انسان هایی منظم بودند، زیرا تدبیر و برنامه ریزی داشتند. کاری که به آنها سپرده می شد در موعد مقرر انجام می دادند. جبهه مکانی بود که کوچک ترین بی نظمی، خسارت جبران ناپذیری به وجود می آورد.

    سرداران شهید حس زیبا دوستی قوی داشتند و توانسته بودند ضمن حفظ زیبایی ظاهری به ماورای آن رسیده و پا به عرصه زیبایی های معنوی بگذراند. اهمیتی که آنان به صبر، عبادت، خودسازی، نظم، مسئولیت پذیری، نیکویی و غیره قائل بودند و به آنها عمل می کردند، نشان دهنده زیبایی معنوی بود. آنان در ارتباط با خداوند و در نماز های شبانه و دعاها و نیایش های خود و مطالعه کتاب های دینی و عرفانی و خودسازی خود، در پی زیبایی های معنوی بوده و موفق به پیدا کردن آن شدند.

    همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که63٪ از سرداران شهید ویژگی های افراد خود شکوفا را از نظرمزلو داشته که بیشترین ویژگی100٪ مربوط به تجربه های اوج و عارفانه و کمترین آن 16٪ مربوط به مقاومت در برابر فرهنگ مسلط است. همچنین ویژگی هایی که سرداران شهید داشتند با ویژگی های انسان کامل از نظر ملاصدرا32 و دانشمندان اسلامی33مطابقت دارد.

    تمامی سرداران شهید تجربه های اوج و عارفانه را تجربه کرده و تمامی این تجربیات اوج، مذهبی بودند. مزلو ( 1366و 1375 ) معتقد است : «انسان کامل، وجد، سرور و حیرتی عمیق و چیرگر، نظیر تجربه های ژرف دینی را تجربه می کند و از این تجارب، احساس قدرت، اعتماد به نفس می کند.» همچنین مک کلاین و آندریوز34 (1969) و ماتیز و دیگران35 به نتجه مشابهی دست یافتند که تجربیات اوج درافرادی خودشکوفا رایج است.

    کمترین ویژگی مربوط به مقاومت در برابر فرهنگ مسلط با 16٪ است. در دوران جنگ، تمام اشتغال ذهنی مردم راجع به دفاع بود و فرهنگ عمومی مردم دفاع از انقلاب، میهن و ارزش های دینی و ملی بود و فرهنگ سرداران جدای از فرهنگ عمومی جامعه نبود. آنان افرادی، فعال، خود جوش، خودانگیخته و ساده بودند و به گونه ای رفتار می کردند که گویی خودشان هستند. آنان افرادی بودند که رفتارهایشان طبیعی و برخاسته از ویژگی های آنان بود و رفتارشان تصنعی و ساختگی نبود و آنچه می گفتند عمل می کردند و عمیقاً به آن اعتقاد داشتند.

    مزلو ( 1366) معتقد است که انسان های خواستار تحقق خود در برابر وظایف و مسائل زندگی مسئول و متعهد هستند و با ایثار و حس تعهد نسبت به کارها به فرانیازها دست می یابند. سرداران شهید هدفشان جنگیدن برای خدا بود و خدمت به خلق خدا. آنها به پست، مقام، مال و ثروت فکر نمی کردند. ضمن درکی واقعی از رابطه انسان با طبیعت با ایثار و مردانگی تلاش می کردند تا امنیت و آرامش را برای دیگران به وجود آورند.

    سرداران شهید حس نوع دوستی داشته و برای انسان ها از این نظر که انسان هستند ارزش و اهمیت قائل بودند. نتیجه این تحقیق با تحقیق هیدی گر (1993م) که انسان هایی که معنای زندگی را درک می کنند، نگهبان هستی و نگهبان دیگران می شوند، هماهنگی دارد.36

    آنان از خوی مردم گرا بهره مند بودند و همواره برای همنوعان از هر قشر و هر موقعیتی، حرمتی ویژه قائل بودند. هرچند که سخت است انسان در شرایط دشوار جنگ بتواند شوخی کند، اما تعدادی از آنان شوخ طبعی فیلسوفانه و مهربانانه داشتند و با شوخی های بجا، دوستانشان را سرگرم می کردند و با یک مزاح شیرین چهره های گرفته را باز می کردند. پیلی ساک37 (2001م) و کینر و دیگران38 (2003م) به نتایج مشابهی دست یافته اند که انسان های والا از عشق به دیگران و کمک به دیگران لذت می برند.

    سرداران شهید آزادی عمل داشتند و از کنش مستقل بهره مند بودند آنان افرادی بودندکه زندگی خود را بر مبنای ایمان و عقیده خود بنا کرده و از کفایت و شایستگی لازم برخوردار بودند که متکی به غیر نباشند. آنان خلوت و تنهایی را دوست داشتند و بیشترین اوقاتی را که در تنهایی به سر می بردند، در شب بود تا هم در باره اعمال روزانه خود فکر کنند و هم به تزکیه و تهذیب نفس و خودسازی بپردازند. سرداران شهید انسان هایی خلاق و مبتکر بودند. شرایط جنگ به گونه ای است که لحظه های آن قابل پیش بینی نیست، بنابراین، در هر لحظه باید تصمیم مناسب گرفت و این نیاز به خلاقیت دارد.

    نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه ای مثبت بین ویژگی های افراد خود شکوفا و فراانگیزش وجود دارد. این رابطه مثبت با دیدگاه مزلو مطابقت دارد، زیرا مزلوعقیده دارد اگر ارزش های بودن (فرا نیازها) با خود فرد یکی شود، به صورت ویژگی های معرف او در می آید. در سرداران شهید ویژگی ها و فرا نیازهایشان هماهنگ با یکدیگر عمل می کند، زیرا از ویژگی ها، فرانیازها شکل می گیرد و از طرف دیگر، فرانیاز ها موجب شکل گیری خصوصیات می شود.

    منابع

    اصغری پور، حمید، رابطه بین اختلال های رفتاری و عدم ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،تهران، دانشگاه تربیت معلم، 1373.

    باب الحوائجی، فهیمه، «تحلیل محتوا»، فصلنامه کتاب، زمستان 1376، ص 108-98.

    کریمی، یوسف، روان شناسی شخصیت، انتشارات پیام نور، تهران، 1375.

    شولتز، دو آن، روان شناسی کمال، ترجمه: گیتی خوشدل، تهران، نشر نو، 1366.

    ـــــ، نظریه های شخصیت، ترجمه: یحیی سید محمدی، تهران، ویرایش، 1387.

    شاملو، سعید، روان شناسی شخصیت، تهران، چهر، 1366.

    مزلو، آبراهام هارولد، افق های والاتر فطرت انسان، ترجمه: احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1377.

    ـــــ، روان شناسی شخصیت سالم، ترجمه: شیوا رویگریان، تهران، هدف، 67- 1366.

    ـــــ، انگیزش و شخصیت، ترجمه: احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375.

    ملاصدرا، عرفان و عرفان بیدار، ترجمه: محسن بیدارفر، دانشگاه الزهرا، تهران، 1371.

    نصری، عبدالله، سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، 1371.

    واعظی، احمد، انسان از دیدگاه اسلام، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم اسلامی دانشگاه(سمت)، 1377.

    Heidegger, M., Letter on Humanism, (R. Murier, Trans.), In M. Heidegger, basic writings (D. F. Krell, Ed.), New York: Harper & row, (original work published 1947), 1993.

    Kinnier, R. T., et al.,"What eminent people have said about the meaning of Life", Journal of Humanistic Psychology, v 43(1), 2003, p 105-118.

    Laas, I., "Self-actualization and society: A new application for an Old theory", Journal of Humanistic Psychology, V 46, No,1,2006, p 77 - 91.

    Mathes, E. W., et al., "Peakexperience tendencies: scale development and theory testing", Journal of Humanistic Psychology, v 22(3), 1982, p 92-108.

    McClain, E. W., Andrews, H. B., "Some personality correlates of peak experiences: A study in self-actualization", Journal of Clinical Psychology, v 25(1), 1965, p 36-38.

    Pilisuk, M., "Ecological psychology, Caring, and the boundaries of the person", Journal of Humanistic Psychology, v 41(2), 2001, p 25-37.

    Tobacyk. J. J., Miller, M., "Comment on maslow's study of self-actualization", Journal of Humanistic Psychology, v 31(4), 1991, p 96-98.


    * استادیار گروه روان شناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان. baniasadi44@gmail.com

    **استادیار دانشگاه پیام نور کرمان. دریافت: 5/10/1389 – پذیرش: 28/3/1390


    1. احمد واعظی، انسان ازدیدگاه اسلام، ص 5.

    2. ملاصدرا، عرفان و عرفان نمایان، ترجمه: محسن بیدارفر، ص 132 و 69.

    3. عبدالله نصری، سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب، ص 201.

    4. L. Laas, "Self-actualization and society: A new application for an old theory", Journal of Humanistic Psychology, v 46, p 79.

    5. فهیمه باب الحوائجی، «تحلیل محتوی»، فصلنامه کتاب، ص 99.

    6. دو آن شولتز، روانشناسی کمال، ترجمه: گیتی خوشدل، ص 8 و 6.

    7. سعید شاملو، روانشناسی شخصیت، ص 111.

    8. همان، ص 79.

    9. آبراهام هارولد مزلو، روانشناسی شخصیت سالم، ترجمه: شیوا رویگریان، ص 12.

    10. دو آن شولتز، روانشناسی کمال، ترجمه: گیتی خوشدل، ص89.

    11. meta motivation

    12. self-actualization

    13. meta needs

    14. آبراهام هارولد مزلو، افق های والاتر فطرت انسان، ترجمه: احمد رضوانی، ص 418 و 416.

    15. hierarchy of needs

    16. martyrs

    17. frustration-tolerance

    18. آبراهام هارولد مزلو، روانشناسی شخصیت سالم، ترجمه: شیوا رویگریان، ص 170.

    19. دو آن شولتز، نظریه های شخصیت، ترجمه: یحیی سید محمدی، ص 350.

    20. general factor

    21. آبراهام هارولد مزلو، روانشناسی شخصیت سالم، ترجمه: شیوا رویگریان، ص 186.

    22. values

    23. being

    24. آبراهام هارولد مزلو، افق های والاتر فطرت انسان، ترجمه: احمد رضوانی، ص 418 و 262.

    25. همان، ص 73 و 204.

    26. همان، ص 431.

    27. metapathologies

    28. J. J. Tobacyk & M. Miller, "Comment on maslow's study of self actualization", Journal of Humanistic Psychology, v 31(4), p 98.

    29. حمید اصغری پور، رابطه بین اختلال های رفتاری و عدم ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان، ص 16.

    30. یوسف کریمی، روان شناسی شخصیت، ص 178.

    31. آبراهام هارولد مزلو، انگیزش و شخصیت، ترجمه: احمد رضوانی، ص 242 و 216.

    32. ملاصدرا، عرفان و عرفان نمایان، ترجمه: محسن بیدارفر، ص 132 و 69.

    33. عبدالله نصری، سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب، ص 201.

    34. E. W. McClain & H. B. Andrews, "Some personality correlates of peak experiences: A study in self-actualization", Journal of Clinical Psychology, v 25(1), p 36.

    35. E. W. Mathes et al., "Peak experience tendencies: Scale development and theory testing", Journal of Humanistic Psychology, v 22(3), p 107.

    36. M. Heidegger, Letter on Humanism, p 221.

    37. M. Pilisuk, "Ecological psychology, caring, and the boundaries of the person", Journal of Humanistic Psychology, v 4(2), p 25.

    38. R. T. Kinnier et al., "What eminent people have said about the meaning of life", Journal of Humanistic Psychology, v 43(1), p 106.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بنی اسدی، حسن، رشیدی نژاد، حسین.(1390) فرا انگیزش‌ها و ویژگی‌های افراد خود‌شکوفا در سرداران شهید استان کرمان. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4(1)، 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسن بنی اسدی؛ حسین رشیدی نژاد."فرا انگیزش‌ها و ویژگی‌های افراد خود‌شکوفا در سرداران شهید استان کرمان". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4، 1، 1390، 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بنی اسدی، حسن، رشیدی نژاد، حسین.(1390) 'فرا انگیزش‌ها و ویژگی‌های افراد خود‌شکوفا در سرداران شهید استان کرمان'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4(1), pp. 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بنی اسدی، حسن، رشیدی نژاد، حسین. فرا انگیزش‌ها و ویژگی‌های افراد خود‌شکوفا در سرداران شهید استان کرمان. روان‌شناسی و دین، 4, 1390؛ 4(1): 5-