روان‌شناسی و دین، سال اول، شماره اول، پیاپی 1، بهار 1387، صفحات 39-

    آسیب‌شناسى مشکلات رفتارى و عاطفى نوجوانان دختر در خانواده‌هاى محروم/ مریم وفایى/ مریم روشن

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    مریم وفایی / *دانشیار
    مریم روشن / *دانشجوی کارشناسی ارشد - دانشگاه تربیت مدرس
    چکیده: 
    ابعاد گوناگون اختلال هاى عاطفى ـ رفتارى کودکان سبب شده است که دیدگاه ها و پژوهش هاى علمى زیادى در این باره متمرکز گردند. کودکانى که در معرض خطرِ مشکلات رفتارى، سازگارى و عاطفى هستند، درصد زیادى از جوانان امروز را تشکیل مى دهند. از سال 1374 ه . ش مطالعه در مورد اختلالات عاطفى ـ رفتارى کودکان و نوجوانان بیشتر شده و مطالعات نشان داده است که مداخلات خانوادگى در این زمینه مؤثرتر از مداخلات و درمان هاى فردى است که این امر دال بر شکل گیرى هسته این مشکلات در خانواده مى باشد. این پژوهش درباره 85 تن از دختران نوجوان (با میانگین سنّى 5/12 سال) از منطقه محروم همدان ـ که به عنوان یک منطقه آسیب پذیر در نظر گرفته شده بودـ اجرا شد. هدف این پژوهش تعیین نقش عوامل خانوادگى در سلامت روانى ـ اجتماعى دختران نوجوان در چارچوب الگوى نظرى «آسیب پذیرى روانى ـ اجتماعی» است. ابزارهاى مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: 1. مصاحبه نیم ساخت یافته عوامل خطر که با مادران انجام شد؛ 2. پرسش نامه رویدادهاى نامطلوب خانواده (کوبین، 1998م.) که کودکان تکمیل کردند؛ 3. پرسش نامه مشکلات عاطفى ـ رفتارى کودکان (کودمن، 2001م.) که مادران تکمیل کردند. تحلیل داده ها به وسیله هم بستگى و تحلیل رگرسیون چند متغیّره انجام شد. نتایج نشان داد که بین عوامل خطرزاى خانواده و مشکلات عاطفى ـ رفتارى دختران از یک سو و بین حوادث نامطلوب خانواده و مشکلات عاطفى ـ رفتارى دختران از سوى دیگر، ارتباطى قوى، مثبت و معنادار وجود دارد.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    آسیب شناسى مشکلات رفتارى
    و عاطفى نوجوانان دختر در خانواده هاى محروم

    دکتر مریم وفایى1 / مریم روشن2

    چکیده

    ابعاد گوناگون اختلال هاى عاطفى ـ رفتارى کودکان سبب شده است که دیدگاه ها و پژوهش هاى علمى زیادى در این باره متمرکز گردند. کودکانى که در معرض خطرِ مشکلات رفتارى، سازگارى و عاطفى هستند، درصد زیادى از جوانان امروز را تشکیل مى دهند. از سال 1374 ه . ش مطالعه در مورد اختلالات عاطفى ـ رفتارى کودکان و نوجوانان بیشتر شده و مطالعات نشان داده است که مداخلات خانوادگى در این زمینه مؤثرتر از مداخلات و درمان هاى فردى است که این امر دال بر شکل گیرى هسته این مشکلات در خانواده مى باشد. این پژوهش درباره 85 تن از دختران نوجوان (با میانگین سنّى 5/12 سال) از منطقه محروم همدان ـ که به عنوان یک منطقه آسیب پذیر در نظر گرفته شده بودـ اجرا شد. هدف این پژوهش تعیین نقش عوامل خانوادگى در سلامت روانى ـ اجتماعى دختران نوجوان در چارچوب الگوى نظرى «آسیب پذیرى روانى ـ اجتماعی» است. ابزارهاى مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از:

    1. مصاحبه نیم ساخت یافته عوامل خطر که با مادران انجام شد؛
    2. پرسش نامه رویدادهاى نامطلوب خانواده (کوبین، 1998م.) که کودکان تکمیل کردند؛
    3. پرسش نامه مشکلات عاطفى ـ رفتارى کودکان (کودمن، 2001م.) که مادران تکمیل کردند.

    تحلیل داده ها به وسیله هم بستگى و تحلیل رگرسیون چند متغیّره انجام شد. نتایج نشان داد که بین عوامل خطرزاى خانواده و مشکلات عاطفى ـ رفتارى دختران از یک سو و بین حوادث نامطلوب خانواده و مشکلات عاطفى ـ رفتارى دختران از سوى دیگر، ارتباطى قوى، مثبت و معنادار وجود دارد.

    کلید واژه ها: مشکلات رفتارى، مشکلات عاطفى، خانواده هاى محروم، نوجوان.

    مـقدمـه

    مسئولیت خانواده در نـخستین سال هاى کودکى، مراقبت و پرورش کودک را برعهده دارد. در خانواده هاى سالم، کودکان مى آموزند که براى به دست آوردن امنیت هیجانى، جسمانى و روانى بر محیط تکیه کنند؛ همچنین رفتارهایى را مى آموزند که نهایتا به آنها اجازه خواهد داد که سلامت جسمانى و هیجانى خود را مستقل از مراقبان اولیه حفظ کنند. از این دیدگاه، یک محیط سالم براى کودک، محیط ایمن است که چنین محیطى احساس امنیت هیجانى و یک پارچگى شخصیت را براى کودک فراهم مى کند و تجارب اجتماعى ویژه اى در اختیار کودک مى گذارد که منجر به اکتساب رفتارهایى مى شود که نهایتا به کودک این امکان را مى دهد که به خودتنظیمى مؤثرى بپردازد (اسپین وال و تیلر، 1997 م. ؛ نهاد تخصصى سلامت روانى و مشاوره ملى علوم رفتارى، 1996 م.).

    سلامت و بیمارى روانى ریشه در دوران کودکى دارد. هیوذینک (2004 م.) استرس پیش از تولد را به عنوان عامل تهدید کننده سلامت روانى بررسى کرده است. این مطالعه نشان مى دهد، در بچه هاى حیواناتى که پیش از تولد در معرض استرس بوده اند، محور «آدرنال ـ هیپوفیز ـ هیپوتالاموس» به فعالیت مفرط پرداخته و تنظیم بازخوراند این محور تضعیف مى گردد، همچنین فعالیت سیستم گابا، بنزودیازپین، سروتونین و دوپامین کاهش یافته و فعالیت سیستم آدرنال ـ سمپاتیک افزایش مى یابد. این شواهد ساز و کار آسیب فیزیولوژیکى درگیر در تحول آسیب شناسى روانى را منعکس مى کند.

    بنابراین، شواهد از این دیدگاه که مواجهه با استرس پیش از تولد منجر به آسیب پذیرى کلى به آسیب شناسى روانى مى شود، حمایت مى کند.

    خانواده هاى در معرض خطر، خصوصیات ویژه اى دارند که این ویژگى ها، آنها را در برابر مشکلات جسمانى و روانى آسیب پذیر مى سازد. این خصوصیات شامل مراقبت اندک پیش از تولد، تاریخچه اى از مشکلات پیش از تولد، عوامل زیستى ـ ژنتیکى مؤثر در آسیب روانى پیش از تولد، اختلالات یادگیرى و آمادگى هاى خلق و خو، و زمینه اجتماعى خانواده شامل استرس مزمن مربوط به فقر، طلاق، تک والدى، تعارض آشکار خانواده، کمبود توجه، خشم و عصبانیت، مخصوصاً روابط سرد و غیر حمایت کننده مى باشد (رپتى و همکاران، 2002 م. ؛ سیمن و همکاران، 1997 م.).

    خصوصیات ذکر شده سبب آسیب پذیرى خانواده مى گردد و چنین خانواده هایى کودکان شان را در معرض آسیب پذیرى از طریق اختلالات روانى و جسمانى قرار مى دهند. در این مقاله با تمرکز بر روى کردهاى زیستى، روان شناختى، عاطفى، رابطه عوامل خطرزاى خانواده ها با مشکلات رفتارى کودکان مورد مطالعه قرار گرفته است (ورنر و اسمیت، 1983 م. ؛ راتر، 1991 م. ؛ راتر، 1990 م.).

    نکته تلویحى این فرضیه این است که هر یک از عوامل نگه دارنده، درون دادهاى متعددى از ژن ها، محیط و تعامل آنها دریافت مى کند که پى آمدهاى مختلفى در سیستم ایجاد مى نماید. این فرضیه به نقش عوامل محافظ و خطر به عنوان عوامل مهم در فرآیند سازگارى اشاره مى کند و این عوامل را به عنوان یک متغیر خارجى یا درونى ایستا در نظر نمى گیرد (راتر، 1990 م. ؛ کوترنا و همکاران، 1994 م. ).

    ویژگى هاى خانواده پرخطر، در اوایل زندگى، فرد را با انواع خطرات مواجه مى سازد. این خانواده ها ممکن است آسیب پذیرى ایجاد کنند و ممکن است آسیب پذیرى هاى ژنتیکى خاصى را تشدید کنند، که نه تنها کودکان را در خطر فورى پى آمدهاى نامطلوب قرار مى دهد (مثل سوء استفاده جسمی)، بلکه در کوتاه مدت و بلندمدت مشکلاتى را در سلامت جسمانى و روانى آنها ایجاد مى کند (راتر، 1990 م.).

    همچنین ادبیات تحقیق نشان مى دهد که وجود عوامل خطر در خانواده، ضعف در کنترل و ابزار هیجانات را در کودکان ایجاد مى کند که در نشانه شناسى مشکلات رفتارى و توان مندى اجتماعى آشکار مى شود و منجر به اختلالاتى در فیزیولوژى و تنظیم سیستم هورمونى ـ عصبى مى گردد که مى تواند در بلندمدت اثرات نامطلوبى را ایجاد کند (پالگى و همکاران، 2003 م. ؛ چن و همکاران، 2002 م. ).

    فراتر از دوره حساس پیش از تولد، همان گونه که اشاره شد، پژوهش هاى اخیر (مک اون و همکاران، 1003 م. ؛ سیمن و همکاران، 1997 م. ) به اختلالات در فعالیت محور «سمپاتیک ـ آدرنال ـ بصل النخاع» و فعالیت محور هیپوتالاموس ـ هیپوفیز آدرنوکورتیکال و اختلال در کارکرد سروتونین در کودکان پرداخته اند. کودکانى که در خانواده هاى پرخطر بزرگ مى شوند، ممکن است به رفتارهاى تهدید کننده سلامتى بپردازند که از این رفتارها مى توان به سیگار کشیدن، مصرف الکل و سوء استفاده از دارو اشاره کرد (ریسنک و همکاران، 2004 م. ؛ کوترنا و همکاران، 1994 م.). همچنین خطر فعالیت جنسى آزاد در این کودکان بالاست. کودکان این رفتارها را به عنوان فرآیندهاى خوددرمانى براى تعدیل نقایص تحول عاطفى و اجتماعى خود به کار مى برند که این نقایص در خانواده پرخطر تشدید شده است (رپتى و وود، 1997 م.).

    در مجموع، پى آمدهاى زیستى و رفتارى موجود در خانواده هاى پرخطر، نمایانگر نیم رخ یک پارچه خطر زیستى ـ روانى ـ رفتارى است که با اختلال هاى روانى در طول زندگى، مانند افسردگى و خصومت پرخاش گرانه، بیمارى هاى مزمن مثل فشار خون بالا، بیمارى قلبى و مرگ زودرس ارتباط دارد (ترنو، 2002 م.).

    همچنین طبق مدل نظرى عوامل خطر ـ محافظ (راتر، 1984 م.)، گستره عوامل خطرزا متأثر از بافتى مى باشد که کودک و خانواده در آن زندگى مى کنند؛ مثلاً محیط توأم با استرس مزمن، خشونت، فقر و وضعیت اقتصادى اجتماعى پایین، ظرفیت خویشتن دارى افراد را در مهار استرس کم مى کند (گالو و ماتیو، 2003 م.).

    مطالعه چن و ماتیوس (2002 م.) و گومن و همکاران (2005 م.) نشان مى دهد که وضعیت اجتماعى ـ اقتصادى نیز بر سلامتى تأثیر مى گذارد. وضعیت اجتماعى ـ اقتصادى ضعیف، سلامت جسمانى و روانى فرد را تهدید مى کند. کودکان فقیر، حمایت اجتماعى کمترى دریافت مى کنند و والدین سلطه گرى دارند که کمتر پاسخ گو هستند؛ این کودکان بیشتر تلویزیون مى بینند، کمتر کتاب مى خوانند، به کامپیوتر و کتاب دست رسى ندارند و خانواده شلوغ و پرازدحامى دارند.

    آبیگل و همکاران (2005 م.) دریافته اند که در خانواده هاى با وضعیت اجتماعى ـ اقتصادى نامناسب، تعامل بین مادر و کودک و بروز دل بستگى ایمن در کودک ضعیف مى باشد، اما چگونگى این رابطه هنوز مشخص نیست. همچنین شرایط اقتصادى ـ اجتماعى پایین به خصوص سطح تحصیلات و درآمد والدین از طریق رفتار و باورهاى آنها به صورت غیر مستقیم بر پیشرفت تحصیلى کودکان تأثیر مى گذارد (کایسر و بلک، 2005 م. ؛ دیویس و کین، 2005 م.).

    در این تحقیقات، مشکلات در دسته بندى روابط بین عوامل مربوط به هم منعکس مى شود که براى این منظور، مدل هاى نظرى جامعى مثل الگوى سیستمى، التقاطى یا اقتصادى و تحولى در نظر گرفته مى شود.

    مرور ادبیات تحقیقات در زمینه ارتباط عوامل خطر خانواده و آسیب شناسى نشان مى دهد که به تفاوت هاى جنسیتى در این تحقیقات کمتر توجه شده است. همچنین تحقیقات (دیویس، هوپس و شیبر 1998 م. ؛ استینبرگ 1987 م.) نشان داده است که خانواده هاى پرخطر به احتمال زیاد باعث بروز اختلالات رفتارى در پسران و اختلالات عاطفى در دختران مى شود؛ اما هنوز شواهدى براى این موضوع در دست نیست.

    پولکى (2003 م. ) دریافت که میان پسران با وضعیت اقتصادى پایینِ والدین و مادران مستبد با افزایش خطر رابطه وجود دارد. در بین دختران، وضعیت اقتصادى اجتماعى والدین، ارتباط نگرش هاى تربیتى کودکان و عوامل خطر را تعدیل مى کند، به طورى که به نظر مى رسد تعلق به خانواده با وضعیت اقتصادى ـ اجتماعى بالا، از دختران در برابر خصومت مادرانه محافظت مى کند (واکس چاک و همکاران، 1999 م.).

    مطالعه حاضر به بررسى ویژگى هایى در خانواده مى پردازد که در کودکان ایجاد آسیب پذیرى مى کند و با آسیب پذیرى هاى ژنتیکى آنها تعامل دارد و بر اساس چارچوب زیست محیطى، رفتارى، روان شناختى و عاطفى مفهوم سازى شده است (پاینر، 1994 م. ). خلاصه آنکه محیط خانواده نقش بسیار مهمى در درک سلامت جسمانى و روانى در طول زندگى دارد. بر اساس مرور پیشینه تحقیق، فرضیه هاى زیر آزموده مى شوند:

    • فرضیه 1: حوادث و تغییرات نامطلوب خانواده دختران با مشکلات عاطفى ـ رفتارى آنها ارتباط مستقیم دارد.
    • فرضیه 2: وجود عوامل خطر در خانواده با مشکلات عاطفى ـ رفتارى دختران ارتباط مستقیم دارد.
    • فرضیه 3: وجود عوامل محافظ در خانواده با مشکلات عاطفى ـ رفتارى دختران ارتباط معکوس دارد.

    روش

    روش نمونه گیرى، تصادفى خوشه اى است که ابتدا منطقه اى از دو منطقه آموزش و پرورش شهرستان همدان انتخاب شد و سپس از این منطقه به تصادف، یکى از نواحى محروم گزینش شده و از این ناحیه، دو مدرسه و در هر مدرسه یک کلاس پنجم به تصادف شرکت داده مى شود. به این ترتیب 80 آزمونى انتخاب شده و در طرح شرکت کردند.

    ابزار اندازه گیرى

    1. مقیاس تشخیص عوامل خطرزا و محافظ (RPFS - Risk and Protective Factors Scale)

    این مقیاس، عوامل اجتماعى، روان شناختى و زیستى محافظ و خطر را در کودکان 6 ـ 12 ساله مى سنجد و متشکل از 34 سؤال مى باشد که توسط والدین تکمیل مى گردد. این مقیاس توسط کارل لوپر (1999 م.) ساخته شد و هم بستگى این مقیاس با چک لیست مشکلات رفتارى کودکان (RCBP)به طور کلى 82% به دست آمد (لوپر، 1999 م.).

    ضریب اعتبار مقیاس RPFS به وسیله آلفاى کرونباخ 89% و براى هر یک از زیرمقیاس هاى زیستى، روان شناختى و اجتماعى آلفاى کرونباخ به ترتیب 62/0، 84/0 و 74/0 به دست آمد (لوپر، 1999 م.).

    2. پرسش نامه تغییرات و حوادث زندگى خانواده ـ نوجوان (Adolescent - Family Inventory of Life Events & Changes) - (A - File)

    این پرسش نامه توسط مک کوبین و همکاران (1981 م.) توسعه یافته است و براى اندازه گیرى دیدگاه نوجوان در مورد سیستم خانواده و حوادث شخصى زندگى در شش بعد تغییرات خانواده، جنسیت، فقدان ها (حوادث منفى زندگی)، مسئولیت ها، سوء مصرف مواد، و درگیرى با قانون مى باشد.

    دیدگاه نوجوانان در مورد سیستم خانواده، حوادث و تغییرات زندگى به عنوان عامل مهمى در آشکارسازى آسیب پذیرى و مقاومت در آنها محسوب مى شود. این مقیاس 50 ماده به صورت بله ـ خیر است و از دانش آموزان خواسته مى شود که اگر حادثه اى خانوادگى در 12 ماه اخیر یا 12 ماه گذشته رخ داده است، گزارش دهند.

    نمره گذارى مقیاس از جمع نمرات ماده هاى حوادث اخیر و گذشته زندگى با احتساب ماده هاى معکوس طبق راه نماى نمره گذارى است. ضریب اعتبار کل مقیاس (آلفا کرونباخ) براى تغییرات اخیر زندگى 69/0 ـ 87/0 به دست آمد. قدرت تشخیص این مقیاس بین نوجوانان بزه کار و بهنجار بسیار بالا است.

    3. پرسش نامه توانایى ها و مشکلات (Strengths and Difficulties Questionnaire - SDQ)

    این پرسش نامه را رابرت گودمن و همکاران (2000 م.) ساختند که 25 پرسش دارد و از پنج مقیاس فزون کنشى ـ بى توجهى، نشانگان عاطفى، مشکلات رفتار ارتباطى، مشکلات ارتباطى با هم سالان و رفتارهاى نوع دوستانه تشکیل شده است. ضریب اعتبار این پرسش نامه به وسیله آلفاى کرونباخ با ضریب آلفا 73/0 به دست آمد (گودمن و همکاران، 2002 م). هم بستگى SDQ با چک لیست مشکلات رفتارى کودکان (Child Behavior Checklist - CBCL)82/0 به دست آمد که به اعتبار سازه این مقیاس اشاره دارد (گودمن، 1999 م.). SDQهفتاد درصد کودکانى را که به اختلالات رفتار ارتباطى، فزون کنشى، بى توجهى، افسردگى و برخى اختلالات اضطرابى مبتلا هستند، شناسایى کرد (گودمن و همکاران، 2000 م. ؛ بردون و همکاران، 2005 م.).

    نتایج

    اطلاعات توصیفى (میانگین، انحراف استاندارد، دامنه نمرات و ضریب پایایى آلفا) متغیرهاى مورد استفاده در این مطالعه در نمودار 1 آمده است و ماتریس هم بستگى همه متغیرهاى این مطالعه نیز در نمودار 2 مشاهده مى شود.

    متغیر میانگین انحراف استاندارد دامنه آلفا
    عامل خطر خانواده 69/33 56/4 00/18 816/0
    روى دادها سال زندگى خانواده 54/10 87/4 00/24 697/0
    روى دادها زندگى خانواده 09/5 71/2 81/13 521/0
    علائم کودک 24/18 59/6 00/33 740/0
    عامل محافظ خانواده 11/10 46/1 00/6 500/0
    عامل قوّت کودک 31/8 01/2 00/10 660/0

    جدول (1) شاخص هاى توصیفى گروه نمونه

    متغیر 1 2 3 4 5
    عامل خطر خانواده          
    روى دادها سال زندگى خانواده *** 643/0        
    روى دادها زندگى خانواده ٭٭37/0+ ***46/0+      
    علائم کودک ***65/0+ ***53/0+ ٭٭29/0+    
    عامل محافظ خانواده ***61/0- ٭٭38/0ـ ٭٭234/0ـ ٭٭29/0ـ  
    عامل قوّت کودک ٭٭32/0- ٭254/0ـ 08/0- ٭٭38/0ـ ٭٭403/0+

    جدول (2) هم بستگى بین متغیرها در دو کشور

    ٭05/0 ;P<٭٭001/0;< ***001/0.P<

    براى ارزیابى قدرت پیش بین عوامل خطر خانواده، عوامل محافظ خانواده، حوادث منفى زندگى طى سال گذشته و یک سال قبل از آن به عنوان متغیرهاى پیش بین و نمره کلى مشکلات رفتارى کودکان به عنوان متغیر وابسته، تحلیل رگرسیون گام به گام محاسبه شد که نتایج در جدول3 ارائه شده است.

    شاخص هامتغیر R R2 BETA B F سطح معنادارى
    عامل خطر خانواده 647/0 420/0 650/0+ 935/0+ 91/59 000/0

    جدول (3) تحلیل رگرسیون گام به گام با علائم کودک به عنوان متغیر وابسته

    ... همچنین براى ارزیابى قدرت پیش بین عوامل خطر خانواده، عوامل محافظ خانواده، حوادث منفى زندگى طى سال گذشته و یک سال قبل از آن به عنوان متغیرهاى پیش بین و عوامل محافظ رفتارى دختران با در نظر گرفتن نمره رفتار نوع دوستانه به عنوان متغیر وابسته انجام شد. بنابراین، تحلیل رگرسیون گام به گام محاسبه گردید که نتایج در جدول4 آمده است.

    شاخص هامتغیر R R2 BETA B F سطح معنادارى
    عامل محافظ خانواده 403/0 163/0 403/0+ 560/0+ 13/16 000/0

    جدول (4) تحلیل رگرسیون گام به گام با عامل قوّت به عنوان متغیر وابسته

    از آنجا که متغیرهاى حوادث و تغییرات منفى زندگى در دو تحلیل رگرسیون فوق وارد نشد، سؤالى در مورد قدرت پیش بین این متغیر به صورت جداگانه مطرح مى شود. به این منظور با درنظرگرفتن حوادث منفى زندگى در سال گذشته و سال قبل از آن به عنوان متغیرهاى مستقل و نمره هاى کلى مشکلات رفتارى در تحلیل اول و نمره هاى رفتار نوع دوستانه در تحلیل دوم، دو تحلیل رگرسیون گام به گام جدا محاسبه شد که نتایج در جدول 5 و 6 نشان داده شده است.

    شاخص هامتغیر R R2 BETA B F سطح معنادارى
    رویدادها سال زندگى خانواده 530/0 280/0 528/0+ 710/0+ 00/32 000/0

    جدول (5) تحلیل رگرسیون گام به گام با علائم کودک به عنوان متغیر وابسته

    شاخص هامتغیر R R2 BETA B F سطح معنادارى
    رویدادها زندگى خانواده 29/0 09/0 290/0+ 710/0+ 70/7 007/0

    جدول (6) تحلیل رگرسیون با علائم کودک به عنوان متغیر وابسته

    در نهایت، نقش استرس هاى مزمن موجود در خانواده با وارد کردن فقط یک متغیر، حوادث منفى زندگى یک سال گذشته، به عنوان متغیر پیش بین و نمره کلى مشکلات رفتارى در تحلیل رگرسیون اول و نمره رفتارهاى نوع دوستانه در تحلیل رگرسیون دوم ارزیابى شد. نتایج تحلیل دوم معنادار نبود و بنابراین گزارش نشد، نتایج تحلیل اول در جدول 7 آمده است.

    شاخص هامتغیر R R2 BETA B F سطح معنادارى
    رویدادها سال زندگى خانواده 254/0 064/0 254/0- 100/0- 72/5 007/0

    جدول (7) تحلیل رگرسیون گام به گام با عامل قوّت کودک به عنوان متغیر وابسته

    بحث

    یافته اصلى این تحقیق به پیش بینى مشکلات رفتارى دختران نوجوان توسط عوامل خطر خانواده برمى گردد. یافته دیگر پیش بینى آمارى رفتار نوع دوستانه کودکان توسط عوامل محافظ خانواده است. حوادث منفى زندگى به طور مثبت با عوامل خطر خانواده و به طور منفى با عوامل محافظ هم بسته است. این یافته ها از مفهوم راتر (1987 م.) از آسیب پذیرى و مقاومت به عنوان ابعاد مجزاى پاسخ فرد به خطر حمایت مى کنند.

    این نتایج همچنین با یافته هاى مطالعات قبل (موس و همکاران، 1997 م. ؛ ذکللیو و همکاران، 1996؛ مک لوید، 1998 م. ؛ فریک و همکاران، 1994 م.) در زمینه رابطه معنادار بین حوادث منفى خانواده به عنوان عامل تهدید کننده سلامتى نوجوان کم سن و سال، هم سو مى باشد. وضعیت اقتصادى ـ اجتماعى پایین به عنوان هم بسته قوى و پایدارى با اختلالات DSMشناسایى شده است. ارتباط وضعیت اقتصادى ـ اجتماعى پایین با اختلالات رفتار ارتباطى در پسران به خوبى تأیید شده است. در حالى که این محققان به چنین یافته هایى در مورد دختران دست نیافتند (وبستر ـ استراتن، 1996 م.؛ ادکینز و همکاران، 1996 م.؛ دیویس و همکاران، 1998 م.).

    البته رابطه وضعیت اقتصادى ـ اجتماعى ضعیف، همیشه محیط خانوادگى پرخطر را ایجاد نمى کند. خصوصیات تربیتى والدین هم نقش تعدیل کننده اى در تأثیر شرایط اقتصادى ـ اجتماعى بر سلامت جسمانى و روانى کودکان دارد. به طور کلى بهبودپذیرى به وسیله رابطه گرم با یکى از والدین یا تصویر مثبت از آنها، نظارت مؤثر بر کودکان و حضور والدین در منزل، وضعیت خوب اقتصادى ـ اجتماعى و خصایص فردى ـ که تا حدى ژنتیکى است (مثل کارکرد هوش بالا، حمایت اجتماعى و...) مى توانند به عنوان عوامل محافظ عمل کنند (ماستن و همکاران، 1998 م.).

    افزون بر وضعیت اجتماعى ـ اقتصادى، این پژوهش بر مطالعه دختران نوجوان تمرکز کرده است. همان گونه که پیش تر گفتیم، تحقیقات با دختران به وضوح فراموش شده اند. به هر حال امروزه مهم است که تفاوت هاى جنسیتى در تشخیص مشکلات رفتارى کودکان مدّ نظر قرار گیرد.

    تمرکز ما بر مطالعه جمعیت دختران مناسب نظرى و روش شناختى دارد. اول اینکه تاریخچه تحولى ممکن است اثرات متفاوتى بر دختران و پسران داشته باشد. دوم اینکه، دختران و پسران در ابتدا اختلال رفتار گسیخته را به صورت علائم متفاوتى بروز مى دهند. شواهد (وبستر و استارتون، 1996 م.) نشان مى دهد که دختران مشکلات عاطفى را حداقل دو برابر بیشتر از پسران در نوجوانى نشان مى دهند.

    یافته هاى ما به مشکلات رفتارى و عاطفى که به وسیله خطر خانواده پیش بینى مى شود (همان طور که ضریب هم بستگى قوى و نشان داد) تأکید مى کند و چنین مى تواند تفسیر شود که این نمونه از دختران نوجوان ممکن است در طبقه زیر آستانه رگرسیون باشند، ولى بعدها احتمال دارد که در گروه بحرانى قرار بگیرند.

    سوم اینکه، دختران بیش از پسران در معرض ابتلا به چندین اختلال همزمان باشند.

    چهارم اینکه، توجه به تفاوت هاى جنسیتى از نظر انتظارات اجتماعى متفاوتى که از دختران و پسران مى رود مهم است. یکى اینکه ابراز نشانه ها در کودک به ادراک افراد معنادار در زندگى کودک بستگى دارد؛ مثلاً والدین یا معلمان، علائم عاطفى دختران را مشکل مهمى محسوب نمى کنند و آنها را به راحتى مى پذیرند (وبستر و استارتن، 1996 م.). دوم اینکه شیوه تربیتى والدین در مورد دختران، گرم تر و کمتر پرخاش گرانه است و نهایتا هم سالان نیز موفق به تشخیص اختلالات روانى دختران نمى شوند (پیفر، 1994).

    نتایج تحقیق حاضر براى پیش گیرى مناسب است. این تحقیق بر دختران نوجوان خانواده هاى محروم تمرکز کرده است که این متغیرها به عنوان عوامل مرتبط با توصیف خصوصیات خانواده و فرد در معرض خطر مى باشد.

    از محدودیت هاى مهم تحقیق حاضر، محدود بودن نمونه هاى آن است. نکته برجسته پژوهش حاضر این است که بعضى از خصوصیات خانواده ها را که کودکان را در معرض خطر جدى قرار مى دهد شناسایى کرده و به این ترتیب، گروهى از کودکان را که در معرض خطر هستند، تعیین کرده است. چنین خانواده هاى پرخطرى مهارت هاى روانى ـ اجتماعى و خودتنظیمى را به کودکان خود یاد نمى دهند.

    فهرست منابع

    • 1. Abigail H, Ross R.T., & Thompson, A. (2005) Links between risk andattachment security: Models of influence. Applied Developmental Psychology 26, 440 - 455.
    • 2. Aspinwall, L G, & Taylor, S.E.(1997) A stitch in time: Self- regulation andproactive coping.
    • 3. Psvchological Bulletin, 121 , 417 - 436.
    • 4. Atkins, M.S,McKay, M.M, Talbott, E.,& Arvanitis, P.(1996). DSM-IV diagnosis ofconduct disorder and oppositional defiant disorder: Implications and guidelines for school mental health teams. School Psychology Review, 12, 274 _ 283.
    • 5. Basic Behavioral Science Task Force of the National Advisory MentalHealth Council. (1996) Basic behavioral Sciene ersearch formental health: Family processes and socialnetworks. American Psuchologist, 51, 622 - 630.
    • 6. Chen, E., Matthews, K.A.,& Thomas Boyce, W, (2002), Socioeconomic differences I children's health: How and why do these relationships change with age? Psychological Bulletin, 128(2), 295 - 329.
    • 7. conger, R,Ge. X Elder,G., Lorenz, F.,& Simons, R (1994) Economic stress,coercive family process, and developmental problems of adolescents, child Development, 65, 541 - 651.
    • 8. Cowen, E.L, Wyman, P.A., Work, W.C, & Parker, G.R.(1990), The - Rochester Child Resilience Project: Overview and summary of first year findings. Development and Psychopathology, 2, 193 _ 212.
    • 9. Cutrona, C.E., Cadoret. R.J.Suhr.I.A..Richards C.C..Troughtoin. E., Schutte, K., Woodworth G. (1994). Interpersonal variables in the prediction ofalcoholism among adoptee: Evidence for gene environment interactions. Comprehensive Psychiatry, 35, 171 _ 179.
    • 10. Duncan. G..Brooks _ Gunn, J.,& Klebanov. P.(1994). Economic deprivation andearly childhood development. child Devlopment, 65, 296_ 318.
    • 11. Elder, G., Nguyen, T., & Caspi, A( 1985). Linking family hardship to childrens lives. chid Development. 56, 361 _ 375.
    • 12. Davis; B.T., Hops, H., Alpert, A.,& Seebear, L. (1998). Child responses toparental conflict and their effect on adjustment: A study of triadic relations . Journal of Family Psychology, 12, 163 - 177.
    • 13. Davies - Kean,P.E.(2005). The influence of parent education and familyincome on child achivement: The indirect role of parental expectations and the home environment. Journal of Family Psychology. 19 (2),294 - 304.
    • 14. Evans, G.W.(2004). The environment of childhood poverty. American Psychologist, 59(2), 77 - 92. Frick, p.j., Lahey, B.B., Applegate, B., Kerdyck,L., Ollendick,T., Hynd, G.W., Garfinkel, B., Greenhill,L., Biederman, J., Barkly, R.A., McBurnett,K., Newcorn,J., & Waldman, I.(1994). DMS - IV field trials for the disruptive Behavior disorders:Symptom utility estimates, Journal of the American Academy of Child and Adolesecnt Psychiatry, 33, 529 - 539.
    • 15. Gallo,L.C., & Matthews, K. A. (2003), Understanding the Association BetweenSocioeconomic Status and Physical Health: do Negative Emotions Play a Role? Psychological Bulletin, 129(1), 10 - 51.
    • 16. Goodman (1999). The extended version of the Strenghts and DifficultiesQuestionnaire as a guide to child psychiatric caseness andconsequent burden. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 40, 791 - 801.
    • 17. Goodman, R., Ford, T, T., Simons, H., Gatward, R., & Meltzer, H. (2000), UsingtheSterngths and Difficulties Questionnaire (SDQ) to screen for child psychiatric disorders in a community sample. Journal of Psychiatry, 177, 534 - 539.
    • 18. Bourdon, K.H., Goodman, R., Rae, D.S.,Simpson, G. K. (2005), The Strengths and Difficulties Questionnaire:U.S. normative data and psychometricproperties. J Am Acad Child Adolesc Psychiatry. 2005. 2005 Jun; 44 6): 557 - 64.
    • 19. Goodman, E. McEwen, B.S., Dolan, L,M. Schafer - Kalkhoff, T., Alder, N.E.(2005). Social disadvantages and adolescent stress. journal of Adolescent Health, 37 (6) . 484-492.
    • 20. Huizink, A.C.Mulder, E,J. H.,& Buitelaar, Edu, J.H.(2004). Pernatal Stress andRisk for Psychopathology: Specific Effects or Induction of General Susceptibility? Psychologial Bulletin, 130 (1), 115 - 142.
    • 21. Kiser, L.J., & Black, T.M.M (2005). Family processes in the midst of urbanpoverty: what does the trauma literature tell us? Aggression and Violent Behavior 10 , 715 - 750.
    • 22. Looper, K. & Grizenko, R.(1999). The Protective and Risk Factor Scale. Canadian Journal of Psychiatry, 23, 234 - 36.
    • 23. Masten, A.S., & Coatsworth, J.D. (1998). The development of competence infavorable and unfavorable environments: Lessons from research onsuccessful childern . American Psychologist, 53, 205-220.
    • 24. McCubbin, H. (1981). Family Stress, Coping and Adaptation, NY: Guilford.
    • 25. McLoyd,V.C.(1998). Socioeconomic disadvantage and child development.American Psychologist 53.185-204.
    • 26. McEwen, B.S., & Stellar, E(1993). Stress and the individual: MechanismsLeading to diesease. Archives of Internal Medicine. 153, 2093 - 2101.
    • 27. Moss, H. B., Mezzich, A., Yao,J.K., Gavaler, J.,& Martin, C.S.(1997). Aggressivityamong sons of substance - abusing fathers: Association with psychiatric disorder in the father and son, paternal personality, pubertal development, and socioeconomic status. American Journal of Drug and Alcohol Sbuse, 21, 195 - 208.
    • 28. Pipher, M. (1994) Reviving Ophelia: Saving the selves of adolescent girls. NY: Ballantine.
    • 29. Pulkki, L.,Liisa Keltikangas - Ja rvinen, M.A., Nikls Ravaja, N., & Viikari, J.(2003).Child -Rearing Attitudes and Cardiovascular Risk amongChildren: Moderating Influence of Parental SocioeconomicStatus.Preventive Medicine 36, 55-63.
    • 30. Repetti, R.L., & Wood,J.(1997). Families accommodating to chronic stress:Unintended and unnoticed perocesses.In B.H. Gottlieb (Ed), Coping withchronic stress (pp.191 _ 220). New York: Plenum.
    • 31. Repetti, R.L.,& Taylor, S.E., & Seeman, T.E.(2002). Risky families: Familysocial environments and the mental and physical health of offspring.psychological Bulletin, 128(2), 330 - 366.
    • 32. Resnick, M.D., Ireland,M.& Borwsky, I,(2004), Youth violence perpetration: whatperotects? what predicts? Findings from a National Longitudinal Study ofAdolescent Healt. Journal of Adolescent Health, 35(5), 242.el
    • 33. Rutter, M.(1984). Psychosocial resilience andperotective mechanisms. American Journal of Orthopsychiatry, 57, 316 - 331.
    • 34. Rutter, M.(1984). Psychosocial resilience and protrctivemechanisms.American jornal of Orthopsychiatry, 57, 316 - 331.
    • 35. Rutter, M.(1990) Psychosocial resilience and protective mechanisms. In J.Rolf, A.S Mastern. D.Ciccheni,. K.Neuchterlein, & S. Weintraub (Eds). Risk andprotrctive factors in the development of psychopathology (pp. 181 _ 215).Cambridg. England: Cambridge University Press.
    • 36. Rutter, M. (1991). Protectiv factors: Independent or interactive? Letter totheeditor. Journal of the American Academy of Child and AdolescentPsychiatry, 30, 151 _ 155.
    • 37. Seenan, T.E., Singer, B., Horwitz, R., & McEwen; B.S. (1997). The price ofadaptation - allostatic load and its healt consequences: MacArthurstudies of successful aging. Archives of Internal Medicine, 157.22592268.
    • 38. Steinberg, L. (1987). The impact of puberty on family relations: Effects ofPubertal status and pybertal timing. Developmental Psychology, 23, 451 -460.
    • 39. Tarnow, J.(2002). Developmental psychopathology and family perocess:Throry, Research and clinical impalications. Journal of the AmericanAcademy of Child and Adolescrnt Psychiatry, 41(7) 886.
    • 40. Wakschalg, L.S.& Hans, S.L. (1999). Relation of maternal responsiveness duringinfancy to the development of behavior problems inhigh - risk Youths. Developmrntal Psychology. 35(2), 569- 579.
    • 41. Werner, E., & Smith, R. (1982). Vulnerable but invinciblr: A study of resilirnt childern. NewYork: McGraw - Hill.
    • 42. Widom, C.S..& White, H.R.(1997). Problem behaviors in abused and neglectedchildren Grown up: Prevalence and co-occurrence of substanrabuse,Cirme, and villence. Criminal Behavior and Mental Healt, 7, 287 -310.
    • 43. Zoccolollo, M., Tremblay, R., & Vitaro, F.(1996). DSM - III R and DSM -IIIcriteria for conduct disorder in preadolescent girls: Specific Butinsensitive. Journal of the American Academy of Child and AdolescrntPsychiatry, 35, 461 - 470.

    پى نوشت ها

    1 عضو هیئت علمى گروه روان شناسى دانشگاه تربیت مدرّس.

    2 دانشجوى کارشناسى ارشد دانشگاه تربیت مدرّس.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وفایی، مریم، روشن، مریم.(1387) آسیب‌شناسى مشکلات رفتارى و عاطفى نوجوانان دختر در خانواده‌هاى محروم/ مریم وفایى/ مریم روشن. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 1(1)، 39-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مریم وفایی؛ مریم روشن."آسیب‌شناسى مشکلات رفتارى و عاطفى نوجوانان دختر در خانواده‌هاى محروم/ مریم وفایى/ مریم روشن". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 1، 1، 1387، 39-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وفایی، مریم، روشن، مریم.(1387) 'آسیب‌شناسى مشکلات رفتارى و عاطفى نوجوانان دختر در خانواده‌هاى محروم/ مریم وفایى/ مریم روشن'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 1(1), pp. 39-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وفایی، مریم، روشن، مریم. آسیب‌شناسى مشکلات رفتارى و عاطفى نوجوانان دختر در خانواده‌هاى محروم/ مریم وفایى/ مریم روشن. روان‌شناسی و دین، 1, 1387؛ 1(1): 39-