رابطة حرمت خود بر همدلی نوجوانان
Article data in English (انگلیسی)
سال پنجم، شماره اول، بهار 1391، ص 133 ـ 164
Ravanshenasi-va ـ Din, Vol.5. No.1, Spring 2012
عباسعلی هراتیان* / محمدرضا احمدی**
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطة سطح حرمت خود با همدلی دانش آموزان مقطع سوم دوره راهنمایی و با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی بخش روزانه شهر قم از هر دو جنس (مذکر و مؤنث) تشکیل می دهند. از تمام جامعه آماری، تعداد 220 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. شایان توجه است که در این تحقیق، از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که: رابطة معناداری بین متغیرهای حرمت خود و همدلی، وجود ندارد، اما متغیر حرمت خود و زیرمقیاس هایش، رابطة منفی و معناداری با زیرمقیاس اندوه شخصی و رابطه مثبت و معناداری با زیرمقیاس دیدگاه پذیری دارند. این پژوهش نشان می دهد که جنسیت، با میزان همدلی رابطه داشته و میزان همدلی دختران بیش از پسران است.
کلیدواژه ها: همدلی، حرمت خود، نوجوان.
* کارشناس ارشد روان شناسی خانواده A.haratiyan@Gmail.com
** استادیار گروه روان شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) m.r.Ahmadi313@Gmail.com
دریافت: 22/11/90 ـ پذیرش: 11/2/91
مقدمه
در خلال نیم قرن گذشته، «حرمت خود» به عنوان یکی از سازههای اصلی شخصیت، همواره مورد توجه روان شناسان بوده است. که حرمت خود برای انسان، به منزلة سرمایه ارزشمند حیاتی، از عوامل پیشرفت و شکوفایی استعدادها و خلاقیتهاست. به طور کلی فرایندهای شناختی، احساسات، انگیزهها، برقراری روابط با یکدیگر، شیوة زندگی، تصمیمها و انتخابهای انسان به طور قابل توجهی، تحت تأثیر میزان حرمت خود و اعتماد به نفس افراد است. حرمت خود بر همه سطوح زندگی انسان تأثیر میگذارد. نتایج برخی از تحقیقات حاکی از آن است که چنانچه نیاز انسانها به حرمت خود ارضا نشود، نیازهای گستردهتر، مانند نیاز به خودشکوفایی و پیشرفت یا درک استعداد بالقوه، محدود میماند. دو نیاز اساسی بشر که در بیشتر نظریههای روانشناسان و نیز پژوهشهای آنها دربارة خصوصیات روانی انسان مشاهده میشود، نیاز به حرمت خود و احتیاج به احساس امنیت است،1 ازاین رو حرمت خود بالا و همخوانی خود، شاخص های اصلی بهداشت روانی تلقی شده اند.2
حرمت خود از جمله مفاهیمی است که بسیاری از روان شناسان و پژوهشگران در چند دهه اخیر بدان توجه کرده و یکی از موضوع های مهم جنبه های فردی، اجتماعی و روان شناختی است. موضوع حرمت خود از نظر قدمت، از مباحثی که عالمان و فیلسوفان تعلیم و تربیت در گذشته داشته اند، نشئت می گیرد. در طول هزاران سال گذشته، گزارش های تاریخی، دیدگاه های فیلسوفان و اندیشمندان بر این مطلب گواهی دارند که برای انسان هیچ حکم ارزشی ای مهم تر از داوری و قضاوت وی در مورد خودش نیست.3
ویلیام جیمز از کسانی است که نخستین بار در اثری با عنوان اصول روان شناسی بر ضرورت حرمت خود تأکید کرده است. هم زمان با او، جامعه شناسانی، مانند چالز کولی4 به بررسی حرمت خود پرداخته و آن را به منزلة نیاز حیات بخش آدمی توصیف کرده اند. در واقع، با پیدایش رویکرد روانی ـ اجتماعی، محققانی نظیر هورنا،5 فروم6 و سالیوان7 به بررسی های نظام داری در بارة حرمت خود پرداختند، اما اوج مطالعات در این باره و قلمداد کردن آن به مثابه یک سازه شخصیتی، در آثار انسان گرایانی، مانند راجرز8 و مازلو دیده می شود.9
پارهای از محققان نیز نشان دادهاند که انسان مانند شیء، دو ارزش ابزاری و درونی دارد. این دو بعد، به ترتیب به جنبههای کنشی و کیفی انسان بازگشته و تشکیل دهندة ابعاد اصلی حرمت خود به حساب میآیند؛ ابعادی که در چهارچوب دو مؤلفه احترام (صلاحیت، استعداد و سطح عملکرد) و تمایل یا علاقهمندی (هویت اجتماعی، منش اخلاقی و جذابیت) متمایز میشوند. این نویسندگان نشان دادهاند که حرمت خود کلی در دو سطح صلاحیت خود و علاقه به خود قابل جداسازی است. صلاحیت خود، نوعی تجربه شخصی ارزشمند است که فرد در آن، خود را عامل عمل احساس کرده، هوشیارانه و هدفمند به کسب تجربه پرداخته و پیامدهای مورد علاقه و نیاز خود را از رهگذر تمرین و تجربه به دست میآورد. بنابراین، سطح صلاحیت خود میتواند جهتگیری مثبت یا منفی داشته باشد. این گونه جهتگیری ها معمولاً در مقایسه با منبع قدرت درونی فرد و سطح کارآمدی وی، سمت و سوی منفی یا مثبت پیدا میکنند. علاقه به خود، به عنوان بعد دیگر حرمت خود نیز شرایط و عوامل تجربه مفیدی را برای فرد به عنوان یک موجود اجتماعی فراهم میآورد. رشدیافتگی علاقه به خود، نوعی احساس ارزش اجتماعی است که فرد درون خود آن را تجربه میکند.10
برخی دیگر از پژوهشگران، حرمت خود را به منزلة نوعی بازخورد تلقی کردهاند؛ بازخوردی که میتواند به صورت کلی (مانند بازخورد نسبت به دانشگاه، جامعه و...) یا به شکل خاص یا موردی (مانند جذابیتهای موقعیتی و با کیفیت یا گروه خاصی از دانشگاه) باشد. افزون بر این، بازخورد، دو مؤلفه اساسی شناختی (تجسم فرد از چیز خاصی، مانند شخص، گروه، شیء و...) و عاطفی (جهتگیری مثبت یا منفی به شخص، گروه، شیء و...) دارد.11 از نظر براندن،12 ارزشیابی فرد از خویشتن به اندازة مسئله مرگ و حیات برای وی اهمیت دارد، زیرا چون ارزشیابی شخص از خویشتن، آثار برجسته ای در جریان فکری، احساسات، تمایلات، ارزش ها و هدف های وی دارد، کلید فهم تمامی رفتار های اوست و به منظور شناخت حالات روانی انسان و پی بردن به روحیات او، باید به طبیعت و میزان حرمت خود و معیارهای قضاوت وی دربارة خویشتن آگاهی یافت.
شیهان13 از حرمت خود سالم به منزلة نیاز اساسی انسان و چیزی که به او پیوسته است و برای دستیابی به آن تلاش می کند، یاد کرده است. مازلو14 در طبقه بندی نیاز های انسان، نیاز به احترام و حرمت خود را از نیاز های اساسی و عالی دانسته و دربارة اهمیت و کارکرد آن چنین می گوید:
ارضای نیاز حرمت خود، به احساساتی، از قبیل اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مفید بودن در جهان منتهی خواهد شد، اما بی اعتنایی به این نیاز موجب احساساتی، از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی می شود.15
همچنین او معتقد است که حرمت خود، حوزههایی از جمله نگرش به خود، آگاهی داشتن از استعدادهای خود و تصدیق آنها، روشهای مقابله با شکست و توانایی مقابله با چگونگی نگرش دیگران دربارة خود را دربر می گیرد.16
بسیاری از روان شناسان در طول سال ها به این نتیجه رسیده اند که حرمت خود، منعکس کنندة تفاوتی است که میان خودپنداره واقعی (چه کسی هستم؟) و خودپنداره آرمانی (دوست داشتم چه کسی باشم؟) درک می کنیم. هرچه فاصله بین این دو نوع «خود» بیشتر باشد، «حرمت خود» فرد، پایین تر خواهد بود.17 «خودآرمانی» تصویری از فردی است که مایلیم باشیم. وقتی خود ادراک شده و خود آرمانی با هم منطبق باشند، حرمت خود بالاست. برای مثال، دانشآموزی که آرمانهای تحصیلی بالایی داشته و دانشآموز موفقی نیز هست، احساس خوبی دربارة خودش دارد و ارزیابی مثبتی نیز از ویژگیهای خود خواهد داشت. برعکس، دانشآموزی که خودآرمانی اجتماعی دارد، اما در عالم واقع، دوستان کمی دارد، حرمت خود ضعیفی دارد. این مطلب، بیانگر تفاوت خود درک شده و خودآرمانی است که در نهایت، مشکلاتی را در خصوص حرمت خود در پی دارد.18
رابطة هویت یافتگی به عنوان منزلت مطلوب هویتی با ابعاد کنش وری بهینه روان شناختی مورد مطالعه قرار گرفته است. واترمن19 طی مروری بر پژوهشهای انجام شده در این زمینه، رابطة هویت یافتگی را با حرمت خود بالا، اضطراب و افسردگی پایین، هدفمند بودن، همکاری و کمک به دیگران، ظرفیت صمیمیت بالا و برخی جنبههای تفکر انتزاعی، گزارش کرده است. کروگر20 نیز با اشاره به نتایج پژوهش های مختلف، رابطه سردرگمی هویت را با حرمت خود پایین، استقلال پایین، پایین بودن سطح قضاوت اخلاقی (اخلاق پیش قراردادی یا قراردادی)، سطح بالای ناامیدی، فاصله گرفتن از دیگران و انزواطلبی و نیز استفاده از سبکهای شناختی کمتر پیچیده در مقایسه با هویت یافتگی و بحران زدگی، گزارش کرده است.21
بسیاری از تحقیقات توانستهاند که همخوانی مثبتی بین دین داری و حرمت خود، نشان داده و تنها تعداد اندکی از آنها عدم رابطه بین آن دو را گزارش کردهاند. نتایج یک نظرسنجی ملی امریکایی ـ افریقایی در سال 80 نشان میدهد که دلمشغولی مذهبی با حرمت خود، همبستگی دارد. در پژوهشی از نوجوانان کاتولیکِ ایتالیایی که از پنج فرهنگِ مختلف بوده اند، همبستگی مثبتی بین دین و حرمت خود یافت شده است.22 بنسون و اسپیلکا23 بین حرمت خود و تصور مثبت از خدا در بین دین د اران، به یک همبستگی دست یافته اند.
از میان شاخصهای مختلف کنش وری بهینه روان شناختی، بهره مندی از حرمت خودِ مناسب و اضطراب پایین به سبب نقش آنها در سلامت روانی، اهمیت بیشتری دارند. بسیاری از مطالعات انجام شده در خصوص رابطة حرمت خود و مقوله هویت است. نتایج پژوهشهای مختلف نشان دهندة وجود حرمت خود بالاتر در افراد هویت یافته است، در حالی که سطح حرمت خود سایر منزلت های هویتی، پایینتر است.24 حاصل حرمت خود، یعنی ارزش و احترامی که فرد برای خویشتن قائل است. همچنین حرمت خود یکی از تعیینکنندههای اصلی افکار، عواطف، بازخوردها و رفتارهای شخصی شمرده میشود. تأثیر متقابل حرمت خود و تجربههای موفق و شکست در زمینههای مختلف آموزشی و غیرآموزشی، در پژوهش های مختلف، بررسی و تأیید شده است. کوپر اسمیت25 با مطالعات وسیع خود در مورد حرمت خود، به این نتیجه رسیده که افراد دارای سطح بالای حرمت خود در مقایسه با افراد دارای سطح حرمت خود پایین، استرس، اضطراب، درماندگی و نشانههای روانتنی کمتری داشته و حساسیت کمتری در برابر شکست و انتقاد نشان میدهند.26
حرمت خود، پیش بینی کنندة قوی برای رضایت از زندگی در میان مردمان شمال امریکاست. البته این امر در مناطق مختلف متفاوت بوده و یافته های بین فرهنگی اخیر خاطرنشان می کند که نیرومندی رابطه بین حرمت خود و رضایت از زندگی در بین فرهنگ ها به طور قابل ملاحظه ای متفاوت است.27 غضنفری در پژوهش خود، ضمن بحث در مورد چگونگی تأثیرگذاری فرهنگ در شکلگیری مفهوم خود، رابطة بین الگوی فرهنگی جمع مداری و حرمت خود با بهزیستی در دختران ایرانی و کانادایی را بررسی کرده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که تمایلات جمعی در دختران ایرانی نقش مهمی در شکلگیری مفهوم خود و سلامت روانی دارد، در حالی که حرمت خود فردی در دختران کانادایی نقش بیشتری در سلامت روانی ایفا میکند.28
سطح حرمت خود در مادران کودکان تیزهوش، بالاتر از مادران کودکان عادى است. پدران دانشآموزانِ با پیشرفت بالا، حرمت خود کلى بالاترى از پدران دانشآموزان پیشرفته پایین نشان داده و والدین اختلافى در اضطراب نداشتند. حرمت خود کلى پدران به طور منفى با اضطراب و به طور مثبت با حرمت خود پسران مرتبط بوده است.29 کانگاس30 پژوهشی با عنوان «ثبات حرمت خود در دورة نوجوانی و اوایل بزرگسالی» انجام داده و به این نتیجه رسیده است که تفاوتی بین نمره کلی مردان و زنان در حرمت خود وجود ندارد، ولی در اوایل بزرگسالی نمره حرمت خود مردان از زنان بالاتر است.31 حرمت خود در دختران تیزهوش، بالاتر از پسران تیزهوش است، اما حرمت خود پسران عادى بالاتر از دختران عادى است.32
حرمت خود به منزلة مجموعه بازخوردها و عقایدی است که افراد در روابط خویش با دنیای بیرونی ابراز میکنند. باور به موفقیت شخصی، بسیج خویشتن با توجه به هدف تعیین شده، تأثیرپذیری کم و بیش عمیق از یک شکست، و بهبود بخشیدن به کارآمدی خود با استفاده از تجربیات گذشته، به منزله بازخوردهایی هستند که رابطه مستقیمی با حرمت خود دارند. به عبارت دیگر، حرمت خود، شامل یک حالت روانی است که فرد را آماده میسازد تا به انتظار موفقیت، پذیرش آن و تعیینکنندههای شخصی واکنش نشان دهد. در نتیجه، حرمت خود به منزله بیان تأیید یا عدم تأیید فرد از خویش است.33
«حرمت خود» یکی از عوامل مؤثر در زمینة کمک خواهی است. دو فرضیه در خصوص رابطه بین کمکخواهی و حرمت خود، ارائه شده است: 1. فرضیة آسیبپذیری، 2. فرضیة ثبات. «فرضیة آسیبپذیری» بر این باور است که افراد دارای حرمت نفس پایین در مقایسه با افراد دارای حرمت نفس بالا، کمکخواهی را تهدیدی برای خود دانسته و کمتر کمک میخواهند. برعکس، «فرضیه ثبات» بیان میکند که افراد دارای حرمت خود پایین برای جبران کمبود حرمت خود، اقدام به کمکخواهی میکنند. بنابراین، فرضیة ثبات رابطة معکوسی را بین کمکخواهی و حرمت خود پیشبینی میکند. طبق این دو نظر، اخیراً نظر سومی نیز مطرح شده است و آن اینکه افرادی که ادراک لیاقت بالا یا پایین داشته در مقایسه با افرادی که لیاقت متوسط دارند، کمتر رفتار کمکخواهی را از خود بروز میدهند. به رغم اینکه رفتار کمکخواهی برای رسیدن به موقعیت تحصیلی است، ولی زیانهایی نیز دارد، از جمله اینکه تهدیدی برای خود است.34
هافمن35 و لوی36 معتقدند فردی که حرمت خود بالایی دارد، خود و دیگران را به طریق مثبتی ارزشیابی میکند و برعکس، فردی که از حرمت خود پایینی بهره مند است بازخورد منفی به دنیا داشته و در ناامیدی تلاش میکند تا به دیگران و خودش نشان دهد که شخص لایقی است یا ممکن است منزوی شده و از ارتباط با دیگران اجتناب کند.37 همچنین حرمت خود با کنجکاوی در مورد خود و محیط، احساس کفایت و شایستگی و نگرش مثبت به خود همبستگی دارد. بعضی از محققان، خویشتنپذیری38 (خودباوری) و نگرش فرد در مورد سطح شایستگی شخصی39 را تعیینکنندة حرمت خود دانستهاند. بر این اساس، پیشبینی میشود که احساس شایستگی در زمینهای خاص، صرفنظر از موفقیت یا شکست، به افزایش ارزش و احترام شخصی و در نتیجه، بالا رفتن سطح حرمت خود در آن زمینه بینجامد.40
مطالعة کوپر اسمیت نشان می دهد که رابطه معناداری بین حرمت خود و بهداشت روانی فرد وجود دارد. این یافتهها حاکی از آن است که افراد بهره مند از حرمت خود پایین، بیشتر مستعد بیماری بوده و کمتر فردِ دارای حرمت خود پایینی پیدا میشود که از علایم افسردگی دور باشد. همچنین افراد افسرده، از نظر تحصیلی کمآموز هستند. این افراد در زندگی خود انتظار شکست را می کشند و حرمت خود پایینی داشته و به توانایی خود اعتماد کمتری دارند.41 پوپ42 و مک هال43 دریافته اند که بین حرمت خود مثبت و نمره های بالا در مدرسه رابطه وجود دارد. همچنین به این نتیجه رسیده اند که حرمت خود مثبت، رابطه مثبتی با شادکامی و کارکرد بالا دارد.44
کومورتیا45 تأثیر منبع کنترل بر حرمت خود را امتحان کرده و به این نتیجه رسیده است که آزمودنیهایی که حرمت خود پایین و متوسط دارند، هر دو منبع کنترل بیرونی داشته و افرادی که از حرمت خود بالایی بهره مندند، منبع کنترل آنها درونی است.46 از نظر آدلر،47 نبود حرمت خود، مهم ترین متغییر روانی در علت شناسی انحراف ها یا ناسازگاری شخصیت است. همچنین دربارة ارتباط حرمت خود و بزهکاری نوجوانان، تحقیقات متعدد نشان دهنده ارتباط علّی مشهودی است و مشخصاً حرمت خود با بزهکاری همبستگی منفی دارد. متقاعد کننده ترین و جامع ترین این تحقیقات، الگوی انحراف و افزایش قدر و اعتبار کاپلان است. به نظر کاپلان،48 رفتار بزهکارانه در خدمت افزایش حرمت خود افرادی است که شکست و افت حرمت خود را تجربه کرده اند. استفن هیگن49 و برنز50 نیز سطح پایین حرمت خود را به منزلة علت رفتار منحرفانه می دانند و نه حاصل از آن.51 تحقیقات نشان می دهد که تفاوت معناداری بین میزان همدلی نوجوانانی که مرتکب جرایم جنسی شده و نوجوانانی که مرتکب این جرایم نشده اند، وجود ندارد، اما حرمت خود نوجوانان مجرم، به شکل معناداری پایین تر است، ازاین رو یکی از راهکارهای اصلی درمان این افراد، بالا آوردن سطح حرمت خود است.52
در آموزه های اسلامی نیز به این موضوع توجه و بسیار مهم تلقی شده است. در ادبیات دینی از این امر، با حرمت خود، عزت نفس53 و ... تعبیر می شود. آموزه های دینی، هم خود فرد را به احترام گذاشتن به خویشتن تشویق کرده و هم دیگران را به مراعات حرمت انسان ها الزام می کنند.54و55 شجاعی،56 آیات و روایاتی را که دربارة حرمت خود وجود دارد، به دو دستة عمده تقسیم کرده است:
دستة اول، آیات و روایاتی که در آنها به شناخت ارزش و منزلت خود سفارش شده است.
الف ـ اهمیت خودشناسی: در اسلام، دانستن و معرفت چیستی و کیستی انسان یا به تعبیر دیگر، شناخت انسان از خویشتن، آن قدر اهمیت دارد که آیات و روایات فراوانی در این باره آمده است. برای مثال در آیة شریفه آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید، بر شما باد، (شناخت) خودتان.»(مائده: 105) همچنین امام علی(ع) می فرماید: «برترین دانش، شناخت انسان از خود است.»57
ب ـ شناخت ارزش و منزلت خود: در روایتی از حضرت علی(ع) آمده است: «کسی که ارزش خود را نشناخت، نابود شد.»58 از امام سجاد (ع) پرسیدند: شریف ترین و والاترین مردم کیست؟ فرمود: «کسی که دنیا را با ارزش و شرف خویش برابر نداند.»59
اگر انسان جایگاه واقعی خود را بشناسد و خودپنداره درست و بر اساس تصویری که دین از انسان ارائه داده است، در ذهن وی شکل بگیرد، خودایده ال او نیز بر اساس معیار های دینی شکل می گیرد که عبارت است از: رسیدن به مقام خلیفة اللهی و قرار گرفتن در جوار رحمت خداوند. «حرمت خود»، از تفاوت خودایده ال و خودپنداره پدید می آید؛ یعنی هر اندازه انسان بتواند از طریق کسب فضایل و ارزش های انسانی به خودایده ال نزدیک تر شود، به همان اندازه «حرمت خود» بالایی خواهد داشت.
ج ـ حفظ حرمت خود: در برخی روایات برای حفظ حرمت خود و صیانت از نفس، بر دوری از رفتارهای منافی با حرمت خود تأکید شده است. برای مثال، امام علی(ع) فرموده اند: «هرکس نفس خویش را گرامی بدارد، خواسته های نفسانی در نظرش پست خواهد بود.»[60] امام هادی(ع) فرمود ه اند: «آن کس که شخصیتی برای خود قائل نیست، انتظار خیر از او نداشته باش.»[61] نیز ایشان فرموده اند: «آن کس که شخصیتی برای خود قائل نیست، از شر او برحذر باش.»[62]
دستة دوم، آیات و روایاتی که در آنها بر حفظ حرمت دیگران تأکید شده و هر نوع رفتار یا گفتاری که به نوعی، توهین به دیگران باشد و موجب شکسته شدن حرمت افراد می شود، ممنوع و گناه شمرده شده است.63
یکی دیگر از مؤلفه هایی که روان شناسان اجتماعی و پژوهشگران روابط انسانی به آن توجه کرده اند، «همدلی» است. رابرت ویشر،64 این واژه را برای اشاره به جنبه ای از احساس زیبایی شناختی به کار برده است. تئودورلیپس،65 به «همدلی»، دامنة فلسفی وسیع تری بخشیده و آن را نسبت داد به این شکل از دسترسی شهودی به شناخت ذهنیت شخصی دیگر.66
فروید67 این واژه را در همین معنا به کار برده و به احتمال زیاد او با مطالعه آثار لیپس، این واژه را در این معنا که در آن زمان هنوز رایج نبود، به کار برده است. فروید از این واژه در کتاب لطیفه ها و ارتباطشان با ناخودآگاه (1905م) و برخی از مقاله هایش استفاده کرده است. تیچِنِر68 در سال 1909م، این واژه را از آلمانی به انگلیسی ترجمه کرده است.69
این مفهوم تا سال 1960م که رالف گرینسون70 آن را مطالعه نمود، اهمیت پیدا نکرد و بی تردید، علاقه به انتقال متقابلی که بعد از اثر هنریک راشر71 و پائولاهیمان72 ایجاد شد، گرینسون را به این مطالعه ترغیب کرده بود.73 نویسندگان دیگری، مانند بوئی74 و ویدلو شر،75 تلاش داشته اند تا سازوکاری روان شناختی تعیین کنند که در این شکل پیچیده از درک شهودی اعمال شده و بخصوص بر نقش شناسایی و استنتاج تأکید داشته باشد.
همدلی، مفهوم مهمی در حوزة روان شناسی و ارتباط بین فردی است.76 نگران شدن از ناراحتی دیگران، حتی در میان کودکان دوازده ماهه و نیز در میان میمون ها و بوزینه ها مشاهده می شود.77 همدلی هم به مثابه یک ویژگی شخصیتی و هم به مثابه یک توانایی، شرایط لازم را برای توجه به بسیاری از پدیده ها فراهم می کند.78
افراد همدل، سه خصیصه مهم دارند: اول، اینکه دربارة نیازهای دیگران نوعی احساس نگرانی دارند. دوم، اینکه با دیگران اشتراک نظر دارند؛ یعنی قادرند خود را به جای دیگران بگذارند و به مسائل از نگاه آنان بنگرند، سوم، اینکه احساسات همدلانه دارند و آن را از طریق رفتارهای متناسب، نشان می دهند.79 فشباخ80 نیز همدلی را بر اساس دو جزء عاطفی، شامل توانایی در شناسایی و نام گذاری حالات دیگران و یک جزء دیگر، شامل توانایی نشان دادن پاسخ عاطفی تحلیل می کند.81
دیویس و همکارانش82 همدلی را سازه ای چندبعدی می دانند که عبارت اند از:
۱. دیدگاه گیری: توانایی برای در نظر گرفتن دیدگاه دیگران؛
۲. توجه همدلانه: میزان احساسات همدلانه دیگرمحور و نگرانی برای افراد درمانده؛
3. درماندگی شخصی: احساسات خومحوری، نگرانی و تنش در شرایط بین فردی.
به رغم تفاوت در تعریف های همدلی، این اعتقاد کلی وجود دارد که زنان در مقایسه با مردان بیشتر همدلی می کنند.83 پژوهش ها نمره های بالاتری را برای دختران در همدلی عاطفی و شناختی، در مقایسه با پسران نشان می دهند.84 طبق برخی مطالعات، زنان دو برابر مردان از احساس همدلی بهره مندند. زنان یا به سبب تفاوت های ژنتیکی و یا به علت تفاوت های فرهنگی، بیشتر از مردان، همدلی نشان می دهند.85 دی آمبروسیو و همکاران86 در پژوهش های خود نشان داده اند که نوجوانان دختر در مقایسه با نوجوانان پسر نمره بالاتری در مقیاس همدلی دریافت می کنند.
افرادی که همدلی بیشتر و قوی تری دارند به امور دیگران، حساس تر بوده و به صورت عاطفی به آنها پاسخ داده و به طور کلی، بهترین و بیشترین کمک را فراهم می آورند.87 مشخصه عاطفی و روانی همدلی، آگاهی از افکار، احساسات و حالات ذهنی دیگران است که زمینه ساز همانندسازی افراد با یکدیگر در عرصه های مختلف اجتماعی است.88
عفو، یکی از فضایل مبتنی بر گرمی و صمیمیت است و غالباً در صورتی رخ می دهد که فضایل عشق، همدلی، فروتنی و سپاسگزار همراه با آن، در فعالیت باشند.89 مک کولو، ورثینگتون و راچال90 به طور تجربی، رابطة بین همدلی و عفو و گذشت را ثابت کرده و نشان داده اند که: 1. همدلی در ایجاد رابطه عذرخواهی گذشت، وساطت می کند، 2. مداخله های مربوط به عفو مبتنی بر همدلی، بیشتر از مداخله های غیرمبتنی بر همدلی (و نیز بیشتر از مواردی که مداخله ای صورت نمی گیرد) به عفو و گذشت می انجامند، 3. قطع نظر از نوع مداخله ای که صورت می پذیرد، هر قدر همدلی بیشتر باشد عفو و گذشت نیز موفقیت آمیزتر خواهد بود.
ریشه بسیاری از رفتارهای نوع دوستانه، همدلی است. بَستون و همکاران،91 روابط مثبتی بین همدلی و رفتارهای نوع دوستانه و گرایش به یاری رسانی دیگران در قالب رفتارهای مدنی- سازمانی، گزارش کرده اند.92 همدلی و اکتساب آن از مؤلفه های ضروری و اساسی برای تحول رفتارهای جامعه یار است. پژوهشگران رابطه معناداری بین شکل های مختلف رفتار جامعه یار و همدلی نشان داده اند.93 انسان در جریان یک ارتباط عاطفی و همدلانه می تواند عواطف و احساسات خود را کنترل و رفتار خود را با انتظارات افراد جامعه، هماهنگ و سازگار سازد.94 از مهم ترین مؤلفه هایی که شدت و ضعف آن در تعیین میزان کمک (رفتار حمایتی) شخص مؤثر است، مؤلفه همدلی است. انسان ها در همدلی متفاوت اند؛ برخی از آنان عمیقاً از ناراحتی دیگران متأثر شده تا جایی که آن را ناراحتی خود به حساب می آورند و برخی دیگر، مثل جامعه ستیزان، کاملاً بی اعتنا بوده و تحت تأثیر حالات عاطفی دیگران قرار نمی گیرند.95
کالیوپسکا96 دریافته است که دانشجویان با احساس همدلی زیاد، در مقایسه با دانشجویانی که کمترین حد همدلی را دارند، نگرش های مثبت تری به رفتارهای موجب سلامتی داشته، شیوه رفتاری آنها سالم تری بوده، از حرمت خود بهتری بهره مند بوده و احتمال سیگار کشیدن و مصرف الکل در آنها کمتر است. سیمور فشباخ97 نیز در مطالعة خود در زمینة همدلی به رابطه ای مشخص بین همدلی و رفتار پرخاشگرانه دست یافته است. او عقیده دارد بهترین شیوة کنترل پرخاشگری و کاهش خشونت در جامعه، پرورش همدلی است. تجربه برقراری ارتباط عاطفی مناسب یا دلبستگی و همدلی به فرد دیگر، در شیوه سازگاری فرد بسیار مهم است.98
یکی از مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین و فرزندان، همدلی است.99 همدلی مادران و دختران رابطة منفی معناداری با اختلالات رفتاری دختران دارد. این رابطه تحت تأثیر موقعیت اقتصادی خانواده قرار ندارد.100 همچنین ارتباط مثبت و معناداری بین عاطفی101 و نقش پذیری102 کودکان، و نیز هر دو با تفکر تخیلی، وجود دارد، ضمن اینکه گزارش های رفتارهای مثبت کودکان در خانواده و مدرسه، متناسب با میزان همدلی آنهاست.103
سالووی104 نیز دریافته است که هوش هیجانی بالا رابطة مستقیمی با همدلی و رضایت بین شخصی بالا، سبک های کنارآمدن سازش یافته، افسردگی و اضطراب اجتماعی پایین، دارد.105 ابوالقاسمی106 نیز در پژوهش خود به این نکته رسیده است که مقیاس همدلی، توان پیش بینی و سنجش هوش هیجانی، اضطراب، افسردگی و استرس نوجوانان را دارد.
تحقیقات نشان داده اند که همدلی تحت تأثیر عوامل مختلف شخصیتی و موقعیتی قرار می گیرد. از جمله این عوامل می توان به عوامل ژنتیکی، عوامل مرتبط با جنس، یادگیری و عوامل فرهنگی اشاره کرد.107 برخی محققان پاسخ های بیش از هشتصد جفت از دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی را دربارة میزان همدلی بررسی کرده اند. مؤلفه های مهم همدلی، مثل نگرانی توأم با همدردی و ناراحتی شخصی، از عوامل ژنتیکی حاصل می شوند. محققان تخمین زده اند که 28 درصد تفاوت های میان افراد در نگرانی همدلانه و 32 درصد تفاوت ها در نگرانی های شخصی، ژنتیک هستند.108 گرچه داده های تجربی کاملاً هماهنگ نیست، لکن شواهدی وجود دارد که دلبستگی ایمنی بخش با ویژگی های آینده فرد، از قبیل عواطف مثبت، همدلی، حرمت نفس بالا و تعامل های بدون تعارض با همسالان و بزرگ سالان پیوند دارد.109
سروف110 چنین بیان می دارد که کودکان دارای دلبستگی ایمن، توانایی برای همدلی و همدل بودن را درونی می سازند. کنش متقابل همدلانه کودک و مادر سبب می شود که کودک چیزهایی دربارة احساس اعتماد و دوستی، درک دیدگاه دیگران و توجه و همدلی با دیگران در روابط اجتماعی یاد بگیرد.111 تعاملات غیرمناسب (غیرایمن مادر و کودک) ویژگیهایی را در کودک ایجاد میکند که شامل ناتوانی در تشخیص و درک هیجانهای خود و دیگران، ضعف در تنظیم هیجانهای خود و اشکال در توانایی همدلی و حل مسائل و تعارض هاست. و از آنجا که این عوامل از مؤلفههای اصلی هوش هیجانی است، مجموع ضعف در این مهارتها به تضعیف هوش هیجانی منجر میشود.112 پژوهش ها نشان می دهد که همدلی عاطفی کودکان، ارتباط معناداری با درک همدلانه آنها از سوی والدین دارد،113 و نیز رابطه معناداری بین توانایی همدلی مادران و دختران وجود دارد.114
احمدی،115 ایجاد و رشد همدلی والدین با فرزندان را نیازمند تلاش در سه بعد مهم شناختی، عاطفی و ارتباطی می داند:
1. مؤلفه شناختی همدلی، والدین را ملزم می سازد که رفتار فرزند را دقیقاً مشاهده کرده و از معنای مشاهده های خود آگاهی یابند. همدلی نیازمند آشنایی با تجربه رفتاری فرزند و نیز اطلاع از آثار آن رفتار است؛ اطلاعاتی، نظیر آثار رفتار فرزند بر افکار و عواطف او هنگام رویارویی با مسائل مختلف زندگی.
2. مؤلفه عاطفی همدلی، نیازمند حساسیت به احساسات فرزند و گوش دادن به گفته های او دربارة احساسات خویش است. این احساسات در قالب کلام، حرکات یا اعمال فرزند جلوه گر می شود. این مؤلفه ها نیازمند هماهنگی دریافت های والدین از عواطف فرزند با رفتارهای فرزند است.
3. مؤلفه ارتباطی همدلی، متمرکز بر انتقال این نکته به فرزند است که والدین او را درک کرده، حقایقی دربارة تجارب و رفتارهای فرزند دانسته و احساسات کنونی او را دقیقاً درک می کنند. به عبارت دیگر، همدلی مستلزم آن است که به گونه ای به فرزند منتقل شود که والدین او را درک می کنند.
پژوهشگران دریافته اند که رابطة مثبت و معناداری بین همدلی نوجوانان و رفتارهای حمایتی والدین، وجود دارد.116 بر اساس تحقیقی دربارة آن دسته از مردم چین که در هنگ کنگ زندگی می کنند (سنین 16ـ78 سال) افرادی که در یک خانواده منسجم رشد کرده اند، احساسات همدلی آنان بیشتر پرورش یافته است و به رفاه حال والدین خود، احساس مسئولیت بیشتری دارند.117 به نظر بارون و بایرن118 همدلی، بخش مهمی از خودپنداره افرادی است که خویش را درگیر رفتار حمایتی می کنند. این افراد، خویشتن را انسان هایی مسئول و دارای مهار خود و کسانی که می خواهند برداشت خوبی از خویش به جای بگذارند و هم رنگ و شکیبا، توصیف می کنند.
از نظر اسلام، بخش مهمی از نیازهای اساسی انسان، نیازهای عاطفی است که با اولین مؤلفه رفتار حمایتی، یعنی همدلی، ارتباط دارد. بسیاری از اختلالات و نارسایی های شخصیتی، خُلقی و رفتاری، در بی توجهی به این نیاز اساسی و کمبود آن ریشه دارد. همه انسان ها نیازمند محبت، عاطفه و توجه دیگرانند و همچنین نیازمندند که برای پرورش کمالات انسانی در خود، به دیگران محبت کرده و دیگران را از عاطفه و توجه خویش بهره مند سازند. اسلام به عنوان دینی جامع، توجه کافی به این نیاز اساسی را مبذول داشته است و تربیت انسان هایی حساس نسبت به نیازهای عاطفی دیگران را وجهه همت خویش قرار داده و از طریق ایجاد نگرش صحیح به مسئله و ترغیب آنان و نیز ارائه الگوهای عملی، کوشیده است برای برآوردن این نیاز اساسی بسترهای مناسب را فراهم آورد.119
در آموزه های اسلامی توجه به این نیاز، گاهی به صورت مستقل و یگانه مطرح شده است:
امام على(ع): بهترین احسان، همدلی با برادران ایمانی است.120
امام صادق(ع): با همدلی و یاری برادران ایمانی تان به خدا نزدیک شوید.121
امام صادق(ع): «دو خصلت است که در هر که نباشد، از او دورى کن، دورى کن، دورى کن! عرض شد: آن دو چیست؟ فرمود: نمازِ به وقت و مواظبت کردن بر آن و همدلی (و یاری برادران).»122
علی علیه السلام: «جوانمردی، یعنی عدالت درحکومت و گذشت کردن با وجود توانایی بر انتقام، و همدلی در معاشرت (یا همدلی و یاری در دشواری) است.»123
در بسیاری از موارد به صورت ضمنی و تبعی ـ که در واقع حاکی از نوعی نگاه ظریف به مسئله است- به ارضای این نیاز توجه شده است. به عبارت دیگر، در موارد بسیاری نوعی تداخل بین توجه به نیازهای مختلف انسان دیده می شود، چنان که در مورد خود نیازها هم چنین تداخلی مشاهده می شود. برای مثال، فرد ناتوانی که می خواهد بار سنگینی را از جایی به جایی ببرد و پول کافی برای استخدام باربر ندارد و در عین حال از نظر روحی و عاطفی کاملاً خسته و افسرده است و از بی کسی و ناتوانی و بی پولی خود شکوه می کند، هم نیاز اقتصادی دارد، هم نیاز بدنی و هم نیاز عاطفی. در چنین موردی اگر کسی به او کمک مالی کند، از نظر بدنی و عاطفی نیز او را حمایت کرده است. همچنین اگر در حمل بارش شخصاً به او کمک کند، این کمک، حمایت عاطفی و اقتصادی را نیز دربر می گیرد. براین اساس، قرآن کریم از تصمیم بر عدم حمایت مالی از برادران مؤمن، نهی می فرماید:
آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند، آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند. آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.124
همچنین پیامبر اکرم(ص) دربارة ثواب قرض دادن به برادر مؤمن می فرماید:
کسی که به برادر مؤمن خود قرض بدهد، در برابر هر درهمی که قرض داده، هم وزن کوه اُحد، رضوان و طور سینا، حسنات خواهد داشت و اگر برای بازپس گیری آن مدارا کند، از پلِ صراط همچون برق جهنده، بدون حساب و عذاب خواهد گذشت.125
امام صادق(ع) نیز می فرماید: «نمی خواهی مکارم اخلاق را برای تو باز گویم: گذشت از خطاهای مردم، همدلی مرد با برادرش (و یاری او) با مال، بسیار به یاد خدا بودن.»126
و در ادامه می فرمایند: البته این کارساده ای نیست ومردم عادی طاقت آن را ندارند.127
همچنین علی(ع) دربارة حمایت مالی از ایتام می فرماید:
خدا را! خدا را! درباره یتیمان، نکند آنان گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع شود. به راستی از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: کسی که یتیمی را سرپرستی کند تا بی نیاز شود، خداوند بهشت را برای او واجب می کند.128
همین طور امام صادق(ع) در خصوص پناه دادن به دورافتادگان از وطن، به ابن جندب فرمود ه اند: «خدای عزّوجلّ فرمود: همانا نماز کسی را قبول می کنم که دور از وطن را پناه دهد.»129
البته مواردی هم هست که حمایت عاطفی در آنها وجهه غالب رفتار حمایتی است، مانند کشیدن دست نوازش بر سر یتیم. در این باره حضرت رسول(ص) فرموده اند:
هر که قساوت قلب داشته باشد که گریهاش نیاید و از این معنا راضى نباشد پس باید که نزدیک خود آورد یتیمى را و با او مهربانى کند و دست بر سر او بمالد که نرم مىشود دل او به اذن الهى ـ تعالى شانه ـ به درستى که یتیم را حقى عظیم هست.130
حتی صرف عیادت بیمار بدون توجه و تلاش در مورد برآوردن نیازهای دیگر او، از مواردی است که به آن سفارش شده است، چنان که رسول خدا(ص) تأکید فرموده که مسلمانان در تشییع جنازه شرکت کرده و به عیادت بیمار بروند.131یز «هر گاه یکى از آن دو ا هر دو آنها نزد تو به سن پیرى و شکستگى برسند (آنچنان که نیازمند به مراقبت تو باشند) کمترین اهانتى به آنان مکن.»132
امام رضا(ع) از رسول الله(ص) روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «بزرگان را احترام کرده و بر کودکان رحم آورید، وظیفه خود را در قبال خویشان نزدیک به جاى آورید و بر آن مراقب باشید.»133
در موارد اندکی نیز حمایت صرفاً جنبه عاطفی دارد، مثل مواردی که توصیه می شود مؤمنان ارتباط عاطفی نزدیک با یکدیگر داشته باشند: «همانا، مؤمنین برادران یکدیگرند»134 یا «با یکدیگر مهربان و عطوف اند.»135
همچنین سفارش شده که همسران نسبت به یکدیگر اظهار محبت کرده و آن را بر زبان بیاورند. رسول خدا(ص) فرموده اند: «از خدا درباره دو ناتوان بترسید: یتیم و زن؛ به درستی که بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد.»136
همچنین امام صادق(ع) فرموده اند: «زنانتان را دوست بدارید».137 رسول خدا(ص) نیز در بیانی دیگر فرموده اند: «این سخن مرد به زن که دوستت دارم هرگز از دل زن بیرون نمی رود».138
همین طور رسول گرامی به والدین توصیه می کند که فرزندان خویش را به دور از خرافات جاهلی و به شکل فراجنسیتی دوست بدارند: «کسی که دختربچة خود را شادمان کند مانند کسی است که بنده ای از فرزندان اسماعیل ذبیح را آزاد کرده باشد.»139
فرهنگ اسلامی از طریق ارائه نگرش ها و بینش های مثبت به رفتار حمایتی، و بینش های منفی به بی اعتنایی به گرفتاری های دیگران و عدم کمک به نیازمندان از یک سو، و از طریق برانگیختگی عاطفی و بالا بردن حساسیت ها و تهییج روانی از سوی دیگر، می کوشد که افراد را از نظر شخصیتی آن گونه تربیت کند که با دیگران همدلی داشته باشند.140
به هر حال، در منابع اسلامی موارد بسیاری وجود دارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع رفتار حمایتی توجه شده است. رسیدگی به حال ایتام، توصیه به مردان در مورد توجه به همسران خود، عیادت بیماران، توجه خاص به فرزندان دختر، رسیدگی به حال غریب ها و از وطن دورافتاده ها، توجه خاص به سالمندان، بخصوص والدین و خویشاوندان، از مواردی است که در منابع اسلامی به طور گسترده به آن توجه شده است.141
این پژوهش در پی کنجکاوی ها و مطالعات محقق دربارة حوزه تأثیرهای ویژگی های روانی افراد بر رفتارهای اجتماعی آنها، و بررسی رابطه سازه مهمی چون حرمت خود با همدلی (به عنوان ویژگی نافذ در میزان و نوع رفتار اجتماعی) صورت گرفته و نتایج حاصل، در اختیار مراکز تأثیرگذار بر اجتماع قرار می گیرد تا با پیگیری بیشتر، راهکاری مناسب برای کنترل رفتارهای اجتماعی و روشی مناسب برای ایجاد یا اصلاح این رفتارها ارائه کنند. بنابراین، پژوهش درصدد پاسخ این پرسش هاست که آیا بین سطح حرمت خود و میزان همدلی در دوره نوجوانی همبستگی وجود دارد؟ آیا بین خرده مؤلفه های حرمت خود و خرده مؤلفه های همدلی، همبستگی وجود دارد؟ آیا رابطه ای بین جنسیت و همبستگی بین حرمت خود و همدلی، وجود دارد؟
روش تحقیق
در پژوهش حاضر، از روش پیمایشی استفاده شده است. در این روش، هم به توصیف وضعیت جامعه آماری از نظر متغیر های خاص توجه شده است و هم به ارتباط برخی متغیر ها پرداخته شده تا مشخص شود آیا متغیر های مورد بحث با یکدیگر ارتباط دارند یا خیر؟ در صورت ارتباط، در چه شرایطی با هم تغییر می کنند؟142 عواملی که می توانند بر متغیر وابسته (همدلی) تأثیر بگذارند، به مثابه متغیر مستقل و تعدیل کننده در نظر گرفته می شوند. این متغیر ها می توانند نمره همدلی فرد را کاهش یا افزایش دهند. گفتنی است که در این تحقیق، نمره های حرمت خود به منزلة متغیر مستقل، و سایر عوامل، متغیر تعدیل کننده در نظر گرفته شده است. در میزان همدلی، به مؤلفه های مختلفی، چون میزان تحصیلات و شغل والدین، شرایط محل سکونت و جنس فرد توجه شده است.
جامعه آماری، گروه نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان کلاس سوم مقطع راهنمایی شهر مقدس قم است. حجم نمونه، 220 نفر (116 دختر و 104 پسر) 15ـ16 سال است. نمونه گیری به صورت خوشه ای در دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول، واحد نمونه گیری، مدرسه بوده که به صورت تصادفی از میان مدارس راهنمایی دو ناحیه آموزشی متفاوت شهر (ناحیه3 و ناحیه4)، 4 مدرسه (2 مدرسه پسرانه و 2 مدرسه دخترانه) انتخاب شده است. در مرحله دوم، واحد نمونه گیری، کلاس بوده که به صورت تصادفی از میان کلاس های هر مدرسه انتخاب شده است. لازم به ذکر است که 26 پرسش نامه ناقص، کنار گذاشته شده است.
ابزار گردآوری اطلاعات
ابزار گردآوری اطلاعات متغیر مستقل، پرسش نامه حرمت خود کوپر اسمیت است. کوپر اسمیت (1967م) مقیاس حرمت خود را بر اساس تجدید نظری که روی مقیاس راجر و دیموند انجام داد، تهیه کرده است. فرم اصلی (A) این پرسش نامه 58 سؤال دارد که 8 ماده آن، یعنی شماره های 6 و 13،20،27،34،41،48،55 دروغ سنج است و برای کودکان و نوجوانان 5ـ16 سال به کار می رود. هرچند با تغییر عبارت ها برای سنین بالاتر نیز قابل اجراست. پنجاه ماده این آزمون، شامل چهار خرده مقیاس است که عبارت اند از: خودعمومی (کلی)، خوداجتماعی (همگنان)، خودخانوادگی (والدین)، خودمدرسه ای (تحصیلی). کوپر اسمیت اعتبار این آزمون را 88/0 و روایی آن را 70/0 نشان داده است.
شیوة نمره گذاری این آزمون به صورت صفر و یک است؛ به این معنا که ماده های شماره 2، 4، 5، 10، 14، 18، 19، 21، 23، 24، 28، 29، 30، 32، 36، 45، 47 و 57 پاسخ بلی، یک نمره و پاسخ خیر، صفر می گیرد و بقیه پرسش ها به صورت معکوس است؛ یعنی پاسخ خیر آنها، یک نمره و پاسخ بلی، صفر می گیرد. بدیهی است که حداقل نمره هایی که یک فرد می تواند بگیرد صفر و حداکثر پنجاه، خواهد بود. چنانچه پاسخ دهنده از هشت ماده دروغ سنج، بیش از چهار نمره بیاورد، بدان معناست که اعتبار آزمون پایین بوده و آزمودنی سعی کرده است خود را بهتر از چیزی که هست جلوه دهد.
ابزار گردآوری اطلاعات مربوط به متغیر وابسته «(همدلی)»، پرسش نامه «فهرست واکنش های بین فردی» دیویس143 است. این ابزار خودسنجی، 21 جمله و سه خرده مقیاس دارد که عبارت اند از: نگرانی همدلانه144(این مفهوم اشاره دارد به عواطف دیگرگرای حاصل شده از درک نیاز دیگری145، دیدگاه پذیری146(توانایی درک چیزها (اشیا و اتفاقات) از نگاه دیگران؛ نه از نگاه خود یا توانایی ما در درک تفکر، احساسات و هیجانات دیگران) و اندوه شخصی147(واکنش منفی و هیجانی متمرکز بر خود، مانند اضطراب، نگرانی، ناراحتی؛ به سبب درک یا فهم وضعیت عاطفی یا شرایط احساسی دیگران).148
همچنین دیویس در سال 1980 و 1994م، ضریب آلفای کرونباخ را برای هر سه خرده مقیاس بین 71/0ـ77/0 گزارش کرده است. او پایایی آزمون-آزمون مجدد را نیز پس از یک دوره چهار هفته ای، بین 62/0 ـ 80/0 گزارش نموده است.149 شیوة نمره گذاری این آزمون به صورت چهارنمره ای است؛ به این معنا که گزینه های الف تا د، به صورت مستقیم و معکوس، نمره های 1ـ4 دریافت می کنند. ماده های 1، 2، 3، 5، 6، 7، 8، 9، 13، 16، 17، 18، 19، 20 و 21 به صورت مستقیم و بقیه پرسش ها (4، 10، 11، 12، 14 و 15) به صورت معکوس نمره دریافت می کنند. بدیهی است که حداقل نمر ه هایی که یک فرد می تواند بگیرد 21، و حداکثر 84 خواهد بود.
یافته های پژوهش
در جدول شماره 1، تعداد شرکت کنندگان، حداقل و حداکثر امتیاز، میانگین و انحراف استاندارد نمره های به دست آمده از متغیر حرمت خود و همدلی و زیرمقیاس های آنها، ارائه شده است.
جدول 1: شاخص های توصیفی متغیرهای حرمت خود و همدلی و زیرمقیاس های آنها
|
تعداد |
حداقل |
حداکثر |
میانگین |
انحراف استاندارد |
حرمت خود |
194 |
7.00 |
46.00 |
31.44 |
7.16 |
حرمت خود کلی |
194 |
3.00 |
25.00 |
16.43 |
4.068 |
حرمت خود تحصیلی |
194 |
.00 |
8.00 |
5.04 |
1.76 |
حرمت خود اجتماعی |
194 |
1.00 |
7.00 |
4.89 |
1.50 |
حرمت خود خانوادگی |
194 |
.00 |
8.00 |
5.07 |
1.98 |
همدلی |
194 |
40.00 |
81.00 |
61.95 |
6.88 |
اندوه شخصی |
194 |
10.00 |
27.00 |
18.64 |
3.50 |
دیدگاه پذیری |
194 |
10.00 |
28.00 |
20.37 |
3.61 |
نگرانی همدلانه |
194 |
11.00 |
28.00 |
22.94 |
3.44 |
برای پاسخ به این سؤال که آیا همبستگی مثبت بین سطوح حرمت خود و همدلی، وجود دارد، از ضریب همبستگی استفاده شده که نتایج آن درجدول 2 آمده است.
جدول 2: همبستگی میان سطح حرمت خود و میزان همدلی و زیرمقیاس های آنها
متغیرها |
حرمت خود |
ضریب تعیین |
حرمت خود کلی |
ضریب تعیین |
حرمت خود تحصیلی |
ضریب تعیین |
حرمت خود خانوادگی |
ضریب تعیین |
حرمت خود اجتماعی |
ضریب تعیین |
همدلی |
-.043 |
|
-.084 |
|
-.027 |
|
.031 |
|
.014 |
|
اندوه شخصی |
-.294** |
.09 |
-.290** |
.08 |
-.213** |
.05 |
-.165* |
.03 |
-.152* |
.02 |
نگرانی همدلانه |
-.017 |
|
-.014 |
|
-.070 |
|
.034 |
|
-.005 |
|
دیدگاه پذیری |
.220** |
.05 |
.135 |
|
.221** |
.05 |
.188** |
.04 |
.180* |
.03 |
N=194 ** P<0.01 * P<0.05
بر اساس ضریب همبستگی محاسبه شده بین سطح حرمت خود و زیرمقیاس های آن (حرمت خودکلی، حرمت خودتحصیلی، حرمت خودخانوادگی و حرمت خوداجتماعی) با میزان همدلی و زیرمقیاس های آن (اندوه شخصی، نگرانی همدلانه و دیدگاه پذیری)، مشخص می شود که سطح حرمت خود با میزان همدلی رابطه ای ندارد، اما میزان اندوه شخصی با سطح حرمت خود و همه زیرمقیاس های آن، رابطه معکوس و معناداری دارد و رابطة مثبت و معناداری بین میزان دیدگاه پذیری با سطح حرمت خود و زیرمقیاس های حرمت خودتحصیلی، حرمت خودخانوادگی و حرمت خوداجتماعی وجود دارد. به عبارت دیگر، با افزایش سطح حرمت خود و زیرمقیاس های آن، میزان اندوه شخصی کاهش یافته و بر میزان دیدگاه پذیری افزوده خواهد شد.به منظور بررسی سؤال سوم که «آیا رابطه ای بین جنسیت و همبستگی بین حرمت خود و همدلی، وجود دارد؟» از ضریب همبستگی کمک گرفته شده و نتایج به دست آمد در جدول های 3 و 4 بیان شده است.
جدول3: همبستگی میان سطح حرمت خود و میزان همدلی و زیرمقیاس های آنها در بین پسران
متغیرها |
حرمت خود |
ضریب تعیین |
حرمت خود کلی |
ضریب تعیین |
حرمت خود تحصیلی |
ضریب تعیین |
حرمت خود خانوادگی |
ضریب تعیین |
حرمت خود اجتماعی |
ضریب تعیین |
همدلی |
-.044 |
|
-.106 |
|
.030 |
|
.045 |
|
-.019 |
|
اندوه شخصی |
-.268** |
.07 |
-.238* |
.06 |
-.185 |
|
-.130 |
|
-.214* |
.06 |
نگرانی همدلانه |
.013 |
|
-.001 |
|
.014 |
|
.050 |
|
-.016 |
|
دیدگاه پذیری |
.178 |
|
.038 |
|
.238* |
.06 |
.176 |
|
.200 |
|
N=94 ** P<0.01 * P<0.05
بر اساس ضریب همبستگی محاسبه شده بین متغیرهای حرمت خود و همدلی و زیرمقیاس های آنها، مشخص می شود که ارتباط معکوس و معناداری بین سطوح حرمت خود و زیرمقیاس های حرمت خودکلی و اجتماعی پسران با میزان اندوه شخصی آنها وجود دارد. به عبارت دیگر، با افزایش سطح حرمت خود، حرمت خودکلی و اجتماعی در پسران، تنها میزان اندوه شخصی آنها کاهش پیدا می کند و به عکس، اما سطح حرمت خود و دو زیرمقیاس آن با میزان دیدگاه پذیری و نگرانی همدلانه رابطه ای ندارد. ضریب محاسبه شده نشان می دهد که سطح حرمت خود تحصیلی پسران نیز تنها بر دیدگاه پذیری آنها اثر مثبت و معناداری دارد. همچنان که جدول شماره 3 نشان می دهد، نگرانی همدلانه پسران، با سطح حرمت خود و زیرمقیاس های آن رابطه ای ندارد.
جدول4: همبستگی میان سطح حرمت خود و میزان همدلی و زیرمقیاس های آنها در بین دختران
متغیرها |
حرمت خود |
ضریب تعیین |
حرمت خود کلی |
ضریب تعیین |
حرمت خود تحصیلی |
ضریب تعیین |
حرمت خود خانوادگی |
ضریب تعیین |
حرمت خود اجتماعی |
ضریب تعیین |
همدلی |
-.018 |
|
-.032 |
|
-.073 |
|
.032 |
|
.044 |
|
اندوه شخصی |
-.315** |
.10 |
-.332** |
.11
|
-.237* |
.06 |
-.193 |
|
-.091 |
|
نگرانی همدلانه |
-.009 |
|
.022 |
|
-.135 |
|
.036 |
|
.003 |
|
دیدگاه پذیری |
.265** |
.07 |
.226* |
.05 |
.210* |
.04 |
.202* |
.04 |
.162 |
|
N=100 **P< 0.01 *P< 0.05
بر اساس ضریب همبستگی محاسبه شده بین متغیرهای حرمت خود و همدلی و زیرمقیاس های آنها، مشخص می شود که رابطه معکوس و معناداری بین سطوح حرمت خود و زیرمقیاس های حرمت خود کلی و تحصیلی دختران با میزان اندوه شخصی آنها، وجود دارد. به عبارت دیگر، با افزایش سطح حرمت خود، حرمت خود کلی و تحصیلی در دختران، تنها میزان اندوه شخصی آنها کاهش پیدا کرده و به عکس، اما سطح حرمت خود و دو زیرمقیاس آن با میزان دیدگاه پذیری و نگرانی همدلانه رابطه ای ندارد. ضریب محاسبه شده نشان می دهد که سطح حرمت خود، حرمت خود کلی، تحصیلی و خانوادگی دختران ارتباط مثبت و معناداری با میزان دیدگاه پذیری آنها دارد. همچنان که جدول شماره 4 نشان می دهد، نگرانی همدلانه دختران، با سطح حرمت خود و زیرمقیاس های آن رابطه ای ندارد. حرمت خود، حرمت خود کلی و تحصیلی در دختران، 5/11 درصد تغییرهای اندوه شخصی آنها و حرمت خود، حرمت خود کلی، تحصیلی و خانوادگی دختران، 2/7 درصد تغییرهای دیدگاه پذیری ایشان را تبیین کرده و بقیه را عوامل دیگر تبیین می کند.
به منظور بررسی نقش عامل جنسیت در میزان همدلی دو گروه آزمودنی از آزمون t استفاده شده که نتایج آن در جدول 5 منعکس شده است.
جدول 5: مقایسه میانگین همدلی بین دختران و پسران
جنس |
میانگین |
مقدار F |
سطح معناداری |
مقدار t |
درجه آزادی |
سطح معناداری |
دختر |
62.2252 |
.314 |
.576 |
2.123 |
172 |
.035 |
پسر |
60.0833 |
2.123 |
170.955 |
.035 |
همان طور که در جدول 5 آمده است، میزان همدلی تفاوت معناداری بین دو گروه دختران و پسران وجود دارد. بنابراین، می توان گفت که عامل جنسیت با میزان همدلی رابطه دارد.
نتیجه گیری
فقدان رابطة معنادار بین متغیرهای حرمت خود و همدلی را می توان چنین تبیین کرد: از یک طرف حرمت خود در دو سطح صلاحیت خود و علاقه به خود، قابل جداسازی است و در سطح علاقه به خود، رشدیافتگی علاقه به خود، نوعی احساس ارزش اجتماعی است که فرد درون خود آن را تجربه میکند. از طرف دیگر، همدلی سازه ای چندبعدی است که شامل توانایی برای درنظرگرفتن دیدگاه دیگران، احساسات همدلانه دیگرمحور و نگرانی برای افراد درمانده و نیز احساس نگرانی و تنش در شرایط بین فردی است. اما آزمودنی ها در این پژوهش (که در آغاز مرحله نوجوانی به سر می برند) به سبب عدم رشدیافتگی لازم در توسعه دادن مفهوم خود (طبق آنچه آلپورت آن را از ویژگی های انسان پخته و رشدیافته معرفی می کند) نتوانسته اند همبستگی لازم را بین این دو متغیر نشان دهند، این درحالی است که انتظار می رفت همبستگی مناسبی بین حرمت خود و همدلی مشاهده شود، همان طور که از جمله ویژگی های مراحل رشد اخلاقی از نظر کلبرگ نیز وجود تناسب رشد اخلاقی با رشد قابلیت های شناختی بوده و این قابلیت و توانایی مرهون دستیابی نوجوان به تفکر انتزاعی است. بنابراین، پیش بینی می شود که اگر در پژوهشی دیگر، رابطه این دو متغیر را در آزمودنی های دیگری که به پایان دوره انتزاعی رسیده اند، انجام گیرد شاید به نتایج دیگری (احتمالاً به رابطه معنادار مثبتی) دست یافت. ضمناً تاکنون محقق نتوانسته به پژوهشی دست یابد که رابطه این دو متغیر را بررسی کرده باشد.
داشتن رابطه مثبت معنادار بین میزان دیدگاه پذیری با سطح حرمت خود، حکایت از آن دارد که آزمودنی های پژوهش حاضر توانسته اند آمادگی لازم را برای در نظرگرفتن دیدگاه دیگران (که یکی از مؤلفه های سازه همدلی است) به دست آورند، هرچند برای داشتن رابطه مثبت معنادار با سازه همدلی، نیازمند گذر زمان و رسش کافی از نظر شناختی و عاطفی هستند.
یافته دیگر تحقیق حاضر حکایت از آن دارد که جنسیت با میزان همدلی رابطه دارد و دختران بیش از پسران از همدلی بهره مند هستند. این یافته را بر اساس اصل تفاوت های فردی بین زن و مرد می توان چنین تبیین کرد که غلبه بعد عاطفی در دختران، و حساس تر و ظریف تر بودن جنس مؤنث، زودتر و بیشتر از پسران تحت تأثیر قرار گرفته و در نتیجه، این تفاوت معنادار را نشان داده است. فیض آبادی و همکاران150 نیز طی تحقیقی نشان داده اند که همدلی تحت تأثیر عوامل مختلف شخصیتی و موقعیتی قرار می گیرد. از جمله این عوامل می توان به عوامل ژنتیکی، عوامل مرتبط با جنس، یادگیری و عوامل فرهنگی اشاره کرد. من استید151 نیز نشان داده است که زنان در مقایسه با مردان بیشتر همدلی می کنند. جولیف و فارینگتون152 نیز در پژوهش خود، نمره های بالاتری برای دختران، در مقایسه با پسران، در همدلی عاطفی و شناختی نشان داده اند. زنان یا به سبب تفاوت های ژنتیکی و یا به علت تفاوت های فرهنگی، بیشتر از مردان، همدلی نشان می دهند.153 دی آمبروسیو و همکاران154 در پژوهش های خود نشان داده اند که نوجوانان دختر در مقایسه با نوجوانان پسر در مقیاس همدلی نمره بالاتری دریافت می کنند.
پی نوشت ها:
1. فرشته باعزت، و بهرام صالح صدق پور، «مقایسه ابعاد حرمت خود در دانش آموزان نارساخوان و عادی پایه های سوم تا پنجم ابتدائی شهر تهران»، مجله مطالعات روا ن شناختی، زمستان 1387، ش 17، ص 66.
2. فیروزه غضنفری، «رابطه مفهوم خود و سلامت روانی در فرهنگ شرق و غرب»، مجله پژوهش زنان، بهار و تابستان 1385، ش 14،ص 121.
3. محمدصادق شجاعی، «رابطه میزان توکل به خدا با حرمت خود»، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روان شناسی بالینی، ص 66.
4 .Coolly, C.
5. Horney, C.
6. Fromm, E.S.
7. Sullivan.
8. Rogers, C.
9. محمد صادق شجاعی، همان، ص 67و68.
10. نورالله محمدی، «بررسی مقدماتی اعتبار و قابلیت اعتماد مقیاس حرمت خود روزنبرگ»، مجله روانشناسان ایرانی، تابستان 1384، ش 4، ص 314.
11 نورالله محمدی، همان.
12. براندن، ناتانیل، روان شناسی عزت نفس، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران، نخستین، 1379.
13 .Sheehan, E.
14 .Maslow, A.
15. محمد صادق شجاعی، همان، ص 68و69.
16. فرشته باعزت و بهرام صالح صدق پور، همان، ص 66.
17. مسعود آذربایجانی و همکاران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص 120.
18. مهرانگیز شعاع کاظمی، «نقش حرمت خود در رفتار کمک خواهی دانش آموزان»، معرفت، آذر 1383 - ش 84 ، ص 108.
19 .Waterman,A.S.Identity as an aspect of optimal Psychological funtioning-in Adams,G.R.,Gullotta, T.P.,Montemayor,R(eds), Adolescent identity formation-sage publicatio
20 .Kroger, J.
21. عباس رحیمی نژاد،«بررسی تحولی هویت و رابطه آن با حرمت خود و حالت اضطراب در دانشجویان دوره کارشناسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تابستان و پاییز 1380، ش 158 و 159 ، ص 480.
22. محمدرضا کیومرثی، «رابطه جهت گیری مذهبی با عوامل شخصیت»، معرفت، اسفند 1382 - ش 75 ، ص 68.
23 .Spilka God image as a function of self-esteemand locus of control. Journal for the Scientific Study of Religion 12: 297-310.
24. عباس رحیمی نژاد، همان، ص 480.
25 .Coopersmith, S. A.
26. محمد علی بشارت،«بررسی رابطه کمال گرایی و حرمت خود در دانش آموزان پیش دانشگاهی»، مجله روان شناسان ایرانی، پاییز 1383، ش 1، ص 22.
27 .Lucase, R., Diener, E., and suh, E. ”Discriminant Validity of Subjective Well-Being Measures”. Journal of personality and social psychology 73:1141-57
28. فیروزه غضنفری، همان، ص 121.
29. علی فتحی آشتیانی، «ابعاد شخصیتی دانش آموزان تیزهوش و عادی»، مجله مدرس علوم انسانی، تابستان 1376، ش 3، ص 52.
30 .Congus.
31. مهرانگیز شعاع کاظمی، همان، ص 103.
32. علی فتحی آشتیانی، همان، ص 51.
33. مهرانگیز شعاع کاظمی، همان.
34. همان، ص 83و84.
37. مهرانگیز شعاع کاظمی، همان، ص 103.
38 .self-acceptance.
39 .self-competence.
40. محمدعلی بشارت، همان، ص 22.
41. مهرانگیز شعاع کاظمی، همان، ص 103.
44. مهرانگیز شعاعی کاظمی، همان.
45 .Comortiya.
46. همان، ص 103و104.
47 .Adler, A.
48 .Kaplan, H.B.
49 .Higgins, s.
50 .Bernz.
51 مهتاب بازیاری، «بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی، عوامل تنیدگی زا، شیوه های مقابله و شرایط اقتصادی و اجتماعی دختران فراری و غیرفراری»، پایان نامه کارشناسی ارشد،، ص 43
52 .Monto, M., Zgourides, G. & Harris, R.. Empathy, Self-Esteem, and the Adolescent Sexual Offender, Sexual Abuse: A Journal of Research and Treatment, Volume 10, Number 2, 127-140
53. به عنوان نمونه در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «اطلبوا الحوائج بعز الأنفس» نیازهایتان را با دیگران درمیان بگذارید، اما همراه با حفظ عزت نفس. (نهج الفصاحه، حدیث 325).
54. بقره، 264.
55. مسعود آذربایجانی، همان، ص 125.
56. محمد صادق شجاعی، همان.
57ا. عبدالواحد محمد التمیمی، غررالحکم و دررالکلم، ص 52، ح 373.
58. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 72، ص 68، ح 7.
59. ابومحمد الحسن الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 285.
60. محمد باقر مجلسی، همان، ج 70، ص 78.
61. عبدالواحد محمد التمیمی، همان، ص 52، ح 5657.
62. محمد باقر مجلسی، همان، ج 72، ص 300، ح 11.
63. محمد صادق شجاعی، همان، ص 148-151.
64 .Vischer, R.
65. Lipps, T.
66 .Macmillan, P. International Dictionary of Psychoanalysis, Volume 1: empathy , Gale, Michigan
67. Freud, S.
68 .Titchener, E.B.
69. Macmillan, op.cit
70 .Greenson, R.
71. Racker, H.
72 .Heimann, P.
73. محمد صادق شجاعی، همان.
74 .Buie, Dan H. Empathy: Its nature and limitation. Journal of the American Psychoanalytic Association, 29, 281-307
75 .Widlöcher, Daniel. L'analyse cognitive du silence en psychanalyse: Quand les mots viennentà manquer. Revue internationale de psychopathologie, 12, 509-528
76. محمدرضا احمدی، «مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در محیط خانواده»، معرفت، مرداد 1385، ش 104، ص 21.
77 مسعود آذربایجانی و همکاران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص 349.
78. محسن گل پرور و دیگران، «نقش نگرش به رفاه اجتماعی در رابطه همدلی و گرایش اجتماعی با عدالت اجتماعی»، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال نهم، ش 32، ص 147.
79 .Trobst K.K., Collins R.L., & Embree J.M. The role of emotion in social support provision: Gender, empathy and expressions of distress. Journal of social and Personal Relationships, 11. 45-62
80 .Fechbak, S.
81. زهرا درویزه، «بررسی رابطه همدلی مادران و دختران دانش آموز دبیرستانی و اختلالات رفتاری دختران شهر تهران»، مجله علمی پژوهشی زنان، سال اول، ش 3، زمستان 1382، ص 37.
82 .Davis M.H., Luce C., & Kraus S.J. The heritability of characteristics associated with dispositional empathy. Journal of Personality, 62, 369-391.
83. Manstead, A, Gender differences in emotion. In: A. Gale and M.W. Eysenck, Editors, Handbook of individual differences biological perspectives, Wiley, Oxford
84. مسعود آذربایجانی و همکاران، همان، ص 350.
85 .Trobst K.K., Collins R.L., & Embree, op.cit
86 .D’Ambrosio, F, Olivier, M, Didon, D & Besche, C, The basic empathy scale: A French validation of a measure of empathy in youth, Personality and Individual Differences, 46 (2), 160-16
87. مسعود آذربایجانی و همکاران، همان، ص 349 و 350.
88. محسن گل پرور و دیگران، همان، ص 136.
89. ورثینگتون، اورت ال و دابلیو.بری، جک و پاورت، لس و مجتبی حیدری، (مترجم)، «کینه توزی، گذشت، دین و سلامتی»، مجله نقد و نظر، بهار و تابستان 1383، ش 33 و 34، ص 268.
90 .McCullough, M. E., Worthington, E. L., Jr, & Rachel, K. C. Interpersonal forgiveness in close relationships. Journal of Personality and Social Psychology, 75, 321-326
91 .Batson, C. D., Bolen, M. H., Cross, J. A., & Neuringer-Benfiel. Where is the altruism in the altruistic personality? Journal of Personality and Social Psychology, 52, 212-220
92. محسن گل پرور و دیگران، همان، ص 137.
93 .Jolliffe, D & Farrington, D.P, Developmental and validation of the basic empathy scale, Journal of Adolescence, 29 (4),589-611
94. زهرا درویزه، همان، ص 31.
95. مسعود آذربایجانی و همکاران، همان، ص 349.
96 .Kalliopuska, M. Attitudes towards health, health behavior, and personality factors among school students very high on empathy. Psychological Reports, 70, 1119-1122
97 .Feshbach, N. D., & Feshbach, S. The relationship between empathy and aggression in two age groups. Developmental Psychology. P: 127-192
98. زهرا درویزه، همان، ص 31.
99. محمدرضا احمدی، همان، ص 21.
100. زهرا درویزه، همان، ص 30.
101. Emotional empathy
102 .Role taking
103 .Strayer, J & Roberts, W, Children's Empathy and Role Taking: Child and Parental Factors, and Relations to Prosocial Behavior, Journal of Applied Developmental Psychology, Volume 10, Issue 2, P 227-239
104 .Salovey, P, Stroud, L R, Woolery, A and Epel, E S. “Perceived emotional intelligence, stress reactivity, and symptom reports”, Psychology and Health, vol. 17 no.5, pp.611–627.
105. ولی الله رمضانی و دیگران، «بررسی پیامدهای هیجانی سبک های دلبستگی در دانشجویان»، فصلنامه پژوهشی در سلامت روان شناختی، دوره اول، ش اول، بهار 1386، ص 41.
106. عباس ابوالقاسمی، «اعتباریابی و روایی مقیاس بهره همدلی برای دانش آموزان دبیرستانی»، مجله مطالعات روان شناختی، دوره پنجم، ش 4، زمستان 1388.
107. زهرا فیض آبادی و همکاران، «بررسی رابطه همدلی با سبک های هویت و تعهد در دانشجویان رشته های فنی و علوم انسانی»، فصلنامه مطالعات روان شناختی، دوره ۳، ش ۲، تابستان ۱۳۸۶.
108 .Davis M.H., Luce C., & Kraus S.J. The heritability of characteristics associated with dispositional empathy. Journal of Personality, 62, 369-391
109. مسعود آذربایجانی و همکاران، همان، ص 267.
110. Sroufe, L. A. Relationships, self, and individual adaptation. In A. J. Sameroff & R. N. Emde (Eds.), Relationship disturbances in early childhood: A developmental approach (pp. 70-94). New York: Basic Books
111. مسعود آذربایجانی، همان، ص 36.
112. ایران ذراتی و دیگران، «رابطه هوش هیجانی و سبک های دلبستگی»، مجله تازه های علوم شناختی، ش 29، بهار 1385، ص 35.
113 .Strayer, J & Roberts, op.cit
114. زهرا درویزه، همان، ص 30.
115. محمدرضا احمدی، همان.
116. Jolliffe, D & Farrington, op.cit
117 .Cheung, C.K. & Lee, J.J. & Chan, C.M. Explicating filial piety in relation to family cohesion. Journal of social Behavior and Personality, 9, 565-580.
118. Baron R.A., & Byrne D. Social Psychology, 8th ed., Allyn and Bacon
119. مسعود آذربایجانی و همکاران، همان، ص 355.
120. عبدالواحد محمد التمیمی، همان، ح 3023.
121. محمد بن علی بن بابویه شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 8، حدیث 26.
122. همان، ص 47، حدیث 50.
123. عبدالواحد محمد التمیمی، همان، ح 5492.
124. نور22.
125. محمد بن حسن حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 331، حدیث 23787.
126. محمد باقر مجلسی، همان، ج90، ص 157، حدیث 27.
127. محمد بن علی بن بابویه شیخ صدوق، همان، ج 1، ص 133، حدیث 142.
128. محمد محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، ذیل الیتیم، حدیث 6814.
129. محمد باقر مجلسی، همان، ج 78، حدیث 1، باب 24، ص 281.
130. محمد بن حسن حرعاملی، همان، ج 3، ص 286، حدیث 3668.
131. محمدباقر مجلسی، همان، ج 81، باب 4، حدیث 3، ص 215.
132. أسراء، 23.
133. محمد باقر مجلسی، همان، ج 96، باب 46، ص 357، حدیث 25.
134. الحجرات،10.
135. فتح، 29.
136. محمد باقر مجلسی، همان، ج 103، باب 59، حدیث 7.
137. همان، ج103، باب 59، حدیث 16.
138. محمد بن حسن حرّعاملی، همان، ج 20، باب 3، حدیث 24930، ص 23.
139. همان، ج15، ص 227.
140. مسعود آذربایجانی و همکاران، همان، ص 351.
141. همان، ص 356و357.
142. دونالد آری و دیگران، روش تحقیق در تعلیم و تربیت، ترجمه وازگن، سرکیسیان و دیگران، ص 529.
143 .Davis, M.H.
144. Empathic concern.
145. Batson, C.D. The altruism question: Toward a social-psychological answer. Hillsdale: Erlbaum Associates
146 .perspective taking.
147. Personal distress.
148. Tice, D.M., Bratslavsky, E., & Baumeister, R.F. Emotional distress regulation takes precedence over impulse control: If you feel bad, do it! Journal of Personality and Social Psychology, 80, 53-67.
149 .Davis. M. H; Luce. C& Kraus. J. S. The heritability of characteristics associated with dispositional empathy. Journal of Personality, 62: 3. 369-391.
150. زهرا فیض آبادی و همکاران، همان.
151. Manstead, A, Gender differences in emotion. In: A. Gale and M.W. Eysenck, Editors, Handbook of individual differences biological perspectives, Wiley, Oxford
152 .Jolliffe, D & Farrington, op.cit
153. Trobst K.K., Collins R.L., & Embree, op.cit
154 .D’Ambrosio, F, Olivier, M, Didon, D & Besche, op.cit
منابع
ابوالقاسمی، عباس، «اعتباریابی و روایی مقیاس بهره همدلی برای دانش آموزان دبیرستانی»، مجله مطالعات روان شناختی، دوره پنجم، شماره 4، زمستان 1388
احمدی، محمدرضا، «مبانی روان شناختی ارتباط مؤثر والدین با فرزندان در محیط خانواده»، معرفت، مرداد 1385، ش 104، ص 18 – 25.
آذربایجانی، مسعود و همکاران، روان شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، تهران، سمت، 1382.
آری، دونالد، و دیگران، روش تحقیق در تعلیم و تربیت، ترجمه وازگن، سرکیسیان و دیگران، تهران، سروش، 1380.
بازیاری، مهتاب، «بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی، عوامل تنیدگی زا، شیوه های مقابله و شرایط اقتصادی و اجتماعی دختران فراری و غیرفراری»، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1380.
باعزت، فرشته و صدق پور، بهرام صالح، «مقایسه ابعاد حرمت خود در دانش آموزان نارساخوان و عادی پایه های سوم تا پنجم ابتدائی شهر تهران»، مجله مطالعات روا ن شناختی، زمستان 1387، ش 17، ص 65 تا 80.
براندن، ناتانیل، روان شناسی عزت نفس، ترجمه قراچه داغی، مهدی، تهران، نخستین، 1379.
بشارت، محمدعلی، «بررسی رابطه کمال گرایی و حرمت خود در دانش آموزان پیش دانشگاهی»، مجله روان شناسان ایرانی، پاییز 1383، ش 1،ص 21 تا 30.
بیابانگرد، اسماعیل، روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، تهران، انجمن اولیاء و مربیان، 1376.
پوپ، الیس، مک هال، سوزان و کریهد، ادوارد، افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان، ترجمه تجلی، پریسا، تهران، رشد، 1374.
التمیمی، عبدالواحد محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم: نشر مکتبه الأعلام الأسلامیه، 1366.
الحرانی، ابومحمدالحسن، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، قم، نشر مکتبه البصیرتی، 1400ق.
حرّعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، 1403ه.ق.
درویزه، زهرا، «بررسی رابطه همدلی مادران و دختران دانش آموز دبیرستانی و اختلالات رفتاری دختران شهر تهران»، مجله علمی پژوهشی زنان، سال اول، ش 3، زمستان 1382
ذراتی، ایران، امین یزدی، امیر، آزاد فلاح، پرویز، «رابطه هوش هیجانی و سبک های دلبستگی»، مجله تازه های علوم شناختی، شه 29، بهار 1385
رحیمی نژاد، عباس، «بررسی تحولی هویت و رابطه آن با حرمت خود و حالت اضطراب در دانشجویان دوره کارشناسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تابستان و پاییز 1380، ش 158 و 159، ص 477 تا 500.
رمضانی، ولی الله، شمس اسفندآبادی، حسن و طهماسبی، شهرام، «بررسی پیامدهای هیجانی سبک های دلبستگی در دانشجویان»، فصلنامه پژوهشی در سلامت روان شناختی، دوره اول، ش اول، بهار 1386.
زرشقانی، مسعود، «هنجاریابی و اعتباریابی مقیاس های همدلی و رفتار مدنی – سازمانی»، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه اصفهان، 1384.
شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا؛ راهی به سوی همدلی و سلامت روان، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1383.
شجاعی، محمدصادق، «رابطه میزان توکل به خدا با حرمت خود»، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روان شناسی بالینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382.
شعاع کاظمی، مهرانگیز، «نقش حرمت خود در رفتار کمک خواهی دانش آموزان»، معرفت، آذر 1383 - ش 84، ص 101 تا 108.
شیخ صدوق، محمد بن على بن بابویه، الخصال، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1403 ه.ق.
غضنفری، فیروزه، «رابطه مفهوم خود و سلامت روانی در فرهنگ شرق و غرب»، مجله پژوهش زنان، بهار و تابستان 1385، ش 14، ص 121 تا 140.
فتحی آشتیانی، علی، «ابعاد شخصیتی دانش آموزان تیزهوش و عادی»، مجله مدرس علوم انسانی، تابستان 1376، ش 3، ص 47 تا 60.
فیض آبادی، زهرا، ولی الله فرزاد و مهرناز شهرارای، «بررسی رابطه همدلی با سبک های هویت و تعهد در دانشجویان رشته های فنی و علوم انسانی»، فصلنامه مطالعات روان شناختی، دوره ۳، ش ۲، تابستان ۱۳۸۶.
کیومرثی، محمدرضا، «رابطه جهت گیری مذهبی با عوامل شخصیت»، معرفت، اسفند 1382، ش 75، ص 59 تا 77.
گل پرور، محسن، عریضی، حمیدرضا و مدنی قهفرخی، سعید، «نقش نگرش به رفاه اجتماعی در رابطه همدلی و گرایش اجتماعی با عدالت اجتماعی»، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال نهم، ش 32، 1388.
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، الوفاء، بیروت، 1404ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، دارأحیاء التراث العربی، بیروت،، 1403ق.
محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1383.
محمدی، نورالله، «بررسی مقدماتی اعتبار و قابلیت اعتماد مقیاس حرمت خود روزنبرگ»، مجله روانشناسان ایرانی، تابستان 1384، ش 4، ص 313 تا 320.
منصور، محمود، روان شناسی ژنتیک؛ تحول روانی از تولد تا پیری، تهران، سمت، 1378.
ورثینگتون، اورت ال و دابلیو.بری، جک و پاورت، لس و حیدری، مجتبی (مترجم)، «کینه توزی، گذشت، دین و سلامتی»، مجله نقد و نظر، بهار و تابستان 1383، ش 33 و 34.
Anderson V.L. (1993). Gender differences in altruism among holocaust rescuers. Journal of social Behavior and Personality, 8, 43-58.
Baron R.A., & Byrne D. (1997): Social Psychology, 8th ed., Allyn and Bacon.
Batson, C. D., Bolen, M. H., Cross, J. A., & Neuringer-Benfiel (1986). Where is the altruism in the altruistic personality? Journal of Personality and Social Psychology, 52, 212-220.
Batson, C.D. (1991). The altruism question: Toward a social-psychological answer. Hillsdale: Erlbaum Associates.
Benson, P. and B. Spilka (1973). God image as a function of self-esteemand locus of control. Journal for the Scientific Study of Religion 12: 297-310.
Brothers, L. (1990). The neural basis of primate social communication. Motivation and Emotion, 14, 81-91.
Buie, Dan H. (1981). Empathy: Its nature and limitation. Journal of the American Psychoanalytic Association, 29, 281-307
Cheung, C.K. & Lee, J.J. & Chan, C.M . (1994). Explicating filial piety in relation to family cohesion. Journal of social Behavior and Personality, 9, 565-580.
Coopersmith, S. A, The Antecedents of self Esteem, Sanfrancisco, CA: W. H. freeman, 1967.
D’Ambrosio, F, Olivier, M, Didon, D & Besche, C, (2009). The basic empathy scale: A French validation of a measure of empathy in youth, Personality and Individual Differences, 46 (2), 160-165.
Davis M.H., Luce C., & Kraus S.J. (1994). The heritability of characteristics associated with dispositional empathy. Journal of Personality, 62, 369-391.
Feshbach, N. D., & Feshbach, S. (1969). The relationship between empathy and aggression in two age groups. Developmental Psychology. P: 127-192
Feshbakh, N. D. (1978). Studies of Empathic Behavior in Children, Progress in Experimental Psychology Research. Vol. 8. Academic Press, New York.
Freud, Sigmund. (1905). Jokes and their relation to the unconscious. SE, 8: 1-236.
Greenson, Ralph R. (1960). Empathy and its vicissitudes. International Journal of Psycho-Analysis, 41, 418-424.
Jolliffe, D & Farrington, D.P, (2006). Developmental and validation of the basic empathy scale, Journal of Adolescence, 29 (4),589-611.
Kalliopuska, M. (1992). Attitudes towards health, health behavior, and personality factors among school students very high on empathy. Psychological Reports, 70, 1119-1122.
Lucase, R., Diener, E., and suh, E. (1996).”Discriminant Validity of Subjective Well-Being Measures”. Journal of personality and social psychology 73:1141-57.
Macmillan, P. (2005). International Dictionary of Psychoanalysis, Volume 1: empathy , Gale, Michigan.
Manstead, A, (1992). Gender differences in emotion. In: A. Gale and M.W. Eysenck, Editors, Handbook of individual differences biological perspectives, Wiley, Oxford.
McCullough, M. E., Worthington, E. L., Jr, & Rachel, K. C. (1997). Interpersonal forgiveness in close relationships. Journal of Personality and Social Psychology, 75, 321-326.
Monto, M., Zgourides, G. & Harris, R. (1998). Empathy, Self-Esteem, and the Adolescent Sexual Offender, Sexual Abuse: A Journal of Research and Treatment, Volume 10, Number 2, 127-140
Reber, A. S. (1995). Dictionary of psychology. London, Penguin Books. Second edition, P:249
Salovey, P, Stroud, L R, Woolery, A and Epel, E S (2002). “Perceived emotional intelligence, stress reactivity, and symptom reports”, Psychology and Health, vol. 17 no.5, pp.611–627.
Sroufe, L. A. (1989). Relationships, self, and individual adaptation. In A. J. Sameroff & R. N. Emde (Eds.), Relationship disturbances in early childhood: A developmental approach (pp. 70-94). New York: Basic Books.
Strayer, J & Roberts, W, (1989). Children's Empathy and Role Taking: Child and Parental Factors, and Relations to Prosocial Behavior, Journal of Applied Developmental Psychology, Volume 10, Issue 2, P 227-239
Tice, D.M., Bratslavsky, E., & Baumeister, R.F. (2001). Emotional distress regulation takes precedence over impulse control: If you feel bad, do it! Journal of Personality and Social Psychology, 80, 53-67.
Trobst K.K., Collins R.L., & Embree J.M. (1994). The role of emotion in social support provision: Gender, empathy and expressions of distress. Journal of social and Personal Relationships, 11. 45-62.
Ungerer, J.A., Dolby, R., Waters, B., Barnett, B., Kelk, N., & Lewin, V. (1990). The early development of empathy: Self-regulation and individual differences in the first year. Motivation and Emotion, 14, 93-106.
Waterman,A.S (1992).Identity as an aspect of optimal Psychological funtioning-in Adams,G.R.,Gullotta, T.P.,Montemayor,R(eds), Adolescent identity formation-sage publication.
Widlöcher, Daniel. (1993). L'analyse cognitive du silence en psychanalyse: Quand les mots viennentà manquer. Revue internationale de psychopathologie, 12, 509-528.