بررسی نقش دلبستگی دوران کودکی، دلبستگی به خدا و سبکهای اسنادی بر اضطراب اجتماعی دانشجویان شهر بیرجند
Article data in English (انگلیسی)
سال چهارم، شماره چهارم، زمستان 1390، ص 43 ـ 59
Ravanshenasi-va ـ Din, Vol.4. No.4, Winter 2012
سمیه خراشادیزاده،* فاطمه شهابی زاده، **رضا دستجردی ***
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی نقش دلبستگی به والد، دلبستگی به خدا و سبک های اسنادی بر اضطراب اجتماعی دانشجویان شهر بیرجند است. از میان جامعه آماری، 700 دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی از بین دانشجویان دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد شهر بیرجند انتخاب شده اند. پرسش نامه های دلبستگی به والد (هازن و شیور، 1986م)، دلبستگی به خدا، سبک های اسنادی (ASQ) و اضطراب اجتماعی (SD) تکمیل و از طریق تحلیل مسیر بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که سبک اسنادی شکست، و دلبستگی ناایمن به پدر به طور مستقیم اضطراب اجتماعی را پیش بینی می کنند. همچنین دلبستگی دوران کودکی از طریق دلبستگی به خدا و اسناد موفقیت بر افزایش یا کاهش اضطراب اجتماعی، مسیرهای معناداری نشان می دهد. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان گفت: دلبستگی ایمن دوران کودکی، سبک های اسنادی مثبت و دلبستگی ایمن به خدا در کاهش اضطراب اجتماعی مؤثر هستند.
کلیدواژه ها: دلبستگی به والد، دلبستگی به خدا، سبک های اسنادی و اضطراب اجتماعی.
مقدمه
اختلال اضطراب اجتماعی با ترس ناتوان کننده پایدار و نامعقول از یک یا چند موقعیت اجتماعی یا عملکردی مشخص می شود که فرد در موقعیت های اجتماعی می ترسد که با بررسی و ارزیابی بالقوه منفی دیگران روبه رو شود و ممکن است به صورت خجالت آور یا تحقیرآمیز رفتار کند. همچنین افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی به سبب ترس های خود، از این موقعیت ها دوری کرده یا با ناراحتی زیاد آن را تحمل می کنند.1 روند اضطراب اجتماعی معمولاً مزمن و پیوسته است و در مقایسه با اختلال های اضطرابی2 دیگر، با دوران کودکی بیشتر در ارتباط است. بنابراین، بررسی فاکتورهایی مانند دلبستگی در زمینه علیتی اضطراب اجتماعی، امری اجتناب ناپذیر است.3
نظریه دلبستگی به تعامل مادر و کودک اشاره می کند و نتیجه عمده این تعامل را به وجود آمدن نوع دلبستگی عاطفی بین آنان می داند. در واقع، رشد سالم فرد در هر دوره، معلول عواملی است که یکی از مهم ترین آنها، ایمنی دلبستگی است. به این ترتیب، دلبستگی ایمن، کودک را به داشتن یک شخصیت منعطف هدایت می نماید. وقتی انسان به دیگران اعتماد داشته و از پذیرفته شدن از طرف آنان مطمئن باشد، به کاوش در محیط اشتیاق بیشتری نشان می دهد، عواطف مثبت تری می یابد، از عزت نفس بالاتری بهره مند می شود، در حل مسئله، پافشاری می نماید، ابتکار و پشتکار پیدا می کند و به عبارت دیگر، از سازگاری اجتماعی و عاطفی بیشتری بهره مند می شود.4 همچنین ارتباطات والد ـ کودک به عنوان مدلی که ارتباطات اجتماعی را شکل می دهد، در نظر گرفته می شود و کودکانی که به طور ضعیف دلبسته می شوند، ممکن است در شروع و تداوم تعاملات اجتماعیِ موفقیت آمیز، مشکل داشته و دچار گوشه گیری اجتماعی و دوری از همسالان شوند. بنابراین، دلبستگی ضعیف فرصت هایی را که کودکان به تمرین مهارت های اجتماعی مؤثر می پردازند، محدود می کند، و طبیعی است که این فرآیند در افزایش بازداری از اجتماع و ناآرامی در موقعیت های اجتماعی نقش ایفا می کند.5 در این زمینه می توان به نتایج پژوهش هایی مانند اروزکان6 اشاره کرد که وی دریافت سطح اضطراب اجتماعی افرادی که دلبستگی ایمن داشته اند، کمتر از افرادی دانسته است که سبک دلبستگی ناایمن دارند. همچنین نتایج تحقیق بروماریو و کرنز7 نیز حاکی از آن است که دلبستگی ایمن و دلبستگی دوسوگرا به مادر، به ترتیب با کاهش و افزایش اضطراب اجتماعی رابطه معناداری دارد. آنها به این نتیجه رسیده اند که افراد دارای دلبستگی ایمن به مادر، شایستگی های اجتماعی بیشتری داشته و ارتباط آنها با همسالان، کیفیت بالاتری دارد.
دیدگاه های مختلف روان شناسی و جامعه شناسی عصر جدید بر این اصل قرار دارند که یک عامل به تنهایی تعیین کننده رفتار افراد نیست، بلکه عوامل متعددی در ایجاد و شکل گیری رفتار نقش دارند و بیشتر رفتارهای انسان تابع چند عامل است.8 اضطراب اجتماعی نیز از این قاعده مستثنا نیست و به نظر می رسد مؤلفه های مذهبی، از جمله چگونگی ارتباط فرد با خدا نیز بر میزان اضطراب اجتماعی اثر داشته و نمی توان نقش آن را نادیده گرفت. تاریخ بشریت نشان داده است که دین ورزی9 در میان انسان ها قدمتی دیرینه دارد. آن چنان که از مطالعات باستان شناسی و انسان شناسی از اعصار دور بر می آید، مذهب جزء لاینفک زندگی بشر در تمامی اعصار بوده است، زیرا بشر از همان آغاز زندگی خود به حامی مقتدر و تکیه گاهی نیرومند احساس نیاز کرده است و به گفته کیریک پاتریک10 مقصود انسان از پرداختن به مذهب و دین، ارتباط با با خداست.11
پاتریک از حدود دهه نود میلادی، دلبستگی را چارچوبی توانمند برای درک و یک پارچه کردن بسیاری از جنبه های باور دینی اختیار کرده است.12 وی مدعی شده است که مؤمنان ارتباط متقابل شخصی با یک خدای محبوب، دانا و نیرومند برقرار می کنند و این ارتباطات را ارتباطات دلبستگی در نظر گرفته است.13 همچنین وی فرض کرده است که دو فرضیه برای ورود افراد به دلبستگی به خدا مطرح می شود: نخست، اینکه خدا به عنوان چهره دلبستگی، در قالب رفتارهای جبرانی به عنوان یک جایگزین برای افرادی که چهره دلبستگی شان بهینه نبوده است، عمل می کند (فرضیه جبران) و دیگر اینکه دلبستگی به خدا ناشی از انطباق با مدل های درونی مربوط والد است (فرضیه انطباقی هم زمان). در این زمینه بعضی شواهد حمایت کننده برای تطابق بین سبک های دلبستگی و شاخص های دلبستگی به خدا وجود دارد،14 که می توان به نتایج پژوهش شهابی زاده15 اشاره کرد که وی دریافته است که رابطه معناداری بین ادراک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا به خدا با ادراک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا به مادر و پدر وجود دارد. مینر16 نیز دریافته است که همخوانی مثبتی بین دلبستگی به والدین و دلبستگی به خدا وجود دارد. با توجه به یافته ها و نظریه های فوق، خداوند چهره دلبستگی مطلق است و به عنوان کسی که از پیروانش محافظت و آنها را هدایت می کند، همانند والدین دیده می شود.17
بنابراین، خدا به عنوان چهره دلبستگی، پایگاه امنی برای رفتارهای کاوش و پناهگاه ایمن در زمان پریشانی یا تهدید برای مؤمنان در نظر گرفته می شود و زمانی که مؤمنان از خدا دور یا جدا می شوند، احساس اضطراب می کنند. مؤمنان خواستار نزدیکی به خدا هستند و این تماس برای آنان در میان ارتباط با خدا در شکل های دعا و مشارکت در فعالیت های مذهبی دلپذیر است. همچنین زمانی که مؤمن خبرهایی در مورد مرگ و از دست دادن عزیز خود دریافت می کند، تمایل دارد که به خدا به عنوان پناهگاه امن، نزدیک شود تا دوباره حس امنیت و آرامش را به دست آورد.18 همچنین فرد با اعتقاد به اینکه خدا اساس ایمنی است، احساس قدرت نموده، اعتماد به نفسش هنگام اضطراب و ترس افزایش می یابد. این احساس ایمنی به آرامش درونی در فرد منجر شده، وی را برای مقابله با مشکلات و چالش های زندگی آماده می کند. بنابراین، این احساس ایمنی، پادزهری در برابر ترس و اضطراب است.19
تحقیقات متعددی بر دلبستگی به خدا و سلامت روان شناختی تمرکز داشته اند. برای مثال، پاتریک و شیور20 دریافته اند افرادی که دلبستگی ایمن به خدا دارند، در مقایسه با افرادی که دلبستگی دوسوگرا به خدا دارند، رضایت زندگی بیشتر و اضطراب و افسردگی و بیماری کمتری دارند.در پژوهش دیگری که توسط برادشو و همکاران21 صورت گرفته، مشخص شده است که رابطه منفی معناداری بین دلبستگی ایمن به خدا و پریشانی روانی وجود دارد. همچنین نتایج تحقیق الیسون و همکاران22 نیز نشان می دهد که توجه به مذهب و دعا باعث کاهش آثار زیان آور بیماری ها و اضطراب دارد.
دلبستگی به خدا به عنوان مؤلفه معنوی، و سبک های دلبستگی به عنوان مؤلفه عاطفی، از عوامل اثرگذار مهم بر اضطراب اجتماعی هستند. اما به نظر می رسد که این عوامل به تنهایی بر متغیر مذکور اثر نداشته و مؤلفه های شناختی در کنار مؤلفه های عاطفی و معنوی سهم پیش بینی اضطراب اجتماعی را افزایش می دهد.
اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، شرم و احساس گناه، بیشتر نتیجه کارکرد نامناسب تفکر و شناخت هستند تا صرف رویدادها. به عبارت دیگر، این وقایع و رویدادهای بیرونی نیستند که به استرس می انجامند، بلکه چگونگی نگرش و تفکر ما به این رویدادهاست که باعث استرس پذیری ما از رویدادها می شود. نظریه ای که در دهه اخیر به آن توجه شده، سبک یا شیوه های تبیین افراد و رویدادهای تنش زاست که می تواند نقش مهمی در سلامت روانی داشته باشد23. افرادی که باورها و انتظارات منفی در مورد خودشان و موقعیت اکنون و آینده شان دارند، موجب تعبیر حوادث به صورت بدبینانه می شوند و این خود، عملکرد ضعیف، شکست و پیش بینی منفی در مورد آینده و ساخته شدن اسنادهای منفی در مورد عملکردشان را در پی دارد و این اسنادهای ناسازگارانه احتمالاً بر انگیزه و عملکرد بعدی این افراد اثر گذاشته و باعث می شود که شکست را به خودشان نسبت دهند و این امر باعث کاهش انتظارات موفقیت آمیز و موجب کاهش انگیزه در مشارکت های اجتماعی و دوری از آن شود. اما در صورتی که افراد موفقیت های خود را به تلاش های خودشان و توانایی هایشان و شکست را به بدشانسی و وظایف مشکل نسبت دهند، با انکار مسئولیت های شخصی برای پرهیز از سرزنش کردن خود، باعث عزت نفس و کاهش اضطراب در موقعیت ها می شوند.24 بنابراین می توان گفت که سبک های شناختی در اضطراب اجتماعی هم دخیل هستند که در این زمینه، نتایج پژوهش بل دولان و وسلر25 نیز حاکی از آن است که در بزرگسالان رابطه معناداری بین اضطراب اجتماعی و سبک های اسنادی منفی وجود دارد. همچنین نتایج تیلور و والد26 نیز نشان می دهد که اختلال اضطراب اجتماعی، در مقایسه با اختلال پانیک، آگروفوبیا و اختلال استرس پس از حادثه با کاهش انتظارات برای حوادث منفی اجتماعی (شکست) ارتباط دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، انسان اساساً موجودی اجتماعی و نیازمند برقراری ارتباط با دیگران است و فعالیت های روزمره، شامل تماس با افراد دیگر و در موقعیت های مختلف اجتماعی است. بنابراین، اضطراب اجتماعی می تواند اختلال آشفته کننده و مخربی باشد که به طور معمول باعث نگرانی زیاد در فرد می شود.27 با شیوع بالای این اختلال که حدود 13 درصد در جامعه است و آن را در جایگاه سومین اختلال روان پزشکی پس از افسردگی و وابستگی به الکل قرار داده است، 28 شناخت عواملی که در پیدایش و تداوم اضطراب اجتماعی دخیل هستند در جهت بهبود و پیشگیری این اختلال الزامی است. از سوی دیگر، هر یک از عوامل یاد شده، به تنهایی در پژوهش هایی ارتباط آنها با اضطراب اجتماعی بررسی شده است، اما در این پژوهش این عوامل در کنار یکدیگر در ارتباط با اضطراب اجتماعی قرار گرفته تا سهم هر یک از عوامل پیش بینی کننده تعیین شود. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی نقش دلبستگی دوران کودکی، دلبستگی به خدا و سبک های اسنادی بر اضطراب اجتماعی است.
روش تحقیق
روش تحقیق حاضر از نوع همبستگی است. در پژوهش حاضر ارتباط بین متغیرهای پیش بین (دلبستگی به والد، سبک های اسنادی و دلبستگی به خدا) و متغیر ملاک (اضطراب اجتماعی) مطالعه شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه پیام نور شهر بیرجند در سال تحصیلی 89ـ90 تشکیل می دهد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی، هفتصد نفر از دانشجویان این دو دانشگاه انتخاب شده اند.
برای گردآوری داده ها نیز از ابزارهای زیر استفاده شده است:
1. مقیاس اضطراب اجتماعی
این مقیاس توسط واتسون و فرند29 در سال 1969م به منظور تشخیص و ارزیابی اضطراب اجتماعی ساخته شد. این مقیاس خودگزارشی و مداد کاغذی شامل 28 ماده است و پیوستار پاسخ ها بر پایه طیف درست و نادرست مشخص شده است. ضریب پایایی بازآزمایی آن 79/0 گزارش شده است. آلفای کرونباخ مقیاس در نمونه ایرانی برابر با 77/0 به دست آمده است.30 در پژوهش حاضر، تحلیل عاملی برای به دست آمدن عامل های زیر بنایی و هم پوشی بین متغیرها انجام شده است. نتایج نشان می دهد که مفروضه های تحلیل عاملی برای kMO برابر 7/0و معناداری آزمون بارتلت (001/0>p) تحلیل عاملی را امکان پذیر نموده است. تحلیل مؤلفه اصلی با چرخش ابلیمین نیز با حذف چند گویه نامناسب که در عامل های غیر قابل پیش بینی بار داشته یا بار کمتر از 3/0 را نشان داده اند، از تحلیل حذف شده و ساختار ساده یک عاملی به دست آمده است. در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ مقیاس اضطراب اجتماعی 71/0 به دست آمده که از پایایی مقیاس حکایت می کند.
2. آزمون سبک دلبستگی به هر والد
این آزمون را هازن و شیور31 در سال 1986م بر اساس طبقه بندی های سبک دلبستگی نوزادان در توصیف های اینزورث و همکاران تهیه کردند. آزمون فوق شامل شش پاراگراف (سه عبارت برای هر والد) است که روابط دوران کودکی پاسخ دهنده را با پدر و مادر بر اساس هر یک از سبک های دلبستگی توصیف می کند.32 در مطالعه شهابی زاده33 برای غلبه بر محدودیت های سنجش هر بعد بر اساس یک پاراگراف، جمله های هر پاراگراف مجزا شده و به صورت جداگانه مطرح شده که در مجموع مقیاس پانزده ماده ای برای هر والد بر اساس مقیاس هفت درجه ای به دست آمده است. هماهنگی درونی در همبستگی کرونباخ مطالعه مذکور 77/0 و 86/0 و همچنین 88/0 و 9/0 به ترتیب برای دلبستگی ناایمن و ایمن به مادر و پدر به دست آمده است. در پژوهش حاضر، تحلیل عاملی برای هر یک از مقیاس دلبستگی به پدر و مادر با چرخش ابلیمین ساختار ساده دو عاملی (ایمن به مادر، ناایمن به مادر، ایمن به پدر و ناایمن به پدر) را نشان داده است. در مطالعه، همچنین در این آلفای کرونباخ برای ایمنی و ناایمنی به مادر 7/0 و 82/0 و برای ایمنی و ناایمنی به پدر 86/0 و85/0 به دست آمد.
3. آزمون سبک دلبستگی به خدا
این مقیاس در سال 2002م توسط روات34 و پاتریک جهت ارزیابی سبک دلبستگی افراد به خدا ابداع شد. این مقیاس حاوی نه ماده است که هر یک، توصیف کوتاهی از چگونگی رابطه دلبستگی فرد به خداوند ارائه می کند.35 برای رفع محدودیت ناشی از تعداد اندک گویه ها و ساختار دو عاملی مقیاس مذکور در تحلیل عاملی مطالعه شهابی زاده و همکاران36 به دست آمده است. با توجه به مبانی نظری مرتبط با محتوای سبک های دلبستگی، چندگویه اجتنابی و دوسوگرا، از مقیاس بک و مکدونالد (2004م) به آن اضافه شده است. در مطالعه شهابی زاده37 هم سانی درونی دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به ترتیب 85/0، 69/0، 74/0 گزارش شده است. در مطالعه حاضر، تحلیل مؤلفه اصلی با چرخش ابلیمین ساختار ساده سه عاملی (دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا به خدا) را نشان داده است. آلفای کرونباخ برای عامل اجتنابی، دوسوگرا و ایمن به ترتیب 88/0، 81/0، 86/0 به دست آمده که از پایایی بالای مقیاس حکایت است.
4. پرسش نامه سبک اسنادی
این پرسش نامه ابزاری خود گزارشی است و نخستین بار توسط پترسون و سلیگمن38در سال 1984م برای اندازه گیری اسنادهای افراد برای رویدادهای غیر قابل کنترل ساخته شد. پرسش نامه سبک های اسنادی در برگیرنده دوازده موقعیت فرضی است (شش موقعیت مثبت و شش موقعیت منفی). برای هر موقعیت، چهار پرسش مطرح شده است که نخستین پرسش درباره مهم ترین علت این رویداد است. ضروری است که آزمودنی به سه پرسش بعد نیز برحسب موارد زیر پاسخ دهد، هر چند که تأثیری در نمره گذاری ندارد. این موارد، شامل درونی یا بیرونی، ناپایدار یا پایدار و کلی یا اختصاصی بودن رویداد است.39 ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه سبک اسنادی 76/0 را گزارش می دهد.40 آلفای کرونباخ در نمونه ایرانی برای همه پرسش های پرسش نامه 74/0 به دست آمده است.41 در مطالعه حاضر، تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش ابلیمین نیز بعد از حذف مادههای نامناسب ساختار ساده دو عاملی (اسناد پایدار درونی کلی موفقیت و اسناد پایدار شکست) را نشان می دهد. در پژوهش حاضر، آلفای کرونباخ اسناد پایدار کلی درونی موفقیت 76/0 و اسناد پایدار کلی شکست 71/0 به دست آمده که حاکی از پایایی بالای مقیاس می باشد.
یافته ها
جدول 1 شاخص های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) متغیرهای پژوهش را نشان می دهد. همان طور که مشاهده می شود، در ارتباط با دلبستگی به خدا و والد، بالاترین میانگین مربوط به دلبستگی ایمن به مادر و خداست.
جدول1: شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش
شاخص |
دلبستگی به خدا |
سبک های اسنادی |
دلبستگی به والد |
|||||||
ایمن |
دوسوگرا |
اجتنابی |
موفقیت |
شکست |
ایمن به مادر |
ناایمن به مادر |
ایمن به پدر |
ناایمن به پدر |
اضطراب اجتماعی |
|
میانگین |
76/5 |
59/3 |
75/1 |
20/4 |
45/3 |
8/5 |
87/2 |
48/5 |
10/3 |
20/3 |
انحراف استاندارد |
99/0 |
53/1 |
15/1 |
73/0 |
65/0 |
15/1 |
29/1 |
28/1 |
39/1 |
31/2 |
به منظور بررسی الگوی مفهومی و تعیین نقش چگونگی رابطه بین متغیرها، از تحلیل مسیر استفاده شده است. علاوه بر این، برآورد پارامترهای الگو از طریق روش بیشینه احتمال به دست آمده که در شکل 1 مشاهده می شود. به منظور برآورد دقیق تر پارامترها و نیز شاخص های برازندگی لیزرل، مسیرهایی که ضرایب آنها معنادار نبوده از الگو حذف و پارامترها دوباره برآورد شده است، گفتنی است به دلیل اینکه متغیر درونزای دوسوگرا به خدا مسیرهای علّی معناداری نشان نداده ( نه به عنوان پیش بین و نه ملاک) از مدل حذف شده است. چنان که مشاهده می شود الگوی پیشنهادی با داده ها برازش مناسبی دارد. شاخص مجذور کای برابر با 98/28 و در سطح 01/0 (0105/0 = p) غیر معنادار شده است. بدین ترتیب، الگو می تواند تقریب قابل قبولی از جامعه ارائه دهد. به هر حال، شاخص RMSEA که برای اندازه گیری متوسط باقی مانده ها به کار می رود، برابر 039/0 به دست آمده است. مقادیر دیگر شاخص های برازندگی، از جمله AGFI ,NNFI ,NFI ,GFI ,IFI CFI به ترتیب 99/0، 99/0، 99/0، 98/0، 98/0، 97/0 به دست آمده که چون از 9/0 بزرگ تر است، نشان دهنده برازش مناسب با داده هاست. همان طور که در شکل مشاهده می شود، دلبستگی ایمن به مادر و پدر و ناایمن به مادر به طور مستقیم دلبستگی ایمن به خدا را پیش بینی می کند که البته سهم کلی ناایمن به مادر در کاهش ایمن به خدا قوی تر به دست آمده است (20/0ـ). همچنین نتایج نشان می دهد که در پیش بینی اسناد پایدار کلی و درونی موفقیت، هر دو سبک دلبستگی اجتنابی به خدا و ناایمن به پدر نقش معکوس دارد و دلبستگی ایمن به خدا در افزایش اسناد موفقیت نقش ایفا می کند. اما نکته قابل توجه این است که دلبستگی ایمن به مادر و پدر به طور مستقیم پیش بینی کننده اسناد موفقیت نبوده، بلکه از طریق دلبستگی به خدا به افزایش اسناد موفقیت منجر می شوند. در پیش بینی اسناد پایدار کلی شکست، تنها دلبستگی ناایمن به مادر پیش بینی کننده آن بوده است. در نهایت، در پیش بینی اضطراب اجتماعی، سبک های اسنادی و شکست و دلبستگی ناایمن به پدر به طور مستقیم پیش بینی کننده آن بوده است. اما دلبستگی به خدا با واسطه اسناد موفقیت و دیگر سبک های دلبستگی به والد از طریق دلبستگی به خدا و سبک های اسنادی بر افزایش یا کاهش اضطراب اجتماعی مسیرهای معناداری نشان داده اند که در مجموع، بیشترین اثر کل را اسناد پایدار کلی درونی موفقیت بر کاهش اضطراب اجتماعی نشان می دهد.
شکل 1: الگوی پیش بینی اضطراب اجتماعی با توجه به دلبستگی دوران کودکی، دلبستگی به خدا و سبک های اسنادی
بحث و نتیجه گیری
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دلبستگی دوران کودکی، دلبستگی به خدا و سبک های اسنادی بر اضطراب اجتماعی دانشجویان بوده است. نتایج تحلیل مسیر در مورد رابطه عوامل پیش بینی کننده حاکی از آن است که دلبستگی ایمن به پدر و ناایمن به مادر، به ترتیب موجب افزایش و کاهش دلبستگی ایمن به خدا می شود و تنها دلبستگی ناایمن به مادر و پدر بر افزایش دلبستگی اجتنابی به خدا اثر دارد. نتایج پژوهش حاضر، تحقیقات قبلی از جمله مینر42 و شهابی زاده43 که بر ارتباط بین سبک های دلبستگی افراد و سبک های دلبستگی به خدا اشاره داشتند را تأیید می کند و تأیید کننده نظریه انطباقی هم زمان است، از این رو، دین می تواند به عنوان یک فرایند دلبستگی، مفهوم سازی شود.44 بنابراین، الگو های اساسی روابط دلبستگی اولیه پایه تصورات از خدا و عقاید دینی هستند؛ یعنی تفاوت های فردی و تاریخچه دلبستگی دوران کودکی در یک نقطه زمانی با تفاوت های فردی عقاید دینی و الگو های روانی از خدا هماهنگ است. این فرضیه، شبیه تحلیل اریکسون45 در مورد اینکه اعتماد اولیه شرط لازم ایمان و اعتقاد بعدی در زندگی بزرگسالان است، می باشد. بر این اساس، همان طور که کودک مادر را پایه و اساس ایمنی می دانسته و در محیط کاوش می کند، فرد نیز با اعتقاد به اینکه خدا اساس ایمنی است، احساس قدرت کرده و باعث افزایش اعتماد به نفس وی در لحظات استرس و اضطراب می شود.46 بنابراین، دلبستگی برای انتقال مذهب، نقش مؤثری دارد و کیفیت دوران کودکی، ارتباط با خدا را در بزرگسالی پیش بینی می کند. نتایج دیگر از روابط متغیرهای پیش بینی کننده حاکی از آن است که رابطه معناداری بین دلبستگی ایمن به خدا و اسناد موفقیت، وجود دارد. این نتایج، تحقیقات قبلی از جمله لوونتال47 و همکاران که بر ارتباط بین دین داری و شناخت اشاره داشتند را تأیید می کند.
به نظر می رسد دین و ارتباط با خدا بر جریان های شناختی فرد تأثیر می گذارد و مذهب فرایندی است که بدین وسیله افراد می توانند پیامدهای آینده را موفقیت آمیز در نظر بگیرند؛ یعنی ایمان و اعتقاد به خدا و اینکه هر کاری با توکل به او به خوبی شروع می شود و خدا تمام امور را کنترل می کند باعث حس خوش بینی و اطمینان در مورد عملکردهای آینده فرد می شود.48 بنابراین، با این حس، خوش بینی وارد صحنه های اجتماعی می شود. اما نکته قابل توجه این است که دلبستگی به خدا بین دلبستگی دوران کودکی و سبک های اسنادی موفقیت، میانجی گری می کند، از این رو، تعاملات والدین و فرزندان و ارتباط با خدا می توانند در ایجاد سبک های اسنادی موفقیت تأثیر داشته باشند. در نهایت، نتایج تحلیل مسیر در مورد رابطه عوامل پیش بینی کننده بر عامل پیش بینی شونده حاکی از آن است که از بین متغیرهای پیش بینی کننده، متغیر سبک اسنادی شکست و دلبستگی ناایمن به پدر به طورمستقیم پیش بینی کننده اضطراب اجتماعی است. این نتایج، تحقیقات قبلی توسط بروماریو و کرنز49 در ارتباط با تأیید نقش سبک های دلبستگی، و تیلور و والد50 در ارتباط با تأیید نقش سبک های اسنادی بر اضطراب اجتماعی را تأیید می کند.
به طور کلی بالبی در تببین آثار سبک های دلبستگی بر اضطراب اجتماعی، معتقد است که الگوهای پاسخ دهی فرد به فشارهای محیطی متأثر از ارتباط عاطفی اولیه مادر ـ کودک است و مؤثرترین نقش را در شکل گیری شخصیت و سلامت روانی وی حتی در دوران بزرگسالی دارد. هنگامی که در رابطه نوزاد و مراقب او (غالباً مادر) دلبستگی ایمن ایجاد می شود کودک در روابط با همسالان در آینده مثبت تر عمل می کند و کفایت اجتماعی بیشتری را از خود نشان می دهد.51 طبق نظریه دلبستگی مادرانی که به طور پیوسته در دسترس هستند و به طور عاطفی به نیازهای دلبستگی فرزندشان واکنش نشان می دهند، در کودکان شکل هایی از دلبستگی ایمن تولید می کنند که باعث رفتارهای اکتشافی در آنها می شود.52 بنابراین، به نظر می رسد که توان اکتشافی محیطی ناشی از ایمنی به مادر، تسهیل کننده روابط اجتماعی است و باعث کاهش اضطراب اجتماعی می شود.
همچنین نتایج حاکی از آن است که هر چند مادران در دوران کودکی نقش مهمی در سلامت روانی فرزندان خود دارند، ولی نمی توان نقش پدران را به آسانی نادیده گرفت. مشارکت پدر در تربیت فرزند می تواند همانند مشارکت مادر تأثیر بارزی بر تحول کودک داشته باشد. پدران تمایل دارند که از طریق الگوسازی به جای آموزش مستقیم، رفتارهای بین فردی را به فرزندان خود منتقل کنند. بنابراین، فرزندانی که احساس نزدیکی بیشتری به پدر خود داشته و زمان بیشتری را با وی می گذارنند، بیشتر می توانند رفتارهای بین فردی را بیاموزند و به زندگی خود منتقل کنند و به این ترتیب، سازگاری روان شناختی بیشتری دارند.53 بنابراین، هنگامی که فرد احساس نزدیکی به پدر نداشته باشد این فرایند رخ نمی دهد و در نتیجه می توان گفت که دلبستگی ناایمن به پدر نقش مهمی در اضطراب در موقیعت های اجتماعی بازی می کند.
همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که از بین مؤلفه های عاطفی، معنوی و شناختی، مؤلفه شناختی سهم پیش بینی کننده قوی تری در مقایسه با دیگر مؤلفه ها دارد. در تبیین این نتایج می توان گفت که نظریه های شناختی در باب اختلال اضطرابی مبتنی بر این انگاره هستند که عوامل شناختی، مانند باورهای ناکارآمد و افکار غیرمنطقی در سبب شناختی و تداوم اضطراب نقش اساسی ایفا می کند.54 جیلبوا ـ اسکچتمن و همکاران55 مدعی شده اند دلیل اینکه افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی پیامدهای منفی اجتماعی را آزار دهنده ارزیابی می کنند، تعابیر منفی ای است که به خود دارند، از جمله باور به داشتن ویژگیهای شخصی پایدار و نامطلوب. بنابراین، افراد دارای اضطراب اجتماعی، خود را مسئول شکست می دانند و این شکست را ناشی از فقدان توانایی خود فرض می کنند که در نتیجه باعث کاهش انگیزه و انتظارات موفقیت آمیز در عملکرد خود می شوند.56 فقدان موفقیت در تعاملات اجتماعی نیز به نوبه خود اجازه می دهد که تصورات منفی و رفتارهای اجتنابی افزایش پیدا کند.57
با توجه به یافته های حاضر، برگزاری کلاس ها و کارگاه های آموزشی در مراکز و کلینیک ها برای آموزش به والدین در جهت ایجاد دلبستگی ایمن در فرزندان و استفاده از راهبردهای شناختی رفتاری و آموزش سبک های اسنادی مطلوب به افراد برای افزایش تعبیرهای شناختی مثبت در موقعیت های اجتماعی به منظور پیشگیری و بهبود اضطراب اجتماعی پیشنهاد می شود. همچنین با توجه به اینکه در این پژوهش معنویت و ارتباط با خدا از طریق اثرگذاری بر حوزه شناختی (اسناد موفقیت) اضطراب اجتماعی را کاهش می دهد، به دست اندرکاران امر و متخصصان بهداشت روان که با دانشجویان در ارتباط هستند، پیشنهاد می شود در جهت تقویت باورهای مذهبی و افزایش معنویت اقدام کرده و این عامل را در مداخله های خود در نظر بگیرند.
منابع
باچر، جیمز، مینکا، سوزان و هولی، جیل، آسیب شناسی روانی، ترجمة یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، 1387
پاکدامن، شهلا، سیدموسوی، پریسا سادات و قنبری، سعید، «کیفیت دلبستگی و مشکلات رفتاری هیجانی در نوجوانان: بررسی نقش پدران»، روانشناسی کاربردی، ش17، 1385، ص 85-100.
تقی یاره، فاطمه، مظاهری، محمد علی و آزاد فلاح، پرویز، «بررسی ارتباط با سطح تحول من، دلبستگی به خدا و جهت گیری مذهبی در دانشجویان»، مجله روانشناسی، ش 33، 1384، ص21-3.
حمیدی، فریده، «بررسی ساخت خانواده، سبک دلبستگی در دختران فراری و اثر بخشی خانواده درمانی و درمانگری حمایتی در تغییرآن ها»، نشریه علمی-پژوهشی خانواده پژوهشی، ش 1، 1384، ص 23-5.
خداپناهی، کریم و خاکساربلداچی، محمدعلی، «رابطه جهت گیری مذهبی و سازگاری روانشناختی در دانشجویان»، مجله روانشناسی، سال نهم، ش3، 1384، ص 320-310.
رازقی، نرگس، غباری بناب، باقر، مظاهری، محمد علی، «مهد کودک و سبک های دلبستگی کودکان: پژوهشی در خانواده های تهرانی»، تازه های علوم شناختی، ش 1، 1385، ص 38-46.
رجبی، غلام رضا، چهاردولی، حجت الله، عطاری یوسفعلی، « بررسی رابطة عملکرد خانواده و جو روانی ـ اجتماعی کلاس با ناسازگاری دانش آموزان دبیرستان شهرستان ملایر»، مجله علوم تربیتی و روان شناسی، ش 14، 1386، ص211 ـ 128.
رحیمی، جعفر، حقیقی، جمال، مهرابی زاده هنرمند، مهناز، « بررسی تأثیر آموزش جرات ورزی بر مهارت های اجتماعی، اضطراب اجتماعی و ابراز وجود در دانش آموزان پسر سال اول مقطع متوسطه»، مجله علوم تربیتی و روانشناسی، ش، 1، 1385، ص124-111
شهابی زاده، فاطمه، «بررسی رابطه ادراک سبک دلبستگی دوران کودکی، سبک دلبستگی بزرگسال با سبک دلبستگی به خدا»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی تهران، 1383
شهابی زاده، فاطمه، شهیدی، شهریار، مظاهری، محمد علی، «ادراک دلبستگی دوران کودکی و رابطه آن با دلبستگی به خدا در بزرگسالی»، مجله روانشناسی، ش4، 1385، ص 422-440
شهابی زاده، فاطمه، سپاه منصور، مژگان، خوشنویس، الهه، «ادراک دلبستگی کودکی، دلبستگی بزرگسال و دلبستگی به خدا»، فصلنامه روانشناسان ایرانی، ش15، 1387، ص 256-253
شهابی زاده، فاطمه، «تدوین مدلی جهت تبیین پایگاه های هویت در ارتباط با نقش دلبستگی به والد و خدا، کارکرد خانواده و مقابله مذهبی»، پایان نامه دکتری، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی، 1390
شکوهی امیرآبادی، لیلا، خلعتبری، جواد، رضابخش، حسین، «استرس ادراک شده در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج با سبک های اسنادی مختلف در سال 87»، فصلنامه اندیشه های تازه در علوم تربیتی، ش4، 1389، ص 107-129.
طاهری، محمد، پورمحمد رضا تجریشی، معصومه، موللی، گیتا، رهگذر، مهدی، عرشی، بهار، «رابطه سبک دلبستگی مادران و بلوغ اجتماعی دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی دوره راهنمایی شهر شیراز ( سال تحصیلی 1387-88)»، مجله پژوهشی حکیم، ش2، 1389، ص 199-107.
عبدی، رضا، بیرشک، بهروز، محمودعلیلو، مجید، اضغرنژادفرید، علی اصغر، «سوگیری تعبیر در اختلال هراس اجتماعی»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، 1385، شماره4، ص 159-143.
معتمدی شارک، فرزانه، افروز، غلامعلی، «بررسی رابطه سبک های اسنادی و سلامت روان در دانش آموزان تیز هوش و عادی»، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، شماره2، 1386، ص181-173.
میلانی، مهدیه، شهیری، محمدرضا، قائدی، غلامحسین، بختیاری، مریم، طاولی، آزاده، «اثربخشی درمان شناختی و رفتاری گروهی مبتنی برالگوی هیمبرگ در کاهش نشانه های اضطراب اجتماعی»، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، شماره1، 1388، ص 49-42.
Arkin, R. M., et al, "Social anxiety, self-serving bias self-presentation in causal attribution". Journal o personality and social psycholog, v 38, 1980, p 23-35.
Brumariu, L. E., & kerns, k. A., "mother-child attachment and social anxiety symptoms in middle childhood". Journal of applied development psychology, v29, 2009, p 393-402.
Bradshaw, M, "Attachment to God, image of God, and psychologyical distress in a nationwide sample of presbyteryians". The international journal for the psychology of the psychology of religion, v20, 2010, p 130-147.
Bell-Dolan, & D, Wessler, A, "Attributional style of anxiety children: extension from cognitive theory and research on adult anxiety". Journal of anxiety disorder, v8(1), 1994, p79-96
Ellison, C, et al., "Blessed assurance: religion, anxiety, and tranquility among us adults", social science research, v 38(3), 2009, p 656-667.
Erozkan, A, "the relationship between attachment style and social anxiety: an investigation with Turkish university student", social behavior and personality, v37(6), 2009.p 835-844.
Gilboa-schechment, E, et al., "Anticipated reactions to social events: difference among individuals with generalized social phobia, obsessive compulsive disorder, and nonanxious controls", cognitive therapy and research, v24, 2000, p 731-746.
Greenberger, E, & Mclaughlin, C, "attachment, coping, and explanatory style in late adolescence". Journal of youth and adolescence, v27(2), 1998, p121-139.
Hernandaz, G, "Attachment to god, spiritual coping and Alcohol use". the international Journal for the psychology of religion, v 20, 2010, p97-108.
Joules, Shaalon, "The mediating role of god attachment between religiosity and spirituality and psychology adjustment in young adults", unpuplished doctoral dissertation, school of the ohio state university, 2007.
Kirkpatrick, L.A, shaver, P. R, "An attachment theoretical approach to love and religious belief", personality and social psychology bulletin, v 18, 1992, p 266-275
Miner, M., "The impact of child parent attachment, attachment to God and Religious orientation on psychological adjustment". Journal of psychology and theology, v37(2), 2009, p 114-124
Neal, J. & Edelmann, R., "The etiology of social phobia: toward a development profile" . Clinical Psychology Review, v 23, 2003, p761-785.
Loewenthal, K, et al., "comfort and Joy? Religion, cognition and mood in mood in protestants and jews under stress". cognition and emotion, v14, 2000, p 355-374.
Okozi, I. f. "Attachment to God: its impact on the psychologyical wellbeing of persons with Religious vocation". unpublished Doctoral Dissertation, Seton Hall University, 2010.
Splika, B., et al., "a General attribution theory for the psychology of Religion". Journal for the scientific study of Religion, v24(1), 1985, p 1-118.
Spence, S., et al., "Social skills, social outcome and cognitive features of childhood social phobia". Journal of Abnormal psychology, v108 (2), 1999,p 211-221.
Taylor, S, & Wald, J. "Expectation and attributions in social anxiety disorder: Diagnostic distinction and relationship to general anxiety and depression", Cognitive Behaiour Therapy, v23, 2003, p 166-178.
* دانشجوی کارشناسی ارشد sumaye2009@gmail.com
** عضو هیئت علمی گروه روا ن شناسی دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند f_shahabizadeh@yahoo.com
*** عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند.
دریافت: 2/9/90ـ پذیرش:16/12/90
1. جیمز باچر و همکاران، آسیب شناسی روانی، ترجمة یحیی سیدمحمدی، ص 53
2. Anxiety disorders
3. Neal, J, & Edelmann, R, "The etiology of social phobia: toward a development profile", Clinical Psychology Review, v23, p 762
4. نرگس رازقی و همکاران، «مهد کودک و سبک های دلبستگی کودکان: پژوهشی در خانواده های تهرانی»، تازه های علوم شناختی، ش1، ص 39.
5. L. E., Brumariu, & k. A. kerns, "mother-child attachment and social anxiety symptoms in middle childhood". Journal of applied development psychology, v29, p 394.
6. A, Erozkan, "the relationship between attachment style and social anxiety: an investigation with Turkish university student", social behavior and personality, v37, p 839.
7. L. E., Brumariu, & k. A. kerns, "mother-child attachment and social anxiety symptoms in middle childhood". Journal of applied development psychology, v29, p 394.
8. غلامرضا رجبی و همکاران، « بررسی رابطة عملکرد خانواده و جو روانی ـ اجتماعی کلاس با ناسازگاری دانش آموزان دبیرستان شهرستان ملایر»، مجله علوم تربیتی و روان شناسی، ش 14، ص 129
9 .Home Religiou.
10 .L. A, Kirikpatrick.
11. کریم خداپناهی و همکاران، «رابطه جهت گیری مذهبی و سازگاری روانشناختی در دانشجویان»، مجله روانشناسی، ش3، ص311.
12. فاطمه تقی یاره و همکاران، «بررسی ارتباط با سطح تحول من، دلبستگی به خدا و جهت گیری مذهبی در دانشجویان»، روانشناسی، ش33، ص.5
13 . I.f, Okozi, "Attachment to God :its impact on the psychologyical wellbeing of persons with Religious vocation". unpublished Doctoral Dissertation, Seton Hall University. p4.
14. M, Miner "The impact of child parent attachment, attachment to God and Religious orientation on psychological adjustment". Journal of psychology and theology, v37, p115.
15. فاطمه شهابی زاده، «بررسی رابطه ادراک سبک دلبستگی دوران کودکی، سبک دلبستگی بزرگسال با سبک دلبستگی به خدا»، پایان نامة کارشناسی ارشد، چکیده.
16. M, Miner, "The impact of child parent attachment, attachment to God and Religious orientation on psychological adjustment". Journal of psychology and theology, v37, p 119.
17. G, Hernandaz, et al "Attachment to god, spiritual coping and Alcohol use". the international Journal for the psychology of religion, v20, p 98.
18. I.f, Okozi, "Attachment to God :its impact on the psychologyical wellbeing of persons with Religious vocation". unpublished Doctoral Dissertation, Seton Hall University. P 4.
19. فاطمه شهابی زاده و همکاران، « ادراک دلبستگی کودکی، دلبستگی بزرگسال و دلبستگی به خد»، روا ن شناسان ایرانی، ش15، ص 256.
20 . L .A , Kirkpatrick, & P. R, shaver, "An attachment theoretical approach to love and religious belief", personality and social psychology bulletin, v 18, p269.
21 M, Bradshaw, et al., "Attachment to God, image of God, and psychologyical distress in a nationwide sample of presbyteryians". The international journal for the psychology of the psychology of religion, v20, p 138.
22. C., Ellison, et al., "Blessed assurance: religion, anxiety, and tranquility among us adults", social science research, v38, Abstract.
23. لیلا شکوهی امیرآبادی و دیگران، «استرس ادراک شده در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج با سبک های اسنادی مختلف در سال 87»، اندیشه های تازه در علوم تربیتی، ش 4، ص108.
24. R. M , Arkin, et al., " Social anxiety, self-serving bias self-presentation in causal attribution. Journal of personality and social psycholog" v 38, p24.
25. D, Bell-Dolan, & A, Wessler, "Attributional style of anxiety children: extension from cognitive theory and research on adult anxiety". Journal of anxiety disorder, v8, Abstract.
26. S, Taylor , & J., Wald , "Expectation and attributions in social anxiety disorder: Diagnostic distinction and relationship to general anxiety and depression". Cognitive Behaiour Therapy ,v 23, Abstract.
27. J, Neal, & R, Edelmann, "The etiology of social phobia: toward a development profile", Clinical Psychology Review, v23, p 762.
28. مهدیه میلانی و همکاران، «اثربخشی درمان شناختی و رفتاری گروهی مبتنی بر الگوی هیمبرگ در کاهش نشانه های اضطراب اجتماعی»، روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، ش1، ص43
29. D, Watson, & R., Friend.
30. جعفر رحیمی و همکاران، «بررسی تأثیر آموزش جرات ورزی برمهارت های اجتماعی، اضطراب اجتماعی و ابراز وجود در دانش آموزان پسر سال اول مقطع متوسطه»، علوم تربیتی و روانشناسی، سال سیزدهم، ش1، ص 116.
31 .C, Hazan, & P, Shaver.
32. فاطمه شهابی زاده و همکاران، « ادراک دلبستگی کودکی، دلبستگی بزرگسال و دلبستگی به خدا»، روانشناسان ایرانی، ش 15، ص258.
33. فاطمه شهابی زاده، «تدوین مدلی جهت تبیین پایگاه های هویت در ارتباط با نقش دلبستگی به والد و خدا، کارکرد خانواده و مقابله مذهبی»، پایان نامه دکتری، ص 153.
34 .W.C , Rowatt.
35. فاطمه شهابی زاده و همکاران، «ادراک دلبستگی کودکی، دلبستگی بزرگسال و دلبستگی به خدا»، روانشناسان ایرانی، ش 15، ص258.
36. فاطمه شهابی زاده و همکاران، «ادراک دلبستگی دوران کودکی و رابطه آن با دلبستگی به خدا در بزرگسالی»، مجله روانشناسی، ش4، ص428.
37. فاطمه شهابی زاده و همکاران، «ادراک دلبستگی کودکی، دلبستگی بزرگسال و دلبستگی به خدا»، روانشناسان ایرانی، ش 15، ص258.
38. C., Peterson, &M. E. P, Seligman.
39. فرزانه معتمدی شارک و غلامعلی افروز، «بررسی رابطه سبک های اسنادی و سلامت روان در دانش آموزان تیز هوش و عادی»، روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، ش2، ص 176
40. E, Greeenberger, & C, Mclaughlin, "Attachment, coping, and explationing style in late adolescence", Journal of youth and adolescence, v27, p130.
41. فرزانه معتمدی شارک و غلامعلی افروز، « بررسی رابطه سبک های اسنادی و سلامت روان در دانش آموزان تیز هوش و عادی »، روان پزشکی و روان شناسی بالینی ایران، ش2، ص 177.
42. M, Miner, "The impact of child parent attachment, attachment to God and Religious orientation on psychological adjustment ", Journal of psychology and theology, v37, p119
43. فاطمه شهابی زاده و همکاران، «ادراک دلبستگی کودکی، دلبستگی بزرگسال و دلبستگی به خدا»، روانشناسان ایرانی، ش 15، ص259.
44. S, Joules, "The mediating role of god attachment between religiosity and spirituality and psychology adjustment in young adults".unpuplished doctoral dissertation, school of the ohio state university, p16.
45. E. H., Erikson
46. فاطمه شهابی زاده، «بررسی رابطه ادراک سبک دلبستگی دوران کودکی، سبک دلبستگی بزرگسال با سبک دلبستگی به خدا»، پایان نامه کارشناسی ارشد، ص38
47. K, Loewenthal, et al., "comfort and Joy Religion, cognition and mood in protestants and jews under stress".cognition and emotion, v14, p16.
48. B, Splika, et al., "a General attribution theory for the psychology of Religion".Journal for the scientific study of Religion, v24, p3.
49. L. E., Brumariu, & k. A., kerns, "mother-child attachment and social anxiety symptoms in middle childhood". Journal of applied development psychology, v29, p397.
50. S, Taylor , & J., Wald , "Expectation and attributions in social anxiety disorder: Diagnostic distinction and relationship to general anxiety and depression". Cognitive Behaiour Therapy ,v 23, Abstract.
51. محمد طاهری و همکاران، «رابطه سبک دلبستگی مادران و بلوغ اجتماعی دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی دوره راهنمایی شهر شیراز(سال تحصیلی 88-87)»، پژوهشی حکیم، ش2، ص106.
52. فریده حمیدی، «بررسی ساخت خانواده، سبک دلبستگی در دختران فراری و اثر بخشی خانواده درمانی و درمانگری حمایتی در تغییرآن ها»، خانواده پژوهشی، ش 1، ص6.
53. شهلا پاکدامن و همکاران، «کیفیت دلبستگی و مشکلات رفتاری ـ هیجانی در نوجوانان: بررسی نقش پدران»، روانشناسی کاربردی، ش17، ص88.
54. رضا عبدی و همکاران، «سوگیری تعبیر در اختلال هراس اجتماعی»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی روانشناسی دانشگاه تبریز، ش4، ص144.
55. E Gilboa-schechment, et al., "Anticipated reactions to social events: difference among individuals with generalized social phobia, obsessive compulsive disorder, and nonanxious controls", cognitive therapy and research,v24, p733.
56. R., Arkin, et al., "Social anxiety,self-serving bias self-presentation in causal attribution'. Journal o personality and social psycholog, v38, p26.
57. S., Spence, et al., "Social skills, social outcome and cognitive features of childhood social phobia".Journal of Abnormal psychology, v108, p212.