اثربخشی مناسک عمره مفرده بر شادکامی و سلامت روانی

Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
از همان آغاز شكلگيري روانشناسي علمي، بعضي از روانشناسان برجسته، همچون جيمز، يونگ، آلپورت، فرام و فرانكل دين، خدا و معنويت را جزء نيازهاي اساسي بشر شمرده و بر نقش آنها در تحول شخصيت و سلامت روان تأكيد ميكردند. اما طي سه دهه اخير، ناگهان دين و معنويت در كانون توجه بسياري از متخصصان و پژوهشگراني قرار گرفته كه در زمينه سلامت جسمي و رواني فعاليت ميكنند. حجم عظيم و فزاينده تحقيقات و پژوهشهاي انجام شده در زمينه مسائل گوناگون ديني و معنوي و رابطه آنها با سلامت جسمي، رواني و اجتماعي، بسيار معنادار است . بنابراين، به رغم نگاه بدبينانه روانشناسان در سطح نظامهاي كلي به مذهب از همان ابتداي شكلگيري روانشناسي كاربردي، تحقيقات در زمينه رابطه مذهب و سلامت روان اغلب بيانگر رابطهاي مثبت بين اين دو متغير بوده است. از دهه پنجاه ميلادي تحقيقات بيانگر تأثير مداخلههاي مذهبي بر بهبود آلام روانشناختي بوده است. در نتيجه چند دهه گذشته با توجه به بحران فكري و معنوي در جهان مدرنيته، تغيير پارادايمي در توجه به نقش عوامل و عناصر باورهاي ديني و مذهبي در زندگي آدمي ايجاد شده است . به همين سبب است كه در حال حاضر اغلب متون علمي مربوط به مباحث روانشناسي و دين، آثار و پيامدهاي مثبت دينداري را در زندگي بشر، موضوع اصلي بحث خود قرار ميدهند.
بررسيهاي انجام شده در فرهنگها و مذهبهاي مختلف، آثار مثبت عبادت را بر ويژگيهايي، چون ميل به زندگي، احساس خوب بودن و شادي، كاهش اضطراب و تنش عضلاني، اثربخشي رواندرماني و تقويت فرآيند درماني تأييد كردهاند. همچنين پژوهشهاي بسياري تأثير مثبت دينداري و عوامل مذهبي را بر افزايش سطح بهزيستي و سلامت رواني، بهبود بيماريهاي رواني و جسمي، مقاوم كردن افراد در برابر تنيدگي، اضطراب و افسردگي، ايجاد اميد و آرامش، معناداري و شادكامي به دست آوردهاند. يكي از آثار دينداري، سلامتي جسمي و بهداشت رواني است. شواهد پژوهشي نشان ميدهد كساني كه احساس وابستگي و ارتباط متعالي دارند و از اطاعت خداوند در زندگيشان لذّت ميبرند، از سلامت جسمي و رواني بيشتري بهرهمندند.
آلپورت معتقد است كه دين يكي از عوامل بالقوه مهم براي سلامت روان است و دين ميتواند همچون اصلي وحدتبخش و نيرويي عظيم براي سلامت روان، مفيد و كمك كننده باشد. وي همچنين عقيده دارد كه نظام ارزشهاي ديني، بالاترين، مقدمترين و ضروريترين ارزشها هستند كه به تنهايي قادرند شخصت را سازماندهي كنند. بسياري از روانشناسان، مثل يونگ، فرانكل و تيليك اين اعتقاد آلپورت را تأييد و از آن حمايت كردهاند. ويبي و فلك دريافتهاند كه انسانها با گرايش و جهتگيري مذهبي باطني در مقايسه با انسانهاي با جهتگيري مذهبي ظاهري يا انسانهاي بيدين، سطح بالاتري از وحدت و انسجام و يكپارچگي دارند.
ماهوني و ديگران درپژوهشهاي خود به اين نتيجه رسيدهاند كه معنويت و عمل به باورهاي ديني موجب افزايش مشاركت كلامي، افزايش ميزان شادكامي،كاهش چشمگير پرخاشگري كلامي و تعارضهاي زناشويي ميشود و در نهايت، رضايت زناشويي را افزايش ميدهد. كيم و همكاران دريافتهاند كه انجام امور ديني باعث خوشخلقي، مهرباني و اعتماد به نفس شده و سازگاري افراد را بالا ميبرد. عابدي و سرخي نيز در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدهاند كه داشتن معنويت باعث شادكامي ميشود.
شادكامي يكي از مفاهيم و مؤلفههاي اساسي زندگي افراد، به ويژه جوانان به شمار ميرود و بسياري از رشتهها، از جمله شاخههايي از روانشناسي، سعي در فهم و تسهيل آن در زندگي افراد دارند. شادكامي اهميت عمدهاي در زندگي دارد و انگيزه اصلي افراد در همه زمانها چگونگي دستيابي به آن و حفظ و ارتقا آن است. شادكامي حقيقي با ارضاي اميال حاصل نميشود، بلكه با انجام چيزي كه از لحاظ اخلاقي، ارزش انجام دادن را دارد؛ يعني از تجلي فضيلت حاصل ميشود. شادي ميتواند بر سامانه ايمني ما تأثير گذاشته و موجب افزايش طول عمر افراد شود. برخي روانشناسان معتقدند كه شادكامي با شخصيت حقيقي آدمي و كمال واقعي شخصيت او ارتباط كامل دارد. شخص شادكام به علت احساس رضايت خاطر عميق و دائمي خود، هميشه آرامش خاطر دارد. شخص شادكام، آدمي است كه هماهنگي مخصوصي براي تمامي غرايزش در زندگي دارد و آنها را درست اقناع ميكند.
به رغم اهميت و تأثير شادكامي در زندگي، بيشتر مطالعات روانشناسي قرن بيستم بر اختلالات، نظير افسردگي، اضطراب و اختلالات عاطفي تمركز يافته است تا بر هيجانات مثبتي، نظير شادكامي و بهزيستي. البته انگيزه مطالعات روانشناختي بيشتر آن بوده است كه درباره بيماريهاي رواني بحث و گفتوگو كنند، از اينرو، پژوهشهاي كمتري را نيز به اين مقوله اختصاص دادهاند. با وجود اين در سالهاي اخير به نظر ميرسد كه مطالعات شادكامي افزايش چشمگيري داشته است. بنابراين، از دهه نود پس از ناكامي نسبي متخصصان حرفهاي بهداشت رواني از فنون و شيوههاي مداخلهاي مرسوم و در پي تحقيقات متعدد و نتايج آنها كه بيانگر تأثير مثبت و سلامت روان بر شادكامي بوده، رويآوري به مذهب روز به روز افزون شده است. بر همين اساس در سالهاي اخير، اعتقاد بر اين است كه در نظر داشتن شادي و طراحي برنامههايي براي شاد بودن، باعث افزايش شادماني ميشود و شادكامي محصول سلامت رواني است نه هدف آن. غالباً شادكامي با كاركرد مطلوب و سلامت رواني، توأم است و رضايت از روابط شخصي با سلامت رواني مطلوب، رابطه دارد.
رفتارها و باورهاي مذهبي، تأثير مشخصي در معنادار كردن زندگي افراد دارند. داشتن معنا در زندگي، اميدواري به ياري خداوند در شرايط مشكلزا، بهرهمندي از حمايتهاي اجتماعي و معنوي، احساس تعلق داشتن به منبعي والا، از جمله روشهايي هستند كه افراد مذهبي با داشتن آنها ميتوانند در رويارويي با حوادثِ آسيبرسان، فشار كمتري را متحمل شوند . فشارهاي رواني ناشي از زندگي مدرن و تغييرات سريع اجتماعي كه تحت تأثير رشد سريع زندگي صنعتي شكل ميگيرد، آثار عمدهاي بر سلامت روان دارد. بر اساس نظر سازمان بهداشت جهاني، يك فرد زماني سلامت روان دارد كه با شناخت و حفظ ويژگيهاي شخصيتي، خود را با محيط تطبيق دهد. شناخت خود، مجموعه ادراكات ارزشها، افكار و عواطفي را تشكيل مي دهد كه سبب آگاهي فرد از موجوديت خويش ميشود. در تأمين سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتيكي، عوامل محيطي نيز تأثير فراوان دارند.
همانطور كه گفته شد، افزايش تحقيقات در زمينههاي گوناگون، از جمله ميزان مذهبي بودن، نياز به مذهب، تأثير دينمدارى در سلامت جسمي _ رواني، مقابله با تنيدگي در سطوح مختلف، بسيار معنادار است. امروزه دهها كتاب و مجله در زمينة دينورزي و كاربرد آن در زندگي انسان منتشر ميشود كه همگي بيانگر اهميت روزافزون نقش مذهب در زندگي بشر امروزي است و تحقيقات دامنهدار روانشناسي نيز در اين عرصه صورت ميگيرد. بررسيهاي علمي نشان ميدهد كه هر چه ميزان معنويت و دينداري افراد بيشتر باشد، مصونيت بيشتري در برابر بيماريهاي رواني و كژكاريهاي رفتاري پيدا ميكنند. اسپيلكا و همكاران با بهرهگيري از پژوهشهاي فراوان، تأثير مثبت دين را بر سلامت روان و اخلاق ثابت كردهاند. يونگ در كتاب روانشناسي و دين مينويسد: «كاملاً متقاعد شدهام كه اعتقادات و مناسك ديني لااقل از لحاظ بهداشت رواني اهميت خارقالعادهاي دارند.» باورها و رفتارهايي، از قبيل توكل به خداوند، صبر، دعا، زيارت، و غيره ميتوانند از طريق ايجاد اميد به نگرشهاي مثبت باعث آرامش دروني فرد شوند. باور به اينكه خدايي هست كه موقعيتها را كنترل ميكند و مسئول عبادت كنندههاست، تا حد زيادي اضطراب مرتبط با موقعيت را كاهش ميدهد، به طوري كه اغلب افراد مؤمن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با يك دوست بسيار صميمي توصيف كرده و معتقدند كه ميتوان از طريق اتكا و توسل به خداوند، اثر موقعيتهاي غيرقابل كنترل را به طريقي كنترل كرد . آرگيل بر اين باور است كه دين به پيروان خود، سلامت جسماني و رواني نيز عطا ميكند و با شفا دادن آلام روحي ارتباط دارد. افراد متدين در جامعه مدرن امروزي در مقايسه با سائر افراد سالمترند، زيرا آنها رفتار سالمي را در پيش ميگيرند. همچنين بهداشت رواني با تدين ذاتي و دروني فرد ارتباط دارد.
امروز بيش از هر زمان ديگر نيازمند تفكر و انديشه در باب تأثيرگذاري تقيدات ديني بر تمامي امور انساني، به ويژه مسائل عاطفي و روحي هستيم. امروزه بسياري از انديشمندان و صاحب نظران بر اين باورند كه دين تأثير انكارناپذيري بر سلامت روح و جسم و ديگر ابعاد زندگي بشر دارد و در ميان اديان الاهي، دستورات اسلام درباره بهداشت جسم، روان و ساير امور، كاملترين دستورات است. در فرهنگ و معارف اسلامي راههاي روشني براي دستيابي انسانها به زلال گواراي آرامش خاطر معرفي شده است كه عبادتها از مهمترين، سازندهترين و مؤثرترين آنهاست. از ميان همة عبادتها حج و مناسك آن جايگاه ويژهاي دارد. هم به نص آيات و روايات و هم به تجربه و كشف و مشاهدههاي باليني، يكي از بزرگترين و مهمترين عوامل سازندگي انسان و از بين رفتن نگرانيها، پريشانيها و افسردگيها، انجام حج است.
برخي مطالعات درباره نقش اجتماعات ديني بحث كردهاند. مجدتيموري نقش مراسم مذهبي، عبادتها و مكانهاي ديني را در بهداشت روان، بررسي كرده و با ارائه تحليلي در اين زمينه، نتيجه ميگيرد كه مراسم عبادي به شكل دستهجمعي در بهداشت رواني تأثير گذاشته و گذشته از احساس آرامشي كه حاصل همه مراسم عبادي دسته جمعي است، همدلي و هم داستاني و نزديك شدن انسانها به هم و نوعي يكپارچگي را به وجود ميآورد. اين امر، حالت خلسهاي را به جمع ميبخشد كه ناشي از فراموش كردن خود و توجه به حق است و تسكيندهنده اختلالهاي جسمي ورواني است. وي در پژوهشي ديگر «ارتباط احساس آرامش قبل و بعد از ورود نمازگزاران نماز جمعه تهران به اين مكان عبادي» را مطالعه كرده است. سيدغفور موسوي و همكاران در تحقيقي، رابطه حضور در اجتماعات مذهبي را با بيماريهاي حاد قلبي بررسي كردهاند. نتايج حاصل از اين تحقيق، تفاوت معنادار بين مبتلايان و گروه كنترل را از نظر شركت در مراسم و اجتماعات مذهبي در ماههاي قبل از ابتلا نشان ميدهد و مؤيد رابطه مثبت بين عدم حضور در اين اجتماعات و ابتلا به بيماريهاي حاد قلبي است.
موريس به نقش زيارت مذهبي در سلامتروان و كاهش اضطراب و افسردگي پرداخته است. وي تأثير زيارت ديني را بر افسردگي و اضطراب 24 بيمار سالمند بررسي كرده و دريافته است كه علائم بيماران بعد از زيارت رفتن، كاهش معناداري داشته و دستكم تا ده ماه پس از بازگشتن از زيارت هم اين تأثير ادامه دارد. صديقه يگانه رساله ارشد خود را در دانشگاه تربيت مدرس به بررسي «آثار تربيتي زيارت» اختصاص داده است. نيك زينت متين پژوهشي را با عنوان «تاثير فضاها و مكانهاي معنوي بر بهداشت رواني زائران مكه معظمه» انجام داده است. اين نتايج نشان ميدهد كه جو مذهبي و معنوي مكه و مدينه به ميزان زيادي در آرامش رواني تأثير دارد؛ يعني فقط عبادت خود فرد كه تغيير روحي است، مؤثر نبوده، بلكه فضاي معنوي محيط نيز بر آنها اثر گذاشته است. دولتشاهي و همكاران طي پژوهشي، نقش زيارت را در سلامت افراد بررسي كردهاند. خداپناهي و حيدري در تحقيقي «اثر آهنگ زيارت كعبه را بر سلامت عمومي حجاج» بررسي كردهاند. نتايج اين تحقيق نشان ميدهد كه نمره كل سلامت عمومي آزمودنيها در پسآزمون در مقايسه با پيشآزمون به طور معناداري بيشتر شده است. گفتني است كه اين تفاوت معنادار در خردهمؤلفههاي «نشانههاي بدني» و «اضطراب و بيخوابي» نيز مشاهده ميشود. گلزاري نيز مطالعهاي را به درخواست سازمان حج در خصوص ميزان و چگونگي تأثيرگذاري حج عمره روي دانشجويان عمرهگزار از زبان خودشان انجام داده است. نتايج اين نظرسنجي نشان ميدهد كه انجام عمره توسط دانشجويان مؤلفههايي، نظير آرامش رواني و امنيت خاطر، توجه به دين و معنويت، سازگاري اجتماعي با ديگران، توبه از گناهان، خودسازي اخلاقي، پرداختن به فعاليتهاي ديني، انگيزه مطالعه درباره دين واعتقادات مذهبي، ياري رساندن به نيازمندان و حتي انگيزه پيشرفت علمي را افزايش ميدهد. همچنين نتايج پژوهش ديگر گلزاري نشان ميدهد كه شركت در حج عمره دانشجويي موجب افزايش شادكامي و كاهش اختلال درسلامت رواني، نشانههاي بدني، اضطراب، اختلال كنشوري اجتماعي و افسردگي وخيم شده است.
حج يكي از شاخصهاي اسلام است و منعكسكننده بخش بزرگي از ابعاد اعتقادي، اجتماعي، سياسي، اخلاقي و عبادي دين است. علاوه بر اين، حج يكي از تأثيرگذارترين برنامههاي اسلام بر ابعاد روانشناختي انسان است. پيامبر اكرم رسيدن به كمال و سعادت واقعي را در عمل كردن به تركيبي از پنج برنامه كه يكي از آنها انجام مناسك حج است، ميداند: «عَنْ رَسُولِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: صَلُّوا خَمْسَكُمْ وَ صُومُوا شَهْرَكُمْ وَ أَدُّوا زَكَاةَ مَالِكُمْ وَ حُجُّوا بَيتَكُمْ تَدْخُلُوا جَنَّةَ رَبِّكُم.» در منابع ديني و سخنان ائمه اطهار جايگاه خاصي براي حج در نظر گرفته شده و آن را همتراز با قرآن و عترت طاهرين دانستهاند. همانطور كه قرآن، احكام و برنامههاي دين را براي تمام زندگي انسان دارد و همانطور كه عترت پيامبر بيانگر و روشنگر همه آن امور است، حج با محوريت كعبه نيز چنين نقش و جايگاه تأثيرگذار و فراگيري دارد. بنا به گفته اميرالمؤمنين حج پرچم اسلام است: «جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَي لِلْإِسْلَامِ عَلَماً.» پرچم، نمادي است كه سعي ميشود ويژگيها و ابعاد يك فرهنگ در آن تجلي يافته و حكايتگر آن باشد. حج، نمونه و نماد كوچكي است از اسلام بزرگ؛ گويي خداوند متعال اراده كرده است كه اسلام را در همه ابعادش، در يك عبادت جاي دهد تا حاجي تمام اسلام را يكباره تجربه كند. به همين علت ميتوان كنشها و آثار دين را در ابعاد مختلفش در حج و مناسك آن مشاهده كرد.
بنابراين، با توجه به تأثير گستردهاي كه پايبندي به دين و عمل به آموزههاي ديني ميتواند در ابعاد مختلف انسان داشته باشد و برخي از اين نقشها مورد مداقه روانشناسان دهههاي اخير روانشناسان قرار گرفته، پژوهش حاضر نيز بر آن شد تا اثربخشي يكي از مراسم آييني (مناسك عمره) را بر سطح سلامت رواني و نيز سطح شادكامي شركتكنندگان در مراسم عمره مفرده بررسي كند. با توجه به پيشينه تحقيق و مطالعات انجام شده توسط ديگر پژوهشگران، اين دو فرضيه در اين تحقيق به آزمون گذاشته ميشود:
1. انجام مناسك عمره مفرده موجب افزايش سطح شادكامي آزمودنيها ميشود؛
2. انجام مناسك عمره مفرده موجب كاهش سطح اختلال در سلامت رواني آزمودنيها ميشود.
روش
جامعه و گروه نمونه: جامعه آماري پژوهش حاضر كليه كاروانهاي دانشجويي سفر عمره سال 1386 كه تعداد كل آنها حدود سه هزار نفر بودند. از جامعه يادشده، گروه نمونهاي به حجم 230 نفر از دو كاروان به روش نمونهگيري خوشهاي انتخاب شد و 240 پرسشنامه توزيع شد. اما نمونه نهايي كه آزمودنيها در هر سه مرحله پيشآزمون، پسآزمون و پيگيري شركت و پرسشنامهها را تكميل كردند به 104 نفر تقليل يافت.
ابزار پژوهش؛ ابزارهاي مورد استفاده در اين تحقيق عبارتاند از:
الف) پرسشنامه شادكامي اكسفورد: فرم نهايي آزمون شادكامي آكسفورد 29 پرسش چهارگزينهاي دارد: (الف=0 تا د=3) كه در هر پرسش، فرد درباره خود از احساس ناشادي تا احساس شادي بسيار قضاوت ميكند. پايايي پرسشنامه در خارج از كشور با كمك ضريب آلفاي كرونباخ 89/0 و 90/0 و پايايي بازآزمايي طي هفت هفته 78/0 گزارش شده است. در ايران نيز آلفاي كرونباخ از 73/0 ـ 98/0 گزارش شده است. در پژوهش حاضر ضريب پايايي 93/0 به دست آمد. بالاترين نمره در اين پرسشنامه، 87 است كه بيانگر بالاترين حد شادكامي و كمترين نمره صفر است كه نشانه افسردگي فرد است.
ب). آزمون سلامت رواني گلدبرگ (28 ـ G.H.Q): اين آزمون در سال 1972م به وسيله گلدبرگ ارائه شد و ميتوان آن را به عنوان مجموعه پرسشهايي در نظر گرفت كه از پايينترين سطوح نشانههاي مشترك مرضي كه در اختلالات مختلف رواني وجود دارند، تشكيل شده است و منظور اصلي اين آزمون، ايجاد تمايز بين بيماري رواني و سلامت است. ميتوان اطلاعات مربوط به مقياس علايم جسماني، اضطراب، اختلال در كاركرد اجتماعي و افسردگي را از اين پرسشنامه به دست آورد. نمرهگذاري آزمون به روش ليكرت، چهار گزينه از0 ـ 3 از سمت راست تعلق ميگيرد كه در اين شيوه نمونهگذاري، نمرهاي بالاتر نشاندهنده سلامت عمومي ضعيفتر، و نمرهاي پايينتر نشاندهنده سلامت عمومي بهتر است. يعقوبي ضريب پايايي كلي اين آزمون را 88 /0 و ضريب پايايي خردهآزمونها را بين 50/0ـ81/0 گزارش كرده است. تقوي در روش آزمون ـ آزمون مجدد، ضريب پايايي كلي اين آزمون را 73 /0 و ضريب پايايي خرده آزمونها را بين 57/0 ـ 68/0به دست آورد.
روش اجراي پژوهش
اين پژوهش در سه مرحله پيشآزمون، پسآزمون و پيگيري صورت گرفته است. در مرحله اول، يك ماه قبل از عزيمت آزمودنيها به عمره در محل برگزاري جلسات آموزشي مناسك و معارف عمره مفرده و به صورت گروهي از آنها خواسته شد كه دو پرسشنامه شادكامي و سلامت رواني را تكميل كنند. در مرحلة دوم، در مكه معظمه يك روز پس از انجام عمرة مفرده از آزمودنيها به صورت گروهي خواسته شد همان دو پرسشنامه را براي بار دوم تكميل نمايند. پسآز بررسي و اطمينان از تكميل پرسشنامهها در دو مرحله پيشآزمون و پسآزمون توسط آزمودنيها، آزمونگر با در اختيار قرار دادن همان دو پرسشنامه به همراه پاكت نامه و آدرس پستي از دانشجويان خواست يك ماه پس از بازگشت به وطن، پرسشنامهها را براي مرحله سوم (پيگيري) تكميل نموده و از طريق پست براي پژوهشگر ارسال كنند. پس از ارسال و بررسي فرمهاي ارسالي، از مجموع 240 نفر از دو كاروان اعزامي 104 نفر توانسته بودند كه در هر سه مرحله پيشآزمون، پسآزمون و پيگيري، هر دو پرسشنامه را تكميل كنند. لازم به يادآوري است كه پرسشنامهها از مشخصات فردي عاري بود و آزمونگرها فقط با قراردادن يك كد تكراري در سه مرحله (كه فقط براي خود آزمودني قابل شناسايي بود) به تكميل سه مرحله آزمون كمك كردند.
يافتههاي پژوهش
يافتههاي توصيفي آزمودنيها در جدول شماره 1 آمده است كه تعداد شركتكنندگان، حداقل و حداكثر امتياز، ميانگين و انحراف استاندارد نمرههاي به دست آمده از متغيرهاي شادكامي و سلامت رواني و زيرمقياسهاي آنها ارائه شده است.
جدول شماره 1: شاخصهاي توصيفي متغيرهاي شادكامي و سلامت رواني و زيرمقياسهاي آنها
متغيرها تعداد حداقل حداكثر ميانگين انحراف استاندارد
شادكامي
رضايت از زندگي
حرمت خود
بهزيستي فاعلي
رضايت خاطر
خلق مثبت
سلامت رواني
نشانههاي جسماني
اضطراب و بيخوابي
نارساكنشوري اجتماعي
افسردگي
براي بررسي دو فرضيه پژوهش (تأثير مناسك عمره بر شادكامي و سلامت رواني شركتكنندگان)، از آزمون تحليل واريانس و آزمون شفه به تفكيك سه مرحله دريافت اطلاعات استفاده شد كه نتايج آن در جدولهاي 2 و 3 آمده است.
جدول شماره 2: مقايسه شادكامي و سلامت رواني شركتكنندگان در سه مرحله آزمون
متغير مرحله ميانگين مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات مقدارF سطح معني داري
شادكامي پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
سلامت رواني پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
بر اساس دادههاي جدول 2، ميانگين نمره شادكامي و سلامت رواني آزمودنيها تفاوت معناداري در سه مرحله آزمون دارد. براي مشخص شدن اختلاف بين مراحل سه گانه بررسي، از آزمون تعقيبي شفه استفاده شده است.
جدول شماره 3: نتايج آزمون شفه متغيرهاي اصلي
متغير (I) مرحله (J) مرحله تفاوت ميانگين(I-J) انحراف معيار سطح معناداري.
شادكامي پيشآزمون پسآزمون (*)
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون (*)
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
سلامت رواني پيشآزمون پسآزمون (*)
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون (*)
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
نتايج نشان ميدهد كه ميزان شادكامي در مرحله زمان انجام مناسك، به ميزان معناداري در مقايسه با مرحله قبل از انجام مناسك افزايش يافته است، اما تغيير معناداري در مرحله بعد از انجام مناسك مشاهده نشد.
در مورد ميزان سلامت رواني، نشان ميدهد كه ميزان سلامت رواني در مرحله زمان
انجام مناسك در مقايسه با قبل از انجام آن، كاهش يافته و تغيير معناداري در مرحله سوم،
رخ نداده است.
جدول شماره 4: مقايسه زيرمقياسهاي شادكامي شركتكنندگان در سه مرحله آزمون
زيرمقياسهاي شادكامي مرحله ميانگين مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات مقدارF سطح معناداري
رضايت از زندگي پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
حرمت خود پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
بهزيستي فاعلي پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
رضايت خاطر پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
خلق مثبت پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
بر اساس دادههاي جدول 4، ميانگين نمره رضايت از زندگي تفاوت معناداري بين سه مرحله آزمون دارد. در ساير زيرمقياسهاي شادكامي اختلاف معناداري بين سه مرحله آزمون وجود ندارد و آزمودنيها در سه مرحله در زيرمقياسهاي حرمتخود، بهزيستي فاعلي، رضايت خاطر و خلق مثبت نمره يكساني كسب كردهاند.
جدول 5: نتايج آزمون شفه مقايسه ميانگين نمره زيرمقياسهاي شادكامي در سه مرحله آزمون (قبل، حين و بعد از عمل)
زيرمقياسهاي شادكامي (I) مرحله (J) مرحله تفاوت ميانگين(I-J) انحراف معيار سطح معناداري.
رضايت از زندگي پيشآزمون پسآزمون (*)
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون (*)
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
حرمت خود پيشآزمون پسآزمون
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
بهزيستي فاعلي پيشآزمون پسآزمون
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
رضايت خاطر پيشآزمون پسآزمون
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
خلق مثبت پيشآزمون پسآزمون
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
نتايج آزمون شفه (جدول 5) در عوامل نشان ميدهد كه تغيير شادكامي به علت تغيير در عامل
رضايت از زندگي است؛ به اين معنا كه در زمان انجام مناسك عمره، ميزان رضايت فرد از
زندگي افزايش يافته است.
جدول شماره 6: مقايسه زيرمقياسهاي سلامت رواني شركتكنندگان در سه مرحله آزمون
مرحله ميانگين مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات مقدارF سطح معناداري
نشانههاي جسماني پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
اضطراب و بيخوابي پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
نارساكنشورياجتماعي پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
افسردگي پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري
جمع
بر اساس دادههاي جدول 6، ميانگين نمره نارساكنشوري اجتماعي و افسردگي تفاوت معناداري بين سه مرحله آزمون دارد. در ساير زيرمقياسهاي سلامت رواني، اختلاف معناداري بين سه مرحله آزمون وجود ندارد و آزمودنيها در سه مرحله در زير مقياسهاي نشانههاي جسماني و اضطراب و بيخوابي، نمره يكساني كسب كردهاند.
جدول 7: نتايج آزمون شفه مقايسه ميانگين نمره زيرمقياسهاي سلامت رواني در سه مرحله آزمون (قبل، حين و بعد از عمل)
زيرمقياسهاي سلامت رواني (I) مرحله (J) مرحله تفاوت ميانگين (I-J) انحراف معيار سطح معناداري.
نشانههاي جسماني پيشآزمون پسآزمون
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
اضطراب و بيخوابي پيشآزمون پسآزمون
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
نارساكنشورياجتماعي پيشآزمون پسآزمون (*)
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون (*)
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
افسردگي پيشآزمون پسآزمون (*)
پيگيري
پسآزمون پيشآزمون (*)
پيگيري
پيگيري پيشآزمون
پسآزمون
* P<0 .05
نتايج جدول 7 نشان ميدهد كه تأثير متغير سلامت رواني به علت تغيير معنادار عوامل نارساكنشوري اجتماعي و افسردگي است؛ به اين معنا كه انجام مناسك عمره، سبب كاهش افسردگي و افزايش كنشوري اجتماعي آزمودنيها شده است.
بنابراين، از مجموع نتايج به دست آمده از جدولهاي 2، 3، 4 و 5 به دست آمد كه هر دو فرضيه پژوهش تأييد ميشود؛ به اين معنا كه انجام مناسك عمره سطح شادكامي آزمودنيها را افزايش داده و موجب كاهش سطح اختلال سلامت رواني آنها ميشود.
يافته جانبي
اين پژوهش يك يافته جانبي نيز دارد. پژوهشگر با مقايسه نمرههاي شادكامي و سلامت رواني آزمودنيها به وجود همبستگي منفي(0.681-=R) معنادار(0.000=sig) بين شادكامي و سلامت رواني آنها دست مييابد. به منظور بررسي اين مطلب از ضريب همبستگي استفاده شده كه نتايج آن به شرح زير است:
ضريب همبستگي محاسبهشده بين سطح شادكامي و سلامت رواني در سطح P<0.01 برابر با (0.681-) ميباشد. اين بدين معناست كه شادكامي رابطه منفي و معناداري با سلامت رواني دارد. به عبارت ديگر، با افزايش سطح شادكامي، ميزان اختلال در سلامت رواني كاهش يافته است.
بحث و نتيجهگيري
نتايج پژوهش نشان ميدهد كه سطح سلامت رواني آزمودنيها تحت تأثير مراسم آييني عمره مفرده افزايش مييابد. اين نتيجه با پژوهشهاي متعددي كه به طور عام رابطه دينداري را با سلامت رواني بررسي كردهاند، همخوان است. همانطور كه برخي پژوهشهاي ديگر به طور خاص رابطه يكي از باورها يا رفتارهاي ديني را با سلامت رواني بررسي كرده و به وجود رابطه مثبت معناداري بين آنها دست يافتهاند. براي نمونه، نتايج تحقيق زهراكار نشان ميدهد كه رابطه دينداري و سلامت كلي، مثبت و معنادار است. مالشي به اين نتيجه دست يافته كه هر چه اعتقادات مذهبي و رفتارهاي مذهبي گروهي در فرد بيشتر باشد، سطح سلامت رواني نيز افزايش مييابد. يافتههاي گلزاري نيز حكايت از اين دارد كه انجام عمره مفرده توسط دانشجويان، سطح سلامت رواني آنها را افزايش ميدهد. احمدي همين نتيجه را در تحقيق خود در خصوص انجام مناسك حج گزارش كرده است. همچنين نتايج تحقيق خداپناهي و حيدري آن را تاييد ميكند.
براي تبيين اين نتيجه ميتوان گفت كه حضور در مكانهاي مذهبي و انجام مناسك ديني و عبادي بر ميزان سلامت عمومي تاثيرگذار است. آرگيل مدعي است اعمال مذهبي جنبه رفتاري و شكل بنيادي فعاليت ديني است و اين موجب خشنودي و سلامت جسماني و رواني پيروان خود ميشود. انجام عبادتها و مراسمهاي مذهبي به صورت جمعي، به منزله عامل حمايتكننده اجتماعي است. معمولاً مناسك عمره به صورت گروهي و دسته جمعي انجام ميگيرد، ميتواند به مثابه عامل حمايتكننده اجتماعي، باعث گشايش بسياري از مشكلات و رهايي از تنيدگي شود. گريفيت و همكاران وي طي تحقيقي نشان دادهاند كه مشاركت در مراسمهاي مذهبي و عبادتها، نتايجي مانند درمانگري رسمي در پي دارد. تخليه هيجاني و شركت در مراسم جمعي مذهبي، باعث كاهش تنش و رهايي از پريشانيهاي عاطفي ميشود.
تأييد فرضيه دوم پژوهش مبني بر اثربخشي مناسك عمره مفرده بر سطح شادكامي آزمودنيها با نتايج پژوهش گلزاري موافق است. نتايج اين تحقيق كه به اندازهگيري ميزان و چگونگي تأثيرگذاري عمره مفرده روي دانشجويان از زبان خودشان صورت گرفته، نشان ميدهد كه انجام عمره توسط دانشجويان مؤلفههايي نظير آرامش رواني و امنيت خاطر، توجه به دين و معنويت، سازگاري اجتماعي با ديگران، توبه از گناهان، خودسازي اخلاقي، پرداختن به فعاليتهاي ديني، انگيزه مطالعه درباره دين و اعتقادات مذهبي، ياري رساندن به نيازمندان و حتي انگيزه پيشرفت علمي را افزايش ميدهد.
در سطح خطوط كلي، نتايج اين پژوهش با نتايج تحقيق كاظمي مقدم و مهرابيزاده هنرمند، كه به «بررسي رابطه نگرش مذهبي با شادكامي و سلامت رواني دانشجويان» پرداختهاند، همسو است، نتيجه آن پژوهش نشان ميدهد كه رابطه مثبت معناداري بين نگرش مذهبي و شادكامي دانشجويان اين دانشگاه وجود دارد. همچنين نتايج پژوهش عليمحمدي و جانبزرگي نشان ميدهد كه همبستگي معنادار و مثبتى بين شادكامي ديني و سلامت روانشناختي وجود دارد. همچنين همبستگي معنادار و منفياي بين افسردگي و شادكامي وجود دارد. نتايج به دست آمده از پژوهش حيدري رفعت و عنايتي نوينفر نيز حاكي از آن است كه رابطه مثبت و معناداري بين نگرش ديني و شادكامي دانشجويان وجود دارد. در پژوهشي تحت عنوان بررسي رابطه دينداري و ميزان شادماني در بين دانشجويان به تفكيك جنسيت و وضيعت تأهل كه توسط قمري صورت گرفته، نشان ميدهد كه رابطه مثبت و معناداري بين دينداري و ميزان شادماني وجود دارد.
در تبيين اين يافته ميتوان گفت باور داشتن و عمل به رهنمودهاي ديني از مهمترين عوامل پديدآورنده احساس شادكامي است. قرآن در توصيف اهل ايمان ميفرمايد: «آنها كساني هستند كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن است، آگاه باشيد، كه با ياد خدا دلها آرامش مييابد.» «و هر كه از هدايت من پيروي كند، هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهد شد.» و آيات مشابه ديگر و حديث امام علي كه فرمود: «ياد خدا موجب شادماني هر متقي و لذت هر اهل يقيني است.» بنابراين، ميتوان گفت كه يكي از پيامدهاي ايمان به خداوند متعال و عمل ايماني، آرامش درون و شادكامي مؤمنان است. البته با توجه به شدت و ضعف ايمان در افراد، مراتب اين آرامش و شادكامي نيز متفاوت است. ايمان ديني ميتواند با فراهم ساختن شالودهاى براى معناداري زندگي، بر سلامت اثر بگذارد. ديندارى و معنويت، اين احساس اطمينان بخش را نيز فراهم ميآورد كه زندگى، منسجم، منظم و هدفمند است. پارك و فولكمن از تأثير اين جهانبينىهاى تلويحى يا باورهاى ضمنى در زندگى، به عنوان معنادهي كلي به جهان، سخن به ميان مىآورند.
تبيين روانشناختي ديگري كه درباره افزايش شادكامي عمرهگزار ميتوان بيان كرد آن است كه فرد با انجام مناسك عمره، با خداي خود رابطه نزديكتري پيدا كرده و در مكانهاي مقدس و معنوي با او مناجات ميكند. در واقع، احساس نزديكي به خدا به رضايت بيشتر از زندگي و خشنودي ميانجامد. تقرب به خداوند، قطع نظر از حضور در مكانهاي مقدس، با رضايت و خشنودي از زندگي همبستگي دارد. تجربه ديني و نيايش موجب افزايش خشنودي از زندگي ميشود.
- احمدي، محمدرضا، «اثربخشي مناسك حج بر سلامت رواني حجاج»، دوفصلنامة مطالعات اسلام و روانشناسي، سال 2، ش 3، 1387.
- ـــــ، حج در آئينه روانشناسي، قم، مؤسسه آموزشي امام خميني، 1390.
- آذربايجاني، مسعود، بررسي و نقد روانشناسي دين از ديدگاه ويليام جيمز، پاياننامه دكتري فلسفه دين، قم، دانشگاه قم، 1386.
- ـــــ، تهيه و ساخت آزمون جهتگيري مذهبي با تكيه بر اسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1382.
- استورا، جانبنيامين، تنيدگي يا استرس يبماري جديد تمدن، ترجمة پريرخ دادستان، تهران، رشد، 1377.
- تقوي، سيدمحمدرضا، «بررسي روائي و اعتبار پرسشنامه سلامت عمومي (GHQ)»، روانشناسي، 1380، سال پنجم، ش 20، ص21، ص17 تا 28.
- جانبزرگي، مسعود، «بررسي اثربخش رواندرمانگري كوتاه مدت در آموزش خود درمانگري، جهتگيري مذهبي اسلامي بر مهار اضطراب و تنيدگي»، روانشناسي، 1387، سال دوم، ش 8
- ـــــ، « جهتگيري مذهبي و سلامت روان»، پژوهش در علوم پزشكي، دوره 31، 1386، ش 4.
- خداپناهي، محمدكريم و محمود حيدري، «بررسي اثر آهنگ زيارت كعبه در سلامت عمومي حجاج»، روانشناسي، 1382، ش 28، ص 334، ص 331 تا 341.
- دولتشاهي، بهروز و همكاران، چكيده مقالات اولين همايش بينالمللي نقش دين در بهداشت رواني، تهران، معاونت پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي ايران، 1379.
- زهراكار، كيانوش، «بررسي رابطه دينداري و سلامت رواني»، انديشه شاهد، ش۱، ص۲۷۹ - ۲۹۰.
- عابدي، فرشته، و سرخي، زهرا، « رابطه هوش معنوي با صفات شخصيت در افراد بين 19 تا 50 سال»، پاياننامۀ كارشناسي، دانشگاه پيام نور مركز بهشهر، 1388.
- قرآن كريم، ترجمة ناصر مكارم شيرازي، قم، دارالقرآن الكريم، 1378.
- كار، آلان، روانشناسي مثبت، ترجمة حسن پاشاشريفي و جعفر نجفيزند، تهران، نشرسخن، 1385.
- گروسي فرشي، م ق. ماني، آ. بخشيپور، ع، « ارتباط بين ويژگي شخصيتي واحساس شادكامي در بين دانشجويان دانشگاه تبريز»، روانشناسي، دانشگاه تبريز، 1385، سال اول، ش1
- گلزاري، محمود، «تاثير عمره مفرده بر سلامت روان، شادكامي و عمل به باورهايديني دانشجويان»، دوفصلنامة مطالعات اسلام و روانشناسي، سال 4، ش 7، 1389.
- ـــــ، نظرسنجي از زائران عمره دانشجوئي، گزارش تحقيق، تهران، سازمان حج وزيارت، 1383.
- مجدتيموري، ميرمحمدولي، «مراسم مذهبي، عبادات و مكانهاي ديني در بهداشت روان»، چكيده مقالات اولين همايش نشر دين در بهداشت و روان، تهران، دانشگاه علوم پزشكي ايران، 1380.
- مطهري، مرتضي، مقدمهاي بر جهانبيني اسلامي 7ـ1، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1379.
- نهجالبلاغه، ترجمة جعفر شهيدي، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1372.1.
- نوري، ميرزاحسين، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آلالبيت، 1408ق.
- هدفيلد، جيمز، آرتور، روانشناسي و اخلاق، ترجمه: علي پريور، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چ سوم، 1374.
- آذربايجاني، مسعود، تهيه و ساخت آزمون جهتگيري مذهبي با تكيه بر اسلام، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1382.
- موسوي، سيدغفور و همكاران، رابطة حضور در اجتماعات مذهبي با بيماريهاي حاد قلبي" چكيده مقالات اولين همايش نشر دين در بهداشت و روان، تهران، دانشگاه علوم پزشكي ايران، 1380، ص 98.
- يگانه، صديقه، آثار تربيتي زيارت، تهران، دانشگاه تربيت مدرس، 1370.
- يعقوبي، ابواقاسم، « بررسي رابطه هوش معنوي با ميزان شادكامي داشجويان » پژوهش در نظامهاي آموزشي، ش 4، تابستان1389، ص85 -95.
- كاظميان مقدم، كبري و همكاران، « بررسي رابطه باورهاي مذهبي با خودپايي در دانشجويان دختر دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهبهان»، روانشناسي و دين، ش 4، زمستان 1388، ص 157- 181.
- عليمحمدي، كاظم و مسعود آذربايجاني،« بررسي رابطه بين شادكامي اسلامي و شادكامي روانشناختي در دانشجويان دانشگاه قم»، روانشناسي و دين، ش 3، پاييز 1388، ص 7- 28.
- حيدري، رفعت و همكاران، « رابطه بين نگرش ديني و شادكامي در بين دانشجويان دانشگاه تربيت مدرس»، روانشناسي و دين، ش 4، زمستان 1389، ص 61- 72.
- قمري، محمد، « بررسي رابطه دينداري و ميزان شادماني در بين دانشجويان»، روانشناسي و دين، ش 3، پائيز 1389، ص 76.
- Argyle, M. Psychology and religion, London: Routledge, 2000.
- Carlson, C. R., Bacaseta, P. E., Simonton, D. A. (1988). A controled evaluation of devotional meditation and progressive relaxation. Jornal of Psychology and Theology.16 .
- DiDuca, D., & Joseph, S. (1999). Assessing schizotypal traits in 13-18 year olds: Revising the JSS.Personality and Individual Differences, 27(4),p: 673-682.
- Foley, D. P. (1988). Eleven interpretations of personal suffering. Journal of Religion and Health, 27, p: 328-321.
- Jung, C.G. (1996). Religion and psychology, U.S.A.: Yale University Press.
- Kim , Y .M .& others .2004. Spirituality and affect : A function of changes in religious affiliation . Journal of family psychology.
- Kroll, I. & Sheehan, W. (1989). "Religious belives and practices among 52
- psychiatric in patient in Minnesota", American Journal of Psychiatry, p: 109-673.
- Loewenethal, K. M. (2007). Religion, culture and mental health. New York: Cambridge University Press.
- Mahoney, A., Pargament, K. I., Swank, A.M. &Swank , N. M. (2003). Religion and the Sanctification of Family Relationships.Review of Religious Research, 44(3), p: 220-236.
- Morris, P.A. (1983). The effect of pilgrimage on anxiety, depression and religious attitude, New York: Villard Books
- Park, C. L., &Folkman, S. (1997). "Meaning in the context of stress and coping", Review of General Psychology, v 1, p:.115-144.
- Spilka, B. Hood, R.W. Hunsberger, B. Gorsuch, R. (2003). The psycology of religion, 3th Edition.NY: Guilford press, U.S.A.
- World Health Organization. (2007). Mental health: strengthening mental health promotion. www. Who. Org.
- yang Kp, Mao XY. (2007) A study of nurses’ spiritual intelligence: a cross sectional questionnaire survey.