روان‌شناسی و دین، سال هفتم، شماره دوم، پیاپی 26، تابستان 1393، صفحات 125-136

    رابطه جهت‌گیری مذهبی، خوش‌بینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ جمال عاشوری / دانشجوي دكتراي روان‌شناسي تربيتي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات اصفهان / jamal_ashoori@yahoo.com
    محمدرضا صفاریان / استاديار گروه روان‌شناسي دانشگاه آزاد اسلامي مشهد
    نورالله یوسفی / كارشناس ارشد روان‌شناسي تربيتي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز
    چکیده: 
    این پژوهش با هدف بررسی ارتباط جهت گیری مذهبی، خوش بینی و هوش معنوی با سلامت معنوی انجام شد. جامعه آماری، همه مربیان قرآن شهر ری بودند. برای انجام این پژوهش، 120 مربی به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. همه آنها پرسش نامه های جهت گیری مذهبی، خوش بینی، هوش معنوی و سلامت معنوی را تکمیل کردند. داده ها به روش رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که جهت گیری مذهبی درونی، خوش بینی و هوش معنوی، با سلامت معنوی رابطه مثبت و معنادار داشتند (p<0/01). در یک مدل پیش بین صرفاً هوش معنوی، جهت گیری مذهبی درونی و خوش بینی توانستند 59 درصد از واریانس سلامت معنوی را پیش بینی کنند. بنابراین، برای افزایش سلامت معنوی نخست باید به آموزش هوش معنوی، سپس به آموزش جهت گیری مذهبی درونی و در نهایت، به آموزش خوش بینی اقدام کرد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship of Religious Orientation, Optimism and Spiritual Intelligence with the Spiritual Well-being of Instructors of the Qur'an
    Abstract: 
    The present research seeks to investigate the relationship of religious orientation, optimism and spiritual intelligence with spiritual well-being. The statistical universe includes all the instructors of the Quran in Shahr-e- Rey, from among whom 120 were selected randomly. They all completed questionnaires about religious orientation, optimism, spiritual intelligence and spiritual well-being. Stepwise regression was used to analyze the data. The research findings show that internal religious orientation, optimism and spiritual intelligence have a positive and significant relationship with spiritual health (p
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    سلامت معنوي يکي از ابعاد مهم سلامت محسوب مي‌شود. سلامت معنوي، ارتباط هماهنگ و يکپارچه را بين نيروهاي داخلي فراهم مي‌کند و با ويژگي‌هاي ثبات در زندگي، تناسب و هماهنگي، احساس ارتباط نزديک با خود، خدا، جامعه و محيط مشخص مي‌شود؛ نيروي يگانه‌اي است که ابعاد جسماني، رواني و اجتماعي را هماهنگ مي‌کند (فرنسلر، 1999). وقتي سلامت معنوي به‌طور جدي به خطر بيفتد، ممکن است فرد دچار اختلالات روحي مثل تنهايي، افسردگي و از دست دادن معنا در زندگي شود. سلامت معنوي، بعد مهم و برجسته يک زندگي سالم است كه موجب ايجاد زندگي هدف‌دار و معنادار مي‌شود و زندگي افراد از يک زندگي مادي به يک زندگي معنوي تبديل مي‌شود (لين و همكاران،‌ 2003). با توجه به مطالعه پیشینه پژوهشی درباره سلامت معنوی، از متغيرهاي مهم و مؤثر در سلامت معنوي مي‌توان جهت‌گيري مذهبي، خوش‌بيني و هوش معنوي را نام برد که در اين پژوهش به بررسي آنها مي‌پردازيم.
    يکي از عوامل مؤثر در سلامت معنوي جهت‌گيري مذهبي است. براساس نظريه آلپورت و راس، منظور از «جهت‌گيري مذهبي» گرايش به انجام اعمال و تفکرات مذهبي است که داراي دو بعد جهت‌گيري دروني و بيروني مي‌باشد (آلپورت و راس، 1967). در‌‌حالي‌که جهت‌گيري مذهبي دروني، فراگير و داراي اصول سازمان‌يافته و دروني‌شده است، جهت‌گيري مذهبي بيروني امري خارجي و ابزاري است که براي ارضاي نيازهاي فردي از قبيل مقام و امنيت مورد استفاده قرار مي‌گيرد. پژوهش‌هاي فراواني نشان داده‌اند که مذهب داراي يک ارتباط مثبت با سلامت معنوي است و افراد با جهت‌گيري مذهبي دروني به دين و دينداري، به يک عامل اصلي براي احساس معنا در زندگي رسيده‌اند. همان‌طور که آذربایجانی مطرح می‌کند: وقتی فرد دیندار و مذهبی محسوب مي‌شود که از درون یک احساس تعهد برای انجام اعمال مذهبی مي‌کند و هدف او از انجام اعمال مذهبی، رضایت پروردگار مي‌باشد (آذربايجاني، 1385، ص 47). از‌جمله پژوهش‌ها مي‌توان به پژوهش مک فارلند (2009) اشاره کرد که به اين نتيجه رسيد افرادي که به مراسم مذهبي مقيدند، سلامت معنوي بالاتري دارند. به‌طور خلاصه، پژوهش‌ها گزارش کردند افراد با جهت‌گيري دروني نسبت به افراد با جهت‌گيري بيروني، از سلامت معنوي بالاتري برخوردارند (المر و همكاران، 2003؛ گبلر، 2004، ص 97؛ مك‌فارلند، 2009، ص 135؛ ويليامز، 2010؛ كانست و همكاران،‌ 2012؛ چو و همكاران، 2013؛ بهرامي ‌و حسنی، 1384؛ جان‌بزرگی، 1386؛ پاکيزه، 1387، ص 145؛ عسگري و همکاران، 1388؛ عارفی و محسن‌زاده، 1390).
    يکي ديگر از عوامل مؤثر بر سلامت معنوي، خوش‌بيني است. روان‌شناسي نوين سعي دارد تا علاوه بر مشکلات رواني بر جنبه‌هاي مثبت زندگي تأکيد کند. بر اين اساس، هدف روان‌شناسي مثبت علاوه بر ترميم و مداوي بيماري‌ها، ايجاد و بهبود کيفيت زندگي مثبت است (سليگمن و سيکزنتميهالي، 2000). خوش‌بيني به جهت‌گيري‌‌اي اشاره دارد که در آن پيامدهاي مثبت در انتظارند. اين پيامدها به‌عنوان نتايج عوامل ثابت، کلي و دروني در نظر گرفته مي‌شوند. اگر ادراک انسان با يک مفهوم مثبت از خود، جهان و آينده همراه باشد، نه‌تنها در اداره رخدادهاي زندگي، بلکه در کنار آمدن با حوادث استرس‌زا نيز به افراد کمک مي‌کند. خوش‌بيني با پشتکار، موفقيت تحصيلي، سلامتي و کاهش ضربه‌هاي عاطفي، رابطه مثبت دارد (پترسون، 2000). به‌طور خلاصه، پژوهش‌ها به رابطه مثبتي ميان خوش‌بيني و سلامت معنوي دست يافته‌اند (گبلر، 2044، ص 99؛ مورگان و همكاران، 2066؛ مك‌فارلند، 2009، ص 136؛ برگ، 2011؛ چن و يان، 2013؛ شهني ييلاق و همكاران، 1383؛ عطاري و همكاران، 1385؛ عسگری و همکاران، 1388؛ پورسردار و همکاران، 1392).
    هوش معنوي اخيراً نظر بسياري از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. اين هوش مي‌تواند احساس ارتباط با يک قدرت برتر يا يک وجود مقدس را تسهيل کند (سيسک و تورنس، 2001، ص 33). سازه هوش معنوي به‌طور گسترده توسط زوهار و مارشال (2000) مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. به نظر آنان، معنويت به‌معناي اجتناب از زندگي و مشکلات و بلاتکليفي نيست، بلکه ما به کمک معنويت نيازهايمان را شناسايي و بيان و مشکلاتمان را حل مي‌کنيم و با استفاده از آن مي‌توان حوادث و رخدادهاي زندگي را از لحاظ معنادهي غني‌تر کرد. آنان بيان کردند با استفاده از هوش معنوي، مي‌توان ميل و قابليت فرد را براي رسيدن به هدف رشد داد. آنان هوش معنوي را حل کردن مسائلي دانسته‌اند که ماهيتي منطقي، معنايي و ارزشي دارد. آنان با تأييد وجود هوش معنوي، آن را استعدادي مي‌دانند که انسان در حل مسائل معنوي و ارزشي خود به کار مي‌گيرد و زندگي خود را در حالتي گسترده از وسعت، غنا و معنا قرار مي‌دهد. به‌طور خلاصه، پژوهش‌ها نشان دادند که هوش معنوي با سلامت معنوي رابطه مثبت و معناداري دارند (زوهار و مارشال، 2000، ص 97؛ موس و دابسون، 2006، ص 28؛ كينگ، 2008، ص 161؛ محمدياري، 2012؛ كدخدا و جهاني، 2012؛ ابراهيمي‌کوهبناني و همكاران، 2013؛ معلمی و همكاران، 1389).
    گرچه مطالعات پيشين به بررسي ارتباط جهت‌گيري مذهبي، خوش‌بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي اشاره داشته‌اند، ولي يکي از نارسايي‌هاي اصلي اين مطالعات، عدم توجه به نقش همزمان اين متغيرها در پيش‌بيني سلامت معنوي است. هنگامي‌که همه اين متغيرها در يک مدل پيش‌بين همزمان در نظر گرفته شوند، کدام‌‌يک آگاهي بيشتري از سلامت معنوي خواهد داد؟ افزون بر اين، با توجه به نقش و اهميت سلامت معنوي مربيان، هدف اين پژوهش بررسي ارتباط همزمان جهت‌گيري مذهبي، خوش‌بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي مربيان است. بنابراين، فرضیه و سؤال‌هاي پژوهش عبارتند از:
    متغيرهاي جهت‌گيري مذهبي، خوش‌بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي مربيان قرآن رابطه دارند.
    سهم هر‌يک از متغيرهاي جهت‌گيري مذهبي، خوش‌بيني و هوش معنوي در پيش‌بيني سلامت معنوي مربيان چقدر است؟
    کدام‌‌يک از متغيرهاي جهت‌گيري مذهبي، خوش‌بيني و هوش معنوي مي‌توانند پيش‌بيني کننده قوي‌تري در پيش‌بيني‌سلامت معنوي مربيان است؟
    روش تحقيق
    طرح پژوهش در اين مطالعه، توصيفي – تحليلي و از نوع همبستگي مي‌باشد. جامعه اين پژوهش را کليه مربيان قرآن آموزش و پرورش شهر ري تشکيل دادند. براي انتخاب نمونه، از روش نمونه‌گيري تصادفي ساده استفاده شد. براساس فرمول پيشنهادي تاباخنيک و فيدل (2007) حداقل حجم نمونه لازم در مطالعات همبستگي از رابطه N ≥ 50 + 8 M محاسبه مي‌شود. N حجم نمونه و M تعداد متغيرهاي پيش‌بين (مستقل) مي‌باشد. در اين مطالعه، تعداد متغيرهاي پيش‌بين 4 متغير است، ازاين‌رو، براي اطمينان از حجم نمونه در اين مطالعه 120 مربي قرآن انتخاب شدند. همچنين براي جمع‌آوري داده‌ها از چهار پرسش‌نامه زير استفاده شد.
    1. پرسش‌نامه جهت‌گيري مذهبي: اين پرسش‌نامه توسط آلپورت و راس طراحي شده که شامل 21 گويه است. در اين مقياس، پاسخ هر گويه با استفاده از مقياس درجه‌اي ليکرت نمره‌گذاري مي‌شود (آلپورت و راس، 1967، ص 138). نمره هر مقياس با جمع کردن نمره گويه‌هاي سازنده آن مقياس به‌دست مي‌آيد. هر‌چه نمره آزمودني در يک مقياس بيشتر باشد، به ميزان بيشتري داراي آن ويژگي است. اين ابزار در سال 1378 ترجمه و هنجاريابي شده است. اعتبار آن با روش آلفاي کرونباخ 71/0 و با روش بازآزمايي 74/0 به‌دست آمد (مختاري و همكاران، 1380). در اين مقياس، 21 سؤالي عبارات 1 تا 12 براي سنجش جهت‌گيري بيروني مذهبي و عبارات 13 تا 21 جهت‌گيري دروني مذهبي را مي‌سنجد. در اين مطالعه، ضرايب اعتبار جهت‌گیری مذهبی درونی و جهت‌گیری مذهبی بیرونی با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 77/0 و 79/0 محاسبه شد.
    2. پرسش‌نامه خوش‌بيني: اين پرسش‌نامه توسط پترسون و همکاران (1988) طراحي و اولين‌بار توسط شهني ييلاق و همکاران (1382) ترجمه و تعيين اعتبار شده است. اين ابزار، متشکل از دوازده موقعيت فرضي شامل شش موقعيت مثبت و شش موقعيت بد مي‌باشد که آزمودني بايد خود را در تک‌تک اين موقعيت‌ها فرض کرده و سپس به سؤالات مربوط به هر موقعيت پاسخ دهند. پترسون و همکاران (1982)، اعتبار کل پرسش‌نامه را 69/0 و شهني ييلاق و همکاران (1382) اعتبار کل پرسش‌نامه را 67/0 گزارش کردند (عسگري و همکاران، 1388). در اين مطالعه، ضريب اعتبار خوش‌بینی با روش آلفاي کرونباخ 71/0 محاسبه شد.
    3. پرسش‌نامه هوش معنوي: اين پرسش‌نامه توسط عبداله‌زاده و همکاران (1388) ساخته شد که داراي 29 گويه است. در اين مقياس، پاسخ هر گويه با استفاده از مقياس پنج درجه‌اي ليکرت نمره‌گذاري مي‌شود. نمره هر مقياس با جمع کردن نمره گويه‌هاي سازنده آن مقياس به‌دست مي‌آيد، هر‌چه نمره آزمودني در يک مقياس بيشتر باشد، به ميزان بيشتري داراي آن ويژگي است. عبداله‌زاده و همکاران (1388) اعتبار کل پرسش‌نامه را با روش آلفاي کرونباخ 89/0 گزارش کردند. همچنين علاوه بر روايي صوري، که با نظر متخصصان تأييد شد، همبستگي همه سؤال‌ها بالاي 3/0 بودند. در اين مطالعه، ضريب اعتبار هوش معنوی با روش آلفاي کرونباخ 87/0 محاسبه شد.
    4. پرسش‌نامه سلامت معنوي: اين پرسش‌نامه توسط پولوتزين و اليسون (1982) طراحي شده است. اين ابزار شامل 20 گويه است که 10 گويه مربوط به سلامت مذهبي و 10 گويه مربوط به سلامت وجودي است. گويه‌ها به‌صورت مقياس شش درجه‌اي ليکرت نمره‌گذاري مي‌شوند. دامنه نمرات بين 120-20 است، که افراد از لحاظ معنوي داراي سه سطح پايين (40-20)، متوسط (99-41) و بالا (120-100) تقسيم‌بندي مي‌شوند. همچنين رضايي (1385) اعتبار آن را با روش آلفاي کرونباخ 82/0 گزارش کرد (شريف‌نيا و همکاران، 1391). در اين مطالعه، ضريب اعتبار سلامت معنوی با روش آلفاي کرونباخ 83/0 محاسبه شد.
    لازم به يادآوري است که از روش‌هاي آمار توصيفي، يعني شاخص‌هاي گرايش مرکزي و پراکندگي براي توصيف توزيع متغيرها و از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون گام به گام براي آزمون فرض‌هاي آماري استفاده شد. همچنين براي تحليل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS-19 استفاده شد.
    يافته‌هاي تحقيق
    شرکت‌کنندگان اين پژوهش، 120 مربي قرآن با ميانگين سني 2/37 سال بودند. مربيان از طبقه اجتماعي – اقتصادي متوسط انتخاب شدند. براي بررسي روابط ميان متغيرها از جدول ضرايب همبستگي پيرسون استفاده شد.
    جدول 1: ميانگين و انحراف استاندارد، ضرايب همبستگي و اعتبار متغيرهاي پژوهش (n=120)
    متغير    M    SD    1    2    3    4
    1. جهت‌گيري مذهبي دروني    95/2    76/0                
    2. جهت‌گيري مذهبي بيروني    73/2    69/0    *23/0            
    3. خوش‌بيني    27/3    05/1    *19/0    07/0        
    4. هوش معنوي    78/3    82/0    **32/0    *18/0-    **38/0    
    5. سلامت معنوي    24/4    98/0    **47/0    12/0-    **53/0    **62/0
    *p<0.05 **p<0.01
    يافته‌ها حاکي از آن است که ميان جهت‌گيري مذهبي دروني، خوش‌بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنين جهت‌گيري مذهبي بيروني، با سلامت معنوي رابطه منفي داشت؛ اما اين رابطه معنادار نبود. ساير روابط حاکي از آن است که جهت‌گيري مذهبي دروني با جهت‌گيري مذهبي بيروني، خوش‌بيني و هوش معنوي رابطه مثبت و معنادار و جهت‌گيري مذهبي بيروني با هوش معنوي رابطه منفي و معنادار دارد. خوش‌بيني با هوش معنوي رابطه مثبت و معنادار دارد. ساير متغيرها روابط معناداري نداشتند. براي مشخص کردن توان پيش‌بيني و مؤثرترين متغيرها، از جدول خلاصه رگرسيون گام به گام و ضرايب رگرسيون استفاده شد.
    جدول 2: خلاصه تحليل رگرسيون با مدل گام به گام و ضرايب استاندارد و غيراستاندارد
    مدل    متغير پيش‌بين    R    R2    تغيير R    تغيير F    df1    df2    احتمال    غيراستاندارد
    ß    استاندارد شده
    Beta
    1    هوش معنوي    62/0    384/0    384/0    06/57    1    118    001/0    74/1    576/0
    2    هوش معنوي جهت‌گيري مذهبي دروني    71/0    504/0    120/0    29/10    1    117    001/0    493/0    193/0
    3    هوش معنوي جهت‌گيري مذهبي دروني خوش‌بيني    77/0    592/0    088/0    84/8    1    116    005/0    852/0    144/0
    يافته‌ها نشان داد كه در مدل نخست هوش معنوي، بيشترين نقش را در پيش‌بيني سلامت معنوي داشته است. ضريب همبستگي اين متغير با سلامت معنوي 62/0 بوده و اين متغير توانسته حدود 38 درصد از تغييرات سلامت معنوي را پيش‌بيني کند. در مدل دوم پس از هوش معنوي، جهت‌گيري مذهبي دروني وارد معادله شده است. ضريب همبستگي اين دو متغير با سلامت معنوي 71/0 بوده و اين دو متغير توانسته‌اند حدود 50 درصد از تغييرات سلامت معنوي را پيش‌بيني کنند. ورود اين متغير توانسته 12 درصد توان پيش‌بيني را افزايش دهد. در مدل سوم، سومين متغيري که وارد معادله شده خوش‌بيني بوده که با ورود اين متغير، ضريب همبستگي اين سه متغير با سلامت معنوي 77/0 شده که اين سه متغير، توانسته‌اند حدود 59 درصد از تغييرات سلامت معنوي را پيش‌بيني کنند. ورود خوش‌بيني توانسته حدود 9 درصد توان پيش‌بيني را افزايش دهد.
    با قبول ترتيب ورود متغيرها و با توجه به بتاي استاندارد متغير هوش معنوي، با بتاي استاندارد معادل 576/0 بيشترين سهم را در پيش‌بيني تغييرات سلامت معنوي داشته، سپس متغير جهت‌گيري مذهبي دروني با بتاي استاندارد 193/0 نقش مؤثري و در نهايت، متغير خوش‌بيني با بتاي استاندارد 144/0 نقش مؤثري در پيش‌بيني سلامت معنوي داشته است.
    بحث و نتيجه‌گيري
    اين پژوهش با هدف تعيين رابطه جهت‌گيري مذهبي، خوش‌بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي مربيان قرآن انجام شد. يافته‌ها نشان داد ميان جهت‌گيري مذهبي دروني، خوش‌بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. هوش معنوي، جهت‌گيري مذهبي دروني و خوش‌بيني در يک مدل پيش‌بين توانستند 59 درصد از واريانس سلامت معنوي را پيش‌بيني کنند.
    در اين پژوهش، جهت‌گيري مذهبي دروني، با سلامت معنوي رابطه مثبت و معنادار و جهت‌گيري مذهبي بيروني، با سلامت معنوي رابطه معناداري نداشت. اين يافته با پژوهش‌هاي المر و همکاران (2003)؛ گبلر (2004)؛ مک فارلند (2009)؛ ويليامز (2010)؛ کانست و همکاران (2012)؛ وانگ و همکاران (2013)؛ بهرامي ‌و حسنی (1384)؛ جان‌بزرگی (1386)؛ پاکيزه (1387)؛ عسگري و همکاران (1388)؛ عارفی و محسن‌زاده (1390) همسو بود. يک تبيين احتمالي اينکه، اگر مذهب را دروني تعبير کنيم نسبت به زماني که بيروني تعبير کنيم، از سلامت معنوي بالاتري برخورداريم. افراد داراي جهت‌گيري دروني، برخلاف افرادي که جهت‌گيري بيروني دارند، مذهب را به‌مثابه هدف در نظر مي‌گيرند و يک نظام دروني ارزشي قوي دارند. همچنين جهت‌گيري دروني احساس تعهد، وظيفه‌شناسي و رضايت افراد را ارتقا مي‌بخشد که اين امر موجب افزايش موفقيت افراد مي‌شود. در نهايت، اين مسئله موجب افزايش سلامت آنان مي‌شود. تبيين ديگر اينکه، فرد مذهبي به يک مبدأ متعالي اعتقاد دارد. چنين فردي با اتکا به قدرت الهي و اعتماد به خداي حاضر و قادر، احتمال وقوع رخدادهاي خوشايند را براي خود بيشتر مي‌داند و رخدادهاي ناخوشايند را با توکل به نيروي ايمان خود به‌راحتي پشت سر مي‌گذارد. اين امر موجب مي‌شود از سلامت معنوي بيشتري برخوردار باشد.
    خوش‌بيني با سلامت معنوي رابطه مثبت و معنادار داشت. اين يافته با پژوهش‌هاي گبلر (2004)؛ مورگان و همکاران (2006)؛ مک فارلند (2009)؛ برگ (2001)؛ چن و يان (2013)؛ شهني ييلاق و همکاران (1383)؛ عطاري و همکاران (1385)؛ عسگری و همکاران (1388)؛ پورسردار و همکارن (1392) همسو بود. در تبيين اين يافته بايد گفت: خوش‌بيني از خصوصيات مثبت انسان است که در آن پيامدهاي مثبت به‌عنوان يک عامل دروني و ثابت درنظر گرفته مي‌شوند. زماني که ادراک انسان با مفهوم مثبت از خود همراه باشد، علاوه بر اينکه در امور روزمره ياري‌دهنده است، در سازگاري با رخدادهاي تنش‌زا به انسان کمک مي‌کند. در نتيجه، فرد خوش بين کمتر دچار اختلالات رواني شده و از سلامت بيشتري برخوردار است. تبيين ديگر اينکه، خوش‌بيني موجب درک بهتر از خود شده و زمينه را براي هماهنگي قواي جسماني و روحاني انسان فراهم مي‌کند و اين امر باعث افزايش سلامت معنوي مي‌شود.
    هوش معنوي، با سلامت معنوي رابطه مثبت و معنادار داشت. اين يافته با پژوهش‌هاي زوهار و مارشال (2000)؛ موس و دابسون (2006)؛ کينگ (2008)؛ محمدياري (2012)؛ کدخدا و جهاني (2012)؛ ابراهيمي‌کوهبناني و همکاران (2013)؛ معلمي ‌و همکاران (1389) همسو بود. در تبيين اين يافته بايد گفت: هوش معنوي همان‌طور که زوهار و مارشال (2000) بيان کرده‌اند، بعد مهم و برجسته يک زندگي سالم است که منجر به هدفدار شدن و معنادار شدن زندگي مي‌شود. افرادي که رويدادهاي زندگي را معنادار درک مي‌کنند، راحت‌تر با آنها کنار مي‌آيند، اين امر سبب مي‌شود آنان از سلامت معنوي بالاتري برخوردار باشند. همچنين همبستگي بالاي هوش معنوي و سلامت معنوي، شايد به اين دليل باشد که اين دو سازه با هم همپوشي زيادي دارند.
    در اين مطالعه، مشخص شد در يک مدلي که جهت‌گيري مذهبي، خوش‌بيني و هوش معنوي به‌طور همزمان براي پيش‌بيني سلامت معنوي رقابت نمايند، هوش معنوي، جهت‌گيري مذهبي دروني و خوش‌بيني مؤثرترين متغيرها در پيش‌بيني سلامت معنوي هستند. در اين مدل، هوش معنوي بالاترين وزن استاندارد را داشت. پس آنچه که در سلامت معنوي نقش عمده‌اي ايفا مي‌کند، نخست اين است که افراد چقدر رخدادهاي زندگي را به يک قدرت برتر يا وجود مقدس ارتباط دهند و آنها را در حالتي گسترده از وسعت، غنا و معنا قرار دهند. بنابراين، براي افزايش سلامت معنوي مشاوران و درمانگران، نخست بايد به آموزش هوش معنوی از طریق مولفه‌های آن بپردازند. براساس مدل کینگ (2008)، شامل چهار مؤلفه تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، آگاهی متعالی و توسعه حالت هشیاری است، سپس به آموزش جهت‌گيري مذهبي دروني و در نهایت، به آموزش نگاه مثبت به همه مسائل زندگی یا خوش‌بيني اقدام نمايند.
    نخستين و مهم‌ترين محدوديت اين مطالعه، استفاده از روش همبستگي است. ازاين‌رو، روابط کشف شده را نمي‌توان به‌عنوان روابط علي فرض کرد. شايد اين روابط ناشي از اثر ساير متغيرها باشد. محدوديت ديگر، اين مطالعه، استفاده از ابزارهاي خودگزارش‌دهي است. بسياري از اين ابزارها ممکن است پاسخ‌هايي را جمع‌آوري کنند که ديگران تصور مي‌کنند بايد درست باشد. افراد ممکن است خويشتن‌‌نگري کافي نداشته باشند و مسئولانه به گويه‌ها پاسخ ندهند. با توجه به يافته‌هاي به‌دست‌آمده، پيشنهاد مي‌شود ازآنجاکه اين پژوهش در مربيان قرآني انجام شد، پيشنهاد مي‌شود اين پژوهش با ساير مربيان دروس و مقاطع تحصيلي ديگر انجام شود. آيا نگرش دبيران اين دروس و مقاطع به سلامت معنوي نسبت به نگرش مربيان قرآن به سلامت متفاوت است؟ به هر حال، به نظر مي‌رسد پژوهش‌هاي بيشتري بايد در اين زمينه صورت گيرد.
     
     

    References: 
    • آذربایجانی، مسعود، 1385، تهیه و ساخت آزمون جهت‌گیری مذهبی با تکیه بر اسلام، چ دوم، قم، زیتون.
    • بهرامی، احسان و کتایون حسنی، 1384، «نقش مقابله‌های مذهبی و خوش‌بینی معنوی در تبیین سلامت روان»، روان‌شناسی و دین، دوره سوم، ش 3، ص 249-260.
    • پاکيزه، علي، 1387، «بررسي مقايسه‌اي سلامت رواني دانشجويان و تأثير فعال‌سازي مفهوم معنويت بر آن» در: مجموعه مقالات چهارمين سمينار سراسري بهداشت رواني دانشجويان، شیراز، دانشگاه شیراز.
    • پورسردار، نوراله و همكاران، 1392، «تأثیر خوش‌بینی (تفکر مثبت) بر سلامت روانی و رضایت از زندگی: یک مدل روان‌شناختی از بهزیستی»، حکیم، دوره شانزدهم، ش 1، ص 42-49.
    • جان‌بزرگی، مسعود، 1386، «جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان»، پژوهش در پزشکی، دوره سي‌ويكم، ش 4، ص 345-350.
    • شريف‌نيا، سيدحميد و همكاران، 1391، «تأثير دعا بر سلامت معنوي بيماران همودياليزي»، پرستاري مراقبت ويژه، دوره پنجم، ش 1، ص 29-34.
    • شهني ييلاق، منيجه و همكاران، 1383، «بررسي رابطه علي بين نگرش‌هاي مذهبي، خوش‌بيني، سلامت رواني و سلامت جسماني دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز»، علوم تربيتي و روان‌شناسي دانشگاه اهواز، دوره يازدهم، ش 2و 1، ص 19-34.
    • عارفی، مختار و فرشاد محسن‌زاده، 1390، «ارتباط بین جهت‌گیری مذهبی، سلامت روان و جنسیت»، تحقیقات زنان، دوره پنجم، ش 3، ص 126-141.
    • عبداله‌زاده، حسن و همكاران، 1388، هوش معنوي (مفاهيم، سنجش و کاربردهاي آن)، تهران، روان‌سنجي.
    • عسگري، پرويز و همكاران، 1388، «رابطه اعتقادات مذهبي و خوش‌بيني با سلامت معنوي دانشجويان دانشگاه آزاد اهواز»، يافته‌هاي نو در روان‌شناسي، دوره دهم، ش 1، ص 27-39.
    • عطاري، يوسفعلي و همكاران، 1385، «بررسي روابط ساده و چندگانه نگرش مذهبي، خوش‌بيني و سبک‌هاي دلبستگي با رضايت زناشويي دانشجويان مرد متأهل دانشگاه اهواز»، علوم تربيتي و روان‌شناسي دانشگاه اهواز، دوره سيزدهم، ش 1، ص 93-110.
    • معلمی، صدیقه و همكاران، 1389، «بررسی رابطه سلامت روان، هوش معنوی و افکار نارکارآمد در دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان»، اصول بهداشت روانی، دوره دوازدهم، ش 4، ص 702-709.
    • مختاری، عباس و همکاران، 1380، «رابطه جهت‌گیری مذهبی با میزان تنیدگی»، روان‌شناسی، دوره پنجم، ش 1، ص 56-67.
    • Allport, Gordon W, & Ross J Michael, 1967, Personal Religious Orientation and Prejudice, Journal of Personality and Social Psychology, v. 5, p. 432-443.
    • Berg, T, 2011, The modification of compounds by attributive adjectives, Journal of Language Sciences, v. 33 (5), p. 725-737.
    • Chen, P, & Yan, L. N, 2013, Health-related quality of life in living liver donors after transplantation, Hepatobiliary & Pancreatic Diseases International, v. 10 (4), p. 356-361.
    • Chui, W. H, & et al, 2013, Spirituality and punitiveness: An exploration of Christian, Buddhist, and non-religious attitudes towards crime, International Journal of Law, Crime and Justice, v. 41 (1), p. 1-15.
    • Ebrahimi Koohbanani, SH, & et al, 2013, The Relationship Between Spiritual Intelligence and Emotional Intelligence with Life Satisfaction Among Birjand Gifted Female High School Students, Journal of Social and Behavioral Sciences, v. 84 (9), p. 314-320.
    • Elmer, Lori D, & et al, 2003, Transpersonal psychology, physical health, and mental health: Theory, research and practice, Journal of Humanistic Psychologist, v. 31, p. 159-181.
    • Fernsler, J. I, & et al, 1999, Spiritual wellbeing and demands of illness in people with colorectal cancer, Journal of Cancer Nursing, v. 22, p. 134-140.
    • Gabler,W.M, 2004, The Relationship of Prayer and Internal Religiosity to Mental and Spiritual Well-being, Master thesis, University of Wisconsin-Stout.
    • Kadkhoda, M, & Jahani, H, 2012, Problem-solving capacities of spiritual intelligence for artificial intelligence, Journal of Social and Behavioral Sciences, v. 32, p. 170-175.
    • King, David B, 2008, Rethinking claims of spiritual intelligence: A definition, model & measure. Unpublished master‘s thesis. Trent University.
    • Kunst, J. R, & et al, 2012, Coping with Islamophobia: The effects of religious stigma on Muslim minorities’ identity formation, International Journal of Intercultural Relations, v. 36 (4), p. 518-532.
    • Lin, Hung. R, & et al, 2003, Psycho-spiritual well-being in patients with advanced cancer: an integrative review of the literature, Journal of Advanced Nursing, v. 44, p. 69-80.
    • McFarland, Michael. J, 2009, Religion and Mental Health Among Older Adults: Do the Effects of Religious Involvement Vary by Gender? Department of Sociology, University of Texas, Austin, TX 78705.
    • Mohammadyari, GH, 2012, Relationship between Parent's Spiritual Intelligence, Level of Education and Children's Mental Health, Journal of Social and Behavioral Sciences, v. 69, p. 2114-2118.
    • Morgan. P. D, & et al, 2006, Spiritual well-being, religious coping, and the quality of life of African American breast cancer treatment: a pilot study, Department of Nursing, Fayetteville State University, v. 17 (2), p. 73-77.
    • Moss, Erin. L, & Dobson, Keith, 2006, The place of spirituality in psychological end of life care. WWW.epsychologist.org.
    • Peterson, Christopher, 2000, The future of optimism, American Psychologist, v. 55, p. 44-55.
    • Seligman, Martin, E, & Csikszentmihalyi, Mihaly, 2000, Positive psychology: An Introduction, Journal of American Psychologist, v. 55 (1), p. 5-14.
    • Sisk, D.A, & Torrance, E.P, 2001, Spiritual intelligence: Developing higher Consciousness, Buffalo, New York: creative Education foundation Press.
    • Tabakhnick, B. G, & Fidell, L. S, 2007, Using multivariate statistics (5th ed.), Boston: Allyn & Bocon.
    • Williams, A, 2010, Spiritual therapeutic landscapes and healing: A case study of Students. Anne de Beaupre, Quebec, Canada, Journal of Social Science & Medicine, v. 70 (10), p. 1633-1640.
    • Zohar, Danah, & Marshall, Ian, 2000, Spiritual Intelligence, the Ultimate Intelligence, London: Bloomsburg.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عاشوری، جمال، صفاریان، محمدرضا، یوسفی، نورالله.(1393) رابطه جهت‌گیری مذهبی، خوش‌بینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7(2)، 125-136

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جمال عاشوری؛ محمدرضا صفاریان؛ نورالله یوسفی."رابطه جهت‌گیری مذهبی، خوش‌بینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7، 2، 1393، 125-136

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عاشوری، جمال، صفاریان، محمدرضا، یوسفی، نورالله.(1393) 'رابطه جهت‌گیری مذهبی، خوش‌بینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7(2), pp. 125-136

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عاشوری، جمال، صفاریان، محمدرضا، یوسفی، نورالله. رابطه جهت‌گیری مذهبی، خوش‌بینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن. روان‌شناسی و دین، 7, 1393؛ 7(2): 125-136