چالش قهر و مهر در قرآن و روانشناسى
كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان
يحيي عراقي*
چكيده
اين پژوهش به بررسي رابطه كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان ميپردازد. متغيرهاي مورد پژوهش عبارتند از: كارايي خانواده و خرده مقياسهاي آن (حل مسأله، ارتباط، نقشها، آميزش عاطفي، همراهي عاطفي و كنترل رفتاري) و نيز سلامت عمومي و خرده مقياسهاي آن (علايم جسماني، كاركرد اجتماعي، اضطراب و افسردگي). نمونه پژوهش 470 نفر از دانشجويان پسر مقطع كارشناسي 19 تا 25 ساله ميباشند كه به روش نمونه گيري تصادفي ساده با استفاده از دو پرسشنامه ابزار سنجش خانواده «F.A.D» و پرسشنامه سلامت عمومي«G.H.Q» مورد ارزيابي قرار گرفتند. روش تحقيق همبستگي است. به منظور تجزيه و تحليل دادههاي به دست آمده، از روش آماري ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد.
محاسبه ضريب همبستگي پيرسون نشان داد كه بين نمرات F.A.D و G.H.Qرابطه مستقيم و معناداري درسطح001/0p< وجود دارد. همچنين يافتههاي ديگر اين پژوهش نشان داد كه رابطه كارايي خانواده و سلامت عمومي با وضعيت اقتصادي و وضعيت زندگي والدين در سطح 001/0p< معنادار بوده است.
كليد واژهها: كارايي خانواده، سلامت عمومي، دانشجويان.
مقدمه
در بين تمامي نهادها، سازمانها و مؤسسات اجتماعي، خانواده مهمترين، ارزشمندترين و اثربخشترين نقشها را داراست. خانواده طبيعيترين واحد توليد مثل و فراگيرترين واحد اجتماعي به شمار ميآيد؛ زيرا همه اعضاي جامعه را دربر ميگيرد. خانواده داراي اهميت تربيتي و اجتماعي است. افراد از سوي خانواده گام به عرصه هستي مينهند و جامعه نيز از تشكل افراد، هستي و قوام مييابد و از آنرو كه نهاد خانواده مولد نيروي انساني و معبر ساير نهادهاي اجتماعي است از اركان عمده و نهادهاي اصلي هر جامعه به شمار ميرود. (نوابينژاد، 1380)
خانواده كانون اصلي حفظ هنجارها، سنتها و ارزشهاي اجتماعي، و نيز شالوده استوار پيوندهاي اجتماعي و روابط خويشاوندي، و كانوني در جهت بروز و ظهور عواطف انساني و مكاني براي پرورش اجتماعي كودك است. خانواده نظامي است كه عملكرد آن از طريق الگوهاي مراودهاي صورت ميگيرد. مراودت يا ميانكنشهاي تكراري، الگوهايي را به وجود ميآورند مبني بر اينكه يك نفر چه طور و چه وقت و با چه كسي رابطه برقرار كند. همين الگوهاي مراودهاي، تارهاي نامرئي توقعات مكملي را تشكيل ميدهد كه نظمدهنده بسياري از اوضاع و شرايط خانواده است. (مينوچين، 1974)
دورة جواني از زمانهاي بسيار قديم تا كنون يكي از مهمترين دورانهاي زندگي انسان به شمار ميرفته و نقش خانواده در اين دوران حايز اهميت است. فقدان عملكرد سالم خانوادگي ميتواند عامل خطرآفرين اصلي براي زمينه سازي اختلالات رواني و تهديدي جدي براي سلامت عمومي فرزندان باشد. پژوهشهايي، سعادتمند (1376) و مشهديزاده (1381) نشان داده است كه بين كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان رابطه معناداري وجود دارد و كارايي خانواده و سلامت عمومي والدين ميتواند بر افسردگي و اضطراب فرزندان مؤثر باشد.
شيبر و همكاران (2001) نيز نشان دادهاند كه خانوادههاي نوجوانان افسرده در مقايسه با خانوادههاي گروه كنترل سطح بالايي از كارايي و عملكرد ناسالم را تجربه ميكنند. كاربالو (1998، به نقل از صيادي، 1381) در بررسيهاي خود پي برد كه بين شكل خانواده و روابط دروني اعضاي خانواده با بهداشت رواني نوجوانان رابطه معناداري وجود دارد. گاتز و گاتمن (1993) در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند: والديني كه كارايي و عملكرد ناسالم دارند و براي حل تعارضهاي خود شيوههاي خصمانهاي به كار ميبرند فرزنداني دارند كه از نظر معلمانشان داراي نشانههاي افسردگي، اضطراب و رفتارهاي ضد اجتماعي ميباشند» (به نقل از برجعلي 1380)؛ از اينرو، به سبب اهميت موضوع، پژوهش حاضر در جهت شناسايي و نقش كارايي خانواده بر سلامت عمومي دانشجويان ارائه شده است. با توجه به اينكه كارايي مطلوب خانواده و نيز نتايج و اثرات آن در رشد و شخصيت فرزندان مورد توجه صاحبنظران ميباشد و همچنين اضطراب، افسردگي و اختلال در عملكرد اجتماعي فرزندان از جمله مشكلاتي است كه فرزندان در سنين نوجواني و جواني از خود بروز ميدهند، به نظر ميرسد كه بين كارايي خانوادهها با سلامت عمومي فرزندان ارتباط وجود داشته باشد. بنابراين، پژوهش حاضر به منظور بررسي رابطه كارايي خانواده با سلامت عمومي فرزندان ارائه شده است.
هدف از اجراي پژوهش
اين پژوهش، به بررسي رابطه بين كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان در دانشجويان پسر ميپردازد تا تأثير كارايي خانواده را بر سلامت عمومي مورد بررسي قرار دهد. اهداف جزئي پژوهش، بررسي رابطه كارايي خانواده دانشجويان در زمينه مفاهيم مرتبط با سلامت عمومي ميباشد. مفاهيم مورد نظر شامل چهار مفهوم نشانگان بدني، اضطراب، افسردگي وخيم و نارسا كنشوري اجتماعي است. بنابراين، اهداف جزئي پژوهش عبارتند از:
1. تعيين رابطة كارايي خانواده و ميزان نشانگان بدني؛
2. تعيين كارايي خانواده و ميزان اضطراب؛
3. تعيين رابطة كارايي خانواده و ميزان افسردگي وخيم؛
4. تعيين رابطة كارايي خانواده و ميزان نارساكنشوري اجتماعي.
فرضيههاي پژوهش
فرضية اصلي پژوهش اين است: بين كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان در دانشجويان پسر رابطه مثبت وجود دارد. فرضيههاي فرعي نيز به قرار ذيل ميباشند:
1. بين كارايي خانواده و بُعد نشانگان بدني رابطه مثبت وجود دارد.
2. بين كارايي خانواده و ميزان اضطراب رابطه منفي وجود دارد.
3. بين كارايي خانواده وميزان افسردگي رابطه منفي وجود دارد.
4. بين كارايي خانواده و ميزان نارساكنشوري اجتماعي رابطه منفي وجود دارد.
روش اجرا و چگونگي جمعآوري دادهها
الف. نوع مطالعه
اين مطالعه، يك پژوهش توصيفي (غير آزمايشي) از نوع همبستگي است كه در آن، رابطه بين دو يا چند متغير مورد مطالعه قرار ميگيرد. (پاشا شريفي، و شريفي 1383) طرح بين آزمودني در اين پژوهش، يك طرح گروه- ملاك است؛ طرحي كه مبتني بر اطلاعات قبلي است؛ يعني متغير مستقل اثر خود را بر جاي ميگذارد و از طريق مقايسه، رابطه بين متغير وابسته و مستقل معلوم ميشود. (شيولسون، 1371). لازم به ذكر است كه در اين نوع تحقيقات، امكان دستكاري متغير مستقل وجود ندارد (دلاور، 1379).
ب. نمونه گيري
در اين پژوهش، از ميان 2700 دانشجوي پسر مقطع كارشناسي (دانشگاه آزاد اسلامي واحد شبستر) تعداد 470 نفر با روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب گرديدند. سن آزمودنيها بين 19 تا 25 سال، با ميانگين 8/22 و انحراف معيار 1/3 بوده است. ميانگين سن مادران نيز 98/46 و انحراف معيار 76/6، و ميانگين سن پدران 2/53 و انحراف معيار 25/7 بوده است.
ج. ابزارها
در اين پژوهش، از پرسشنامه F.A.D ( ابزار سنجش خانواده) و G.H.Q-28 (مقياس سلامت عمومي) استفاده شده است.
پرسشنامه F.A.D يك پرسشنامه 60 سؤالي است كه براي سنجيدن عملكرد (كارايي) خانواده توسط اپستين، بيشاپ و بالدوين بر مبناي الگوي مك مستر تدوين شده است. مدل مك مستر براي عملكرد (كارايي) خانواده، شش بعد را در نظر دارد: حل مسئله، ارتباط، نقشها، پاسخدهي عاطفي، آميزش عاطفي، كنترل رفتار، و يك بعد عمومي به نام كاركرد كلي. در ايران، اولين كوشش عملي به منظور هنجاريابي و ميزان سازي ابزاري براي سنجش خانواده توسط نجاريان، ثنايي و هومن به عمل آمد. وي ضمن تأييد روايي نسخه فارسي اين آزمون، اعتبار كل آزمون را 93% در سطح معناداري 001/0 > P به دست آورد. اين آزمون در ايران در پژوهشهاي بسياري در سنين مختلف از جمله نوجواني و جواني اجرا شده است. (ثنايي و همكاران 1379) در اين پژوهش، از فرم 53 سؤالي كه توسط نجاريان در سال 1374 مورد استفاده قرار گرفته، استفاده شده است. در حال حاضر G.H.Q-28 شناخته شدهترين ابزار غربالگري در روانپزشكي است كه تأثير شگرفي در پيشرفت پژوهشها داشته است. اين پرسشنامه علاوه بر استفاده باليني، در جامعه نيز كاربرد دارد. (يعقوبي، 1374)
اين پرسشنامه توسط گلدبرگ براي شناسايي اختلال رواني (غير از جنونها) طراحي شده و تا كنون در سطح وسيعي در ايران و جهان به كار رفته است. در اين پرسشنامه، چهار حيطة علايم جسماني، اختلال كاركرد اجتماعي، افسردگي و اضطراب مورد سنجش قرار ميگيرد. (يعقوبي، 1374)
يعقوبي (1374)، حساسيت ابزار را در مهمترين نمره برش آن، معادل 23 با روش نمره گذاري ليكرت (صفر، يك، دو، سه)، شدت علايم را برابر با 5/86%، ويژگي آن را برابر 84% و ضريب پايايي بازآزمايي و آلفاي كرونباخ را برابر 88% گزارش نموده است.
د. روش اجرا و نمره گذاري
پرسشنامهها توسط پژوهشگر بر روي آزمودنيها به صورت گروهي اجرا گرديد. پيش از توزيع پرسشنامهها، هدف از اجراي آزمون توضيح و در مورد محرمانه ماندن پاسخنامهها به آزمودنيها اطمينان داده شد. F.A.D شامل 53 سؤال است كه به هر يك نمرهاي بين 1 ـ 4 تعلق ميگيرد. نحوة نمره گذاري طبق پاسخ به گزينههاي: كاملاً موافقم (4)، موافقم (3)، مخالفم (2)، كاملاً مخالفم (1)، ميباشد. مورد اول براي جملههاي منفي و بالعكس براي جملههاي مثبت، نشاندهنده ناكارايي خانواده است. در پرسشنامه «G.H.Q-28» براي هر فرد پنج نمرة كلّ به دست ميآيد. چهار نمره مربوط به خرده مقياسها و يك نمره مربوط به نمرة كل پرسشنامه است. (بهاري و همكاران). نمره پرسشنامه سلامت عمومي براي هر آزمودني ميتواند بين حداقل صفر و حداكثر 84 باشد. نمره بالاتر در اين آزمون، نشاندهنده شدت بيشتر اختلال در آزمودني است. به گزينههاي انتخاب شده اول تا چهارم، به ترتيب، نمرههاي صفر تا 3 تعلق ميگيرد.
روشهاي تحليل آماري
براي تجزيه و تحليل دادههاي به دست آمده در اين پژوهش، اطلاعات به دست آمده به دو طريق مورد ارزيابي قرار گرفت:
آمار توصيفي: براي به دست آوردن فراواني، فراواني درصدي، تراكمي، ميانگين، انحراف معيار، ترسيم جداول و نمودارها از آمار توصيفي استفاده شد.
آمار استنباطي: تجزيه و تحليل اين بخش به منظور آزمون فرضيههاي پژوهش انجام گرفت. در اين مورد، هر يك از فرضيههاي پنجگانه پژوهش با استفاده از آزمون ضريب همبستگي پيرسون مورد بررسي قرار گرفت.
تجزيه و تحليل نتايج
پس از اجرا، نمرههاي خام به دست آمده با توجه به فرضيههاي پژوهش مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
فرضيه اصلي پژوهش: بين كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان در دانشجويان پسر رابطه مثبت وجود دارد.
جدول شماره (1): ضريب همبستگي بين كارايي خانواده با سلامت عمومي فرزندان
سلامت عمومي
كارايي خانواده همبستگي 244/0
سطح معناداري 000/0
تعداد 470
با توجه به جدول شماره 1 ملاحظه ميشود كه همبستگي معناداري بين كارايي خانواده و سلامت عمومي در سطح خطاي كمتر از يك صدم (01/0 > p) وجود دارد. بنابراين، با اطمينان بيش از 99% فرضيه صفر رد و فرضيه پژوهش مورد تأييد قرار ميگيرد و ميتوان نتيجه گرفت كه با افزايش كارايي خانواده، سلامت عمومي نيز افزايش مييابد.
فرضيههاي فرعي پژوهش
فرضيه اول: بين كارايي خانواده و تعداد علايم جسماني رابطه مثبت وجود دارد.
جدول شماره (2): ضريب همبستگي بين كارايي خانواده با تعداد علايم جسماني
علايم جسماني
كارايي خانواده همبستگي 213/0
سطح معناداري 0001/0
تعداد 470
با توجه به نتايج ارائه شده در جدول شماره 2 ملاحظه ميشود كه مطابق r به دست آمده (213/0) همبستگي معناداري در سطح خطاي كمتر از يك صدم (01/0 > p) بين كارايي خانواده و تعداد علايم جسماني وجود دارد. بنابراين، با اطمينان بيش از 99% فرضيه صفر رد و فرضيه پژوهش مورد تأييد قرار ميگيرد؛ بدين معنا كه هر اندازه كارايي خانواده به سمت سالمتر حركت ميكند، بعد علايم جسماني سلامت عمومي نيز در نزد دانشجويان پسر همسو با آن به سمت سالمتر ميرود.
فرضيه دوم: بين كارايي خانواده و ميزان اضطراب رابطه مثبت وجود دارد.
جدول شماره (3): ضريب همبستگي بين كارايي خانواده و ميزان اضطراب
اضطراب
كارايي خانواده همبستگي 233/0
سطح معناداري 0001/0
تعداد 470
با توجه به نتايج ارائه شده در جدول شماره 3 ملاحظه ميشود كه مطابق r به دست آمده (233/0) همبستگي معناداري در سطح خطاي كمتر از يك صدم (01/0 > p) بين كارايي خانواده و اضطراب وجود دارد. بنابراين، با اطمينان بيش از 99% فرضيه صفر رد و فرضيه پژوهش مورد تأييد قرار ميگيرد. ميتوان نتيجه گرفت كه با سالمتر بودن كارايي خانواده، ميزان اضطراب نيز در نزد دانشجويان پسر كاهش مييابد.
فرضيه سوم: بين كارايي خانواده و ميزان افسردگي رابطه مثبت وجود دارد.
جدول شماره (4): ضريب همبستگي بين كارايي خانواده و ميزان افسردگي
افسردگي
كارايي خانواده همبستگي 155/0
سطح معناداري 0001/0
تعداد 470
با توجه به نتايج ارائه شده در جدول شماره 4 ملاحظه ميشود كه مطابق r به دست آمده (155/0) همبستگي معناداري در سطح خطاي كمتر از يك صدم (01/0 > P) بين كارايي خانواده و افسردگي وجود دارد. بنابراين، فرضيه صفر رد و فرضيه پژوهش مورد تأييد قرار ميگيرد. از اينرو، ميتوان عنوان كرد كه با سالم بودن كارايي خانواده، ميزان افسردگي وخيم در دانشجويان پسر كاهش مييابد.
فرضيه چهارم: بين كارايي خانواده و ميزان نارساكنشوري اجتماعي رابطه مثبت وجود دارد.
جدول شماره (5): ضريب همبستگي بين كارايي خانواده و ميزان اختلال در كاركرد اجتماعي
اختلال دركاركرد اجتماعي
كارايي خانواده همبستگي 182/0
سطح معناداري 0001/0
تعداد 470
با توجه به نتايج ارائه شده در جدول شماره 5 ملاحظه ميشود كه مطابق r به دست آمده (182/0) همبستگي معناداري در سطح خطاي كمتر از يك صدم (01/0 > p) بين كارايي خانواده و اختلال در كاركرد اجتماعي وجود دارد. بنابراين، با اطمينان بيش از 99% فرضيه صفر رد و فرضيه پژوهش مورد تأييد قرار ميگيرد؛ بدين معنا كه با افزايش كارايي خانواده، اختلال در كاركرد اجتماعي در دانشجويان پسر همسو با آن كاهش پيدا ميكند.
همبستگي ابعاد سلامت عمومي فرزندان با ابعاد كارايي خانواده
با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون (جدول شماره 6)، ميزان همبستگي بين ابعاد سلامت عمومي فرزندان با ابعاد كارايي خانوده مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. معلوم شد كه بيشتر همبستگيها مثبت هستند، همبستگيهايي كه معنادار نيستند با خط زيرين مشخص شدهاند. به عبارت ديگر، همانگونه كه در تأييد فرضيه اصل پژوهش هم مشخص گرديد، با بهبود كارايي خانواده در ابعاد هفتگانه، ابعاد سلامت عمومي نيز بهبود پيدا ميكند. كمترين و غير معنادارترين همبستگيها در بعد «ارتباط» مشاهده ميشود؛ چرا كه بجز مؤلفة نارساكنشوري اجتماعي، در ساير موارد معنادار نميباشد. بالاترين همبستگي مربوط به بعد «كنترل رفتار» است. بهنظر ميرسد كه اين بعد از ابعاد كارايي خانواده بالاترين ميزان همبستگي معنادار را با شاخص سلامت عمومي كلّ و زيرمقياسهاي آن داراست. بعد عملكرد كلي كارايي خانواده نيز همانند بعد «كنترل رفتار» داراي همبستگي معنادار و شديدتري با ابعاد و شاخص سلامت عمومي است (متوسط همبستگيها برابر با 187/0 ميباشد.)
جدول شماره (6):
ضريب همبستگي پيرسون بين زيرمقياسهاي كارايي خانواده با سلامت عمومي و زيرمقياسهاي آن
مقياسهاي كارايي خانواده سلامت عمومي علايم جسماني اضطراب اختلال در كاركرد اجتماعي افسردگي
حل مشكل 140/0 129/0 147/0 077/0 092/0
ارتباط 075/0 042/0 049/0 094/0 049/0
نقشها 136/0 095/0 125/0 103/0 112/0
آميزش عاطفي 135/0 140/0 119/0 077/0 094/0
همراهي عاطفي 171/0 166/0 151/0 136/0 083/0
كترل رفتار 272/0 253/0 244/0 193/0 169/0
عملكرد كلي 228/0 188/0 215/0 180/0 136/0
كليه همبستگيها در سطح 01/0 معنادار است.
بحث و نتيجهگيري
در اين پژوهش، رابطه بين كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان ميدهد هر اندازه كه خانواده كارايي و عملكرد سالمتري داشته باشد، سلامت عمومي كلّ و همچنين در خرده مقياس (نشانگان بدني) سالمتر ميشود و از سوي ديگر، در مقياسهاي «نارساكنشوري اجتماعي»، «اضطراب و بيخوابي» و «افسردگي وخيم»، سالم بودن كارايي خانواده موجب كاهش اختلال در مقياسهاي ذكر شده ميگردد.
همچنين نتايج نشان داد كه در اكثر ابعاد، رابطة كارايي خانواده با سلامت عمومي معنادار بود. شديدترين همبستگي مربوط به بعد «كنترل رفتار» است كه اين بعد از ابعاد كارايي خانواده داراي همبستگي معنادار با ابعاد سلامت عمومي و همچنين شاخص سلامت عمومي ميباشد. از سوي ديگر، نتايج نشان داد كه ضعيفترين همبستگي مربوط به بعد «ارتباط» است و بجز در يك مورد از ابعاد سلامت عمومي (اختلال در كاركرد اجتماعي) در ساير ابعاد سلامت عمومي تفاوت معناداري مشاهده نشد. نتايج اين تحقيق همسو با تحقيقات انجام شده توسط كاتز و گاتمن، 2001؛ پاترسون و ريد، 2003؛ استيز برگ، 2002؛ به نقل از گلدنبرگ، 1385)؛ سالاري، (1380)، و روزن، كلين من و كاتون (1982) ميباشد.
در توجيه نتايج به دست آمده از فرضيه اصلي پژوهش، ميتوان به مدل مك مستر در رابطه با كارايي خانواده اشاره نمود كه هر قدر خانواده در اجراي كاركردهاي خود از قبيل آميزش عاطفي، همراهي عاطفي، نقشها، كنترل رفتار و حل مشكل عملكرد بهتري داشته باشد، به همان ميزان ميتواند در كاهش مشكلات رفتاري و رواني اعضا و تقويت رفتارهاي سازگارانه و بهنجار خود تأثيرگذارتر باشد. در مورد نتايج به دست آمده از فرضيههاي فرعي براي فرضيه اول طبق گفته روزن، كلين من و كاتون (1982)، در بعضي جوامع و فرهنگها، «بدني سازي» تنها راه پذيرفته شده است و به همين سبب، در مورد نوجوانان و جوانان ممكن است مشكلات عاطفي و جسمي با هم اشتباه گرفته شوند و احتمال دارد كه مشكلات عاطفي نتوانند به شكل رواني بروز كنند، بلكه همواره به شكل بدني پديدار شوند. از اينرو، بهتر است كه به مشكلات جسماني نوجوانان و جوانان توجه دقيقتري شود و علل اصلي نشانگان بدني مورد بررسي قرار گيرد.
در مورد فرضيه فرعي دوم، ميتوان بيان نمود كه هر قدر كارايي خانواده به سمت سالمتر بودن حركت كند، به همان ميزان نارساكنشوري اجتماعي نيز كاهش مييابد. اختلال در كاركرد اجتماعي ميتواند تأثيرات منفي و مخرب بر تمامي جوانب زندگي هر فرد، بخصوص جوانان بگذارد و رفتارها و تعاملات اجتماعي فرد را دچار مشكل كند و به دنبال آن، فرد را به انواع مشكلات رواني دچار سازد. بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت كه توجه به خانواده و كارايي آن و داشتن ارتباط مؤثر و مطلوب با فرزندان در محيط خانواده كه مبتني بر عاطفه مثبت و آميزش صميمانه باشد ميتواند در ميزان كاهش و از بين بردن مشكلات اجتماعي و رفتاري فرزندان مؤثر و مفيد باشد.
نتايج يافتههاي پژوهش در مورد فرضيه فرعي سوم نشان داد كه هر قدر خانواده كارايي سالمتري داشته باشد، به همان اندازه، ميزان اضطراب در ميان اعضاي آن كاهش مييابد. بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت خانوادههايي كه در ارتباط با اعضاي خود عملكرد ناكارايي دارند فرزندانشان بيشتر به رفتارهاي اضطرابي از جمله عصبانيت، تشويش، ترس و وحشت زدگي مبتلا ميشوند. (مشهديزاده، 1380)
در مورد فرضيه فرعي چهارم ميتوان بيان نمود: هر چند كه كمترين ميزان همبستگي مربوط به رابطه كارايي خانواده و افسردگي (155/0=r) ميباشد، اما ميتوان عنوان كرد كه كارايي بهتر و سالمتر خانواده ميتواند در كاهش افسردگي اعضاي خانواده مؤثر و مفيد باشد. افسردگي از جمله اختلالات عاطفي است كه ميتواند اثرات منفي در تمامي جوانب زندگي هر فرد بخصوص جوانان داشته باشد. افسردگي نشاط و شادابي و شور زندگي را از جوانان ميگيرد و بر پيشرفت تحصيلي، اجتماعي، رشد و شكوفايي آنان تأثير منفي ميگذارد و در صورت عدم توجه و ادامه اين حالت، حتي ممكن است به عواقب نامطلوبي از جمله خودكشي منجر شود.
لازم به ذكر است كه نتايج به دست آمده از يافتههاي جانبي تحقيق در ارتباط با وضعيت اقتصادي و وضعيت زندگي و ارتباط آن با كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان رابطه معنادار بود، اما در ارتباط با رشته تحصيلي و ترتيب تولد رابطه معناداري مشاهده نشد.
به طور كلي، بررسي نتايج يافتههاي پژوهشهاي انجام گرفته و پژوهش حاضر نشاندهنده آن است كه كارايي خانواده هر قدر از كيفيت سالمتري برخوردار باشد، به همان ميزان رفتارهاي غيرعادي، اضطراب، افسردگي و بدني كردن كمتر خواهد شد. از آنرو كه در پژوهش حاضر در خصوص كارايي و عملكرد خانواده تأكيد بر مدل مك مستر بوده است، بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت كه والدين هر قدر بتوانند عملكرد بهتر و سالمتري در ابعاد مختلف كارايي خانواده داشته باشند، اين عملكرد در مراحل مختلف رشدي فرزندان تأثير گذاشته و از ميزان رفتارهاي نابهنجار آنان خواهد كاست و رفتارهاي مطلوب و سازگارانه را در آنها تقويت خواهد نمود.
محدوديتهاي پژوهش
بيشك، هر پژوهشي، بخصوص در حوزه علوم انساني، داراي محدوديتهايي است. توجه به اين محدوديتها محقق را در دفاع از يافتههايش مجهزتر ميسازد. (نادري، سيف نراقي، 1372)
محدوديتهاي خارج از كنترل محقق عبارتند از:
1. صداقت پاسخ دهندگان به پرسشنامه و دخالت تعصبات شخصي در پاسخ به پرسشنامهها؛
2. محدوديتي كه در دقت و صحت ابزار جمعآوري اطلاعات موجود است؛
3. در اين پژوهش اثر متغيرهايي همچون اشتغال مادران، تحصيلات پدر و مادر و نوع شغل والدين بررسي نشده است؛
4. اين پژوهش بر روي دانشجويان پسر مقطع كارشناسي اجرا شده و تعميم پذيري نتايج آن محدود به جامعه آماري مربوطه است؛
5. بعضي از عبارات پرسشنامه F.A.D براي آزمودنيها، نامفهوم و مبهم بود كه در مواردي توضيحات كافي براي روشن شدن موضوع، به آنها داده شده است. با وجود اين، اين مسئله ميتواند دقت ارزيابي كارايي خانواده را از حد مطلوب كاهش دهد.
پيشنهادات
براي بررسي بهتر رابطة بين كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان، پيشنهادات ذيل ارائه ميگردد:
1. اين پژوهش بر روي جوانان هر دو جنس و ديگر مقاطع تحصيلي اجرا شود تا بتوان به نتايج معتبر و با تعميم پذيري بيشتر دست يافت.
2. اجراي اين پژوهش بر روي گروههاي سني ديگر و مقايسه نتايج ميتواند اهميت كارايي خانواده را در گروههاي سني مختلف مورد بررسي قرار دهد.
3. تكرار اين پژوهش و تأييد نتايج آن ميتواند به تدوين نظريههاي ارزشمندي در زمينه رابطه كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان بينجامد.
4. ساختن ابزارهاي مناسب و معتبر و استاندارد كردن آنها براي ارزيابي كارايي خانواده، مطابق با فرهنگ كشور و حتي خرده فرهنگها، ميتواند تأثير مثبتي در دقت نتايج پژوهشهاي مربوط به خانواده داشته باشد.
5. اصلاح و تغيير بعضي از عبارات پرسشنامه F.A.D در جهت روشنتر شدن مفاهيم و هماهنگ سازي آن با فرهنگ جامعه ايراني ميتواند به دقت و اعتبار نتايج پژوهشها كمك كند.
6. هنجارسازي پرسشنامةي«GHQ28» و «F.A.D.» و در مناطق مختلف توسط پژوهشگران ميتواند راهگشاي فعاليتهاي پژوهشي و مشاورهاي باشد.
7. از پرسشنامه «F.A.D» اجرا شده در اين پژوهش براي افراد كمتر از 14 سال با احتياط استفاده شود.
منابع
ـ برجعلي، احمد، (1380)، تحول شخصيت در نوجوان، انتشارات وراي دانش.
ـ ثنايي، باقر و همكاران (1379)، مقياسهاي سنجش خانواده و ازدواج، انتشارت بعثت.
ـ دلاور، علي (1379)، روش تحقيق در روانشناسي و علوم تربيتي، نشر ويرايش.
ـ سعادتمند، نيرهالسادات، (1376)، بررسي رابطه بين كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان، پاياننامه كارشناسي ارشد، (چاپ نشده)، دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن.
ـ شريفي، حسن پاشا و شريفي، نسترن (1380)، روشهاي تحقيق در علوم رفتاري، انتشارات سخن.
ـ شيولسون، ريچارد، ج، (1371)، استدلال آماري در علوم رفتاري، (جلد دوم)، ترجمه عليرضا كيامنش، انتشارات جهاد دانشگاهي.
ـ صيادي، علي (1381)، بررسي اثرات متقابل كارايي خانواده در بروز مشكلات رواني نوجوانان دختر و پسر پايه سوم متوسطه شهر تهران، پاياننامه كارشناسي ارشد، (چاپ نشده)، دانشگاه علامه طباطبايي.
ـ گلدنبرگ، ايرنه، گلدنبرگ، هربرت، (1385)، خانواده درماني، ترجمه حميد رضا حسين شاهي براواتي و همكاران، تهران نشر روان.
ـ مشهدي زاده، محمد، (1381)، بررسي رابطه بين كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان در دانشجويان بومي دانشگاه آزاد اسلامي واحد ياسوج، پاياننامه كارشناسي ارشد، (چاپ نشده)، دانشگاه تربيت معلم تهران.
ـ نادري، عزت اله، سيف نراقي، مريم، (1372)، روش تحقيق در علوم انساني، تهران انتشارات بدر.
ـ يعقوبي، نورالله، (1374)، بررسي همهگيرشناسي بيماريهاي رواني در مناطق روستايي و شهري شهرستان صومعه سرا، پاياننامه كارشناسي ارشد، (چاپ نشده)، دانشگاه علوم پزشكي ايران.
منابع انگليسي
Minuchin.s.(1974), Families and family Therapy. Campidge, MA: scince and Behavior Books.
Sheeber, L.Hops Alpert, A. et al , (2001) family support and conflict prospactive relations to adole scent depression The Journal of abnormal child psych.
Rosen, G, Kleinman, A, katon, w. (1982), somatization in family practice: A biopsycho social approach. The Journal of family practice.