بررسی پایههای روانشناختی و نشانگان صبر در قرآن
Article data in English (انگلیسی)
نجیب الله نوری*
چکیده
این مقال به بررسی پایه های روان شناختی و نشانگان صبر از منظر قرآن می پردازد. هدف از این پژوهش بیان این مسئله است که در افراد خویشتن دار چه سازه های روان شناختی وجود دارد که آنان را قادر می سازد تا در موقعیت های دشوار خودمهارگری مهارگیری نشان دهند. با عنایت به آیات قرآن کریم باید به این سوال پاسخ داد که، چه نشانه هایی را می توان برای افراد صبور ارائه داد. همچنین در این پژوهش به اهمیت روان شناختی صبر، تعریف صبر، مفاهیم مشابه آن در روان شناسی اشاره و هفت مبنای روان شناختی برای صبر مطرح شده است.
کلید واژه ها:خویشتن داری، خود مهارگری، خودگردانی، کنترل تکانه، سرسختی، تحمل.
مقدّمه
بشر امروز در دنیایی به سر می برد که از رویدادهای تنیدگی های گوناگون اجتماعی، محیطی، شغلی، خانوادگی، ناکامی ها و... رنج می برد. این در حالی است که رفاه حاصل از پیشرفت فناوری، افزایش روحیه راحت طلبی و کاهش ظرفیت تحمل را در او موجب شده است. در چنین شرایطی، برخورداری از ویژگی صبر توان درونی انسان را ارتقا می بخشد؛ زیرا خویشتن داری مستلزم مدیریت و مهار احساسات است و افراد خویشتن دار از ثبات هیجانی بیشتری برخوردار خواهند بود. این امر کارایی آنان را در حیطه های گوناگون زندگی افزایش می دهد. با توجه به کارایی های گوناگون صبر در زندگی معنوی و مادی انسان، پژوهش در مورد آن ضروری می نماید. به رغم اینکه در منابع دینی، صبر جایگاه بزرگی دارد، اما چون با رویکرد روان شناختی بدان پرداخته نشده، کارکردها و پایه های روان شناختی آن مورد پژوهش قرار نگرفته است. از این رو، نقش صبر در سلامت روان، رهایی از تنیدگی، موفقیت در عرصه های مختلف، و... بحث نشده است. این مقاله بدین هدف نگارش یافته است تا نقطه آغازی باشد در مطرح کردن بحث گسترده صبر با رویکرد روان شناسی. این نوشتار به دنبال پاسخ به این سؤال است که چه سازه های شناختی و عاطفی در برخی افراد وجود دارد که آنان را در موقعیت های گوناگون صبور می سازد و افراد دیگر به خاطر فقدان یا کمبود این سازه ها نمی توانند خویشتن داری نشان دهند؟ پاسخ به سؤال مزبور را با تجزیه و تحلیل آیات قرآن مورد بررسی قرار داده ایم.
مفهوم شناسی صبر
مفهوم «صبر» از چهار زوایه قابل توجه است: نخست اینکه چه معادل هایی در روان شناسی برای صبر می توان یافت. دوم اینکه در منابع اسلامی چه تعاریفی برای صبر ارائه شده است. سوم، با توجه به تعاریف گوناگون اخلاقی و آموزه های دینی، چه تعریفی انتخاب می شود. چهارم، رابطه صبر با مفاهیم دیگر اسلامی چگونه است.
الف. واژه های معادل صبر در روان شناسی
همان گونه که برخی از نویسندگان اذعان نموده اند[245] در زبان انگلیسی نمی توان واژه ای پیدا کرد که معادل دقیق صبر به حساب آید. شاید در زبان فارسی نیز هیچ کدام از واژه های «شکیبایی»، «خویشتن داری» و... نتواند آن معنای عمیق و گسترده صبر در فرهنگ اسلامی را منتقل سازد. از این رو، باید برای اقسام گوناگون صبر در روان شناسی به دنبال واژه های جداگانه گشت. صبر در معصیت، به مهار تکانه های جنسی، پرخاشگری، تکانه های خوردن، شهوت سخن گفتن، گرایش های قدرت و ثروت مربوط می شود. صبر در طاعت، به معنای انجام کارهای دشوار و ادامه دادن به هدف حتی هنگام مواجهه با مشکلات است. این دو نوع صبر را در روان شناسی می توان به مفهوم «خودگردانی»[246] نزدیک دانست. «خودگردانی زمانی رخ می دهد که افراد به منظور کسب نتیجه ای یا اجتناب از پیامدی، کنش ها، گفتارها و نگرش هایی را انجام داده یا ترک کنند، یا فرد به گونه ی خاص باشد یا نباشد».[247] در این تعریف، انجام کار می تواند ناظر به «صبر در طاعت» و ترک آن ناظر به «خویشتن داری در ترک گناه» باشد. اما مفهوم خودگردانی در ادبیات روان شناسی و فلاسفه غربی ریشه در «اصل لذت»[248] دارد. به اعتقاد روان شناسان، فرد زمانی عملی را انجام می دهد یا کاری را ترک می کند که این تلاش لذتی را برای او به ارمغان آورد یا رنجی را از او دور سازد.[249] ولی مفهوم دینی صبر نمی تواند تابع اصل لذت باشد؛ زیرا در مفهوم صبر ترک گناه و دوری از لذت گرایی نهفته است، مگر اینکه ترک گناه را به خاطر لذت قرب به خدا یا نعمت های بهشتی در نظر بگیریم. در این صورت، می توان مفهوم صبر را نیز تابع اصل لذت دانست، اما اصل لذت معنای فراتر از مقصود روان شناسان خواهد داشت.
برخی از منابع روان شناسی مفهوم «خودگردانی» را با «خود مهارگری»[250] و «کنترل تکانه»[251] الفاظ مترادف و ناظر به یک معنا ذکر کرده اند.[252] اما دیگران خودگردانی و خودمهارگری را دو نوع کنترل و دارای سه تفاوت دانسته اند.[253] نخست آنکه افراد خودگردان[254] قصد و تعمد[255] بیشتری نسبت به افراد خودمهارگر دارند. دوم اینکه خودگردانی با هیجانات مثبت همراه است، در حالی که خودمهارگری با هیجانات منفی پیوند بیشتر دارد. سوم اینکه خودگردانی انتقال آموزش را بیشتر از خودمهارگری میسر می سازد.[256]
همچنین صبر در برابر شهوت ها و گرایش های جنسی را می توان در روان شناسی تحت عوان مفهوم «خویشتن داری»[257] مطرح کرد، هرچند این واژه در روان شناسی به دو معنای کنترل ادرار و کنترل تکانه های جنسی به کار برده می شود.[258]
این نوع صبر را در روان شناسی می توان تحت عنوان «سر سختی»[259] جست وجو کرد. همچنین صبر در مصیبت را که مستلزم تحمل ناملائمات و رویدادهای ناخوشایند است، می توان تحت عنوان «تحمل»[260] بررسی نمود، هرچند واژه تحمل در روان شناسی به دو معنا به کار رفته است: 1. میزان تحمل افراد به مواد روان گردان؛ 2. توانایی مقاومت در برابر تنیدگی، درد و فشار روانی ناشی از رویدادهای تنش زا.[261]
صبر در منابع اسلامی معنای وسیع تر از موارد مزبور دارد. علاوه بر سه قسم صبر که مربوط به موقعیت های ناخوشایند و ناراحت کننده می باشد، صبر در موقعیت های آسایش و راحتی نیز مطرح است.[262] در روایتی آمده است: «الصَّبْرُ عَلَی الْعَافِیَةِ أَعْظَمُ مِنَ الصَّبْرِ عَلَی الْبَلَاءِ»؛[263] صبر بر سلامتی دشوارتر از صبر در برابر سختی هاست. این گستردگی معنای صبر در منابع اسلامی، مسئله معادل یابی آن را در روان شناسی دشوارتر می سازد.
ب. تعاریف صبر در منابع دینی
غزالی و خواجه عبدالله انصاری صبر را یک منزل و مقام در سیر و سلوک می دانند و گفته اند: مقام و منزل از سه چیز شکل می گیرد: معارف، احوال و اعمال.[264] معارف و شناخت ها اصل و ریشه هستند که سبب به وجود آمدن حال می شوند و حال سبب پیدایش عمل می شود. شناخت ها مانند درختان، حال ها مانند شکوفه ها و اعمال مانند میوه ها هستند. از نظر آنان، صبر مرکب از معرفت و حال است که عمل نتیجة آن است.[265]
لغت نامه ها معنای لغوی «صبر» را «حبس» دانسته اند: «و اصل الصبر: الحبس».[266] همچنین «حبس» را «المنع من الانبعاث»[267] و «ضدّ التخلیة»،[268] یعنی جلوگیری از تحریک شدن و تخلیه معنا کرده اند. در روایت نیز «صبر» به معنای حبس به کار رفته است: «و نُهی عن صبر ذی الروح»؛[269] یعنی از زندانی و حبس کردن موجودات جاندار منع شده است.
اما در اصطلاح، تعاریف تقریباً مشابهی از صبر ارائه شده است که معنای لغوی را در آن لحاظ کرده اند؛ از جمله: «و الصَّبْرُ حبس النّفس علی ما یقتضیه العقل و الشرع»؛[270] صبر، کنترل نفس بر طبق خواسته شرع و عقل است. خواجه نصیر الدین طوسی نیز می گوید: «صبر نگاه داری نفس است از بی تابی نزد مکروه».[271] خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین می نویسد: «صبر نگاه داری نفس است از شکایت بر جزع مستور». (همان) وی معنای کنترل و نگه داری نفس و همچنین ضد صبر یعنی جزع را در تعریف لحاظ کرده است.
ج. تعریف منتخب
با توجه به اینکه معنای لغوی صبر به معنای «حبس» و «نگه داری» است، و دانشمندان اخلاق نیز در تعریف اصطلاحی صبر این معنا را لحاظ کرده اند، صبر را این گونه تعریف می کنیم: «صبر نگه داری و کنترل نفس در حالت خاصی است که سبب پایداری در انجام کارهای سخت، تحمل سختی ها و مشکلات و کنترل تکانه های شهوانی و پرخاشگری می شود».
چرا این تعریف را مطرح کردیم؟ چون این تعریف مطابق معنای لغوی صبر و هماهنگ با تعاریف علمای اخلاق است که پیش تر بیان شدند.
علاوه بر آن، صبر در روایات به سه قسم تقسیم شده است:[272] صبر هنگام مصیبت، (تحمل سختی ها)، صبر بر طاعت (پایداری در انجام کارهای دشوار)، و صبر در معصیت (کنترل تکانه های جنسی و پرخاشگری). تنها معنای جامعی که این سه قسم را شامل می شود «نگه داری نفس بر حالت خاص» است. این حالت خاص را شاید بتوان «سعه صدر» دانست، زیرا در قرآن «ضیق صدر» به عنوان نقطه مقابل صبر ذکر شده است: )وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُون( (نحل: 127) در واقع، وقتی که سینه انسان تنگ شد، حوصله و صبر انسان تمام می شود، ولی وقتی که سینه مانند دریا وسیع باشد مشکلات را در خود هضم می کند. تعاریف برخی علمای اخلاق این مسئله را تأیید می کند: «صبر عبارت است از ثبات نفس .... به نحوی که سینه او تنگ نشود و خاطر او پریشان نگردد و گشادگی و طمأنینه که پیش از حدوث آن واقعه است زوال نپذیرد».[273] پس نقطه جامع بین تمام موارد صبر، نگه داری و حفظ یک حالت روانی خاصی است که نتیجة آن پایداری در انجام کارهای سخت، تحمل مشکلات، و کنترل تکانه ها می شود.
با ارائه این تعریف، رابطه صبر با مفاهیم دیگر به خوبی روشن می شود.
د. رابطه صبر با مفاهیم مشابه
برای روشن شدن معنای صبر باید رابطه آن را با مفاهیمی مانند «شرح و سعه صدر»، «استقامت: پایداری»، «حلم: بردباری»، «کظم غیظ: کنترل خشم» و «عفت: کنترل شهوت» روشن سازیم. برخی از مفسّران و علمای اخلاق صبر را یک مفهوم وسیع در نظر گرفته و هر کدام از مفاهیم و ملکات دیگر را یک قسم و نوعی از صبر دانسته اند: « برای صبر اقسامی است که هر کدام به اسم خاص گفته می شود؛ مثلاً صبر از شهوات نفسانی عفت است، صبر بر کظم غیظ، حلم است، صبر از فضول عیش، زهد است، صبر بر حفظ اسرار، کتمان سرّ است، صبر بر انجام تکالیف شرعی طاعت است، صبر در میدان جنگ، شجاعت است».[274]
اما می توان این رابطه را به نوعی دیگر بیان کرد که شرح صدر و سعه صدر «حالت روانی خاص» و صبر «عمل و فرایند نگه داری نفس بر این حالت» است نه خود آن حالت. ولی پایداری هنگام مواجهه با مشکلات، مهار خشم و شهوت، و تحمل فعالیت های دشوار نتیجه و ثمره آن حالت روانی خاص است. به عبارت دیگر، وقتی فردی به دلایل انگیزشی خاص نفس خود را در آن حالت حفظ کرد و نگه داشت، پایداری، حلم و عفت در او به وجود می آید.
نمودار (1): رابطه صبر با مفاهیم مشابه: مفاهیم دیگر اقسامی از صبر یا نتایج حالت روانی سعه صدر
کارکردهای صبر در زندگی
صبر در چهار زمینه نقش قابل توجه دارد:
1. مقابله با فشار روانی (تنیدگی)
الف. توازن بین منابع درونی و محیطی: برخی از روان شناسان فشار روانی را این گونه تعریف کرده اند: «فشار روانی شرایطی است که در نتیجة تعامل میان فرد و محیط به وجود می آید و موجب ایجاد ناهماهنگی ـ چه واقعی و چه غیر واقعی ـ بین توانایی های زیستی، روانی، و اجتماعی فرد با پیامدهای یک موقعیت می گردد».[275]
در این تعریف، توازن بین منابع درونی و الزامات محیط در نظر گرفته شده است؛ یعنی استرس زمانی ایجاد می شود که فشار موقعیتی بیش از منابع درونی فرد باشد. اما اگر تعادل برقرار باشد، یعنی در عین اینکه فشار موقعیتی زیاد است، ولی فرد منابع درونی (بردباری) کافی در اختیار داشته باشد، فشار روانی به وجود نمی آید.[276] بنابراین، اگر فردی صبور باشد کمتر به فشار روانی مبتلا می شود.
ب. تیپ شخصیتی A (ناشکیبا) و شیوع فشار روانی: دانشمندان افراد را از نظر ابتلا به فشار روانی به دو تیپ شخصیتی A و B تقسیم کرده اند. افرادی که تیپ شخصیتی A دارند بیشتر در معرض گرفتار شدن به فشار روانی هستند. در ذیل، به برخی از ویژگی های شخصیتی این افراد که بسیار شبیه افراد ناشکیبا می باشد، اشاره می شود:
ـ از ماندن در ترافیک یا صف بانک کلافه می شوند.
ـ اگر کسی سر قرار نیاید بیش از حد بر افروخته می شوند.
ـ نسبت به کسانی که وقت را تلف یا آهسته کار می کنند خشمگین می شوند.
ـ می خواهند بیشترین نتایج ممکن را در حد اقل زمان به دست آورند.
ـ ستیزه جو هستند و زود درگیر می شوند.
ـ رقابت طلب هستند.
ـ احساس می کنند برای انجام کارها باید فوراً اقدام کرد (تکانشی عمل می کنند).
ـ خصومت با دیگران در آنها به راحتی بر انگیخته می شود.
ـ تحرک بیش از حد دارند.
ـ می خواهند در یک زمان چندین کار را انجام دهند.
ـ بیشتر اوقات عصبی و ناشکیبا هستند.
ـ با صدای بلند و شتابزده سخن می گویند.
ـ زود احساساتی می شوند.
پژوهشگران رفتار نوع A را از عوامل عمده بیماری قلبی در کنار کلسترول، فشار خون و وراثت می دانند.
2. موفقیت در تحصیل، شغل و روابط اجتماعی
تحقیقات نشان می دهد افرادی که «خود مهارگری»[277] بیشتر دارند در تمامی زمینه ها موفق تر از افرادی هستند که تکانشی و بدون «خود مهارگری» عمل می کنند. در روان شناسی ریشه خویشتن داری را به کنترل تکانه مربوط می دانند؛ یعنی هرچه فرد بتواند در برابر تکانه های جنسی، پرخاشگری، و فیزیولوژیکی مهار داشته باشد، صبر او بیشتر خواهد بود. مطالعه طولی والتر میشیل نشان داد افرادی که در کودکی خویشتن دار بودند، در نوجوانی از نظر اجتماعی صالح تر، کارآمدتر و دارای قدرت ابراز وجود بودند؛ بهتر می توانستند با ناکامی های زندگی دست و پنجه نرم کنند؛ کمتر دچار فشار روانی می شدند؛ در رویارویی با مشکلات به جای کنار کشیدن خود به استقبال چالش ها می رفتند؛ در طرح ها و کارها از خود خلاقیت بیشتری نشان می دادند.[278]
آیات قرآن کریم و نیز روایات متعدد (تنها 30 روایت در کتاب غررالحکم) نشان می دهد که موفقیت (ظفر) نتیجة صبر است.
3. مهار هیجان خشم و غریزه جنسی
از دیدگاه روان تحلیلگرانی که نخستین بار مسئله «خود مهارگری» را مطرح کردند، افرادی که بتوانند دو غریزه پرخاشگری و جنسی را کنترل کنند، افراد «خود مهارگر[279]» تلقّی می شدند. در اسلام نیز صبر در معصیت یکی از اقسام صبر است که پایه اول آن بر مهار شهوات و هواهای نفسانی استوار است. از این رو، اگر کسی واجد صفت صبر شود و بتواند این غرایز را مهار کند صبر اهمیت خاصی پیدا می کند.
4. دین داری
از پیامبر اکرمˆ نقل شده است که می فرماید: نصف ایمان صبر و نصف دیگر آن شکر است. به این معنا که انسان در زندگی، یا در آسایش است، که باید در آن حال شکرگزار باشد، یا در حال سختی و گرفتاری است که باید صبور باشد. از سوی دیگر، «صبر بر طاعت»، «صبر در معصیت» و «صبر در مصیبت» تقریباً تمامی رفتارهای دینی را پوشش می دهد. کسی که می خواهد دیندار خوبی باشد باید از صفت صبر برخوردار باشد.
پایه های روان شناختی صبر
1. مشخص بودن هدف (رضایت خداوند)
اگر هدف مشخص نباشد، فرد نمی داند چرا و به چه دلیلی باید سختی ها را تحمل کند، در نتیجه نمی تواند صبر کند. از این رو، در قرآن به هدف صبر اشاره شده است: )وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ( (رعد: 22) از نظر یک مؤمن بالاترین هدف، جلب رضایت پروردگار است. صبر مانند هر رفتار دیگر نیاز به انگیزه دارد. اولین چیزی که ایجاد انگیزه می کند هدف است. روان شناسان بسیاری به نقش هدف در رفتار اشاره داشته اند؛ از جمله آدلر با مطرح کردن عنوان «غایت نگری تخیلی»[280] می گوید: «افراد برای زندگی هدف های خیالی می آفرینند و طوری عمل می کنند که گویی هدف های شخصی آنها مقصود نهایی زندگی هستند... اگر کسی معتقد باشد که زندگی عالی پاداشی برای پرهیزگار بودن است که در بهشت می تواند آن را به دست آورد،... زندگی او شدیداً تحت تأثیر تلاش برای این هدف قرار می گیرد. این هدف های خیالی علت ذهنی رویدادهای روانی هستند».[281] پیامبران بزرگ الهی که پیش قراولان صبر بودند، هدف مشخصی برای صبر خود داشتند. قرآن در مورد پیامبر گرامیˆ نیز به این هدف صبر اشاره کرده می فرماید: )وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ( نحل: 127) شکیبایی پیشه کن و این شکیبایی تو جز برای خدا نمیتواند باشد.
در آزمایش بندورا و میشل (1965) در مورد تأخیر ارضا، کودکان از پاداش فوری به خاطر پاداش در آینده چشم پوشی کردند.[282] در واقع، این کودکان به هدف صبر یعنی پاداش بهتر در آینده توجه داشتند و به خاطر همان توانستند صبر کنند و از ارضای فعلی چشم بپوشند.
نمودار (2): پایه های روان شناختی صبر (الگوی پیشنهادی)
2. ارزشمند بودن هدف (ارزشمندی زندگی اخروی)
فرد زمانی می تواند صبر کند، سختی ها را تحمل نماید، و در راه رسیدن به هدف سخت تلاش کند که آن هدف در نظرش ارزشمند باشد. قرآن هدف صبر را «جلب رضایت خداوند» بیان می کند و ارزشمندی این هدف را اینگونه نشان می دهد: )ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ(. (نحل: 96) از آن رو که خداوند متعال خود روان بشر را سرشته و می داند که انسان تنها به خاطر «هدف ارزشمند» می تواند صبر پیشه کند، در اینجا به فنای داشته های انسان و بقای عطایای خود اشاره نموده و ارزشمندی آنها را نشان می دهد. در انتهای آیه نیز به ارزشمندی پیامد صبر اشاره دارد. در آیات متعدد دیگر، به ارزشمندی عطایای الهی به دلیل پایداری آنها اشاره می کند؛ از جمله می فرماید: )فَما أُوتیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی لِلَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ( (شوری: 36)؛ آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر دنیاست، ولی پاداش ها و مواهبی که نزد خداست بهتر و پایدارتر است.[283] افرادی که صبر ندارند به متاع دنیا توجه دارند، ولی افراد صبور به پاداش های اخروی خداوند توجه دارند که ارزشمندی و ماندگاری آنها صبر را برای آنان امکان پذیر می سازد. در آزمایش میشل، کودکان بدان خاطر خواسته نفس خود را مهار می کردند که به جای یک شیرینی دو شیرینی دریافت کنند.[284] یعنی ارزشمندی دو شیرینی، خویشتن داری و تأخیر ارضا را برای آنان امکان پذیر می ساخت. نگاهی گذرا به زندگی پیامبران الهی، نشان می دهد که آنان به منظور «هدایت مردم» دردناک ترین شکنجه ها و تهمت ها را تحمل می کردند و سخت ترین تلاش ها را انجام می دادند؛ زیرا برای هدفشان یعنی «هدایت مردم» ارزش فراوانی قایل بودند. اما کسی که فقط به فکر خودش است و کوچک ترین اهمیتی به هدایت و ضلالت دیگران نمی دهد، امکان ندارد که یک صدم آن زحمت ها را متحمل شود. در روان شناسی نظریه های «انتظار ـ ارزش»، به نقش ارزشمندی هدف در بروز رفتار تأکید دارند. برای مثال، لوین می گوید: یک موضوع جذاب می تواند نیازها و تنیدگی های فرد را تغییر دهد. اتکینسون ارزش تشویقی موفقیت را یکی از عواملی می داند که رفتار فرد را تحت تأثیر قرار می دهد.[285]
3. اشتیاق رسیدن به هدف (دست یابی به پاداش های دنیوی و اخروی)
اگر کسی مشتاق رسیدن به چیزی باشد، سختی های رسیدن به آن را تحمل خواهد کرد. این اشتیاق لازمه ارزشمندی واقعی هدف نیست. ممکن است هدفی در واقع ارزشمند باشد ولی فرد اشتیاقی به رسیدن آن نداشته باشد؛ در نتیجه، دشواری های رسیدن به آن را تحمل نخواهد کرد. حضرت امیرالمؤمنین† یکی از پایه های صبر را اشتیاق می داند: «فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِکَ عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَی الشَّوْقِ ... فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَی الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ»[286] در این حدیث، امام علی† به صورت واضح و روشن یکی از پایه های روان شناختی صبر را شوق و رغبت دانسته است. قرآن کریم مکرراً آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی صبر را بیان فرموده است. توجه انسان به این پیامدها شوق و رغبت انسان را برمی انگیزد: )إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب( (زمر: 10)؛ بی تردید پاداش شکیبایان بدون حساب و به طور کامل داده می شود. علامه طباطبایی ذیل آیة )یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبرِْ وَ الصَّلَوةِ(. (بقره: 153) می فرماید: به دست آوردن ملکات اخلاقی مانند صبر و شجاعت تنها از راه انجام مکرر آنها امکان پذیر است، و فرد زمانی می تواند آنها را تکرار کند که به فواید دنیوی یا اخروی آنها توجه داشته باشد.[287] به دلیل آنکه خداوند می داند بشر اگر به پیامدهای صبر توجه داشته باشد به سوی آن مشتاق می شود، این آثار را برای صبر ذکر کرده است: )وَ بَشِّرِ الصَّابرِِینَ...أُوْلَئکَ عَلَیهِْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(. (بقره: 157) در این آیه، صلوات خداوند، رحمت خداوند، و هدایت از پیامدهای صبر بیان شده است. پس یکی از پایه های روان شناختی صبر این است که فرد اشتیاق به هدف داشته باشد. در موارد دیگر نیز قرآن کریم از پاداش ارزشمند صابران سخن به میان می آورد: )ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ(. (نحل: 96) کسانی که شکیبایی می ورزند پاداش نیکوتر از عملشان دریافت می دارند.
4. ترس از شکست (ترس از عذاب جهنم)
از آموزه های اسلامی این ایده به دست می آید که شوق به تنهایی انسان را به مسیری سوق نمی دهد، بلکه ترس نیز لازم است. مثلاً درباره رابطه انسان با خدا باید تعادل بین خوف و رجاء را در نظر داشت. ترس مطلق از خداوند به ناامیدی و رها کردن عمل می انجامد و امیدواری مطلق به خداوند بی خیالی و رهاکردن عمل را در پی دارد. خویشتن داری و تحمل مشکلات زمانی به راحتی برای انسان امکان پذیر است که نه تنها رسیدن به هدف مزایایی برای انسان در پی داشته باشد، بلکه نرسیدن به آن انسان را با مخاطراتی مواجه سازد. حضرت علی† به روشنی هیجان ترس را از پایه های روان شناختی صبر برشمرده است:«فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِکَ عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ علی الاشفاق مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ»؛[288] صبر دارای چهار شعبه است که یکی از آنها ترس است... کسی که از آتش بترسد از محرمات دوری می ورزد. در قرآن کریم قریب یکصد مورد کلمه «النار» تکرار شده و خداوند مردم را از عذاب جهنم ترسانده است. این بدان روی است که ترس تأثیر زیادی در وادار کردن مردم به عمل دارد. پیامبران خود را بشیر و نذیر می دانستند: )إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیر.( (فاطر: 24) زیرا ساختار روانی برخی افراد به گونه ای است که علاقه مندی به چیزی آنان را به عمل وامی دارد و برخی دیگر فقط ترس زیربنای رفتار آنان را شکل می دهد. در فرد واحد نیز برخی رفتارها ممکن است به دلیل علاقه و رغبت و برخی دیگر به دلیل ترس انجام گیرد. جان اتکینسون در نظریة انگیزشی خود می گوید: با اینکه اکثر مردم برای رسیدن به موفقیت تلاش می کنند، اما گرایش رسیدن به موفقیت در برخی افراد موثر نیست، بلکه گرایشی دیگری به نام «گرایش اجتناب از شکست»[289] آنان را برمی انگیزد و به سوی موقعیت های مربوط به پیشرفت سوق می دهد.
5. بی رغبتی به امور منافی هدف (زهد و رهایی از هوس ها)
اگر فردی تمام حالت های قبل را داشته باشد؛ یعنی هم هدفش مشخص و در نظرش ارزشمند باشد و هم به آن علاقه داشته باشد، ولی در عین حال به چیزهایی علاقه مند باشد که منافی هدف است، در این صورت، نمی تواند سختی های رسیدن به هدف را تحمل کند. چنین فردی به کسی می ماند که ارزش قبولی در کنکور را می داند و به قبولی در آن هم علاقه دارد ولی به خوش گذرانی اشتیاق بیشتر دارد و نمی تواند از شهوات خود بگذرد، از این رو، نمی تواند در برابر سختی های درس خواندن صبر کند. حضرت علی† به زیبایی به این واقعیت اشاره کرده است: «فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِکَ عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَی ...الزُّهْدِ... مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا هَانَتْ عَلَیْهِ الْمُصِیبَات».[290] قرآن کریم در موارد متعدد یکی از علل انحراف و در نتیجه، بی صبری بشر را علاقه مندی به دنیا می داند. )کلاََّ بَلْ تحُِبُّونَ الْعَاجِلَةَ، وَ تَذَرُونَ الاَْخِرَةَ( (قیامه: آیه 21ـ20)؛ چنین نیست که انسان نتواند به خاطر خدا سختی ها را تحمل نکند، بلکه در حقیقت شما این دنیای زود گذر را دوست دارید، و به همین دلیل آخرت را رها میکنید.» در داستان حضرت یوسف نقش بی رغبتی به شهوات را در صبر به خوبی مشاهده می کنیم.)قَالُواْ أَ ءِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَ یَصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ(. (یوسف: 90) در این آیه به صبر یوسف† اشاره شده است. امام صادق† در حدیثی صبر یوسف را ناشی از حریت و آزادی درونی و عدم وابستگی او می داند: «إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَی جَمِیعِ أَحْوَالِهِ إِنْ نَابَتْهُ نَائِبَةٌ صَبَرَ لَهَا ...کَمَا کَانَ یُوسُفُ الصِّدِّیقُ الْأَمِینُ لَمْ یَضْرُرْ حُرِّیَّتَهُ أَنِ اسْتُعْبِدَ وَ قُهِرَ وَ أُسِرَ وَ لَمْ تَضْرُرْهُ ظُلْمَةُ الْجُبِّ وَ وَحْشَتُهُ وَ مَا نَالَهُ ... وَ کَذَلِکَ الصَّبْرُ یُعَقِّبُ خَیْراً فَاصْبِرُوا».[291] فرد آزاد در همه حالات آزاد است، و اگر مصیبتی دامنگیر او شود در برابر آن صبر می کند. همان طور که اسارت، شکست و تبعید به آزادی یوسف صدیق امین و در نتیجه صبر او آسیبی نرساند، تاریکی و وحشت زندان نیز شکیبایی را از او سلب نکرد.
6. ضرورت پیمودن این مسیر برای رسیدن به هدف (لزوم انجام واجبات و ترک محرمات، آزمون بودن سختی ها)
انجام واجبات و ترک واجبات نیازمند صبر است. از سوی دیگر، خداوند ترک گناهان و انجام واجبات را لازم و ضروری دانسته است. این نشان می دهد که برای رسیدن به هدف، یعنی رضایت خداوند، پیمودن این مسیر لازم است و راه دیگری وجود ندارد. معمولاً اگر برای رسیدن به هدف غیر از راه دشوار راه های دیگری نیز وجود داشته باشد، انسان به تحمل مشکلات تن نخواهد داد. پس انحصاری بودن مسیر و لازمی بودن آن یکی از پایه های روان شناختی صبر است.
قرآن می فرماید: راه بهشت از میان سختی ها و دشواری ها عبور می کند، پس این تنها راه رسیدن به هدف است: )أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ( (بقره: 214)؛ آیا گمان کردهاید که بدون امتحاناتی که پیش از شما بر گذشتگان آمد به بهشت داخل می شوید؟ آنان به رنج ها و سختی ها آزموده شدند. پس گرفتار شدن به بأساء (رنج ناشی از جهاد و مانند آن) و ضراء (سختی ناشی از بیماری، فقر و مانند آن) شرط لازم برای رسیدن به هدف یعنی دخول بهشت است. نیز می فرماید: )أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرین( (آل عمران: 142)؛ آیا گمان می برید که تا خداوند صبر و جهاد را در شما نیازموده است وارد بهشت می شوید؟ پس صبر یک گام لازم برای ورود به بهشت است.
اگر انسان سختی ها را پله ای برای صعود و یا آزمونی برای قبول شدن بداند، در آن صورت، نه تنها مشکلات او را آزرده نمی سازد، بلکه شاید با آغوش باز به استقبال آنها برود و به راحتی آنها را تحمل کند. قرآن مکرراً به ما گوشزد کرده که سختی ها برای ابتلا و امتحان بندگان است: )وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشیْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِِینَ(. (بقره: 155) آزمایشی بودن یک راه به این معناست که برای رسیدن به هدف باید آن را پیمود. مثلاً یک دانشجو برای رسیدن به دانشگاه از مسیر کنکور باید بگذرد و در نتیجه، مشکلات و دشواری های آن را می پذیرد.
7. احتمال رسیدن به هدف (موقتی بودن سختی ها، پایان یافتن فرصت ها)
اگر فردی هدفش مشخص و ارزشمند باشد، علاقه مند به دست یابی به هدف هم باشد، از شکست بترسد، به امور منافی هدف رغبت نشان ندهد، و تحمل سختی ها را تنها راه رسیدن به هدف بداند، ولی در موقعیت کنونی در نظرش احتمال رسیدن به هدف ضعیف باشد، یعنی سختی ها را دایمی و خارج از توان خود بداند، در این صورت، نمی تواند سختی ها را به خاطر رسیدن به هدف تحمل کند. چنان که این مسئله را در مورد امت های پیشین می بینیم. قرآن کریم می فرماید: )مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللَّهِ، أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ(. (بقره: 214) وقتی سختی ها و مشکلات آنان مدتی طول می کشید، آنان احتمال رسیدن به هدف را کم رنگ می دیدند و متزلزل می شدند: «زلزلوا»، بعد می گفتند: «متی نصر الله». خداوند برای اینکه احتمال موفقیت از بین نرود و مؤمنان امیدشان را از دست ندهند، می فرماید:)أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ( همانا یاری خداوند نزدیک است.
برای اینکه مؤمنان در برابر سختی ها درمانده نشوند و صبرشان را از دست ندهند، قرآن رنج ها را موقتی و پایان پذیر می داند: )فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا( (انشراح: 5 ـ 6)؛ همراه با هر سختی گشایشی است. یک گام بالاتر از این، موقت دانستن کل دنیا و جهان است که در این صورت، انسان ایده بزرگ تر و جامع تر پیدا می کند که سختی و آسایش را پایدار نداند. دایمی دانستن راحتی به خاطر ایجاد تنبلی، انسان را از عمل دور نگه می دارد و مستمر دانستن رنج ها به دلیل درماندگی، توان عمل را از انسان می گیرد.
امیرالمؤمنین† یکی از پایه های صبر را انتظار می داند. انتظار در اینجا به معنای سرآمدن مدت و پایان یافتن مهلت است: «فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِکَ عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ علی ... التَّرَقُّبِ... مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَی الْخَیْرَات»؛[292] کسی که منتظر مرگ است، مدت زمان زندگی خود را در دنیا زودگذر و موقتی می داند و به انجام کارهای درست می شتابد.
حضرت علی† انتظار مرگ را از پایه های صبر به شمار آورده است. به فکر مرگ بودن، پایان یافتن فرصت ها را نیز گوشزد می کند. وقتی فرد متوجه شود که وقتش رو به اتمام است، حاضر می شود سخت ترین کارها را برای رسیدن به موفقیت انجام دهد. پس می توان توجه به کم بودن زمان را نیز از پایه های صبر به شمار آورد. آن حضرت در کلام دیگری نیز رابطه صبر و زمان این گونه بیان می کند: «الصبر علی المضض یؤدی إلی إصابة الفرصة»؛[293] شکیبایی بر رنج ها به درک فرصت ها می انجامد. پس اگر ما به کم بودن زمان توجه داشته باشیم، توان صبر بر سختی ها را پیدا می کنیم.
تعمیم الگو به رفتارهای غیر معنوی
پایه هایی که برای صبر ـ هرچند با استفاده از قرآن در امور معنوی ـ مطرح شد، اما می توان در تمامی امور آنها را تعمیم داد. مثلاً، کسی که می خواهد در یک امتحان کنکور قبول شود و دشواری های درس خواندن را تحمل کند، باید هدفش مشخص باشد (قبولی در کنکور)، هدف ارزشمند باشد (رفتن به دانشگاه در نظرش ارزش قابل ملاحظه داشته باشد)، هدف، مورد علاقه او باشد (رفتن به دانشگاه در عین حال که ارزش دارد، مورد علاقه فرد هم باشد)، از قبول نشدن در کنکور هراس داشته باشد، بتواند از امور منافی هدف مثل خوش گذرانی دل بکند، موفقیت و رسیدن به هدف تنها از این طریق میسر باشد (تنها کنکور)، احتمال بدهد که در کنکور قبول می شود و درس خواندن برای کنکور سال ها به طول نکشد.
نشانگان صبر
در این قسمت به برخی از نشانگان صبر اشاره می شود:
1. فرد صبور از اشتباهات و ظلم دیگران می گذرد و اهل گذشت است. آیات پیشین در مورد حق خواهی مظلوم بودند، اما قرآن کریم در آیه ای می فرماید:
)وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُور( (شوری: 43)؛ کسی که صبر کند و ببخشد کار بزرگی انجام داده است.
2. فرد صبور هنگام مصیبت ها و مشکلات، خداوند را به یاد می آورد: )... و بشّر الصابرین الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ(. (بقره: 155 ـ 156)
3. در موقعیت های جهل و خشونت، با حلم و مدارا برخورد می کند: )وَ لَا تَسْتَوِی الحَْسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلیٌّ حَمِیمٌ وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبرَُواْ وَ مَا یُلَقَّئهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ(. (فصّلت: 34ـ35). معنای «ادفع بالتی هی احسن» این است که هنگام مواجه شدن با سیئه، با حسنه برخورد کن. علامه طباطبائی در المیزان می فرماید: «ادفع بحلمک جهلهم و بعفوک إساءتهم».[294]
4. افرد صبور در کارها مقاومت بیشتری دارند و هر فرد صبور کار چندین نفر غیر صبور را انجام می دهد: )یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَی الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ(. (انفال: 65)
5. فرد صبور اگر به درستی کاری اطمینان داشته باشد، به گفته های بی اساس دیگران توجه نمی کند: )إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ(. (آل عمران: 120)
6. در برابر زخم زبان، تهمت و ناسزای افراد جاهل با بردباری برخورد می کنند: )وَ اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً(. (مزمل: 10)
7. موقع دزدیده شدن، مفقود شدن یا از بین رفتن اموالش برخورد منطقی دارد: )وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ(. (بقره: 155)
8. موقع از دست دادن شغل خود، از خود خویشتن داری نشان می دهد و توکل به خدا می کند: )وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ(. (بقره: 155) )الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون(. (نحل: 42)
9. موقع عبادت خداوند بی حال نیست و می تواند مدت طولانی به عبادت بپردازد: )رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا(. (مریم: 65) )وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوی(. (طه: 132)
10. هنگام از دست دادن عزیزان، بیش از حد بی تابی نمی کند: )وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ(. (بقره: 155)
11. هنگام بیماری خویشتن داری خود را از دست نمی دهد: )وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(. (بقره: 177)
12. هنگام فقر و تنگ دستی متانت و خویشتن داری خود را حفظ می کند و جزع و بی تابی نمی کند: )وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(. (بقره: 177) تفسیر آلاء الرحمن «بأساء» را به معنای فقر و مانند آن دانسته است.[295]
13. در برابر نیازهای فیزیولوژیک، خودکنترلی بیشتری از خود نشان می دهد: )لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها(. (بقره: 61)
14. در موقعیت های ترس و خوف خویشتن داری از خود نشان می دهد:
)وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ(. (بقره: 155)
15. در میدان جنگ شجاع تر از دیگران است: )وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرینَ(. (بقره: 250)
16. در موقعیت های تنش زا می تواند خشم خود را کنترل کند: )الَّذِینَ یُنفِقُونَ فی السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ وَ الْکَظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الْمُحْسِنِین(. (آل عمران: 134) کظم غیظ نوعی کنترل هیجان است که مستلزم صبر می باشد.
17. در برابر غریزة جنسی خویشتن داری بیشتری دارد: )قَالُواْ أَ ءِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَ یَصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین(. (یوسف: 90) حضرت یوسف† که فردی صبور شناخته شده، یکی از صبرهایش کنترل غریزه جنسی بود.
نتیجه
صبر یک ویژگی روانی و ثبات درونی است که نتیجة آن مدیریت احساسات و هیجانات، توان تحمل سختی ها و سخت کوشی در کارهاست. صبر در زندگی انسان کارکردهای گوناگونی دارد؛ از جمله: انسان را در مقابله با تنیدگی ها یاری می دهد، موفقیت در تحصیل، شغل و روابط اجتماعی را تسهیل می کند، در برخورد با هیجانات و احساسات درونی توانمندتر می سازد و در زمینه دین داری انسان را یاری می دهد. با توجه به تحلیل برخی از آیات قران و نیز روایات، هفت نوع سازه روان شناختی به عنوان پایه های روان شناختی صبر می توان به دست آورد. مشخص بودن هدف، ارزشمند بودن هدف، اشتیاق رسیدن به هدف، ترس از شکست، بی رغبتی به امور منافی هدف، ضرورت پیمودن این مسیر برای رسیدن به هدف، و احتمال فاعلی رسیدن به هدف به عنوان پایه های روان شناختی صبر قابل پیشنهاد است.
* کارشناس ارشد روان شناسی بالینی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
دریافت: 2/7/87 ـ پذیرش: 13/12/87.
[245]. «طلال طرفه، استاد دانشگاه میشیکان آمریکا که شیعه و لبنانی الاصل است، کتابی در زبان انگلیسی در مورد صبر نگاشته که به عربی تحت عنوان «الصبر فی الاسلام رویة تحلیله» ترجمه شده است.
[246]. Self Regulation.
[247]. Higgins, E.Tory, Self Regulation, in Encyclopedia of psychology, P 219.
[248]. Hedonic principle.
[249]. Ibid, p. 219.
[250]. Self control. Self discipline.
[251]. Impulse control.
[252]. Kazdin, Alan E. Encyclopedia of psychology, P 215-219.
[253]. Kuhl, Enzyklopädie, der Psychologie, Serie Motivation and Emotion, Bd. 4, Motivation, Volition and Handlung, P 665-765.
[254]. Self-regulators.
[255]. Intentions.
[256]. Kehr, Hugo M., Bles, Petra and Rosenstiel Lutz von,“Self-regulation, self-Control, and management training transfer”, International Journal of Educational Research, Volume 31, Issue 6, P 487-498.
[257]. Continence.
[258]. نصرت الله پورافکاری، فرهنگ جامعه روان شناسی، روان پزشکی و زمینه های وابسته، ص 321.
[259]. Hardiness.
[260]. Tolerance.
[261]. همان، ص 1519.
[262]. ملااحمد نراقی، معراج السعاده، ص 696.
[263]. میرزاحسین محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج11، ص 261.
[264]. ابن حامد محمد بن محمد غزالی، احیاء العلوم، ج4، ص64.
[265]. مولی محسن فیض کاشانی، راه روشن، ج 7، ص 109.
[266]. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 216 / محمدبن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 438 / حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ص181.
[267]. همان.
[268]. همان.
[269]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 62، ص 329.
[270]. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 747.
[271]. امام خمینی(ره)، شرح چهل حدیث، ص260.
[272]. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 2، ص 52.
[273]. ملااحمد نراقی، معراج السعاده، ص 694.
[274]. سیدعبدالحسین طیّب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص19.
[275]. ادوارد پ سارافینو، روان شناسی سلامت، ترجمة گروهی از مترجمان، ص139.
[276]. ام. رابین دیمانتئو، روان شناسی سلامت، ترجمة گروهی از مترجمان، ص 140.
[277]. Self control.
[278]. دانیل گلمن، هوش هیجانی، خودآگاهی هیجانی، خویشتن داری، همدلی و یاری به دیگران، ص 121.
[279]. Self controled persons.
[280]. Fictional finalism.
[281]. جیمز او پروچاسکا و جان سی نورکراس، نظریه های روان درمانی، ترجمه سیدیحیی محمدی، ص112.
[282]. محمدکریم خداپناهی، انگیزش و هیجان، ص 139.
[283]. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج20، ص455.
[284]. دانیل گلمن، هوش هیجانی، خودآگاهی هیجانی، خویشتن داری، همدلی و یاری به دیگران، ص 121.
[285]. محمدکریم خداپناهی، انگزش و هیجان، ص 111 و 128.
[286]. محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 50.
[287]. سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص355.
[288]. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج2، ص 50.
[289]. Tendency to avoid failure.
[290]. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج2، ص 50.
[291]. همان، ص 89.
[292]. همان، ص50.
[293]. عبدالواحد آمدی، تصنیف غرر الحکم و درالکلم، تحقیق مصطفی درایتی، ص 284.
[294]. سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، ج17، ص 392.
[295]. تفسیر آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج1، ص149.
منابع
ـ آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، بی تا.
ـ ابن منظور، محمد بن مکرم (قرن هفتم)، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414، چ سوم.
ـ امام خمینی(ره)، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام، 1372، چ سوم.
ـ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1421.
ـ پروچاسکا، جیمز او؛ نورکراس، جان سی، نظریه های روان درمانی، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، رشد، 1385، چ سوم.
ـ پورافکاری، نصرت الله، فرهنگ جامع روان شناسی، روان پزشکی و زمینه های وابسته، تهران، فرهنگ معاصر، 1380، چ سوم.
ـ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365.
ـ خدا پناهی، محمد کریم، انگیزش و هیجان، تهران، سمت، 1379، چ دوم.
ـ دیماتئو، ام. رابین، روان شناسی سلامت، ترجمه گروهی از مترجمان زیر نظر کیانوش هاشمیان، تهران، سمت، 1378.
ـ سارافینو، ادوارد پ، روان شناسی سلامت، ترجمة گروهی از مترجمان زیر نظر الهه میرزایی، تهران، رشد، 1384.
ـ طرفه، طلال، الصبر فی الاسلام رویه تحیلیه، بیروت، الغدیر، 2000، ط. الثالثة.
ـ طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1378.
ـ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404.
ـ غزالی، ابی حامد محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1986.
ـ کاشانی، مولی محسن فیض، راه روشن ترجمه محجة البیضاء، ج 7، ترجمة سیدمحمدصادق عارف، مشهد، آستان قدس رضوی، 1379، چ دوم.
ـ گلمن، دانیل، هوش هیجانی، خودآگاهی هیجانی، خویشتن داری، همدلی و یاری به دیگران، ترجمه نسرین پارسا، تهران، رشد، 1383، چ سوم.
ـ محدث نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت‰، 1408.
ـ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360.
ـ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.
ـ نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، قم، طوبای محبت، 1385.
Higgins, E.Tory (2000).sef regulation, Encyclopedia of psychology, edited by Alan E. Kazdin, Vol.7, American psychological association, Oxford university press.
Kazdin, Alan E.(2000). Encyclopedia of psychology, Vol.7, American psychological association, Oxford university press.
Kehr, Hugo M., Bles, Petra and Rosenstiel Lutz von(1999). “Self-regulation, self-Control, and management training transfer”, International Journal of Educational Research, Volume 31, Issue 6, 1999, Pages 487-498.
Kuhl, Enzyklopädie (1996). der Psychologie, Serie Motivation und Emotion, Bd. 4, Motivation, Volition und Handlung (pp. 665–765).
Petri, Herbert L. (1990). “Motivation; Theory, Research and Application” Wdsworth publishing, third edition, California, USA.
www.vikipedia.com (2007). self control.