اثربخشی درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفههای شخصیت و بالینی / مهدی هادی / مسعود جانبزرگی
Article data in English (انگلیسی)
مهدی هادی* / مسعود جان بزرگی**
چکیده
درمان یکپارچة توحیدی، یکی از رویکردهای درمانی است که ضمن اصل قرار دادن معنویت، به دنبال آن است که با یکپارچه سازی شخصیت و وحدت بخشیدن به آن در سایة توحید، زمینة انجام جرم و ارتکاب مجدد آن را از بین ببرد و راهی برای بازگشت سعادتمندانة مجرمان به جامعه فراهم آورد.
در این تحقیق، اثربخشی درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه های شخصیت و بالینی مددجویان زندان مرکزی قم بررسی شده است. جامعة آماری، از میان 112 نفری که مراحل درمان را پشت سرگذاشته اند، 42 نفر به صورت تصادفی برگزیده شدند و نتایج پیش آزمون و پس آزمون حاصل از اجرای پرسش نامة تحلیل بالینی کتل، در این افراد مقایسه شد.
در پنج مورد از مؤلفه های شخصیت، یعنی ثبات عاطفی، سازگاری، جسارت، ناایمنی روانی و اضطراب، و همچنین ده مورد از مؤلفه های بالینی یعنی خود بیمارانگاری، افسردگی با افکار خودتخریبی، افسردگی همراه با اضطراب، افسردگی با کمبود انرژی، احساس گناه و رنجش، بی حوصلگی و گوشه گیری، پارانویا، اسکیزوفرنیا، ضعف روانی، و بی کفایتی روانی، این روش درمانی اثربخشی معناداری داشته است.
کلیدواژه ها: درمان یکپارچة توحیدی، مؤلفه های شخصیت،مؤلفه های بالینی، روان درمانی یکپارچه، توحید، معنویت.
مقدمه
جرم1 و بزهکاری، از پدیده های شوم و ناخوشایند حیات اجتماعی انسان هاست که از دیرباز در جوامع بشری وجود داشته اند. در بررسی همه جانبة این پدیده باید به ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن توجه شود، اما بی شک یکی از اصلی ترین ابعاد آنها که بر سایر جنبه ها نیز تأثیر عمیقی دارد، بُعد روان شناختی است.
کنکاش در ویژگی های شخصیتی ـ رفتاری بزهکاران نشان می دهد که فرآیند رشد و تحول در زندگی روانیِ بیشتر آنها با مشکلاتی همراه بوده است. پریشانی های روانی، محرومیت ها، ناکامی های پی در پی، خودمداری و فزون خواهی، پرخاشگری، خصومت و نفرت انباشته شده، نارسایی های تربیتی و یادگیری های غلط دوران کودکی، نظام خانوادگی آشفته، کمبود محبت و در یک کلام عقده های روانی، مهم ترین عامل گرایش به رفتارهای تبهکارانه و ضداجتماعی است.2
بررسی های تاریخی ویلسون3 و هرنستین4 (1985) بیانگر آن است که تقریباً در تمام دوره های تاریخی، عوامل روانی یکی از مهم ترین علل گرایش افراد به جرم و جنایت به شمار می آید و جوامع مختلف با روش های گوناگون سعی در کنترل و درمان آنان داشته اند.5
یکی از روش هایی که در بسیاری از نقاط جهان برای برخورد با مجرم و جلوگیری از جرم استفاده می شود، زندانی کردن مجرمان است. محرومیت از آزادی که در اواخر قرن هیجدهم در نظام قضایی اروپا تثبیت شد، با این هدف انجام شد که واکنش در برابر اعمال بزهکارانه را منطقی تر و انسانی تر از مجازات هایی کند که پیش تر اعمال می شد. اما دیری نپایید که در قالب اجرا، زندان از حل تضادهای فردی و اجتماعی جرم زا یا افشاکنندة جرم، ناتوان از کار درآمد. از آن پس، نهاد زندان همواره با بحران روبه رو بوده است.6
امروزه این پرسش برای بسیاری از کارشناسان مطرح است که آیا سیستم موجود زندان، در تحقق اهداف اصلی آن یعنی دور نگه داشتن جرم از اجتماع به منظور حفظ نظم، آرامش، امنیت و تسلی بخشیدن جامعه موفق بوده است؟
در پاسخ به این پرسش، بسیاری بر این باورند که نباید این واقعیت
را فراموش کرد که اگر نظام موجود (حبس به عنوان مجازات) وجود نداشته باشد، رفتار انحرافی به مراتب توسعه بیشتری خواهد یافت، اما اهداف
حبس کردن و محرومیت از آزادی به خوبی تحقق نمی یابند.7 نگاهی به آمار زندان های کشور و روند افزایش شمار زندانیان در سال های مختلف نشان دهندة بحران قابل توجهی است که کارشناسان را به فکر چاره جویی و بررسی گستردة آن انداخته است.8
از سویی بررسی ها نشان داده اند که زندانی کردن تأثیر منفی بر زندانیان دارد و آنان را به اجبار از کانون خانوادگی، شغل و زندگی اجتماعی طرد می کند و زمینه را برای روی آوردن به جرم و جنایت در زندان بیشتر می کند. به ویژه زندانیان جوان که از متخلفان با تجربه شیوه های مختلف جنایت را می آموزند. از سوی دیگر، برخی از کارشناسان بر این باورند که حبس و زندان، که جامعه برای رویارویی با رفتار بزهکارانه از آن بهره می گیرد، صرف نظر از هر نامی که به آن داده می شود، نوعی تنبیه است و این تنبیه غالبا مفید نیست؛ زیرا معمولاً مدت درازی پس از ارتکاب عمل بزهکارانه ای که قرار است به شرط بروز آن به کار گرفته شود، فرد مورد تنبیه قرار می گیرد. ضمن آنکه زندانی کردن یکی از پرخرج ترین اشکال تنبیه است. نگاهی به آمار موجود نشان می دهد که هزینة نگهداری یک زندانی گاهی به 200 دلار در روز می رسد.9
بنابراین، ضروری است که در جست وجو و معرفی روشی باشیم که بتواند با اثربخشی همه جانبه بر فرد، افزون بر جلوگیری از آثار منفی حبس و محرومیت از آزادی، با ایجاد تغییرات درونی، زمینه های فردی ارتکاب جرم و بازگشت به زندان را از بین ببرد.
پس از استقرار روان شناسی به مثابه یک دانش تجربی و ظهور روش های نوین روان درمانی، توجه به اصلاح رفتار مجرمانه ابعاد وسیعی یافت؛ به گونه ای که امروزه در سراسر جهان روان شناسان زیادی تمام توان خود را صرف درک و شناخت پدیدة جرم و بزهکاری کرده اند و با بررسی تاریخچة زندگی، استفاده از ابزار و روش های تشخیص بالینی و اجرای روش های درمانگری، می کوشند به این گروه از آسیب دیدگان اجتماعی کمک کنند.10
از نظر روان شناسان، هدف اصلی درمانگری روان شناختی، تغییر زمینة فردی تکرار اعمال بزهکارانه است و تغییر رفتار مجرمانه هدف غیرمستقیم این نوع درمانگری هاست.11 به بیان دیگر، در الگوی روان درمانی سعی می شود کل شخصیت مجرم را متحول سازند تا بدین ترتیب زمینه های درون فردی ارتکاب مجدد جرم از بین برود.
در سال های اخیر، برای دستیابی به چنین هدفی در زندان های ایران،
از درمانگری یک پارچة توحیدی بهره می برند. در این روش درمانی، اعتقاد
بر این است که اگر آموزه های الهی و معنوی به ویژه مؤلفة اساسی توحید و ارتباط عمیق و صمیمانه با خداوند متعال با یافته های روان درمانی ادغام گردد، کارآمدی و پایداری درمان به صورت چشمگیری افزایش می یابد؛ زیرا عنصر توحید بیش از هر عامل دیگری توان انسجام بخشی و یکپارچه سازی شخصیت را دارا می باشد.12
در صد سال اخیر، روان شناسان روش های اصلاحی و درمانی فراوان و متنوعی را پیشنهاد داده اند. به طوری که به گفتة کازدین13 (1987) تا آن زمان بیش از 400 روش درمانگری متفاوت پیشنهاد شده بود.14
به رغم تأثیرهای درمانی غیرقابل انکار این فنون درمانی ـ چون اغلب آنها تحت تأثیر یکی از مکاتب روان شناختی معاصر بوده اند و براساس پارادایم جزنگری، به یک یا چند بخش از ابعاد وجودی انسان توجه کرده اندـ در حل معضلات گسترده و فراگیر شخصیتی بزهکاران که همة ابعاد وجودی آنان از فلسفه، هدف و معنای زندگی گرفته تا روابط اجتماعی، ارتباطات میان فردی و الگوهای رفتاریشان را در برمی گیرد، توفیق چندانی نداشته اند.15
یکی از مهم ترین دلایل توفیق نداشتن شیوه های تک مکتبی در درمان کامل و پایدار اختلالات روانی، ناتوانی آنها در توجه هماهنگ و یکپارچه به ابعاد چندگانة زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان در مواجهه با مشکلات روانی و نابهنجاری های رفتاری است.16 اما از آنجا که انسان یک کل واحد و غیرقابل تجزیه است، سلامت روانی کامل وی هنگامی تحقق می یابد که وحدت و انسجام این سیستم حفظ، و اجزای آن با یکدیگر هماهنگ عمل کنند.17
عدم توجه روان درمانی سنتی به عنصر معنویت و ارزش های دینی در فرایند درمان، ناپایداری تغییرهای رفتاری ایجاد شده در دراز مدت و درصد بالای بازگشت به رفتارهای نابهنجار را به دنبال داشته است. توجه روزافزون روان شناسان و درمانگران به این حقیقت موجب شده است تا در دهه های اخیر، درمانگران به روش های درمان یکپارچه توجه جدی داشته باشد. اکنون آنان در جست وجوی روش های نوینی هستند که بتوانند با تأثیرگذاری یکپارچه و هماهنگ، کل وجود فرد را تحت تأثیر قرار داده و همه شناخت ها، عواطف و هیجانات و رفتارهای وی را به صورت منسجم و هماهنگ تغییر دهند تا سلامت روانی فرد تأمین شود. به همین دلیل، به گفتة گارفیلد18 و برجین19 (1994) امروزه بیشتر روان درمانگران استفاده از روش های التقاطی20 و یکپارچه21 را ترجیح می دهند.
یکی از این روش های کل نگر و تلفیقی، روش درمان یکپارچة توحیدی است.22 این روش که تلفیقی از آخرین یافته های روان درمانی در حوزه های مختلف، به ویژه فنون انسانی نگر و وجودی از یک سو، و آموزه های توحیدی و عرفانی اسلام از سوی دیگر می باشد، با عنوان «روش توحید درمانی»23 در سال 2001 توسط دکتر محمدمحسن جلالی تهرانی در کتابنامة روان درمانی های نوین24 به ویراستاری ریموند کرسینی معرفی گردید. این روش با تأکید بر ارتقای رشد و تحول انسانی، به فرد امکان می دهد تا با جست وجوی معنای متعالی برای زندگی و تلاش برای درک خویشتن خویش، به توسعة روشی برای زندگی خود بپردازد که منجر به دستیابی مراحل بالاتر رشد و کمال گردد.
به گفتة کرسینی، توحیددرمانی که از ادغام و یکپارچه سازی نگرش اسلام نسبت به سرشت انسان و نظریه و روش درمان انسان گرا به وجود آمده، برای اولین بار اسلام را به منزلة یک شیوة درمانی مطرح کرده است.25 این شیوة درمانی پس از معرفی و به کارگیری در دانشگاه فردوسی مشهدـ در مرکز تربیت و اصلاح زندان مشهدـ نتایج قابل قبولی را به دنبال داشت. به خاطر موفقیت های به دست آمده، این سبک درمانی به زندان های سراسر کشور گسترش یافت و اکنون متخصصان در زندان های همة مراکز استان ها، با بهره گیری از این شیوه در پی اصلاح رفتار مجرمان و جلوگیری از بازگشت مجدد آنها به سوی رفتارهای مجرمانه برآمده اند.26
براساس این روش، درمان پنج مرحله دارد: پذیرش، مشاهده بالینی، آموزش مهارت های زندگی، گروه درمانی، پیگیری درمان. در هر یک از این مراحل، با مداخلات و اقدامات درمانی تلاش می شود که فرد دارای معیارهایی از پیشرفت در درمان شده، و از یک مرحله به مرحلة بعد انتقال یابد.27
این پژوهش، برای بررسی تأثیرهای این روش شکل گرفته است. بر اساس این پژوهش، مداخله های درمانی به سبک یکپارچة توحیدی احتمالاً می تواند بر رگه های شخصیتی افرادی که به خاطر مسائل و نابهنجاری های رفتاری در زندان هستند، اثربخش باشد. همچنین بررسی می شود که آیا درمانگری یکپارچة توحیدی بر مؤلفه های شخصیت مثل ثبات عاطفی، خودتنظیمی، سوءظن و...، بر مؤلفه های بالینی مثل خودبیماری انگاری، ضعف روانی و... اثربخشی دارد؟ بررسی این موضوع با اخذ پیش آزمون و پس آزمون تست تحلیل بالینی کتل موسوم به CAQ مورد کاوش قرار می گیرد.
تاکنون در حوزه روان شناسی مکتب جدیدی با رویکرد اسلامی ظهور نیافته یا به اثبات نرسیده و یا مطرح نگردیده است؛ تنها در دهة اخیر چنین ادعایی مبنی بر وجود یک رویکرد درمانی در حوزة مداخلات و خدمات روان شناختی با عنوان توحید درمانی یا درمان یکپارچه توحیدی پا به عرصه گذاشته است؛ از این روی، محقق بر آن شد تا این هدف مهم را در نظر بگیرد که اولاً آیا مداخلات درمانی این شیوه، متناسب با رویکرد ادعایی آن می باشد؟! و ثانیاً آیا اثربخشی آن با توجه به اینکه یک رویکرد معنوی و الهی است، می تواند مانند نتایج سایر رویکردها مورد توجه قرار گیرد؟! از این روی، پژوهش حاضر درصدد است که یافته های پژوهشی یک درمان و نظریة جدید درمانی که مبتنی بر مبانی اسلامی و توحیدی است را بیازماید و ضمن رسیدن به پرسش های پژوهشی خود، به دنبال بررسی فرضیه های زیر است:
فرضیة اول: درمان یکپارچة توحیدی، بر مؤلفه های شخصیتی مددجویان اثربخشی دارد.
فرضیة دوم: درمان یکپارچة توحیدی بر مولفه های بالینی مددجویان اثربخشی دارد.
روان درمانی یکپارچه
شواهد روشنی وجود دارد که از اوایل دهة 1980، روان درمانی حرکت به سوی یکپارچه سازی و ادغام نظریه ها و فنون درمانی را آغاز کرده است. هدف این نهضت، ایجاد همگرایی در رویکردهای مختلف و تدوین الگوهای نظری کامل تری است که بر اساس آنها درمان های مؤثرتری پدید آیند.28
مشاوره و روان درمانی یکپارچه، فرایند انتخاب مفاهیم و الگوها از نظام های مختلف درمانی است. یکپارچه سازی کوششی است برای توجه به محدودیت های رویکردهای تک مکتبی و تأکید بر دیدن آنچه که از دیدگاه های دیگر می توان آموخت، به منظور بالا بردن اثربخشی درمان و افزایش سودمندی مراجعان از خدمات روان درمانی.29
دیدگاه یکپارچه، موافق با وسعت بخشیدن اساس نظریه های معاصر برای دربرگیری ابعاد زیستی، اجتماعی و معنوی انسان است. این نظریه ها همچنین قابل گسترش به موضوعات مربوط به جنس، تفاوت های فرهنگی، علایق معنوی و دلبستگی های سیاسی ـ اجتماعی مراجعان است و اعتقادات مذهبی، جنبه ای از زمینة فرهنگی مراجع است که باید به منزلة بخش اصلی آگاهی بین فرهنگی درمانگر در نظر گرفته شود.30
حضور عنصر معنویت، مستلزم باور به یک نیروی برتر از خودمان است. این باور موجب کوشش برای جهت مند کردن زندگی مان به سمت این نیروی برتر می شود. افزون بر این، مسائل معنوی و الهی نیرویی است که می تواند فرد را دریافتن مفهومی منسجم و هدفمند از دنیا و معنادار کردن زندگی یاری رساند. راه های متعددی برای ارضای نیازهای معنوی وجود دارد و وظیفة درمانگر این نیست که مسیر خاصی را توصیه کند، ولی این از مسؤلیت های درمانگر است که آگاه باشد معنویات، نیروی برجسته ای برای بسیاری از مراجعانش است و فعال کردن علایق معنوی می تواند نقش مؤثری در حل مشکلات وی داشته باشد. به عبارت دیگر، همان طور که بهداشت عمومی مراجعان و نگرش ها و عملکردشان را در مورد بهداشت جسمی شان بررسی می کنند، باید دربارة ارزش ها، اعتقادات و منابعی که مراجع به واسطة آنها سعی در معنایابی زندگی می کند، نیز تحقیق کند. به عنوان قسمتی از فرایند ارزیابی، پرسش دربارة اعتقادات و ارزش های مراجع که از فرهنگ و احتمالاً مذهب شان نشئت می گیرد، ضروری است. اگر مراجعی اشاره کند که نگرانی هایی دربارة اعتقادات یا اعمال خود دارد، این مسئله کانون توجه مفیدی برای پی گیری می باشد. به نظر می رسد در دهة آینده، تأکید فزاینده ای بر یکپارچه سازی فنون درمانی با دیدگاه های معنوی رخ خواهد داد.31
درمان یکپارچة توحیدی
درمـان یکپارچـة توحیـدی32 روش درمـانی جامع و چندوجهی است که برای بازپروری معتادان و اصلاح رفتار مجرمان زندانی و بازگشت سعادتمندانة آنان به جامعه تهیه و تدوین شده است. در این روش، تلاش می شود با ادغام چندین روش درمانی و درون مایه ای توحیدی ـ معنوی، ارزش هایی در فرد احیا گردد که توان یکپارچه سازی و انسجام بخشیدن به کل شخصیت فرد را داشته باشد.33
در واقع، مفهوم توحید مستلزم وجود یک نظام ارزشی وحدت بخش است که برای جهت بخشیدن در زندگی شخصی به کار می آید. این نظام ارزشی می تواند مبتنی بر یک جهت گیری اصیل دینی یا معنوی باشد؛ نظام ارزشی ای که ویکتور فرانکل34 (1980) و هوبارت مورر35 (1967) نیز به آن اشاره کرده اند.36 این روش درمانی بر اساس آرا و نظریه هایی دربارة آثار مثبت دین و باورها و مناسک دینی در سلامت روانی و درمان اختلالات هیجانی، درصدد است با ادغام اعتقاد به خداوند و برقراری رابطة عمیق عاطفی ـ هیجانی با او، در نظریه ها و فنون مختلف روان درمانی، اختلالات روانی و انحراف رفتاری مجرمین و بزهکاران را درمان کند؛37 نظریه هایی مانند نظریة آلپورت38 (1963) در مورد ارزش های دینی به منزلة مهم ترین نیروی وحدت بخش در شخصیت انسانی؛ کنکاش گستردة مزلو39 دربارة شخص بافضیلت در جامعة سالم (1971) و نظریة وی دربارة رشد همة ابعاد وجودی در مقابل رشد ناقص (1962)؛ تأکید مارسل40 (1995) بر ارزش ها و دیدگاه او دربارة رابطة انسان با خداوند به منزلة بخش اساسی تجربة کامل انسانی؛ پژوهش های جلالی تهرانی (1996و1997) دربارة نقش تلفیق آموزه های روان شناسی و باورهای دینی در معنابخشی به زندگی، و ده ها پژوهش دیگر (برای نمونه: پارگامنت41 و اولسون،42 1992؛ پارگامنت و همکاران، 1998؛ پولنر،43 1989؛ پیکوک44 و پولوما،45 1999؛ دماریا46 و کاسینو،47 1988).
بنابراین، درمان یکپارچة توحیدی مجموعة اصول و فنون روان درمانی است که با توجه به چندبعدی بودن انسان، بر اساس تلفیق دیدگاه های انسان گرایی، شناختی، وجودی و آموزه های الهی ـ معنوی تدوین گردیده است تا از آن به صورت فردی و گروهی برای کاهش رفتار بزهکارانه و تغییرهای رفتاری و شخصیتی زندانیان مورد استفاده قرار گیرد.
ویژگی های درمان یکپارچة توحیدی
الگوی درمان یکپارچة توحیدی ویژگی هایی دارد که آن را از دیگر روش های درمانی متمایز می سازد. مهم ترین ویژگی های درمان یکپارچة توحیدی را می توان به این شرح بیان کرد:48
1. درمان یکپارچة توحیدی افزون بر ایجاد انسجام و یکپارچی در ابعاد زیستی، روان شناختی و اجتماعی، بر بعد معنوی مراجع نیز تأکید دارد؛
2. نظریه اهمیت پایه های زیستی در بروز اختلالات روانی و نابهنجاری های رفتاری، در این روش دارو درمانی و تنظیم بیولوژیکی ارگانیزم، قبل از شروع مداخلات روان شناختی یا همراه با آن مورد اهتمام می باشد؛
3. الگوی حاضر به یافته های تمام مکاتب و نظریه های روان شناسی احترام می گذارد و ضمن استفاده هماهنگ و سازمان یافته از آنها، تلاش می کند معنویت را بر چهار پایة رفتار، شناخت، ناهشیار، و نیاز به رشد و خودشکوفایی بنا نهد؛
4. این روش با پذیرش نقش شناخت ها و پردازش اطلاعات در عواطف و رفتارها، بر ایجاد تغییرهای بنیادین در منش، باورها و رفتارها تأکید دارد و معتقد است این مؤلفه ها باید به طور هماهنگ و یکپارچه تغییر یابند تا مشکل به صورت ریشه ای و دائمی حل گردد؛
5. این شیوة درمانی به دلیل بررسی نقش عوامل مختلف روانی، هیجانی، شناختی، رفتاری و عاطفی در اختلال به وجود آمده، و تأکید بر تغییرهای بنیادین و نه صرفاً حذف نشانه ها، دراز مدت است، نه کوتاه مدت. به عبارت دیگر، این روش در بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر اختلال، نامحدود و از نظر زمانی دراز مدت است؛
6. در این روش با توجه به نقش هشیاری افزایی و ایجاد بینش در حل تعارض های درونی و افزایش سازگاری با محیط، تلاش می شود مراجع با عوامل ناهشیار مؤثر بر رفتارهایش آشنا گردد و زمینه های استفاده افراطی بیمار از مکانیسم های دفاعی کاهش یابد؛
7. رویکرد یکپارچة توحیدی ضمن بررسی روابط گذشته و پذیرش نقش آن در رفتارهای کنونی مراجع، بیشتر بر روابط فعلی و تأثیر آن بر خلقیات و رفتارهای مراجع متمرکز می شود. در واقع، این روش می خواهد مراجع را به درک عمیق این نکته برساند که اگر در رفتارهای گذشته بماند، نتایج قبلی تکرار خواهند شد.
8. درمان یکپارچة توحیدی با تأکید بر پذیرش مسئولیت شخصی در نابهنجاری پیش آمده، ضمن بررسی ویژگی ها و صفات درون فردی، می کوشد با بهبود بخشیدن به روابط بین فردی و آموزش شیوه های مقابله با فشارها و تنش های اجتماعی، خشنودی وی از تعامل مثبت با محیط را افزایش داده، از این طریق به تقویت درونی دست یابد؛
9. در این روش ضمن شناسایی دفاع ها و ایجاد بینش در مراجع نسبت به آنها، سعی می شود مراجع به توانایی ها و موهبت هایی که در اختیار دارد، بیشتر توجه کرده و بدین ترتیب به خود باوری، خود بسندگی و عزت نفس بالاتر دست یابد؛
10. هرچند در این روش تأکید اولیه بر درمان و حل مشکلات مراجع است، این واقعیت به مراجع گوشزد می شود که برخی امور را نمی توان تغییر داد، فقط باید با آنها کنار آمد، درمانگر نحوة کنار آمدن مراجع با مشکلات خاص را به او آموزش می دهد.
11. الگوی یکپارچگی توحیدی با تأکید بر واقعیت نیاز به وجود معنا و رشد در زندگی، درصدد است با به حداکثر رساندن انگیزة تغییر از طریق برقراری رابطة همدلانه و مبتنی بر اعتماد متقابل، مراجع را به اتخاذ اهداف متعالی، رشددهنده و معنابخش ترغیب سازد؛
12. این روش واردکردن مؤلفه ارتباط مراجع با خداوند را در درمان کارامدتر می داند و معتقد است در صورتی که مراجع به درک اهمیت و کارکردهای ارتباط معنوی با خداوند دست یابد، نتایج درمان پایدار و دائمی خواهد گردید.
مؤلفه های معنوی و دینی درمان یکپارچة توحیدی
مشاوره و روان درمانی با دین و معنویت یکسان نیستند، اما این دو در کنار هم بهتر می توانند مشکلات روانی و رفتاری نوع بشر را برطرف کنند. بی تردید برخی از جنبه های اختلالات روانی و مشکلات رشدی با فنون روان شناختی و تکنیک های درمانگری حل و فصل می شوند و در برخی دیگر، از طریق راهنمایی معنوی و انجام مناسک مذهبی می توان به نتیجه رسید. با وجود این، امروزه طیف وسیعی از درمانگران بر این باورند که برای بارور کردن روان درمانی و افزایش اثربخشی آن، باید راه کارهای دینی و معنوی با نظریه ها و روش های علمی روان درمانی در چارچوب مذهب قرار گیرد؛ زیرا مفاهیمی مانند وجدان، آگاهی، عهد و پیمان، مثبت اندیشی، نوع دوستی، عشق، اعتراف، تنویر افکار و... که در ادیان اهمیت به سزایی دارند، عمیقاً در روان درمانی تأثیرگذارند. از سوی دیگر، اگر ارزش های دینی و معنویت مراجعان نادیده گرفته شود، احتمالاً آنها دچار آسیب و ناراحتی خواهند شد که در این صورت چنین کاری غیراخلاقی است.49
در ادامه چند مؤلفة مهم را که آثار درمانی شان بیشتر مورد توجه است و در درمان یکپارچة توحیدی مورد استفاده قرارگرفته اند، به اختصار بررسی می کنیم:
1. ایجاد فضای حمایتی
یکی از عوامل دینی که از نظر سلامت روانی و آثار درمانی زیاد دربارة آن بحث شده است، حمایت اجتماعی ادیان از پیروانشان می باشد. در واقع دین با ایجاد یک فضای حمایتی و منبع وحدت یافتگی اجتماعی برای فرد، بر سلامت او تأثیر بسزایی می گذارد.50
2. آیین ها و نمادها
آیین ها و نمادهای مذهبی نیز پژوهش های علمی متعددی را به خود اختصاص داده است.51 برخی از این پژوهش ها نشان دادند که مشارکت در مراسم مذهبی و عباداتی مثل نماز، باعث کاهش تنش و رهایی از پریشانی های عاطفی می گردد.52
3. دعا و مناجات
تأثیر دعا و مناجات به مثابه یک آیین دینی بر سلامت روانی و بهبود بالینی، موضوع پژوهش های بسیاری بوده است. در واقع دعا رفتاری است که در آن فرد مستقیماً با خداوند راز و نیاز می کند و معمولاً حالت معنوی آن برای افراد لذت بخش و مطبوع است. دعا احساس دینی افراد را تقویت می کند و فرهنگ استعانت از خداوند را در حوزة رفتاری فرد گسترش می دهد. مراجعان از طریق دعا کردن در فاصلة جلسات درمان، مقدار زیادی از دردهای روان شناختی عمیقی را که با آنها دست به گریبان هستند، در ذهنشان تجزیه و تحلیل می کنند. دعا، مناجات و گفت وگو با خداوند واقعیت هایی نادیدنی و ناشنیدنی اند که تضمین کنندة سلامت روانی انسان ها می باشند.53
4. اعتراف و توبه
توبه عبارت است از نوعی انقلاب درونی، یا قیامی که از ناحیه خود انسان علیه او رخ می دهد.54 به عبارت دیگر، هنگامی که انسان احساس می کند زمام امور رفتارش به دست نفس اماره افتاده، و انسجام و سازمان یافتگی شخصیتش در معرض تهدید قرار گرفته است، نگران شده و با یک اقدام همه جانبه می کوشد از این وضع خارج شود و عقل را بر نظام روان شناختی خود حاکم گرداند.
5. تقوا و خودمهارگری
سلامت نفس و کمال انسان در اسلام و ادیان توحیدی از اهمیت بنیادی برخوردار است. این امر که در یک فضای تعارضی و از خلال حل تعارض های مختلف تحقق می یابد، هنگامی به نتیجه می رسد که بر اثر تحول روحی و معنوی، قوای عقلانی بر سایر قوا مسلط شوند و تمامی ابعاد وجودی انسان در کنترل عقل و شرع قرار گیرد.55
6. مراقبه و هشیارافزایی
مراقبه عبارت است از «تلاش هشیارانه برای متمرکز کردن توجه».56
در فرهنگ اسلامی، نظارت بر خود و هشیارافزایی برای رسیدن به تعالی و تکامل دارای چهار مرحله دارد: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه. مشارطه یعنی اینکه انسان هر روز صبح با خود شرط کند مراقب رفتار و گفتار خویش باشد و بکوشد اعمال خوب و پسندیده انجام دهد و از کردار و اعمال زشت و ناپسند دوری کند. مراقبه یعنی انسان با تمرکز براعمال خویش، هشیارانه از خود مراقبت کرده و رفتارهای خود را به دقت زیر نظر بگیرد. محاسبه عبارت است از اینکه انسان با ارزیابی دقیق و منصفانه، به بررسی کارهای روزانه اش بپردازد و میزان کامیابی و ناکامی خود را در انجام رفتارهای مورد نظر بسنجد. منظور از معاقبه نیز آن است که فرد خود را برای کامیابی های به دست آمده پاداش دهد و خدا را شکر کند و از طرفی، به خاطر کوتاهی ها توبه کند.57
7. ذکر و احساس حضور
یکی از روش های کاهش ناهشیاری و غفلت، ذکر و یادآوری است. ذکر موجب می شود فعالیت ذهن همواره هدف مند باشد و افکار خودکار را که موجب احساسات بیمارگونه و اعمال نسنجیده می شوند، مهار کند. با ذکر و تذکر، عقل و هشیاری تقویت می گردد.58
اهداف درمان یکپارچة توحیدی
1. اهداف معنوی و دینی
1-1. افزایش توان خودمهارگری فرد؛ ایجاد ملکة تقوی یا مهار نفس اماره، یکی از اهداف مهم ادیان توحیدی است. خداوند در همة ادیان به ویژه دین مبین اسلام با عناوین و مفاهیم مختلفی همچون ایمان، عمل صالح، تقوی، تفکر، بشارت، انذار، دعا و... انسان ها را به مهار نفس و تکامل شخصیت انسانی شان فرا می خواند.59
1-2. حرکت به سوی کمال و سعادت؛ از نظر قرآن حرکت به سوی کمال و فلاح، زیبا ترین و ضروری ترین نوع رقابتی است که در آن سبقت جستن از همراهان مجاز و مطلوب شمرده شده است: «و السابقون السابقون اولئک المقربون».60 البته کسانی که در این مسیر پیشتاز و برجسته باشند، به مقام راهنمایی و پیشوایی دیگران می رسند و خود اسوه دیگران می گردند: «و اجعلنا للمتقین اماما...».61
1-3. فراهم آوردن زمنیه حیات طیبه یا زندگی معنوی برای فرد؛ حیات طیبه یا زندگی معنوی پیامد تلاش انسان هایی است که در فرایند خودمهارگری موفق هستند. از نظر قرآن کریم، آنچه انسان را به حیات طیبه می رساند، ایمان به خدا، و انجام عمل صالح است62 و رسیدن به حیات طیبه یا زندگی معنوی، جز با اجابت دعوت پیامبران ممکن نیست. افزون بر این، کسی که به حیات طیبه یا زندگی معنوی دست یابد، کمتر دچار آسیب های روانی و آشفتگی های جسمانی می شود؛ زیرا یکی از آثار دستیابی به حیات طیبه یا سبک زندگی معنوی و الهی آن است که به انسان ثبات و استواری شخصیت می بخشد: «یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ».63
2. اهداف روان شناختی درمان یکپارچة توحیدی
خودآگاه کردن ناخودآگاه، بازسازی اساسی شخصیت، کمک به مراجع برای بازیابی تجارب اولیه و حل تعارض های سرکوب شده و کسب آگاهی عقلانی، از جمله اهداف این رویکرد است. به چالش طلبیدن مفروضات و اهداف اساسی مراجع، ایجاد امید و دلگرمی به گونه ای که بتواند اهداف اجتماعی را گسترش دهد. تغییر انگیزه های معیوب و کمک به مراجع برای اینکه دریابد که آزاد است، با دیگران احساس برابری کند و از توانایی ها و امکاناتش آگاه شود. ایجاد درک و تشخیص اینکه مسئول وقایعی هستند که قبلاً فکر می کردند برای آنها پیش آمده است. مشخص نمودن عواملی که مانع از آزادی می شود.64
فراهم آوردن جوّی امن و آرام، که موجب خودکاوی مراجع و تشخیص موانع رشد آن گردد و بتواند جنبه هایی از خود را، که قبلاً نادیده انگاشته یا تحریف شده بود، تجربه نماید. قادر نمودن آنها برای حرکت به سوی خودپذیری، کاهش عادات و تعصب های غیرمنطقی، اعتماد بیشتر به خود، تمایل به خود شکوفایی، افزایش خودانگیختگی و سرزنده گی، به قبول مسئولیت برای حمایت درونی، به جای وابسته بودن به حمایت خارجی و کمک کردن به افراد تا در رویارویی با نیازهایشان مؤثرتر شوند. دعوت از آنها برای ارزشیابی آنچه که در حال انجام هستند و سنجش اینکه چقدر این رفتار برای آنها نتیجه بخش است. همچنین دعوت مراجعان به مقابله مؤثر با باورهای انحرافی با شواهد متناقضی که آنها جمع آوری و ارزشیابی می کنند. کمک به مراجعان برای جستجو کردن باورهای پدیدآورنده جرم و به حداقل رسانیدن آنها، شناخت افکار خودکار و تلاش برای تغییر آنها.65
ویژگی های درمانگر یک پارچه توحیدی
از آنجا که در این رویکرد مشاوره و روان درمانی عمدتاً یک فعالیت ایمانی مبتنی بر عشق است، نه کاربرد خشک روش های علمی و تکنیک های درمانی، مشاوران و درمانگران یکپارچه نگر، باید علاوه بر دانش روان شناسی و تسلط بر نظریه ها و فنون درمانی، از ایمان به خدا و عطوفت و عشق عمیق به انسان ها برخوردار باشند. به همین دلیل، لازم است همة درمانگران طی دوره آموزش خود، با اطلاعات اساسی مربوط به معنویت، خدا و اعتقادات عمده موجود در جامعه خود آشنا شوند تا راه های گوناگون شناسایی رشد معنوی انسان ها را شناخته و درک عمیقی نسبت به رابطه خود با مذهب و دین پیدا کنند.66
یکی از محققان ویژگی های درمانگر در این رویکرد درمانی را چنین توضیح می دهد:67
الف. نگرش درمانگر
دیدگاه های اسلامی و انسان گرایانه، که انسان را ذاتاً خوب، جایز الخطا و در مورد فعالیت به سوی تکامل و رشد مسئول می دانند، همه در نگرش درمانگر منعکس شده اند. نگرش درمانگر در توحید درمانی، شامل سه مؤلفه باور، احترام و پذیرش است.
درمانگر کارآمد در توحید درمانی بر این باور است که، انسان سرشتی (فطرتی) پاک دارد، به سوی کمال بر انگیخته شده است و مخیّر است که فعالیتِ در مسیر این انگیزش را انتخاب کرده و یا از این مسئولیت شانه خالی کند. این درمانگر هم چنین باور دارد که، توانایی و انگیزش برای تغییر، با این که بوسیله نفس انجام می پذیرد، ولی در واقع از منبعی متعالی سرچشمه می گیرد. از نظر مسلمانان، این منبع متعالی با نام مقدس «الله» سبحانه و تعالی، در نظر دیگران با نام های مختلفی، که برای پروردگار به کار می برند و نزد برخی دیگر به روح مطلق، حقیقت مطلق، یا نیروی متعالی دیگری مشهور است.
توحید درمانگر بر این باور است که، انسان ذاتاً درصدد تحصیل رشد، شکوفایی و کمال خویش می باشد و مراجع کسی است که برای به فعلیت رساندن و شکوفایی خود، درمان را انتخاب کرده است. از این رو، از نظر او بسیار مورد احترام و کرامت است. علائمی که به عنوان بیماری های روانی شناخته می شوند، به منزله کشمکش عمیق و رنج آور فرد، در نظر گرفته می شود. می توان درد و رنج و بحران هایی را، که شخص را به سمت درمان سوق می دهند، موهبت محسوب کرد، زیرا این امور فرد را وادار به استعانت کرده و توجه دقیق تر او را به فرایند رشد می طلبد.
توحید درمانگر کسی است که، در فرایند و جریان رشد خود قرار دارد، با چالش های زیادی مواجه شده، ناکامی هایی را چشیده و موفقیت هایی را تجربه کرده است. از آن جایی که، درمانگر علت اصلی تغییر را امری فراتر از نقش خود در درمان می داند، دلیلی ندارد که دچار غرور یا احساس برتری نسبت به مراجع شود.
درمانگر، مراجع را چون هم سفری در امتداد طریق رشد می پذیرد. او خود را نه به منزله کسی که به سلامت روان رسیده است می بیند، بلکه به عنوان فردی که متعهد به پیمودن مسیری می داند که به رشد و تکامل می انجامد. این تعهد، تعهدی مادام العمر است. توحید درمانگر فرصت همراهی با مراجع را در این سیر و سلوک غنیمت شمرده و در عین تفاوت مشکلات و چالش های مراجع با خودش، آنها را به خوبی شناخته و درک کرده و احساس همدلی دارد.
ب. رویکرد درمانگر
برای درمانگر، تنها داشتن نگرش های مذکور کافی نخواهد بود؛ او باید این نگرش ها را در اثنای برخورد درمانی به مراجع ابراز کند. رویکرد درمان شامل سه قسمت حضور درمانی،68 همدلی69 و علاقه مندی عمیق شخصی70 است.
حضور درمانی بدین معناست که درمانگر در جلسه درمان به مراجع نشان دهد که زندگی، تلاش و کش مکش ها و حضور مراجع، برای او در درجة اول اهمیت قرار دارد. درمانگر، برای حفظ حضور، هر آنچه را که مانع توجه به مراجع است، کنار می گذارد. این موانع ممکن است مشکلات و دل نگرانی های شخصی درمانگر، نظریه ها و تشخیص های روان شناختی دربارة مراجع، یا حتی تصویری از مراجع باشد که بر اساس پیشینة او و یا جلسات قبلی درمان، شکل گرفته است. هر جلسه در «اینجا و اکنون» رخ می دهد. مقصود از این واژه آن است که درمانگر توجه کامل خود را به آنچه که در همان لحظه در اتاق درمان اتفاق می افتد، معطوف داشته و توجهی به مسائل گذشته، آینده، حوادث خارجی و موارد دیگر ندارد.
همدلی، یعنی درک و شناخت حالات، تفکرات، احساسات و محتوای گزارش های مراجع، و سپس انعکاس آنها به وسیله درمانگر. در همدلی باید سعی شود آنچه مراجع تجربه می کند، بدون اینکه هرگز قضاوتی در مورد آن صورت گیرد، درک شود و این درک به صورت بازخورد ارائه گردد و سپس مراجع، به تأیید یا اصلاح درک درمانگر بپردازد.
درمانگر با قرار دادن اساس همه تعاملات بر پایة همدلی، در جلسه درمان مراجع را، جهت دهنده درمان قرار می دهد؛ شریک تجربیات او می شود و تا حد امکان می کوشد این تجربیات را از دیدگاه و منظر او بفهمد. چه بسا درمانگر ایضاح بیشتری مطالبه کند، اما از جلسة درمان برای کسب اطلاعات یا بیان نظرهای خویش استفاده نمی کند. این برخورد حاوی این پیام است که مراجع تنها کسی است که مستقیماً، به طریق و جریان رشد خود دسترسی دارد. این مراجع است که باید جریان رشد را برای درمانگر آشکار کند، نه درمانگر. جریان و فرایند رشد از جهتی یک پدیدة مشترک بین همه انسان هاست، اما موانع آن منحصر به فردند. این موانع، به متغیرهایی از قبیل تجربة گذشته، خلق و خو، وراثت، ساختارهای شناختی، تحصیلات، پیشینة فرهنگی و مانند آن بستگی دارد. هدف طریق و جریان رشد، پرده برداشتن از روی عقل است و درمانگر در امتداد این مسیر همراه مراجع بوده، با همدلی به او کمک می کند تا موانع و سد راه های رسیدن به هدف را بردارد. در توحیددرمانی، تجربه شده است که شایع ترین اشتباهی که درمانگر می تواند مرتکب شود ـ اشتباهی که به یقین درمان را از ثمربخشی دور می کندـ تجزیه و تحلیل، هدایت، عجله و یا هر نوع دخالت دیگر در فرآیند و جریان رشد مراجع است. در عوض، توحید درمانگر با تکیه بر همدلی که عبارت است از تلاش مستمر برای درک و شناخت و سپس انعکاس و ابراز، همراه با مراجع، در مسیر کاملاً شخصی رشد او قرار می گیرد.
سومین جنبه از رویکرد درمان، علاقه مندی عمیق شخصی است؛ به این معنا که درمانگر با گفتار و رفتارش، باور خود را مبنی بر توانایی مراجع در ایجاد تغییر، به وی منتقل می کند. چه بسا در مواقع مناسب، نگاهی اجمالی به تلاش های شخصی درمانگر در فرایند درمان ـ از جمله شکست ها و موفقیت هایش ـ این امکان را به مراجع می دهد که تصویر مشخص تری از درمانگر داشته باشد. همچنین درمانگر متعهد است که در جهت ایجاد تغییر در مراجع بکوشد و با صبر و از روی اعتقاد، توجه و دل نگرانی خود را به مراجع ابراز کند. مراجع، به وسیله علاقه مندی عمیقی که درمانگر نسبت به او دارد، باور، امید و پذیرش جدیدی به خود پیدا کرده و خود را شخصی می یابد که می تواند یک زندگی مبتنی بر فضیلت و شرافت را بنا کند و به ارزش های درونی حقیقی خود وفادار باشد.
شیوة برخورد توحید درمانگر می تواند سرمشق و الگویی برای بسیاری ارزش ها باشد که مراجع سرانجام برای خود می پذیرد. ارزش ها و فضایل باید
از درون فرد نشئت بگیرد، نه اینکه از بیرون تعلیم داده شود. رفتارهای فضیلت آمیزی که مراجع در درمانگر مشاهده می کند، همچون نیروهای جاذبه، فضایل باطنی خود مراجع را شکوفا می سازد. این شیوة برخورد، آشکارا
نشان دهنده این است که نسبت به اصول و معیارهای خاصی متعهد است. درمانگر با مقر اصلی عقل خود در ارتباط بوده و قادر است از آن پایگاه، با عقل درونی مراجع ارتباط برقرار سازد. درمانگر، ویژگی هایی همچون شرافت، ایمان، احترام، توجه، خویشتن داری، مدارا، شکیبایی، صداقت و پذیرش را عینیت و تجسم می بخشد.
روش تحقیق
روش تحقیق اعمال شده در پژوهش حاضر، روش پیش آزمایشی است. طرح های پیش آزمایشی اساساً در مطالعات مقدماتی و پیش تست برخی از فرضیه های پژوهشی و نیز در پژوهش های اکتشافی (به ویژه در تعلیم و تربیت) از فنون مفید و باارزش به شمار می آید.71 متغیر مستقل، استفاده از درمان یکپارچة توحیدی و متغیر وابستة مؤلفه های شخصیتی و بالینی ای می باشد که ریموند کتل بر شمرده است. تغییرهای این متغیر بر اساس تأثیرهایی که متغیر مستقل اعمال می کند، با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون سنجیده می شود.
برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری آزمون t تک نمونه ای استودنت استفاده شد. گفتنی است، در اینجا چون فرضیة مخالف، جهت دار است، آزمون مزبور یک سویه است. جامعة آماری این پژوهش متشکل از 112 نفر از مددجویان زندان قم است که دورة درمان را پشت سر گذاشته، و مورد مداخلات درمان یکپارچة توحیدی قرار گرفته اند تعداد نمونه 42 نفر است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان این جامعه انتخاب شده اند.
در این پژوهش، از پرسش نامه تحلیل عاملی کتل CAQ به منزلة ابزار اندازه گیری و سنجش مؤلفه های شانزده گانة شخصیت به اضافه دوازده مؤلفه بالینی استفاده شده است.72
مراحل درمان
این پژوهش، محصول اقدامات و مداخلات درمانی درمانگران درمان یکپارچة توحیدی را هدف خود قرار داده است. بنابراین لازم است این مراحل که با مراحل اجرای این پژوهش هماهنگ و همگام بوده است تبیین گرددکه به طور معمول هجده ماه زمان نیاز دارد. این مراحل عبارتند از:
1.پذیرش
در این مرحله، زندانیانی که بر اثر تبلیغات داخل زندان با طرح روان درمانی و ارزش زندگی سالم آشنا شده اند، درخواست انتقال به بخش روان درمانی را دارند. کارشناسان با انجام مصاحبة اولیه که بیشتر بر داشتن انگیزة قوی نظر و تأکید دارد، تعدادی از افراد را وارد فرآیند درمان می کنند.
2. مشاهده بالینی
مشاهدة وضعیت جسمی، روحی ـ روانی، رفتاری و شناختی افراد توسط کارشناسان و دستیاران آموزش دیده در این مرحله انجام می گیرد. این مرحله به دلیل شناخت ویژگی های مددجویان اهمیت دارد و در آن، تست های روان شناختی مانند GHQ، CAQو مصاحبه بالینی و ثبت مشاهدات انجام می گیرد.
3. آموزش مهارت های زندگی
در این مرحله برای ایجاد نگرش ها و باورهای مثبت و آموزش رفتارهای مناسب به زندانیان و در نتیجه تلاش برای اصلاح رفتار آنان، آموزش های متنوع دینی و روان شناختی ارائه می گردد؛ زیرا اصولاً درمان گری روان شناختی مجرمان بیش از آنکه شبیه روان درمانی های معمول و متداول باشد، به بازپروری های آموزش و پرورش نزدیک است.
4. گروه درمانی
گروه های درمانی در این مرحله تشکیل می شود که شامل یک درمان گر و حدود ده تا پانزده مددجو است. گروه درمانی نوعی درمان گروهی است که در آن تعدادی از افراد مبتلا به مشکلات روانی و اختلالات رفتاری که بر اساس ملاک خاصی انتخاب شده اند، با حضور یک درمان گر دور هم جمع شده، برای تغییر رفتار و حل مشکلات روانی خود از تعاملات گروهی استفاده می کنند.
در درمان یکپارچة توحیدی، گروه درمانی درسی جلسة دوساعته برگزار می شود که در ابتدا هر هفته دو جلسه و از جلسة یازدهم، هفته ای یک جلسه برگزار می شود. ممکن است با تشخیص درمانگر، تعداد جلسات به چهل جلسه افزایش یابد.
5.پیگیری درمان
در هر درمان، بقای درمان به مداومت، پیگیری و استمرار آن وابسته است. در درمان اختلالات شخصیت نیز اگر درمان مقطعی باشد، بیماری دوباره عود می کند؛ یکی از دلایل ارتکاب مجدد جرم و بازگشت مجدد زندانیان به زندان ـ با وجود انجام اقدامات اصلاحی ـ تربیتی خاصی هم که معمولاً انجام می گیرد ـ همین مسئله است که اقدامات درمانی مقطعی بوده، و فرد تا زمانی که در زندان حضور داشته، تغییریافته و اصلاح شده تلقی می شده است.
در این مرحله، با انجام تشریفات قانونی، زندانی فرصت می یابد در طول روز وارد محیط های کار در شرایط طبیعی شود و شب ها به زندان برگردد. این فرصت مناسبی است که ضمن این که برنامه های تربیتی ـ اصلاحی استمرار دارد، فرد در محیط های طبیعی محک بخورد.
تجزیه و تحلیل نتایج
باتوجه به جداول 1و2، به تجزیه و تحلیل نتایج پژوهش می پردازیم.
جدول شمارة 1 (نتایج حاصل از آزمون t، برای مؤلفه های شخصیت).
مؤلفه های شخصیت |
میانگین |
انحراف استاندارد |
t |
معناداری (دو دامنه) 05/0p < |
T1 A T2 |
3810/5
1190/6 |
14082/2
79705/1 |
1/728-
|
0/091 |
T1 B T2 |
0714/6
2381/6 |
70212/1
73640/1 |
469/0- |
0/642 |
T1 C T2 |
8333/5
9048/7 |
89887/1
18431/2 |
745/4- |
0/000 |
T1 E T2 |
9078/5
9286/5 |
06964/2
67229/2 |
052/0- |
959/0 |
T1 F T2 |
6905/5
8810/5 |
80092/13
45170/1 |
726/0- |
472/0 |
T1 G T2 |
1190/6
4525/7 |
14365/2
32890/1 |
518/3- |
001/0 |
T1 H T2 |
0952/6
3571/7 |
250312
16199/2 |
118/3-
|
003/0 |
T1 I T2 |
2143/5
7381/4 |
88104/1
39979/2 |
152/1 |
256/0 |
T1 L T2 |
3333/5
7048/4 |
70604/1
94823/1 |
177/1 |
246/0 |
T1 M T2 |
5238/5
9524/4 |
65630/1
66687/1 |
737/1 |
090/0 |
T1 N T2 |
5000/5
1429/5 |
90314/1
73306/1 |
916/0 |
365/0 |
T1 O T2 |
9048/5
7143/3 |
85853/1
53065/2 |
142/5 |
000/0 |
T1 Q1 T2 |
7619/5
5238/5 |
99768/1
89013/1 |
606/0 |
548/0 |
T1 Q2 T2 |
1429/5
2381/5 |
04309/2
02195/2 |
238/0- |
813/0 |
T1 Q3 T2 |
6905/5
8571/6 |
31103/2
44106/1 |
2/768- |
008/0 |
T1 Q4 T2 |
7619/5
0952/3 |
21755/2
05782/2 |
378/5 |
000/0 |
جدول شمارة2 (نتایج حاصل از آزمون t، برای مؤلفه های بالینی).
مؤلفه های بالینی |
میانگین |
انحراف استاندارد |
t |
معناداری (دو دامنه) 05/0 p < |
T1 D1 T1 |
8095/4
4762/2 |
62482/2
83779/1 |
920/4 |
000/0 |
T1 D2 T1 |
4286/4
7857/1 |
53890/2
02495/1 |
951/5 |
000/0 |
T1 D3 T1 |
0952/5
7619/4 |
19544/2
97311/1 |
690/0 |
494/0 |
T1 D4 T1 |
6190/4
1905/3 |
93747/1
92845/1 |
762/3 |
001/0 |
T1 D5 T1 |
1190/5
9605/1 |
89830/2
40536/1 |
827/6 |
000/0 |
T1 D6 T1 |
5000/5
1190/3 |
21139/2
90253/1 |
755/6 |
000/0 |
T1 D7 T1 |
3095/2
1905/2 |
30046/2
34777/1 |
882/4 |
000/0 |
T1 Pa T1 |
4/4762
5952/2 |
92845/1
62390/1 |
474/4 |
000/0 |
T1 Pp T1 |
4048/5
8333/5 |
78147/1
79317/1 |
371/1- |
178/0 |
T1 Sc T1 |
9048/4
2619/2 |
25031/2
53113/1 |
806/6 |
000/0 |
T1 As T1 |
8810/4
5476/3 |
23282/2
40124/2 |
156/3 |
003/0 |
T1 Ps T1 |
9762/3
8571/1 |
05400/2
35379/1 |
373/6 |
000/0 |
فرضیة اول پژوهش: درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه های شخصیتی مددجویان اثربخشی دارد.
نتایج بررسی ها و تحلیل و تجزیه آماری نشان داد که از میان شانزده مؤلفه شخصیتی که براساس CAQ معرفی شد، این فرضیه در پنج مورد تأیید شد. این موارد عبارتند از: 1. ثبات عاطفی (C)؛ 2. سازگاری (G)؛ 3. جسارت (H)؛ 4. ناایمنی روانی (O)؛ 5. اضطراب (Q4).
اثربخشی درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه ثبات عاطفی (C) به این معناست که این درمان باعث شده است مددجویان در برابر استرس ها و مشکلات زندگی از تحمل و قدرت بیشتری برخوردار شوند و دربارة مسائل واقع نگرتر باشند. منظور از اثربخش بودن این درمان بر مؤلفه سازگاری (G) این است که درمان باعث شده است مددجویان از ثبات قدم بیشتری برخوردار گردند و کنترل بیشتری برخود و رفتارشان داشته باشند و در احترام به دیگران و پایداری به اخلاق مصمم تر شوند.
درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه جسارت (H) نیز اثربخش بوده است و مفهومش آن است که بر اثر درمان، مددجویان از انرژی بیشتری برخوردار شده اند و جسارت بیشتری برای روبه رو شدن با مشکلات زندگی پیدا کرده اند.
همچنین درمان یکپارچة توحیدی توانسته است بر مؤلفه ناایمنی روانی (O) اثربخش باشد؛ یعنی باعث کاهش احساس کهتری و خودملامت گری مددجویان شود و احساس ایمنی و خوش بینی و امیدواری را در آنها افزایش دهد.
مفهوم اثربخش بودن درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه اضطراب (Q4) این است که تمایل و کشش برای برانگیختگی و خشمگین شدن در مددجویان، پس از درمان کاهش یافته است.
همچنین نتایج تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد که درمان یکپارچة توحیدی بر یازده مؤلفه اثربخشی ندارد؛ یعنی در یازده مورد فرضیه اول ما رد شده است.
این مؤلفه ها عبارتند از: 1. صمیمت (A)؛ 2. هوش (B)؛ 3. سلطه جویی (E)؛ 4. نشاط و سرزندگی (F)؛ 5. حساسیت (I)؛ 6. سوءظن (L)؛ 7. ابتکار و خلاقیت (M)؛ 8. زیرکی (N)؛ 9. نواندیشی (Q1)؛ 10. خود کفایتی (Q2)؛
11. خود نظمی (Q3).
فرضیة دوم پژوهش: درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه های بالینی مددجویان اثر بخشی دارد.
نتایج بررسی ها و تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که از میان دوازده مؤلفه بالینی که براساس CAQ معرفی شد، این فرضیه در ده مورد تأیید شده است. این موارد عبارتند از: 1. خود بیمار انگاری (D1)؛ 2. افسردگی با افکار خود تخریبی (D2)؛ 3. افسردگی همراه با اضطراب (D4)؛ 4. افسردگی با کمبود انرژی (D5)؛ 5. احساس گناه و رنجش (D6)؛ 6. مؤلفه بی حوصلگی و گوشه گیری (D7)؛
7. پارانویا (Pa)؛ 8. اسکیزوفرنی (Sc)؛ 9. ضعف روانی (As)؛ 10. بی کفایتی روانی (Ps).
اثربخش بودن درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه خود بیمارانگاری (D1) بیان کنندة این مطلب است که شکایت های جسمانی و نگرانی دربارة بدن خود در مددجویان پس از درمان کاهش می یابد. بیماری های بدنی با منشأ روانی در آنها کمتر شده و کمتر از ضعف مزمن و بی حالی و اختلال خواب رنج می برند.
اثربخش بودن درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه افسردگی با افکار خودتخریبی (D2) نشان می دهد که افکار مربوط به آسیب رساندن به خود، و افکار مربوط به خودکشی پس از درمان کاهش پیدا می یابد. مفهوم اثربخش بودن این درمان بر مؤلفه افسردگی همراه با اضطراب (D4)، این است که شیوة درمانی یکپارچة توحیدی توانسته است در کاهش ناراحتی و اضطرابی که همراه با افسردگی در فرد ظاهر می شود بکاهد و باعث افزایش تصمیم گیری و اعتماد به نفس در مددجویان پس از درمان شود.
اثربخش بودن درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه افسردگی با کمبود انرژی (D5) به این معناست که پس از درمان، احساس غم و اندوه پایان ناپذیر کاهش یافته، فرد با انرژی بیشتری از خواب برمی خیزد و شور و شوق بیشتری برای زندگی دارد. اثربخش بودن این درمان بر مؤلفه احساس گناه و رنجش (D6) بیان کننده این مطلب است که درمان توانسته است احساس تقصیر و بیزاری از خود و دیگران را در مددجو کاهش دهد.
منظور از اثربخش بودن درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه بی حوصلگی و گوشه گیری (D7) این است که پس از درمان کمرویی و خجالتی بودن، سکوت و گوشه گیری در مددجویان کاهش یافته و می توانند در موقعیت های اجتماعی، احساس راحتی و اطمینان بیشتری داشته باشند.
اثربخشی درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه پارانویا(Pa) حکایت از آن دارد که درمان باعث شده است که احساس هایی هم چون حسادت و بدبینی و احساس گزند و آسیب و صدمه دیدن از دیگران کاهش یافته، و مددجو می تواند به دیگران بیشتر اعتماد کند و خوش بین تر باشد.
مفهوم اثربخش بودن درمان بر مؤلفه اسکیزوفرنی (Sc) این است که مددجویان پس از درمان، با واقعیت ها ارتباط بهتری پیدا می کنند؛ رویا و خیال پردازی در هنگام مواجهه با استرس در آنها کمتر می شود و نگرش های غیرمعمول و توهمی در آنها کاهش می یابد.
اثربخشی درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه ضعف روانی (As) نشان دهندة آن است که میزان تفکرات آزاردهنده و تکراری و نشخوارهای ذهنی که اغلب پیرامون احساس ناامنی و حقارت دور می زند، در مددجویان کاهش می یابد؛ رفتارهای اجباری کمتر شده و فرد دربارة توانایی مهار خود و افکارش احساس بهتری پیدا کند.
منظور از اثربخشی درمان یکپارچة توحیدی بر مؤلفه بی کفایتی روانی (Ps) آن است که بعد از درمان، این احساس که فنا شده و به هیچ دردی نمی خورد، در فرد کاسته شده و در مواجهه با مسائل روزمره، از کفایت روانی بالاتری برخوردار می گردد و توجه بیشتری به ارزش واقعی خود پیدا می کند.
همچنین تجزیه و تحلیل ها نشان دهندة این مطلب است که در مورد دو مؤلفه فرضیة دوم پژوهش تأیید نمی شود؛ این دو مورد عبارتند از: مؤلفه بی قراری (D3) و مؤلفه گرایش های ضداجتماعی (Pd).
در مجموع، نگاهی به نتایج به دست آمده و تحلیل های موجود مشخص می کند که این روش درمانی بر مؤلفه های بالینی نسبت به مؤلفه های شخصیت، اثربخشی بیشتری دارد.
منابع
ـ قرآن کریم، ترجمة محمد مهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، 1376.
ـ افروز، غلامعلی، بیجه چرا جانی شد؟، تهران، راه تربیت، 1384.
ـ جلالی تهرانی، محمدحسین، «توحید درمانی»، نقد و نظر، سال نهم، ش 3 و 4، 1383، ص 46ـ48.
ـ حسینی کلاته، سیدرضا، استاندارد ساختن پرسش نامه تحلیل بالینی کتل (CAQ) در بین زندانیان کل کشور، سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و امنیتی کشور، 1383.
ـ دادستان، پریرخ، روان شناسی جنایی، تهران، سمت، 1382.
ـ شریفی نیا،محمدحسین، ارزیابی تأثیر روش درمان یکپارچه توحیدی در کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر زندانیان زندان مرکزی قم، قم،سازمان زندان ها واقدامات تأمینی وامنیتی کشور،1386.
ـ شریفی نیا، محمدحسین، مقایسه اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در زندانیان معتاد زندان قم، پایان نامه دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، 1387.
ـ عبدی، عباس، آسیب شناسی اجتماعی: تأثیر زندان ها بر زندانیان، تهران، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، 1371.
ـ هیئت تحریریه روان درمانی زندان مرکزی قم، مروری بر درمان یکپارچة توحیدی، قم، سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و امنیتی کشور، 1386.
ـ مطهری، مرتضی، انسان کامل، تهران، صدرا، 1364.
ـ علی اسماعیلی و اسماعیل بیابانگرد، آمار وروش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی، تهران، سنجش تهران، 1382.
ـ هیئت تحریریة ماه نامة اصلاح و تربیت شهریور، 1376.
Arkowitz, H, "Integrative theories of therapy", In P. L. Wachtel, & S. B. Messer (Eds.), Theories of Psychotherapy of Psychotherapy: Origins and evolution, Washington, DC: American Psycholgical Association, 1997.
Corsini, R. J, Handbook of Innovative Therapies, New York, Wiley.chapter30, 2001
Goldfried, M. R., & Costanguay, L. G, "The future of psychotherapy integration". Psychotherapy, 29, 4-10, 1992.
Griffith, E. E., English, T., & May, F. V, "Possession, prayer and testimony: Theraputic aspects of the wednesday night meeting in a black church". Psychiatry, 43, 1980.
Griffith, E. E., Young, J. L., & Smith, D. L, "Therapeutic elements in a black church service", Hospital and Community Psychiatry, 35, 1984.
Kazdin, A. E, "Treatment of antisocial behavior in children: Current status and future directions", Psychological Bulletin, 102, 1987.
Shapiro, D, Mediation: Self Regulation Strategy and Altered State of Consciousness, Chicago, Aldine, 1980.
پی نوشت
* کارشناس ارشد روان شناسی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی€.
** استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. دریافت: 88/5/17 ـ تأیید: 88/8/18
1. Crim.
2. غلامعلی افروز، بیجه چرا جانی شد؟، ص 14.
3. Wilson, J.
4. Herrnstein, R.
5. محمدحسین شریفی نیا، مقایسه اثربخشی درمان یکپارچة توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در زندانیان معتاد زندان قم، پایان نامه دکتری، ص 7.
6. همان، ص 8.
7. عباس عبدی، آسیب شناسی اجتماعی: تأثیر زندان ها بر زندانیان، ص 5.
8. هیئت تحریریة ماهنامة اصلاح وتربیت، شهریور 1376.
9. عباس عبدی، آسیب شناسی اجتماعی: تأثیر زندان ها بر زندانیان، ص 7.
10. محمدحسین شریفی نیا، ارزیابی تأثیر روش درمان یکپارچه توحیدی در کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر زندانیان زندان مرکزی قم، ص 20.
11. پریرخ دادستان، روان شناسی جنایی، ص 298.
12. محمدحسین جلالی تهرانی، «توحید درمانی». نقد و نظر، ش3 و 4، سال نهم، ص 47.
13. Kazdin, A.E.
14. Kazdin, A. E. "Treatment of antisocial behavior in children: Current status and future directions". Psychological Bulletin, P.102.
15. محمدحسین شریفی نیا، مقایسه اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در زندانیان معتاد زندان قم، ص 25.
16. همان، ص 27.
17. محمدحسین جلالی تهرانی، «توحید درمانی»، نقد و نظر، ش 3 و 4 سال نهم، ص 48.
18. Garfield, S. L.
19. Bergin, A. E.
20. Electrical.
21. integrated.
22. محمدحسین شریفی نیا، ارزیابی تأثیر روش درمان یکپارچه توحیدی در کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر زندانیان زندان مرکزی قم، ص 30.
23. integration therapy
24. Handbook of innovative thrapies.
25. Corsini, R. J, Handbook of innovative therapies, P.321.
26. هیئت تحریریه روان درمانی زندان مرکزی قم، مروری بر درمان یکپارچه توحیدی، ص 2.
27. همان، ص 3.
28. Goldfried, M. R., & Costanguay, L. G, "The future of psychotherapy integration". Psychotherapy, 29, P.4.
29. Arkowitz, H, "Integrative theories of therapy". In P. L. Wachtel, & S. B. Messer (Eds.). Theories of psychotherapy of psychotherapy: Origins and evolution, P.227.
30. محمدحسین شریفی نیا، مقایسه اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در زندانیان معتاد زندان قم، ص 56.
31. همان، ص 59.
32. Monotheistical Integrated Therapy.
33. هیأت تحریریه روان درمانی زندان مرکزی قم، مروری بر درمان یکپارچه توحیدی، ص 4.
34. Frankl, V.E.
35. Mowrer, Hobart.
36. Corsini, R. J, Handbook of innovative therapies, P.322.
37. محمدحسین جلالی تهرانی، «توحید درمانی». نقد و نظر، ش 3 و 4، سال نهم، ص 48.
38. Allport,G.W.
39. Maslow, A. H.
40. Marcel, G.
41. Pargament.
42. Olson, H.
43. Pollner, M.
44. Peacock, J. K.
45. Poloma. M. M.
46. Demaria, T.
47. Kassinove, H.
48. محمدحسین شریفی نیا، ارزیابی تأثیر روش درمان یکپارچه توحیدی در کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر زندانیان زندان مرکزی قم، ص 55.
49. همان، ص 64.
50. محمدحسین شریفی نیا، مقایسه اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در زندانیان معتاد زندان قم، ص 96.
51. Griffith, E. E., English, T., & May, F. V, "Possession, prayer and testimony: Theraputic aspects of the wednesday night meeting in a black church". Psychiatry, 43, P.123.
52. Griffith, E. E., Young, J. L., & Smith, D. L, "Therapeutic elements in a black church service". Hospital and Community Psychiatry, 35, P.467
53. محمدحسین شریفی نیا، مقایسه اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در زندانیان معتاد زندان قم، ص 97.
54. ر.ک: مرتضی مطهری، انسان کامل.
55. محمدحسین شریفی نیا، مقایسه اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در زندانیان معتاد زندان قم، ص 97.
56. C.f: Shapiro, D. (1980). Mediation: Self regulation strategy and altered state of consciousness.
57. محمدحسین شریفی نیا، مقایسه اثر بخشی درمان یکپارچه توحیدی و شناخت درمانی در کاهش رفتارهای مجرمانه و سوء مصرف مواد در زندانیان معتاد زندان قم، ص 98.
58. همان، ص 99.
59. همان، ص 100.
60. واقعه: 10 و 11.
61. فرقان: 74.
62. نحل: 97.
63. ابراهیم: 27.
64. محمدحسین شریفی نیا، ارزیابی تأثیر روش درمان یکپارچه توحیدی در کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر زندانیان زندان مرکزی قم، ص 66.
65. همان، ص 69.
66. هیئت تحریریه روان درمانی زندان مرکزی قم، مروری بر درمان یکپارچه توحیدی، ص 6.
67. محمدحسین جلالی تهرانی، «توحید درمانی». نقد و نظر، ش 3 و 4، سال نهم، ص 48.
68. therapeutic presence.
69. empathy.
70. personal involvement.
71.علی اسماعیلی و اسماعیل بیابانگرد، آمار و روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی، ص 73.
72.سیدرضا حسینی کلاته، استاندارد ساختن پرسش نامه تحلیل بالینی کتل (CAQ)، ص 31.