بررسی میزان اثربخشی آموزشهای روان شناختی مبتنی بر روایات اسلامی در...
Article data in English (انگلیسی)
سال دوم، شماره سوم، پاییز 1388، ص 89 ـ 104
علی نقی فقیهی* / فاطمه رفیعی مقدم **
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی نتایج آموزش های حدیثی بر رضایت زناشویی بیست همسر (ده زوج) مراجعه کننده به مرکز مشاورة مؤسسة مطالعاتی مشاورة اسلامی در قم است که حاضر به فراگیری این آموزش ها شده اند.
روش تحقیق, آزمایشی با گروه گواه و از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون بوده است. گروه آزمایش، متشکل از بیست زوج دارای مشکلات زناشویی بود که آموزش های روان شناختی مبتنی بر آیات و روایات اسلامی را دریافت کردند و گروه گواه نیز متشکل از بیست زوج دارای مشکلات زناشویی بودند که هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از مصاحبة تشخیصی و پیش آزمون، هریک از زوجین گروه آزمایش، در شش جلسه به صورت گروهی و یا انفرادی آموزش دیدند و به فاصلة دو هفته پس از پایان آموزش، پس آزمون از آنها به عمل آمد.
مقایسة یافته های دو گروه نشان داد که آموزش های روان شناختی یاد شده در بهبود روابط همسران و در نتیجه، رضایتمندی زناشویی آنها مؤثر است؛ و نیز به دست آمد که آموزش ها تأثیرات ماندگاری (در طول زمان) بر بهبود رضایتمندی زناشویی زوجین داشته است. همچنین، نتایج، گویای عدم تأثیر جنسیت بر اثربخشی آموزش های روان شناختی یاد شده است.
کلید واژه ها: آموزش های روان شناختی، بهبود روابط زوجین، رضایت زناشویی.
مقدمه
ازدواج و تشکیل خانواده از مهم ترین قراردادهای اجتماعی است که در دیدگاه اسلامی از قداست ویژه ای برخوردار است و در حدیث، محبوب ترین بنیاد نزد پروردگار دانسته شده و بر شناسایی عوامل تنش زا در بین همسران و پیشگیری از بروز آنها و ارتقای سلامت روان در اعضای خانواده تأکید فراوان شده است.
در یک بررسی که دربارة زنان دانشجوی متأهل در دامنة سنّی 20ـ27 سال صورت گرفت، این نتیجه به دست آمد که بین عوامل عقیدتی، اخلاقی، شناختی، عاطفی، رفتاری، جنسی، اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی، و استحکام زندگی زناشویی رابطة معناداری وجود دارد و چنانچه این عوامل نادیده گرفته شوند، رضایتمندی کامل از زندگی زناشویی برای زوجین حاصل نخواهد شد.
در پژوهشی که با شرکت نهصد زوج انجام گرفت، نتایج نشان داد که تقیدات مذهبی زوجین با سازگاری زناشویی آنها رابطة هم بستگی دارد؛ به این معنا که با افزایش تعهدات مذهبی، میزان سازگاری زناشویی نیز بیشتر می شود و این رابطه، احتمالاً دو جانبه است؛ یعنی افزایش سازگاری زناشویی نیز موجب افزایش تعهدات در بین زوجین می شود. بنابراین، در یک طرف، عدم تفاهم، ناسازگاری، کاهش ارتباط و افزایش تعارض بین زن و شوهر قرار دارد که بسیار مهم است و در طرف دیگر، کاهش گرایش های مذهبی و ضعف تعهدات دینی قرار دارد که این دو باهم رابطة هم بستگی دارند و کاهش یکی، موجب افزایش دیگری می شود. گاهی نیز اختلاف، از ضعف بصیرت در دین، ناآگاهی از شریعت و فزونی رسم های نادرست ریشه می گیرد.
عوامل فردی و اجتماعی تزلزل خانواده نیز در پروهشی بررسی شده است که در آن، عوامل فردی شامل: عدم ایمان و اخلاق، عدم رعایت حقوق یکدیگر، دروغ گفتن، سوء تفاهم، درک متقابل، توقعات بی جا، خودبینی و خودپسندی، عدم آگاهی از زندگی مشترک، جدال و فقدان هدف در زندگی، و عوامل اجتماعی آن شامل دخالت دیگران، دوستان ناباب، هماهنگی طبقاتی، فقر و بیکاری، ازدواج تحمیلی، تفاوت های سیاسی و ایدئولوژیکی، رسیدن به ثروت و کار زیاد برشمرده شده اند.
در نتایج یک بررسی میدانی، تغییر ناپذیری همسر، تفاوت های جنسیتی و کمال گرایی جنسی در بین زنان و مردان، با پیوستگی و سازش پذیری کارکرد خانواده دارای ارتباط معناداری است؛ به گونه ای که اهمیت این باورها در کارکرد خانواده قابل ملاحظه است. نتایج این پژوهش، ضرورت توجه به اندیشه های غیرمنطقی مختص رابطه، استفاده از کلاس های آموزشی برای تصحیح این باورها و استفاده از رویکردهای درمانی ـ شناختی برای سازگاری زناشویی و افزایش کارکرد خانواده مورد تأکید قرار می دهند.
در تحقیقی با عنوان «بررسی طلاق در استان خراسان»، صرفاً وجود یک عامل برای بروز پدیدة طلاق کافی دانسته نشده است و عوامل متعددی، از جمله عدم توافق اخلاقی بین زن و شوهر، اختلاف سن، اخلاق و رفتار زناشویی نادرست، اعتیاد و بیکاری، دخیل دانسته شده اند. با این همه، مشکلات اقتصادی بیشترین نقش را در فروپاشی نهاد خانواده دارد. تفاهم اخلاقی، بی تردید، پیش شرط ازدواج است و آمار تکان دهندة طلاق، از نبود این شاخصه حکایت می کند. در محدودة مورد مطالعه، 67/23 درصد طلاق ها به دلیل عدم تفاهم اخلاقی صورت گرفته است.
هر سال به آمار آشیان پاشیدگانِ مربوط به پدیدة بیکاری افزوده می شود و پژوهش در برخی از شهرستان ها، از آمار تلخ 17/46 درصد جدایی به دلیل بیکاری حکایت می کند. یکی از دلایل عمدة اختلاف های خانوادگی، مشکلات اقتصادی و کمبود درآمد است. تورم لجام گسیخته، بالا رفتن سطح توقع، تجمل گرایی و هزینه های نوین در سبد خانواده به این معضل دامن می زنند. پژوهش ها نشان می دهد که حدود 26/6 درصد از ازدواج ها به دلیل تفاوت سطح سن و تحصیلات به جدایی ختم شده است. اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، درحدود 42/8 درصد طلاق ها را رقم می زنند. که در این میان، سهم مردان به مراتب بیشتر از زنان است. بررسی ها نشان می دهد که 79/1 درصد از طلاق های این محدودة پژوهشی، به دلیل عدم تمکین زن از شوهر بوده که در پاره ای موارد از استبداد و خودرأیی مردان سرچشمه می گیرد. طبق بررسی ها، 12/6 درصد طلاق ها، به دلیل مداخلة دیگران از جمله پدر، مادر و وابستگان صورت گرفته است. از جمله موارد دیگر، عدم پرداخت نفقه، اختلافات خانوادگی، کتک کاری، تنفّر زن از شوهر و برعکس، عقیم بودن، بیماری، چندهمسری، فساد اخلاقی، افترا و تهمت نیز در این جدایی ها دخیل اند.
کانتونی در یک پژوهش پیمایشی، از 123 مرکز مشاورة خانواده، 1334 مشاور را برای دستیابی به اینکه کدامیک از نظریه های روان درمانی در کار روزانة آنها با مراجعان مفید بوده، بررسی کرده است. او به این نتیجه دست یافت که بیشتر مشاوران خانواده برای رفع اختلافات خانوادگی، از یک روی آورد التقاطی که ترکیبی است از خانواده درمانگری، روش حلّ مسئله و روان شناسی من، سود می جویند.
لیمبوک در یک تک بررسی که از روش روان تحلیل گری کوتاه مدت سود جسته بود، توانست ظرف ده ساعت در پنج جلسه، به درمان زن و شوهری بپردازد که از نظر سازگاری در موقعیت بحرانی و حادی قرار گرفته بودند. کایسر همکاران(1998) نیز در پژوهشی، برنامة شناختی ـ رفتاری دو آموزش دهنده را که در یک تعطیل آخر هفته، به زن و شوهر های ناسازگار و در گروه هایی با چهار زوج آموزش می دادند، تأیید کردند. بولتر و وامپلر (1999) از برنامة آموزش مهارت های ارتباطی، برای حلّ ناسازگاری های زناشویی سود جستند. راگ و برادبوری (1999) نیز با بررسی 56 زوج تازه ازدواج کرده، به این نتیجه دست یافتند که 68 درصد ازدواج ها را می توان به طور دقیقی براساس متغیرهای ارتباط و پرخاشگری و پیامدهای آن طبقه بندی کرد. پژوهشگرانِ اخیر به این نتیجه دست یافتند که پرخاشگری، متمایزکنندة زوج های جداشده یا طلاق گرفته، از زوج هایی است که متأهل باقی مانده بودند. بدین ترتیب، این پژوهشگران پیشنهاد می کنند تمرکز بر هر دو عامل در تلاش های مربوط به استحکام زناشویی و جلوگیری از طلاق، ضرورت دارد.
مروری بر پژوهش های انجام شده در ایران نشان می دهد که پژوهشگران ایرانی، بیشتر از نظر بنیادی و علت شناسیِ ناسازگاری های زن و شوهر ها به تحقیق پرداخته اند و به جنبة کاربردی و روان درمانگری زوج های ناسازگار توجه چندانی نداشته اند. برای نمونه ملازاده(1372) در پژوهش خود به این نکته دست یافت که هم بستگی در عوامل شخصیت پرسش نامة شانزده عاملی کتِل در زوج های سازگار، در سطح 95 درصد اطمینان بیشتر از زوج های در حال طلاق است. خداپناهی(1374) در پژوهش خود، همخوانی سطح تهییج طلبی زوجین را یک عامل مهم سازگاری زندگی زناشویی تلقی کرد. نوابی نژاد(1376) با پژوهش خود نشان داد که ازدواج موفق، با الگوی رفتار تیپ A (20% =r) و برون گرایی (16%=r)، رابطة مثبت دارد. سلیمانیان(1373) با پژوهش خود نشان داد که میزان تفکرات غیرمنطقی در افرادی که نارضایی زناشویی دارند، در سطح 95 درصد اطمینان بیشتر از زوجینی است که رضایت زناشویی دارند.
آموزش های روان شناختی مبتنی بر وحی به زوجین، به دلیل توجه ویژه به فطرت و گرایش های طبیعی زن و مرد و هماهنگی آنها با اهداف آفرینش، می توانند در سلامت زندگی مشترک و آرامش روانی و بهبود روابط همسران مؤثر باشند. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش هاست:
1. آیا آموزش روان شناختی زوجین مبتنی بر روایات اسلامی، بر بهبود زندگی مشترک زناشویی و در نتیجه، رضایت زناشویی آنها مؤثر است؟
2. آیا تأثیرگذاری آموزش های یاد شده بر رضایت زناشویی زوجین، در طول زمان ماندگار است؟
3. آیا عامل جنسیت در این آموزش ها، در میزان بهبودی روابط و رضایت زناشویی، نقشی دارند؟
فرضیه های پژوهش
1. آموزش های مبتنی بر روایات اسلامی، بر بهبود روابط و رضایتمندی زناشویی زوجین، تأثیر مثبت دارد؛
2. آثار مثبت آموزش های یاد شده بر رضایتمندی زناشویی زوجین، در طول زمان ماندگار است؛
3. جنسیت بر میزان اثربخشی آموزش ها بی تأثیر است.
روش پژوهش
برای اجرای این پژوهش، از روش آزمایشی با گروه گواه و از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون استفاده شد. متغیر مستقل به کار رفته در این پژوهش، آموزش های روان شناختی مبتنی بر احادیث اسلامی است که این محتوای آموزشی شامل سرفصل های زیر است: انگیزه های تشکیل زندگی مشترک، مهارت های شناختی و نگرشی، مهارت های اخلاقی و ارتباطی، و مسائل جنسی همسران.
1. انگیزه های تشکیل زندگی مشترک؛ این انگیزه ها عبارت اند از: آرامش روان، رشد دینداری و فرزندطلبی؛
2. مهارت های شناختی و نگرشی؛ این مهارت ها عبارت اند از: آگاهی از تمایلات طبیعی یکدیگر، آشنایی با حقوق یکدیگر، پذیرش همسر به منزلة نعمت با ارزش خداوندی، هم سویی بینش ها و باورها، تقویت مثبت گرایی و خوش بینی، تعدیل انتظارات، تصحیح باورها در رفتار جنسی و تقویت عزت نفس و حس ارزشمندی است.
3. مهارت های ارتباطی و اخلاقی؛ این مهارت ها عبارت اند از: ارتباط کلامی، خوب گوش دادن، ابراز محبّت (زبانی ـ عملی)، معاشرت نیکو، خوش رو و خوش اخلاق بودن، عفو و گذشت، احترام به رأی و سلیقة همسر، پرهیز از بازگویی بدی های یکدیگر، پذیرش مدیریت شوهر و مشکل گشایی. همچنین، در این زمینه، بر پرهیز از ارتباط های منفی، مانند دروغ گویی، تمسخر، بی اعتنایی، لقب زشت دادن تأکید شده است؛
4. مسائل جنسی همسران؛ این مسائل عبارت اند از: آراستگی برای همسر، آماده سازی، حفظ آرامش و پرهیز از عوامل استرس زا، توجه به زیبایی ها و عوامل محبتی همسر، پاسخگویی سریع به نیاز همسر، آمیزش، پرهیز از آمیزش با شکم پر، خودداری از سخن غیرعاشقانه به هنگام آمیزش، و خودداری از آمیزش در حالت ایستاده.
در این پژوهش، میزان اثربخشی آموزش های یاد شده بر بهبود روابط زوجین ـ به منزلة متغیر وابسته ـ بررسی شده است.
روش انجام کار، بدین صورت بوده است که پس از مصاحبة تشخیصی و پیش آزمون بر روی بیست زن و مرد، هریک از زوجین در شش جلسه به صورت گروهی و یا انفرادی آموزش دیدند. به فاصلة دو هفته پس از پایان آموزش، پس آزمون از آنها به عمل آمد. سپس، یافته های پس آزمون و پیش آزمونِ گروهِ آزمایش و نیز نتایج آزمون رضایتمندی زناشویی گروه گواه با نتایج پس آزمون گروه آزمایش، مقایسه و تحلیل شد. ابزار مورد استفاده برای ارزیابی میزان رضایت زناشویی، پرسش نامة محقق ساخته بوده که ضریب اعتبار آن 86/0 گزارش شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش های آماری ضریب آلفای کرونباخ، آزمون تحلیل واریانس و آزمون t وابسته، استفاده شد.
جامعه و نمونة آماری، روش نمونه گیری
جامعة آماری پژوهش شامل همة زوج های دارای مشکلات زناشویی حاضر در شهر قم و نمونة آماری، متشکل از بیست زوج مراجعه کننده به مرکز مشاورة مؤسسة مطالعاتی مشاورة اسلامی بوده است. روش نمونه گیری بدین صورت بوده است که از میان زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاورة اسلامی، بیست زوج به طور تصادفی انتخاب شدند و مراحل پژوهش با آنها دنبال گردید.
یافته های پژوهش
برای پاسخ گویی به پرسش های این پژوهش، اطلاعات به دست آمده از فرایند تحقیق، با روش های آماری مناسب، تجزیه و تحلیل شده و نتایج حاصل از آن، یافته های پژوهش را شکل داده است که در ادامه، به آن پرداخته می شود.
برای بررسی میزان اعتبار ابزار رضایت زناشویی به کار رفته در این پژوهش، آزمون اعتبارسنجی صورت گرفت که نتایج آن به شرح زیر است.
جدول 1: آلفای کرونباخ برای آزمون رضایت زناشویی در دوبار اجرا
آلفای کرونباخ تعداد پرسش ها
.86/0 65
.77/0 65
این نتایج نشان می دهند آزمون رضایت زناشویی به کار رفته در این پژوهش از اعتبار بالایی برخوردار است؛ به گونه ای که آلفای کرونباخ به دست آمده، از 77/0 تا 86/0 در نوسان است.
جدول2: آزمون تحلیل واریانس دوراهه برای بررسی تأثیر جنسیت و گروه بر متغییر آزمایشی در گروه آزمایش
شاخصه ها
منابع واریانس مجموع
مجذورات درجة آزادی میانگین مجذورات آماره F سطح معناداری
اثر گروه (آزمایش و گواه) 3552،385 1 3552،385 6،174 017/0
اثر جنسیت 646،441 1 646،441 1،124 215/0
تعامل جنسیت و گروه 411،988 1 411،988 0716 402/0
واریانس خطا 25891،562 45 575،368
واریانس کل 2299644،000 50
با توجه به نتایج مندرج در جدول بالا، متغیر گروه با میزان 147/6 =F و سطح معناداری 017/0=P در رضایت زناشویی تأثیر دارد؛ اما متغیر جنسیت با میزان 124/1 =f و سطح معناداری 215/0= Pبر رضایت زناشویی تأثیر ندارد و تعامل جنسیت و گروه با میزان 716/0 =f و سطح معناداری 402/0 =P باعث تفاوت معناداری در رضایت زناشویی نمی شوند.
جدول 3: شاخصه های آماری مربوط به نمرات آزمودنی ها در رضایت زناشویی
شاخصه های آماری
گروه های آزمایشی تعداد میانگین انحراف معیار
گروه آزمایش مرد 10 209،2105 27/17
زن 10 224،2857 84/31
کل 20 217،1250 75/26
گروه گواه مرد 10 194،4000 76/9
زن 10 197،2000 16/8
کل 20 196،3000 53/8
کل آزمودنی ها مرد 20 206،33330 82/16
زن 20 219،0769 66/30
کل 40 212،9600 57/25
جدول 4: آزمون تحلیل واریانس برای مقایسة میانگین نمرات در گروه های مورد بررسی
شاخص
گروه میانگین تعداد (N) درجه آزادی(df) F سطح معنی داری(sig)
آزمایش 12/217 20 1 17/6 0/0017/0
گواه 3/196 20
گروه آزمایش از نظر رضایت زناشویی، تفاوت معناداری با گروه گواه در این متغیر دارد. با توجه به مقدار 174/6f= در سطح معناداری 05/0 p < مشخص شد که تفاوت معناداری بین میزان رضایتمندی زناشویی گروه آزمایش و گروه گواه وجود دارد.
جدول 5: نتایج آزمون t وابسته مربوط به میانگین نمرات آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون
شاخصه های آماری
گروه های آزمایشی تعداد میانگین انحراف معیار میانگین خطای استاندارد
پیش آزمون 20 35/192 87/13 3.10286
پس آزمون 20 75/217 41/13 2.99989
946/7- T = 05/0 , p<
000/0P =
مقدار 946/7- T = در سطح معناداری 05/0 p<گویای وجود تفاوت معنادار بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون و اثربخش بودن آموزش هاست.
نتیجه گیری
هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش های روان شناختی مبتنی بر قرآن و احادیث در ارتباط با رضایت زناشویی زوجین بوده است. سرفصل های کلی محتوای این آموزش ها شامل چهار بخش: انگیزه های تشکیل زندگی مشترک، مهارت های شناختی و نگرشی، مهارت های اخلاقی و ارتباطی، و مسایل جنسی همسران بود. در این آموزش های روان شناختی نظام مند، به فطرت و تمایلات طبیعی زن و مرد توجه ویژه شده و هماهنگی این آموزش ها با اهداف آفرینش، مورد نظر بوده است. قرآن می فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»(روم: 21)؛ از نشانه های خداوند متعال این است که او برای شما از خودتان جفت هایی آفرید تا بدان ها آرامش یابید و میانتان دوستی و مهربانی نهاد؛ همانا در اینها نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند.
در این آیه به چند نکته مهم اشاره شده است: 1. از اهداف آفرینش زن و مرد، رسیدن به آرامشی است که این دو در ارتباط با هم خواهند داشت؛ 2. هریک از زن و مرد، با ویژگی های جسمی و روانی خاصی پدید آمده اند که بدون ارتباط با هم، آن هدف تحقق نمی یابد؛ 3. هریک از مرد و زن، به گونه ای آفریده شده اند که به یکدیگر نیازمندند و برای رفع نیاز خود، به دیگری متمایل بوده و در تلاش اند؛ 4. تلاش برای رفع نیازهای فیزولوژیکی و روانی- عاطفی، با ابراز محبت و مهربانی کردن زن و مرد به یکدیگر همراه است؛ 5. خداوند این توانمندی ابراز محبت و مهربانیِ هریک از زوجین را در اصل آفرینش قرار داده است؛ 6. با مطالعه و بررسی اندیشمندانة ابعاد وجودی هریک از زن و مرد و احساس نیازی که آنها به یکدیگر دارند و اهدافی که خداوند از آفرینش این دو در رشد و تعالی روانی ـ عاطفی، اخلاقی و زندگی اجتماعی و بقای نسل دارد، می توان به تدبیر حکیمانة پروردگار در این زمینه پی برد.
بر این اساس، آموزش های روان شناختی برگرفته شده از متون حدیثی، به دلیل انطباقش با فطرت و امیال طبیعی زوجین، بهتر از سایر آموزش ها، خواهد توانست تنش در بین همسران را زدوده و آرامش را به آنها بازگرداند.
بر طبق این بررسی، نتایج آزمون رضایتمندی زناشویی که از گروه آزمایش، پیش و پس از ارائة آموزش ها به عمل آمد، نشان از آن دارد که میزان رضایتمندی زناشویی زوجین پس از دریافت آموزش های روان شناختی یاد شده، نسبت به پیش از دریافت آموزش ها، به طور چشمگیری افزایش یافته است؛ زیرا زوجین افزون بر یادگیری مهارت های شناختی، عاطفی و رفتاری، با آنچه لازم است در زندگی و در ارتباط با یکدیگر آن را ترک کنند نیز آشنا شدند و به تعبیر امام علی علیه السلام راه رشد و هموار زندگی را از طریق آگاهی به آنچه نباید انجام دهند، شناختند و یا به عبارت دیگر، زوجین آن گاه از اقدام عملی برای زندگی خوشبختانه استقبال کردند که تلخی زندگی بدبختانه را از راه آشنایی با پیامدهای نامطلوب آن چشیدند.
همچنین، از آنجایی که پس آزمون گروه آزمایش به فاصلة دو هفته از ارائة آموزش ها اجرا شده است ارتقای رضایتمندی نسبتاً ماندگاری را در طول زمان نشان می دهد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش ها اثربخش بوده و تأثیر طولانی مدتی در بهبود رضایتمندی زناشویی زوجین در پی دارد.
همچنین، یافتة دیگر این پژوهش حاکی از آن است که گروه آزمایشی این طرح که آموزش های روان شناختی مبتنی بر آیات و روایات اسلامی به آنها ارائه شده است، به طور معناداری، از گروه گواه که هیچ گونه آموزشی دریافت نکرده اند، نمرات رضایت زناشویی بهتری دریافت کرده اند. این نتیجه نشانگر آن است که آموزش های روان شناختی مبتنی بر آیات و روایات اسلامی، توانمندی زوجین را در روابط زناشویی مناسب ـ که منجر به رضایت بیشتر می شود در مقایسه با سایر افراد، ارتقا می دهد. این نتیجه، خود به تنهایی روشن کنندة این مطلب است که نه تنها دریافت آموزش های روان شناختی مبتنی بر آیات و روایات توسط زوجین، رضایتمندی آنها از زندگی زناشویی را نسبت به شرایط پیش از آن بهبود می بخشد، بلکه نسبت به افراد دیگری که از این آموزش ها آگاهی ندارند و مهارت لازم پیرامون آن را دریافت نکرده اند، نیز دارای شرایط زندگی زناشویی بهتری بوده و از آن راضی ترند.
از آنجا که در این آموزش، زوجین با ابعاد باورها، نگرش ها، عواطف و مهارت های ارتباطی خود و همسرشان آشنا شدند و معنای زندگی شرافتمندانه را بازیافتند؛ کوشش کردند از پستی ها و آنچه باعث تنش در زندگی شان می شد؛ خود را مصون نگه دارند. مبنای این نوع آموزش، کلام امیرالمؤنین، امام علی علیه السلام است که فرمود: «من عرف شرف معناه صانه عن دنائه شهوته و زور مناه» ؛ هرکس شرافت خود و معنا و هدف زندگی خویشتن را بشناسد، خود را از آلوده شدن به شهوت های پست و آرزوهای بیهوده مصون نگه می دارد. به تعبیر دیگر، امام علیه السلام براین نکته تأکید دارد که تا فرد به جنبه های وجودی خویش پی نبرد، از پیمودن راه نجات و خوشبختی، و پرهیز از تنش ها و نارضایتی ها، بازمی ماند و کسی که قدر خویشتن را نشناسد، به بدبختی می افتد.
سرانجام نتایج، نشانگر آن بوده اند که جنسیت هریک از زوجین، نقش چشم گیری در میزان اثرپذیری از آموزش های ارائه شده نداشته است. با توجه به نتایج بالا و دینی بودن آموزش های ارائه شده ـ افزون بر اثربخشی محتوایی آموزش ها ـ شاید بتوان گفت که یکی از علل اثربخشی مناسب آموزش ها، این است که گاهی برخی زوجین، به عنوان وظیفة شرعی خود نیز اقدام به اجرای محتوای آموزشی می کنند؛ حتی اگر به نتیجة آن اطمینان نداشته باشند؛ چراکه آن را وظیفة شرعی خود به شمار می آورند. بنابراین، نتیجة ضمنی این پژوهش همین خواهد بود که آنهایی که تعبّد بیشتری در خصوص دستورات الهی داشته اند، در تغییر زندگیِ تنشی به زندگی آرام و سعادتمند، موفق تر بوده اند و احساس رضایت بیشتری دارند. این یافته، خود مؤید نتیجة پژوهش احمدی (1384) است که نشان داده است تقیدات مذهبی زوجین با سازگاری زناشویی آنها رابطة همبستگی دارد؛ به این معنا که با افزایش تقیدات مذهبی، میزان سازگاری زناشویی نیز بیشتر می شود.
همچنین از آنجایی که محتوای آموزش های ارائه شده، شامل آموزش مهارت های شناختی، اخلاقی، ارتباطی و جنسی به همسران است، این یافته با نتایج پژوهش آقامحمدیان (1384) هم سویی نشان می دهد؛ چراکه نتایجش گویای آن بود که بین عوامل عقیدتی، اخلاقی، شناختی، عاطفی، رفتاری و عوامل جنسی، و استحکام زندگی زناشویی رابطة معناداری وجود دارد و در صورتی که این عوامل نادیده گرفته شوند، رضایتمندی زناشویی برای زوجین حاصل نخواهد شد.
منابع
ـ آقامحمدیان، حمیدرضا و همکاران، بررسی عوامل مؤثر در تحکیم خانواده و رضایتمندی زناشویی، چکیده مقالات همایش تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، مؤسسه پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384.
ـ آمدی، عبدالواحد بن تمیمی، غررالحکم و دررالحکم، شرح محمد خوانساری، تهران، دانشگاه، چ پنجم، 1373.
ـ احمدی، خدابخش، بررسی رابطه بین تقیدات مذهبی و ناسازگاری زناشویی، مقالات همایش تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) 1384.
ـ ایمان پور، منیژه، عوامل تزلزل خانواده، چکیده مقالات همایش تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384.
ـ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1383، ج 12.
ـ خداپناهی، م.ک، بررسی نقش تهییج طلبی در تحکیم روابط زناشویی، رساله دکتری، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، 1374.
ـ رحیمی، حسین، جامعه شناسی بررسی دلایل طلاق در چند شهرستان استان خراسان، خلاصه مقالات نخستین همایش سراسری علل و پیامدهای طلاق، 1379.
ـ سلیمانیان، ع.ا، بررسی تأثیر تفکرات غیرمنطقی بر نارضایتی زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، 1373.
ـ سیف، سوسن و اسلامی، معصومه، نقش باورهای ارتباطی در کارکرد خانواده، چکیده مقالات همایش تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384.
ـ دانش،عصمت، زوج درمانگری اسلامی، مجموعه مقالات جوان و آرامش روان، مشکلات، مشاوره و درمانگری با نگرش اسلامی، چاپ اول، انتشارات پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1382.
ـ فقیهی، علی نقی، «آموزش های روان شناختی مبتنی بر قرآن و حدیث و بررسی تأثیرات روانی و تربیتی آن در روابط همسران»، تربیت اسلامی، ش 4، 1386.
ـ فقیهی، علی نقی، تربیت جنسی، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چ سوم، 1388.
ـ نوابی نژاد، شکوه، بررسی ملاک ها و عوامل موفق در همسرگزینی و ارتباط آن با برخی از ویژگی های شخصیتی دانشجویان، اولین همایش کشوری نقش ازدواج در بهداشت روانی دانشجویان، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، 1376.