تصویر ذهنی از خدا و خاستگاه آن
Article data in English (انگلیسی)
سال چهارم، شماره دوم، تابستان 1390، ص 63 ـ 77
Ravanshenasi-va- Din, Vol.4. No.2, Summer 2011
سیدحسین علیانسب*
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعه خاستگاه تصویر ذهنی از خدا انجام شده است. بدین منظور 342 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم و طلبه های حوزه علمیه قم به روش نمونه برداری احتمالی تصادفی طبقه ای انتخاب شده و به پرسش نامه تصویر ذهنی از خدا پاسخ داده اند. داده هایی که از طریق پرسش نامه تصویر ذهنی از خدا به دست آمده و داده هایی، از جمله جنسیت، سن، تحصیلات (حوزوی یا دانشگاهی)، نوع رابطه با والدین و دیگر اعضای خانواده که بر حسب اظهارات خود آزمودنی به دست آمده است، با شاخص های آماری تحلیل شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تصویر ذهنی از خدا با عوامل یاد شده، همبستگی دارد و کیفیت این همبستگی، نشانه چند وجهی بودن تصویر ذهنی از خدا و خاستگاه آن است، زیرا همبستگیِ تصویر ذهنی از خدا با همه عوامل به یک شکل نبوده، بلکه به تناسب خرده مقیاس های تصویر ذهنی متغیر بوده است، به این دلیل که برخی از این عوامل در حالی که با یکی از خرده مقیاس های تصویر ذهنی همبستگی مثبت معنادار داشته با خرده مقیاس های دیگر، رابطه منفی یا غیر معنادار نشان داده است.
کلید واژه ها: تصویر ذهنی از خدا، روابط موضوعی، تحصیلات، سن، جنسیت.
مقدمه
تصویر ذهنی از خدا امر مهمی در تحول و شکل گیری باورهای مذهبی افراد تلقی می شود، از این رو در پنج دهه گذشته، بیشتر درباره آن مطالعه و بررسی صورت گرفته است. تصویر ذهنی از خدا یکی از محوری ترین جنبه های نظام اعتقادی افراد مؤمن را تشکیل می دهد و با اینکه به آگاهی نیاز دارد، اما به طور ضمنی و غیر مستقیم از طریق تجربیات مذهبی افراد شکل گرفته و به صورت احساس معنوی از خدا در می آید. این تصویر به سبب اهمیتی که از لحاظ دینی و روان شناختی دارد، توجه نظریه پردازان روابط موضوعی و روان شناسان دین را جلب کرده است. این موضوع از آن جهت قابل بحث و بررسی است که معرفت و شناخت خدا همراه با داشتن تصور درست از او شرط اساسی و یکی از پایه های مهم شکل گیری رابطه با خداوند است و شناخت و چگونگی تصور ما از خداوند به شدت در رفتار و تعامل ما با خدا تأثیر می گذارد. به عقیده ریان1 افرادی که تصور منفی از خداوند دارند نمی توانند با او رابطه ای عاطفی و صمیمی برقرار کنند و حتی اگر اهل عبادت هم باشند عبادتشان ناشی از ترس و اضطراب است، نه از روی رابطه و اعتماد به خداوند که اساس دلبستگی به خداست.2
ریشه و خاستگاه تصویر ذهنی از خدا همواره مورد توجه روان شناسان دین بوده است، اما رویکرد غالب در این زمینه، توسط فروید در کتاب آینده یک پندار3 مطرح شده است. فروید، تصویر خدا را فرافکن تصویر پدر معرفی کرده و در این زمینه، تفاوتی بین دو جنس قائل نشده است. علاوه بر این، وی در خصوص تأثیر عوامل دیگر، مانند «خود» و مادر در تصاویر ذهنی از خدا به نتیجه نرسیده است.4
فرضیه فروید درباره خاستگاه تصویر ذهنی از خدا و یافته های متفاوت درباره آن، انگیزه پژوهشگران مکاتب گوناگون را برای پرداختن به این مباحث بیشتر کرد. همچنین این سؤال را ایجاد کرد که آیا ضرورتاً تصاویر خدا باید مردانه و پدرانه باشند یا زنانه و مادرانه5؟ و آیا تأثیر روان شناختی خداوند پدرانه است یا مادرانه؟
چندین پژوهش در این راستا انجام شده که نتایج برخی از آنها حاکی از این است که بر خلاف مفهوم «پدر عالی رتبه»6 فروید، تصاویر ذهنی از خدا بیشتر با تصاویر مادرانه ارتباط مثبت دارند. این پژوهش ها با این گرایش که تصویر خدا بیشتر بایستی شباهت به مادر داشته باشد تا پدر، انجام گرفته اند. این گرایش توسط پاول ووگل7 (1936م) مورد توجه قرار گرفته، وی روش های مکتب دورپات8را در یک بررسی فشرده از 9 کودک 5ـ14 ساله پروتستان به کارگرفته و نتیجه گرفت که نخستین شکل دین بر روابط پیش کلامی مادر ـ کودک مبتنی است. همچنین ووگل از یادداشت های خانوادگی در مورد گفت وگوهای خاص و تظاهرات خودانگیخته دو نفر از کم سن وسال ترین کودکان نتیجه گرفت که مفهوم مادر وخدا برای سال ها ارتباطی نزدیک با یکدیگر داشته اند و تنها به تدریج از همدیگر جدا شده اند.9 گودین10 و هالز (1964م) و نلسون و جونز (1957م) نیز به این نتیجه رسیده اند که مفهوم خدا به طور متوسط با مفهوم مادر به مراتب بیشتر از مفهوم پدر همبستگی دارد11. آنتوین ورگوت12و تامایو13 (1980م) نیز در پژوهشی پی برده اند که تصویر آزمودنی های آنها از خدا، از دو عامل اساسی تشکیل شده است:
1. عامل در دسترس بودن که مربوط به مادر است؛
2. عامل قانون و قدرت که به پدر اختصاص دارد.14
در تمام گروه های فرهنگی، عامل در دسترس بودن توانسته است درصد بالایی از تغییرات را توجیه کند. بنابراین، باز ثابت شده است که تصویر خدا با انگاره مادر، بیشتر از انگاره پدر شباهت دارد.15 نکته جالب در این مطالعات این است که گرایش به نسبت دادن ویژگی های ابتدایی مادری به خداوند، حتی در گروهی از دانشجویان دینی کاتولیک و راهبه ها نیز نمایان بوده است. نلسون سعی کرده تناقض ظاهری میان این پژوهش ها را با ارجاع به نظریه آدلر برطرف کند که معقتد است انگاره خدا بیشتر با تصویر والد برتر16 هماهنگی دارد نه پدر یا مادر.17
رجوع به نظریه آدلر علاوه بر اینکه تعارض ظاهری میان این پژوهش ها را برطرف می کند، در مقایسه با تفسیر محدود فرویدی سازگاری بیشتری نیز با فرایند دلبستگی دارد، همچنان که می تواند در پیش بینی سبک دلبستگی به خدا نیز کمک کند؛ یعنی اگر والد برتر چهره دلبستگی نخستین را ارائه دهد در این صورت، تصویر همان والد است که بایستی منعکس کننده تصویر ذهنی فرد از خدا باشد. بنابراین، چون در اغلب فرهنگ ها مادر نخستین چهره دلبستگی محسوب می شود، انتظار می رود تصویر ذهنی از خداوند به طور میانگین، چهره ای مادرانه نشان دهد تا پدرانه.
تئوری والد برتر آدلر مورد توجه روان شناسان دین قرار گرفته، به همین منظور اسپیلکا، ادیسون و راسنسون (1975م) در پژوهشی که درباره منشأ تصویر ذهنی از خدا انجام داده اند نتیجه گرفته اند که اگر چه زنانی که تمایل داشته اند شبیه مادرانشان باشند، تصاویر ذهنی دوست دارنده را در مورد خدا تداعی می کنند و مفهوم فراگیر، مثل پدر، درباره تصویر ذهنی از خدا هماهنگی ضعیفی داشته است، ولی ترجیح یکی از والدین نمی تواند ارتباط معناداری با تصویر ذهنی از خدا داشته باشد18. محسوس ترین نتیجه ای که از این پژوهش و امثال آن گرفته می شود این است که تصویر ذهنی از خدا مجموعه ای است مرکب از تصاویر قالبی19 مادرانه و تصاویر قالبی پدرانه20.
با وجود امتیازاتی که نظریه آدلر دارد، اما نظریه روان شناسان روابط موضوعی منطقی تر به نظر می رسد. ریزوتو تأکید می کند در زیربنای انگاره های خداوند، انگاره های شخصی و به شدت غیرمتعارف وجود داشته که در روابط موضوعی اولیه افراد ریشه دارند. ریزوتو خاطرنشان می کند که تصویر خدا پیامد عمومی و اجتناب ناپذیر روابط کودک با والدین و سایر مراقبان و نیز پیامد توجه فزاینده کودک به رویدادهای علّی است. از نظر ریزوتو، فروید به درستی منشأ تصویر ذهنی خدا را در روابط اولیه کودک با پدر و مادر جست وجو کرده، اما فروید پیچیدگی این اشتقاق، خصوصاً نقش مادر را دست کم گرفته است. از بیست بیمار مسیحی و یهودی که ریزوتو از طریق پرسش نامه، مصاحبه و ترسیم خانواده و خدا روی آنها مطالعه کرده است، هیچ کدام انگاره خدا را بر اساس تصاویر یکی از والدین شکل نداده اند، بلکه تصاویر خدا به یک اندازه از تصاویر والدین واقعی، والدین آرمانی و والدین برخاسته از تخیلات شخصی آزمودنی مشتق شده است. اگرچه ریزوتو اهمیت خاص دوره اودیپی را که از نظر فروید نقش محوری دارد، می پذیرد، اما او همچنان تصاویری را از خدا گزارش می کند که به مراحل مختلف تحول تعلق دارد. از نظر وی تصویرسازی از خدا توسط یک فرد با عوامل هیجانی مسلط در زمان شکل گیری آن مشخص می شود، در حالی که انگاره بعدی شخص از خدا می تواند کاملاً متفاوت باشد و تعارض اضطراب آوری به وجود آورد.21
علاوه بر تحلیل فرویدی و آدلری درباره خاستگاه تصویر ذهنی از خدا، نظریه یادگیری22 اجتماعی بندورا نیز اقتضا می کند که تصویر ذهنی از خدا فرافکنی شده الگوی والد مقتدر23 و غالب از نظر کودک باشد. بر اساس این نظریه، ممکن است ترجیح یکی از والدین با والدی که کودک از او الگوبرداری کرده است ارتباط داشته باشد و با توجه به فشارهای اجتماعی و فرهنگی که الگوبرداری از والد همجنس را تحمیل می کنند، مردان باید همبستگی چشمگیر میان تصاویر خدا و پدر را نشان دهند، در حالی که زنان همبستگی مثبت خدا و مادر را نشان می دهند.
اسپیلکا و همکاران(1975م) به منظور ارزیابی این فرضیه، دست به پژوهشی زده و نتیجه گرفته اند که الگوی پدر دوست دارنده در میان مردان با خدای دوست دارنده، همخوانی دارد، همچنان که در میان دختران جوان، مادر دوست دارنده با تصویر ذهنی خداوند از هر نظر شایسته24 ارتباط است. هنگامی که آنها مقایسه های فوق را با والد غیر همجنس انجام دادند، هیچ کدام از رابطه های فوق مشاهده نشد.25
اگر چه نتایج اولیه این پژوهش می تواند به عنوان شاهدی بر صحت فرضیه یادگیری اجتماعی در نظر گرفته شود، ولی ادعای نظریه حرمت خود26 نیز قابل بررسی است که چرا باید تصاویر خدا را همیشه در تصاویر والدین جست وجو کنیم؟ در حالی که از لحاظ آماری مشاهده می شود که برخی عناصر در ارزش گذاری والدینی اخلال ایجاد می کنند. بنابراین، باید الگوهای خود و خدا را ارزیابی کنیم. بر همین اساس، نظریه حرمت خود، معتقد است خودپنداره هر فردی در شکل دهی نظر او به جهان و دیگران نقش تعیین کننده ای دارد و ادراک فرد از خودش به عنوان دوست دارنده یا کنترل کننده، همبستگی مثبت با همین تصاویر ذهنی از خدا دارد27.
اسپیلکا بیشتر از همه پژوهشگران به این موضوع پرداخته است. وی همراه بنسون28(1973م) در مطالعه ای روی 128 نفر آزمودنی کاتولیک که سابقه مذهبی تقریباً یک سانی داشته اند، نتیجه گرفته اند که حرمت خود بالا با تصویر ذهنی پذیرا، دوست دارنده، بخشنده و پدر مهربان از خدا ارتباط مثبت دارد همچنین آنها بیان کرده اند که حرمت خود پایین با تصویر ذهنی منفی از خدا رابطه دارد و افرادی که حرمت خود پایین دارند تصویر آنها از خداوند انتقامجو29، کنترل کننده30 و پدر عبوس31 است. آنها ارتباط منفی حرمت خود بالا و تصاویر ذهنی منفی از خدا را نیز ثابت کرده و ادعا نموده اند دستاوردهای آماری دلالت بر این دارد که مهم ترین عامل مؤثر بر تصویر ذهنی از خدا میزان حرمت خود فرد است.32
آنها در پژوهش دیگری که هر چهار نظریه را بررسی کرده اند به این نتیجه رسیده اند که حرمت خود پایین در برخی از مردان با تصویر خشمگین33 از خدا ارتباط دارد و حرمت خود بالا در میان زنان با تصویر ذهنی دوست دارنده و مهربان از خدا رابطه دارد، همچنان که ارزش خود34 بالا نیز با تصاویری از خدا که مثبت، صمیمی و شخصی است و به مسائل انسان ها رسیدگی می کند، ارتباط دارد. در این تحقیق، همبستگی میان دوست داشتن خود و تصویر ذهنی دوست دارنده از خدا نشان داده شده است. تصویر خود کنترل کننده35 در میان مردان، متضاد تصویر ذهنی دوست دارنده از خدا است، در حالی که تصویر ذهنی کنترل کننده درباره خدا در میان زنان هیچ ارتباطی به این ندارد که شخص خود را دوست داشتنی بداند یا نه. همچنین ارتباط منفی حرمت خود بالا با تصویر ذهنی خشمگین از خدا نیز ثابت شده است.36
نتایج نهایی به دست آمده از این پژوهش ها نشان می دهد که هیچ کدام از این نظریه ها بر دیگری برتری ندارد و اگرچه بیشتر پژوهش های مربوط به این تئوری ها به طور مستقل انجام گرفته اند، ولی خود این تئوری ها کاملاً به هم وابسته اند برای مثال، پدر در فرضیه فروید می تواند والد برتر در فرضیه آدلر و همچنین الگو برای کودکان پسر در نظریه یادگیری اجتماعی باشد و ارتباط مستقیم والدین بر شکل گیری خودپنداره مثبت در کودکان نیز بر هیچ پژوهشگری پوشیده نیست.
مرور مباحث تصویر ذهنی از خدا نشان می دهد که روان شناسان بزرگ به رابطه روان شناسی و مفاهیم دینی توجه کرده اند، علاوه بر این، نظر منفی پیشین در مورد نقش دین بر سلامت روان، در حال جایگزین شدن با نگرش های مثبت تر است و تحقیقات بسیاری رابطه مثبت دین داری با سلامت جسمی و بهداشت روانی را تأیید می کنند.37 تصویر ذهنی از خدا هم که یک بعد مهم دین داری به شمار می آید، مؤلفه مهمی در سلامت روان افراد دانسته شده است. ریزوتو در کتاب تولد خدای زنده مواردی را برشمرده است که بیماران او دچار مشکلاتی در زندگی عادی، اعتقادات و زندگی مذهبی خود بوده اند. این افراد بنا به دلایلی تصویر مخربی از خداوند داشته، زیرا والدین آنها انسان های درستی نبوده اند.38 با وجود اهمیت فراوانی که این موضوع دارد تاکنون در ایران مطالعه قابل توجهی در این زمینه انجام نشده است. آیا یافته های پژوهش های روان شناسان خارجی در کشور ما هم قابل تعمیم است؟ آیا میزان صمیمیت در رابطه با والدین، جنسیت، سن و تحصیلات با تصویر ذهنی از خدا ارتباط دارند؟ پژوهش حاضر این موارد را بررسی و مطالعه کرده است.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است و جامعه آماری آن را دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم و طلبه های حوزه علمیه قم تشکیل داده است. گروه نمونه پژوهش 190 دانشجو و 152 طلبه است که با استفاده از روش نمونه برداری احتمالی تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند.
ابزار گردآوری داده ها
برای سنجش تصویر ذهنی از خدا از مقیاس تصویر ذهنی از خدا که آن را لارنس در سال (1991م) ساخته، استفاده شده است39. این مقیاس مشتمل بر 72 پرسش و 6خرده مقیاس می باشد. هر خرده مقیاس از 12 سؤال تشکیل شده است و برای سنجش 6 بعد از تصویر ذهنی از خدا با عناوین نفوذ(اجابت)، فراهم کننده(منعم)،40 حاضر، چالشگر،41 پذیرنده42 و خیرخواه به کار می رود و هر کدام از خرده مقیاس ها نیز جداگانه نمره گذاری شده است. این مقیاس بر اساس مقیاس 4 درجه ای لیکرت نمره گذاری شده است. عدد 4 نشانه موافقت کامل و عدد1 نشان دهنده مخالفت کامل می باشد.
سن، جنسیت و تحصیلات در پرسش نامه خواسته شده است، کیفیت ارتباط با والدین و دیگر اعضای خانواده نیز با اظهار نظر خود آزمودنی ها سنجیده می شود که در سه سطح صمیمی، متوسط و ضعیف قابل پاسخ گویی بوده است.
روش اجرا
پرسش نامه به صورت فردی و گروهی قابل اجراست و محدودیت زمانی هم ندارد. پس از جمع آوری داده ها، برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss، آزمون های آماری تی تست و آنالیز واریانس انجام گرفته است.
یافته های پژوهش
جدول 1: مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا در گروه های سنی مختلف
خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا |
گروه سنی |
آزمون f |
|||||||
20-16 |
25-21 |
30-26 |
35-31 |
40-36 |
45-41 |
50-46 |
|||
نفوذ |
4149/2 |
3956/2 |
3818/2 |
257/2 |
1667/2 |
396/2 |
333/2 |
582/1ns |
|
منعم |
8776/2 |
8869/2 |
8652/2 |
868/2 |
8193/2 |
9375/2 |
417/3 |
637ns |
|
حضور |
6326/2 |
6174/2 |
5243/2 |
5034/2 |
5277/2 |
6668/2 |
5/2 |
79/1ns |
|
چالشگر |
9192/2 |
947/2 |
9591/2 |
0174/3 |
75/2 |
0208/3 |
333/3 |
28/1ns |
|
پذیرنده |
5587/2 |
5466/2 |
3833/2 |
5/2 |
3333/2 |
3958/2 |
583/2 |
**7/2 |
|
خیرخواه |
5731/2 |
5444/2 |
5334/2 |
5347/2 |
389/2 |
6043/2 |
667/2 |
443ns |
مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا در گروه های سنی مختلف نشان می دهد که در خرده مقیاس های نفوذ، منعم، چالشگر، حضور و خیرخواه اختلاف معناداری بین گروه های سنی وجود ندارد، ولی در خرده مقیاس پذیرنده، اختلاف معناداری بین گروه های سنی وجود دارد.
جدول 2: مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا در زنان و مردان
مذکر |
مونث |
آزمون t |
||
خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا |
نفوذ |
38/2 |
39/2 |
08/0-ns |
منعم |
87/2 |
89/2 |
049/0-ns |
|
حاضر |
56/2 |
65/2 |
**03/3 |
|
چالشگر |
94/2 |
94/2 |
03/0ns |
|
پذیرنده |
46/2 |
59/2 |
**90/3- |
|
خیرخواه |
52/2 |
58/2 |
**7/1ns |
مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا در زنان و مردان نشان می دهد که در خرده مقیاس های نفوذ، منعم و چالشگر، اختلاف معناداری بین زنان ومردان وجود ندارد، ولی در خرده مقیاس های حضور، پذیرنده و خیرخواه، این اختلاف معنادار است. به عبارت دیگر، در مقیاس های حضور، پذیرنده و خیرخواه میانگین زنان به طور معناداری بیشتر از مردان است.
جدول(3) مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا بر اساس تفکیک تحصیلات
طلبه |
دانشجو |
آزمون t |
||
خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا |
نفوذ |
32/2 |
44/2 |
**97/3- |
منعم |
84/2 |
91/2 |
**23/2- |
|
حاضر |
53/2 |
65/2 |
**3/4- |
|
چالشگر |
95/2 |
94/2 |
43/0ns |
|
پذیرنده |
4/2 |
6/2 |
**1/6- |
|
خیرخواه |
46/2 |
62/2 |
**5/0- |
مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا بر اساس تفکیک تحصیلات نشان می دهد که فقط در تصویر ذهنی نوع چالشگر، اختلاف معناداری بین طلبه ها و دانشجویان وجود ندارد و در سایر خرده مقیاس ها (نفوذ، منعم، حضور، پذیرنده و خیرخواه) اختلاف معنا داری دیده می شود، به طوری که میانگین این تصاویر ذهنی در کلیه موارد در دانشجویان بیشتر از طلبه ها است.
جدول 4: مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا بر اساس نوع رابطه با والدین
نوع رابطه |
آزمون f |
||||
صمیمی |
متوسط |
ضعیف |
|||
خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا |
نفوذ |
379/2 |
399/2 |
361/2 |
186/0ns |
منعم |
911/2 |
826/2 |
694/2 |
**186/4 |
|
حضور |
599/2 |
595/2 |
597/2 |
007/0ns |
|
چالشگر |
956/2 |
928/2 |
792/2 |
25/1ns |
|
پذیرنده |
523/2 |
495/2 |
556/2 |
338/0ns |
|
خیر خواه |
554/2 |
555/2 |
611/2 |
171/0ns |
مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا بر اساس نوع رابطه با والدین نشان می دهد که فقط در تصویر ذهنی نوع منعم اختلاف معناداری در افراد با رابطه های مختلف با والدین وجود دارد، اما در سایر خرده مقیاس ها (نفوذ، حضور، پذیرنده، خیرخواه و چالشگر)اختلاف معناداری دیده نمی شود.
جدول 5: مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا بر اساس نوع رابطه با دیگر اعضای خانواده
نوع رابطه |
آزمون f |
||||
صمیمی |
متوسط |
ضعیف |
|||
خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا |
نفوذ |
377/2 |
406/2 |
375/2 |
337/0ns |
منعم |
901/2 |
845/2 |
687/2 |
907/2ns |
|
حضور |
593/2 |
604/2 |
646/2 |
192/0ns |
|
چالشگر |
954/2 |
935/2 |
781/2 |
549/1ns |
|
پذیرنده |
521/2 |
499/2 |
542/2 |
191/0ns |
|
خیر خواه |
548/2 |
547/2 |
594/2 |
085/0ns |
مقایسه خرده مقیاس های تصویر ذهنی از خدا بر اساس نوع رابطه با دیگر اعضای خانواده نشان می دهد که فقط در تصویر ذهنی نوع منعم اختلاف معناداری بین افراد با رابطه های مختلف با اعضای خانواده وجود دارد، اما در سایر خرده مقیاس ها (نفوذ، حضور، پذیرنده، خیرخواه و چالشگر)اختلاف معنا داری وجود ندارد.
بحث و نتیجه گیری
مطالعه حاضر نشان داده است که میان تصویر ذهنی از خداوند و گروه های سنی، همبستگی وجود دارد. این نتیجه با ادعای جانسون نیز که سن 2/15 را سن میانگین تغییر در باور های دینی معرفی می کند و به همین منظور پنج پژوهش مهم را نیز گزارش می کند، مطابقت می کند. همچنین با ادعایی که بزرگ سالی را یک دوره تحول غیر معمولی و پرشور می داند که بسیاری از تجارب زمینه ساز تغییر در باور های مذهبی، همچون ویژگی های دوران بلوغ و احساس نیاز به معنا، هدف، احساس هویت و خودپنداره را شامل می شود، مطابق است. در این راستا کرک پاتریک (2005م) نیز پنج پژوهش مهم را گزارش می کند که سن 2/15را سن میانگین تغییر در باور های دینی معرفی می کند، زیرا سن یاد شده، یک دوره تحول غیر معمولی و پرشور است که بسیاری از تجارب زمینه ساز تغییر در باور های مذهبی، همچون ویژگی های دوران بلوغ، احساس نیاز به معنا، هدف، احساس هویت وخودپنداره را شامل می شود. آرگیل نیز سن 14 و 15 تا 20 سالگی را دوره تعیین کننده ای برای تحول اعتقادات مذهبی می داند که این تحول میتواند به سمت منفی و از دست دادن باورها و سست شدن آنها یا به سمت مثبت باشد، و همین امر باعث می شود که مبلغان فرقه های مذهبی، نوجوانان و جوانان را اهداف نخستین خود برای دعوت های مذهبی قرار دهند.43 همین مطلب در تعالیم اسلامی، مخصوصاً احادیث و سیره رسول اکرمˆ وائمه معصومین(ع) مشاهده می شود و پیشوایان دینی ما نیز بر این نکته روان شناسی تأکید کرده و در امر تبلیغ دین به جایگاه جوانان و نوجوانان اهمیت خاصی داده اند.44
تعالیم اسلامی، دوران جوانی را با عنوان هایی، مثل طهارت باطن و شتاب در تمام کارهای خیر معرفی می کنند که ناشی از فطرت پاک و خداجویی آنهاست،45 اما در برخی روایات به آفت های جوانی ناشی از تنش های روانی هم اشاره شده تا اندازه ای که در روایتی از رسول خداˆ از جوانی به جنون هم تعبیر شده است: «الشَّبابُ شُعبَهٌ مِن الجُنونِ»،46 تنش ها و فشار های روانی و روحی شدید که مقتضای سن جوان است ثبات فکری و عقیدتی را از او می گیرد، و فطرت جویای حقیقت و دین گرای او، راه رسیدن به آرامش را در دین و تعالیم ماورایی نشان می دهد. از این رو، روان شناسان، علاقمندی به دین را از جمله ویژگی های دوران جوانی و نوجوانی می دانند.
همچنین این مطالعه نشان می دهد که در خرده مقیاس های تصاویر نفوذ، منعم و چالشگر از خدا اختلاف معناداری بین زنان و مردان وجود ندارد، ولی میانگین سه نوع تصویر ذهنی حضور، پذیرنده و خیرخواه به طور معناداری در زنان بیشتر از مردان است. چنین نتیجه ای علاوه بر اینکه وجود تفاوت تصویر ذهنی از خدا در زنان و مردان را تأیید می کند با نتایج تحقیقات ذیل که اجمالا بر رابطه جنسیت با تصویر ذهنی از خدا تأکید می کنند، مطابقت دارد.
چودورو نشان داده است که دختران، تشابهات بیشتری بین تصویر ذهنی خدا و والدین ادراک می کنند و این مسئله ممکن است به سبب ارتباط زیادتر دختران با والدینشان باشد. همچنین وی نشان داده است که پسر بچه ها بیشتر از دختر بچه ها خدا و پدر خود را قدرتمند می دانند47. لد، مک اینتاش و اسپیلکا نیز گفته اند که مردگرایانه بودن تصاویر خدا برای دختران بیشتر از پسران است48. کرج سی49نیز با تحقیق روی دانشجویان نتیجه گرفته است که تصویر کنترل کننده بودن برای خدا در مردان چشمگیرتر از زنان است. وی به برخی تفاوت های جنسیتی دیگر نیز پی برده است.50 همچنین در مطالعه دیس کی و همکارانش نیز تفاوت های جنسیتی بیشتری مشاهده شده است.51 در حالی که هر دو پژوهش به طور مستقیم و غیر مستقیم بر اهمیت و تأثیر والدین بر تصویر ذهنی کودکان از خداوند تأکید داشته اند، نتایج پژوهش دیس کی حاکی از این است که تصویر ذهنی خدا در دختران بیشتر از پسران به صفات والدین و سبک های تربیتی آنان وابسته است.
نتیجه دیگری که از این پژوهش حاصل شده این است که در تصویر ذهنی نو ع چالشگر بین طلبه ها و دانشجویان، اختلاف معناداری وجود ندارد، اما میانگین تصاویر ذهنی نفوذ، منعم، حضور، پذیرنده و خیرخواه در دانشجویان بیشتر از طلبه ها است. این نتیجه نشان می دهد که تصویر ذهنی نه تنها تحت تأثیر تجربیات مذهبی افراد قرار دارد، بلکه پا به پای ادراک مفهومی از خداوند نیز رشد می کند و ادراک مفهومی خدا بر خلاف تصویر ذهنی یک سازه آشکار است که در آموزه های دینی ریشه دارد و توسط محافل مذهبی آموزش داده می شود. حال با توجه به آموزش های مکرر طلبه ها درباره عقاید اسلامی و مباحث اعتقادی و کلامی که به طور تخصصی در کلاس های حوزه مطرح می شود، پیش بینی می شود که تصویر ذهنی افرادی که ارتباط و آشنایی بیشتری با محافل و متون مذهبی دارند، متفاوت باشد که نتیجه به دست آمده این مطلب را تأیید می کند.52 همچنین نشان داده شده است که بین میانگین خرده مقیاس های نفوذ، حضور، پذیرنده، خیرخواه و چالشگر در سه نوع رابطه گزارش داده شده با والدین و دیگر اعضای خانواده، اختلاف معناداری وجود ندارد. البته کیفیت رابطه با والدین و دیگر اعضای خانواده با تصویر ذهنی نوع منعم، ارتباط مستقیم دارد؛ یعنی هر چه کیفیت رابطه با والدین و اعضای خانوا ده بهتر باشد افراد خداوند را بیشتر منعم و فراهم کننده می دانند. این نتیجه می تواند در راستای نظریه آناماری ریزوتو باشد که تأکید می کند در زیربنای انگاره های خداوند، انگاره های شخصی و به شدت غیرمتعارف وجود دارند که در روابط موضوعی اولیه افراد ریشه دارند. وی معتقد است که تصویر خدا پیامد عمومی و اجتناب ناپذیر روابط کودک با والدین و سایر مراقبان و نیز پیامد توجه فزاینده کودک به رویدادهای علّی و معلولی است. البته شایان ذکراست که در این پژوهش، نظریه ریزوتو، منطقی ترین نظریه ارزیابی شد که تصویر ذهنی از خدا را محصول عامل واحدی نمی داند، بلکه مجموعه ای از عوامل را، که از جمله آنها روابط موضوعی اولیه می باشد در شکل گیری تصویر ذهنی از خدا مؤثر می داند.
در پایان باید توجه شود که نتایج به دست آمده از این پژوهش بر مبنای سنجش با مقیاس های روان شناختی است و پرداختن به موضوعات مذهبی و استفاده از منابع دینی در مباحث نظری و نتیجه گیری علاوه بر اینکه می تواند افق جدیدی فراروی روان شناسی قرار داده و بحث را به واقع بینی نزدیک تر کند، گویای این واقعیت است که خالق انسان به حال او آگاه تر است و طبعاً برنامه ای برای زندگی مادی و معنوی و روان شناسی او ارائه داده است که قابل قیاس با هیچ یک از برنامه های معرفی شده نیست. مطالعه، بررسی و استخراج این برنامه ها و دستور العمل ها چنین واقعیتی را بر همگان آشکار می کند که اسلام مکتب روان شناسی ای دارد که بالاتر از همه مکاتب است. امید است که با تلاش متفکران علوم دینی و روان شناسی برای بومی سازی این علم، گامی بلند در راستای خدمت به علوم رفتاری و درمان های روان شناختی برداشته شود.
منابع
آذربایجانی، مسعود، روان شناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387
آمدی، عبدالواحد، غررالحکم ودررالکلم، ترجمه وتحقیق رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382.
اسکندری، حسین، خدا به تصور کودکان، شکل گیری فهم دینی در کودکان، تهران، منادی تربیت، 1382.
شجاعی، محمدصادق، توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1383.
محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1372.
مصباح یزدی، محمدتقی، خدا شناسی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1376.
ویلیام، جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائینی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1367.
Benson, P. Speillka, B. God Image as a function of self - Esteem and locus of control. Journal for the Scientific Study of Religion, v 12(3), 1973, p 297-310.
Chirban, J. T. et al., Assessing Religious and Spiritual Concerns in Psychology in Plante, Faite and Health(Psychological Perspectives), New York and London, the Guilford press, 2001.
Corsini, R. J., The Dictionary of Psychology,Phladelphia.Brunner/Mazel, 1999.
Chopra, D., How to Know God: The Souls Journey in to the Mystery of Masteries, New York, Harmony books, 2000 .
Dickie, T. R. et al., "Parent - child Relation ship and children's Images of God", Journal for the Scientific Study of Religion, v 39(1), 1997, p 25-43.
Gorsuch, R. L., "The conceptualization of God as seen in adjective ratings", Journal for the Scientific Study of Religion, v 7(1), 1968, p 56-64.
Kazdin, A. E., Encyclopedia of Pschology, OxFord university press, 2000.
Kirk Patrick, L. A., Attachment, Evolution, and the Psychology of Religion, New York, London, the Guilford Press, 2005
Lawrence, R., "Measuring the image of God: The God Image Inventory and the God Image Scales", Journal of Psychology and Theology, v 25(2), 1997, p 214-226.
Rizzuto, A. M., The Birth Of the Living God: A Psychoanalytic Study, Chicago, IL;University of Chicago press, 1979 .
Spilka, B. et al., "Parent - self and Gad: A test of competing theories of Individual - Religion Relation ship", Review of Religious Research, v16(3), 1975, p 154-165.
_____, et al., The Psychology of Religion, London, The Guilford Press, 2002.
_____, Reynolds, J. F., "Religion and prejudice: A factor - Analytic Study", Review OF Religious Research, v 6(3), 1965, p 475-484.
_____, et al., The concept of God.A factor - Analytic Approach, Review of Religious Research, v6(1), 1964, p 28-36.
Vergote, A., TAmayo, A., The Parental Figures and the Representation of God: A Psychological and Cross Cultural Study, New York, Mouton, 1980.
Wulff D. M., Psychology of Religion, New York, John Wiley & Sons, Inc, 1997.
* مربی گروه معارف اسلامی دانشگاه تبریز olyanasab@tabrizu.ac.ir
دریافت: 8/3/1390 ـ پذیرش: 1/6/1390
1. Ryan, R. J.
2. محمد صادق شجاعی، توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود، ص80.
3. The future of illusion.
4. A. E. Kazdin, Encyclopedia of Pschology, p 503.
5. Mathrenal
6. Exalent father
7. Paul vogel.
8. Dorpatschool.
9. D. M. Wulff, Psychology of Religion, p 365.
10. Godin.
11. D. M. Wulff, Op.cit.
12. Vergot, A.
13. Tamayo, A.
14. A. Vergote & A. Tamayo, The Parental Figures and the Representation of God, p 112.
15. D. M. Wulff. Psychology of Religion, p365.
16. Prefered Parent
17. B. Spilka et al, "Parent - self and Gad: A test of competing theories of Individual - Religion Relation ship", Review of Religious Research, v 16(3), p 156.
18. . Ibid, p 167.
19. Maternal Sterotopical Qualities
20. Paternal Sterotopical Qualities
21. Rizzuto,The Birth Of Living God
22. Social learning theory
23. Dominant parent
24. Omni competent
25. . B. Spilka et al, "Parent - self and Gad: A test of competing theories of Individual - Religion Relation ship", Review of Religious Research, v 16(3), p 162.
26. Self Steem
27. D. M. Wulff., Op.sit., p 384.
28. Benson, P.
29. Vindictive
30. Controlling
31. Stern Father
32. P. Benson & B. Speillka, God Image as a Function of self - Esteem and Locus of Control, p 308.
33. Wrath Full
34. Self Valuation
35. Self Controling
36. B. Spilka et al., "Parent - self and Gad: A test of competing theories of Individual - Religion Relation ship", Review of Religious Research, v 16(3), p 164.
37. مسعود آذربایجانی، روان شناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز، ص 242.
38. A. M. Rizzuto, The Birth Of Living God, p 49.
39. R. Lawrence, Measuring the Image of God, p 223.
40. Providence.
41. Challenging.
42. Acceptance.
43. L. A. Kirk Patrick, Attachment, Evolution, and the Psychology of Religion, p 153.
44. عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه و تحقیق رسول محلاتی، ج 6، ص 445.
45. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، باب الشباب
46. همان
47. J. T. Chirban et al., Assessing Religious and Spiritual Concerns in Psychology in Plante.Faite and Health, p 269.
48. B. Spilka et al., The Psychology of Religion, p 89.
49. Krej, C.
50 B. Spilka et al., The Psychology of Religion, p 87.
51. L. A. Kirk Patrick, Attachment, Evolution, and the Psychology of Religion, p 108.
52. البته توضیح این نکته لازم است که بالا بودن میزان شاخص های سنجش تصویر ذهنی از خدا دلیل بر واقعی بودن و منطقی بودن آن هم نمی باشد و پژوهش هایی لازم است که این نکته را بررسی کنند که چه عواملی می توانند زمینه ساز ایجاد تصاویر ذهنی منطقی و صحیح افراد از خدا باشند.