روان‌شناسی و دین، سال چهارم، شماره سوم، پیاپی 15، پاییز 1390، صفحات 31-

    بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    سودابه بساک نژاد / *استادیار - گروه روان‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز / soodabeh_bassak@yahoo.com
    سیداسماعیل هاشمی / *کارشناس ارشد
    مهناز مهرابی زاده هنرمند / *استاد - گروه روان‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز / m_mehrabizadeh@yahoo.com
    چکیده: 
    این پژوهش با هدف بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی به شیوه گروهی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان انجام شده است. پانصد دانشجو به پرسش نامة افسردگی بک و پرسش نامه عزت نفس آیزنک پاسخ داده اند. سپس شصت نفر که افسردگی بالا و عزت نفس پایینی داشتند، به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه سی نفر) تقسیم شدند. داده ها با شاخص های آماری، چون روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که درمان با رویکرد چندوجهی اسلامی به شیوه گروهی می تواند در کاهش افسردگی و افزایش عزت نفس دانشجویان مؤثر باشد. داده­های حاصل از پژوهش به روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل و بررسی شد. یافته­ها بیانگر این است که درمان چند وجهی اسلامی به شیوه گروهی توانسته در کاهش افسردگی و افزایش عزت نفس گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، مؤثر واقع شود.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال چهارم، شماره سوم، پاییز 1390، ص 31 ـ 48

    Ravanshenasi-va- Din, Vol.4. No.3, Fall 2011

    مهناز مهرابی زاده هنرمند*/ سیداسماعیل هاشمی**/ سودابه بساک نژاد***

    چکیده

    این پژوهش با هدف بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی به شیوه گروهی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان انجام شده است. پانصد دانشجو به پرسش نامة افسردگی بک و پرسش نامه عزت نفس آیزنک پاسخ داده اند. سپس شصت نفر که افسردگی بالا و عزت نفس پایینی داشتند، به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه سی نفر) تقسیم شدند. داده ها با شاخص های آماری، چون روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که درمان با رویکرد چندوجهی اسلامی به شیوه گروهی می تواند در کاهش افسردگی و افزایش عزت نفس دانشجویان مؤثر باشد. داده­های حاصل از پژوهش به روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) تحلیل و بررسی شد. یافته­ها بیانگر این است که درمان چند وجهی اسلامی به شیوه گروهی توانسته در کاهش افسردگی و افزایش عزت نفس گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، مؤثر واقع شود.

    کلید واژه­ها: درمان چند وجهی اسلامی، افسردگی، عزت نفس.

    مقدمه

    بر اساس آموزه های دینی، به ویژه آموزه های دین مبین اسلام، انسان موجودی خداجوست، همچنین هیچ چیزی نمی تواند به عزم و اراده او خللی وارد کند و هیچ وقت احساس دلتنگی و غم و اندوه نمی کند. وقتی کسی دچار افسردگی می شود، احساس غمگینی می کند و اغلب به گریه می افتد. همین طور احساس گناه، عذابش می دهد و احساس می کند که در حق دیگران کوتاهی می کند. زمانی که افسردگی شدید باشد، ممکن است فردِ افسرده، توانایی واکنش هیجانی را از دست دهد و به جایی برسد که احساس خوب و بد چندان تفاوتی برایش نمی­کند و لذت بردن از زندگی و علاقمندی به انجام کارهای روزمره برای آنها دشوار می­ شود و حتی بهداشت جسمی به حداقل می رسد و با گذشت زمان بدون رویکرد به درمان، تغییری در آنها به وجود نمی آید. با افزایش نومیدی ممکن است آرزوی مرگ نموده و به فکر خودکشی باشد.1

    برخی محققان معتقدند که اعتقادات دینی نگرشی جدید در باره جهان به انسانِ افسرده می دهد و نوعی دلبستگی معنوی برای انسان ایجاد می کند2. آیاتی و روایات متعددی درباره خوف، غم و اندوه آمده است. در «ذکر یونسیه» آمده است: «یونس را از غم و اندوه نجات دادیم و این گونه ما مؤمنان را نجات می بخشیم.»3 همچنین در آیه ای دیگر آمده است: «سست و زبون نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر به راستی مؤمنید.»4

    سلیگمن5 افسردگی را به عنوان سرماخوردگی روانی می­شناسد. این تشبیه به سبب شیوع فراوانی این اختلال است. در هر مقطع معینی از زمان 15ـ20 درصد بزرگسالان در سطح قابل توجهی از نشانه های افسردگی رنج می برند و دست کم 12 درصد به میزانی از افسردگی که آنها را در مرحله ای از زندگی به سمت درمان بکشاند، مبتلا هستند. حدس زده می شود که 75 درصد موارد بستری در بیمارستان های روانی را موارد افسردگی تشکیل می دهند.6 یافته های محققان مختلف نشان می دهد که گرایش های مذهبی می تواند نوعی حفاظت و ایمنی فردی در برابر افسردگی ایجاد کند7 و افراد متاهلی که در مراسم های مذهبی شرکت می کنند از سلامت روان بهتر و افسردگی کمتری رنج می برند.8 از سوی دیگر، نگرش دین مدار به زندگی به نگرشی خوش بینانه، منجر می شود و تمایل به بخشش را افزایش می دهد.9

    درمان چند وجهی اسلامی، یکی از روش های درمانی مناسب برای کاهش افسردگی است. افکار غیر منطقی و انواع نگرش های منفی، مهم ترین عامل افسردگی شمرده شده اند. تردید به الطاف خداوندی، و ناخشنودی از زندگی و نعمت های آن، عدم پذیرش واقعیت و خیال پردازی، داشتن نگرش منفی به اطرافیان و تأسف شدید به سبب فقدان، امری مهم است10. درمان چند وجهی اسلامی متشکل از دو مرحله کلی است که عبارت اند از: شناخت خود و تغییر خود. در مرحله شناخت خود، اولین گام، شامل آماده سازی ذهنی و عقلی درمان جو در جهت بررسی باورها و بازبینی آن هاست و با استفاده از فنون شناختی، مانند توجه، تمرکز و تأمل بر افکار خود، ارزیابی این افکار و بررسی عمقی علل و عوامل بروز حادثه و شکست ها صورت می گیرد. در مرحله دوم (تغییر خود) به درمان جو کمک می شود تا به افکار درست، منطقی و صحیح دست یابد و آنها را جایگزین افکار غیر منطقی کند و بدین منظور از فنونی، چون تقویت اراده، پرورش نیروی مقاومت و صبر و رشد معرفت های یقینی در درمان جو استفاده می شود.

    روش درمان چند وجهی اسلامی به این علت به این نام خوانده شده است که علاوه بر نقش عوامل شناختی، نظیر باورها، و نگرش های منفی و غیر منطقی در باره خود، دیگران و جهان که ناشی از پردازش شناختی نادرست درمان جوست، بر نقش عوامل مختلف اجتماعی- عاطفی، نظیر افراط یا تفریط در تمایلات، وابستگی به دنیا، احساس حقارت و ناتوانی، کوتاهی در انجام تکالیف، حسادت، چشم داشت بیجا به مال و کمک دیگری، آرزوهای دور و دراز داشتن، تأسف خوردن نابجا توجه شده است. افکار مذهبی صحیح در این درمان، باعث اعتلای فکری فرد شده و رابطه عاطفی با خدا در درمان تأثیر بسزایی دارد.

    وقتی کسی دچار افسردگی می شود، احساس غمگینی می کند و اغلب به گریه می افتد، احساس گناه عذابش می دهد و معتقد می شود که در حق دیگران کوتاهی کرده است. زمانی که افسردگی به سطح شدید برسد ممکن است توانایی واکنش هیجانی را از دست دهد و به جایی برسد که احساس خوب و بد برایش چندان تفاوتی نمی کند. لذت بردن از زندگی و علاقمند شدن به انجام کارهای روزمره برای این عده، دشوار می­شده و حتی کارکردهای اولیه جسمی ممکن است در آنها دچار اشکال شود و خطرناک تر از همه این که به نظر می رسد با گذشت زمان هیچ سرانجامی برای این حالت وجود نداشته باشد و نمی توان برای تغییر این وضع، کاری انجام داد. در نتیجه، ناامیدی زیاد می­شود و ممکن است به آرزوی مرگ و افکار خودکشی منجر شود. بین افسردگان شدید 15 درصد خود را می کشند.11

    بسیاری از نظریه پردازان شخصیت، مانند آدلر و راجرز اهمیت پذیرش باز خورد مثبت خود را مورد نظر قرار داده، همچنان که روان شناسان بالینی و اجتماعی نیز بر اهمیت عزت نفس خود تأکید کرده اند. مای لی12 در این خصوص معتقد است که درجه رضایت از خود یا ارزشی که انسان برای خود قائل است، برای رفتار و برای پویایی درونی یک شخص اهمیت بسزایی دارد.

    از نظر براندن13 ارزشیابی فرد از خویشتن، به اندازه مسئله مرگ و حیات برای وی اهمیت دارد، چون ارزشیابی شخص از خویشتن، آثار برجسته ای در جریان فکری، احسا س ها، گرایش ها، ارزش ها و هدف های وی دارد و کلید فهم تمام رفتارهای اوست و به منظور شناخت حالات روانی انسانی و پی بردن به روحیات او باید به طبیعت و میزان «عزت نفس» و معیارهای داوری وی در باره خویشتن، آگاهی یافت. ارزش و اهمیت «عزت نفس «، صرفاً در این نیست که به ما امکان می دهد احساس بهتری داشته باشیم، بلکه فرصتی فراهم می کند تا بهتر زندگی کرده و ما را قادر می سازد با چالش های زندگی، بهتر رو به رو شده و از فرصت های مطلوب، بهره بیشتری ببریم. عزت نفس، مانند عایق ضخیمی عمل می کند تا افراد در اوضاع سخت و چالش های زندگی مصون بمانند.14

    دین داری، سازه ای پیچیده است که می تواند آثار چندگانه ای بر سلامت روانی داشته باشد. محققان مختلف گزارش می کنند که از مشاوره و روان درمانی دین مدار می توان برای کاهش مشکلات روانی و افزایش سلامت روان استفاده کرد.15 در تحقیقی جامع روی جمعیت دانشجویی تأثیر احساس معنویت و روزه داری بر کاهش اضطراب16 بررسی شده، همچنین درمان های شناختی- رفتاری با محوریت فرهنگ و مذهب17 روری بیماران وسواسی ـ جبری نشان می دهد که شکل دهی یک نگرش مذهبی می تواند نقش موثری در کاهش مشکلات روانی داشته باشد. بنابر این، می توان دریافت که روان درمانی با تاکید بر دیدگاه های اسلامی، نگرشی مثبت گرایانه از طریق ارتباط با خدا و احساس معنوی در افراد ایجاد می کند. [18 در بخشی ازصحیفه سجادیه آمده است که خداوند زداینده غم و اندوه از درون انسان است.19 و و در دعای دیگری آمده است که اگر غم به سوی شما لشکر انگیزد قوی باشید که خداوند سبحان و مقتدر، ساز و سلاح شما در مقابله با لشکر غم است.20

    کوئینگ، جورج و پترسون21 در مطالعه ای دریافته اند کسانی که شرکت بیشتری در فعالیت های مذهبی داشته، کمتر افسرده بودند. گارج، الیسون ولارسون،22 نیز دریافته اند که حضور در کلیسا با افسردگیِ کمتر در میان سفید پوستان و سیاه پوستان همبستگی دارد. اسپیلکا23 و همکاران، مذهب را موجب ایجاد معنا در زندگی انسان ها می دانند. یافته های تحقیقی پرسمن24 و دیگران نیز نشان می دهد بیمارانی که باورهای مذهبی قوی تری داشته و اعمال مذهبی را انجام می دادند، در مقایسه با گروه دیگر، کمتر افسردگی داشته و پس از ترخیص از بیمارستان راه طولانی تری را پیاده طی کردند. چانگ25 و همکاران ارتباط بین افسردگی و سلامت روانی و دین داری را در میان سربازان مرد قدیمی بررسی کرده است. نتایج رگرسیون نشان می دهد که در میان این افراد، آنهایی که در جلسات دینی بیشتر حضور داشته، در مقایسه با افرادی که هرگز در جلسات دینی حضور نداشته اند، از افسردگی کمتر و سلامت روانی بالاتری بهره مند بودند. همچنین این موضوع نشان می دهد که دین می تواند نقش مهمی در کنار آمدن با رویدادهای پر دغدغه زندگی داشته باشد.

    برخی از محققان26 نیز عنوان کرده اند که افسردگی به طور متقاعد کننده ای با دین داری ارتباط معکوس ـ هر چند محدود ـ دارد. برخی دیگر از پژوهش ها ارتباطی پیدا نکرده و برخی نیز افسردگی بیشتری را در میان افراد متدین یافته اند. نتایج متعارض انعکاس یافته می تواند بیانگر طبیعت چند بعدی دین داری و سلامت روانی و ابزار جست وجو برای اندازه گیری دین داری، شامل عقاید، تجربیات عمومی و خصوصی و فعالیت بدنی باشد. ابعاد فردی از این قبیل نشان دهنده ارتباط متفاوت دین با سلامت روان و در تعامل با سن، جنس، نژاد و طبقه اجتماعی است. کامر27 بیان می دارد که افراد دین دار در مقایسه با افراد غیر دین دار و کسانی که خدا را سرد و بی توجه به خود می پندارند، کمتر احساس تنهایی کرده و کمتر به بدبینی، افسردگی و اضطراب دچار می شوند. در دیویس28 نیز در تحقیقی بر تأثیر معنویات بر پیشگیری از افسردگی در افراد تأکید کرده است. در پژوهشی که ابرنتی29 انجام داده، نشان می دهد که آن دسته از همسران بیماران مبتلا به سرطان ریه که به طور متوسطی از تطابق دینی استفاده می کنند، کمتر افسرده هستند تا آنهایی که به میزان کم یا به میزان زیاد تطابق دینی به کار می برند. در بررسی که توسط بال30 و همکاران انجام شده، تمرکز روی تداعی بین دین داری و فعالیت جنسی، عزت نفس و کارکرد روان شناختی عمومی صورت گرفته و همه جا دین داری بزرگ ترین همبستگی را با عزت نفس بیشتر و کارکردهای روان شناختی بهتر داشته است. روی هم رفته، نتایج نشان دهنده همبستگی معنا داری بین دین داری و عزت نفس و کارکردهای روان شناختی است، در حالی که بین دین داری و رفتار جنسی همبستگی معنا داری مشاهده نشده است. هاریسون31 گزارش کرده است که دینی بودن با عزت نفس بالا همبستگی دارد.

    به طور کلی پژوهش ها نشان می دهد که شاخص های مقابله دینی با گستره ای از نتایج، نظیر کاهش میزان افسردگی، وضعیت سلامت روانی بهتر، سلامت جسمانی بهتر، کاهش استرس، رشد معنوی و نرخ مرگ و میر پایین تر ارتباط دارد. این آثار پس از کنترل متغیرهای اجتماعی و جمعیت شناختی و اندازه های کلی دینی بودن، ثابت و معنا دار باقی مانده است.32

    با توجه به اینکه افسردگی شایع ترین اختلال خلقی است که در ضمن پنجاه سال گذشته رو به فزونی بوده، و به سبب اینکه از شایع ترین علل بستری شدن شمرده می شود33 و از آنجا که افراد افسرده دچار خود کم بینی و نا ارزنده سازی خویشتن شده، و به بیان دیگر، عزت نفس پایینی دارند و با توجه به تأثیر مثبت مذهب در پیش گیری و درمان اختلالات روانی،34 ضروری است که پژوهش هایی با استفاده از شیوه های درمانی مبتنی بر اسلام و استفاده از درمان های جدید اسلامی برای رفع علایم افسردگی صورت گیرد. بنابر این، پژوهش حاضر درپی یافتن پاسخی برای این سؤال است: آیا درمان چند وجهی اسلامی بر کاهش افسردگی و عزت نفس دانشجویان تأثیر مثبت دارد؟

    روش

    جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری

    جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت است از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز که در نیمسال دوم سال تحصیلی 1387-1388، به تحصیل اشتغال داشتند. در پژوهش حاضر برای انتخاب نمونه، از روش نمونه­گیری تصادفی چند مرحله­ای استفاده شده است؛ به این صورت که از لیست درس های معارف ارائه شده در نیمسال دوم سال تحصیلی 87-1388، (درس های انقلاب اسلامی، انسان در اسلام، اندیشه اسلامی 2، آیین زندگی، تاریخ تحلیلی و تفسیر موضوعی قرآن) به صورت تصادفی انتخاب شد. سپس از بین کلاس­ ها٬ پنج کلاس به طور تصادفی انتخاب شد. آنگاه به نیمی از دانشجویان دختر و پسر هر کلاس، به طور تصادفی پرسش نامه داده شد. با این روش، از میان کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی نیمسال دوم سال تحصیلی 87-1388، تعداد پانصد نفر به عنوان نمونه اولیه، انتخاب گردید. از این پانصد نفر، 79 نفر که نمره انحراف معیار آنها در پرسش نامه افسردگی بک یک و نیم انحراف معیار بالاتر از میانگین، و در پرسش نامه عزت ­نفس آیزنک یک و نیم انحراف معیار پایین­تر از میانگین بود، شصت نفر (36 دختر و 24 پسر) به طور تصادفی به عنوان نمونه نهایی و برای آزمون فرضیه­های پژوهش انتخاب شدند. سپس آزمودنی­های هر دو جنس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.

    ابزار

    پرسش نامه افسردگی بک، فرم سیزده ماده ای

    این پرسش نامه، نسخه خلاصه شده فرم 21 ماده­ای می­باشد که در سال 1972م ارائه شده است35. محتوای پرسش­ها شامل غمگینی، بدبینی، احساس ناکامی، ناخشنودی، احساس گناه، بیزاری از خود، خود تخریبی، کناره­گیری اجتماعی، بی­تصمیمی، خودانگاره، مشکل در کار، خستگی و اشتهاست. هر پرسش چهارگزینه برای پاسخ دادن دارد که نمره­های آن، 0، 1، 2 و 3 می باشد. رینولدز و گلد36 پایایی درونی پرسش نامه سیزده ماده­ای افسردگی بک را با روش آلفای کرونباخ برابر با83/0 گزارش کرده اند. پایایی این پرسش نامه بازآزمایی، از 48/0 ـ 86/0 گزارش شده است.37 فتحی38 با اجرای این پرسش نامه روی نمونه­ای از دانش­آموزان شهر اهواز با استفاده از روش آلفای کرونباخ، ضریب پایایی 89/0 و از روش تصنیف، ضریب پایایی 87/0 را گزارش کرده است. در پژوهش حاضر، پایایی به روش آلفای کرونباخ برابر 83/0 به دست آمده است. شریف­نیا39 برای مشخص کردن روایی این آزمون از پرسش نامه ناامیدی بک استفاده کرده و ضریب روایی 92/0 را به دست آورده است. ضریب همبستگی پرسش نامه افسردگی بک با «مقیاس درجه­بندی روان پزشکی همیلتون40 برای افسردگی» برابر 73/0 است41.

    پرسش نامه عزت نفس

    پرسش نامه عزت ­نفس آیزنک، 30 گویه دارد. آزمودنی در مقابل هر سؤال باید تا حد امکان بکوشد با جواب آری یا خیر، پاسخ دهد. در صورتی که واقعاً برایش امکان نداشته باشد، باید گزینه میانه را برگزیند و علامت سؤال (؟) را انتخاب کند. نمره­گذاری این پرسش نامه به این شرح است: به موضع پاسخ­هایی که سنجش عزت ­نفس را در مقابل احساس حقارت در بردارند، یک نمره تعلق می­گیرد، در حالی که به موضع­های مقابل آن هیچ نمره­ای تعلق نمی­گیرد، و به گزینه هایی که علامت سؤال را دربردارد، 5/1 نمره داده می شود.42هرمزی نژاد43 در پژوهشی که بر روی دانشجویان دانشگاه شهید چمران انجام داده، ضرایب پایایی پرسش نامه عزت ­نفس را به سه روش تنصیف، آلفای کرونباخ و گاتمن محاسبه کرده است. ضرایب پایایی آزمون عزت ­نفس، کاملاً رضایتبخش و در حد مطلوب می­باشند. بساک نژاد44 نیز پایایی این مقیاس را با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای کل آزمودنی ها 87/0، برای دانشجویان دختر 88/0 و برای دانشجویان پسر 84/0 گزارش کرده است. در پژوهش حاضر نیز پایایی این پرسش نامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برابر با 89/0 به دست آمده است. هرمزی نژاد برای بررسی روایی آزمون از روش روایی سازه استفاده کرده است. وی ضریب روایی محاسبه شده را برای دانشجویان دختر 74/0و برای دانشجویان پسر 79/0 گزارش می کند. همچنین وی آزمون عزت نفس آیزنک و مقیاس عزت نفس اهواز45 را به طور هم زمان روی دو نمونه دختر و پسر دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا کرده و ضرایب روایی محاسبه شده برای نمونه دختر 79/0=r و برای نمونه پسر 74/0=r را گزارش می کند که هر دو در سطح 001/0>p، معنادار هستند. نتایج یافته های وی نشان می دهد که این آزمون از ویژگی های روان سنجی مطلوب و رضایت بخشی بهره مند است.

    جلسات مداخله

    به منظور صحت تشخیص بیماری افسردگی از آزمودنی های گروه نمونه، مصاحبه تشخیصی به عمل آمد، سپس قوانین و مقررات جلسات گروهی برای آنها توصیف شد و آزمودنی ها تعهد دادند که به طور منظم در جلسات شرکت کنند. این جلسات شامل درمان چند وجهی اسلامی فقیهی، غباری بناب و قاسمی­پور (1386) بود. در هر جلسه ابتدا درباره هدف از تشکیل جلسه صحبت شده و سپس موضوعات مربوط به آن جلسه مطرح می­گردید و اعضای گروه با هم به بحث و تبادل­نظر می­پرداختند. مطالب در پایان هر جلسه، جمع­بندی شده و تکلیف­هایی برای جلسه بعد به آنان داده می­شد. در ادامه، خلاصه ای از جلسات بیان شده است:

    شناخت و تشخیص (آشنایی با خود و خودشناسی که سودمندترین شناخت هاست)، ایجاد آمادگی روانی به منظور بررسی تفکرات باورها و عواطف (نپذیرفتن هواهای نفسانی برقراری رابطه با افکار خویش و تردید در باره احساس ناخشنودی از زندگی و نگرش منفی به اطرافیان)،

    تمیز افکار و عواطف صواب از ناصواب و پذیرش آن (تشخیص افکار ناصواب و درک افکار ناصواب و عواطف خطا)،

    تغییر افکار و عواطف ناصواب در خویش و جایگزین کردن آنها به صواب (تقویت اراده پرورش صبر رشد معرفت یقینی ذکر «لاحول ولا قوه الّا بالله» و درونی کردن مفهوم آن در خویش در درمان و بهبودی)،

    پیشگیری از بازگشت افکار و احساسات ناصواب.

    این مباحث طی ده جلسه دو ساعته و هفته ای دو بار اجرا شد.

    یافته ها

    جدول 1 میانگین و انحراف معیار نمره افسردگی و عزت نفس آزمودنی های گروه آزمایش و گروه کنترل را در مرحله پیش­آزمون و پس آزمون نشان می دهد.

    جدول 1: میانگین و انحراف معیار نمره افسردگی و عزت­نفس آزمودنی­های گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش­آزمون و پس­آزمون

    مرحله

    شاخص های آماری

    گروه ها

    متغییر

    میانگین

    انحراف معیار

    پیش آزمون

    آزمایش

    افسردگی

    25/13

    6

    عزت­نفس

    65/12

    51/3

    کنترل

    افسردگی

    83/15

    89/8

    عزت­نفس

    78/13

    5/3

    پس آزمون

    آزمایش

    افسردگی

    17/5

    93/2

    عزت­نفس

    45/21

    11/5

    کنترل

    افسردگی

    19/16

    61/8

    عزت­نفس

    57/12

    53/2

    با توجه به ارقام مندرج در جدول 1 ملاحظه می شود که میانگین نمرهای افسردگی گروه آزمایش در مرحله پیش­آزمون و مرحله پس­آزمون به ترتیب برابر با 25/13 و 17/5 است. این شاخص آماری برای گروه کنترل به ترتیب برابر با 83/15 و 19/16 است. علاوه براین، آمار و ارقامی که در جدول شماره 2 آمده، نشان می­دهد که میانگین نمره های عزت­ نفس گروه ازمایش و گروه کنترل در مرحله پیش­آزمون به ترتیب برابر با 65/12 و 78/13، و در مرحله پس­آزمون برابر با 45/21 و 57/ 12 است.

    در راستای هدف تحقیق و پاسخ به سؤال پژوهش از روش تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شده است. این امر به علت وجود دو متغیر وابسته بوده که لزوم استفاده از روش­های چند متغیری را ایجاب می کند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری در جدول 2 آورده شده است.

    جدول 2: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری
    روی میانگین نمره­های پس آزمون افسردگی و عزت ­نفس آزمودنی­های گروه آزمایش و کنترل، با کنترل پیش­آزمون

    نام آزمون

    مقدار

    F

    dfفرضیه

    df خطا

    سطح­معنی­داری

    اثرپیلای

    792/0

    746/104

    2

    55

    001/0

    لامبدای ویلکر

    208/0

    746/104

    2

    55

    001/0

    اثرهتلینگ

    809/3

    746/104

    2

    55

    001/0

    بزرگترین ریشه روی

    809/3

    746/104

    2

    55

    001/0

    جدول 2 نشان می دهد که بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ متغیرهای واسطه در سطح 001/0>p تفاوت معناداری وجود دارد. بر این اساس، می­توان بیان داشت که دست کم در یکی از متغیرهای وابسته (افسردگی و عزت ­نفس) بین دو گروه، تفاوت معنا­داری وجود دارد. برای پی بردن به این تفاوت، دو تحلیل کوواریانس یک راهه در متن تحلیل کواریانس چند متغیری انجام گرفته که نتایج به دست آمده از آنها در جدول 3 درج شده است.

    جدول 3: نتایج به دست آمده از تحلیل کوواریانس یک راهه
    در متن مانکوا روی میانگین­های افسردگی و عزت ­نفس پس­آزمون آزمودنی­های گروه آزمایش و کنترل

    متغیر وابسته

    مجموع مجذورات

    درجه آزادی

    میانگین مجزورات

    F

    سطح معنی­داری (p)

    افسردگی

    812/1289

    1

    812/1289

    530/166

    001/0

    عزت­نفس

    090/1223

    1

    090/1223

    360/80

    001/0

    همان طور که در جدول 3 مشاهده می شود، F حاصل از مقایسه میانگین نمره­های افسردگی دو گروه برابر با 530/166 است و در سطح 001/0>p معنادار است. همچنین مندرجات جدول شماره 4 نشان می­دهد که F مربوط به مقایسه میانگین نمره­های عزت ­نفس دو گروه برابربا 36/80 است و در سطح 001/0>p، معنا دار است.

    نتیجه گیری

    هدف از این پژوهش ، بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی به شیوه گروهی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان است. با توجه به یافته­های پژوهش می­توان بیان داشت که درمان چند وجهی اسلامی به شیوه گروهی باعث کاهش افسردگی و افزایش عزت ­نفس دانشجویان گروه ازمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. نتایج با تحقیقات انجام شده همسو و هماهنگ است.46 چانگ و همکاران بیان کرده اند افرادی که در جلسات دینی بیشتر حضور داشته درمقایسه با افرادی که در جلسات دینی هرگز حضور نداشته از افسردگی کمتر و سلامت ­روانی بالاتری بهره مند هستند. دین می­تواند نقش مهمی در کنار آمدن با رویدادهای پردغدغه زندگی داشته باشد. او باورها و اعتقادات دینی را در سلامت روانی و کاهش افسردگی مفید می داند. کرک پاتریک بیان می کند کسانی که خدا را دوست واقعی، مراقبت کننده و قابل اتکا و اعتماد می­شناسند، هنگام برخورد با حوادث رنج آور و مشکلات زندگی، به خدا روی آورده و به او توکل می کنند، اما کسانی که خدا را نامهربان، انتقام جو و غیرپاسخ گو می دانند، و نیز کسانی که در قبول وجود خدا یا ضرورت اعتقاد به او تردید داشته، در برابر مشکلات زندگی و سختی­ها تحمل کمتری دارند و بیشتر دچار افسردگی و اضطراب شده، احساس تنهایی بیشتری می کنند. از نظر کامر افراد متدین در مقایسه با افراد غیر دینی و کسانی که خدا را سرد و بی توجه به خود می پندارند، کمتر احساس تنهایی کرده و کمتر به بدبینی، افسردگی و اضطراب دچار می شوند. همچنین افرادی که اعتقاد درونی به خدا و باورهای دینی دارند، از این اعتقادات در زندگی روزانه بهره برده، در سختی ها به خداوند پناه می برند.

    فقیهی و همکاران (1386م) در خصوص اثر بخشی درمان چند وجهی اسلامی معتقدند که این درمان علاوه بر نقش عوامل شناختی، نظیر باور ها و نگرش های منفی و غیر منطقی در باره خود، دیگران و جهان که ناشی از پردازش شناختی نادرست درمان جو می باشد، بر نقش عوامل مختلف اجتماعی-عاطفی، نظیر افراط یا تفریط در تمایلات، وابستگی به دنیا، احساس حقارت و ناتوانی، کوتاهی در انجام تکالیف، حسادت، چشم داشت نابجا به مال و کمک دیگری، آرزوهای طولانی داشتن، تأسف خوردن نابجا و ... در شکل گیری و تداوم این اختلال توجه شده است. به همین علت، این درمان، چند وجهی نام گذاری شده است، زیرا غیر از عوامل شناختی، عوامل دیگری را نیز در شکل گیری افسردگی مؤثر می داند و بر جنبه های مهم دیگری نیز توجه دارد. همچنین نقش عوامل شناختی در رویکرد اسلامی بسیار بارزتر و برجسته تر از رویکرد سنتی مطرح شده است، به طوری که نگرش ها، باورهای وهمی خطایی و غیر منطقی در باره خود، خدا، جهان و دیگران عامل اصلی و اساسی ایجاد کننده افسردگی قلمداد شده است و نیز در زمینه سبب شناسی افسردگی، شناخت های نادرست مراجع به امور معنوی، از عوامل ایجاد یا ادامه افسردگی تلقی گردیده است. بنابر این، در درمان، هم به امور معنوی، مانند توکل به خداوند و رضایت از آنچه فرد دارد و مقدر پروردگار است، و هم به تدبیرهای الهی در جهان، شناخت واقعیت دنیا و اینکه مقدمه آخرت است و زندگی دنیا همراه با سختی هاست و امور دیگر، تأکید شده است. شیوه های درمانی برگرفته از آیات و احادیث اسلامی، از آنجا که عموماً با فطرت انسانی افراد منطبق است٬ صحت و درستی و میزان تأثیر گذاری آنها بر افراد و ماندگاری آثار آنها بیشتر می باشد. برای اجرای فرایند درمان در مدل چند وجهی اسلامی سه مرحله کلی انجام شد:

    1. شناخت و تشخیص: در این مرحله به فرد افسرده کمک می­شود تا از نیازها و خواهش های خود آگاه شود و خود را بشناسد و به واقعیت های مربوط به خود و آنچه در ارتباط با اوست، از جمله وجود پروردگار و آثار آن در زندگی افراد، شناخت پیدا کند.47

    2. تشخیص افکار مثبت از غیر مثبت و پذیرش آن: در این مرحله، از طریق رهنمود های عقلانی و ارزیابی، به درمان جو کمک می­شود تا افکار و عواطف منفی را از افکار و عواطف مثبت تشخیص دهد و وجود افکار و عواطف منفی را در خود بپذیرد، مانند نپذیرفتن واقعیت، تردید به الطاف خداوندی و ناخشنودی از زندگی و برآورده نشدن انتظارات.

    3. تغییر افکار و عواطف منفی و جایگزین کردن افکار مثبت به جای آنها: در این مرحله، از طریق تقویت اراده، نیروی مقاومت و صبر، شناخت درمانی و رشد معرفت یقینی، به درمان جو کمک می شود تا افکار و عواطف درست و منطقی را بیابد و آنها را جایگزین افکار و عواطف غیر منطقی خود کند. در این مرحله با افزایش آگاهی های مراجع به قدرت خدا و پذیرش این حقیقت که هر مشکلی با تکیه بر قدرت پروردگار حل می شود و با گفتن ذکر لا حول ولا قوه الّا بالله و درونی کردن مفاهیم آن در خویش، به بهبودی منجر می شود.48

    این پژوهش با محدودیت هایی همراه بود. از جمله اینکه پژوهش حاضر، روی جمعیت دانشجویی انجام گرفته که تعمیم پذیری آن را در جمعیت های غیر دانشجویی محدود می کند. از سوی دیگر، این روش برای گروه های افسرده انجام شده و هنوز موفقیت آن در درمان سایر گروه های اختلالات روان پزشکی مشخص نشده است و همین امر، جامعیت این روش را محدود می کند. این روش برای درمان بیماران افسرده غیر مسلمان نیز مناسب نیست. همچنین این تحقیق با پیگیری همراه نبود، از این رو مشخص نیست که آیا با تداوم درمانی همراه است، یا نه.

    پیشنهاد می شود تا سایر محققان این روش را با سایر روش های درمانی در جمعیت ها و سنین مختلف اجرا کنند. به بالینگران توصیه می شود که از این روش برای درمان سایر مشکلات روان پزشکی نیز استفاده کرده و کارایی آن را به صورت روش آموزشی و درمان، تحلیل و بررسی کنند. نتایج یافته های این تحقیق نشان می دهد که روش های روان درمانی با رویکرد اسلامی و بومی شده می تواند در کاهش مشکلات افسردگی و افزایش عزت نفس مؤثر باشد.

    منابع

    امین رنجبر، مهناز، «بررسی تاثیر روزه داری بر کاهش اضطراب دانشجویان دانشگاه پیام نور»، مجموعه مقالات چهارمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، اردیبهشت 1387.

    براندن، ناتانیل، روان شناسی عزت نفس، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران، نشرنخستین، 1379.

    بساک نژاد، سودابه، بررسی روابط ساده و چند گانه عزت نفس، کمال گرایی، خود ابرازی دفاعی،ترس از موفقیت و از ارزیابی منفی با نشانگان وانمود گرایی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران
    اهواز، پایان نامه دکتری، روانشناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران
    اهواز، 1385.

    بیابانگرد، اسماعیل، روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.

    بیان زاده، سیداکبر و همکاران، «بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، مذهبی فرهنگی در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی- جبری»، مجله علوم پزشکی رازی، ش 44، 1383، ص 924-913.

    ترقی جاه، صدیقه و همکاران، «مقایسه تأثیر روان درمانی گروهی با رویکرد شناختی و رویکرد معنوی بر افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران»، تازه ها و پژوهش های مشاوره، ش 21، 1386، ص 125-111.

    ثنایی ذاکر، باقر و حمید نصیری، «بررسی تأثیر گروه درمانی شناختی مذهبی درکاهش افسردگی و اضطراب بیماران بستری مبتلا به اختلالات خلقی مرکز پزشکی نور شهر اصفهان»، تازه ها و پژوهش های مشاوره، ش 8، 1379، ص 96-89.

    خدایاری فرد، محمد، «کاربرد مثبت نگری در روان درمانی با تاکید بر دیدگاه اسلامی»، مجله علوم تربیتی و روانشناسی، ش 5(1)، 1379، ص 161-140.

    سیبرت، ال، رازکامیابی در بحران های زندگی، ترجمه امین برجسته، کرمان، انتشارات خدمات فرهنگی کرمان، 1380.

    شریف نیا، فریده، رابطه بین رضایت از ازدواج و افسردگی مادران و ارتباط این متغیرها با سازگاری فردی- اجتماعی و عملکرد تحصیلی فرزندان دختر آنان در شهرستان اهواز، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1379.

    فتحی، کیهان، بررسی افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی به عنوان پیش بین های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1385.

    فقیهی، علی نقی و همکاران، «مقایسه الگوی چند وجهی اسلامی با مدل شناختی بک در درمان افسردگی»، اسلام و روانشناسی، ش 1(1)،1386، ص 86-69.

    کاستلو، تیموتی و همکاران، روانشناسی نابهنجاری، ترجمه نصرت اله پورافکاری، تهران، انتشارات آزاده، 1373

    مای­لی، ر، ساخت، پدیدایی و تحول شخصیت، ترجمه محمود منصور، تهران، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، 1373.

    مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دارالاحیاءالتراث العربی، 1403ق.

    محدث، سیدجلال الدین، فهرست موضوعی شرح فارسی غرر و در رالکلم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1373.

    مرعشی، سیدعلی، بهداشت روان و نقش دین، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1387.

    مهرابی زاده هنرمند، مهناز، بررسی تاثیر شناخت درمانی در کاهش افسردگی و افزایش هماهنگی مؤلفه های خود پنداشت، پایان نامه دکترا، روانشناسی عمومی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس تهران، 1375.

    هاوتون، گیت و کلارک سالکووس کیس، رفتار درمانی شناختی، ج اول، ترجمه حبیب الله قاسم زاده، تهران، انتشارات ارجمند، 1376.

    هرمزی نژاد، معصومه، رابطه ساده و چند گانه متغیرهای عزت نفس، اضطراب اجتماعی و کمال گرایی با ابراز وجود دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1380.

    Allen-mares, P., Children: Mental Health, In R. L. (Ed).Encyclopedia of social work, Washington DC, National Association of Social Worker, 1995, p 460-464.

    Allport, G. W., Ross, J. M., "Personal religious orientation and prejudice religious", Journal of Personality and Social Psychology, v 5, 1967, p 432-443.

    Ball, J. et al., "The relationship between religiosity and adjustment among African- American, Female, urbanadolescents", Journal of Adolescence, v 26, 2003, p 431-446.

    Beck, A. T. et al., "An inventory for measuring depression", Archives of General Psychiatry, v 4, 1961, p 561-574.

    ______, "Psychometric properties of the Beck DepressionInventory:Twenty- five years of evaluation", Clinical Psychology Review, 1988, v 8, p 77-100.

    Bergin, A. E., "Religiosity and mental health: A critical reevaluation and meta- analysis", Professional Psychology Research and Practice, v 142, 1983, p 170-184.

    Chang, B. H. et al., "The relationship between sexual assault, religiosity, and mental health among male veterans", International Journal of Psychiatry in Medicine, v 33, 2003, p 223-239.

    Comer, R. C., Fundamentals of Abnormal Psychology, New York, Worth Publication, 2005.

    Gorj, M. et al., "Are religious people happier? A study among undergraduates", Journal of Personality and Individual Defferencess, v 23, 1995, p 199-204.

    Kirk patrick, L. A., Attachment and religious representation and behavior in handbook of attachment theory and research, Edited by J. Cassidy and P. R. Shaver, New York, Guilford, 1999, p 803-822.

    Koenig, H. G. et al., "Religiosity and remission of depression in medically ill older patients", American Journal of Psychiatry, v 155, 2001, p 434-542.

    Maltby, J. & L. Day, Religious orientation coping and appraisals of stress, Journal of Personality and Individual Differences, v 34, 2003, p 1209-1224.

    Mosher, J. P. & P. L. Handel, "The relationship between religion and psychological distress in adolescents", Journal of Psychology and Theology, v 254, 1997, p 449-457.

    Pargament, K. I., "Of means and ends: Religion and the search for significance", The International Journal for the Psychology of Religion, v 1, 1992, p 202-229.

    Pilipski, M. J. J. et al., "Spirituality among young women at risk eating disorder", Journal of Eating Behaviors, v 6, 2005, p 293-300.

    Pressman, P. et al., "Religion belief depression, and ambulation status in elderly women with broken hips", Journal of Americal Psychiatry, v 147, 1990, p 758-766.

    Reppentrop, A. E. et al., "The relationship between religion/spirituality and physical health, mental health and pain in a chronic pain painpopulation", Journal of Pain, v 119(1), p 311-321.

    Reynold, W. M. & J. W. Gould, "A psychometric inventigation of the standard and short form of the Beck Depression Inventory", Journal of Consulting and Clinical Psychology, v 49, 1981,
    p 306-307.

    Siegel, K. et al., "Religion and coping with health related stress", Psychology and Health, v 16, 2001,
    p 631-653.

    Somayya A., Islamic Counselling and Psychotherapy Trends in Theory Development, New York, Plenum press, 2005

    Spilka, B., Psychology of religion: On emprical approach, 3th. Edition, New York, Guilford Press, 2003.

    Spilka, B. et al., "A general attribution throry for the psychology of religion", Journal of Scientific Study of Religion, v 24, 1985, p 1-20.


    * استاد گروه روان شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز. m_mehrabizadeh@yahoo.com

    ** کارشناس ارشد بالینی.

    *** استادیار گروه روان شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز.

    دریافت: 2/5/1390 ـ پذیرش: 17/9/1390


    1. مهناز مهرابی زاده هنرمند، بررسی تاثیر شناخت درمانی در کاهش افسردگی و افزایش هماهنگی مؤلفه های خود پنداشت، ص 86.

    2. D.A. Carone. & D. F. Barone, "A social cognitive perspective on religious believes: Their functions and impact on coping and psychotherapy", Journal of Adolescence, v 26, p 431-446.

    3. انبیاء: 87.

    4. آل عمران: 139.

    5. Seligman

    6. Allen-mares

    7. J. Ball et al., "The relationship between religiosity and adjustment among African- American, Female, urbanadolescents", Journal of Adolescence, v 26, p 431-446.

    8. H. G. Koing & C. Thoresen, "Spirituality, religion and health: Emerging research field", Journal of American Psychologist, v 58, p 24-35; L. J. Wait & E. L. Lehrer, "The benefits from marriage and religion: In the United States", Population & Development Review, v 29, p 255-275.

    9. J. Maltby & L. Day, "Religious orientation coping and appraisals of stress", Journal of Personality and Individual Differences, v 34, p 1209-1224.

    10. علی نقی فقیهی و همکاران، «مقایسه الگوی چند وجهی اسلامی با مدل شناختی بک در درمان افسردگی»، اسلام و روانشناسی، ش 1، ص 75.

    11. گیت هاوتون، رفتار درمانی شناختی، ترجمه حبیب­الله قاسم زاده، ص 263.

    12. ر. مای لی، ساخت، پدیدایی و تحول شخصیت، ترجمه محمود منصور، ص 85.

    13. ناتانیل براندن، روان شناسی عزت نفس، ترجمه مهدی قراچه داغی، ص 42.

    14. ال سیبرت، رازکامیابی در بحران های زندگی، ترجمه امین برجسته.

    15. A. Somayya, Islamic Counselling and Psychotherapy Trends in Theory Development, New York, Plenum press, 2005; A. E. Reppentrop et al., "The relationship between religion/spirituality and physical health, mental health and pain in a chronic pain painpopulation", Journal of Pain, v 119(1), p 311-321.

    16. مهناز امین رنجبر، «بررسی تاثیر روزه داری بر کاهش اضطراب دانشجویان دانشگاه پیام نور»، مجموعه مقالات چهارمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، ص 516.

    17. اکبر بیان زاده و همکاران، «بررسی اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری مذهبی در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی- جبری»، مجله علوم پزشکی رازی، ش 44، ص 913.

    18. محمد خدایاری فرد، «کاربرد مثبت نگری در روان درمانی با تاکید بر دیدگاه اسلامی»، مجله علوم تربیتی و روانشناسی، ش 5، ص 145.

    19. بخشی از دعای شماره 54 از صحیفه سجادیه

    20. بخشی از دعای شماره 20 از صحیفه سجادیه

    21. Koenig, Gorge & Peterson

    22. Gorj, Elison & Larson

    23. Spilka

    24. Pressman

    25. Chang

    26. Mosher

    27. Comer

    28. Davis

    29. سیدعلی مرعشی، بهداشت روان و نقش دین، ص157.

    30. Ball

    31. Harrison

    32. K. Siegel et al., "Religion and coping with health related stress", Psychology and Health, v 16, p 631-653.

    33. تیموتی کاستلو و همکاران، روانشناسی نابهنجاری، ترجمه نصرت اله پور افکاری، ص270.

    34. باقر ثنایی ذاکرو همکاران، «بررسی تأثیر گروه درمانی شناختی مذهبی درکاهش افسردگی و اضطراب بیماران بستری مبتلا به اختلالات خلقی مرکز پزشکی نور شهر اصفهان»، تازه ها و پژوهش های مشاوره، ش 8، ص 91.

    35. A. T. Beck et al., "An inventory for measuring depression", Archives of General Psychiatry, v 4, p 561-574.

    36. W. M. Reynold & J. W. Gould, "A psychometric inventigation of the standard and short form of the Beck Depression Inventory", Journal of Consulting and Clinical Psychology, v 49, p 306-307.

    37. A. T. Beck et al., "Psychometric properties of the Beck DepressionInventory:Twenty- five years of evaluation", Clinical Psychology Review, v 8, p 77-100.

    38. کیهان فتحی، بررسی افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی به عنوان پیش بین های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز، ص 123.

    39. فریده شریف نیا، رابطه بین رضایت از ازدواج و افسردگی مادران و ارتباط این متغیرها با سازگاری فردی- اجتماعی و عملکرد تحصیلی فرزندان دختر آنان در شهرستان اهواز، ص 104.

    40. Hamilton Psychiatric Rating Scale for Depression

    41. اسماعیل بیابانگرد، روان شناسی نوجوانان. ص 114.

    42. معصومه هرمزی نژاد، رابطه ساده و چند گانه متغیرهای عزت نفس، اضطراب اجتماعی و کمال گرایی با ابراز وجود دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز، ص 89 و 90.

    43. سودابه٬ بساک نژاد، بررسی روابط ساده و چند گانه عزت نفس، کمال گرایی، خود ابرازی دفاعی، ترس از موفقیت و از ارزیابی منفی با نشانگان وانمود گرایی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز، ص 150.

    44. سیداکبر بیان زاده وهمکاران، «بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، مذهبی فرهنگی در بهبود مبتلایان به اختلال وسواسی- جبری»، مجله علوم پزشکی رازی، ش 44، ص 913.

    45. Ahvaz Self-esteem Scale

    46. صدیقه ترقی جاه، و دیگران، «مقایسه تأثیر روان درمانی گروهی با رویکرد شناختی و رویکرد معنوی بر افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران»، تازه ها و پژوهش های مشاوره، ش 21، ص 112.

    47. سیدجلال الدین محدث، فهرست موضوعی شرح فارسی غرر و در رالکلم، ص 148.

    48. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ص 186.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بساک نژاد، سودابه، هاشمی، سیداسماعیل، مهرابی زاده هنرمند، مهناز.(1390) بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4(3)، 31-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سودابه بساک نژاد؛ سیداسماعیل هاشمی؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند."بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4، 3، 1390، 31-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بساک نژاد، سودابه، هاشمی، سیداسماعیل، مهرابی زاده هنرمند، مهناز.(1390) 'بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4(3), pp. 31-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بساک نژاد، سودابه، هاشمی، سیداسماعیل، مهرابی زاده هنرمند، مهناز. بررسی تأثیر درمان چند وجهی اسلامی بر افسردگی و عزت نفس دانشجویان. روان‌شناسی و دین، 4, 1390؛ 4(3): 31-