رابطه هیجانخواهی، شوخطبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
تاریخ زندگی بشر نشان می دهد برای انسان حوادثی پیش می آید که در اختیار او نیست و سرنوشت حتمی او است. یکی از این حوادث، مرگ است که با تحلیل های متفاوتی روبه رو است. بعضی آن را مرحله ای از مراحل زندگی انسان بر می شمرند و برخی آن را پایان زندگی قلمداد می کنند. گرچه به نظر می رسد، کسانی که به دیدگاه اول معتقدند کمتر باید از این مسئله نگران باشند، امّا واقعیت این است که عموماً پیروان هر دو دیدگاه از فکر کردن درباره مرگ دچار اضطراب می شوند. درست است که به طور طبیعی انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر، به دلیل بی تجربگی از مرحله جدید تشویش و ناآرامی نسبی به وجود می آورد و این وحشت در انتقال از عالم رحم به عالم ماده نیز بر اساس آنچه از آیات و روایات استفاده می شود، وجود داشته و از وحشتناک ترین مواضع به حساب آمده است، امّا این وحشت دوره نسبتاً کوتاهی داشته که به مرور زمان پایان یافته و حتّی وحشت به لذت از بهره مندی نعمت های دنیا تبدیل شده است. درباره مرگ، برای عموم انسان ها این تصور پدید نیامده است که دوره وحشت کوتاه خواهد بود و تردید و اضطراب بالا در انسان ها کاملاً مشهود است.
آنچه در این زمینه به بررسی و تحلیل نیازمند است، دو عامل است که یکی در بعد عواطف و هیجان ها و دیگری در بعد نگرش انسان است.
هیجانخواهی، شوخطبعی، نگرش مذهبی و اضطراب مرگ، مفاهیمی هستند که همواره محققان حوزه روانشناسی بدان توجه کرده و در پی شناخت رابطة این متغیرها بوده اند. موضوع مطالعه این پژوهش، بررسی رابطة هیجانخواهی، شوخطبعی و نگرش مذهبی با اضطراب مرگ است. این پژوهش در پی پاسخگویی به سؤالاتی است که ارتباط متغیرهای هیجان خواهی، شوخطبعی و نگرش مذهبی را با اضطراب مرگ در قشر دانشجو تبیین می کند و به صورت مشخص به تعیین رابطة هیجانخواهی با اضطراب مرگ، رابطهی شوخطبعی با اضطراب مرگ و رابطهی نگرش مذهبی با اضطراب مرگ در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهید باهنر کرمان می پردازد.
الف) هیجان خواهی
هیجانها پاسخ های فیزیولوژی درونی هستند که ادراک، یادگیری و عملکرد ما را تحت تأثیر قرار می دهند. کسی که حتی یک بار تجربه هیجانی داشته باشد، می داند که مهمترین تغییرهایی که هنگام هیجان در بدن ظاهر می شود، تغییرهای داخلی است. طبق نظر زاکرمن1(1979م) ساختار هیجانخواهی به مقدار انگیختگی که دستگاه عصبی مرکزی شخص (مغز و نخاع شوکی) از منابع بیرونی تحریک نیاز دارد، مربوط است. به اعتقاد وی «هیجانخواهی صفتی است که ویژگی آن، نیاز به هیجان و تجربههای متنوع، جدید و پیچیده و میل اقدام به خطرهای جسمانی و بدنی به خاطر خود این تجربههاست».2
هیجان خواهی از زمانی که توسط زاکرمن و همکارانش در سال 1964م، معرفی شده، علایق و پژوهشهای فراوانی را به وجود آورده است. زاکرمن3 پیشنهاد میکند که ساختار هیجانخواهی به جای اینکه ساختاری واحد باشد، مجموعه مؤلفههای به هم پیوسته است که عبارت اند از:
1. هیجان زدگی و ماجراجویی(4TAS): هیجان زدگی و ماجراجویی تمایل پرداختن به فعالیتهای جسمانی و ماجراجویی است. این فعالیتها شامل فعالیتهای بیرونی و غیر رقابتی است که خطر، چالش شخصی و خطر پذیری در آن است.5
2. تجربه جویی (6ES): جست وجوی تجربه که ممکن است با اصطلاح هیپی7 مشخص شود، ماهیتش کسب تجربه برای خود تجربه است.8
3. بازداری زدایی (Dis) 9: این عامل که لذتطلبی نام گذاری شده است، به تمایل بازداری یا جلوگیری نکردن شخص از جست وجوی لذت در موقعیت های اجتماعی مربوط میشود.
4. حساسیت به یک نواختی (BS)10: این عامل به بیزاری از هر نوع کار عادی، چه یک نواختی در کار شخص باشد یا تجربه تکراری و یا رویاروشدن با مردم کسل کننده، مربوط می شود. هنگامی که اوضاع تغییر نمی کند، شخصِ حساس به یکنواختی، بیقرار شده و تحمل اوضاع را ندارد.
5. هیجان خواهی عادی: منظور از هیجانخواهی تمایل فرد برای شروع و انجام فعالیت های مخاطره انگیز یا ماجراجویانه، جست وجو گری در زمینه تجارب حسی تازه، لذت بردن از هیجان ناشی از تحریک های اجتماعی و اجتناب از کسل شدن است. فردی که این خصوصیات را داشته باشد، هیجانخواه نامیده میشود.11
ب) نظریه های روان شناختی شوخی
مفهوم شوخی از زمان های بسیار گذشته مورد توجه بوده و دست کم به زمان ارسطو در چهار قرن قبل از میلاد مسیح باز میگردد. افلاطون و ارسطو در این باره اشاره های دارند. افلاطون شوخی را پدیده ای در نظر میگیرد که عناصر درد و لذت، به طور هم زمان در آن وجود دارد. ارسطو نیز معتقد است که در لطیفهها و شوخیها نوعی نهفتگی برای سوءاستفاده و آزار دیگران وجود دارد. این دیدگاه که در شوخی، طبیعتی وجود دارد که سرگرمی فرد از بدشانسی و بدبختی و ناتوانایی های دیگران نشئت میگیرد، به نوشته های فلسفی توماس هابز12 که به سه قرن پیش باز میگردد نسبت داده میشود.13
به اعتقاد ویسونانت14 (1998م) در باره علل خندیدن افراد و اینکه چه چیزی شوخطبعی آنها را کنترل میکند، نظریههای متعددی وجود دارد. او چهار رویکرد نظری عمده روانشناختی را در تبیین علل روانی شوخی و شوخطبعی در دیدگاه امروزی بیان می کند. در این نظریهها هدف شوخی، آزادسازی تنشهای درونی یا هیجانات لذتبخش است.15 این نظریه ها عبارت است از:
1. نظریه برتری:16 خاستگاه این نظریه در آرای قدیم است. این نظریه توسط افلاطون مطرح شد و توماس هابز فیلسوف انگلیسی، آن را معتبر شناخت. بر اساس این نظریه، شوخی در درجه اول، روشی است برای ابراز غضب؛ بدین سان که هدف از شوخطبعی و شوخی، توهین به مخاطب یا شخص ثالث است. صاحبنظران این رویکرد، معتقدند که شوخی به سبب آنکه جایگزین مناسبی برای روشهای خشنتر و غیرمؤدبانهتر ابراز خشم (نظیر توهین و ناسزاگویی) است، مثبت و پسندیده تلقی می شود.17 بر اساس این نظریه هیجانگرا، زمانی به لطیفهای میخندیم یا صحنهای ما را به خنده میاندازد که بتوانیم ناخوداگاه بر فرد یا گروهی که بر ما برتری یا تسلط دارند، چیره شویم. در واقع، خنده عکسالعمل برتری موقتی انسان بر فرد یا گروه مسلط بر اوست. با لطیفه، فرد یا گروهی را که از آن متنفریم تحقیر میکنیم و هر چه فرد یا گروه مورد هجوم، منفورتر باشد، لذت حاصل از لطیفه، بیشتر است18.
2. نظریه تخلیه هیجانی و آسودگی:19 نظریه تخلیه هیجانی یا نظریه رهایی که توسط اسپنسر20 ارائه شد و فروید21 آن را معرفی کرد، از جمله مشهورترین نظریه هایی است که در مورد شوخ طبعی وجود دارد. بر اساس این نظریه، شوخی از نظر اجتماعی روشی پذیرفته، برای آزادسازی تنش و فشارهای عصبی است. طبق این نظریه، لطیفه، سازوکاری است که به کمک آن میتوان عقدههای سرکوبشده را دوباره بیدار کرد و با آزاد شدن این انرژی ذهنی، مخاطبِ لطیفه به رهایی می رسد. در واقع، طبق نظر فروید، پرچم دار این نظریه، لطیفه نوعی سازوکار دفاعی بخش ناخودآگاه ذهن است و اثر روانی لطیفه از این رو اهمیت دارد که میتواند انرژی سرکوب شده ذهن را دوباره آزاد کند و ارضای روانی- ذهنی را به ارمغان آورد. همچنین او معتقد است که «خود»22 آنچه را به صورت محرّمات و تابو23 در آن سرکوب شده است، با مبتذل و عامیانه کردن آن به شکل لطیفه یا اشکال دیگر طنز، دوباره آزاد کرده و تنش درونی را به صورت موقت هم که شده، تشفّی می دهد.24
3. نظریه ناهماهنگی و تباین25: پیروان این نظریه بر این عقیده اند که شوخی از کنار هم گذاشتن و مقایسه دو یا چند مفهوم ظاهراً نامربوط در ذهن شوخیکننده حاصل می شود. روانشناسان طرف دار این نظریه معتقدند که دریافت مشابهت یا تفاوت بین امور، عامل شوخی است و از آنجا که شوخی معمولاً سبب تبدیل بحثی منطقی به بحثی نامربوط و بیهوده می شود، از این رو خنده آور می شود. به خوبی مشخص است که این نظریه با نظریه های نوین روانشناسان مطابقتهایی دارد. از نظر پیروان این نظریه، شوخ طبعی در موقعیتهای فشارزا، پهنه دیدگاه فرد را به سوی حل هر چه مؤثرتر مشکلات و سازگاری بیشتر با محیط و فشارها گسترش می دهد. طبق این دیدگاه، شوخی در موقعیتهای فشارزا موجب افزایش احساس تسلط، عزت نفس و اعتماد به خود می شود.26
4. نظریه الهیت27: سرانجام جدیدترین نظریه در مورد شوخطبعی، نظریهای است که به اصطلاح، نظریه الهیت نامیده میشود. بر اساس این نظریه، شوخی توانایی ای است که باعث رها شدن فرد از آشفتگی، افزایش وحدت و اتحاد فرد با دیگران از طریق با هم خندیدن، برملا کردن حقیقت بی شائبه یک موقعیت، و تغییر روح و روان فرد میشود. در اصل، شوخی طبق نظریه، هدیه یا موهبتی از جانب خداوند برای انسان است.28
ج) دین داری و نگرش دینی
مسائل مربوط به جوانان از دیدگاه زیست شناسی، روانشناسی دینی و اخلاقی، اجتماعی و رفتاری قابل بررسی است. چند بعدی بودن حیات جوانان و اهمیت نقش آنها سبب شده است که دانشمندان و مربیان، بررسی های همه جانبه ای در باره آنان به عمل آورده، به زمینه های رشد و پرورش آنان توجه کنند. هر رفتاری از دو عامل مهم و گسترده درونی و بیرونی سرچشمه میگیرد: نگرشها و فشار محیط. نگرشها نوعی اصطلاحات انبار شده در باره رفتارهاست. شناخت عوامل محیطی معمولاً بهتر میتواند رفتار را پیشگویی کند تا شناخت نگرشها. عبارت دیگر، چنانچه از عوامل بیرونی شما آگاهی داشته باشیم، پیشبینی ما در باره رفتار، صحیحتر است تا اینکه از عوامل درونی و نگرش، آگاه باشیم. نگرشها، به ویژه در مورد کسانی مؤثر است که معمولاً به نظریه ها و احساس های درونی خودشان بیش از درخواست های بیرونی توجه نشان میدهند. نگرشها در شرایط مناسب میتوانند بر رفتار تأثیر بگذارند، از این رو میتوان رفتار دینی دانشجویان را با تعدیل نگرش هایشان تحت تأثیر قرار داد.29
انسان شناسان در قرن های گذشته، انسان را «راست قامت»، «ابزار ساز» و «سیاست ورز» تعریف می کردند، ولی امروزه او را «دین ورز» می شناسند، زیرا طبق جدیدترین پژوهشهای جامعهشناختی، چه در افریقای جنوبی و مکزیک که تقریباً توسعه نیافته اند و چه در امریکا که از پیشرفته ترین جوامع بشری از نظر فرهنگ مادی شمرده میشود، بیش از 95% انسانها به وجود خداوند ایمان دارند. این واقعیت، نظریه ای را که مدعی بود با پیشرفت اجتماعی و افزایش رفاه مادی، دین و اندیشه دینی انحطاط مییابد، باطل میکند. دلیل دیگر برای دینورز بودن سرشت انسان، این است که محققان هیچ قومی از اقوام بشری را نیافته اند که دین دار یا به هر حال، صاحب نوعی دین نبوده باشند.30
به رغم اینکه دین در طول سالهای تعیینکننده برای روانشناسی، مورد توجه و علاقه بسیاری از دانشمندان، از جمله ویلیام جیمز و استانلی هال31 قرار گرفت، اما در تحقیقات روان شناسی به دین و نقش آن در مورد شفای انسان و اساس وجودی آن، توجه زیادی نشده است. به طور کلی داشتن مذهب موجب ایجاد معنا، امیدواری، احساس کنترل، سبک زندگی سالمتر و پذیرفته شدن از سوی دیگران و ایجاد حمایت اجتماعی می شود، مذهب همچنین عامل مهمی برای پایبندی فرد به اصول اخلاقی، کاهش فحشا و دوری از بزهکاری شمرده میشود.32
نگرش دینی را می توان از منظر برداشتهای کارکردگرایانه33 تعریف کرد. دورکیم میگوید: دین نه تنها اطمینان و اعتماد خارج از حد در افراد ایجاد می کند، بلکه نقش مهمی در رابطه فرد با گروه و پای بندی تطابق افراد با جامعه دارد، از این رو وی کارکرد تازه ای برای دین قائل می شود و آن ایجاد اعتماد و اطمینان و سازگاری فرد با گروه و ارتباط آنها با یکدیگر است. توجیه کارکردی دورکیم این است که نقش و وظیفه دین، نه تنها در همبستگی اجتماعی غیرقابل انکار است، بلکه در حل و فصل مشکلات اجتماعی، ایجاد و یگانگی و نیز معنویتی که در جامعه به وجود می آورد، سخت اهمیت دارد. علاوه بر این، دین موجب ثبات، استمرار و پایداری جامعه می شود. دورکیم می گوید: یکی از خصوصیات امر اجتماعی این است که قبل از افراد و بعد از افراد وجود داشته و دارد و در میان نهادهای اجتماعی، دین بیشتر از همه، این خصوصیات را دارد. در نتیجه، دین در استمرار این کارکرد در جوامع بشری از گذشته به آینده، نقش داشته، آن را تعمیم می دهد.34
بنابر این، نگرش دینی، نگرشی است که فرد با توجه به قدرت معنوی، قدرت دنیوی را تقدیس و تعدیل می کند و به انسان گوشزد مینماید که سلسله مراتب استعدادها در برابر سلسله مراتب شایستگی های اخلاقی چیزی نیست. نگرش دینی، نگرشی است که موجب توجه به قدرت معنوی شده و به سبب آن، اعتماد و اطمینان فرد و سازگاری وی با جامعه تأمین میشود. نگرش دینی، نگرش به امور ماورایی است که به موجب آن، مشکلات روحی حل شده، و احراز و تقویت آن موجب یگانگی، استمرار و پایداری فرد در جامعه میشود. به طور کلی نگرش دینی عبارت است از: اعتقادات منسجم و یک پارچه توحیدی که خداوند را محور امور می داند. ارزشها، اخلاقیات، آداب و اعمال مربوط به مناسب های دینی، با همدیگر مجموعهای روانی و اجتماعی تشکیل می دهند که همان «سنتگرایی» یا «دین داری» است.35
د) مرگ و هراس از آن
مرگ، رویداد مهم و نهایی زندگی است. مردن از لحاظ فیزیولوژیکی به منزله توقف کارکردهای کامل حیاتی است، ولی از لحاظ روانشناختی، ممکن است برای افراد مختلف، معناهای متفاوتی داشته باشد. مردن به معنای از دست دادن عزیزان، توقف فعالیتهای زندگی، رهاکردن تجربهها و ورود به دنیایی ناشناخته است. روانشناسان تا آغاز نیمه دوم قرن معاصر مفهوم مرگ را مرحله انتقالی در چرخه زندگی نمی دانسته و حتی بررسی آن را چندان خوشایند نمیدیدند، اما در سی سال اخیر، مرگ به طور جدی در حوزه روانشناسی رشد بررسی شده است. در گذشتههای دور، مردن رویدادی ملموس و قابل رؤیت بود، چرا که بیشتر مردم در خانه های شخصی و در کنار خانواده خود میمردند و کلیه تشریفات خاک سپاری آنها نیز به عهده اعضای خانواده بود، اما در قرن بیستم ـ دست کم در کشورهای صنعتی ـ مرگ به صورت یک رویداد غیرقابل رؤیت درآمده است، زیرا بسیاری از افراد در بیمارستانها جان سپرده و مراسم کفن و دفن آنها نیز توسط افرادی با حرفه های خاص صورت میگیرد و اطرافیان صرفاً بعد از انجام مراسم تدفین در تشریفات مربوطه شرکت میجویند. بدین ترتیب، مرگ در بسیاری از فرهنگهای جهان رویدادی است که مردم از آن اجتناب نموده و گویی منکر واقعیت آن هستند.36
درباره هراس از مرگ طی پنجاه سال گذشته به طور گسترده پژوهش و تحقیق انجام شده است، با این حال، هنوز تعریف دقیقی از این مفهوم به دست نیامده است. یکی از ابتدایی ترین تعریف ها هراس از مرگ را واکنشی هیجانی مشتمل بر احساسات و نگرانی های ذهنی ناخوشایند ناشی از تفکر در خصوص مرگ می داند. هراس از مرگ را احساس ناراحتی توأم با ترسی که معطوف به مرگ خود یا دیگران است و همچنین همراه با در نظر گرفتن مرگ به عنوان پایان حیات و همچنین تجسم مراسم تدفین و جسد خود، تعریف می کنند. این هراس، نوعی ناراحتی و ناایمنی هیجانی به وسیله افراد سوگوار است. همانطور که ملاحظه می شود گرچه این تعریف ها با یکدیگر تفاوت دارند، ولی همگی آنها در دو موضوع اشتراک دارند: ترس و احساس ناراحتی.37
ابعاد هراس از مرگ
هراس از مرگ، ابعاد مختلفی دارد. در همین راستا معتمدی(1387)،38 نُه بُعد از ابعاد آن را به شرح زیر توصیف کرده است:
1. ترس از ناشناخته: فروید (1915م) معتقد بود که ناخودآگاه مرگ را نمیشناسد و خود را جاودانه میپندارد. ترس از ناشناخته، با مرگ ناشناختنی ارتباط ندارد، بلکه از ناشناختگیِ زوال خویشتن، بودن و هویت سرچشمه میگیرد. این احساس ژرف به سرمای درونی یا لرزشی در اعماق وجود تشبیه شده است که از وقوف ناگهانی ما بر این حقیقت حاصل میشود که عدم وجود یا نیستی ما امری کاملاً محتمل است.
2. ترس از مرده: ترس از مرده و روح، گاه به صورت مستقیم تظاهر مییابد. در بروز این ترس علاوه بر واکنش فرد، باورهای اجتماعی و رسوم مذهبی نیز مؤثر است. ژاپنیها در گذشته از مردگان ترس داشته ، آنان را میپرستیدند، زیرا بر آن باور بودند که بسیاری از مصائب در این جهان، از اراده اَموات نشئت می گیرد. بنابر این، برای رام کردن مردگان در قبور آنها اشیای گران بها گذاشته، در برابر الواح آنان دعا می خواندند.
3. ترس از تنهایی: هنگامی که فردی بیمار است در او نوعی احساس انزوا و جدایی از دیگران بهوجود میآید که با این واقعیت که سایر افراد نیز به اجتناب و دوری از او تمایل دارند، تقویت میشود. این دوری جستن متقابل، هنگامی که فردی در حال مرگ است به مراتب آشکارتر می شود. انزوای همراه با مردن تنها پدیدهای روانشناختی نیست، بلکه انعکاسی از فرهنگ شهری و تکنولوژی پزشکی موجود نیز هست که روند مردن را به جریان های ماشینی و غیرانسانی تبدیل کرده است. فرهنگ دوران معاصر، نعمت مردن در خانه و خانواده خود را از ما دریغ می کند. در حال حاضر، بیشتر مرگ ها در انزوای اطاق های بیمارستانها رخ می دهد.
4. ترس از دست دادن خانواده و دوستان: مرگ قریب الوقوع، بیمار را با واقعیت هولناک از دست دادن خانواده و دوستان خود روبه رو می سازد، چنان که گویی آنها در حال مردن هستند، از این رو ممکن است در برابر این حالت، نوعی سوگواری با روند خاص خود بهوجود آید.
5. ترس از دست دادن بدن: از آنجا که بدن بخش عمده ای از خودانگاره ما را در ذهن می سازد، هنگامی که بر اثر بیماری در آن تغییری به وجود می آید، نه تنها فقدان یک عملکرد بدنی حس می شود، بلکه نوعی احساس روانشناختی از دست دادن یک پارچگی خویش نیز حاصل می شود. این ترس موجب بروز احساس شرمساری، بی کفایتی، زشتی و از دست دادن اعتماد به نفس میشود. انسان، پیچیدگی و ابهام را به هیچ صورتی برنمی تابد، از این رو تحمل ابهام ناشی از تغییر شکل عملکردهای بدنی نیز بسیار دشوار است.
6. ترس از دست دادن مهار خویشتن: اما توانایی نظارت شخص بر اعمال و احساساتش بر اثر پیشرفت بیماری کاهش می یابد. این حالت، به خصوص هنگامی به وجود می آید که توانایی های ذهنی نیز تحت تأثیر بیماری قرار گرفته باشد. در رویارویی با تجربه مردن و از دست دادن مهار بدن، کاهش احساس آگاهی باعث ایجاد اضطراب و ترس می شود که برای بیمار تهدید کننده است. در چنین شرایطی، فرد در موقعیت ناراحت کننده ای قرار می گیرد که با وابستگی و بی کفایتی مشخص می شود و احساس می کند که دیگر سرنوشت خود را در دست ندارد و قدرت خویشتن را از دست داده است.
7. ترس از درد: فکر مردن همراه با رنج، ترس زیادی را برمی انگیزد. بیشتر افراد در پاسخ به این سؤال که چگونه مرگی را آرزو می کنند، خواهان پایان آرام و فارغ از رنج یا مرگی سریع هستند. بسیاری مرگ در خواب را ترجیح میدهند و بعضی تمایل دارند تا برای وداع با جهان، فرصتی داشته باشند. تصور مردن، بیشتر در تصاویر و تعابیری، مانند "عذاب مرگ"منعکس میشود که تصویری تحریف شده و بیشتر از اهمیت این وضعیت نشئت می گیرد تا واقعیت آن، زیرا در حقیقت، بسیاری از شرایط کشنده همراه تشویش و ناآرامی نیستند.
8. ترس از دست دادن هویت: از دست دادن روابط انسانی، خانواده، دوستان، ساختمانها و کارکردهای بدنی مهار خویشتن و یک پارچگی آگاهی، همه با هم احساس هویت فرد را تهدید می کنند. وجود تماس های انسانی نشان می دهد که ما که بوده ایم. روند مردن با تهدیدهای متعددی نسبت به هویت بیمار، همراه است و این پرسش را مطرح می کند که چگونه فرد می تواند هویت و یک پارچگی خود را در برابر نیروهای منهدم کننده حفظ کند؟
9. ترس از واپس روی: ترس از غرایز درونی نیز وجود دارد؛ غرایزی که میخواهند فرد را به گذشته بازگردانند و او را از جهان واقعی به حالتی از هستی هدایت کنند که از سلطه زمان و مکان آزاد است و در آن، میان خویشتن و دیگران مرزی وجود ندارد. من یا خود، علیه این بیخویشتنی و بازگشت قهقرایی به مبارزه برمی خیزد. فروید این پدیده را غریزه «مرگ» یا «تاناتوس» می نامید. به رغم ابعاد فرا روانشناختی این پدیده، هر روز صبح آن را هنگام برخاستن از خواب تجربه می کنیم.
اهمیت رشد و پرورش شخصیتی سالم بر هیچ کس پوشیده نیست، از این رو با توجه به اینکه «اختلالات جسمی از تأثرات روحی نشئت میگیرد (نظریه روان فیزیولوژیایی)، و این دو جزء از هم لاینفک هستند، توجه به هیجانات و اضطراب، به ویژه اضطراب مرگ، که با جسم فرد ارتباط مستقیم دارند، اهمیت ویژهای دارد و اهمیت و ضرورت این پژوهش موقعی روشن می شود که درصدد ارتباط فکری- روحی (نظیر هیجانات و اضطرابهای افراد) و سرانجام ارائه طرحها و خدمات به افرادی باشیم که نیازمند مطلع شدن این ارتباط ها هستند.
د) روش تحقیق
تحقیق حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری مورد نظر نیز کلیه دانشجویان (دختر و پسر) مشغول به تحصیل (شانزده هزار نفر) در دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 89ـ90 هستند. در روش نمونه گیری نیز از روش خوشه ای چند مرحله ای، تصادفی استفاده شده است؛ بدین صورت که ابتدا از بین دانشکده های دانشگاه، به طور تصادفی چند دانشکده انتخاب شده (پنج دانشکده: ادبیات و علوم انسانی، فنی مهندسی، هنر، علوم و کشاورزی)، سپس از هر دانشکده به نسبت تعداد دانشجویان آن دانشکده، چندکلاس به صورت تصادفی انتخاب و از بین افراد حاضر در کلاس های دانشکده چند نفر به شیوه تصادفی انتخاب شده اند. نمونه آماری، با استفاده از جدول کرجسی-مورگان، 375 نفر (223 دختر و152 پسر)، از مقاطع مختلف تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا) هستند.
ه ) ابزارهای تحقیق
1. پرسش نامه هیجانخواهی
این مقیاس، شش فرم مختلف دارد. در اینجا از فرم پنجم آن استفاده میشود که برای ارزشیابی عوامل هیجانخواهی تهیه شده و از چهار عامل فرعی هیجانزدگی و ماجراجویی، تجربهجویی، بازداریزدایی و بیزاری از یک نواختی تشکیل شده است و چهل مقوله دوبخشی دارد. اجزاء هر ماده تست با دو جزء الف و ب از هم مجزا و مشخص میشوند، به طوری که آزمودنیها میتوانند به یک جزء از هر ماده تست پاسخ دهند.39
پایایی این آزمون در پژوهش حاضر با استفاده از روش پیشآزمون و ضریب همبستگی کرونباخ 84 ٪ به دست آمده است.
2. پرسش نامه شوخطبعی
متغیر شوخطبعی با استفاده از پرسش نامه شوخطبعی مارتین 25 گویه دارد. برای اینکه پرسشها جنبه کمّی پیدا کند، هر پرسش به صورت هفت درجهای از کاملاً موافقم (نمره هفت) تا کاملاً مخالفم (نمره یک) طراحی شده است. مجموع نمره دهی هر آزمودنی در کل پرسش نامه، حداقل 25 و حداکثر 175 است و برای هر بعد، حداقل 5 و حداکثر 25 است. بدین ترتیب، نمره بالا نشاندهنده شوخطبعی بیشتر است.
پایایی و روایی مقیاس شوخ طبعی: به منظور برآورد پایایی آزمون، ابتدا پرسش نامه 25 سؤالی شوخطبعی روی چهل نفر (بیست نفر زن و بیست نفر مرد) که به روش نمونهگیری تصادفی ساده از جامعه آماری مورد پژوهش انتخاب شده بودند، اجرا شد و سپس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ همسانی درونی 88٪ به دست آمد. روایی این ابزار نیز با استفاده از روش تحلیل عوامل (به ترتیب برای پنج عامل: 46/0، 59/0، 49/0، 39/0 و 59/0) بهدست آمد که میزان قابل قبولی است40.
3. پرسش نامه نگرش مذهبی
پرسش نامه نگرش مذهبی توسط خدایاری فرد (1373) تهیه شده، شامل چهل سؤال در خصوص حیطههای عبادات، اخلاقیات، ارزشها، اثر مذهب در زندگی و رفتار انسان، مباحث اجتماعی، جهان عینی و باورها، علم و دین است. نمرهگذاری بر اساس روش لیکرت با گزینههای همیشه، اغلب، معمولاً، به ندرت و هرگز تنظیم شده است.
پایایی و روایی مقیاس نگرش سنج مذهبی: ضریب پایایی در این پرسش نامه به روش دونیم سازی برابر 88/0 و به روش آلفای کرونباخ 95/0 بوده است. ضرایب پایایی پرسش نامه و همه ابعاد آن در حد مطلوب و رضایتبخش بودند (1. /. p<). همچنین ضریب همبستگی نمره هر یک از موارد با نمره کل پرسش نامه در سطح1. /. p< معتبر است و پایایی با دو روش اسپیرمن، براون و گاتمن برابر با 93/0 و 94/0 بوده و همچنین ضریب آلفای کرونباخ برابر 95/0 بوده است.41
4. پرسش نامه اضطراب مرگ
مقیاس اضطراب مرگ تمپلر ابزاری برای اندازهگیری اضطراب مربوط به مرگ بوده که بیشترین کاربرد را در نوع خود داشته است. این مقیاس، پرسش نامه ای خوداجرایی متشکل از پانزده سؤال بلی- خیر است و پاسخ بلی نشانه وجود اضطراب در فرد است. دامنه نمره های این مقیاس از صفر تا پانزده است و نمره زیاد (نمره بالاتر از متوسط "نمره 8") معرف درجهی بالایی از اضطراب مرگ است. این پرسش نامه توسط رجبی و بحرانی (1380) به فارسی برگردانده شده است.
پایایی و روایی پرسش نامه اضطراب مرگ: بررسیهای به عمل آمده درباره اعتبار مقیاس اضطراب مرگ، نشان میدهد که این مقیاس از اعتبار قابل قبولی بهره مند است. ساینو و کلاین42 (1996م)، ضرایب آلفای کرونباخ را برای عامل های سه گانه ای که با روش تحلیل عوامل و ویرایش ایتالیایی این مقیاس به دست آورده اند، به ترتیب 68/0، 49/0 و 60/0 گزارش کرده اند. تمپلر (1970م) ضریب بازآزمایی مقیاس را 83/0 به دست آورده است.43
و) یافته های پژوهش
جدول 1: همبستگی پیرسون میان هیجانخواهی، شوخطبعی و نگرشدینی با اضطراب مرگ
متغیر |
اضطراب مرگ |
هیجانخواهی |
شوخطبعی |
نگرشدینی |
اضطراب مرگ |
1 |
|||
هیجانخواهی |
363/0-* r= |
1 |
||
شوخطبعی |
408/0* r= |
067/0- r= |
1 |
|
نگرش دینی |
380/0-* r= |
039/0-= r |
121/0-* r= |
1 |
*05/0 >P
همان طور که در جدول 1، مشاهده می کنید، در سطح 01/0=α رابطه بین هیجان خواهی، شوخطبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ دانشجویان معنادار است. بنابر این، فرض عدم وجود رابطه میان اضطراب مرگ با هیجان خواهی، شوخطبعی و نگرشدینی دانشجویان در سطح01/0=α رد میشود و با اطمینان 99 ٪ رابطه معناداری بین اضطراب مرگ با هیجان خواهی، شوخطبعی و نگرشدینی دانشجویان وجود دارد (05/0>P). با توجه به اینکه ضریب همبستگی پیرسون میان اضطراب مرگ و هیجانخواهی دانشجویان 363/0-r= به دست آمده است، میتوان با اطمینان 99 درصد نتیجه گرفت که رابطه میان هیجان خواهی و اضطراب مرگ دانشجویان منفی است و افزایش هیجانخواهی دانشجویان با کاهش اضطراب مرگ آنها همراه است. همچنین با توجه به اینکه ضریب همبستگی پیرسون بین شوخطبعی و اضطراب مرگ 408/0r= به دست آمده است، می توان با اطمینان 95٪ نتیجه گرفت که رابطه میان شوخطبعی و اضطراب مرگ دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان مثبت است؛ به این بیان که با افزایش میزان شوخطبعی دانشجویان، اضطراب مرگ آنها نیز افزایش مییابد. سرانجام با توجه به اینکه ضریب همبستگی پیرسون بین نگرش دینی و اضطراب مرگ 380/0 -r= به دست آمده است، می توان با اطمینان 99 ٪ نتیجه گرفت که رابطه میان نگرشدینی و اضطراب مرگ دانشجویان منفی است و اضطراب مرگ دانشجویان به سبب افزایش سطح نگرش دینی آنان کاهش مییابد.
جدول 2: رابطۀ رگرسیونی میان هیجان خواهی، شوخ طبعی و نگرشدینی با اضطراب مرگ
منبع تغییر |
مجموع مجذورات |
درجۀ آزادی |
میانگین مجذورات |
مقدار آمارۀ F |
رگرسیون |
5/687 |
1 |
5/687 |
4/74* |
باقیمانده |
5/3447 |
373 |
2/9 |
|
کل |
9/4134 |
374 |
||
رگرسیون |
9/1155 |
2 |
9/577 |
2/72* |
باقیمانده |
1/2979 |
372 |
8 |
|
کل |
9/4134 |
374 |
||
رگرسیون |
4/1587 |
3 |
1/529 |
1/77* |
باقیمانده |
6/2547 |
371 |
9/6 |
|
کل |
9/4134 |
374 |
*05/0 >P
همانطور که در جدول 2 مشاهده میشود، مقدار آمارۀF برای بهترین مدل رگرسیونی 1/77 به دست آمده که در سطح05/0=α معنادار است (05/0 >P)، به عبارت دیگر با اطمینان 95٪ میتوان اضطراب مرگ دانشجویان را با استفاده از هیجانخواهی، شوخطبعی و نگرش دینی، آنها پیشبینی کرد.
جدول 3: ضرایب رگرسیون در مدل میان هیجانخواهی، شوخطبعی و نگرشدینی با اضطراب مرگ
متغیر ملاک |
گام |
متغیرپیش بین |
خطای انحرافاستاندارد |
مقدار آمارۀ t |
همبستگی جزئی |
ضریب تعیین اصلاح شده |
تغییرات ضریب تعیین |
اضطراب مرگ |
گام اول |
شوخ طبعی |
008/0 |
6/8* |
408/0 |
164/0 |
166/0 |
گام دوم |
شوخ طبعی |
007/0 |
7/8* |
413/0 |
276/0 |
113/0 |
|
هیجان خواهی |
028/0 |
6/7-* |
369/0- |
||||
گام سوم |
شوخ طبعی |
007/0 |
4/8* |
401/0 |
379/0 |
104/0 |
|
هیجان خواهی |
026/0 |
8-* |
384/0- |
||||
نگرش دینی |
005/0 |
6/7-* |
381/0- |
*05/0 >P
همان طور که در جدول 5، مشاهده میشود، در گام اول، رگرسیون گام به گام متغیر شوخطبعی که بیشترین همبستگی جزئی معنادار را با اضطراب مرگ دارد، وارد مدل رگرسیونی شده، در گام دوم، متغیر هیجانخواهی و در گام سوم، متغیر نگرش دینی به مدل رگرسیونی اضافه شده است.
با توجه به ضریب تعیین مربوط به گام سوم در جدول 3، می توان گفت 9/37 درصد از تغییرات نمره اضطراب مرگ دانشجویان با استفاده از میزان شوخطبعی، هیجانخواهی و نگرشدینی آنها تبیین می شود.
جدول 4: آزمون t مستقل، مقایسۀ میانگین هیجانخواهی، شوخطبعی، نگرشدینی و اضطراب مرگ دانشجویان پسر و دختر
متغیر |
جنسیت |
میانگین |
انحراف معیار |
مقدار آمارۀ t |
درجۀ آزادی |
سطح معناداری دوطرفه |
هیجان خواهی |
پسر |
41/19 |
63/5 |
8/2* |
373 |
005/0P= |
دختر |
84/17 |
97/4 |
||||
شوخ طبعی |
پسر |
79/122 |
62/19 |
2/3* |
373 |
001/0 P= |
دختر |
1/116 |
67/19 |
||||
نگرشدینی |
پسر |
7/141 |
37/27 |
9/2-* |
373 |
003/0P= |
دختر |
76/149 |
47/24 |
||||
اضطراب مرگ |
پسر |
97/7 |
44/3 |
1/0- |
373 |
930/0 P= |
دختر |
8 |
26/3 |
با توجه به جدول 4 می توان نتیجه گرفت با اطمینان 95٪ میان هیجان خواهی، شوخ طبعی و نگرش دینی دانشجویان پسر و دختر تفاوت معناداری وجود دارد. پس از مقایسه میانگینهای مربوطه با اطمینان 95 ٪ دریافتیم که هیجان خواهی و شوخ طبعی دانشجویان پسر در مقایسه با دانشجویان دختر بیشتر بوده و نگرش دینی دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر است.
نتیجه گیری
نتایج این پژوهش در خصوص رابطه منفی هیجان خواهی با اضطراب مرگ با تحقیقاتی، نظیر پژوهش برک هارد، بری و ریموند44 (1978م)، برنک استورن و کربک45 (1975م) و فرانکن46 (1999م) همسوست و با پژوهش کورتس و جیمز47 (1978م) ناهمسوست. همچنین نتایج با بخشی از پژوهش چیاسون48 (2002م)، ایبل49 (2002م)، کارول و اشمیت50 (1992م) مبنی بر رابطه مثبت شوخطبعی و اضطراب ناهمخوان است و در باره رابطه مثبت شوخ طبعی بر اضطراب با تحقیق تورسون و پاول51 در سال 1993م و مکگی52 (2004م) همسوست. همچنین نتایج حاصل از این سؤال با بخش هایی از یافته های پژوهش لوکن هاف و همکاران53 (2009م)، گروسی فرشی54 (1385م) که بیان میدارد رابطه مثبت معناداری میان دینداری- معنویت با سلامت روان (اضطراب مرگ پایین) است، همخوانی دارد. همچنین با نتایج حاصل از پژوهشهای سون سن55 که دریافت افرادی که فعالیتهای مذهبی و باورهای دینی بنیادینی دارند در مقایسه با افرادی که فعالیت ها و باورهای دینی کمتری دارند، ترس از مرگ کمتری را تجربه می کنند. و همین طور با پژوهش کالیش (1963م)، مارتین و ایترمن (1965م) و جفر و همکاران (1961م) و اوسارک چوک و تاتز (1973م)56 که دریافتند خواندن انجیل و باور به معاد، با ترس از مرگ ارتباط منفی دارد، همسوست.
در توجیه این یافته ها می توان به این مطلب استناد کرد که همان طور که زاکرمن57 بیان میکند، هیجانخواهان بالا سوگیری خوشبینانهای دارند؛ به این معنا که آنها رفتارشان را در حد پایین ریسک می دانند، پس آن گونه که گفته شد خطری حس نمیکنند که ترسی به خود راه دهند وشوخطبعان نیز به سبب استفاده از مکانسیم شوخی تلاش می کنند که ترس خود را پنهان نمایند. فرد شوخطبع به علت ترس زیاد، به شوخی پناه میبرد، و به سبب اینکه افراد شوخطبع نیاز به اتفاقات و پدیده های شادی آور دارند تا استعداد شوخطبعی آنان آشکار شود، بر این اساس از هر پدیده غمانگیزی دوری میکنند. خندیدن موجب رفع خشم و ناراحتی شده و ترس افراد را در شرایط هولناک مرتفع میسازد. شوخی باعث میشود تا ما احساسات مثبت، مانند شادی را جایگزین احساسات منفی چون خشم، افسردگی و اضطراب کنیم. یا شاید شوخطبعان راه بهتری برای تسکین دردها و کاستن از رنجهای جامعه خویش نیافته اند! افراد و گروههایی از محققان در سراسر جهان در باره تأثیر ایمان به خدا، مذهب و محیطهای مذهبی و آداب و رسوم دینی در سلامت روانی افراد، بهداشت روانی جامعه و ایجاد آرامش، به نتایج مثبت و قابل توجهی دست یافته و تقریباً تمامی این تحقیقات بر این موضوع اتفاق نظر دارند که در محیطهای مذهبی و جوامعی که ایمان مذهبی آنها بیشتر است، میزان اضطراب و به خصوص ترس از مرگ، به طور محسوسی کمتر از میزان آنها در محیطها و جوامع غیرمذهبی است. و چون افراد مذهبی زندگی را معنادارتر مییابند و امید به زندگی نزد آنان بیشتر است، پس اضطراب مرگ آنان کمتر است. مذهب برای افراد در برابر عوامل تنشزای محیطی نوعی سپر دفاعی ایجاد می کند و عقاید مذهبی سلسله گسترده ای از آثار مثبت روان شناختی در افراد ایجاد می کنند.58
علامه طباطبایی معتقد است که شخص مؤمن بر تکیه گاهی استوار و پایهای ویران نشدنی تکیه زده و امور خود را بر معارف حقّه و اعتقادات غیرقابل شک و شبهه، مبتنی ساخته است. او در کارها طبق فرمان الهی اقدام میکند و چیزی را به خودش متعلق نمیداند تا ترس از بین رفتنش را داشته باشد. وی شخص بی ایمان را همچون افراد بی سرپرستی می داند که به کارشان رسیدگی نمی شود و خیالات و اوهام او را دچار اضطراب شدید می کند.59
1. Zuckerman, K.
2. مارشال ریو، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سیدمحمدی، ص 158.
3. مرتضی عظیمی، بررسی رابطۀ بین هیجان خواهی، سبک های هویت و میزان اعتیادپذیری دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران، ص 87-60.
4. Trilled venture Seeking
5. ابراهیم علیزاده، بررسی اعتبار و پایایی فرم کوتاه آزمون هیجانخواهی زاکرمن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز، ص 41.
6. Experience Seeking
7. Hippy
8. ناصر یوسفی، مقایسۀ سرسختی روانشناختی، هیجان خواهی و تیپِ شخصیتی- رفتاری الف در میان مردان و زنان مبتلا به سرطان و افراد عادی 40-20 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان درمانی شهرستان اهواز، ص 72 .
9. Disinhibition
10. Boredom Susceptibility
11. قاسم خالوئی، بررسی رابطۀ بین هیجان خواهی و میزان رضایت زناشویی خانواده های شهرستان اراک، ص 7 و 8.
12. Thomas Hovves
13. افسانه مطلب زاده، بررسی تأثیر شوخ طبعی بر سلامت روانی و شادمانی ذهنی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز، ص 19 و 25 و 58.
14. Whisonant, R. D.
15. مهدیه سادات خشوعی، رابطۀ شوخ طبعی با سلامت روان در افراد 20-60 سال شهر اصفهان، ص 20.
16. Superiority Theory
17. سیدموسی گلستانه و حمدالله جایروند، بررسی رابطه شوخطبعی با سلامت روانی در دانشجویان پسر ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران، ص 41.
18. مهدیه سادات خشوعی، همان، ص 22.
19. Relief Theory
20. Spencer
21. Freud
22. Ego
23. Taboo
24. مهدیه سادات خشوعی، همان، ص 23.
25. Incongruity Theory
26. مهدیه سادات خشوعی، همان، ص 24.
27. Divinity Theory
28. مهدیه سادات خشوعی، همان.
29.ر.ک: محمّد زنگنه، بررسی و مقایسۀ رابطۀ میان نگرش نسبت به رشتۀ تحصیلی، شغل آینده و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشتۀ دبیری.
30. زهرا علیرضایی، ساخت و هنجاریابی پرسش نامه نگرش سنجِ مذهبی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اصفهان،
ص 41.
31. James, W. & Hall, S.
32. اکرم جشیره و وحیده عیدک زاده، مقایسه نگرشهای مذهبی، افسردگی و اضطراب مرگ در بین دانشجویان دختر و پسر ساکن در خوابگاههای دانشگاه شهید چمران اهواز، ص 41.
33. Functional
34. ر.ک: غلامعباس توسلی، ده مقاله در جامعهشناسی دینی و فلسفۀ تاریخ.
35. زهرا علیرضایی، همان، ص 48.
36. حسن احدی و فرهاد جمهری، روانشناسی رشد (جوانی، میانسالی، پیری)، ص 128.
37. مسعود قربانعلی پور، اثربخشی و مقایسه طرح وارۀ درمانی و معنادرمانی بر هراس از مرگ در افراد مبتلا به خودپنداری، ص 60.
38. غلامرضا معتمدی، انسان و مرگ، ص 51-30.
39. علی فتحی آشتیانی و محبوبه داستانی، آزمون های روانشناختی ارزشیابی شخصیت وسلامت روان، ص 62.
40. مهدیه سادات خشوعی، همان، ص 80.
41.محمّد خدایاری فرد، آماده سازی و هنجاریابی مقیاس سنجش دینداری در جامعه دانشجویی کشور، ص 144-141.
42. Sayino & Kelaien
43. غلامرضا رجبی و محمود بحرانی، «تحلیل عاملی سؤال های مقیاس اضطراب مرگ»، مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 20، ص 333.
44. Burkhardt, Barry & Raymond
45. Brank Storn & Krik
46. R. E. Franken, "SensationSeeking and the tendency to view the world as threatening, Personality and individual differences", Personality and individual differences, v 13, p 33.
47. Kurtz & James
48. P. Chiasson,"Using Humour in the second language Classroom", The Internal Tesl Journal, v 3, p 8.
49. M. Abel, "Humor, stress and coping strategies", International Journal of Humor Research, v 15, p 365.
50. J. Carroll & J. Shmidt, "Correlation between humorous coping style and health Psychological Reports", Psychology Reports, v 70, p 402.
51. J. Thorson & F. C. Powell, "Development and validation of a multidimensional sense of humor scale", Journal of Clinical Psychology, v 49, p 13-23.
52. D. McGhee et al., "A Personality based model of humor development during adulthood", International Journal of Humor Research, p 350.
53. C. E. Locknhoff, "Personality traits, spirituality/ Religiousness, and mental health among people living with HIV", Journal of Personality, v 5, p 1420.
54. میرتقی گروسی فرشی، «لزوم توجه به ارزش های دینی در مشاوره و روان درمانی»، پژوهشنامۀ علّامه، ش 3، ص 99.
55. L. A. Kirk Patrick, Attachment, Evolution an The Psychology of Religion, p 212.
56. Ibid.
57. M. Zuckerman, "Item reversion in the Sensation Seeking Scale", Journal of personality and differences, v 20, p 515.
58. محمّد خدایاری فرد، همان، ص 47-46.
59. هادی بهرامی احسان، «رابطه بین جهت گیری مذهبی، اضطراب و حُرمت خود»، مجله روانشناسی، ش 4، ص 330.
- احدی، حسن و فرهاد جمهری، روانشناسی رشد (جوانی، میانسالی، پیری)، چ ششم، تهران، نشر پردیش، 1386.
- بهرامی احسان، هادی، «رابطۀ بین جهت گیری مذهبی، اضطراب و حُرمت خود»، مجله روانشناسی، ش 4، زمستان 1381، ص 347-326.
- توسلی، غلامعباس، ده مقاله در جامعه شناسی دینی و فلسفۀ تاریخ، تهران، نشر قم، 1369.
- جشیره، اکرم و وحیده عیدک زاده، مقایسه نگرشهای مذهبی، افسردگی و اضطراب مرگ در بین دانشجویان دختر و پسر ساکن در خوابگاههای دانشگاه شهید چمران اهواز، پایان نامه کارشناسی روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1383.
- خدایاری فرد، محمّد، گزارش آماده سازی و هنجاریابی مقیاس سنجش دینداری در جامعه دانشجویی کشور، دانشگاه تهران، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، 1385.
- خالوئی، قاسم، بررسی رابطۀ بین هیجان خواهی و میزان رضایت زناشویی خانواده های شهرستان اراک، پایان نامه کارشناسی روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه اصفهان، 1381.
- خشوعی، مهدیه سادات، رابطۀ شوخ طبعی با سلامت روان در افراد 60-20 سال شهر اصفهان، پایان نامه
- کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد واحد خوراسگان اصفهان، 1384.
- رجبی، غلامرضا و محمود بحرانی، «تحلیل عاملی سؤال های مقیاس اضطراب مرگ»، مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 20(1)، شهریور 1380، ص 343-331.
- ریو، مارشال، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سیدمحمدی، چ هشتم، تهران، مؤسسه نشر ویرایش، 1387.
- زنگنه، محمّد، بررسی و مقایسۀ رابطۀ میان نگرش نسبت به رشته تحصیلی، شغل آینده و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته دبیری، کرمان، پژوهشکده تعلیم و تربیت، 1377.
- عظیمی، مرتضی، بررسی رابطۀ بین هیجان خواهی، سبک های هویت و میزان اعتیادپذیری دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران، پایاننامۀ کارشناسی روان شناسی عمومی، دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1388.
- علیرضایی، زهرا، ساخت و هنجاریابی پرسش نامه نگرش سنج مذهبی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اصفهان، پایان نامۀ کارشناسی ارشد، روان شناسی بالینی، دانشکدۀ روانشناسی، دانشگاه اصفهان، 1382.
- علیزاده، ابراهیم، بررسی اعتبار و پایایی فرم کوتاه آزمون هیجانخواهی زاکرمن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز، پایاننامۀ کارشناسی روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1378.
- فتحی آشتیانی، علی و محبوبه داستانی، آزمون های روانشناختی ارزشیابی شخصیت وسلامت روان، تهران، بعثت، 1388.
- قربانعلی پور، مسعود، اثربخشی و مقایسه طرحوارة درمانی و معنادرمانی بر هراس از مرگ در افراد مبتلا به خودپنداری، پایان نامه دکتری (Phd)، روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی وروان شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1389.
- گروسی فرشی، میرتقی، «لزوم توجه به ارزش های دینی در مشاوره و روان درمانی»، پژوهشنامۀ علّامه، ش 3، زمستان 1381، ص 106-95.
- گلستانه، سیدموسی و حمدالله جایروند، بررسی رابطه شوخطبعی با سلامت روانی در دانشجویان پسر ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران، پایان نامه کارشناسی، روان شناسی عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1380.
- مطلب زاده، افسانه، بررسی تأثیر شوخ طبعی بر سلامت روانی و شادمانی ذهنی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شیراز، 1381.
- معتمدی، غلامرضا، انسان و مرگ، تهران، انتشارات بعثت، 1387.
- یوسفی، ناصر، مقایسۀ سرسختی روانشناختی، هیجان خواهی و تیپِ شخصیتی- رفتاری الف در میان مردان و زنان مبتلا به سرطان و افراد عادی 40-20 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان درمانی شهرستان اهواز، پایاننامه کارشناسی ارشد، روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1381.
- Abel, M., Humor, "Stress and coping strategies", International Journal of Humor Research, v 15(4), 2002, p 365-381.
- Carroll, J. & J. Shmidt, "Correlation between humorous coping style and health Psychological Reports", Psychology Reports, v 70, Apr 1992, p 402-402.
- Chiasson, P., "Using Humour in the second language Classroom", The Internal Tesl Journal, v3, 3, March 2002, pp 7-12.
- Franken, R. E., "SensationSeeking and the tendency to view the world as threatening, Personality and individual differences", Personality and individual differences, v 13, January 1992, p 31-38.
- Kirk Patrick, L. A., "Attachment, Evolution anThe Psychology of Religion", Evolutionary Psychology, v 4, July 2006, p 211-214.
- Locknhoff, C. E., "Personality Traits, Spirituality/ Religiousness, and mental health among people living with HIV", Journal of Personality, v 77, oct 2009, p 1411-1436.
- McGhee, D. et al., "A Personality based model of humor development during adulthood", International Journal of Humor Research, v 5(3), sep 1990, p 348-355.
- Thorson, J. & F. C. Powell, "Development and validation of a multidimensional sense of humor scale", Journal of Clinical Psychology, v 49(1), January 1993, p 13-23.
- Whisonant, R. D., The Effects of Humor on Cognitive Learning in a Computere-Based Environment, Virginia, Blacksburg, 1998.
- Zuckerman, M., "Item reversion in the Sensation Seeking Scale", Journal of Personality and Differences, v 20(4), Apr 1996, p 515-528.