روان‌شناسی و دین، سال چهارم، شماره سوم، پیاپی 15، پاییز 1390، صفحات 49-68

    رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    زینب وفایی / کارشناس ارشد روان‌شناسی عمومی. / zeinab.vafaei@yahoo.com
    قاسم عسکری زاده / استادیار گروه روان‌شناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
    عباس رحمتی / استادیار گروه روان‌شناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان. / abrahmati@uk.ac.ir
    چکیده: 
    تحقيق حاضر با هدف بررسي رابطه هيجان‌خواهي، شوخ‌طبعي و نگرش ديني با اضطراب مرگ در دانشجويان انجام شده است. بدین منظور، نمونه‌اي به حجم 375 نفر به روش نمونه¬گيري تصادفي خوشه¬اي چند مرحله¬اي از جامعه آماري مورد پژوهش (دانشجويان دانشگاه شهيد باهنر كرمان در سال تحصيلي 89ـ90 انتخاب شده و براي جمع¬آوري داده¬ها از فرم پنجم پرسش‌نامه هيجان‌خواهي زاكرمن، پرسش‌نامه شوخ¬طبعي مارتين، پرسش‌نامه نگرش مذهبي خداياري¬فرد و پرسش‌نامه اضطراب مرگ تمپلر استفاده شده است. داده‌ها با شاخص‌هاي آماري، چون همبستگي و رگرسيون تحليل شده است. نتايج تحليل داده¬ها نشان مي‌دهد كه رابطه¬ منفي معناداري (363/0-r=)، بين هيجان¬خواهي با اضطراب مرگ رابطه مثبت معناداري (408/0r=) بين شوخ¬طبعي با اضطراب مرگ و رابطه منفي معناداري (380/0 r=) بين نگرش ديني با اضطراب مرگ وجود دارد(5. /. =).
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship of Impulsive Sensation-Seeking, Humor and Religious Attitude with Death Anxiety
    Abstract: 
    The present research investigates the relationship of impulsive sensation-seeking, humor and religious attitude with death anxiety among the students. To this end, a sample including 375 individuals was selected from a statistical population of students from Shahid Bahonar University-Kerman for the academic year of 2010-2011, and a multi-stage random cluster sampling was used. The fifth form of Zuckerman's questionnaire sensation seeking-, Martin's questionnaire on humor, Khodayarifard's questionnaire on religious attitude, and Templer's questionnaire on death anxiety were used for gathering the data. These data were analyzed by using such statistical indexes like correlation and regression. The results of the data analysis show that there is a significant negative relationship between impulsive sensation seeking and death anxiety (r=0/363), a significant positive relationship between humor and death anxiety (r=0/408), and a significant negative relationship between religious attitude and death anxiety (r-0/380) (a=0/05).
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     

    مقدمه

    تاریخ زندگی بشر نشان می دهد برای انسان حوادثی پیش می آید که در اختیار او نیست و سرنوشت حتمی او است. یکی از این حوادث، مرگ است که با تحلیل های متفاوتی روبه رو است. بعضی آن را مرحله ای از مراحل زندگی انسان بر می شمرند و برخی آن را پایان زندگی قلمداد می کنند. گرچه به نظر می رسد، کسانی که به دیدگاه اول معتقدند کمتر باید از این مسئله نگران باشند، امّا واقعیت این است که عموماً پیروان هر دو دیدگاه از فکر کردن درباره مرگ دچار اضطراب می شوند. درست است که به طور طبیعی انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر، به دلیل بی تجربگی از مرحله جدید تشویش و ناآرامی نسبی به وجود می آورد و این وحشت در انتقال از عالم رحم به عالم ماده نیز بر اساس آنچه از آیات و روایات استفاده می شود، وجود داشته و از وحشتناک ترین مواضع به حساب آمده است، امّا این وحشت دوره نسبتاً کوتاهی داشته که به مرور زمان پایان یافته و حتّی وحشت به لذت از بهره مندی نعمت های دنیا تبدیل شده است. درباره مرگ، برای عموم انسان ها این تصور پدید نیامده است که دوره وحشت کوتاه خواهد بود و تردید و اضطراب بالا در انسان ها کاملاً مشهود است.

    آنچه در این زمینه به بررسی و تحلیل نیازمند است، دو عامل است که یکی در بعد عواطف و هیجان ها و دیگری در بعد نگرش انسان است.

    هیجان­خواهی، شوخ­طبعی، نگرش مذهبی و اضطراب مرگ، مفاهیمی هستند که همواره محققان حوزه روان­شناسی بدان توجه کرده و در پی شناخت رابطة این متغیرها بوده اند. موضوع مطالعه این پژوهش، بررسی رابطة هیجان­خواهی، شوخ­طبعی و نگرش مذهبی با اضطراب مرگ است. این پژوهش در پی پاسخگویی به سؤالاتی است که ارتباط متغیرهای هیجان خواهی، شوخ­طبعی و نگرش مذهبی را با اضطراب مرگ در قشر دانشجو تبیین می کند و به صورت مشخص به تعیین رابطة هیجان‏خواهی با اضطراب مرگ، رابطه‏‏ی شوخ‏طبعی با اضطراب مرگ و رابطه‏‏ی نگرش مذهبی با اضطراب مرگ در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهید باهنر کرمان می پردازد.

    الف) هیجان خواهی

    هیجان‏ها پاسخ های فیزیولوژی درونی هستند که ادراک، یادگیری و عملکرد ما را تحت تأثیر قرار می دهند. کسی که حتی‏ یک بار تجربه هیجانی داشته باشد، می داند که مهم‏ترین تغییرهایی که هنگام هیجان در بدن ظاهر می شود، تغییرهای داخلی است. طبق نظر زاکرمن1(1979م) ساختار هیجان­خواهی به مقدار انگیختگی که دستگاه عصبی مرکزی شخص (مغز و نخاع شوکی) از منابع بیرونی تحریک نیاز دارد، مربوط است. به اعتقاد وی «هیجان­خواهی صفتی است که ویژگی آن، نیاز به هیجان و تجربه­های متنوع، جدید و پیچیده و میل اقدام به خطرهای جسمانی و بدنی به خاطر خود این تجربه­هاست».2

    هیجان خواهی از زمانی که توسط زاکرمن و همکارانش در سال 1964م، معرفی شده، علایق و پژوهش­های فراوانی را به ‏وجود آورده است. زاکرمن3 پیشنهاد می­کند که ساختار هیجان­خواهی به جای اینکه ساختاری واحد باشد، مجموعه مؤلفه­های به ­هم پیوسته است که عبارت اند از:

    1. هیجان زدگی و ماجراجویی(4TAS): هیجان زدگی و ماجراجویی تمایل پرداختن به فعالیت­های جسمانی و ماجراجویی است. این فعالیت­ها شامل فعالیت­های بیرونی و غیر رقابتی است که خطر، چالش شخصی و خطر پذیری در آن است.5

    2. تجربه جویی (6ES): جست وجوی تجربه که ممکن است با اصطلاح هیپی7 مشخص شود، ماهیتش کسب تجربه برای خود تجربه است.8

    3. بازداری زدایی (Dis) 9: این عامل که لذت­طلبی نام گذاری شده است، به تمایل بازداری یا جلوگیری نکردن شخص از جست وجوی لذت در موقعیت های اجتماعی مربوط می­شود.

    4. حساسیت به یک نواختی (BS)10: این عامل به بیزاری از هر نوع کار عادی، چه یک نواختی در کار شخص باشد یا تجربه تکراری و یا رویاروشدن با مردم کسل کننده، مربوط می شود. هنگامی که اوضاع تغییر نمی کند، شخصِ حساس به یکنواختی، بیقرار شده و تحمل اوضاع را ندارد.

    5. هیجان خواهی عادی: منظور از هیجان‏خواهی تمایل فرد برای شروع و انجام فعالیت ‏های مخاطره انگیز یا ماجراجویانه، جست وجو گری در زمینه تجارب حسی تازه، لذت بردن از هیجان ناشی از تحریک های اجتماعی و اجتناب از کسل شدن است. فردی که این خصوصیات را داشته باشد، هیجان‏خواه نامیده می‏شود.11

    ب) نظریه های روان شناختی شوخی

    مفهوم شوخی از زمان ‏های بسیار گذشته مورد توجه بوده و دست کم به زمان ارسطو در چهار قرن قبل از میلاد مسیح باز می‏گردد. افلاطون و ارسطو در این باره اشاره های دارند. افلاطون شوخی را پدیده ای در نظر می‏گیرد که عناصر درد و لذت، به طور هم زمان در آن وجود دارد. ارسطو نیز معتقد است که در لطیفه‏ها و شوخی‏ها نوعی نهفتگی برای سوءاستفاده و آزار دیگران وجود دارد. این دیدگاه که در شوخی، طبیعتی وجود دارد که سرگرمی‏ فرد از بدشانسی و بدبختی و ناتوانایی ‏های دیگران نشئت می‏گیرد، به نوشته ‏های فلسفی توماس ‏هابز12 که به سه قرن پیش باز می‏گردد نسبت داده می‏شود.13

    به اعتقاد ویسونانت14 (1998م) در باره علل خندیدن افراد و اینکه چه چیزی شوخ‏طبعی آنها را کنترل می­کند، نظریه­های متعددی وجود دارد. او چهار رویکرد نظری عمده روان‏شناختی را در تبیین علل روانی شوخی و شوخ­طبعی در دیدگاه امروزی بیان می کند. در این نظریه­ها هدف شوخی، آزادسازی تنش­های درونی یا هیجانات لذت­بخش است.15 این نظریه ها عبارت است از:

    1. نظریه برتری:16 خاستگاه این نظریه در آرای قدیم است. این نظریه توسط افلاطون مطرح شد و توماس هابز فیلسوف انگلیسی، آن را معتبر شناخت. بر اساس این نظریه، شوخی در درجه اول، روشی است برای ابراز غضب؛ بدین سان که هدف از شوخ­طبعی و شوخی، توهین به مخاطب یا شخص ثالث است. صاحب­نظران این رویکرد، معتقدند که شوخی به سبب آنکه جایگزین مناسبی برای روش­های خشن­تر و غیرمؤدبانه­تر ابراز خشم (نظیر توهین و ناسزاگویی) است، مثبت و پسندیده تلقی می شود.17 بر اساس این نظریه هیجان­گرا، زمانی به لطیفه­ای می­خندیم یا صحنه­ای ما را به خنده می­اندازد که بتوانیم ناخوداگاه بر فرد یا گروهی که بر ما برتری یا تسلط دارند، چیره شویم. در واقع، خنده عکس­العمل برتری موقتی انسان بر فرد یا گروه مسلط بر اوست. با لطیفه، فرد یا گروهی را که از آن متنفریم تحقیر می­کنیم و هر چه فرد یا گروه مورد هجوم، منفورتر باشد، لذت حاصل از لطیفه، بیشتر است18.

    2. نظریه تخلیه هیجانی و آسودگی:19 نظریه تخلیه هیجانی یا نظریه رهایی که توسط اسپنسر20 ارائه شد و فروید21 آن را معرفی کرد، از جمله مشهورترین نظریه هایی است که در مورد شوخ طبعی وجود دارد. بر اساس این نظریه، شوخی از نظر اجتماعی روشی پذیرفته، برای آزادسازی تنش و فشارهای عصبی است. طبق این نظریه، لطیفه، سازوکاری است که به کمک آن می­توان عقده­های سرکوب­شده را دوباره بیدار کرد و با آزاد شدن این انرژی ذهنی، مخاطبِ لطیفه به رهایی می رسد. در واقع، طبق نظر فروید، پرچم دار این نظریه، لطیفه نوعی سازوکار دفاعی بخش ناخودآگاه ذهن است و اثر روانی لطیفه از این رو اهمیت دارد که می­تواند انرژی سرکوب شده ذهن را دوباره آزاد کند و ارضای روانی- ذهنی را به ارمغان آورد. همچنین او معتقد است که «خود»22 آنچه را به صورت محرّمات و تابو23 در آن سرکوب شده است، با مبتذل و عامیانه کردن آن به شکل لطیفه یا اشکال دیگر طنز، دوباره آزاد کرده و تنش درونی را به صورت موقت هم که شده، تشفّی می دهد.24

    3. نظریه ناهماهنگی و تباین25: پیروان این نظریه بر این عقیده اند که شوخی از کنار هم گذاشتن و مقایسه دو یا چند مفهوم ظاهراً نامربوط در ذهن شوخی­کننده حاصل می شود. روان‏شناسان طرف دار این نظریه معتقدند که دریافت مشابهت یا تفاوت بین امور، عامل شوخی است و از آنجا که شوخی معمولاً سبب تبدیل بحثی منطقی به بحثی نامربوط و بیهوده می شود، از این رو خنده آور می شود. به خوبی مشخص است که این نظریه با نظریه های نوین روان‏شناسان مطابقت­هایی دارد. از نظر پیروان این نظریه، شوخ طبعی در موقعیت­های فشارزا، پهنه دیدگاه فرد را به سوی حل هر چه مؤثرتر مشکلات و سازگاری بیشتر با محیط و فشارها گسترش می دهد. طبق این دیدگاه، شوخی در موقعیت­های فشارزا موجب افزایش احساس تسلط، عزت ­نفس و اعتماد به خود می شود.26

    4. نظریه الهیت27: سرانجام جدیدترین نظریه در مورد شوخ­طبعی، نظریه­ای است که به اصطلاح، نظریه­ الهیت نامیده می­شود. بر اساس این نظریه، شوخی توانایی ای است که باعث رها شدن فرد از آشفتگی، افزایش وحدت و اتحاد فرد با دیگران از طریق با هم خندیدن، برملا کردن حقیقت بی شائبه یک موقعیت، و تغییر روح و روان فرد می­شود. در اصل، شوخی طبق نظریه، هدیه یا موهبتی از جانب خداوند برای انسان است.28

    ج) دین داری و نگرش دینی

    مسائل مربوط به جوانان از دیدگاه زیست شناسی، روان‏شناسی دینی و اخلاقی، اجتماعی و رفتاری قابل بررسی است. چند بعدی بودن حیات جوانان و اهمیت نقش­ آنها سبب شده است که دانشمندان و مربیان، بررسی ‏های همه جانبه ای در باره آنان به عمل آورده، به زمینه ‏های رشد و پرورش آنان توجه کنند. هر رفتاری از دو عامل مهم و گسترده درونی و بیرونی سرچشمه می‏گیرد: نگرش‏ها و فشار محیط. نگرش‏ها نوعی اصطلاحات انبار شده در باره رفتارهاست. شناخت عوامل محیطی معمولاً بهتر می‏تواند رفتار را پیشگویی کند تا شناخت نگرش‏ها. عبارت دیگر، چنانچه از عوامل بیرونی شما آگاهی داشته باشیم، پیش‏بینی ما در باره رفتار، صحیح­تر است تا اینکه از عوامل درونی و نگرش، آگاه باشیم. نگرش‏ها، به ویژه در مورد کسانی مؤثر است که معمولاً به نظریه ها و احساس های درونی خودشان بیش از درخواست های بیرونی توجه نشان می‏دهند. نگرش‏ها در شرایط مناسب می‏توانند بر رفتار تأثیر بگذارند، از این رو می‏توان رفتار دینی دانشجویان را با تعدیل نگرش ‏هایشان تحت تأثیر قرار داد.29

    انسان شناسان در قرن های گذشته، انسان را «راست قامت»، «ابزار ساز» و «سیاست ورز» تعریف می کردند، ولی امروزه او را «دین ورز» می شناسند، زیرا طبق جدیدترین پژوهش­های جامعه­شناختی، چه در افریقای جنوبی و مکزیک که تقریباً توسعه نیافته اند و چه در امریکا که از پیشرفته ترین جوامع بشری از نظر فرهنگ مادی شمرده می­شود، بیش از 95% انسان‏ها به وجود خداوند ایمان دارند. این واقعیت، نظریه ای را که مدعی بود با پیشرفت اجتماعی و افزایش رفاه مادی، دین و اندیشه دینی انحطاط می­یابد، باطل می­کند. دلیل دیگر برای دین­ورز بودن سرشت انسان، این است که محققان هیچ قومی از اقوام بشری را نیافته اند که دین دار یا به هر حال، صاحب نوعی دین نبوده باشند.30

    به رغم اینکه دین در طول سال‏های تعیین­کننده برای روان‏شناسی، مورد توجه و علاقه بسیاری از دانشمندان، از جمله ویلیام جیمز و استانلی هال31 قرار گرفت، اما در تحقیقات روان شناسی به دین و نقش آن در مورد شفای انسان و اساس وجودی آن، توجه زیادی نشده است. به طور کلی داشتن مذهب موجب ایجاد معنا، امیدواری، احساس کنترل، سبک زندگی سالم­تر و پذیرفته شدن از سوی دیگران و ایجاد حمایت اجتماعی می‏ شود، مذهب همچنین عامل مهمی برای پایبندی فرد به اصول اخلاقی، کاهش فحشا و دوری از بزهکاری شمرده می‏شود.32

    نگرش دینی را می توان از منظر برداشت­های کارکردگرایانه33 تعریف کرد. دورکیم می­گوید: دین نه تنها اطمینان و اعتماد خارج از حد در افراد ایجاد می کند، بلکه نقش مهمی در رابطه فرد با گروه و پای بندی تطابق افراد با جامعه دارد، از این رو وی کارکرد تازه ای برای دین قائل می شود و آن ایجاد اعتماد و اطمینان و سازگاری فرد با گروه و ارتباط آنها با یکدیگر است. توجیه کارکردی دورکیم این است که نقش و وظیفه دین، نه تنها در همبستگی اجتماعی غیرقابل انکار است، بلکه در حل و فصل مشکلات اجتماعی، ایجاد و یگانگی و نیز معنویتی که در جامعه به ‏وجود می آورد، سخت اهمیت دارد. علاوه بر این، دین موجب ثبات، استمرار و پایداری جامعه می شود. دورکیم می گوید: یکی از خصوصیات امر اجتماعی این است که قبل از افراد و بعد از افراد وجود داشته و دارد و در میان نهادهای اجتماعی، دین بیشتر از همه، این خصوصیات را دارد. در نتیجه، دین در استمرار این کارکرد در جوامع بشری از گذشته به آینده، نقش داشته، آن را تعمیم می دهد.34

    بنابر این، نگرش دینی، نگرشی است که فرد با توجه به قدرت معنوی، قدرت دنیوی را تقدیس و تعدیل می کند و به انسان گوشزد می­نماید که سلسله مراتب استعدادها در برابر سلسله مراتب شایستگی های اخلاقی چیزی نیست. نگرش دینی، نگرشی است که موجب توجه به قدرت معنوی شده و به سبب آن، اعتماد و اطمینان فرد و سازگاری وی با جامعه تأمین می­شود. نگرش دینی، نگرش به امور ماورایی است که به موجب آن، مشکلات روحی حل شده، و احراز و تقویت آن موجب یگانگی، استمرار و پایداری فرد در جامعه می­شود. به طور کلی نگرش دینی عبارت است از: اعتقادات منسجم و یک پارچه توحیدی که خداوند را محور امور می داند. ارزش­ها، اخلاقیات، آداب و اعمال مربوط به مناسب های دینی، با همدیگر مجموعه­ای روانی و اجتماعی تشکیل می دهند که همان «سنت­گرایی» یا «دین داری» است.35

    د) مرگ و هراس از آن

    مرگ، رویداد مهم و نهایی زندگی است. مردن از لحاظ فیزیولوژیکی به منزله­ توقف کارکردهای کامل حیاتی است، ولی از لحاظ روان‏شناختی، ممکن است برای افراد مختلف، معناهای متفاوتی داشته باشد. مردن به معنای از دست دادن عزیزان، توقف فعالیت‏های زندگی، رهاکردن تجربه‏ها و ورود به دنیایی ناشناخته است. روان‏شناسان تا آغاز نیمه دوم قرن معاصر مفهوم مرگ را مرحله انتقالی در چرخه زندگی نمی دانسته و حتی‏ بررسی آن را چندان خوشایند نمی‏دیدند، اما در سی سال اخیر، مرگ به طور جدی‏ در حوزه روان‏شناسی رشد بررسی شده است. در گذشته­های دور، مردن رویدادی ملموس و قابل رؤیت بود، چرا که بیشتر مردم در خانه ‏های شخصی و در کنار خانواده خود می‏مردند و کلیه تشریفات خاک سپاری آنها نیز به عهده اعضای خانواده بود، اما در قرن بیستم ـ دست کم در کشور‏های صنعتی ـ مرگ به صورت یک رویداد غیرقابل رؤیت درآمده است، زیرا بسیاری از افراد در بیمارستان‏ها جان ‏سپرده و مراسم کفن و دفن آنها نیز توسط افرادی با حرفه ‏های خاص صورت می‏گیرد و اطرافیان صرفاً بعد از انجام مراسم تدفین در تشریفات مربوطه شرکت می‏جویند. بدین ترتیب، مرگ در بسیاری از فرهنگ­های جهان رویدادی است که مردم از آن اجتناب نموده و گویی منکر واقعیت آن هستند.36

    درباره هراس از مرگ طی پنجاه سال گذشته به طور گسترده پژوهش و تحقیق انجام شده است، با این حال، هنوز تعریف دقیقی از این مفهوم به ‏دست نیامده است. یکی از ابتدایی ترین تعریف ها هراس از مرگ را واکنشی هیجانی مشتمل بر احساسات و نگرانی های ذهنی ناخوشایند ناشی از تفکر در خصوص مرگ می داند. هراس از مرگ را احساس ناراحتی توأم با ترسی که معطوف به مرگ خود یا دیگران است و همچنین همراه با در نظر گرفتن مرگ به عنوان پایان حیات و همچنین تجسم مراسم تدفین و جسد خود، تعریف می کنند. این هراس، نوعی ناراحتی و ناایمنی هیجانی به وسیله افراد سوگوار است. همان­طور که ملاحظه می شود گرچه این تعریف ها با یکدیگر تفاوت دارند، ولی همگی آنها در دو موضوع اشتراک دارند: ترس و احساس ناراحتی.37

    ابعاد هراس از مرگ

    هراس از مرگ، ابعاد مختلفی دارد. در همین راستا معتمدی(1387)،38 نُه بُعد از ابعاد آن را به شرح زیر توصیف کرده است:

    1. ترس از ناشناخته: فروید (1915م) معتقد بود که ناخودآگاه مرگ را نمی­شناسد و خود را جاودانه می­پندارد. ترس از ناشناخته، با مرگ ناشناختنی ارتباط ندارد، بلکه از ناشناختگیِ زوال خویشتن، بودن و هویت سرچشمه می­گیرد. این احساس ژرف به سرمای درونی یا لرزشی در اعماق وجود تشبیه شده است که از وقوف ناگهانی ما بر این حقیقت حاصل می­شود که عدم وجود یا نیستی ما امری کاملاً محتمل است.

    2. ترس از مرده: ترس از مرده و روح، گاه به صورت مستقیم تظاهر می­یابد. در بروز این ترس علاوه بر واکنش فرد، باورهای اجتماعی و رسوم مذهبی نیز مؤثر است. ژاپنی­ها در گذشته از مردگان ترس داشته ، آنان را می­پرستیدند، زیرا بر آن باور بودند که بسیاری از مصائب در این جهان، از اراده­ اَموات نشئت می گیرد. بنابر این، برای رام کردن مردگان در قبور آنها اشیای گران بها گذاشته، در برابر الواح آنان دعا می خواندند.

    3. ترس از تنهایی: هنگامی که فردی بیمار است در او نوعی احساس انزوا و جدایی از دیگران به‏وجود می­آید که با این واقعیت که سایر افراد نیز به اجتناب و دوری از او تمایل دارند، تقویت می­شود. این دوری جستن متقابل، هنگامی که فردی در حال مرگ است به مراتب آشکارتر می شود. انزوای همراه با مردن تنها پدیده­ای روان‏شناختی نیست، بلکه انعکاسی از فرهنگ شهری و تکنولوژی پزشکی موجود نیز هست که روند مردن را به جریان های ماشینی و غیرانسانی تبدیل کرده است. فرهنگ دوران معاصر، نعمت مردن در خانه و خانواده خود را از ما دریغ می کند. در حال حاضر، بیشتر مرگ ها در انزوای اطاق های بیمارستان‏ها رخ می دهد.

    4. ترس از دست دادن خانواده و دوستان: مرگ قریب الوقوع، بیمار را با واقعیت هولناک از دست دادن خانواده و دوستان خود روبه رو می سازد، چنان که گویی آنها در حال مردن هستند، از این رو ممکن است در برابر این حالت، نوعی سوگواری با روند خاص خود به‏وجود آید.

    5. ترس از دست دادن بدن: از آنجا که بدن بخش عمده ای از خودانگاره ما را در ذهن می سازد، هنگامی که بر اثر بیماری در آن تغییری به ‏وجود می آید، نه تنها فقدان یک عملکرد بدنی حس می شود، بلکه نوعی احساس روان‏شناختی از دست دادن یک پارچگی خویش نیز حاصل می شود. این ترس موجب بروز احساس شرمساری، بی کفایتی، زشتی و از دست دادن اعتماد به نفس می­شود. انسان، پیچیدگی و ابهام را به هیچ صورتی برنمی تابد، از این رو تحمل ابهام ناشی از تغییر شکل عملکردهای بدنی نیز بسیار دشوار است.

    6. ترس از دست دادن مهار خویشتن: اما توانایی نظارت شخص بر اعمال و احساساتش بر اثر پیشرفت بیماری کاهش می یابد. این حالت، به خصوص هنگامی به وجود می آید که توانایی های ذهنی نیز تحت تأثیر بیماری قرار گرفته باشد. در رویارویی با تجربه مردن و از دست دادن مهار بدن، کاهش احساس آگاهی باعث ایجاد اضطراب و ترس می شود که برای بیمار تهدید کننده است. در چنین شرایطی، فرد در موقعیت ناراحت کننده ای قرار می گیرد که با وابستگی و بی کفایتی مشخص می شود و احساس می کند که دیگر سرنوشت خود را در دست ندارد و قدرت خویشتن را از دست داده است.

    7. ترس از درد: فکر مردن همراه با رنج، ترس زیادی را برمی انگیزد. بیشتر افراد در پاسخ به این سؤال که چگونه مرگی را آرزو می کنند، خواهان پایان آرام و فارغ از رنج یا مرگی سریع هستند. بسیاری مرگ در خواب را ترجیح می­دهند و بعضی تمایل دارند تا برای وداع با جهان، فرصتی داشته باشند. تصور مردن، بیشتر در تصاویر و تعابیری، مانند "عذاب مرگ"منعکس می­شود که تصویری تحریف شده و بیشتر از اهمیت این وضعیت نشئت می گیرد تا واقعیت آن، زیرا در حقیقت، بسیاری از شرایط کشنده همراه تشویش و ناآرامی نیستند.

    8. ترس از دست دادن هویت: از دست دادن روابط انسانی، خانواده، دوستان، ساختمان‏ها و کارکردهای بدنی مهار خویشتن و یک پارچگی آگاهی، همه با هم احساس هویت فرد را تهدید می کنند. وجود تماس های انسانی نشان می دهد که ما که بوده ایم. روند مردن با تهدیدهای متعددی نسبت به هویت بیمار، همراه است و این پرسش را مطرح می کند که چگونه فرد می تواند هویت و یک پارچگی خود را در برابر نیروهای منهدم کننده حفظ کند؟

    9. ترس از واپس روی: ترس از غرایز درونی نیز وجود دارد؛ غرایزی که می­خواهند فرد را به گذشته بازگردانند و او را از جهان واقعی به حالتی از هستی هدایت کنند که از سلطه زمان و مکان آزاد است و در آن، میان خویشتن و دیگران مرزی وجود ندارد. من یا خود، علیه این بی­خویشتنی و بازگشت قهقرایی به مبارزه برمی خیزد. فروید این پدیده را غریزه «مرگ» یا «تاناتوس» می نامید. به رغم ابعاد فرا روان­شناختی این پدیده، هر روز صبح آن را هنگام برخاستن از خواب تجربه می کنیم.

    اهمیت رشد و پرورش شخصیتی سالم بر هیچ کس پوشیده نیست، از این رو با توجه به اینکه «اختلالات جسمی از تأثرات روحی نشئت می­گیرد (نظریه روان فیزیولوژیایی)، و این دو جزء از هم لاینفک هستند، توجه به هیجانات و اضطراب، به ویژه اضطراب مرگ، که با جسم فرد ارتباط مستقیم دارند، اهمیت ویژه­ای دارد و اهمیت و ضرورت این پژوهش موقعی روشن می شود که درصدد ارتباط فکری- روحی (نظیر هیجانات و اضطراب­های افراد) و سرانجام ارائه طرح­ها و خدمات به افرادی باشیم که نیازمند مطلع شدن این ارتباط ها هستند.

    د) روش تحقیق

    تحقیق حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری مورد نظر نیز کلیه دانشجویان (دختر و پسر) مشغول به تحصیل (شانزده هزار نفر) در دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 89ـ90 هستند. در روش نمونه گیری نیز از روش خوشه ای چند مرحله ای، تصادفی استفاده شده است؛ بدین صورت که ابتدا از بین دانشکده ‏های دانشگاه، به طور تصادفی چند دانشکده انتخاب شده (پنج دانشکده: ادبیات و علوم انسانی، فنی مهندسی، هنر، علوم و کشاورزی)، سپس از هر دانشکده به نسبت تعداد دانشجویان آن دانشکده، چندکلاس به صورت تصادفی انتخاب و از بین افراد حاضر در کلاس های دانشکده چند نفر به شیوه تصادفی انتخاب شده اند. نمونه آماری، با استفاده از جدول کرجسی-مورگان، 375 نفر (223 دختر و152 پسر)، از مقاطع مختلف تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا) هستند.

    ه‍ ) ابزار‏های تحقیق

    1. پرسش نامه هیجان‏خواهی

    این مقیاس، شش فرم مختلف دارد. در اینجا از فرم پنجم آن استفاده می‏شود که برای ارزشیابی عوامل هیجان‏خواهی تهیه شده و از چهار عامل فرعی هیجان­زدگی و ماجراجویی، تجربه­جویی، بازداری‏زدایی و بیزاری از یک نواختی تشکیل شده است و چهل مقوله دوبخشی دارد. اجزاء هر ماده تست با دو جزء الف و ب از هم مجزا و مشخص می­شوند، به طوری که آزمودنی­ها می­توانند به یک جزء از هر ماده تست پاسخ دهند.39

    پایایی این آزمون در پژوهش حاضر با استفاده از روش پیش­آزمون و ضریب همبستگی کرونباخ 84 ٪ به ­دست آمده است.

    2. پرسش نامه شوخ‏طبعی

    متغیر شوخ‏طبعی با استفاده از پرسش نامه شوخ‏طبعی مارتین 25 گویه دارد. برای اینکه پرسش­ها جنبه کمّی پیدا کند، هر پرسش به صورت هفت درجه­ای از کاملاً موافقم (نمره هفت) تا کاملاً مخالفم (نمره یک) طراحی شده است. مجموع نمره دهی هر آزمودنی در کل پرسش نامه، حداقل 25 و حداکثر 175 است و برای هر بعد، حداقل 5 و حداکثر 25 است. بدین ترتیب، نمره بالا نشان­دهنده شوخ­طبعی بیشتر است.

    پایایی و روایی مقیاس شوخ طبعی: به منظور برآورد پایایی آزمون، ابتدا پرسش نامه 25 سؤالی شوخ­طبعی روی چهل نفر (بیست نفر زن و بیست نفر مرد) که به روش نمونه­گیری تصادفی ساده از جامعه آماری مورد پژوهش انتخاب شده بودند، اجرا شد و سپس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ همسانی درونی 88٪ به­ دست آمد. روایی این ابزار نیز با استفاده از روش تحلیل عوامل (به ترتیب برای پنج عامل: 46/0، 59/0، 49/0، 39/0 و 59/0) به­دست آمد که میزان قابل قبولی است40.

    3. پرسش نامه نگرش مذهبی

    پرسش نامه نگرش مذهبی توسط خدایاری فرد (1373) تهیه شده، شامل چهل سؤال در خصوص حیطه­های عبادات، اخلاقیات، ارزش­ها، اثر مذهب در زندگی و رفتار انسان، مباحث اجتماعی، جهان عینی و باورها، علم و دین است. نمره­گذاری بر اساس روش لیکرت با گزینه­های همیشه، اغلب، معمولاً، به ندرت و هرگز تنظیم شده است.

    پایایی و روایی مقیاس نگرش سنج مذهبی: ضریب پایایی در این پرسش نامه به روش دونیم سازی برابر 88/0 و به روش آلفای کرونباخ 95/0 بوده است. ضرایب پایایی پرسش نامه و همه­ ابعاد آن در حد مطلوب و رضایت­بخش بودند (1. /. p<). همچنین ضریب همبستگی نمره­ هر یک از موارد با نمره کل پرسش نامه در سطح1. /. p< معتبر است و پایایی با دو روش اسپیرمن، براون و گاتمن برابر با 93/0 و 94/0 بوده و همچنین ضریب آلفای کرونباخ برابر 95/0 بوده است.41

    4. پرسش نامه اضطراب مرگ

    مقیاس اضطراب مرگ تمپلر ابزاری برای اندازه­گیری اضطراب مربوط به مرگ بوده که بیشترین کاربرد را در نوع خود داشته است. این مقیاس، پرسش نامه ای خوداجرایی متشکل از پانزده سؤال بلی-­ خیر است و پاسخ بلی نشانه وجود اضطراب در فرد است. دامنه نمره های این مقیاس از صفر تا پانزده است و نمره زیاد (نمره بالاتر از متوسط "نمره 8") معرف درجه­ی بالایی از اضطراب مرگ است. این پرسش نامه توسط رجبی و بحرانی (1380) به فارسی برگردانده شده است.

    پایایی و روایی پرسش نامه اضطراب مرگ: بررسی­های به عمل آمده درباره اعتبار مقیاس اضطراب مرگ، نشان می­دهد که این مقیاس از اعتبار قابل قبولی بهره مند است. ساینو و کلاین42 (1996م)، ضرایب آلفای کرونباخ را برای عامل های سه گانه ای که با روش تحلیل عوامل و ویرایش ایتالیایی این مقیاس به‏ دست آورده اند، به ترتیب 68/0، 49/0 و 60/0 گزارش کرده اند. تمپلر (1970م) ضریب بازآزمایی مقیاس را 83/0 به‏ دست آورده است.43

    و) یافته های پژوهش

    جدول 1: همبستگی پیرسون میان هیجان­خواهی، شوخ­طبعی و نگرش‏دینی با اضطراب مرگ

    متغیر

    اضطراب مرگ

    هیجان­خواهی

    شوخ­طبعی

    نگرش‏دینی

    اضطراب مرگ

    1

         

    هیجان­خواهی

    363/0-* r=

    1

       

    شوخ­طبعی

    408/0* r=

    067/0- r=

    1

     

    نگرش دینی

    380/0-* r=

    039/0-= r

    121/0-* r=

    1

    *05/0 >P

    همان طور که در جدول 1، مشاهده می کنید، در سطح 01/0=α رابطه بین هیجان خواهی، شوخ­طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ دانشجویان معنادار است. بنابر این، فرض عدم وجود رابطه میان اضطراب مرگ با هیجان خواهی، شوخ­طبعی و نگرش‏دینی دانشجویان در سطح01/0=α رد می­شود و با اطمینان 99 ٪ رابطه معناداری بین اضطراب مرگ با هیجان خواهی، شوخ­طبعی و نگرش‏دینی دانشجویان وجود دارد (05/0>P). با توجه به اینکه ضریب همبستگی پیرسون میان اضطراب مرگ و هیجان­خواهی دانشجویان 363/0-r= به دست آمده است، می­توان با اطمینان 99 درصد نتیجه گرفت که رابطه میان هیجان خواهی و اضطراب مرگ دانشجویان منفی است و افزایش هیجان­خواهی دانشجویان با کاهش اضطراب مرگ آنها همراه است. همچنین با توجه به اینکه ضریب همبستگی پیرسون بین شوخ­طبعی و اضطراب مرگ 408/0r= به دست آمده است، می توان با اطمینان 95٪ نتیجه گرفت که رابطه میان شوخ­طبعی و اضطراب مرگ دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان مثبت است؛ به این بیان که با افزایش میزان شوخ­طبعی دانشجویان، اضطراب مرگ آنها نیز افزایش می­یابد. سرانجام با توجه به اینکه ضریب همبستگی پیرسون بین نگرش دینی و اضطراب مرگ 380/0 -r= به‏ دست آمده است، می توان با اطمینان 99 ٪ نتیجه گرفت که رابطه میان نگرش‏دینی و اضطراب مرگ دانشجویان منفی است و اضطراب مرگ دانشجویان به سبب افزایش سطح نگرش‏ دینی آنان کاهش می­یابد.

    جدول 2: رابطۀ رگرسیونی میان هیجان خواهی، شوخ طبعی و نگرش‏دینی با اضطراب مرگ

    منبع تغییر

    مجموع مجذورات

    درجۀ آزادی

    میانگین مجذورات

    مقدار آمارۀ F

    رگرسیون

    5/687

    1

    5/687

    4/74*

    باقیمانده

    5/3447

    373

    2/9

     

    کل

    9/4134

    374

       

    رگرسیون

    9/1155

    2

    9/577

    2/72*

    باقیمانده

    1/2979

    372

    8

     

    کل

    9/4134

    374

       

    رگرسیون

    4/1587

    3

    1/529

    1/77*

    باقیمانده

    6/2547

    371

    9/6

     

    کل

    9/4134

    374

       

    *05/0 >P

    همان­طور که در جدول 2 مشاهده می­شود، مقدار آمارۀF برای بهترین مدل رگرسیونی 1/77 به ‏دست آمده که در سطح05/0=α معنادار است (05/0 >P)، به عبارت دیگر با اطمینان 95٪ می­توان اضطراب مرگ دانشجویان را با استفاده از هیجان­خواهی، شوخ­طبعی و نگرش ‏دینی، آنها پیش­بینی کرد.

    جدول 3: ضرایب رگرسیون در مدل میان هیجان­خواهی، شوخ­طبعی و نگرش‏دینی با اضطراب مرگ

    متغیر ملاک

    گام

    متغیرپیش بین

    خطای انحرافاستاندارد

    مقدار آمارۀ t

    همبستگی جزئی

    ضریب تعیین اصلاح شده

    تغییرات ضریب تعیین

    اضطراب مرگ

    گام اول

    شوخ طبعی

    008/0

    6/8*

    408/0

    164/0

    166/0

    گام دوم

    شوخ طبعی

    007/0

    7/8*

    413/0

    276/0

    113/0

    هیجان خواهی

    028/0

    6/7-*

    369/0-

    گام سوم

    شوخ طبعی

    007/0

    4/8*

    401/0

    379/0

    104/0

    هیجان خواهی

    026/0

    8-*

    384/0-

    نگرش ‏دینی

    005/0

    6/7-*

    381/0-

    *05/0 >P

    همان طور که در جدول 5، مشاهده می­شود، در گام اول، رگرسیون گام به گام متغیر شوخ­طبعی که بیشترین همبستگی جزئی معنا­دار را با اضطراب مرگ دارد، وارد مدل رگرسیونی شده، در گام دوم، متغیر هیجان­خواهی و در گام سوم، متغیر نگرش ‏دینی به مدل رگرسیونی اضافه شده است.

    با توجه به ضریب تعیین مربوط به گام سوم در جدول 3، می توان گفت 9/37 درصد از تغییرات نمره اضطراب مرگ دانشجویان با استفاده از میزان شوخ­طبعی، هیجان­خواهی و نگرش‏دینی آنها تبیین می شود.

    جدول 4: آزمون t مستقل، مقایسۀ میانگین هیجان­خواهی، شوخ­طبعی، نگرش‏دینی و اضطراب مرگ دانشجویان پسر و دختر

    متغیر

    جنسیت

    میانگین

    انحراف معیار

    مقدار آمارۀ t

    درجۀ آزادی

    سطح معناداری دوطرفه

    هیجان خواهی

    پسر

    41/19

    63/5

    8/2*

    373

    005/0P=

    دختر

    84/17

    97/4

    شوخ طبعی

    پسر

    79/122

    62/19

    2/3*

    373

    001/0 P=

    دختر

    1/116

    67/19

    نگرش‏دینی

    پسر

    7/141

    37/27

    9/2-*

    373

    003/0P=

    دختر

    76/149

    47/24

    اضطراب مرگ

    پسر

    97/7

    44/3

    1/0-

    373

    930/0 P=

    دختر

    8

    26/3

    با توجه به جدول 4 می توان نتیجه گرفت با اطمینان 95٪ میان هیجان خواهی، شوخ طبعی و نگرش ‏دینی دانشجویان پسر و دختر تفاوت معناداری وجود دارد. پس از مقایسه میانگین­های مربوطه با اطمینان 95 ٪ دریافتیم که هیجان خواهی و شوخ طبعی دانشجویان پسر در مقایسه با دانشجویان دختر بیشتر بوده و نگرش ‏دینی دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر است.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش در خصوص رابطه منفی هیجان خواهی با اضطراب مرگ با تحقیقاتی، نظیر پژوهش برک هارد، بری و ریموند44 (1978م)، برنک استورن و کربک45 (1975م) و فرانکن46 (1999م) همسوست و با پژوهش کورتس و جیمز47 (1978م) ناهمسوست. همچنین نتایج با بخشی از پژوهش چیاسون48 (2002م)، ایبل49 (2002م)، کارول و اشمیت50 (1992م) مبنی بر رابطه مثبت شوخ­طبعی و اضطراب ناهمخوان است و در باره رابطه مثبت شوخ طبعی بر اضطراب با تحقیق تورسون و پاول51 در سال 1993م و مکگی52 (2004م) همسوست. همچنین نتایج حاصل از این سؤال با بخش هایی از یافته های پژوهش لوکن هاف و همکاران53 (2009م)، گروسی فرشی54 (1385م) که بیان می­دارد رابطه مثبت معناداری میان دین­داری- معنویت با سلامت روان (اضطراب مرگ پایین) است، همخوانی دارد. همچنین با نتایج حاصل از پژوهش­های سون سن55 که دریافت افرادی که فعالیت­های مذهبی و باورهای دینی بنیادینی دارند در مقایسه با افرادی که فعالیت ها و باورهای دینی کمتری دارند، ترس از مرگ کمتری را تجربه می کنند. و همین طور با پژوهش کالیش (1963م)، مارتین و ایترمن (1965م) و جفر و همکاران (1961م) و اوسارک چوک و تاتز (1973م)56 که دریافتند خواندن انجیل و باور به معاد، با ترس از مرگ ارتباط منفی دارد، همسوست.

    در توجیه این یافته ها می توان به این مطلب استناد کرد که همان طور که زاکرمن57 بیان می­کند، هیجان­خواهان بالا سوگیری خوش­بینانه­ای دارند؛ به این معنا که آنها رفتارشان را در حد پایین ریسک می دانند، پس آن گونه که گفته شد خطری حس نمی­کنند که ترسی به خود راه دهند وشوخ­طبعان نیز به سبب استفاده از مکانسیم شوخی تلاش می کنند که ترس خود را پنهان نمایند. فرد شوخ­طبع به علت ترس زیاد، به شوخی پناه می­برد، و به سبب اینکه افراد شوخ­طبع نیاز به اتفاقات و پدیده های شادی آور دارند تا استعداد شوخ­طبعی آنان آشکار شود، بر این اساس از هر پدیده غم­انگیزی دوری می­کنند. خندیدن موجب رفع خشم و ناراحتی شده و ترس افراد را در شرایط هولناک مرتفع می­سازد. شوخی باعث می­شود تا ما احساسات مثبت، مانند شادی را جایگزین احساسات منفی چون خشم، افسردگی و اضطراب کنیم. یا شاید شوخ­طبعان راه بهتری برای تسکین دردها و کاستن از رنج­های جامعه خویش نیافته اند! افراد و گروه­هایی از محققان در سراسر جهان در باره تأثیر ایمان به خدا، مذهب و محیط­های مذهبی و آداب و رسوم دینی در سلامت روانی افراد، بهداشت روانی جامعه و ایجاد آرامش، به نتایج مثبت و قابل توجهی دست یافته و تقریباً تمامی این تحقیقات بر این موضوع اتفاق نظر دارند که در محیط­های مذهبی و جوامعی که ایمان مذهبی آنها بیشتر است، میزان اضطراب و به خصوص ترس از مرگ، به طور محسوسی کمتر از میزان آنها در محیط­ها و جوامع غیرمذهبی است. و چون افراد مذهبی زندگی را معنادارتر می­یابند و امید به زندگی نزد آنان بیشتر است، پس اضطراب مرگ آنان کمتر است. مذهب برای افراد در برابر عوامل تنش­زای محیطی نوعی سپر دفاعی ایجاد می کند و عقاید مذهبی سلسله گسترده ای از آثار مثبت روان شناختی در افراد ایجاد می کنند.58

    علامه طباطبایی معتقد است که شخص مؤمن بر تکیه گاهی استوار و پایه­ای ویران نشدنی تکیه زده و امور خود را بر معارف حقّه و اعتقادات غیرقابل شک و شبهه، مبتنی ساخته است. او در کارها طبق فرمان الهی اقدام می­کند و چیزی را به خودش متعلق نمی­داند تا ترس از بین رفتنش را داشته باشد. وی شخص بی ایمان را همچون افراد بی سرپرستی می داند که به کارشان رسیدگی نمی شود و خیالات و اوهام او را دچار اضطراب شدید می کند.59

     


    1. Zuckerman, K.

    2. مارشال ریو، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سیدمحمدی، ص 158.

    3. مرتضی عظیمی، بررسی رابطۀ بین هیجان خواهی، سبک های هویت و میزان اعتیادپذیری دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران، ص 87-60.

    4. Trilled venture Seeking

    5. ابراهیم علیزاده، بررسی اعتبار و پایایی فرم کوتاه آزمون هیجان‏خواهی زاکرمن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز، ص 41.

    6. Experience Seeking

    7. Hippy

    8. ناصر یوسفی، مقایسۀ سرسختی روان‏شناختی، هیجان خواهی و تیپِ شخصیتی- رفتاری الف در میان مردان و زنان مبتلا به سرطان و افراد عادی 40-20 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان درمانی شهرستان اهواز، ص 72 .

    9. Disinhibition

    10. Boredom Susceptibility

    11. قاسم خالوئی، بررسی رابطۀ بین هیجان خواهی و میزان رضایت زناشویی خانواده های شهرستان اراک، ص 7 و 8.

    12. Thomas Hovves

    13. افسانه مطلب زاده، بررسی تأثیر شوخ طبعی بر سلامت روانی و شادمانی ذهنی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز، ص 19 و 25 و 58.

    14. Whisonant, R. D.

    15. مهدیه سادات خشوعی، رابطۀ شوخ طبعی با سلامت روان در افراد 20-60 سال شهر اصفهان، ص 20.

    16. Superiority Theory

    17. سیدموسی گلستانه و حمدالله جایروند، بررسی رابطه شوخ‏طبعی با سلامت روانی در دانشجویان پسر ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران، ص 41.

    18. مهدیه سادات خشوعی، همان، ص 22.

    19. Relief Theory

    20. Spencer

    21. Freud

    22. Ego

    23. Taboo

    24. مهدیه سادات خشوعی، همان، ص 23.

    25. Incongruity Theory

    26. مهدیه سادات خشوعی، همان، ص 24.

    27. Divinity Theory

    28. مهدیه سادات خشوعی، همان.

    29.ر.ک: محمّد زنگنه، بررسی و مقایسۀ رابطۀ میان نگرش نسبت به رشتۀ تحصیلی، شغل آینده و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشتۀ دبیری.

    30. زهرا علیرضایی، ساخت و هنجاریابی پرسش نامه نگرش سنجِ مذهبی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اصفهان،
    ص 41.

    31. James, W. & Hall, S.

    32. اکرم جشیره و وحیده عیدک زاده، مقایسه نگرش‏های مذهبی، افسردگی و اضطراب مرگ در بین دانشجویان دختر و پسر ساکن در خوابگاه‏های دانشگاه شهید چمران اهواز، ص 41.

    33. Functional

    34. ر.ک: غلامعباس توسلی، ده مقاله در جامعه­شناسی دینی و فلسفۀ تاریخ.

    35. زهرا علیرضایی، همان، ص 48.

    36. حسن احدی و فرهاد جمهری، روان‏شناسی رشد (جوانی، میانسالی، پیری)، ص 128.

    37. مسعود قربانعلی پور، اثربخشی و مقایسه طرح وارۀ درمانی و معنادرمانی بر هراس از مرگ در افراد مبتلا به خودپنداری، ص 60.

    38. غلامرضا معتمدی، انسان و مرگ، ص 51-30.

    39. علی فتحی آشتیانی و محبوبه داستانی، آزمون های روانشناختی ارزشیابی شخصیت وسلامت روان، ص 62.

    40. مهدیه سادات خشوعی، همان، ص 80.

    41.محمّد خدایاری فرد، آماده سازی و هنجاریابی مقیاس سنجش دینداری در جامعه دانشجویی کشور، ص 144-141.

    42. Sayino & Kelaien

    43. غلامرضا رجبی و محمود بحرانی، «تحلیل عاملی سؤال های مقیاس اضطراب مرگ»، مجله علوم تربیتی و روان‏شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 20، ص 333.

    44. Burkhardt, Barry & Raymond

    45. Brank Storn & Krik

    46. R. E. Franken, "SensationSeeking and the tendency to view the world as threatening, Personality and individual differences", Personality and individual differences, v 13, p 33.

    47. Kurtz & James

    48. P. Chiasson,"Using Humour in the second language Classroom", The Internal Tesl Journal, v 3, p 8.

    49. M. Abel, "Humor, stress and coping strategies", International Journal of Humor Research, v 15, p 365.

    50. J. Carroll & J. Shmidt, "Correlation between humorous coping style and health Psychological Reports", Psychology Reports, v 70, p 402.

    51. J. Thorson & F. C. Powell, "Development and validation of a multidimensional sense of humor scale", Journal of Clinical Psychology, v 49, p 13-23.

    52. D. McGhee et al., "A Personality based model of humor development during adulthood", International Journal of Humor Research, p 350.

    53. C. E. Locknhoff, "Personality traits, spirituality/ Religiousness, and mental health among people living with HIV", Journal of Personality, v 5, p 1420.

    54. میرتقی گروسی فرشی، «لزوم توجه به ارزش های دینی در مشاوره و روان درمانی»، پژوهشنامۀ علّامه، ش 3، ص 99.

    55. L. A. Kirk Patrick, Attachment, Evolution an The Psychology of Religion, p 212.

    56. Ibid.

    57. M. Zuckerman, "Item reversion in the Sensation Seeking Scale", Journal of personality and differences, v 20, p 515.

    58. محمّد خدایاری فرد، همان، ص 47-46.

    59. هادی بهرامی احسان، «رابطه بین جهت گیری مذهبی، اضطراب و حُرمت خود»، مجله روان‏شناسی، ش 4، ص 330.

    References: 
    • احدی، حسن و فرهاد جمهری، روان‏شناسی رشد (جوانی، میانسالی، پیری)، چ ششم، تهران، نشر پردیش، 1386.
    • بهرامی احسان، هادی، «رابطۀ بین جهت گیری مذهبی، اضطراب و حُرمت خود»، مجله روان‏شناسی، ش 4، زمستان 1381، ص 347-326.
    • توسلی، غلامعباس، ده مقاله در جامعه شناسی دینی و فلسفۀ تاریخ، تهران، نشر قم، 1369.
    • جشیره، اکرم و وحیده عیدک زاده، مقایسه نگرش‏های مذهبی، افسردگی و اضطراب مرگ در بین دانشجویان دختر و پسر ساکن در خوابگاه‏های دانشگاه شهید چمران اهواز، پایان نامه کارشناسی روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1383.
    • خدایاری فرد، محمّد، گزارش آماده سازی و هنجاریابی مقیاس سنجش دینداری در جامعه دانشجویی کشور، دانشگاه تهران، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، 1385.
    • خالوئی، قاسم، بررسی رابطۀ بین هیجان خواهی و میزان رضایت زناشویی خانواده های شهرستان اراک، پایان نامه کارشناسی روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه اصفهان، 1381.
    • خشوعی، مهدیه سادات، رابطۀ شوخ طبعی با سلامت روان در افراد 60-20 سال شهر اصفهان، پایان نامه
    • کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشکده‏ روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد واحد خوراسگان اصفهان، 1384.
    • رجبی، غلامرضا و محمود بحرانی، «تحلیل عاملی سؤال های مقیاس اضطراب مرگ»، مجله علوم تربیتی و روان‏شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 20(1)، شهریور 1380، ص 343-331.
    • ریو، مارشال، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سیدمحمدی، چ هشتم، تهران، مؤسسه نشر ویرایش، 1387.
    • زنگنه، محمّد، بررسی و مقایسۀ رابطۀ میان نگرش نسبت به رشته تحصیلی، شغل آینده و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته دبیری، کرمان، پژوهشکده تعلیم و تربیت، 1377.
    • عظیمی، مرتضی، بررسی رابطۀ بین هیجان خواهی، سبک های هویت و میزان اعتیادپذیری دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران، پایان‏نامۀ کارشناسی روان شناسی عمومی، دانشکدۀ علوم تربیتی و روان‏شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1388.
    • علیرضایی، زهرا، ساخت و هنجاریابی پرسش نامه نگرش سنج مذهبی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اصفهان، پایان نامۀ کارشناسی ارشد، روان شناسی بالینی، دانشکدۀ روان‏شناسی، دانشگاه اصفهان، 1382.
    • علیزاده، ابراهیم، بررسی اعتبار و پایایی فرم کوتاه آزمون هیجان‏خواهی زاکرمن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز، پایان‏نامۀ کارشناسی روان شناسی عمومی، دانشکده‏ علوم تربیتی و روان‏شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1378.
    • فتحی آشتیانی، علی و محبوبه داستانی، آزمون های روانشناختی ارزشیابی شخصیت وسلامت روان، تهران، بعثت، 1388.
    • قربانعلی پور، مسعود، اثربخشی و مقایسه طرحوارة درمانی و معنادرمانی بر هراس از مرگ در افراد مبتلا به خودپنداری، پایان نامه دکتری (Phd)، روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی وروان شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1389.
    • گروسی فرشی، میرتقی، «لزوم توجه به ارزش های دینی در مشاوره و روان درمانی»، پژوهشنامۀ علّامه، ش 3، زمستان 1381، ص 106-95.
    • گلستانه، سیدموسی و حمدالله جایروند، بررسی رابطه شوخ‏طبعی با سلامت روانی در دانشجویان پسر ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران، پایان نامه کارشناسی، روان شناسی عمومی، دانشکده‏ روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1380.
    • مطلب زاده، افسانه، بررسی تأثیر شوخ طبعی بر سلامت روانی و شادمانی ذهنی در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه شیراز، 1381.
    • معتمدی، غلامرضا، انسان و مرگ، تهران، انتشارات بعثت، 1387.
    • یوسفی، ناصر، مقایسۀ سرسختی روان‏شناختی، هیجان خواهی و تیپِ شخصیتی- رفتاری الف در میان مردان و زنان مبتلا به سرطان و افراد عادی 40-20 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان درمانی شهرستان اهواز، پایان‏نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی عمومی، دانشکده‏ علوم تربیتی و روان‏شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1381.
    • Abel, M., Humor, "Stress and coping strategies", International Journal of Humor Research, v 15(4), 2002, p 365-381.
    • Carroll, J. & J. Shmidt, "Correlation between humorous coping style and health Psychological Reports", Psychology Reports, v 70, Apr 1992, p 402-402.
    • Chiasson, P., "Using Humour in the second language Classroom", The Internal Tesl Journal, v3, 3, March 2002, pp 7-12.
    • Franken, R. E., "SensationSeeking and the tendency to view the world as threatening, Personality and individual differences", Personality and individual differences, v 13, January 1992, p 31-38.
    • Kirk Patrick, L. A., "Attachment, Evolution anThe Psychology of Religion", Evolutionary Psychology, v 4, July 2006, p 211-214.
    • Locknhoff, C. E., "Personality Traits, Spirituality/ Religiousness, and mental health among people living with HIV", Journal of Personality, v 77, oct 2009, p 1411-1436.
    • McGhee, D. et al., "A Personality based model of humor development during adulthood", International Journal of Humor Research, v 5(3), sep 1990, p 348-355.
    • Thorson, J. & F. C. Powell, "Development and validation of a multidimensional sense of humor scale", Journal of Clinical Psychology, v 49(1), January 1993, p 13-23.
    • Whisonant, R. D., The Effects of Humor on Cognitive Learning in a Computere-Based Environment, Virginia, Blacksburg, 1998.
    • Zuckerman, M., "Item reversion in the Sensation Seeking Scale", Journal of Personality and Differences, v 20(4), Apr 1996, p 515-528.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وفایی، زینب، عسکری زاده، قاسم، رحمتی، عباس.(1390) رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4(3)، 49-68

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زینب وفایی؛ قاسم عسکری زاده؛ عباس رحمتی."رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4، 3، 1390، 49-68

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وفایی، زینب، عسکری زاده، قاسم، رحمتی، عباس.(1390) 'رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 4(3), pp. 49-68

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    وفایی، زینب، عسکری زاده، قاسم، رحمتی، عباس. رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ. روان‌شناسی و دین، 4, 1390؛ 4(3): 49-68