رابطه صفات شخصیتی، جهتگیری مذهبی و وسواس مرگ: آزمون یک الگوی علّی
Article data in English (انگلیسی)
سال پنجم، شماره دوم، تابستان 1391، ص 67 ـ 82
Ravanshenasi-va ـ Din, Vol.5. No.2, Summer 2012
علی عیسی زادگان* / حمزه سلمان پور** / ابوالفضل قاسم زاده***
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و وسواس مرگ با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی است. براین اساس، به حجم 484 نفر (246 دختر و 238 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. مقیاس وسواس مرگ، پرسش نامه جهت گیری مذهبی و پرسش نامه پنج عاملی شخصیت نئو به روش گروهی توسط آزمودنی ها تکمیل شده است. اعتبار و روایی پرسش نامه های مذکور احراز شده است. نتایج اجرای همبستگی پیرسون نشان می دهد که مؤلفه های جهت گیری مذهبی (درونی و بیرونی)، صفات شخصیتی (روان رنجوری، سازگاری، گشودگی به تجربه، برون گرایی و مسئولیت پذیری) و وسواس مرگ (نشخوار مرگ، سلطه مرگ و عقاید تکراری مربوط به مرگ) دوبه دو با هم همبستگی دارند (01/0P<). با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون، رابطه صفات شخصیت با وسواس مرگ از طریق متغیر میانجی جهت گیری مذهبی، مشخص شده که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی بهره مند بوده و وسواس مرگ از طریق بعد تجربه پذیری شخصیت و جهت گیری مذهبی پیش بینی و تبیین شده است (91/0GFI=)و (06/0RSMEA=).
کلید واژه ها: صفات شخصیتی، جهت گیری مذهبی، وسواس مرگ و الگوی علّی
* استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ارومیه Ali_Issazadeg@yahoo.com
** عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحده نقده
*** دانشجوی دکتری
دریافت: 18/12/1390 ـ پذیرش: 25/4/1391
مقدمه
مرگ یکی از مسائل واقعی است که به عنوان یک انگیزش بنیادی در زندگی انسان سهم بسزایی داشته و آگاهی از محدودیت هستی بشر یا آگاهی از فناپذیری، روی افکار و رفتار تأثیر قابل توجهی دارد.1 بر اساس نظریة مدیریت وحشت،2 یادآوری فناپذیری با افزایش استرس پذیری افکار مرگ، به تولید اضطراب فوق العاده ا ی منجر می شود به گونه ای که افراد را در جهت کاهش آن برمی انگیزد.3 این ترس می تواند با بهزیستی وجودی و معنوی ارتباط داشته باشد. رویکرد وجودگرایی،4 در ساختاری پویشی شبیه روان تحلیل گری، خاستگاه اضطراب را مسائل هستی شناختی، نیاز های پاسداشت وجود «خود» و نگرانی های نهایی تشکیل دهنده روان پویه های وجودی،5 چون مرگ، تنهایی و بی معنایی می داند که اضطراب را فرا می خواند. از نظر هر دو نظام (روان تحلیل گری و وجودگرایی) اضطراب باعث شکل گیری آسیب های روانی می شود. در این دیدگاه، اضطراب یا نگرانی از مرگ شاید به سبب آگاهی وجودی از نیستی است.6 ترس از مرگ، پدیده ای جهانی و بخش جدانشدنی از زندگی بشری است که ماهیت تجربه ناپذیر دارد. هر جانداری سرانجام باید بمیرد، ولی از میان تمام موجودات زنده، تنها انسان از این واقعیت آگاه است7. ابن سینا (370 ـ427 ق) در رساله الشفاء من خوف الموت به حقیقت مرگ و ترس از آن پرداخته و بزرگ ترین ترس را برای انسان، ترس از مرگ دانسته است.8 مطالعات حاصل از مرگ شناسی9 که رشتة تخصصی بین رشته ای است، نشان می دهد که پریشانی مرگ10 از نگرش های منفی دربارة مرگ نشئت گرفته و با حالات هیجانی ترس و اضطراب همراه است. در نیم قرن گذشته، تلاش علمی بسیاری در خصوص ماهیت و ساختار، همبسته ها و سنجه های مربوط به مرگ انجام شده است که می توان به دو نوع آن، یعنی «اضطراب مرگ» و «افسردگی مرگ» اشاره کرد.11
یکی از مؤلفه های دیگر مرگ که توسط عبدالخالق12 مطرح شده، وسواس مرگ13 است. وسواس مرگ دربرگیرندة افکار تکراری یا نشخوار، عقاید مقاوم یا تصاویر مزاحم حول و حوش مرگ خود یا عزیزان است که در سه عامل: نشخوار مرگ14، سلطه مرگ15و عقاید تکراری مربوط به مرگ16 خلاصه می شود.
پژوهش ها نشان می دهد که در خصوص نگرش و واکنش به پدیده مردن و مرگ به شکل های طبیعی یا روان رنجورانه، تفاوت های فردی وجود دارد که در این خصوص می توان به شخصیت و نگرش های مذهبی اشاره کرد. برای مثال، به نظر می رسد دیدگاه نظری فرد دربارة مذهب می تواند با وسواس مرگ ارتباط داشته باشد. مرگ برای افراد مذهبی، تنها غروب نیست، بلکه غروب و طلوع هم زمان است. حقیقت مرگ از نظر افراد دین دار، فقط انهدام نیست، بلکه انتقال نیز می باشد. آلپورت17 بیان می کند که در دو سطح می توان از مذهب صحبت کرد: «جهت گیری مذهبی درونی»18 که شامل تجربه کردن مذهب به منزلة عامل انگیزش مهم در زندگی فردی بوده و کاملاً در زندگی درونی شده و عملی است، و «جهت گیری مذهبی بیرونی»19 که معادل مذهب، رشد نیافته و شامل استفاده از مذهب برای دستیابی به حمایت اجتماعی است.20 تحقیقات متعدد، چه در ایران و چه در خارج، نشان می دهند که رابطه مثبت و معناداری بین مذهبی بودن و سلامت روانی وجود دارد، چنان که 34 درصد از 130 مطالعه انجام شده، نشان دهندة تأثیر مثبت و معنادار دین داری بر افسردگی و اضطراب است.21 امونز22 معتقد است که دین تا حدودی به این علت که یکپارچگی شخصیت را فراهم می سازد، موجب افزایش بهزیستی می شود.
همچنین جهت گیری مذهبی با مؤلفه های شخصیتی نیز در پژوهش هایی بررسی شده است. نتایج به دست آمده در خصوص رابطه جهت گیری مذهبی با شخصیت، نشان می دهد که بین دین داری و بعضی صفات شخصیتی، رابطه وجود دارد. آیزنک23 معتقد است که بین انعطاف پذیری و نگرش های مذهبی، رابطه وجود دارد. جورم و کریستنن24 چنین نتیجه گیری می کنند که رابطه منفی بین دین داری و روان پریشی خویی وجود دارد. همچنین پژوهش ها نشان می دهند که رابطه منفی بین روان پریشی خویی و جهت گیری مذهبی درونی وجود دارد.25 سایر پژوهش ها نیز همبستگی و رابطه بین دین داری و برون گرایی، عامل G در نظریه شانزده عاملی کتل با جهت گیری مذهبی را نیز گزارش کرده اند.26
پژوهش ها در خصوص الگوی پنج عاملی شخصیت نیز نشان می دهند که جهت گیری مذهبی درونی با بعد سازگاری27، مسئولیت پذیری28 و برون گرایی مرتبط است و جهت گیری مذهبی بیرونی به طور خاصی ارتباط مثبتی با روان رنجوری29 دارد.30 ساراغلو31 در مطالعه ای فراتحلیلی بین جهت گیری مذهبی و شخصیت، به این نتیجه دست یافته که دین داری با برون گرایی، سازگاری، مسئولیت پذیری و گشودگی به تجربه رابطه مثبت و با روان نژندی رابطه منفی دارد.32 عباسی و جان بزرگی33 دریافته های خود به این نتیجه رسیده اند که از میان پنج عامل بزرگ شخصیتی، سازگاری و مسئولیت پذیری پایاترین همبستگی را با دین داری دارد. بین پایداری هیجانی و جهت گیری مذهبی نیز رابطه وجود دارد؛ بدین معنا که هرچه جهت گیری مذهبی افراد درونی تر باشد پایداری هیجانی بیشتر است. مالتبی و دی34 در بررسی وسواس مرگ و رابطة آن با جهت گیری مذهبی در دانشجویان انگلیسی به این نتیجه رسیده اند که بین جهت گیری مذهبی، بیرونی و وسواس مرگ رابطه وجود دارد. آنها در خصوص بررسی رابطه وسواس مرگ با ویژگی های شخصیتی، همبستگی مثبت معنا داری بین روان رنجور خویی آیزنک با 35/0r= گزارش کرده اند. عبدالخالق با بررسی وسواس مرگ بین افراد عادی، بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی، اسکیز و فرنیا و سوءمصرف مواد، به این نتیجه رسیده که بیماران اضطرابی در مقایسه با سایر گروه ها نمره های بالاتری در وسواس مرگ دارند.35 محمد زاده و نجفی نشان داده اند که وسواس با جهت گیری مذهبی بیرونی، رابطه مثبت، و با جهت گیری مذهبی درونی، رابطه منفی دارد.36
به طور کلی می توان گفت که ارتباط بین ابعاد شخصیت با وسواس مرگ و جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی غالب افراد، می تواند به عنوان عامل میانجی در این ارتباط اثر گذار باشد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش میانجی گری جهت گیری مذهبی در رابطه بین صفات شخصیتی و وسواس مرگ است. بر این اساس، اولاً: فرض می شود که مؤلفه های صفات شخصیتی (روان رنجوری، سازگاری، گشودگی به تجربه، برون گرایی و مسئولیت پذیری) بر جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی دانشجویان تأثیر دارند. ثانیاً: جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی نیز بر وسواس مرگ تأثیر می گذارند. با توجه به این امر، جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی به عنوان میانجی ارتباط بین ابعاد شخصیت و وسواس مرگ در نظر گرفته می شود.
با توجه به مطالب فوق، الگوی پیشنهادی پژوهش در شکل 1 نشان داده شده است. در پژوهش حاضر جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی و وسواس مرگ (متغیرهای درون زا) و پنج عامل شخصیت (متغیرهای برون زا) در نظر گرفته شده اند.
شکل1: الگوی پیشنهادی رابطه بین شخصیت،جهت گیری مذهبی و وسواس مرگ (الگوی مفهومی)
روش
پژوهش حاضر از نوع پژوهش های همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی معادلات ساختاری37 است. این روش ها در سال های اخیر به علت انعطاف پذیری بالا در مقایسه با روش های قدیم تر، مانند رگرسیون چندگانه، توانایی شناسایی و کنترل خطاهای اندازه گیری و بررسی و آزمون روابط پیچیده با چندین متغیر وابسته و مستقل، در پژوهش های مربوط به فناوری اطلاعات محبوبیت زیادی کسب کرده اند.38
جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دختر و پسر بوده که در دانشگاه های آزاد و پیام نور شهر نقده در سال تحصیلی 89ـ90 مشغول به تحصیل بوده اند. روش نمونه گیری از نوع تصادفی طبقه ای است. حجم نمونه انتخاب شده با در نظر گرفتن معیارهای جدول نمونه گیری گرجسی ـ مورگان 484 نفر است. آزمودنی ها به تفکیک جنسیت، متشکل از 246 زن با میانگین سنی 60/24 و انحراف معیار 71/5، و 238 مرد با میانگین سنی 8/25 و انحراف معیار 80/6 بوده است. میانگین سنی و انحراف معیار کل نمونه نیز 2/25 و 3/6 می باشد.
ابزارهای اندازه گیری
1. مقیاس وسواس مرگ39(DOS): این مقیاس شامل پانزده ماده است که برای سنجش اشتغالات ذهنی، تکانه ها و عقاید مقاوم مربوط به مرگ ساخته شده است و وضعیت ها را بر پایه مقیاس پنج ماده ای از نوع لیکرت می سنجد. در این مقیاس، «یک» معادل «اصلاً» و «پنج» معادل «خیلی زیاد» است. دامنه نمره های بین 15ـ75 قرار دارد. مقیاس وسواس مرگ سه عامل دارد که به ترتیب عبارت اند از: نشخوار مرگ، سلطه مرگ و عقاید تکراری مربوط به مرگ. عبدالخالق40 در فرهنگ اصلی، ضریب همسانی درونی این مقیاس و عوامل آن را 90/0 و بیشتر گزارش کرده است. در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرانباخ برای مؤلفه نشخوار مرگ (83/0)، سلطه مرگ (70/0) و عقاید تکراری مربوط به مرگ (72/0) به دست آمده است. علاوه بر این، برای بررسی اعتبار این ابزار از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است که شاخص نیکویی برازش41 (GFI) (97/0)، نیکویی برازش تعدیل یافته42 (AGFI) (94/0)، شاخص برازش تطبیقی43(CFI) (98/0) و ریشه میانگین مربعات خطای برآورد44 (RMSEA) (06/0) به دست آمده که نشان دهنده برازش مناسب این ابزار است.
2. پرسش نامه جهت گیری مذهبی آلپورت: این مقیاس، بیست ماده دارد که جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی را می سنجد. همچنین دو زیر مقیاس نه و یازده عبارتی دارد. یازده گزینه آن به جهت گیری مذهبی بیرونی، و نه گزینه آن به جهت گیری مذهبی درونی مربوط می شود. در این مقیاس، گزینه ها بر اساس مقیاس لیکرت تنظیم شده اند. در نمره گذاری جهت گیری مذهبی بیرونی، کاملاً مخالفم1، تقریباً مخالفم2، تقریباً موافقم4، کاملاً موافقم5، سؤال های بی پاسخ3. و در نمره گذاری جهت گیری مذهبی درونی کاملاً موافقم1، تقریباً موافقم2، تقریباً مخالفم4، کاملاً مخالفم5، سؤال های بی پاسخ3 است.45 اعتبار این پرسش نامه توسط جان بزرگی46 بررسی و ضریب آلفای کرونباخ 73/0 و با روش بازآزمایی 74/0 گزارش شده است. در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرانباخ برای مؤلفه سوگیری مذهبی درونی 79/0 و برای سوگیری مذهبی بیرونی 73/0 به دست آمده است. علاوه بر این، برای بررسی اعتبار این ابزار از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است که شاخص نیکویی برازش (GFI) (94/0)، نیکویی برازش تعدیل یافته (AGFI) (91/0)، شاخص برازش تطبیقی (CFI) (94/0) و ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) (06/0) به دست آمده که نشان دهنده برازش مناسب این ابزار است.
3. پرسش نامه پنج عاملی شخصیتNEO-FFI: این پرسش نامه پنج عامل اصلی روان رنجوری (N)، برون گرایی (E)، گشودگی به تجربه(O)، سازگاری (A) و مسئولیت پذیری (C) را ارزیابی می کند. این آزمون دو فرم بلند (شامل 240 سؤال) و کوتاه (شامل 60 سؤال) دارد. این ابزار با مقیاس پنج گزینه ای لیکرت ( از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف) پاسخ داده می شود.47 در پژوهش حاضر از فرم کوتاه پرسش نامه استفاده شده است. همسانی درونی این آزمون برای عوامل N، E، O، A و C به ترتیب 93/0، 87/.، 89/0، 76/0 و 86/0 گزارش شده است.48 در ایران نیز گروسی ساختار پنج عاملی این پرسش نامه را به صورت کلی تأیید کرده و ضرایب همسانی درونی آن را به روش آلفای کرونباخ برای عوامل اصلی به ترتیب (N) 86/0، (E) 73/0، (O) 56/0، (A) 68/0 و (C) 87/0 گزارش کرده است.49 در روش بازآزمایی کوتاه مدت، ضریب همبستگی نمره های نوبت اول و نوبت دوم که با فاصله بین 2 ـ 3 هفته اجرا شده برای هر یک از عوامل به ترتیب برابر با (N) 84/0، (E) 82/0، (O) 778/0، (A) 65/0 و (C) 86/0گزارش شده است.50
نتایج
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و وسواس مرگ با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی بوده است. برای بررسی این رابطه از مدل معادلات ساختاری به روش بیشینه احتمال (ML) استفاده شده است. برای آزمون مدل ساختاری از شاخص هایی که گیفن و همکاران51 مطرح نموده اند، استفاده شده است. این شاخص ها شامل موارد زیر هستند: X2/df که مقادیر کمتر از 3 قابل پذیرش هستند، شاخص نیکویی برازش (GFI)، شاخص برازش تطبیقی (CFI) که مقادیر بیشتر از 9/0 نشان دهنده برازش مناسب الگوی هستند، شاخص نیکویی برازش تعدیل یافته (AGFI) که مقادیر بیشتر از 8/0 قابل قبول هستند، شاخص برازش ایجاز (PNFI) که مقادیر بیشتر از 6/0 نشان دهنده برازش مناسب الگوی هستند و مجذور میانگین مربعات خطای تقریب (RMSEA) که مقادیر کمتر از 08/0 نشان دهنده برازش مناسب الگو هستند. در جدول 1 شاخص های توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ضرایب همبستگی بین متغیرها) محاسبه و نشان داده شده است.
جدول1:ماتریس همبستگی های متقابل و میانگین، انحراف معیار متغیرهای مشاهده شده
همان طور که ملاحظه می شود، در خصوص رابطه صفات شخصیتی با وسواس مرگ، از بین صفات شخصیتی بالاترین همبستگی های مشاهده شده به ترتیب مربوط به رابطة روان رنجوری (42/0=R)، سازگاری (22/0-R=)، مسئولیت پذیری (17/0-R=)، برون گرایی (15/0-R=)، و تجربه پذیری (02/0-R=) با وسواس مرگ است. همان طور که گزارش شده، کلیه همبستگی های موجود نیز در سطح 01/0 معنادار است. در شکل 4 الگوی آزمون شده پژوهش گزارش شده است.
شکل 2: الگوی آزمون شده پژوهش
در جدول 2 آثار مستقیم، غیرمستقیم، کل و واریانس تبیین شده متغیرهای پژوهش گزارش شده است.
جدول 2: آثار مستقیم، غیرمستقیم، کل و واریانس تبیین شده متغیرهای تحقیق
مسیرها |
اثر مستقیم |
اثرغیرمستقیم |
اثرکل |
واریانس تبیین شده |
به روی وسواس مرگ از: |
04/0 |
|||
جهت گیری مذهبی درونی |
04/0- |
- |
04/0- |
|
جهت گیری مذهبی بیرونی |
***19/0 |
- |
***19/0 |
|
روان رنجوری |
- |
01/0 |
01/0 |
|
برون گرایی |
- |
03/0 |
03/0 |
|
تجربه پذیری |
- |
**04/0- |
**04/0- |
|
سازگاری |
- |
02/0- |
02/0- |
|
مسئولیت پذیری |
- |
02/0- |
02/0- |
|
به روی جهت گیری مذهبی درونی از: |
16/0 |
|||
روان رنجوری |
***18/0- |
- |
***18/0- |
|
برون گرایی |
**15/0- |
- |
**15/0- |
|
تجربه پذیری |
01/0- |
- |
01/0- |
|
سازگاری |
11/0- |
- |
11/0- |
|
مسئولیت پذیری |
***31/0- |
- |
***31/0- |
|
به روی جهت گیری مذهبی بیرونی از: |
10/0 |
|||
روان رنجوری |
02/0 |
- |
02/0 |
|
برون گرایی |
**14/0 |
- |
**14/0 |
|
تجربه پذیری |
***21/0- |
- |
***21/0- |
|
سازگاری |
**14/0- |
- |
**14/0- |
|
مسئولیت پذیری |
**16/0- |
- |
**16/0- |
|
** p<0.01, *** p<0.001 |
با توجه به جدول فوق، اثر مستقیم جهت گیری مذهبی بیرونی بر وسواس مرگ مثبت و در سطح 001/0 معنا دار است، اما اثر جهت گیری مذهبی درونی معنا دار نیست. علاوه بر این، اثر غیرمستقیم تجربه پذیری بر وسواس مرگ نیز منفی و در سطح 01/0 معنا دار است. از آنجا که این ارتباط از طریق جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی برقرار می شود، نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی در ارتباط بین تجربه پذیری و وسواس مرگ تأیید می شود. البته اثر غیرمستقیم دیگر ابعاد شخصیت (روان رنجوری، برون گرایی، سازگاری و مسئولیت پذیری) بر وسواس مرگ معنا دار نیست. همچنین اثر مستقیم روان رنجوی، برون گرایی و مسئولیت پذیری بر جهت گیری مذهبی درونی، منفی و معنا دار است. اثر تجربه پذیری، سازگاری و مسئولیت پذیری نیز بر جهت گیری مذهبی بیرونی، منفی و معنا دار می باشد، اما اثر برون گرایی بر این متغیر، مثبت است. همچنین با توجه به جدول 2 جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی 4 درصد از تغییرات وسواس مرگ را پیش بینی می کند. ابعاد شخصیت 16 درصد از تغییرات جهت گیری مذهبی درونی و 10 درصد از تغییرات جهت گیری مذهبی بیرونی را تبیین می کنند.در جدول 3 نیز شاخص های برازش مدل آزمون شده گزارش شده است.
جدول 3: شاخص های نیکویی برازش الگوی آزمون شده پژوهش
X2/df |
GFI |
CFI |
AGFI |
PNFI |
RMSEA |
99/2 |
91/0 |
92/0 |
88/0 |
72/0 |
06/0 |
با توجه به جدول فوق و معیارهایی که گیفن و همکاران52 برای یک مدل مناسب معرفی کرده اند، می توان نتیجه گرفت که مدل آزمون شده پژوهش حاضر از برازش مناسبی بهره مند است.
بحث و نتیجه گیری
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با وسواس مرگ و صفات شخصیتی بوده است. روابط یادشده، هم از طریق همبستگی های ساده و هم از طریق الگوی معادلات ساختاری آزمون شده است. نتایج نشان می دهد که تمام متغیر های مشاهده شده الگو در هر سه متغیر نهفته با هم همبستگی دارند. بیشترین مقدار همبستگی مربوط به روابط متغیر های مشاهده شده وسواس مرگ (نشخوار مرگ، سلطه مرگ و عقاید تکراری مربوط به مرگ) با روان رنجور خویی و وسواس مرگ با جهت گیری مذهبی بیرونی است، علاوه بر روابط تأییدشده فوق، روابط ساختاری بین صفات شخصیتی و وسواس مرگ با میانجیگری جهت گیری های مذهبی نیز آزمون شده، شاخص های برازش کلی نشان دهنده برازش الگوی پیشنهادی و فرضیه های مربوط است؛ یعنی اینکه روابط بین صفات شخصیتی و وسواس مرگ تحت تأثیر متغیر میانجی (جهت گیری مذهبی) است و ویژگی های جهت گیری مذهبی بیرونی یا درونی افراد بر مقدار رابطه بین صفات شخصیتی و وسواس مرگ اثرگذار است. علاوه بر این، کلیه ضرایب مسیر معنادار بوده است. این نتایج، اهمیت نقش متغیر های شخصیتی و جهت گیری مذهبی در پیش بینی و تبیین وسواس مرگ را نشان می دهد. در مجموع، در هر دو الگو، تأثیر شخصیت بر وسواس مرگ مثبت معنادار، تأثیر جهت گیری مذهبی درونی بر وسواس مرگ منفی و معنادار و تأثیر جهت گیری مذهبی بیرونی بر وسواس مرگ مثبت و معنا دار است و روابط بین شخصیت و وسواس مرگ از طریق جهت گیری مذهبی میانجیگری می شود.
یافته های به دست آمده، به ویژه در قسمت همبستگی ها، همخوان با تحقیقات مالتبی ودی،53 عبدالخالق، عبدالخالق و لستر54 عبدالخالق و الثابوه55 محمدزاده و نجفی، هندل و فالکنهاین،56 وینک و اسکات57 همسوست. آنها هر کدام به نوعی بر اساس یافته های پژوهش به این نتیجه رسیده اند که باور های مذهبی درونی در مقایسه با باورهای مذهبی بیرونی، کمتر از مرگ با سلامت روان و ترس رابطه دارند.
در تبیین یافته های فوق می توان چنین استدلال کرد که ارتباط وسواس مرگ با جهت گیری مذهبی بیرونی می تواند نشان دهندة رشد نایافتگی مذهبی افراد با اشتغالات ذهنی مرضی با مرگ باشد. در واقع، می توان اضطراب مرگ و نگرانی در خصوص مرگ و مردن را با باورهای متناقص و دو سوگرایانه مربوط به مرگ و زندگی پس از مرگ و نبود فلسفه شخصی از مرگ را با جهت گیری مذهبی بیرونی افراد مربوط دانست. پژوهش ها نشان می دهد کسانی که جهت گیری دینی متوسطی دارند یا کسانی که جهت گیری دینی مذهبی پایین دارند، بیشتر از افراد دین دار از مرگ می ترسند. از منظر دینی، روان شناختی و جامعه شناختی نیز این موضوع قابل بحث است. از منظر دینی، افراد نه چندان مشتاق یا بی ثبات در خصوص تعلیمات دینی، شک و تردید های زیادی دربارة زندگی پس از مرگ، تنبیه یا پاداش پس از مرگ و بدون امید برای رستگاری دارند و این احتمالاً باعث می شود آنها از مرگ بیشتر بترسند. از منظر روان شناختی، عدم شکل گیری یک فلسفه و معنای زندگی قوی در خصوص مرگ موجب حس آسیب پذیری برای خود می شود که آن نیز می تواند شاخصی برای اضطراب مزمن باشد. از منظر جامعه شناختی افراد با جهت گیری مذهبی بیرونی به علت عدم وابستگی و ارتباط با نهاد های اجتماعی احتمال بیشتری دارد که دچار نوعی بی ثباتی اجتماعی شوند که این آنها را بیشتر مستعد حالات روان رنجورانه می کند. افراد مذهبی، روان بنه های مذهبی دارند که می تواند به آنها در پردازش شناختی مرگ کمک کند. چنین می توان استنباط کرد که این روان بنه ها ارزیابی افراد را از فلسفه زندگی و مرگ تحت تأثیر قرار می دهد و حتی می تواند اضطراب های ناشی از اندیشیدن دربارة مرگ را مهار کند. افراد مذهبی دارای جهت گیری درونی، روان بنه هایی دارند که چگونگی ارزیابی آنها را از رویداد های تنیدگی تحت تأثیر قرار می دهد به قدری که این افراد رویدادها را کمتر تنش زا تلقی کرده و در نتیجه، نگرانی و اشتغال خاطر کمتری با مرگ دارند.
ارتباط بین سه متغیر صفات شخصی، وسواس مرگ و نقش میانجیگری جهت گیری مذهبی را می توان بر اساس نظریه شخصیت و تفاوت های فردی مبتنی بر نظریه سیستم اطلاعات رویسی و پاولز58 توضیح داد. بر اساس این نظریه، شخصیت به عنوان یک سیستم یکپارچه یا فراسیستم محسوب می شود که از شش سیستم حسی، حرکتی، شناختی، عاطفی، سبک و ارزش ها تشکیل شده است که با هم ارتباط متقابل دارند. سیستم شناختی، شامل ادراک سازی، مفهوم سازی و نمادین سازی است که با سیستم عاطفی، یعنی با ثبات هیجانی و استقلال هیجانی ارتباط متقابل دارد. همچنین این دو سیستم بر سیستم سبک که ممکن است عقلانی، تجربی و استعاره ای باشد، تأثیر می گذارد و این سیستم روی سیستم ارزش ها (جهت مند به خود، جهت مند به فعالیت، جهت مند به جامعه) اثر می گذارد. همه این فرایند ها در مجموع بر یک فراسیستم با عنوان سیستم «معنای شخصی فرد»59 که شامل دیدگاه فرد دربارة دنیا، مفهوم خود، سبک زندگی یا فلسفه زندگی است، تأثیر می گذارد. می توان چنین بحث کرد که این معنای شخصی است که بر سؤال های مهمی، مثل ماهیت و واقعیت بودن و سؤال دربارة خاستگاه و سرنوشت و به ویژه زندگی، مرگ و مردن اثر می گذارد. این ارتباطات در مجموع، سیستمی را شکل می دهند به نام سیستم «شبکه ارتباطی خود» که سیستم هدایت کننده است و در سیستم روانی تلفیق یافته (شخصیت) محسوب می شود که کارکرد عمده آن کنترل تصمیم است و فعالیت درونی و اعمال بیرونی فرد را هدایت می کند. سوگیری مذهبی بیرونی یا درونی، مربوط به سیستم ارزش هاست که بر سیستم سبک افراد، سیستم هیجانی و همچنین سیستم شناختی اثرگذار است. این فرایند ها معنای شخصی افراد از هستی را شکل می دهند و نوع نگرش و واکنش افراد را در خصوص مرگ تحت تأثیر قرار می دهند. واکنش بهنجار یا روان رنجورانه در برابر پدیده مرگ را می توان با شبکه ارتباطی خود در نظر گرفت.
در جمع بندی از تحلیل ها می توان گفت که مذهب می تواند چارچوبی را برای نظام روان شناختی فرد فراهم کند که او را از طریق تقویت نیروی خویشتن داری به حالتی پایدار در عواطف و هیجاناتش سوق دهد. همچنین چنان که باورها، اعتقادات، مناسک مذهبی به شکل درونی در ساختار روانی افراد قرار گیرد، می تواند دست کم وحدت یافتگی فرد را تضمین و سلامت روانی وی را فراهم کند. تفسیر ویژه ای که فرهنگ و دین در اختیار فرد قرار می دهند، بر پردازش شناختی اطلاعات هیجانی او اثر می گذارند. جامعه آمار پژوهش و نوع پژوهش، محدودیت هایی را در زمینه تعمیم یافته ها، تفسیر ها و اسنادهای علت شناختی متغیر های مورد بررسی پیش می آورد که باید در نظر گرفته شود. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، نمونه دانشجویی بوده و در تعمیم یافته ها به سایر جمعیت ها باید احتیاط شود. برای بررسی دقیق تر رابطه بین سوگیری مذهبی و صفات شخصیتی با وسواس مرگ، پیشنهاد می شود که در نمونه های بالینی، مثل اختلال وسواس فکری ـ عملی، بررسی شود. همچنین پیشنهاد می شود در نمونه های سنی مختلف نوجوانی، جوانی، میانسالی و سالمندی نگرش های مربوط به مرگ و به تبع آن، وسواس مرگ بررسی شود.
1. L. Koole,Y. Greenberg and T. Pyszcynski. ," Intruduction science to the psychology of the soul", current Direction in psychological science, v 15,p: 121-216.
2. Terror management.
3. A. B. Chon et al, "Intrinsic and extrinsic religiosity, belief in the after life. death anexity, and life satisfaction in young catholics and protestants", Journal research personality, v 39. P: 307-24.
4. Existential approach.
5. Existential psychodynamics.
6. مسعود نورعلیزاده و مسعود جان بزرگی، «رابطه اضطراب وجودی و اضطراب مرضی ومقایسه آنها در سه گروه افراد بزهکار، عادی و مذهبی»،روان شناسی ودین، سال سوم، ش2، ص30.
7. غلام حسین معتمدی، انسان ومرگ؛درامدی بر مرگ شناسی، ص 45.
8. فریده سلیمانی، « ترس از مرگ با تکیه بر دیدگاه ابن سینا وملا صدرا»، حکمت سینوی (مشکوه النور)، ش 75، ص102.
9. Thanatology.
10. Death distress.
11. G. Rajabi, "The psychometric properties of death obsession scale in freshman undergraduate students", Journal Applied sciences, v9 ,p: 360.
12. A. M. Abdel-Khalek.," The structure and measurement of death obsession", Personality Indiv. Diffv4,p: 159.
13. Death obsession.
14. Death rumination.
15. Death dominance.
16. Death idea repetation.
17. Allport.
18. Intrinsic orientation.
19. Extrinsic orientation.
20. علی محمدزاده و محمود نجفی، «پیش بینی وسواس مرگ بر اساس سوگیرهای مذهبی: بررسی نقش جنسیت»، روان شناسی بالینی، ش2، ص66.
21. حمید رفیعی هنر و مسعود جان بزرگی، «رابطه جهت گیری مذهبی و خود مهارگری»، روان شناسی ودین، ش3(1)، ص 32.
22. Emmonse.
23. Eysenk.
24. A. F. Jorm and H. Christensen," Religiosity and personality: evidence for nonlinear associations", Personality and Individual Differences,v36,p: 1433-1441.
25. E.Egan et al," Eysenk personality scales and religiosity in a use outpatient sample", Personality and Individual differences. v 37,p: 1023-1031.
26. L. J. Francis and R. Bourke," personality and religion: applying cattles model among secondary school pupils", Current psychology, v22, p: 125-137.
27. Agreeableness.
28. Conscientiousness.
29. Neurticsm.
30.Y. M. Henningsgard and R. C. Arnau, "Relationships between religiosity and personality :A multivariate analysis", Personality and Individual differences,v 42,p: 703-708.
31.Saroglou.
32.V. Saroglo,"Religion and the five factors of personality: a meta-analytic review",Personality and Individual Differences,v32,p: 15-25.
33. مهدی عباسی ومسعود جان بزرگی، « رابطه ابعاد جهت گیری مذهبی با پایداری هیجانی»، روان شناسی ودین، ش3، ص 5- 18.
34.Y. Maltby and L. Day,"The reliability and validity of the death obsession scale among English university and adult samples",Personality and Individual Differences,v28,p: 695-700.
35.A. M. A bdel-khalk,"The structure and measurement of death obsession"Personality Indiv. Diff,v24, P: 159-165.
36علی محمد زاده ومحمود نجفی، همان.
37.Structural equation modeling(SEM).
38.حیدرعلی هومن، مدل یابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار لیزرل، ص 86.
39.Death obsession scale (DOS).
40.A. M. Abdel-khalk,"The structure and measurement of death obsession"Personality Indiv. Diff. v24, P: 159-165.
41.Goodness of fit index(GFI).
42.Adjusted Goodness of fit index(AGFI).
43.Comparative fit index(CFI).
44.Root mean square residual(RMSR).
45.محمد نریمانی و بتول احدی، آزمون های شخصیت، ص76.
46. ر.ک: مسعودجان بزرگی، بررسی اثر بخشی روان درمانگری کوتاه مدت با وبدون جهت گیری مذهبی بر مهار اضطراب و تنیدگی، پایان نامه دکتری.
47. ر.ک: میرتقی گروسی، رویکردهای نوین در ارزیابی شخصیت.
48.P. T. JR. Costa and R. R. Mc Crae, "personality in adulthood: a six year longitudinal study of self-reports and spouse rating on the NEO personality Inventory,"Journal of personality and social psychology,v54,p: 853-863.
49.غلامرضا چلبیانلو و میرتقی گروسی، «رابطه آزمون شخصیت پنج عاملیNEO-PI-R با آزمونSCL-90-R نگاهی به قابلیت آزمون نئو در ارزیابی سلامت روانی»،علوم رفتاری، ش4(1)، ص54.
50.محمدعلی بشارت، صدیقه زرپور، احسانبهرامی، رضا رستمی و محمد جواد میر دامادی، «مقایسه ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر(IBS) و افراد غیر مبتلا،روان شناسی بالینی،ش 5، ص12.
51.Gefen, D, Straub, D.W, & Boudreau, M.-C, Structural equation modeling and regression: Guidelines for research and practice. Communications of the Association for Information Systems, 7(7),p: 1-78.
52. Ibid.
53. Y. Maltby, and L. Day.
54. A. Abdel-Khalek, and D. Lester.
55 .A. Abdel-Khalek, and Al-Sabwah.
56. M. Falkenhain and P. J. Handal, " Religion, death, attitudes, and belief in after life in the elderly: Untangling the relationships", v 42, p: 67-76.
57. P. wink, J. Scott, Dose religiousness buffer against the fear of death and dying in late adulth? Finding from a longitudinal study. Journal of gerontology, v 60, p: 207-214.
58. Rocy and powels.
59. Individual personal meaning.
مناابع
اژه یی، جواد؛ و همکاران، « تعامل بین شخصیت و سبک های فرا انگیزشی در عملکرد شغلی»،علوم رفتاری،ش 3، 1388، ص 301-310.
بشارت، محمدعلی؛ و همکاران، « مقایسه ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر (IBS) و افراد غیر مبتلا»،روانشناسی بالینی، ش 5، 1389، ص 9-16.
جان بزرگی، مسعود، بررسی اثربخشی روان درمانگری کوتاه مدت با و بدون جهت گیری مذهبی بر مهار اضطراب و تنیدگی، پایان نامه دکتری، تهران، دانشگاه تربیت مدرس،1387.
چلبیانلو، غلامرضا؛ گروسی فرشی، میرتقی،« رابطه آزمون شخصیت پنج عاملی NEO-PI-R با آزمون SCL_90-R: نگاهی به قابلیت آزمون نئو در ارزیابی سلامت روانی»،مجله علوم رفتاری، ش 4، 1389، ص51-58.
حیدری، اسفندیار؛ و همکاران، « رابطة مذهب با اضطراب مرگ و هیجان خواهی»، روان شناسی، ش 13، 1388، ص325-341.
رفیعی هنر، حمید؛ جان بزرگی، مسعود،« رابطه جهت گیری مذهبی و خود مهارگری»،روان شناسی و دین،ش 3، 1389، ص31-.42.
سلیمانی، فریده،« ترس از مرگ با تکیه بر دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا»،حکمت سینوی (مشکوه النور)، ش 12، 1387، ص 75-102.
عباسی، مهدی؛ جان بزرگی، مسعود، « رابطه ابعاد جهت گیری مذهبی با پایداری هیجانی»،روان شناسی و دین، ش 3، 1389، ص5-18.
گروسی فرش، میرتقی،رویکردهای نوین در ارزیابی شخصیت، تبریز، جامعه پژو، 1380.
معتمدی، غلامحسین،انسان و مرگ؛ درآمدی بر مرگ شناسی، تهران، نشر مرکز، 1372.
محمدزاده، علی؛ نجفی، محمود، «پیش بینی وسواس مرگ بر اساس سوگیری های مذهبی: بررسی نقش جنسیت»،روان شناسی بالینی،ش 2، 1389، ص65-72.
محمدزاده، علی؛ اصغرزاده فرید، اسعد؛ عاشوری، احمد، « بررسی ساختار عاملی، روایی و اعتبار مقیاس مرگ،تازه های علوم شناختی،ش 41، 1388،ص1-7.
نریمانی، محمد؛ احدی، بتول،آزمون شخصیت، اردبیل، محقق اردبیلی، 1389.
هومن، حیدرعلی،مدل یابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار لیزرل، تهران،سمت،1387.
Abdel- khalek, A. M. (1998).The structure and measurement of death obsession.Personality Indiv. Diff, 24, p: 159-165.
Al- Sabwah, M. N. , Abdel-khalek, A. M. (2006). Religiosity and death distress in Arabic college students. Death studies, 30(4), P: 365-75.
Abdel-Khalek, A. M. and lester, D. (2003). Death obsession in Kuwaiti and American college studentsdeath studies, 27, p: 541-553
Costa, P. T. JR. , McCrae, R. R. (1981). Personality in adulthood: A six year longitudinal study of self-reports and spouse ratings on the NEO personality Inventory. Journal of personality and Social psychology,54 , p: 853-863.
Choen A. B. , Pierce, Y. D. Chambers, J. , Mead. R. , Gorvine,B. Y. , Harold, G. , Koenig, H. G. (2005). Intrinsic and extrinsic religiosity, belief in the after life, death anxiety, and life satisfaction in young Catholics and Protestants.Journal research personality,39, p: 307-324.
Egan, E. , Kroll, J. , Carey, K. , Johnson, M. , Erickson, P. (2004). Eysenck personality Scales and religiosity in a use outpatient sample. Personality and Individual differences, 37, p: 1023-31.
Francis, L. J. , Perason, P. R. (2001). Extraversion and religiosity, Journal of social psychology, 125, p: 269-270.
Francis, L. J. , Bourke, R. (2003). Personality and religion: applying cattel model among secondary school pupils, current psychology, 22, p: 125-137.
Falkenhain, M. Handal, P. J (2003). Religion, death, attitudes, and belief in afterlife in the elderly: Untangling the Relationship, 42, p: 67-76.
Gefen, D., Straub, D.W., & Boudreau, M.-C. (2000). Structural equation modeling and regression: Guidelines for research and practice. Communications of the Association for Information Systems, 7(7). P: 1-78.
Han S. , Qin,Y. , Ma, Y. (2010). Neurocognitive processes of linguistic cues related to death. Neuropsycholigia,48 , 3436-42.
Henningsgard, Y. M. , Arnau, R. C. (2008). Relationships between religiosity and personality: A multivariate analysis. Personality and individual Differences, 42, p: 703-798.
Koole, L. , Greenberg,Y. and pyszczynski, T. (2006). Introduction Science to the psychology of the soul.Current Direction in Psychological Science, 15, p:121-216.
Jorm, A. F. , Christansem, H. (2004). Religiosity and personality: evidence for nonlinear associations. Personality and Individual Differencess, 36, p: 1433 -41.
Maltby, Y. (1999). Personality Dimensions of religious orientation. Journal of Personality,p: 133,631 -40.
Maltby, Y. , Day, L. (2000). Religious orientation and death obsession.The Journal of Genetic psychology, 16, p: 122-24.
Maltby, Y. , Day, L. (2000). The reliability and validity of the death obsession scale among English university and adult samples. Personality and Individual Differences, 28, p: 695-700.
Madeson, B. K. (1988). History of psychology in meta- scientific perspective.North-Holland.
Rajabi, G. (2009). The psychometric properties of death obsession scale in freshman undergraduate students. Journal of Applied Sciences,9 , p: 360-365.
Saroglou, V. (2002). Religion and the Five Factors of personality: a meta-analytic review. Personality and Individual Differences, 32, p: 15-25.
Schmeichel, B. , Gailliot, M. T. , Filardo, E. , McGregor, L. , Gitter, S. (2009). Terror management theory and self-esteem revised: the roles of implicit and explicit self-esteem in mortality salience effects. Journal of personality and Social Psychology, 69, p: 1077-87
Wink,P. , Scott, J. (2005). Does religiousness buffer against the fear of death and dying in late adulthood? findings from a longitudinal study. Journal of gerontology,60, p: 207-214