روان‌شناسی و دین، سال پنجم، شماره چهارم، پیاپی 20، زمستان 1391، صفحات 23-40

    بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره‌ای (TA) مذهب‌محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    نجمه حمید / دانشیار گروه روان‌شناسی بالینی دانشگاه شهيد چمران اهواز / n.hamid@scu.ac.ir
    مصطفی دهقانی / دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره خانواده دانشگاه شهید چمران اهواز / dehghani001@gmail.com
    چکیده: 
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای مذهب محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی بوده است. طرح این پژوهش از نوع تجربی، پیش آزمون ـ پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری بوده است. از میان زوج های با مشکلات خانوادگی و تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره‌ی محقق، و با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد سی زوج انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه‌ی 45 دقیقه ای تحت آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای مذهب محور قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش عبارت بود از: 1. مقیاس عشق و علاقه؛ 2. پرسش نامه‌ی احترام به همسر؛ 3. پرسش نامه‌ی رضایت زناشویی  اینریچ. داده های حاصل، با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده آشکار ساخت که میان گروه آزمایش و کنترل، از لحاظ میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی تفاوت معنا  داری وجود دارد (001/0>P)؛ یعنی میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی در گروه آزمایش، به گونه ای معنا دار، بالاتر از پیش آزمون و گروه کنترل بوده است.  این نتایج، همچنان در دوره‌ی پیگیری به گونه ای معنا دار پایدار بوده است (001/0>p).
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Inquiry into the Effectiveness of the Course of Religion-Based Transactional Analysis (TA) on the Degree of Love, Affection, and Respect to the Spouse and on Marriage Satisfaction
    Abstract: 
    The present paper aims at investigating the effectiveness of the course of religion-based transactional analysis on the degree of love, affection, and respect to the spouse and on marriage satisfaction. From among the spouses who have family and marital problems and who visited researcher's counseling center, thirty spouses were selected through available sampling and were divided into two groups: experimental and control. The experimental groups attended an eight-session course of learning transactional analysis but the control group did not take part in this course. A measurement scale of love and affection, a questionnaire about respect to spouse, and Enrich's questionnaire of marriage satisfaction were used in this research. The results show that there was a significant difference between the experimental group and control group in terms of degree of love, affection and respect to the spouse and concerning marriage satisfaction (R
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    در ميان انسان‌ها نياز و تمايل فراواني به تعامل و برقراري ارتباط با ديگران وجود دارد. انسان به ‌اين دليل درگير ارتباط مي‌شود تا هويت يابد؛ با ديگران پيوند برقرار كند؛ و امكانات موجود را كشف و مشكلات خود را رفع كند (Wood, 2006). ارتباط مؤثر، موجب شكوفايي و بهبود كيفيت روابط بين افراد مي‌شود. ‌اين در حالي است كه ارتباطات غيرمؤثر مانع شكوفايي انسان مي‌شود و روابط را تخريب مي‌سازد. ارتباط، سراسر زندگي انسان را دربرگرفته است؛ انسان به‌كمك ارتباط زنده مي‌ماند؛ رشد و تكامل مي‌يابد و سعادت و خوشبختي وي تا حد زيادي به چگونگي ارتباط برقرار كردن او با ديگران بستگي دارد (سياوشي و نوابي‌نژاد، 1384). ارتباطات يكي از قديمي‌ترين و بهترين برون‌دادهاي انسان است كه موجب تداوم زندگي و كمك گرفتن از ديگران در گذشته و اكنون است (Mohammadi, esmaeily, Nik, 2010, p. 1490-1492).
    ازدواج مهم‌ترين و اساسي‌ترين رابطة بشري توصيف شده است؛ زيرا ساختار اوليه براي بنا نهادن رابطة خانوادگي و تربيت كردن نسل آينده را فراهم مي‌سازد (Larson, & Holman, 1994, p. 228-237). ارتباط بين زن و شوهر، به‌عنوان طولاني‌ترين نوع ارتباط، همواره كانون توجه بوده است. ‌اين ارتباط، فرايندي است كه طي آن زن و شوهر به‌صورت كلامي ‌و غيركلامي به تبادل احساسات و افكار مي‌پردازند (نوابي‌نژاد، 1377، ص 81). ارتباط كارآمد ميان زن و شوهر، اساسي‌ترين جنبه براي عملكرد مطلوب در خانواده به شمار مي‌آيد (تركان و همكاران، 1385). خانواده را به مؤسسه يا نهاد اجتماعي تعريف كرده‌اند كه از پيوند زناشويي زن و مرد شكل مي‌گيرد. از جمله مظاهر زندگي اجتماعي انسان، وجود تعامل سالم و سازنده ميان انسان‌ها و برقرار بودن عشق به هم‌نوع و ابراز صميميت و همدلي است (Edalati, & Redzuaun, 2010, p. 132-137). عشق مهم‌ترين عامل در انتخاب زوج است؛ زيرا عشق صرف‌نظر از جنبه‌هاي رومانتيك و جنسي آن، شامل استعداد فرد براي پذيرش تعهد نسبت‌به ديگران مي‌باشد. گاهي ‌اين تعهد مستلزم از‌خودگذشتگي و فداكاري است.‌ اين نوع عشق كه باعث موفقيت در زندگي زناشويي است، هنگامي‌ مي‌تواند بروز كند كه شخص عميقاً قادر به محبت كردن، احترام گذاشتن، رسيدگي و قبول مسئوليت در برابر ديگران باشد (عبدالملكي، 1387).
    در منابع اسلام نيز بر لزوم محبت و توجه به همسر تأكيد شده است. خداوند سبحان در قرآن چنين مي‌فرمايد:
    از نشانه‌هاي خدا ‌اين است كه از جنس خودتان براي شما همسراني آفريد تا در كنار آنان به سكون و آرامش درآييد و بين شما دوستي و مودت قرار داد. به‌درستي كه در ‌اين كار، نشانه‌اي است براي افرادي كه اهل تفكر و ‌انديشه‌اند (روم: 21).
    دپاول مي‌گويد كه تعامل ارتباط صحيح در بين اعضاي خانواده، سبب‌ ايجاد همدلي، علاقه و صميميت، و درك احساسات يكديگر مي‌شود (DePaul, 2006, p. 382-680).
    يافته‌هاي فيشر نشان داد كه بين عشق و رضايت زناشويي، رابطة مثبت معنا‌داري وجود دارد (Fisher, 2006, p. 87-115). يكي از جنبه‌هاي بسيار مهم يك نظام زناشويي، رضايتي است كه همسران در ازدواج تجربه مي‌كنند (Taniguchi, 2006, p. 253-256). عشق به همسر، زيربناي رضايت از زندگي را تشكيل مي‌دهد و رضايت زناشويي، حاصل رابطة زناشويي عاشقانة كنوني فرد است (Edalati, & Redzuaun, 2010, p. 132-137). پژوهشگران، هنگام مطالعة رضايت زناشويي دريافتند كه رضايت زناشويي، در طي مراحل اولية زندگي (ازدواج) افزايش مي‌يابد و در طول ده تا بيست سال بعد، رو به كاهش مي‌رود (Huber, et al, 2010, p. 347-456).
    رضايت يك فرد از زندگي زناشويي، به‌منزلة رضايت وي از خانواده محسوب مي‌شود. همچنين رضايت از خانواده، به‌مفهوم رضايت از زندگي است و در نتيجه، تسهيل در امر رشد و تعالي و پيشرفت مادي و معنوي جامعه را در پي خواهد داشت (Ahmadi, et al, 2010, p. 682-687). موريسن در پژوهش خود نشان داد كه ارتباط ميان‌فردي همراه با سطح توجه و علاقة بالا، با كيفيت روابط زناشويي ارتباط مثبت دارد (Morrison, 2000, p. 25-37). كرادوك دربارة مقوله‌هاي مؤثر بر رضايت زناشويي تحقيق كرده و به ‌اين نتيجه رسيده است كه زوج‌هايي كه سازگاري، هم‌بستگي، انعطاف‌پذيري و ارتباط غني‌تري داشته‌اند، از رضايت زناشويي بيشتري برخوردار بوده‌اند (Craddoc, 2007, p. 11-16).
    از عوامل مؤثر بر رضايت زناشويي، احترام به همسر است. بررسي اثرات رواني علاقه و احترام  بر زندگي، از جهات مختلف داراي اهميت است؛ از جمله ‌اينكه نظريه‌پردازان بزرگ همچون مزلو، راجرز، راتر، ماري، اريك فرام، و هورناي نياز به احترام و محبت را از مهم‌ترين نيازهاي رواني انسان برشمرده‌اند (شولتز، 2005، ص 244ـ174). دپاول برخي از ويژگي‌هاي خانوادة داراي عملكرد مطلوب را ‌اين‌گونه عنوان مي‌كند: تعامل ارتباطي باز؛ كنترل و مهار فشارهاي روحي رواني به‌طور مؤثر؛ همدلي؛ رهبري؛ ابراز محبت و علاقه؛ احترام به همسر؛ و مسئوليت‌پذيري شخصي.
    خانواده‌درمانگران، اغلب بيان مي‌كنند كه ارتباطات ضعيف در درون خانواده، موجب مشكلات خانوادگي شديد، شكست در حل مشكلات، فقدان عشق و صميميت، و جدا شدن زوجين مي‌شود (Peterson & Gfeen, 2009). شكست و ضعف در برقراري ارتباط، يكي از رايج‌ترين مشكلاتي است كه همسران ناراضي گزارش مي‌دهند. همچنين دشواري‌هاي ارتباطي، تنها علت اختلافات زناشويي نيست؛ اما مشخص‌كنندة روابط پريشان است و مشكلات را تشديد مي‌كند (عزيزي، 1386).
    يكي از مؤثرترين نظريه‌هاي روان‌شناختي كه به حل مشكلات روابط انساني مي‌پردازد، نظرية تحليل رفتار متقابل (تحليل ارتباط محاوره‌اي) برن است (Murakamia et al, 2006, p. 164-167). اين نظريه در زمينه‌هايي كه به درك افراد، روابط بين‌فردي و ارتباطات نياز باشد، به كار مي‌رود (Stewart & Joines, 2009, p. 63). تحليل ارتباط محاوره‌اي، يك روان‌شناسي اجتماعي و نيز روشي براي بهبود بخشيدن به ارتباطات است و در حقيقت، يك نظرية جهاني ارتباط براي انواع گوناگون فرهنگ‌هاست (Chapman, 2007). نظرية تحليل ارتباط محاوره‌اي، يكي از نظرياتي است كه به روابط بين‌‌فردي و واكنش‌هاي متقابل افراد با يكديگر بسيار توجه دارد و در زمينة مسائل بين‌فردي، راهكارهايي ارائه داده است.
    در برنامة آموزش تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور ـ كه هدف اصلي آن، آگاهي از حالات نفساني و ‌ايجاد ارتباط سالم و سازنده با خدا، خود و جامعه (محيط اطراف) است ـ مانند ديگر شيوه‌هاي مذهب‌محور، طي جلسات درمانگري به بيمار كمك مي‌شود تا اعتقادات معنوي و باورهاي ديني خود را تقويت كند و به نظم جهان هستي، وجود قدرت مطلق پروردگار و رحمت الهي توجه كرده، بر آن تمركز نمايد. تقويت «خود الهي‌گونه»، تجربة ديني و نيايش، موجب‌ ايجاد احساس ارتباط اجتماعي فرد با خدا مي‌شود. ‌اين ارتباط، از جهاتي شبيه به ارتباط با انسان‌هاست كه موجب خشنودي فرد در زندگي با مردم، و همچنين در زندگي زناشويي مي‌شود. از جمله مفاهيم مطرح در تحليل ارتباط محاوره‌اي، درك، همدلي، مسئوليت‌پذيري و رضايت است (Stewart & Joines, 2009, p:63). در نتيجة آموزش تحليل ارتباط محاوره‌اي، افراد توانايي بالايي براي بهبود در روابط و تعاملات خود كسب مي‌كنند و در نتيجه، رضايت بيشتري از روابط زناشويي خويش خواهند داشت. كنگ در پژوهش خود به ‌اين نتيجه دست يافت كه الگوي ارتباط سازندة متقابل، يكي از حفاظت‌كننده‌ترين عوامل در برابر استرس، و زمينه‌ساز ‌ايجاد رضايت و پايداري زناشويي است (Kong, 2005, p. 991-995).
    كيم و ديگران در پژوهش خود نشان دادند كه عمل به باورهاي ديني، با هيجان‌ها و عواطف مثبت، مانند خوش‌خلقي، شادكامي، مهرباني، اعتماد به‌نفس، توجه و آرامش، رابطة مثبت دارد (Kim, & Others, 2004, p. 17). حميدي‌پور و همكاران (1389) در پژوهشي، به بررسي تأثير زوج‌درماني گروهي مبتني بر بخشش بر رضايت زناشويي پرداختند. نتايج نشان داد كه گروه آزمايش در مقايسه با گروه كنترل، هم در رضايت زناشويي و هم در مهارت بخشش، در مرحلة پيگيري، پيشرفت معنا‌داري داشته است. نظري و همكاران (1390) به بررسي مقايسة اثربخشي زوج‌درماني شناختي رفتاري غني‌شده و زوج‌درماني تلفيقي رفتاري در افزايش رضايت زناشويي پرداختند. نتايج نشان داد كه هر دو شيوه بر افزايش رضايت زناشويي مؤثر بوده‌اند. نتايج پژوهش روحاني و معنوي‌پور (1387) كه به بررسي رابطة عمل به باورهاي ديني با شادكامي ‌و رضايت زناشويي پرداخته‌اند، نشان داد كه دين‌داري و شادكامي‌ با رضايت زناشويي، همبستگي مثبت معنا‌داري دارند. مولينز و همكاران در پژوهشي به بررسي رابطة عمل به باورهاي ديني با رضايت زناشويي و شادكامي ‌پرداختند. يافته‌ها حاكي از ‌اين بود كه دين‌داري به‌گونه‌اي معنادار با ميزان عشق و محبت و شادكامي‌همسران همبستگي دارد (Mullins, et al, 2001, p. 43-67). جانسون و همكاران در مطالعة خود به‌ اين نتيجه دست يافتند كه دين موجب كاهش تعارضات زناشويي و بهبود سلامت روان زوجين مي‌شود (Johnson et al, 2005, p. 15-27).
    در پژوهشي، به مقايسة اثربخشي گروه‌درماني شناختي رفتاري همراه با توصيه‌هاي مذهبي و گروه‌درماني شناختي رفتاري كلاسيك بر كيفيت ارتباط زناشويي بانوان پرداخته شد. نتايج حاكي از آن بود كه اثربخشي گروه درماني شناختي رفتاري همراه با توصيه‌هاي مذهبي، در مقايسه با گروه‌درماني شناختي رفتاري كلاسيك، در افزايش كيفيت ارتباط زناشويي بانوان، به‌گونه‌اي معنادار مؤثر بوده است (زادهوش و همكاران ،1390). بوهولست (2003، به نقل از شفيع‌آبادي، 1389) تأثير گروه‌درماني TA را بر رضايت زناشويي بررسي كرد و به نتايج معنا‌داري دست يافت. در پژوهش‌هاي همامسي (2005)، كورت و دوران (2005) و برابري (2002) اثربخشي درمان TA بر رضايت زناشويي، معنادار بوده است.
    همان‌گونه كه از مطالعات برمي‌آيد، خانواده نخستين و محكم‌ترين نهاد اجتماعي است كه طي ساليان سال پايدار مي‌ماند. يكي از دلايل بروز تعارضات زناشويي و مشكلات زوجين، عدم برخورداري زوج‌ها از مهارت‌هاي ارتباطي است. با توجه به پيشينة يادشده دربارة تأثير تحليل ارتباط محاوره‌اي بر زندگي زناشويي، و ازآنجا‌كه عدم ارتباط صحيح، در اغلب موارد موجبات طلاق و جدايي زوج‌ها را فراهم مي‌كند و با عنايت به نقش بنيادي مذهب و دين‌داري در زندگي زناشويي و رابطة زوجين،‌ بر آن شديم تا اثربخشي آموزش تحليل ارتباط محاوره‌اي را بر ميزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي مورد مطالعه قرار دهيم.
    مجموعه‌اي غني، اما پيچيده از روابط بين پس‌زمينة خانوادگي و زندگي مذهبي و روحاني وجود دارد (Ellison, et al, 2010, p. 538–551). شركات، پس از انجام مطالعات خود به‌ اين نتيجه دست يافت كه اختلافات ديني بين اعضاي خانواده موجب بروز مشكلاتي براي ادامه زندگي زناشويي مي‌شود كه ‌اين مسئله خود به كاهش رضايت زناشويي و افزايش تعارضات و اختلافات زناشويي و نيز طلاق مي‌انجامد (Sherkat, 2004, p. 47-55).
    پژوهش‌ها نشان مي‌دهند كه بين باورهاي ديني و رضايت زناشويي، رابطة مثبت معنا‌داري وجود دارد (Mullins, et al, 2001, p. 43-67؛ نيكويي و سيف، 1384). جريگان و ناك (نقل از: روحاني و معنوي‌پور، 1388) در پژوهش خود به ‌اين نتيجه رسيدند كه دين بهترين عامل ثبات و پايداري در ازدواج و زندگي زناشويي است. در طول سال‌هاي اخير، پژوهش‌هاي مختلفي در زمينة رابطة مذهب و متغيرهاي زندگي زناشويي صورت گرفته است (روحاني و معنوي‌پور،1388؛ Giblin, 1994, p. 48-53؛Mullins, 2001, p. 43-67 ). ماهوني و همكاران در پژوهش‌هاي خود به ‌اين نتيجه رسيدند كه عمل به باورهاي ديني موجب مشاركت كلامي، افزايش شادكامي، كاهش چشمگير پرخاشگري كلامي ‌و تعارض‌ها و اختلافات زناشويي شده و در نهايت، سبب فزوني رضايت زناشويي گرديده است (Mahoney, & Others, 2002, p. 17). ماهني و ديگران به بررسي نقش سازه‌هاي دوري و نزديكي مذهبي در كنش‌هاي زناشويي پرداختند (Mahoney, et al, 2003, p. 321-338). نتايج حاكي از آن بود كه هم در زنان و هم در مردان، متغيرهاي سازه‌هاي نزديكي به مذهب، مستقيماً در انسجام ازدواج منعكس مي‌شود و با سازگاري كلي‌تر در ازدواج، منافع دريافتي، تعارضات زناشويي كمتر، همكاري و نزديكي كلامي ‌بيشتر، استفادة كمتر از پرخاشگري كلامي‌ و به بن‌بست نرسيدن در مواقع عدم توافق، همبستگي دارد.
    روش پژوهش
    پژوهش حاضر، يك طرح آزمايشي با پيش‌آزمون ـ پس‌آزمون و پيگيري با گروه كنترل بود. در ‌اين طرح، يك گروه آزمايش و يك گروه كنترل وجود دارد. پيش از اجراي آموزش تحليل ارتباط محاوره‌اي (TA) مذهب‌محور، آزمون‌هاي عشق و علاقه، احترام به همسر، و رضايت زناشويي، به‌عنوان پيش‌آزمون از هر دو گروه آزمايش و كنترل گرفته شد. سپس به گروه آزمايش، تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور آموزش داده شد؛ اما گروه كنترل هيچ مداخله‌اي دريافت نكردند. پس از اتمام دورة آموزش، از هر دو گروه پس‌آزمون به عمل آمد. آزمون پيگيري نيز پس از گذشت سه ماه از اجراي پس‌آزمون، روي هر دو گروه اجرا شد.
    جامعه، نمونه و روش نمونه‌گيري: جامعة پژوهش حاضر، همة زوج‌هاي با مشكلات خانوادگي مراجعه‌كننده به مركز مشاورة محقق در سال90-1389 مي‌باشند. به‌منظور انتخاب نمونه از ميان اين زوج‌ها، با استفاده از نمونه‌گيري در دسترس و در نظر گرفتن متغيرهاي موردنظر پژوهش، مانند طول مدت ازدواج، وضعيت اجتماعي- اقتصادي، و اجراي پرسش‌نامة عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي، تعداد سي زوج انتخاب، و به‌طور تصادفي به دو گروه آزمايش و كنترل تقسيم شدند.
    روند اجراي پژوهش: پس از مشخص شدن نمونة مورد بررسي بر اساس مراجعة زوج‌ها و انجام مصاحبه و اجراي پرسش‌نامه‌هاي عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي از همة زوج‌هاي انتخاب‌شده، براي گروه آزمايش و گروه كنترل، پيش‌آزمون عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي برگزار شد. سپس هريك از زوج‌هاي گروه آزمايش، با هم به مدت هشت جلسة 45 دقيقه‌اي تحت آموزش تحليل ارتباط محاوره‌اي قرار گرفتند. بلافاصله بعد از پايان مداخله، از هر دو گروه آزمايش و كنترل، پس‌آزمون در متغيرهاي مورد مطالعه به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه نيز آزمون پيگيري اجرا شد.
    ابزار پژوهش: در‌اين پژوهش، از سه ابزار استفاده شد كه عبارت‌اند از:
    الف) مقياس عشق و علاقه: ‌اين پرسش‌نامه توسط دانش و حيدريان (1385) ساخته شده است كه عشق و علاقه به همسر را مي‌سنجد. ‌اين پرسش‌نامه، برگرفته از پرسش‌نامة معيار عشق ـ كه در دانشگاه نورس‌استرن بوستون تهيه شده ـ و آزمون ارزيابي ميزان علاقة همسر بارون و رابرت است. پرسش‌نامة يادشده داراي پانزده ماده است كه هر ماده بر روي يك طيف پنج‌درجه‌اي از نوع ليكرت نمره‌گذاري مي‌شود. پايين‌ترين نمرة آزمودني در هر پرسش 1، و بالاترين نمره در كل پرسش‌نامه، 75 امتياز است. روايي ‌اين پرسش‌نامه توسط دكتر عصمت دانش، دكتر حيدرعلي هومن، دكتر ‌هادي بهرامي، دكتر غلامرضا نفيسي و دكتر حسين رضابخش مطالعه گرديد و مناسب تشخيص داده شد (دانش و حيدريان، 1385). براي تعيين پايايي (اعتبار) پرسش‌نامه نيز از طرح آزمايشي پرسش‌نامه بر روي يك گروه شانزده نفري از زنان و مردان اجرا شد و آلفاي كرونباخ آن 98/0 به ‌دست آمد (همان). پايايي (اعتبار) اين پرسش‌نامه در پژوهش حاضر، با استفاده از روش آلفاي كرونباخ، 91/0 به دست آمده است.
    ب) پرسش‌نامة احترام به همسر: اين پرسش‌نامه توسط دانش و حيدريان (1385) ساخته شده است كه احترام به همسر را مورد سنجش قرار مي‌دهد. ‌اين پرسش‌نامه بر پاية ارزش قائل شدن براي امور زير ساخته شده است: 1. صحبت‌ها؛ 2. افكار؛ 3. نيازهاي جسماني؛ 4. نيازهاي رواني؛ 5. حساسيت‌هاي رواني؛ 6. غم‌ها و شادي‌ها؛ 7. وسايل و اشياي مربوطه؛ 8. محترمانه رفتار كردن با همسر؛ 9. افكار و احساسات دروني، مبني بر احترام يا عدم احترام به همسر. اين پرسش‌نامه داراي 47 ماده است كه هر ماده بر روي يك طيف پنج‌درجه‌اي از نوع ليكرت نمره‌گذاري مي‌شود. پايين‌ترين نمرة آزمودني در هر پرسش 1، و بالاترين نمره در كل پرسش‌نامه، 235 امتياز است. براي تعيين پايايي (اعتبار)، طرح پيش‌آزمايشي پرسش‌نامه، بر روي يك گروه شانزده نفري، شامل هشت نفر زن و هشت نفر مرد، اجرا شد و آلفاي كرونباخ آن 97/0 به دست آمد. در‌ اين پژوهش، پايايي (اعتبار) ‌اين پرسش‌نامه در پژوهش حاضر، با استفاده از روش آلفاي كرونباخ، 86/0 محاسبه شده است.
    ج) پرسش‌نامة رضايت زناشويي انريچ: اين پرسش‌نامه به‌مثابه يك ابزار معتبر، در پژوهش‌‌هاي متنوعي براي سنجش رضايت زناشويي استفاده شده است. اولسون و اولسون (1997) كه از اين پرسش‌‌نامه براي بررسي رضايت زناشويي استفاده كردند، معتقدند ‌اين مقياس به تغييراتي كه در طول دورة حيات آدمي ‌رخ مي‌دهد، مربوط مي‌شود و در ‌اين خصوص، به تغييراتي كه در خانواده به وجود مي‌آيد نيز حساس است.‌ اين پرسش‌نامه داراي 115 ماده مي‌باشد و از دوازده خرده‌مقياس تشكيل شده است. در ‌اين پژوهش، از فرم كوتاه ‌اين پرسش‌نامه كه شامل 47 پرسش مي‌باشد و توسط سليمانيان (1373) اعتباريابي شده است، استفاده گرديد، كه همان دوازده خرده‌مقياس را شامل مي‌شود. اين خرده‌مقياس‌ها عبارت‌اند از: 1. تحريف آرماني؛ 2. رضايت زناشويي؛ 3. مسائل شخصيتي؛ 4. ارتباط؛ 5. حل تعارض؛ 6. مديريت مالي؛ 7. اوقات فراغت؛ 8. رابطة جنسي؛ 9. فرزندان؛ 10. خانواده و دوستان؛ 11. نقش‌هاي مساوات‌طلبي؛ 12. جهت‌گيري مذهبي. براي هريك از ماده‌هاي ‌اين پرسش‌نامه، پنج گزينه به‌صورت طيف ليكرت منظور شده است كه از 1 تا 5 نمره‌گذاري مي‌شوند. پايايي ‌اين پرسش‌نامه در يك گروه يازده نفري با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ، 95/0 محاسبه شد كه نشان‌دهندة اعتبار بالاي ‌اين پرسش‌نامه است (سليمانيان، 1373). همچنين در پژوهشي ديگر، پايايي ‌اين پرسش‌نامه به روش آلفاي كرونباخ، 92/0 محاسبه گرديد (عطاري و ديگران، 1386). پايايي (اعتبار) اين پرسش‌نامه در پژوهش حاضر، با استفاده از روش آلفاي كرونباخ، 95/0 به دست آمد.
    يافته‌هاي پژوهش
    در پژوهش حاضر، براي‌آزمون فرضيه‌ها وتعيين معنا‌داري تفاوت بين نمره‌هاي گروه آزمايش و كنترل در متغيرهاي عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي، از روش تجزيه و تحليل كواريانس چند‌متغيري (MANCOVA) استفاده شد. جدول 1، ميانگين و انحراف معيار نمره‌هاي عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي آزمودني‌هاي دو گروه آزمايش و كنترل را در مراحل پيش‌آزمون، پس‌آزمون و پيگيري نشان مي‌دهد.
    جدول 1. ميانگين و انحراف معيار نمره‌هاي عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي آزمودني‌هاي دو گروه آزمايش و كنترل، در مراحل پيش‌آزمون، پس‌آزمون و پيگيري
    مرحله    شاخص‌هاي آماري
    گروه‌ها    عشق و علاقه    احترام به همسر    رضايت زناشويي
            ميانگين    انحراف معيار    ميانگين    انحراف معيار    ميانگين    انحراف معيار
    پيش‌آزمون    آزمايش    12/25    81/3    08/98    14/2    46/49    83/2
        كنترل    44/26    97/1    13/99    66/1    21/51    35/2
    پس‌آزمون
        آزمايش    03/69    23/1    16/192    49/3    12/125    21/2
        كنترل    97/25    66/2    02/111    12/4    12/59    96/1
    پيگيري    آزمايش    87/70    45/2    25/199    65/4    47/126    99/2
        كنترل    12/27    06/3    23/107    26/2    23/60    45/3
    همان‌گونه‌كه در جدول 1 ديده مي‌شود، ميانگين و انحراف معيار نمرة عشق و علاقه در مرحلة پيش‌آزمون، براي گروه آزمايش به‌ترتيب 12/25 و 81/3 و براي گروه كنترل 44/26 و 97/1 است. ميانگين و انحراف معيار نمرة عشق و علاقه در مرحلة پس‌آزمون، براي گروه آزمايش به‌ترتيب 03/69 و 23/1 و براي گروه كنترل 97/25 و 66/2 است. در مرحلة پيگيري نيز ميانگين و انحراف معيار نمرة عشق و علاقه، براي گروه آزمايش به‌ترتيب 87/70 و 45/2، و براي گروه كنترل 12/27 و 06/3 مي‌باشد؛ يعني نمرة عشق و علاقة گروه آزمايش در پس‌آزمون، نسبت‌به پيش‌آزمون و گروه كنترل افزايش يافته است و ‌اين افزايش، در مرحله پيگيري همچنان ادامه داشت.
    همچنين ميانگين و انحراف معيار نمرة احترام به همسر در مرحلة پيش‌آزمون براي گروه آزمايش به‌ترتيب 08/98 و 14/2 و براي گروه كنترل 13/99 و 66/1 است. ميانگين و انحراف معيار نمرة احترام به همسر در مرحلة پس‌آزمون، براي گروه آزمايش به‌ترتيب 16/192 و 49/3 و براي گروه كنترل 02/111 و 12/4 است. در مرحلة پيگيري نيز ميانگين و انحراف معيار نمرة احترام به همسر، براي گروه آزمايش به‌ترتيب 25/199 و 65/4 و براي گروه كنترل 23/107 و 26/2 مي‌باشد؛ يعني نمرة احترام به همسر گروه آزمايش در پس‌آزمون، نسبت‌به پيش‌آزمون و گروه كنترل افزايش يافته است و ‌اين افزايش، در مرحلة پيگيري همچنان ادامه داشت.
    همچنين ميانگين و انحراف معيار نمرة رضايت زناشويي در مرحلة پيش‌آزمون، براي گروه آزمايش به‌ترتيب 46/49 و 83/2 و براي گروه كنترل 21/51 و 35/2 است. ميانگين و انحراف معيار نمرة رضايت زناشويي در مرحلة پس‌آزمون، براي گروه آزمايش به ترتيب 12/125 و 21/2 و براي گروه كنترل 12/59 و 96/1 است. در مرحلة پيگيري نيز ميانگين و انحراف معيار نمرة رضايت زناشويي، براي گروه آزمايش به ترتيب 47/126 و 99/2 و براي گروه كنترل 23/60 و 45/3 مي‌باشد؛ يعني نمرة رضايت زناشويي گروه آزمايش در پس‌آزمون، نسبت‌به پيش‌آزمون و گروه كنترل افزايش يافته است و ‌اين افزايش در مرحلة پيگيري همچنان ادامه داشت.
    در ‌اين پژوهش، پيش از تحليل داده‌ها براي بررسي همگني واريانس متغيرها، از آزمون لوين استفاده شد. جدول 2، آزمون همگني واريانس‌هاي لوين را در گروه‌هاي آزمايش و كنترل، بر اساس متغيرهاي عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي نشان مي‌دهد.
    جدول 2. آزمون همگني واريانس‌هاي لوين در گروه‌هاي آزمايش و كنترل،
    بر اساس متغيرهاي عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي در مرحلة پيش‌آزمون
    متغيرها    درجة آزادي (1)    درجة آزادي كامل    نسبت F    سطح P
    عشق و علاقه    1    28    457/7    11/0
    احترام به همسر    1    28    197/1    25/0
    رضايت زناشويي    1    28    108/0    73/0
    همان‌گونه‌كه در جدول 2 ديده مي‌شود، نتايج آزمون همگني واريانس‌هاي گروه‌هاي آزمايش و كنترل در رابطه با متغيرهاي وابسته نشان مي‌دهد كه نسبت پيش‌آزمون و پس‌آزمون متغيرهاي عشق و علاقه، رضايت زناشويي و احترام به همسر، معنا‌دار نيست. بنابراين واريانس‌هاي گروه آزمايش و كنترل، يك‌سان است. ‌اين يافته به پژوهشگر اجازه مي‌دهد تا فرض كند كه واريانس‌ها برابر هستند.
    جدول 3، نتايج حاصل از تجزيه و تحليل مانكوا را بر روي ميانگين نمره‌هاي پس‌آزمون عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشوييِ آزمودني‌هاي گروه آزمايش و كنترل با كنترل پيش‌آزمون نشان مي‌دهد.
    جدول 3. نتايج حاصل از تجزيه و تحليل مانكوا بر روي ميانگين نمره‌هاي‌ پس‌آزمون عشق و علاقه، 
    حترام به همسر و رضايت زناشوييِ آزمودني‌هاي گروه آزمايش و كنترل با كنترل پيش آزمون
    نام آزمون    مقدار    F    df فرضيه    df خطا    سطح معنا‌داري (P)
    اثر پيلايي    453/0    634/7    3    23    001/0
    لامبداي ويلكز    527/0    634/7    3    23    001/0
    اثر هتلينگ    766/0    634/7    3    23    001/0
    بزرگ‌ترين ريشه روي    766/0    634/7    3    23    001/0
    مندرجات جدول 3 نشان مي‌دهد كه بين گروه آزمايش و كنترل، از لحاظ متغيرهاي وابسته در سطح 001/0>p تفاوت معنا‌داري وجود دارد. بر‌ اين اساس مي‌توان بيان داشت كه حداقل در يكي از متغيرهاي وابسته (عشق و علاقه، رضايت زناشويي و احترام به همسر)، بين دو گروه تفاوت معنا‌داري وجود دارد. جهت پي بردن به‌ اين تفاوت، سه تحليل كواريانس در متن مانكوا انجام گرفت كه نتايج آن در جدول 3 وجود دارد.
    جدول 4، نتايج حاصل از تحليل كواريانس در متن مانكوا را بر روي ميانگين نمره‌هاي پس‌آزمون عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشوييِ آزمودني‌هاي گروه‌هاي آزمايش و كنترل نشان مي‌دهد.
    جدول 4. نتايج حاصل از تحليل كواريانس در متن مانكوا
    بر روي ميانگين نمره‌هاي پس‌آزمون عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشوييِ آزمودني‌هاي گروه‌هاي آزمايش و كنترل
    متغير وابسته    مجموع مجذورات    df    ميانگين مجذورات    F    سطح معناداري (P)
    عشق و علاقه    37/473    1    37/473    96/17    001/0
    احترام به همسر    09/561    1    09/561    21/19    001/0
    رضايت زناشويي    71/593    1    71/593    908/19    001/0
    با توجه به مندرجات جدول 4 ديده مي‌شود كه تفاوت بين گروه‌هاي آزمايش و كنترل در پس‌آزمون، از لحاظ متغيرهاي عشق و علاقه، رضايت زناشويي و احترام به همسر در سطح 001/0>p معنا‌دار است. بر ‌اين اساس مي‌توان بيان داشت كه روش تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور (TA) باعث افزايش ميزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي گروه آزمايش در مقايسه با گروه كنترل شده است.
    جدول 5، نتايج حاصل از تحليل كواريانس در متن مانكوا را بر روي ميانگين نمره‌هاي پيگيري عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشوييِ آزمودني‌هاي گروه‌هاي آزمايش و كنترل با كنترل پيش‌آزمون نشان مي‌دهد.
    جدول 5. نتايج حاصل از تحليل كواريانس در متن مانكوا بر روي ميانگين نمره‌هاي پيگيري عشق و علاقه،
    احترام به همسر و رضايت زناشوييِ آزمودني‌هاي گروه‌هاي آزمايش و كنترل با كنترل پيش‌آزمون
    متغير وابسته    مجموع مجذورات    df    ميانگين مجذورات    F    سطح معنا‌داري (P)
    عشق و علاقه    261/492    1    261/492    92/16    001/0
    احترام به همسر    197/735    1    197/735    97/17    001/0
    رضايت زناشويي    121/843    1    121/843    302/22    001/0
    چنان‌كه در جدول 5 ديده مي‌شود، تفاوت بين گروه‌هاي آزمايش و كنترل در مرحلة پيگيري، از لحاظ متغيرهاي عشق و علاقه، رضايت زناشويي و احترام به همسر در سطح 001/0>p معنا‌دار است. بر‌ اين اساس مي‌توان بيان داشت كه روش تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور (TA) باعث افزايش ميزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي گروه آزمايش در مرحلة پيگيري سه‌ماهه شده است.
    بحث و نتيجه‌گيري
    خانواده جوهره‌اي زنده و در حال تغيير است كه با استفاده از اعضاي خويش و در جريان ارتباط دائمي‌ تعاملي طرح‌دار با يكديگر، يك كل را سازمان‌دهي مي‌كند و در طول زمان و مكان گسترش مي‌يابد. خانواده شبكه‌اي از روابط درهم‌تنيده است كه از پيوند مرد و زن بنا شده است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشي آموزش تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور بر ميزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي انجام شد. يافته‌ها نشان داد كه تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور باعث افزايش ميزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضايت زناشويي در گروه آزمايش، در مقايسه با گروه كنترل‌شده و ‌اين نتايج در پيگيري حفظ گرديده است. يافته‌هاي‌ اين پژوهش با نتايج تحقيقات هماسي (2005)، كورد و دوارن (2005)، برابري (2002)، بوهولست (نقل از شفيع‌آبادي و ديگران، 1389)، كنگ (2005) و كرادوك (2007) همسو مي‌باشد. در تبيين‌ اين نتيجه مي‌توان گفت كه بسياري از مشكلات زناشويي، حاصل عدم ارتباط صحيح كلامي ‌و غيركلامي ‌زوجين با يكديگر است. تجربيات باليني پژوهشگر نشان مي‌دهد كه معمولاً زوجين در ارتباط محاوره‌اي، اغلب تابع «من كودك» شخصيت خويش‌اند؛ به عبارتي ديگر، پيام‌هاي محاوره‌اي و ارتباطي به‌صورت تكانشي و هيجاني، و بدون در نظر گرفتن پيامد حاصل بر رفتار همسر، و عاري از تفكر و تنظيم هيجاني است؛ يا‌ اينكه تابع «من والد» شخصيت خويش‌اند كه پيام‌هاي‌ ايشان در ‌اين بعد، معمولاً انتقام‌جويانه، سلطه‌طلبانه و آمرانه است.
    مسلماً چنين ارتباطاتي معيوب است و به كاهش عشق و علاقه، احترام به همسر و در نهايت، عدم رضايتمندي زناشويي مي‌انجامد. اگرچه استفاده از روش درماني تحليل ارتباط محاوره‌اي (TA) كلاسيك، بي‌تأثير نيست. اما اگر آميزه‌هاي فرهنگي و اعتقادات معنوي و مذهبي با ‌اين نوع درمان تلفيق شوند، اثرات بسيار سودمندي خواهد داشت. در روش TA كلاسيك، فقط به زوجين آموزش مي‌دهند كه تنظيم هيجاني داشته باشند و تلاش كنند ُبعدي از شخصيت را كه مبتني بر كنترل هيجان و در نظر گرفتن پيامد رفتار و استفاده از تفكر و منطق درست در ارتباطات محاوره‌اي است، به كار گيرند؛ اما در روش TA مدهب‌محور ‌اين شرايط را براي زوجين فراهم مي‌كنيم كه در هر زمينه خالق هستي را ناظر بر رفتار و اعمال خويش ببينند. در نتيجه، كلام و هيجان تنظيم خواهد شد و به كار بردن كلمات محترمانه و محبت‌آميز، و ارتباطات درست با زوج از بُعد «بالغ» و كنترل «والد» و «كودك»، تأثير مثبتي بر تداوم ازدواج، رضايت همسر و فرزندان خواهد گذاشت. با استفاده از تحليل محاوره‌اي مذهب‌محور زوجين پي مي‌برند كه تلاش آنها براي برقراري ارتباط محترمانه با يكديگر، با اجر معنوي و رضايت الهي همراه است. در نتيجه، انتظار بازتاب معنوي از سوي پروردگار، اثرات بيشتري بر تغيير رفتار آنها خواهد گذاشت.
    بر اساس آموزه‌هاي رويكرد تحليل ارتباط محاوره‌اي، فرد به‌عنوان يك سيستم پويا، در حال ارتباط و تبادل اطلاعات با سيستم‌هاي ديگر مورد تأكيد مي‌باشد. از اين‌رو، آموزه‌هاي ارتباطي TA مذهب‌محور، براي بهبود تبادلات ميان افراد، از جمله زن و شوهر مناسب به نظر مي‌رسد. به بيان ديگر، همان‌گونه‌كه گريف بيان مي‌كند، ارتباط مؤثر و كارآمد ميان زن و شوهر، مهم‌ترين جنبة خانواده‌هاي داراي عملكرد مطلوب است؛ ولي ازآنجاكه ارتباط در دو سطح كلامي ‌و غيركلامي ‌روي مي‌دهد، يكي از دلايل اصلي اختلافات زناشويي، ناهماهنگي پيام‌هايي است كه به‌طور هم‌زمان توسط ‌اين دو سطح منتقل مي‌شوند. تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور با آموزش تحليل روابط، بخصوص انواع روابط مكمل، متقاطع و نهفتة مبتني بر دستورهاي الهي و اسلامي‌ موجود در قرآن و احاديث، زوج‌ها را با برقراري ارتباط مؤثر آشنا مي‌سازد؛ به عبارتي ديگر، زوجين را به مهارت‌هاي ارتباطي مناسبي مجهز مي‌سازد تا با تشخيص حالات من، به‌ويژه با توجه به سرنخ‌هاي كلامي‌ و غيركلامي، ‌بتوانند ارتباط مناسبي را با يكديگر برقرار كنند. به‌علاوه با استفاده از تكنيك‌هاي پس راندن «والد» طرف مقابل، بتوانند در موقعيت‌هاي احتمالي تعارض‌زا به‌خوبي و با نظارت «بالغِ» تقويت‌شدة خود، موقعيت را اداره كنند و شرايط را براي برقراري روابط سازنده فراهم سازند (پروچاسكا، 1999، ص 272-266).
    ارتباط خوب همسران، آنها را قادر مي‌سازد تا نيازها و علايق خود را با هم در ميان گذارند و از عهدة حل مشكلات و مسائل گريز‌ناپذير در خانواده برآيند. فقدان مهارت‌هاي ارتباطي لازم، امكان چنين عملكردي را از خانواده و زوجين سلب مي‌كند و روابط صميمانة آنها را به رابطه‌اي موازي و بدون صميميت بدل مي‌سازد. تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور با بهبود ارتباطات بين زوجين باعث مي‌شود كه همسران نيازهايشان را مطرح كنند يا در ارتباط با يكديگر به نيازهايشان پي ببرند؛ در صورت عدم وجود مهارت‌هاي ارتباطي مناسب، زوجين به راه‌حل مناسبي براي دستيابي به نيازهايشان نمي‌رسند. ‌اين امر موجب شكل‌گيري استرس، ناكامي، سرخوردگي، خشم و در نهايت، د‌ل‌زدگي و كاهش كيفيت زندگي مي‌شود.
    نظرية تحليل ارتباط محاوره‌‌اي مذهب‌محور از نظرياتي است كه به روابط بين‌فردي و واكنش متقابل افراد به يكديگر توجه دارد و در زمينة مسائل بين‌فردي، راهكارهايي ارائه داده است. از طريق‌ اين درمان مي‌توان ارتباطات همسران را بهبود بخشيد. در اصل، تحليل ارتباط محاوره‌اي، يك حد ميانه بين سنت تحليلي با تأكيد بر مكانيسم‌هاي رواني، سايق‌ها، روابط انتقالي و گرايش به تمركز بر حل و فصل عميق تعارضات بيمار، و رويكردهاي رفتاري و روابط‌مدار است كه وجه مشخص بسياري از سيستم‌هاي خانواده‌هاي امروزي مي‌باشد.
    هنگامي‌كه زن و شوهر از سه حالت من آگاهي يافتند، مي‌توانند بين منابع متعدد افكارشان تمايز قائل شوند و انواع احساساتشان را تشخيص دهند. آنان در اين صورت مي‌دانند كه هر كدام از احساسات، انتظارات، تفكرات و رفتارهاي آنها، از كدام‌يك از حالات من آنها سرچشمه مي‌گيرد. با استفاده از ‌اين روش، زوج‌ها قادر مي‌شوند حالت من بالغ خويش را از خواست‌ها و تأثيرات مخرب و نامطلوب من والديني كه دستور‌دهنده، سرزنش‌كننده، تقليد‌گر و انتقادگر است، و من كودكي را كه احساساتي، وابسته، تكانشي، غيرمنطقي و غير‌مسئولانه و كودكانه است، آزاد كنند و از ‌اين طريق، تغييرات رفتاري مطلوب و واقع‌بينانه‌اي را در خويشتن به وجود آورند (Bern, 2007, p. 5-98).
    در مجموع به نظر مي‌رسد كه آموزه‌هاي تحليل تبادلي مذهب‌محور، با افزايش توانمندي‌هاي زوج‌ها در مهارت‌هاي ارتباطي و ‌ايجاد نيات و انگيزه‌هاي مثبت نسبت‌به يكديگر، بهبود مهارت‌هاي حل مسئله و مهارت‌هاي هيجاني، اصلاح عملكردهاي شناختي و افزايش خودافشا‌سازي و صميميت، و در عين حال افزايش تفرد و تحقق خويشتن و نيز كمك براي رسيدن به استقلال و خودرهبري، مي‌تواند به بهبود كيفيت ازدواج و ارتقاي سطح رضايتمندي زناشويي زوجين بيانجامد (تركان و ديگران، 1385). با توجه به نتايج پژوهش‌هاي پيشين و نتيجه‌اي كه از پژوهش حاضر به‌دست آمد، مي‌توان گفت كه آموزش تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور، در كاهش عوامل آسيب‌زا كه به سردي روابط بين زوجين يا اعضاي خانوادة ‌ايشان مي‌انجامد، مؤثر واقع مي‌‌شود. و اگر ‌اين آموزش به‌صورت گروهي و شركت جستن اعضاي خانواده صورت پذيرد، بررسي زيرسيستم‌هاي خانواده و مرزهاي ارتباطي خانوادگي نيز امكان‌پذير مي‌گردد كه خود مي‌تواند در پيشگيري از بسياري از آسيب‌هاي احتمالي آتي مؤثر شود.
    پيوست مقاله
    شرح جلسات آموزش تحليل ارتباط محاوره‌اي مذهب‌محور
    جلسة اول: معرفي اعضا به همديگر؛ تبيين مقررات و اهداف گروه از سوي رهبر؛ بيان اهميت رازداري در گروه؛ آشنا ساختن افراد با سه بُعد من (والد، بالغ و كودك) در شخصيت خود؛ و خودشناسي و تقويت بعد بالغ در افراد.
    جلسة دوم:‌ ايفاي نقش «والد» در روابط بين‌فردي و آموزش به هريك از افراد در تقويت جنبه‌هاي معنوي و عقيدتي؛ اهميت گذشت، صبر و بردباري؛ وقوف بر سه بُعد «والد»، «بالغ» و «كودك»؛ تنظيم رفتار و درك مفهوم بخشندگي و گذشت؛ و انجام تكاليف خانگي.
    جلسة سوم: تمرين ارتباط متقابل مبتني بر ارزش‌هاي اسلامي ‌با توجه به تجسم حضور پروردگار در هر لحظه و نظارت همه‌جانبه بر اعمال انسان و بازخورد پروردگار به انسان در قالب امدادهاي غيبي؛ حل مشكلات با عنايت به رحمت الهي؛ تقويت‌ اين جنبه در ارتباط محاوره‌اي كلامي ‌و غير‌كلامي ‌بين‌فردي؛ و انجام تكاليف خانگي در ‌اين خصوص.
    جلسة چهارم: تبيين ضرورت تقويت «بالغ» به‌عنوان مسئول اجرايي شخصيت و به‌كارگيري آموزش و ارزش‌هاي الهي در ‌اين راستا؛ و ضرورت كنترل جنبه‌هاي تكانشي و منفي «والد» و «كودك»،
    جلسة پنجم: مشاركت اعضا در تمركز بر تبادلات بين‌فردي مبتني بر مهر و محبت و عطوفت و رحمت الهي؛ بحث پيرامون لزوم تنظيم محاوره‌اي كلامي ‌و غيركلامي؛ نوازش‌هاي مطلوب و مناسب از خود و ديگران؛ تأكيد بر تفاوت ميان سرزنش و نوازش؛ و ثبت پيامد‌هاي آن در موقعيت واقعي زندگي به‌عنوان تكاليف خانگي.
    جلسة ششم: آشنا ساختن اعضاي گروه با مراسم و مناسك مذهبي و نيايش؛ تقويت ارتباط حسنه با يكديگر و افراد خارج از گروه در مناسبات اجتماعي و بين‌فردي؛ لزوم اجتناب از پيام‌هاي كلامي‌ و غيركلامي ‌متقاطع و ناكارآمد، و توجه به تأثيرات منفي آنها در زندگي افراد و ‌ايجاد مشكل در حل مسائل در زمينه‌هاي مختلف زندگي؛ افزايش صميميت و عطوفت و مهرباني با يكديگر؛ و انجام تكاليف خانگي در ‌اين زمينه.
    جلسة هفتم: لزوم تصميم‌گيري‌هاي ‌اين‌مكاني و ‌اين‌زماني توسط «بالغ»؛ آشنا كردن اعضا با وضعيت‌هاي زندگي و بررسي تجربياتي كه مبتني بر «والد» و «كودك» است درحالي‌كه «بالغ» ضعيف شده و ‌اين امر به شكست و اشكال در حل مسئله انجاميده است.
    جلسة هشتم: توضيح مفهوم «بالغ وحدت‌يافتة الهي» و ضرورت دستيابي به آن؛ افزايش صميميت و مهرباني؛ نظارت بر رفتار؛ تقويت و كنترل خويشتن در تنظيم هيجان‌ها؛ كنترل دخالت و آلودگي «بالغ» به‌واسطة غلبة «والد» و «كودك»؛ كنترل آگاهانة حالات من توسط «بالغ» به‌عنوان مسئول اجرايي شخصيت؛ اهميت اجرا كردن نوازش‌ها و رفتار محبت‌آميز انساني؛ الهام از سيرة پيامبران و احاديث و قرآن در ‌اين زمينه و به‌منظور تقويت بيشتر «بالغ» و اجراي آن در زندگي خانوادگي؛ و انجام تكاليف خانگي و استمرار در اجرا در صورت نياز.

    References: 
    • بخشايش، عليرضا و مهناز مرتضوي، «رابطة رضايت جنسي، سلامت عمومي و رضايت زناشويي در زوجين» (1388)، روان‌شناسي كاربردي، ش 4(12)، ص 73- 85.
    • پروچاسكا، جيمز او. و جان سي نوركراس (1999)، نظريه‌هاي روان درماني، ترجمة يحيي سيد‌محمدي، تهران، رشد.
    • تركان، هاجر و ديگران، «بررسي اثربخشي گروه درماني به شيوه تحليل تبادلي بر رضايت زناشويي» (1385)، خانواده پژوهي، ش 2(8)، ص 383- 403.
    • حميدي‌پور، رحيم و ديگران، «تأثير ذوج درماني گروهي مبتني بر بخشش بر رضايت زناشويي» (1389)، مطالعات زنان، ش 8(4)، ص 49-72.
    • دانش، عصمت و مريم حيدريان، «رابطه علاقه و احترام متقابل با رضايت زناشويي همسران در شهرستان قم» (1385)، تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره، ش 5(18)، ص 59- 76.
    • روحاني، عباس و داود معنوي‌پور، «رابطه عمل به باورهاي ديني با شادكامي و رضايت زناشويي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد مباركه» (1388)، دانش و پژوهش در روان‌شناسي، ش 35، ص 189- 206.
    • زادهوش، سميه و ديگران، «مقايسه اثربخشي گروه درماني شناختي رفتاري همراه با توصيه‌هاي مذهبي و گروه درماني شناختي رفتاري كلاسيك بر كيفيت ارتباط زناشويي»، (1389)، خانواده‌پژوهي، ش 7(25)، ص 5- 68.
    • سليمانيان، عباس (1373)، بررسي تأثير تفكرات غيرمنطقي بر اساس رويكرد شناختي بر نارضايتي زناشويي، پايان‌نامه كارشناسي ارشد مشاوره، تهران، دانشگاه تربيت معلم.
    • سياوشي، حسين و شكوه نوابي‌نژاد، «رابطة بين الگوهاي ارتباط زناشويي و باورهاي غيرمنطقي دبيران دبيرستان‌هاي شهر ملاير» (1384)، تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره، ش 4(1)، ص 9- 34.
    • شفيع‌آبادي، عبدالله و ديگران، «مقايسة اثربخشي دو رويكرد تحليل ارتباط متقابل (TA) و راه‌حل مدار در تغيير سطح رضايت زناشويي زنان متاهل شاغل تهران» (1389)، زن و جامعه، ش 1(3)، ص 21- 40.
    • شولتز، دوان پي و شولتز، سيدني آلن (2005)، نظريه‌هاي شخصيت، ترجمة يحيي سيد‌محمدي، تهران، ويرايش.
    • عبدالملكي، سعيد، «در مصائب شكست عشقي» (1387)، بهداشت روان، ش 26، ص50- 53.
    • عزيزي، پريسا (1386)، بررسي اثربخشي درمان گروهي با رويكرد تحليل ارتباط محاوره‌اي برن بر كاهش تعارضات زناشويي زنان شهر تهران، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات.
    • عطاري، يوسفعلي و ديگران، «بررسي رابطه ويژگي‌هاي شخصيتي و عوامل فردي- خانوادگي با رضايت زناشويي در كاركنان اداره‌هاي دولتي شهر اهواز» (1386)، علوم تربيتي و روان‌شناسي، ش 3(13)، ص 81- 108.
    • نظري، وكيل و ديگران، «مقايسه زوج درماني غني‌شده و زوج درماني تلفيقي رفتاري در افزايش رضايت زناشويي» (1390)، پژوهش‌هاي نوين روان‌شناختي، ش 6(22)، ص 149- 175.
    • نوابي‌نژاد، شكوه (1377)، ويژگي‌ها و شرايط لازم دختر و پسر براي ازدواج، جوان و تشكيل خانواده، تهران، انجمن اولياء و مربيان.
    • نيكويي، مريم و سوسن سيف، «بررسي رابطه دينداري با رضايت زناشويي» (1384)، تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره، ش 13(4)، ص 61- 79.
    • Ahmadi, K., et al, (2010). Effect of family problem problem Soving on marital Satisfaction.journal of Applied Science, 1(8),p: 682-687.
    • Bern, E. (2007). Transactional analysis. 1st ed, New York: Valentine Books Press; 1998,p: 5-98.
    • Chapman, A. (2007). Eric Berne’s transactional analysis parent adult child model,theory and history article [On-line]. Available: http: //www. business balls. com/transact. Html
    • Craddoc, A. E. (2007). Relationship between attitudinal similarity couples satisfaction in married and de factor couples. Australian Journal of psychology, 43, p. 11-16.
    • DePaul, N. (2006). Healthy family functioning relationship advice & relationship tips.Council for Relationships, 2)15), p. 382-680.
    • Edalati, A., & Redzuaun, M. (2010).perception of Women towards Family values and Their Marital Satis Faction. Journal of American Science, 6(4), p. 132-137.
    • Ellison, C. G., et al. (2010).The effects of parental marital discord and divorce on the religious and spiritual lives of young adults. Journal Social Science Research, 40, p. 538–551.
    • Fisher, H. E. (2006). The drive to love. In: Sternbery, R & Weis, K. (Eds). The new Psychology of love (p.87-115) New Haven: Yale university press.
    • Giblin, P. (1994). Communication in marriage and family.Journal of family therapy, 2(1), p. 48-53.
    • Huber, C. H., Navarro, R. L., Womble, M. W., & Mumme, f. l. (2010). Family Resilience and midlife Marital satisfaction. The family journal: Counseling and Therapy for Couples and families,33,p: 347-456 
    • Johnson, d. m., , et al. (2005).Problem-Solving Skills and Affective expressions as predictors of change in marital satisfaction. Journal of consulting and clinical psychology, 73(1), p. 15-27.
    • Kim, Y. M. & Others. (2004). Spirituality and effect: A function of changes in religious affiliation. Journal of family psychology, 13(3), p. 17
    • Kong, S. S. (2005). A marital-relationship enhancement program for couples:Randomized controlled trail. USA, Department of nursing, soonchunhyanguniversity, chonan city, Korea.kongsun@sch.ac.kr. 35, p. 991-995
    • Larson, J. H., & Holman, T. B. (1994).Premarital predictors of marital quality and stability.Family Relations, 43(2), p. 228-237.
    • Mahoney, A. & Others. (2002). Marriage and the spiritual realm: the role of primal and distal religious constructs in marital functioning. Journal of family psychology, 13(3), p. 17.
    • Mahoney, A., Pargament, K. I., Jewell, T., Swank, A. B., Scotte, E., Emery, E., & Rye, M. (2003). The role of proximal distal religious constructs in marital functioning. Journal of Family Psychology, 13(3), p. 321-338.
    • Mohammadi, M., esmaeily, M., & Nik, A. (2010).The effectiveness of group consultation in the method of transactional analysis over the student’s communicative skills.Procedia Social and Behavioral, 5, p. 1490–1492.
    • Morrison, D. R. (2000).Communication skill and marital satisfaction.Journal of marrage and the family, 23(3), p. 25-37.
    • Mullins, L. C., et al. (2001). Marital adjustment and religiosity: A comparison of those under age 65 with those age and order. Journal of social science research, 2(1), p. 43-67.
    • Murakamia, M., et al, (2006).Transactional analysis and health promotion. Psychosomatic Medicine, 1287, p. 164-167.
    • Olson, D. H., & Olson. A. K. (1997). Enrich Canada, Inc. Jornal of family ministry, 11(4), p. 28 -53.
    • Peterson, R., & Gfeen, s. (2009). Families first keys to successful family functioning communication. http://www.ext.vt.edu/pubs/family/ 092-350. Html.
    • Sherkat, D. E. (2004). Religious intermarriage in the united states: Trends, patterns, and predictors. Journal of social science research, 18, p. 47-55.
    • Stewart, I., & Joines, V. (2009). Today: A new introduction to transactional analysis. 3rd ed. North Carolina: Life space Publication. P; 63.
    • Taniguchi, S. T., et al (2006).A study of marriedcouples' perceptions of marital satisfaction in outdoor recreation. Journal ofExperiential Education, 28(3), p; 253-256.
    • Wood, J. T. (2006). Interpersonal communication : everyday encounters. 6ed. Boston: wads worth publishing company.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حمید، نجمه، دهقانی، مصطفی.(1391) بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره‌ای (TA) مذهب‌محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 5(4)، 23-40

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نجمه حمید؛ مصطفی دهقانی."بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره‌ای (TA) مذهب‌محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 5، 4، 1391، 23-40

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حمید، نجمه، دهقانی، مصطفی.(1391) 'بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره‌ای (TA) مذهب‌محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 5(4), pp. 23-40

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حمید، نجمه، دهقانی، مصطفی. بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره‌ای (TA) مذهب‌محور بر میزان عشق و علاقه، احترام به همسر و رضایت زناشویی. روان‌شناسی و دین، 5, 1391؛ 5(4): 23-40