نقش باور به مقدس بودن ازدواج در شادکامی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
ازدواج در اسلام نهتنها بهعنوان يک قرارداد حقوقي، بلکه پيماني مقدس (ماهوني و همكاران، 2003) و مستحکم (نساء: 21) ميباشد. جلوههاي اين تقدسبخشي را ميتوان در مباني ديني و فرهنگي بسياري از ملتها مشاهده کرد (پين، 2010، ص 30). اما گمان نمىرود از بين مكاتب و مذاهب، هيچ مذهبى به اندازه اسلام درباره ازدواج بحث كرده باشد (بحريني، 1387). همچنانکه در آيات و روايات اسلامي، بارها مقدس و الهي بودن اين رابطه مورد اشاره قرار گرفته است. ازدواج در اين مکتب، بهعنوان بهترين بنا از نظر خداوند، عامل آرامش، محبت و رحمت (روم: 21)، موجب نزول رحمت خداوند (مجلسی، 1385، ج 100، ص 221)، عامل حفظ دين و نيز طهارت معنوي (حر عاملی، 1367، ج 20، ص 17) در نظر گرفته ميشود.
در تعاليم اسلام به افراد توصيه ميشود پيش از اقدام به ازدواج، در گزينش همسر و انجام مراسم در مراحل بعدي، رفتارهاي خود را با نماز، دعا و توکل بر خداوند همراه کنند، بدينجهت که ازدواج را با معنويت همراه کرده و به آن تقدس بخشند. باور به اينکه يک نقش يا رابطه، ويژگيهاي معنوي دارد، موجب ميشود که آن، صفاتي متعالي به خود گرفته و بهعنوان جلوهاي از ذات باريتعالي ديده شود، و مقدس خوانده شود (ماهوني و همكاران، 2001؛ موري- اسوانك، 2005).
اليس و دريدن (1997)، لازاروس (2001)، بک (1382)، از اثرگذاري باورها در رابطه زوجي خبر دادهاند. به همين ترتيب، پژوهشگران معتقدند که باور به مقدس بودن ازدواج در سه حيطه بر رابطه زوجي اثر ميگذارد: حيطه فردي (ازدواج شاهراهي است که افراد از آن طريق ميتوانند شادکامي و خشنودي فردي برسند)، ارتباطي (بهعنوان تقدسبخش ازدواج ديده ميشود بهگونهايکه در آن ازدواج بهعنوان يک شيوه ايدهآل براي مردان و زنان ديده شده تا با هم مرتبط، متعهد و مراقب يکديگر باشند) (صيدي و همکاران، 1390 ب) و معنوي (بهعنوان شيوهاي که افراد ميتوانند از طريق آن به تکامل و تماميت دست يابند) (حرعاملى، 1367، ج 20، ص 17) در نظر گرفته ميشود (گودمن و دولهايت، 2006).
نتايج برخي مطالعات، حاکي از اين هستند که زوجهايي که ازدواج خود را مقدس و موهبتي از جانب باريتعالي ميبينند، ارتباطي باکيفيت را در زندگي مشترک خود تجربه کرده و از راهبردهايي براي مديريت تنشها و مشکلات استفاده خواهند کرد (پين، 2010،ص 119؛ ماهوني و همكاران، 2003؛ صيدي و همکاران، 1390 الف). اما اينکه اين زوجها از چه راهبردهايي استفاده ميکنند؟ سؤالي است که هنوز بدان پاسخ داده نشده است.
استفورد و کانري، پنج راهبرد را براي حفظ رابطه مشخص کردند: مثبتگرايي (که به اتخاذ رويکردي مثبت به رابطه، مثل ابراز خوشحالي و اميد، و حمايت از طرف ديگر و نيز به حداقل رساندن تعابير منفي و خصمآلود برميگردد)، باز و راحت بودن (گفتوگوي مستقيم در مورد طبيعت رابطه)، اطمينان و دلگرمي دادن (تأکيد بر پذيرش، عشق، و تعهد به همسر)، و شبکههاي اجتماعي (استفاده از خانواده، دوستان و ساير اعضاي شبکههاي اجتماعي براي تثبت رابطه)، و تقسيم وظايف (تأکيد بر انجام وظايف و رضايت فرد از مسئوليتهايي که بر عهده اوست) (استفورد و كانري، 1991). استفورد و همكاران، دو راهبرد ديگر ارائه نمودند که شامل نصيحت، و مديريت تعارض ميباشد (استفورد و همكاران،2000). اين راهبردها، فعاليتهايي هستند که افراد هشيارانه بهعهده ميگيرند تا رابطهشان را با هم حفظ کنند.
مفروضه زيربنايي رويکرد کانري و استفورد (1992) بيان ميکند که رفتارهاي نگهدارنده ارتباط در افراد، بر ادراکات همسرشان از رابطه و نيز مؤلفههايي که کيفيت رابطه را تعيين ميکنند، اثر دارد. ازجمله اين مؤلفهها ميتوان به تعهد (راميرز، 2008؛ بالارد- ريچ و همكاران، 1999، ص 420)، رضايتمندي از رابطه و دوست داشتن (استفورد و كانري، 1991؛ دينتون و همكاران،1994)، رضايتمندي از رابطه جنسي اشاره کرد (جانسون، 2009، ص 43).
زوجهايي که راهبردهاي مثبت حفظ رابطه را بهخوبي بهکار نميگيرند و در ارتباطي مخرب و ويرانگر درگير هستند، طبيعتاً به احتمال زياد ازدواج ناموفقي خواهند داشت (استنلي، 2003؛ گاتمن و نوتاريوس، 2000؛ گاتمن، 1377، ص 15؛ فينچام و بيچ، 1999). بنابراين، در شرايط بروز مشکل وجود فضاي ارتباطي مثبت، که در آن امکان بروز گفت و شنود مثبت داده شود، ضروري به نظر ميرسد (باس، 1999، ص 49). الگوهاي مخرب ارتباطي از قبيل سرزنش، کنارهگيري، تحقير و توهين با مقدار بالاي آمادگي براي طلاق و نرخ پايين عوامل مؤثر در کيفيت ازدواج (شادکامي، رضايتمندي، تعهد، صميميت، و اطمينان در ازدواج) ارتباط دارد (استنلي،2005، ص 11).
اين پژوهش بهدنبال پاسخگويي به اين سؤال است که آيا باور به مقدس بودن ازدواج در استفاده از راهبردهاي حفظ رابطه و نيز ارتباط حل مسئله، نقش دارد؟ آیا باور به تقدس ازدواج، شادکامی در پی دارد؟ آيا راهبردهاي حفظ رابطه و همچنين ارتباط معطوف به حل مسئله، ميتوانند نقش واسطهاي را در رابطه بين باور به تقدس ازدواج و شادکامي زناشويي ايفا کنند؟
روش تحقيق
روش تحقيق حاضر توصيفي است. شرکتکنندگان در اين پژوهش، 358 نفر از افراد متأهل شهرستان مريوان ميباشد که با روش نمونهگيري از جامعه در دسترس انتخاب شدند. براي کاهش هرچه بيشتر واريانسهاي خطا، سعي شد تا نمونهگيري، در گسترة وسيعي از شهرستان انجام گيرد. نحوه انتخاب افراد به اين صورت بود که ابتدا شهرستان مريوان به 4 نقطه شهري مجزا تقسيم، سپس در هر نقطه شهري، تعداد 100 نفر (50 زوج) از مراکز اداري، بازار سطح شهر و منازل، به روش نمونهگيري در دسترس گزينش شدند. لازم به يادآوري است که پرسشنامهها در اختيار يکي از زوجين قرار داده ميشد و پس از پاسخگويي در مدت زمان معين عودت داده ميشدند. از ميان پرسشنامههاي جمعآوريشده، تعداد 42 پرسشنامه به دلايلي موجه ازجمله ناقص پرشدن و نداشتن اطلاعات دموگرافيک، از تحليل آماري کنار گذاشته شدند.
ابزار پژوهش؛ در اين پژوهش، براي سنجش باور به مقدس بودن ازدواج از مقياس تقدس ازدواج استفاده شد. از ابزارهاي حفظ رابطه براي بهدست آوردن ارتباط حل مسئله خانواده و راهبردهاي حفظ رابطه شادکامي زناشويي استفاده شد.
مقياس تقدس ازدواج: مقياس تقدس ازدواج يک مقياس 14 متغيري است که توسط ماهوني و همکاران (1999) ساخته شد. اين مقياس داراي گزارههايي مثل «به نظرم ازدواج ما يک پيمان مقدس است» ميباشد. پاسخدهندگان براي هر گزاره گزينههاي انتخابي از به شدت مخالف (1) تا به شدت موافق (7) پيشروي دارند. در بررسي که توسط ماهوني و همکاران (1999) بر روي 97 زوج، که بهصورت تصادفي انتخاب شده بودند، صورت گرفت آلفاي کرونباخ 88/. به دست آمد. پايايي با روش آلفاي کرونباخ براي اين مقياس در مطالعة ديمريس و همكاران (2010)، 98 درصد براي هر دو همسر، و در مطالعه صيدي و همکاران (1390 ب) 96/0 محاسبه شد گزارش شد.
ابزار راهبردهاي حفظ رابطه: اين ابزار بهمنظور سنجش کمي راهبردهاي حفظ رابطه اولين بار توسط استافورد و کانري (1991) ساخته شد و بعد کانري و استافورد (1992) آن را اصلاح کردند. نسخه اصليRMSM از 29 گويه تشکيل شده بود که فعاليتهاي محافظتکننده از رابطه را که افراد انجام ميدادند، اندازه ميگرفت. مثبتگرايي، باز و راحت بودن، اطمينان و دلگرمي دادن، و شبکههاي اجتماعي، و تقسيم وظايف، پنج راهبرد حفظ رابطهاي بود که اين ابزار اندازه ميگرفت. در نسخه تصحيحشده اين ابزار، که توسط استافورد و همکاران (2000) تهيه شد، دو راهبرد نصيحت کردن و مديريت تعارض به ابزار اضافه گرديد و جمع گويهها به 33 رسيد.
روايي صوري، روايي پيشبين، و روايي سازه در مطالعات مختلف به تأييد محققان رسيدهاند (كانري و همكاران، 2002). ميانگين ضريب پايايي در 12 مطالعه انجامشده براي خردهمقياسهاي اين ابزار و مطالعه حاضر به ترتیب این چنین بهدست آمده است: مثبتگرايي (84/0، 80/0)، باز و راحت بودن (86/0، 86/0)؛ اطمينان و دلگرمي دادن (81/0، 87/0)؛ شبکههاي اجتماعي (83/0، 73/0)؛ تقسيم وظايف (81/0، 60/0)؛ نصیحت کردن (70/0، 74/0)؛ مدیریت تعارض (81/0، 71/0) (همان).
شاخص ارتباط حل مسئله خانواده: اين ابزار که توسط مک کوبين و همكاران (1996) ساخته شد، از 10 گزاره تشکيل شده که دو خردهمقياس ارتباط تصديقي و ارتباط آتشافروز را اندازه ميگيرد. اين دو خردهمقياس، درواقع الگوهاي مثبت و منفي ارتباطي را نشان ميدهند. پاسخدهندگان بايد به مقياسي چهار درجهاي (غلط (3)؛ تقريباً غلط (2)؛ تقريباً درست (1)؛ درست (0)) پاسخ دهند و نمرههاي بالاتر بيانگر الگوهاي ارتباطي مثبتتر براي حل مسائل خانواده ميباشد. مک کوبين و همکاران (1996)، انسجام دروني (آلفاي کرونباخ 89/0 براي کل مقياس) و پايايي بازآزمايي آن را (86/0) اين ابزار را عالي توصيف کردند. در اين پژوهش نيز آلفاي کرونباخ 67/0 بهدست آمد.
خرسندي زناشويي: اين ابزار از هفت گزاره درباره ازدواج افراد تشکيل شده است که در يک طيف ليکرتي 7 درجهاي مقياسبندي شده است. اين ابزار، از گزارههايي مثل «اگر بار ديگر زندگيام تکرار شود، باز با همين شخص ازدواج ميکنم» تشکيل شده است. نمره بالاتر در اين مقياس، بيانگر اين است که افراد خرسندي و شادکامي بيشتري را در ازدواجشان تجربه ميکنند. در پژوهش لورنز پايايي با روش آلفاي کرونباخ 95/0 (لورنز، 2008، ص 32) و در اين پژوهش نيز ضريب براي آلفاي کرونباخ 84/0 بهدست آمد.
يافتههاي پژوهش
برخي ويژگيهاي جمعيتشناختي نمونة حاضر به شرح ذيل ميباشد: ميانگين سني شرکتکنندگان 30 سال و کمينه و بيشينه آن 15 و 56؛ تعداد زن و مرد مساوي و هر کدام 178 نفر، ميانگين مدت ازدواج، 7 سال و سطح تحصيلات براي 154 نفر (43/0) زير ديپلم، 101 نفر (28/0) ديپلم، 96 نفر (27/0) فوق ديپلم و ليسانس، و 7 نفر (02/0) کارشناسي ارشد و دکترا بود.
جدول 1: تحليل واريانس يک طرفه راهبردهاي حفظ رابطه، ارتباط حل مسئله و شادکاميزناشويي
ميانگين انحراف استاندارد مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات F سطح معناداري
اطمينان و دلگرميدادن 32/47 55/6 بين گروهي 04/3313 2 52/4656 22/46 001/0
درون گروهي 04/12686 354 83/35
کل 08/15999 356
باز و راحت بودن 04/38 86/4 بين گروهي 01/2474 2 1237 81/27 001/0
درون گروهي 87/15741 354 469/44
کل 88/18215 356
ميانگين انحراف استاندارد مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات F سطح معناداري
مثبت گرايي 15/12 95/2 بين گروهي 7/197 2 84/98 98/33 001/0
درون گروهي 74/1029 354 9/2
کل 43/1227 356
مديريت تعارض 37/27 69/4 بين گروهي 31/1286 2 15/643 24/39 001/0
درون گروهي 15741 354 38/16
کل 79/7087 356
تقسيم وظايف 09/27 21/4 بين گروهي 2/561 2 6/280 84/17 001/0
درون گروهي 56/5566 354 7/15
کل 74/6127 356
نصيحت بين گروهي 13/129 2 56/64 18/27 001/0
12 65/1 درون گروهي 83/840 354 37/2
کل 97/969 356
شبکه اجتماعي بين گروهي 76/252 2 38/126 16/9 001/0
41/21 79/3 درون گروهي 18/4885 354 8/13
کل 94/5137 356
ارتباط تصديقي بين گروهي 76/260 2 38/130 13/25 001/0
35/11 4/2 درون گروهي 63/1825 354 18/5
کل 4/2086 356
ارتباط آتش افروز بين گروهي 76/161 2 88/80 93/14 001/0
2/6 41/2 درون گروهي 43/1911 354 41/5
کل 2/2073 356
شادکلميزناشويي 59/38 88/7 بين گروهي 00/6762 2 3381 73/81 001/0
درون گروهي 94/14643 354 36/41
کل 94/21405 356
جدول 2: نتايج خلاصه شده آزمون تعقيبي شفه
شدت باور به تقدس ازدواج
1(ضعيف) 2 (ميانه) 3 (مستحکم )
2 3 1 3 1 2
باز و راحت بودن **58/5- **64/9- **58/5 **05/4- **64/9 **05/4
مثبتگرايي **6/1- **58/2- **6/1 **11/1- **72/2 **11/1
مديريت تعارض **3/4- **88/6- **3/4 **58/2- **88/6 **58/2
تقسيم وظايف **88/2- **53/4- **88/2 **65/1- **53/4 **65/1
نصيحت **08/1- **2/2- **08/1 **12/1- **2/2 **12/1
شبکه اجتماعي 19/1- **01/3- 19/1 **82/1- **01/3 **82/1
ارتباط تصديقي **12/2- **01/3- **12/2 *88/0- **01/3 *88/0
ارتباط آتشافروز **58/1 **42/2 **58/1- 84/0 **42/2- 84/0-
شادکامي زناشويي **28/9- **93/15- **28/9 **64/6- **93/15 **64/6
P<0/01 = ** P<0/05 = *
نتايج بهدستآمده در جدولهاي 2 و 3 نشان ميدهند که همسراني که باور مستحکمي به مقدس بودن ازدواجشان دارند، در همه خردهمقياسهاي راهبردهاي حفظ رابطه، ارتباط حل مسئله (تأييدي) و نيز شادکامي زناشويي، بهگونهاي معنادار (01/0 p<) نمرات بالاتر و در ارتباط آتشافروز نمرات پايينتري کسب کردهاند. در نمرات همه راهبردهاي حفظ رابطه، ارتباط تأييدي، و نيز شادکامي زناشويي در ازاي شدت باور به تقدس ازدواج، سيري سعودي وجود دارد و براي ارتباط آتشافروز وضعيت بعکس است. اين بدين معناست که باور به تقدس ازدواج، موجب افزايش استفاده از راهبردهاي حفظ رابطه و نيز ارتباط تأييدي شده و از طرفي، مانع از ايجاد ارتباطي آتشافروز در فضاي رابطه زناشويي ميشود.
حال با وجود رابطه مستحکم متغيرهاي مستقل و وابسته، برای آزمون نقش واسطهای متغیرهای ارتباطی مدلي فرضي (شکل 1) ترسيم ميشود که با باور به تقدس ازدواج آغاز و به شادکامي زناشويي ختم ميشود. نتایج زیر که پس از تحلیل مسیر با نرمافزار AMOS انجام شد، نشان ميدهد که باور به تقدس ازدواج از طريق راهبردهاي حفظ رابطه، ارتباط تأييدي و آتشافروز ميتواند شادکامي زناشويي را افزايش دهد.
شکل 1. مدل تعیین کنندههای شادکامی زناشویی
نتايج حاصل از تحليل مسير نشان ميدهند که باور به تقدس ازدواج، هم به شکل مستقيم (01/0 p<، 31/0-β= ) و هم از طريق افزايش راهبردهاي حفظ رابطه (13/0Indirect Effect=) و ارتباط تأييدي (08/0Indirect Effect=) و نيز با کاهش ارتباط آتشافروز (07/0Indirect Effect=)، خرسندي زناشويي را ارتقا ميبخشد. همچنين مدل مذکور توانست 46/0 واريانس خرسندي زناشويي را تبيين کند. اين امر حاکي از توان بالاي متغيرها، در پيشبيني متغير وابسته است.
بحث و نتيجهگيري
اين پژوهش با هدف تعيين نقش باور به تقدس ازدواج در استفاده همسران از راهبردهاي حفظ رابطه، ارتباط حل مسئله و شادکامي زناشويي انجام شد. ازآنجاکه آموزههاي ديني و فرهنگ ايراني ما، ازدواج را همواره امري مقدس ميداند، به نظر ميرسد نتايج اين پژوهش بتواند از جنبههاي عملي اين پديده را بررسي نمايد.
نتايج حاصل از تحليل واريانس نشان داد که باور به تقدس ازدواج، موجب استفاده بيشتر از راهبردهاي حفظ رابطه ميشود. اين نتايج را ميتوان همسو با نتايج پژوهشهاي پين (2010)، کويل و همکاران (2009)، صيدي و همکاران (1390 ب) دانست؛ بدين معنا که اين همسران با يکديگر مهربان بوده و توجه و علاقه بيشتري به يکديگر نشان ميدهند، عواطف و هيجاناتشان را ابراز مينمايند و موجب دلگرمي طرف مقابل هستند (مثبتگرايي). اين همسران، عقايدشان را آزادانه ابراز کرده و کيفيت رابطهشان همواره پايش کرده و در مورد آن به بحث مينشينند. همدلي جز هميشگي ارتباطاتشان ميباشد (باز و راحت بودن). افرادي که به تقدس ازدواج خود باور دارند، همواره حامي و پشتيبان يکديگر بوده و همواره علاقهاي بيقيد و شرط به يکديگر ابراز ميدارند. آنها از شبکه اجتماعي قدرتمندي برخوردارند که در مواقع لزوم ميتوانند به آنها تکيه کنند (صيدي و همکاران، 1390 الف). اين زوجها وظايف و مسؤليتهاي زندگي مشترک را با همکاري هم انجام داده و زندگي مشترک را همچون يک تيم ميبينند.
نتايج اين پژوهش، همسو با نتايج مطالعات لمبرت و دولهايت (2008)، پين (2010) است؛ ماهوني و همکاران (2003)، نشان دادند که باور مستحکم به تقدس ازدواج ارتباط تأييدي بالاتر و ارتباط آتشافروز پايينتري را در پي دارد. مشخصة خانوادههاي با کارکرد خوب، نبود مشکل نيست، اگرچه نبود مشکل قطعاً زندگي را آسانتر ميسازد (بيورز و هامپسون، 2003، ص 550). در چنين شرايطي، ارتباطي که در بستر آن بتوان به حل مسئله پرداخت، حياتي به نظر ميرسد (باس، 1999، ص 50؛ والش، 2009). حجم وسيعي از مطالعات نشان دادند که شفافيت ارتباط براي کارکرد مؤثر خانواده ضروري است (والش، 2006، ص 107؛ السون و برنز، ص 2). ستير مشاهده کرد که حتي صرفنظر از تفاوتها فرهنگي، ارتباط در خانوادههاي سالم، مستقيم، شفاف، خالص، و صادقانه است (ستير، 1988، ص 44).
در تبيين اين امر ميتوان گفت: آموزههاي ديني که اين تقدسبخشي را در افراد نهادينه ميکنند، پيامها و توصيههايي در باب نحوه ارتباطات زناشويي دارد که رابطه را به محيطي امن براي تبادل آرا طرفين و حل مسائل پيشروي خانواده بدل ميکند. اسلام همواره به همسران توصيه ميکند که در محيط خانواده خوشخلق و مهربان باشند. پيامبر اکرم فرمود: «نيكوترين مردم از نظر ايمان، خوشاخلاقترينِ آنها و مهرورزترينشان باخانواده خود است» (مجلسي، 1385، ج 71، ص 387)؛ امام سجاد نيز فرمود: «نزديکترين شما به خدا کسي است که نسبت به اهل منزلش خوشرفتارتر باشد و کسي در پيشگاه خدا بيشتر مورد رضايت است که نسبت به خانواده خود نيکوکارتر و بامحبتتر باشد» (ابنشعبه حراني، 1382، ص 201). پيامبر اکرم فرمود: «نشستن مرد پيش زن و فرزندانش، نزد خداوند محبوبتر است از اعتکاف در مسجد است» (ابيفراس، 1385، ج 2، ص 122)، همچنين دين مبين اسلام به افراد توصيه كرده كه به هم دلگرمي داده و ابراز عشق و محبت کنند. رسول خدا فرمود: «اين سخن مرد به زن که دوستت دارم، هرگز از دل زن بيرون نميرود» (كليني، 1375، ج 5، ص 569)؛ «مردي که به طرف دهان همسرش لقمهاي بالا برد، پاداش برد» (فیض کاشانی، 1387، ج 3، ص 70)، همچنين رسول خدا فرمود: «به زن خود خدمت نکند مگر صديق يا شهيد يا مردي که خداوند خير دنيا و آخرت او را بخواهد» (مجلسي، 1385، ج 104، ص 132). از سوي ديگر، به شدت بايد از کتککاري و تنبيه فيزيکي دوری کنند؛ زيرا رسول خدا فرمود: «من در شگفتم از کسي که زنش را کتک ميزند، درحاليکه خودش به کتک خوردن سزاوارتر از اوست» (همان، ج 100، ص 249).
پيامهايي اينچنين که از همان دوران کودکي براي افراد تکرار ميشود، به تدريج تبديل به الگويي شناختي در فرد شده که رفتارها و نگرشهاي او را در زندگي زناشويي تحت تأثير قرار ميدهد. همچنانکه تأثير متقابل شناخت و رفتار در بسياري از متون روانشناختي به تأييد رسيدهاند.
با وجود اينکه، تحقيقات پيشين رابطه باورهاي مذهبي و معنوي با برخي مؤلفههاي ازدواج را مورد تأييد قرار دادهاند (خداياري فرد و همكاران، 1386؛ منجزي و همكاران، 1391؛ گودوين و گينس، 2004؛ ويليامز و لاولر، 2008؛ فينچام و همكاران، 2008)، اما تاکنون کمتر مطالعهاي سعي در کشف حلقههاي واسطه بين روابط اين متغيرها داشته است. مدلي که در مطالعه اخير مورد تأييد قرار گرفت، توانست 42/0 از واريانس شادکامي زناشويي را تبيين کند. در اين مدل، باور به مقدس بودن ازدواج علاوه بر داشتن رابطه مستقيم، توانست از طريق راهبردهاي حفظ رابطه و نيز ارتباط حل مسئله شادکامي زناشويي را ارتقا بخشد. از نکتههاي قابلتوجه اين مدل، اثرگذاري قابلتوجه ارتباط آتشافروز در تخريب شادکامي زناشويي است. همسو با اين نتيجه، گاتمن (1377) نيز در مطالعات دقيق خود، متوجه شد که سرزنش، کنارهگيري، تحقير و توهين، که از ويژگيهاي ارتباط آتشافروز هستند، ميتواند رابطه را با چالش جدي مواجه کند و شکست ازدواج را پيشبيني مينمايد. اينکه راهبردهاي حفظ رابطه ميتواند بخش عمدهاي از واريانس اثر غيرمستقيم را به خود اختصاص دهد، حاکي از اهميت اين راهبردها در انتقال اثر باور به تقدس ازدواج بر شادکامي زناشويي است. شادکامي زناشويي در خلأ رخ نميدهد و نيازمند اتخاذ راهبردهايي است که در بستر رابطه زوجي بهکار گرفته شوند تا دوام و کيفيت آن حفظ گردد.
بنابراين، با توجه به نتايج پژوهش بايد گفت: باور افراد به تقدس ازدواج، يک باور شناختي مفيد بوده که ميتواند رابطه زناشويي را به محيطي امن براي رشد و بالندگي تبديل کند. درحاليکه، اين باور به خوبي در فرهنگ جامعه ايراني ريشه دوانده، نبايد به دست فراموشي سپرده شود. بنابراين، رسانهها و متوليان امر ازدواج و خانواده بايد هرچه بيشتر به تقويت اين باور در بين افراد جامعه، بخصوص نوجوانان و جوانان بکوشند. مشاوران و رواندرمانگران ازدواج و خانواده از يكسو بايد به اين بعد باوري در کار خود توجه نموده، و از سوي ديگر، آموزش مهارتهاي ارتباطي را با جديت دنبال کنند.
- ابنشعبه حراني، حسنبن علی، 1382، تحفالعقول، ترجمة صادق حسنزاده، قم، آل علی.
- بحريني، زهرا، 1387، «فلسفه ازدواج در اسلام»، ديدار آشنا ، ش 10، ص 21-29.
- بک، آرون، 1382، عشق هرگز کافي نيست، ترجمة مهرداد فيروزبخت، چ چهاردهم، تهران، پيکان.
- حر عاملی، محمدحسن، 1367، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت.
- خداياريفرد، محمد و همكاران، 1386، «رابطه نگرش مذهبي با رضايتمندي زناشويي در دانشجويان متأهل»، خانواده پژوهي، سال سوم، ش 10، ص 611-620.
- ستير، ویرجینیا، 1987، آدمسازي، ترجمة بهروز بيرشک، چ ششم، تهران، رشد.
- صيدي، محمدسجاد و همكاران، 1390 الف، «پيشبيني سرسختي خانواده توسط فراغت و انجام فعاليتهاي ديني در منزل با واسطهگري کيفيت ارتباط در خانواده»، مشاوره و رواندرماني خانواده، سال اول، ش 2، ص 226-242.
- صيدي، محمدسجاد و همكاران، 1390 ب، «رابطه بين معنويت خانواده با تابآوري آن، با واسطهگري کيفيت ارتباط خانواده»، روشها و مدلهاي روانشناختي، سال دوم، ش 5، ص 67-84.
- فیض کاشانی، ملا محسن، 1387، المحجه البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
- کلینی، محمدبن یعقوب، 1375، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- گاتمن، جان، 1377، چرا ازدواج موفق چرا ازدواج ناموفق، ترجمة مهرداد فيروزبخت، تهران، ابجد.
- مجلسی، محمدباقر، 1385، بحارالانوار، قم، دار احیا التراث العربی.
- منجزي، فرزانه و همكاران، 1391، «اثربخشي آموزش مهارتهاي ارتباطي با رويکرد اسلامي بر رضايتمندي زناشويي زوجها»، دانش و پژوهش در روانشناسي کاربردي، ش 47، ص 3-10.
- ابي فراس، ورامبن، 1385، تنبیهالخواطر و نزههالنواظر، قم، مکتبه الفقیه.
- Ballard-Reisch,D. S,& et al, 1999, Communication processes in marital commitment:An integrative approach. In J. M. Adams & W. H. Jones (Eds.), Handbook of interpersonalcommitment and relationship stability (p. 407–424). New York: Plenum.
- Beavers, W. R., & Hampson, R. B, 2003, Measuring fam-ily competence: The Beavers Systems Model. In F.Walsh (Ed.), Normal family processes (3rd ed.), New York: Guilford Press.
- Boss, P, 1999, Ambiguous loss: Learning to live with unresolved grief. Cambridge, MA: Harvard University Press.
- Canary, D.J & et al, 2002, A panel study of the associations between maintenance strategies and relational characteristics, Journal of Marriage and Family, v. 64, p. 395-406.
- Coyle, J. P, & et al, 2009, An Exploratory Study of the Nature of Family Resilience in Families Affected by Parental Alcohol Abuse, Journal of Family Issues, v. 30, p. 1-18.
- Dainton, M. & et al, 1994, Maintenance strategies and physical affection as predictors of love, liking, and satisfaction in marriage, Communication Reports, v. 7, p. 88-98.
- DeMaris, A. & et al, 2010, Sanctification of Marriage and General Religiousness as Buffers of the Effects of Marital Inequity, Journal of Family Issues, v. 31, p. 1255-1278.
- Ellis, A. & Dryden, W, 1997, The practice of rational emotive behavior therapy. New York. Springer Publishing Company.
- Fincham, F. D., & Beach, S. R. H, 1999, Conflict in marriage: Implications for working with couples, Annual Review of Psy- chology, v. 50, p. 47–77.
- Fincham, F. D, & et al, 2008, Spiritual behaviors and relationship satisfaction: A critical analysis of th e role of prayer, Journal of Social and Clinical Psychology, v. 27, p. 362-388.
- Goodman, M. A., & Dollahite, D. C, 2006, How Religious Couples Perceive the Influence of God in their Marriage, Review of Religious Research, v. 48 (2), p. 141- 155.
- Goodwin, R. & Gaines, S. O, 2004, Relationships beliefs and relationship quality across cultures: Country as a moderator of dysfunctional beliefs and relationship quality in three former Communist societies, Personal Relationships, v. 11, p. 267–279.
- Gottman, J.M, & Notarius, C.I, 2000, Decade review: Observing marital interaction, Journal of Marriage & the Family, v. 62 (4), p. 927-947.
- Johnson, S. L, 2009, Individual and interdependent analyses of relational maintenance, sexual communication, and marital quality, Doctoral dissertation, Arizona State University.
- Lambert, N. M, & Dollahite. D.C, 2008, He Threefold Cord : Marital Commitment in Religious Couples, Journal of Family Issues, v. 29, p. 592-614.
- Lazarus, A.A, 2001, Marital Myths: a fresh look at two dozen mistaken beliefs. California. Impactpublishers.
- Lorentz, D. C, 2008, Gender Role Attitudes as a Predictor of Relational Maintenance: A Relationship to Quality of Married Life. MA thesis submitted to the Department of Communication and Journalism and the Graduate School of The University of Wyoming.
- Mahoney, A. & et al, 2001, Religion in the home in the 1980s and 90s: A meta-analytic review and conceptual analyses of links between religion, marriage and parenting, Journal of Family Psychology, v. 15, p. 559-596.
- Mahoney, A. & et al, 2003, Religion and the Sanctification of Family Relationships, Review of Religious Research, v. 44, N 3, p. 220-236.
- Mahoney, A, & et al, 1999, Marriage and the spiritual realm: The role of proximal and distal religiousconstructs in marital functioning, Journal of Family Psychology, v. 3, p. 321-338.
- McCubbin, H. I., & et al, 1996, Family Problem-Solving Communication (FPSC) in Family Assessment: Resiliency, Coping and Adaptation, Inventories for Research and Practice.
- Murray-Swank, N. A, & Pargament, K. I, 2005, God, where are you? Evaluating a spiritually integrated intervention for sexual abuse, Mental Health, Religion, and Culture, v. 8, p. 191-204.
- Olson, D. H, & Barns, H, 2004, Family communication. Minneapolis, Life innovations, Inc.
- Payne, P. B, 2010, Spiritual beliefs in Family Experiences and Couples Cocreation of spiritual beliefs During The Early Years of Marriage, Doctoral dissertation, Northon School of Family And Consumer Sciences Division of Family studies and Human Development.
- Ramirez, A, 2008, An examination of the tripartite approach to commitment: An Actor-PartnerInterdependence Model Analysis of the effect of relational maintenancebehavior, Journal of Social and Personal Relationships, v. 25, p. 943-965.
- Stafford, L, & Canary, D. J, 1991, Maintenance strategies and romantic relationship type, gender, and relational characteristics, Journal of Social and Personal Relationships, v. 8, p. 217-242.
- Stafford, L. & Canary, D. J, 2006, Equityand interdependences as predictors of relational maintenance strategies, The Journal of Family Communication, v. 6, p. 227-254.
- Stafford, L. & et al, 2000, Measuring routine and strategic relational maintenance: Scale revision, Sex versus gender roles, and prediction of relational chracteristics, Communication Monographs, v. 67, p. 306-323.
- Stafford, L, 1994, Tracing the threads of spider webs. Communication and relational maintenance, p. 297-306.
- Stanley, S. M, 2003, The power of commitment: A guide to active, lifelong love. San Francisco: Jossey-Bass, Inc.
- Walsh, F, 2006, Strengthening family resilience, New York: Guilford Press.
- Walsh, F, 2009, Spiritual Resourcein Family therapy, New York: Guilford Press.
- Williams, L. M. & Lawler, M. G, 2003, Marital Satisfaction and Religious Heterogamy : A Comparison of Interchurch and Same-Church Individuals, Journal of Family Issues, v. 24, p. 1070-1092.