روان‌شناسی و دین، سال هفتم، شماره سوم، پیاپی 27، پاییز 1393، صفحات 109-121

    رابطه بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ ابوالقاسم یعقوبی / دانشیار گروه روان‌شناسی دانشگاه بوعلی‌سینا همدان / yaghobi41@yahoo.com
    حسین محققی / استادیار گروه روان‌شناسی دانشگاه بوعلی‌سینا همدان
    فریبا منظمی تبار / دانشجوي دكترا گروه روان‌شناسی دانشگاه بوعلي سينا همدان / fmonazamitabar@yahoo.com
    چکیده: 
    هدف این پژوهش شناسایی رابطه بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و 85 نفر (46 مرد و 39 زن) از ساکنان خانه‌ی سالمندان همدان و ملایر انتخاب و به پرسش نامه های بهزیستی معنوی، امیدواری، و رضایت از زندگی پاسخ دادند. تحلیل نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل، و تحلیل رگرسیون صورت گرفت. نتایج نشان داد که بین بهزیستی معنوی (65/0=r) و امیدواری (45/0=r)، با رضایت از زندگی رابطه معنادار وجود داشت (01/0>p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بهزیستی معنوی و امیدواری قادرند که 40 درصد از واریانس رضایت از زندگی سالمندان را تبیین کنند. در متغیر های امیدواری (03/2=t، 05/0>p) و رضایت از زندگی میانگین مردان بیشتر از زنان و در سایر خرده مقیاس ها بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج نهایی نشان می دهد که بین بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان رابطه معنادار مثبت وجود دارد. این دو متغیر سهم قابل توجهی از واریانس رضایت از زندگی را تبیین می کنند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship of Spiritual Well-being and Hope with Life Satisfaction among the Aged
    Abstract: 
    The present paper seeks to investigate the relationship of spiritual well-being and hope with life satisfaction among the aged. Based on a descriptive-correlative approach, this study was conducted on 85 people (46 men and 39 women) from the old folks' homes in Hamadan and Malayer. They completed questionnaires about spiritual well-being, hope, and life satisfaction. The results which were analyzed by Pearson correlation coefficient, independent t-test and regression analysis show that the relationship of spiritual well-being (r=0.65) and hope (r=0.45) with life satisfaction is significant (p
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    سال‌خوردگی و پیری یکی از مراحل حساس در تحول روانی انسان است و دامنه سنی آن متغیر است. در برخی از منابع روان‌شناسی، به بالای 65 یا 70 سال اطلاق مي‌شود. این مرحله از رشد تغییرات جسمانی، شناختی و اجتماعی خاصی به همراه دارد که مهم‌ترین آنها تغییر از مسئله‌یابی به مسئله‌گشایی و خردمندی است (برک، 2001، ص 333). امروزه به مدد پيشرفت فناوري‌هاي بهداشتي و پزشكي، طول عمر بشر نسبت به چند دهه قبل افزايش يافته است، اما گرفتاري‌هاي شغلي و پيچيدگي‌هاي زندگي مدرن و اضافه‌بار ادراکی، موجب كاهش وقت و توان نگهداري از سالمندان توسط اعضاي خانواده شده است. در‌ نتيجه، آنها را دور از خانه و در مؤسسات نگهداري مي‌كنند. در نتيجه، این دوری و جداشدگی از هسته اصلی خانواده، سلامت روانی، شادي و رضايت از زندگي آنها را تحت تأثير قرار دهد. البته باید توجه داشت که نقش والدین در زندگی فرزندان بسیار پرمعناست، تاجایی که خداوند در قرآن کریم «فرزندان را به نیکی درحق والدین سفارش نموده است» و در روایات حضرات معصومین تأکید فراوان شده است كه «والدین را قدر بدانید و بر آنها در سنین بزرگسالی مهر بورزید» (محققی، 1390، ص 57). بنابر تأکید دین مبین اسلام، دریافت مهر و عاطفه از ناحیه فرزندان موجب نشاط و سرزندگی بزرگسالان مي‌شود. همچنین از دیدگاه روان‌شناسی، پیری دوره اضطراب مرگ است و بنابر یافته‌های جانسون (1994) برخورداری از معنویت و فلسفة شخصی پیشرفته موجب تقلیل آن مي‌شود (برك، 2001، ص 399). از‌اين‌رو، يافتن راه‌هايي براي افزايش رضايت از زندگي در سالمندان ضروري به نظر مي‌رسد. از‌جمله عوامل روان‌شناختی که مي‌تواند در پیشگیری و کاهش اختلال‌های روانی و افزایش سلامت روان مؤثر باشد، بهزیستی معنوی است (صفایی و همکاران، 1389). بهزیستی معنوی را مي‌توان ارتباط داشتن با دیگران، زندگی هدفمند، معنادار، اعتقاد و ارتباط با یک قدرت متعالی تعریف کرد (هاوکس و همكاران، 2003).
    طبق نظر موبرگ و بروسك (1978) بهزيستي معنوي سازه‌اي چند‌بعدي است و شامل يك بعد عمودي و يك بعد افقي است. بعد عمودي آن، به ارتباط با خدا و بعد افقي آن به احساس هدفمندي و رضامندي در زندگي، بدون در نظر گرفتن مذهب خاص اشاره دارد. معنویت به‌معنای نقش زندگی یا روشی برای بودن و تجربه کردن است که با آگاهی یافتن از یک بعد غیرمادی به وجود مي‌آید و ارزش‌های قابل تشخیص، آن را معین مي‌سازد (الکینز و همکاران، 1988). معنویت و گرایش به دین، یک سپر حفاظتی قوی در پیشگیری از تنش‌های روانی است و عامل حیات‌بخش بشر در دنیای پرتنش امروزی است (آل‌بویه، 1388، ص 3). معنویت در پیوند با سایر ویژگی‌های اخلاقی و روان‌شناختی، قدرت مقابله را در برابر تنش‌ها بالا مي‌برد و تقویت باورها و عقاید مذهبی در تمامي ‌مراحل زندگی یک اقدام پیش‌گیری‌کننده در کاهش اختلال‌های روانی است (صفایی و همکاران، 1389). در این دیدگاه، توجه به صفات خداگونگی انسان مورد توجه قرار گرفته و به‌عنوان یک دغدغه امروزی مطرح شده است. علاقه به روان‌شناسي معنويت تا حدودي از يافته‌هاي تجربي و مباني نظري ناشي شده است كه پيشنهاد مي‌كنند متغيرهاي معنوي و مذهبي در سلامت رواني و جسماني نقش دارند (امونس، 2000). پژ‍وهش‌ها حاكي از اين است كه معنويت، ارتباط مثبتي با سلامت جسمي‌ و رواني دارد (‌هارتز، 2005). تحقیقات بسياري در حمایت از این فرضیه وجود دارد که بهزیستی معنوی مي‌تواند کارکرد روانی و سازگاری را تقویت کند (کاتلین و کارلا، 2007؛ تانکسی، 2006). همچنین نتایج برخی مطالعات نشان مي‌دهد که همبستگی معناداری بین نمرات مقیاس بهزیستی معنوی و متغیرهایی از قبیل اعمال مذهبی (باست و همکاران، 1991)، افسردگی، عزت نفس و جهت‌گیری مذهبی درونی(جنیا، 2001) وجود دارد.
    متخصصان بهداشت روان معتقدند: با شناخت اعتقادات و مراسم مذهبی مراجعان، از آن به‌عنوان یک منبع جایگزین مهم و حمایت استفاده کرده و با توصیه مراجعان به معنویت و شرکت در مراسم مذهبی، بتوانند آنها را به آرامش درونی سوق دهند (سولان، 2005). تأثير این امر، به این دلیل است که فرد با افزایش معنویت، به نوعی خود‌کنترلی دست پیدا مي‌کند. اين امر مانع از اثربخشی شرایط بیرونی و در‌نتیجه، کمتر تحت تأثير شرایط نامناسب قرار گرفته و سلامت روان خود را حفظ مي‌کند (تبرایی و دیگران، 1387).
    در پژوهشی، آنتنیر و همکاران (2010) نشان دادند که بهزیستی معنوی با بهزیستی روان‌شناختی، برون‌گرایی و باز بودن نسبت به تجربه‌پذیری پنج عامل بزرگ شخصیت رابطه مثبت، و با روان‌رنجوری رابطه منفی دارد. پس، بهزیستی معنوی یکی از متغیرهایی است که در تعیین سلامت روانی نقش دارد، هرچند به‌عنوان تنها عامل نیست و در کنار آن، عواملی چون امیدوار بودن و هدفمند زیستن هم مورد توجه است.
    اميد را «مجموعه‌اي شناختي مي‌دانند که مبتني بر احساس موفقيت ناشي از منابع گوناگون (انرژي معطوف به هدف) و مسيرها (برنامه‌ريزي براي دستيابي به اهداف) است» (یعقوبی و همکاران، 1387). بنابراين، اميد يا تفکر هدف‌مدار، از دو مؤلفه مرتبط به هم، يعني مسيرهاي تفکر و منابع تفکر، تشکيل شده است. «مسيرهاي تفکر» بيانگر ظرفيت فرد براي ایجاد مسيرهاي شناختي براي رسيدن به اهداف است و «منابع تفکر» شامل افکاري هستند که افراد دربارة توانايي‌ها و ظرفيت‌هايشان براي گذر از مسيرهاي انتخاب‌شده تعريف کرده‌اند تا به اهداف خويش برسند. از طريق ترکيب منابع و مسيرها، مي‌توان به اهداف رسيد. اگر هر‌يک از اين دو عنصر شناختي وجود نداشته باشند، رسيدن به اهداف غيرممکن است (لوپز و همكاران، 2003). نقش امید، آن‌قدر با‌اهمیت است که در قرآن کریم وعده‌های الهی برای انسان‌ها بر محور امیدبخشی استوار و بر عنصر شناختی و انگیزشی آن تأکید شده است. امیدواری و گرایش‌های معنوی رشد یافته، موجب رضایت از زندگی است. رضایت از زندگی، یکی از وجوه خوب زندگی کردن است. اين مفهوم، حوزة پژوهشي مهمي ‌را شامل مي‌شود كه به هدف اصلي روان‌شناسي يعني زندگي بهتر بسيار نزديك است (وو و يائو، 2006). دینر و همکاران (1985) و ‌هالتل و گوستاوسون (2008)، رضايت از زندگي را يكي از ابعاد سه‌گانة بهزيستي مي‌دانند. دو بعد ديگر بهزيستي ذهنی، ابعاد عاطفي و هيجاني اين سازه را تعريف مي‌كنند، ‌در‌حالي‌كه رضايت از زندگي شامل جنبه‌هاي شناختي و قضاوتي بهزيستي ذهنی مي‌شود. شين و جانسون (دینر و همكاران، 1985) و پاوت و دینر، رضايت از زندگي را «ارزيابي كلي كيفيت زندگي يك فرد با توجه به ملاك‌هاي مورد‌نظر او» تعريف مي‌كند (همان). اين ارزيابي با توجه به مقايسة‌ وضعيت فرد و آنچه وي استاندارد و ايده‌آل مي‌پندارد، صورت مي‌گيرد. همين پندار و ارزيابي فرد است كه مفهوم بهزيستي ذهنی و رضايت از زندگي را مي‌سازد. ‌هالتل و گوستاوسون (2008)، رضايت از زندگي را به‌عنوان يك حالت و نه به‌عنوان صفت و خصيصه تعريف مي‌كنند. به‌عبارت ديگر، رضايت از زندگي مشخصة پايدار و ثابت پاسخ‌دهنده را اندازه‌گيري نمي‌كند، بلكه ويژگي و حالت كنوني وي را اندازه مي‌گيرد.
    علاوه بر اين، ازآنجاكه اميدواري را مجموعة شناخت برآمده از احساس موفقيت، ناشي از انرژي معطوف به هدف و برنامه‌ريزي براي هدف مي‌دانند (اسنایدر و همکاران، 1991)،‌ اميدواري و رضايت از زندگي نيز مي‌توانند با هم در رابطه باشند. در زمینه تأثير معنویت بر بهبود کیفیت زندگی و سلامت جسمانی و روانی اکستین و کرن (2003)، معتقدند: معنویت مانند آگاهی از هستی یا نیرویی از فراتر از جنبه‌های مادی زندگی بوده و احساس عمیقی از وحدت یا پیوند با کائنات را به وجود مي‌آورند. افکار مثبت و سخت‌رویی، هر دو از مؤلفه‌های معنویت بوده و با سلامت و مقاومت در برابر استرس ارتباط دارند.
    تکیه‌گاه معنوی مي‌تواند تأثير ضربه‌گیری در برابر استرس داشته باشد. همچنین بین سلامت روانی، سلامت جسمي‌، رضایت از زندگی و شادکامي ‌رابطه مثبت وجود دارد.
    پیدمنت معتقد است: معنویت به دلیل تأثير مثبت بر سلامت شخصی، راهی است که در آن، معنای برتر نهایی خلق مي‌شود و مي‌توان آن را تا حدودی به‌عنوان یک جنبه سازماندهی‌شده بنیادی شخصیت در نظر گرفت (پیدمنت، 2004).
    آدلر و فاگلی (2005) نشان دادند که رضایت از زندگی، از میزان خود‌آگاهی، خوش‌بینی و معنویت‌گرایی فرد متأثر است؛ هر‌چه افراد خودآگاه‌تر و خوش‌بین‌تر و از معنویت‌گرایی بالاتری برخوردار باشند، به همان میزان از رضایت بالاتری برخوردارند.
    كولمن و هولزمر (1999)، به بررسي تأثير بهزيستي معنوي بر علائم ايدز و رضایت از زندگی در 117 بيمار مبتلا به ايدز پرداختند. نتايج اين پژوهش حاكي از اين بود كه بهزيستي وجودي، با معناداري زندگي و بهزيستي مذهبي، با رضایت از زندگی رابطه معنادار داشت.
    روبرت (1992) معتقد است: معنویت برای افراد، در برخورد با مشکلات، منبع حمایتی است و باورها و فعالیت‌های معنوی به‌عنوان روشی تعریف شده است که منابع معنوی مانند دعا و نیایش، توکل و توسل به خداوند را برای مقابله به کار مي‌برند. از سوی دیگر، اثربخشی درمان‌های معنوی موجب مي‌شود تا روش‌های درمانگری معنوی، جایگاه ویژه‌ای در بین شیوه‌های مهار اختلالات روانی پیدا کنند. تحقیقات مبتنی بر نظریه‌های روان‌درمانی دینی، اثربخشی این روش‌ها را در کاهش مشکلات روانی افراد نشان داده‌اند (سید، 2003).
    بزرگسالانی که امیدوارترند، به دیگران به‌عنوان منابع حمایتی و پایگاه‌هایی که مي‌توانند به آنها تکیه نمایند، می‌نگرند (اسنایدر، 2000) و با چالش‌هایی که ممکن است در زندگی خود روبه‌رو شوند، سازگار مي‌شوند، شادی بالاتری تجربه می‌کنند و از زندگی‌شان رضایت بیشتری دارند (کلینگ و همکاران، 2006). همچنین مي‌توانند این گفتمان درونی را در خود رشد دهند که «می‌توانم این کار را به پایان برسانم، من نباید شکست بخورم و ناامید شوم». آنها موفقیت‌هایشان را بیشتر از شکست‌هایشان مي‌بینند (اسنایدر، 2000). ازاين‌رو، از‌آنجا‌که افراد با امیدواری بالا مسئله‌محورتر هستند، انتظار موفقیت‌های بیشتری در آینده دارند. بر همین اساس، با توجه به نقش معنویت در بهداشت روان و ارتقای سلامت روانی (کرو و همکاران، 2005)، اهمیت معنویت و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته به‌صورت روز‌افزون، توجه روان‌شناسان و پژوهشگران بهداشت روانی را به خود جلب کرده است (آتن و اسشنسک، 2007). در این میان، با توجه به اهمیت سازه‌های بهزیستی معنوی و امیدواری و نقشی که مي‌توانند در رضایت از زندگی داشته باشند و ازآنجا‌که تاکنون در کمتر پژوهش داخلی، به نقش بلند‌مدت این دو متغیر در تبیین رضایت از زندگی در سالمندی پرداخته‌اند، این پژوهش درصدد تعیین ارتباط بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان است.
    روش پژوهش
    اين پژوهش، از نوع توصيفي- همبستگي است و در آن، رابطة بين متغيرهاي بهزيستي ذهني، اميدواري و رضايت از زندگي بررسي مي‌شود. جامعة آماري اين پژوهش را سالمندان ساكن دو مركز نگهداري از سالمندان در شهرهاي همدان و ملاير تشكيل مي‌دادند. نمونة پژوهش، شامل 85 نفر (39 زن و 46 مرد؛ با میانگین سنی 7/62 M= وانحراف استاندارد 63/8=SD) از 200 سالمندی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند و مشکل شناختی و یا بیماری جسمانی خاصی نداشتند و دارای حداقل سواد خواندن و نوشتن بودند، به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. براي سنجش متغيرهاي پژوهش، از سه پرسش‌نامه زير استفاده شد:
    الف. مقیاس بهزيستي معنوي (SWBS): اين آزمون توسط پالوتزين و اليسون در سال 1982 ساخته شد و شامل 20 سؤال و دو خرده‌مقياس است. سؤالات فرد آزمون، مربوط به خرده‌مقياس بهزيستي مذهبي بوده و ميزان تجربه فرد از رابطه رضايت‌بخش با خدا را مورد سنجش قرار مي‌دهد. سؤالات زوج آزمون، مربوط به خرده‌مقياس بهزيستي وجودي است كه احساس هدفمندي و رضايت از زندگي را مي‌سنجد. مقياس پاسخ‌گويي به سؤالات ليكرت شش درجه‌اي از كاملاً موافقم تا كاملاً مخالفم است. پالوتزين و اليسون (1982)، در پژوهشي ضريب آلفاي كرونباخ بهزيستي مذهبي و وجودي و كل مقياس را به ترتيب برابر با 91/0، 91/0 و 93/0 گزارش كردند. پایایی این مقیاس، توسط دهشيري و همكاران (1387) روي دانشجويان دختر و پسر از طريق آلفاي كرونباخ براي كل مقياس و خرده‌مقياس بهزيستي مذهبي و خرده‌مقياس بهزيستي وجودي، به ترتیب 90/0، 82/0، و 87/0 و با روش بازآزمايي به ترتيب 85/0، 78/0، و 81/0 گزارش شده است.
    ب. مقیاس اميدواري اسنايدر: در اين پژوهش، از پرسش‌نامه امیدواری اسنایدر و همکاران (2001) استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ آن برای امیدواری کل 86/0، برای بعد تصمیم هدف‌مدار 82/0، و برای گذرگاه یا مسیر 84/0 بود و پایایی بازآزمایی در طی 10 هفته 82/0 به‌دست آمده است. در ایران پایایی و روایی مقیاس بر روی نمونه 250 نفری محاسبه گردید. ضریب همسانی درونی کل برای ابعاد گذرگاه 71/0 و تصمیم هدف‌مدار 68/0 به دست آمده است. روایی همزمان مقیاس نیز با ناامیدی بک 81/0 گزارش شده است (کرمي‌نیا و همکاران، 1391).
    ج. مقیاس رضايت از زندگي (‌SWLS): این مقیاس، دارای پنج ماده مي‌باشد. هر ماده از 1 (کاملاً مخالفم) تا 7 (کاملاً موافقم) نمره‌گذاری می‌شود، به‌طوری‌که دامنه نمره‌ها از 5 (رضایت پایین)، تا 35 (رضایت بالا) متغیر است. ضریب آلفای کرونباخ آن، 87/0 و ضریب باز‌آزمایی آن 82/0 گزارش شده است (داینر و همکاران، 1985). پاووت و همکاران (1993)، اعتبار آن را رضایت‌بخش و چندین مزیت برای آن بيان کرده‌اند: اولاً، مختصر و مفید است و نسبت به سایر مقیاس‌ها اعتبار پیش‌بین بالاتری دارد. دیگر اینکه قابلیت کاربرد برای همه گروه‌های سنی را دارد و مقایسه مستقیم گروه‌های سنی را امکان‌پذیر می‌سازد. در پژوهشی که جوکار (1385) برروی 557 دانش‌آموز دبیرستانی انجام داده است، ضریب آلفای کرونباخ برابر با 80/0 و روایی عاملی آن، حاکی از وجود یک عامل کلی در مقیاس است که می‌توانست بیش از 54/0 از واریانس را تبیین كند.
    براي اجراي پژوهش پس از هماهنگي لازم با مسئولان مراكز نگهداري از سالمندان همدان و ملاير، پرسش‌نامه‌هاي مذكور در اختيار سالمندان قرار داده شد. توضيحات لازم نيز ضمن ارائة ابزارها ارائه شد. براي تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و t مستقل استفاده شد.
    يافته‌هاي تحقيق
    میانگین سنی شرکت‌کنندگان در اين پژوهش، 7/62 درصد با انحراف استاندارد 63/8 درصد بود. 82/18 درصد از شرکت‌کنندگان در پژوهش بی‌سواد، 15 درصد تحصیلات ابتدایی، 05/27 درصد دارای تحصیلات راهنمایی و دبیرستان، 52/23 درصد دارای تحصیلات دیپلم و 47/16 درصد دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر بودند. نسبت تحصیلات زنان و مردان نیز به هم نزدیک است. به‌طور‌کلی، توزیع افراد نمونه از لحاظ تحصیلات بر مبنای تقسیم‌بندی موجود در پژوهش (بی‌سواد، ابتدایی، و...)، با کمي کشیدگی مثبت به توزیع بهنجار نزدیک است.
    جدول (1) ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش را نشان می‌دهد. ضرایب همبستگی دامنه‌ای از 38/0 تا 94/0 را در‌بر می‌گیرد. تمامي ‌ضرایب در سطح 01/0 P < معنی‌دار هستند. همبستگی هر مقیاس، با زیر‌مقیاس‌های خود مطابق انتظار کاملاً بالاست. همبستگی بهزیستی معنوی، با امیدواری و خرده‌‌مقیاس‌های آن نیز بالا است. بهزیستی معنوی و امیدواری و نیز خرده‌‌‌مقیاس‌های آنها با رضایت از زندگی همبستگی متوسط و بالاتر از متوسط دارند. از‌این‌رو، نتایج نشان می‌دهد بهزیستی و امیدواری با رضایت از زندگی رابطة مثبت دارند.
    جدول 1: ماتريس همبستگي متغيرهاي پژوهش
    متغیر    1    2    3    4    5    6
    1. بهزیستی کل
    2. بهزیستی وجودی
    3. بهزیستی مذهبی
    4. رضایت از زندگی
    5. امیدواری
    6. امید (منابع)
    7. امید (مسیر)    1
    94/0**
    85/0**
    64/0**
    55/0**
    45/0**
    53/0**    
    1
    61/0**
    63/0**
    44/0**
    37/0**
    41/0**    

    1
    49/0**
    59/0**
    44/0**
    59/0**    

    1
    45/0**
    44/0**
    38/0**    

    1
    86/0**
    93/0**    

    1
    61/0**
     **P <0/01
    جدول 2: ضرایب معادله پیش‌بینی رضایت از زندگی با استفاده از امیدواری و بهزیستی معنوی
    متغیر     
     
     
     
     
     
    بهزیستی کل
    امید (منابع)    29/0
    22/0    56/0**
    15/0**    06/0
    16/0    65/0    42/0    40/0**
    **01/0P <
    برای پیش‌بینی رضایت از زندگی سالمندان، از روش تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. رگرسیون رضایت از زندگی، بر بهزیستی معنوی و امیدواری (جدول 2) نشان می‌دهد كه بهزیستی معنوی و امیدواری قادرند 42 درصد از واریانس رضایت از زندگی را پیش‌بینی کنند. ضرایب تأثير بهزیستی (29/0=B) و امید (22/0=B)، با توجه به آماره‌های t مربوط معنی‌دار هستند. اين امر نشان مي‌دهند كه این دو متغیر با احتمال 95 درصد اطمینان قادر به پیش‌بینی متغیر ملاک یعنی رضایت از زندگی هستند.
    جدول 3: آزمون ‌t مستقل براي تفاوت متغيرها در دو جنس
    متغیر    مرد    زن    t
        M    SD    M    SD    
    بهزیستی (کل)
    بهزیستی مذهبی
    بهزیستی وجودی
    امیدواری (کل)
    امید (مسیر)
    امید (منابع)
    رضایت از زندگی    58/84
    76/43
    67/40
    27/24
    64/12
    64/11
    43/22    36/14
    86/5
    75/9
    04/5
    07/3
    42/2
    63/7    36/79
    79/41
    58/37
    16/22
    32/11
    81/10
    29/19    04/13
    03/6
    67/8
    16/4
    97/2
    78/1
    40/6    70/1
    51/1
    50/1
    03/2*
    97/1
    72/1
    00/2*
    * P < 0/05 
    براي بررسی تفاوت میانگین بهزیستی معنوی، امیدواری و رضایت از زندگی زنان و مردان سالمند، از آزمون t برای گروه‌های مستقل استفاده شد. این آزمون، نشان داد (جدول 3) مردان سالمند از نظر امیدواری و رضایت از زندگی در سطح بالاتری نسبت به زنان سالمند قرار دارند. اما از نظر بهزیستی معنوی (و هر دو خرده‌مقیاس آن شامل بهزیستی مذهبی و بهزیستی وجودی) و نیز خرده‌مقیاس‌های امیدواری تفاوتی میان دو جنس مشاهده نشد.
    بحث و نتيجه‌گيري
    هدف اصلی مطالعة حاضر، شناسايي رابطة بین بهزیستی معنوی، امیدواری و رضایت از زندگی در سالمندان بود. نتایج همسو با پژوهش‌های قبلی نشان داد كه بین بهزیستی معنوی و امیدواری همبستگی مثبت وجود دارد و بهزیستی معنوی و امیدواری می‌توانند رضایت از زندگی در سالمندان را پیش‌بینی کنند (سینک، 1999؛ آدلر و فاگلی، 2005). اين پژوهش، همچنین نشان داد امیدواری و رضایت از زندگی مردان سالمند بیش از زنان سالمند، بود، اما زنان و مردان از نظر بهزیستی معنوی تفاوتی نداشتند. گومز و فيشر بر این باورند بهزيستي معنوي باعث مي‌شود فرد داراي هويت يکپارچه، رضايت، شادي، عشق، احترام، نگرش‌هاي مثبت، آرامش دروني و هدف و جهت در زندگي باشد (گومز و فیشر، 2003). آنها معتقدند: بهزيستي معنوي موجب مي‌شود فرد داراي هويت يکپارچه، رضايت، شادي، عشق، احترام، نگرش‌هاي مثبت، آرامش دروني و هدف و جهت در زندگي باشد. به‌عبارت دیگر، معنویت و مذهب به‌عنوان سپری در برابر مشکلات و ناراحتی‌های افراد قرار گرفته و به‌صورت ضربه‌گیر عمل مي‌کند، موجب کاهش اختلالات روانی و ارتقاء سطح سلامت روانی و رضایت از زندگی سالمندان مي‌شود. از‌این‌رو، بهزیستی معنوی با اميدواری، به‌عنوان مجموعه‌اي شناختي مبتني بر احساس موفقيت، ناشي از منابع گوناگون (انرژي معطوف به هدف) و مسيرها (برنامه‌ريزي براي دستيابي به اهداف)، رابطه دارد. وجود احساسات، رفتارها و شناخت‌هاي مثبت از ارتباط با خود، ديگران، طبيعت، و موجودي برتر، به‌عنوان عناصر بهزیستی معنوی، با ایجاد انگیزه و هدف‌های عمیق و والا، منبعی برای امید و نیز تعیین‌کنندة مسیرهای و راه‌های شناختی و ذهنی امید فراهم می‌کنند. از سوی دیگر، امیدواری می‌تواند با احساسات و شناخت‌های مثبت، نسبت به خود و آینده همراه باشد و از‌ این طریق، بهزیستی معنوی را افزایش دهد. بزرگسالانی که امیدوارترند، به دیگران به‌عنوان منابع حمایتی و پایگاه‌هایی که مي‌توانند به آنها تکیه نمایند مي‌نگرند، با چالش‌هایی که ممکن است در زندگی‌شان با آنها روبه‌رو شوند، سازکار مي‌شوند، شادی بالاتری تجربه مي‌کنند و از زندگی‌شان رضایت بیشتری دارند. آنها همچنین مي‌توانند این گفتمان درونی را در خودشان رشد دهند که «مي‌توانم این کار را به پایان برسانم»، «من نباید شکست بخورم و ناامید شوم». آنها موفقیت‌هایشان را بیشتر از شکست‌هایشان مي‌بینند (اسنایدر، 2000).
    یکی از وجوه با اهمیت و اهداف اصلی روان‌شناسی، و به‌ویژه روان‌شناسی مثبت بهزیستی است. ‌هالتل و گوستاوسون (2008)، بهزیستی ذهنی را دارای سه بعد می‌دانند: عاطفة مثبت، عاطفة منفی، و جنبه‌های شناختی و ذهنی بهزیستی که به‌معنای ارزیابی کلی فرد از کیفیت زندگی با توجه به ملاک‌های مورد‌نظر خود است. با توجه به اینکه رضایت از زندگی به‌عنوان وجهی از بهزیستی ذهنی در نظر گرفته شده است و بهزیستی معنوی قادر است تجارب روان‌شناختی مثبت، آرامش درونی، شادی و امیدواری و هدفمندی ایجاد کرده، یا افزایش دهد (گومز و فیشر، 2003)، روشن است که بهزیستی معنوی، رضایت از زندگی را افزایش دهد. این امر، در همة افراد و از‌جمله سالمندان، که دارای خلأ عاطفی و نیازهای خاص هستند، می‌تواند بسیار حائز اهمیت باشد.
    بهزیستی معنوی و منابع امیدواری، علاوه بر رابطة مستقیمي‌ که با هم دارند، قادرند به‌طور مستقل رضایت از زندگی سالمندان را پیش‌بینی کنند. این امر، نشان می‌دهد که بهزیستی معنوی و امیدواری، علاوه بر اثرات مشترکی که می‌توانند بر رضایت از زندگی سالمندان داشته باشند، ویژگی‌های خاصی نیز دارند که بر رضایت از زندگی اثرگذار است. به نظر می‌رسد، منابع امیدواری به‌عنوان بعدی از امیدواری، در‌واقع تکیه‌گاهی برای فرد ایجاد می‌کند که به‌تنهایی بر رضایت از زندگی مؤثر است؛ تکیه‌گاهی که ممکن است کاملاً مادی باشد. 
    همان‌طور که بيان شد مردان سالمند رضایت از زندگی و نیز امیدواری بیشتری نسبت به زنان سالمند احساس می‌کردند. با وجود اینکه همة این افراد در خانة سالمندان زندگی می‌کردند و تقریباً از شرایط مشابهی برخوردار بودند، ممکن است احساس استقلال بالاتر مردان در زندگی، که از تربیت و فرهنگ نیز اثر می‌پذیرد و نیز وابستگی و عاطفی بودن زنان سالمند و دوری آنها از خانواده و اقوام با کاهش دادن منابع امید در زنان رضایت از زندگی آنان را بیشتر تحت تأثير قرار دهد.
    در مجموع، یافته‌های این پژوهش نشان داد که بهزیستی معنوی و امیدواری، از عوامل مهم رضایت از زندگی در سالمندان هستند. با توجه به اینکه سالمندانی که دور از خانه و خانواده زندگی می‌کنند و به دلایل بسیار، بیش از سالمندانی که با خانواده زندگی می‌کنند، ممکن است امیدواری کمتری داشته‌ باشند و رضایت آنها از زندگی پایین‌تر باشد، برنامه‌ریزی جهت افزایش امید و هدفمندی با تأکید و تکیه بر آموزش‌های معنوی و مذهبی اصیل، عمیق و در صورت امکان برنامه‌های دسته‌جمعی برای تعمیق احساسات بین‌فردی و درون‌فردی در این گروه از افراد جامعه، که روز‌به‌روز بر تعداد آنان افزوده می‌شود، ضروری است.
    یعقوبی و همکاران (1387) دریافتند که سلامت معنوی با گرایش درونی به مذهب همبستگی دارد، و تعهد جدی نسبت به مذهب به‌خودی‌خود، مي‌تواند هدف نهایی تلقی شود. داشتن هدف در زندگی با شادی و امید به زندگی و رضایت همبستگی مثبت دارد. بنابراین، مي‌توان گفت: هوش معنوی به‌عنوان زیربنای باورهای فرد نقش اساسی را در زمینه‌های گوناگون، به‌ویژه ارتقا و تأمین سلامت روانی دارد. به‌طور کلی، نتایج این پژوهش در راستای پژوهش‌های پیشین حاکی از ارتباط بین مذهب و رضایت از زندگی مي‌باشد. این پژوهش‌ها نشان مي‌دهند که مذهب و معنویت یک روش درمانی مؤثر در افزایش امید است. براي نمونه، عبادی و همکاران (1389) در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش مثبت‌نگری با تأکید بر آیات قرآن، بر افزایش امید به زندگی زنان مطلقه پرداختند. یافته‌های حاصل از این پژوهش، بیانگر این است که مثبت‌نگری با تأکید بر آیات قرآن کریم بر افزایش امید به زندگی زنان مطلقه مؤثر بوده است. همچنین نتایج پژوهش فقیهی و رفیعی‌مقدم (1388)، نشان داد که آموزش‌های روان‌شناختی مبتنی بر روایات اسلامي‌در بهبود روابط همسران و در نتیجه، رضایت‌مندی زناشویی آنها مؤثر بوده است. پژوهش توان و همکاران (1388) نیز نشان داد که بین نگرش دینی و سلامت روانی رابطه مثبت معنی‌دار وجود دارد. به‌طور کلی، باورها و اعمال مذهبی تأثير مثبتی در پیش‌گیری و بهبود بیماری‌های جسمي ‌و روانی و افزایش کیفیت و رضامندی از زندگی دارد. از سوي ديگر، داشتن امید، سلامت جسمي ‌و روانی را پیش‌بینی مي‌کند (اسنایدر، 2000). افراد امیدوار سالم‌تر و شادترند، دستگاه‌های ایمنی آنها بهتر کار مي‌کنند و با راهبردهای کنارآمدن مؤثرتر، مانند ارزیابی مجدد و مسئله‌گشایی، با فشارهای روانی بهتر کنار مي‌آیند و در نهایت، از رضایت‌مندی بیشتری از زندگی برخوردارند.
     
     

    References: 
    • آل‌بویه، علیرضا، 1388، معنای زندگی، تهران، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
    • برک، لورا .ای، 2001، روان‌شناسی رشد، ترجمة یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران.
    • تبرایی، رامین و دیگران، 1387، «بررسی سهم تأثير جهت‌گیری مذهبی بر سلامت روان در مقایسه با عوامل جمعیت‌شناختی»، روان‌شناسی و دین، ش 1، ص 37-62.
    • توان، بهمن و همکاران، 1388، «رابطه نگرش دینی و سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک»، مجله علمي‌پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک، ش 4، ص 27-34.
    • دهشیری، غلامرضا و همكاران، 1387، «بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس بهزیستی معنوی در دانشجویان»، مطالعات روان‌شناختی، ش 4 (3)، ص 433-442.
    • صفایی، ایرج و همكاران، 1389، «رابطه بهزیستی معنوی با سلامت روان در دانشجویان»، مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی سبزوار، دوره هفدهم، ش 4، ص 270-276.
    • عبادی، ندا و همكاران، 1389، «بررسی اثربخشی آموزش مثبت‌نگری با تأکید بر آیات قرآن بر افزایش امید به زندگی زنان مطلقه شهر اهواز»، یافته‌های نو در روان‌شناسی، سال سوم، ش 2، ص 71-84.
    • فقیهی، علی‌نقی و فاطمه رفیعی‌مقدم، 1388، «بررسی میزان اثربخشی آموزش‌های روان‌شناختی مبتنی بر روایات اسلامي ‌در رضایت زناشویی زوجین»، روان‌شناسی و دین، سال دوم، ش 3، ص 89-104.
    • کرمي‌نیا، رضا و همكاران، 1391، «ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس امیدواری در دانشجویان ایرانی»، تحقیقات رفتاری، ش 10 (6)، ص 1-10.
    • محققی، حسین و همکاران،1390، «اثربخشی زوج‌درمانی مبتنی بر عواطف بر کاهش تعارض زناشویی زوجین ناخرسند شهر همدان»، مجله پژوهش علوم انسانی دانشگاه بوعلی، سال دوازدهم، ش 30، ص 53-68.
    • یعقوبی، ابوالقاسم و حسين محققی، 1387، رابطة بین هوش معنوی و بهداشت روان دانشجویان دانشگاه بوعلی، در: مجموعه مقالات چهارمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان.
    • Aten, D. J,&Schenck, J.E, 2007, Reflection on Religion and Health Research: An interview with Dr. Harold G.Konenig, Journal of Religion and Heahth, v. 46, p .183-190.
    • Adler, M. G, & Fagley, N. S, 2005, Appreciation: individual difference in finding value and meaning as a unique peridictor of subjective well being, Journal of personality, v. 73 (1), p. 79-114.
    • Bassett, R. L, & et al, 1991, Measuring Christian maturity: A comparison of several scales, J Psychol Theol, v. 19 (1), p. 84-93.
    • Coleman, C. L, & Holzemer, W. L, 1999, Spirituality, psychological well-being, and HIV symptoms for African Americans living with HIV disease, Journal of the Association of Nurses in AIDS Care, v. 10, p. 42–50.
    • Diener, E, & et al, 1985, The Satisfaction with Life Scale, Journal of Personality Assessment, v. 49, p. 71–75.
    • Echstein, D, & Kern, R, 2002, psychological fingerprints: Life style assessment and interventions (5th ed), Dubuque, IW: Kendall/Hunt, p. 68-78.
    • Elkins, D. N, & et al, 1988, Toward a humanistic phenomenological spirituality: Definition, description, and measurement, Journal of Humanistic psychology, v. 28 (4), p. 5-18.
    • Emmons, R. A, 2000, Is spirituality an intelligence? Motivation, cognition and the psychology of ultimate concern, The international Journal for the psychology of Religion, v. 10 (1), p. 3-26.
    • Genia, V, 2001, Evaluation of Spiritual well-being scale in a sample of college students, International Journal for the Psychology of Religion, v. 11 (1), p. 25-33.
    • Gomez, R, & Fisher, J. W, 2003, Domains of spiritual well-being and development and validation of the Spiritual Well-Being Questionnaire, Personality and Individual Differences, v. 35, p. 1975-1991.
    • Hawks, S. R, & et al, 2003, Motional eating and spiritual well-being: A possible concion? American Journal of Health Education, v. 34, p. 30-33.
    • Hartz, G. W, 2005, Spirituality and Mental Health: Clinical Applications, New York; Haworth press.
    • Hultell, D. J, & Gustavsson, P, 2008, A psychometric evaluation of the Satisfaction with Life Scale in a Swedish nationwide sample of university students, Personality and Individual Differences, v. 44, Issue 5, p. 1070-1079.
    • Pavot, W, & Diener, E, 1993, Review of the satisfaction with life scale, Psychological Assessment, v. 5, p. 164–172.
    • Kathleen, M, L, & Carla, J. Gk, 2007, The relationship between spirituality, surpose in Life, and Well-Being in HIV-Positive Persons, Journal of the Association of Nurses in AIDS Care, v. 18 (3), p. 13-22.
    • Kling, L. A, & et al, 2006, Positive Affect and the Experience of Meaning in Life, Journal of Personality and Social Psychology, v. 90, p. 179-196.
    • Lopez, S.J, & et al, 2003, Hope: Many definitions, many measures, In C. R. Snyder & S. J. Lopez (Eds), Positive psychological assessment: A handbook of models and measures (p. 91-106), Washington, DC, US: American Psychological Association.
    • Paloutzian, R. F, & Ellison, C.W, 1982, Loneliness, spiritual well- being, and quality of life. In L. A. Peplau, & D. Perlman (Eds.), Loneliness: A Source book for current theory, research, and therapy, New York: Wiley Interscience.
    • Pavot, W, & et al, 1991, Further validation of the satisfaction with life scale: Evidence for the cross-method convergence of well-being measures, Journal of Personality Assessment, v. 57, p. 149–161.
    • Snyder, C. R, 2000, Handbook of Hope: Theory, Measures, and Applications, San Diego: Academic Press.
    • Snyder, C. R, & et al, 1991, The will and the ways: Development and validation of an individual-differences measure of hope, Journal of Personality and Social Psychology, v. 60, p. 570–585.
    • Sloan, E, 2005, Effects Of religiosity on Mental Health, Journal of psychology and theology, v. 16, p. 14-18.
    • Spira,L, James & Reed, M, 2000, Group Pschotherapy for Women with Breast Cancer, Washington DC. APA.
    • Spilka, B, & et al, 2003, The Psychology of Religion, 3rd Edition, New York: Guilford.
    • Syed, I. B, 2003, The medical benefits of Taraween Prayersi.http: //www.irif.Org>22/9/88. Effectiveness of Group Trainig Spiritual based in Promotion of Components of quality of life in Students.
    • Tuncay, T, 2007, Spirituality in coping with HIV/AIDS, HIV & AIDS Review, v. 6 (3), p. 10-15.
    • Unterrainer H.F, & et al, 2010, Dimensions of Religious/Spiritual Well-Being and their relation to Personality and Psychological Well-Being, J of Personality and Individual Differences, v. 46 (3), p. 192-197.
    • Wu, C, & Yao, G, 2006, Analysis of factorial invariance across gender in the Taiwan version of the Satisfaction with Life Scale, Personality and Individual Differences, v. 40, Issue 6, p. 1259-1268.
    • Diener, E, & et al, 1985, The Satisfaction with Life Scale, Journal of Personality Assessment, v. 49, p. 71–75.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    یعقوبی، ابوالقاسم، محققی، حسین، منظمی تبار، فریبا.(1393) رابطه بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7(3)، 109-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ابوالقاسم یعقوبی؛ حسین محققی؛ فریبا منظمی تبار."رابطه بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7، 3، 1393، 109-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    یعقوبی، ابوالقاسم، محققی، حسین، منظمی تبار، فریبا.(1393) 'رابطه بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7(3), pp. 109-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    یعقوبی، ابوالقاسم، محققی، حسین، منظمی تبار، فریبا. رابطه بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان. روان‌شناسی و دین، 7, 1393؛ 7(3): 109-121