رابطه آخرت نگری و پنج عامل شخصیت در دانشجویان
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
«معنويت» يکي از سازههايي است که عليرغم نداشتن مفهوم روشن و مشخص، بهطور گسترده و بهصورت گوناگون بهکار ميرود. بهرغم اين ابهام در مفهومها، گزارشها از گسترش علاقه به معنويت حکايت دارد. براي نمونه، کانترويکس و همکاران (1994) گزارش ميدهند 85 درصد از آمريکاييها به دنبال رشد معنوياند و اين آمار بيترديد در آغاز هزاره سوم گسترش بيشتري يافته است (جهانگيرزاده، 1384). کوئيک و همکاران معتقدند معنويت عبارت است از: جستوجو و مطالبه مستحضر براي درک و فهم پاسخ سؤالهايي درباره زندگي، معنا و ارتباط با نيروي مقدس يا متعالي، که ممکن است منجر به رشد آئينهاي مذهبي و تکوين جامعه شود يا نشود (کوئيک و همکاران، 1991).
نکته اساسي در بسياري از توصيفات و تعاريف ارائهشده از معنويت، اين است که «معنايابي» يکي از اعمال و فعاليتهاي دروني (و غالباً نيمههشيارانه) انسان است. سوينتون دريافت که معنويت جنبهاي از زندگي است که به فرد انسانيت ميبخشد (غباريبناب، 1385، ص 24). اين اصطلاح، شامل مجموعهاي از ساختارهاي مهم است که به زندگي انسان جهت و معنا ميبخشد و به افراد کمک ميکند تا با مشکلات و فراز و نشيبهاي زندگي مقابله نمايند. با اين بيان، معنويت شامل ابعاد مهمي نظير جستوجوي معنا، هدف، دانش تعاليبخش انساني، روابط پرمعناي عشق و تعهد و از همه مهمتر آخرتنگري ميباشد (همان).
يکي از ابعاد مهم معنويت، آخرتنگاري است. ميل به بقا، يکي از بنياديترين انگيزههاي انسان است. در انسان بهصورت فطري اين انگيزه وجود دارد که ميخواهد باقي باشد و حيات دائمي داشته باشد (منظري توکلي و همکاران، 1392). ترس از مرگ نيز يکي از ترسهاي جدي است که در طول زندگي کم و بيش با انسان همراه است. شايد به همين دليل است که برخي روانشناسان در تلاشند تا اين ترس را از بين برده، احساس آرامش را جايگزين آن نمايند (همان).
روانشناسي بهصورت سنتي با موضوع مرگ درگير ميباشد. براي نمونه، روانتحليلگري و مبتکر آن فرويد، نقش کشانندهاي را تصريح ميکند که اثري ساختاري در سازماندهي رواني انسان بهعهده دارد، کشاننده مرگ بهعنوان نيروي بنيادين در مقابل کشاننده زندگي، ساختار روانشناختي را توليد ميکند (ابراهيمي و بهرامي، 1390). عليرغم آنکه پارادايم روانتحليلگري در غرب، به سرعت جاي خود را به رويکردي ديگر داد، با اين حال نفي آخرت و تمام مفاهيم وابسته به آن در تمام نظامهاي روانشناختي کم و بيش وجود دارد. رفتارگراها و در کنار آن حتي ديدگاههاي انسانگرايانه، به اتفاق رويکردهاي آخرتنگرانه را نفي و تمام روانشناسي را در مرزهاي زندگي دنيايي ترسيم کردهاند (کنت، 2007). ازاينرو، در ادبيات روانشناسي معاصر، پژوهشي با مضمون آخرتنگري يافت نميشود. جستوجو در پايگاههاي علمي داخلي و خارجي نشان ميدهد که اساساً با اين مفهوم و مفاهيم مشابه آن، سند علمي در دسترس نيست. يکي از عواملي که ميتواند با آخرتنگري رابطه داشته باشد، ويژگيهاي شخصيت است. ويژگيهاي شخصيتي با توجه به ثباتشان در طول زمان و در فرهنگهاي مختلف، در نحوه تعاملات افراد تعيينکنندهاند (هيل و همکاران (Hill)، 1997). پنج ويژگي اين مدل عبارتند از: روانرنجوري، برونگرايي، موافق بودن، گشودگي و باوجدان بودن (بشارت، 1386).
روانرنجوري به تمايل براي تجربه اضطراب، تنش، خودمحوري، خصومت، تکانشوري، کمرويي، تفکر غيرمنطقي، افسردگي و حرمتخود پايين اطلاق ميشود. برونگرايي به تمايل براي تجربه هيجانهاي مثبت، هيجانطلبي، مهرباني و اجتماعي بودن گفته ميشود (همان). موافق بودن عبارت است از: تمايل به کنجکاوي، خيالپردازي، زيباييشناسي، خردورزي، روشنفکري و نوآوري (ميشل (Michel)، 2003). گشودگي به تمايل براي گذشت، مهرباني، سخاوتمندي، اعتمادورزي، همدلي، فرمانبرداري، فداکاري و وفاداري اطلاق ميشود. با وجدان بودن عبارت است از: تمايل به سازماندهي، نظم و ترتيب، خودنظمدهي، کارآمدي و قابليت اعتماد، خويشتنداري، پيشرفتگرايي، منطقگرايي و تعمق (بشارت، 1386). نتايج پژوهشهاي مختلف، به وجود رابطه بين معنويت و دينداري و ويژگيهاي شخصيت اشاره کردهاند.
آيزنک و پرسون از عوامل شخصيت، درونگرايي و برونگرايي و روانرنجوري را با دينداري بررسي کرده و به اين نتيجه رسيدند که همبستگي کمي بين درونگرايي و متغيرهاي دينداري ديده شده است، ولي برونگرايي هيچ همبستگي را با دينداري نشان نداد (ویبل و همکاران (Weibel)، 2011). کاستا و فرانيس پژوهشي روي يک نمونه 577 تايي از مردان انجام دادند و به اين نتيجه رسيدند که در اين افراد، با سنين متفاوت، همبستگي اندکي بين دينداري و درونگرايي متفکر وجود دارد. اين احتمال وجود دارد که اعضاي برخي از جمعيتهاي مذهبي بيشتر درونگرا باشند.
عامل ديگر، روانرنجوري است که رابطهاي با مذهب ندارد (ویبل و همکاران، 2011). آيزنک به اين نتيجه رسيد که بين عامل گشودگي و متغيرهاي دينداري همبستگي 25% و 35% وجود دارد. گشودگي، رگهاي است که نسبت به برونگرايي يا روانرنجوري از کليت کمتري برخوردار است و به علاوه معناي دقيق آن کمتر روشن است. تحقيق نشان داده است که نمره افراد متدين در همدلي بالاتر است و اين دقيقاً يک بعد وابسته (به مسئله دينداري) است که مربوط به بعد گشودگي ميباشد.
عليرغم نقش ويژگيهاي شخصيت در دينداري، بهويژه آخرتنگري، اين مسئله در جامعه کنوني ايران مورد غفلت واقع شده و اطلاعات اندکي هم در دست است. بر اين اساس، هدف اين پژوهش بررسي رابطه پنج عامل شخصيتي و آخرتنگري در دانشجويان دانشگاه تهران است.
روش پژوهش
اين پژوهش توصيفي و از نوع همبستگي ميباشد. جامعه آماري موردمطالعه تمامي دانشجويان کارشناسي و کارشناسي ارشد دانشگاه تهران، مشغول به تحصيل در سال 92-1391 ميباشند. از اين ميان، تعداد 220 نفر براساس فرمول مورگان به روش چندمرحلهاي خوشهاي انتخاب شدند. از بين دانشکدهها، سه دانشکده مديريت، فني و روانشناسي به تصادف انتخاب و سپس از هر دانشکده دو کلاس، بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پس از جلب مشاركت آزمودنيها و اطمينانخاطر از اين جهت كه اطلاعات جمعآوريشده فقط براي مقاصد پژوهشي استفاده ميشود، به پرسشنامههاي آخرتنگري و پنج عاملي شخصيت پاسخ دادند. بهمنظور تجزيه و تحليل دادهها، از روشهاي آماري نظير ميانگين، انحراف استاندارد، ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون گام به گام استفاده شد.
ابزار پژوهش
الف: مقياس آخرتنگري ابراهيمي- بهرامياحسان: اين مقياس با استفاده از آيات و روايات استخراجشده از منابع دين مقدس اسلام ساخته شده است. فرم نهايي آن داراي 44 سؤال است که از 5 خردهمقياس تکليفگريزي، آمادگي، آخرتمحوري، تعالي و لذتجويي تشکيل يافته است که نمره کل از جمع 5 عامل (پس از معکوس کردن نمرات دو عامل تکليفگريزي و لذتجويي) بهدست ميآيد. اين مقياس را هم بهصورت گروهي و هم بهصورت انفرادي ميتوان اجرا کرد. اعتبار اين آزمون با استفاده از ضريب آلفاي کرونباخ محاسبه شد که براي کل آزمون 85/0 و براي خردهمقياسها تکليفگريزي 52/0، آمادگي 72/0، آخرتمحوري 79/0، تعالي 65/0 و لذتجويي 67/0 بهدست آمد. اعتبار آزمون از طريق دو نيمهسازي، همبستگي بين نيمه اول با نيمه دوم 86/0 بهدست آمد (ابراهيمي، 1389). منظريتوكلي و همكاران (1391) اعتبار و روايي سازه اين مقياس را در جامعه دانشجويي مورد تأييد قرار دادند.
ب: مقياس پنج عامل شخصيتي نئو (NEO-FFI): اين مقياس در سال 1991 توسط اليور و جان بهمنظور بررسي پنج عامل بزرگ شخصيت (روانرنجوري، برونگرايي، موافق بودن، گشودگي و با وجدان بودن) ساخته شد و داراي 60 سؤال است که براساس مقياس ليکرت تهيه شده است. هر 12 سؤال آن، يکي از پنج عامل مذکور را اندازهگيري و نمرات هر عامل جداگانه حاسبه ميشود. بشيري (Bashiri) (2007) روايي اين فرم را در چند مرحله بررسي کرده و مورد تأييد قرار داده است. پايايي هريک از عوامل در يک نمونه ايراني، بين 71/0 تا 92/0 بهدست آمده است (گروسي فرشي (Garousi Farshi)، 2000). کاستا و مک کری (1992) روایی این آزمون، بین گزارشهای شخصی و ارزیابی همسالان را 30 تا 65 درصد محاسبه نمودند (همان). آتشافروز و همكاران (1387) ضریب اعتبار برای هریک از رگههای روانرنجوری، برونگرایی، گشودگی، موافق بودن و باوجدان بودن به ترتیب 74% ، 55% ، 27% ، 38% و 77% محاسبه نمودند. همچنین در پژوهشی که توسط حقشناس (1385) بر روی یک نمونه 208 نفره از دانشجویان انجام گرفت، ضریب بازآزمایی با فاصله زمانی سه ماهه، برای روانرنجوری، برونگرایی، گشودگی، موافق بودن و باوجدان بودن به ترتیب 79% ، 79% ، 80% ، 75% و 83% بهدست آمد. همچنین محمدی و محمودنیا (1389) آلفای کرونباخ این پرسشنامه را 78% محاسبه نمودند. در اين پژوهش، پايايي عوامل براساس آلفاي کرونباخ بين 67/0 تا 88/0 محاسبه گرديد.
يافتههاي پژوهش
از بین 220 دانشجوی شرکتکننده در این پژوهش، 95 نفر دانشجوی مرد و 125 نفر دانشجوی زن بودند. تعداد 166 نفر از گروه نمونه دانشجوی مقطع کارشناسی و تعداد 54 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد بودند. از مجموع شرکتکنندگان در این پژوهش، فقط 25 نفر متأهل و بقیه مجرد بودند. همچنین تعداد 101 نفر از گروه نمونه را دانشجویان دانشکده فنی، تعداد 68 نفر را دانشجویان دانشکده روانشناسی و تعداد 51 نفر را دانشجویان دانشکده اقتصاد تشکیل میدادند.
جدول 1 ميانگين و انحراف استاندارد نمرههاي پنج عامل شخصيت و آخرتنگري کل دانشجويان را به تفکيک دختر و پسر نشان ميدهد.
جدول شماره 1. ميانگين و انحراف استاندارد نمرههاي پنج عامل شخصيت و آخرتنگري کل دانشجويان به تفکيک جنسيت
جنسيت پسر دختر کل
متغير
شاخص ميانگين انحراف استاندارد ميانگين انحراف استاندارد ميانگين انحراف استاندارد
برونگرايي 75/25 72/4 28/22 91/3 01/24 32/4
با وجدان بودن 62/24 11/4 75/23 74/3 18/24 92/3
موافق بودن 81/22 11/5 95/21 61/4 38/22 86/4
گشودگي 95/26 86/4 24/27 89/3 09/27 37/4
روانرنجوري 43/15 46/3 64/16 12/4 03/16 79/3
آخرتنگري (کلي) 45/88 45/9 37/93 78/10 91/90 11/10
جدول 2 ضريب همبستگي بين پنج عامل شخصيت را با آخرتنگري کل و مؤلفههاي آن نشان ميدهد. همانطور که مشاهده ميشود، بين پنج عامل شخصيت با بيشتر مؤلفههاي آخرتنگري رابطه معنادار وجود دارد. فقط بين برونگرايي با آمادگي، بين موافق بودن با تکليفگريزي و تعالي، بين گشودگي با تکليفگريزي و تعالي و بين روانرنجوري با آمادگي، تعالي و لذتجويي رابطه معنيداري مشاهده نشد. همچنين آخرتنگري کلي با ابعاد شخصيتي برونگرايي، گشودگي، باوجدان بودن و موافق بودن، رابطه مثبت و معنيدار و با روانرنجوري رابطه منفي و معنيدار داشت.
جدول 2: ضريب همبستگي بين پنج عامل شخصيت با آخرتنگري کل و مؤلفههاي آن
متغيرها تکليفگريزي آمادگي آخرتمحوري تعالي لذتجويي آخرتنگري (کلي)
برونگرايي *19/0- 11/0 *26/0 *21/0 **33/0 *25/0
باوجدان بودن **41/0- *24/0 **47/0 **38/0 *18/0 **46/0
موافق بودن 09/0 *20/0 *22/0 10/0 *25/0 *19/0
گشودگي 07/0- *21/0 *18/0 08/0 **34/0 *24/0
روانرنجوري *18/0 09/0 *19/0- 11/0- 09/0- *19/0-
** نشاندهنده معنيداري درسطح 01/0 است. * نشان دهنده معنيداري درسطح 05/0 است.
در ادامه بهمنظور بررسي اينکه چه مقدار از واريانس آخرتنگري بهوسيله ويژگيهاي شخصيتي تبيين ميشود، از روش رگرسيون گام به گام استفاده شد. جدول 3 نتايج مدل رگرسيون پنج عامل شخصيت را بر آخرتنگري کل نشان ميدهد. نتايج حاصل از مدل رگرسيوني نشان داد که آمارة F محاسبه شده براي مدل رگرسيوني (F=52/68) در سطح P< 0/001 معنادار است. براساس اين جدول، از ميان پنج ويژگي شخصيتي دو بعد با وجدان بودن و برونگرايي، در دو گام حدود 31 درصد از واريانس آخرتنگري را تبيين ميکنند. با توجه به نتايج اين جدول، در گام اول عامل با وجدان بودن كه بيشترين ضريب همبستگي جزئي معنادار را با آخرتنگري دارد، وارد مدل شده و حدود 24 درصد از تغييرات آخرتنگري را پيشبيني ميكند. در گام دوم، با وارد شدن عامل برونگرايي، اين پيشبيني به 31 درصد افزايش يافته است. ساير عوامل به علت نداشتن همبستگي جزئي معنادار وارد مدل نشدهاند.
جدول 3: نتايج مدل رگرسيون پنج عامل شخصيت بر آخرتنگري کل
گام متغير پيشبين B β
T
سطح معناداري همبستگي جزئي R2 F سطح معناداري
1 باوجدان بودن 74/2 521/0 33/9 001/0 487/0 240/0 68/52 001/0
2 باوجدان بودن و برونگرايي 73/0 216/0 89/3 001/0 561/0 314/0
بحث و نتيجهگيري
اين پژوهش با هدف تعيين ارتباط بين آخرتنگري و پنج عامل شخصيت با تأکيد بر نقش معنويت انجام گرفت. يافتههاي بهدستآمده از ضريب همبستگي پيرسون، حاکي از وجود همبستگي معنادار مثبت بين آخرتنگري و برونگرايي، باوجدان بودن، موافق بودن و گشودگي بود. اما بين آخرتنگري و روانرنجوري همبستگي منفي معنادار مشاهده شد. از لحاظ تفکیک رشتهای، بین آخرتنگری و موافق بودن و برونگرایی در دانشجویان دانشکده مدیریت، بین آخرتنگری و گشودگی در دانشجویان دانشکده روانشناسی و همچنین بین آخرتنگری و باوجدان بودن در دانشجویان دانشکده فنی دارای همبستگی قویتر و بیشتری نسبت به یکدیگر داشتند و میزان روانرنجوری در دانشکده فنی، بیشتر از دانشکدههای مدیریت و روانشناسی بود. از سوي ديگر، سروقد و همكاران (1390) در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدهاند که بين کمالگرايي (تعالي) و برونگرايي، باوجدان بودن رابطه مثبت و با روانرنجوري رابطه منفي دارد که با نتايج اين پژوهش همخواني دارد. همچنين افلاک سير (2012) دريافت که با افزايش معنويت، زندگي نيز پرمعنا ميباشد که اين امر هماهنگ با رابطه مثبت بين گشودگي و آخرتنگري ميباشد. در تبيين اين يافتهها، ميتوان گفت: يکي از معاني تعالي کمالگرايي ميباشد که اشاره به تعالي شدن و نيل به تعالي دارد. از اين نگاه، رابطة مثبت مشاهده شده بين برونگرايي و با وجدان بودن با تعالي هماهنگ با يافتههاي سروقد و همكاران (1390) ميباشد که در آن، بين برونگرايي و باوجدان بودن رابطه مثبت و معنادار و بين روانرنجوري و کمالگرايي رابطه منفي و معنادار مشاهده گرديد. اما در دو بعد شخصيتي، موافق بودن و گشودگي، نتايج پژوهش فوق با يافتههاي اين پژوهش متناقص ميباشد. همچنين مولايي (1386) در پژوهش براي بررسي رابطه کمالگرايي (مثبت و منفي) و ويژگيهاي شخصيتي 90 دانشجوي دختر و پسر در مقاطع کارشناسي ارشد و دکتري از رابطه مثبت و معنادار تنها بين کمالگرايي مثبت و گشودگي سخن به ميان آورده است. در ساير عوامل همبستگي معنادار مشاهده نشده است. از سوي ديگر، رامهرمزي و شهني لايق (1380)، فراري و موتز (1997)، هويت و فلت (Hewitt & Flett) (1991) رابطه منفي ميان کمالگرايي و برونگرايي را نشان دادهاند که با نتايج اين پژوهش در تضاد ميباشد. همچنين هويت و فلت بيان کردند که کمالگرايي باگشودگي، رابطه منفي و معنادار و با باوجدان بودن رابطه مثبت و معنيدار دارد که اين نتايج با يافتههاي اين پژوهش همسو ميباشند. پژوهشهاي استامف و پارکر (Stumpf & Parker) (2000) و اسليد و آونز (Slade & Owens) (1998) نشان داد که بين کمالگرايي منفي و روانرنجوري، رابطه منفي و بين کمالگرايي مثبت و باوجدان بودن رابطه مثبت وجود دارد که همسو با يافتههاي اين پژوهش ميباشد. همچنين فراست و همکاران (1990)، از رابطه منفي کمالگرايي و روانرنجوري سخن به ميان آورده است. همچنين هويت و فلت به رابطه ميان افراد کمالگرا و ميزان افسردگي و خودکشي در آنها اشاره نمودند که برخلاف اين پژوهش ميباشد (هويت و همکاران، 1992). از سوي ديگر، پژوهشهاي زيادي نيز بر نقش کمالگرايي در بيماريهاي روانشناخي سخن به ميان آمده است که مخالف يافتههاي حاضر در خصوص رابطه سلامتي و کمالگرايي با سطح پايين روانرنجوري ميباشد (بيطرف و همکاران، 1389؛ محمدي و جوکار، 1389؛ شافرن و منسل (Shafran & Mansell)، 2001؛ چنگ، 1998، 2000؛ چنگ و رند (Chang & Rand)، 2000؛ هويت و همكاران، 1997؛ بلت (Blatt)، 1995؛ فراست و همکاران، 1990؛ فلت و همکاران (Flett)، 1989). در این ميان میتوان به نقش معنویت توجه ویژهای داشت، بهگونهایکه یافتههای پژوهشی بر رابطه مثبت میان دین و معنویت و سلامت روان حکایت دارد (آلیانی و همایون، 1383؛ جلیلوند، 1383). این امر به نوبه خود، موجب کاهش در خصلت روانرنجوری و نیز افزایش گشودگی میگردد. این نتایج، با یافتههای این پژوهش مبنی بر رابطه مثبت میان کاهش روانرنجوری و افزایش کمالگرایی همسو میباشد.
عامل بعدي ارتباط برونگرايي با تعالي (کمالگرايي) ميباشد. برخي از پژوهشها، از عدم وجود رابطه بين کمالگرايي و برونگرايي گزارش کردهاند (کنث (Kenneth)، 2007؛ هيل و همکاران، 1997). در رابطة ميان موافق بودن و برونگرايي و نيز گشودگي و برونگرايي رابطهاي مشاهده نگرديده است (دانکلي و کايپاريسيس (Dunkley & Kyparissis)، 2008؛ کنث، 2007؛ دانکلي و همکاران، 2006). همچنین در بررسی رابطه بین آخرتنگری و برونگرایی، رابطه مثبت و معنیدار بهدست آمد. این عامل برخلاف علوم حاضر در خصوص رابطه مثبت میان معنویت و درونگرایی میباشد. این مسئله از چند زمینه قابل اهمیت است: نخست اینکه، شاید نوع رگه شخصیتی برونگرایی، که دارای صفاتی همچون تجربه هيجانهاي مثبت، تهييجطلبي، مهرباني و اجتماعي بودن میباشد، سبب گردیده که ایشان در این پاسخگویی به سؤالات این پرسشنامه تا حدودی براساس هنجارها و بدیهیات حاکم بر جامعه پاسخ داده باشند. مورد بعدی، میتواند ترس از عدم مقبولیت از جانب دوستانی باشد که نظری بر خلاف ایشان را دارند و این موجب تهدید خصلت اجتماعی بودن آنها میگردد. همچنین افراد برونگرا تمایل زیاد به تنوع و تفریح را دارند و از این لحاظ میتوان استدلال نمود که دلیل مثبت بودن رابطه میان معنویت با برونگرایی، ناشی از همین میل به تنوعطلبی آنان باشد که دوست دارند حتی این بُعد را نیز در زندگی خود داشته و تجربه نمایند.
با توجه به رابطة مشاهدهشده بين آخرتنگري و ويژگيهاي شخصيتي، براي بررسي قدرت پيشبيني ويژگيهاي شخصيتي از رگرسيون گام به گام استفاده شد. يافتههاي حاصل از پنج ويژگي شخصيتي، فقط دو ويژگي برونگرايي و باوجدان بودن وارد مدل رگرسيوني شدند. اين ويژگيهاي شخصيتي توانستند حدود 31% از واريانس آخرتنگري را تبيين کنند. اين نتايج با ادعاي هاشمي و همکاران (1391)، که تعللورزي (تکليفگريزي) ميتواند با عامل باوجدان بودن همبستگي داشته باشد، هماهنگي دارد.
در پايان، با توجه به اينکه اين پژوهش بر روي دانشجويان انجام گرديده است، پيشنهاد ميشود بر روي جامعة بزرگتري نيز اين تحقيق صورت پذيرد تا يافتههاي آن با نتايج اين پژوهش مقايسه و زمينه مناسبي براي تعميم يافتههاي پژوهش حاضر فراهم گردد. از مهمترين محدوديتهاي پژوهش ميتوان اين موارد اشاره کرد: در موضوعاتي نظير باورهاي آخرتنگري افراد، پرسشنامههاي خودگزارشدهي ممکن است چندان دقيق عمل نکنند همانگونه که در بررسی برونگرایی با آخرتنگری رابطه مثبت و معنیداری بهدست آمده است؛ زيرا علاوه بر احتياط در ابراز عقايد خويش، پاسخ به سؤالات آزمونها ميتواند صرفاً ادعاي فرد باشد، نه عمل واقعي آن در شرايط واقعي. همچنين به دليل شرايط فرهنگي، که موجود در جامعه ما، افراد معمولاً در برابر آزمونهايي که اعتقادات مذهبي آنها را مورد ارزيابي قرار ميدهد، با احتياط عمل ميکنند و از ابراز دقيق عقايد، باورها، ارزشها و اعتقادات قلبي خويش پرهيز ميکنند و تلاش ميکنند خود را فردي موجه و بهتر نشان دهند. اين مسئله ميتواند در پاسخگويي به سؤالات آزمونهاي اين پژوهش نيز نقش داشته باشد.
- ابراهیمی، ابوالفضل، 1389، رابطه آخرت نگری با سلامت و ساخت اولیه مقیاس آخرت نگری، پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- ابراهيمي، ابوالفضل و احسان بهرامياحسان، 1390، «تهيه و اعتبار مقياس سنجش آخرتنگري؛ يک مطالعه مقدماتي»، روانشناسي و دين، سال 5، ش 4، ص 53-70.
- آتشافروز، بهروز و همكاران، 1387، «ارتباط بین پنج رگه شخصیتی و پیشرفت تحصیلی» روانشناسان ایرانی، ش 16 (2)، ص 367-376.
- افلاکسير، عبدالعزيز، 2012، دينداري، معنادهي شخصي و بهزيستي روانشناختي: پژوهشي در ميان دانشجويان مسلمان انگليس همایش ملی معناداری زندگی، در: www.civilica.com..
- آلیانی، زهرا و مهين همایون، 1383، «بررسی رابطه پایبندی به دعا با میزان اضطراب دانشجویان دانشگاه تبریز»، مقاله ارائهشده به دومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، دانشگاه تربیت مدرس، کتابچه ویژه همایش.
- بيطرف، شبنم و همكاران، 1389، «هراس اجتماعي، سبکهاي والدگري و کمالگرايي»، روانشناسان تحولی: روانشناسان ایرانی، سال هفتم، ش 25، ص 82-75.
- جلیلوند، محمدامین، 1383، «بررسی رابطه سلامت روان و پایبندی به تقیدات دینی (نماز) در دانشجویان پزشکی»، مقاله ارائهشده به دومین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، کتابچه ویژه همایش.
- جهانگیرزاده، محمدرضا، 1384، «معنویت کشف و حفظ امر مقدس»، معرفت، ش 97، ص 77-88.
- حقشناس، حسن، 1385، طرح پنج عاملی ویژگیهای شخصیت (راهنمای تفسیر و هنجارهای آزمون NEO-PI-R و NEO-FFI)، شیراز، دانشگاه علوم پزشکی شیراز.
- رامهرمزي، معصومه و منيژه شهنيلايق، 1379، «رابطه ساده و چندگانه متغيرهاي عزت نفس، اضطراب اجتماعي و کمالگرايي با ابراز وجود دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز»، مجلة علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد چمران اهواز، دورة سوم، سال هفتم، ش 3 و 4، ص 29-50.
- سروقد، سيروس و همكاران، 1390، «رابطة بين ويژگيهاي شخصيتي با ابعاد كمالگرايي و شيوههاي مقابله با استرس در دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد مرودشت»، زن و جامعه، سال دوم، ش 3، ص 81-102.
- شجاعي، محمدصادق، 1385، ديدگاههاي روانشناختي آيتالله مصباح يزدي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- غباريبناب، باقر، 1385، معنويت؛ راهي براي رشد و شکوفايي شخصي، تهران، معاونت دانشجويي و فرهنگي.
- کورشنيا، مريم و مرتضي لطيفيان، 1390، «رابطه مدل پنج عامل بزرگ شخصيت و کمالگرايي»، مطالعات روانشناختی، دوره هفتم، سال 4، ص 27-54.
- محمدي، زهره و بهرام جوکار، 1389، «کمالگرايي، مشکلات هيجاني و رضايت از زندگي دانشجويان ايراني»، روانشناسان تحولی: روانشناسان ایرانی، سال ششم، ش 23، ص 269-276.
- محمدی، شهناز و عليرضا محمودنیا، 1389، «رابطه بین پنج عامل شخصیت و فرسودگی شغلی در میان مشاوران»، مشاوره شغلی و سازمانی، دوره دوم، ش 4، ص 97-114.
- منظريتوکلي، وحيد و همكاران، 1392، «بررسي اعتبار و روايي سازه مقياس آخرتنگري»، مطالعات روانشناختي دانشگاه الزهرا، دوره نهم، ش 2، ص 9-28.
- مولائي، زهرا، 1386، «بررسي رابطه بين کمالگرايي مثبت و منفي و صفات شخصيتي»، علوم روانشناختی، ش 25، ص 58-43.
- هاشمي، تورج و همكاران، 1391، «نقش جهتگيري هدف، خودکارآمدي خودتنظيمگري و شخصيت در تعللورزي»، روانشناسی معاصر، سال هفتم، ش 1، ص 73-84.
- هرمزينژاد، معصومه و همكاران، 1379، «رابطه ساده و چندگانه متغيرهاي عزت نفس، اضطراب اجتماعي و کمالگرايي با ابراز وجود دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز»، علوم تربيتي و روانشناسي، سال هفتم، ش 3 و 4، ص 29-50.
- Bashiri, Z, 2007, Standardization of five factors of personality test short form Oliver-John in Isfahan [dissertation], Khomeini Shahr, Islamic Azad University. [In Persian].
- Blatt, S, 1995, "The destructiveness of perfectionism: Implications for the treatment of depression, 'American Psychologist, v. 50 (12), p. 1003-1020.
- Chang, E. C, & Rand, k., 2000, "Perfectionism as a predictor of subsequent adjustment: Evidence for a specific diathesis-stress mechanism among college students, Journal of Counseling Psychology, v. 47, p. 129-137.
- Chang, E. C, 1998, "Cultural differences, perfectionism and suicidal risk in college population: Does social problem solving still matter? Cognitive Therapy and Research, v. 22, p. 237-254.
- Chang, E. C, 2000, "Perfectionism as a predictor of positive and negative psychological outcomes: A mediation model in younger and older adults, Journal of Counseling Psychology, v. 47, p. 18- 26.
- Dunkley, D. M, & et al, 2006, Specific perfectionism components versus self-criticism in predicting maladjustment, Personality & Individual Differences, v. 40, p. 665-675.
- Dunkley, D. M, & Kyparissis, A, 2008, "What is DAS self-critical perfectionism really measuring?
- Ferrari, J.R, & Mautz, W.T, 1997, Predicting Perfectionism: Applying tests of rigidity, Journal of clinical psychology, v. 23 (1), p. 1-6.
- Flett, G. L, & et al, 1989, "Self-oriented perfectionism, neuroticism and anxiety, Personality and Individual Differences, v. 10, p. 731-735.
- Frost, R. O, & et al, 1990, The dimensions of perfectionism, Cognitive Therapy and Research, v. 14 (5), p. 449-468.
- Frost, R, & et al, 1990, The dimensions of perfectionism, Cognitive Therapy and Research, v. 14, p. 449-468.
- Garousi Farshi, MT, 2000, Innovative methods for evaluating personality, Analytical application in personality studies, 1st ed, Tabriz: Danial publication and Progress society, p. 35-54. [In Persian].
- Hewitt, P. L, & et al, 1992, Perfectionism and suicidal potential, British Journal of Clinical Psychology, v. 31, p. 181-190.
- Hewitt, P. L, & et al, 1997, Perfectionism and suicidal ideation in adolescent psychiatric populations, Journal of Abnormal Child Psychology, v. 25, p. 95-101.
- Hewitt, P. L, & Flett, G. L, 1990, Perfectionism and depression: A multidimensional analysis, Journal of Social Behavior and Personality, v. 5, p. 423-438.
- Hewitt, P. L, & Flett, G. L, 1991, Dimensions of perfectionism in unipolar depression, Journal of Abnormal Psychology, v. 100, p. 98-101.
- Hewitt, P.L, & Flett, G.L, 1991, Dimensions of Perfectionism and Suicide Ideation, Cognitive therapy and Research, v. 18, v. 5, p. 439-459.
- Hill, R. W, & et al, 1997, Perfectionism and the Big Five Factors, Journal of Social Behavior & Personality, v. 12 (1), p. 257-270.
- Kenneth, G. R, 2007, Perfectionism and the Five-Factor Model of Personality, Assessment, v. 14 (4), p. 385-398.
- Koeing, G. L, & et al, 1991, Perfectionism, self-actualization, and personal adjustment, Journal of Social Behavior and Personality, v. 6, p. 147-160.
- Michel, Harren, 2003, relationship between the five-factor personality model and coping styles, psychology & education: and in trdisplialiy journal, v. 40, N. 1, p. 38-44.
- Shafran, R, & Mansell, W, 2001, Perfectionism and psychopathology: A review of research and treatment, Clinical Psychology Review, v. 21, p. 879-906.
- Slade, P.D, & Owens, R.G, 1998, Adual process model of perfectionism based on reinforcement theory, Behavior Modification, v. 22 (3), p. 372-390.
- Stumpf, H, & Parker, W.D, 2000, A hierarchical structural analysis of perfectionism and its relation to other personality characteristic, Personality and Individual Differences, v. 28, p. 837-852.
- Weibel, D, & et al, 2011, The influence of neuroticism on spatial presence and enjoyment in films, Personality and Individual Differences, v. 51, p. 866–869.