روان‌شناسی و دین، سال هفتم، شماره چهارم، پیاپی 28، زمستان 1393، صفحات 79-90

    رابطه بین بهزیستی معنوی و امید با رضایت از زندگی در سالمندان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ نادر حاجلو / استاديار گروه روان‌شناسي دانشگاه محقق اردبيلي / hajloo53@UMA.AC.IR
    عیسی جعفری / استاديار گروه روان‌شناسي پيام‌نور آستارا / esa_jafary@yahoo.com
    چکیده: 
    هدف این پژوهش، شناسایی ارتباط بهزیستی معنوی و امید با رضایت از زندگی در سالمندان بود. روش این پژوهش، توصیفی – همبستگی و جامعه آماری آن کلیه سالمندان شهرستان اردبیل بود. داده های تحقیق از 100 سالمند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، جمع آوری گردید. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های بهزیستی معنوی، امید و رضایت از زندگی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه استاندارد و رگرسیون چندگانه سلسله  مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین بهزیستی مذهبی و امید؛ بین بهزیستی مذهبی و رضایت از زندگی؛ بهزیستی وجودی و امید؛ بهزیستی وجودی و رضایت از زندگی و امید و رضایت از زندگی رابطه مثبت معنا دار وجود دارد. همچنین معلوم شد که رضایت از زندگی سالمندان توسط متغیرهای بهزیستی معنوی و امید به خوبی قابل پیش بینی است. سهم این متغیرها در پیش بینی رضایت از زندگی سالمندان حتی با کنترل جنسیت، سن، و تحصیلات آنها، قابل توجه است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship of Spiritual Well-being and Hope with Life Satisfaction among the Aged
    Abstract: 
    The present paper seeks to investigate the relationship of spiritual well-being and hope with life satisfaction among the aged. A descriptive- correlative method is used in this research, and the statistical population includes all the aged in Ardabil. The data are based on a study on 100 aged people who were chosen randomly through simple sampling method, and questionnaires about spiritual well-being, hope and life satisfaction were used for gathering the data which were analyzed by Pearson correlation coefficient, standard multiple regression and stepwise multiple regression. The results show that there is a significant positive relationship between religious well-being and hope, between religious well-being and life satisfaction, between existential well-being and hope, between existential well-being and life satisfaction and between hope and life satisfaction. Furthermore, they show that life satisfaction among the aged can be accurately predicted through the variables of spiritual well-being and hope. The portion of these variables in predicting the life satisfaction of the aged is noticeable even when gender, age and educational background are controlled.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «بهزيستي معنوي» حسي از ارتباط داشتن با ديگران، داشتن معني و هدف در زندگي و داشتن اعتقاد و ارتباط با يک قدرت متعالي است. بهزيستي معنوي، يک سازۀ چند‌بعدي عمودي و افقي است. بعد عمودي آن به ارتباط با خدا و بعد افقي آن به احساس هدفمندي در زندگي و رضايت از آن، بدون در نظر گرفتن مذهب خاص اشاره دارد (موبرگ (Moberg)، 1978). از ديد اليسون (Ellison)، بهزيستي معنوي شامل يک عنصر رواني- اجتماعي و يک عنصر مذهبي است. بهزيستي مذهبي بيانگر ارتباط با يک قدرت برتر، يعني خداست. بهزيستي وجودي بيانگر احساس فرد از اينکه چه کسي است، چه کاري و چرا انجام مي‌دهد و به کجا تعلق دارد، مي‌باشد. هم بهزيستي مذهبي و هم بهزيستي وجودي شامل تعالي و حرکت فراتر از خود مي‌باشد (اليسون، 1983). از ديگر متغيرهاي تأثيرگذار در رضايت از زندگي، اميد است. برخي محققان اميدواري را مجموعه‌اي شناختي مي‌دانند که مبتني بر احساس موفقيت ناشي از منابع گوناگون (انرژي معطوف به هدف) و مسيرها (برنامه‌ريزي براي دستيابي به اهداف) است (اشنايدر و همكاران (Synader)، ‌1991). بنابراين، اميد يا تفکر هدف‌مدار، از دو مؤلفۀ مرتبط به هم، يعني مسيرهاي تفکر و منابع تفکر تشکيل شده است و از طريق ترکيب منابع و مسيرها، مي‌توان به اهداف رسيد. اگر هر کدام از اين دو عنصر شناختي وجود نداشته باشند، رسيدن به اهداف غير‌ممکن است (لوپز و همكاران (Lopez)، 2003، ص 91). با توجه به اهميت سازه‌هاي روان‌شناختي، نظير بهزيستي معنوي و اميد در رضايت از زندگي، در اين پژوهش نقش اين دو متغير در افراد سالمند بررسي شده است.
    سالمندی به‌عنوان یکی از دوران زندگی بشر، مرحله‌ای مهم و اثرگذار در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی یک ملت می‌باشد. تبیین جایگاه سالمندان یکی از مهم‌ترین عوامل در برنامه‌ریزی‌های کشوری است. افراد سالمند، علاوه بر تغييرات بيولوژيکي و فيزيولوژيکي که در بدن رخ مي‌دهد، با رويدادهاي مهم زندگي از قبيل بازنشستگي، مرگ دوستان و اعضاي خانواده، رفتن به خانه جديد و عقب‌نشيني از فعاليت‌هاي اجتماعي و تغييراتي در روابط اجتماعي و وضعيت مالي مواجه مي‌شوند. با اين حال، مي‌توان گفت: در اثر بهبود شرايط پزشکي و بهداشتي، ميزان طول عمر افراد سالمند نيز تدريجاً افزايش يافته است. در ايران نيز براساس سرشماري سال 1385 جمعيت سالمند 60 سال و بالاتر، 27/7 درصد تخمين زده شده است که درصد قابل‌توجهي است (مرکز آمار ايران، 1385). با توجه به آمار مطرح‌شده و افزايش رو به رشد جمعيت سالخوردگان، متخصصان سلامت بايد به دنبال راهبردهايي در جهت بهبود زندگي، کاهش مشکلات مربوط به سازگاري و متعاقب آن، رضايت از زندگي سالمندان باشند. علاوه بر اهميت سالمندي در متون روان‌شناختی، در دین مبین اسلام نيز سالمندان از جایگاه ویژه‌‌ای برخوردار هستند، این موضوع در آیات قرآن و احادیث بزرگان دین، به‌ويژه پیامبر اكرم به روشنی قابل درک است. در سوره مبارکة اسراء صراحتاً بر نیکی و احترام به پدر و مادر، بخصوص زماني كه والدين به سن پيري مي‌رسند، تأکید خاصي شده است (اسراء: 23). همچنین احادیث زیادی بر اهمیت سالمندان و احترام به آنان وجود دارد. در حدیثی پیامبر اکرم می‌فرماید: «پیر در میان خانواده خود، مانند پیامبر در میان امت خویش است» (پاينده، 1385). با توجه به مسائل فوق مي‌توان گفت: سالمندان از ديد قرآن و اسلام از جايگاه ويژه‌اي برخوردار هستند و پژوهش در حوزه سالمندی و شناسایی عوامل متعدد مؤثر در رضايت از زندگي افراد سالمند حائز اهمیت است. بنابراين، با شناسايي اين عوامل و ارتقاء آن مي‌توان سطح رضايت از زندگي را در افراد سالمند بالا برد. از‌جمله اين عوامل، مي‌توان به بهزيستي معنوي و اميدواري اشاره کرد.
    تحقيقات بسياري در حمايت از اين فرضيه، كه بهزيستي معنوي مي‌تواند كاركرد رواني و سازگاري را تقويت كند، وجود دارد. همبستگي‌هاي معنا‌داري بين نمرات بهزيستي معنوي و متغيرهايي از قبيل رضايت از زندگي (يون (Yoon)، 2006) و اميدواري (اشنايدر و همكاران،‌ 2002) گزارش شده است. در راستاي مطالعات مرتبط با معنويت پيرون و ديگران رابطه معنويت، نقش‌هاي خانوادگي و رضامندي زندگي را در گروهي از بزرگسالان مورد مطالعه قرار دادند و يافته‌ها نشان داد که بهزيستي مذهبي، بخصوص بهزيستي وجودي و رضايت زناشويي نقش مهم و معناداري در رضامندي زندگي دارند (پيرون و همكاران (Perrone)، 2006). در پژوهش ديگري، رابطه بين معنويت، دينداري و رضامندي زندگي در دانشجويان بررسي شد و نتايج نشان داد كه دانشجوياني كه در مقياس‌هاي معنويت و دينداري، نمرات بالاتري كسب كردند، در مقياس سلامت خود ادراك شده نيز نمرات بالاتري داشتند. اين خود بر رضامندي از زندگي تأثير داشت (زوليگ و همكاران (Zullig)، 2006). در پژوهش مرتبط انجام‌شده در كشور نيز يافته‌ها نشان داد که بهزيستي معنوي با سلامت رواني سالمندان رابطه معناداري دارد (جعفري و همكاران،‌ 1391). پژوهش هومن و همكاران نشان داد كه بهزيستي معنوي رابطه معناداري با رضايت از زندگي و خودكارآمدي و تأثير منفي بر احساس تنهايي دارد (هومن و همكاران، 1389). در پژوهشي كه در ارتباط با پيش‌بيني‌كننده‌هاي رضايت از زندگي انجام شد، نتايج نشان داد كه بهزيستي معنوي از پيش‌بيني‌كننده‌هاي اصلي رضايت از زندگي است و بهزيستي معنوي رابطه معناداري با رضايت از زندگي دارد (تمنائي‌فر و منصوري نيك، 1392). ايجاد و حفظ، حسي از بهزيستي معنوي نقش حياتي در سازگاري و رضامندي دارد. تحقيقات فوق حاکي از آن است که بهزيستي معنوي تأثير مثبتي در رضايت از زندگي افراد دارد.
    همچنين پژوهش‌هاي انجام‌شده در راستاي بهزيستي معنوي و اميد نشان مي‌دهد که بين اين دو متغير رابطة معني‌داري وجود دارد (چن و كرو (Chen & Crewe)، 2009؛ جعفري و همكاران، 2010؛ يون و همكاران، 2008؛ بايلي و اشنايدر (Bailey)، 2007). در پژوهشي که در ارتباط با اثربخشی امید‌درمانی و افزایش رضایت‌مندی صورت گرفت، نتایج نشان داد که آموزش رویکرد امید‌درمانی، موجب افزایش میزان امید و رضایت زناشویی در افراد مورد بررسی شده است (خوشخرام و گلزاری، 1390). همچنين در پژوهش ديگري مشخص شد که بین دینداری و رضایت زناشویی و شادکامی در افراد مورد بررسی رابطه وجود دارد و دینداری به‌طور مثبتی پیش‌بینی‌کنندۀ رضایت زناشویی است (روحانی و معنوی‌پور، 1387). در همة اين مطالعات، اميدواري يک عامل مهم و پويا در دستيابي به معنا از تجارب در نظر گرفته شده است. از‌اين‌رو، مي‌توان گفت: اميد و باورهاي معنوي موجب ايجاد بهزيستي و رضامندي شده و اين امر سازگاري افراد با عوامل فشارزاي زندگي را ممکن ساخته و سطح رضايت از زندگي را افزايش مي‌دهد (ميلر (Miller)، 1991).
    با توجه به اينکه سالمندي يک مرحله تغييرناپذير زندگي است و عوامل متعددي موجب آسيب‌پذيري و کاهش رضامندي در اين افراد مي‌شود، پژوهش پيرامون عوامل روان‌شناختي مرتبط با رضايت از زندگي در اين افراد ضروري است. اگرچه نتايج به‌دست‌آمده از پژوهش‌‌ها، همواره يکسان نبوده است، در حال حاضر با توجه به شواهد پژوهشي روان‌شناختي مرتبط مي‌توان گفت: متغيرهاي گوناگوني بر رضامندي اين قشر از جامعه تأثير معناداري دارد. بنابراين به منظور شناسايي رابطه بين بهزيستي معنوي و اميد با رضايت از زندگي در سالمندان، اين پژوهش انجام گرفت.
    روش پژوهش
    روش اين تحقيق، توصيفي از نوع همبستگي بود. جامعه آماري تحقيق را كليه سالمندان زن و مرد شهرستان اردبيل تشكيل مي‌داد. از اين جامعه، تعداد 100 سالمند (46 زن و 54 مرد) به‌طور تصادفي ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. به دليل نقص در پاسخ‌ها، تعداد 4 نفر از سالمندان مورد مطالعه (هر 4 نفر هم زن) از تحليل كنار گذاشته شدند و اطلاعات به‌دست‌آمده از 96 سالمند (42 زن و 54 مرد) وارد تحليل نهايي شد. اطلاعات به‌دست‌آمده، با استفاده از تكنيك‌هاي آماري ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون چندگانه استاندارد و رگرسيون سلسله‌‌مراتبي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. براي جمع‌آوري اطلاعات نيز از پرسش‌نامه بهزيستي معنوي، پرسش‌نامه اميد و پرسش‌نامه رضايت از زندگي استفاده شد.
    ابزار پژوهش
    مقياس بهزيستي معنوي (SWBS): اين آزمون توسط پالوتزين و اليسون (Paloutzian, R. F, & Ellison) در سال 1982 ساخته شد و شامل 20 سؤال و دو خرده‌‌مقياس است. سؤالات فرد آزمون، مربوط به خرده‌‌مقياس بهزيستي مذهبي بوده و ميزان تجربه فرد از رابطه رضايت‌بخش با خدا را مورد سنجش قرار مي‌دهد و سؤالات زوج، مربوط به خرده‌مقياس بهزيستي وجودي است كه احساس هدفمندي را مي‌سنجد. مقياس پاسخ‌گويي به سؤالات به‌صورت طيف ليكرت 6 درجه‌اي از كاملاً موافقم تا كاملاً مخالفم است. پالوتزين و اليسون در پژوهشي ضرايب آلفاي كرونباخ بهزيستي مذهبي و وجودي و كل مقياس را به ترتيب برابر با 91/0، 91/0 و93 /0گزارش كرده‌اند (پالوتزين و اليسون، 1982). در پژوهشي روي دانشجويان دختر و پسر، آلفاي كرونباخ براي كل مقياس و خرده‌مقياس بهزيستي مذهبي و خرده‌مقياس بهزيستي وجودي به ترتيب 90/0، 82/0، 87/0 و با روش بازآزمايي به ترتيب 85/0، 78/0، 81/0 گزارش شد (دهشيري و همكاران، 1386). در اين پژوهش، ضرايب آلفاي كرونباخ براي كل مقياس و خرده‌مقياس بهزيستي مذهبي و وجودي 91/0، 84/0 و 89/0 به دست آمد.
    پرسش‌نامه اميد: مقياس اميد بزرگسالان يک پرسش‌نامه خودگزارشي مشتمل بر 12 سؤال است که توسط اشنايدر و ديگران ساخته شده و ويژگي‌هاي روان‌سنجي آن مورد تأييد قرار گرفته است. سؤالات 3، 5، 7 و 11 ماده‌هاي انحرافي هستند که در نمره‌گذاري وارد نمي‌شوند. هشت متغير ديگر نمره اميد کلي فرد را به دست مي‌‌دهند که از 8 تا 32 متغير است. در پژوهش لوپز ضريب آلفاي کرونباخ براي اميدواري کل 86/0 و پايايي بازآزمايي در طي 10 هفته 82/0 به‌دست‌آمده است (لوپز، 2000). در پژوهش ديگري، كه توسط اشنايدر و لوپز صورت گرفت، همساني دروني كل آزمون 74/0 تا 84/0 و پايايي باز‌آزمايي 80/0 محاسبه شده است (اشنايدر و لوپز، 2007). در ايران، پايايي و روايي مقياس بر روي نمونه 100 نفري محاسبه و خصوصيات روان‌سنجي آن رضايت‌بخش گزارش شده است (شيرين‌زاده و ميرجعفري، 1385). در پژوهش ديگري همساني دروني اين مقياس 68/0 و بين اين مقياس و پرسش‌نامۀ عاطفه مثبت و خوش‌بيني همبستگي معنادار گزارش شده است که بيانگر اعتبار همزمان آن است (علاءالديني و همكاران، 1386).
    پرسش‌نامه رضايت از زندگي: داينر و ديگران مقياس رضايت از زندگي (SWLS) را براي همه گروه‌هاي سني تهيه كردند (دينر و همكاران (Diener)، 1985). اين مقياس داراي 5 ماده است و هر ماده از 1 (کاملاً مخالفم) تا 7 (کاملاً موافقم) نمره‌‌گذاري مي‌شود. نتيجه مطالعۀ مظفري (1382)، كه در ايران روي مقياس SWLS صورت گرفت، نشان داد كه مقياس مذكور از روايي و پايايي مناسبي برخوردار است. براساس مطالعۀ مذکور، ضريب آلفاي کرونباخ 85/0 و ضريب باز‌آزمايي آن در فاصله 6 هفته برابر با 84/0 بوده است. در پژوهش ديگري، روايي اين آزمون به شيوه تحليل عاملي محاسبه گرديد که نتايج حاکي از وجود يک عامل کلي در مقياس داشت که بيش از 54 درصد از واريانس سؤال‌ها را پيش‌بيني مي‌نمود (جوكار، 1385).
    يافته‌هاي پژوهش
    از کل افراد مورد‌مطالعه، 42 نفر زن و 54 نفر مرد بودند. 30 نفر بي‌سواد، 36 نفر داراي تحصيلات ابتدايي، 14 زير ديپلم، 7 نفر ديپلم، 9 نفر ليسانس بودند. 68 نفر از افراد مورد‌ مطالعه، 70-65 سال، 18 نفر 75-70 سال و 10 نفر نيز بالاتر از 75 سال داشتند. ميانگين سني نمونه مورد‌مطالعه 29/70 و انحراف معيار آن 13/3 بود.
    شاخص‌هاي توصيفي متغيرهاي مورد‌مطالعه در جدول 1 آورده شده است. براساس اطلاعات جدول مذكور، ازآنجاكه مقادير كشيدگي و چولگي هريك از متغيرهاي تحقيق بين 1± قرار داشتند، مي‌توان گفت: توزيع نمرات كليه متغيرهاي مورد‌مطالعه از شكل نرمال برخوردارند.
    جدول 1: شاخص‌هاي توصيفي متغيرهاي تحقيق
    متغير    حداقل    حداکثر    M    SD    کشيدگي    چولگي
    بهزيستي مذهبي    26    44    92/34    30/3    45/0    22/0
    بهزيستي وجودي    27    60    20/36    52/4    78/0    84/0
    اميد    14    34    90/24    89/4    23/0-    54/0-
    رضايت از زندگي    5    35    13/21    84/6    27/0-    45/0-
    براي آزمون روابط دو متغيره بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي، اميد و رضايت از زندگي، از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد. نتايج اين تحليل‌ها در جدول 2 آورده شده است.
    جدول 2: ضرايب همبستگي دو متغيره بين بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي، اميد و رضايت از زندگي (96= N)
        1    2    3
    1. بهزيستي مذهبي    -        
    2. بهزيستي وجودي    *51/0    -    
    3. اميد    *68/0    *44/0    -
    4. رضايت از زندگي    *46/0    *37/0    *34/0
    *01/0  P <
    اطلاعات جدول 2 نشان مي‌دهد که بين بهزيستي مذهبي و بهزيستي وجودي؛ بهزيستي مذهبي و اميد؛ بهزيستي مذهبي و رضايت از زندگي؛ بهزيستي وجودي و اميد؛ بهزيستي وجودي و رضايت از زندگي؛ و اميد و رضايت از زندگي رابطه مثبت معنا‌دار وجود دارد.
    براي تعيين مقدار واريانس تبيين‌شده رضايت از زندگي، توسط سه متغير بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و اميد، از رگرسيون چندگانه استاندارد (روش ورود هم‌زمان) استفاده شد (جدول 3). پيش از اجراي تحليل رگرسيون، يك تحليل اوليه براي بررسي مفروضه‌هاي رگرسيون اجرا شد. نتايج حاکي از برقراري نرمال بودن چندگانه نمرات متغيرها بود (باقيمانده‌ها به‌طور نرمال در اطراف نمرات پيش‌بيني شده رضايت از زندگي توزيع شده بودند)، روابط بين متغيرها خطي بود (باقيمانده‌ها يک رابطه خطي مستقيم با نمرات پيش‌بيني‌شده رضايت از زندگي داشتند)، هم خطي چندگانه وجود نداشت (همبستگي بين متغيرهاي مستقل يعني بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و اميد کمتر از 7/0 بود)، يکساني پراکندگي وجود داشت (واريانس باقيمانده‌ها در اطراف نمرات پيش‌بيني‌شده براي همه نمرات پيش‌بيني‌شده يکسان بود) و نمرات زايد وجود نداشت.
    پس از اجراي رگرسيون چندگانه، مقدار R2 به‌دست‌آمده نشان داد که 37 درصد واريانس کل رضايت از زندگي سالمندان توسط سه متغير وارد شده در مدل، تبيين گرديده است. تحليل ANOVA روي همين مدل نيز حاکي از معنا‌داري مدل کلي بود: (01/0P< و 11/8= )96 و 3)F). براي اطلاع از سهم هريک از متغيرهاي پيش‌بين در تبيين واريانس متغير رضايت از زندگي، ضرايب Beta بررسي شد. نتايج نشان داد که سهم يگانه هر سه متغير بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و اميد، از نظر آماري معنا‌دار است.
    جدول 3: تحليل رگرسيون چندگانه ميزان رضايت از زندگي بر بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و اميد
        B    SE    Beta    t*    F    R    R2
    بهزيستي مذهبي
    بهزيستي وجودي
    اميد    
    43/0
    35/0
    54/0    
    11/0
    18/0
    20/0    
    40/0
    38/0
    52/0    
    3.21
    3.09
    53/3    11/8
        61/0    37/0
    *كليه مقادير t در سطح 01/0 P< معني‌دار بودند
    براي بررسي اين موضوع که آيا با کنترل اثر متغيرهاي سن، جنسيت، و سطح تحصيلات، باز هم اثر سه متغير بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و اميد بر ميزان رضايت از زندگي سالمندان معنا‌دار است يا نه، از تحليل رگرسيون چندگانه سلسله‌‌مراتبي استفاده شد. نتايج اين تحليل در جدول 4 آورده شده است.
    جدول 4: خلاصه تحليل رگرسيون سلسله‌مراتبي براي پيش‌بيني تغييرات رضايت از زندگي
    پيش بين    B    R2    R2∆    P
    مرحله 1
    جنسيت
    سن
    تحصيلات
    مرحله 2
    جنسيت
    سن
    تحصيلات
    بهزيستي مذهبي
    بهزيستي وجودي
    اميد    
    2.71
    85/0
    67/0

    710/0
    69/0
    22/0
    34/0
    30/0
    62/0    08/0

    45/0    08/0

    37/0    40/0
    60/0
    03/0
    83/0
    000/0
    88/0
    05/0
    96/0
    03/0
    04/0
    01/0
    جدول 4 نشان مي‌دهد پس از اينکه متغيرهاي بلوک اول (سن، جنسيت، و سطح تحصيلات)، وارد مدل شدند، مدل کلي 8 درصد (08/0= R2) واريانس متغير رضايت از زندگي را تبيين کرد. اما پس از اينکه متغيرهاي بلوک دوم (بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و اميد) نيز وارد مدل شدند، مدل کلي 45 درصد واريانس رضايت از زندگي (45/0= R2) را تبيين کرد. همچنين مقدار R2∆ براي مدل دوم نشان مي‌دهد که 37 درصد واريانس کل (پس از حذف متغيرهاي بلوک اول) توسط سه متغير بلوک دوم (بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و اميد) تبيين مي‌شود. مقدار F تغيير براي رديف دوم مدل نشان مي‌دهد که سهم سه متغير مذکور، در تبيين واريانس متغير وابسته معنا‌دار است (01/0< P و 09/11 =)93 و 3F(). براي اطلاع از اين موضوع که هر‌يک از متغيرها تا چه اندازه در معادله نهايي مشارکت مي‌کنند، مقادير بتا و معناداري هر‌يک از متغيرها بررسي شد و معلوم گرديد كه چهار متغير در پيش‌بيني رضايت از زندگي سالمندان، از نظر آماري سهم معنا‌داري دارند که به ترتيب اهميت عبارتند از: اميد، بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و سن.
    بحث و نتيجه‌‌گيري
    هدف از اين پژوهش بررسي رابطة بهزيستي معنوي و اميدواري با رضايت از زندگي در افراد سالمند بود. نتايج پژوهش حاضر نشان داد كه بين بهزيستي معنوي و مؤلفه‌هاي آن (بهزيستي مذهبي و بهزيستي وجودي) و رضايت از زندگي در افراد سالمند رابطه معنا‌داري وجود دارد. به‌عبارت ديگر، بهزيستي معنوي قادر است رضايت از زندگي را در سالمندان مورد‌مطالعه پيش‌بيني کند. اين يافته با نتايج پژوهش‌هاي (هومن و ديگران، 1389؛ تمنائي‌فر و منصوري‌نيك، 1392؛ پيرون و همكاران،‌ 2006؛ اليسون و اندرسون، 2001؛ زوليگ و همكاران، 2006) همسو است. بنابراين، بهزيستي معنوي از عوامل تأثيرگذار در رضامندي زندگي به‌شمار مي‌آيد. به نظر مي‌رسد، معنويت در افراد حس معنا و هدف ايجاد مي‌کند و اين حس معنا و هدف موجب رضامندي در افراد مي‌شود. گومز و فيشر (Gomez, R., & Fisher) بر اين باورند كه بهزيستي معنوي موجب مي‌شود فرد داراي هويت يکپارچه، رضايت، شادي، عشق، احترام، نگرش‌هاي مثبت، آرامش دروني و هدف و جهت در زندگي باشد و اين نوع نگرش‌هاي مثبت در رضايت از زندگي تأثير بسزايي دارد (گومز و فيشر، 2003). از ديگر تبيين‌هاي احتمالي اين رابطه، اين است که افراد داراي زندگي معنوي فعال، از نظر رواني افراد سالمي هستند. اين افراد تمايل دارند خود آن را دوست داشتني، توانا و شايسته ببينند و مي‌توانند خدايي را پيدا كنند كه آنها را در زندگي‌شان راهنمايي كند، به آنها شادي ببخشد و از آنها در زمان گرفتاري حمايت كند (امونز (Emmons)، 2000). اين مسئله در سن پيري اهميت بيشتري پيدا مي‌کند؛ چون که اين افراد نسبت به افراد جوان و بزرگسال عمر کوتاهي دارند. در اين مدت باقيمانده زمان از طريق روي آوردن به معنويت و انجام اعمال مذهبي حس آرامش دروني در خود به وجود مي‌آورند و از بار گناهان خود مي‌‌کاهند. افراد سالمند، با بهزيستي معنوي بالا به دعا و راز و نياز رو مي‌آورند تا از اين طريق، به يک منبع و قدرت معنوي پناه ببرند و اين قدرت برتر آنان را در برابر مشکلات و گرفتاري‌ها محافظت کند. در چنين شرايطي، حس اميد و نشاط در فرد به وجود مي‌آيد و اين حس موجب رضايت فرد از زندگي خواهد بود.
    همچنين نتايج تحليل رگرسيون نشان داد كه متغير اميدواري به‌طور معناداري در پيش‌بيني رضايت از زندگي در افراد سالمند نقش دارد. نتايج اين پژوهش در خصوص رابطة اميد و رضايت از زندگي با يافته‌هاي (خوشخرام و گلزاری، 1390؛ جعفري و همكاران،‌ 2010؛ روحانی و معنوی‌پور، 1387؛ چن و كرو، 2009؛ بايلي و اشنايدر، 2007) همسو است. عوامل زيادي در اميدوار بودن نقش دارند. يكي از اساسي‌ترين آنها، باور به خداوند و اتكا به او در مشكلات و سختي‌هاي زندگي است. اعتقاد به وحدانيت الهي پيش‌زمينۀ رسيدن به لقاي الهي است. از سوي دیگر، رسيدن به لقاء الهی در انسان این امید را به وجود می‌آورد که همواره اعمال شایسته‌ای را انجام بدهد؛ زیرا فرد به این باور می‌رسد که روزی به خدا ملحق خواهد شد و در سایه رسيدن به لقای الهی، به حیات ابدی خواهد رسید و برای همیشه زنده خواهد بود. اين نوع نگرش موجب مي‌شود كه فرد براي زندگي بهتر و سالم در اين دنيا، كه اساس زندگي فرد در آخرت است، برنامه‌ريزي كند. بنابراين، مي‌توان گفت: اميد به‌عنوان يک متغير روان‌شناختي با ايجاد انتظارات ذهني مثبت نسبت به حال و آينده موجب رضايت از زندگي در افراد مي‌شود. بزرگسالاني که اميدوارترند، به ديگران به‌عنوان منابع حمايتي و پايگاه‌هايي که مي‌توانند به آنها تکيه نمايند مي‌نگرند، با چالش‌هايي که ممکن است در زندگي‌شان با آنها روبه‌رو شوند، سازگار مي‌شوند. شادي بالاتري تجربه مي‌کنند و از زندگي‌شان رضايت بيشتري دارند (اشنايدر، ‌2000، ص 234). در مجموع، نتايج حاصل بر ترکيب مؤلفه‌هاي روان‌شناختي و معنوي در افزايش اميد و رضامندي زندگي تأکيد دارد. داشتن هدف و اميد و دستيابي به آن، به زندگي فرد معنا داده و او را در مسير خاصي قرار مي‌دهد. از نظر فلدمن و اشنايدر، اميد با معنايابي در زندگي رابطه دارد، به‌طوري‌که اميد از ديد اين پژوهشگران يکي از مؤلفه‌هاي معنا مي‌باشد (فلدمن (Feldman) و اشنايدر، 2005). در مجموع يافته‌هاي اين پژوهش نشان داد که بهزيستي معنوي و اميدواري نقش مهمي در رضايت از زندگي سالمندان ايفا مي‌کنند. از سوي ديگر، اميدواري مي‌تواند با احساسات و شناخت‌هاي مثبت نسبت به خود و آينده همراه باشد و از اين طريق، رضايت از زندگي را افزايش دهد.
    با توجه به يافته‌هاي پژوهشي حاضر مي‌توان گفت: متخصصان سلامت روان و افرادي که در حوزة سالمندي فعاليت مي‌کنند، بايستي به‌منظور سازگاري روان‌شناختي بهتر اين افراد، بر متغيرهاي روان‌شناختي بهزيستي معنوي و اميدواري به‌عنوان منابع فردي، بيشتر تأکيد کنند و فعاليت‌هايي را به‌منظور ارتقاء بهزيستي معنوي و رضامندي از زندگي در افراد سالمند انجام دهند.
    در مجموع، يافته‌هاي اين پژوهش نشان داد که بهزيستي معنوي و اميدواري نقش مهمي در رضايت از زندگي سالمندان ايفا مي‌کنند. با توجه به اينکه سالمندان نسبت به افراد جوان، اميد به زندگي پاييني دارند، ممکن است از سلامت رواني پايين‌تري هم برخوردار باشد، برنامه‌ريزي براي افزايش بهزيستي معنوي با انجام آموزش‌هاي معنوي و مذهبي و در صورت امکان برنامه‌هاي دسته‌جمعي براي بالا بردن حس معنوي و اميدواري در اين گروه از افراد جامعه، که با توجه به افزايش پيشرفت‌هاي پزشکي و ارتقاء سطح سلامت عمومي روز به روز بر تعداد آنان افزورده مي‌شود، لازم به نظر مي‌رسد.
     
     

    References: 
    • پاينده، ابوالقاسم، 1385، برگزیده کلمات قصار و سخنان گهربار حضرت پیامبر اکرم، قم، طلوع مهر.
    • تمنائي‌فر، محمدرضا و اعظم منصوري‌نيك، 1392، «پيش‌بيني رضايت از زندگي براساس رگه‌هاي شخصيت، حمايت اجتماعي و بهزيستي معنوي»، پژوهش‌هاي نوين روان‌شناختي، ش 29، ص 72-92.
    • جعفري، عيسي و همكاران، 1391، «رابطه بهزيستي معنوي و سرسختي روان‌شناختي با سلامت رواني سالمندان»، تحقيقات علوم رفتاري، ش 6، ص 431-440.
    • جوکار، بهرام، 1386، «نقش واسطه‌اي تاب‌آوري در رابطه بين هوش هيجاني و هوش عمومي با رضايت از زندگي»، روان‌شناسي معاصر، ش 2، ص 3-12.
    • خوشخرام، نجمه و محمود گلزاري، 1390، «اثربخشي اميد درماني بر افزايش ميزان رضايت زناشويي و تغيير سبك دلبستگي ناايمن در دانشجويان متأهل دانشگاه»، روان‌شناسي كاربردي، ش 2، ص 84-96.
    • دهشيري، غلامرضا و همكاران، 1386،‌ «بررسي خصوصيات روان‌سنجي مقياس بهزيستي معنوي در بين دانشجويان»، مطالعات روان‌شناختي، ش 3، ص 129-150.
    • روحاني، عباس‌‌ و داود معنوي‌پور، 1387، «رابطۀ عمل به باورهاي ديني با شادكامي و رضايت زناشويي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد مباركه»، دانش و پژوهش، ش 35-36، ص 185-206.
    • شيرين‌زاده، صمد و احمد ميرجعفري 1385، بررسي رابطه بين اميدواري با راهبردهاي مقابله با استرس، در: مجموعه مقالات سومين سمينار سراسري بهداشت رواني دانشجويان، دفتر مرکزي مشاوره وزارت علوم، تحقيقات و فناوري.
    • علاءالديني، زهره و همكاران، 1386،‌ «بررسي اثربخشي اميد درماني گروهي بر ميزان اميد و سلامت رواني»، پژوهش در سلامت روان‌شناختي، ش 4، ص 67-76.
    • مركز آمار ايران، 1385، گزارش سرشماري عمومي نفوس و مسكن. www.sci.og.ir
    • مظفري، شهباز، 1382، همبسته‌هاي روان‌شناختي شادکامي ذهني، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، شيراز، دانشگاه شيراز.
    • هومن، حيدرعلي و همكاران، 1389،‌ «مدل‌يابي احساس تنهايي بر پايه ساختار بهزيستي معنوي، خودكارآمدي و رضايت از زندگي»، تحقيقات روان‌شناختي، ش 7، ص 19-32.
    • Bailey, T. C, & Snyder, C. R, 2007, Satisfaction with life and hope: A look at age and marital status, The Psychological Record, v. 57, p. 233–240.
    • Chen, R. K, & Crewe, N. M, 2009, Life satisfaction among people with progressive disabilities, Journal of Rehabilitation, v. 75, p. 50-58.
    • Diener, E, & et al, 1985, The satisfaction with life scale, Journal of Personality Assessment, v. 49, p. 71–75.
    • Ellison, C. G, & Anderson, K. L, 2001, Religious involvement and domestic violence among U.S. couples, Journal for the Scientific Study of Religion, v. 40, p. 269–286.
    • Ellison, C. W, 1983, Spiritual well-being: Conceptualization measurement, Journal of psychology and Theology, v. 11, p. 330-340.
    • Emmons, A, 2000, Is Spirituality Intelligence? Motivation, Cognition, and the Psychology of Ultimate Concern, International journal for the psychology of religion, v. 10, p. 3-26.
    • Feldman, D. B, & Snyder, C. R, 2005, Hope and the meaningful life: Theoretacal and empirical associations between goal-directed thinking and life meaning, Journal of Social and Clinical Psychology, v. 24, p. 401-421.
    • Gomez, R, & Fisher, J. W, 2003, Domains of spiritual well-being and development and validation of the Spiritual Well-Being Questionnaire, Personality and Individual Differences, v. 35, p. 1975-1991.
    • Jafaria, E, et al, 2010, Life satisfaction, spirituality well-being and hope in cancer patients, Procedia social and Behavioral Sciences, v. 5, p. 1362–1366.
    • Lopez, S, 2000, Handbook of positive psychology, Oxford University Press.
    • Lopez, S. J, et al, 2003, Hope: Many definitions, many measures, In C. R. Positive psychological assessment: A handbook of models and measures Washington, DC, US: American Psychological Association, p. 91-106.
    • Miller, J, 1991, Developing and maintaining hope in the critically ill, AACN Clinical Issues, v. 2, p. 307-315.
    • Moberg, D. O, 1978, Spiritual well-being: A neglected subject in quality of life research, Social Indicator Research, v. 5, p. 303-323.
    • Paloutzian, R. F, & Ellison, C. W, 1982, Loneliness: A sourcebook of current theory, research and therapy, New York: Wiley.
    • Perrone, K. M, et al, 2006, Relationship of spirituality to work and family roles and life satisfaction among gifted adults, Journal of Mental Health Counseling, v. 28, p. 253-268.
    • Snyder, C. R, & Lopez, S, G, 2007, Positive Psychology, New York Published by Oxford University Press, Inc.
    • Snyder, C. R, 2000, “Handbook of Hope: Theory, Measures, and Applications”, San Diego: Academic Press.
    • Snyder, C. R, et al, 1991, The will and the ways: Development and validation of an individual- differences measure of hope, Journal of Personality and Social Development, v. 60, p. 570-585.
    • Snyder, C. R, et al, 2002, Hope for the sacred and vice versa: Positive goal- directed thinking and religion, Psychological Inquiry, v. 13, p. 234-238.
    • Yoon, D. P, 2006, Factors affecting subjective well-being for rural elderly individuals: The importance of spirituality, religiousness, and social support, Journal of Religion and Spirituality in Social Work, v. 25, p. 59-75.
    • Yoon, D. P, & et al, 2008, Relations among school connectedness, hope, life satisfaction, and bully victimization, Psychology in the Schools, v. 45, p. 446-459.
    • Zullig, K. J, et al, 2006, The association between perceived spirituality, religiosity, and life satisfaction: The mediating role of self-rated health, Social Indicators Research, v. 79, p. 255–274.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجلو، نادر، جعفری، عیسی.(1393) رابطه بین بهزیستی معنوی و امید با رضایت از زندگی در سالمندان. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7(4)، 79-90

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نادر حاجلو؛ عیسی جعفری."رابطه بین بهزیستی معنوی و امید با رضایت از زندگی در سالمندان". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7، 4، 1393، 79-90

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجلو، نادر، جعفری، عیسی.(1393) 'رابطه بین بهزیستی معنوی و امید با رضایت از زندگی در سالمندان'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 7(4), pp. 79-90

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجلو، نادر، جعفری، عیسی. رابطه بین بهزیستی معنوی و امید با رضایت از زندگی در سالمندان. روان‌شناسی و دین، 7, 1393؛ 7(4): 79-90