پیش بینی کاهش مصرف مواد در دانش آموزان دبیرستانی بر اساس دلبستگی به خدا، نگرش مذهبی، حمایت اجتماعی و هیجان خواهی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
يكي از رفتارهاي پرخطر در دهههاي اخير، گرايش به مصرف مواد است. به نظر ميرسد، نوجوانان و جوانان بيش از هر گروه سني ديگري در معرض خطر گرايش به مصرف مواد مخدر هستند. بشيريان و همكاران (1391) در يک بررسي بر روي دانشآموزان دبيرستاني در تهران، گزارش نمودند 1/11 درصد از دانشآموزان سابقه مصرف سيگار، 4/3 درصد سابقه مصرف مواد مخدر و 12/0 درصد قصد مصرف مواد مخدر را داشتند. از سوي ديگر، گزارشهاي متعدد حاکي است تعداد معتادان ايراني در سال 1365 به صورت غيررسمي، سه ميليون نفر و در حال حاضر، بيش از يک ميليون نفر ميباشند (نجفي و همکاران، 1385) كه اين آمارها، شناسايي علل، علايم و نشانههاي آسيبپذيري و گرايش به مواد مخدر را ضروري مينمايد. براساس مدل تلفيقي بوتوين (Botvin) (2000)، گرايش به مصرف مواد، نتيجه تعامل پوياي مجموعهاي از عوامل محيطي و فردي است و ارتباط طيف گستردهاي از عوامل زمينهساز ژنتيکي، روانشناختي، خانوادگي و اجتماعي سبب گرايش به مصرف مواد ميشود. پژوهشهاي گوناگون نشان داده است كه علل گرايش به مصرف مواد را ميتوان در سه سطح کلان، مياني و خرد جستوجو کرد. براي بررسي علل گرايش به مصرف مواد در سطح کلان، معمولاً به عوامل ساختاري و نارسايي بخشهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي جامعه توجه ميشود. در سطح مياني، به روابط فرد با گروههاي اجتماعي مانند خانواده، مدرسه و همسالان، که به صورت مستقيم و غيرمستقيم زمينه گرايش فرد به مواد مخدر را فراهم ميکنند، اشاره ميشود و سطح خرد، شامل شخصيت و ويژگيهاي فردي است (يحييزاده، 1388).
با توجه به خسارتهاي مالي، جاني و اجتماعي مواد مخدر، تحقيقات گستردهاي در جهت شناسايي عوامل مرتبط با آن صورت گرفته است. پژوهشگران به دنبال شناسايي عوامل مؤثر محافظتکننده و تسريعبخش در پيشگيري از مصوف مواد هستند. يکي از عوامل محافظتکننده، که در سطح علل کلان گرايش به مصرف قرار دارد، دينداري است. دين بهعنوان يک سامانه وسيع، كه با برنامههاي جامع براي هدايت بشر است، شامل عناصري از دلبستگي به خدا و نگرش مذهبي است.
کرک پاتريک (Kirkpatrick) (1999)، بهعنوان يکي از نخستين نظريهپردازان در زمينه دلبستگي به خدا معتقد است: دلبستگي به مراقب اوليه در دوران کودکي، با گذشت زمان و در چارچوب نظامهاي ديگر، همانند دلبستگي به خدا و وطن ادامه مييابد. آينسورث (Ainsworth) و همكاران (1978)، چهار ملاک براي تکيهگاه دلبستگي برميشمارد كه از اين ميان، دو ملاک در مورد خداوند صدق ميکند. يک، خدا بهعنوان منبع و مبناي امنيت براي افراد هنگامي که دچار استرس و آشفتگي رواني ميشوند و دوم، خدا بهعنوان منبع حمايتکننده و مطمئن براي کشف و جستوجو در محيط اطراف. بنابراين، ميتوان خداوند را به عنوان تکيهگاه دلبستگي به حساب آورده و پذيرفت؛ زيرا او داراي همه ويژگيهاي ساير تکيهگاههاي دلبستگي است. بر اين اساس، به نظر ميرسد از ديدگاه روانشناسي ميتوان خدا را به عنوان موضوع دلبستگي در نظر گرفت که به انسان آرامش و ايمني ميبخشد (روات (Rowatt) و کرک پاتريک، 2002). همچنين موجب ميشود بتواند موقعيتهاي غيرقابل کنترل را تحت کنترل درآورد (فونتولاکيس (Fountoulakis) و همكاران، 2008). همچنين نتايج پژوهش متبرادزهاو (Matt Brdshaw) و همكاران (2010)، نشان داد بين دلبستگي به خدا با وقايع استرسآور زندگي و ناراحتي ارتباط منفي و معنيداري وجود دارد. در معدود پژوهشهاي انجامشده در زمينه ارتباط دلبستگي به خدا، با گرايش به مصرف مواد، سالرنو و بوتون (2010) در پژوهشي نشان دادند كه بين دلبستگي به خدا و مصرف الکل رابطه منفي و معنيداري وجود دارد و آزمودنيهاي داراي سبک دلبستگي ايمن، کمتر از آزمودنيهاي داراي سبک دلبستگي اجتنابي و مضطرب ـ دوسوگرا به مصرف الکل ميپردازند.
يکي ديگر از عناصر دينداري، نگرش مذهبي است؛ نگرش مذهبي، نگرش نظامداري از باورها و اعمال نسبت به امور مقدس است. ايستاري است که معطوف به امر مقدس در دو بعد آشنايي و دينباوري ميشود. نگرش به امور ماورايي است که احراز و تقويت آن يگانگي، ثبات، استمرار و پايداري فرد در جامعه را موجب ميشود (ياوري، 1385). نگرش مذهبي، سبب ارتقا سلامت عمومي، معنابخشي، اميد به زندگي، کيفيت زندگي و بهبود ارتباطات اجتماعي ميشود (هالينگ (Halling) و همكاران، 2007). پژوهشهاي گوناکون، به رابطه نگرش مذهبي و ابعاد و مؤلفههاي آن با گرايش به مصرف و سوءمصرف مواد پرداختهاند. مريل (Merill) و همكاران (2001) در پژوهش خود نشان دادند كه سطح بالاي دينداري در اعضاي خانواده و والدين و فراواني بحثهاي ديني خانوادگي، اثر حمايتکننده در مقابل مصرف مواد در نوجوانان و جوانان دارند. نونماکر (Nonnemaker) و همكاران (2003) معتقدند: ديانت عمومي (حضور در انجمنهاي مذهبي و خيريه) و خصوصي (نماز خواندن و عبادت)، هر دو در برابر مصرف سيگار و مواد نقش محافظتکننده دارند و ديانت خصوصي عامل نگهدارنده مطمئنتري است. فلاويو (Flavio) و همكاران (2005)، در پژوهشي نشان دادند كه داشتن نگرشها و باورهاي مذهبي با پيشگيري از رفتارهاي پرخطر، همانند مصرف سيگار و مواد مخدر رابطه دارد. در پژوهش سانچز و ناپو (Sanchez & Nappo) (2008)، نشان داده شد که مذهب درماني در دانشآموزان دبيرستاني معتاد، تأثير مثبتي بر بهبودي در آنان داشته است.
مطالعات مختلف نشان ميدهد، افرادي که گرايش به مصرف مواد مخدر دارند، از حمايت اجتماعي کمتري برخوردارند و از محروميتهاي اجتماعي رنج ميبرند (تود (Todd) و همکاران، 2004). حمايت اجتماعي عبارت است از: ميزان برخورداري از محبت، همراهي، مراقبت، احترام، توجه و کمک دريافتشده از سوي افراد يا گروههاي ديگر نظير اعضاي خانواده و دوستان، اين حمايت اجتماعي دريافتشده، منجر به کاهش فشار رواني در افراد شده و از اين طريق، بر سلامت رواني افراد اثر ميگذارد (سارافينو (Sarafino)، 2002). حمايت اجتماعي مساعدتهاي عاطفي، ابزاري و اطلاعاتي است که توسط ديگران تأمين ميشود (جرارد (Gerard) و همكارن، 2006)، عاملي براي مقابله با استرس و تنش و افزايش قدرت تصميمگيري است (شولتز و شوارتز، 2004). جباري بيرامي و همكاران (1387)، نشان دادند که معاشرت با دوستان منحرف، گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان را افزايش ميدهد. کالدي (2003) معتقد است: طرد شدن از سوي خانواده و از دست دادن پايگاه اجتماعي در گرايش به مصرف مواد مؤثر ميباشد. روهنر (Rohner) و همكاران (2007)، نشان داد بين طرد والديني و سوءمصرف مواد ارتباط معناداري وجود دارد. وينر و تايلور (Viner & Taylor) (2007) معتقدند: طرد افراد از خانواده و دسترسي نداشتن به فرصتهاي برابر در جامعه، موجب گرايش افراد به اعتياد ميشود. کول (Cole) و همكارن (2011)، در پژوهشي نشان دادند افرادي که گرايش به مصرف و سوءمصرف مواد دارند، از سوي اطرافيان طرد ميشوند و حمايت اندکي از خانواده دريافت ميکنند.
يکي ديگر از مؤلفههاي مؤثر در گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان، هيجانخواهي است. هيجانخواهي به صورت نياز به احساسهاي گوناگون، پيچيده، بديع، بيسابقه و تمايل به مخاطرهپذيري تعريف شده است (زاکرمن، 1996). هيجانخواهي عبارت است از: جستوجوي احساسات و تجربيات جديد، بديع، پيچيده و شديد و ميل به پذيرش مخاطرههاي جسمي، اجتماعي، قانوني و مالي براي رسيدن به اين تجارب (لگراند (Legrand) و همكاران، 2007). از نظر زاکرمن (Zuckerman) و همكاران (1978)، هيجانخواهي داراي 4 مؤلفه خطرجويي يا ماجراجويي، تجربهجويي، فقدان بازداري و حساسيت نسبت يه يکنواختي ميباشد. فاولس (Fowles) (2000)، در پژوهشي نشان داد كه بين هيجانخواهي و گرايش به مصرف مواد رابطه وجود دارد. بوتوين و همکاران (2004) معتقدند: هيجانخواهي يکي از ويژگيهاي مهم سوءاستفادهکنندگان از مواد است. سيراکگو و ايسن (Cirakoglu & Isin) (2005)، در پژوهشي نشان دادند بين هيجانخواهي و مصرف مواد مخدر رابطه وجود دارد. پاردو (Pardo) و همكاران (2007)، در پژوهش خود نشان دادند كه رفتارهاي هيجانخواهانه در افراد داراي گرايش به سوءمصرف مواد، بيشتر از افراد سالم است. هامپسون (Hampson) و همكاران (2008)، در پژوهشي دريافتند: هيجانخواهي، پيوندجويي و تصورات اجتماعي از پيشبينيکنندههاي سوءمصرف مواد هستند. تونيتي و همکاران (2010)، در پژوهشي نشان دادند كه بين هيجانخواهي و سوءمصرف مواد (مصرف الکل، مواد مخدر و داروهاي توهمزا) رابطه وجود دارد. ليندگران و همكاران (2010)، در يک پژوهش نشان دادند: هيجانخواهي يکي از پيشبينيکنندههاي مهم وابستگي به مواد ميباشد.
گرايش به مصرف مصرف مواد مخدر در بين نوجوانان و جوانان سراسر جهان رو به فزوني است، به نحوي كه يكي از شايعترين اختلالات روانپزشكي را در رده سني نوجواني و جواني تشكيل ميدهد (کاپلان (Kaplan) و همكاران، 2002، ص287؛ موسوي و همکاران، 1382). همين امر، لزوم انجام تحقيقات مختلف پيرامون عوامل مؤثر بر گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان را آشكار ميسازد. به عبارت ديگر، به دليل شيوع نسبتاً بالاي گرايش به مصرف مواد، آثار مخرب آن و جمعيت هدف جوان، مطالعه درباره گرايش به مصرف مواد از اهيمت ويژهاي برخوردار است. افزون بر اين، انجام هر مطالعه علمي در مورد گرايش به مصرف مواد در نمونههاي ايراني، که پيامدهاي نظري و عملي به دنبال داشته باشد، شرايط فعلي جامعه از ضرورت و اهميت خاصي برخوردار است. بنابراين، در اين پژوهش سعي شده است با يک نگاه جامعنگر، رابطه مؤلفههاي مذهبي از سطح کلان (شامل دلبستگي به خدا و نگرش مذهبي)، مؤلفههاي خانوادگي ـ اجتماعي از سطح مياني (حمايت اجتماعي) و مؤلفه شخصيتي از سطح خرد (هيجانخواهي) با گرايش دانشآموزان نسبت به مواد مخدر بررسي شود. ازاينرو، اين پژوهش درصدد پاسخگويي به اين سؤال است که آيا بين دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي با احتمال گرايش به مصرف مواد مخدر در دانشآموزان دبيرستاني رابطه وجود دارد؟ همچنين در اين پژوهش، به دنبال پاسخگويي به سؤالات زير ميباشيم:
ـ آيا بين دلبستگي به خدا با گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
ـ آيا بين نگرش مذهبي با گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
ـ آيا بين حمايت اجتماعي با گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
ـ آيا بين هيجانخوهي با گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
ـ آيا ميتوان گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان را از طريق دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي پيشبيني کرد؟
روش پژوهش
روش پژوهش، جامعه آماري و نمونه: اين پژوهش از نوع همبستگي است که ارتباط بين متغيرهاي دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي با احتمال گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان دبيرستاني مورد بررسي قرار گرفت. جامعه آماري اين پژوهش، شامل کليه دانشآموزان پسر دبيرستانهاي شهرستان نجفآباد (اصفهان) در سال تحصيل 92-1391 بود. نمونه شامل 600 دانشآموز بود که به روش نمونهگيري خوشهاي چندمرحلهاي انتخاب شد. به اين ترتيب که ابتدا به صورت تصادفي 10 دبيرستان پسرانه انتخاب شد. سپس، از هر مدرسه 6 کلاس و از هر کلاس 10 نفر به صورت تصادفي انتخاب شد.
ابزار پژوهش
سياهه گرايش نسبت به مصرف مواد مخدر: اين سياهه توسط قرباني (1380) تهيه شده است كه گرايش دانشآموزان دوره دبيرستاني را نسبت به مواد مخدر ميسنجد كه داراي 30 گويه است. هرگويه بر اساس مقياس 4 درجهاي نمرهگذاري ميشود. نمره بالا بيانگر گرايش بيشتر به مصرف مواد مخدر و نمره پايين بيانگر گرايش کمتر به مصرف مواد مخدر است. پايايي سياهه با استفاده از ضريب آلفاي کرونباخ 76/0 گزارش شده است، اما با رفع نواقص سياهه در مطالعات بعدي، پايايي آن به 90/0 ارتقا يافته است (قرباني و فاتحيزاده، 1384). جلالي (1390)، پايايي سياهه با استفاده از ضريب آلفاي کرونباخ 77/0 و با روش بازآزمايي به فاصله دو هفته 74/0 برآورد نمود. قرباني (1382)، با استفاده از روايي محتوا و نظر استادان دانشگاه و کارشناسان نشان داد كه اين مقياس از روايي مطلوبي برخوردار است. در اين پژوهش، ضريب پايايي به روش آلفاي کرونباخ 7/0 برآورد شده است.
پرسشنامه دلبستگي به خدا: اين مقياس، 28 گويهاي است که در سال 2004 توسط بک و مکدونالد ساخته شده است. اين آزمون به صورت ليکرت 7 گزينهاي (کاملاً مخالف تا کاملاً موافق) است که محتواي سؤالات درباره رابطه فرد با خدا بوده و هر شخص با توجه به نوع رابطه خودش با خدا، بايد يکي از گزينهها را انتخاب کند. اين مقياس، چهار عامل توجه به خدا، اعتماد در برابر عدم اعتماد، توکل به خدا و ارتباط با خدا را ميسنجد. بک و مکدونالد (Beck & McDonald) (2004)، ضريب پايايي اين پرسشنامه را به روش آلفاي کرونباخ 83/0 برآورد کردهاند. زاهد بابلان و همكاران (1391)، ضريب پايايي اين مقياس را 85/0 برآورد کردند. عليايي و همکاران (1390)، براي سنجش روايي همگراي مقياس مذکور از مقياس عزتنفس کوپر اسميت (1967) استفاده کردند و نشان دادند كه اين مقياس داراي روايي مناسب براي استفاده پژوهشگران و متخصصان در ايران است. در اين پژوهش، ضريب پايايي به روش آلفاي کرونباخ 81/0 برآورد شده است.
پرسشنامه سنجش نگرشهاي مذهبي (اسلام شيعي): اين پرسشنامه توسط سراجزاده و بر اساس مدل استارت و کلاک با اسلام، بهويژه اسلام شيعي تطبيق داده شده است(ر.ك: شريفي 1381). اين پرسشنامه، شامل 26 عبارت است که 4 بعد (زير مقياس) دينداري شامل بعد اعتقادي ـ تجربهاي، بعد عواطف ديني ـ پيامدي، بعد ديني ـ مناسکي و بعد اعمال ديني را در يک مقياس 5 درجهاي ليکرت ميسنجد. در پژوهش شريفي (1381)، پايايي کل اين آزمون به روش دونيمسازي و آلفاي کرونباخ 75/0 و 85/0 و روايي آن 45/0 برآورد شده است. همچنين پايايي و روايي همه ابعاد اين پرسشنامه، مطلوب گزارش شده است. در اين پژوهش، ضريب پايايي به روش آلفاي کرونباخ 85/0 برآورد شده است.
پرسشنامه حمايت اجتماعي: اين پرسشنامه داراي 27 سؤال است كه توسط فلمينگ (Fleming) و همكاران (1982) ساخته شده است. اين پرسشنامه، شامل 5 مقياس فرعي حمايت دوستان، حمايت همسايگان، حمايت خانواده، حمايت عمومي و حمايت عقيدتي ميباشد. روش نمرهگذاري گزارههاي اين پرسشنامه، به صورت دو گزينهاي (درست و غلط) است. ضريب پايايي اين مقياس، با استفاده از روش بازآزمايي 62/0 و روايي آن 89/0 گزارش شده است (فلمينگ و همکاران، 1982). در پژوهش هومن و ليوارجاني (1387)، به بررسي عملي بودن، اعتبار، روايي و هنجاريابي مقياس حمايت اجتماعي فلمينگ و همکاران در ميان دانشآموزان مقطع دبيرستان پرداخته شده است و ضريب پايايي (اعتبار) با روش آلفاي کرونباخ 82/0 و روايي با استفاده از آزمون KMO 65/0 برآورد شده است.
مقياس هيجانخواهي فرم پنجم زاکرمن: اين مقياس، داراي 40 گزاره است كه توسط زاکرمن (1978) ساخته شده است. اين مقياس از 4 عامل فرعي خطرجويي يا ماجراجويي، تجربهجويي، فقدان بازداري و حساسيت نسبت يه يکنواختي تشکيل شده و براي هريک از اين عوامل 10 گزاره در نظر گرفته شده است که هر گزاره آن، از سؤالهاي دوبخشي تشکيل شده است، بهطوريکه هر آزمودني ميتواند يکي از آنها را نتخاب کند. نمره خام هر آزمودني، در هر مقياس بين صفر تا ده و در کل آزمون بين صفر تا 40 است. زاکرمن و همکاران (1978) پايايي دروني مقياس را 83/0 تا 86/0 و ضريب بازآزمايي بعد از سه هفته را 94/0 گزارش کردند. در پژوهش سلطاني و همكاران (1389)، آلفاي کرونباخ کل پرسشنامه 74/0، ماجراجويي 53/0، تجربهجويي 61/0، بازداري زدايي 62/0 و حساسيت نسبت به يکنواختي 67/0 گزارش شده است.
روش اجرا
براي اجراي پژوهش پس از انتخاب افراد نمونه در مدارس، به اين مدارس مراجعه شد و پرسشنامهها توزيع گرديد. توضيحات لازم درباره هدف پژوهش، موارد مطرحشده در پرسشنامهها و پاسخ به سؤالات احتمالي دانشآموزان در رابطه با پرسشنامهها داده شد. سپس از دانشآموزان خواسته شد كه سؤالات پرسشنامه را با دقت پاسخ دهند و تا حد امکان سؤالي را بدون پاسخ نگذارند. دادههاي جمعآوريشده از طريق ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چندگانه، به روش ورود مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت.
يافتههاي پژوهش
جدول 1. ضريب همبستگي بين دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي با گرايش به مصرف مواد
متغير گرايش به مصرف مواد متغير گرايش به مصرف مواد
دلبستگي به خدا 41/0- *** حمايت اجتماعي 29/0- ***
توجه به خدا 18/0- ** دوستان 16/0- **
اعتماد در برابر عدم اعتماد 12/0- همسايگان 7/0-
توکل به خدا 48/0- *** خانواده 28/0- **
ارتباط با خدا 30/0- ** عقيدتي 10/0-
نگرش مذهبي 35/0- *** عمومي 08/0-
بعد اعتقادي 38/0- *** هيجانخواهي 18/0**
بعد تجربهاي 14/0- ماجراجويي يا خطرپذيري 22/0**
بعد پيامدي 22/0- ** تجربهجويي 11/0
بعد مناسکي 31/0- ** فقدان بازداري 13/0
حساسيت نسبت يه يکنواختي 16/0**
همانطور که در جدول 1 مشاهده ميشود، دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي با گرايش به مصرف مواد همبستگي منفي و معنيداري دارند و بين هيجانخواهي با گرايش به مصرف مواد همبستگي مثبت و معنيداري وجود دارد (001/0P<). همچنين ضرايب همبستگي مؤلفههاي نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي با گرايش به مصرف مواد در جدول 1 آمده است.
جدول 2. خلاصه نتايج مدل رگرسيون چندمتغيري براي پيشبيني گرايش به مصرف مواد از طريق متغيرهاي
دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي
مدل SS Df MS F P
رگرسيون 56/1305 4 11/324
باقيمانده 83/1315 386 28/23 43/9 001/0
متغيرهاي پيشبين R R2 SE B Beta T (P)
دلبستگي به خدا 546/0 353/0 180/0 348/0- 444/0- 59/5- 000/0
نگرش مذهبي 599/0 389/0 213/0 583/0- 346/0- 93/2- 000/0
حمايت اجتماعي 697/0 423/0 198/0 349/0- 205/0- 76/1- 101/0
هيجانخواهي 708/0 473/0 604/0 174/0 171/0 46/0 27/0
براي تعيين قويترين پيشبينيکننده گرايش به مصرف مواد از طريق متغيرهاي دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي از روش رگرسيون گام به گام استفاده شد. نتايج نشان داد که ميزان F مشاهده شده معنيدار است (001/0P <) و حدود 47 درصد از واريانس گرايش به مصرف مواد، توسط دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي تبيين ميشود. با توجه به مقادير بتا دلبستگي به خدا (44/0- = β)، نگرش مذهبي (34/0- = β) حمايت اجتماعي (20/0- = β) و هيجانخواهي (17/0 = β) به ترتيب تغييرات مربوط به گرايش به مصرف مواد را به طور معنيداري پيشبيني ميکند.
جدول 3. خلاصه نتايج مدل رگرسيون چندمتغيري براي پيشبيني گرايش به مصرف مواد از طريق مؤلفههاي متغيرهاي
دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي
مدل SS df MS F P
رگرسيون 45/1743 4 14/542
باقيمانده 76/2018 386 39/34 31/12 001/0
متغيرهاي پيشبين R R2 SE B Beta T (P)
توکل به خدا 570/0 324/0 34/1 945/7- 453/0- 805/5- 000/0
بعد اعتقادي 686/0 436/0 312/0 402/1- 398/0- 661/3- 000/0
حمايت خانواده 713/0 493/0 661/0 269/1- 194/0- 241/1 019/0
ماجراجويي يا خطرپذيري 734/0 522/0 727/1 234/3 182/0 994/0 196/0
براي تعيين قويترين پيشبينيکننده گرايش به مصرف مواد مخدر از طريق مؤلفههاي دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي، از روش رگرسيون گام به گام استفاده شد. نتايج نشان داد که ميزان F مشاهدهشده معنيدار است (001/0P<) و حدود 52 درصد از واريانس گرايش به مصرف مواد توسط مؤلفههاي نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي تبيين ميشود. با توجه به مقادير بتا بعد توکل به خدا (45/0- = β)، بعد اعتقادي (39/0- = β) حمايت خانواده (19/0- = β) و ماجراجويي يا خطرپذيري (18/0 = β) به ترتيب تغييرات مربوط به گرايش به مصرف مواد را بهطور معنيداري پيشبيني ميکند.
بحث و نتيجهگيري
هدف از اين پژوهش، بررسي رابطه دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي با احتمال گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان دبيرستاني بود. نتايج پژوهش نشان داد كه بين دلبستگي به خدا و مؤلفههاي توجه به خدا، توکل به خدا و ارتباط با خدا با گرايش به مصرف مواد رابطه منفي و معنيدار وجود دارد. دلبستگي به خدا، 44 درصد از واريانس مربوط به گرايش به مصرف مواد را بهطور معنيداري پيشبيني ميکند. اين نتايج، همسو با يافتههاي (سالرنو و بوتون، 2010) ميباشد. سالرنو و بوتون (Salerno & Bottoms) (2010)، با بررسي 429 دانشجو از مذاهب کاتوليک، يهود، مسيحي، مسلمان، پروتستان، هندي و غيرمذهبي، نشان دادند بين دلبستگي به خدا با مصرف الکل رابطه منفي وجود دارد. آنها معتقدند: دلبستگي به خدا موجب ميشود مردم هيجانات منفي خود را در يک راه سالم تنظيم کنند و افراد فاقد دلبستگي به خدا، به دليل ترس از رها شدن توسط خدا به مصرف مواد مخدر و الکل ميپردازند. در تبيين اين يافته ميتوان گفت: دانشآموزان با دلبستگي بالا به خدا، به دليل برخورداري از منابع حمايتي، توانايي بيشتري براي مقابله با مشکلات دارند. در بين اين دانشآموزان، خدا به عنوان منبع دلبستگي زمينهاي فراهم ميکند که احساس ايمني بيشتري نموده و از اين طريق، توان مقابله بالاتري با مشکلات روانشناختي و جسماني داشته باشند و در برابر مشکلات، کمتر به مصرف مواد گرايش پيدا کنند. درواقع، دانشآموزاني که نسبت به خدا دلبستگي دارند، به دليل پذيرش خداوند به عنوان تکيهگاه امن، احساس توانايي بيشتري در قبال مشکلات دارند و کمتر به راههاي نادرست، همانند مصرف مواد گرايش پيدا ميکنند. در همين راستا، گراهام (Graham) و همكاران (2001) معتقدند: کساني که اعتقادات مذهبي قويتري دارند، در برابر استرس مصونيت بيشتر و سلامت بالاتري دارند و از طريق اتکا به خداوند، ميتوانند موقعيتهاي غيرقابل کنترل را تحت کنترل درآورند.
نتايج پژوهش نشان داد كه بين نگرش مذهبي و مؤلفههاي اعتقادي، مناسکي و پيامدي با گرايش به مصرف مواد رابطه منفي و معنيدار وجود دارد و نگرش مذهبي، 35 درصد از واريانس مربوط به گرايش به مصرف مواد را به طور معنيداري پيشبيني ميکند. اين نتايج، همسو با يافتههاي ميلر (Merill) و همکاران (2000)، ويلز و همکاران (2003) فلاويو و همکاران (2005)، سانچز و همکاران (2008) ميباشد. ميلر و همکاران (2000)، در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدند که نوجواناني که مذهبي نيستند و نمرات پاييني در اندازهگيري فعاليتهاي مذهبي به دست ميآورند، در مقايسه با نوجوانان برخوردار از سطح بالاي فعاليتهاي مذهبي، سوءمصرف مواد بيشتري تجربه ميکنند. از نظر اسميت (Smith) (2003)، دين از طريق برقراري يک نظم اخلاقي، تدارک فرصتهايي براي به دست آوردن شايستگيها، تهيه قوانين اجتماعي، تهيه راهنماييها يا قواعد خاص اخلاقي به منظور كنترل خويشتن، وضع قوانيني براي ممنوع اعلام نمودن مصرف مواد، آموزش مهارتها و دانشها به فرد در طول زندگي و تسهيل تجربه معنوي گرايش به مصرف مواد را تحت تأثير قرار ميدهد. سليبرمن (2005)، معتقد است: مذهب ميتواند منبع عظيم و بينظيري براي سيستم معنادهي فرد (شامل باورها، وابستگيها، انتظارات و اهداف به عنوان نقطه مركزي هيجانات و اعمال فرد) باشد. اين سيستم معنايي، به فرد اجازه ميدهد كه به جهان اطراف خود معنا دهد و بر اساس اين معنادهي، به انتخاب هدف و سپس عمل و رفتار مبتني بر اهداف انتخاب شده بپردازد. همچنين اين سيستم معنايي، ميتواند مانع از خطرپذيري و هيجانخواهي و به تبع آن کاهش گرايش به مصرف مواد توسط فرد گردد. بنابراين، ميتوان گفت: چنانچه فرد داراي نگرش مذهبي باشد، به تبع آن معنايي كه به خود و جهان اطرافش ميدهد، توأم با احساس ارزشمندي و هدفمندي است. ازاينرو، احتمال كمتري وجود دارد كه به اقداماتي نظير گرايش به مصرف مواد دست زند كه به احساس ارزشمند بودنش آسيب برساند و يا آنكه مانع از رسيدن به اهدافش گردد. از سوي ديگر، مذهب به واسطه نقش مقابلهاي در برابر فشارهاي رواني، ميتواند از گرايش به مصرف مواد پيشگيري نمايد؛ چراكه باورهاي شناختي افراد متدين نظير اعتقاد به اينكه خداوند در سختيها به انسان كمك ميكند، انسان را آزاد و مسئول رفتار خودش آفريده است و يا احساس اطمينان و آرامش از طريق نيايش، بر واكنش فرد متدين در مقابله با فشار رواني تأثير ميگذارد.
نتايج پژوهش نشان داد كه بين حمايت اجتماعي و مؤلفههاي دوستان و خانواده با گرايش به مصرف مواد رابطه منفي و معنيداري وجود دارد و حمايت اجتماعي، 29 درصد از واريانس مربوط به گرايش به مصرف مواد را به طور معنيداري پيشبيني ميکند. اين نتايج، همسو با يافتههاي روهنر (2007)، وينر و همکاران (2007)، کول و همکاران (2011) ميباشد. اين نتايج، نشان ميدهد وقتي دانشآموزان توسط والدين و دوستان خود مورد حمايت قرار نگيرند، احتمالاً به مصرف مواد گرايش پيدا ميکنند. موري و همكاران (2002)، بر پايه مدل كنترل/ حمايت جانسون و كاراسك (1990) معتقدند كه حمايت اجتماعي يك مكانيسم ضربهگير بين استرسهاي روانشناختي و پيامدهاي نامطلوب سلامت است. حمايت اجتماعي، بهويژه زماني كه افراد با چالشهاي نامطلوب زندگي روبهرو هستند، ميتواند به صورت يك سپر محافظتي قوي در برابر استرسهاي روانشناختي عمل کرده و بهگونهاي غيرمستقيم، مانع از اقدام به مصرف مواد ميگردد. همچنين استرنبرگ و مانهام (Steinberg & Monahan) (2007)، معتقدند كه افراد در هيچ مقطع سني به اندازه سنين نوجواني تحت تأثير فشار همسالان قرار ندارند. در دوره نوجواني، بيش از هر سن ديگري نوجوانان از خانه فاصله ميگيرند و بيشتر با گروه همسالان روبهرو ميشوند. ازآنجاكه از پختگي لازم براي مقابله با فشارها برخوردار نيستند، ممکن است با فشارهاي مزبور به صورت منفي برخورد کنند و تحت تأثير رفتارهاي منفي و آسيبزا قرار بگيرند و به مصرف مواد گرايش پيدا کنند.
نتايج پژوهش نشان داد كه بين هيجانخواهي و مؤلفههاي ماجراجويي يا خطرپذيري و حساسيت نسبت به يکنواختي با گرايش به مصرف مواد رابطه مثبت و معنيداري وجود دارد. هيجانخواهي، 18 درصد از واريانس مربوط به گرايش به مصرف مواد را بهطور معنيداري پيشبيني ميکند. اين نتايج، همسو با يافتههاي هامپسون و همکاران (2008)، تونيتي و همکاران (2010)، ليندگرام و همکاران (2010) ميباشد. ليندگرام و همکاران (2010)، در پژوهشي نشان دادند كه هيجانخواهي پيشبينيکننده وابستگي به مواد ميباشد؛ هرچه سطح هيجانخواهي در افراد بالاتر باشد، گرايش بيشتري به مصرف و سوءمصرف مواد مخدر دارند. بر طبق آنچه زاکرمن و همکاران (1978) مؤلفههاي هيجانخواهي ميداند، دانشآموزاني که سطح هيجانخواهي آنان بالاست، به دليل ميل به تجربه سطوحي از خطرجويي و ماجراجويي براي افزايش شادي و احساس کسالت از فعاليتها و برنامههاي يکنواخت زندگي به مصرف مواد گرايش پيدا ميکنند. در همين زمينه، بانکروف (Bancroft) و همكاران (2003) معتقدند: هيجانخواهي موجب افزايش خطرپذيري در جهت کسب لذت ميشود، بهگونهايکه آنها در جهت کسب لذت و رفع يکنواختي به مصرف مواد يا ساير رفتارهاي پرخطر گرايش پيدا ميکند. از سوي ديگر، آنها خطرات و پيامدهاي منفي گرايش به اينگونه رفتارها را براي خود کم، ناچيز و بسيار پايينتر از ميزان واقعي آن ارزيابي ميکنند و خود را در مقابل خطرات قوي و مصون ميپندارند. بهطورکلي، ميتوان گفت: با توجه به تنوعطلبي، مخاطرهجويي و حساسيت نسبت به يکنواختي افراد هيجانخواه درصورتيکه شرايط مناسب جهت تجربه هيجان و تخليه انرژي اين افراد فراهم نباشد، گرايش به مصرف مواد در آنها افزايش مييابد. در شهرهايي که امکان گذراندن اوقات فراغت به خوبي فراهم نيست، اين افراد بيشتر در معرض استفاده از روشهاي غيرمنطقي، همانند گرايش به مصرف مواد براي کسب هيجان ميباشند.
همچنين نتايج تحليل رگرسيون نشان داد که حدود 47 درصد از واريانس گرايش به مصرف مواد توسط دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي و 52 درصد از واريانس گرايش به مصرف مواد توسط مؤلفههاي بعد اعتقادي، بعد مناسکي، حمايت خانواده و تازگي تبيين ميشود. اين موضوع، بيانگر اهميت متغيرهاي مورد مطالعه است که حدود نيمي از واريانس گرايش به مصرف مواد را تبيين ميکنند.
بهطورکلي، يافتههاي اين پژوهش بيانگر وجود ارتباط نسبتاً قوي بين دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي با گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان دبيرستاني است، بهگونهايکه تقريباً نيمي از علل گرايش به مصرف مواد را ميتوان در مؤلفههاي فوق جستوجو کرد. بر اساس اين نتايج، با داشتن يک ديد جامعنگر و کلي در تربيت دانشآموزان و پرورش همهجانبه آنها در همه ابعاد و سطوح يعني سطح کلان و بعد فرهنگي ـ عقيدتي (شامل دلبستگي به خدا و نگرش مذهبي)، سطح مياني و بعد اجتماعي ـ خانوادگي (حمايت اجتماعي) و سطح خرد و بعد شخصيتي (هيجانخواهي)، ميتوان از گرايش به مصرف مواد در دانشآموزان تا حد زيادي پيشگيري نمود.
از محدوديتهاي پژوهش، ميتوان به دامنه سني محدود، استفاده صرف از مقياسهاي خودگزارشدهي و عدم مقايسه جنسيتي، اشاره کرد که تعميمپذيري نتايج را با محدوديت مواجه ساخته است. ازاينرو، پيشنهاد ميشود با استفاده از مطالعه طولي رابطه متغيرهاي فوق بررسي شود تا تعميمپذيري بيشتري براي يافتههاي اين پژوهش تأمين شود. همچنين پيشنهاد ميشود رابطه متغيرهاي فوق در دانشآموزان دختر و مقاطع تحصيلي ديگر بررسي شود.
يافتههاي اين پژوهش، ميتواند براي تدوين محتواي آموزشي و تهيه خطوط راهنماي مددكاران اجتماعي، مشاوران و ساير متخصصاني كه در مدارس و در ارتباط با دانشآموزان فعاليت ميكنند، مورد استفاده قرار گيرد. همچنين بخشي از اين يافتهها ميتواند براي رفع نيازهاي آموزشي متخصصاني که با افراد وابسته به مواد مخدر کار ميکنند، مورد استفاده قرار گيرد. علاوه بر اين، بر اساس نتايج اين پژوهش پيشنهادات کاربردي زير ارائه ميگردد:
ـ با توجه به نقش محافظ دينداري در مقابل گرايش به مصرف مواد به والدين و مراکز آموزش و پرورش، پيشنهاد ميشود با روشهاي مورد قبول نوجوانان و جوانان به تقويت باورهاي ديني در افراد در معرض خطر براي مصرف مواد پرداخته شود تا احتمال گرايش آنها به مصرف مواد کمتر شود.
ـ سيستمهاي فرهنگيـ عقيدتي (دلبستگي به خدا و نگرش مذهبي)، اجتماعيـ خانوادگي (حمايت اجتماعي) و شخصيتي (هيجانخواهي) در دانشآموزان مستعد به مواد شناسايي و تقويت شده و موجب كاهش گرايش اين افراد به سوي مصرف مواد شود.
ـ اقدامات مناسب و مورد نياز براي کاهش عوامل خطر (دلبستگي به خدا، نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي) در بين دانشآموزان توسط خانواده و مسئولان برنامهريزي و اجرا شود.
ـ دانشآموزان مستعد و دانشآموزاني که گرايش به مصرف مواد مخدر دارند، شناسايي و مورد مشاوره فردي و خانوادگي قرار گيرند.
ـ اجراي برنامههاي آموزشي، تفريحي و ايجاد نشاط، همراه با تقويت زمينههاي مذهبي در دانشآموزان براي پيشگيري از گرايش به مواد مخدر.
ـ برگزاري کارگاهها و دورههاي آموزشي براي تقويت مؤلفههاي دلبستگي به خدا و نگرش مذهبي، حمايت اجتماعي و هيجانخواهي در همه دانشآموزان، با توجه به سهم 47 درصدي مؤلفههاي ذکرشده در پيشبيني گرايش به مصرف مواد.
ـ همچنين به متخصصان و رواندرمانگران ترک اعتياد، پيشنهاد ميشود در کنار روشهاي معمول، از طريق تقويت باورهاي ديني و دلبستگي به خدا به کاهش وابستگي به مواد در درمانجويان کمک کنند.
ـ به سياستگذاران و برنامهريزان سازمان بهزيستي و مسئولان مراكز درماني معتادان، پيشنهاد ميشود از يافتههاي اين پژوهش براي بازبيني برنامههاي گذشته و طراحي برنامههاي جديد برحسب مؤلفههاي فوق استفاده نمايند.
- بشيريان، سعيد و همكاران، 1391، «کاربرد تئوري رفتار برنامهريزيشده در پيشبيني فاکتورهاي مؤثر بر سوءمصرف مواد در نوجوانان»، مجله دانشگاه علوم پزشکي فسا، سال دوم، ش 3، ص156-192.
- جباري بيرامي، حسين و همكاران، 1387، «نگرش و رفتارهاي پرخطر دانشآموزان راهنمايي و دبيرستان تبريز در ارتباط با مواد مخدر»، روانپزشکي و روانشناسي باليني ايران، ش 3، ص350-354.
- جلالي، داريوش، 1390، «اثربخشي پيشگيري سرويس پيام کوتاه بر نگرش و خود کارآمدي دانشآموزان نسبت به گرايش به مصرف مواد مخدر»، فناوري اطلاعات و ارتباطات در علوم تربيتي، سال اول، ش 3، ص93-111.
- زاهد بابلان، عادل و همكاران، 1391، «رابطه دلبستگي به خدا و تابآوري با معناداري در زندگي دانشجويان»، دانش و پژوهش دانشگاه آزاد واحد خوراسگان، سال سيزدهم، ش 3 (49)، ص75-85.
- سلطاني، مهري و همكاران، 1389، «رابطه هويت و هيجانخواهي با اعتياد اينترنتي»، علوم رفتاري، دوره چهارم، ش 3، ص191-197.
- شريفي، طيبه، 1381، بررسي رايطه نگرش ديني با سلامت عمومي، افسردگي، اضطراب، پرخاشگري و شکيبايي در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي عمومي، اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي.
- شولتز، دوان و سيدني آلن شولتز، 1383، نظريههاي شخصيت، ترجمة يحيي سيدمحمدي، تهران، ويرايش.
- عليايي، زهرا و همكاران، 1390، «بررسي روايي و پايايي مقياس دلبستگي به خدا»، روشها و مدلهاي روانشناختي، سال دوم، ش 2، ص65-81.
- فرانکن، رابرت، 1384، انگيزش و هيجان، ترجمة حسن شمس اسفندآباد و همكاران، تهران، ني.
- قرباني، بيژن و مريم فاتحيزاده، 1384، «اثربخشي تغيير نگرش، آموزش ابراز وجود و ايمن سازي در مقابل استرس در کاهش گرايش به مواد مخدر در دانشآموزان دوره متوسطه شهر اصفهان»، دانش و پژوهش در روانشناسي، ش 7(25)، ص77-85.
- قرباني، بيژن، 1380، تأثير روشهاي تغيير نگرش و ابراز وجود بر گرايش به عدم مصرف مواد مخدر در معتادان داوطلب استان اصفهان، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي، دانشکده تحصيلات تکميلي واحد خوراسگان اصفهان.
- ـــــ ، 1382، بررسي اثربخشي ايمنسازي رواني بر کاهش گرايش به مواد مخدر در دانشآموزان دوره متوسطه شهر اصفهان، اصفهان، سازمان آموزش و پروش استان اصفهان.
- موسوي، سيدغفور و همكاران، 1383، «ارتباط استعمال سيگار و ساير مواد مخدر در دانشآموزان و دانشجويان با والدين آنها»، پژوهش در علوم پزشکي، دوره هشتم، ش 3، ص57-59.
- نجفي، کيومرث و همكاران، 1385، «بررسي شيوع مصرف مواد در دانشآموزان دبيرستاني استان گيلان در سال تحصيلي 85-1384»، مجله دانشگاه علوم پزشکي گيلان، دوره شانزدهم، ش 62.
- هومن، حيدرعلي و شعله ليوارجاني، 1387، «بررسي اعتبار، روايي و هنجاريابي پرسشنامه حمايت اجتماعي SSQ براي دانشآموزان مقطع متوسطه»، نشريه علوم تربيتي دانشگاه آزاد تبريز، ش 1، ص147-162.
- ياوري، فاطمه، 1385، تأثير فيلمهاي معناگرا با توجه به شاخصهاي شخصيتي بر نگرش مذهبي و احساس معنابخش بودن زندگي در دانشجويان مقطع کارشناسي، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي.
- يحييزاده، حسين، 1388، «تأثير عوامل خانوادگي بر گرايش افراد به سوءمصرف مواد مخدر»، پژوهش اجتماعي، سال دوم، ش 5، ص123-142.
- Ainsworth, M. D. S, & et al, 1978, Patterns of attachment: A psychological study of the strange situation, Hillsdale, NJ: Erlbaum.
- Bancroft, J, & et al, 2003, Sexual Risk-Taking in Gay Men: The Relevance of Sexual Reusability, Mood, and Sensation Seeking, Archives of Sexual Behavior, v. 32 (6), p. 555-572.
- Beck, R, & McDonald, A, 2004, Attachment to God: The Attachment to God inventory, tests of working model correspondence, and an exploration of Faith group differences, Journal of Psychology and theology, v. 32, N. 2, p. 92-103.
- Botvin, G. J, & Griffin, K. W, 2004, Life skills training: empirical findings and Future directions, The Journal of primary Prevention, v. 25, p. 211-233.
- Botvin, G. J, 2000, Preventing drug abuse in schools: social and competence enhancement approaches targeting individual-level etiological factors, Addictive Behaviors, v. 25,
- p. 887-897.
- Cirakoglu, O. C, & Isin, G, 2005, Perception of drug addiction among Turkish university students, Addictive Behaviors, v. 30, p. 1-8.
- Cole, J, & et al, 2011, Social exclusion, Personal control, Self-regulation, and Stress among Substance Abuse Treatment Clients, Drug and Alcohol Dependence, v. 113, p. 13-20.
- Corulla, W. J, 1987, A psychometric investigation of the Eysenck Personality Questionnaire (revised) and its relationship to the 1.7 Impulsiveness Questionnaire, Personality and Individual Differences, v. 8, p. 651–658.
- Flavio F. M, & et al, 2005, God forbid!: Substance use among religious and nonreligious youth, American Journal of Orthopsychiatry, v. 75, p. 585-598.
- Fleming, R, & et al, 1982, Mediating in Flounces of Social Support on Stress at Three Mile, Island Journal of Human Stress, v. 8 (3), p. 14-21.
- Fountoulakis, K, N, & et al, 2008, Late-Life depression, religiosity, cerebral vascular disease, Cognitive impairment and attitudes towards death in the elderly: Interpreting the data, Medical hypotheses, v. 70, p. 493-496.
- Fowles, D. C, 2000, Electro dermal hypo reactivity and antisocial behavior: does anxiety mediate the relationship? Journal of Affective Disorders, v. 61(2,3), p. 177-189.
- Gerard, J. M, & et al, 2006, Grandparents raising grandchildren: The role of social support in coping with caregiver challenges, International Journal of Aging and Human Development, v. 62(4), p. 359-383.
- Graham, S, & et al, 2001, Religion and Spirituality in Coping with Stress, Counseling and Values, v. 46(1), p. 2-13.
- Halling, A, & et al, 2007, General health 11. and tobacco habits among middle-aged Swedes, The European Journal of Public Health, v. 17(2), p. 151-154.
- Hampson, S. E, & et al, 2008, Childhood predictors of adolescent marijuana use: Early sensation-seeking, deviant peer affiliation, and social images, Addictive Behaviors, v. 33 (9), p. 1140-1147.
- Kaldi AR, 2003, The role of internal and external locus of control in relapse of addiction in occupational therapy camp of Zanjan, Social Welfare Quarterly, v. 3(9), p. 307-331.
- Kaplan, HI, & et al, 2002, Synopsis of psychiatry 6th, Williams & Wilkins, Philadelphia.
- Kirkpatrick, L. A, 1999, Attachment and religious representations and behavior. In J. Cassidy & P. R. haver (Eds.), Handbook of attachment: Theory, research, and clinical applications (pp. 803-822). New York: Guilford.
- Legrand, F.D, & et al, 2007, Association between sensation seeking and alcohol consumption in French college students: some ecological data collected in "open-bar" parties, Personality and individual differences, v. 43, p. 1950-1959.
- Lindgren, K. P, & et al, 2010, Curiosity killed the cocktail? Curiosity, sensation seeking, and alcohol-related problems in college women, Addictive Behaviors. In Press.
- Matt Brdshaw, A, & et al, 2010, Attachment To God, Images of God, and psychological Distress in a Nationwide sample of Presbyterians, International Journal for the psychology of Religion, v. 20(2), p. 130–147.
- Merill, R. M, & et al, 2001, Relationship between family religiosity and drug use behavior among youth, Social behavior and personality, v. 29, p. 347-357.
- Mori, M, & et al, 2002, Sex– role orientation, mental status and mental health in working women, Archives of women s mental health, v. 5, p. 161-176.
- Nonnemaker, J. M, & et al, 2003, Public and private domains of religiosity and adolescent health risk behaviors: Evidence from the national longitudinal study of adolescent health, Social Science & Medicine, v. 57, p. 2049-2054.
- Pardo, Y, & et al, 2007, Alcohol use as a behavioral sign of disinheriting: Evidence from J. A. Gray, s model of personality, Addictive Behaviors, v. 32 (11), p. 2398-2403.
- Rohner, R. P, & et al, 2007, Introduction to Parental Acceptance- Rejection Theory, Methods, Evidence, And Implications, University of Connecticut.
- Rowatt, W. C, & Kirkpatrick, L. A, 2002, Two dimensions of attachment to God and their relation to affect, religiosity, and personality constructs, Journal for the Scientific Study of Religion, v. 41(4), p. 637-651.
- Salerno JM, & Bottoms BL, 2010, Attachment to God, Spiritual Coping, and Alcohol Use, The International Journal for the Psychology of Religion, v. 20, P. 97-108.
- Sanchez, Z, & Nappo, S. A 2008, Religious treatments for drug addiction, Social Science & Medicine, v. 67, p. 638-646.
- Sarafino, E.P, 2002, Health Psychology Bio psychosocial Interactions, John wiley & sons Inc. Strobe W, Zech E, Strobems, abkoumkong. (2005). Dose social support help in bereavement? Journal of social and clinical Psychology, v. 24(7), p. 1030-1050.
- Schulz, U, & Schwartzberg, R, 2004, Long- term effects of spousal support on coping with cancer after surgery, Journal of Social and Clinical Psychology, v. 23(5), p. 716-732.
- Schulz, U, & Schwartzberg, R, 2004, Long- term effects of spousal support on coping with cancer after surgery, Journal of Social and Clinical Psychology, v. 23(5), p. 716-732.
- Silberman, I, 2005, Religion as a meaning system: implications for the new millennium, Journal of social issues, v. 61 (4), p. 641-663.
- Smith, C, 2003, Theorizing religious effects among American adolescents, Journal for the scientific study of religion, v. 42, p. 17-30.
- Steinberg, L, & Monahan, K. C, 2007, Age differences in resistance to peer influence, Developmental Psychology, v. 43, p. 1531-1543.
- Todd, J, & et al, 2004, Social exclusion in clients with co morbid mental health and substance misuse problems, Social Psychiatry and Psychiatric Epidemiology, v. 39 (7), p. 581-587.
- Tonetti, L, & et al, 2010, Morningness-eveningness preference and sensation seeking, European Psychiatry, v. 25 (2), p. 111-115.
- Viner, R. M, & Taylor, B, 2007, Adult outcomes of binge drinking in adolescence: findings from a UK national birth cohort, Journal of Epidemiology and Community Health, v. 61 (10), p. 902-907.
- Zuckerman, M, & et al, 1978, Sensation Seeking in England and American Cross-cultural Age 8 Comparisons, Journal of Clinical Psychology, v. 46, p. 139-149.
- Zuckerman, M, 1994, Behavioral expressions and biosocial bases of sensation seeking, New York, Cambridge University Press.
- Zuckerman, M, 1996, The psychological model for impulsive unsocialized sensation seeking: A comparative approach, Neuropsychobiology, v. 34 (3), p. 125−129.