روان‌شناسی و دین، سال دهم، شماره دوم، پیاپی 38، تابستان 1396، صفحات 97-108

    بررسی مقایسه‌ای رابطه‌ی بین عوامل هوش معنوی با اضطراب و افسردگی در دانش‌آموزان مقطع متوسطه براساس زمینه‌ی تحصیلی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    طاهره سهرابیان / دانشجوي دكتري روان‌شناسي دانشگاه لرستان / ntahmasebipour@yahoo.com
    ✍️ فضل اله میردریکوند / استاديار روان‌شناسي دانشگاه علامه طباطبائي / mirfazlolah@yahoo.com
    چکیده: 
    این پژوهش با هدف بررسی رابطه‌ی بین عوامل هوش معنوی با اضطراب و افسردگی در دانش آموزان رشته‌ی «معارف و علوم اسلامی» و سایر رشته های تحصیلی انجام شده است. گروه نمونه شامل 38 دانش آموز رشته‌ی علوم و معارف اسلامی (کل جامعه) و 196 دانش آموز از رشته های گوناگون تحصیلی در پایه‌ی چهارم دبیرستان های شهرستان خرم آباد (ناحیه‌ی 2 آموزش و پرورش) بود که به روش «نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای» انتخاب شدند. در این پژوهش، از 3 پرسش نامه‌ی «هوش معنوی ناصری»، پرسش نامه «اضطراب بک» و پرسش نامه «افسردگی گلدبرگ» استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که اضطراب در هر دو گروه به طور معنا داری از طریق عامل شکیبایی (در هوش معنوی) قابل پیش بینی بود. همچنین افسردگی از طریق عامل شکیبایی و بخشش در گروه معارف و علوم اسلامی و از طریق عوامل شکیبایی و تجارب معنوی در سایر دانش آموزان قابل پیش بینی بود. اما عامل شکیبایی پیش بینی کننده‌ی بهتری بود. همچنین در گروه «معارف و علوم اسلامی» این عوامل پیش بینی کننده های قوی تری بودند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Comparative Analysis of the Relationship of the Spiritual Intelligence Factors with Anxiety and Depression among High School Students Based on Their Field of Study
    Abstract: 
    The present study seeks to analyze the relationship between spiritual intelligence factors with anxiety and depression among the students majoring in Islamic sciences and the students of other majors. The sample includes 38 students majoring Islamic sciences and 196 students of other majors who were in the fourth grade of high school in Khorram Abad (district 2). They were chosen by the method of multi-stage cluster sampling. Naseri spiritual intelligence questionnaire, Beck`s anxiety questionnaire and Goldberg`s depression questionnaire were used in this study. According to the analysis of multiple regression, anxiety was significantly predictable in both groups by patience (in spiritual intelligence). Also, depression was predictable by patience and forgiveness in Islamic sciences group and it was predictable by patience and spiritual experiences in other students. However, patience is a stronger predictor. Also in the case of the students majoring Islamic sciences these factors are stronger predictors.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    روان‌شناسي در گذشته، بيشتر بر بيماري تأکيد داشت تا بر کمک به مردم براي شادتر بودن، تکامل بيشتر، نوع‌دوستي، اميدواري و خوش‌بيني. امروزه يکي از اهداف عمدة روان‌شناسي مثبت‌گرا کمک به افراد داراي شخصيت سالم و کمک به رشد و شکوفايي قابليت‌هاي انساني است (لانتس (Luthans) و همكاران، 2007). همچنين اين رويکرد توجه خاصي به سلامت روان دارد و آن را شامل يک وضعيت خوب و سالم جسماني، اجتماعي و رواني مي‌داند که از جمله شاخصه‌‌هاي مهم آن فقدان اضطراب، افسردگي و قدرت تاب‌آوري در مقابل آسيب‌ها و شرايط تهديد‌کننده است. نتايج پژوهش‌ها نشان مي‌دهد که اضطراب و افسردگي به‌‌عنوان دو اختلال مهم، سلامت رواني افراد را به خطر مي‌اندازد. شيوع افسردگي قريب 3/2 الي7/3 درصد جمعيت ذکر شده است، به ‌‌گونه‌اي که تقريباً 6 درصد افراد در طول عمر خود دست‌كم يک بار به آن مبتلا مي‌شوند. از سوي ديگر، اختلالات اضطرابي نيز شايع‌ترين اختلال رواني در تمام سنين است (بيرامي ‌و همکاران، 1392 الف؛ به نقل از: سامرز (Somers) و همکاران، 2006). با توجه به اينکه افسردگي در دانش‌آموزان به ‌طور شايعي با نشانه‌هاي اضطرابي همراه است، تخمين زده مي‌شود که 20-25 درصد دانش‌آموزان افسرده اختلال اضطرابي هم داشته باشند (شيفر (Shuffer)، 2000). اضطراب در دانش‌آموزان ممکن است به ضعف اعتماد به نفس، کناره‌گيري اجتماعي، مهارت‌هاي اجتماعي ناکافي و مشکلات تحصيلي بينجامد، به همين سبب، موضوعي است که به توجه کافي نياز دارد (بيرامي ‌و همکاران، 1392).
    «هوش معنوي» مفهومي‌ است که در چند دهة اخير، توجه روان‌شناسان و متخصصان بهداشت رواني را به خود جلب کرده است. «هوش معنوي» هشياري کامل دروني، آگاهي عميق از جسم، ماده، روان و معنويت است و بيشتر نوعي توانايي ذهني است که به فرد، روابط بين‌فردي و روان مربوط مي‌شود. مفهوم «هوش معنوي» شامل نوعي سازگاري و رفتار حل مسئله است که بالاترين سطوح رشد را در حيطه‌هاي گوناگون شناختي، اخلاقي هيجاني، و بين‌فردي دربر مي‌گيرد و به فرد براي هماهنگي با پديده‌هاي اطراف و دستيابي به يکپارچگي دروني کمک مي‌کند (غباري‌بناب و همکاران، 1386). هوش معنوي زيربناي باورهاي فرد را تشکيل مي‌دهد و بر عملکرد وي تأثير مي‌گذارد، به ‌‌گونه‌اي که شکل واقعي زندگي را قالب‌بندي مي‌کند. همچنين موجب افزايش قدرت انعطاف‌پذيري و خودآگاهي انسان مي‌شود و به وي در برابر مشکلات و سختي‌هاي زندگي شکيبايي بيشتري مي‌دهد. در واقع، هوش معنوي ظرفيتي براي الهام است و با شهود و نگرش کل‌نگر به جهان هستي، به دنبال پاسخ براي پرسش‌هاي اساسي زندگي و نقد سنت‌ها و آداب است. کينگ (King) (2008) هوش معنوي را مجموعه‌اي از توانايي‌ها، ظرفيت‌ها و منابع معنوي مي‌داند که به افزايش انطباق‌پذيري و سلامت روان افراد کمک مي‌کند. از نظر وي، هوش معنوي داراي چهار بعد اساسي است:
    1. تفکر انتقادي وجودي: تفكر نسبت به موضوعاتي از قبيل جهان هستي، مرگ، زندگي، واقعيت، عدالت و ساير موضوعات وجودي يا ماورايي؛
    2. ايجاد معناي شخصي: توانايي استفاده از تجارب ذهني و جسماني براي ايجاد معنا و هدف شخصي؛
    3. آگاهي متعالي: توانايي شناسايي جنبه‌هاي متعالي در خود، ديگران و جهان مادي؛
    4. گسترش آگاهي: توانايي ورود به حالت‌هاي معنوي، ازجمله تفکر عميق، نيايش و مراقبه.
    اين مفهوم سازه‌هاي «معنويت» و «هوش» را درون يک سازة جديد ترکيب مي‌کند (امونز (Emmons)، 1999). وي بر به‌کارگيري هوش معنوي براي حل مسائل روزمره علاوه بر مسائل اساسي تأکيد کرده، علت آن را اين‌گونه بيان مي‌کند که براي انسان معنوي تمام جنبه‌هاي زندگي معنوي است (امونز، 2000).
    افرادي که هوش معنوي بالاتري دارند به سه علت از سلامت رواني بيشتري برخوردارند: اول. دين موجب ايجاد يک سامانة باور منسجم مي‌شود که به افراد کمک مي‌کند تا معنايي براي زندگي پيدا کنند و به آينده اميدوار باشند. دوم. حضور در فعاليت‌هاي مذهبي براي افراد حمايت اجتماعي فراهم مي‌آورد. سوم. باورهاي مذهبي غالباً با سبک زندگي سالم‌تري همراه است (کر (Carr)، 2004).
    نتايج مطالعات اسميت (Smith) (2004) نشان مي‌دهد که هوش معنوي براي سازگاري بهتر با محيط لازم است و افرادي که از هوش معنوي بالاتري برخوردارند در مقابل مشکلات زندگي تحمل بيشتري از خود نشان مي‌دهند و از توانايي بالاتري براي سازگاري با محيط برخوردارند. وي براي هوش معنوي ده مهارت برمي‌شمارد:
    1. تجربة معنوي: وجود فعاليت و تجربه‌هاي خاص مذهبي؛
    2. مقابله با استرس: استفاده از ايمان و اعتقاد مذهبي براي حل مسائل زندگي و فشارهاي زندگي؛
    3. عبادتگاه: گرايش نسبت به مکان‌هاي مذهبي و رهبري مذهبي؛
    4. خارج شدن از اصول: دور شدن از اصول و عقايد قالبي در زندگي؛
    5. محوريت اعتقادات: تأثير مذهب بر رفتار و عملکرد (مثل خوردن، آشاميدن و پوشش)؛
    6. مقررات مذهبي: دعا کردن و اعمال مذهبي در زندگي؛
    7. تحمل کردن: تحمل اعتقادات ساير مذاهب و برخورد اصولي و منطقي با آنها؛
    8. مفاهيم ديني: اعتقاد به مفاهيم اساسي ديني (مانند خالق يکتاي جهان، روح، زندگي پس از مرگ)؛
    9. هدفمند بودن: داشتن معنا و هدفي مشخص در زندگي با در نظر گرفتن مسائل مذهبي؛
    10. نيايش: دعا و انجام اعمال مذهبي در زندگي.
    نتايج پژوهش‌هاي گوناگون نشان مي‌دهد که بين هوش معنوي، عوامل روان‌شناختي و سلامت روان رابطه وجود دارد. از‌جمله، عابدي‌فر و سرخي (1388) در تحقيقي تحت عنوان «رابطة هوش معنوي و صفات شخصيتي» نشان دادند که بين هوش معنوي و روان‌نژندي رابطة منفي وجود دارد. نتايج پژوهش معلمي (1389) حاکي از آن است که افراد برخوردار از هوش معنوي بالا از سلامت عمومي ‌بيشتري بهره‌مندند، به‌ ويژه در زمينة افسردگي، مشکلات اجتماعي و اضطراب. نتايج تحليل واريانس چندمتغيره در پژوهش مرعشي و همکاران (1391) بر روي دانشجويان، بيانگر آن است که آموزش هوش معنوي موجب افزايش معنا‌دار بهزيستي روان‌شناختي، اضطراب وجودي و هوش معنوي گروه آزمايش در مقايسه با گروه گواه مي‌شود. بيرامي ‌و همکاران (1392) در پژوهشي نقش هوش معنوي در پيش‌بيني استرس ادراک شده، اضطراب و افسردگي در دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي لرستان را بررسي کردند. نتايج نشان داد که متغير پيش‌بين متغيرهاي ملاک را به ‌طور معنا‌داري پيش‌بيني مي‌کند. يافته‌هاي پژوهش خرمي‌راد و همکاران (1392) حاکي از آن است که بين اضطراب امتحان و هوش معنوي رابطة معکوس و معناداري هست. حميد و همکاران (1391) نيز به اين نتيجه رسيدند که بين هوش معنوي و تاب‌آوري دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي رابطة مثبت و معناداري وجود دارد. تحقيق انجام شده در رابطه با سلامت روان، هوش معنوي و افکار ناکارآمد نشان‌دهندة رابطة مثبت هوش معنوي با سلامت روان و رابطة منفي با افکار ناکارآمد است. در زمينة تحقيقات خارجي، بررسي‌هاي گوناگون نشان داده است که ميان معنويت، هدف زندگي و سلامت همبستگي وجود دارد (جورج (George) و همکاران، 2000؛ کاس (Kass) و همکاران، 1991؛ ويچ و چپل (Veach & Chappel)، 1992) و ميزان افسردگي در افراد داراي جهت‌گيري مذهبي کمتر است (مک‌دونالد (MacDonald)، 2000).
    با مطالعة نتايج پژوهش‌هاي انجام شده، به اين نتيجه مي‌رسيم که معنويت به‌عنوان نياز فطري انسان، مي‌تواند در کاهش ميزان اضطراب و افسردگي و در مجموع، به حفظ سلامت روان کمک کند و ميزان تاب‌آوري در مقابل مشکلات را افزايش دهد. همچنين از‌آن‌رو ‌که يکي از ويژگي‌هاي هوش معنوي «قابل رشد بودن» آن است، و با توجه به ويژگي‌هاي دوران نوجواني و شيوع اضطراب و افسردگي در بين دانش‌آموزان و افزايش آسيب‌هاي رواني- اجتماعي، بخصوص آسيب‌هاي نوپديد، ضرورت محافظت نوجوانان در برابر اين خطرات به ‌وسيلة آموزش و کاربرد مؤلفه‌هاي هوش معنوي احساس مي‌شود. همچنين با توجه به تعامل و همپوشي زياد دين و معنويت و اين نکته که تاکنون پژوهشي دربارة تأثير زمينة تحصيلي مذهبي بر رابطة بين متغيرهاي پژوهشي در جامعة دانش‌آموزي انجام نشده، نقش اين عامل نيز مد نظر قرار گرفته است.
    به عبارت ديگر، پژوهش حاضر در صدد پاسخ به اين سؤال اصلي است که آيا عوامل هوش معنوي مي‌تواند متغيرهاي اضطراب و افسردگي را پيش‌بيني کند. همچنين در اين مطالعه، رابطة بين متغيرهاي پژوهشي با توجه به زمينة تحصيلي شرکت‌کنندگان بررسي شده است.
    روش پژوهش
    جامعة آماري اين پژوهش شامل تمام دانش‌آموزان سال چهارم دبيرستان ناحية 2 آموزش و پرورش شهرستان خرم‌آباد است که در سال تحصيلي 1393-1394 مشغول به تحصيل بودند. با استفاده از روش «نمونه‌گيري خوشه‌اي چندمرحله‌اي» 196 تن از دانش‌آموزان رشته‌هاي تحصيلي گوناگون (رياضي و فيزيک، علوم تجربي و علوم انساني) انتخاب شدند. در مرحلة اول، از بين فهرست دبيرستان‌هاي شهرستان، 6 دبيرستان و سپس از هر دبيرستان، يک کلاس به ‌طور تصادفي انتخاب شد. همچنين براي بررسي تأثير زمينة تحصيلي، با توجه به محدود بودن جامعة آماري دانش‌آموزان سال چهارم دبيرستان علوم و معارف اسلامي‌، کل جامعه به‌عنوان نمونه انتخاب شدند (38 نفر) که در نهايت، مجموع شرکت‌کنندگان در اين پژوهش 207 نفر بود.
    جدول 1. تعداد افراد نمونه به تفکيک جنس و رشته
    کل    پسر    دختر    جنس
    رشته
    38    20    18    علوم و معارف انساني
    169    65    104    ساير رشته‌ها (رياضي و فيزيک، علوم تجربي و علوم انساني)
    207    85    122    کل
    ابزار پژوهش
    پرسش‌نامة هوش معنوي: با توجه به تأثيرپذيري هوش معنوي از عوامل فرهنگي، در اين پژوهش از پرسش‌نامة «هوش معنوي» ناصري، که با توجه به منابع معنوي و مذهبي کشور ايران ساخته شده، استفاده گرديد. اين پرسش‌نامه داراي97 سؤال است که شامل چهار عامل «خودآگاهي» با 55 سؤال، «تجارب معنوي» با 19 سؤال، «شکيبايي» با 16 سؤال و «بخشش» با 7 سؤال است. هر سؤال روي يک پيوستار چهار گزينه‌اي به شکل «تقريباً هميشه، اغلب، به‌ندرت و هرگز» پاسخ داده مي‌شود. نمره‌گذاري آن به صورت 1، 2، 3 و 4 است. همچنين 20 سؤال به ‌طور معکوس نمره‌گذاري مي‌شود. ناصري براي محاسبة پايايي، از روش «همساني دروني» استفاده کرده است. براي محاسبة همساني دروني پرسش‌نامه، از ضريب آلفاي کرونباخ استفاده شد. ضريب پايايي کل پرسش‌نامه برابر 98/0 است. همچنين ضريب پايايي چهار عامل- به ترتيب- 96/0،90/0،86/0 و 83/0 است که اين ضريب پايايي بالا نشان‌دهندة همساني و يکنواختي ماده‌هاي پرسش‌نامه است (ناصري، 1386). در اين پژوهش، با استفاده از روش «آلفاي کرونباخ»، ضريب پايايي آن 91/0 محاسبه شد.
    پرسش‌نامة اضطراب: پرسش‌نامة «اضطراب» بک (1988) يک مقياس خودسنجي شامل 21 عبارت است. هر عبارت بازتاب يکي از نشانه‌هاي اضطراب است. فرد بايد شدت علائمي ‌را که در هفتة گذشته تجربه کرده است بر روي يک مقياس چهار درجه‌اي از صفر (اصلاً) تا سه (شديد) درجه‌بندي کند. مطالعات انجام شده نشان مي‌دهد که اين آزمون از پايايي و اعتبار بالايي برخوردار است. روايي و اعتبار اين پرسش‌نامه توسط کاوياني و موسوي (1387)- به ترتيب- 72/0 و 83/0گزارش شده که در مجموع، براي ارزيابي باليني و پژوهشي مناسب است. در اين پژوهش، ضريب پايايي با استفاده از روش «آلفاي کرونباخ» 92/0 محاسبه شد.
    پرسش‌نامة افسردگي: پرسش‌نامة «افسردگي» گلدبرگ يک مقياس خودسنجي شامل 18 عبارت است. هر يک از عبارات در يک طيف پنج درجه‌اي از «خيلي زياد (5)، زياد (4)، متوسط (3)، کم (2)، خيلي‌کم (1) و اصلاً (0)» نمره‌گذاري مي‌شود. حبيب‌زاده و همكاران (1384) در پژوهشي که به ‌منظور بررسي افسردگي در دانشجويان پرستاري انجام دادند، روايي و اعتبار اين مقياس را با استفاده از سنجش روايي محتوا و آزمون مجدد، مطلوب گزارش کردند. در اين پژوهش، ضريب پايايي آن با استفاده از روش «آلفاي کرونباخ» 94/0 برآورد شد.
    يافته‌‌هاي پژوهش
    به منظور پيش‌بيني اضطراب از طريق عوامل هوش معنوي، با در نظر گرفتن زمينة تحصيلي شرکت‌کنندگان در پژوهش از تحليل رگرسيون چندگانه به شيوة همزمان استفاده شد. همان‌گونه که نتايج تحليل شده در جدول 2 نشان مي‌دهد، مقدار F براي گروه معارف برابر 19/6 و براي ساير رشته‌ها 95/18 است که در سطح 001/0>P معنا‌دار بوده و نشان‌دهندة خطي بودن رابطة بين متغيرهاي پژوهشي و معنا‌دار بودن الگوست. نگاهي به ²R نشان مي‌دهد که در گروه معارف 43 درصد از واريانس اضطراب توسط عوامل هوش معنوي تبيين مي‌شود. همچنين نگاهي به ضرايب رگرسيون نشان مي‌دهد که فقط عامل «شکيبايي» (63/0- =ß) مي‌تواند اضطراب را به ‌طور معنا‌داري پيش‌بيني کند. به عبارت ديگر، در برابر هر واحد تغيير در متغير «شکيبايي»‌، متغير «اضطراب» 63/0- کاهش مي‌يابد. همچنين جدول 2 نشان مي‌دهد که براي دانش‌آموزان ساير رشته‌ها 32 درصد از واريانس اضطراب توسط عوامل هوش معنوي تبيين مي‌شود (32/0=²R) و همانند گروه معارف، که فقط عامل «شکيبايي» (54/0- =ß) مي‌تواند اضطراب را به‌ طور منفي و معنا‌د‌اري پيش‌بيني کند، در اين گروه نيز مي‌توان گفت: به ازاي هر واحد تغيير در متغير «شکيبايي»، متغير «اضطراب» 54/0- کاهش مي‌يابد.
    همچنين مقدار F براي کل گروه نمونه 65/22 بود که در سطح 001/0>P معنا‌دار است. مقدار ²R نيز نشان مي‌دهد که 31 درصد از واريانس اضطراب توسط عوامل هوش معنوي تبيين مي‌شود. ضرايب رگرسيون هم حاکي از آن است که فقط عامل «شکيبايي» (56/0- =ß) مي‌تواند اضطراب را براي کل گروه نمونه به ‌طور معنا‌داري پيش‌بيني کند.
    جدول 2. نتايج تحليل رگرسيون چندگانه به ‌منظور پيش‌بيني اضطراب از طريق ابعاد هوش معنوي
    P    T    ß    R²    R    P    F    متغيرهاي پيش‌بين    گروه‌ها
    535/0    63/0    10/0    43/0    65/0    001/0    19/6    خودآگاهي    رشتة علوم و معارف اسلامي
    225/0    24/1    20/.                    تجارب معنوي    
    000/0    53/4-    63/0-                    شکيبايي    
    311/0    03/1    15/0                    بخشش    
    899/0    13/0    01/0    32/0    56/0    000/0    95/18    خودآگاهي    ساير رشته‌ها
    855/0    183/0-    02/0                    تجارب معنوي    
    000/0    75/7-    54/0-                    شکيبايي    
    184/0    33/1-    10/0-                    بخشش    
    976/0    03/0    002/0    31/0    56/0    000/0    65/22    خودآگاهي    کل گروه نمونه
    679/0    41/0    03/0                    تجارب معنوي    
    000/0    92/8-    56/0-                    شکيبايي    
    406/0    83/0-    05/0-                    بخشش    
    براي پيش‌بيني افسردگي از طريق عوامل هوش معنوي با در نظر گرفتن زمينة تحصيلي دانش‌آموزان نيز تحليل رگرسيون انجام شد که نتايج در جدول 3 آورده شده است.
    جدول 3. نتايج تحليل رگرسيون چندگانه به ‌منظور پيش‌بيني افسردگي از طريق ابعاد هوش معنوي
    P    t    ß    R²    R    P    F    متغيرهاي پيش‌بين    گروه‌ها
    144/0    49/1-    20/0-    62/0    79/0    000/0    45/13    خودآگاهي    رشتة علوم و معارف اسلامي
    135/0    53/1-    20/0-                    تجارب معنوي    
    000/0    69/5-    65/0-                    شکيبايي    
    005/0    10/2    35/0                    بخشش    
    473/0    72/0    05/0    57/0    75/0    000/0    42/53    خودآگاهي    ساير رشته‌ها
    004/0    95/2-    21/0-                    تجارب معنوي    
    000/0    10/12-    68/0-                    شکيبايي    
    899/0    13/0    007/0                    بخشش    
    971/0    04/0-    002/0-    56/0    75/0    000/0    35/63    خودآگاهي    کل گروه نمونه
    002/0    16/3-    20/0-                    تجارب معنوي    
    000/0    23/13-    67/0-                    شکيبايي    
    195/0    30/1    07/0-                    بخشش    
    طبق نتايج جدول 3 نسبت F براي گروه معارف و علوم اسلامي ‌برابر 45/13 بود که در سطح 001/0>P معنا‌دار است. همچنين مقدار ²R نشان مي‌دهد که عوامل هوش معنوي، قريب 62/0 از تغييرات افسردگي را تبيين مي‌کند. نگاهي به ضرايب رگرسيون نشان مي‌دهد که فقط عوامل «شکيبايي» (65/0- =ß) و «بخشش» (35/0=ß) مي‌تواند افسردگي را به ‌طور معنا‌داري پيش‌بيني کند. همچنين نتايج تحليل رگرسيون براي ساير رشته‌ها نشان مي‌دهد که نسبت F برابر 42/53 و در سطح 001/0>P معنا‌دار است. ضرايب رگرسيون نيز حاکي از آن است که تنها عوامل «شکيبايي» (68/0- =ß) و «تجارب معنوي» (21/0- =ß) مي‌تواند افسردگي را به‌ طور معنا‌داري پيش‌بيني کند. همچنين مقدار F براي کل گروه نمونه 35/63 بود که در سطح 001/0>P معنا‌دار است. مقدار ²R نيز نشان مي‌دهد که 56 درصد از واريانس افسردگي توسط عوامل هوش معنوي تبيين مي‌شود. با توجه به ضرايب رگرسيون، فقط عوامل «شکيبايي» (67/0- =ß) و «تجارب معنوي» (20/0- =ß) مي‌تواند افسردگي را به‌طور معنا‌داري پيش‌بيني کند.
    بحث و نتيجه‌گيري
    نتايج حاصل از تحليل رگرسيون نشان داد که در هر دو گروه، عامل «شکيبايي» مي‌تواند به‌ طور معنا‌داري اضطراب را پيش‌بيني کند. همچنين در بررسي رابطة عوامل هوش معنوي و افسردگي مشخص شد که در گروه علوم و معارف اسلامي، ‌عوامل «شکيبايي» و «بخشش»، و در گروه ساير رشته‌هاي تحصيلي، عوامل «شکيبايي» و «تجارب معنوي» مي‌تواند افسردگي را پيش‌بيني کند که در اين بين، عامل «شکيبايي» با توجه به مقدار ضريب رگرسيون در هر دو گروه پيش‌بيني‌کننده، قوي‌تري است که اين مي‌تواند ناشي از انعطاف‌پذيري بيشتر افرادي باشد که در زندگي شکيبايي بيشتري به خرج مي‌دهند. همچنين در توجيه اين يافته، مي‌توان گفت: افراد داراي شکيبايي در مواجهه با استرس، در طول زندگي کنترل خود را از دست نمي‌دهند و نااميد نمي‌گردند و در صورت امکان، به روش سازگارانه‌اي به حل مسائل مربوط به موقعيت اضطراب‌زا مي‌پردازند. نتايج نشان مي‌دهد که افراد سخت‌رو همانند افرادي که هوش معنوي را جست‌وجو مي‌کنند از سلامت عمومي‌ بيشتري برخوردارند و چون تجربه‌هاي زندگي را پرارزش مي‌دانند نسبت به رويدادهاي زندگي احساس کنترل بيشتري مي‌کنند و مقاومت بيشتري دارند (اکبري‌زاده و همکاران، 1390؛ به نقل از: هريسون و همکاران، 2002). همچنين مي‌توان گفت: باورهاي معنوي به برخي افراد امکان مي‌دهد که به ناملايمات و فشارهاي رواني و فقدان‌هاي گريزناپذير در زندگي معنا دهند و به زندگي بعدي (اخروي) که در آن اين‌گونه دشواري‌ها وجود ندارد، اميدوار باشند (اسماکر، 2009). در منابع ديني، مفاهيم «شکيبايي»، «بخشش» و تجارب معنوي مطرح شده و همواره مورد تأکيد قرار گرفته است. قرآن کريم در آيات متعددي، انسان را به صبر فرامي‌خواند؛ زيرا در صبر فوايد ارزنده‌اي براي تربيت نفس و افزايش توانايي انسان در برابر سختي‌ها وجود دارد (بقره: 45 و 155؛ آل‌عمران: 186؛ محمد: 31؛ اعراف: 37). براي نمونه، در آية 155 سورة مبارکة بقره آمده است: «و لنبلونکم بشيءٍ من الخوف و الجوع و نقصٍ من الاموال و الانفس و الثمرات و بشرالصابرين»؛ قطعاً همة شما را با چيزي از ترس،گرسنگي و کاهش در مال‌ها و جان‌ها و ميوه‌ها مي‌آزماييم و شکيبايان را بشارت ده. اين آيه اشاره مي‌کند که خداوند انسان‌ها را با سختي‌ها و مصايب گوناگون امتحان مي‌کند و تنها يک گروه از اين امتحان قبول و سربلند بيرون مي‌آيند و آنان شکيبايان هستند. اگر انسان متوجه باشد که تمام هستي‌اش از خداست و خداوند مالک حقيقي است و حق دارد هرگونه که مي‌خواهد در دارايي‌اش تصرف کند، و از سوي ديگر، همين دارايي ظاهري را در دنيا گذاشته، به تنهايي بازخواهد گشت، مي‌فهمد که در حقيقت، مالک چيزي نيست و براي از دست دادن آنچه براي او نيست غصه نمي‌خورد و بي‌تابي نمي‌کند.
    همچنين در خصوص «بخشش»، خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «سزاي هر بدي، بدي است همانند آن. پس کسي که گذشت کند و آشتي ورزد مزدش با خداست. او ستم‌کاران را دوست ندارد». در آيه ديگري مي‌فرمايد: «اگرکار نيکي را آشکارا انجام دهيد يا در نهان يا از کرداري ناپسند در گذريد، خداوند بخشاينده و تواناست». پيامبر خدا نيز در اين زمينه مي‌فرمايند: «از يکديگر گذشت کنيد تا کينه‌هاي شما از بين برود. خداوند بسيار با گذشت است و گذشت را دوست دارد» (سهرابي و ناصري، 1392).
    همچنين يافته‌ها نشان مي‌دهد که در گروه علوم و معارف اسلامي ‌نسبت به گروه ديگر، رابطة قوي‌تري بين اضطراب و افسردگي و عوامل هوش معنوي (بخصوص شکيبايي) وجود دارد که مي‌توان آن را به علت تأثير زمينه‌هاي مذهبي دانست. دانش‌آموزان علوم و معارف اسلامي ‌آموزش بيشتري در زمينة مذهبي مي‌بينند و عملاً مناسک مذهبي را بيشتر انجام مي‌دهند و نگرش آنها نسبت به مذهب مثبت‌تر از ديگران است. علاوه بر اين، بيشتر آنها در محيط و خانواده‌اي رشد مي‌کنند که ميزان پايبندي‌شان به مذهب بيش از ساير خانواده‌هاست. در همين زمينه، شريفي و همكاران (1381) در تحقيقي با عنوان «رابطة نگرش ديني با سلامت عمومي ‌و شکيبايي» نتيجه گرفت که رابطة مثبتي بين شکيبايي و نگرش مذهبي وجود دارد. همچنين از ميان ابعاد دينداري، بعد مناسکي بهترين پيش‌بيني‌کننده‌ها براي سلامت عمومي ‌و بعد مناسکي بيشترين پيش‌بيني‌کننده براي شکيبايي است. حسين‌چاري و ذاکري (1389) در پژوهشي تأثير زمينه‌هاي تحصيلي دانشگاهي بر هوش معنوي را بررسي کردند. نتايج حاکي از آن است که طلبه‌هاي علوم ديني در مقايسه با دانشجويان و هنرمندان نمرات بيشتري کسب کردند. در پژوهش ديگري نتايج نشان داد که دانش ديني از ابعاد رشد اعتقادي مي‌تواند تاب‌آوري دانشجويان را به‌ طور معنا‌داري پيش‌بيني کند (حسين‌چاري و محمدي، 1390). نتايج تحقيق چابکي‌نژاد و حسينيان (1390)، نشان داد كه بين هوش معنوي و نگرش مذهبي رابطة معناداري هست. از نتايج پژوهش حاضر، مي‌توان براي کمک به کاهش اضطراب و افسردگي دانش‌آموزان بهره گرفت؛ بدين‌‌صورت که مي‌توان با تقويت هوش معنوي دانش‌آموزان به وسيلة رشد دانش مذهبي و طرح موضوعات معنوي و ارزشي به صورت خلاقانه و جذاب در برنامه‌ها يا کتب درسي مدارس، به افزايش سلامت روان آنها کمک کرد. همچنين از طريق آموزش مهارت‌هاي مقابله و حل مسئله، مي‌توان قدر صبر و تحمل آنها را در برابر مشکلات و تنش‌ها بالا برد.
     
     

    References: 
    • اکبري‌زاده، فاطمه و همكاران، 1390، «ارتباط بين هوش معنوي، سخت‌رويي و سلامت روان در بين پرستاران»، بهبود، ش 6، ص 466-472.
    • بيرامي، منصور و همكاران، 1392 الف، «نقش هوش معنوي در استرس ادراک شده، اضطراب و افسردگي دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي لرستان»، مجله دانشگاه علوم پزشکي بابل، ش 1، ص 56-62.
    • بيرامي، منصور و همكاران، 1392 ب، «اثربخشي درمان گروهي مبتني بر ذهن و آگاهي در کاهش اضطراب و افسردگي دانش‌آموزان مدارس دبيرستاني»، دستاوردهاي روان‌شناختي، ش 92، ص 1-18.
    • چابکي‌نژاد، زهرا و سيمين حسينيان، 1390، «بررسي رابطه هوش معنوي با نگرش مذهبي در بين دختران دانشجو»، بانوان شيعه، ش 26، ص 33-48.
    • حبيب‌زاده، حسين و همكاران، 1384، «بررسي افسردگي و برخي عوامل مرتبط با آن در دانشجويان پرستاري آذربايجان غربي»، مراقبت‌هاي نوين، ش 1 و 2، ص 23-27.
    • حسين‌چاري، مسعود و حميدرضا ذاکري، 1389، «تأثير زمينه‌هاي تحصيلي دانشگاهي، علوم ديني و هنري بر هوش معنوي؛ کوششي در راستاي رواسازي و پايايي سنجي مقياس هوش معنوي»، اندازه‌گيري تربيتي، ش 1، ص 73-94.
    • حسين‌چاري، مسعود و مژگان محمدي، «پيش‌بيني تاب‌آوري روان‌شناختي بر اساس اعتقادات مذهبي در دانشجويان شهري و روستايي»، روان‌شناسي معاصر، ش 10، ص 45-56.
    • حميد، نجمه و همكاران، 1391، «بررسي رابطه سلامت روان و هوش معنوي با تاب‌آوري در دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي کرمانشاه»، جنتاشاپير، ش 2، ص 331-338.
    • خرمي‌راد، اشرف و همكاران، 1392، «ارتباط بين هوش معنوي با اضطراب امتحان در دانشجويان پرستاري و مامايي: کاربرد تحليل مسير»، مجله ايراني آموزش در علوم پزشکي، ش 13(4)، ص 319-320.
    • سهرابي، فرامرز و اسماعيل ناصري، 1392، هوش معنوي و مقياس‌هاي سنجش آن، چ دوم، تهران، آواي نور.
    • شريفي، طيبه و همكاران، 1381، «نگرش ديني و سلامت عمومي‌ و شکيبايي در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي»، انديشه و رفتار، ش 1، ص 89-99.
    • عابدي‌فر، فرشته و زهرا سرخي، 1388، رابطه بين هوش معنوي و صفات شخصيت در افراد 19 تا 50 ساله شهر ساري، پايان‌نامه کارشناسي روان‌شناسي عمومي، بهشهر، دانشگاه پيام نور.
    • غباري‌بناب، باقر و همكاران، 1386، «هوش معنوي» انديشه نوين ديني، ش 10، ص 125-147.
    • کاوياني، حسين و اشرف‌السادات موسوي، 1387، «ويژگي‌هاي روان‌سنجي پرسش‌نامه اضطراب بک در طبقات سني و جنسي جمعيت ايراني»، مجله دانشکده پزشکي، ش 2، دوره 66، ص 136-140.
    • مرعشي، سيدعلي و همكاران، 1391، «‌تأثير آموزش هوش معنوي بر بهزيستي روان‌شناختي، اضطراب وجودي و هوش معنوي در دانشجويان دانشکده نفت اهواز»، دستاوردهای روان‌شناختی، ش 1، ص 63-80.
    • معلمي، صديقه، 1389، «بررسي سلامت روان، هوش معنوي و افکار ناکارآمد در دانشجويان دانشگاه سيستان و بلوچستان»، اصول بهداشت رواني، ش 4، ص 704-709.
    • ناصري، اسماعيل، 1386، بررسي مفهوم و مؤلفه‌هاي هوش معنوي و ساخت ابزاري براي سنجش آن در بين دانشجويان دانشگاه علامه طباطبائي، پايان‌نامه کارشناسي ارشد روان‌شناسي عمومي، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي.
    • Beck A. T, et al, 1988, An inventory for measuring clinical anxiety: psychometric properties, J Consult Clin Psychol, v. 56, p. 893-897.
    • Carr A, 2004, Positive psychology: the science of happiness and human strengths, Library of Congress Cataloging in Publication Data. Handbook of psychology, 1sted, New York: Brunner-Routledge Press, p. 237-315.
    • Emmons R. A, 1999, The psychology of ultimate concerns: Motivation and spirituality in personality, NewYork, Guilford.
    • _____ , 2000, Is spirituality an intelligence? Motivation, cognition and the psychology of the ultimate concern, Int J Psychol Relig, v. 10 (1), p. 2-3.
    • George, L, et al, 2000, Spirituality and Health: What We Know, What we need to know, Journal of Social & Clinical Psychology, v. 191 (1), p. 102-116.
    • Kass, J, et al, 1991, Health outcomes and new index of spiritual experience, Journal for the Scientific Study of Religion, v. 30 (2), p. 203-211.
    • King, D.B, 2008, Rethinking clams of spiritual intelligence: A definition, model, and measure. M.Sc. Dissertation. Canada: Trent University, College of arts and sciences.
    • Luthans, F, et al, 2007, Positive psychological capital: Measurement and relationship with performance and satisfaction, PersonaL Psychology, v. 60, p. 541-572.
    • MacDonald, D. A, 2000, Spirituality: Description, measurement, and relation to the five factor model of personality, Journal of Personality, v. 68, p. 153-197.
    • Shuffer, D, 2000, Depressive disorders and suicide in children and adolescents, In: Sadok, VA, Editors. Comprehensive text book of psychiatry. 8th ed. Philadelphia: Baltimor Lippincott Williams & Wilkins 3263.
    • Smith, S, 2004, Exploring the interaction of emotional Intelligence and Spirituality, Traumatology, v. 10 (4), p. 231-243.
    • Smucker C.J, 2009, Nursing, healing and spirituality, Complwment ther Nurs Midwifery, v. 4 (4), p. 95-97.
    • Veach, Tracy & Chappel, John, 1992, Measuring spiritual health: A preliminary study.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سهرابیان، طاهره، میردریکوند، فضل اله.(1396) بررسی مقایسه‌ای رابطه‌ی بین عوامل هوش معنوی با اضطراب و افسردگی در دانش‌آموزان مقطع متوسطه براساس زمینه‌ی تحصیلی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10(2)، 97-108

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طاهره سهرابیان؛ فضل اله میردریکوند."بررسی مقایسه‌ای رابطه‌ی بین عوامل هوش معنوی با اضطراب و افسردگی در دانش‌آموزان مقطع متوسطه براساس زمینه‌ی تحصیلی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10، 2، 1396، 97-108

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سهرابیان، طاهره، میردریکوند، فضل اله.(1396) 'بررسی مقایسه‌ای رابطه‌ی بین عوامل هوش معنوی با اضطراب و افسردگی در دانش‌آموزان مقطع متوسطه براساس زمینه‌ی تحصیلی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10(2), pp. 97-108

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سهرابیان، طاهره، میردریکوند، فضل اله. بررسی مقایسه‌ای رابطه‌ی بین عوامل هوش معنوی با اضطراب و افسردگی در دانش‌آموزان مقطع متوسطه براساس زمینه‌ی تحصیلی. روان‌شناسی و دین، 10, 1396؛ 10(2): 97-108