روان‌شناسی و دین، سال دهم، شماره سوم، پیاپی 39، پاییز 1396، صفحات 61-69

    اعمال نیک در دیدگاه کودکان پیش دبستانی؛ مطالعه پدیدارشناختی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ شهروز نعمتی / *استادیار - روان شناسی کودکان. تبریز / sh.nemati@tabrizu.ac.ir
    علی ایمان زاده / استاديار استاديار فلسفه تعليم و تربيت دانشگاه تبريز / aliimanzadeh@yahoo.com
    چکیده: 
    کودکان، در فرایند رشد، در کانون خانواده و از طریق نهادهای اجتماعی و آموزشی، با ارزش های حاکم بر جامعه و خانواده آشنا شده، و در حد امکان به آنها عمل می کنند. برای دستیابی به دیدگاه کودکان در ارتباط با اعمال نیک، از روش کیفی و نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد. در این راستا، بیست و پنج نفر از کودکان پیش دبستانی شهرستان ملایر، به صورت تصادفی انتخاب و سؤالات نیمه ساختاریافته، در مورد کارهای نیک از دیدگاه کودکان، رسیدن به مرحله اشباع مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل یافته ها از طریق کدهای باز و مشخص شدن گزاره ها اصلی و فرعی، نشان داد که در این گروه، به ترتیب، یاری رساندن، اطاعت از والدین و پرهیز از اذیت دیگران، جزء رفتارهای خوبی محسوب می شوند که کودکان گزارش می کنند. این امر نشان می دهد که حمایت از هم نوع و پرهیز از خشونت و ویژگی های الگوپذیر، در فرایند رشد کودکان از اهمیت خاصی برخوردار است و در نظام های آموزشی و فرهنگی جامعه ایرانی، به آن بیشتر توجه شده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Good Conduct in the Eyes of Pre-school Children: a Phenomenological Study
    Abstract: 
    In the developmental process children through social and educational institutions and family content learn social values and as far as possible act to them. In order to achieve the view of children about prosocial behavior quality of research and ground theory was conducted by researchers. in the same vein, twenty five preschool children from child care center in Malayer city were selected randomly and semi-structure interview was used to gather the data.These children were interviewed until saturation was established.The analysis of data lead to establishment of opening codes and categorizing them in conceptual headings, these revealed that in these group of preschool children, respectively, helping, obedience to parents and to avoid the offending of others were prosocial behavior that they Reports. This indicates that the support of others and avoidance from violence and modeling traits are important in the developmental process for children and culture and educational systems has been more attention in Iran.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    قرن‌هاي متمادي است كه مباحث بسياري در ارتباط با داشتن جامعه ‌اخلاقي و وجود رفتارهاي جامعه‌پسندانه، در متون مربوط به اديان و نير فلسفه مشاهده مي‌شود. علي‌رغم اين پيشينه قوي، تنها از نيم قرن گذشته تا كنون، روان‌شناسان شروع به  مطالعه تجربي در ارتباط با رفتار اخلاقي و قضاوت نموده‌اند (توماسلو و وايش (Tomasello & Vaish)، 2013).
    تعاريف مختلفي در ارتباط با اخلاق و رفتارهاي جامعه‌پسندانه، به‌واسطه ديدگاه‌هاي گوناگون فرهنگي ارائه شده است که علي‌رغم تعاريف مختلف، در ويژگي‌هايي مثل خيرخواهي و سودمندي، مشترک هستند. رفتارهاي جامعه‌پسندانه کودکان، شامل دامنة متنوعي از رفتارها، از قبيل سهيم کردن دوستان در وسايل بازي، فعاليت‌هاي ارزشمندي مانند کمک کردن به فرد آسيب ديده يا از کارافتاده، و حتي برخي اقدامات فريبنده مانند دروغ گفتن، براي محافظت از جريحه‌دار شدن احساسات ديگران است. مجموعه اين رفتارها، با هر نوع انگيزه و هدفي، براي همه سودمند هستند (هاموند (Hammond) و همكاران، 2015).
    اگرچه، دانش کمي دربارة ايجاد رفتارهاي جامعه‌پسندانه، به دليل تمرکز کمتر پژوهش‌هاي قبلي بر روي کودکان و اين اعتقاد، که آنها قادر به ادراک و تشخيص اين‌گونه رفتارها نيستند، وجود دارد (هاي (Hay)، 1994)؛ اما در فرايند رشد، نمونه‌هاي بسياري از رفتارهاي کودکان، در ارتباط با مسائل اخلاقي و ادراک آنها ديده مي‌شود. کودکان در دو سالگي، براي ارزيابي رفتار به صورت «خوب» يا «بد»، از کلمات استفاده مي‌کنند و به رفتارهايي که پرخاشگرانه يا آسيب‌زا هستند، با ناراحتي واکنش نشان مي‌دهند. در اين راستا، در سراسر جهان، بزرگسالان به اين توانايي کودکان براي تشخيص درست از غلط، توجه نشان مي‌دهند (برک (Berk)، 2007).
    به دليل اهميت رفتارهاي جامعه‌پسندانه، شکل‌دهي اين‌گونه رفتارها، يکي از تکايف اصلي و مهم دوران کودکي در طول فرايند رشد است. اين رفتارها در کودکان، توسط والدين و معلمان حمايت و راهنمايي مي‌شوند و در تعامل با همسالان مورد ممارست قرار مي‌گيرند (اسپيواک و هوئيز (Spivak & Howes)، 2011). رويکردهاي معاصر براي آموزش ويژگي‌هاي اخلاقي و رفتارهاي جامعه‌پسندانه، بيشتر از نظريه و روش‌هاي پياژه (Piaget) و دورکيم (Durkheim) الهام مي‌گيرند. در رويکرد معاصر، که غالباً به آموزش اخلاق معروف است، به شرکت‌کنندگان تأکيد مي‌شود که در کنار آموزش رفتارهاي اخلاقي، در بحث‌هاي مرتبط به آموزش اخلاق، فعالانه مشارکت کنند. در اين الگو، از روش‌هاي ايفاي نقش، تعامل مشارکتي همسالان، و کلاس‌هاي دموکراتيکي، و فرهنگ مدرسه‌اي استفاده مي‌کنند. اين رويکردها بيشتر بر رشد شناختي تأکيد دارند (نوسي (Nucci) و همکاران، 2014).
    در سال‌هاي اخير، پژوهش‌هاي بسياري دربارة رفتارهاي جامعه‌پسندانه و چگونگي ايجاد و رشد آنها، در کودکان پيش‌دبستاني انجام شده است. علي‌رغم اين پژوهش‌ها، آگاهي اندكي دربارة تغييرات مرتبط با سن کودکان و رشد گرايشات رفتارهاي جامعه‌پسندانه وجود دارد. در غالب موارد، نظريه‌هاي رشدي رفتار جامعه‌پسندانه، ارتباط متغيرهاي روان‌شناختي مثل رابطه همدلي با رفتارهاي جامعه‌پسندانه، يا رابطة رشد شناختي و رشد اجتماعي، با ظهور اين رفتارها را مورد بررسي قرار مي‌دهند (ايسينبرگ (Eisenberg) و همكاران، 1998).
    ديدگاه بوم‌شناختي برونفن‌برنر (Bronfenbrenner) (1977، 1986)، بر مطالعه رفتار افراد در بافت زندگي و نيز تعاملاتي که افراد با محيط خود دارند، تأکيد مي‌کند. در اين ديدگاه، رشد افراد و نوع تجارب اکتسابي آنان در فرايند رشد، متأثر از تعامل بين سيستم‌ها است که اين شرايط، در فرهنگ‌هاي گوناگون با توجه به آداب و رسوم خاص متفاوت است.
    علي‌رغم توجه به مسائل اخلاقي و ضرورت آموزش آن به کودکان، در هر جامعه‌اي از سوي بزرگسالان، مسائل فرهنگي و آموزه‌هاي ديني هر جامعه‌اي، الزام‌هايي را دنبال مي‌کند که موجب واکاوي رفتارهاي جامعه‌پسندانه در متن هر فرهنگي مي‌شود. براي آگاهي از شرايط فرهنگي موجود، در ارتباط با رفتارهاي جامعه‌پسندانه، پژوهش پديدارشناختي، يکي از روش‌هاي مناسبي است که مي‌تواند به درک و استنباط فردي افراد، از يک رفتار يا موقعيت کمک مي‌کند. در اين زمينه، پژوهشگران حاضر علاقمند بودند درک و تفسير کودکان پيش‌دبستاني را به صورت پديدارشناختي از اعمال نيک، آن‌گونه که در تجربيات زيستي و در روان‌بنه‌هاي آنان، در فرهنگ ايران زمين شکل گرفته است، استخراج کنند. يافته‌هاي اين پژوهش، ديدگاه‌هاي مختلف مربوط به رشد رفتارهاي جامعه‌پسندانه (ترامسدورف (Trommsdorff) و همكاران، 2007؛ فلوک (Flook) و همكاران، 2015)، نوع آنها و نيز ادراک کودکان از اين‌گونه رفتارها را در فرهنگ غرب، با جامعه ايران- اسلامي مورد واکاوي خواهد کرد.
    روش پژوهش
    در اين پژوهش، با استفاده از داده‌هايي که از طريق مصاحبه با کودکان پيش‌دبستاني به دست آمده بود، به تبيين کيفي نتايج حاصل از مصاحبه پرداخته شد و رفتارهاي خوب از ديدگاه اين گروه کودکان، در فرهنگ ايران مورد بررسي قرار گرفت. براي نيل به اين هدف، از روش کيفي تئوري وابسته به زمينه، يا نظريه برخاسته از داده‌ها استفاده شد. نظريه برخاسته از داده‌ها، شيوة پژوهشي است که به وسيله آن، با استفاده از مجموعه‌اي از داده‌ها، يک نظريه تکوين مي‌يابد (جانسون و کريستنسن، 2012).
    جامعۀ آماري اين پژوهش، از بين کودکان پيش‌دبستاني انتخاب شدند که در مراکز پيش‌دبستاني، زير نظر اداره آموزش و پرورش شهرستان ملاير ثبت‌نام کرده بودند. ملاک‌هاي اصلي براي انتخاب نمونه، داشتن سن دورة پيش‌دبستاني و داوطلب بودن آنان، براي شرکت در پژوهش بود. روش نمونه‌گيري به صورت تصادفي بود که فرايند مصاحبه براي رسيدن به مرحلۀ اشباع ادامه پيدا کرد. براي اطلاع از اشباع داده‌هاي پژوهش، 3 نفر آخري، همان مطالب قبلي را تکرار مي‌کردند که مصاحبه با کودکان، در ارتباط با اعمال نيک خاتمه پيدا کرد. مصاحبه‌شوندگان با دامنة سني بين 5 تا 6 سال بودند. تحصيلات والدين آنان از سيکل تا دکتري، 15 نفر داراي دو فرزند، 6 نفر بيش از سه فرزند و 4 نفر داراي يک فرزند بودند.
    در روش اجراي پژوهش، به والدين همه افراد شرکت‌کننده هدف پژوهش، به اختصار توضيح داده شد و بي‌نام و نشان ماندن آنان، در تمام منابع و مقالاتي که از اين پژوهش استخراج مي‌شود، تضمين گرديد. در ضمن، به هريک از والدين افراد شرکت‌کننده توضيح داده شد که شرکت در اين پژوهش، پيامد ناگوار رواني و عاطفي براي آنان و فرزندان آنها نخواهد داشت. افزون بر اين، شرکت‌کنندگان آزاد بودند هر گاه خواستند، از ادامه همکاري صرف‌نظر نمايند.
    براي جمع‌آوري اطلاعات و دستيابي به تجارب کودکان پيش‌دبستاني ايراني، در مورد کارهاي خوب يا نيک، سؤال نيمه ساختاريافته‌اي به اين صورت ارائه شد: چه کارهايي را انجام مي‌دهيد که خوب هستند؟
    مصاحبه نيمه‌ساختاري با شرکت‌کنندگان به عمل آمد و نکات مبهم مصاحبه‌ها، با واکاوي‌ها و سؤالات پيگيرانه مصاحبه‌گر روشن گرديد به‌گونه‌اي که صراحت منظور آنان مشخص گرديد. مصاحبه‌ها تا جايي ادامه داده شد که اشباع گزاره‌اي در مصاحبه‌ها و نتايج آن حاصل گردد. بدين‌ترتيب، شرکت‌کنندگان جديد ايده تازه‌اي را مطرح نمي‌کردند و ايده‌هاي افراد قبلي را تکرار مي‌كردند. پس از مصاحبه با فرد بيست و دوم، مشخص شد که سه نفر آخر، همان مطالب قبلي را تکرار کردند، لذا مصاحبه‌گر بعد از نفر بيست و پنجم، مصاحبه را متوقف نمود.
    روش تحليل داده‌ها
    در تنظيم مصاحبه‌ها، پس از بررسي اشباع گزاره‌ها، موارد زير مورد نظر پژوهشگران بوده است.
    کدگذاري باز: در کدگذاري باز، از طريق جزء جزء کردن اطلاعات، مقوله‌ها يا طبقه‌هاي اصلي و فرعي به دست آمد. در اين زمينه، بر اساس داده‌هاي گردآوري شده از طريق مصاحبه نيمه‌ساختاري و يادداشت‌هاي پژوهشگر، مقوله‌هاي اصلي و مقوله‌هاي فرعي مشخص شدند. در اين مرحله، داده‌هاي حاصل از مصاحبه‌هاي عميق باليني با کودکان پيش‌دبستاني، تجارب دست اول آنان استخراج و ضبط شد. نقطه مشترک گزاره‌هاي استخراج شده که مشخص‌کننده «تم» و موضوع مشخصي است. مجموعه‌اي از گزاره‌هاي مشخص شده، در تحت عنوان موضوعات اصلي و فرعي در جدول گنجانده شده‌اند.
    يافته‌هاي پژوهش
    يافته‌هاي حاصل از مصاحبه‌هاي نيمه ساختاريافته، که با بيست و پنج نفر از کودکان پيش‌دبستاني انجام شده است، شامل گزاره‌هاي مختلف و بيانات متفاوتي است که حاصل آنها در جدول 1 آمده است.
    جدول 1. نتايج حاصل از کدگذاري باز داده‌ها‌ي حاصل از مصاحبه*
    مقوله‌ها‌ي اصلي    مقوله‌ها‌ي فرعي    شرکت‌کنندگان    ويژگي‌ها    شرکت‌کنندگان
    ياري‌رساني    کمک به نزديکان    1،2،9،12،13،14    سفره جمع کردن    1،9،13
                آب و قرص آوردن براي پدر بزرگ و مادر بزرگ    2،12،14
        کمک به ديگران    7،8،12،17،    مداد و پاکن دادن به دوستان    8،12
                غذا دادن به دوستان گرسنه     7،17
        حمايت از حيوانات    6،16،25    غذا دادن به حيوانات    6،16،25
    پيروي از والدين    تبعيت    3،4،15،19،21،23،24    گوش دادن به حرف پدر و مادر    3،4،15،19،21،23،24
    پرهيز از خشونت    دعوا نکردن    5،6،7،11،22    حرف بد نزدن، فحش ندادن،    5،11،22
                کتک نزدن    6، 7
    * شماره‌ها‌ي ذکر شده به هر يک از مقوله‌ها‌، مربوط به شماره‌ها‌ي اختصاص يافته و به هر يک از افراد مصاحبه‌شده است.
    براي مثال، 1 يعني فرد شماره 1، يا 5 يعني فرد شماره 5.
    در ارتباط با سؤال نيمه ساختاريافته، که «به نظر شما چه کارهايي خوب هستند؟»، پاسخ‌هاي کودکان پيش‌دبستاني را مي‌توان به سه طبقه اصلي تقسيم کرد: الف. ياري رساني؛ ب. پيروي از والدين؛ ج. پرهيز از خشونت.
    بررسي تحليلي داده‌هاي حاصل از مصاحبه‌ها، نشان داد که پاسخ‌هاي کودکان در مورد اعمال نيک، از ياري‌رساني تا پرهيز از خشونت در نوسان بوده است. براي مقوله ياري‌رساني پاسخ کودکان، در حدود 52 درصد، پيروي از والدين 28 درصد، و پرهيز از خشونت 20 درصد، برآورد شده است. اعمال نيک، که در ساير فرهنگ‌ها در غالب موارد، از آنها به‌عنوان «رفتارهاي جامعه‌پسندانه» نام برده مي‌شود، در بين کودکان ايراني شامل مواردي مثل کمک به والدين، يا مادر بزرگ يا پدر بزرگ، دوستان يا همکلاسان، حمايت از حيوانات و گوش دادن و اطاعت از بزرگسالان و پرهيز از رفتارهاي آسيب‌زا بود.
    بحث و نتيجه‌گيري
    اين پژوهش، با هدف بررسي اعمال نيک در فرهنگ ايران زمين، که در متون غربي بيشتر به‌عنوان «رفتارهاي جامعه‌پسندانه» معروف است، انجام گرفته است. يافته‌هاي اين پژوهش، نشان مي‌دهد که بروز و انجام اعمال نيک در کودکان فرهنگ ايران زمين، نيز مثل ساير فرهنگ‌ها، در فرايند رشد و در سنين اوليه بروز مي‌کند. در فرايند رشد و در سنين اوليه، کودکان دامنه‌اي از رفتارهاي جامعه‌پسندانه، از قبيل کمک کردن، مشارکت کردن، و سهيم شدن را از خود نشان مي‌دهند که در ادامه و با بزرگتر شدن آنان، اين رفتارها بيشتر جنبة فلسفي و اجتماعي بودن به خود مي‌گيرد. اگرچه، اين رفتارها به‌عنوان سازه‌اي واحد در کودکان طبقه‌بندي نمي‌شوند، بلکه بيشتر به صورت چندبعدي مورد بررسي قرار مي‌گيرند (دروموند (Drummond) و همکاران، 2015).
    يافته‌هاي اين پژوهش، نشان مي‌دهد در مقايسه با فرهنگ غرب، رفتارهاي جامعه‌پسندانه نيز در بين کودکان ايراني نيز گزارش مي‌شود. اين رفتار يا اعمال نيک در ايران، به ترتيب اولويت تحت عنوان ياري‌رساني، پيروي از والدين و پرهيز از خشونت گزارش شده است. اين يافته، با پژوهش‌هاي پينر (Penner) و همکاران (2005)، هاموند و همکاران (2015) همسو مي‌باشد. به نظر مي‌رسد، گرايش به انجام کارهاي نيک و تلاش از بدي، در کنار آموزش و انتظارات فرهنگي و اجتماعي، امري فطري در وجود آدمي است که اين اعمال نيک، در بافت‌هاي اجتماعي مختلف و در غالب فرهنگ‌ها ديده مي‌شود.
    ‌تحليل حاصل از مصاحبه‌ها نشان مي‌دهد که در فرهنگ ايراني، کودکان پيش‌دبستاني، رفتارهايي مثل کمک به نزديکان، شامل سفره جمع کردن، داروهاي پدر بزرگ يا مادر بزرگ را آوردن و يا در مدرسه، دادن مواد خوراکي به دوستان گرسنه و يا بخشيدن مداد اضافي خود به دوستان، از خود نشان مي‌دادند. اين‌گونه رفتارها جزء مقوله اصلي ياري‌رساني طبقه‌بندي شدند. براي نمونه، بيانات کودکان در اين مقوله، شامل موارد «من در جمع‌کردن سفره، بعد از خوردن غذا به پدر و مادر خود کمک مي‌کنم»، يا «براي پدر يا مادربزرگ خود آب مي‌آورم تا قرص‌هاي خود را بخورند»، يا «من به گربه‌هاي گرسنه کوچه خود غذا مي‌دهم» بودند. دومين مقوله اصلي در ارتباط با اعمال نيک، که کودکان پيش‌دبستاني گزارش کرده‌اند، پيروي از دستورات يا توصيه‌هاي والدين است. در اين زمينه، کودکي در فرايند مصاحبه به اين نکته اشاره کرد که «هر چيزي که پدر و مادر از من مي‌خواهند، به حرف آنها گوش داده و عمل مي‌کنم و اين کار خوبي است که انجام مي‌دهم»، سومين و آخرين مقوله اصلي در ارتباط با اعمال نيک، که کودکان پيش‌دبستاني بيان کرده‌اند، پرهيز از خشونت بود. براي مثال، «دعوا نکردن با خواهر يا دوستان و آسيب نزدن به آنها کار خوبي است که من انجام مي‌دهم»، يا ديگري بيان داشت که «من از آزار و اذيت کردن حيوانات و همسايه‌ها و حرف بد زدن دوري مي‌کنم و اين کار خوبي است که من انجام مي‌دهم».
    رفتارهاي مورد نظر از لحاظ روان‌شناختي، با فرايندي رشدي مربوط به سن کودکان نيز هماهنگ است. در فرايند رشد، کودکان متناسب با سطوح شناختي خود رفتارهاي اخلاقي را از خود نشان مي‌دهند. يافته‌هاي اين پژوهش، با مراحل تحول رشد اخلاقي پياژه و نيز مرحله پيش‌قرادادي کلبرگ، که در آن رفتارهاي کودکان بيشتر بر اطاعت از والدين و پرهيز از تنبيه استوار است (کلبرگ (Kohlberg)، 1984)، همسو و همخوان مي‌باشد.
    در زمينه مسائل فرهنگي و مسائل مربوط به رفتارهاي جامعه‌پسندانه، هي و کوک (Hay & Cook) (2007)، رفتارهاي جامعه‌پسندانه را در سه حوزه احساس براي ديگران، پرستاري از ديگران و کار و بازي با ديگران طبقه‌بندي مي‌کنند. يافته‌هاي اين پژوهش، به‌ويژه مقوله ياري‌رساني و پرستاري از پدر بزرگ يا مادر بزرگ، با اين طبقه‌بندي غيرفرهنگ ايراني همخوان مي‌باشد. توصيه‌هاي بسياري به اعمال نيک، که از لحاظ اجتماعي نيز جامعه‌پسندانه هستند، در فرهنگ ايران اسلامي، در تبيين و بروز اين رفتارها در کودکان مي‌تواند مؤثر باشد. براي نمونه، در قرآن کريم (مثل اديان ابراهيمي)، انگيزش‌هايي براي انجام افعال اخلاقي و دوري از رفتارهاي ضداخلاقي ملاحظه مي‌شود. نظر اسلام در ارتباط با مسئله اعمال نيک و نيکي به مردم، همواره قابل ملاحظه و مورد تأکيد است، طوري‌که مراجعه به منابع ديني نشان مي‌دهد که در آيات قرآن و روايات وارده از سوي پيشوايان دين، به اين موضوع بسيار سفارش شده است (مجلسي، 1403ق، ج 35، ص 369). قرآن کريم در مورد جايگاه نيکي نزد خداوند مي‌فرمايد: «وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يحِبُّ الْمُحْسِنين» (بقره: 159)؛ و نيکى کنيد! که خداوند، نيکوکاران را دوست مى‏دارد. همچنين، در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ» (اسرا: 6)؛ اگر نيکى کنيد، به خودتان نيکى مى‏کنيد؛ يعني نيکي و احساني که انسان به برادران ديني و هم‌نوعان خود مي‌کند.
    در تبيين مقوله ياري‌رساني، به عنوان مقوله اصلي و نيکي به اعضاي خانواده، به نظر مي‌رسد نقش عامل فرهنگي، بيش از هر زمينة ديگري برجسته‌تر باشد. براي نمونه، در آيات قرآن، به انسان‌ها سفارش شده است كه نسبت به پدر و مادر احترام و احسان كنند «وَ وَصَّينَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيهِ حُسْناً» (عنكبوت: 8). اين شرايط در ساير آيات قرآني مثل، سوره بقره آية 83؛ سورة نساء آية 36؛ سوره انعام آية 151؛ سوره اسراء آية 23؛ سوره نعمان آية 13، 14، نيز مشاهده مي‌شود. از اين آيات، معلوم مي‌شود که واجب‌ترين واجب‌ها، احسان به پدر و مادر است. البته آثار اين تأکيدات، در بيانات کودکان ايراني مصاحبه‌شونده ديده مي‌شود.
    کانون خانواده، آموزش‌‌ها و ارزش‌هايي که آنها براي فرزندان خود در نظر مي‌گيرند، يکي ديگر از عامل‌هايي است که در تبيين رفتارهاي جامعه‌پسندانه، نقش مهمي را ايفا مي‌کند. شواهد پژوهشي نشان مي‌دهد که علي‌رغم تنوع رفتارهاي جامعه‌پسندانه در جوامع گوناگون، نوع سبک‌هاي فرزندپروري و نوع نگاه خانواده‌ها به ارزش‌ها، بروز رفتارهاي جامعه‌پسندانه را تعيين مي‌کند (کارلسون و کورکوران (Carlson & Corcoran)، 2001؛ ترومسدورف و همكاران، 2007).
    به‌طورکلي، مي‌توان گفت: گرچه رفتارهاي جامعه‌پسندانه، دامنه‌اي از رفتارهايي هستند که علي‌رغم متنوع بودن براي جامعه مفيد هستند، با اين حال تفاوت‌هاي فرهنگي، به ‌همراه تجارب و ارزش‌هاي خانوادگي، در بروز نوع اين رفتارها مؤثر هستند که بايد اين رفتارها، در بافت هر جامعه‌اي مورد بررسي قرار گيرند. اگرچه پژوهش‌هايي در ارتباط با رفتارهاي جامعه‌پسندانه در فرهنگ‌هاي غربي بيشتر وجود دارد، اما بررسي متون و روايات موجود در فرهنگ اسلامي، نشان مي‌دهد که اين يافته‌ها و توصيه‌هاي جامعه‌پسندانه، در غالب موارد مورد تأييد و تأکيد فرهنگ اسلامي، به‌ويژه رسول اکرم و ائمه اطهار هم مي‌باشد. اين امر نيازمند مطالعه بيشتر و معرفي اين‌گونه رفتارها، بر اساس الگوهاي رفتاري اسلامي است. در تبيين رفتارهاي گزارش شده در بافت فرهنگ ايراني - اسلامي، مي‌توان تنها بر اساس يک نمونه از يافته‌هاي اين پژوهش، در مقوله ياري‌رساني به مواردي اشاره کرد که ضرورت توجه به الگوهاي اسلامي، در آموزش به کودکان را بيش از هر زماني ديگر مورد توجه قرار داد. در اين پژوهش، الگوهاي رفتاري گزارش شده از سوي کودکان، از جمله ياري‌رساني به اعضاي نزديک خانواده، از جمله با والدين بارها از سوي رسول اکرم و ائمه اطهار، مورد سفارش واقع شده است. در‌حالي‌که خود خداوند در قرآن کريم و در سورة نساء، آيه 36 و در آياتي مشابه، تحت عنوان «وَ وَصَّينا الإِنسانَ بِوالِديهِ حُسنًا»، دستور احسان و نيكي به پدر و مادر را براي همه افراد سفارش نموده است. مشاهده آيات متعدد در اين مورد و نيز تأکيد خدواند سبحان و گزارش اين الگوي رفتاري، از سوي کودکان پيش‌دبستاني، نشان از اين واقعيت دارد که غني بودن محتواي اسلامي و تأکيد شدن آن، از سوي فرهنگ اسلامي در قرآن کريم از سوي خداوند رحمان، بروز اين‌گونه رفتار در کودکان را، که ارزشمند نيز هست، تسهيل مي‌کند. ديگر يافته‌هاي اين پژوهش نيز مثل پرهيز از خشونت، که کودکان پيش‌دبستاني ايراني به آن اشاره کرده‌اند، بيانگر توجه و اهميت مهرباني است که بارزترين الگوي اسلامي آن، خداوند مهربان است که همواره در قرآن کريم، خود را در ديدگاه بندگان خود، به‌عنوان رئوف و مهربان معرفي مي‌کند: «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ»‌ (بقره: 143). به‌طورکلي، مي‌توان گفت: اگرچه شواهد پژوهشي نشان از غني بودن تعداد پژوهش‌ها و اهميت آن در ارتباط با رفتارهاي جامعه‌پسندانه، در بين کودکان در فرهنگ غيراسلامي دارد؛ اما اين امر، به‌معناي ارجع بودن غناي فرهنگي آنها، در مقايسه با فرهنگ اسلامي، در ارتباط با رفتارهاي جامعه‌پسندانه نيست، بلکه تلاش ارزشمند آنها در معرفي و تلاش در آموزش اين‌گونه رفتارها به کودکان است. به گونه‌اي که اين شرايط، اگرچه بر اساس آموزه‌هاي فرهنگي و اسلامي در رفتارهاي کودکان ايراني مشاهده مي‌شود، اما نيازمند پژوهش بيشتر و آموزش اين‌گونه رفتارها به کودکان نيز هست.
     
     

    References: 
    • مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء.
    • Berk, L, 2007, Development through the lifespan, Pearson Education India.
    • Bronfenbrenner, U, 1977, Toward an experimental ecology of human development, American Psychologist, v. 32(7), p. 513.
    • _____ , 1986, Ecology of the family as a context for human development: Research perspectives, Developmental Psychology, v. 22(6), p. 723.
    • Carlson, M. J, & Corcoran, M. E, 2001, Family structure and children’s behavioral and cognitive outcomes, Journal of Marriage and Family, v. 63(3), p779–792.
    • Drummond, J, et al, 2015, Prosocial behavior during infancy and early childhood: developmental patterns and cultural variations, International Encyclopedia of Social and Behavioral Sciences.
    • Eisenberg, N, et al, 1998, Prosocial development, Wiley Online Library. Retrieved from http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1002/9780470147658.chpsy0311/full
    • Flook, L, et al, 2015, Promoting prosocial behavior and self-regulatory skills in preschool children through a mindfulness-based kindness curriculum, Developmental Psychology, v. 51(1), p. 44.
    • Hammond, I. S, et al, 2015, Prosocial Behavior during Childhood and Cultural Variations, International Encyclopedia of the Social & Behavioral Sciences, v. 19 (2), p. 228-232.
    • Hay, D. F, 1994, Prosocial development, Journal of Child Psychology and Psychiatry, v. 35(1), p. 29–71.
    • Hay, D. F, & Cook, K. V, 2007, The transformation of prosocial behavior from infancy to childhood, Socioemotional Development in the Toddler Years: Transitions and Transformations, 100–131.
    • Johnson, B, & Christensen, L, 2012, Educational research: Quantitative, qualitative and mixed methods, Allyn & Bacon. Retrieved from http://psycnet.apa.org/psycinfo/1999-04454-000.
    • Kohlberg, L, 1984, The psychology of moral development: The nature and validity of moral stages (v. 2). Harpercollins College Div.
    • Nucci, L. P, et al, 2014, Handbook of moral and character education, Routledge. Retrieved from http ://books. google. com/ books? hl= en&lr= & id= GNSQAgAAQBAJ & oi = fnd&pg= PP1&dq= larry+ p.nucci.darcia+ narvaez&ots= buSEWd_JWf&sig= ym_qHfeQYCRyoiDFnvPWPoL9qpk.
    • Penner, L. A, et al, 2005, Prosocial behavior: Multilevel perspectives. Annu. Rev, Psychol, n. 56, p. 365–392.
    • Spivak, A. L, & Howes, C, 2011, Social and relational factors in early education and prosocial actions of children of diverse ethnocultural communities, Merrill-Palmer Quarterly, v. 57(1), p. 1–24.
    • Tomasello, M, & Vaish, A, 2013, Origins of human cooperation and morality, Annual Review of Psychology, v. 64, p. 231–255.
    • Trommsdorff, G, et al, 2007, Sympathy, distress, and prosocial behavior of preschool children in four cultures, International Journal of Behavioral Development, v. 31 (3), p. 284–293.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نعمتی، شهروز، ایمان زاده، علی.(1396) اعمال نیک در دیدگاه کودکان پیش دبستانی؛ مطالعه پدیدارشناختی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10(3)، 61-69

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شهروز نعمتی؛ علی ایمان زاده."اعمال نیک در دیدگاه کودکان پیش دبستانی؛ مطالعه پدیدارشناختی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10، 3، 1396، 61-69

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نعمتی، شهروز، ایمان زاده، علی.(1396) 'اعمال نیک در دیدگاه کودکان پیش دبستانی؛ مطالعه پدیدارشناختی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10(3), pp. 61-69

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نعمتی، شهروز، ایمان زاده، علی. اعمال نیک در دیدگاه کودکان پیش دبستانی؛ مطالعه پدیدارشناختی. روان‌شناسی و دین، 10, 1396؛ 10(3): 61-69