روان‌شناسی و دین، سال دهم، شماره سوم، پیاپی 39، پاییز 1396، صفحات 113-120

    رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی با خود مهارگری و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان و طلاب

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمدسعید نصر اصفهانی / دانشجوي كارشناسي ارشد روان‌شناسي عمومي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / snasr1907@gmail.com
    محمدمهدی یوسفی / كارشناسي ارشد روان‌شناسي باليني دانشگاه علامه طباطبائي
    مبین صالحی / دكتراي تخصصي روان‌شناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / mobinsalehi@yahoo.cim
    امین رحمتی / كارشناس ارشد روان‌شناسي اسلامي مؤسسة عالي اخلاق تربيتی / rahmaty2000@gmail.com
    چکیده: 
    هدف این پژوهش، تعیین میزان رابطه سبک زندگی اسلامی با خودمهارگری و ویژگی های شخصیتی است. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است و در آن از پرسش نامه های خودمهارگری، شخصیت پنج عاملی گلدبرگ و سبک زندگی اسلامی استفاده شد. گروه نمونه تحقیق، شامل 383 شرکت کننده از جامعه آماری دانشجویان مؤسسه آموزش عالی شهاب دانش و طلاب تعدادی از مدارس حوزه علمیه قم انتخاب شدند. داده های تحقیق، توسط روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی، با خودمهارگری و ویژگی های شخصیتی - بجز خرده آزمون برون گرایی - رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین طلاب و دانشجویان در سبک زندگی اسلامی دارای تفاوت معنادار هستند. به این ترتیب، با افزایش نمره در سبک زندگی اسلامی، نمرات خودمهارگری و ویژگی های شخصیتی (بجز برون گرایی) نیز افزایش خواهد یافت.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship of Islamic Lifestyle with Self-control and Personality Characteristics among the Students
    Abstract: 
    The purpose of the current paper is to clarify the relationship between Islamic lifestyle and self-control and personal traits. This descriptive research is a correlation. Self-control questionnaire, NEO five-factor personality questionnaire and Islamic lifestyle questionnaire are used in this paper. 383 students from Shahab Danesh Educational institution and seminary students of Qom city were the population. The research data were analyzed by Pierson correlation coefficient and Variance analysis. The findings show that there is a significant difference between Islamic lifestyle and self-control and personal traits- except extroversion subtest-. Also there is a significant difference between seminary students and university students. Accordingly, as the marks in Islamic lifestyle increases the self-control and personality traits` marks (except extroversion) increases.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «خودمهارگري»، مفهومي است که شناخت آن تأثير عميقي بر چالش‌هاي روزانه دارد. از منظر پژوهشگران، مشکلات شخصي و اجتماعي، که بسياري از شهروندان امروزي را متأثر نموده، برخاسته از شکست در خودمهارگري است. به گونه‌اي که خودمهارگري نامناسب و ناقص، با مشکلات رفتاري و مهارتکانه از جمله پرخوري، سوء‌مصرف مواد و الکل، جنايت و خشونت، افراط در هزينه‌ها، رفتار تکانه‌اي جنسي، بارداري ناخواسته، و استعمال دخانيات مرتبط بوده است (رفيعي‌هنر، 1390، ص 3). ازاين‌رو، خودمهارگري به اين معناست که فرد کنترل و مسئوليت اعمال خود را در دست دارد. خودمهارگري عبارت است از: توانايي مقاومت در برابر وسوسه‌ها. «خودتنظيمي»، هم براي يادگيري بسيار اهميت دارد و هم يک عنصر اصلي و اساسي در موفقيت اجتماعي است. ممكن است بي‌فکري و ناتواني در کنترل اميال، به عواقب فاجعه‌آميزي منجر شود (گنجي، 1392، ص 74). از سوي ديگر، پژوهش‌هاي بسياري نشان مي‌دهند که يکي از عوامل مهم موفقيت در عرصه‌هاي گوناگون زندگي، خودمهارگري است. پژوهشگران بر رابطة مثبت و معنادار خودمهارگري با سازگاري روان‌شناختي، روابط بين‌فردي، پيشرفت در تکاليف و عملکرد تحصيلي تأکيد کرده‌اند (مک‌کولا و برايان (McCullough & Brian)، 2009).
    افراد داراي مسند مهارگري دروني، معتقد به خودمختاري‌اند و خود را حاکم بر سرنوشت خود مي‌دانند و مهار زندگي را از درون خود مي‌پندارند (ر.ك: فراهاني، 1378). اين افراد بر اين باورند که رويدادهاي مثبت زندگي، در نتيجة برنامه‌ريزي دقيق و کوشش و پيگيري خود آنان به دست مي‌آيد. اهميت خودمهارگري در زندگي انسان، موجب شده است که پژوهشگران عوامل اختصاصي افزايش خودمهارگري را بررسي کنند؛ چراکه خودمهارگري حتي در بزرگسالي، قابليت افزايش و پيشرفت دارد (باميستر (baumeister) و همكاران، 2007).
    از سوي ديگر، شخصيت نيز رابطه‌اي نافذ با رفتارهاي مبتني بر سبک زندگي سالم دارد. ويژگي‌هاي شخصيتي نظير روان‌آزردگي، باوجدان بودن و خصومت، عموماً قادر به پيش‌بيني رفتارهاي سالم، مرتبط با سبک زندگي سالم است (ميرزايي و همكاران، 1393). شخصيت فرد را مي‌توان بر مبناي تأثيري که وي بر ديگران دارد، تعريف کرد؛ يعني اينکه فرد مورد نظر چگونه به نظر مي‌رسد. همچنين ما در کاربرد خود از واژه «شخصيت»، به ويژگي‌هاي پايدار اشاره مي‌کنيم (شولتز و شولتز (schultz)، 1390، ص 11). «شخصيت»، مفهومي ساده و عيني نيست، بلكه مفهومي انتزاعي يا به اصطلاح سازه است. اين حقيقت كه شخصيت يك سازه است، تعريف آن را دشوار مي‌سازد. برخي از ويژگي‌هاي خاص شخصيتي موجب مي‌شوند تا افراد در موقعيت‌هاي گوناگون زندگي، رفتارهاي سازگارانه و متعادل از خود نشان دهند (سروقد و همكاران، 1390).
    آدلر، اولين کسي بود که در تاريخ روان‌شناسي به مسئله «سبک زندگي» پرداخت. وي رويه و روش مشخص فرد در زندگي خود را «سبک زندگي» ناميد. او اين مفهوم را با تعابير گوناگوني مانند خود، شخصيت، فرديت، شکل‌دهنده فعاليت‌هاي خلاق فرد و شيوه‌هاي مواجهه با مشکلات به کار برده است (وارن و مالاچي (warren & Malachy)، 2006، ص 5). به‌طورکلي، اين مفهوم شامل الگوهاي روابط اجتماعي، سرگرمي، مصرف، مد و پوشش مي‌شود. حتي شامل نگرش‌ها، ارزش‌ها و جهان‌بيني فرد و گروهي که عضو آن است را بازنمايي مي‌کند (اوانس و جکسون (evanse & Jackson)، 2007، ص 7).
    انتخاب هر سبک زندگي، الگوها، هنجارها، کنش‌ها، افکار و به‌طورکلي، هويتي را در فرد شکل مي‌دهد که وي را از افرادي که سبک زندگي ديگري دارند، متمايز مي‌سازد. دنياي مدرن و شناسه‌ها و تحولات آن، نظير گسترش و پيشرفت وسايل فناورانه‌اي و ارتباطي، افزايش سرمايه فرهنگي در خانواده‌ها، دسترسي فراوان به اين عناصر و توجه ويژه جوانان به اين روند، در شکل دادن به سبک‌هاي زندگي مختلف و به تبع آن، شکل دادن به هويت‌هايي متناسب با آن سبک زندگي، تأثير انکار ناشدني دارد؛ زيرا تنوع در سبک‌هاي زندگي، محصول دنياي مدرن، يا جامعه‌اي است که تحت تأثير و نفوذ مدرنيته قرار دارد (باينگاني و همكاران، 1392).
    با توجه به گستردگي مفهوم «سبک زندگي»، پژوهش‌هاي زيادي وجود دارد که رابطة مؤلفه‌هاي زيرمجموعه سبک زندگي را با خودمهارگري مورد بررسي قرار مي‌دهد. مهري و همكاران (1391)، رابطه بين ارضاي نيازهاي بنيادين روان‌شناختي، خودشناسي انسجامي، هوشياري، شفقت خود، خودمهارگري و شاخص‌هاي سلامت روان، با عملكرد شغلي معلمان را بررسي کرده‌اند. رفيعي‌هنر و جان‌بزرگي (1389) نيز رابطة جهت‌گيري مذهبي و خودمهارگري را زير ذره‌بين برده‌، و نشان داده شد كه بين عامل جهت‌گيري مذهبي و عامل اخلاق با خودمهارگري، رابطه معناداري وجود دارد، به‌طوري‌که افراد با خودمهارگري بالا، در مقايسه با افراد داراي خودمهارگري پايين، سطوح بالاتري از جهت‌گيري مذهبي را نشان مي‌دهند. پژوهش محمدي ميصري و همکاران (1391)، نقش خودمهارگري، کيفيت رابطه با والدين و محيط مدرسه را در سلامت رواني و رفتارهاي ضداجتماعي نوجوانان مورد بررسي قرار داده است. نتايج اين پژوهش نشان داد كه بين خودمهارگري، كيفيت رابطه با والدين و فضاي مدرسه با رفتارهاي ضداجتماعي و عدم سلامت رواني، رابطه منفي معنادار وجود دارد.
    سبک زندگي در روان‌شناسي و علوم اجتماعي مورد توجه بوده است. از جمله کافي و همکاران، به پيش‌بيني سبک زندگي و پنج رگه اصلي شخصيتي، بر اساس ترتيب تولد و حجم خانواده در دانشجويان همت گماشته است (کافي و همكاران، 1392). ميرزايي و همكاران، توانسته است سبک زندگي را بر اساس برخي ويژگي‌هاي شخصيتي پيش‌بيني نمايد (ميرزايي و همكاران، 1393). در مورد سبک زندگي، عمدتاً پژوهش‌ها در حوزة رفتارهاي مربوط به سلامتي از جمله تغذيه، چاقي، سيگار کشيدن و... متمرکز بوده‌اند (دينووي (dinovi)، 2013).
    در مجموع، علي‌رغم انجام برخي مطالعات در اين قلمرو، پژوهشي که به بررسي رابطه سبک زندگي با خودمهارگري و ويژگي‌هاي شخصيتي بپردازد، يافت نشد. بنابراين، هدف اين پژوهش، شناسايي رابطه سبک زندگي اسلامي با خودمهارگري و ويژگي‌هاي شخصيتي است و درصدد بررسي فرضيه‌هاي زير است:
    1. بين سبک زندگي اسلامي، خودمهارگري و ويژگي‌هاي شخصيتي، رابطه معناداري وجود دارد.
    2. بين سبک زندگي اسلامي دانشجويان و طلاب تفاوت معناداري وجود دارد.
    روش پژوهش
    روش تحقيق در اين مطالعه توصيفي از نوع همبستگي بوده و به بررسي همبستگي بين سه متغير سبک زندگي اسلامي، خودمهارگري و ويژگي‌هاي شخصيتي مي‌پردازد. در اين پژوهش، بر اساس نمونه‌گيري در دسترس، 400 پرسش‌نامه توزيع شد و بر اساس آن، 109 دختر و 112 پسر دانشجوي مؤسسه آموزش عالي شهاب‌دانش، در طيف سني 18 تا 30 و 99 طلبه دختر جامعة‌الزهرا و 63 طلبه پسر حوزه علميه قم، در طيف سني 15 تا 36 سال، مورد بررسي قرار گرفتند. 17 پرسش‌نامه نيز به دليل ناقص بودن از تحليل کنار گذاشته شد. در مجموع، 383 شرکت‌کننده، در اين پژوهش مورد تحليل قرار گرفتند. براي تجزيه و تحليل اين داده‌ها به وسيله نرم‌افزار SPSS 21، از ضريب همبستگي پيرسون و تحليل واريانس استفاده شد.
    براي سنجش ميزان خودمهارگري، از مقياس خودمهارگري تانجني و همکاران (فرم کوتاه) استفاده شده است. اين مقياس، توسط تانجني (Tangney) و همکاران در سال 2004 تهيه شده است. محور اصلي مفهوم خودمهارگري از نظر تانجني، توانايي شخص در بي‌اعتنايي به پاسخ‌هاي دروني، يا تغيير آنها به علاوه متوقف نمودن تمايلات رفتاري نامطلوب (همچون تکانه‌ها) و پرهيز از عمل نمودن طبق آنهاست. بررسي اعتبار و روايي پرسش‌نامه، بر روي دو گروه از دانشجويان دورة کارشناسي اجرا گرديده که ضريب آلفاي کرونباخ هر دو مطالعه، 89/0 به دست آمده است (تانجني و همكاران، 2004). همچنين، ضريب آلفاي پرسش‌نامه مذکور در اين پژوهش 82/0 به دست آمد که بيانگر پايايي قابل قبول آن است. دو گويه از اين پرسش‌نامه، به‌عنوان نمونه از اين قرارند: «گاهي نمي‌توانم جلوي خودم را از انجام كاري كه حتي مي‌دانم اشتباه است، بگيرم» و «در برابر وسوسه‌ها، خوب مقاومت مي‌كنم».
    براي سنجش ويژگي‌هاي شخصيتي، پرسش‌نامه ويژگي‌هاي شخصيتي نسخه کوتاه خزانه بين‌المللي گويه‌هاي شخصيت- پنج عاملي- مورد استفاده قرار گرفته است. اين مقياس، نسخة کوتاه و بيست ‌گويه‌اي مقياس پنج عامل بزرگ شخصيت گلدبرگ (1999) است. در اين مقياس، هر يک از عامل‌هاي پنج‌گانه گلدبرگ، با چهار گويه سنجيده مي‌شوند. اين پنج عامل عبارتند از: برون‌گرايي، توافق، وظيفه‌شناسي، ثبات هيجاني، و گشودگي به تجربه (تجربه‌پذيري). بررسي‌ها حکايت از پايائي بازآزمائي، واگرا، و همگرا و اعتبار سازه اين مقياس داشته است که قابل مقايسه با ساير مقياس‌هاي پنج عاملي است (دونلان (Dunnellon)، و همكاران، 2006). نسخه فارسي مقياس نيز داراي روايي و پايايي رضايت‌بخشي است (آقابابائي، 1389 و 2012). ضريب آلفاي کرونباخ، توسط محقق 79/0 به دست آمده است.
    براي سنجش سبک زندگي، از فرم کوتاه آزمون سبک زندگي اسلامي ساخته شده توسط کاوياني استفاده شده است. اين آزمون، 76 سؤال دارد و داراي 10 مؤلفه است: اجتماعي، عبادي، باورها، اخلاق، مالي، خانواده، سلامت، تفکر و علم، دفاعي- امنيتي و زمان‌شناسي است. فرم کوتاه آزمون سبک زندگي اسلامي، داراي پايايي با آلفاي کرونباخ 786/0 است (کاوياني، 1391، ص 341). در اين مطالعه، پايايي با آلفاي کرونباخ 81/0 مورد تأييد قرار گرفت. به‌عنوان نمونه، دو گويه از اين پرسش‌نامه ذکر مي‌گردد: «از عبادت خدا، احساس کسالت مي‌کنم» و «نسبت به زورگويي ديگران انعطاف دارم».
    يافته‌هاي‌ پژوهش
    براي بررسي فرضيه‌هاي پژوهش، داده‌هاي به دست آمده از فرايند تحقيق، توسط روش‌هاي آماري همبستگي پيرسون، تحليل واريانس و رگرسيون گام به گام، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. از ميان شرکت‌کنندگان، 213 نفر زن (55%) و 170 نفر مرد (45%) بودند که 93 نفر (25%) را افراد متأهل و 290 نفر (75%) را مجردها تشکيل مي‌دهند. بازه سني در شرکت‎کنندگان، بين 15 تا 36 سال با ميانگين 4/22 بود که در اين مورد، پراکندگي در طيف طلاب بيشتر از دانشجويان (18-30 سال) بود. از نظر وضعيت معيشت، اکثريت شرکت‌کننده‌ها (5/83%) از وضعيت متوسط و خوب برخوردار بودند.
    جدول 1. آماره‌هاي توصيفي متغيرهاي پژوهش
    متغير    تحصيلات    ميانگين    انحراف استاندارد    كمينه    بيشينه
    خودمهارگري    حوزوي    81./41    44/5    25    54
        دانشگاهي    66/41    8/5    25    55
        كل    72/41    65/5    25    55
    سبك زندگي اسلامي    حوزوي    25/426    86/31    343    507
        دانشگاهي    5/403    29/36    306    532
        كل    13/413    23/36    306    532
    برون‌گرايي    حوزوي    48/12    11/3    4    20
        دانشگاهي    42/12    19/3    4    20
        كل    44/12    15/3    4    20
    توافق    حوزوي    89/15    48/2    7    20
        دانشگاهي    56/15    54/2    8    20
        كل    70/15    51/2    7    20
    مسئوليت‌پذيري    حوزوي    97/15    64/2    8    20
        دانشگاهي    29/15    79/2    6    20
        كل    58/15    75/2    6    20
    ثبات هيجاني    حوزوي    63/12    72/2    5    20
        دانشگاهي    33/12    74/2    5    20
        كل    46/12    73/2    5    20
    گشودگي به تجربه    حوزوي    82/14    38/2    8    20
        دانشگاهي    68/14    60/2    8    20
        كل    74/14    51/2    8    20
    همچنين ميانگين کل نمره سبک زندگي اسلامي 13/413 و ميانگين نمره خودمهارگري 72/41 بوده است. ميانگين نمره خودمهارگري، در دو طيف دانشجو (66/41) و طلبه (81/41) نزديك به يکديگر بوده و تفاوت زيادي ندارند. اما نمره سبک زندگي اسلامي در دانشجويان (5/403) کمتر از طلاب حوزه علميه (25/426) است. با اين حال، ميزان انحراف از استاندارد سبک زندگي اسلامي در طلاب (86/31)، کمتر از دانشجويان (29/36) بوده است. ساير داده‌هاي توصيفي، مربوط به متغيرهاي پژوهش در جدول 1 موجود است.
    جدول 2. ضرايب همبستگي بين سبک زندگي اسلامي با خودمهارگري و ويژگي‌هاي شخصيتي
    سبک زندگي اسلامي    متغيرها
    533/0**    خودمهارگري
    045/0    برون‌گرايي    ويژگي هاي شخصيتي
    317/0**    توافق    
    352/0**    مسئوليت‌پذيري    
    254/0**    ثبات هيجاني    
    258/0**    گشودگي به تجربه    
    01/0>P **
    چنانچه در جدول 2 مشاهده مي‌شود، ضريب همبستگي پيرسون بين دو متغير پژوهش، يعني سبک زندگي اسلامي و خودمهارگري، 533/0 و در سطح آلفاي 01/0 معنادار است. همچنين، نتايج ضريب همبستگي پيرسون نشان داد كه سبک زندگي اسلامي، داراي رابطه مثبت و معنادار با ويژگي‌هاي شخصيتي توافق (317/0r=)، مسئوليت‌پذيري (352/0r=)، ثبات هيجاني (254/0r=) و گشودگي به تجربه (258/0r=) در سطح آلفاي 01/0 بود. به اين ترتيب، با افزايش نمره سبک زندگي، خودمهارگري، توافق، مسئوليت‌پذيري، ثبات هيجاني و گشودگي به تجربه نيز افزايش پيدا مي‌کند؛ اين بدان‌معناست که فرضيه اول در همة موارد، بجز برون‌گرايي، مورد تأييد قرار گرفته است.
    جدول 3. تحليل واريانس يک سويه متغير سبک زندگي اسلامي در دانشجويان و طلاب
    منابع تغيير    مجموع مجذورات    درجات آزادي    ميانگين مجذورات    F    سطح معناداري
    بين گروه‌ها    016/49326    2    008/24663    718/20    0001/0
    درون گروه‌ها    457/452365    380    435/1190        
    مجموع    473/501691    382            
    براي بررسي فرضيه دوم (وجود تفاوت در سبک زندگي اسلامي در دانشجويان و طلاب)، از روش تحليل واريانس استفاده شده است. نتايج آزمون لون نشان مي‌دهد که مفروضه همگني واريانس‌ها، براي انجام تحليل واريانس فراهم است. نتايج تحليل واريانس، نشان‌دهنده معناداري تفاوت ميانگين نمرات سبک زندگي اسلامي، در ميان دانشجويان و طلاب است؛ بدين‌معنا که طلاب، به شکل معناداري نمرات بالاتري در مقياس سبک زندگي اسلامي کسب نموده‌اند (جدول 3).
    بحث و نتيجه‌گيري
    يافته‌هاي اين پژوهش نشان داد که بين سبک زندگي اسلامي، ويژگي‌هاي شخصيتي توافق، مسئوليت‌پذيري، ثبات هيجاني و گشودگي به تجربه رابطه مثبت و معنادار (01/0P<) وجود دارد. اين نتايج، همسو با پژوهش‌هاي کافي و همكاران (1392)، ميرزايي و همكاران (1393)، رابرت و همكاران (2007) و اوزر و مارتينز (2006) است. اگر چه شکل‌گيري شخصيت، به زماني خاص محدود نمي‌شود و در تمام طول حيات فردي انسان، سير تغييرات آن ادامه دارد، پذيرفتن و اعمال يک سبک براي زيستن، مي‌تواند جنبه‌هاي گوناگون را دستخوش تغييرات نمايد. تعهد و التزام به رعايت دستورات ديني در سبک زندگي اسلامي، ويژگي مسئوليت‌پذيري را در افراد تقويت نموده، و با توجه به محتواي فکري و کاربردي، به افزايش پايستگي هيجاني کمک نمايد. بايدها و نبايدها، خويشتن‌داري و مقابله با وسواس، به ويژه در اين دو ويژگي شخصيتي، يعني مسئوليت‌پذيري و ثبات هيجاني تأثيرگذارند.
    همچنين اين پژوهش نشان داد كه بين سبک زندگي اسلامي و خودمهارگري همبستگي وجود دارد. رابطه مثبت بين خودمهارگري و سبک زندگي، نشان از اهميت خودتنظيمي در زندگي دارد و نقش سبک زندگي، به گستره زندگي انسان است. همبستگي به دست آمده بين سبک زندگي و خودمهارگري، بسيار مهم و قابل توجه است. سبک زندگي هر فرد، متأثر از دو عامل عمده است که عبارتند از: شخصيت فرد و عوامل محيطي (ر.ك: شولتز و شولتز، 1390)؛ به اين معنا که شکل‌گيري شخصيت فرد، تحت تأثير عوامل ژنتيکي و تربيتي- اجتماعي صورت مي‌گيرد. در عين حال، افراد با خصايص منحصر به فرد خود به دستکاري محيط اطراف خود مي‌پردازند. اين ويژگي‌ها، به طرق مختلفي بر سبک زندگي افراد تأثير مي‌گذارد. با توجه به کامل و جامع بودن دين اسلام و اهميت دادن اين آيين به دستورات و توصيه‌هايي براي داشتن سبک زندگي سالم و به عبارتي، سبک زندگي اسلامي، اين عنوان موجب رشد و تعالي فردي و اجتماعي همه‌جانبه انسان مي‌گردد و شکوفايي ويژگي‌هاي بالقوه و فطري را به دنبال دارد که داشتن زندگي آرام، همراه با سلامت روان را نويد مي‌بخشد. سبک زندگي اسلامي، چارچوبي است براي سوق دادن انسان به سوي کمال و ايمان که اين نوع سبک زندگي، موجب تقويت ايمان شده و آن نيز به نوبه خود، مي‌تواند خودکنترلي فرد را افزون نمايد. بنابراين، اگر بتوان زمينه‌هاي رشد ايمان را فراهم کرد - که در پرتو سبک زندگي اسلامي به دست مي‌آيد- بستر مناسبي براي خودکنترلي مهيا شده است.
    از جمله محدوديت‌هاي اين پژوهش، جامعه آماري بود. بنابراين، براي تعميم يافته‌ها به ديگر جوامع آماري، بايستي جانب احتياط را رعايت کرد و پيشنهاد مي‌شود چنين تحقيقي در ديگر جوامع آماري، با حجم گروه نمونه بيشتري انجام گيرد. بر اساس يافته‌هاي تحقيق، پيشنهاد مي‌شود متوليان امور خانواده، برنامه‌ريزان و رسانه‌هاي جمعي، اهتمام بيشتري به مسئله آموزش کاربردي و نظري سبک زندگي اسلامي و تبيين دستورات ديني براي افزايش خودمهارگري و تربيت ديني در راستاي پرورش بهتر ويژگي‌هاي شخصيتي افراد در طول زندگي را فراهم نمايند.
     
     

    References: 
    • آقابابائي، ناصر، 1389، «نقش احساس قدرداني در رضايت از زندگي»، روان‌شناسي و دين، ش 11، ص 39-52.
    • باينگاني، بهمن و همكاران، 1392، «سبک زندگي از منظر جامعه‌شناسي: مقدمه‌اي بر شناخت و واکاوي مفهوم سبک زندگي»، مهندسي فرهنگي، ش 77، ص 56-74.
    • سروقد، سيروس و همكاران، 1390، «رابطه بين ويژگي‌هاي شخصيتي با ابعاد كمال‌گرايي و شيوه‌هاي مقابله با استرس در دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد مرودشت»، زن و جامعه، ش 3، ص 81-102.
    • شولتز، دوان و سيدني شولتز، 1390، نظريه‌هاي شخصيت، ترجمة يوسف کريمي، تهران، ارسباران.
    • رفيعي‌هنر، حميد، 1390، ساخت مقياس خودمهارگري بر اساس منابع اسلامي، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • رفيعي‌هنر، حميد و مسعود جان‌بزرگي، 1389، «رابطه جهت‌گيري مذهبي و خودمهارگري»، روان‌شناسي و دين، ش 9، ص 31-42.
    • فراهاني، محمدنقي، 1378، روان‌شناسي شخصيت، تهران، دانشگاه تربيت معلم.
    • کافي، موسي و همكاران، 1392، «پيش‌بيني سبک زندگي و پنج رگه اصلي شخصيتي بر اساس ترتيب تولد و حجم خانواده در دانشجويان»، مشاوره و روان‌درماني خانواده، ش 8، ص 1-21.
    • کاوياني، محمد، 1391، سبک زندگي اسلامي و ابزار سنجش آن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • گنجي، مهدي، 1392، روان‌شناسي کودکان استثنايي بر اساس DSM5، تهران، ساوالان.
    • ميرزايي، غلامرضا و همكاران، 1393، «پيش‌بيني سبک زندگي بر اساس ويژگي‌هاي شخصيتي»، علوم رفتاري، ش 2، ص 177-184.
    • مهري، يدالله و همكاران، 1391، «رابطه بين ارضاي نيازهاي بنيادين روان‌شناختي، خودشناسي انسجامي، بهوشياري، شفقت خود، خودمهارگري و شاخص‌هاي سلامت روان با عملكرد شغلي معلمان»، تازه‌هاي روان‌شناسي صنعتي ـ سازماني، ش 11، ص 9-20.
    • محمدي مصيري، فرهاد و همكاران، 1391، «نقش خودمهارگري، کيفيت رابطه با والدين و محيط مدرسه در سلامت رواني و رفتارهاي ضداجتماعي نوجوانان»، روان‌شناسي تحولي، ش 32، ص 397-404.
    • Aghababaei, N, 2012, Religious, honest and humble: Looking for the religious person within the HEXACO model of personality structure, Personality and Individual Differences, n. 53, p. 880-883.
    • Baumeister, R. F, et al, 2007, Self-Regulation and the Executive Function: The Self as Controlling Agent, In A. W. Kruglanski & E.T. Higgins (Eds), Social psychology: Handbook of basic principles, New York: Guilford press, 516-539.
    • Dinovi, C, 2013, The indirect effect of fine particulate matter on health through individuals’ life-style, The Journal of Socio-Economics, n. 44, P. 27-36.
    • Dunnellon, M. B, et al, 2006, The Mini-IPIP scales: Tiny-yet-effective measures of the Big Five factors of personality, Psychological Assessment, n. 18, p. 192-203.
    • Evans, D, & Jackson T, 2007, Towards a Sociology of Sustainable Lifestyles; University of Surrey.
    • Goldberg, L. R, 1999, A broad-bandwidth, public domain, personality inventory measuring the lower-level facets of several Five-Factor models, Personality psychology in Europe, n. 7, p. 7-28. The Netherlands: Tilburg University Press.
    • McCullough M. E, & Brian L. B, 2009, Religion, Self-Regulation, and Self- Control: Associations, Explanations, and Implications, Psychological Bulletin, n. 135, p. 69–93.
    • Ozer DJ, & Benet-Martinez, V, 2006, Personality and the prediction of consequential outcomes, Annual Rev Psychol, n. 57, p. 401-421.
    • Roberts B. W, et al, 2007, The power of personality: The comparative validity of personality traits, socioeconomic status, and cognitive ability for predicting important life outcomes, Perspect Psychol Sci, n. 2,p. 313-345.
    • Tangney, J. P, et al, 2004, High self-control predicts good adjustment, less pathology, better grades and interpersonal success, Journal of Personality, n. 72, p. 105-137.
    • Warren, R, & Malachy, B, 2006, Adlerian Lifestyle Counseling, New York, Rutledge.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نصر اصفهانی، محمدسعید، یوسفی، محمدمهدی، صالحی، مبین، رحمتی، امین.(1396) رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی با خود مهارگری و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان و طلاب. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10(3)، 113-120

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدسعید نصر اصفهانی؛ محمدمهدی یوسفی؛ مبین صالحی؛ امین رحمتی."رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی با خود مهارگری و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان و طلاب". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10، 3، 1396، 113-120

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نصر اصفهانی، محمدسعید، یوسفی، محمدمهدی، صالحی، مبین، رحمتی، امین.(1396) 'رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی با خود مهارگری و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان و طلاب'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10(3), pp. 113-120

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نصر اصفهانی، محمدسعید، یوسفی، محمدمهدی، صالحی، مبین، رحمتی، امین. رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی با خود مهارگری و ویژگی های شخصیتی در بین دانشجویان و طلاب. روان‌شناسی و دین، 10, 1396؛ 10(3): 113-120