تأثیر آموزش باورهای دینی و معنوی بر رشد اجتماعی نوجوانان پرورشگاهی
Article data in English (انگلیسی)
- Bloom, P. (2012). Religion, Morality and Evolution. Annul: Rev. Psychol.
- Cohen, A. B. & Hall, D. E. (2009). Existential beliefs, Social satisfaction and Well - being among catholic, Jewish and protestant older a dusts. International journal for psychology of religion, 19(1): 39-54.
- E Eagle, David; Kinghorn, Warren & Parnell, Heather (2020). Religion and Caregiving for Orphans and Vulnerable Children: A Qualitative Study of Caregivers across Four Religious Traditions and Five Global Contexts. Journal of Religion and Health, 59(4), 1666-1669.
- Gates, A. L. (1970). Educational psychology.3th. New York.
- Hinman, L. (2012). A pluralistic Approach to Moral Theory. Cengage Learning.
- Lynn Rew. R.N. & Joe Worng, L. I. B. (2006). A systematic review of associations among religiosity/ spirituality and adoleseent health and begaviors. Society for Adolesent Medicien, 38(4), 43-442.
- Oinam, Subhaarati (2019). Importance of adolescence period. International Journal of Research in Social Sciences, 9(9), 116-121.
- Revell, L. (2008). Spiritual development in public and religious schools: A case study. Religious Education, 103(3), 102-118.
- Rippentrop, A.E. (2005). A review of the rote and religion and spirituality in chronic pain populations. Rehabilitation Psychology, 50, 278-284.
- Rohmatin, Syifa (2020). Origin Pattern Care of Orphanage in Developing Children`s Social Skills. International Journal Pedagogy of Social Studies, 5(1), 17-24.
- Yang, K. P., & Mao, X. Y. (2007). A study of nurses’ spiritual intelligence: A cross-sectional questionnaire survey. International Journal of Nursing Studies, 44(2), 999-1010.
مقدمه
هيچ جامعهاي نميتواند ادعاي سلامت کند، مگر از خانوادهاي سالم برخوردار باشد؛ چراکه اساس سعادت بشري زندگي خانوادگي است (نورعلني، 1401، ص137). خانواده واحد بنيادين جامعه و کانون اصلي رشد و تعالي انسان است. تجربه ثابت کرده است که کودک در محيط خانوادۀ سالم بهتر رشد و تکامل مييابد (اکبري زيدي، 1400، ص191).
در واقعيت همۀ کودکان در زندگي خود خوششانس نيستند. برخي از کودکان با اين انتخاب مواجه ميشوند که به دلايلي بايد از خانوادة خود جدا شوند و خويشاونداني که مايل يا قادر به مراقبت باشند، ندارند. اين باعث ميشود نيازهاي رواني کودکان کمتر برآورده شود. پرورش کودکان رهاشده براي شکلگيري شخصيتهاي دستنخورده براي ايجاد نيروي انساني کامل و با کيفيت ضروري است. تلاش و دغدغۀ دولت براي غلبه بر اين مشکل، ايجاد مؤسسۀ رفاه اجتماعي براي کودکان، يعني پرورشگاههاست (روحمتين، 2020).
کودکان طردشده در سراسر جهان، عموماً در پرورشگاه مراقبت ميشوند. مرگ والدين، مشکلات جسماني و رواني، طلاق والدين، مشکلات خانوادگي و مالي برخي از مهمترين دليل سپردن کودکان به پرورشگاه است. کودکاني که بخش اول زندگي خود را در پرورشگاهها يا خانوادههاي نامناسب ميگذرانند، عمدتاً از محيطهاي حمايتکننده محروم هستند و بيشتر در معرض خطر مشکلات رفتاري همچون بيشفعالي، پرخاشگري، رفتارهاي ضداجتماعي، مشکلات هيجاني مانند اضطراب، افسردگي و عدم تنظيم هيجان و مشکلات جسماني همچون کمخوني و مشکلات پوستي هستند (حسينعلي بيگي و اسمعيلي، 1399، ص66).
طبق آمار يونيســف (UNISEF) در ســال 2020 حداقــل 153 ميليون کودک بيسرپرست در جهان وجود دارد و اين تعداد در ايران به 10 هزار نفر ميرسد. هماکنون در شهر کرمان بالغ بر 200 نفر دورۀ نوجواني خود را در پرورشگاه ميگذرانند (اصليپور و ديگران، 1391).
تحقيقات کنوني در حوزۀ کودکان و نوجوانان پرورشگاهي نشان ميدهد که کيفيت مراقبت بين موقعيتهاي مراقبت مبتنيبر جامعه، خانۀ گروهي يا سازماني (پرورشگاه) تفاوت معناداري ندارد. با اين حال آنچه واضح است، اين است که کيفيت مراقبتي که نوجوانان پرورشگاهي دريافت ميکنند براي پيامدهاي مثبت بسيار مهم است و همچنين مراقبان نوجوانان پرورشگاهي در بسياري از کشورها با چالشهاي سلامت جسمي و رواني قابلتوجهي روبهرو هستند (اي ايگل و ديگران، 2020)، و در بسياري از موارد عدم حضور والدين و زندگي پرورشگاهي در زمان حساس شكلگيري شخصيت و رشد نوجوانان، منجر به تغيير سبک زندگي و کاهش روابط با ديگران و مانع رشد اجتماعي آنان شده است (اصليپور و ديگران، 1391، ص10).
از طرف ديگر از بين دورههاي مختلف زندگي انسان، نوجواني از مهمترين و باارزشترين دوران زندگي هر فرد محسوب ميشود. اين مرحلۀ بينابيني در گذر از کودکي به بزرگسالي، سرآغاز تحولات و دگرگونيهاي جسمي، رواني و اجتماعي است که بر عملکرد او در بزرگسالي تأثير گذاشته و منجر به ايجاد نيازهاي متفاوت مخصوص اين گروه سني خواهد شد (اونيم، 2019). عدم حضور و ارتباط با والدين، خواهر، برادر و ديگر اعضاي خانواده بهواسطۀ زندگي پرورشگاهي در اين دوره از زندگي، مانع پذيرش و درک نقشها و مسئوليتهاي متفاوت و طبيعي نوجوانان گرديده است. اين امر ميتواند ضمن فراهم آوردن آسيبهاي رواني جبرانناپذير براي نوجوانان در موفقيت آتي آنان در نقشهاي شغلي و خانوادگي و ارتباطات اجتماعي و بهطور کلي در رشد اجتماعي آنان در راستاي به وجود آمدن جامعهاي سالم و رو به رشد تأثير منفي بگذارد (صالحي و ديگران، 1399، ص78)؛ لذا ارائۀ راهکاري مناسب جهت رشد اجتماعي نوجوانان پرورشگاهي ضروري بهنظر ميرسد.
رشد اجتماعي به تأثير متقابل کودک با ديگران و پذيرفتن نقشهاي اجتماعي گفته ميشود و دربرگيرندۀ رشد نوعدوستي، درستکاري، دفاع از خود، ارتباط و تعلق، همکاري، خويشتنداري و انگيزۀ پيشرفت است و به ما نشان ميدهد که چگونه يک دانشآموز، خواهر، برادر، دوست، فرزند، پسر يا دختر باشيم (تياويکس و ديگران، 2005). رشد و تکامل اجتماعي يک عدۀ تغييراتي را در رفتار نوجوانان شامل ميشود: 1. او ياد ميگيرد در گروههايي که عمل و تأثير متقابل پيچيدهاي دارند شرکت کند؛ 2. تماسها و روابط اجتماعي خود را از مادر به ساير افراد خانواده و دوستان و گروهها توسعه ميدهد؛ 3. به محرکهاي اجتماعي بيشتر پاسخ نشان ميدهد؛ 4. شناخت و تشخيص گستردهاي دربارۀ نقش خود در روابط شخصي با خانواده و گروههاي بازي و کار و ساير گروهها بهدست ميآورد؛ 5. سرانجام ميتواند مسئوليتهاي زيادي به عهده بگيرد و ديگران را مراعات کند و دوستشان بدارد. البته ماهيت و حدود شرکت اجتماعي نوجوانان بيشتر تحت تأثير تجربۀ پيشين او با پاداشها و کيفرها در مقابل واکنشهاي اجتماعي قرار ميگيرد (گيتز، 1970).
طبق نظريۀ رشد اجتماعي اريکسون هر فرد بايد در هر مرحله از رشد، ويژگي مثبتي به شخصيت خود اضافه کند؛ ازجمله اين ويژگيها عبارتاند از: اعتماد در برابر بياعتمادي، خودمختاري در برابر شرم و شک، ابتکار در برابر احساس گناه، سختکوشي در برابر حقارت، هويت در برابر سردرگمي، مولد بودن در برابر بيحاصلي و يکپارچگي در برابر نااميدي. همچنين ويگوتسکي در نظريۀ رشد خود علاوه بر تأکيد بر زبان، بر مسائل فرهنگي و اجتماعي نيز تأکيد نموده است و بيان داشته است که لازم است مطالب درسي و آموزشي در يک بافت فرهنگي ـ اجتماعي آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصيلي مسائل فرهنگي، اجتماعي و معنوي از نظر دور نمانند (حسيني و ديگران، 1398، ص17).
از طرفي زماني که فرد در ارتباط با خدا، خداوند را بهعنوان يک دوست بسيار صميمي توصيف ميکند، اين اعتقاد در او شکل ميگيرد که از طريق اتکا و اتصال به او ميتواند اثر موقعيتهاي غيرقابلمهار را کنترل کند. درواقع دين در اينجا به شيوۀ فعالي در فرايندهاي مقابله مؤثر ميباشد (حسنپور و ديگران، 1391، ص5). همچنين اعتقادات ديني وجود ايمان به خدا و همچنين وجود يک قدرت لايزال و مطلق، قدرت تحمل ناکاميها را افزايش داده و از اين طريق موجب حفظ سلامت روانشناختي شده و از اختلالات رواني و بيماريهاي جسمي جلوگيري ميکند و درنتيجه سبب افزايش روابط اجتماعي و اميد به آينده بهويژه بين نوجوانان ميگردد (يانگ و مااو، 2007).
آموزش باورهاي معنوي که به عميقترين ارزشها و معاني اشاره دارد که افراد در جستوجوي آنها زندگي ميکنند و بهنوعي بينش از روح و روان انسان و آنچه به آن کمک خواهد کرد تا به پتانسيل کامل برسد اشاره ميکنند، ميتوانند همچون اکسيژني سطح کيفي زندگي و بهزيستي روانشناختي نوجوانان بهويژه نوجوانان پرورشگاهي را ارتقا دهد. اعمال، باورها و ارزشهاي معنوي بايد بهعنوان نقطۀ محوري براي غنيسازي هويت، پيوند و تعلق نوجوانان در راستاي رشد اجتماعي آنان در نظر گرفته شوند (اي ايگل و ديگران، 2020).
با توجه به مطالب ذکرشده و طبق نظريۀ رشد اجتماعي اريکسون که رشد اجتماعي يکي از ابعاد مهم رشد هر فرد محسوب ميگردد و جهت دستيابي به رشد اجتماعي عوامل مؤثر فراواني مورد شناسايي قرار گرفتهاند؛ ازجمله خانواده، معلمان و مديران مدارس که بهوسيلۀ آموزش باورهاي ديني و معنوي به افراد بهويژه در سنين نوجواني ميتوانند در راستاي رشد اجتماعي نوجوانان تأثير بسزايي داشته باشند؛ لذا با توجه به اهميت رشد اجتماعي نوجوانان بهويژه نوجواناني که از محيط واقعي خانواده به دور هستند و تأثير باورهاي معنوي و ديني بر آن، در اين پژوهش بر آن شدهايم تا به بررسي اين سؤال بپردازيم که آيا آموزش باورهاي ديني و معنوي بر رشد اجتماعي نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان تأثيرگذار هستند يا خير؟
رستمي مقدم و ديگران (1402) به بررسي اثربخشي تمرينات منتخب بر مهارتهاي بنيادي و رشد اجتماعي دانشآموزان دختر مقطع ابتدايي پرداختهاند و با بررسي و آزمايش 40 نفر از دانشآموزان دختر پايۀ سوم مقطع ابتدايي شهر مشهد و اجراي تحقيق به صورت آزمايشي (پيشآزمون پسآزمون با گروه کنترل) به اين نتيجه دست يافتهاند که تمرينات منتخب بر مهارتهاي بنيادي و رشد اجتماعي دانشآموزان دختر مقطع ابتدايي تأثيرگذار بوده است. همچنين اژدريفرد و ديگران (1389) به تأثير آموزش آموزههاي عرفاني و معنوي بر سلامت روان دانشآموزان پرداختهاند و نشان دادهاند که آموزش دين و معنويت ارتباط مستقيمي با افزايش سلامت روان در دانشآموزان دارد. قديمآبادي و ديگران (1402) نيز به پيشبيني رشد اجتماعي بر اساس رشد معنوي و عزت نفس در دانشآموزان پايۀ ششم ابتدايي شهرستان آزادشهر پرداختهاند و نشان دادهاند که رشد معنوي و عزت نفس، رشد اجتماعي دانشآموزان پايۀ ششم ابتدايي شهرستان آزادشهر را پيشبيني ميکند. همچنين غلامي و بشليده (1390) نيز اثربخشي معنويت درماني بر سلامت روان زنان مطلقه را مورد بررسي قرار دادهاند و نشان دادهاند که معنويت درماني يکي از راههاي اساسي و پراهميتي است که انسان ميتواند به کمک آن از ابتلا به بيماريهاي جسمي، رواني و اجتماعي پيشگيري کند و با کمک گرفتن از دين و نيايش با خداوند، به منبع لايزال و نامتناهي قدرت الهي وابسته شده و احساس اميد و آرامش داشته باشد؛ بنابراين معنويت درماني تأثير مثبتي بر سلامت عمومي افراد و بهخصوص زنان مطلقه داشته است.
بلوم (2012) در پژوهش خود نشان ميدهد که باورهاي ديني ميتوانند نقش انگيزشي داشته باشند و افراد ديندار را به انجام وظايف اخلاقي ملزم کنند. هينمن (2012) نيز در پژوهش خود نشان داده است که اعتقادات ديني و باورهاي مذهبي ميتواند زمينۀ رفتارهاي بالغانه در افراد باشد. کوهن و هال (2009) نيز با بررسي 1000 فرد سـالخورده دريافتنـد که ترس از خداوند و اضطراب مـرگ با يکديگر رابطـه دارند و اين رابطه در بين افراد با مذهب پروتستان نسبت به کاتوليکها و يهوديها بيشتر است.
رول (2008) نيز با بررسي رشد معنوي در مـدارس عمـومي و مـذهبي به ارتباط بين معنويت با عواملي مانند جامعـه، هويـت، رشد اجتماعي و شخـصيت دست يافت. او معتقد است دانشآموزان داراي ابعاد ديني و معنوي متفاوتي هستند که نيازمند رشد و پرورش اين ابعادند و اين وظيفـۀ معلمان اسـت کـه از طريـق روشهاي تـدريس خـود ايـن ابعـاد را پرورش داده و سازماندهي کنند. همچنين لين ريو و رانگ (2006) با بررسي سيستماتيک 43 پژوهش صورتگرفته درخصوص تأثير باورهاي ديني بر نگرش و رفتارهاي افراد دريافتهاند که در اکثر پژوهشهاي مورد مطالعه به مؤثر بودن باورهاي ديني بر نگرش و رفتارهاي افراد تأکيد نمودهاند.
بررسي پيشينه و مباني نظري پژوهش نشاندهندۀ آن بوده است که پژوهشگران داخلي و خارجي درخصوص آموزش باورهاي ديني و معنوي بررسيهاي متفاوتي انجام دادهاند که اين امر نشاندهندۀ اهميت موضوع مورد بررسي در اين پژوهش است. نکتۀ مورد اشاره در بررسي پيشينۀ پژوهش آن است که تاکنون تأثير آموزش باورهاي ديني و معنوي بر رشد اجتماعي بهويژه در دوران نوجواني آن هم نوجواناني که از محيط خانواده به دور هستند، مورد بررسي قرار نگرفته است؛ لذا پژوهشگران بر آن شدهاند که جهت حذف اين خلأ پژوهشي به بررسي تأثير آموزش باورهاي ديني و معنوي بر رشد اجتماعي نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان بپردازند.
روش پژوهش
هدف پژوهش حاضر بررسي تأثير آموزش باورهاي ديني و معنوي بر رشد اجتماعي نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان است. روش پژوهش حاضر از نوع آزمايشي (طرح پيشآزمون پسآزمون با گروه کنترل) ميباشد. جامعۀ آماري پژوهش حاضر را نوجوانان پسر ساکن در پرورشگاه صنعتي کرمان تشکيل ميدهند که تعداد آنان بالغ بر 200 نفر ميباشد. 30 نفر به صورت تصادفي بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند. 15 نفر از آنها بهطور تصادفي در گروه آزمايش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابتدا سطح رشد اجتماعي هر دو گروه آزمايش و کنترل با استفاده از پرسشنامۀ رشد اجتماعي وايزمن (1990) مورد بررسي قرار گرفته است.
پرسشنامۀ رشد اجتماعي وايزمن (1990) داراي 30 گويه و 6 مؤلفة (همکاري، خوشخلقي و سازگاري، احترام به ديگران، مسئوليتپذيري، اميدواري، خوشبيني و صبر و بردباري) است. روايي پرسشنامه با استفاده از روايي سازه و پايايي آن با استفاده از آلفاي کرونباخ مورد بررسي و تأييد قرار گرفته است. ضريب آلفاي کرونباخ براي مؤلفههاي پرسشنامۀ رشد اجتماعي وايزمن (1990) بين 71/0 و 83/0 محاسبه و مورد تأييد قرار گرفته است.
سپس گروه آزمايش تحت آموزش باورهاي ديني و معنوي توسط پژوهشگران طبق پروتکل آموزشي ذيل قرار گرفته است. پس از اتمام دورۀ آموزشي باورهاي ديني و معنوي مجدد رشد اجتماعي هر دو گروه کنترل و آزمايش مورد اندازهگيري قرار گرفته است و دادههاي گردآوريشده با استفاده از آزمون کوواريانس مورد تحليل قرار گرفتند.
پروتکل باورهاي ديني و معنوي
اين بستۀ آموزشي شامل ۱۰ جلسه (هر جلسه 90 دقيقه) ميباشد. جلسۀ ابتدايي صرف آشنايي اولية برقراري رابطه با آزمودنيها، آشنايي با کلاس و قوانين آن و گرفتن پيشآزمون شد. آموزش بستۀ آموزشي مؤلفههاي معنوي شامل ۵ مؤلفۀ معنوي تصور از خدا، باورهاي معنوي پيشنياز براي برقراري ارتباط با خداوند، برقراري ارتباط با خداوند از طريق دعا، برقراري ارتباط با خداوند از طريق نماز، صبر در سختيها و اميد داشتن به خداوند ميباشد. جلسۀ پاياني نيز به مرور و جمعبندي و گرفتن پسآزمون اختصاص داده شد. در ذيل به مرور عناوين کلي مطرحشده در ۱۰ جلسۀ آموزش پرداخته شده است:
جلسة اول
موضوع: تصور از خدا
1. تصور يک دوست آرماني و بيان ويژگيهاي او؛
2. تفکر و بحث در مورد ويژگيهاي خداوند؛
3. بيان آياتي از قرآن که نشاندهندة برخي از ويژگيهاي خداوند است؛
4. بحث در مورد اين موضوع که فکر ميکنيد خدا تا چه اندازه به شما نزديک است؛
5. ارائۀ اين تکليف که نمونههايي عيني از اتفاقاتي در زندگي روزمره که در آنها يکي از ويژگيهاي خدا را حس کردهاند را بنويسند؛
6. ارائۀ اين تکليف که در مورد ويژگيهاي خداوند بيشتر فکر کنند و آياتي از قرآن را در اين رابطه بنويسند.
جلسة دوم
موضوع: تصور از خدا
1. مرور تکاليف؛
2. بحث در مورد آيۀ ۱۴۱ سورۀ آلعمران (خدا) براي ما کافي است و او بهترين حامي است؛
3. مقايسۀ صفات دوست آرماني و خداوند؛
4. بحث در مورد اينکه چطور با وجود خداوند که از رگ گردن به ما نزديکتر است گاهي باز هم احساس تنهايي ميکنيم؛
5. دادن تکليف کشيدن يک نقاشي که يکي از ويژگيهاي خداوند را نشان دهد.
جلسة سوم
موضوع: باورهاي معنوي پيشنياز براي برقراري ارتباط با خداوند
1. خواندن داستان با اين پيام آموزشي که خدا را در همهجا و در وجود خودمان ميتوانيم پيدا کنيم؛
2. بحث در مورد آن قسمتهايي از زندگي که در آنها حضور خداوند را بيشتر از هميشه حس کردهايم؛
3. خواندن شعر در مورد ويژگيهاي خداوند و بحث در مورد آن و بيان احساسات نوجوانان در اين مورد؛
4. ارائۀ اين تکليف که در مورد پيامهايي که اين شعر براي ما داشت (بيشتر فکر کنند)؛
5. ارائۀ اين تکليف که چند مورد ديگر از اتفاقاتي در زندگيشان بنويسند که در آنها بيشتر توانستهاند به حضور خداوند پي ببرند.
جلسة چهارم
موضوع: برقراري ارتباط با خداوند از طريق دعا
1. صحبت کردن در مورد آرزوهاي گذشته و حال؛
2. صحبت کردن در مورد آرزوهايي که در گذشته داشتهايم و امروز به آنها رسيدهايم؛
3. بحث در مورد اينکه آيا ميتوانيم با خدا صحبت کنيم و آيا خدا جواب ما را ميدهد؛
4. بحث در مورد دعا کردن و مفهوم آن و بيان آرزوهايمان به صورت دعا به خداوند؛
5. خواندن شعري در مورد دعا؛
6. ارائۀ اين تکليف که در مورد شعري که خوانده شد بيشتر فکر کنند و پيام اصلي آن را بنويسند؛
7. ارائۀ اين تکليف که مهمترين مسئلهاي که در زندگي شما وجود دارد و هميشه در ذهنتان هست و دوست داريد در مورد آن با خدا صحبت کنيد را به صورت نامهاي با خدا در ميان بگذاريد.
جلسة پنجم
موضوع: برقراري ارتباط با خداوند از طريق نماز
1. مرور تكاليف؛
2. بحث در مورد احساسي که از نوشتن نامه به خداوند داشتهاند و اينکه آيا احساس ميکنند که خدا به حرفهايشان گوش داده يا خير؟؛
3. خواندن آياتي از قرآن با اين محتوا که خدا صداي انسان را ميشنود و به او پاسخ ميدهد؛
4. بحث در مورد آيههاي مذکور؛
5. ارائۀ تکليف نوشتن نامۀ ديگري به خدا با موضوع دلخواه به صورت يک درد دل.
جلسة ششم و هفتم
موضوع: صبر در سختيها و اميد داشتن به خداوند
1. مرور تكاليف؛
2. بحث در مورد اينکه آيا مسئلهاي در زندگيتان وجود دارد که به خاطر آن از دست خدا ناراحت و يا عصباني باشيد و ندانيد که چرا خدا اين کار را با شما کرده است (از آنان خواسته شد که خاطرههايشان و نمونههايي از زندگي خودشان را بيان کنند)؛
3. خواندن داستاني با اين پيام که گاهي ما حکمت اتفاقاتي که در زندگيمان ميافتند را نميدانيم و به همين دليل به خدا شکايت ميکنيم و اينکه خداوند بهتر از هرکسي مصلحت ما را ميداند؛
4. خواندن آيۀ ۲۱۶ سورۀ بقره با همين مضمون و بحث در مورد آن؛
5. ارائۀ اين تکليف که نمونهاي را از زندگيتان بيان کنيد که در آن دليل اتفاقي که افتاده را نفهميده باشيد و بعداً متوجه آن شده باشيد؛
6. ارائۀ تکليف کامل کردن دو جملۀ ناتمام:
الف) اگر من به خدا تلفن ميزدم حتماً به او ميگفتم که...؛
ب) اگر من به اندازۀ خدا قدرتمند باشم حتماً... .
جلسة هشتم و نهم
موضوع: صبر در سختيها و اميد داشتن به خداوند
1. مرور تكاليف؛
2. خواندن داستاني در مورد توکل به خدا و بحث کردن در مورد پيام داستان و مفهوم توکل خواندن آيۀ ۱۶۰ سورۀ آلعمران با همين مضمون و بحث در مورد آن؛
3. بحث کردن در مورد اينکه زماني که فردي به خدا توکل ميکند خودش در قبال کارش چه وظيفهاي دارد؟ آيا بايد تلاشي هم داشته باشد؟؛
4. ارائۀ اين تکليف که در مورد تصميماتي که براي آيندة خود گرفتهايد با خدا صحبت کنيد و ترسهاي خود را در اين مورد با او در ميان بگذاريد (در چه مواردي بيشتر دوست داريد به خدا توکل کنيد)؛
5. ارائۀ اين تکليف که سه تا پنج مورد از موارد سختي که در زندگيتان به خدا توکل نمودهايد را بنويسيد.
جلسة دهم
موضوع: مرور و جمعبندي
1. مرور کلي مطالب جلسات؛
2. جمعبندي؛
3. اجراي پسآزمون.
يافتههاي پژوهش
بررسي فرضي اصلي پژوهش: آموزش باورهاي ديني و معنوي بر رشد اجتماعي در نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان اثرگذار است.
جدول 1: نتايج تحليل کوواريانس تکمتغيري براي مقايسۀ متغير رشد اجتماعي بين دو گروه
منبع تغييرات مجموع مجذورات درجۀ آزادي F سطح معنيداري اندازۀ اثر توان آزمون
پيشآزمون 96/873 1 45/299 001/0 92/0 00/1
گروه 30/201 1 97/68 001/0 72/0 00/1
خطا 88/75 26
کل 00/176071 30
با توجه به نتايج جدول (1) (01/0P< 97/68=F)، پس از تعديل نمرات پيشآزمون، تفاوت بين گروه آزمايش و کنترل در متغير ذهن آگاهي معنيدار است. ميانگين تعديلشدۀ اين متغير در گروه آزمايش 96/78 و در گروه کنترل 63/73 بود که ميانگين گروه آزمايش بيشتر از گروه کنترل بود. با در نظر گرفتن محدوديتهاي پژوهش ميتوان نتيجه گرفت آموزش باورهاي ديني و معنوي در افزايش رشد اجتماعي در نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان مؤثر بوده است. با توجه به اندازۀ اثر 92 درصد از تغييرات رشد اجتماعي ناشي از اثر آموزش باورهاي ديني و معنوي بوده است.
جهت بررسي فرضيۀ فرعي پژوهش ابتدا آزمون كولموگروف اسميرنوف براي بررسي مفروضۀ نرمال بودن مؤلفههاي رشد اجتماعي بهعنوان پيشنياز آزمونهاي پارامتريک در راستاي بررسي نرمال بودن پاسخ شرکتکنندگان به تمام پرسشهاي پژوهش اجرا و نتايج مربوط به شرح جدول ذيل ارائه گرديده است.
جدول 2: آزمون كولموگروف اسميرنوف براي بررسي مفروضۀ نرمال مؤلفههاي رشد اجتماعي
متغير گروهها آزمون آماره درجۀ آزادي سطح معنيداري
همکاري آزمايش پيشآزمون 18/0 15 17/0
پسآزمون 19/0 15 14/0
کنترل پيشآزمون 16/0 15 20/0
پسآزمون 22/0 15 050/0
خوشخلقي و سازگاري آزمايش پيشآزمون 13/0 15 20/0
پسآزمون 13/0 15 20/0
کنترل پيشآزمون 14/0 15 20/0
پسآزمون 17/0 15 20
احترام به ديگران آزمايش پيشآزمون 18/0 15 20/0
پسآزمون 15/0 15 20/0
کنترل پيشآزمون 19/0 15 11/0
پسآزمون 15/0 15 20/0
مسئوليتپذيري آزمايش پيشآزمون 15/0 15 20/0
پسآزمون 16/0 15 20/0
کنترل پيشآزمون 22/0 15 058/0
پسآزمون 22/0 15 054/0
اميدواري آزمايش پيشآزمون 19/0 15 15/0
پسآزمون 21/0 15 055/0
کنترل پيشآزمون 22/0 15 054/0
پسآزمون 21/0 15 060/0
خوشبيني و صبر آزمايش پيشآزمون 22/0 15 050/0
پسآزمون 21/0 15 058/0
کنترل پيشآزمون 14/0 15 20/0
پسآزمون 18/0 15 17/0
همانطور که جدول (2) نشان ميدهد مفروضۀ نرمال بودن در مؤلفههاي رشد اجتماعي در دو گروه با سطح معناداري بزرگتر از 05/0 (p>0.05) تأييد شد؛ در ادامه آزمون لوين جهت بررسي همگني واريانسها مورد اجرا قرار گرفت؛ سپس آزمون لوين براي بررسي مفروضۀ يکساني واريانسهاي خطا در دو گروه مورد مطالعه بهعنوان پيشنياز ديگر آزمون کوواريانس مورد بررسي قرار گرفت و نتايج به شرح جدول (3) ارائه گرديده است.
جدول 3: آزمون لوين براي بررسي مفروضۀ يکساني واريانسهاي خطا در دو گروه مورد مطالعه
متغيرها شاخصهاي آماري
درجۀ آزادي 1 درجۀ آزادي 2 F سطح معناداري
همکاري 1 28 85/3 056/0
خوشخلقي و سازگاري 1 28 74/2 10/0
احترام به ديگران 1 28 13/1 29/0
مسئوليتپذيري 1 28 52/2 12/0
اميدواري 1 28 29/0 59/0
خوشبيني و صبر 1 28 39/0 53/0
در جدول (3) نتيجۀ آزمون لوين جهت بررسي مفروضۀ همگني واريانسهاي خطا آورده شده است. بر اساس نتايج مندرج، مفروضۀ همگني واريانسها با سطح معنيداري بزرگتر از 05/0 براي مؤلفههاي رشد اجتماعي تأييد شد. در مرحلۀ بعد آزمون واريانس براي بررسي شيب رگرسيون بهعنوان پيشنياز سوم آزمون کوواريانس در دو گروه اجرا و نتايج به شرح جدول (4) ارائه گرديد.
جدول 4: آزمون واريانس براي بررسي شيب رگرسيون در دو گروه
منبع تغييرات متغيرها مجموع مجذورات درجۀ آزادي F سطح معنيداري
پيشآزمون*گروه همکاري 31/0 2 35/0 70/0
خوشخلقي و سازگاري 07/1 2 51/1 24/0
احترام به ديگران 30/1 2 56/0 57/0
مسئوليتپذيري 25/0 2 23/0 79/0
اميدواري 81/0 2 18/1 32/0
خوشبيني و صبر 50/0 2 49/0 61/0
همانطور که در جدول (4) نشان داده شده است، آزمون واريانس براي بررسي شيب رگرسيون در هر شش مؤلفۀ رشد اجتماعي با سطح معنيداري بزرگتر از 05/0 تأييد شد (p>0.05)؛ در ادامه چهارمين پيشنياز آزمون کوواريانس يعني آزمون ام باکس براي بررسي مفروضة برابري ماتريسهاي واريانس کوواريانس اجرا و نتايج به شرح جدول (5) ارائه گرديده است.
جدول 5: آزمون ام باکس براي بررسي مفروضۀ برابري ماتريسهاي واريانس کوواريانس
شاخصهاي آماري
ام باکس درجۀ آزادي 1 درجۀ آزادي 2 F سطح معناداري
75/16 21 55/2883 60/0 91/0
در جدول (5) نتيجۀ آزمون ام باکس جهت بررسي مفروضۀ برابري ماتريس واريانس ـ کوواريانس آورده شده است. بر اساس نتايج مندرج، اين فرضيه با سطح معنيداري 91/0 تأييد ميشود (p>0.05). بعد از بررسي پيشنيازهاي مرتبط به آزمون کوواريانس، تحليل کوواريانس تکمتغيري براي مقايسۀ مؤلفههاي رشد اجتماعي بين دو گروه اجرا و به شرح جدول (6) ارائه گرديد.
جدول 6: نتايج تحليل کوواريانس تکمتغيري براي مقايسۀ مؤلفههاي رشد اجتماعي بين دو گروه
منبع تغييرات متغيرهاي وابسته مجموع مجذورات درجۀ آزادي F سطح معنيداري اندازۀ اثر توان آزمون
گروه
(آزمايش و کنترل) همکاري 18/5 1 50/12 002/0 36/0 92/0
خوشخلقي و سازگاري 64/10 1 65/28 001/0 56/0 99/0
احترام به ديگران 95/3 1 57/3 072/0 14/0 44/0
مسئوليتپذيري 19/2 1 38/4 048/0 16/0 51/0
اميدواري 64/1 1 65/4 042/0 17/0 54/0
خوشبيني و صبر 23/4 1 68/8 007/0 28/0 80/0
با توجه به نتايج (6) جدول فوق از بين شش مؤلفۀ رشد اجتماعي، اختلاف بين گروه آزمايش و کنترل در سه مؤلفۀ همکاري، خوشخلقي و سازگاري، خوشبيني و صبر معنيدار بوده است (P<0.01). در سه مؤلفۀ ديگر با سطح معنيداري بزرگتر از 008/0 (آلفاي تعديلشده) اختلاف بين دو گروه معنيدار نبوده است. ميانگين تعديلشدۀ گروه آزمايش در مؤلفۀ همکاري (13/14) و در سازگاري (78/17) و صبر و خوشبيني (28/15) و ميانگين تعديلشدۀ گروه کنترل در مؤلفۀ همکاري (13/13) و در مؤلفۀ سازگاري (34/11) و در مؤلفۀ صبر و خوشبيني (38/14) بود. در هر سه مؤلفه ميانگين گروه آزمايش بيشتر از گروه کنترل بود. با در نظر گرفتن محدوديتهاي پژوهش ميتوان نتيجه گرفت آموزش باورهاي ديني و معنوي در افزايش مهارت همکاري، خوشخلقي و سازگاري، احترام به ديگران، مسئوليتپذيري، اميدواري و خوشبيني و صبر در نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان مؤثر بوده است.
در نهايت آزمون کوواريانس تکمتغيري جهت مقايسۀ عامل رشد اجتماعي بهطور کلي بين دو گروه کنترل و آزمايش اجرا و نتايج مربوط به شرح جدول (7) ارائه گرديد.
جدول 7: نتايج تحليل کوواريانس تکمتغيري براي مقايسۀ متغير رشد اجتماعي بين دو گروه
منبع تغييرات مجموع مجذورات درجۀ آزادي F سطح معنيداري اندازۀ اثر توان آزمون
پيشآزمون 96/873 1 45/299 001/0 92/0 00/1
گروه 30/201 1 97/68 001/0 72/0 00/1
خطا 88/75 26
کل 00/176071 30
با توجه به نتايج جدول (7) (01/0P< 97/68=F)، پس از تعديل نمرات پيشآزمون، تفاوت بين گروه آزمايش و کنترل در متغير رشد اجتماعي معنيدار است. ميانگين تعديلشدۀ اين متغير در گروه آزمايش 96/78 و در گروه کنترل 63/73 بود، که ميانگين گروه آزمايش بيشتر از گروه کنترل بود. با در نظر گرفتن محدوديتهاي پژوهش ميتوان نتيجه گرفت آموزش باورهاي ديني و معنوي در افزايش رشد اجتماعي در نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان مؤثر بوده است. با توجه به اندازۀ اثر 92 درصد از تغييرات رشد اجتماعي ناشي از اثر آموزش باورهاي ديني و معنوي بوده است.
بحث و نتيجهگيري
در اين پژوهش به بررسي تأثير آموزش باورهاي ديني و معنوي بر رشد اجتماعي (مهارت همکاري، خوشخلقي و سازگاري، احترام به ديگران، مسئوليتپذيري، اميدواري و خوشبيني و صبر) در نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان پرداخته شد. نتايج بررسي فرضيۀ اصلي پژوهش مبنيبر اينکه آموزش باورهاي ديني و معنوي بر رشد اجتماعي (مهارت همکاري، خوشخلقي و سازگاري، احترام به ديگران، مسئوليتپذيري، اميدواري و خوشبيني و صبر) در نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان اثرگذار است، به لحاظ آماري مورد پذيرش قرار گرفت. نتايج تحليل کوواريانس براي حذف اثر پيشآزمون نشان داد که تفاوت معناداري ميان نمرات پسآزمون دو گروه آزمايش و کنترل وجود دارد و از سويي ديگر طبق نتايج بهدستآمده ميان نمرات پيشآزمون و پسآزمون گروه آزمايش تفاوت وجود دارد؛ بنابراين يافتهها حاکي از آن است که آموزش باورهاي ديني و معنوي بر رشد اجتماعي نوجوانان پرورشگاهي مؤثر بوده است.
بعد باورهاي ديني و معنوي بهعنوان يکي از ابعاد سلامت روان به توانايي دوست داشتن مربوط ميگردد. از ويژگيهاي افراد خودشکوفا، احساسات قوي همدلي و محبت به همۀ انسانها و ارتباط مؤثر با آنها ميباشد. اين افراد ميتوانند خود را راحتتر با محيط و افراد ديگر هماهنگ سازند و به ديگران عشق ورزيده و دوستيهاي عميقي برقرار کنند. اين مطلب بهخوبي قابل درک است که پرورش يک کودک در پرورشگاه به توانايي او براي محبت کردن به ديگران آسيب ميرساند؛ زيرا براي اين مهم وجود يک رابطۀ ايمن و کامل با مراقب در سالهاي آغازين حيات بسيار بااهميت است. کودکي که در زندگي خود احساس مورد محبت واقع شدن را نکرده است، مسلماً نميتواند به شکل قابلتوجهي به ديگران توجه کرده و با آنها همدردي کند. زماني که فرد از ديدگاه باورهاي ديني و معنوي به تجارب خود در زندگي مينگرد، توانايي دوست داشتن دنيا و انسانها در وي افزايش مييابد، که اين امر ميتواند منجر به ارتباط بهتر وي با اطرافيانش گردد. اين يافته با مطالعات اژدريفرد و ديگران (1389)، مداحي و ديگران (1390) و نيز مطالعات اي ايگل و ديگران (2020) و لين ريو رانگ (2006) همسو است.
از طرف ديگر در اين پژوهش نشان داده شد، آموزش باورهاي ديني و معنوي در افزايش مهارت همکاري در نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان مؤثر بوده است. در قرآن مجيد اهل ايمان و باور را اينگونه توصيف ميکند که آنها با هم دوست هستند و در راه احياي نيکي و دوري از بدي و زشتي همديگر را امر و نهي ميکنند. بهعبارتديگر، شايد بتوان اينگونه نتيجهگيري نمود که ويژگي ايمان بهگونهاي است که فرد را در مسير تعامل و ارتباط صحيح اجتماعي، همکاري، خوشخلقي و سازگاري و صبر و خوشبيني قرار ميدهد و درنتيجه مهارتهاي اجتماعي او افزايش مييابد. ويژگي ايمان در جهت تعامل و ارتباط فرد با ديگران در کلامي از پيامبر اکرم نيز بيان گرديده است. پيامبر اکرم در اين زمينه در وصف اهل ايمان ميفرمايد: «مَثَل افراد باايمان در دوستى و نيکى به يکديگر همچون اعضاى يک پيکر است که چون بعضى از آن رنجور شود و به درد آيد، اعضاى ديگر را قرار و آرامش نخواهد بود». آموزش باورهاي ديني و معنوي ميتوانند بهعنوان يک پلۀ مؤثر براي ارتقاي همبستگي و مهارت همکاري نوجوانان در محيطهاي آموزشي بهويژه پرورشگاهها مطرح و مورد استفاده قرار گيرند. بنابراين درک عميق از ارزشهاي ديني و معنوي و اعمال آنها در زندگي روزمره نوجوانان ميتواند به تقويت همبستگي و همکاري در جوامع آموزشي و اجتماعي کمک شاياني نمايد (حسنپور و ديگران، 1391، ص5).
همچنين در اين پژوهش نشان داده شد، آموزش باورهاي ديني و معنوي در افزايش خوشخلقي نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان مؤثر بوده است. به نظر ميرسد باورهاي ديني داراي اصولي است که اگر افراد آنها را در خود دارا باشند، اين اصول انسان را از بنبست ميرهاند و انسان را از دچار شدن به ناراحتيهاي رواني دور نگه ميدارد و زمينههاي لازم جهت شکوفايي استعدادهاي انساني فراهم گرديده و به ارتقاي سلامت رواني و درنتيجه سرزندگي و خوشخلقي در افراد ايجاد مينمايد (تاجالديني رابري و ديگران، 1394).
از نتايج ديگر اين پژوهش آن بوده است که آموزش باورهاي ديني و معنوي در افزايش سازگاري نوجوانان پرورشگاهي شهر کرمان مؤثر بوده است. سازگاري، توانايي آميزش، انطباق، مصالحه، همكاري و كنار آمدن با خود، محيط و ديگران تعريف شده است. بسياري از مردم به معنويت از طريق مذهب دست مييابند؛ بنابراين نيايش، خواندن كتابهاي وحي، يا حضور در مراسم مذهبي و ساير باورهاي ديني ازجمله منابعي هستند كه افراد بهويژه نوجوانان با سبک زندگي خاص در محيطهاي پرورشگاهي با برخورداري از آنها ميتوانند در مواجهه با حوادث تنشزاي زندگي آسيب كمتري متحمل شوند و سازگاري بيشتري را دارا باشند (جعفريمنش و ديگران، 1394، ص6).
مسئوليتپذيري و توجه به معنويات نيز از عناصر مهم در زندگي فردي و اجتماعي انسان بهشمار ميروند و يک ويژگي شخصيتي است که معمولاً به صورت نوعي نگرش در ساختار رواني و رفتاري فرد و در ارتباط با شرايط محيطي و اجتماعي شکل ميگيرد؛ لذا افراد مسئوليتپذير با پذيرش نتايج رفتار خود، آگاهانه به انتخاب و عمل دست ميزنند و با پذيرش و احترام به ديگران و احترام به ارزشهاي مطلوب جامعه، به نوعي به ارضاي نيازهاي فردي و اجتماعي خود دست مييابند و به خشنودي و آرامش ميرسند و اميدواري، خوشبيني و صبوري را نيز تجربه ميکنند (فاطمي عقدا، 1397، ص143). چنانچه نتايج اين پژوهش نيز نشان داده است، آموزش باورهاي ديني منجر به افزايش احترام به ديگران، مسئوليتپذيري، اميدواري و خوشبيني و صبر نوجوانان پرورشگاهي خواهد شد.
بر اساس نتايج حاصل از پژوهش حاضر و تأثير باورهاي ديني بر رشد اجتماعي نوجوانان پروشگاهي شهر کرمان، به مديران و دستاندرکاران پرورشگاههاي ايران پيشنهاد ميگردد درخصوص آموزش باورهاي ديني و معنوي به شيوههاي متعدد حضوري، آنلاين، مستقيم و غيرمستقيم در راستاي پرورش هرچه بيشتر باورهاي ديني و معنوي نوجوانان پرورشگاهي و دستيابي به رشد همهجانبه اجتماعي اهتمام ورزند.
در اين پژوهش با توجه به اينکه از پرسشنامه جهت گردآوري دادههاي مورد نظر استفاده شده است، احتمال محافظهکاري و خوشايندي اجتماعي در نوجوانان حين پاسخگويي به سؤالات به دليل دارا بودن بعد ارزشي و فرهنگي باورهاي ديني و معنوي و رشد اجتماعي وجود دارد؛ لذا ممکن است پاسخها با سوگيري همراه باشند. در اين خصوص پيشنهاد ميگردد جهت کاهش خطاي ذکرشده و ممانعت از خطاهاي احتمالي پژوهش حاضر با استفاده از ساير ابزارهاي گردآوري دادهها همچون مشاهده و مصاحبه نيز صورت پذيرد.
- اژدریفرد، پریسیما و دیگران (1389). بررسی تأثیر آموزش عرفان و معنویت بر سلامت روان دانشآموزان. اندیشههای تازه در علوم تربیتی، 5(2)، 106ـ127.
- اصلیپور، عادله و دیگران (1391). مقایسۀ ویژگیهای روانشناختی دانشآموزان پرورشگاهی و ساکن در خانواده بر اساس آزمون اندریافت کودکان. روانشناسی مدرسه، 2(1)، 6ـ22.
- اکبری زیدی، سمیه (1400). بررسی رابطۀ مهارتهای خودنظمدهی خشم، خستگی شناختی و ادراک خویشتن با راهبردهای خود نظارتی نوجوانان پرورشگاهی. پژوهشهای کاربردی در مدیریت و علوم انسانی، 2(2)، 86ـ96.
- تاجالدینی رابری، سعیده و دیگران (1394). نقش باورهای مذهبی در افزایش سرزندگی تحصیلی. اولین همایش ملی اسلام و سلامت روان. هرمزگان.
- تیاویکس، نلسون، ایزرائل، الن سی. (2005). اختلالات رفتاری کودکان. ترجمة محمدتقی منشی طوسی. مشهد: آستان قدس رضوی.
- جعفریمنش، هادی و دیگران (1394). ارتباط سلامت معنوی و جهتگیری مذهبی با سازگاری عاطفی نوجوانان. روان پرستاری، 3(1)، 1ـ11.
- حسنپور، امین و دیگران (1391). بررسی رابطۀ دلبستگی به خدا و سلامت روان در والدین کودکان استثنایی و عادی شهر همدان سال تحصیلی 1388ـ1387. افراد استثنایی، 2(6)، 1ـ20.
- حسینعلی بیگی، علی و اسمعیلی، معصومه (1399). تدوین برنامۀ آمادگی برای پذیرش فرزندخوانده: یک مطالعۀ کیفی. سبک زندگی اسلامی با محوریت سلامت، 3(2)، 62ـ71.
- حسینی، وجیهه و دیگران (1398). واکاوی انواع هویت در داستانهای نوجوانان بر اساس نظریۀ روانی ـ اجتماعی اریکسون. تحقیقات کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاهی (کتابداری)، 53(2)، 13ـ31.
- رستمی مقدم، خدیجه و دیگران (1402). اثربخشی تمرینات منتخب بر مهارتهای بنیادی و رشد اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی. تربیت بدنی و علوم ورزشی، 2(1)، 211ـ224.
- صالحی، حمیدرضا و دیگران (1399). نقش سازمان بهزیستی در فرایند سرپرستی از کودکان و نوجوانان بیسرپرست یا بدسرپرست. فقه و حقوق خانواده (ندای صادق)، 25(72)، 73ـ91.
- غلامی، علی و بشلیده، کیومرث (1390). اثربخشی معنویت درمانی بر سلامت روان زنان مطلقه. فصلنامۀ مشاوره و رواندرمانی خانواده، 1(3)، 331ـ348.
- فاطمی عقدا، مهناز (1397). بررسی رابطۀ هوش معنوی با مسئولیتپذیری و شادکامی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه. تعلیم و تربیت، 149، 129ـ141.
- قدیمآبادی، مرضیه و دیگران (1402). پیشبینی رشد اجتماعی بر اساس رشد معنوی و عزت نفس در دانشآموزان پایۀ ششم ابتدایی شهرستان آزادشهر. مهارتهای روانشناسی تربیتی، 14(1)، 47ـ54.
- مداحی، محمدابراهیم و دیگران (1390). بررسی ارتباط میان جهتگیری مذهبی و بهزیستی روانشناختی در دانشجویان. روانشناسی تربیتی، 1(2)، 53ـ68.
- نورعلنی، فهیمه (1401). تحلیل رفتارهای پرمخاطرۀ نوجوانان شهر تهران در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. رویکردی نو در علوم تربیتی، 4(3)، 134ـ139.