روان‌شناسی و دین، سال هجدهم، شماره اول، پیاپی 69، بهار 1404، صفحات 63-79

    تبیین الگوی برنامة روی‌آوری و بازداری (تشویق و تنبیه) بر اساس منابع اسلامی برای والدگری معنوی خداسو

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمد حسین حق شناس / دانشجوی دکتری روان‌شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / m.h.haghshenas2976@gmail.com
    مسعود جانبزرگی / استاد گروه روان‌شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / psychjan@gmail.com
    مصطفی عرب پور / دانشجوی دکتری روان‌شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / marabpour@rihu.ac.ir
    dor 20.1001.1.20081782.1404.18.1.4.9
    doi 10.22034/ravanshenasi.2025.5001259
    چکیده: 
    پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگوی برنامة روی‌آوری و بازداری (تشویق و تنبیه) بر اساس منابع اسلامی برای والدگری معنوی خداسو صورت گرفته است. این پژوهش از نوع کیفی و با روش تحلیل محتوا انجام شده است. برای رسیدن به این هدف حوزة معنایی والدگری بر اساس کتب لغت و متون دینی استخراج شد و علاوه بر آن از کتب حدیثی استفاده شد. با استفاده از واژگان و منابع حدیثی این حوزه واحدهای تحلیل مرتبط با موضوع مشخص شد. به‌منظور بررسی روایی محتوایی مؤلفه‌ها و مستندات مربوطه در اختیار 3 نفر از کارشناسان قرار گرفت و نظر کارشناسان نیز بررسی و یافته‌ها نسبت‌به میزان مطابقت با مستندات و همچنین نسبت‌به میزان ضروری بودن مقوله‌ها با 100% تأیید شد. طبق نتایج به‌دست‌آمده الگوی برنامة روی‌آوری و بازداری در چهار قسم تقسیم‌بندی شدند. برنامة روی‌آوری، دو قسم تقویت تصریحی و تقویت تلویحی و برنامة بازداری، دو قسم تأدیب تلویحی و تأدیب تصریحی را تشکیل می‌دهد. همچنین نتایج نشان داد که برنامة نهفته از روی‌آوری (ترغیب) جلب خشنودی خداوند و برنامة نهفته از بازداری (ترهیب) دفع غضب الهی است که می‌توان در تمام حوزه‌های ادراکی مبدأ، خود، هستی‌ عینی و غایت به‌کار برد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Explaining the Approach and Inhibition (Encouragement and Punishment) Program Model Based on Islamic Sources for God-Oriented Spiritual Parenting
    Abstract: 
    This qualitative content analysis study aimed to develop an approach and inhibition program (encouragement and punishment) model based on Islamic sources for God-oriented spiritual parenting. The semantic domain of parenting was extracted from lexicons and religious texts, supplemented with hadith sources. Using keywords and hadith resources, relevant analytical units were identified. For content validity, components and documentation were reviewed by three experts, confirming 100% alignment and necessity of categories. Results categorized the approach and inhibition model into four parts: the approach program comprises explicit and implicit reinforcement, while the inhibition program includes implicit and explicit discipline. Findings revealed the latent program of approach (encouragement) is to attract God’s pleasure, and the latent program of inhibition (deterrence) is to repel divine wrath, applicable across all perceptual domains of origin, self, objective existence, and purpose.
    References: 
    • Babbie, E. (2011). The Basic of Social Research. USA: Wadsworth, Cengage - Learning.
    • Drisko, J. W. & Maschi, T. (2016). Content analysis. Oxford university press.
    • Goldenberg, I., Goldenberg, H. & Erica Goldenberg Pelavin (2014). Family therapy. in Danny Wedding and Raymond J. Corsini. Current Psychotherapies. 10th Edition. Brooks/Cole, Cengage Learning.
    • Julie Ma, Yoonsun Han, Hae Rin Kang (2022). Physical punishment, physical abuse, and child behavior problems in South Korea. Child Abuse & Neglect the International journal. 123, 105385. 
    • Larzelere, R. E., Reitman, D., Ortiz, C., Cox, R. B. (2023). Parental Punishment: Don’t Throw Out the Baby with the Bathwater. In: Frisby, C. L., Redding, R. E., O'Donohue, W.T., Lilienfeld, S. O. (eds). Ideological and Political Bias in Psychology. Springer: Cham.
    • Polit D. F., Beck C. T. (2006). The Content Validity Index: Are You Sure You Know What’s Being Reported? Critique and Recommendations. Research in Nursing & Health, 29, 2489-497.
    • Saputri, A. I., Widyasari, C .(2021). Application of Reward and Punishment to Develop Disciplinary Behavior of Early Childhood. Early chilhood research journal,1, 1-31
    • Shultz, K. S. Whitney, D. J. & Zickar, M. J. (2014). Measurement Theory in Action, Case Studies and Exercises, New York, Routledge.
    • Saputri, A. I., & Widyasari, C. (2022). Application of reward and punishment to develop disciplinary behavior of early childhood. Early Childhood Research Journal (ECRJ), 4(1), 1-30.
    متن کامل مقاله: 

    تبيين الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري (تشويق و تنبيه)
    بر اساس منابع اسلامي براي والدگري معنوي خداسو
     محمدحسين حق‌شناس        / دانشجوي دکتري روان‌شناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه    m.h.haghshenas2976@gmail.com
    مسعود جان‌بزرگي/ استاد گروه روان‌شناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه    psychjan@gmail.com
    مصطفي عرب‌پور/ دانشجوي دکتري روان‌شناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
    دريافت: 28/08/1403 - پذيرش: 02/12/1403
    چکيده
    پژوهش حاضر با هدف دستيابي به الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري (تشويق و تنبيه) بر اساس منابع اسلامي براي والدگري معنوي خداسو صورت گرفته است. اين پژوهش از نوع کيفي و با روش تحليل محتوا انجام شده است. براي رسيدن به اين هدف حوزة معنايي والدگري بر اساس کتب لغت و متون ديني استخراج شد و علاوه بر آن از کتب حديثي استفاده شد. با استفاده از واژگان و منابع حديثي اين حوزه واحدهاي تحليل مرتبط با موضوع مشخص شد. به‌منظور بررسي روايي محتوايي مؤلفه‌ها و مستندات مربوطه در اختيار 3 نفر از کارشناسان قرار گرفت و نظر کارشناسان نيز بررسي و يافته‌ها نسبت‌به ميزان مطابقت با مستندات و همچنين نسبت‌به ميزان ضروري بودن مقوله‌ها با 100% تأييد شد. طبق نتايج به‌دست‌آمده الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري در چهار قسم تقسيم‌بندي شدند. برنامة روي‌آوري، دو قسم تقويت تصريحي و تقويت تلويحي و برنامة بازداري، دو قسم تأديب تلويحي و تأديب تصريحي را تشکيل مي‌دهد. همچنين نتايج نشان داد که برنامة نهفته از روي‌آوري (ترغيب) جلب خشنودي خداوند و برنامة نهفته از بازداري (ترهيب) دفع غضب الهي است که مي‌توان در تمام حوزه‌هاي ادراکي مبدأ، خود، هستي‌ عيني و غايت به‌کار برد.
    کليدواژه‌ها: روي‌آوري، تشويق، بازداري، تنبيه، والدگري معنوي خداسو.
     
    مقدمه
    خانواده‌ها به‌طور مداوم در حال تغيير و سازگاري با گذشت زمان هستند. مشاوران خانواده بر اين پويايي‌ها تمرکز مي‌کنند و به چگونگي رشد، سازگاري يا تغيير خانواده‌ها توجه دارند. مشاوران آگاه به مسائل فرهنگي به‌خوبي مي‌دانند که خانواده‌ها تحت تأثير ارزش‌ها، باورها و سنت‌هاي فرهنگي خود هستند (Goldenberg et al, 2014)، و از طرف ديگر، تحولات عصر حاضر، روابط بين والدين و فرزندان را تحت‌الشعاع قرار داده و اساس رويارويي با چالش‌ها، ضرورت تغيير، تحول و يادگيري در نظام تربيتي را موجب شده است.
    يادگيري، فرايندي پيچيده و چندوجهي است که اشکال گوناگوني دارد. يکي از تقسيم‌بندي‌هاي رايج در حوزة روان‌شناسي، دسته‌بندي انواع يادگيري بر اساس رفتار و پيامدهاي خوشايند يا ناخوشايند آن است. اين رويکرد، با تأکيد بر نقش انگيزه‌ها در شکل‌دهي رفتار، به تبيين چگونگي اکتساب و تکرار يا اجتناب از رفتارها مي‌پردازد. انسان، به‌عنوان موجودي نيازمند و در جست‌وجوي تعادل، همواره در تلاش براي رفع نيازهاي خود و دستيابي به کمال است. اين جست‌وجو، با احساس لذت در مواجهه با امور تعادل‌بخش و احساس رنج در مواجهه با امور برهم‌زننده تعادل، همراه است. بر اين اساس، هرگاه انسان رفتاري را انجام دهد يا در موقعيتي قرار گيرد که با پيامدهاي لذت‌بخش و تعادل‌آور همراه باشد، اين تجربه را به خاطر مي‌سپارد و در دفعات بعد نيز آن را تکرار مي‌کند. در مقابل، اگر رفتار يا موقعيتي منجر به پيامدهاي رنج‌آور و برهم‌زننده تعادل شود، اين تجربه نيز در حافظه ثبت شده و فرد در مراحل بعد از آن پرهيز مي‌کند. اين دو سازوکار، که همان انگيزه‌هاي مثبت و منفي هستند، نقش اساسي در يادگيري و شکل‌دهي رفتار انسان ايفا مي‌کنند. انگيزه‌هاي مثبت، فرد را به‌سوي رفتارهايي که منجر به پاداش و لذت مي‌شوند، سوق مي‌دهند و انگيزه‌هاي منفي، او را از رفتارهايي که منجر به درد و رنج مي‌شوند، بازمي‌دارند. به‌عبارت‌ديگر، يادگيري مبتني‌بر پاداش و تنبيه، نوعي شرطي‌سازي است که در آن، رفتار فرد با پيامدهاي آن مرتبط مي‌شود. اگر رفتار با پاداش همراه باشد، احتمال تکرار آن افزايش مي‌يابد و اگر با تنبيه همراه باشد، احتمال تکرار آن کاهش مي‌يابد.
    اين نوع يادگيري، در بسياري از جنبه‌هاي زندگي انسان، از يادگيري مهارت‌هاي حرکتي ساده تا يادگيري مفاهيم پيچيده، نقش دارد؛ براي مثال، فرزندي که براي انجام تکاليف خود تشويق مي‌شود، احتمالاً در آينده نيز به انجام تکاليف خود ترغيب خواهد شد. در مقابل، فرزندي که براي اشتباهات خود تنبيه مي‌شود، ممکن است از انجام تکاليف خود اجتناب کند. در‌نتيجه، يادگيري بر اساس رفتار و پيامدها، يکي از مهم‌ترين انواع يادگيري است که نقش اساسي در شکل‌دهي رفتار انسان ايفا مي‌کند. اين نوع يادگيري، با تأکيد بر نقش انگيزه‌هاي مثبت و منفي، به تبيين چگونگي اکتساب و تکرار يا اجتناب از رفتارها مي‌پردازد. در بحث يادگيرى، تنبيه‌ها به کاهش رفتار ناهنجار مي‌انجامد و تشويق‏ها، به‌صورت تقويت‌كننده عمل مى‏شود (اتکينسون و ديگران، 1367، ص398). البته تشويق و تنبيه در سبک والدگري معنوي خداسو، همانند روان‌شناسي رفتاري عمل نمي‌کند؛ چراکه آن تقويت و تنبيه در روان‌شناسي رفتاري به نوعي به شرطي شدن رفتار و اجبار ختم مي‌شود، بدون اينکه برنامه‌اي نظام‌مندي را دنبال نمايد.
    والدگري معنوي خداسو سبکي است بين طرفين؛ يعني والدين (پدر و مادر) و فرزند که متناسب با دوره‌هاي تحول فرزند، تعاملي عاقلانه و معنوي برقرار مي‌شود (کليني، 1407ق، ج1، ص12)، به‌طوري‌که با معنوي‌سازي تعامل، سطح تعالي در فرزند در هر دوره از تحول بالاتر مي‌رود. اين تعامل با هدف دستيابي مشترک (پدر و مادر) براي تربيت نسل توحيدي انجام مي‌گيرد (ابن‌شعبه حراني، 1404ق، ص322؛ مجلسي، 1403ق، ج78، ص236، ح67). مکانيزم رسيدن به اين هدف بر اساس تعاملات عقلاني ـ عاطفي و رفتاري خداسو؛ يعني در چارچوب ايماني راسخ به مبدأ و معاد، و ارتقاي شايستگي‌هاي والدين در راستاي والدگري، با عمل صالح فراهم مي‌شود که سبب نگهداري و حفظ تعادل از زمان تولد (انفطار: 7) يا زمينه‌ساز تعادل و تعالي فرزند(ان) است و حتي مي‌تواند بر نسل‌هاي پس از خود نيز اثرگذار باشد. اين تعاملات در صورتي مي‌توانند ويژگي تعادل‌جويي و تعالي‌خواهي فرزند(ان) را مهيا سازند که بر اصول خاصي استوار باشد و آن مبتني‌بر مسئوليت‌هاي الهي است (صدوق، 1413ق، ج2، ص622، ح3214؛ 1416ق، ص568، ح1) که بر عهده والدين مي‌باشد (نيشابوري، 1416ق، ج3، ص1459، ح20؛ سجستاني ازدي، بي‌تا، ج3، ص130، ح2928). درحقيقت والدگري معنوي خداسو، شيوه‌اي معنويت‌محور براي جلوگيري از ايجاد مشکلات روان‌شناختي در روابط و تعامل بين والدين و فرزند است (مجلسي، 1403ق، ج3، ص281؛ متقي هندي، 1419ق، ج1، ص261) که کنش هسته‌اي نظام روان‌شناختي والدگري، فعال‌سازي نظام تشخيص‌گر دروني (عقل طبيعي) و خودنظم‌جويي است (کليني، 1407ق، ج1، ص16، ح12؛ مجلسي، 1403ق، ج78، ص299، ح1) تا از اين مسير، نظام جامع ادراکي (حوزه‌هاي مبدأ، غايت و هستي عيني ادراک‌شده و حوزة ادراکي خودِ) فرزند(ان) به‌صورت پنداشت شکل بگيرد. اين پژوهش به دنبال اين است که با روش ترغيب (تشويق) و ترهيب (تنبيه) برنامة نهفته در روي‌آوري و بازداري در تمام حوزه‌هاي ادراکي را بررسي و نتايج آن را تبيين نمايد و لازم است در هر حوزة ادراکي ويژگي‌هاي مخصوص به آن و علت ويژگي‌ها را بيان نماييم تا به برنامة نهفته در ترغيب و ترهيب‌ نائل شد.
    رشد شناختي ـ عاطفي و سلامت رواني، به خانواده و محيط بستگي دارد؛ چراکه خانواده و سبک‌هاي تربيتي والدين، تعاملات بعدي آنها را تحت تأثير قرار مي‌دهد. به‌عنوان نمونه استفاده از تنبيه بدني به‌عنوان راهبردي براي تربيت کودکان، والدين را با نارضايتي مواجه کرده است (Larzelere, 2023) يا پاداش شامل فرايندي است که با دادن تقويت در قالب پاداش انجام مي‌شود، که طبيعتاً رفتار مثبتي بروز کند. به‌عبارتي با اهداي جوايز از کودکان انتظار مي‌رود که کيفيت دستاوردهاي خود را در آينده حفظ کرده و حتي بهبود بخشند (Saputri & Widyasari, 2022)، که اينها از قوانين سرچشمه گرفته است.
    بايدها و نبايدها و قوانين، پاره‏اى از نيازهاى ثانوى هستند (صديق اورعي، 1386، ص22). نيازمندى به قانون، از نيازمندى به زندگى اجتماعى و در عين حال هميشگى سرچشمه مى‏گيرد و بشر هيچ زمانى بى‏نياز از قانون نخواهد بود (مطهري، 1369، ص67)، و اجراي روش درست از تنبيه و تشويق باعث تغيير، اصلاح و رشد فرزند مي‌گردد (Julie, Ma, 2022). با تنبيه انتظار مي‌رود که کودک از اشتباهاتي که مرتکب شده است، آگاه شود تا کاري را که در آينده انجام مي‌دهد را در نظر بگيرد. تنبيه براي جلوگيري از شرايط ناخوشايند با اصلاح يا به حداقل رساندن رفتار نامطلوب انجام مي‌شود و اعطاي پاداش، به‌عنوان يک محرک مثبت، مي‌تواند نقش مهمي در شکل‌دهي رفتار و تقويت يادگيري فرزندان ايفا کند و براي تلاش آنها احساس ارزشمندي مي‌کنند که مي‌تواند جايگاه آنها را بالا ببرد (Saputri & Widyasari, 2022). مسئله‌اي که اينجا با آن مواجه هستيم، اين است که ديدگاه ادبيات دين از تنبيه و تشويق چگونه است؟ ادبيات دين چه نوع برنامه‌اي را براي روي‌آوري و بازداري در والدگري معنوي خداسو مطرح مي‌کند؟ چه نوع شناخت و درکي‌ از تنبيه و تشويق براي فرزند مورد توجه است که بايد از سوي والدين به آنها انتقال داده شود؟ پرسش از ماهيت برنامة تشويق و تنبيه و چگونگي برقراري نسبت معقول و معنادار ميان آن و عمل مثبت و منفي، در زمرة پرسش‌هاي کليدي و بنيادين است. ضرورت طرح اين پرسش‌ها به‌اندازه‌اي است که بدون پاسخ‌گويي صحيح به آن، امکان برقراري والدگري معنوي خداسو و ورود فرزند به عمل معنوي و پيشروي در آن وجود ندارد؛ چون فرزند تا برنامة نظام‌مند در پشت ترغيب‌ها و ترهيب‌ها را آگاهي پيدا نکند و تا وقتي درک صحيحي از آنها وجود نداشته باشد، عمل معنوي که از فرزند مورد انتظار است، نمي‌تواند به شکل کاملي رخ دهد. هر نيتي از سوي عامل به‌مثابة آيينه‌اي است که نوع جهت‌گيري انتخابي او در آن به‌خوبي منعکس است. بنابراين در احاديث پيشوايان دين، اين موضوع مورد بحث قرار گرفته و بدان پاسخ گفته شده است. در منابع اسلامي مي‌توان شناخت‌هايي از ترغيب و ترهيب را يافت که به‌صورت جداگانه بخشي از مفهوم تشويق و تنبيه را معرفي مي‌نمايد که ممکن است درک و بيان آن به‌صورت جزئي و مستقل مفيد نباشد. آنچه اينجا مهم است، اينکه با بررسي‌هايي که شد، برنامة نهفته از روي‌آوري (تشويق) و بازداري (تنبيه) که از لقمان به فرزندش بيان داشته است، در متن والدگري معنوي خداسو قرار مي‌گيرد و معرفي مي‌گردد و براي همان برنامه، الگوي روي‌آوري و بازداري تبيين مي‌شود. ازاين‌رو پژوهش حاضر به دنبال «تبيين الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري بر اساس منابع اسلامي براي والدگري معنوي خداسو» مي‌باشد.
    روش پژوهش
    پژوهش حاضر در دو مرحله انجام شده است: مرحلة اول، تدوين الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري (تشويق و تنبيه) بر اساس منابع اسلامي براي والدگري معنوي خداسو؛ مرحلة دوم، بررسي روايي محتواي الگو. در ادامه روش کار در هر مرحله توضيح داده شده است.
    مرحلة اول: تدوين الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري
    روش پژوهش حاضر به‌صورت کيفي و بر مبناي شيوة گردآوري اطلاعات بوده است و به‌منظور تحليل الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري (تشويق و تنبيه) بر اساس منابع اسلامي براي والدگري معنوي خداسو، از جملات توصيفي ـ تبييني موجود در متون اسلامي (قرآن و حديث) با روش تحليل محتوا استفاده گرديد (عباسي، 1397، ص126). در اين پژوهش، هر دو محتواي آشکار و پنهان متون مورد بررسي قرار گرفتند، و تحليل متون گزينش‌شده با رويکرد تحليل کيفي داده‌ها انجام شد (Drisko & Maschi, 2016, p6)؛ زيرا تحليل داده‌ها به شمارش واحدهاي تحليل و مقولات ختم نشد، بلکه به‌منظور استنباط برنامة روي‌آوري و بازداري، جملات بررسي و مقوله‌بندي شدند.
    جامعة اسناد و گزينش نمونه: جملات توصيفي و تبييني موجود در آيات قرآن کريم و روايات به‌عنوان واحدهاي تحليل مرتبط با موضوع، جامعة اسناد را در اين پژوهش تشکيل داده‌اند (بابي، 2011، ص358). جملات انتخاب‌شده در متون ديني در پژوهش حاضر، داراي ارتباط با موضوع بودند (سرمد، 1385، ص133). نحوة اين ارتباط استفاده از واژه‌هاي تبشير، ترغيب، اجر، وعده، تحريض و تحسين براي برنامة روي‌آوري و واژه‌هاي تعريض، عقاب، ترهيب، انذار، وعيد و تحذير براي برنامة بازداري بوده است که بررسي و استفاده شدند. اطلاعات و داده‌هاي اوليه از مطالعة دقيق منابع و متون روايي مرتبط با موضوع ازجمله نرم‌افزار جامع‌الاحاديث و جامع‌التفاسير جمع‌آوري و استخراج گرديد. در مرحلة اول مفهوم ترغيب (تشويق) و ترهيب (تنبيه) مورد مطالعه قرار گرفته است؛ در مرحلة دوم مفاهيم و واژگان مرتبط در متون ديني مورد بررسي و تبيين قرار گرفته و به منابع معتبر همچون تفسير الميزان، مجمع‌البيان و کتاب‌هاي درمان چند‌بعدي معنوي و شخصيت و مقالات مرتبط مراجعه شده است، و در پايان بر اساس مفهوم ترغيب و ترهيب و واژگان متناظر آنها، برنامة روي‌آوري و بازداري براي والدگري معنوي خداسو، بنابر متون ديني (قرآن و حديث) استخراج و استنباط شد.
    روش تجزيه و تحليل داده‌ها: در اين پژوهش، محتواي آشکار و پنهان متون اسلامي (قرآن و حديث) تجزيه و تحليل شدند. اين کار نَه با روش شمارش داده‌ها، بلکه با رويکرد تحليل کيفي داده‌ها صورت پذيرفت. براي تحليل کيفي داده‌ها از شيوة مقوله‌بندي (Babbie, 2011) استفاده شد. اين کار طبق نظر سرمد و ديگران (1380، ص207) به‌واسطة سه فعاليت انجام شد: 1. تشخيص داده‌ها؛ 2. عرضة داده‌ها؛ 3. نتيجه‌گيري.
    مرحلة دوم: بررسي روايي محتوايي الگو
    روايي محتوايي الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري (تشويق و تنبيه) بر اساس منابع اسلامي براي والدگري معنوي خداسو، به‌‌واسطة اظهارنظر کارشناسان مورد بررسي قرار گرفت. بدين‌ منظور، اجزا و ساختار الگو در يک فرم مشخصات به کارشناساني ارائه شد که در اين‌‌باره آگاهي لازم را داشتند. جامعة آماري اين بخش از پژوهش، کارشناساني بودند که در رشتة روان‌شناسي و مرتبط با آن تحصيل کرده بودند؛ به‌عنوان نمونة آماري، از اظهارنظر سه کارشناس استفاده شد که به‌طور غيرتصادفي انتخاب شدند. ويژگي‌هاي جمعيت‌شناختي گروه نمونه در اين گام، در جدول (1) نشان داده شده است.
    جدول1: ويژگي‌هاي جمعيت‌شناختي گروه نمونه در بررسي روايي محتواي الگو (3n=)
    ويژگي    n    %
    سطح تحصيلات حوزوي    خارج    3    100
    سطح تحصيلات دانشگاهي    دکتري    3    100
    مهارت‌هاي خاص    آشنايي با فهم روان‌شناختي متون ديني    3    100
    رشتة تحصيلي دانشگاهي    روان‌شناسي    3    100
    رشتة تحصيلي حوزوي    فقه و اصول    3    100
    چنان‌که در جدول (1) مشخص شده است، کارشناسان با فهم روان‌شناختي متون ديني (3n=) آشنا بودند. براي جمع‌آوري ديدگاه‌هاي کارشناسان، از فرم مشخصات استفاده شد که طبق نظر سيف (1390، ص171)، محتواي موضوع و ابعاد مختلف در آن به‌‌خوبي منعکس مي‌شود. در اين فرم، نظر کارشناسان دربارة ميزان ضرورت و مناسب بودن هر مؤلفه براي برنامة روي‌آوري و بازداري براي والدگري‌ معنوي ‌خداسو، ارائه ‌شده و ميزان قابليت اجراي هريک از آنها، سؤال شد. در نهايت، براي تجزيه و تحليل داده‌هاي مربوط با نظر کارشناسان، از دو ضريب «نسبت روايي محتوا» (CVR) (Shultz et al, 2014) و «شاخص روايي محتوا» (CVI) (Polit, 2006) استفاده شد.
    يافته‌هاي پژوهش
    مرحلة اول: الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري براي والدگري‌ معنوي‌ خداسو
    تشويق و تنبيه در لسان قرآن بيشتر با عنوان بشارت و انذار از آنها ياد شده، و دو اصل اساسي تربيت و از لايه‌هاي بنيادين آن مي‌باشد.
    تشويق از شوق است و شوق به‌معناي تعلق و وابستگي چيزي به چيز ديگر، يا ميل نفس به چيزي (ابن‌فارس، 1404ق) و يا برانگيختن و تحريک ميل است (فراهيدي، 1414ق)، و در اصطلاح تعليم و تربيت تشويق به پس از عمل تعلق مي‌گيرد (باقري، 1385، ص170) و روان‌شناسان تربيتي بيشتر از آن به‌عنوان تقويت و پاداش سخن مي‌گويند (سيف، 1368؛ شعاري‌نژاد، 1387؛ سانتراک، 1385). اما مسئله اين است که در قرآن از واژة تشويق و ريشه آن استفاده نشده، ولي از تبشير و ترغيب و ريشه آنها به‌کار رفته است و لازم به ذکر است که در والدگري معنوي خداسو به اين دليل که تشويق از کاربردهاي روان‌شناسي رفتاري است و به نوعي اجبار و به شرطي شدن رفتار ختم مي‌شود، از ترغيب به‌جاي تشويق به‌کارگيري خواهد شد. ترغيب از رَغبه مشتق شده و به‌معناي ميل و اشتياق است؛ ازاين‌رو ترغيب عبارت از ايجاد ميل و رغبت نسبت‌به چيزي در يک يا چند فرد است (انيس و ديگران، 1408ق). رغب داراي دو اصل طلب چيزي و وسعت در شيء است (ابن‌فارس، 1404ق). رغب به‌معناي حرص، طمع، درخواست و طلب است (طريحي، 1367)؛ درحالي‌که در شوق تنها برانگيختن و تحريک ميل است و در آن طرحي براي وسعت رفتار ديده نشده است. رغبت به‌معناي توسعه در چيزي و به‌معناي اين است که اقتضاي علاقه‌مندي شديد در آن وجود دارد (راغب اصفهاني، 1385؛ قلم: 32). ترغيب در متون ديني عبارت از ايجاد ميل و رغبت در فرد، براي انجام اوامر و دستورهاي خداوند بزرگ است (حسيني‌زاده، 1397، ص132) و ترغيب بيشتر در اثر دخالت عامل دروني و تشويق بيشتر در اثر عامل بيروني ايجاد مي‌شود (حسن‌زاده و مهدي‌نژاد گرجي، 1391، ص21).
    تنبيه از ريشة نبه و داراي دو معناي متضاد است. به هر چيز موجود و يا گمشده هر دو نبه مي‌گويند و تنبيه به‌معناي بيداري از خواب و غفلت است (ابن‌فارس، 1387؛ ابن‌منظور، 1414ق). واژة تنبيه و حتي از ريشة آن در قرآن به‌کار نرفته است؛ گرچه از واژة هجر و ضرب براي تنبيه به‌کار رفته است (نساء: 34). تنبيه در اصطلاح روان‌شناسي به سه معنا به‌کار رفته است: الف) به‌معناي عام حذف پاسخ مثبت از ارگانيسم؛ ب) ارائة پاسخ منفي به ارگانيسم (سيف، 1368، ص246ـ247)؛ ج) به معناي اخص تنبيه بدني (حسيني‌زاده، 1377). مراد از تنبيه در اين پژوهش معناي عام تنبيه است که شيوه‌هاي تنبيهي را مانند تغافل، تهديد، اخراج، جريمه و... را دربر مي‌گيرد. ترهيب از رَهبه مشتق شده است. رهبه به‌معناي خوف و ترس (ابن‌فارس، 1387) و يا ترسي است که همراه با اضطراب و احتياط باشد (راغب اصفهاني، 1385). ترهيب عبارت از ايجاد خوف و ترس در فرد نسبت‌به ارتکاب اعمال ناشايست است، اعم از حرام و مکروه (داودي، 1383، ص163ـ164) نسبت‌به چيزي در يک يا چند فرد (انيس و ديگران، 1408ق).
    برنامة روي‌آوري و بازداري
    برنامة روي‌آوري از ترغيب و برنامة بازداري از ترهيب به‌دست مي‌آيد. بر اساس ادبيات دين، برنامة نهفته در روي‌آوري، جلب خشنودي خداوند و برنامة نهفته در بازداري، دفع غضب الهي است. چنانچه در روايتي حضرت لقمان به فرزندش اين برنامه را سفارش مي‌کند و مي‌فرمايد: «پسرم! تو را به شش ويژگى تشويق مى‏كنم كه هريك از آنها به‌تنهايى تو را به رضوان و خشنودي خداوند عز و جل نزديك، و از خشمش دور مى‏سازد» (کراجکي طرابلسي، 1410ق، ج2، ص164؛ ديلمي، 1408ق، ص154). بنابراين نتيجه گرفته مي‌شود که برنامة نهفته در ترغيب‌ها و ترهيب‌ها، جلب خشنودي پروردگار و دفع غضب الهي است. ازاين‌رو بر والدين لازم است طوري عمل نمايند که فرزندان چنين برنامه‌اي را در مسير زندگي رصد کنند. بر اساس دو روايت از حضرت لقمان به فرزندش، مي‌توان برنامة جلب خشنودي و دفع غضب الهي را در تمام حوزه‌هاي ادراکي دنبال و بر طبق آن عمل نمود، که لازم است در هر حوزة ادراکي ويژگي‌هاي مخصوص به آن و علت ويژگي‌ها را بيان نماييم تا به برنامة نهفته در ترغيب و ترهيب‌ که همان جلب خشودي خداوند و دفع غضب الهي است، نائل شد.
    در حوزة ادراکي مبدأ بايد دو ويژگي شريک قرار ندادن براي خداوند و تولي و تبري در راه خداوند را توجه نمود. با اين هدف که چون انسان چه در دنياي موقتي و چه در آخرت دائمي، نيازمند و فقير درگاه الهي است، عملش بايد براي اطاعت از خداوند متعال باشد.
    در حوزة ادراکي خود، بايد ويژگي کنترل هوا و هوس را در اعمالي که دارد، رعايت نمايد. اين‌گونه که عملش به دور از ارتکاب گناه باشد؛ چراکه انسان طاقت مقاومت در برابر آتش را ندارد، و با عملش نافرماني خداوند متعال را نمي‌کند؛ چراکه نمي‌تواند در مکاني عملي را مرتکب شود که خداوند نظاره‌گر نباشد.
    در حوزة ادراکي هستي‌ِ عيني به دليل مشغول نشدن دل به دنيا، بايد سه ويژگي خشنودي به قضاي الهي، پسنديدن و نپسنديدن براي مردم بر اساس ملاک پسنديدن و نپسنديدن خود و کنترل خشم و خوبي کردن در برابر بدي ديگران را رعايت نمايد.
    در حوزة ادراکي غايت، عمل فرد تلاش براي آخرت و رهايي از آتش باشد (مشکيني، 1406ق، ص302؛ کراجکي طرابلسي، 1410ق، ج2، ص164؛ ديلمي، 1408ق، ص154).
    جدول 2: رصد کردن جلب خشنودي خداوند و دفع غضب الهي در حوزه‌هاي ادراکي با برنامة روي‌آوري و بازداري
    حوزه‌هاي ادراکي    ويژگي‌ها    دليل
    حوزة ادراکي مبدأ    براي خداوند شريک قرار ندادن    اطاعت از خداوند متعال به خاطر فقر مطلق
        تولي و تبري در راه خداوند    
    حوزة ادراکي خود    کنترل هوا و هوس    ناظر بودن خداوند متعال بر اعمال
            عدم مقاومت در برابر آتش
    حوزة ادراکي هستي‌ِ عيني    دنيا    خشنودي به قضاي الهي    مشغول نشدن دل به دنيا
        ديگران    پسنديدن و نپسنديدن براي مردم بر اساس ملاک خود    
            کنترل خشم و خوبي کردن در برابر بدي ديگران    
    حوزة ادراکي غايت    تلاش براي آخرت و رهايي از آتش
    حال، با توجه به جدول (2)، راهکار عملياتي که دين براي دستيابي به برنامة روي‌آوري و بازداري در نظر گرفته است به شرح ذيل مي‌باشد.
    برنامة تربيتي روي‌آوري و بازداري بر اساس دو روايت به چهار قسم قابل تقسيم است. در يک روايت آمده است: «عُقوبَةُ العُقلاءِ التَّلويحُ، عُقوبَةُ الجُهَلاءِ التَّصريحُ» (تميمي آمدي، 1373، ح6328 و ح6329؛ ليثي واسطي، 1376، ص339، ح5776 و 5777)؛ مجازات عقلا (کسي که علم و آگاهي دارد)، با كنايه و اشاره و مجازات جهلا (کسي که علم و آگاهي ندارد)، با تصريح کردن و مبين نمودن است. به‌عبارت‌ديگر، فرزندان نسبت‌به رفتارها و اعمالي که انجام مي‌دهند، دو دسته هستند: يکي فرزندي که به کاري که انجام مي‌دهد، نسبت به خوب و بد بودن عمل، آگاهي دارد و ديگري فرزندي که به عملي که انجام مي‌دهد، نسبت‌به خوب و بد بودن عمل، ناآگاه است. اما واکنش والدين نسبت به اين دو حالت بايد متفاوت باشد. واکنش والدين نسبت‌به فرزندي که مي‌داند، بايد به‌صورت کنايه (بدون تنش و تخريب) و اشاره‌اي باشد و واکنش نسبت‌به فرزندي که نمي‌داند، بايد به‌صورت تصريحي و روشن‌کننده و بين باشد؛ چراکه كنايه زدن به فردي که مي‌داند و آگاهي دارد، سخت‏ترين سرزنش (تميمي آمدي، 1373، ح1161) و از دردناك‏ترين سرزنش‏ها براى اوست (تميمي آمدي، 1373؛ ليثي واسطي، 1376، ص201، ح4086). بنابراين از روايتي که تبيين شد، دو واکنش تصريح (براي فرزند که آگاهي ندارد) و تلويح (براي فرزندي که آگاهي دارد) به‌دست مي‌آيد.
    در روايت ديگر آمده است: «ازجُرِ المُسي‏ءَ بِثَوابِ المُحسنِ» (شريف رضي، 1391، حكمت 177؛ مجلسي، 1403ق، ج75، ص44، ح12)؛ بدْكار را با پاداش دادن به نيكوكار [از كار ناشايست‏] بازدار. اين روايت ناظر به اين مطلب است که براي فرزندي که عمل نيکي انجام داده است، پاداش و تقويتي در نظر گرفته شود و براي فرزندي که از او عمل ناشايست سر زده است، مجازات و تنبيهي براي او ديده شود. همين روايت به‌صورت ضمني نيز اشاره به نوعي تأديب تلويحي براي کسي که عمل ناشايست انجام داده است، بيان داشته است. اينکه تأديب فرزند خاطي با پاداش دادن به فرزندي که عمل نيکي انجام داده است، صورت مي‌گيرد، و پاداش دادن به فرزندي که عمل نيکي انجام داده است، اشاره به تقويت تصريحي دارد. بنابراين از روايت فوق دو نوع پاداش و تأديب به‌دست مي‌آيد.
    با توجه به اين دو روايت، راهکار برنامة روي‌آوري و بازداري بنا به موقعيت‌هاي شناختي که براي فرزند وجود دارد، داراي چهار قسم است که هريک را توضيح و براي همان قسم راهکارهايي عملياتي از زبان دين بيان خواهد شد.
    1. تقويت و پاداش تصريحي: واکنش والدين به‌صورت تقويت تصريحي به اين معناست، فرزندي که به نيک بودن فعلي که انجام داده است، آگاهي ندارد، و والدين براي ايجاد امري خوشايند يا از بين بردن امري ناخوشايند به‌صورت روشن‌کننده و بين تلاش مي‌کنند.
    راهکارهاي عملياتي اين نوع برنامه از روي‌آوري شامل موارد ذيل مي‌باشد.
    ـ وعدة پاداش (نور: 55).
    ـ وعده به افزايش پاداش (حديد: 11).
    ـ بشارت به پاداش (توبه: 20).
    ـ توجه کردن به عمل (نساء: 127).
    ـ اجابت درخواست فرزند (انبياء: 90).
    ـ ابراز محبت نسبت‌به فرزند (بقره: 222).
    ـ تعريف و تمجيد از فرزند (ص: 30).
    ـ سپاسگزاري از فرزند (بقره: 185).
    ـ ذکر و ياد کردن نيکي‌هاي آنها نزد ديگران (مريم: 41).
    ـ بخشش گناهان و کوتاهي‌هاي فرزند (بقره: 51 و 52؛ عنکبوت: 7) به‌صورت صريح و بين براي از بين بردن امري ناخوشايند.
    2. تقويت و پاداش تلويحي: واکنش والدين به‌صورت تقويت تلويحي به اين معناست، فرزندي که به نيک بودن فعلي که انجام داده است، آگاهي داشته، و والدين براي ايجاد امري خوشايند يا از بين بردن امري ناخوشايند به‌صورت کنايه (بدون تنش و تخريب) و اشاره‌اي تلاش مي‌کنند.
    راهکارهاي عملياتي اين نوع برنامه از روي‌آوري شامل موارد ذيل مي‌باشد:
    ـ نيکي کردن در برابر بدي (مجلسي، 1403ق، ج71، ص427، ح76).
    ـ ذکر و يادآوري پاداش ديگران (بقره: 62).
    ـ بيان نتايج و آثار دنيوي عمل (هود: 52).
    ـ ابراز رضايت از عمل ديگران (فتح: 18).
    ـ دعا و ثنا براي فرزند (رعد: 23 و 24).
    ـ برانگيختن فرزند (انفال: 65).
    ـ بيان نعمت‌هاي مادي و معنوي (فتح: 20؛ زخرف: 72 و 73).
    ـ هدايت و رشد بيشتر دادن فرزند (محمد: 17).
    ـ بخشش گناهان (مجلسي، 1403ق، ج71، ص427، ح76) و کوتاهي‌هاي فرزند (بقره: 51 و 52؛ عنکبوت: 7) به‌صورت اشاره‌ و کنايه براي از بين بردن امري ناخوشايند.
    3. تأديب تلويحي: واکنش والدين به‌صورت تأديب تلويحي به اين معناست، فرزندي که به ناپسند بودن فعلي که انجام داده است، آگاهي داشته، و والدين براي ايجاد امري ناخوشايند يا از بين بردن امري خوشايند به‌صورت کنايه (بدون تنش و تخريب) و اشاره‌اي تلاش مي‌کنند.
    راهکارهاي عملياتي اين نوع برنامه از بازداري شامل موارد ذيل مي‌باشد:
    ـ کمک نگرفتن از فرزند در انجام بعضي از فعاليت‌هايي که قبلاً کمک گرفته مي‌شد. 
    ـ تشويق نيکوکار در برابر متخلف (ازجُرِ المُسي‏ءَ بِثَوابِ المُحسنِ).
    ـ قهر و دوري گزيدن کوتاه (نساء: 34؛ مزمل: 10) (وَاهجُرهُ ولا تُطِل).
    ـ توبيخ کردن (عَاتِبُوا أَرِقَّاءَكُمْ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ؛ بردگان خود را به‌اندازة عقلشان توبيخ کنيد).
    ـ تهديد انتزاعي (بقره: 278ـ279).
    ـ تحريم و محروم‌سازي (نور: 3؛ واقعه: 65 و 69).
    4. تأديب تصريحي: واکنش والدين به‌صورت تأيب تصريحي به اين معناست، فرزندي که به ناپسند بودن فعلي که انجام داده است، آگاهي ندارد، و والدين براي ايجاد امري ناخوشايند يا از بين بردن امري خوشايند به‌صورت روشن‌کننده و بين تلاش مي‌کنند.
    راهکارهاي عملياتي اين نوع برنامه از بازداري شامل موارد ذيل مي‌باشد:
    ـ تذکر و آگاهي بخشي (اعلي: 9ـ11).
    ـ حذف کردن مسئوليتي که به فرزند واگذار شده است.
    ـ اعلام خطا (تميمي آمدي، 1373، ح5342؛ ليثي واسطي، 1376ق، ص267، ح4897).
    ـ حبس و در بند کردن (نساء: 15).
    ـ اخراج (بقره: 36).
    ـ تنبيه بدني (نساء: 34).
    با توجه به آنچه بيان شد، مي‌توان الگوي روي‌آوري و بازداري را در نمودار (1) مشاهده نمود.
    نمودار 1: برنامة روي‌آوري و بازداري
    مرحلة دوم: بررسي روايي محتواي الگو
    به‌منظور بررسي روايي الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري (تشويق و تنبيه) بر اساس منابع اسلامي براي والدگري معنوي خداسو، طي تهية فرمي از 3 کارشناس روان‌شناسي درخواست شد نظرات خود را دربارة 1. ميزان مطابقت هريک از مفاهيم با گزاره‌هاي ديني که شاخص روايي محتوا (CVI) و 2. ميزان ضرورت مؤلفه‌ها براي الگو که نسبت روايي محتوا (CVR) را نشان مي‌دهد، بيان کنند. نتايج حاصل از ميزان مطابقت مقوله با مستندات با شاخص روايي محتوا (CVI) و ميزان ضروري بودن مقوله با محاسبه و تحليل نسبت روايي محتواي (CVR) الگوي برنامة روي‌آوري و بازداري در والدگري ‌معنوي ‌خداسو بررسي شد، که اين نسبت براي تمام مؤلفه‌هاي الگو، بالاتر از حداقل ميزان لازم، يعني 99/0 است، که روايي مطابقت مقوله با مستندات و ميزان ضروري بودن مؤلفه‌ها برابر با 1 است؛ ازاين‌رو نشان مي‌دهد که مؤلفه‌ها بر اساس داوري کارشناسان مناسب‌اند و نشان از روايي لازم براي آن مفهوم را نيز دارد.
    نتيجه‌گيري
    مسئلة تشويق و تنبيه در والدگري معنوي خداسو به‌صورت برنامه‌اي نظام‌مند اجرا مي‌شود. به اين معنا که فرزند در روند تشويق و تنبيه بايد برنامه‌‌اي نظام‌مندي را که در متون ديني به آن پرداخته شده (جلب خشنودي پروردگار و دفع غضب الهي)، دريافت نمايند. همان‌طور که پيامبر اکرم در رسالت تربيتي خود با تبيين شناختي به‌سوي خداوند برمي‌انگيخت و با روش‌هايي ازجمله تشويق جذب مي‌نمود، و با هشيار ساختن و ادب نمودن، از هلاکت دور مي‌ساخت؛ چنان‌که اميرالمؤمنين فرمود: «خداوند محمد را نشانه‌اي ساخت براي قيامت و بشارت‌دهنده به بهشت و ترساننده از عقوبت» (شريف رضي، 1391، حكمت 368). بنابراين دانسته مي‌شود رويکرد تربيتي تشويق و تنبيه با برنامة روي‌آوري براي امر حق و بازداري از امور هلاکت‌بار است.
    نکتة حائز اهميت و سؤالي که لازم است مطرح شود، اين است که چرا در روايت براي کسي که نسبت‌به خوب و بد بودن عملش آگاهي دارد، بايد به‌صورت تلويحي و اشاره‌اي رفتار نمود؟ شايد بتوان پاسخ اين سؤال را به مسئلة ايجاد انگيزة دروني در فرزند مرتبط ساخت؛ به اين معنا که وقتي فرزندي آموزش و آگاهي پيدا کرده است که اين عمل پسنديده است و براي بار اول نسبت به انجام آن با واکنش تقويت تصريحي مواجه شده است، براي ايجاد انگيزة دروني و براي انجام همان عمل در دفعات بعدي، لازم است به‌صورت تقويت تلويحي (کنايه‌اي و اشاره‌اي) باشد تا فرزند آن عمل را رشد دهد و در ذهن فرزند به‌صورت شرطي شکل نگيرد، و براي رفتار ناپسندي که از سوي فرزند سر مي‌زند، وقتي نسبت‌به بد بودن آن عمل آگاهي داشته است، براي اينکه از هرگونه سرزنش ظاهري و تخريب شخصيتي در امان بماند، بهترين روش اين است که به‌صورت تلويحي و کنايه‌اي به او گوشزد شود، و اگر نسبت‌به بد بودن آن آگاهي و شناختي نداشته است، نسبت به موضوع‌هاي بي‌ارزش و بي‌اهميت و بنا به موقعيت‌ها تغافل نمود و نسبت‌به موضوعات ارزشي و الهي بايد به او متذکر شد و از تأديب تصريحي استفاده نمود.
    حال، در ترغيب و روي‌آوري نوعي وابستگي و تعلق و ميل نفس به چيزي و يا برانگيختن و تحريک ميل به اشتياق به اطاعت و در ترهيب نوعي خوف براي ترک و اجتناب از نواهي خداوند است که در اثر دخالت عاملي دروني در هر دو، به توسعه يافتن فضاي رواني ـ معنوي انسان منجر مي‌شود و مکانيزم اثرگذاري هر دو در حوزة قلب قرار داشته و با نيت سروکار و ارتباط دارد (ديلمي، 1408ق، ص72). بنابراين در ترغيب چه به عمل گراييده شود و چه عملي صورت نگيرد، و در ترهيب اگر اجتناب از عمل ناپسند با خودآگاهي صورت بگيرد؛ چون با نيت خداسو ارتباط دارد، براي او عمل مجزايي در نظر گرفته مي‌شود. بنابراين شيوه‌هاي ترغيب و ترهيب به‌گونه‌اي است که برنامة نهفته در روي‌آوري و بازداري به توسعه دادن عمل معنوي در وجود و روان انسان (صدوق، 1413ق، ج‏1، ص209) استعانت و ياري مي‌رساند. بنابراين در والدگري معنوي خداسو علاوه بر وجود عواملي همچون خداسو بودن والدين، شيوة تعامل به‌گونه‌اي است که اثر والدگري با دوام و اصيل خواهد بود. ثبات و پايدار بودن اثر والدگري با برنامة روي‌آوري و بازداري از اين باب است که ترهيب (بازداري) با خوف و ترغيب (روي‌آوري) با رجا و اميد که در درون قلب (عقل) هستند، ارتباط دارند. چنانچه حضرت لقمان به فرزندش چنين مي‌فرمايد: «اگر قلب مؤمن بيرون آورده و پاره شود، دو نور در آن دريافت مى‏گردد: نورى براى خوف و نورى براى رجا، كه اگر وزن شوند، هيچ‌يك ذره‏اى بر ديگرى ترجيح نخواهد داشت» (قمي، 1387ق، ج2، ص164؛ مجلسي، 1403ق، ج13، ص412، ح2). درحقيقت تعادل هيجاني ـ معنوي بر لبة دو تيغة خوف از عذاب الهي در صورت داشتن تمام خوبي‌ها و اميد به رحمت الهي در صورت داشتن تمام بدي‌ها قرار دارد.
    به اين معنا که تعادل هيجاني ـ معنوي (خوف و رجا) که از عقل منشأ مي‌شود، در ضمن عمل با برنامة روي‌آوري و بازداري در قلب ارتباط گرفته و براي آماده شدن براي تدارک به صدر منتقل و در نهايت به عمل معنوي منجر مي‌گردد. شکل (1) الگوي ارتباطي برنامة روي‌آوري و بازداري با ديگر نظام پردازشي را نشان مي‌دهد.
    شکل 1: ساختار تعاملي برنامة روي‌آوري و بازداري با نظام‌هاي پردازش
    علاوه بر انواع راهکارهاي عملياتي که بيان شد، لازم است اصولي از برنامة روي‌آوري مانند استفاده از هر دو (تقويت و تأديب) (بقره: 81 و 82)، تقدم تقويت بر تأديب (بقره: 119)، توصيف عيني پاداش (توبه: 72) يا ابهام در ميزان پاداش (يونس: 2)، تشويق‌کنندة عمل به‌جاي خود عمل (صف: 4)، پاداش کريمانه (قصص: 84)، فوريت (فتح: 10)، بيان دليل پاداش و تقويت (رعد: 22ـ24)، پرهيز از خلف وعده (روم: 6)، عدم افراط در تشويق (فرقان: 67)، عدم استفادة زياد از پاداش‌هاي مادي، تناسب داشتن مشوق با رفتار، بدون تأخير، تقويت رفتار پسنديده، بدون دليل پاداش ندادن را رعايت نمود.
    همچنين اصولي از برنامة بازداري مانند همراهي تأديب با تقويت (مائده: 19)، تقدم تقويت بر تأديب، تأديب به‌اندازة تخلف و يا کمتر از آن (انعام: 160)، عذرپذيري (توبه: 14ـ15)، عدالت در تأديب (نور: 2)، ملاطفت در تأديب (ص: 44)، تأديب در برابر معصيت الهي، عدم تأديب براي تشفي دل، اعتدال در تأديب، رعايت مراحل تأديب، نگهداشت حرمت و اقتدار تأديب‌کننده، ايجاد نکردن حقارت و کينه، عادت نکردن به تأديب، استفاده نکردن از افعال ناپسند مانند دروغگويي و ريا و...، لجباز نکردن فرزند با تأديب را رعايت نمود.
    نتيجه اينکه در والدگري معنوي خداسو، تشويق و تنبيه فرزندان بر اساس برنامه‌اي نظام‌مند (جلب خشنودي پروردگار و دفع غضب الهي) و با هدف روي‌آوري به حق و بازداري از امور هلاکت‌بار اجرا مي‌شود و با ايجاد انگيزة دروني و تعادل هيجاني ـ معنوي (خوف و رجا)، به توسعة عمل معنوي در روان انسان کمک مي‌کند. در پايان در پژوهش‌هاي آتي، پيشنهاد مي‌شود که محققان به بررسي تفاوت‌هاي احتمالي در نحوة اعمال سازوکارهاي روي‌آوري و بازداري و تأثير آن بر فرزندان دختر و پسر، و نيز تغييرات احتمالي اين سازوکارها را در مراحل مختلف رشد (کودکي، نوجواني و جواني) مورد مطالعه قرار دهند.

    References: 
    • قرآن کریم.
    • ابن‌شعبه حرانى، حسن بن على (1404ق). ‏تحف العقول‏. قم‏: جامعة مدرسین‏.
    • ابن‌فارس، احمد بن زکریا (1404ق). معجم مقاییس اللغة. قم‏: مکتب الاعلام الاسلامی‏.
    • ابن‌منظور، محمد بن مکرم (1414ق). لسان العرب. بیروت: دار الصادر.
    • اتکینسون، ریتا و دیگران (1367). زمینة روان‏شناسى. ترجمة محمدتقى براهنى و دیگران. تهران: رشد.
    • انیس، ابراهیم و دیگران (1408ق). معجم الوسیط تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
    • تمیمی آمدى، عبدالواحد بن محمد (1373). غررالحکم‏ و دررالکلم. ترجمه و شرح آقاجمال خوانسارى. تهران: دانشگاه تهران.
    • باقری، خسرو (1385). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی. تهران: مدرسه.
    • حسن‌زاده، رمضان و مهدی‌نژادگرجی، گلین (1391). نظریه‌های انگیزش در آموزش و پرورش (روان‌شناسی انگیزش و یادگیری). تهران: روان.
    • حسینی‌زاده، سیدعلی (1377). تنبیه از دیدگاه اسلامی. حوزه و دانشگاه، 14، 23 و 34.
    • حسینی‌زاده، سیدعلی (1397). روش‌های تربیتی در قرآن کریم، ارائة الگو، قصه‌گویی، تشویق و تنبیه. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • داوودی، محمد (1383). سیرة‏ تربیتی ‏پیامبر و اهل‏بیت. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • دیلمی، حسن بن محمد (1408ق). اعلام الدین فی صفات المؤمنین. قم: مؤسسة آل البیت.
    • راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1385). مفردات الفاظ قرآن. تهران: مرتضوی.
    • سانتراک، جان دبلیو (1385). روان‌شناسی تربیتی. ترجمة مرتضی امیدیان. یزد: دانشگاه یزد.
    • سجستانى ازدى، سلیمان بن اشعث (بی‌تا). سنن‏ أبى‏داوود. تحقیق محمد محیى‌الدین عبدالحمید. بیروت: دار احیاء السنة النبویة.
    • سرمد، زهره و دیگران (1385). روش تحقیق در علوم رفتاری. تهران: آگاه.
    • سیف، علی‌اکبر (1368). روان‌شناسی پرورشی (روان‌شناسی یادگیری و آموزش). تهران: آگاه.
    • سیف، علی‌اکبر (1390). ساختن ابزارهای اندازه‌گیری متغیرهای پژوهشی در روان‌شناسی و علوم تربیتی. تهران: دیدار.
    • شعاری‌نژاد، علی‌اکبر (1387). روان‌شناسی تربیتی و تدریس. تهران: اطلاعات.
    • صدوق، محمد بن على (1416ق). معانى‏ الأخبار. تصحیح على‏اکبر غفارى. قم: مؤسسة النشر الاسلامى.
    • صدوق، محمد بن علی (1413ق). ‏من لا یحضره الفقیه‏. قم: جامعة مدرسین.
    • صدیق اورعى، غلامرضا (1386). اندیشۀ اجتماعى در روایات امر به معروف و نهى از منکر. قم: دار الحدیث.
    • طریحی، فخرالدین (1367). مجمع البحرین. تصحیح عادل محمود. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
    • عباسی، مهدی (1397). تدوین مدل مفهومی لذت‌بری سعادت‌نگر بر اساس منابع اسلامی و ساخت و امکان‌سنجی طرح‌نمای درمانی آن در کاهش نشانگان افسردگی. رسالة دکتری. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • فراهیدی، خلیل بن احمد (1414ق). ترتیب کتاب العین. قم: اسوه.
    • قمى، على بن ابراهیم (1387ق). تفسیر القمى‏. تصحیح: سیدطیب موسوى جزائرى. نجف: مکتبة الهدى.
    • کراجکى طرابلسى، محمد بن على (1410ق). کنز الفوائد. تصحیح عبدالله نعمة، قم: دار الذخائر.
    • کلینى، محمد بن یعقوب (1407ق). الکافی. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
    • لیثى واسطى، على بن محمد (1376). عیون الحکم و المواعظ. قم‏: دار الحدیث.
    • متقی هندی، علی بن حسام‌الدین (1419ق). کنز العمال فی سنن الاقوال و الفعال. بیروت: دار الکتب العلمیه.
    • مجلسى، محمدباقر (1403ق‏). بحار الأنوار. بیروت‏: دار احیاء التراث العربی.
    • مشکینى، على (1406ق). مواعظ العددیه‏. تحقیق: على احمدى میانجى. قم: الهادى.
    • مطهرى، مرتضى (1369). ختم نبوت. تهران: صدرا.
    • نیشابورى، مسلم، (1416ق). صحیح‏ مسلم‏. بیروت: دار ابن حزم.
    • شریف‌ رضی، محمد بن‌ حسین (1391). ترجمۀ نهج البلاغه. ترجمۀ محمد دشتی. قم:  مؤسسۀ تحقیقاتی امیرالمؤمنین.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حق شناس، محمد حسین، جانبزرگی، مسعود، عرب پور، مصطفی.(1404) تبیین الگوی برنامة روی‌آوری و بازداری (تشویق و تنبیه) بر اساس منابع اسلامی برای والدگری معنوی خداسو. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 18(1)، 63-79 https://doi.org/10.22034/ravanshenasi.2025.5001259

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد حسین حق شناس؛ مسعود جانبزرگی؛ مصطفی عرب پور."تبیین الگوی برنامة روی‌آوری و بازداری (تشویق و تنبیه) بر اساس منابع اسلامی برای والدگری معنوی خداسو". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 18، 1، 1404، 63-79

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حق شناس، محمد حسین، جانبزرگی، مسعود، عرب پور، مصطفی.(1404) 'تبیین الگوی برنامة روی‌آوری و بازداری (تشویق و تنبیه) بر اساس منابع اسلامی برای والدگری معنوی خداسو'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 18(1), pp. 63-79

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حق شناس، محمد حسین، جانبزرگی، مسعود، عرب پور، مصطفی. تبیین الگوی برنامة روی‌آوری و بازداری (تشویق و تنبیه) بر اساس منابع اسلامی برای والدگری معنوی خداسو. روان‌شناسی و دین، 18, 1404؛ 18(1): 63-79