بررسی رابطهی ابعاد چهارگانهی هویت و جهتگیری مذهبی درونی و بیرونی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
تغييرات جسماني، روانشناختي و اجتماعياي كه نوجوانان تجربه ميكنند، چنان زياد است كه روانشناسان معمولاً نوجواني را دورهاي بحراني براي رشد خود و هويتيابي ميدانند(Erikson, 1968). اريكسون معتقد است كه نوجواني، دورة تعارض رواني ـ اجتماعي است و تكليف فرد در اين دوره، حل بحران «هويت در برابر سردرگمي نقش»است. اشتغال فكري فرد، با سؤال «من كيستم؟» در اين دوران پديد ميآيد در اين ديدگاه، رشد بهنجار نوجواني، از دستيابي به هويت منسجم و پاسخ به اين پرسش حاصل ميشود.
خودتوصيفيهاي سازمانيافتة نوجوانان و افزايش عزت نفس آنها، شالودة شناختي را براي پرورش هويت فراهم ميكند. پژوهشگران با استفاده از روش مصاحبة باليني، نوجوانان را به چهار طبقه تقسيم ميكنند كه پيشرفت آنها را در تشكيل هويت پخته نشان ميدهد(Marcia, 1980): 1. كسب هويت: اين افراد قبلاً گزينهها را بررسي كردهاند و به يك رشته ارزشها و اهدافي كه خودشان آنها را برگزيدهاند، پايبندند؛ 2. وقفه: اين افراد سرگرم فرايند كاوشاند و هنوز تعهدات قطعي براي خود ايجاد نكردهاند؛ 3. ضبط هويت: اين افراد بدون اينكه گزينههاي ديگر را بررسي كرده باشند، خود را به ارزشها و اهدافي متعهد ساختهاند؛ 4. پراكندگي هويت: اين افراد فاقد جهتاند و به ارزشها و اهداف خاصي پايبند نيستند. به اين صورت، هويت شكل ميگيرد(برك، 1386، ج 2، ص 65). افزون بر اين نظريه، نظرية ديگري به نام نظرية هويت اجتماعي(Turner, 1985, p. 77 121) مطرح شده است كه بر اساس آن، هويت داراي دو بعد فردي و اجتماعي است(بارون و همكاران، 1388، ص 252). تاجفل و ترنر(Tajfel, & Turner, 1986, p. 11) هويت فردي را نشاندهندة تفاوتهاي فردي، و هويت اجتماعي را نشاندهندة شباهتهاي فردي (شامل خودپنداره و عزت نفس) ميدانند. در اين ديدگاه، هويت اجتماعي شامل دانش افراد از تعلق به گروه اجتماعي خاص است. نمودهاي اين هويت را ميتوان در تعلقات قومي، مذهبي و نژادي مشاهده كرد. بر همين اساس، پيوستار هويت شخصي ـ اجتماعي مطرح ميگردد. يك شخص ميتواند از خود ادراك متفاوتي داشته باشد و اين پيوستار نشان ميدهد كه يك شخص در زمان معين در كجا قرار دارد. در انتهاي هويت شخصي، انديشيدن دربارة خود بهعنوان يك فرد وجود دارد؛ و در انتهاي ديگر در هويت اجتماعي، انديشيدن دربارة خود بهعنوان عضوي از يك گروه وجود دارد(بارون و همكاران، 1388، ص 252). (مراجعه به شكل 1).
شكل1: پيوستار هويت فردي ـ اجتماعي
چيك و ديگران،(Cheek, Et al, 1994) با اقتباس از نظريههاي موجود، مقياسي را براي ارزيابي ابعاد هويت فردي، اجتماعي و جمعي تهيه كردند. در اين مقياس، هويت فردي گوياي نقش هنجارها، ارزشها و باورهاي فردي در شكلگيري هويت وي است. هويت اجتماعي، معادل خود وابستهاي است كه ماركوس و كيتاياما(Markus & Kitayama,1991, p.224- 253.) عنوان كردهاند و ارتباطات فرد را در هويتيابي وي تبيين ميكند. هويت جمعي نيز معادل هويت اجتماعي تاجفل و ترنر است و تشابهات فردي با اعضاي گروه را ميرساند و فرد خود را بر مبناي تعلقات گروهي، از جمله وابستگيهاي نژادي، مذهبي و ملي توصيف ميكند. هويت جمعي، بخش شاخصي از هويت اجتماعي است كه از نظر چيك، به مذهب اختصاص دارد. هويت جمعي اشاره ميكند به اينكه آنها (اعضاي يك گروه) ـ آنجا كه ميگويند ما به هم وابستهايم ـ چه كسانياند؟ مردم هويت جمعيشان را با نمادهايي فرهنگي ابراز ميكنند. اين نمادها و نشانهها، نگرشها، اعتقادات، احساسات، رفتارها، زبان و يا گويشهاي اعضا را منعكس ميكنند. اين هويت، به نيروهاي شكلدهندة بيروني، از جمله تاريخچه و ساختار گروه، وابستهاند. در حقيقت، هويت جمعي و اجتماعي، در ابتدا بهعنوان هويت اجتماعي ناميده شد؛ اما تحليلهاي روانسنجي نشان دادند كه برخي از مقولهها در هويت اجتماعي، نشانگر مقولة سومي است كه نمايندة عضويت گروه خاص است. اين مقوله را هويت جمعي يا اشتراكي ناميدند(Cheek, et al, 1985). بنابراين ميتوان گفت: هويت جمعي، به احساس حاصل از تعلق گروهي اطلاق ميشود (مثلاً عضوي از يك فاميل بودن)؛ درحاليكه در هويت اجتماعي، گروه مطرح نيست، بلكه ديگران كه فرد در ارتباط با آنها قرار دارد، مبنايي براي تعريف خود هستند. بر همين اساس، در هويت جمعي، فرد خود را بر اساس وابستگيهاي گروهي معرفي ميكند و احساس تعلق گروهي بر هويت مؤثر است؛ درحاليكه در هويت اجتماعي، ارتباطات با ديگران، تعريف فرد از خود را ميآفريند(DeVos, 1995).
جهتگيري ارتباطي را كوشش كردن و ارزشگذاري براي پذيرا بودن و صداقت در ارتباطات نزديك دانستهاند(Reis & Patrick, 1996). اسلاس و آزفورث(Sluss & Ashforth, 2007, p. 31)، هويت ارتباطي را ماهيت ارتباط ـ نقش ميدانند (براي مثال، ارتباطات زيردست ـ سرپرست، و ارتباطات همكار ـ همكار). آنها معتقدند هويت ارتباطي نشان ميدهد كه يك نقش چگونه خود را در ارتباطات با افراد ديگر به نمايش ميگذارد. اين هويت، به حوزهاي كه يك فرد در ارتباط وابسته به نقش قرار ميگيرد، تعريف ميشود.
در گفتار امام خميني نيز ميتوان سطوح مختلفي از هويت را مشاهده كرد و صرفنظر از هويت فردي، اشاراتي به هويتهاي گروهي، قومي، ملي و فراملي در آثار ايشان ديده ميشود. در كلام ايشان، از واژة خود يا انسان استفاده شده است(امام خميني (ره)، 1379، ج 11، ص 291). اين واژه با توجه به تعريف هويت فردي(بارون و همكاران، 1388، ص 252)، ناظر به هويت فردي است. ايشان در بيانات خويش، صريحاً اقوام مختلف ايران، همچون كرد، لر، ترك و بلوچ را نام ميبرد(امام خميني، 1379، ص 290). بنابراين، هويت از جمله مباحث مهمي است كه در روانشناسي مطرح است؛ به ويژه اهميت آن در دوران نوجواني بسيار بيشتر است(برك، 1386، ص 61). از سويي، يكي از متغيرهاي مرتبط با هويت، جهتگيري مذهبي است(رضايي فرح آبادي و حقر، 1389). نگرشهاي مذهبي، بر جهتگيري مذهبي تأثيرگذار است. امروزه در پژوهشها به اهميت نگرشهاي مذهبي، بهويژه در حوزة سلامت روان، بسيار توجه شده است (براي مثال، آبورايا و آبورايا(Abu-Rayya, & HAbu-Rayya, 2009, 33, p. 325, 329)؛ بهراميمشعوف(1373)، بيرشك و همكاران(1380)، گلهدار و ساكي(1380)، تبرائي و همكاران(1387)؛ رضايي فرحآبادي و احقر(1389)) از جمله، لوريك و فلر به بيان اهميت جهتگيري مذهبي دروني پرداخته و نشان دادهاند كه جهتگيري مذهبي دروني و پاداشهاي مذهبي ادراكشده، به يك سازة يكبعدي گرايش دارند(Lavric & Flere, 2011, p. 217, 222). يكي از پادشهاي مذهبي ادراكشده در اين پژوهش، انتظار زندگي جاودانه در بهشت يا ادراك كمكهاي خدايي در زندگي روزمره بوده است. اين پژوهش با روش آماري نشان داده است كه بين جهتگيري مذهبي و پاداشهاي مذهبي ادراكشده، ارتباطي نزديك وجود دارد. بنابراين، به علت همپوشيهايي كه بين اين دو سازه وجود دارد، محققان در اين پژوهش، اين دو سازه را مستقل از هم ندانسته و پيشنهاد دادهاند كه سازهاي يكبعدي تلقي شود. يكي از موضوعات مذهبي كه بهعنوان شاخص تمايل به آموزههاي ديني در پيشينة پژوهشها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، شاخص جهتگيري مذهبي است. در حوزة روانشناسي، آلپورت در سال1950، نخستين بار جهتگيري مذهبي را به دو صورت دروني و بيروني مطرح كرد. جهتگيري مذهبي دروني در كساني ديده ميشود كه به امور مذهبي اساساً به دليل كسب لذت و رضايت دروني و بر مبناي ارتباطي كاملاً شناختي و خصوصي با خداوند گرايش دارند. همچنين، جهتگيري مذهبي بيروني، در افرادي ديده ميشود كه بيشتر به دستاوردهاي اجتماعي و شخصي گرايش دارند(Tiliopoulos et al, 1967, p. 1609).
از سوي ديگر، آلپورت، جهتگيري مذهبي دروني و بيروني را نظرية نيت دروني نيز ناميده است. در اين نظريه، جهتگيري دروني با نيت مذهبي رابطه دارد و به شكل انگيزة غالب و راهنمايي براي سبك زندگي فرد عمل ميكند. اما افراد داراي جهتگيري بيروني، مذهب را وسيلهاي براي اهداف شخصي خود ميدانند(Ting Toomey, et al, 2000,p. 47, 79). هويت مذهبي، جزئي از هويت اجتماعي است. بهعبارتديگر، هويت ديني پس از تحكيم ارتباط آدمي با خداوند متعال، در وجود انسان و جامعه پديد ميآيد. بنابراين، هويت ديني انسان از درون انسان و آفرينش او سرچشمه ميگيرد و چيزي بجز حس مذهبي يا حس خداجويي نيست. از اينرو، پس از تثبيت هويت ديني، رفتارهاي فردي و اجتماعي (هويت اجتماعي) بر اساس آرمانها و اهداف دين شكل ميگيرد(نگارش، 1380، ص 23).
پژوهشهاي انجامشده در زمينة هويت نشان دادهاند كه بهطور تجربي و نظري، عنصر تشكيلدهندة هويت اجتماعي، متمايز از هويت فردي است و يكي از عناصر مهم در هر دو، احترام به خود است. بر طبق نظر جامعهشناساني چون ترنر، هويت ديني، هويت اجتماعي را در سه حيطه تبيين ميكند: 1. مؤلفة معرفتي: شناخت خود؛ 2) مؤلفة ارزشي: ارزشي كه فرد براي عضويت گروهي قائل است؛ 3. مولفة عاطفي: ميزان احساسات فرد نسبت به گروهي كه عضو آن است و افراد ديگري كه با آن گروه در ارتباطاند(Turner, 1985, p. 77-121). بنابراين، از نظر جامعهشناسان، يك فرد بايد در مولفههاي معرفتي، ارزشي و عاطفي، ملاكهاي ديني را براي رسيدن به هويت اجتماعي لحاظ كند.
با توجه به شدت يافتن فرايندهاي توسعه و نوسازي در جوامع كنوني، مذهب همچنان در تمام ابعاد، به مثابة منبعي مهم براي هويت و معنابخشي در جهان متجدد و آشفتة كنوني به كار ميرود(اخترشهر، 1386). بنابراين، با توجه به اهميت جهتگيري مذهبي و هويت در پژوهشها، پژوهش حاضر بهمنظور بررسي رابطة بين ابعاد هويت و جهتگيري مذهبي انجام شده است و بر اساس آنچه گفته شد، الگوي زير ارائه ميشود:
شكل2: الگوي مفهومي پژوهش
بر اساس آنچه در الگوي مفهومي (شكل 2) ارائه شده است، در اين پژوهش، اهداف زير بررسي ميشوند:
تعيين رابطة بين ابعاد چهارگانة هويت (فردي، اجتماعي، جمعي و ارتباطي) و جهتگيري مذهبي دروني؛
تعيين رابطة بين ابعاد چهارگانة هويت (فردي، اجتماعي، جمعي و ارتباطي) و جهتگيري مذهبي بيروني.
ازاينرو، فرضيههاي مورد بررسي عبارتاند از:
بين ابعاد چهارگانة هويت (فردي، اجتماعي، جمعي و ارتباطي) و جهتگيري مذهبي دروني، رابطة معناداري وجود دارد؛
بين ابعاد چهارگانة هويت (فردي، اجتماعي، جمعي و ارتباطي) و جهتگيري مذهبي بيروني، رابطة معناداري وجود دارد.
روش پژوهش
جامعة آماري و حجم نمونه: بهمنظور بررسي ارتباط بين ابعاد هويت و جهتگيري مذهبي بيروني و دروني، از بين دانشآموزان دبيرستاني هر سه مقطع شهر اصفهان، تعداد 150 نفر با دامنة سني شانزده تا هجده سال، به روش تصادفي ساده(SRS) انتخاب شدند. توان آماري و كفايت حجم نمونه، گوياي مناسب بودن اندازة نمونه بود و بنابراين، كفايت حجم نمونه، احراز شد (0.8 Power Observation). شركتكنندگان در پژوهش، به تكميل پرسشنامة جنبههاي هويت (چهارمين فرم تجديدنظرشدة گرايشهاي هويت، AIQ- IV) و پرسشنامة جهتگيري مذهبي اقدام كردند. از بين نمونههاي انتخابي، در نهايت تعداد 116 پرسشنامه (57 دختر و 59 پسر) بازگشت داده شد. بهمنظور رعايت اصول اخلاقي در پژوهش، بهويژه اصل احترام به شركتكنندگان، عدالت و برابري در پژوهش(عريضي و فراهاني، 1388)، شرايط يكسان و دستورالعمل واحد به شركتكنندگان ارائه گرديد. بهمنظور تحليل دادهها، از نرم افزارSPSS-19 استفاده شد. در بخش آمار توصيفي، بهمنظور بررسي شاخص گرايش مركزي، ميانگين، و براي بررسي شاخص پراكندگي، انحراف معيار گزارش شد. در قسمت آمار استنباطي نيز، براي بررسي قابليت پيشبيني و ميزان كمّي تأثيرگذاري متغيرهاي پيشبين، از تحليل رگرسيون گامبهگام استفاده شد. در پايان، با توجه به ميزان كمّي گزارش شده در تحليل رگرسيون، معادلة رگرسيوني پژوهش ارائه گرديد.
ابزار پژوهش
1. پرسشنامة ابعاد هويت- نسخة چهارم (AIQ- IV): گرايشهاي هويتي به اين معناست كه افراد هنگام معرفي خودشان، چه مشخصههاي مختلفي را به خود نسبت ميدهند(Cheek, 1989, p. 275- 285). تهية پرسشنامة جنبههاي هويت، با انتخاب موادي از فهرست ويژگيهاي هويت سمپسون انجام شده است(Sampson, 1978, 46, p. 552- 568). سپس برخي از مادهها بازنويسي و برخي ديگر حذف شدند و براي اصلاح پايايي و اعتبار محتواي پرسشنامه، مادههاي جديدي تهيه شد(Hogan, & Cheek, 1983, p.339-357). تحليلهاي روانسنجي نشان داد، برخي از مقولههايي كه در هويت اجتماعي قرار گرفته بود (براي نمونه، عضوي از فاميل بودن)، نشانگر عامل سومي بود كه آن، هويت اشتراكي يا جمعي است و به اين صورت، مقياس سوم براي اين قلمرو تهيه(Cheek, et al 1985) و در حال حاضر توسعه داده شده است(Cheek, et al,1994). نه مقياس اجتماعي و نه مقياس جمعي يا اشتراكي در برگيرنده روابط با دوستان صميمي يا رابطه با همسر نبوده، بنابراين، مقياس چهارمي با گرايش هويت ارتباطي (يك دوست خوب بودن براي كساني كه واقعاً به آنان ابراز علاقه ميكنم)، به نسخة چهارم پرسشنامة جنبههاي مختلف هويت (AIQ-IV) افزوده شد(Cheek. et al, 2002). بنا بر آنچه گفته شد، اين پرسشنامه چهار نوع هويت را ميسنجد: گرايش هويت فردي؛ گرايش هويت ارتباطي؛ گرايش هويت اجتماعي و گرايش هويت جمعي. اين پرسشنامه 45 ماده به شرح زير دارد: ده ماده، گرايش هويت شخصي؛ ده ماده، گرايش هويت ارتباطي؛ هفت ماده، گرايش هويت اجتماعي؛ و هشت ماده گرايش هويت جمعي. به مواد ديگر، امتياز خاصي تعلق نميگيرد. هريك از مقياسهاي يادشده، از مجموع نمرات (1-5) به دست ميآيد كه شامل اين مواردند: برايم مهم نيست (1)؛ كمي برايم مهم است (2)؛ تا حدودي برايم مهم است (3)؛ برايم خيلي مهم است (4)؛ و فوقالعاده برايم مهم است (5). دلپرادو، كورچ، كاتيجبك و ميرامونتز(Del prado, et al.,2007, p. 1128)، پايايي ابزار ياد شده را (در چهار فرهنگ آمريكايي، استراليايي، مكزيكي و فليپيني) به اين صورت گزارش دادهاند: هويت فردي(8/0-83/0)، هويت ارتباطي (82/0-91/0)؛ هويت اجتماعي (8/0-82/0)؛ و هويت جمعي (67/0-77/0). پايايي (AIQ-IV) در اين پژوهش به روش آلفاي كرونباخ، به اين شرح است: هويت فردي (81/0)؛ هويت ارتباطي (73/0)؛ هويت اجتماعي (75/0)؛ و هويت جمعي (77/0).
2. مقياس جهتگيري مذهبي آلپورت و راس: مقياس آلپورت و راس، جهتگيري مذهبي دروني و بيروني را بررسي قرار ميكند(Allport, & Ross,1967, p. 432)، كه شامل 21 ماده است. از اين ميان، يازده ماده به ارزيابي جهتگيري بيروني و ده ماده به ارزيابي جهتگيري دروني ميپردازد. در اين آزمون، پرسشهاي يك تا دوازده براي ارزيابي جهتگيري مذهبي بيروني، و بقيه براي ارزيابي جهتگيري دروني به كار ميروند. اين مقياس به روش ليكرت نمرهگذاري ميشود كه دامنة آن از «كاملاً مخالفم» تا «كاملاً موافقم» است و به پاسخها نمرة 1 تا 5 تعلق ميگيرد. همساني دروني آن توسط مختاري و همكاران(مختارى و همكاران، 1380)، به روش ضريب آلفاي كرونباخ، 71/0، و توسط جانبزرگي، 74/0 محاسبه شده و پايايي بازآزمايي آن 74/0 است(جانبزرگي، 1386). پايايي مقياس جهتگيري مذهبي در اين پژوهش، از روش آلفاي كرونباخ 71/0 به دست آمده است.
يافتههاي پژوهش
در جدول 1، ميانگين و انحراف استاندارد متغيرهاي ابعاد هويت (هويت فردي، اجتماعي، جمعي و ارتباطي) و جهتگيري مذهبي (دروني و بيروني) ارائه شده است.
جدول 1: يافتههاي توصيفي متغيرهاي ابعاد هويت و جهتگيري مذهبي
شاخصهاي آماري
متغير ميانگين انحراف استاندارد
ابعاد هويت
هويت فردي 40.1 6.5
هويت اجتماعي 27.4 4.1
هويت جمعي 28.7 4.9
هويت ارتباطي 36.4 5.9
جهتگيري مذهبي
جهتگيري دروني 40.2 5.6
جهتگيري بيروني 49.1 6.2
همانگونه كه در جدول 1 نمايش داده شده است، از بين ابعاد هويت، بالاترين ميزان ميانگين متعلق به هويت فردي است. از بين انواع جهتگيري مذهبي نيز جهتگيري مذهبي بيروني بالاترين ميانگين را داراست. در شاخص پراكندگي انحرافاستاندارد نيز بالاترين ميزان پراكندگي، در هويت فردي و جهتگيري مذهبي بيروني ديده ميشود.
در جدول 2، به منظور بررسي ارتباط بين متغيرهاي پژوهش، با استفاده از روش همبستگي پيرسون، مقادير همبستگي بين ابعاد هويت و مؤلفههاي جهتگيري مذهبي و سطح معناداري آنان ارائه شده است.
جدول 2: بررسي ضرايب همبستگي و سطح معناداري ابعاد هويت و مؤلفههاي جهتگيري مذهبي
ابعاد هويت
جهتگيري مذهبي هويت فردي هويت اجتماعي هويت جمعي هويت ارتباطي هويت كل
جهتگيري مذهبي دروني ** 0.46 ** 0.44 ** 0.45 ** 0.42 **0.61
جهتگيري مذهبي بيروني * 0.27 * 0.18 * 0.20 ** 0.23 **0.37
جهتگيري مذهبي كل **0.45 **0.38 **0.40 **0.41 **0.62
05/0>P* 001/0< P **
چنانكه در جدول 2 نشان داده شد، بين جهتگيري مذهبي دروني و بيروني با تمام ابعاد هويت، همبستگي مثبت و معناداري وجود دارد. از بين ابعاد هويت و انواع جهتگيري مذهبي، هويت فردي و جهتگيري مذهبي دروني، بالاترين ضريب همبستگي را دارند. در اين جدول، ضريب همبستگي جهتگيري مذهبي در كل و هويت كلي 62/0 است كه ميزان قابل توجهي را داراست (001/0 p ).
در ادامه، بهمنظور بررسي تأثير ابعاد چهارگانة هويت بر جهتگيري مذهبي دروني و بيروني، از تحليل رگرسيون گامبهگام استفاده شد. نتايج اين تحليل در جدول 3 و 4 ارائه شده است.
جدول 3: تحليل رگرسيون مربوط به ابعاد هويت بهعنوان متغير پيشبين، و جهتگيري مذهبي دروني بهعنوان متغير ملاك
عنوان متغير پيشبين ضريب
غير استاندارد(b) عدد ثابت(a) ضريب تأثير(β) t سطح معناداري(sig)
گام اول هويت فردي 0.398 24.178 0.46 5.53 0.001
گام دوم هويت فردي 0.287 18.25 0.33 3.85 0.001
هويت جمعي 0.361 0.31 3.68 0.001
گام سوم هويت فردي 0.23 15.287 0.27 2.99 0.003
هويت جمعي 0.28 0.24 2.72 0.008
هويت اجتماعي 0.27 0.19 2.19 0.036
جدول 4: تحليل رگرسيون مربوط به ابعاد هويت بهعنوان متغير پيشبين و جهتگيري مذهبي بيروني بهعنوان متغير ملاك
عنوان متغير پيشبين ضريب
غير استاندارد(b) عدد ثابت(a) ضريب تأثير(β) t سطح معناداري (sig)
گام اول هويت فردي 0.26 38.7 0.273 3.033 0.003
در جدول 3، تحليل رگرسيون نشان ميدهد كه متغيرهاي شناساييشده در پيشبيني جهتگيري مذهبي دروني، بهترتيب اولويت عبارتاند از: هويت فردي، هويت جمعي و هويت اجتماعي. اين اولويتگذاري در قابليت پيشبيني متغير ملاك در تحليل رگرسيون، بر اساس ميزان ضريب تأثير گزارششده، مشخص گرديده است. در جدول 4، تحليل رگرسيون، تنها هويت فردي را بهعنوان متغير مؤثر در پيشبيني جهتگيري مذهبي بيروني مشخص كرده است و متغيرهاي ديگر قابليت پيشبيني جهتگيري مذهبي بيروني را ندارند و از معادلة رگرسيوني حذف شدهاند.
به اين ترتيب، با توجه به جدول 3 و 4 ميتوان معادلههاي زير را براي جهتگيري مذهبي دروني و بيروني، بر اساس ضرايب استاندارد ارائه داد:
جهتگيري مذهبي دروني = 27/0هويت فردي + 24/0هويت جمعي + 19/0هويت اجتماعي
جهتگيري مذهبي بيروني = 27/0هويت فردي
جدول 5 و6 نيز ضريب همبستگي كلي را گزارش دادهاند:
جدول 5. ضريب همبستگي كلي در تحليل رگرسيون مربوط به ابعاد هويت فردي، جمعي و اجتماعي بهعنوان متغير پيشبين،
و جهتگيري مذهبي دروني بهعنوان متغير ملاك
عنوان ضريب همبستگي(R) ضريب تعيين (R2) سطح معناداري (sig)
جهتگيري مذهبي دروني 0.568 0.323 0.001
جدول 6. ضريب همبستگي در تحليل رگرسيون مربوط به بعد هويت فردي بهعنوان متغير پيشبين، و جهتگيري مذهبي بيروني بهعنوان متغير ملاك
عنوان ضريب همبستگي(R) ضريب تعيين (R2) سطح معناداري (sig)
جهتگيري مذهبي بيروني 0.273 0.075 0.003
در جدول 5 نشان داده شده است كه متغيرهاي پيشبين شناساييشده (شامل هويت فردي، هويت جمعي و هويت اجتماعي) در كل داراي ضريب همبستگي 568/0 با جهتگيري مذهبي دروني بودهاند و بنابراين، به اين ميزان، قابليت تبيين واريانس جهتگيري مذهبي دروني را دارند. جدول 6 نيز ضريب همبستگي متغير پيشبين شناساييشده (هويت فردي) با جهتگيري مذهبي بيروني را 273/0 گزارش داده است. ازاينرو، هويت فردي به اين ميزان، قابليت تبيين متغير جهتگيري مذهبي بيروني را داراست.
بحث و نتيجهگيري
از حدود صد سال پيش كه ابتداييترين مطالعات در حوزة روانشناسي مذهب آغاز شد، روزبهروز مطالعات در اين حوزه غنيتر ميگردد. بهويژه در دهههاي اخير، به اين مقوله بسيار توجه شده است. اين پژوهشها، در دو حوزة بررسي اثرات مذهب بر شئون فردي و اجتماعي، و مطالعه در حوزة روششناسي مطالعة باورها و رفتارهاي مذهبي جاي ميگيرند(خداياريفرد و همكاران، 1380).
در اين حوزه، از جمله مهمترين مباحث مورد توجه، جهتگيري مذهبي افراد است كه ارتباطات آن با متغيرهاي ديگر، در كانون توجه قرار گرفته است. از سوي ديگر، به مسئلة هويت نوجوانان و عوامل مؤثر بر آن نيز پرداخته شده است. در اين پژوهش، همچنين به بررسي ارتباط ابعاد چهارگانه هويت و جهتگيري مذهبي دروني و بيروني پرداخته شد. به اين منظور، ابتدا به بررسي ضرايب همبستگي بين جهتگيري مذهبي دروني و بيروني و ابعاد هويت پرداخته شد. ضرايب همبستگي، حاكي از ارتباطات معنادار بين چهار بعد هويتي و جهتگيري مذهبي دروني و بيروني است. رضايي فرحآبادي و احقر(1389)، ارتباط معناداري بين جهتگيري مذهبي و سبكهاي هويتي بهدست آوردند. نتايج اين پژوهش نيز مهر تأييد ديگري بر حضور ارتباطات معنادار بين متغيرهاي ياد شده ميباشد. اين نتايج، لزوم توجه به نقش جهتگيري مذهبي و هويت را تأييد ميكند؛ بهويژه به اهميت توجه به هويت در ارتباط با جهتگيري مذهبي اشاره ميكند. هويتها معاني كليدياند كه ذهنيت افراد را شكل ميدهند. يك شخص به ديگران ميگويد كه چه كسي هستند و مهمتر از همه، به خود ميگويد كه چه كسي است(گلمحمدي، 1381، ص 226). بهويژه مسئلة هويتيابي در دوران نوجواني اهميتي دوچندان مييابد(برك، 1386، ص 64). بر همين اساس، با توجه به اهميت هويتيابي در نوجوانان و از سوي ديگر، ماهيت و كيفيت انواع جهتگيريهاي مذهبي، بررسي ارتباط اين دو سازة موضوعي مهم مينمايد. در حوزة جهتگيري مذهبي دروني، با توجه به اهميت جهتگيري دروني(Lavric & Flere,2011, p. 217, 229)، ميتوان ارتباط اين متغير را بهلحاظ مفهومي، با انگيزش دروني بررسي كرد. در اسلام، انگيزش بر سه اصل ثواب، عقاب و محبت استوار است و اساس ايمان در اين سه اصل خلاصه ميشود(جمعي از نويسندگان، 1372، ص 177). حضرت علي عشق را سه قسم ميدانند. ايشان در روايتي، عبادتكنندگان را به سه گروه تقسيم ميكنند: برخي به دليل ترس از جهنم، برخي به شوق بهشت، و گروهي نيز به علت عشق به خداوند، عبادت مينمايند. آن حضرت، خود را از گروه سوم ميداند(مازندراني، 1421ق، ج 1، ص 257). بنابراين، انگيزهها ميتوانند انگيزههاي مادي، تلفيقي و معنوي و الهي باشند(ر ك: آقا پيروز و همكاران، 1383).
گروهي خدا را بهخاطر رغبت به پاداش عبادت ميكنند؛ اين، عبادت تاجران است؛ گروهي از روي ترس خدا را عبادت ميكنند كه عبادتشان، عبادت بندگان است؛ و گروهي نيز براي شكر و سپاس از خدا او را عبادت ميكنند كه عبادت آنها، عبادت آزادگان است(شريف الرضي الموسي، 1376، ح273). بر اساس اين حديث، نيروي محركة رفتار و اطاعتپذيري، سه چيز است: تمايل به تشويق؛ ترس از تنبيه؛ و شكر و سپاس(عشق و محبت). بر همين اساس است كه مفهوم انگيزش دروني از ديدگاه اسلام را ناظر به عشق و محبت، ارادت قلبي به حق تعالي، و شكر و سپاس ميدانند. بر همين اساس است كه افراد داراي جهتگيري دروني مذهبي، بدون توجه به پاداشها، از روي شناخت و رضايت دروني به سوي خدا گرايش دارند(Tiliopoulos et al,1967, p. 1609). اين نوع علاقه، بسيار داراي اهميت است. با توجه به اين امر، اين نكته بسيار مهم است كه چه متغيرهايي قابليت تبيين جهتگيري مذهبي را دارند. ازاينرو، از تحليل رگرسيون گامبهگام، براي بررسي تاثير ابعاد هويت بر جهتگيري مذهبي دروني و بيروني استفاده شد. نتايج نشان دادند كه ابعاد هويت فردي، جمعي و اجتماعي، پيشبينيكنندة جهتگيري مذهبي درونياند و از ميان تمام ابعاد هويت، تنها هويت فردي، پيشبينيكنندة جهتگيري مذهبي بيروني است. هويت فردي را شناخت فرد از ماهيت وجودي خود ميدانند. اين شناخت، اساسيترين و مهمترين مرحلة رشد به شمار ميآيد. به گونهاي كه حضرت علي لازمة شناخت خدا را خودشناسي ميدانند(مجلسي،1363، ج 2، ص 32). اين بعد بر جهتگيري مذهبي دروني و بيروني بسيار مؤثر است. با توجه به جدولهاي 3 و 4، براي بعد هويت فردي در پيشبيني جهتگيري مذهبي دروني، ضريب تأثير 27/0 با سطح خطاي كمتر از 01/0، و در جهتگيري مذهبي بيروني، ضريب تأثير 27/0 با سطح خطاي كمتر از 05/0به دست آمده است. اين امر، اهميت هويت فردي و آگاهي و شناخت فرد از خود را نشان ميدهد؛ اين نتايج، بهويژه در ارتباط با نوجوانان كه در مرحلة سردرگمي هويتاند(برك، 1386، ص 61)، لزوم هدايت صحيح آنها را براي پيدا كردن تعريفي از خود بيان ميكند. مارسيا در الگوي پايگاه هويت، بحران هويت را در دو مقوله مفهومسازي كرده است: 1. ميزان كاوش فردي (كه همان بحران است) در مراحل شخصي يا موقعيتي (براي مثال، كاوش در باورهاي مذهبي)؛ 2. ميزان تعهد فرد به اين مسائل (براي مثال، تعهد به مذهب خاص)(Marcia, 1966, p. 551). وي معتقد است كه افراد با كاوش بالا، و تعهد بالا داراي هويت موفقاند. ميتوان چنين گفت كه اين افراد، آگاهي و شناخت بيشتري به آنچه بدان معتقدند، به دست آوردهاند. در ادامة تحليل رگرسيون، بعد هويت جمعي و سپس هويت اجتماعي، به منزلة پيشبينهاي جهتگيري مذهبي دروني با ضرايب تأثير 24/0 و 19/0 با سطح خطاي كمتر از 05/0، شناسايي شدهاند. در جدولهاي 5 و6 نيز ضريب همبستگي كلي ارائه شده است كه نشان ميدهد در كل، ضريب همبستگي ابعاد هويت فردي، جمعي و اجتماعي در پيشبيني جهتگيري مذهبي دروني، 568/0 به دست آمده است. در جدول 6 نيز نشان ميدهد كه ضريب همبستگي كلي بعد هويت فردي در پيشبيني جهتگيري مذهبي بيروني، 273/0 محاسبه شده است.
دربارة هويت جمعي، به اهميت حضور تعلق با جمعي از افراد و داشتن احساسات مشترك اشاره ميشود(Ogbu, 2004) و اين حاكي از اهميت حضور گروههاي مرجعي براي نوجوانان است كه مورد پذيرش آنان باشند. از سويي، هويت اجتماعي نيز در ارتباط با هويت جمعي است و حتي برخي، هويت جمعي را بخش شاخصي از هويت اجتماعي ميدانند و ازآنجاكه نقش خانواده و پس از آن مدرسه، در هويتيابي، بسيار اساسي به شمار ميآيد(برك، 1386، ص 79)، اين دو نهاد در امر تعلق به گروههاي ويژه، نقش اساسي ايفا ميكنند. اخترشهر، به اهميت ترسيم هويت جديد در دانشجويان اشاره ميكند و معتقد است كه ترسيم هويت متناسب با نيازهاي نو، داراي اهميت است و از جملة اين نيازها، تقويت مذهبي و ديني است كه سازندة هويت اجتماعي افراد است(اخترشهر، 1386، ص 121- 123). در نهايت ميتوان گفت: گذرِ با موفقيت از دورة بحران هويتيابي، و كسب هويت فردي، جمعي و اجتماعي مناسب، بر جهتگيري مذهبي دروني تأثيرگذار است و اين امر بر اهميت سرمايهگذاري در دوران هويتيابي نوجوانان تأكيد ميكند.
از جمله محدوديتهاي پژوهش حاضر، ميتوان به محدوديت سني اشاره كرد. اين پژوهش با لحاظ اهميت دوران نوجواني در هويتيابي، نمونههاي خود را از مقطع دبيرستان برگزيده است؛ اما با توجه به حضور گروههاي سني ديگر، بهويژة دورةجواني، پيشنهاد ميشود با انتخاب گروههاي سني از ديگر مقاطع، به بررسي اثر سن بر روي هويت پرداخته شود. اين موضوع دربارة جهتگيري مذهبي نيز مطرح است. با توجه به اهميت دوران دانشجويي در تغيير نگرشها(كريمي، 1387، ص 39-40)، پيشنهاد ميشود كه پژوهشگران، هم اثر سن را لحاظ كنند و هم به متغيرهايي همچون نگرشهاي افراد بيشتر توجه نمايند.
- اخترشهر، علي، «ابعاد هويت اجتماعي- ديني دانشجو» (1386)، دانشگاه اسلامي، ش 11(3)، ص 96- 124.
- امام خميني، سيدروحالله (1379)، صحيفة امام، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.
- آقا پيروز، علي و همكاران (1383)، مديريت در اسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- بارون، رابرت و همكاران (1388)، روانشناسي اجتماعي، ترجمة يوسف كريمي، تهران، روان.
- برك، لورا (1386)، روانشناسي رشد، ترجمة يحيي سيدمحمدي، تهران، ارسباران.
- بهراميمشعوف، عباس (1373)، بررسي رابطه بين ميزان عبادت و سلامت روان در دانشجويان پسر مركز تربيت معلم همدان، پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تربيت معلم.
- بيرشك، بهروز و همكاران، «بررسي نقش مذهب در تجربه و رتبهبندي استرسهاي زندگي، افسردگي و اضطراب» (1380) در: چكيده مقالات اولين همايش بينالمللي نقش دين در بهداشت روان،5(19).
- تبرائي، رامين و همكاران، «بررسي سهم جهتگيري مذهبي در مقايسه با عوامل جمعيتشناختي» (1387)، روانشناسي و دين، ش 1(3)، ص 37- 62.
- جانبزرگي، مسعود (1378)، بررسي اثر بخش درمانگري كوتاه مدت با و بدون جهتگيري مذهبي بر مهار اضطراب و تنيدگي، پاياننامه دكتري، تهران، دانشگاه تربيت مدرس.
- ـــــ، «جهتگيري مذهبي و سلامت روان» (1386)، پژوهش در پزشكي، ش 31(4)، ص 345-350.
- جمعي از نويسندگان، «نگرشي بر مديريت در اسلام» (1372) در مجموعه مقالات، تهران، مركز آموزش دولتي.
- خداياريفرد، محمد و همكاران، «گستره پژوهشهاي روانشناختي در حوزه دين» (1380)، انديشه و رفتار، ش 6(4)، ص 45- 53.
- رضايي فرح آبادي، سمانه و احقر، قدس، «بررسي رابطه بين جهتگيري مذهبي و سبكهاي هويت و مقايسه آنها در دانشآموزان دوره متوسطه شهر تهران» (1389)، مطالعات ملي، ش 11(3)، ص 25- 49.
- شريف الرضي الموسوي، محمدبن الحسين (1376)، نهج البلاغه، ترجمة سيد علينقي فيض الاسلام، تهران، فقيه.
- عريضي، حميدرضا؛ فراهاني، حجتالله (1388)، روشهاي كاربردي پژوهش در روانشناسي باليني و مشاوره، تهران، دانژه.
- كريمي، يوسف (1387)، نگرش و تغيير نگرش، تهران، ويرايش.
- گلمحمدي، احمد (1381)، جهاني شدن، فرهنگ، هويت، تهران، ني.
- گلهدار، مزين و ساكي، ماندانا، «تاثير قرآن بر كاهش اضطراب پيش از آزمون دانشجويان» (1380) در: چكيده مقالات اولين همايش بينالمللي نقش دين در بهداشت روان، ش 5(19).
- مازندراني، محمد صالح (1421ق)، شرح اصول كافي، تحقيق ابوالحسن شعراني، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- مجلسي، محمدباقر (1363)، بحارالانوار، ج 2، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
- مختارى، عباس و همكاران، «رابطه جهتگيرى مذهبى با ميزان تنيدگى» (1380)، روانشناسى، ش 5(17)، ص 56- 67.
- نگارش، حميد (1380)، هويت ديني و انقطاع فرهنگي، قم، نمايندگي ولي فقيه در سپاه.
- Abu-Rayya, H.M & Abu-Rayya, M.H, (2009), Acculturation, religious identity, and psychological well-being among Palestinians in Israel, International Journal of Intercultural Relations, 33, p. 325– 331.
- Allport, G.W. , The individual and his religion. New York: Mac Millan. Atkins,1950.
- Allport, G.W., & Ross, JM.,(1967), "Personal religious orientation and prejudice". Journal of Personality and Social Psychology, p. 432- 443.
- Cheek, J. M., Identity orientations and self-interpretation. In D. M. Buss & N. Cantor (Eds.), Personality Psychology: Recent Trends and Emerging Directions (pp. 275-285). New York: Springer-Verlag,1989.
- Cheek, J. M., et al, Relational identity orientation: A fourth scale for the AIQ. Paper presented at the meeting of the Society for Personality and Social Psychology, Savannah, GA, 2002.
- Cheek, J. M., et al., Identity Orientation: Personal, Social, Collective Aspects of Identity. Paper presented at the meeting of the American Association, Los Angeles, 1994.
- Cheek, J. M., et al., The Aspects of Identity Questionnaire (III). Unpublished manuscript, Wellesley College,1985.
- Del prado, A.M., et al, (2007), Testing Trait, Individu l-Self-Primacy, and Cultural Psychology Perspectives. J Res Pers.; 41(6), p. 1119– 1160.
- DeVos, G. A., Ethnic pluralism: conflicts and accommodation. In L. Romanucci-Ross and G. A. DeVos (Eds.), Ethnic Identity: Creation, Conflict, and Accommodation : 15–41. Walnut Creek, CA: Altimira Press, 1995.
- Erikson, E. H. Identity: Youth and crisis. New York: Norton,1968 .
- Hogan, R. & Cheek, J. M.,(1983), Identity, authenticity, and maturity. In T. R. Sarbin & K. E. Scheibe (Eds.), Studies in Social Identity. New York: Praeger, Journal of Personality and Social Psychology, 5, p. 339- 357.
- Lavric. M, Flere. S.,(2011), Intrinsic religious orientation andreligious rewards: An empirical evaluation of two approaches to religious motivation. Rationality and Society. 23(2), p. 217– 233.
- Marcia, J. E.,(1966), Development and validation of ego identity statuses. Journal of Personality and Social Psychology, 3, p. 551- 558.
- Marcia, J.E., Identity in adolescence, In: handbook of adolescent psychology, Adelson J. (Eds.), New york, wiley,1980.
- Markus, H., and S. Kitayama., Culture and the self:(1991), Implications for cognition, emotion, and motivation. Psychological Review. 98 (2), p. 224- 253.
- Ogbu. J.U., Collective Identity and the Burden Of ‘‘Acting White’’ in Black History, Community, and Education. The Urban Review, 36(1),2004.
- Reis, H. T., & Patrick, B. C., Attachment and intimacy: Component processes, In E. T. Higgins & A. W. Kruglanski (Eds.), Social psychology: Handbook of basic principles (pp. 523–563). New York: Guilford Press, 1996.
- Sampson, E. E.,(1978), Personality and the location of identity. Journal of Personality, 46, p. 552- 568.
- Sluss. D.M & Ashforth.B.E.,(2007), Relational identity and identification defining ourselves throught work relationship, Academy of Management Review, 32(1), p. 9- 32.
- Tajfel, H., Social Identity and Inter group Relations. in: Worchel, S., Morales, J. F., Paez, D. and Deschamps, J. C. (Eds.). Social Identity International Perspectives. London: Sage, 1998.
- Tajfel, H., & Turner, J. C. The social identity theory of intergroup behaviour. In S. Worchel & W. G. Austin (Eds.), Psychology of intergroup relations . Chicago, IL: Nelson-Hall:7-24, 1986.
- Tanti, Ch; Stukas, A.A;(2010) Halloran,M.J & Foddy, M., Social identity change: Shifts in social identity during adolescence. Journal of Adolescence.
- Tiliopoulos N et aL,(1967),"The means and ends of religiosity: A fresh look at Gordon Allport's religious orientation dimensions", Personality and Individual Differences, 42 (8), p. 1609- 1620.
- Ting Toomey,S et al,(2000), Ethnic/cultural identity salience and convict styles in four US ethnic groups. International Journal of Intercultural Relations. 24, p. 47- 81.
- Turner, J. C., Social categorization and the self-concept: A social cognitive theory of group behavior. In E.J. Lawler (Ed.), Advances in group processes: Theory and research. vol. 2, pp. 77-121. Greenwich, CT: JAI Press, 1985.
- Turner, J.C., ‘Henri Tajfel: An Introduction’, in W.P. Robinson (ed.), Social Groups and Identities. Developing the Legacy of Henri Tajfel, International Series in Social Psychology, Butterworth, Heinemann, Oxford, 1996, p. 1- 23.