ساخت و تعیین ویژگیهای روانسنجی نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
خانواده يکي از ارکان اصلي جامعه بشري است كه همواره مورد توجه انديشمندان و متفکران بوده است و در رشتههاي مختلف علم درباره آن سخن به ميان آمده است. پدر و مادر نيز که قوام خانواده به آنهاست، مورد توجه ويژه قرار گرفتهاند. اما همواره در ميان دانشمندان، در خصوص اهميت نقش پدر و مادر اختلافنظر بوده است.
در سال 1976 اکثر نظريهپردازان اجتماعي ترديد داشتند که پدران نقش قابلملاحظهاي در شکلدهي به تجربيات و رشد کودکان خود، بخصوص دختران داشته باشند. در نتيجه، برخي نويسندگان همچون لمب و لموندا تلاش هماهنگ و غالباً آشکاري را براي اثبات اين نکته از خود نشان دادند که اولاً، پدران در رشد کودک نقش دارند. ثانياً، نقش آنان در طول حيات کودک برجسته است و ثالثاً، بر روند رشد کودک تأثير ميگذارد (Lemonda & Lamb, 2004, p. 1). ازاينرو، با بررسي نظرات مختلف ميتوان نظريهپردازان را به دو دسته کلي تقسيم کرد:
دسته اول، گروهي هستند که براي پدر نقش حداقلي قائل بوده و تنها او را نانآور خانواده دانسته و هيچگونه نقشي در خصوص تربيت فرزندان براي وي قايل نيستند. اين دسته نظريهپردازان، همة تربيت را به مادر اعطا کرده و پدر را تنها وسيلهاي دانستهاند که زمينه تربيت فرزندان توسط مادر را فراهم ميکند. آنها نقش پدر را بهطور کامل در نظر نميگيرند و بهسادگي فرض ميکنند که رابطه مادر - نوزاد مهمترين رابطه در دوران نوزادي است و آثار آن تا نوجواني و بزرگسالي ادامه مييابد. نظريهپردازاني همچون اتورانک، آنا فرويد، جانبالبي، هوبارت مورر از اين دستهاند. بهعلاوه، همه اين محققان معتقدند که چون مادر بيشترين وقت را با نوزاد سپري ميکند، از اهميت بينظيري در زندگي او برخوردار است. ازاينرو، نقشهاي محتمل پدر را کاملاً مورد غفلت قرار دادهاند (آدامز، 1373، ص 14).
در همين زمينه، برخي ديگر از محققان معتقدند که هرچند در تاريخ اقتدار پدر مسئله مهمي بوده و براي دوراني طولاني حضور پدر مقتدر در خانواده ضروري بوده و به پيشرفت جامعه کمک کرده، اما در شرايط كنوني اين امر سبب پيدايش شخصيتهاي سلطهطلب گشته و جامعه را بهسوي ديکتاتورطلبي سوق ميدهد (اعزازي، 1376، ص 128). ازاينرو، معتقدند که بايد اين سلطهطلبي نيز شکسته شده و خانواده آزاد شود.
دسته دوم، کساني هستند که علاوه بر مادر، براي پدر نيز در خصوص تربيت فرزندان نقش قايل هستند. اين ديدگاه در روانشناسي از دهة 1970 با تحقيقات لمب در مورد نقش پدر مورد توجه قرار گرفت (Krampe, 2005, p. 2). امروزه بسياري از دانشمندان معتقدند که از بين رفتن نقش پدري تأثيرات منفي بر خانواده و کودک دارد. براي مثال، آنکونا معتقد است که از دست رفتن نقش پدري در جامعة آمريکا، اساس اجتماعي آمريکاي معاصر را تضعيف کرده است و ملتي را که روزگاري از قدرت قابلملاحظهاي برخوردار بود، از فرايند رشد خودش بازداشته است (Ancona, 1998. p. 19). ازاينرو، کشور آمريکا در کل از فقدان هويت مردانه بزرگسال رنج ميبرد (Eastin, 2003, p. 12). اين امر موجب ناتواني شهروندان آمريکايي در دستيابي به بلوغ و استقلال عمل شده است (Ancona, 1998. P. 20). برخي ديگر بر اين باورند که آمريکاي معاصر رفتهرفته به جامعهاي بدون پدر بدل ميشود (Eastin, 2003, p. 12).
تا دهة 1970 به نقش پدران در رشد كودكان اهميت چنداني داده نميشد. اما به مرور روانشناسان با ورود به اين حوزه، تأثير نقش پدران در زندگي كودكان را مورد بررسي بيشتر قرار دادند. امروزه عليرغم وجود پژوهشهاي فراوان در اين حوزه، باز هم توجه كمتري به مسئله نقش تربيتي پدران ميشود (Arian, 2002). درحاليكه پدران نهتنها بهطور مستقيم و غيرمستقيم از طريق مراقبت از كودكان و حضور در بافت خانواده نقش فعالي در رشد كودكان دارند، بلكه در 50% از ژنهاي كودكانشان نيز سهيم هستند (Ibid). هرتسگ با تأکيد بر نقش خاص پدر ميگويد: کودکان محروم از پدر دچار «گرسنگي پدر» خواهند شد؛ زيرا آنان براي تنظيم متناسب پرخاشگري نسبت به خود و ديگران نيازمند آنند که با بزرگسالان مذکري در ارتباط باشند (آدامز، 1373، ص 15). در همين زمينه، سه نوع مطالعه براي تبيين نقش پدران طراحي شده است که عبارتند از: مطالعات همبستگي، مطالعات غيبت و جدايي پدر و مطالعات نقشآفريني پدر.
بسياري از مطالعات اوليه در خصوص نقش پدر براي تعيين همبستگي بين نقش پدري و ويژگيهاي فرزندي طراحي شده بود. اکثر اين مطالعات بين سالهاي 1940 تا 1970 اجرا شده، زماني که نقش پدر بهعنوان يک نقش جنسي، داراي بيشترين اهميت بود. در آن زمان، بيشتر مطالعات روي رشد نقش جنسي، بخصوص در مورد پسرها متمرکز بود (Lamb, 1881, p. 45). طراحي اين مطالعات اوليه بسيار ساده بود و مردانگي را در پدرها و پسرها برآورد و سپس، تعيين ميکرد كه چگونه دو مجموعه نمرات همبسته ميشدند.
در اوايل دهه 1980، تحقيقات به سمت غيبت پدر و تأثيرات آن بر رشد فرزندان معطوف شد. نتايج اين تحقيقات نشان داد، که غيبت پدر تأثيرات فراواني بر فرزندان طلاق دارد. تحقيقات انگل و انگل، 1996، بيلر، 1982، دمونو و اکوک، 1996، بيانگر اين است که محروميت از وجود پدر، ارتباط مستقيمي با مشکلات روانشناختي، هم در دختران و هم در پسران دارد (Lemonda & Lamb, 2004, p. 7).
در دهه 1980، محققان به سمت بررسي نقشآفريني پدر رفتند. در بيشتر اين مطالعات، مقايسه بين شأن و منزلت کودک در خانوادههاي سنتيتر، که پدرهايشان در تربيت آنها مشارکت کمتري داشتهاند، با آن فرزنداني بود که پدرهايشان در نگهداري از آنها مشارکت ميکردند (Lamb & et al, 1985, p. 229-266). برخي ديگر از محققان، همبستگي سطوح مختلف درگيري پدر را مورد بررسي قرار دادند
(Thomson & Mosely, 1995, p. 148-165).
تأثيرات افزايش نقش پدر در مطالعات پلک، 1997، پروت، 1985، رادين، 1994، که نتايج آن نيز با ساير تحقيقات بهصورت چشمگيري هماهنگ بود، نشان داد، فرزنداني که پدرهايشان نقشآفريني بيشتري داشتهاند، داراي کفايت شناختي و همدلي بالاتر، خودکنترلي بيشتر و باورهاي کليشهاي جنسي پايينتر هستند (Lemonda & Lamb, 2004, p. 7). در سال 2002، محققان جهتگيري تحقيقات را تغيير داده و به حمايت پدر و تأثيرات آن از جمله بر موفقيتهاي تحصيلي فرزندان پرداختند. بهعنوان نمونه، ميتوان به تحقيقات بلر و گراهام (2002) و مکبرد و اسکوپ-ساليوان (2005) در اين زمينه اشاره کرد (Ibid, p. 8).
با توجه به اهميت نقش پدر، محققان درصدد سنجش و ارزيابي اين امر توسط برخي از مقياسها برآمدند. در برخي از اين مقياسها، نقش پدر توسط فرزند مورد ارزيابي قرار ميگيرد و در برخي ديگر، اين پدر است که در خصوص نقش خودش، قضاوت ميکند. در ادامه، به برخي از اين مقياسها اشاره ميشود:
پرسشنامه نقش پدر (ROFQ)، توسط پالکوويتز در سال 1984 در 15 سؤال طراحي شده است. اين پرسشنامه، ميزان باورهاي والدين در خصوص اهميت نقش پدر در رشد کودکان را اندازهگيري ميکند. در تحقيقات انجامشده توسط كريستينسن (1997)، اعتبار بالاي براي اين پرسشنامه گزارش شده است. اما اين پرسشنامه تاکنون در ايران ترجمه و هنجاريابي نشده است.
پرسشنامه نگرش فرزند نسبت به پدر و مادر توسط والتر دبليو هودسون در سال 1992 در 25 سؤال طراحي شده است. اين پرسشنامه، نگرش فرزندان به پدران و مادرانشان را مورد بررسي قرار ميدهد و براي اندازهگيري دامنه يا شدت مشکلات فرزند با پدر و مادر، تدوين شده است. اين مقياسها، همانند هم هستند بهجز اينکه کلمه مادر و پدر در آنها عوض ميشوند. براي اين پرسشنامه اعتبار و روايي بالايي گزارش شده است (ثنايي، 1387، ص 101).
ابزار پيوند والديني - فرم پدر، اين پرسشنامه در 25 سؤال توسط گوردون پارکر و همکارانش طراحي شده است. در اين پرسشنامه، از نوجوان خواسته ميشود که نظر خود را در خصوص پدر اعلام کند.
پرسشنامه وجود پدر (FPQ)، اين پرسشنامه توسط کرامپ در سال 2005 با 102 سؤال تهيه شده است. در اين پرسشنامه، پدر از منظر نوجوان مورد ارزيابي قرار گرفته است. اين تحقيق شامل سه حيطه کلي ميشود: ارتباط با پدر، باورهايي درباره پدر، تأثيرات درون نسلي خانوادگي. محقق، اين سه حيطه را در 10 مقياس مورد ارزيابي قرار داده است. مقياس احساسات در خصوص پدر، مقياس حمايت مادر براي ارتباط با پدر، مقياس ادراک از مشارکت (درگيري) پدر، مقياس تماس بدني با پدر، مقياس ارتباط پدر و مادر، مقياس درک از خدا بهعنوان يک پدر، مقياس ادراک از تأثير پدر، مقياس ارتباط مادر با پدر خود (آيتمهاي ـ)، مقياس ارتباط مادر با پدر خود (آيتمهاي +)، مقياس رابطه پدر با پدر خود (Krampe, 2005, p. 3).
مقیاس دلبستگی والدین و همسالان (IPPA)، این مقیاس بهمنظور تعیین کیفیت پیوندهای عاطفی میان والدین و نوجوان توسط آرمسدن و گرینبرگ (1987) مورد استفاده قرار گرفت. این مقیاس، به کمک ارزیابی تجارب عاطفی- شناختی مثبت (اعتماد، ارتباط، پاسخگویی خوب و در دسترس بودن والدین) و تجارب عاطفی شناختی منفی (خشم، ناامیدی در نتیجه غیرپاسخگو یا پاسخگویی بیثبات) کارکردهای مختلف دلبستگی را مورد سنجش قرار میدهد (Armsden & Greenberg, 1987, p. 15).
بهرغم همة کارهاي انجامشده، پژوهشي که بهطور جامع به نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام پرداخته و براي آن پرسشنامه ارائه کرده باشد، انجام نشده است. بر اين اساس، مسئله اساسي اين پژوهش عبارت است از: ساخت پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام و بررسي روايي و اعتبار آن. ازاينرو، اين سؤالها در مورد پرسشنامه محققساخته نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام بررسي شده است: پرسشنامه نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام از چه میزان روایی برخوردار است؟ اعتبار پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام چقدر است؟
روش تحقيق
جامعه آماري اين پژوهش، شامل کليه دانشآموزان دختر و پسر پايه اول، دوم و سوم متوسطه منطقه هيجده شهر تهران است. در اين منطقه، 35 دبيرستان دخترانه و پسرانه وجود دارد که نزديک به 14363 هزار دانشآموز دختر و پسر دبيرستاني تحصيل ميکنند.
حجم نمونه در اين پژوهش، براساس جدول کرجسي و مورگان (1970) تعيين شده است. از آنجاکه حجم جامعه آماري تقريباً برابر با 14363 نفر بود، جدول کرجسي و مورگان متناسب اين حجم، نمونهاي 377 نفري را پيشنهاد ميکند. اما ازآنجاکه خطاي نمونهگيري با اندازه نمونه رابطه معکوس دارد و هر قدر اندازه نمونه افزايش يابد، خطاي نمونهگيري کمتر ميشود (بيابانگرد، 1386، ص 132) محقق نمونهاي برابر با 382 نفر براي پژوهش انتخاب کرده است که حتي از حجم نمونه پيشنهادي جدول کرجسي و مورگان براي جامعه با 100000 هزار نفر هم بيشتر ميباشد.
نمونه مورد پژوهش از میان جامعه مذکور، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی گردآوری شده است. بدین منظور، پس از تعیین طبقات و حجم نمونه، ازآنجاکه جامعه مورد تحقیق بزرگ و گسترده بود و فهرست کامل افراد جامعه در دسترس نبود، با روش نمونهگیری خوشهای، و با انتخاب چند کلاس از هر طبقه (پایه اول، پایه دوم و پایه سوم)، پرسشنامه نقش پدر از دیدگاه اسلام بر روی نمونهها اجرا شد.
در سطح آمار استنباطي، براي بررسي رابطه بين متغيرها، شاخص همبستگي مورد استفاده قرار گرفته است. ازآنجاکه هدف از اين پژوهش، ساخت پرسشنامه نقش پدر از ديدگاه اسلام بوده است، براي روايي محتواي اين مقياس از متخصصان علوم اسلامي استفاده شده. در ارزيابي ميزان مطابقت نظرات کارشناسان در خصوص روايي محتوايي از شاخص آماري ضريب کندال استفاده شده، روايي سازه نيز از طريق همبستگي با نمره کل و روايي ملاک را از طريق روايي همزمان بهدست آمد. براي ارزيابي اعتبار پرسشنامه ساختهشده از روش آزمون – آزمون مجدد و آلفاي کرونباخ و دو نيمه کردن استفاده شده است.
تعداد نمونه انتخابي در اين تحقيق، به ازاي هر سؤال تقريباً 7 نمونه بود. همچنين در اين پژوهش از دو ابزار استفاده شده است:
الف. پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام، با 48 سؤال، که براي يازده مؤلفه طراحي شده است. اين آزمون بخش عمدهاي از وظايف پدر را که قابل سنجش و ارزيابي بوده، مورد ارزيابي قرار ميدهد.
مؤلفههاي نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام عبارتند از:
1. محبت به فرزند، 2. تکريم مادر، 3. تکريم فرزند، 4. بازي با فرزند و زمينهسازي براي آن، 5. الگودهي مثبت، 6. آموزشهاي ديني، 7. آموزشهاي پايه و عمومي، 8. تأديب، 9. کمک به شکلدهي هويت فردي، 10. کمک به شکلدهي هويت اجتماعي نوجوان، که خود شامل سه زير مؤلفه ميباشد: آموزش تعامل اجتماعي مناسب، انتخاب دوست خوب، تربيت شغلي، 11. وظايف مالي پدر.
ب. مقياس دلبستگي به پدر (IPPA): اين مقياس، بهمنظور تعيين کيفيت پيوندهاي عاطفي ميان والدين و نوجوان توسط آرمسدن و گرينبرگ 1987 مورد استفاده قرار گرفت.
اين مقياس، به کمک ارزيابي تجارب عاطفي- شناختي مثبت (اعتماد، ارتباط، پاسخگويي خوب و در دسترس بودن والدين) و تجارب عاطفي شناختي منفي (خشم، نااميدي در نتيجه غيرپاسخگو يا پاسخگويي بيثبات)، کارکردهاي مختلف دلبستگي را مورد سنجش قرار ميدهد (Greenberg, 2009, p. 1).
اين آزمون داراي سه زيرمقياس، ميزان اعتماد، کيفيت رابطه و ميزان خصومت و احساس بيگانگي است. آلفاي گزارششده برای این مقیاس 89/0 میباشد. اين مقياس، يک مقياس خودسنجي با مقياسهاي ليکرت پنج قسمتي ميباشد.
مؤلفان اين پرسشنامه، ضريب بازآزمايي به فاصله سه هفته را براي دلبستگي به والدين93/0 و براي دلبستگي به همسالان 86/0گزارش کردهاند. طبق گزارش سازندگان، اين آزمون، از اعتبار سازهاي خوبي نيز برخوردار است (Greenberg, 2009. p. 2).
مراحل ساخت پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام و روش انجام کار به شرح زير پيگيري شده است:
گام 1. تحليل نظري نقش تربيتي پدر با توجه به آيات و روايات؛
در اين بخش ابتدا منابع روايي، در خصوص کودک و وظايف پدر جمعآوري شد. پس از جمعآوري منابع و تحليل آنها، نقش پدر از آيات و روايات استخراج گرديد. با توجه به کارهاي کمي، که در اين زمينه انجام شده، لازم بود که ابتدا نقش پدر بهصورت کامل تبيين و پس از آن الگويي ارائه شود تا در آن غالب، وظايف پدر نظامبندي گردد. الگوهاي مختلفي انتخاب و ارزيابي شد تا در نهايت، با مشورت استادان محترم و منابع موجود الگويي براي نقش تربيتي پدر تنظيم شد.
گام 2. بررسي نقش پدر در متون روانشناسي؛
در دومين، گام منابع فارسي و مقالات مرتبط با نقش پدر از بانک پاياننامهها و جستجوي اينترنتي جمعآوري شد. اما با توجه به اينکه در خصوص نقش پدر در کشورمان بسيار کم کار شده است، منابع مرتبط کمي بهدست آمد. در مرحله بعد، مقالات لاتين از طريق اينترنت جستوجو و پس از يافتن منابع مرتبط و دستهبندي و ترجمه جهت استفاده در پژوهش آماده گرديد.
گام 3. بررسي ميزان موافقت مستندات و الگوي ارائهشده با آموزههاي اسلام توسط کارشناشان خبره ديني؛
پس از تهيه الگوي نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام، لازم بود که اين امر از نظر کارشناشان ديني نيز بررسي شده تا از صحت آن اطمينان حاصل گردد. ازاينرو، بدين منظور الگوي استخراجشده از روايات، براي کسب اطمينان بيشتر به 11 تن از استادان حوزه ارائه شد. پس از دريافت نظرات استادان و بررسی آنها، الگوي نهايي نقش تربيتي پدر تهيه شد.
گام 4. طراحي گويهها براساس مستندات اسلامي (آيات و روايات)؛
در اين مرحله، براساس الگوي تهيهشده گويههايي براي هر مؤلفه طراحي شد.
گام 5. تهیه و تنظیم نهایی گويهها؛
با توجه به نکات گفتهشده، براي هر مؤلفه گويههايي طراحي شد. اين گويهها در ابتدا به 74 سؤال ميرسيد. اما پس از مشورت با استادان و حذف برخی از گويهها، حجم آنها به 55 سؤال کاهش يافت؛ زيرا کوتاه بودن پرسشنامه جزء مزاياي آن محسوب ميشود، البته کوتاهي که مخل مقصود و غرض محقق نباشد. ضمن اينکه برخي مؤلفههاي نقش پدري نيز از بخش طراحي گويهها حذف شدند؛ زيرا امکان سنجش آنها فراهم نبود.
گام 6. بررسي روايي محتواي پرسشنامه؛
در اين تحقيق، محقق پس از تهيه گويهها، آنها را همراه با مستندات به 11 تن از کارشناسان علوم اسلامي و روانشناسي ارائه نمود تا نظر خود را در زمينة ميزان مطابقت هر گويه با مؤلفه نامبرده، براساس نحوه دلالت ذکرشده در يک مقياس ليکرت چهار درجهاي اعلام نمايند.
گام 7. اجراي مقدماتي پرسشنامه؛
بهمنظور اجراي مقدماتي، پرسشنامه 52 سؤالي در يک نمونه 60 نفري از دانشآموزان دبيرستاني جامعه آماري به اجرا گذاشته شد. پس از اجرا مقدماتي پرسشنامه، سؤالات (10 و47)، به دليل همبستگي پايين با نمره کل تست حذف و سؤالات مربوط به مؤلفه فراهم کردن زمينه ازدواج (30 و 41) نيز با توجه به ابهاماتي، که براي نوجوانان در حين اجرا مقدماتي پيش آمده بود، حذف شدند. پس از تغييرات اعمالشده فرم 48 سؤالي براي اجراي نهايي تدوين شد.
گام 8. اجراي نهايي پرسشنامه؛
پس از اجراي مقدماتي و جرح و تعديل گويهها، اجراي اصلي روي يک نمونه 382 نفري از جامعه آماري اجرا شد. پس از اجراي اصلي پاسخنامههاي ناقص ار رده خارج و دادههاي حاصل از اجراي آزمون در spss وارد شد.
گام 9. به دست آوردن روايي همزمان دو آزمون؛
بدين منظور، مقياس دلبستگي به پدر (IPPA) همزمان با پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام اجرا شد و از طريق ضريب همبستگي نمره کل دو آزمون روايي همزمان آنها بهدست آمد.
گام 10. بازآزمايي پرسشنامه؛
پس از اجراي نهايي، براي بررسي اعتبار پرسشنامه با فاصله زماني سه هفته پرسشنامه مجدداً روي يک گروه 14 نفري از آزمودنيهاي مرحله نهايي اجرا شد.
يافتههاي تحقيق
هدف از اين تحقيق، ساخت پرسشنامهاي است که بهصورت کمي بتواند نقش تربيتي پدر را براساس معيارهاي مستفاد از منابع اسلامي اندازهگيري نمايد. براي رسيدن به اين هدف، دو پرسش، بررسي ميزان روايي و اعتبار مقياس مطرح شد. در ادامه، یافتههای مربوط به دو پرسش مذکور ارائه شد. بهمنظور بررسي روايي پرسشنامه، از سه روش روايي محتوا، روايي وابسته به ملاک و روايي سازه استفاده شده است. در بخش روايي محتوا، 55 گويه براساس مستندات اسلامي طراحي شد. سپس براي بررسي ميزان مطابقت آنها با مستندات اسلامي، در يک مقياس چهار درجهاي ليکرت، به 11 تن از کارشناسان حوزوي متخصص در زمينه روانشناسي تحويل داده شد. در نهايت، پس از اجرا گويههايي که نمره کمتر از 3 گرفته بودند، حذف شدند و گويههايي که نمرات بالاتر از 3 گرفته بودند، باقي ماندند. ميانگين کل نمرات برابر 29/3 با درصد 25/82 ميباشد. ضمن اينکه، ضريب تطابق کندال نيز نشان از ميزان توافق کارشناسان خبره در مورد موافقت گويهها با مستندات اسلامي و نحوه دلالت آنها دارد.
جدول(1): ضريب تطابق کندال
تعداد کارشناسان 11
ضريب تطابق کندال 206/0
مجذور کاي 309/122
درجه آزادي 54
سطح معناداري 0001/0
براي بررسي روايي وابسته به ملاک، از آزمون دلبستگي به پدر (IPPA) استفاده شد. استفاده از این آزمون نیز از آن جهت بود که آزمون دیگری، که در جامعه ایرانی رايج باشد و نقش پدر را مورد سنجش قرار دهد، یافت نشد و با اجراي همزمان این آزمون، به بررسي ميزان همبستگي مقياس مذکور با پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام پرداخته شد. نتايج نشان از همبستگي معنادار اين دو آزمون در سطح 05/0 برابر با 129/0 دارد.
محقق براي بررسي روايي سازه، از روش هماهنگي دروني استفاده كرد. در اين روش، تمامي سؤالات از همبستگي بالايي در سطح معناداري 001/0 با نمره کل برخوردار بودند. بالاترین نمره همبستگی 661/0 و پایین نمره همبستگی 121/0 میباشد. صرفاً دو سؤال 11 و 23 داراي همبستگي با نمره کل در سطح 005/0 بودند که اين مسئله نشاندهندة آن است که پرسشنامه از روايي سازه بالايي برخوردار است. بنابراين، براساس سه روش روايي مذکور، روايي پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام به اثبات ميرسد.
بهمنظور برآورد اعتبار پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام، از روش تنصيف، ضريب آلفا و همچنين روش بازآزمايي با فاصله زماني سه هفته بهره برده شد. در ضريب همساني دروني، آلفاي کرونباخ پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام در مرحله آزمايشي (تعداد آزمودنيها 60 نفر)، برابر با 914/0 و در مرحله نهايي (تعداد آزمودنيها 382 نفر) برابر با 891/0 ميباشد که بيانگر همساني دروني آزمون در سطح بالايي ميباشد.
جدول(2): ضريب آلفاي کرونباخ پرسشنامه نقش تربيتي پدر در مرحله آزمايشي و نهايي
مراحل اجرا تعداد آزمودني تعداد گويهها ضريب آلفاي کرونباخ
اجراي آزمايشي 60 52 914/0
اجراي نهايي 382 48 891/0
در روش دو نيمهسازي، ضريب اسپيرمن – براون در مرحله آزمايشي، برابر با 900/0 و در مرحله نهايي، برابر با 871/0 ميباشد. ميزان همساني دروني براساس ضريب دو نيمهسازي گاتمن در مرحله آزمايشي، برابر با 897/0 و در مرحله نهايي، 871/0 ميباشد. همبستگي بين دو فرم در مرحله آزمايشي، برابر با 818/0 و در مرحله نهايي، 772/0 ميباشد.
جدول(3): آمارههاي اعتبار پرسشنامه نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام در مرحله نهايي
آلفاي کرونباخ نيمه اول مقدار 789/0
تعداد گويهها 24
نيمه دوم مقدار 826/0
تعداد گويهها 24
مجموع تعداد گويهها 48
همبستگي بين دو فرم 772/0
ضريب اسپيرمن - براون تساوي تعداد گويهها 871/0
عدم تساوي تعداد گويهها 871/0
ضريب دو نيمه سازي گاتمن 871/0
در روش بازآزمايي با فاصله زماني سه هفته، نتايج نشان از همبستگي بالا ( 783/0) در سطح 01/0 بين اجراي اوليه و اجراي مجدد دارد. ضمن آنکه نتايج آزمون تي با نمونههاي جفت نيز اين نتايج را تأييد ميکند. از اين آزمون، زماني استفاده ميشود که دو نمونه از يک جامعه وجود داشته باشد و بخواهيم ميانگينهاي آنها را با هم مقايسه کنيم (ياسمينژاد و گلمحمديان، 1390، ص 89). ما نیز برای مقایسه نتایج اجرای اولیه و اجرای مجدد، که آیا تفاوت معناداری بین آنها وجود دارد یا خیر، از این آزمون استفاده کردیم.
جدول(4): آزمون تي با نمونههاي جفت
سطح معناداري درجه آزادي نمره تي فاصله اطمينان انحراف استاندارد ميانگين
بالاتر پايينتر
331/0 13 009/1 62607/7 76893/2- 00183/9 42856/2
با توجه به اينکه در جدول سطح معناداري برابر با 331/0 ميباشد و از 05/0 بيشتر است، فرض صفر (بين ميانگين نمره اجراي اوليه و اجراي مجدد تفاوت معنادار وجود ندارد) پذيرفته ميشود و فرض خلاف (بين نمره اجراي اوليه و اجراي مجدد تفاوت معنادار وجود دارد) رد ميشود. قرار گرفتن صفر در دامنه ستون فاصله اطمينان نيز نشان ميدهد که نميتوان فرض صفر را رد کرد. بنابراين، بين ميانگين نمره اجراي اوليه و اجراي مجدد تفاوت معنادار وجود ندارد. ضمن اينکه همبستگي بالاي دو تست ( 785/0) در سطح معناداري 001/0 نشان از اعتبار آن دارد.
بحث و نتيجهگيري
بر اين اساس، اعتبار پرسشنامه نقش پدر از ديدگاه اسلام در حد بالايي به اثبات ميرسد. اين امر حاکي از درجه ثبات و پايايي، قابليت پيشبيني و دقت آزمون ميباشد. براساس منابع اسلامي، مؤلفههاي نقش پدري با توجه به آيات و روايات شامل يازده مؤلفه ميباشد.
از آنچه گذشت، بهدست ميآيد که پدر تنها وظيفه مالي بر عهده ندارد. اينگونه نيست که وي صرفاً نانآور خانواده باشد، بلکه نفقه يکي از حقوق فرزند بر عهدة پدر است. آنچه که از نفقه واجبتر است، تربيت نيکوست که اين وظيفه نيز بر عهده پدر گذاشته شده است. اما متأسفانه در جامعه ما بيشتر به جنبه اقتصادي پدر توجه و بار تربيت بر دوش مادران گذاشته شده است. برخي وظيفه تربيتي پدر را منکر شده و اگر هم پذيرفتهاند، به حداقل اکتفا کردهاند. بنابراين، در یک نگاه کلی میتوان گفت: پدر در هریک از مراحل رشد، وظیفه خاصی با توجه به نیازها و تواناییهای فرزند بر عهده دارد. بخشی از این وظایف، تربیتی است که به دو شاخه غیراختصاصی و اختصاصی تقسیم میشود. وظایف غیراختصاصی آن دسته وظایفی است که در تمامی مراحل رشد جاری است. همچون محبت، احترام، تکریم مادر و الگودهی مثبت.
اما وظایف اختصاصی آن دسته از وظایفی است که در طی مراحل رشد، تغییر میکند؛ زیرا هر مرحله از رشد، شرایط و اقتضائات خاص خود را دارد. این نگاه مرحلهای به رشد، مورد تأیید اسلام بوده و روانشناسی نیز آن را با توجه به علوم تجربی ثابت کرده است. در اسلام برای رشد کودک، سه مرحله بیان شده است: هفت سال اول (امیری)، هفت سال دوم (غلامی) و هفت سال سوم (وزیری). در مرحله اول رشد (هفت سال اول)، روایات، وظایفی را برای پدر تعیین کردهاند که شامل تغذیه با شیر مادر (کلینی، 1407ق، ج 6، ص 40)، بازی با کودک (صدوق، 1412ق، ج 3، ص 484) و زمینهسازی برای آن میشود. از اينرو، در روایات تأکید شده است که به فرزندانتان اجازه دهید تا هفت سال بازی کنند. البته باید توجه داشت که تربیت در این هفت سال تعطیل نبوده، بلکه غیرمستقیم است (در قالب بازی، داستان، مسابقه و...). ضمن اينکه یادگیری مشاهدهای در این دوره از ارزش زیادی برخوردار است. به همین دلیل، از والدین بخصوص پدرها خواسته شده است که در مقابل فرزندانشان کارهای ناشایست انجام ندهند (کلینی، 1407ق، ج 6، ص 50). در این مرحله، کودک آزادی عمل زیادی دارد، آن هم به این دلیل که هنوز قوه فهم و درک بهدرستی در او شکل نگرفته است. ازاينرو، توقع انجام رفتار کاملاً منطقی از او نابجاست. روایات نیز بر این امر تأکید کردهاند که کودک در این سن قدرت درک و فهم بسیاری از حقایق را ندارد. این امر با توجه به دو دسته از روایات بهدست میآید:
1. روایاتی که بیان کردهاند فرزندانتان را زمانی امر به نماز کنید که به قوه فهم (اذا عقل) رسیده باشند (کلینی، 1407ق، ج 5، ص 523).
2. روایاتی که بیان میکنند فرزندانتان را در هفت سالگی امر به نماز کنید (ابنحيون، 1385، ج 1، ص 422).
با توجه به این دو دسته روایات، کودک در حدود 7 سالگی قدرت درک و فهم (البته آن هم در سطح کودکی) پیدا میکند.
اما مرحله دوم رشد (هفت سال دوم)، در نگاه اسلامی مرحله غلامی معرفی شده است. پیاژه این مرحله را از حیث رشد اخلاقی مرحله «ديگر پیروی» اخلاقی نامیده است. در این مرحله، با توجه به اینکه کودک قدرت فهم پیدا کرده است و اطاعتپذیری او نیز بالاست، بهترین زمان برای شروع تعلیم (طبرسی، 1412ق، ص 220) و تأدیب (صدوق، 1412ق، ج 3، ص 492) فرزند میباشد. بنابراين، با توجه به روایات این مرحله، زمان شروع تعلیم و تأدیب است. این تعلیمات میتواند در حیطه آموزشهای دینی شامل عقاید، اخلاق، احکام، آموزشهای پایه و عمومی باشد. ضرورت آموزشهای دینی از اين جهت است که پدر وظیفه نگهداری خانواده از آتش جهنم را دارد (تحريم: 6). این امر حاصل نمیشود مگر با آموزشهای دینی که در نهایت منجر به تربیت دینی فرزندان شود. اما صرف آموزشهای دینی، فرزند را کارآمد نمیسازد. تا بتواند بار زندگی را بر دوش گرفته و به سلامت به مقصد برساند. ازاينرو، برخی دیگر از آموزشها نیز در روایات بیان شده است که ميتوان از آنها آموزشهای پایه و عمومی ياد كرد. همچون سوارکاری، تیزاندازی، نخریسی، شنا و... . درواقع، به گفتة امام علی هر آنچه که فرزند برای آینده به آن نیاز دارد (ابن ابيالحديد، 1404ق، ج20، ص 333).
با شروع هفت سال سوم، فرزند ما وارد برههای از زندگی میشود که از حساسیت زیادی برخوردار است. دوران نوجوانی دوران بحرانها و عبور کردنهاست. دوران گذار از کودکی به بزرگسالی، دوران رها کردن هویت کودکی و بهدست آوردن هویت بزرگسالی. با توجه به حساسیت این دوره، وظیفه پدر نیز مهمتر میگردد. در این پژوهش، وظایف پدر در نوجوانی در دو بخشِ کمک به شکلگیری هویت فردی نوجوان و کمک به شکلگیری هویت اجتماعی نوجوان بيان شد. در بخش کمک به شکلگیری هویت فردی، پدر میتواند از طریق واگذاری مسئولیت (بهکارگیری) به نوجوان، احترام به او، دوستی و مشورت کردن با او کمک کند تا او نیز به خود اعتماد کرده و هویت فردیاش به درستی شکل گیرد. اگر پدر وظیفه خود را در این بخش بهخوبی انجام دهد، فرزندش نیز هویت خود را مبتنی بر اعتقادات دینی شکل خواهد داد؛ زیرا ویژگی بحران هویت، جستوجوگری برای پایبندی است. ازاينرو، احترام به نوجوان، مشورت و دوستی با او، کمک میکند تا او هویت خود را مطابق با هویت دوستش که همان پدرش است شکل دهد.
در بخش هویت اجتماعی، پدر میتواند با کمک به نوجوان برای شکلدهی به تعاملات اجتماعی مناسب با دیگران و کمک در انتخاب دوست و همچنین فراهم کردن زمینههای شغلی مناسب، که البته پایههای آن در مرحله قبل چیده شده است، هویت اجتماعی نوجوانش را شکل دهد. ثمره این شکلدهی در ازدواج و به مشارکت گذاشتن هویت فردی پیدا میشود. فراهم کردن زمینه ازدواج یکی از مهمترین وظایف پدر میباشد (طبرسی، 1412ق، ص 220).
بخش دیگر از وظایف پدر، شامل وظایف مالی است که از این بخش تحت عنوان «نفقه» در فقه یاد شده است. این بخش از وظایف، درواقع تأمینکنندة نیازهای جسمانی فرزند میباشد. بنابراين، پدر اگر به هر دو این نیازها (جسمانی و روانی) توجه داشته باشد، میتواند فرزند صالحی تربیت کند که سبب آمرزش او شود (حرعاملى، 1409ق، ج 21، ص 476).
پدر، پس از انجام همة این اقدامات، در سه مرحله از رشد است که میتواند آسوده بوده که وظیفهاش را انجام داده است؛ زیرا به فرمودة رسول خدا فرزندان سه تا هفت سال در اختیار پدرانشان هستند که آنها را تربیت کنند و بعد از این سه هفت سال، فرزند به حال خود رها میشود (طبرسى، 1412ق، ص 222).
از آنچه گفته شد بهدست میآید که پدر تنها وظیفة مالی بر عهده ندارد، بلکه نفقه یکی از حقوق فرزند بر عهده پدر است. این مادر نیست که فقط نسبت به تربیت فرزندان مسئولیت دارد، بلکه این مسئولیت ابتدا متوجه پدر میباشد. اما متأسفانه به هر دلیلی، در جامعه معاصر صرفاً به جنبه اقتصادی پدر بیشتر توجه شده است.
- ابن ابيالحديد، عبدالحميدبن هبة الله (1404ق)، شرح نهج البلاغه، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي.
- اعزازی، شهلا (1376)، جامعهشناسی خانواده، تهران، روشنگران و مطالعات زنان.
- آدامز و همکاران (1373)، روانشناسي کودکان محروم از پدر، ترجمة خسرو باقري و محمد عطاران، تهران، تربيت.
- بیابانگرد، اسماعیل (1386)، روشهای تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی، چ دوم، تهران، دوران.
- ثنایی، باقر و همکاران (1387)، مقیاسهای سنجش خانواده و ازدواج، تهران، بعثت.
- حرعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، تفصيل وسائل الشيعة، قم، مؤسسة آلالبيت.
- سرمد، زهره و ديگران (1385)، روشهاي تحقيق در علوم رفتاري، تهران، آگاه.
- صدوق، محمدبن على (1412ق)، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين.
- طبرسى، فضلبنحسن (1412ق)، مكارم الأخلاق، چ چهارم، قم، شريف رضى.
- كلينى، محمدبن يعقوب (1407ق)، الكافي، چ چهارم، تهران، دار الكتب الإسلامية.
- یاسمینژاد، پریسا و محسن گلمحمدیان (1390)، راهنمای کاربردی spss 17 در روانشناسی، علوم تربیتی و علوم اجتماعی، تهران، ارجمند.
- Krampe, E.M. (2005), The father presence questionnaire.
- Ancona, F. (1998), Crisis in America: Father absence. Commack, NY: Nova Science.
- Biller, H. B. (1971), Father, child, and sex role. Lexington, MA: Heath.
- David Popenoe, Life Without Father: Compelling New Evidence That Fatherhood and Marriage Are Indispensable for the Good of Children and Society (New York: The Free Press, 1996, p. 146.
- Kyle D, (2000), Pruett, Fatherneed: Why Father Care is as Essential as Mother Care for Your Child, (New York: The Free Press, p. 17-34.
- Lamb, M. E. (1981b), Fathers and child development: An integrative overview. In M. E. Lamb (Ed.), The role of the father in child development (Rev. ed., p. 1- 70). New York: Wiley.
- Lamb, M. E. (Ed). (1976), The role of the father in child development. New York: Wiley.
- Lamb, M. E. (Ed.). (1981c), The role of the father in child development (Third ed.). New York: Wiley.
- Lamb, M. E, & et al. (1985), The role of the father in child development: The effects of increased paternal involvement. In B. B. Lahey & A. E. Kazdin (Eds.), Advances in clinical child psychology,v 8, p. 229- 266.
- Lamb, M.E., (1997), ‘The development of father-infant relationships’, in Lamb (ed.), The Role of the Father in Child Development, 3rd edition, p. 104-120.
- Mosely, J., & Thomson, E. (1995), Fathering behavior and child outcomes: The role of race and poverty. In W. Marsiglio (Ed.), Fatherhood: Contemporary theory, research, and social policy, (p. 148–165). Thousand Oaks, CA: Sage.
- Popenoe, D. (1996a), A world without fathers: Consequences of children living with fathers, The Wilson Quarterly, v 20, p. 12-30.