کارکرد خانواده و جهتگيري مذهبي؛ ارائة الگوهاي نگرش به ارتباط پيش از ازدواج و پيامدهاي آن در دانشجويان داراي ارتباط و بدون ارتباط با جنس مخالف
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
نگراني دربارة جوانان و تغييرات فرهنگي، عمري به درازاي تاريخ بشر دارد. هنجارگريزي جوانان، هميشه مسئلهاي مهم و جذاب بوده است. يکي از مهمترين اين هنجارگريزيها که در جوامع شرقي اهميت بيشتري دارد، پديدة ارتباط و دوستي بين دختر و پسر پيش از ازدواج و نوع نگرش آنها به اين روابط ميباشد. با توجه به پيامدهاي آن، نگرانيهايي را در سطوح مختلف اجتماع بهوجود آورده است (وثوقي، 1388). رفيعپور (1378)، نگرش را سيستمي از عکسالعملهاي ارزيابيکننده که مبتني بر اعتقادات و چارچوبهايي هستند، تعريف ميکند که براساس آن، ارزيابيها و رفتار شکل ميگيرد. اين چارچوبها و پايههاي ارزيابيکننده که در دوران مختلف شکلگيري شخصيت در خانواده و جامعه بهوجود ميآيد، موجب ميشود شخص آن موضوع را ارزشيابي و نسبت به آن، باور خوب يا بد بودن، مناسب يا نامناسب بودن را پيدا کند (يوسفي، 1386).
با مرور متون مربوط به اين روابط، سه دسته علل فردي، علل خانوادگي و علل اجتماعي براي شروع اين روابط آشکار ميشود. از علل فردي ميتوان به آگاهي ضعيف از آسيبها (Coyle, 2001, p. 442)، اعتماد به نفس و عزت نفس پايين (Royer, 2009, p. 400)، هويت آشفته (صفري، 1387، ص 47)، کاهش اعتقادات مذهبي (kabiru, 2009, p. 1028) اشاره كرد. از علل خانوادگي ميتوان به ارتباطات عاطفي ضعيف در خانواده (manlove, 2008, p. 113) و عدم حمايتهاي لازم و نظارت کافي بر رفتار نوجوانان و جوانان (markham, 2003, p. 183) اشاره کرد. خانواده اين سيستم اجتماعي کامل، با ايجاد پيوندهاي عاطفي و مراقبتي قوي اعضا را در کنار يکديگر نگه ميدارد. در اين سيستم، اعضاي خانواده کنترل، تأييد و اختلاف عقيده داشتن را با هم تمرين ميکنند (قلاسيمود، 1387، ص 38). کارکرد خانواده، مفهومي است که تأثير مستقيمي بر نيازها، اهداف، رضايتمندي از زندگي و روابط عاطفي خانواده داشته و عواملي چون انعطافپذيري و پيوستگي در آن نقش اساسي دارند. انعطافپذيري، به ميزان تغييراتي که در نقشها قوانين و انضباط خانواده وجود دارد، اطلاق ميشود. درواقع، نکتة اصلي انعطافپذيري در اين است که سيستمها چگونه بين ثبات و تغيير تعادل مييابند. از سوي ديگر، پيوستگي، پيوند عاطفي اعضاي خانواده نسبت به يکديگر است. در حالت پيوسته، نزديکي عاطفي و فداکاري وجود دارد، با هم بودن بيش از تنهايي اهميت دارد و تأکيد عمده بر با هم بودن است (سيف، 1386، ص 71). ايجاد ارتباطي مؤثر و جوي پذيرا، همراه با صميميت و انسجام عاطفي بين اعضاي خانواده، بسياري از مشکلات و انحرافات اخلاقي را که امروزه نوجوانان و جوانان با آنها روبهرو هستند، کاهش ميدهد (کياني و همکاران، 1389، ص 97). قويدل حيدري (1389) گزارش کرد والديني که روابط قوي با فرزندانشان دارند، ميتوانند در کاهش رفتارهاي جنسي نوجوانان و جوانان تأثير مثبتي داشته باشند. خلجآبادي فراهاني (1389) نيز معتقد است کنترل سختگيرانه والدين در دوران بلوغ، نگرش آزادانه والدين و احترام کم به نظرات والدين در دوران بلوغ، مهمترين پيشبينيکنندههاي دوستي با جنس مخالف در سطح خانواده ميباشند. به هر حال، اين ابهام وجود دارد که آيا پيوستگي خانواده خود بهتنهايي ميتواند عامل بازدارنده و کنترلکننده روابط جوانان با جنس مخالف باشد؟ از سوي ديگر، باورهاي مذهبي عامل قوي در کنترل و مديريت روابط و رفتارها ميباشند. همانطور که خداوند در قرآن ميفرمايد: «آنان که به ياد خدا هستند از وسوسههاي شيطان متأثر نميشوند و ياد خدا سلاحي است که از آنان در برابر شيطان محافظت ميکند. پرهيزگاران هنگامي که گرفتار وسوسههاي شيطان ميشوند، به ياد خدا و پاداش و کيفر او ميافتند و ناگهان بيدار ميشوند» (بقره: 152). بهعبارت ديگر، آيا اعمال و عقايد مذهبي ميتوانند نيروي تازهاي به خانواده و اعضاي آن ببخشند. به اين ترتيب، مشارکتشان را در تجارب معنوي بيشتر و ايمان اعضا را قويتر کنند؟
اين پژوهش به دنبال تدوين الگوي پيامدهاي ارتباط با جنس مخالف، با توجه به نقش همزمان کارکرد خانواده و جهتگيري مذهبي است. بهعبارت ديگر، در اين پژوهش اين مسئله بررسي ميشود که احتمالاً کارکرد خانواده نميتواند بهتنهايي ارتباط ذهني و عملي جوان با جنس مخالف را مديريت کند و نياز به نيرويي تأثيرگذار دارد.
جهتگيري مذهبي را ميتوان رهاورد کلي مشخص، که از مذهب اتخاذ گرديده است، معرفي نمود؛ يعني در ارتباط با موجودي متعالي (قدسي)، مجموعهاي از اعتقادات، اعمال و تشريفات خاص را در زندگي دارد (حيدرنژاد، 1389، ص 17). آلپورت (1967)، مذهب را بهعنوان فلسفة وحدتبخش زندگي توصيف ميکند و آن را يکي از عوامل بالقوه مهم براي سلامت روان دانسته است. وي معتقد است: نظام ارزشي مذهب بهترين زمينه را براي يک شخصيت سالم آماده ميکند. اما وي به اين نکته نيز توجه دارد که اينگونه نيست که تمامي افرادي که ادعاي مذهبيبودن دارند، داراي شخصيت سالم هستند. از ديدگاه آلپورت (1967)، اين جهتگيري ميتواند به دو صورت «دروني» و «بيروني» باشد. شخصي که از بيرون برانگيخته شده، مذهبش را مورد استفاده قرار ميدهد. درحاليکه شخصي که از درون برانگيخته ميشود، با مذهبش زندگي ميکند. شخصي که جهتگيري مذهبي دروني دارد، انگيزههايش را در خود مذهب مييابد. چنين اشخاصي مذهب و شخصيتشان يکي ميشود. درحاليکه اشخاص با جهتگيري مذهبي بيروني، براي رسيدن به اهداف ديگر به سمت مذهب ميروند. بهعبارت ديگر به سمت خدا ميروند بدون اينکه از خود روي بگردانند (نصيرينژاد، 1389، ص 47). ازاينرو، چنين استنباط ميشود که جهتگيري بيروني نتواند پادزهري مناسب در برابر ناهنجاري و آسيبهاي اجتماعي و حتي نگرش نسبت به رفتارهاي آسيبزا از جمله ارتباط با جنس مخالف عمل کند. پايبندي به آموزههاي ديني و داشتن تقيدات مذهبي، سد محکمي در برابر آسيبهاي اجتماعي، و تأثيرات تهاجم فرهنگي است. همانطور که خداوند در قرآن ميفرمايد: «آن زن قصد يوسف نمود و يوسف نيز اگر برهان پروردگار را نميديد، قصد وي مينمود» (يوسف: 24). اين آية شريفه اشاره به ايمان قوي حضرت يوسف دارد. در غيراين صورت، او نيز در اين راه به خطا ميرفت. حال اين احتمال وجود دارد که الگوي پيوستگي بين اعضاي خانواده از طريق ايجاد باورهاي مذهبي و نوع جهتگيري بيروني و دروني، نگرش فرزند را به ارتباط قبل از ازدواج سوق ميدهد.
در اين زمينه، نتايج پژوهشهاي موحد (1385)، وثوقي (1384)، يوسفي (1386)، نشان ميدهد ارزشهاي ديني بالاترين قدرت تبيينکنندگي را درباره دوستيها و معاشرتهاي قبل از ازدواج دارند و کنار گذاشتن باورها و اعتقادات ديني و عدم التزام به احکام ديني، عامل بسياري از نابهنجاريها و کژرويهاي آدمي است. همچنين کابيرو و پيناس (2009)، معتقدند جواناني که تعلق و وابستگي محکمتري به کليسا دارند و بهطور مرتب در مراسم آن شرکت ميکنند، عموماً نگرش منفيتري به روابط قبل از از دواج دارند. اگرچه در اين پژوهشها، به اهميت نقش عقايد و رفتارهاي مذهبي در ايجاد نابهنجاريهاي اخلاقي اشاره شده است، اما به نظر ميرسد عقايد بهتنهايي نتواند رفتارهاي آسيبزا را تبيين کند؛ چراکه ماهيت و جهتگيري عقايد، که جنبه دروني و بيروني بودن را مشخص ميکند، ميتواند در پيشبيني و ثبات رفتار نابهنجار اجتماعي عامل مؤثري باشد که در اين پژوهشها در نظر گرفته نشده است. از سوي ديگر، جهت تدوين الگوي چنين رفتارهايي در نظر گرفتن اهميت نقش خانواده غيرقابل اجتناب است. در اين زمينه، نتايج پژوهش احمدي نوده (1386) نيز بيانگر اين است که بين اعتقادات ديني و آسيبپذيري فرهنگي خانواده رابطه وجود دارد؛ افزايش تقيدات ديني ميتواند بهعنوان مانعي در برابر آسيبپذيري فرهنگي خانواده عمل کند.
بنابراين، با توجه به ارتباط دو به دوي متغيرها در زمينه نقش هريک از کارکرد خانواده و باورهاي مذهبي، پژوهشگر بر آن شد كه تأثير همزمان هر دو عامل را در تدوين الگوي نگرش به ارتباط با جنس مخالف قبل از ازدواج بررسي کند. اين موضوع تاكنون با توجه به روش الگويابي بررسي نشده است. افزون بر اين، اين پژوهش در تدوين الگويي ديگر به دنبال بررسي نقش همين عواملي که نگرش به ارتباط با جنس مخالف را تبيين ميکند، در جهت پيشبيني پيامدهاي ناشي از ارتباط با جنس مخالف در گروهي از افراد، که گرفتار چنين روابطي شدند، ميباشد كه تاکنون چنين الگوهايي نيز در اين زمينه، با توجه به نقش مؤلفههاي عاطفي و معنوي تدوين نشده است.
در مجموع، در اين پژوهش نقش اين دو مؤلفه عاطفي و معنوي در نگرش به ارتباط در گروهي از افراد، که چنين روابطي را تجربه نکردند و دو مؤلفه پيامدهاي ارتباط در گروهي که چنين روابطي را تجربه ميکنند، بررسي ميشود، تا اهميت نقش مؤلفه مذهبي مشخص شود. به هر حال، با توجه به نتايج مطالعات مذکور و در نظر گرفتن مباني نظري، نقش هر دو عامل خانواده و جهتگيري مذهبي مورد بررسي قرار گرفت. مسئله اصلي اين پژوهش، اين است که آيا خانواده بهطور مستقيم نگرش به ارتباط با جنس مخالف و پيامدهاي آن را تبيين ميکند؟ يا اينکه از طريق جهتگيري و باورهاي مذهبي در فرزندان، اين الگو را جهت ميدهد که ميتواند حاکي از اهميت نقش باورهاي مذهبي در کنترل رفتار و اهميت نقش کارکرد خانواده در انتقال باورها و جهتگيريهاي مذهبي باشد.
لازم به يادآوري است که در اين مقاله سعي شده است شکافها و ضعفهايي که در مطالعات پيشين وجود داشته است، با توجه به امکانات پژوهش تا اندازهاي رفع شود و با در نظر گرفتن مباني نظري مناسب، سنجش نوع نگرش دانشجويان به روابط قبل از ازدواج و پيامدهاي آن را با استفاده از مدلي مفهومي مورد آزمون قرار دهد.
روش تحقيق
پژوهش حاضر از نوع همبستگي و غيرآزمايشي است که در آن، از روش تحليل مسير، که بهطور همزمان چندين معادله رگرسيون را بررسي ميکند، بهره گرفته شده است. جامعه آماري اين پژوهش را کليه دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد بيرجند در سال تحصيلي 91-90 تشکيل ميدهد.
بر پايه پيشنهاد جيمز استيون، در نظر گرفتن 15 مورد براي هر متغير پيشبين در تحليل رگرسيون چندگانه مناسب ميباشد (هومن، 1384، ص 80). حجم نمونه با احتمال ريزش 5 درصدي، 500 نفر در نظر گرفته شد که با استفاده از روش نمونهگيري چندمرحلهاي، دانشکدههاي حقوق، علوم انساني، فني مهندسي و پرستاري انتخاب و از هر دانشکده، چند کلاس يعني جمعاً تعداد 500 نفر از دانشجويان، شامل 238 پسر و 241 دختر در مقطع کارشناسي، که در سال تحصيلي 91-90 مشغول به تحصيل بودند، انتخاب شدند و پرسشنامهها در بين آنها توزيع گرديد. توزيع فراواني دانشجويان براساس تعداد دوستي با جنس مخالف نشان داد که 320 نفر معادل 64 درصد افراد هيچگونه دوستي با جنس مخالف نداشتهاند. 180 نفر يعني، 36 درصد آنان رابطه دوستي با جنس مخالف را تجربه کردهاند.
ابزار
مقياس نگرش به ارتباط با جنس مخالف: اين پرسشنامه توسط کردلو (1380) ساخته شده است كه نگرش و ميزان موافقت افراد را براي ارتباطات خارج از چارچوب با دوستان غيرهمجنس مورد سنجش قرار ميدهد. اين آزمون، شامل 25 جمله است که جملات 1 تا 22 ميزان نگرش فرد براساس نمرهگذاري 5 ليکرتي و جملات 23 تا 25 ميزان گرايش فرد براساس پاسخگويي بله و خير ميسنجد. نتايج آزمون بيانگر پايايي 93/0 ميباشد. از سال 80 تا سال 87 هر ساله بهمنظور بررسي ميزان تغيير در نگرشها اين آزمون بر روي جامعه آماري دانشآموزان مقطع دبيرستان شهر تهران تكرار شد و همواره نتايج فوق مورد تأييد قرار گرفت (كردلو، 1388). در اين پژوهش، آلفاي کرونباخ در هر خردهمقياس نگرش مثبت و منفي 89/0 و 91/0 بهدست آمد که حاکي از پايايي مناسب مقياس است. افزون بر اين، در پژوهش حاضر جهت بررسي روايي سازه از تحليل عاملي استفاده شد. نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي با چرخش ابليمين همخوان با مباني نظري مقياس، ساختار دو عاملي نگرش مثبت و منفي به ارتباط قبل از ازدواج را نشان داد که 67/57 درصد واريانس مقياس را تبيين ميکند.
مقياس محققساخته پيامدهاي ارتباط با جنس مخالف: اين مقياس محققساخته پيامدهاي ارتباط با جنس مخالف را مورد سنجش قرار ميدهد. اين آزمون شامل 30 جمله است که ميزان اضطراب و تنيدگي ناشي از ارتباط (13 گويه)، کاهش ارتباط با خدا (7 گويه) و ميزان کاهش روابط اجتماعي (10 گويه) را بر اساس نمرهگذاري 5 ليکرتي مورد سنجش قرار ميدهد. نتايج آلفاي کرونباخ خردهمقياس اضطراب و تنيدگي ناشي از ارتباط 7/0، کاهش ارتباط با خدا 68/0 و کاهش روابط اجتماعي برابر 79/0 بهدست آمد که حاکي از پايايي مناسب مقياس است. براي بررسي روايي سازه، از تحليل عاملي استفاده شد. نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي با چرخش ابليمين ساختار سه عاملي اضطراب و تنيدگي، کاهش ارتباط با خدا و کاهش روابط اجتماعي را نشان داد که 30/56 درصد واريانس مقياس را تبيين ميکند (دهقانتنها، 1391، ص 62).
مقياس جهتگيري مذهبي: اين پرسشنامه توسط آلپورت و راس براي سنجش جهتگيري مذهبي دروني و بيروني تهيه شد. در مطالعات اوليهاي که بر اين مبنا صورت گرفت، مشاهده شد که همبستگي جهتگيري مذهبي بيروني با جهتگيري مذهبي دروني 21/0 است (مختاري، 1379، ص 32). اين آزمون شامل 21 جمله است که جملات 1 تا 12 جهتگيري مذهبي بيروني و جملات 13 تا 21 جهتگيري مذهبي دروني را اندازهگيري ميکنند. گسترة گزينههاي سؤالات، از کاملاً مخالف تا کاملاً موافق ميباشد. اين مقياس بر مبناي نمرهگذاري ليکرت نمرهگذاري ميشود و به پاسخها نمره 1 تا 5 تعلق ميگيرد (مختاري، 1379، ص 45). اين آزمون در سال 1378 ترجمه و هنجاريابي شده است. همساني دروني آن توسط جانبزرگي و با استفاده از روش ضريب آلفاي کرونباخ 71/0 و پايايي بازآزمايي آن 74/0 بهدست آمده است (جانبزرگي، 1378، ص 71). نتايج اين پژوهش، تحليل مؤلفههاي اصلي با چرخش ابليمين همخوان با مباني نظري مقياس ساختار دو عاملي جهتگيري مذهبي دروني و بيروني را نشان داد که 78/40 درصد واريانس مقياس را تبيين ميکند.
مقياس کارکرد خانواده: اين پرسشنامه توسط ديويد. اج. اولسون (1991) ساخته شده است و شامل 20 ماده ميباشد. 10 ماده اين پرسشنامه مربوط به پيوستگي و 10 ماده آن مربوط به انعطافپذيري ميباشد. نمرهگذاري آن براساس کاملاً مخالف تا کاملاً موافق براساس پاسخگويي 5 ليکرتي است. نتايج کياني و همکاران (1389)، گلچين و همکاران (1380) نشان داد مقياس انعطافپذيري و پيوستگي خانواده با آلفاي 68/0 براي كل ابزار، آلفاي 77/0 براي پيوستگي خانواده و آلفاي 62/0 براي انعطافپذيري از همساني دروني نسبتاً خوبي برخوردار است. ضرايب همبستگي در بازآزمايي براي همبستگي خانواده نيز 83/0 و براي انعطافپذيري 80/0 است كه نشاندهنده ثبات بسيار خوب پرسشنامه ميباشد. همچنين وي نشان داد مقياس پيوستگي و انعطافپذيري خانواده از روايي صوري خوبي برخوردار است. براي بررسي پايايي از آلفاي کرونباخ استفاده شد. نتايج براي خردهمقياس پيوستگي و انعطافپذيري به ترتيب 81/0 و 79/0 بهدست آمد که حاکي از پايايي مقياس است. افزون بر اين، براي بررسي روايي سازه از تحليل مولفههاي اصلي استفاده شد. نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي با چرخش ابليمين همخوان با مباني نظري مقياس ساختار دو عاملي انعطافپذيري و پيوستگي را نشان داد که 29/43 درصد واريانس مقياس را تبيين ميکند.
يافتههاي تحقيق
نتايج حاصل از تجربه دوستي با جنس مخالف در دانشجويان نشان داد، 36 درصد (180 دانشجو) رابطه دوستي با جنس مخالف داشته و 64 درصد (320 دانشجو) دوستي با جنس مخالف را تجربه نکرده بودند. ازاينرو، دو تحليل مسير در افرادي که تجربه دوستي داشتند، در جهت پيشبيني پيامدهاي ارتباط پيش از ازدواج و تحليل مسيري ديگر در گروهي که دوستي را تجربه نکرده بودند، در جهت پيشبيني نگرش به ارتباط قبل از ازدواج انجام شد.
ميانگين و انحراف استاندارد متغيرهاي پژوهش در جدول زير مشخص شده است. همانطور که مشاهده ميشود خردهمقياسهاي نگرش منفي به ارتباط پيش از ازدواج با بالاترين ميانگين و انعطافپذيري با پايينترين ميانگين گزارش شده است. همچنين مؤلفه اضطراب و تنيدگي ناشي از ارتباط بيشترين ميانگين را نسبت به پيامدهاي ارتباط با جنس مخالف نشان داد.
جدول1: ويژگيهاي توصيفي متغيرهاي تحقيق
متغير ميانگين انحراف استاندارد
نگرش به ارتباط پيش از ازدواج نگرش مثبت 43/2 98/0
نگرش منفي 41/3 72/0
جهتگيري مذهبي بيروني 93/1 55/0
دروني 24/3 54/0
کارکرد خانواده پيوستگي 4 65/0
انعطافپذيري 41/2 69/0
پيامد ارتباط پيش از ازدواج کاهش ارتباط با خدا 55/2 02/1
اضطراب و تنيدگي 15/3 93/0
کاهش روابط اجتماعي 88/2 87/0
براساس جدول (2)، رابطه بين خردهمقياس نگرش مثبت به ارتباط قبل از ازدواج با جهتگيري دروني مذهبي و پيوستگي اعضاي خانواده منفي و معنادار بهدست آمد. نگرش منفي به ارتباط قبل از ازدواج نيز رابطه مثبت و معناداري با جهتگيري دروني مذهبي نشان داد. بين جهتگيري مذهبي با پيوستگي خانواده نيز رابطه معناداري بهدست آمد. افزون بر اين، جدول شماره (2) نشان ميدهد كه نگرش منفي با پيامدهاي ارتباط با جنس مخالف رابطه مثبت و اضطراب و تنيدگي ناشي از ارتباط با جهتگيري بيروني و دروني ارتباط مثبتي نشان داد. براي تدوين الگوي نگرش به ارتباط پيش از ازدواج در دانشجويان بدون ارتباط و تدوين الگوي پيامدهاي ارتباط پيش از ازدواج در دانشجويان با ارتباط پيش از ازدواج با توجه به نقش کارکرد خانواده و جهتگيري مذهبي از تحليل مسير استفاده شد. تحليل مسير نسبت به ديگر روشهاي آماري در حوزه همبستگي تبيين قويتري جهت پيشبيني با توجه به ضرايب همبستگيهاي بالاتر (برخلاف همبستگي مرتبه صفر) فراهم ميکند.
جدول 2: ماتريس همبستگي بين کارکرد خانواده، جهتگيري مذهبي و نگرش به ارتباط پيش از ازدواج
متغيرها 1 2 3 4 5 6 7 8 9
1.جهتگيري بيروني مذهبي
2.جهتگيري دروني مذهبي **-
3.پيوستگي بين اعضاي خانواده **- **
4. انعطافپذيري **
5.نگرش مثبت به ارتباط قبل از ازدواج ** ** **
6.نگرش منفي به ارتباط قبل از ازدواج ** *
7.اضطراب ناشي از ارتباط * * 0 ** 1
8.کاهش ارتباط با خدا 0 ** ** 1
9.کاهش روابط اجتماعي ** ** ** 1
** 01/0 > p * 05/0 > p
به منظور بررسي چگونگي رابطه متغيرهاي پژوهش، از تحليل مسير استفاده شد. برآورد پارامترهاي الگو از طريق روش بيشينه احتمال بهدست آمد که در نمودار (1) نشان داده شده است. در نمودار (1)، پيوستگي و شاخصهاي جهتگيري بيروني مذهبي و نگرش به ارتباط پيش از ازدواج در تحليل مسير قرار داده شد، اما انعطافپذيري و پيامد کاهش روابط اجتماعي به دليل معنادار نبودن مسير از الگو حذف شد. مفروضههاي مدل مورد مطالعه بررسي شد. الف. اندازهگيري متغيرها در سطح فاصلهاي: به اعتقاد هومن (1384)، اگر تعداد طبقههاي رتبهاي 5 يا بيشتر باشد، احتمالاً ميتوان با آنها (البته با کمي خطا) مانند دادههاي فاصلهاي رفتار کرد. ب. يکساني پراکندگي متغيرهاي درونزا: به گونه کلي يکسان نبودن پراکندگي رگرسيونهاي چندمتغيري مدلهاي ليزرل را ناروا نميسازد، بلکه آنها را ضعيف ميکند (هومن، 1384، ص 84). پ. فقدان همخطي چندگانه: بنا بر نظر بسياري از صاحبنظران (هومن، 1384، ص 87) همبستگيهاي کمتر از 8/0 بين متغيرهاي برونزا نشاندهنده فقدان همخطي بودن چندگانه است. نتايج حاصل از ضرايب همبستگي بين متغيرهاي مورد مطالعه در جدول (2) بيانگر تأييد مفروضه مذکور است.
تحليل مسير نگرش به ارتباط پيش از ازدواج در نمودار (1) نشان داده شده است. شاخصهاي برازندگي تطبيقي و شاخص برازندگي نرمال برابر 99/0 و 1 است که بيانگر تقريب معقولي در جامعه است. افزون بر اين، ريشة دوم واريانس خطاي تقريب 001/0 (کمتر از 06/0)، در فاصله اطمينان قرار گرفت. البته مقدار مجذور کاي نيز در سطح 05/0 (91/0p=) غيرمعنادار شد که ميتوان استنباط نمود مدل با دادهها برازش خوبي دارد.
نمودار 1: الگوي نگرش به ارتباط پيش از ازدواج در ارتباط با جهتگيري مذهبي و کارکرد خانواده در دانشجويان بدون ارتباط با جنس مخالف
همانطور که نمودار (1) در ارتباط الگوي نگرش مثبت و منفي نسبت به ارتباط پيش از ازدواج در دانشجويان بدون ارتباط نشان ميدهد، مسير پيوستگي اعضاي خانواده به طور مستقيم ( 17/0- =، 05/p<0) و بهطور غيرمستقيم از طريق کاهش جهتگيري بيروني مذهبي ( 17/0- =، 05/0( p و افزايش جهتگيري دروني مذهبي ( 28/0 =، 05/p<0) (اثر غيرمستقيم به ترتيب 076/0 و 05/0) پيشبينيکننده نگرش منفي به ارتباط پيش از ازدواج است. تنها از طريق جهتگيري دروني مذهبي پيشبينيکننده نگرش مثبت به ارتباط پيش از ازدواج (05/0) است. در مجموع، سهم افزايش جهتگيري دروني نسبت به سهم کاهش جهتگيري بيروني در مسير غيرمستقيم پيوستگي اعضاي خانواده، در کاهش نگرش مثبت به ارتباط پيش از ازدواج بيشتر است. نکته قابلتوجه عدم معناداري مسير بين پيوستگي اعضاي خانواده و نگرش منفي به ارتباط پيش از ازدواج است که حاکي از فرايند تبيينکنندگي جهتگيري دروني مذهبي در نقش خانواده در پيشبيني نگرش منفي به ارتباط پيش از ازدواج است.
به منظور بررسي پيامدهاي ارتباط با جنس مخالف، در گروه دانشجويان داراي دوستيهاي با جنس مخالف، پارامترهاي الگو از طريق روش بيشينه احتمال برآورد شد که در نمودار (2) نشان داده شده است. در نمودار (2) پيوستگي و شاخصهاي جهتگيري بيروني مذهبي و پيامد ارتباط پيش از ازدواج در تحليل مسير قرار داده شد. تحليل مسير پيامد ارتباط پيش از ازدواج در نمودار (2) نشان داده شده است. شاخصهاي برازندگي تطبيقي و شاخص برازندگي نرمال برابر 99/0 است که بيانگر تقريب معقولي در جامعه است، افزون بر اين، ريشة دوم واريانس خطاي تقريب 053/0 (کمتر از 06/0) در فاصله اطمينان قرار گرفت که بادادهها برازش خوبي دارد. همچنين مقدار مجذور کاي نيز غيرمعنادار شد (p=0/68) که ميتوان استنباط نمود مدل با دادهها برازش خوبي دارد.
نمودار 2: الگوي پيامد ارتباط پيش از ازدواج در ارتباط با جهتگيري مذهبي و کارکرد خانواده در دانشجويان داراي ارتباط با جنس مخالف
همانطور که نمودار (2) نشان ميدهد، مسير پيوستگي اعضاي خانواده بهطور غيرمستقيم از طريق کاهش جهتگيري بيروني مذهبي (17/0- =، 05/p<0) پيشبينيکننده اضطراب ناشي از ارتباط پيش از ازدواج و کاهش ارتباط با خدا (به ترتيب 02/0 و 04/0) است و از طريق جهتگيري دروني مذهبي (29/0 =، 05/0 ( p< پيشبينيکننده اضطراب ناشي از ارتباط پيش از ازدواج (06/0) است. سهم اضطراب ناشي از جهتگيري دروني، بيش از بيروني است. نکته قابلتوجه عدم معناداري مسير بين پيوستگي اعضاي خانواده و پيامدهاي ارتباط پيش از ازدواج است که حاکي از فرايند تبيينکنندگي جهتگيري مذهبي در نقش خانواده در پيشبيني اضطراب ناشي از ارتباط پيش از ازدواج است.
بحث و نتيجهگيري
نتايج نشان داد پيوستگي اعضاي خانواده با نگرش منفي به ارتباط پيش از ازدواج همبسته است. در توجيه يافتة فوق، ميتوان به نقش کليدي خانواده در پرورش فرزنداني سالم و به دور از انحرافات اخلاقي توجه نمود. چنين نوجوانان و جواناني محبت و همصحبتي را در کانون خانواده جستوجو ميکنند و نيازي به برقراري ارتباطات خارج از چارچوب عرف و دوستيهاي خياباني نميبينند و نگرش منفي آنها به اين روابط را پيشبيني ميکند. نتيجة اين پژوهش، با پژوهش نيکمنش (1386)، پرويزي (1386) و کوثري (1374)، که عنوان ميکنند گرمي و محبت و پيوند منسجم بين اعضاي خانواده در کاهش ارتباطات زودهنگام جنسي، عدم فرار از خانه و سلامت رواني فرزندان نقش دارد، هماهنگ است.
نتايج الگوي مفهومي اول نشان ميدهد كه پيوستگي اعضاي خانواده بهطور غيرمستقيم از طريق کاهش جهتگيري مذهبي بيروني و افزايش جهتگيري مذهبي دروني با نگرش منفي به ارتباط پيش از ازدواج همبسته است. اين امر بيانگر اهميت و ارزش زياد مسائل ديني و مذهبي ميباشد. امروزه به دليل افزايش تحريکات محيطي، علاوه بر اهميت نقش والدين، اعتقادات مذهبي حاکم بر خانواده نيز در جلوگيري از بروز اين روابط آسيبزا، نقش اساسي ايفا ميکند، هر اندازه خانواده در برقراري رابطه عميق و قلبي با خدا براساس آموزههاي ديني بهخوبي عمل کند، ميتواند جواناني را به جامعه تحويل دهد که با توجه به عقايد مذهبيشان، به غلط بودن روابط دوستي با جنس مخالف پي ببرند و نگرش مثبتي به اين روابط نداشته باشند. نتايج اين پژوهش، با پژوهش بهرامياحسان و همکاران (1383)، گلچين (1380)، احمدينوده (1386) که عنوان کردند افزايش تقيدات ديني و اعتقادات مذهبي در خانواده ميتواند بهعنوان سدي محکم در برابر انحرافات اخلاقي جوانان عمل کند، همخوان ميباشد.
نکته قابلتوجه ديگر، اهميت نقش روابط عاطفي بين اعضاي خانواده در انتقال مفهومي ارزشهاي ديني ميباشد. بهعبارت ديگر، پيوستگي بين اعضاي خانواده موجب ميشود فرزندان بدون اجبار و تقليد همراه با فرصت اکتشاف و تحقيق به لحاظ پذيرا بودن والدين در برابر سؤالات فرزندان، آنها را در مسير درونيشدن ارزشهاي مذهبي سوق دهد. همچنين پيوستگي بين اعضاي خانواده، تنها بهطور غيرمستقيم از طريق جهتگيري مذهبي دروني نگرش منفي به ارتباط پيش از ازدواج را پيشبيني ميکند. چون مذهب در اين افراد با ثبات اخلاقي همراه است، فلسفة جامعي را براي زندگي عرضه ميکند و باورهاي راهگشا و کارآمدي را براي فرد به ارمغان ميآورد. افراد با اين نوع مذهب، داراي يک نظام ارزشي درونيشده هستند که با افت و خيزهاي مقطعي زندگي از بين نميرود و يا رنگ عوض نميکند. ايمان آنها وسيلهاي براي حفظ و رشد و تعالي اخلاقيات در زندگي ميباشد (مختاري، 1379، ص 34). ازآنجاييكه براساس دستورات دين اسلام، هرگونه ارتباط با نامحرم حرام ميباشد، اين افراد نگرش منفي به اين روابط دارند. خداوند در قرآن ميفرمايد: «آنان را با اجازه خانوادههايشان به همسري خود درآوريد و مهرشان را بهطور پسنديده به آنان بدهيد به شرط آنکه پاکدامن باشند و زناکار و دوستگيران پنهاني نباشند» (نساء: 25). همچنين خداوند خطاب به مردان ميفرمايد: «شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنيد و خود نيز پاکدامن باشيد، نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهاني دوست خود بگيريد» (مائده: 5). درنتيجه، ميتوان گفت: تعاليم و باورهاي عميق ديني ميتوانند فرد را به سوي کمال و تعالي هدايت کنند، بهگونهاي که فرد بهطور خودانگيخته و با بصيرت و آگاهي و شناختي منطقي به باورهاي ديني ملتزم گردد و تکاليف الهي را انجام دهد. در غير اين صورت، اگر فقط براي کسب امتيازات اجتماعي، سودجويي و يا ترس از تنبيه و نکوهش و سرزنش ديگران به اين اعمال تن در دهد، اين اعمال کمترين تأثير را در فرد خواهد داشت و حتي ممکن است تأثيري معکوس داشته باشد (مختاري، 1379، ص 34).
نتايج الگوي مفهومي دوم نشان ميدهد که پيوستگي اعضاي خانواده از طريق جهتگيري مذهبي بيروني کاهش ارتباط با خدا و اضطراب و تنيدگي ناشي از ارتباط را پيشبيني ميکند همچنين پيوستگي اعضاي خانواده از طريق جهتگيري مذهبي دروني اضطراب ناشي از ارتباط را پيشبيني ميکند. در خانواده، افراد داراي جهتگيري مذهبي بيروني، اين جهتگيري چون براي افراد يک الزام اجتماعي ميباشد، موجب ميشود فرد روز به روز از خدا دور شود. در مورد نقش جهتگيري مذهبي دروني و بيروني در پيشبيني اضطراب ناشي از ارتباط ميتوان گفت: بهطور کلي دوستيهاي بين دختر و پسر با مخاطرات رواني گوناگوني از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افکار ديگري چون احساس گناه، نگراني از تهديداتي که توسط پسر براي فاش کردن روابطش با دختر صورت ميگيرد، يک تعارض دروني و اضطراب را به دنبال دارد. همين احساس گناه در افراد با جهتگيري مذهبي دروني، به دليل اينکه در همه حال خداوند را شاهد و ناظر بر اعمال خويش ميبينند، موجب اضطراب و عذاب وجدان ميشوند. پيامبر اکرم ميفرمايد: «نگاه به نامحرم، تيري از تيرهاي شيطان است هر کس آن را از خوف خدا ترک کند خداوند حلاوت ايمان را به او ميچشاند». همچنين حضرت علي ميفرمايد: «اختلاط و گفتوگوي مردان با زنان نامحرم، سبب نزول بلا و بدبختي خواهد شد و دلها را منحرف ميسازد» (محمدي ريشهري، 1371، ص 72). افراد با جهتگيري مذهبي بيروني، به دليل اينکه گرايش ابزاري به مذهب دارند و مذهب را وسيلهاي براي رفع نيازها، امنيت فردي و اجتماعي و جلب نظر اجتماعي قرار ميدهند، ترس از اينکه موقعيت فردي يا اجتماعيشان به دليل اين ارتباط لطمه ببيند، دچار اضطراب ناشي از ارتباط ميگردد (بهرامياحسان و همکاران، 1383). به هر حال، ماهيت اضطراب در افراد با جهتگيري بيروني و دروني متفاوت ميباشد. بهعبارت ديگر، اضطراب ناشي از جهتگيري بيروني، جنبه تعارض با محيط بيروني دارد و اضطراب ناشي از جهتگيري دروني، ناشي از تعارض با ارزشهاي مذهبي و وجدان است. در مجموع، جهتگيري مذهبي چه بيروني و چه دروني به فرد با ماهيت متفاوت هشدار ميدهد.
براساس يافتههاي فوق، ميتوان به اين نتيجه رسيد که مذهب نقش مهمي در زندگي انسان دارد، به شرط آنکه اين مذهب بهصورت نهادينه و دروني در خانواده باشد؛ افرادي که برخوردار از مذهب دروني ميباشند، از زندگي هدفمندتري برخوردارند و اين مذهب مانند سد محکمي جلوي انحرافات اخلاقي را ميگيرد و آن را از آسيبها و پيامدهاي اين انحرافات در امان ميدارد.
اين پژوهش، محدوديتهايي نيز دارد. با توجه به اينکه گروه نمونه را دانشجويان دانشگاه آزاد بيرجند تشکيل ميدهند، در تعميم نتايج به محيطهاي ديگر بايد احتياط کرد و با انجام اين پژوهش در ساير دانشگاهها به بررسي و مقايسه نتايج بهدستآمده پرداخت. با توجه به نقش مهم مذهب در زندگي، پيشنهاد ميشود نسبت به انتقال ارزشهاي مذهبي به نوجوانان و جوانان بهعنوان سدي محکم در برابر انحرافات اخلاقي تأکيد گردد.
- احمدينوده، خدابخش، «بررسي رابطه بين اعتقادات ديني و آسيب ديدگي فرهنگي خانواده» (تابستان 1386)، علوم رفتاري، ش 1.
- بهرامياحسان، هادي و آناهيتا تاشک، «رابطة ميان ابعاد جهتگيري مذهبي و سلامت روان و ارزيابي مقياس جهتگيري مذهبي» (پاييز و زمستان 1383)، روانشناسي و علوم تربيتي، ش 34، ص 41-63.
- پرويزي، سرور، «تبيين مفهوم خانواده سالم از ديدگاه نوجوانان زنجاني» (تابستان 1386)، پژوهش پرستاري، ش 12 و13، ص 7-17.
- جانبزرگي، مسعود (1378)، بررسي اثربخشي روان درمانگري کوتاهمدت با و بدون جهتگيري مذهبي بر مهار اضطراب و تنيدگي، پاياننامه دکتري، روانشناسي، تهران، دانشگاه تربيت مدرس.
- حيدرنژاد، احمد (1389)، بررسي نقش مذهب و دينباوري در کاهش گرايش دانشآموزان شاهد و ايثارگر به انحرافات در مدارس متوسطه خراسان جنوبي، پاياننامه کارشناسي ارشد، روانشناسي تربيتي، بيرجند، دانشگاه آزاد اسلامي.
- خلجآبادي فراهاني، فريده و اميرهوشنگ مهريار، «بررسي نقش خانواده در ارتباطات با جنس مخالف قبل از ازدواج» (زمستان 1389)، خانوادهپژوهي، ش 24، ص 449-468.
- دهقانتنها، ريحانه (1391)، بررسي رابطه بين کارکرد خانواده و جهتگيري مذهبي بر گرايش و نگرش به ارتباط در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي بيرجند، پاياننامه کارشناسي ارشد، روانشناسي تربيتي، بيرجند، دانشگاه آزاد اسلامي.
- رفيعپور، فرامرز (1378)، آناتومي جامعه، مقدمهاي بر جامعهشناسي کاربردي، تهران، شرکت سهامي انتشار.
- سيف، سوسن (1386)، تئوري رشد خانواده، تهران، الزهراء.
- صفري، غلامرضا (1387)، نوجوان و خانواده، تهران، وراي دانش.
- قلاسيمود، مينا (1387)، بررسي رابطه بين مؤلفههاي فرزندپروري خانواده و اختلالات رفتاري نوجوانان در دبيرستانهاي شهر بيرجند، پاياننامه کارشناسي ارشد، روانشناسي تربيتي، بيرجند، دانشگاه آزاد اسلامي.
- قويدلحيدري، محبوبه (1389)، بررسي رابطه محيط خانواده، هرزهگري و رفتارهاي جنسي نوجوانان شهرستان زاهدان، پاياننامه کارشناسي ارشد، روانشناسي تربيتي، بيرجند، دانشگاه آزاد اسلامي بيرجند.
- کردلو، منيره، «بررسي چالشهاي مشاورهاي در دبيرستانهاي پيرامون ارتباط دانشآموزان با جنس مخالف و نقش مشاوران در حل اين مسأله» (1388)، رشد مشاور مدرسه، ش 15، ص 37-39.
- کوثري، محمدرضا (1374)، بررسي علل رابطه با جنس مخالف در دانشآموزان دختر دوره راهنمايي منطقه 18 تهران، پاياننامه کارشناسي ارشد، روانشناسي، تهران، دانشگاه تهران.
- کياني، احمدرضا و کيومرث فرحبخش، «ابعاد جهتگيري مذهبي و مرزهاي ارتباطي خانواده» (پاييز 1389)، روانشناسي و دين، ش 11، ص 93-106.
- گلچين، مهري، «ارتباط عملکرد خانواده با برخي ويژگيهاي رواني نوجوانان دختر و پسر» (پاييز 1380)، پژوهشي علوم پزشکي، ش 4، ص 300-314.
- محمدي ريشهري، محمد (1371)، ميزان الحکمة، چ ششم، قم، دارالحديث.
- مختاري، عباس (1379)، رابطة جهتگيري مذهبي با ميزان تنيدگي در دانشجويان دانشگاه تهران، پاياننامه کارشناسي ارشد، روانشناسي، تهران، دانشگاه تربيت مدرس.
- موحد، مجيد، «بررسي رابطه عوامل اجتماعي و فرهنگي با نگرش دانشجويان نسبت به معاشرت قبل از ازدواج و دوستي دختر و پسر»، (پاييز 1385 )، علوم اجتماعي و انساني، ش 2، ص 147-165.
- نصيرينژاد، معصومه (1389)، بررسي رابطه بين نگرشهاي مذهبي و سلامت روان دانشآموزان متوسطه شهرستان قاينات، پاياننامه کارشناسي ارشد، روانشناسي تربيتي، بيرجند، دانشگاه آزاد اسلامي.
- نيکمنش، زهرا (1386)، بررسي کيفي نقش عملکرد خانواده در بروز رفتارهاي مخاطرهآميز نوجوانان، پاياننامه دکتري، روانشناسي، تهران، دانشگاه الزهراء.
- هومن، حيدرعلي (1384)، مدليابي ساختاري با کاربرد نرم افزار ليزرل، تهران، سمت.
- وثوقي، منصور، «عوامل اجتماعي- فرهنگي مؤثر بر نگرش والدين نسبت به روابط ميان نوجوانان دختر و پسر در شهر تهران»، (زمستان 1384)، انسانشناسي، ش 4، ص 161-188.
- يوسفي، زهرا، «بررسي اثربخشي آموزش روابط سالم با رويکرد يادگيري اجتماعي بر افزايش آگاهي دختران و پسران»، (پاييز 1386)، اصول بهداشت رواني، ش 35، ص 153-160.
- Allport, g. w., & j.m, ross, (1967), Personal religious onrietation and prejudice, Jornal of Personality and Social Psychology, v 5, p. 432-433.
- Coyle, k., & D., kirby, (2001), Preventing teen pregnancy. Development Programs Children and Youth Services Review, v 19, p. 434-454.
- kabiru, c. W. & p., pinas, (2009), factors associated with sexual activity among high- school students in Nairobi, Kenya. Journal of Adolescence, v 32, p. 1023–1030.
- Man love, J. R. & et al, (2008), Path ways from Family Religiosity to Adolescent sexual Activity and contraceptive use. Perspectives on sexual and Reproductive Health, v 40, p. 105–117.
- Markham, M., (2003), Family connectedness and sexual risk and taking about dating among urban attending alternative high school, Perspective on Sexual and Reproductive Health, v 35, p. 174-189.
- Royer, H. R , & et al, (2009), Young adolescents perceptions of romantic relationships and sexual activity, Sex education, v 9, P. 395-408.