نقش جهتگیری مذهبی در ساختار هویت فردی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
طرح مبحث هويت و عوامل مؤثر در شكلگيري آن، از جمله نيازهاي ضروري جامعه كنوني ماست. در جوامع غربي نيز ايجاد هويتي پايا و باثبات بسيار چالشبرانگيز شده است. پيش از اين، هنجارهاي فرهنگي و اجتماعي بهعنوان مرجع و راهنما براي پيشرفت افراد در نظر گرفته ميشد، اما اكنون نوع ديگري از زندگي جايگزين شده است (Luyckx & et al, 2007, p. 149).
اين يك واقعيت است كه ساختار هويتي هر فرد از مذهب تأثير ميپذيرد. عقايد مذهبي، با معرفي هدف نهايي آفرينش و پاسخ به سؤالات وجودي فرد، نقش چشمگيري در تشكيل هويت ايفا ميكند. محققان بسياري بر اين موضوع صحه گذاشتهاند كه معنويت و مذهب بهطور نزديكي با هويت پيوند يافتهاند (Markstrom-Adams, & et al, 1994, p. 453-469؛ Maclean & et al, 2004, p. 429-437؛ Griffith & Griggs, 2001, p. 14-25؛ Watson & Morris, 2005, p. 371-379).
در دورة نوجواني همزمان با ساير تغيير و تحولات بدني و رواني، رشد و تحول مذهبي و معنوي نيز صورت ميگيرد. اين رشد و تحول ممكن است شامل تجارب ديني جديد، دركي تازه از باورها يا تجارب مذهبي قبلي، احساس معنا و هدفداري بيشتر در زندگي يا آگاهي افزونتر از نقش خداوند در زندگي روزمره شود (آذربايجاني، 1385، ص 28). تماس با ارزشهاي مذهبي در تشکيل شخصيت تأثير بسياري دارد و جوانان را وادار ميکند که وجود خود را بهمنزله جزء و تابعي از جهان بزرگ بدانند (احمدي، 1375، ص 61). مذهب؛ جهانبيني، هنجارهاي اجتماعي و ارتباطات را ارائه ميدهد و اين امر تشكيل مفهوم خود شخصي جوانان را تحت تأثير قرار ميدهد (king, 2003, p. 203). به اعتقاد برخي پژوهشگران، مذهب با تأثير بر سبك زندگي و چگونگي حل تعارضهاي ارزشي، به دو سؤال اساسي انسان دربارة هدف زندگي و معناي فعاليتها و استعدادهاي او پاسخ ميدهد (جانبزرگي، 1386). مسلماً پيشرفت در عملكرد شناختي نوجوانان موجب ميشود كه آنها در جستوجوي فرصتهايي براي ايجاد معنا و چيزهاي ديگر باشند. با شروع تفكر عملياتي قراردادي، نوجوانان توانايي فكر كردن و استدلال انتزاعي پيدا ميكنند. دين و معنويت فرصتهاي پرمعنايي را براي آنها فراهم ميكنند تا قدرت عقلاني جديدشان را آزمايش نمايند و منتقدانه و مردد در مورد عقايدي كه از قبل داشتهاند، دليل بياورند (Markstrom-Adams, 1999, p. 217).
بهعقيدة برخي محققان، مذهب ميتواند سبب اعتدال، بهبود رفتارهاي عاطفي ـ اجتماعي و پرهيز از رفتارهاي پرخطري شود كه بهطور مداوم او را براي آزمايشگري فراميخوانند (ر. ك: ناعمي، 1387). علاوه براين، ثابت شده است كه فعاليتهاي ديني بر رشد رواني ـ اجتماعي افراد همچون اميدواري، هدفمندي، تعهد، عشق و خودپندارة مثبت مؤثر است (Markstrom-Adams, 1999, p. 217). از سويي ديگر، استانلي هال معتقد است كه نوجوان با گرايش به مذهب، ميخواهد در بحرانها و كشمكشهاي رواني خود تخفيفي ايجاد كند (ناعمي، 1387، ص 127).
مطالعات انجامگرفته در قلمرو مذهب و هويت در برخي موارد داراي نتايج متناقضي است؛ در مطالعهاي که پدرسون (2000) با تمركز بر عامل معنويت مدل هويت فردي انجام داد، نشان داده شد كه بين جهتگيري دروني مذهبي (تمايل به زندگي بر طبق عقايد مذهبي) و نمرات بالاي عامل معنويت هويت فردي رابطهاي بسيار معنادار وجود دارد. اين در حالي است كه بين اين عامل و جهتگيري بيروني مذهبي (تمايل به استفاده از مذهب براي اهداف ديگر) رابطه معنادار كمي وجود داشت و بين عامل معنويت هويت فردي و جهتگيري جستوجوگرانه نيز رابطه معنادار كمي برقرار بود.
افزون بر اين، يافتههاي هود و ديگران (1986) حاكي از آن بود كه هيچ رابطهاي ميان تعهد مذهبي و هويت فردي وجود ندارد. همچنين، فوستر و لافورس (1999) نيز دريافتند كه هويت سردرگم (آشفته) معنيداري بالايي با دو جهتگيري دروني و بيروني مذهبي نسبت به هويت اكتشافي و متعهدانه دارد.
در عين حال، مطالعات بسياري، رابطه مثبت و معنادار ميان احراز هويت و جهتگيري مذهبي را نشان دادهاند (Watson & et al, 1998, p. 149- 164; Watson & Morris, 2005, p. 371-379; Griffith & Griggs, 2001, p. 14-25; Maclean & et al, 2004, p. 429-437). واتسون و ديگران ( 1989) بيان نمودند كه جهتگيري جستوجوگرايانه تعاملي ميتواند بهعنوان يك پيشآمد براي شكلگيري تعهد دروني باشد. اين نوع جهتگيري جستوجوگرانه، انعكاسي از تلاش براي يافتن پاسخ به موضوعات هويتي است. پس از آن، واتسون و ديگران (1998) به رابطه ميان جهتگيري مذهبي، هويت و جستوجوي معنا در اخلاق پرداختند. آنها نشان دادند كه هويت متعهدانه همبستگي مثبت با جهتگيري مذهبي دروني دارد و همبستگي معكوس با جستوجوگري و جهتگيري بيروني مذهبي دارد.
ازاينرو، پژوهش حاضر با هدف شناسايي ميزان تأثير جهتگيري مذهبي در شكلگيري ساختار هويت فردي، انجام گرفت. تا بدينوسيله، راهي براي فهم هرچه بيشتر ابعاد معنوي و مذهبي و نقش اين ابعاد بر ساختار هويتي جوانان گشوده شود. اين مقاله به اين سؤالات پاسخ ميدهد كه آيا فرايند شكلگيري هويت، ميتواند متأثر از جهتگيري مذهبي باشد، آيا بين جهتگيري مذهبي و هويت فردي رابطة معناداري برقرار است و آيا جهتگيري مذهبي، نقش تعيينکنندهاي در پيشبيني هويت پايدار دارد؟
روش پژوهش
جامعه پژوهشي دانشجويان بين سنين 18- 25 سال ميباشند. نمونه مورد مطالعه، براساس روش نمونهگيري تصادفي خوشهاي چندمرحلهاي از بين دانشجويان دختر و پسر دانشکدههاي علوم انساني، علوم پايه، هنر و فني و مهندسي دانشگاههاي دولتي شهر تهران انتخاب شد. ابتدا از بين دانشگاههاي دولتي شهر تهران، که شامل دانشکدههاي فوق بودند، بهصورت تصادفي دانشگاه تهران و دانشگاه شاهد انتخاب و سپس از هر چهار دانشكدة اين دانشگاهها، دو رشته تحصيلي بهصورت تصادفي انتخاب گرديد. در هر رشته نيز يک کلاس بهصورت تصادفي انتخاب شد. سعي برآن بود تا از هر رشته تحصيلي، 25 دانشجو در پژوهش شرکت نمايند. در نهايت، حجم نمونه شامل 381 نفر (133 مرد و 248 زن) با ميانگين سني 22 سال گرديد.
ابزارهاي پژوهش
پرسشنامه هويت شخصي: اين پرسشنامه توسط احمدي (1375) براساس معيارهاي تشخيصيDSM-IV ساخته شده است. اين معيارها عبارت از اشكال در اهداف بلندمدت، ترديد در انتخاب شغل، نداشتن الگوي مناسب براي رفاقت، نامناسب بودن رفتار جنسي، اشكال در شناخت و معرفت ديني، عدم توجه به ارزشهاي اخلاقي، رعايت نكردن تعهد گروهي، اختلال در تنظيم وقت، نداشتن الگوي مناسب براي تشكيل خانواده و نداشتن ديد منفي نسبت به خود ميباشد.
اين پرسشنامه، 10 گزينهاي داراي يك مقياس ليكرت 4 درجهاي است. اين پرسشنامه نمره منفي ندارد و براساس آن، نمرات بالاتر از 9 نشاندهندة عدم ثبات هويت فردي و وجود بحران هويت است. ضريب پايايي اين پرسش نامه، با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ در بين نمونهاي از دانشآموزان شهر اصفهان 92/0 (احمدي، 1375) و در بين نمونهاي از دانشآموزان شهر يزد 83/0 (دهشيري، 1384 ) محاسبه شده است. در اين پژوهش، ضريب پايايي آن73/0 بهدست آمد.
پرسشنامه خودشناسي براساس جهتگيري مذهبي اسلامي: اين پرسشنامه توسط آذربايجاني (1385) با استفاده از آيات قرآن و متون روايي شيعه ساخته شده است. پرسشنامه حاوي 70 سؤال است كه دو زيرمقياس اخلاق (24 سؤال) و عقايد و مناسک (46 سؤال) را دربردارد.
اعتبار محتواي اين پرسشنامه توسط متخصصان و صاحبنظران علوم ديني و اعتبار سازة آن، از طريق گروه نمونهاي به حجم 378 نفر از دانشجويان دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد تهران (واحد شمال) و طلاب حوزة علميه قم مورد تأييد قرار گرفته است. ارزيابي محتوايي آن 775/0 و مقياس عقايد و مناسك با آلفاي 947/0 و مقياس اخلاق با آلفاي 793/0 و در مجموع، جهتگيري مذهبي براساس اسلام با آلفاي 936/0 بهدست آمده است (ر. ك: آذربايجاني، 1385).
در اين پژوهش، ضريب پايايي اين پرسشنامه 95/0 (اخلاق با ضريب آلفا 74/0 و عقايد و مناسك با ضريب آلفا 96/0) محاسبه شد.
يافتههاي پژوهش
اطلاعات کلي و ويژگيهاي جمعيتشناختي نمونه مورد مطالعه، به تفكيك جنسيت در جدول 1 نشان داده شده است. آمار موجود در اين جدول، حاكي از اين است كه نمونه مورد مطالعه (381=n ) متشكل از 133 پسر (9/34%) و 248 دختر (1/65%) ميباشد. نسبت دو برابري تعداد دختران به پسران در نمونه، ناشي از شرايط انتخاب تصادفي رشتههاي مورد مطالعه است و شايد تا حدي ناشي از نسبت بيشتر دختران در دانشگاهها باشد.
جدول 1: توزيع فراواني نمونه مورد مطالعه به تفکيک جنسيت
جنسيت
متغير پسر دختر جمع
فراواني درصد فراواني درصد فراواني درصد
رشتة تحصيلي علوم پايه 24 18 58 4/23 82 5/21
علوم انساني 32 1/24 83 5/33 115 2/30
فني- مهندسي 44 1/33 39 7/15 83 8/21
هنر 33 8/24 68 4/27 101 5/26
جمع 133 9/34 248 1/65 381 100
همانگونه كه جدول فوق نشان ميدهد، نسبتهاي تقريباً مشابهي از هر چهار رشته تحصيلي نمونهگيري شده است. بنابراين، با اطمينان بيشتري ميتوان دانشجويان رشتههاي متفاوت را در متغيرهاي مورد مطالعه مقايسه نمود. به منظور بررسي وجود همبستگي ميان جهتگيري مذهبي و هويت فردي از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد. جدول 2 ضرايب همبستگي ميان هويت فردي و جهتگيري مذهبي و خردهمقياسهاي آن را نشان ميدهد.
جدول 2: ضرايب همبستگي (پيرسون) ميان هويت فردي و جهتگيري مذهبي و زير مقياسهاي آن
متغير جهتگيري مذهبي اخلاق عقايد و مناسك
هويت فردي **412/0- **461/0- **339/0-
** 0005/ 0 > p
ازآنجاکه در مقياس هويت بهکار گرفتهشده در اين مطالعه، نمرات بالاتر نشاندهنده ناپايداري هويت فردي و وجود بحران هويتي است، رابطه ميان جهتگيري مذهبي و هويت فردي، بهصورت رابطهاي منفي نمودار شده است (آزمون دو دامنه، 0005/0> p، 381=n، 412/0-=r). بر اين اساس، بين جهتگيري مذهبي و هويت ناپايدار همبستگي معنيدار منفي وجود دارد. بهعبارت ديگر، گرايش بيشتر فرد به مذهب با هويت فردي شكليافتهتر و پايدارتر همراه است. براي تعيين سهم مقياسهاي جهتگيري مذهبي در پيشبيني نمرات هويت فردي، از رگرسيون چندمتغيري استفاده شد. جدول 3 نتايج حاصل را نشان ميدهد.
جدول 3: ميزان آر و مجذور آر زير مقياسهاي جهتگيري مذهبي در پيشبيني هويت فردي
مدل R R² R² تنظيم شده
1 493/0 243/0 239/0
در جدول 3، مقدار مجذور R تنظيم شده نشان ميدهد كه مدل مورد استفاده 9/23 درصد واريانس نمرات هويت فردي تبيين ميكند. براي بررسي معنيداري مدل تحليل واريانس انجام گرفت. جدول 4 نتايج آن را نشان ميدهد.
جدول 4: تحليل واريانس زير مقياسهاي جهتگيري مذهبي در پيشبيني هويت فردي
مدل مجموع مجذورات df ميانگين مجذورات F Sig.
1 رگرسيون 359/1344 2 180/672 728/60 000/0
باقيمانده 945/41183 378 069/11
كل 304/5528 380
جدول 4 معنيداري مدل را نشان ميدهد (0005/0> p ، 728/60 = F). جدول 5 ضرايب بتاي استاندارد شده براي ارزيابي سهم هريك از زيرمقياسهاي جهتگيري مذهبي را نشان ميدهد.
جدول 5: رگرسيون جند متغيره همزمان زير مقياسهاي جهتگيري مذهبي در پيشبيني هويت فردي
مدل متغير ضرايب غير استاندارد ضرايب استاندارد T Sig.
B خطاي استاندارد β
- عدد ثابت 832/23 708/1 949/13 0001/0
1 اخلاق 200/0- 025/0 387/0- 995/7- 0001/0
2 عقايد و مناسك 28/0- 007/0 191/0- 941/3- 0001/0
طبق جدول فوق، جهتگيري مذهبي بهطور كاملاً معنيدار در تعيين هويت فردي نقش دارد (0005/0> p). بهگونهاي كه، هم زيرمقياس اخلاق و هم زيرمقياس عقايد و مناسك پيشبينيكنندههاي معنيداري در تعيين هويت فردي هستند. بهمنظور بررسي تفاوت بين ميانگين نمرات دختران و پسران شركتكننده در پژوهش، از آزمون آماري t مستقل استفاده شد.
جدول 6: آزمون آماريt ، ميانگين و انحراف استاندارد متغيرهاي مورد مطالعه بر حسب جنسيت
متغير پسر (n = 133 ) دختر ( n = 248 ) t Sig.
ميانگين انحراف معيار ميانگين انحراف معيار
جهتگيري مذهبي 98/203 023/33 68/219 36/26 735/4- 000/0
اخلاق 87/70 74/7 35/73 07/7 154/3- 002/0
عقايد و مناسك 105/133 647/29 330/146 822/22 482/4- 000/0
هويت فردي 060/6 018/4 064/5 661/3 445/2 015/0
به دليل عدم تشابه واريانس گروه دختران و پسران در مقياس جهتگيري مذهبي و زيرمقياس عقايد و مناسك، از آزمون آماري t، كه برنامه spss در شرايط نابرابري واريانسها به كار ميبرد، استفاده شد. در مقياس جهتگيري مذهبي، تفاوت معناداري بين دو گروه وجود دارد (t =4/73، p <0/0005، آزمون دو دامنه). بهگونهاي كه دختران (m = 219/6) نمرات بالاتري را نسبت به پسران (m = 203/9) در مقياس جهتگيري مذهبي داشتهاند.
مقياس هويت فردي بين دو گروه معنادار بود (آزمون دو دامنه، t = 2/44، p = 0/01). با توجه به اينكه نمرات بالاتر در هويت فردي، نشاندهندة ناپايداري بيشتر هويت است؛ دختران (m = 5/06) نسبت به پسران (m= 6/06) هويت شكليافتهتري دارند.
براي بررسي تفاوت ميان ميانگينهاي گروههاي تحصيلي شركتكننده در پژوهش، تحليل واريانس يك طرفه براي هر متغير به كار گرفته شد. در جدول 6 ميانگين و انحراف استاندارد متغيرها بر حسب رشته تحصيلي نشان داده شده است.
جدول 7: تحليل واريانس، ميانگين و انحراف استاندارد متغيرهاي پژوهش به تفكيك رشته تحصيلي
رشته تحصيلي
متغير
علوم پايه
(n=82) علوم انساني
(n=115) فني- مهندسي
(n=83) هنر
(n=101) F Sig
ميانگين انحراف معيار ميانگين انحراف معيار ميانگين انحراف معيار ميانگين انحراف معيار
جهتگيري مذهبي 2/221 9/27 4/221 7/28 6/214 6/28 9/199 4/28 56/12 000/0
اخلاق 7/73 0/8 4/73 1/7 9/71 9/6 8/70 2/7 2/3 02/0
عقايد و مناسك 5/147 9/23 0/148 9/24 6/142 1/26 0/129 0/25 51/12 0001/0
هويت فردي 41/5 6/3 6/5 2/4 9/4 9/3 4/5 2/3 54/0 65/0
بنابر نتايج جدول 7، بين رشتههاي تحصيلي تفاوت معناداري در هويت فردي وجود نداشت. درحاليكه، در مقياس جهتگيري مذهبي و خردهمقياسهاي آن بين رشتههاي تحصيلي تفاوت معناداري نشان داده شد (56/12= (3،377)F، 005/0> p).
براي بررسي گروهي كه اين تفاوت معنادار را ايجاد نموده است از آزمون تعقيبي شفه استفاده شد.
جدول 8: آزمون شفه مربوط به معناداري تفاوت ميان گروه تحصيلي هنر با ديگر گروهها در مقياس جهتگيري مذهبي
متغير رشته تحصيلي(i) رشته تحصيلي(j) تفاوت ميانگين ( i-j ) Sig.
جهتگيري مذهبي هنر علوم پايه 3155/21- 000/0
علوم انساني 4854/21- 000/0
فني – مهندسي 6618/14- 008/0
نتايج نشان داد كه رشته تحصيلي هنر در سطح 005/0 > p موجب ايجاد تفاوت معنادار بين رشتهاي در مقياس جهتگيري مذهبي شده است؛ بدين معنا كه گروه هنر نسبت به ساير گروههاي تحصيلي، در جهتگيري مذهبي نمرات پايينتري را كسب نموده است.
بحث و نتيجهگيري
نتايج اين پژوهش نيز همسو با بسياري از مطالعات ديگر در حيطة مذهب و هويت است. بهطوريكه، پژوهشهاي بسياري رابطه ميان تعهد مذهبي و هويت فردي را نشان دادهاند (نظير: Shenkel & Marcia, 1972, p. 472-482; Clair & Day, 1979, p. 317-326; Archer, 1982, p. 223-225; Greenfield, 1998, p. 30-39; Mckinney & Mckinney, 1999, p. 279- 290; King, 2003, p. 197-204) همچنين، وجود رابطه مثبت ميان بلوغ مذهبي و هويت فردي (Boerio, 1997, p. 71-82)، ميان انگيزش مذهبي و هويت فردي (Junkin, 2001, p. 8-15) و بين جهتگيري دروني مذهبي و احراز هويت (Fulten, 1997, p. 129-140) گزارش شده است. همچنين رابطه معكوس ميان جهتگيري مذهبي و بحران هويت فردي (دهشيري، 1385؛ نجفي و همكاران، 1385؛ رجايي، 1387) نشان داده شده است. كينگ و شانگ (2000) نيز در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند كه انجام مراسم مذهبي و رفتن به كليسا، با هويت رابطهاي مستقيم دارد و افراد با جهتگيري مذهبي، از سلامت روان و ثبات هيجاني بيشتر و هويت پايدارتري برخوردارند.
علي رغم وجود يافتههاي بسيار در تأييد رابطة مثبت و معنادار ميان جهتگيري مذهبي و احراز هويت پايدار، برخي مطالعات نشان دادهاند كه هيچ رابطهاي ميان تعهد مذهبي و هويت فردي وجود ندارد (hood, Riahinejad & White, 1986, p. 107-113; Foster & Laforce, 1999, p. 52-68). اين يافتههاي متناقض، ممكن است بهدليل ابزار متفاوت اندازهگيري هويت باشد. همچنين، اين نتايج ميتواند ناشي از نوع رويكرد مذهبي افراد باشد. چنانچه، آلپورت معتقد است تنها زماني مذهب ميتواند به ارتقاي سلامت روان كمك كند كه «دروني» شده باشد؛ بدين معني كه اعتقاد به مسائل معنوي و باورهاي ديني، در عمق جان انسان نفوذ كرده باشد، نه اينكه براي كسب موقعيت بيروني يا براي رفع نيازها و دستيابي به اهداف مادي متوسل به مذهب شود. در تأييد اين ديدگاه، واتسون و ديگران (1998) نشان دادند كه هويت متعهدانه همبستگي مثبت با جهتگيري مذهبي دروني دارد و همبستگي معكوس با جستوجوگري و جهتگيري بيروني مذهبي دارد. رابطة مثبت جهتگيري دروني مذهبي با احراز هويت در مطالعه پدرسون (1999) و مكلين و ديگران (2004) نيز نشان داده شده است. همچنين، مارك استرم و ديگران ( 1994 ) دريافتند كه توجهات مذهبي، با وضعيتهاي تعهدي هويت دستيافته و پيشرس مرتبط است. درحاليكه، فقدان هويتي با درجات فراواني كمتري از توجهات مذهبي در ارتباط بود.
گريفيث و گريجس (2001) معتقدند كه معنويت و مذهب بهطور نزديكي با هويت پيوند يافتهاند. اين يك واقعيت است؛ زيرا ساختار هويتي چيزي است كه از طريق آن، فرد مذهب و ديگر ايدئولوژيها را ميپذيرد (Watson & Morris, 2005, p. 374). بهعبارت ديگر، هويت فردي نيازمند آرمانهاي فلسفي و مذهبي است. به اعتقاد كينك (2003)، دين جايگاه متمايزي را براي كشف هويت و تعهد از طريق ارائه مفاهيم ايدئولوژي، اجتماعي و معنوي فراهم ميكند.
بنابراين، جهتگيري مذهبي ميتواند نقش برجستهاي در دستيابي به هويتي منسجم و پايدار ايفا نمايد. جهتگيري مذهبي فرد را در موقعيتهايي معنادار قرار ميدهد و در مواضع مبهم، نياز انسان را به دانستن فراهم مينمايد.
نتايج جدول سه حاكي از اين است كه جهتگيري مذهبي، 9/23 درصد از واريانس هويت فردي را تبيين ميكند. بهگونهايكه هم زيرمقياس اخلاق و هم زيرمقياس عقايد و مناسك پيشبينيكنندههاي معنيداري در تعيين هويت فردي بهشمار ميآيد. بنابراين، بر طبق اين يافتهها، ميتوان بيان نمود كه نگرش مذهبي فرد بهگونهاي معنيدار در تعيين هويت او نقش دارد. بهگونهاي كه ارزشهاي اخلاقي مذهبي ميتواند پيشبينيكنندة مناسبي در شكلگيري هويت پايدار باشد.
چنانچه در پژوهش نجفي و همكاران (1385)، متغير دينداري 7/11 درصد از واريانس بحران هويت را پيشبيني ميكند. آنها بيان ميكنند كه مذهب عامل بسيار مهمياست كه ميتواند پاسخگوي بسياري از سؤالات نوجوانان باشد تا آنها بهآساني بتوانند خود را دريابند و هويت پايدار و منسجمي را براي خود بنا كنند. همچنين در مطالعة دهشيري (1385) دينداري، 32 درصد از واريانس هويت را پيشبيني ميكند. در پژوهش رجايي و همكاران (1387) نيز نشان داده شد كه باورهاي مذهبي اساسي 5/9 درصد از تغييرات بحران هويت را تبيين ميكند.
در اين پژوهش، تفاوت معناداري در هويت فردي افراد شركتكننده در رشتههاي تحصيلي مختلف وجود نداشت. درحاليكه، جهتگيري مذهبي در بين رشتههاي تحصيلي تفاوت معناداري را نشان داد. آزمون تعقيبي شفه مشخص نمود كه رشته تحصيلي هنر در سطح 005/0>p موجب ايجاد اين تفاوت معنادار بينرشتهاي شده است. بدين معنا كه گروه هنر نسبت به ساير گروههاي تحصيلي، در جهتگيري مذهبي نمرات پايينتري را كسب نموده است. در پژوهش بهرامي و تاشك (1383) هم اين نتيجه مشاهده ميشود. آنان ميان جهتگيري مذهبي دانشجويان دانشكدة هنر و الهيات تفاوت معناداري در سطح 05/0 گزارش نمودند، بهگونهايكه جهتگيري مذهبي دانشجويان دانشكدة الهيات بيشتر بود.
تفاوت ميان جهتگيري مذهبي دانشجويان هنر با ساير دانشجويان رشتههاي تحصيلي ديگر ميتواند ناشي از گرايشهاي خاص ابتدايي آنان در انتخاب رشته تحصيلي هنر باشد و يا اينكه ناشي از نگاه متفاوت آنان به مذهب بالاخص افعال مذهبي باشد؛ زيرا همانگونه كه در جدول 7 نيز نمايان است، خردهمقياس عقايد و مناسك جهتگيري مذهبي، تفاوت معنادارتري را در سطح 0005/0 p < ايجاد نموده است.
همانگونه که در اين پژوهش مشاهده شد، اخلاق سهم بيشتري را در پيشبيني هويت به عهده دارد. ميتوان گفت: ارزشهاي مذهبي، در شكلگيري ساختار منسجمي از هويت نقش بسزايي دارند. مشاركت جوانان در تهيه برنامههاي مذهبي سبب شكلگيري هويت مثبت، يادگيري الگوها، كسب مهارتهاي تحصيلي و شغلي، كاهش استرس و برقراري ارتباطات مثبت و پايدار ميگردد (ناعمي، 1387، ص 135).
بنابراين، مذهب با ارائه تعريف روشني از هدف زندگي، ايجاد معنا براي تمامي فعاليتها و تجربههاي روزانه، چگونگي كاربرد راهبردهاي مقابلهاي و سرانجام، با ارائه الگوهاي مناسب براي همانندسازي بر ساختار هويت فردي اثر ميگذارد. در جستوجوي يافتن هويت فردي؛ اخلاقيات، ارزشها و عقايد مذهبي جلوهگر ميشوند. عقايد مذهبي درك تازهاي از معنا و هدف را بهوجود ميآورد و شناختهاي جديدي را از خود و جهان هستي ارائه ميدهد و اخلاق به ارتباط سازنده فرد در ارتباط با خود، ديگران و جهان هستي كمك ميكند. همانگونه كه وبستر (2005) بيان ميكند بسياري از دريافتهاي فردي از هويت شخصي، به واسطه ارزشهاي فرد و استدلالهاي او براي داشتن اين ارزشها ايجاد ميشوند.
اريكسون نقش مذهب را در شكلگيري هويت مهم و اصيل ميداند. حتي وجودي مستقل بهعنوان هويت ديني براي آن در نظر ميگيرد. مذهب از طريق نهادهاي ديني يا خانواده، ميتواند به نوجوانان در بهدست آوردن هويت فردي و جمعي ياري رساند و پاسخگوي پرسشهاي اساسي آنان باشد (نجفي و همكاران، 1385). لوين معتقد است سازشيافتگي انسان با مسايل زندگي، مستلزم پاسخ به خواستههاي مهمي است كه انسان در پي پاسخگويي به آنهاست (جان بزرگي، 1386). مذهب بستر مناسبي براي پاسخ به خواستهها و مواضع مبهم فراهم ميكند. از جمله اين خواستهها و نيازها، ميتوان به مشكل انسان در رابطه با زمان و جاودانگي، اجتماعيشدن و اجتماعي ماندن، الگوي دلبستگي و جدايي، تشويق و تنبيه (مجازات)، معنادهي به فعاليتها، عقل، جايگاه فرد در جهان، غلبه و معنادهي به رنجها و تعارضهاي اساسي زندگي اشاره كرد. بهعبارت ديگر، دستيابي به فلسفة زندگي و ايجاد چارچوبي از تعهدات مذهبي، موجب ميشود جنبههاي مختلف هويت فرد يكپارچه و منسجم گردد. بنابراين، وجود گرايشهاي مذهبي ميتواند در رسيدن به هويتي مثبت و موثق بسيار كمككننده باشد.
سرانجام، سهم عمدة مذهب در شكلگيري هويت فردي در اين پژوهش، نياز به برنامهريزيهاي مناسب فرهنگي جهت تربيت رفتارهاي اخلاقي و پررنگ نمودن نقش مذهب در زندگي در سطح دانشگاهها را مطرح ميسازد. با توجه به اينكه در اين پژوهش، بعد اخلاقي مذهب نقش مهمتري را در ساختار هويتي فرد نشان داد، به نظر ميرسد تكيه بيشتر بر ارزشهاي اخلاقي نسبت به بعد مناسك مذهبي، ميتواند در پرورش جوانان و دستيابي آنها به هويت پايدار و مثبت بسيار مددرسان باشد.
- احمدي، احمد (1375)، روانشناسي نوجوانان و جوانان، تهران، ترمه.
- آذربايجاني، مسعود (1385)، مقياس سنجش دينداري (تهيه و ساخت آزمون جهتگيري مذهبي با تكيه بر اسلام)، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- بهرامياحسان، هادي و آناهيتا تاشك، «ابعاد رابطه ميان جهتگيري مذهبي و سلامت رواني و ارزيابي مقياس جهتگيري مذهبي» (1383)، روانشناسي و علوم تربيتي، ش 2، ص 41-63.
- جانبزرگي، مسعود، «جهتگيري مذهبي و سلامت روان» (زمستان 1386)، مجله پژوهشي دانشكده پزشكي دانشگاه شهيد بهشتي، دوره 31، ش 4، ص 345-350.
- دهشيري، غلامرضا، «بررسي رابطه دينداري و بحران هويت در بين دانشآموزان دبيرستاني شهرستان يزد» (1384)، تعليم و تربيت، ش 19، ص 26-35.
- ناعمي، عليمحمد (1387)، روانشناسي نوجواني و جواني، سبزوار، بيهق.
- نجفي، محمود و همكاران، «بررسي رابطه كارايي خانواده و دينداري با بحران هويت» (1385)، ماهنامه علمي-پژوهشي دانشگاه شاهد، ش 16، ص 17-26.
- Arnett, J. J, (2000), Emerging adulthood: A theory of development from the late teens through the twenties. American Psychologist, v 55, p. 469–480.
- Archer, S. L, (1982), The lower age boundaries of identity development perspective. Journal of Early Adolescence, v 7, p. 223–225.
- Boerio, R. P, (1997), The relationship of self-esteem and identity to Christian religious maturity: A study of students at a small, private, liberal arts university. Dissertation-Abstracts-International, v 57, p. 71-82.
- Clair, S., & Day, H. D, (1979), Ego identity status and values among high school females. Journal of Youth and Adolescence, v 8, p. 317–326.
- Foster, J. D. & LaForce, B. (1999), A longitudinal study of moral, religious, and identity development in a Christian liberal arts environment, Journal of Psychology and Theology, v 27, p. 52-68.
- Hood, A. B., & et al, (1986), Changes in ego identity during the college years. Journal of College Student Persnnel, v 7, p. 107–113.
- Greenfield, J. J, (1998), Spiritual well-being and identity status among Catholic college students. Dissertation-Abstracts-International, v 59, p. 30-39.
- Griffith, B. A., & Griggs, J. C, (2001), Religious identity status as a model to understand, assess, and interact with client spirituality. Counseling & Values, v 46, p. 14-25.
- King, P. E, (2003), Religion and Identity: The Role of Ideological, Social, and Spiritual Contexts, Applied Developmental Science, v 7, p. 197–204.
- Kang, J, & Shang, H, (2000), Identily formation status, spiritual well-being and family functioning among college student in Korea, Downloaded from IEEE Xplore.
- Luyckx. K, & et al, (2007), Parental Psychological Control and Dimensions of Identity Formation in Emerging Adulthood, Journal of Family Psychology, (in press).
- Junkin, M.F, ( 2001), Relationship of religious involvement, commitment and motivation to identity development in late adolescence, Dissertation-Abstracts-International, v 62, p. 8-15.
- Markstrom-Adams, C., & et al, (1994), The ego-virtue of fidelity: A case for the study of religion and identity formation in adolescence, Journal of Youth and Adolescence, v 23, p. 453–469.
- McKinney, J. P, McKinney, K. G,(1999), Prayer in the lives of late adolescents, Journal of Adolescence , v 22, p.279–290.
- Markstrom, C. A, (1999), Religious involvement and adolescent, psychosocial development, Journal of Adolescence, v 22, p. 205–221.
- Maclean. A. M, & et al, (2004), Transcendence and the Moral Self: Identity Integration, Religion, and Moral Life, Journal for the Scientific Study of Religion, v 46, p. 429–437.
- Pederson, M, (2000), The relation of spiritual self- identity to religious orientation and attitudes, Journal of Psychology & Technology, v 128, p. 138-152.
- Rajaei, A. R, (2008), Religious Cognitive-Emotional Therapy (RCET). The 5th congress for psychotherapy, Beijing, China, 12-15 October.
- Schenkel, S., and Marcia, J. E, (1972), Attitudes toward premarital intercourse in determining ego identity status in college women, Journal of Personality, v 3, p. 472–482.
- Watson, P. J., & et al, (1989), "Interactional Factor Correlations with Means and Ends Religiousness", Journal for the Scientific Study of Religion, v 28, p. 337-347.
- Watson, P. J., & et al, (1998), "Religious Orientation, Identity, and the Quest for Meaning in Ethics Within an Ideological Surround", International Journal for the Psychology of Religion, v 8, p. 149-164.
- Watson, P. J., & Ronald J. Morris, (2005), Spiritual Experience and Identity: Relationships with Religious Orientation, Religious Interest, and Intolerance of Amiguity, review of Religious Research, v 46, P. 371-379.
- Webster. R. Scott, (2005), Personal identity: moving beyond Essence, International Journal of Children’s pirituality, v 10, p. 5–16.