روان‌شناسی و دین، سال ششم، شماره چهارم، پیاپی 24، زمستان 1392، صفحات 63-79

    رابطه‌ی خوش‌بینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی نگرانی (فرانگرانی)

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ نجیب الله نوری / دانشجوي دكتري روان‌شناسي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) / noori1351@gmail.com
    مسعود جان بزرگی / استاديار گروه روان‌شناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / janbo@rihu.ac.ir
    چکیده: 
    این پژوهش، به بررسی رابطه خوش بینی اسلامی با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی اضطرابی می پردازد. بدین منظور، یک گروه 110 نفری از دانش پژوهان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، به فهرست افکار اضطرابی و فرانگرانی ولز (1994) و پرسش نامه خوش بینی اسلامی پاسخ دادند. گروه نمونه، به صورت تصادفی انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد که بین خوش بینی اسلامی و افکار اضطرابی رابطه منفی معنادار وجود دارد. بین خوش بینی اسلامی با نگرانی اجتماعی، نگرانی سلامتی و افکار فراشناختی اضطرابی (فرانگرانی) رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین بین توجه به جنبه های مثبت، تفسیر مثبت رویدادها و انتظار مثبت نسبت به آینده با متغیرهای فوق رابطه منفی معنادار وجود دارد. رگرسیون سلسله مراتبی نشان می دهد که خوش بینی اسلامی به صورت معناداری تغییرات مربوط به افکار فراشناختی را پیش بینی می کند. در پایان، یافته های پژوهش از چهار جنبه مورد تحلیل قرار گرفت و محدودیت ها و پیشنهادات نیز مطرح گردید.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship between Optimism in the View of Islam, Anxious Thoughts and Meta-cognitive Anxious Thoughts (Meta-anxiety)
    Abstract: 
    The present paper examines the relationship between Islamic optimism, anxious thoughts and meta-cognitive anxious thoughts. To this end, a sample consisting of 110 students of Imam Khomeini Educational and Research Institute, who were selected randomly, completed Wells' inventory of anxious thoughts and meta-anxiety (Wells, 1994) and the questionnaire of Islamic optimism. The research findings indicate that there is a significant negative relationship between Islamic optimism and anxious thoughts. There is a significant negative relationship between Islamic optimism, social anxiety, health anxiety and meta-cognitive anxious thoughts (meta-anxiety). Furthermore, there is a significant negative relationship between attention to positive aspects, positive interpretation of events and positive expectation for future and aforementioned variables. The multiple regressions indicate that Islamic optimism predicts the changes related to meta-cognitive thoughts significantly. Finally, the research findings were analyzed from four aspects and its limits and some recommendations were proposed.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «خوش‌بيني» يکي از مفاهيم روان‌شناسي مثبت است که مطالعات متعددي در مورد آن انجام شده است. اما عمده اين پژوهش‌ها تحت عنوان «خوش‌بيني سرشتي» در چارچوب نظريه انتظار ـ ارزش (Carver & Scheier, 2002, p. 231)، يا تحت عنوان «خوش‌بيني آموخته‌شده» در قالب نظريه اسناد (سليگمن و همکاران، 1996، ص 72) انجام شده است و يک مطالعه نيز با تأکيد بر آموزه‌هاي اسلامي صورت گرفته است (نوري و سقاي‌بي‌ريا، 1388). اما تحليل مفهوم خوش‌بيني نشان مي‌دهد که باورها و فرايندهاي فراشناختي در شکل‌گيري و تداوم آن نقش اساسي دارند. شايسته است اين مفهوم با رويکرد فراشناختي نيز مورد مطالعه قرار گيرد. در اين مقاله، به زمينه‌هاي ارتباط خوش‌بيني با فرايندها و باورهاي فراشناختي اشاره خواهد شد.
    در چارچوب نظريات فراشناختي، تاکنون مدل نظري خاصي در مورد خوش‌بيني مشاهده نشده است. يکي از مدل‌هاي فراشناختي، که مي‌توان خوش‌بيني را در چارچوب آن مورد مطالعه قرار داد، «الگوي کنش اجرايي خودنظم‌جويي» است. اين مدل به‌منظور تبيين اختلالات هيجاني ارائه شده است. در اين مدل، نظرية طرحواره بک، رفتار شناختي خودنظم‌جويي (سايبرنتيک) و تحقيقات تجربي، که در قالب پردازش اطلاعات انجام مي‌پذيرند، تلفيق شده‌اند (Wells & Matthews, 1996, p. 881). اين نظريه، با توجه به خلأ موجود در نظريه طرحواره ارائه شده است؛ زيرا در نظريه طرحواره شناخت‌ها به‌عنوان اطلاعات اخباري ثابت در نظر گرفته مي‌شوند. هرگاه اين اطلاعات اخباري غلط باشند، اختلال در فرد شکل مي‌گيرد. فرد زماني درمان مي‌شود که اين شناخت‌ها تصحيح شوند و در جريان درمان تغيير يابند. اما ولز و متيوس معتقدند که اين اطلاعات ثابت نيستند، بلکه در زيربناي آنها طرح پردازش وجود دارد که اين اطلاعات نتيجه آن پردازش‌هاي معيوب است. بنابراين، اگر بخواهيم اختلالات درمان شود، بايد طرح‌‌هاي پردازش معيوب اصلاح شوند (ولز، 2000، ص 15). در مدل «کنش اجرايي خود‌نظم‌جويي»، تعاملات علّي دو جانبه بين باورهاي فرد نسبت به خود، فراشناخت‌ها، کنترل و سوگيري توجه، پردازش «روي‌خط» اطلاعات و خودنظم‌جويي مد‌نظر قرار گرفته شده است. اين مدل، داراي سه سطح پردازش است.
    سطح اول، پردازشي است که توسط محرک‌هاي خارجي برانگيخته مي‌شود و تا حدود زيادي خارج از دانش آگاهانه ما و بيشتر به‌صورت بازتابي انجام مي‌پذيرد. هر‌چند اين پردازش، انعکاسي و بازتابي است، اما نتيجه توليدات آن به‌صورت يک گزارش به آگاهي راه مي‌يابد.
    سطح دوم، يک سطح پردازش کنترل‌‌شده و «روي ‌خط» است که در اين سطح فرد به‌صورت آگاهانه تفکرات و پردازش‌هاي خود را ارزيابي مي‌کند. همچنين راهبردهاي مقابله و رفتارهايي که از اين پردازش ناشي مي‌شوند، به‌صورت آگاهانه مورد ارزيابي قرار مي‌گيرند.
    سطح سوم، باورهاي فراشناختي و دانشي که فرد نسبت به خود و شناخت‌هاي خود دارد، در حافظه بلند‌مدت قرار دارند. اين فراشناخت‌ها و باورها، هنگام پردازش سطح دوم فعال شده و فرايندهاي پردازش سطح دوم را تحت تأثير قرار مي‌دهد. بنابراين، سطح دوم نمي‌تواند مستقل عمل کند و تحت تأثير فعال شدن سطح سوم قرار مي‌گيرد (Wells & Matthews, 1996, p. 881). به نظر ولز، اين ساختار سه سطحي تمام دامنه پردازش فرد را شامل مي‌شود، اما شيوه‌ها و شکل‌بندي‌هاي پردازش تفاوت مي‌کند. مفهوم «شيوه»، به ديدگاه فرد در مورد افکار و باورهايش اشاره دارد. دو شيوه عيني و فراشناختي وجود دارد؛ در شيوه عيني افکار و ادراکات فرد از وقايع بدون اينکه مورد ارزيابي قرار گيرند، به‌عنوان نشان‌دهنده وقايع پذيرفته مي‌شوند. در شيوة فراشناختي فرد از افکار خود فاصله مي‌گيرد و قادر است افکار و ادراکات خود را مورد ارزيابي قرار دهد. اما شکل‌بندي‌ها به نحوة ارتباط رويدادها، سطوح مختلف پردازش، باورهاي خود و فراشناخت‌ها اشاره دارد (ولز، 2000، ص 16).
    براساس اين ديدگاه، مي‌توان مفهوم «خوش‌بيني» را مورد مطالعه قرار داد؛ زيرا در ماهيت سازه خوش‌بيني و فرايندهاي فراشناختي مديريت «توجه» نقش اساسي دارد. در‌واقع، مفهوم «توجه» نقطه اتصال «انديشه‌هاي اسلامي» با مفاهيم «خوش‌بيني» و «فراشناخت» است. از يک‌سو، در منابع اسلامي، آموزه‌هاي متعددي وجود دارد که انسان را برمي‌انگيزد به‌صورت آگاهانه و هشيارانه «توجه» خود را مديريت کند. «عدم توجه» به برخي امور مورد تأکيد اسلام است. براي مثال، ناديده گرفتن خطاهاي ديگران، بي‌توجهي به عيوب ديگران، عدم توجه به کاستي‌هاي زندگي، عدم توجه بصري به نامحرم و مانند آنها در منابع اسلامي مورد تأکيد قرار گرفته‌اند. همچنين از «توجه کردن» به برخي امور، مثل توجه به نعمت‌هاي خداوند، امکانات، توانمندي‌ها، صفات و خصايص مثبت ديگران، توجه به حضور خداوند، توجه به نشانه‌هاي خداوند در عالم خلقت توصيه شده است. آيات و روايات تأکيد دارند که افراد به‌صورت آگاهانه به اين امور و مانند آن «توجه» نمايند.
    از سوي ديگر، فرايند «توجه» در مفهوم خوش‌بيني نيز نقش اساسي دارد. در مفهوم خوش‌بيني اسلامي، «توجه» يکي از مؤلفه‌هاي اساسي آن است. در بررسي رابطه بين خوش‌بيني سرشتي و خوش‌بيني از ديدگاه اسلام، توجه به‌عنوان يکي از مؤلفه‌هاي خوش‌بيني اسلامي، بيش از مؤلفه‌هاي ديگر هم با خوش‌بيني سرشتي و هم با خوش‌بيني اسلامي رابطه مثبت و قوي‌تري نشان داد (نوري، جان‌بزرگي و سقاي‌بي‌ريا، 1388). همچنين مفهوم «توجه» در نظريه فراشناختي نيز جايگاه مهمي دارد. براساس اين ديدگاه، فرايند «سوگيري توجه» تحت تأثير فراشناخت‌ها و «دانش‌خود» موجود در حافظه بلندمدت قرار دارد (Cisler & Koster, 2010, p. 203). در مورد خوش‌بيني نيز «دانش‌خود» موجود در حافظه بلندمدت نقش مؤثر ايفا نموده و فرد با توجه به دانش‌هاي خود يا فرايندهاي فراشناختي مي‌تواند خوش‌بين يا بدبين باشد. به بيان ديگر، خوش‌بيني و بدبيني نوعي ارزيابي فرد از خود و جهان عيني است. از نظر ولز، اين ارزيابي‌ها تحت تأثير فراشناخت‌هاي موجود در حافظه بلند‌مدت قرار دارد. اين فراشناخت يک طرح پردازش را به راه مي‌اندازد که در آن ارزيابي‌هاي فرد از خود و ديگران تحت تأثير قرار مي‌گيرد (ولز، 2000، ص 18).
    تبيين خوش‌بيني با رويکرد فراشناختي، با رويکردهاي موجود در زمينه خوش‌بيني هماهنگي دارد؛ زيرا شيير و کارور (1985) روي مفهوم انتظار تأکيد کردند و سليگمن و همکاران (1996) روي تبيين و تفسير تأکيد کردند. فريرز و گيلهام (2006)، اين دو رويکرد را اين‌گونه تلفيق کردند که تفسيرها و تبيين‌هاي خوش‌بينانه از رويدادها موجب شکل‌گيري انتظارات مثبت مي‌گردند. اما نظريه فراشناختي ولز و متيوس (1994)، تفسيرها و تبيين‌هاي فرد تحت تأثير فراشناخت‌ها قرار دارند. بنابراين، مي‌توان گفت: فراشناخت‌هاي مثبت، تبيين‌ها و تفسيرهاي خوش‌بينانه را در پي دارد و تفسيرهاي خوش‌بينانه انتظارات مثبت نسبت به آينده ايجاد مي‌کند.
    نقش فرايندهاي فراشناختي در شکل‌گيري و تداوم اضطراب پشتوانه مطالعاتي زيادي دارد. اما ولز، يک الگوي نظري فراشناختي در مورد اختلالات هيجاني و بخصوص اضطراب تعميم‌يافته ارائه داده است. وي معتقد است: اختلالات هيجاني از شناخت‌هاي منفي به وجود نمي‌آيد. مثل اينکه فرد فکر کند: «من بي‌ارزش هستم، دنيا جايي خطرناک است». بلکه اختلالات از يک دانش پايه مجزا به وجود مي‌آيند که ماهيت فراشناختي دارند و سيستم شناختي را کنترل مي‌کنند. دانش فراشناختي مشتمل است بر باورهاي مثبت و منفي درباره تفکر (مثل اينکه، برخي افکار مضرند، توجه به تهديدها مرا از خطر بازمي‌دارد، نگراني به من کمک مي‌کند تا آماده مقابله باشم). در اين نظريه، الگوهاي تفکر ناسازگار (مانند نگراني و توجه به تهديدها) از فعال شدن باورهاي فراشناختي ناشي مي‌شوند. اين نظريه، يک الگوي شناختي را شناسايي کرده است که در تمام اختلالات فعال مي‌شود و در پيدايش و بقاي آنها نقش دارند. اين الگو «سندرم توجهي شناختي» ناميده مي‌شود كه مشتمل است بر نگراني، نشخوار فکري، تمرکز توجه به منابع تهديد و به‌کارگيري راهبردهاي مقابله ناکارآمد (Wells, 2006b, p. 180). براساس اين مدل، اضطراب تعميم‌يافته تنها پيامد بيمارگونه باورهاي ناسازگارانه نيست، بلکه يک شيوه فعال ارزيابي و انتخاب راهبرد است که فراشناخت‌ها در آن نقش اساسي دارد. اين مدل از چند بخش تشکيل شده است: ماشه‌چکان (رويداد بيروني)، باورهاي فراشناختي مثبت، نگراني نوع 1، باورهاي فراشناختي منفي، نگراني نوع 2 (فرانگراني)، هيجان، کنترل فکر و رفتار. ماشه‌چکان نگراني يک فکر مزاحم است که معمولاً يک رويداد بيروني يا يک تصور دروني آن را فعال مي‌سازد. پس از ماشه‌چکان، باورهاي فراشناختي مثبت به‌صورت يک راهبرد ظاهر مي‌شوند. براي مثال، تصور مي‌کند: «نگراني مرا آماده مقابله مي‌کند»، اين باورها طبيعي هستند نه اختلالي، اين پردازش‌ها نگراني نوع 1 را به‌وجود مي‌آورد. اين نوع نگراني مي‌تواند راهبردهاي مقابله‌اي مؤثر را ايجاد نموده و علائم هيجاني اضطراب را کاهش دهد. اما افراد دچار اختلال، باورهاي فراشناختي منفي نيز دارند و تصور مي‌کنند که «نگراني آنان را ديوانه مي‌کند»، «نگراني به آنان آسيب مي‌زند» در اين صورت، نگراني نوع دوم (فرانگراني) به‌وجود مي‌آيد، اضطراب عميق‌تر مي‌گردد، پاسخ‌هاي هيجاني شديدتر مي‌شود. در اين شرايط، رفتار و کنترل فکر در تداوم مشکل دخيل هستند (ولز، 2000، ص 180).
    به اين ترتيب، ولز نقش باورهاي فراشناختي را در پيدايش و تداوم اختلال اضطرابي روشن مي‌سازد. امروزه تحقيقات زيادي در زمينه فراشناخت و اضطراب انجام مي‌شود؛ از‌جمله اينکه توجه و آگاهي در تأثير تکنيک‌هاي شناختي رفتاري در درمان اضطراب تعميم‌يافته نقش ميانجي ايفا مي‌کند؛ زيرا توجه و آگاهي پردازش فراشناختي خلق را فعال مي‌سازد، تأثير باورهاي ناسازگارانه بر روي پردازش را کاهش مي‌دهد، طرح‌هاي فراشناختي براي مهار شناخت‌ها را تقويت مي‌کند (Wells, 2002, p. 95). مطالعات متعددي در زمينه تأثير در مان فراشناختي انجام شده است. در يکي از اين مطالعات، بيماران که با استفاده از ملاک‌هاي DSM IV داراي اختلال اضطراب فراگير تشخيص داده شده بودند، با تکنيک‌هاي فراشناختي مورد درمان قرار گرفتند. اين افراد پس از پايان دوره و 6 ماه و 12 ماه بعد از درمان نيز ارزيابي شدند، نتايج نشان داد که افراد از نظر نگراني، اضطراب و افسردگي در حد معناداري بهبود يافته‌ بودند (Wells & King, 2005, p. 206). تأثير دانش فراشناختي در پيدايش و بقاي نشانگان وسواس بي‌اختياري مورد مطالعه قرار گرفت. نتايج نشان داد که سه نوع دانش فراشناختي سبب‌‌شناسي و حفظ نشانگان نقش دارند: باورهايي مربوط به آميختگي فکري، باورهايي مربوط به لزوم انجام آيين‌ها و باورهايي مربوط به اينکه آيين‌ها مي‌توانند نشانگان را متوقف سازند (Myers & et all. 2009, p. 436). براي آزمون فرضيه ولز، که نگراني نوع 1 را از نگراني نوع 2 متمايز مي‌سازد، مطالعاتي انجام شده است. در يکي از مطالعات، نتايج نشان داد که اضطراب اختلالي با نگراني نوع دوم رابطه دارد و اين رابطه مستقل از ارتباط آن با رگه اضطرابي و نگراني نوع اول است (Wells & Carter, 1999, p. 585). بررسي رابطه بين افکار اضطرابي و باورهاي فراشناختي، نشان داد که افکار اضطرابي (جسماني، اجتماعي و فرانگراني) با باورهاي فراشناختي در مورد غيرقابل کنترل بودن نگراني رابطه معنادار دارند. همچنين بين افکار فرانگراني و باورهاي فراشناختي غيرقابل کنترل بودن نگراني و بين باورهاي فراشناختي پرهيز از نگراني و فرانگراني رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. پس، باورهاي فراشناختي مثبت و منفي موجب تداوم نگراني مي‌شوند (بهرامي و رضوان، 1386). در بررسي رابطه فراشناخت، خوش‌بيني و اضطراب امتحان، يافته‌ها نشان داد که بين فراشناخت، خوش‌بيني، اضطراب امتحان و تنظيم هيجاني رابطه چندگانه وجود دارد. بين فراشناخت و اضطراب امتحان، رابطه منفي وجود دارد (حيدري و ديگران، 1389).
    رابطه خوش‌بيني و اضطراب در پژوهش‌هاي ديگر نيز مورد مطالعه قرار گرفته است. تحقيقات نشان مي‌دهد که خوش‌بيني با اضطراب رابطه منفي دارد. افراد خوش‌بين در موقعيت‌هاي اضطراب‌آور، از اضطراب کمتري رنج مي‌برند. براي مثال، مطالعه بر روي مادراني که فرزندانشان بايد مورد عمل جراحي نخاع قرار مي‌گرفتند، نشان مي‌دهد که سطوح اضطراب و نحوة مقابله با مشکل، در پيش و پس از عمل جراحي، به‌طور معناداري به خوش‌بيني مادران وابسته است. مادراني که سطوح خوش‌بيني بالاتري نشان دادند، اضطراب کمتري را تجربه مي‌کردند. بخصوص پس از جراحي ميزان اضطراب مادران خوش‌بين به‌طور معناداري کاهش يافت (LaMontagne & et all, 2003, p. 112).‌
    مطالعه در مورد 221 زن در طول دوره بارداري نشان مي‌دهد که زنان خوش‌بين در زمان بارداري، اضطراب کمتري را تجربه کردند. اين مطالعه نشان مي‌دهد که تأثير خوش‌بيني بر اضطراب به سن زنان و ميزان اجتماعي‌ بودن آنها بستگي ندارد. در تأثير خوش‌بيني بر اضطراب، حالت‌هاي ذهني مثبت و افکار مثبت نقش ميانجي ايفا مي‌کنند. همچنين نحوة سازگاري آنها با پديده بارداري به ادراک آنان از تنيدگي بستگي دارد (Park & et all, 1996, p. 234). بررسي رابطه بين «رگه اضطرابي»، «مقابله سرکوب‌گرانه»، «خوش‌بيني سرشتي» و «بدبيني سرشتي» نشان مي‌دهد گروهي که نمرة خوش‌بيني بالاتري دريافت کردند. به‌طور معناداري اضطراب پايين‌تري نشان دادند. در‌حالي‌که گروهي که اضطراب کمتري داشتند و همچنين گروهي که هم اضطراب و هم سرکوب‌گري کمتري داشتند، بدبيني بيشتري نشان دادند. اين مطالعه نشان مي‌دهد که بدبيني و خوش‌بيني دقيقاً مقابل هم نيستند و بايد به‌صورت جداگانه سنجيده شوند (Myers & Steed, 1999, p. 1261). بررسي رابطه بين «خوش‌بيني»، «بدبيني» و «اضطراب پيش از رقابت» درباره دانشجويان ورزشکار نشان مي‌دهد که افراد خوش‌بين نسبت به گروه بدبين، به‌طور معناداري پيش از شروع مسابقه، اضطراب کمتري نشان دادند. هر‌چند از نظر عملکرد تفاوت معناداري بين دو گروه خوش‌بين و بدبين مشاهده نشد (Wilson & et all. 2002, p. 893). همچنين دانشجوياني که «سبک خوش‌بيني ـ دفاعي» داشتند، در موقعيت امتحان سازگاري بيشتري با اضطراب و تنيدگي از خود نشان دادند. آنان ترجيح مي‌دادند که پيش از امتحان به نتايج نامطلوب آن نينديشند. ازاين‌رو، احساس آرامش نموده و به مراتب اضطراب کمتري را تجربه مي‌کردند و نسبت به نتايج امتحان انتظار بالايي داشتند. اما دانشجوياني که داراي «سبک بدبيني ـ دفاعي» بودند، با اينکه در گذشته عملکرد خوبي داشتند، ولي براي موفق شدن در امتحان، انتظار کمي داشتند، اضطراب زيادي را تجربه مي‌کردند و پيش از قرار گرفتن در موقعيت امتحان، کنترل کمي بر رفتار خود داشتند (فراهاني، 1378). در مطالعه فوق، با اينکه بدبين‌ها اضطراب کمتري را پيش از امتحان تجربه کردند، و انتظار مي‌رفت عملکرد ضعيف‌تري نيز داشته باشند، ولي بر‌خلاف انتظار پژوهشگران، هر دو گروه عملکرد يکساني نشان دادند. اما تحقيقات بعدي توسط همان پژوهشگران نشان دادند که هر‌چند در کوتاه‌مدت افراد بدبين عملکرد ضعيفي از خود نشان ندهند، اما در بلند‌مدت، افراد بدبين به مراتب نتايج ضعيف‌تر از افراد خوش‌بين به دست مي‌آورند (همان). بررسي رابطه بين خوش‌بيني سرشتي و نشانگان افسردگي در قربانيان حوادث طبيعي نشان مي‌دهد که افراد بدبين نسبت به گروه خوش‌بين و گروه کنترل، بيشتر در معرض نشانگان اضطراب شديد، مشکلات خواب، مشکلات روان‌‌ـ‌تني، و مشکلات در عملکرد اجتماعي بودند (Van der Velden & et all, 2007, p. 35). در مطالعه‌اي پنج متغير خوش‌بيني، «رگه اضطرابي»، «روان‌آزرده‌خويي»، «تسلط بر خود» و «حرمت خود» به‌عنوان متغيرهاي پيش‌بيني‌کننده‌ براي انواع سبک‌هاي مقابله‌ به کار رفته بودند، بين تمام اين پنج متغير پيش‌بين رابطه معنادار به‌دست آمد؛ به اين شرح که بين خوش‌بيني با «تسلط بر خود» و «حرمت خود» رابطه مثبت و معنادار به‌دست آمد و بين خوش‌بيني با «رگه اضطرابي» و «روان‌آزرده‌خويي» رابطه منفي و معنادار به‌دست آمد (Scheier & et all, 1994, p. 67).
    اين پژوهش، به‌منظور بررسي رابطه مفهوم خوش‌بيني، که با توجه به آموزه‌هاي اسلامي تنظيم شده است، با افکار اضطرابي و افکار فراشناختي درباره اضطراب انجام شده است. سؤال اصلي پژوهش اين است که بين خوش‌بيني مبتني بر اسلام با افکار اضطرابي و فرانگراني چه‌رابطه‌اي وجود دارد؟ سؤالات فرعي عبارتند از: 1. بين توجه (به‌عنوان مؤلفه فراشناختي خوش‌بيني) با فرانگراني چه رابطه‌اي وجود دارد؟ 2. تفسير مثبت رويدادها چه رابطه‌اي با فرانگراني دارد؟ 3. انتظار مثبت نسبت به آينده چه رابطه‌اي با افکار اضطرابي دارد؟
    روش ‌پژوهش 
    اين پژوهش با روش توصيفي از نوع همبستگي انجام شده است. جامعه آماري اين پژوهش را دانش‌پژوهان مؤسسه آموزشي و پژوهشي و پژوهشي امام خميني قم تشکيل مي‌دهد. گروه نمونه، به‌صورت تصادفي انتخاب شده است. پژوهشگر از ميان دانش‌پژوهان رشته‌هاي مختلف که به‌صورت مشترک در درس‌هاي حوزه علميه آن مؤسسه شرکت مي‌کردند، شش کلاس را به‌صورت تصادفي انتخاب نموده و پرسش‌نامه‌هاي پژوهش را در سر کلاس اجرا کرده است.
    ابزار پژوهش: در اين پژوهش، از دو پرسش‌نامه استفاده است:
    1. پرسش‌نامه خوش‌بيني مبتني بر اسلام: اين پرسش‌نامه که براي سنجش خوش‌بيني با توجه به آموزه‌هاي اسلامي تدوين شده است، داراي 60 گزاره است که به‌صورت ليکرت پنج‌گزينه‌اي در نظر گرفته است كه داراي سه مؤلفه است: مؤلفه اول توجه: اين مؤلفه شامل 30 گزاره در مورد محورهاي زير است: توجه به ويژگي‌هاي خداوند، توجه به زيبايي‌هاي جهان و اسرار خلقت، توجه به امکانات و فرصت‌هاي موجود، توجه به استعدادها و توانايي‌هاي خود،‌ توجه به موفقيت‌هاي خود در زندگي، توجه به خصلت‌هاي مثبت ديگران، توجه به اعمال و رفتار مثبت ديگران، توجه به سخنان و گفتار مثبت ديگران، توجه به تصورات و افکار مثبت خود و توجه به پيامد کارها. براي هر‌يک از موضوعات، سه گزاره طرح شده است. مؤلفه دوم تفسير: اين مؤلفه مشتمل بر 16 گزاره در مورد شش موضوع زير است:‌ درس دانستن سختي‌ها و گرفتاري‌ها، موقت دانستن مشکلات، قابل حل دانستن مشکلات، مؤثر دانستن خدا، خود و ديگران در وقوع رويدادها، سپاس‌گزاري از خدا و ديگران، عدم شکايت از مشکلات. در اين مؤلفه، براي دو موضوع اخير دو گزاره و براي چهار موضوع اول، سه گزاره در نظر گرفته شده است. مؤلفه سوم انتظار: اين مؤلفه حاوي 14 گزاره در پنج موضوع زير است: انتظار کمک از سوي خداوند، انتظار وقوع رويدادهاي خوشايند، انتظار کار درست از سوي ديگران، کمک به ديگران، اعتماد به ديگران. در اين مؤلفه، براي چهار موضوع اول، سه گزاره و براي موضوع آخر دو گزاره لحاظ شده است.
    سازنده اين پرسش‌نامه، روايي همگراي آن را از طريق بررسي رابطه آن با خوش‌بيني سرشتي (Scheier and Carver, 1985)، به ضريب همبستگي 43/0 دست يافت. همچنين در يک مطالعه جداگانه، بررسي رابطه آن با خوش‌بيني آموخته‌شده سليگمن، ضريب همبستگي 47/0 به دست آمد (حسني، 1390). روايي محتوايي آن توسط 15 نفر کارشناس روان‌شناسي حوزوي تأييد گرديد. همساني دروني آن از طريق آلفاي کرونباخ، در دو مقدمه مطالعاتي به ترتيب 92/0 و 80/0 و در مطالعه سوم و نهايي بر رويي 269 نفر 86/0 به دست آمد. در اين پژوهش، نيز ضريب آلفاي کرونباخ براي کل ماده‌هاي پرسش‌نامه 91/0 به دست آمده است. همچنين رابطه همبستگي مؤلفه‌ها و زير‌مؤلفه‌هاي آن با نمره کل و با يکديگر نشان‌دهنده همساني دروني آن است. 
    2. فهرست افکار اضطرابي (AnTI): اين مقاله در‌صدد مطالعه مفهوم خوش‌بيني در چارچوب نظريه فراشناختي ولز بود. اما با محدوديت ابزار مواجه شد. ولز به‌طور کلي سه پرسش‌نامه را براي مطالعات فراشناختي ارائه داده است. اما هيچ‌کدام از اين ابزارها، نمي‌تواند فرضيات برخاسته از الگوي فراشناختي «کنش‌وري اجرايي خودنظم‌جويي» را مورد سنجش قرار دهد. پرسش‌نامه فراشناختي (MCQ) توسط كارت‌رايت و ولز (1997) ساخته شده است كه داراي 65 گزاره پنج زيرمقياس است. زيرمقياس‌ها عبارتند از: 1. باورهاي مثبت در مورد نگراني؛ 2. باورهايي در مورد غير‌قابل کنترل و خطرناک بودن نگراني؛ 3. باورهايي در مورد کفايت شناختي؛ 4. باورهاي منفي کلي (شامل مسئوليت‌پذيري و خرافات و تنبيه)؛ 5. خودآگاهي شناختي. پژوهشگر براي استفاده از اين پرسش‌نامه در اين پژوهش، پژوهشي نيافت که در ايران از آن استفاده کرده باشد و در مورد اعتبار و پايايي آن اطلاعاتي در دست نداشت. در عين حال، محقق از 33 نفر از دانش‌پژوهان مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني خواست که به اين پرسش‌نامه پاسخ دهند. هدف اين بود که از ميان گزاره‌هاي اين پرسش‌نامه، دست به گزينش زند و تعداد کمتري را براي پژوهش برگزيند. هرچند پس از تحليل و نمره‌گزاري ضريب آلفاي 86/0 براي کل پرسش‌نامه به دست آمد، اما هدف اصلي محقق نشد و پژوهشگر نتوانست به فرم کوتاهي از پرسش‌نامه دست يابد. خود ولز، به طولاني بودن اين پرسش‌نامه اذعان نموده و در يک مطالعه جداگانه نسخه کوتاه‌تر از آن را تحت عنوان (MCQ-30) ارائه داده است که از ميان 65 گزاره، 30 مورد را برگزيده است (Wells, 2006, p.129). اما در اين پژوهش، اين نسخه در دسترس نبود. به همين دليل، براي پژوهش حاضر فهرست افکار اضطرابي (AnTI) (Wells, 1994) مورد استفاده قرار گرفت. اين فهرست، در عين حال که اضطراب را مي‌سنجد، فرايندهاي فراشناختي اضطراب را نيز نشان مي‌دهد. اين فهرست توسط ولز (1994) ساخته شده است. شامل سه مقياس فرعي نگراني اجتماعي، نگراني نسبت به سلامتي و فرانگراني است. در نگراني اجتماعي و سلامتي، محتواي شناخت اندازه گرفته مي‌شود، اما فرانگراني مشتمل بر ارزيابي‌هاي فراشناختي (نگراني درباره نگراني) است. گزينه‌هاي AnTI از طريق مصاحبه با بيماراني مبتلا به اختلال وحشت‌زدگي يا اضطراب فراگير به دست آمده‌اند. اما روايي و اعتبار آن بر روي افراد بهنجار در تحقيقات مختلف ارزيابي شده است (Wells, 2006, p. 123).
    بعضي از گزينه‌ها از سياهة افسردگي بک، برخي از سياهة وسواس فکري عملي مادزلي و يک گزينه نيز از مقياس اضطراب صفت اسپل‌برگر و همکاران اتخاذ شده است (ولز، 2000، ص 113). همساني دروني آن در مطالعه ولز (1994) براي نگراني اجتماعي 84/0، نگراني سلامتي 81/0، و فرانگراني 75/0 به دست آمد. نسخه فارسي اين پرسش‌نامه، توسط بهرامي و رضوان (1386) مورد استفاده قرار گرفت. پايايي آن از طريق اجرا بر روي دانشجويان بررسي و براي نگراني اجتماعي 67/0، نگراني سلامتي 67/0 و فرانگراني 68/0 به دست آمد. همچنين روايي محتوايي آن توسط بيست نفر از روان‌شناسان باليني و روان‌پزشکان مورد تأييد قرار گرفت (بهرامي و رضوان، 1386). سازنده پرسش‌نامه، روايي همگراي آن را از طريق بررسي رابطه با «پرسش‌نامه نگراني حالت پن» بررسي نموده و به ضريب همبستگي 58/0 و 40/0 را براي زيرمقياس‌هاي آن دست يافته است. روايي محتوايي آن از طريق بررسي رابطه با «پرسش‌نامه اضطراب حالت» مطالعه شد و ضريب همبستگي 63/0، 36/0، و 68/0 براي نگراني اجتماعي، نگراني سلامتي و فرانگراني به دست آمد. ولز نسخه کوتاهي از اين فهرست تحت عنوان «پرسش‌نامه فرانگراني» (MWQ) اين پرسش‌نامه داراي هفت ماده و تنها به سنجش فرانگراني مي‌پردازد (Wells, 2006a, p. 125).
    تجزيه و تحليل داده‌ها: داده‌هاي اين پژوهش با استفاده از نرم‌افزار spss مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. در اين تحليل، از مدل آماري آمار توصيفي، ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندمتغيري گام به گام استفاده شد.
    يافته‌هاي پژوهش
    در اين پژوهش، دانش‌پژوهان مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني شرکت نمودند. شرکت‌کنندگان در اين پژوهش بين رده سني 19 تا 40 هستند. از نظر تحصيلات حوزوي نيز افراد از پايه 1 تا 10 در اين پژوهش مشارکت داشتند که بيشتر افراد بين پايه‌هاي 7 تا 10 در حال تحصيل هستند. از نظر تحصيلات دانشگاهي نيز افراد در 12 رشته علوم انساني در اين پژوهش مشارکت داشتند. براي اجتناب از طولاني‌شدن، از آوردن اطلاعات تفصيلي خودداري شده است. افرادي که در اين رشته‌هاي تحصيلي دانشگاهي مشغول بودند، از ترم اول تا ترم هشتم قرار داشتند.
    جدول 1: توصيف ميانگين و انحراف استاندارد خوش‌بيني و اسلامي و افکار اضطرابي و زير مقياس‌هاي آنها 
    متغير    ميانگين    انحراف استاندارد
    نگراني اجتماعي    90/16    21/5
    نگراني سلامتي    22/10    23/3
    فرانگراني    53/12    95/3
    افکار اضطرابي    66/39    46/10
    توجه    66/112    08/14
    تفسير    81/61    08/6
    انتظار    33/51    05/6
    خوش‌بيني اسلامي    82/225    79/23
    در جدول (1) آمار توصيفي مربوط به خوش‌بيني اسلامي و افکار اضطرابي و زير‌مقياس‌هاي آنها ارائه شده است. اين نمرات نشان مي‌دهد که وضعيت گروه نمونه از نظر افکار اضطرابي، فرانگراني و خوش‌بيني در حد معمول است.
    جدول 2: رابطه همبستگي بين خوش‌بيني اسلامي افکار اضطرابي و فرانگراني
        نگراني اجتماعي    نگراني سلامتي     فرانگراني     نمره کل افکار اضطرابي
    خوش‌بيني اسلامي     **47/0-    **35/0-    **44/0-    **51/0-
    توجه    **41/0-    **32/0-    **39/0-    **45/0-
    تفسير     **44/0-    **33/0-    **39/0-    **47/0-
    انتظار     **45/0-    **31/0-    **43/0-    **48/0-
    همان‌گونه که در جدول (2) مشاهده مي‌شود، نمرة کل خوش‌بيني اسلامي با نمره کل افکار اضطرابي رابطه معنادار منفي (51/0- =r) دارد. همچنين بين خوش‌بيني اسلامي با نگراني اجتماعي (47/0-=r)، نگراني سلامتي (35/0-=r)، و فرانگراني (44/0-=r) نيز رابطه معنادار منفي برقرار است. نتايج نشان مي‌دهد که بين فرانگراني با توجه (39/0-=r)، تفسير (39/0-=r) و انتظار (43/0-=r) نيز رابطه منفي و معنادار برقرار است.
    جدول 3: رابطه بين زير مؤلفه‌هاي خوش‌بيني اسلامي با نگراني اجتماعي، نگراني سلامتي، فرانگراني و افکار اضطرابي 
    زير مؤلفه‌هاي خوش‌بيني اسلامي    افکار اضطرابي    نگراني اجتماعي    نگراني سلامتي    فرانگراني
    توجه به ويژگي‌هاي خداوند     **25/0-    17/0-    **27/0-    *21/0-
    توجه به زيبايي‌هاي جهان و اسرار خلقت     **33/0-    **30/0-    17/0-    **33/0-
    توجه به امکانات و فرصت‌هاي موجود     **33/0-    **27/0-    **25/0-    **32/0-
    توجه به استعدادها و توانايي‌هاي خود     **27/0-    **22/0-    09/0-    **34/0-
    توجه به موفقيت‌هاي خود در زندگي     **20/0-    **22/0-    08/0-    18/0-
    توجه به خصلت‌هاي مثبت ديگران     **32/0-    **32/0-    **26/0-    *20/0-
    توجه به اعمال و رفتار مثبت ديگران     **29/0-    **28/0-    **25/0-    *19/0-
    توجه به سخنان و گفتار مثبت ديگران     **38/0-    **38/0-    **31/0-    **26/0-
    توجه به تصورات و افکار مثبت خود     **29/0-    **26/0-    17/0-    **29/0-
    توجه به پيامد کارها     **26/0-    18/0-    **24/0-    **27/0-
    درس دانستن سختي‌ها و گرفتاري‌ها     **29/0-    **25/0-    **21/0-    **27/0-
    موقت دانستن مشکلات     **31/0-    **27/0-    **24/0-    **27/0-
    قابل حل دانستن مشکلات     **33/0-    **32/0-    **22/0-    **27/0-
    مؤثر دانستن خدا، خود و ديگران در وقوع رويدادها     **38/0-    **40/0-    18/0-    **34/0-
    سپاس‌گزاري از خدا و ديگران     08/0-    04/0-    10/0-    08/0-
    عدم شکايت از مشکلات     **27/0-    **29/0-    23/0-    15/0-
    انتظار کمک از سوي خداوند     12/0-    05/0-    08/0-    18/0-
    انتظار وقوع رويدادهاي خوشايند     **33/0-    **31/0-    **25/0-    **25/0-
    انتظار کار درست از سوي ديگران     **34/0-    **35/0-    *20/0-    **28/0-
    اعتماد به ديگران     **38/0-    **38/0-    **25/0-    **29/0-
    کمک به ديگران     **30/0-    **25/0-    14/0-    **35/0-
    در جدول (3) رابطه همبستگي بين زير‌مؤلفه‌هاي خوش‌بيني اسلامي با افکار اضطرابي و سه زير‌مقياس آن، يعني نگراني اجتماعي، نگراني سلامتي و فرانگراني (افکار فراشناختي درباره نگراني) نشان داده شده است. همان‌گونه که در جدول مشاهده مي‌شود، تمامي زير‌مؤلفه‌هاي خوش‌بيني اسلامي با هر سه زير‌مقياس افکار اضطرابي و همچنين با نمرة کل افکار اضطرابي رابطه منفي دارد. تنها در تعداد  معدودي از موارد، اين رابطه معنادار نيست. از‌جمله زير‌مؤلفه «زير‌مؤلفه سپاس‌گزاري از خدا و ديگران»، با هيچ‌کدام از چهار متغير اضطرابي رابطه معنادار ندارد. همچنين بين «انتظار کمک از سوي خداوند»، با هر چهار متغير مربوط به افکار اضطرابي رابطه منفي دارد، اما اين رابطه‌ها از نظر آماري معنادار نيستند.
    جدول 4: تحليل رگرسيون سلسله‌مراتبي براي پيش‌بيني افکار اضطرابي بر پايه زير‌مؤلفه‌هاي خوش‌بيني اسلامي
    متغيرهاي پيش‌بين     ضريب همبستگي R2    ضريب تعيين (R2)    ضريب تعيين تنظيم شده ( )
    بتا (β)    ضريب واريانس (F)    t
    گام1    51/0    26/0    25/0    51/0-    08/38    93/10
    گام 2    56/0    32/0    30/0    26/0-    32/25    21/5-
    گام1: خوش‌بيني اسلامي
    گام2: خوش‌بيني اسلامي، مؤثر دانستن خدا و خود در وقوع رويدادها. 
    پيش‌بيني افکار اضطرابي براساس خوش‌بيني اسلامي و زيرمؤلفه‌هاي آن در جدول (4) نشان داده شده است. همان‌گونه که مشاهده مي‌شود، 25/0 از تغييرات مربوط به افکار اضطرابي توسط نمره کل خوش‌بيني پيش‌بيني مي‌گردد. 30/0 از تغييرات مربوط به افکار اضطرابي توسط خوش‌بيني و مؤثر دانستن خدا و خود در وقوع رويدادها پيش‌بيني مي‌شود. 
    بحث و نتيجه‌گيري
    يافته‌هاي اين پژوهش نشان مي‌دهد که بين خوش‌بيني و افکار اضطرابي رابطه منفي معنادار وجود دارد. بنابراين، هر‌‌چه افراد خوش‌بين‌تر باشد، از اضطراب و افکار اضطرابي کمتري برخوردار است. اين يافته با نتايج پژوهش‌هاي ديگر هماهنگ است: براي مثال، مادران فرزندان که بايد عمل جراحي مي‌شدند، مادران خوش‌بين در مقايسه با مادران مشابه بدبين اضطراب کمتري را تجربه مي‌کردند (LaMontagne & et all, 2003, p. 124). همچنان در ميان زنان باردار، گروهي که خوش‌بين بودند، در مقايسه گروه بدبين اضطراب کمتري را احساس مي‌کردند و سازگاري بهتري داشتند (Park & et all, 1996, p. 220). يکي از اضطراب‌هاي موقعيتي «اضطراب پيش از رقابت» است. اين پژوهش بر روي دانشجويان نشان مي‌دهد که افراد خوش‌بين نسبت به افراد بدبين به‌صورت معناداري اضطراب کمتري تجربه مي‌کردند (Wilson, 2002, p. 893). همچنين نشانگان اضطراب شديد، مشکلات خواب، مشکلات روان‌‌ـ‌تني، و مشکلات در عملکرد اجتماعي در افراد بدبين مشاهده مي‌شود  (Vandervelden & et all, 2007, p. 35). علاوه بر اين، اضطراب‌هاي موقعيتي، خوش‌بيني سرشتي با «رگه اضطرابي» نيز رابطه منفي معنادار دارد (Myers & Steed, 1999, p. 1261). بررسي رابطه بين خوش‌بيني با روان‌آزرده‌خويي و رگه اضطرابي نيز رابطه منفي و معنادار به دست آمد ( Scheier & et all, 1994, p. 1063).
    يکي از تحليل‌ها در مورد رابطه منفي اضطراب و خوش‌بيني اين است که افراد خوش‌بين از سبک‌هاي مقابله مؤثر استفاده مي‌کند؛ زيرا افراد خوش‌بين نسبت به توانايي‌هايي خود به ديده مثبت نگاه مي‌کنند. بنابراين، اگر با مشکلي مواجه شوند، يک احساس مثبت دروني در آنها فعال مي‌شود که آنها را در برابر مشکلات توانمند نگه مي‌دارد. ازاين‌رو، اضطراب کمتري را تجربه مي‌کنند. مطالعات مختلفي بين خوش‌بيني و انواع سبک‌هاي مقابله انجام شده است. نتايج نشان مي‌دهد که افراد خوش‌بين در مقايسه با افراد بدبين از سبک‌هاي مقابله مؤثرتر استفاده مي‌کنند (Scheier & et all, 1994, p. 1063). بنابراين، افراد خوش‌بين از نظر خودارزشمندي، تسلط بر خود و حرمت خود وضعيت بهتر از ديگران دارند. ريشة اين تحليل از خوش‌بيني، به نظريه انتظار ارزش بر‌مي‌گردد. براساس اين نظريه، فرد زماني موفق مي‌شود که هدف در نظرش ارزش داشته باشد و فرد انتظار رسيدن به هدف را داشته باشد. اين انتظار زماني در فرد وجود دارد که خودتوانمندي را در خود احساس کند. به نيروهاي دروني و راه‌هاي رسيدن به هدف نگاه مثبت داشته باشد. 
    تحليل دوم اين است که افراد خوش‌بين به دليل نگاه مثبت و تفسير مثبت خود، هنگام وقوع رويدادهاي ناخوشايند رويدادها را به‌صورت مثبت تبيين مي‌کنند. آنان علل وقوع رويدادهاي ناخوشايند را موقت، بيروني و محدود مي‌دانند. در‌نتيجه انتظار ندارند که در يک موقعيت خاص اتفاق بدي براي آنان رخ دهد.
    تحليل سوم اين است که افراد خوش‌بين خود را متکي به نيروي معنوي مي‌دانند. همان‌طور که در زير‌مؤلفه‌هاي خوش‌بيني اسلامي مطرح شد، توجه به ويژگي‌هاي خداوند و مؤثر دانستن خدا در وقوع رويدادها در کنار توجه به توانايي‌ها و استعدادهاي خود فرد را توانمند نگه مي‌دارد، تا انتظار مثبت داشته و اميدوار باشد که اتفاقي براي او نخواهد افتاد. ارتباط خوش‌بيني با مقابله معنوي (Scheier & et all, 1994, p. 1063) نيز اين تحليل را تأييد مي‌کند. اين زير‌مؤلفه‌هايي که در خوش‌بيني اسلامي نيز وجود دارد، رابطه معنادار منفي با انواع افکار اضطرابي دارد.
    تحليل چهارم اينكه باورها و فرايندهاي فراشناختي مي‌توانند ريشه خوش‌بيني و اضطراب با هم باشند. همان‌طور که ولز (2000، 2006) نشان داده است، فرايندهاي فراشناختي در بروز اضطراب نقش دارند و فرانگراني عامل مهمي است که موجب مي‌شود نگراني‌هاي نوع اول، به نگراني اختلالي تبديل شود. فرايندهاي فراشناختي در شکل‌گيري خوش‌بيني و بدبيني نيز نقش اساسي دارند. يکي از اين فرايندها توجه است. توجه يک فرايند فراشناختي است که فرد خوش‌بين توجهش به سوي امور مثبت است. مثل زيبايي‌هاي جهان، استعدادها و موفقيت‌هاي خود، جنبه‌هاي مثبت ديگران و همکاري‌ها معنوي. اما توجه افراد بدبين به سوي امور منفي متمرکز است. در‌نتيجه، نسبت به آينده انتظار منفي دارند. همين توجه مي‌تواند اضطراب افراد را کاهش يا افزايش دهد. افراد بدبين به دليل توجه به امور منفي هنگام وقوع رويدادهاي ناخوشايند به جنبه‌هاي منفي آنها توجه نموده و اضطرابشان افزايش مي‌يابد، اما افراد خوش‌بين هنگام وقوع رويدادهاي ناخوشايند به جنبه‌هاي مثبت امور توجه نموده و اضطراب آنان کاهش مي‌يابد. يکي از جنبه‌هاي مهم فراشناخت، دانش خود است (ولز، 2000). دانش ‌خود نيز شامل جنبه‌هاي مثبت و منفي ذخيره‌شده در حافظه بلندمدت است. افراد خوش‌بين، به جنبه‌هاي مثبت اين دانش ‌خود توجه دارند، و انتظارات مثبتي در آنها شکل مي‌گيرد. افراد بدبين به جنبه‌هاي منفي دانش خود توجه دارند و هم بدبيني و هم اضطراب در آنان افزايش مي‌يابد.
    از محدوديت‌هاي اين پژوهش، فقدان ابزار مناسب براي مطالعه نظريه فراشناختي و بررسي رابطه آن با خوش‌بيني بود. فهرست افکار اضطرابي هرچند به اندازه‌گيري افکار فراشناختي اضطرابي مي‌پردازد، اما از اندازه‌گيري ساير جنبه‌هاي فراشناخت ناتوان است. کم‌ بودن حجم گروه نمونه و اختصاص گروه نمونه، تنها به دانش‌پژوهان مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، که هويت حوزوي دارند، از ديگر محدوديت‌هاي اين پژوهش است. 
    پيشنهاد مي‌شود، براي سنجش فراشناخت در ابعاد مختلف آن، ابزار مناسب‌تر تهيه و با استفاده از آن رابطه خوش‌بيني و فراشناخت بيشتر مورد مطالعه قرار گرفته رابطه عميق‌تر آنها مشخص گردد.

    References: 
    • بهرامي، فاطمه و شيوا رضوان، «رابطه افکار اضطرابي با باورهاي فراشناختي در دانش‌آموزان دبيرستاني مبتلا به اختلال اضطراب فراگير» (پاييز 1386)، روان‌پژشکي و روان‌شناسي باليني ايران، سال سيزدهم، ش 3، ص 249-255.
    • حسني، رمضانعلي (1390)، بررسي رابطه بين خوش‌بيني اسلامي، خوش‌بيني آموخته‌شده سليگمن و امنيت رواني، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • حيدري، عليرضا و ديگران، «رابطه تنظيم هيجاني، فراشناخت و خوش‌بيني با اضطراب امتحان دانشجويان» (زمستان 1389)، بازيابي‌شده در 22/10/1389 سايت www.SID.ir برگرفته از پايان‌نامه خانم حلاجاني دانشگاه آزاد اسلامي اهواز. 
    • سليگمن، مارتين و همكاران (1996)، کودک خوش‌بين، برنامه‌اي آزموده‌شده براي ايمن سازي همواره کودکان در برابر افسردگي، ترجمة فروزنده داورپناه (1383)، تهران، رشد.
    • فراهاني محمدنقي (1378)، روان‌شناسي شخصيت؛ نظريه، تحقيق و کاربرد، تهران، دانشگاه تربيت معلم. 
    • نوري، نجيب‌الله و ناصر ‌سقاي‌بي‌ريا، «بررسي رابطه ميان انگيزه پيشرفت و خوش بررسي رابطه بين خوش‌بيني سرشتي، خوش‌بيني از ديدگاه اسلام و رضايتمندي از زندگي» (تابستان 1388)، روان‌شناسي و دين، ش 7، ص 29-68.
    • نوري، نجيب‌الله (1388)، بررسي رابطه بين خوش‌بيني سرشتي، خوش‌بيني از ديدگاه اسلام و رضايت‌مندي از زندگي، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ولز، آدرين (2000)، اختلالات هيجاني و فراشناخت، بدعت در درمان‌هاي شناختي، ترجمة فاطمه بهرامي و شيوا رضوان (1385)، اصفهان، ماني.
    • Carver Charles S. & Scheier Michael F, (2002), Optimism, in Handbook of Pasitive Psychology, edited by: C.R. Snyder and Shane J. Lopez, Oxford university prees, New York. P. 231-243.
    • Cisler, Josh M. & Koster, Ernst H.W, (2010), Mechanisms of attentional biases towards threat in anxiety disorders: An integrative review; Clinical Psychology Review No. 30, p. 203–216.
    • Freres, Derek R. & Gillham, Jane E, (2006), The promotion of optimism, and Health, Handbook of Personality and Health, Edited by:Margarete E. Vollrath, ychological Institute, University of Oslo, Oslo, Norway And Division of Mental Health, Norwegian Institute of, Public Health, Oslo, Norway. 
    • LaMontagne, Lynda L. & et al, (2003), "Optimism, anxiety, and coping in parents of children hospitalized for spinal surgery", journal Applied Nursing Research. www.ScienceDirect.com
    • Myers S.G, & et al, (2009), An empirical test of the metacognitive model of obsessive-compulsive ymptoms: Fusion beliefs, beliefs about rituals, and stop signals, Journal of Anxiety Disorders, v 23, p. 436-442.
    • Myers, Lynn B, Steed, Liz, (1999), The relationship between dispositional optimism, dispositional pessimism, repressive coping and trait anxiety, Personality and Individual Differences, v 27, p. 1261-1272. 
    • Park, Crystal L, & et al, (1996), "The roles of constructive thinking and optimism in psychological and behavioral adjustment during pregnancy", Journal of Personality Processes and Individual Differences", www. ScienceDirect. 
    • Scheier, Michael f; & et al, (1994), Distinguishing Optimism from neuroticism (and trait anxiety, self-mastery, and self-esteem): a reevaluation of the life orientation test, Journal of personality and social psychology, v 67, p. 1063-1078.
    • Van der Velden, & et al, (2007), The association between dispositional optimism and mental health problems among disaster victims and a comparison group: A prospective study, Journal of Affective Disorders, v 102, p. 35-45.
    • Wells, Adrian, (2002), GAD, metacognition and mindfulness: an information processing analysis, Clinical psychology: science and practice, v 9, N 1, p. 95-100.
    • Wells, Adrian & Carter, Karin, (1999), Prlminary test of a cognitive model of generalized anxiety disorder, Journal of behavior research and therapy, N 37, p. 585-594.
    • Wells, Adrian & King, Paul, (2006), Metacognitive therapy for generalized anxiety disorder: An open trial, Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, No. 37, p. 206–212. 
    • Wells, Adrian & Matthews, Gerald, (1994), Attention and Emotion. A Clinical, perspective, and thterpy, No. 32, p. 871-878.
    • Wells, Adrian & Matthews, Gerald, (1996), Modelling cognition in emotional disorder: the S-REF model, Jornal of Behaviour research and therapy, N 34, p. 881-888.
    • Wells, Adrian, (2000), Emotional disorders & metacognition, innovative cognitive therapy, John Wiley & Sons LTD. England. 
    • Wells, Adrian, (2006a), The anxious thoughts inventory and related measures of metacognition and worry, in book “worry and its psychological disorders; theory assessments and treatment” edited by: Graham, C. L. Davey and Adrian wells. John Wiley & Sons Ltd. England, p. 121-136. 
    • Wells, Adrian, (2006b), The metacognitive model of worry and generalized anxiety disorder, in book “worry and its psychological disorders; theory assessments and treatment” edited by: Graham, C. L. Davey and Adrian wellsJohn Wiley & Sons Ltd. England. p. 179-199.
    • Wilson, Gregory S., & et al, (2002), Optimism, Pessimism, and Precompetition Anxiety in College Athletes, Journal of Personality and Individual Differences, v 32, p. 893-902.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نوری، نجیب الله، جان بزرگی، مسعود.(1392) رابطه‌ی خوش‌بینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی نگرانی (فرانگرانی). فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6(4)، 63-79

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نجیب الله نوری؛ مسعود جان بزرگی."رابطه‌ی خوش‌بینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی نگرانی (فرانگرانی)". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6، 4، 1392، 63-79

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نوری، نجیب الله، جان بزرگی، مسعود.(1392) 'رابطه‌ی خوش‌بینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی نگرانی (فرانگرانی)'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6(4), pp. 63-79

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نوری، نجیب الله، جان بزرگی، مسعود. رابطه‌ی خوش‌بینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی نگرانی (فرانگرانی). روان‌شناسی و دین، 6, 1392؛ 6(4): 63-79