الگوی کنترل پرخاشگری بر اساس آموزههای دینی

Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
يکي از آسيبهاي اجتماعي، پرخاشگري است که در جامعه رو به افزايش است. به همين جهت، پرخاشگري يک مسئله اجتماعي و يکي از موضوعات اساسي بهداشت رواني بهشمار ميآيد (وکيلي، 1386، ص 39). آمارها حاکي از شيوع و گسترش روزافزون پرخاشگري در جوامع انساني حکايت دارد. ازاينرو، جرايم پرخاشگرانه ازجمله قتل، تجاوز جنسي، ايراد ضرب و جرح و ايذاء ديگران، سرقتهاي توأم با پرخاشگري مانند سرقت مسلحانه، زورگيري و کيفقاپي از شايعترين موارد پرخاشگري است که مورد توجه محققان قرار گرفتند (ابوالمعالي، 1389، ص 11). در فاصله سالهاي 1367-1382 در ايران، تعداد زندانيان جرم و جنايت ناشي از جرايم پرخاشگرانه، سه برابر افزايش يافته است (شيخاوندي، 1384، ص 319). روانشناسان به کمک تحقيقات خود، سعي کردهاند پرخاشگري را بفهمند، علتهاي آن را بيابند و راههاي کاهش اثر آن را معلوم کنند (بدار و همکاران، 1380، ص 217). هرچند بارها اصطلاح پرخاشگري را شنيدهايم، اما هنگام تعريف دقيق و تحليل آن، اصطلاحي مبهم و کلي به نظر ميرسد (درتاج و همکاران، 1388، ص 62). اگرچه ساختار خشم مشترکاتي با پرخاشگري و خصومت دارد، اما اين اصطلاحات با هم مترادف نيستند. دلوکيو و اليوري عنوان ميکنند که خصومت به نگرش پرخاشگرانه اطلاق ميشود که فرد را به سوي رفتار پرخاشگرانه هدايت ميکند. درحاليکه پرخاشگري به رفتار قابل مشاهده و به قصد آسيب رساندن اطلاق ميشود. خشم يک حالت هيجاني يا احساس دروني ناشي از برانگيختگي فيزيولوژيکي است (نويدي، 1387). بنابراين، براي جدا کردن اين سه مفهوم، ميتوان خشم را بهعنوان يک هيجان، خصومت را بهعنوان يک نگرش، پرخاشگري را بهعنوان رفتار در نظر گرفت. خشم بهعنوان يک حالت هيجاني توصيف ميشود که شالوده خصومت و پرخاشگري را تشکيل ميدهد (همان). از واژه «پرخاشگري» در پژوهشهاي گوناگون، به معاني متفاوت استفاده شده است. پژوهشگران معاني متفاوت به آن نسبت دادهاند. بنابراين، تعريفي از پرخاشگري وجود ندارد که همگان روي آن توافقنظر داشته باشند؛ زيرا تعاريف پرخاشگري مبتني بر ديدگاههايي است که اين مؤلفان دارند (بدار و همکاران، 1380، ص 161). ولي در يکي از تعريفهايي که بين روانشناسان متداولتر است، گفته ميشود که پرخاشگري عبارت از: هرگونه آسيب رساندن عمدي به ديگران، خود يا اشياست (فرانزوي، 1381، ص 248).
الگو در روانشناسي داراي کاربردهاي متعددي است که تماماً بيانگر شکل سادهشدهاي از يک فرمول يا فرايند روانشناختي است. نظام نظري سادهشدهاي که روابط بين دو يا چند متغير را بهصورت تابع و شرط، مورد توجه قرار داده و با انتزاعاتي که صورت ميدهد، در مجموع شرايطي را براي درک بهتري از واقعيت فراهم ميآورد (فرانکفورد و ديگران، 1381، ص 65 و 71).
پرخاشگري و کنترل آن، از موضوعاتي است که در روانشناسي به آن پرداخته شده، و با توجه به معارف و فرهنگ اسلام تحقیقی تاکنون صورت نگرفته است. از سوي ديگر، تا به حال الگوي مدوني براساس آموزههاي اسلامي تهيه نشده است. بنابراين، شايسته است رفتار و تمايلات پرخاشگرانه و کنترل آن براساس آموزههاي ديني مورد مطالعه قرار بگيرد و با توجه به توضيحي که در مفهوم الگو بيان شد، الگويي فرايندمدار براي کنترل پرخاشگري با تکيه بر منابع ديني ارائه گردد؛ زيرا راه جامع براي اصلاح رفتار و ايجاد رفتار مناسب چنگ زدن به آموزههاي قرآن و اهلبيت عصمت و طهارت ميباشد. امام صادق ميفرمايند: «به شرق رويد يا به غرب، علم صحيحي نخواهيد يافت، مگر آنچيزي که از ناحية ما صادر شده است» (مجلسي، 1403ق، ج 2، ص 92).
اين مقاله به دنبال شناسايي راهکارهاي ديني براي کنترل پرخاشگري و ارائه الگوي کنترل پرخاشگري با تکيه بر آموزههاي ديني است. که پاسخ به اين دو سؤال، ميتواند به گستره علمي و عملي کنترل پرخاشگري بيفزايد.
روش پژوهش
روش تحقیق، پژوهش حاضر به شیوة «توصیفی ـ تحلیلی» است. گردآوري اطلاعات به صورت روش کتابخانهای جمعآوري شد که عبارت است از: گردآوری اطلاعات لازم در خصوص موضوعات و ریز موضوعات پژوهش از طریق مطالعه و بررسی کتابها، مقالات، پایاننامهها و ساير آثار مکتوب و نیز تأمل و کنکاش در دادههای گردآمده و انجام برخی عملیات پژوهشی از قبیل شرح، تفسیر، تحلیل و ارائة الگو (قراملکی، 1383، ص 34). در اين تحقيق ابتدا متون اسلامي اعم از آيات قرآن و احاديث پيامبر اکرم(ص) و اهلبيت(ع) مورد مطالعه قرار گرفت. پس از پردازش آيات و احاديث مرتبط با موضوع بحث و نيز تجزيه و تحليل مفاهيم و مضامين آنها به شناسايي و کشف روابط علي با تکيه بر تبيينهاي روانشناختی پرداخته شد. سپس ابعادی که در هر حدیث مورد توجه قرار گرفته، جداگانه مورد بررسی قرار گرفت و پس از پالایش و طبقهبندی آنها به شناسايي مؤلفههای پرخاشگری و راهکارهای کنترل پرخاشگری استخراج شد. در نهایت الگوی کنترل پرخاشگری متناسب با یافتهها ارائه گرديد.
راهکارهاي کنترل پرخاشگري براساس ديدگاه روانشناسان
در همة تبيينهاي نظري مختلف پيرامون پديدة پرخاشگري، يك مؤلفه مهمي كه وجود دارد؛ تلويحات آنها دربارة كنترل و كاهش رفتار پرخاشگرانه است. رويكردهاي سائقمدار و غريزهمدار اوليه، اساساً ديدگاهي بدبينانه دارند. اما آنچه موجب شده كه در پژوهشهاي معاصر پيرامون پرخاشگري، نفوذ خود را تا حد زيادي از دست بدهند، فقدان حمايت تجربي از ساختارهاي محوري آنان است. به گفتة بركوويتز: «مردم قابليت خشونت و پرخاشگري را دارند، اما از نظر زيستي نيازي به حمله يا آسيب رساندن به ديگران ندارند» (Berkowitz, 1993, p. 387). اين ديدگاه را نظريههايي حمايت ميكنند كه بر نقش واسطهاي شناختها و يادگيري و نيز فرايندهاي تصميمگيري تأكيد دارند. در اين نظريهها، فرض بر اين است كه ميتوان نيروهاي بازدارنده ضدپرخاشگري را تقويت كرد. اين نظريهها، به آزادي افراد در ترجيح دادن رفتارهاي غيرپرخاشگرانه به اعمال پرخاشگرانه اذعان دارند (كراهه، 1390، ص 68).
همين ديدگاههاي نظري متفاوت دستمايهاي شد كه روشها و فنوني مختلفي براي مهار و كنترل پرخاشگري ارائه شود. برخي از آنها، بر تغيير عوامل زيستشناختي تأكيد دارند و بعضي، بر تعديل مؤلفههاي روانشناختي و پارهاي ديگر، به دستورزي شرايط محيطي ميپردازند (اللهياري، 1377، ص 31).
1. پالايش (تخليه هيجاني)
اين اصطلاح را كه فرويد (1920) و لوزنر (1974) بر آن صحه گذاشتهاند (كراهه، 1390، ص 68)، به آزاد كردن انرژي پرخاشگرانه از طريق ابراز هيجانهاي پرخاشگرانه يا از طريق شقوق ديگر رفتار اطلاق ميشود (کريمي، 1376، ص 227). بهتعبير فرويد براي پالايش رواني راهحلهايي وجود دارد:
1. صرف نيرو در فعاليتهاي بدني از قبيل بازيهاي ورزشي، جستوخيز، مشت زدن به کيسه بوکس و غيره. بازيهاي رقابتي نيز راه گريزي براي كنترل پرخاشگري است.
2. اشتغال به پرخاشگري خيالي و غيرمخرب.
3. اِعمال پرخاشگري مستقيم، حمله به ناکامکننده، صدمه زدن به او، ناسزا گفتن به او و جزاينها.
4. دوري جستن از موقعيتهاي پرخاشگري.
5. براي رهايي از تنشهاي رواني، بزرگسالان بايد فرصتهايي به دست بياورند تا مانند كودكان رفتار كنند. اين روش به آنان اين امكان را ميدهد تا مانند زماني كه كودك بودهاند، تقريباً هر كاري را دوست دارند در محيط گردهمايي خود انجام دهند (ستوده، 1385، ص 236).
نقش پالايش در كاهش دادن رفتار پرخاشگرانه به روشني بهوسيلة دولارد و همكارانش (1939) بيان شده است «ابراز هر عمل پرخاشگرانه پالايشي است كه انجام اعمال پرخاشگرانه بعدي را كاهش ميدهد» (کريمي، 1376، ص 376).
2. تنبيه پرخاشگر
«تنبيه» متداولترين روش جوامع براي مهار پرخاشگري است. افرادي كه دست به پرخاشگري بزنند، جريمههاي سنگين ميشوند؛ به زندان فرستاده ميشوند، و در بعضي كشورها، به سلولهاي انفرادي فرستاده ميشوند و يا به دليل اعمال پرخاشگرانة خود، تنبيه بدني ميشوند. در بيشتر موارد حاد، آنها اشد مجازات را دريافت و به شيوههاي گوناگوني از سوي متصديان قانون اعدام ميشوند (بارون و همکاران، 1388، ص 661).
براي آنكه تنبيه مؤثر واقع شود، رعايت سه شرط ضرورت دارد: اول آنكه تنبيه بايد فوري باشد؛ يعني بلافاصله بعد از عمل پرخاشگرانه صورت بگيرد. دوم آنكه، بايد نسبتاً شديد باشد تا پرخاشگران به آن توجه كنند. سوم اينكه، در استفاده از تنبيه بايد همساني رعايت شود، بهطوريکه پرخاشگران بدانند هر بار كه عمل پرخاشگرانهاي انجام بدهند، تنبيه خواهند شد (فرانزوي، 1381، ص 248).
3. تقويت رفتارهاي مغاير
اين يك اصل يادگيري است كه براي از بين بردن رفتار نامطلوب، بهجاي تنبيه آن رفتار، ميتوان رفتار مخالف و مغاير با آن را تقويت كرد. اگر بخواهيم اين اصل را در مورد پرخاشگري به كار ببنديم، بايد بهجاي تنبيه رفتار پرخاشگرانه، رفتار غيرپرخاشگرانه را مورد تشويق قرار دهيم. با اين عمل، چون شخصي نميتواند در آنِ واحد هم پرخاشگر باشد و هم نباشد، به سوي انجام رفتار غيرپرخاشگرانه، كه تشويق را به دنبال دارد، سوق داده ميشود. مؤثر بودن اين شيوه در بعضي از تحقيقات (مثلاً براون و راجرز) نشان داده شده است. بهطور كلي در اين مورد، اصل اين است كه ذهن شخص از موضوع پرخاشگري منحرف شود. بنابراين، هر عملي مانند ترك محل پرخاشگري، مشغول شدن به فعاليتهاي ديگر، خوردن يك ليوان آب، انجام يك فعاليت ورزشي و نظاير آنها كه ذهن شخص را به خود مشغول كنند، ميتواند در كاهش پرخاشگري مؤثر باشد (کريمي، 1376، ص 376).
4. الگودهي
نظريهپردازان يادگيري اجتماعي ميگويند: همانطور كه با الگوهاي مفيد و مخرب ميتوان پرخاشگري را به مردم آموزش داد، با الگوهاي غيرپرخاشگرانه نيز ميتوان به مردم كمك كرد تا در برابر تحريك مقاومت ورزند (فرانزوي، 1381، ص 265). بنابراين، ارائه الگوهاي غيرپرخاشگر موجب كاهش پرخاشگري و به يادگيري رفتارهاي جديدي منتهي ميشود. از طريق آن ميتوان تغييرات پايدارتري در الگوهاي پاسخ پرخاشگرانه ايجاد كرد. يافتهها نشان ميدهند كه مشاهدة رفتارهاي غيرخشونتآميز، سبب كاهش اعمال پرخاشگرانه مشاهدهکنندگان ميشود (Baron & Richardson, 1994). اما به گفته اِرون (1986)، در رابطه با الگوهاي نقش موجود در برنامههاي تلويزيوني، مشاهدة الگوهاي فاقد خشونت، در تغيير الگوهاي پاسخ پرخاشگرانه تأثير كمتري دارد تا استفاده از رويكردهاي تلفيقي، كه در آن مشاهدة الگوي غيرپرخاشگرانه با راهبردهاي بهکارگيري رفتار مشاهده شده، مثل ايفاي نقش و بازخورد عملكرد همراه ميشود (كراهه، 1390، ص 267). در مطالعهاي كه توسط رابرت بارون و ريچارد كپنر (1970) صورت گرفت، آزمودنيها الگوي غيرپرخاشگري را مشاهده ميكردند كه در برابر شوک دادن به «قرباني» در آزمايش يادگيري، مقاومت ميكرد. اين آزمودنيها، نسبت به آزمودنيهايي كه الگوهاي پرخاشگر را ديده بودند، كمتر پرخاشگري ميكردند (ارونسون، 1382، ص 316).
5. بخشش
مك كولاف و همكاران (2001)، بيان ميکنند که بخشش تمايل به صرفنظر كردن است تا تمايل به تنبيه كساني كه به ما آسيب زدهاند و بهجاي آن با مهرباني، و كمك نسبت به آنها رفتار كردن است. بهعبارت سادهتر، بخشيدن، دست کشيدن از تمايل به انتقام است. اين كار، براي كاهش دادن پرخاشگري بعدي بسيار سودمند است (بارون و همکاران، 1388، ص 677).
يافتههاي اخير نشان ميدهد كه ممكن است رسيدن به هدف اول، يعني گذشتن از تمايل به گرفتن انتقام، آسانتر از رسيدن به هدف دوم، يعني بخشيدن شخص تا به آن مرحله كه ما نسبت به او از شيوههاي مثبت رفتار استفاده كنيم، باشد. اين مقدار ميتواند گام مفيدي از لحاظ كاهش پرخاشگري بعدي باشد. اين كار، نه تنها تمايل به مقابله به مثل نسبت به شخصي را كه به ما آسيب رسانده است، كاهش ميدهد، بلكه ممكن است رضايتخاطر رواني ما را نيز افزايش دهد (همان).
6. آموزش كنترل خشم
رويكردهايي كه هدف آنها آموزش مهارتهاي جديد است و به فرد امكان ميدهد رفتارهاي ديگري را جايگزين پرخاشگري كند، معمولاً نسبت به تخلية هيجاني و تنبيه موفقيتآميزترند. خشم و برانگيختگي عاطفي منفي در بروز بسياري از موارد پرخاشگري نقش كليدي دارند. بنابراين، بالا بردن توان فرد در كنترل خشم خود، به احتمال زياد در كاهش پرخاشگري خصومتآميز مؤثر خواهد بود. هدف رويكردهاي كنترل خشم، آشنا ساختن فرد پرخاشگر با «الگوي خشم و رابطة آن با رويدادها و افكار سببساز، و رفتار خشونتآميز» است (Howlles, 1989, p. 166). رويكردهاي كنترل خشم، عمدتاً بر اصول درمان شناختي ـ رفتاري، بهويژه «آموزش مقاومسازي در برابر فشار رواني» (SIT) مايكنبام (1975)، كه توسط نوواكو (1975) براي كنترل خشم مورد استفاده قرار گرفته، مبتني هستند (كراهه، 1390، ص 265).
7. آموزش رفتارجرأتمندانه
هنگاميكه شخصي از ديگري عصباني ميشود، احتمال دارد در مقابل او رفتاري منفعلانه يا جرأتمندانه و يا پرخاشگرانه داشته باشد. در اين ميان عکسالعملها، رفتار جرأتمندانه گزينه مناسبي است كه با آموزش آن، ميتواند جايگزين مناسبي براي رفتارهاي پرخاشگرانه باشد. رفتار جرأتمندانه بهمعناي ابراز و توصيف احساسات، افكار و نظرات خود است. در اين وضعيت، فرد در عين حال كه به حقوق ديگران احترام ميگذارد و آن را پايمال نميكند، با ابراز صحيح احساسات، افكار و نظرات خود سعي ميكند تا از حق خود دفاع ميکند و دچار پرخاشگري نگردد (حامدي، 1385، ص 22).
راهکارهاي کنترل پرخاشگري از ديدگاه ديني
پيش از بیان راهکارها، نکاتی را بیان نمود که میتواند در روشن شدن بحث مفید باشد. در لغتنامههای عربی معاصر، معادل «Aggression» را عدوان قرار دادهاند. اما نکته مهم اين است که پژوهشگر متون کهن، باید معانی لغات را در زمان صدور به دست آورد، نه آنکه معنای رایج و شایع زمان حال را مورد توجه قرار دهد. پیجویی معنای واژه در زمان صدور، روش و راهکار ویژهای دارد. کتابهای لغت معاصر به این مهم نمیپردازند (طباطبایی، 1390، ص 75). بررسي لغوي و روایی نشان ميدهد که نمیتوان معادل مطابقی برای پرخاشگری، بر اساس منابع دینی مشخص کرد. غضب خصوصیتی است که معمولاٌ در مراتب شدید آن، با اراده انتقام و صدمه زدن به غیر همراه است. به همین دلیل، غضب بهعنوان سبب پرخاشگری در نظر گرفته شده و عمده تلاشها به این امر معطوف شده است که افراد بتوانند غضب خود را کنترل کنند؛ زیرا کنترل غضب، معمولاً با کنترل پرخاشگری همراه ميباشد. از سوی ديگر، ما به دنبال مهار پرخاشگری هستیم که در منابع دینی به سبب عادی آن، یعنی غضب و کنترل آن پرداختهاند. بنابراین، راهکارهای دینی در کنترل غضب و غیظ، میتواند راهکار خوبی در کنترل پرخاشگری باشند. بخصوص راهکارهای ارائهشده در روایات، با برخی راهکارهای مهار پرخاشگری در دانش روانشناسی همخوانی دارد.
با توجه به منابع دینی، پرخاشگری دو نوع است؛ گاهی مثبت و گاهی منفی. پرخاشگري زماني منفي و مذموم است که از دايره عقل و دين خارج شود. اگر مواردي مانند دفاع از جان، مال، ناموس و مجازات را از مصاديق پرخاشگري بدانيم، در مقام ارزشيابي آن را مثبت قلمداد ميکنيم؛ چراکه مطلق پرخاشگري از نظر اسلام محکوم و منفي نيست. بنابراين، پرخاشي که نياز به کنترل دارد، پرخاشگري مذموم يا منفي است و ویژگی آن لین است، که بدون دلیل منطقی است و از باورهای ناسالم سرچشمه میگیرد و بهصورت رفتار آسیبزننده تظاهر پیدا ميکند. عواملی همچون تکبر، بدبینی، حسادت، بدخلقی، کینهتوزی و غیره در بروز آن نقش دارند. براي مقابلة با پرخاشگري ناسالم و منفي، ميتوان از شيوههاي متفاوتي بهره گرفت. اين شيوهها ميتواند شناختي، رفتاري، هيجاني و يا معنوي باشد.
1. مقابلههاي معنوي
در متون روايات راهکارهايي وجود دارد که صرفاّ با توصيههاي رفتاري يا جسمي و حتي شناختي صرف، قابل توجيه نيست. لازم است براي کسب آنها، مجموعهاي از باورها و پايبنديهاي اعتقادي و جهانبينيِ ارزشي اسلام در نظر گرفته شود. راهبردهاي زير از نقطهنظر مقابلهاي، روشهاي برگرفته از ايدئولوژي خاص اسلامي است و مستقيماً از متن روايات اتخاذ شده است.
ذکر
در بسياري موارد، محرك غضب و پرخاشگری وسوسه نفس، شيطان و دوستان شيطانصفت ميباشد كه بايد با غفلتزدايي و بيان آن را از خود دور كنيم. حضرت علي ميفرمايند: «ياد خداوند دوركنندة شيطان است» (تميميآمدي، 1410ق، ص 369).
ياد خدا، مهمترين عاملي است که ميتواند انسان را از کارهاي ناشايست باز دارد. امام صادق فرمود: «خداوند به يكى از پيامبرانش وحى فرستاد: اى فرزند آدم، به هنگام غضبت مرا به ياد آور تا من نيز به هنگام غضبم تو را به ياد آورم» (کليني، 1407ق، ج 2، ص 304).
يکي از اذکاري که براي کنترل غضب مفيد است و در روايات هم به آن اشاره شده است، ذکر استعاذه است. استعاذه معنوى، حالت روانىِ ويژهاى است كه انسان را در پناه خداوند متعال قرار مىدهد و از آفاتى كه او را تهديد مىكنند، مصونيت مىبخشد و جمله «أعوذباللّه»، درواقع، بيانگر آن حالت درونى است. امام صادق «استعاذه» را عاملي براي غلبه انسان بر اين شيطان و بهتبع آن غضب ميداند. آن حضرت ميفرمايد: «هرگاه كسي از شما، آن هنگام كه عصباني شود «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» بگويد، غضب از وجودش ميرود» (مجلسی، 1403ق، ج 92، ص 339).
ذکر ديگر که توصيه شده است، «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» است. گفتن حوقله، تمسک به قدرت برتر خداوند است که فرد خود را ناچيز ميشمرد و به نوعي به آسيبپذيري خود، در برابر نفس اماره و شيطان اعتراف ميکند و فرد متوسل به قدرتي برتر ميشود. علاوه بر اين، موجب تصحيح افکار منفي فرد ميشود و در نهايت، سبب ميشود تا خود را از شرّ غضب برهاند. قطب راوندي در كتاب خود در حديثي مينويسد: ابليس به موسي عرضه داشت: از غضب پرهيز كن و هرگاه خشمگين شدي، «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» را بگو تا غضبت آرام گيرد (نوری، 1408ق، ج 12، ص 15). تانسینگیانگ و هلم در فعالیتهای بالینی خود از تمرین حضور خداوند برای مقابله با استرس استفاده کردند. آنها دریافتند که حضور قلب در برابر پروردگار، موجب افزایش آرامش و کاهش فشار روانی میشود (شریفینیا، 1391، ص 216). بنابراین، ذکر و یاد خدا به هنگام غضب میتواند موجب آرامش در فرد شود. پژوهش صالحی نشان میدهد که ذکر خداوند میزان خودمهارگری افراد را افزایش میدهد. پژوهش رفیعیهنر و جانبزرگی، عابدینی و رضایی هم آن را تأیید میکند (صالحی، 1391، ص 116). بنابراین، ذکر خداوند میتواند فرد را از اعمال غضبناک باز دارد.
دعا
دعاىِ انسان در برابر خداوند متعال، درحقيقت بهمعناى خود را بنده و نيازمند مطلق به خدا ديدن و با پرستش او درصدد جلب عنايت و رحمت او برآمدن است. علاوه بر اين، دعا راهکاري براي غلبه بر مشکلات زندگي است. فرد غضبناک، ميتواند براي کنترل رفتار و هيجان خود دعاهايي را بخواند و بدينوسيله با يادآوري خداوند بهوسيله تعابير مأثوره، به روح خود تعالي بخشيده، از درگيري به مسائل دنيوي و غفلت از خدا و فراموشي ارزشهاي اخلاقي خود را دور نگه دارد.
در سيره امام صادق آمده است که آن حضرت هرگاه حالت غیظ بر ايشان دست ميداد، ابتدا درود بر پيامبر ميفرستادند، بعد با تلاوت آيه «وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ و َيَتُوبُ اللّهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» (توبه: 15) اين دعا را ميخواندند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ ذُنُوبِي وَ أَذْهِبْ غَيْظَ قَلْبِي وَ أَجِرْنِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم» (طبرسي، 1412ق، ص 350)؛ خداوندا! گناهانم را ببخش و غیظ دلم را برطرف ساز و مرا از شيطان راندهشده، پناه بده و هر تحرك و توانايي فقط بهواسطه خداوند بلندمرتبه و بزرگ است.
گوهرینگ (1995) دعا، مناجات و گفتوگو با خداوند را واقعیتهایی نادیدنی و ناشنیدنی میداند که تضمینکننده سلامت روانی انسانهاست. به اعتقاد وي، سخن گفتن با خداوند لذت و پذیرش مطلوبی در پی دارد. اگر تغییر رفتار هدف اصلی رواندرمانی است، دعا و گفتوگوی با خداوند ابزاری مناسب برای این غایت است. افزون بر این، دعا موجب تخلیه هیجانی و آزاد شدن انرژیهای فروخفته انسانی است (شریفینیا، 1391، ص 286).
بهکارگيري صفت تقوا
تقوا، هم در پيشگيري از غضب کمک ميکند و هم در مهار و درمان آن. افراد باتقوا، توان بازداري بالايي در ابراز غضب دارند؛ يعني زود خشمگين نميشوند و اگر در موردي هم خشمگين شدند، سريع ميتوانند غضب خود را مهار کنند. پيامبر اكرم ميفرمايند: «بهترين مردان كسي است كه دير به غضب ميآيد و آسان خشنود شود و بدترين مردان آن است كه زود به غضب آيد و دير خشنود شود» (پاينده، 1382، ص 243). قرآن ميفرمايد: «به سوى آمرزش پروردگار خود و بهشتى بشتابيد كه پهناى آن [به اندازه] آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است. [پرهيزكاران] كساني [هستند] كه در توانگرى و تنگدستى انفاق مىكنند و خشم خود را فرو ميخورند و از خطاى مردم درميگذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد (آلعمران: 133و 134). «خودمهارگری» اصطلاحی روانشناختی است. در سنجش خودمهارگری، در پی سنجش میزان مهار و تنظیم افکار، رفتار، هیجانات و تکانهها توسط افراد هستیم (رفیعیهنر، 1390، ص 65). خودمهارگری در اسلام، دارای اهمیت است و اصلیترین عامل خودمهارگری دینی عقل نام دارد که دارای دو جنبه است: 1. جنبة شناختی به نام علم؛ 2. جنبه بازداری و رفتاری به نام تقوا (صالحی، 1391، ص 86).
وضو و غسل
تأثير آب در مقابله با غضب بهصورت شستوشويي عادي و نيز در قالب يک عمل معنوي، مثل وضوگرفتن يا غسلكردن، نوع ديگري از مقابله است. رسول خدا ميفرمايد: «هرگاه يكي از شما غضبناک شد، پس وضو سازد و غسل کند؛ زيرا كه غضب از آتش است» (مجلسی، 1403ق، ج 70، ص 272). اين کار موجب حواسپرتي و با توجه معنوي، که به خداوند ايجاد ميکند، باعث تصحيح فکر و شناخت و در نهايت کنترل رفتار ميشود.
2. مقابله شناختي
يکي از مشکلاتي که افراد همواره از آن رنج ميبرند، نابساماني تفکر و شناخت است. از نظر برخي، نابساماني تفکر، منشأ بسياري از تمامي بيماريها و اختلالات شخصيتي و رفتاري است (شجاعي، 1388، ص 390). منطق درمان شناختي – رفتاري در خشم، از يكسو، نقش خطاهاي شناختي در موقعيتهاي مربوط به پرخاشگري را مورد توجه قرار داده و از سوي ديگر، شيوههاي شرطيسازي و تقويت منفي را در كنترل تدريجي خشم بهكار ميگيرد. فرد پرخاشگر موقعيتها را عليه خود ارزيابي ميکند. اين نگرش، به عامل شروع يا تداوم خشم منجر خواهد شد. روايات نيز به اهميت دانش و علم در كنترل عواطف و رفتار اشاره ميكنند. مانند فرمايش حضرت علي در مورد تأثير علم و آگاهي در کنترل غضب وارد شده است: از ثمرات علم، كنار زدن غضب بهوسيله بردباري است (تميميآمدي، 1410ق، ص 280).
تصحيح ارزيابيهاي غلط از موقعيت
وقتي رويدادي را تجربه ميکنيم، دست به تفسير موقعيت ميزنيم. براي نمونه، اگر هنگام رانندگي، ماشين جلوي شما ناگهان متوقف شود، درصورتيکه فکر کنيد «معلوم نيست چرا اين کار را کرده، شايد تازهکار است»، خشمگين نميشويد و بهراحتي از کنار اين رويداد ميگذريد. ولي اگر اين فکر به ذهنتان برسد که «فقط به خودش فکر ميکند، بدون اينکه ملاحظه ديگران را بکند، هر جا دلش ميخواهد توقف ميکند»، ممکن است تا حدودي ناراحت و عصباني شويد. اما اگر اين فکر به ذهنتان برسد که «عمداً توقف کرد تا مرا اذيت کند، بايد داد بزنم تا حساب ببرد و اگر چيزي نگويم، فکر ميکند نفهميدهام»، بسيار عصباني خواهيد شد و منجر به اعتراض و پرخاشگري شما خواهد شد. عکسالعمل شما در اين موقعيت، متناسب با فکري است که از ذهن شما ميگذرد. اين قبيل تفسيرها «ارزيابي شناختي» ناميده ميشود (اتكينسون و همكاران، 1385، ص 403). به علت وجود خطاهاي شناختي، اين ارزيابيها و تفاسير ميتواند غلط باشد. فرد پرخاشگر، موقعيتها را عليه خود ارزيابي ميکند. اين نگرش به ايجاد يا تداوم خشم منجر خواهد شد. همانطور که اشاره شد، آموزههاي ديني نيز بر تأثير شناخت و علم در كنترل عواطف تأکيد ميکند. امام علي در مورد تأثير شناخت و آگاهي در کنترل غضب ميفرمايد: «كنار زدن غضب بهواسطه بردباري، نتيجه شناخت (ارزيابي صحيح) است» (تميميآمدي، 1410ق، ص 280). بهطور طبيعي، اگر شناخت انسان افزايش يابد، و اين افزايش شناخت و آگاهي ثمرهاي همانند حلم داشته باشد، بيترديد به كنترل عواطف و احساسات و درنتیجه رفتار كمك خواهد نمود. شناخت و آگاهي، درواقع احاطه داشتن بر تمام احتمالات و پيامدها است. انسان هرگاه عصبانى شود، از شدت خشم، خودش را نميبيند و قدر و ارزش خويش را نميشناسد. اما چون خويشتندارى كند و قدر و ارزش خود را بشناسد و غضبش آرام گيرد، فرجام آن غضب، چون لقمه گوارايى خواهد بود كه آن را به آساني هضم کند (صدوق، 1362، ج 1، ص 276).
تفکر دربارة عاقبت رفتار پرخاشگرانه
يك روش كاربرد تفكر در كنترل هيجانها و تنظيم رفتار، تفكر درباره سرانجام رفتار پرخاشگرانه است. ازاينرو، يکي از راههاي کنترل غضب، در آموزههاي ديني با تعبير «حزم» از آن ياد شده است. «حزم»، بهمعناي دورانديشي و يا به تعبيري عاقبتانديشي است. آنچه موجب برانگيختن حزم در انسان ميشود، پيامد مثبت يا منفي رفتار است (پسنديده، 1388، ص 107). ازآنجاکه حزم بر مبناي پيشبيني آينده و تصوير پيامدهاي رفتار در آينده است، به قدرت فکري و عقلاني بيشتري نياز دارد (همان، ص 117).
در روايات، به عاقبتانديشي و تفكر هنگام اراده رفتار پرخاشگرانه سفارش شده است. بنابراين، پيش از انجام هر رفتاري بايد به عاقبت آن فکر کرد؛ چون هر رفتاري منشأ پيدايش آثار بعدي است. در روايتي از اميرالمؤمنين نقل شده است: «دورانديش كسى است كه واپس مىاندازد، بازخواست را در وقت تسلط غضب و شتاب ميكند، پاداش دادن نيكويى را از براى غنيمت شمردن فرصت توانائى بر آن» (تميميآمدي، 1410ق، ص 126). چگونگي تأثيرگذاري عاقبتانديشي، گاهي در روايات توصيف شده است. ازجمله آسيبي كه يك رفتار ناهنجار و پرخاشگرانه به انسان ميزند، ذلت و خواري شخصيت انسان در آينده عمل است. عزت يا رضايت ظاهري، كه در غضب، نصيب انسان ميشود، هرگز جبران ذلت و پشيماني بعدي و ناشي از غضب را نخواهد كرد. حضرت در حديث ديگري، به اين حقيقت اشاره نمودند که غضب ذلتي غيرقابل جبران بهوجود خواهد آورد که با پيروزي هم جبران نشود: عزتِ غضب، با خوارى پوزشخواهى قابل سنجش نيست (همان، ص 784).
تفکر در قدرت خداوند
از راهكارهاي مقابله با غضب، توجه به عظمت و قدرت پروردگار متعال و بردباري او بر بندگان است. فرد خشمگين در اين حال، به معرفتي دست مييابد كه او را از حالت جنونآميز غضب نجات ميدهد. رسول اكرم ميفرمايند: «اي علي خشمگين مشو و هرگاه به غضب آمدي... دربارة قدرتي كه پروردگار بر بندگان دارد و گذشتي كه از آنها ميكند، بينديش» (ابنشعبهحراني، 1404ق، ص 14). يادآوري و انديشه اينكه قدرت خدا بر تو قويتر و بالاتر است، از قدرت تو بر اين ضعيفي كه بر او غضب ميكني، و تو در جنب قوه قاهره الهيه غيرمتناهيه به مراتب ضعيفتر و ذليلتري از اين ضعيف ناتوان كه در جنب قدرت توست.
3. مقابله عاطفي ـ هيجاني
روش كنترل هيجان منفي با يك هيجان مثبت، از شيوههاي مقابله با غضب است. يکي از احاديثي که به نوعي درمان هيجان منفي (خشم) بهوسيله هيجان مثبت (ترس از خدا) را ارائه کرده، حديث اميرالمؤمنين ميباشد: «هر كس از خداوند بترسد، خشمش را خالي نميكند» (تميميآمدي، 1410ق، ص 600).
حلم
مراجعه به متون ديني، نشان ميدهد که قلمرو حلم، غضب است؛ بدين معنا که وقتي غضب کنترل و مهار شود، به آن حالت «حلم» ميگويند. حليم کسي است که بتواند غضب خود را مهار کند. بنابراين، حلم بهمعناي خويشتنداري در مقام غضب است (پسنديده، 1388، ص 176). در روابط اجتماعي يا مسائل زندگي، خواه ناخواه عواملي موجب غضب آلودگی انسان ميشوند. در آموزههاي اسلام، براي رويارويي با غضب به بردباري و خويشتنداري دستور داده شده و آن، نقطة مقابل (تميميآمدي، 1410ق، ص 425)، غضب و خاموشکنندة آتش غضب است. از امام حسن نقل شده که آنگاه كه از آن حضرت دربارة تفسير حلم سؤال کردند، فرمود: «حلم فرو بردن غضب و خودمهارگري است» (طبرسي، 1385، ص 216). بردباري ويژگي افراد خردورزي است که با متانت و بدون تأثيرپذيري از هيجانات عمل ميکنند. بردباري در ارتباط ميانفردي معنا پيدا ميکند. براي نمونه، شخص بردبار هنگاميکه مورد اهانت قرار گرفت و بهتبع آن خشمگين شد، از روي خردورزي، به دور از هيجانات، با متانت و بدون شتاب رفتار ميکند. براساس آموزههاي ديني، بردباري علاوه بر آرامشي (حلوانی، 1408ق، ص 146)، که نصيب انسان ميکند، به نفوذ اجتماعي، دوستيابي، جلب توجه مثبت و محبوبيت بيشترِ فرد (ابنابیالحدید، 1404ق، ج 19، ص 48، ح 224؛ همان، ص 61، ج 20، ح 418؛ کلینی، 1407ق، ج 2، ص 112) کمک ميکند.
براساس روايات وارده، كظم غيظ، نيز خود ميتواند صفت حلم را تقويت بكند. اميرالمؤمنين فرمودند: «هر كس خشمش را فرو خورد، بردباريش به نهايت ميرسد» (همان، ص 584).
بخشش و گذشت
يکي از راههاي غلبه کردن بر غضب، آن است که به قدرت بخشش پي ببريم. اکثر افراد ميدانند بايد فردي را که با او درگير است، ببخشند. حتي عقل و آموزههاي ديني هم بخشيدن ديگران را ميستايد، اما ما معمولاً در اين مسئله دچار مشکل هستيم (گری و استیون، 1387، ص 342). تحقيقات انجامشده توسط روانشناسان نشان ميدهد که عفو و گذشت در کاهش اضطراب، افسردگي، عصبانيت، پرخاشگري، اختلالات عاطفي، رفتاري، افزايش اعتماد به نفس، پيشرفت تحصيلي مؤثر است. روانشناسان باليني، همچنين آثار سودمند گذشت را بررسي کردهاند که در کاهش پرخاشگری، خشم، خصومت و دشمني بسيار مؤثراست (غباری بناب، 1381).
در آيات و روايات، براي کنترل خشم و پرخاش از طريق گذشت، از واژههاي گوناگوني از قبيل: عفو (آلعمران: 134)، صفح (تميميآمدي، 1410ق، ص 102)، غفران (شورى: 37) استفاده شده است. اينها باهم تفاوتهايي دارند. عفو، چشمپوشي از خطا، و صفح، عفو بدون سرزنش و مرتبهاي بالاتر از عفو است، و غفر، فراموش کردن و پوشاندن خطا است که مرتبهاي بالاتر از عفو و صفح است (کامرانيان، 1390، ص 74). هنگاميکه قرآن، سيماي پرهيزکاران را به تصوير ميکشد، تسلط بر خشم و عفو و بخشش را از برجستهترين صفات آنها برميشمارد: «...أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ؛ الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (آلعمران: 134). اين آيه دلالت ميکند که فرو خوردن غیظ بسيار خوب است اما بهتنهايي کافي نيست؛ زيرا ممکن است کينه و عداوت را ريشهکن نکند. در اين حال، براي پايان دادن به حالت عداوت، بايد کظمغيظ با عفو و بخشش همراه شود. ازاينرو، بهدنبال صفت عالي خويشتنداري و فروبردن خشم، مسئلة عفو و گذشت را بيان نموده است. سپس، به مرحلة عاليتر از عفو يعني احسان اشاره ميکند. اين مراتب پشتسر يکديگر قرار گرفتهاند که انسان نهتنها بايد خشم خود را فرو برد و با عفو و گذشت کينه را از دل خود بشويد، بلکه با نيکي کردن در برابر بدي (آنجا که شايسته است)، ريشة دشمني در دل طرف را بسوزاند و قلب او را نسبت به خويش مهربان گرداند، بهطوريکه در آينده چنين صحنهاي تکرار نشود. بهطور خلاصه، نخست دستور به خويشتنداري در برابر خشم، و سپس، دستور به شستن قلب خود، و سرانجام دستور به شستن قلب طرف ميدهد (ايرواني، 1384).
در حديثي به اين سه مرحلة اشاره دارد. يکي از کنيزان امام زينالعابدين، به هنگاميکه آب روي دست امام ميريخت، ظرف آب از دستش افتاد و بدن امام را مجروح ساخت، امام از روي خشم سربلند کرد، کنيز بلافاصله گفت: خداوند در قرآن ميفرمايد: «والکاظمين الغيظ» امام فرمود خشم خود را فرو بردم. عرض کرد «والعافين عن الناس» فرمود: تو را بخشيدم، خدا تو را ببخشد. او مجدداً گفت «والله يحب المحسنين» امام فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم (مکارم شيرازي، 1381، ص 357).
مزاح
شادي مثبتترين و خوشايندترين هيجان است. تحقيقات که در سالهاي اخير صورت گرفته، آثار مثبت آن را بر ابعاد گوناگون زندگي انسان مشخص ساختهاند. براساس همين يافتهها، روانشناسان توصيه ميکنند خوشمشربي، شوخطبعي، شادي، طنز و خنده را در زندگي خود، افزايش دهيم (شجاعي، 1388، ص 419). در متون اسلامي، بر شوخي و مزاح تأکيد شده است. با ورود اسلام، بهعنوان يک آيين زندگي به حجاز، برخي از اهل ايمان از اموري مثل خنديدن و مزاح کردن، دوري مينمودند و زندگي را فقط در نماز و روزه خلاصه کرده بودند. پيامبر خدا با اين انحراف به مبارزه پرداخته و رعايت اعتدال را توصيه کردند. ازآنجاکه آنان خود را پيرو حضرت ميدانستند (پسنديده، 1384، ص 183)، حضرت ميفرمود: «إنّما أنا بَشَرٌ مِثلُکُم اُمازِحُکُم» (متقيهندي، 1409ق، ج 3، ص 648)؛ همانا من بشري مثل شما هستم که با شما شوخي ميکنم. در سيره پيشوايان دين نيز شوخي و مزاح در تعامل و ارتباط با ياران و اصحاب خود روايت شده و اسلام مزاحي را که در آن به حريم ديگران تجاوز نشود، تأييد نموده است (کليني، 1407ق، ج ٢، ص ٦٦٣).
لازم به ذکر است شوخي و مزاح هنگام غضب يک راهکار موقتي باشد، ولي به فرد خشمگين اين فرصت را ميدهد تا قدرت بازبيني و تجديدنظر داشته باشد و شتابزده تصميم نگيرد. کوپر و همکاران، تأثیر رویدادهای واقعی زندگی بر عواطف مثبت و منفی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیقات نشان داد، افراد دارای حس عمیق شوخطبعی بهطور قابلملاحظهای از خلق بهتری برخورداند (سالاريفر و همكاران، 1390، ص 268). برخی پژوهشگران، سازوكار اثرگذاری شوخطبعی در پیشگیری و کاهش تنیدگی اشاره نموده و معتقدند بذلهگویی و لطیفهها بیانی نمادین، از فشارهای درونی بوده و تا حد زیادی میتواند از آثار منفی تنشها و ناکامیهای زندگی جلوگیری کند (Sanderson, 2004, p. 72).
4. مقابلة رفتاري و زيستي
تغيير وضعيت بدن
انجام دادن يك «رفتار» ساده ولي مؤثر در هنگام غضب، شايد آسانترين راهحل براي كنترل در موقعيتهاي هيجاني باشد؛ چراکه در حالت غضب، امكان كنترل افکار بسيار ضعيف است؛ زيرا افکار منفي و غيرمنطقي بهصورت خودکار وارد ذهن ميشوند. آسانترين حركت براي تغيير وضعيت فيزيكي، نشستن يا ايستادن است. اين توصيه، در بسياري از متون روايات نقل شده است. براي نمونه، از رسول خدا است که فرمودند: «بدانيد كه غضب آتشى است كه در دل انسان مشتعل مىشود؛ مگر نمىبينيد كه به هنگام غضب چشمهاى او سرخ و رگهايش متورم مىشود، وقتى يكى از شما چنين شد، روى زمين روى زمين» (نهجالفصاحه، 1382، ص 243). آن حضرت به امام علي فرمود: «يا علي خشمگين مشو، پس هر گاه خشمگين شدي، بنشين» (ابنشعبهحراني، 1404ق، ص 14). در حديثي ديگر، از امام باقر است که فرمودند: «هنگاميکه آثار غضب در شما پديدار شد بر روي زمين بنشينيد» (کليني، 1407ق، ج 3، ص 744).
در منابع اسلامي براي تغيير وضعيت فيزيکي، بعکس حالتي که در هنگام خشم هستيم، توصيه شده است؛ يعني اگر فرد در حال غضب ايستاده است، بنشيند و اگر نشسته است، بايستد (همان، ص 303).
صورت روي خاک نهادن (سجده) نيز يک راهکار ديني هم براي تغيير وضعيت بدن و هم براي توجه و به يادآوري قدرت خداوند است (ورامابن ابي فراس، 1410ق، ج 1، ص 125). پيامبر اكرم اشاره به سجده كردن دارند و اينكه فرد در حال غضب، عزيزترين عضو بدن خود را در پستترين مكان (خاك) بنهد، براي آنكه طعم ذلت را بر نفس سركش خود بچشاند و غروري كه باعث خشم او شده است بريزد. همچنين براي تغيير وضعيت بدن، نگاه به آسمان است (ابنشعبهحراني، 1404ق، ص 148). تغيير حالت بدن، اين فرصت را به انسان ميدهد تا بدن استراحت جزيي کند، فرصت فکر کردن پيدا کند، و به عاقبت کار خود بينديشد. بنابراين، احتمال دارد که تغيير فيزيكي بدن، نوعي وقفه در روند نتيجهگيري منفي خشم، ايجاد كند. بررسي منطقي علت آزاردهنده، صرفاً زماني ممكن است كه از تمركز هيجاني خشم خارج شويم.
انجام وضو و غسل
«آب» داروي تسکيندهندة غضب است. امروزه متخصصان توصيه ميکنند که هنگام عصبانيت از آب استفاده شود؛ چراکه نوشيدن آب خنک و گوارا و دوش گرفتن با آب سرد و يا حتي شستن قسمتهايي از بدن، بر فروکش کردن حالتهاي عصبي مؤثر است (نورعليزاده، 1387، ج 2، ص 57). اسلام توصيه ميکند، هنگام بروز غضب با وضو گرفتن يا غسل کردن آن را مهار کنيد (مجلسی، 1403ق، ج 77، ص 312و 272).
البته اگر شرايط براي وضو يا غسل مهيا نبود، نوشيدن آب هم ميتواند به کنترل غضب کمک نمايد (کليني، 1407ق، ج 6، ص 381). ازآنجاکه امروزه ثابت شده است که از عوارض جسمي خشم و پرخاش، بروز اختلالات گوارشي و زخم معده است، نوشيدن آب اثر زيادي در رفع اين عوارض دارد و امام کاظم، به اين نکته نيز توجه کردهاند و کمک آب بر معده را در کنار تسکين غضب ميآورند.
لمس نمودن خويشاوندان
تداعيِ عاطفه مثبت، ميتواند سازوكاري براي مقابله با پرخاش نسبت به خويشاوندان باشد و همانند ريختن آب بر آتش غضب عمل كند. تماس فيزيكي بهصورت لمس در بين خويشاوندان، معمولاً در مواقعي صورت ميگيرد كه يك ارتباط عاطفي مانند دست دادن، ديدهبوسي و امثال آن وجود داشته باشد. اين حركت، بهعنوان يك مقابله رفتاري مثبت، هنگاميکه پرخاش نسبت به خويشاوندان است، متضاد با اقتضاي خشم عمل ميكند. امام صادق در حديثي دو شيوة رفتاري را با هم توصيه نمودهاند: «هر شخصي كه بر خويشاوندانش خشم گرفت به او نزديك شود و به او دست بزند؛ چراكه تماس با خويشاوند موجب آرامش اوست» (کليني،1407ق، ج 2، ص 303).
سکوت
هميشه لازم نيست که به غضب پاسخي بيدرنگ و سريع داده شود، بلکه ميتوان آرام آرام اين مهارت را تقويت کرد که به غضب، پاسخي خويشتندارانه داده شود، آنهم در جايي که داغي و حرارت غضب، ميتواند خرمن زندگي ما و ديگران را به آتش بکشد. واکنش تأخيري در موقعيت غضب، راهکاري است که ميتواند آتش آن را سرد و خاموش کند. به همين دليل، شتاب گرفتن براي خشمگين شدن مورد نکوهش دين قرار گرفته است؛ چراکه اين امر ميتواند بهصورت عادت درآيد و در چنين مواقعي ديگر کنترل رفتار به آساني نخواهد بود. امام علي ميفرمايد: «لَا تُسْرِعَنَ إِلَى الْغَضَبِ فَيَتَسَلَّطَ عَلَيْكَ بِالْعَادَةِ» (تميميآمدي، 1410ق، ص 751).
يكي از ابزارهاي فعال براي اين کار، سكوت است. سکوت، وقفهاي است که موجب ميشود تا فرد توانمندي شناختي بيشتري پيدا نموده و بتواند با هدايت افکار خود و با شناسايي خطاهاي شناختي، موقعيت غضب را مديريت کند. رسول خدا در زمينه کنترل غضب بهوسيله سکوت فرمود: «هرگاه غضبناک شدی، ساكت باش» (ورامابن ابيفراس، 1410ق، ص 122)!
تعبير روايي درمان غضب با داروي سكوت، به خوبي اثرگذاري اين شيوة مقابله را نشان ميدهد. سكوت مثل يك دارو انتخاب شده، مصرف ميشود و اثر ميگذارد. امام علي اين تشبيه زيبا را به کار گرفته است. آن حضرت ميفرمايد: «غضب را با خاموشى درمان كنيد» (همان).
در روايتي حضرت علي يکي از راههاي تحقق حلم را از طريق سکوت ميداند، در جاييکه ميفرمايد: «لَا حِلْمَ كَالصَّمْت» (همان، ص 768).
بنابراين، سکوت بهعنوان ابزاري بازدارنده و روشي براي پيشگيري از رفتار کلامي نامطلوب اهميت دارد.
رفتار جرأتمندانه
وقتي فرد از ديگري عصباني ميشود، احتمال دارد در مقابل او رفتاري منفعل (مظلومانه)، يا جرأتمندانه و يا پرخاشگرانه داشته باشد. از بين اين واکنشها، رفتار جرأتمندانه مناسب ميباشد. فرد با يادگيري آن، ميتواند جايگزين مناسبي براي رفتارهاي پرخاشگرانه پيدا کند. رفتار قاطعانه يا جرأتمندانه بهمعناي ابراز و توصيف احساسات، افکار و نظرات خود است. در اين حالت، فرد در عين حال که به حقوق ديگران احترام گذاشته و آنها را پايمال نميکند، با ابراز صحيح احساسات، افکار و نظرات خود سعي ميکند تا حق خودش نيز پايمال نگردد. از مهمترين مزاياي جرأتمندي، احساس مثبتي است كه فرد درباره خود دارد. افراد جرأتمند در مقايسه با افراد سازشكار و پرخاشگر درباره خود احساس بهتري دارند (حامدي، 1385، ص 22).
در ماجرايي که از حفص در مورد امام صادق نقل شده است، ميخوانيم: امام صادق غلامي را دنبال کاري فرستاد، مدتي گذشت غلام برنگشت. حضرت به دنبالش رفت او را در گوشهاي خفته يافت، بالاي سرش او را باد زد تا بيدار شد، آنگاه به او فرمود: «فلاني به خدا قسم تو حق نداري تمام شبانهروز را بخوابي، بلکه شب را بخواب و روزت را در اختيار ما باش» (کليني، 1407ق، ج 2، ص 112). در اين ماجرا، امام نه رفتار پرخاشگرانه از خود نشان داد و نه رفتار مظلومانه، بلکه به مناسبترين وجه، با غلام برخورد کرد. بهگونهايکه هم حق خودشان پايمال نشود و هم غلام مورد بيمهري و ظلم قرار نگرفت. صادقي و همكاران و توزندهجاني آموزش گروهي جرأتورزي را در كاهش پرخاشگري دانشآموزان مؤثر گزارش نمودهاند (عاشوری، 1387).
ايفاي نقش حلم
براي آنكه بتوان بر يك صفت و رفتار غلبه پيدا كرد، بايد خود را ملزم به اين نمود كه نقطه مقابل آن را تقويت كنيم. حضرت علي ميفرمايند: «با بردباري با غضب مقابله كنيد» (تميميآمدي، 1410ق، ص 425).
براي اينكه فرد بتواند خود را به صفت ضد غضب عادت دهد، ابتدا بايد از روش تحلّم، يعني خود را به بردباري زدن استفاده نمايد؛ يعني برخود تحميل كند كه بايد حليم باشد. فرض كنيد اگر در مجلسي قرار گرفتهايد كه عدهاي از بزرگان نيز شركت كردهاند و شما از مسئلهاي به شدت عصباني هستيد كه غالباً نميتوانيد خود را كنترل كنيد، چگونه در آن جمع سعي ميكنيد خود را به مهرباني و عطوفت زده و بهگونهاي رفتار كنيد كه كسي متوجه غضب شما نشود. اين حالت را در همهجا رعايت نماييد تا به رفتار پرخاشگرانه مبتلا نشويد. حضرت علي، ضمن بيان كلامي شيوا ثمرات اين روش را بيان ميفرمايند: «اگر حليم نيستي خود را به بردباري بزن؛ زيرا كم شده (ديده شده است) كه كسي خود را به قومي تشبيه كند و از آنان به شمار نيايد» (همان، ص 257). در حديث ديگري، حضرت اين ضمانت را به افراد خشمگين ميدهند كه اگر خود را به بردباري بزني حتماً بردبار خواهي شد (همان، ص 575).
امام خميني در تبيين ملکه حلم و راه تحصيل آن ميفرمايند:
اگر کسي در حرکات و سکنات مواظبت کند که با سکونت و آرامش رفتار کند و در اعمال صوريه مانند اشخاص حليم رفتار کند، کمکم اين نقشه ظاهر به روح سرايت ميکند و روح از آن متأثر شود. و نيز اگر مدتي کظم غيظ کند و حلم را به خود ببندد، ناچاراً اين تحلم به حلم منتهي ميشود... و اگر مدتي انسان، خود را به اين امر وادار کند و مواظبت کامل از خود کند و مراقبت صحيح نمايد، نتيجه مطلوبه البته حاصل شود (موسوي خميني، 1385، ص 381).
بحث و نتيجهگيري
پس از بررسي راهکارهاي ديني براي کنترل غضب و بررسي موردي روايات و تحليل آنها، حال به بيان الگوي کنترل پرخاشگري براساس آموزههاي ديني ميپردازيم. در اين الگو با چهار حوزه سروکار داريم که هر کدام در مهار پرخاشگري نقش دارند. اين چهار حوزه، عبارتند از: حوزه رفتار، حوزه شناخت، حوزه هيجان و حوزة معنوي.
هنگاميکه فرد با موقعيت پرخاشگرانه مواجه ميشود، به دليل اينکه افکار منفي فضاي ذهن او را دربرميگيرد و اين موجب توليد هيجان منفي خشم ميشود که با تظاهرات بدني از قبيل، لرزش زانوها، عوض شدن رنگ چهره (مجلسي، 1403ق، ج 3، ص 196)، سرخ شدن چشمها، و متورم شدن رگ گردن (کليني، 1407ق، ج 2، ص 305) همراه ميشود. در اين حالت، فرد آماده است که رفتار پرخاشگرانه اعم از فيزيکي و يا غيرفيزيکي بروز دهد.
در روايات توصيه ميشود در اين هنگام، فرد يک رفتاري را انجام دهد که ميتواند يک رفتار معنوي باشد؛ يعني انسان از حوزه معنوي به ارتباط با مبدأ هستي بپردازد. مثل وضو يا غسل يا گفتن استعاذه و حوقله و يا ميتواند يک رفتار غيرمعنوي باشد، مانند نشستن يا ايستادن و يا نوشيدن آب.
اين رفتار سبب نوعي وقفه در بروز فوري رفتار پرخاشگرانه و موجب يک نوع انحراف فکر و حواسپرتي از موضوع خشمبرانگيز ميشود. فردي که آمادگي دارد تا رفتار پرخاشگرانه انجام دهد، به رفتار ديگري ميپردازد که جايگزين رفتار پرخاشگرانه است. اينجاست که فرد آمادگي بيشتري براي تصحيح افکار دارد و ميتواند به سود و زيان رفتاري که قصد انجام آن را دارد، فکر کند و به ارزيابي آن بپردازد. اين شناخت، ميتواند معنوي باشد مثل تفکر در قدرت پروردگار و يا به ياد آوردن معاد و يا يک شناخت ساده باشد، مثل آگاهي و توجه به تظاهرات بدني و تفکر در مورد پيامد رفتار پرخاشگرانه. تصحيح فکر موجب افول هيجان منفي و تظاهرات بدني ميشود. فرد احساس ميکند که ديگر بدنش، آن انگيزه را براي رفتار پرخاشگرانه ندارد؛ دماي بدنش پايين آمده تورم رگهاي گردن خوابيده و حالت خويشتنداري به فرد دست ميدهد. اين حالت خويشتنداري، ميتواند غيرمعنوي باشد و فرد خشم خود را فرو ببرد و در نهايت، در اين موقعيت رفتار پرخاشگرانه را مهار کند و در حوزه رفتار، رفتاري حليمانه داشته باشد. اين حالت خويشتنداري، ميتواند با حوزه معنوي ارتباط داشته باشد و شخص تقوا پيشه کند و خشم خود را فرو ببرد. چنانچه خداوند در توصيف صفات متقين ميفرمايد: «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (آلعمران: 134).
ثمره و ميوه اين تقوا، رفتار حليمانه در اين موقعيت پرخاشگري و مهار رفتار پرخاشگرانه است. بنابر آيه شريفه، نه تنها فرد متقي پرخاشگري نميکند، بلکه به دليل رضاي خداوند از لغزش فرد مقابل ميگذرد و آن لغزش را بهطور كلي ناديده ميگيرد. «وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ». اين امر، علاوه بر رفع رفتار پرخاشگرانه، روابط محترمانه متقابل را تشديد مينمايد تا با قلبي سرشار از صفا و صميمت به زندگي ادامه دهد. او ميداند كه اين كار، موجب رضاي حقتعالي است و با اين عمل، محبوب درگاه الهي ميگردد «وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ». هنگاميکه فرد از اين الگو استفاده ميکند و به مهار پرخاشگري دست يافت، اين امر موجب تقويت رفتار در موقعيتهاي بعدي ميشود.
لازم به يادآوري است که راهکارهاي معنوي، از قبيل رفتاري يا شناختي و يا هيجاني از جهت اتصال به حوزه معنوي و اتصال و توجه به خداوند ما را در رسيدن به مقصود (کنترل پرخاشگري) بهتر ياري ميکنند. براي نمونه، فردي که در هنگام پرخاشگري، ذکر حوقله را ميگويد، اين ارتباط معنوي ميتواند زمينهاي را فراهم کند تا فرد در موقعيتهاي مشابه هم با تکرار آن از رفتار پرخاشگرانه خودداري کند.
الگوي کنترل پرخاشگري براساس آموزههاي ديني
- نهجالبلاغه (1414ق)، شريفالرضي، قم، هجرت.
- نهجالفصاحة (1382)، ترجمة پاينده، ابوالقاسم تهران، دنياى دانش.
- صدوق، محمدبنعلى (1362)، خصال، تصحيح علىاكبر غفارى، قم، جامعه مدرسين.
- ابنشعبه حرانى، حسن (1404ق)، تحف العقول، تصحيح علىاكبر غفارى، چ دوم، قم، جامعه مدرسين.
- ابوالمعالي، خديجه (1389)، نظريههاي جرمشناسي و بزهکاري، تهران، ارجمند.
- اتکينسون، آر.ال و همكاران (1385)، زمينه روانشناسي، ترجمة محمدنقي براهني و همکاران، تهران، رشد.
- ارونسون، اليوت (1382)، روانشناسي اجتماعي، ترجمة حسين شکرکن، تهران، رشد.
- ايرواني، جواد، «خاستگاه مدارا و عفو از ديدگاه قرآن و حديث» (1384)، الهيات و حقوق، ش 17، ص 151-185.
- بارون، رابرت و همکاران (1388)، روانشناسي اجتماعي، ترجمة يوسف کريمي، چ سوم، تهران، روان.
- بدار، لوک و همکاران (1380)، روانشناسي اجتماعي، ترجمة حمزه گنجي، تهران، ساوالان.
- بنيجمالي، شکوهالسادات، «پرخاشگري انسان» (1375)، دانشنامه، ش 20 و 21، ص 71-86.
- پسنديده، عباس (1384)، رضايت از زندگي، قم، دارالحديث.
- تميميآمدى، عبدالواحدبن محمد (1410ق)، غررالحكم و دررالكلم، چ دوم، قم، دارالكتاب الإسلامي.
- حامدي، رباب (1385)، کنترل خشم، تهران، قطره.
- حلواني، حسينبن محمد (1408ق)، قم، مدرسه امام مهدي
- حلواني، حسينبن محمد (1408ق)، قم، مدرسه امام مهدي.
- درتاج، فریبرز و همکاران، «تأثیر مدیریت خشم بر پرخاشگری و سازگاری اجتماعی دانشآموزان پسر 15- 12ساله» (1388)، روانشناسی کاربردی، سال دوم، ش 4، ص 62-72.
- رفیعیهنر، حمید (1390)، ساخت مقیاس خودمهارگری براساس منابع اسلامی، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته روانشناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- سالاریفر، محمدرضا و همکاران(1390)، بهداشتروانی با نگرش به منابع اسلامی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- ستوده، هدايتالله (1385)، روانشناسي اجتماعي، چ نهم، تهران، آواي نور.
- شجاعي، محمدصادق (1388)، روانشناسي تنظيم رفتار، قم، دارالحديث.
- شریفینیا، محمدحسین (1391)، الگوهای رواندرمانی یکپارچه با معرفی درمان یکپارچه توحیدی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- شیخاوندی، داور (1384)، جامعهشناسی انحرافات و مسائل جامعه ایران، تهران، قطره.
- صالحی، علیمحمد (1391)، اثربخشی ذکر خدا بر خودمهارگری براساس منابع اسلامی، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته روانشناسي، قم، مؤسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني.
- طباطبایی، سیدمحمدکاظم (1390)، منطق فهم حدیث، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- طبرسي (1412ق)، مکارمالاخلاق، قم، شريف رضي.
- طبرسي، عليبن حسن (1385)، مشکاه الانوار في غرر الاخبار، نجف، المکتبه الحيدريه.
- عاشوری، احمد و همکاران، «اثربخشي گروه درماني متمركز بر ابراز وجود در كاهش پرخاشگري و بهبود پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دبيرستاني» (1387)، روانپزشکي و روانشناسي باليني ايران، سال چهاردهم، ش 4، ص 389-393.
- مقتدي هندي،حسامالدين (1409ق)، کنزالعمال، بيروت، مؤسسةالرسالة.
- غباريبناب، باقر، «رابطة عفو و گذشت با ميزان اضطراب در والدين کودکان استثنايي و عادي» (تابستان 1381)، روششناسي علوم انساني، سال هشتم، ش 31، ص 56-70.
- فرانزوي، استفن (1381)، روانشناسي اجتماعي، ترجمة مهرداد فيروزبخت، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا.
- فرانکفورد، چاوا و ديگران (1381)، روشهاي پژوهش در علوم اجتماعي، ترجمة فاضل لاريجاني و ديگران، تهران، سروش.
- قراملکی، احد (1383)، اصول و فنون پژوهش، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه.
- كلينى، محمدبنيعقوب (1407ق)، كافي، تصحيح: علىاكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دارالكتب الاسلامية.
- کامرانيان، محمدصالح (1390)، تحليل روانشناختي عفو و گذشت و ساخت آزمون آن از ديدگاه اسلام و رابطه آن با آخرتنگري، پاياننامه کارشناسي ارشد، رشته روانشناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- کراهه، باربارا (1390)، پرخاشگري از ديدگاه روانشناسي اجتماعي، ترجمة محمدحسين نظرينژاد، تهران، رشد.
- کريمي، يوسف (1376)، روانشناسي اجتماعي، چ نهم، تهران، دانشگاه پيامنور.
- کيومرثي، محمدرضا، کنترل خشم از ديدگاه اسلام (چاپ نشده)، قم، دارالحديث.
- اللهياري، عباسعلي (1376)، تعيين پرخاشگري نوجوانان برحسب مؤلفههاي شخصيت و بررسي رابطة اين مؤلفهها و سطح پرخاشگري با مؤلفههاي شخصيتي پدران و تأثير شيوة درمانگري تنيدگيزدايي بر پرخاشگري، پاياننامه دکتري، رشته روانشناسي، تهران، دانشگاه تربيت مدرس.
- مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
- مکارم شيرازي، ناصر (1381)، يکصد موضوع اخلاقي در قرآن و حديث، تهران، دارالکتبالاسلاميه.
- مکي، گري و همكاران (1387)، مديريت عصبانيت براي خانوادهها، ترجمة مهرداد فيروزبخت، تهران، ويرايش.
- موسويخميني، سيدروحالله(1385)، شرح حديث جنود عقل وجهل، چ نهم، تهران، مؤسسة تنظيم ونشر آثار امام خميني.
- نرم افزار «جامع الاحاديث نسخه 5/2»، قم، مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي.
- نرم افزار «جامع التفاسير 2» (نورالانوار 3)، قم، مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي.
- نورعليزاده، مسعود (1387)، طعم زندگي، قم، خادمالرضا.
- نوري، ميرزاحسين (1408ق)، مستدرکالوسائل، قم، آلالبيت.
- نويدي، أحد، «تأثير آموزش مديريت خشم بر مهارتهاي سازگاري پسران دوره متوسطه شهر تهران» (1387)، روانپزشکي و روانشناسي باليني ايران، سال چهاردهم، ش 4، ص 394-403.
- هومن، حيدرعلي (1374)، شناخت روش علمي در علوم رفتاري، تهران، پارسا.
- وکیلی، پریوش، «ارزیابی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله در کنترل خشم نوجوانان پسر 15-12 ساله» (1386)، اندیشه و رفتار، سال دوم، ش 6، ص 39-50.
- ورام بن أبي فراس (1410ق)، مجموعة ورّام، قم، مكتبه فقيه، 2 جلد.
- Anderson, C. A, (2000), Violence and aggression. In A. E. Kazdin (Ed.), Encyclopedia of psychology, v 8, p. 162-169.
- Baron, R. A. & Kepner, C. R, (1970), Models behavior and attraction toward the model as determinants of adult aggressive behavior. journal of personality and social psychology, v 14, p. 335-334.
- Baron, R. A, & Richardson, D. R, (1994), Human aggression (2nd ed.) New York: plenum press.
- Breckeler, & et al, (2006), social psychology alive, Thom son, Belment, USA.
- Bushman, B. J, & et al, (1999), Catharsis, aggression, and persuasive influence:self- fulfilling or self- defeating prophecies? Journal of personality and social psychology, v 76, p. 367-376.
- Bushman, B. J, & Anderson, C. A, (2002),v iolent video games and hostile expectations:A test of the general aggression model. Personality and siciol psychology. Bulletin, v 28, p. 1679-1686.
- Coi, J. D. & Dodge, K. A, (1998), Aggression and antisocial behavior. In w. Doman& N, Eisenberg (Eds.), Handbook of chid psychology(5th ed, p779-862). Newyork: wiley.
- Eron,L.D, (1986), Interventions to mitigate the psychological effects of media violence on aggressive behavior, Journal of social issues, v 42, p. 155-169.
- forbearance, and time:The temporal unfolding of transgression- related interpersonal motivations. Journal of personality and social psychology, v 84, p. 540-557.
- Hawely, P. H, (2007), Relationship quality and processes of aggressive adolescents with prosocial(skills)", International Journal of Behavioral Development, v 31(2), p. 170-175.
- Horton, R. W, & Santogrossi, D. A, (1978), The effect of adult commentery on redusing the influence of televised violence. Personality and social psychology, Bulletin, v 4, p. 337-340.
- Howlles, K, (1989), Anger mamagment methods in relation to the prevention of violent behavior, In J. Archer & K. Brown(Eds.), Human aggression naturalistic approaches (p. 153-181). London: Routledge.
- Morrel, T. M, (1999), Changes in self-efficacy, self-esteem and aggression in male batterers: A comparison of cognitive-behavioral and supportive group therapies. Unpublished dissertation for the degree of doctor of philosophy, University of Maryland, USA.
- Murphy, C. M, & et al, (2005), "Change in self-esteem and Physical aggression during treatment for partner violence men", Journal of Family Therapy, v 20, p. 201-210.
- Sanderson, Catherine, A, (2004) Health psychology, Newjersy, John Wiley, P. 135-136.
- Tangney, J. P, & et al, (2004), High self control predicts good adjustment, less pathology, better grades and interpersonal success, Journal of Personality, v 72, p. 271-322.
- Tedeschi, J.T, & Felson, R. B, (1994), Violence, aggression, and coercive actions. Woshington, DC: American.