روان‌شناسی و دین، سال ششم، شماره چهارم، پیاپی 24، زمستان 1392، صفحات 119-132

    مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستان‌های شهر تهران

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ سمیه برجعلی لو / دانشجوی دکتری روان‌شناسی تربیتی دانشگاه شهيد بهشتي / s_borjalilu@sbu.ac.ir
    شهریار شهیدی / دانشیار گروه روان‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی / shahriarshahidi@hotmail.com
    امیرحسین امامی / دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
    چکیده: 
    هدف این پژوهش تعیین رابطه مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران شهر تهران بود. با استفاه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه ای شامل 250 نفر از پرستاران (188 نفر زن و 66 نفر مرد) بیمارستان های شهر تهران انتخاب شدند و به سه پرسش نامه مراقبت معنوی، تجارب روزانه معنوی و بهزیستی معنوی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که ادراک پرستاران از میزان مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی خود بالا است (001/ 0>p). نتایج ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد که مراقبت معنوی با تجارب روزانه معنوی و بهزیستی معنوی رابطه مثبت و معناداری دارد (001/ 0>P و F=16.3) و تجارب روزانه معنوی و بهزیستی معنوی به طور مشترک 42 درصد از تغییرات مراقبت معنوی را تبیین می کند. بنابراین، نتایج این پژوهش نشان می دهد که توانمندی درونی پرستاران همچون ارتقاء بهزیستی معنوی ایشان و آماده کردن بستری برای تجربه معنوی، زمینه را برای مراقبت معنوی در ایشان فراهم می کند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Care, Everyday Experiences and Spiritual Well-being among the Nurses of Hospitals in Tehran
    Abstract: 
    The present paper seeks to examine the relationship between care, everyday experiences and spiritual well-being among nurses in Tehran. A sample consisting of 250 nurses (188 female and 66 male) working in the hospitals of Tehran who were selected by random cluster sampling completed three questionnaires of spiritual care, everyday spiritual experiences and spiritual well-being. The results shows that nurses' perception of the rate of their care, everyday experiences and spiritual well-being is high (p
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    انسان‌ها در زندگي نيازهاي متنوع و متفاوت دارند. يکي از اين نيازها، نيازهاي معنوي است که
    معمولاً خود را زمان مواجه به مشکلات، چالش‌ها و بحران‌ها نشان مي‌دهد. پژوهشگران نيازهايي همچون نياز به هدف، معنا و اميد در زندگي، نياز به فراتر رفتن از شرايط موجود، نياز به تحمل
    فقدان، نياز به مذهب، نياز به همراهي و ياري، نياز به چشم‌انداز مثبت در زندگي را از‌جمله
    نيازهاي معنوي مي‌دانند (Emblen & Halstead, 1993؛ Hermann, 2001؛ Mattes, 2013). در اين زمينه، يکي از مسيرهايي که انسان به‌وسيله آن مي‌تواند احساس معنا‌داري، هدفمندي کند، معنويت و مذهب است (Rippentrop & et al, 2006). 
    غباري‌ بناب معتقد است: معنويت، ارتباط با وجود متعالي، باور به غيب، باور به رشد و بالندگي انسان در راستاي گذشتن از پيچ و خم‌هاي زندگي و تنظيم زندگي شخصي بر مبناي ارتباط با وجود متعالي و درک حضور دائمي‌ وجود متعالي در هستي است (غباري‌بناب، 1386). از سوي ديگر، معنويت داراي يک ساختار چند‌بعدي است که برخي مؤلفه‌هاي آن شامل بعد روحاني يا فرامادي، معنا و هدف در زندگي، داشتن رسالت در زندگي و نوع‌دوستي است (شهيدي و شيرافکن، 1387، ص 27).
    کونيگ و همكاران معتقدند که معنويت، جست‌وجو براي فهم پاسخ‌هايي است که به بنياد هستي و زندگي ارتباط پيدا مي‌کند. يافتن پاسخ‌هايي که در مورد معناي زندگي است. از همه مهم‌تر، شامل ارتباط دروني با ماوراي هستي و با خداوند متعال است. احتمال دارد رسيدن به معنويت در اثر تمرينات مذهبي تسهيل گردد (Koenig & et al, 2001, p. 514-518). يکي از کارکردهاي باورهاي معنوي و معنويت، کمک به افراد زمان مواجهه با شرايط بحراني است. ايمان و معنويت از عوامل مؤثر بر سازگاري براي کاهش شرايط تنش‌زا به‌شمار مي‌روند و توانايي بيشتر براي چيره شدن بر شرايط دشوار و ناخواسته محيطي را به همراه دارد. باور معنوي و ديني فرد، بر چگونگي تعبير و تفسير وي از رويدادها اثر مي‌گذارد و فرايند سازگاري و پذيرش رويدادها را آسان مي‌کند (Fallah & et al, 2010, p. 405-406).
    بيماري يکي از مواقع بحراني در زندگي افراد است که زندگي، مرگ و ساير موضوعات معنوي ممکن است، هر‌چه قوي‌تر در آگاهي يک بيمار جلوه‌گر نمايد. پرستاران در فراهم‌سازي مراقبت و ايجاد آرامش براي مقابله با بيماري مزمن و يا تجربه فرايند مرگ توسط بيماران نقش مهمي ‌بر عهده دارند. يکي از فعاليت‌ها در اين راستا، مراقبت معنوي است.
    مراقبت معنوي از بيمار، مجموعه فعاليت‌هايي است که به افراد کمک مي‌کند تا بهتر بتوانند با بحران مواجه شوند و زماني ضرورت مي‌يابد که فرد دچار شک، اضطراب، بحران و فقدان شود. اين حمايت شامل حمايت مذهبي، همچون عبادت کردن با بيمار، صحبت کردن با وي در مورد خدا، بحث مذهبي، روشن کردن رابطه بيمار با خدا، استفاده از متون ديني و مذهبي، مهارت‌هاي ارتباطي، برقرار کردن رابطه واقعي با بيمار، حمايت عاطفي از وي، اميد دادن به بيمار، تشويق بيمار به ابراز احساسات، گوش دادن فعال و تشويق بيمار به تفکر مثبت، ارتباط همدلانه با فرد شامل تسلي دادن به بيمار، نشان دادن توجه و مراقبت از بيمار، در دسترس بودن بيمار، پذیرای دیدگاه و احساسات بیمار بودن و نشان دادن احترام است (Hummela & et al, 2009). بدين‌ترتيب، اين‌گونه مراقبت‌ها موجب احساس آرامش در افراد مي‌شود و رشد معنا و هدف را در زندگي در پي دارد (Harding & et al, 2008).
    معنوي بودن اولين گام در دادن مراقبت معنوي مي‌باشد. به نظر مي‌رسد، پرستاراني که در مورد معنويت آگاه هستند، بهتر مراقبت معنوي ارائه مي‌کنند. يک پرستار معنوي، دانش و تجارب خود را از معنويت خود، به مرکز مراقبت مي‌آورد و موجب مي‌شود بخشي از نياز معنوي بيمار را برآورده سازد (فاطمي و همكاران، 1390). پرستاري قادر به ارائه مراقبت‌هاي معنوي است که براي اين مفهوم ارزش قايل بوده و در رابطه با آن آموزش لازم را ديده و توانايي خود برای ارائه چنين مراقبتي باور داشته باشد. به نظر مي‌رسد، دو عامل مؤثر در اين راستا تجربه روزانه معنوي و بهزیستی معنوي پرستاران باشد.
    تجربه روزانه معنويت، شامل معنايابي در زندگي است که شامل درک معناي زندگي، تجربه مثبت در زندگي، احساس خوشبختي و رضايت از زندگي است. احساس فرد در مورد زندگي، شامل اميدواری، کامروايي، شور و هيجان است. يکي از عوامل مؤثر در تجربة روزانه معنويت، رابطه با خداست که متأثر از رابطه انسان با خداست. مانند عبادت، راز و نياز، رابطه صميمانه و دوستي با خدا، احساس توجه خدا به فرد و احساس مثبت از رابطه داشتن با خداست. مک‌شري و همكاران، تجربه معنويت را شامل امیدواری، معنايابي در زندگي، توانمندي گذشت از خطاهاي ديگران، باورها و ارزش‌هاي اخلاقي، مراقبت معنوي، داشتن رابطه حسنه با ديگران، باور به خدا، اخلاقي بودن و خلاقيت و اظهار وجود مي‌دانند (McSherry & et al, 2004).
    تجربه دروني و آگاهي معنوي، يک قسمت حقيقي از زندگي معنوي و مذهبي افراد است. تحقيقات مختلف نشان داده است که تجارب معنوي مي‌توانند نقش برجسته‌اي در سلامت و پيامدهاي مثبت روان‌شناختي داشته باشند (Cohen & et al, 1997؛ Cohen & et al, 2000) و احتمالاً بهزیستی معنوي را به همراه خواهد داشت. بهزیستی معنوي، به‌عنوان حسي از متصل بودن، هماهنگي بين خود، ديگران، طبيعت و وجود متعالي، که از طريق يک فرايند رشد پويا و منسجم دست‌يافتني است و به يک شناخت هدف نهايي و معناي زندگي منجر مي‌شود (Hungelman & et al, 1985). گولز و فيشر بيان مي‌کنند که فرد در صورت دارا بودن بهزیستی معنوي، احساس هويت، کمال، رضايت‌مندي، لذت، خرسندي، زيبايي، عشق، احترام، نگرش مثبت، آرامش و توازن دروني مي‌کند و در زندگي احساس هدفمندي مي‌کند (Gomez & Fisher, 2003).
    فري و همكاران، بهزیستی معنوي را متأثر از روان‌بنه‌هاي زندگي و خودکارآمدپنداری مي‌دانند (Frey & et al, 2005). معنويت، موجب شکل‌گيري روان‌بنه‌هاي زندگي مي‌شود. روان‌بنه‌ها، موجب بازنمايي شناختي امور زندگي و معنا‌دهي به آنها مي‌شود. بدين‌ترتيب، در زندگي افراد جهت‌دهي، هدف و معنا را به وجود مي‌آورد و احساس يکپارچگي، مثبت بودن و فراگير بودن را در آنها به وجود مي‌آورد. از سوي ديگر، خودکارآمدپنداری، باور افراد در مورد توانايي‌شان برای سازمان‌دهي، انجام فعاليت‌ها و رسيدن به هدف است. در چارچوب و مفهوم معنويت، باور به خودکارآمدپنداری، موجب غلبه بر چالش‌ها و مشکلات براي رسيدن به اهداف مي‌شود.
    بنابراين، در حرفه‌ها و موقعيت‌هايي که صاحبان مشاغل همچون مشاوران، روان‌شناسان و پرستاران با افرادي که دچار بحران شده‌اند مواجه مي‌شوند، بايد توانايي ياري‌رساني به ايشان را داشته ياشند. از‌اين‌رو، براي نمونه پرستاران براي ياري به بيماران، به‌ویژه بيماران مزمن، که ممکن است دچار بحران معنوي شوند، بايد تجربه معنوي داشته و از بهزیستی معنوي برخوردار باشند تا بتوانند از بيماران مراقبت معنوي داشته باشند.
    پژوهشگران در پژوهش‌هاي مختلف به اين مهم پرداخته‌اند. براساس نتايج تحقيقات مختلف، بين معنويت دروني پرستار و ميزان توجه و تمايل به ارائه مراقبت معنوي ارتباط تنگاتنگ وجود دارد. اين بدان معناست كه هر قدر معنويت دروني پرستار قوي‌تر باشد، دفعات بيشتري را مبادرت به ارائه مراقبت معنوي به بيمار مي‌نمايد (Chung & et al, 2007؛ Chan & et al, 2006). ونگ و يو در پژوهش خود پيرامون تجربه معنوي و مراقبت معنوي پرستاران هنک کنگ نشان دادند که مراقبت معنوي پرستاران با تجربه معنوي پرستاران همراه است (Wong & Yau, 2010). ايشان مطرح کردند پرستاراني که از زندگي خود رضايت دارند و براي آن معنا و هدف دارند، به خوبي اين حس را به بيماران منتقل کرده و در ايشان احساس اميدواري ايجاد مي‌کنند. در پژوهشي که پيرامون نگرش پرستاران به معنويت و مراقبت معنوي انجام گرفته، به دست آمد که نگرش پرستاران به معنويت و مراقبت معنوي در سطح بالايي قرار دارد و براي دانشجويان پرستاري، درگيري در روابط ميان فردي و احترام و توجه به باورهاي مذهبي و استقلال بيمار از اهميت بالايي برخوردار است (مظاهري و همكاران، 1387). توجه به اين مهم از سوي پزشکان و جراحان نيز مورد توجه است. در پي بررسي نظرات جراحان در مورد ضرورت آگاهي از باورهاي مذهبي، بيماران دريافتند که جراحان معتقدند که بايد از باورهاي مذهبي و معنوي بيماران خود آگاهي پيدا کنند و از آن به‌عنوان ابزاري برای تسريع فرايند درمان استفاده کنند (Taylor, 2003). نياز به چنين مراقبتي از سوي بيماران نيز احساس مي‌شود. زند و رفيعي (1390) در بررسي نياز به مراقبت‌هاي مذهبي در بيماران بستري دريافتند، انجام مراقبت‌هاي مذهبي از نظر بيماران بسيار مهم و ضروري است. فرامين مذهبي و ديني در بهبود و توانمندسازي بيماران نقش مؤثري دارند و موجب مي‌شوند که بيمار سلامتي خود را زودتر به دست آورد. فاطمي و همكاران(1390) دريافتند که ارتباط معناداري ميان سطح معنويت پرستاران با ميزان رضايت بيماران وجود دارد و معنويت، قسمتي از مراقبت پرستاري است که بر ميزان رضايت بيماران مؤثر است. بالداکينو و والسبورن و همكاران در دوره آموزشي، براي آموزش مراقبت معنوي به دانشجويان پرستاري داشت، نشان دادند که آموزش‌هاي مورد‌نظر، موجب تغيير نگرش پرستاران نسبت به مراقبت معنوي شد و نظر بيماران نسبت به مراقبت معنوي پرستاران در پيش و پس‌آزمون تفاوت معناداري را نشان داد (Baldacchino, 2008؛Vlasblom & et al, 2011, p. 790 ).
    با توجه به مطالعات صورت‌گرفته، ضرورت توجه به پيش‌آيندهاي مراقبت معنوي وجود دارد. از‌اين‌رو، هدف از اين پژوهش، شناسايي رابطه ميان مراقبت معنوي، تجارب روزانه معنوي و بهزیستی معنوي بوده وبه دنبال پاسخ به این پرسش که: آيا تجارب روزانه معنوي و بهزیستی معنوي، قادر به پيش‌بيني مراقبت معنوي در پرستاران است؟ 
    روش‌ پژوهش
    روش پژوهش اين تحقيق، توصيفي از نوع همبستگي است. جامعه آماري اين پژوهش، کليه بخش‌هاي بيمارستاني وابسته به دانشگاه علوم پزشکي تهران است. در اين مطالعه روش نمونه‌گيري خوشه‌اي تصادفي استفاده شد. بدين‌ترتيب، از ميان بخش‌هاي مختلف متناسب با تعداد و به صورت تصادفي بخش‌هايي انتخاب شد. با توجه به جدول کرجسي و مورگان (1970) و با توجه به حجم جامعه، 250 نفر از پرستاراني که حداقل 6 ماه در يکي از بخش‌هاي باليني مشغول به کار بوده و داراي يکي از مدارک کارشناسي و کارشناسي ارشد پرستاري بوده و حداقل يک شيفت کامل در بخش مورد‌نظر انجام وظيفه نموده بودند، در اين پژوهش شرکت کردند. از آنها خواسته شد به پرسش‌نامه‌هاي پژوهش حاضر پاسخ دهند. از ميان 250 پرستار، 188 نفر زن و 62 نفر مرد بودند. ميانگين سن زنان 1/30 سال با انحراف معيار 9/5 و ميانگين سن مردان 5/29 سال با انحراف معيار 3/5 بود. محاسبه فراواني نشان داد که اکثريت پرستاران شاغل در بيمارستان‌ها را افراد با تحصيلات کارشناسي تشکيل مي‌دهند. وضعيت تأهل ايشان نشان داد که 52 درصد ايشان متأهل و 48 درصد ايشان مجرد هستند. سابقه کار پرستاران در دامنه 6 ماه تا 30 سال و با ميانگين 7 سال و انحراف معيار 6 /5 بود.
    ابزارهاي پژوهش
    پرسش‌نامه مراقبت معنوي: پرسش‌نامه مراقبت معنوي توسط ايرانمنش و همكاران ساخته شد (Iranmanesh & et al, 2011). اين پرسش‌نامه، که به ارزيابي ادراک پرستاران ايراني از مراقبت معنوي مي‌پردازد، از 33 گویه تشکيل شده است. آلفاي کرونباخ پرسش‌نامه برابر با 78/0 است و نتيجه بازآزمايي مقياس حاضر برابر 8/0 است. در اين پژوهش، پايايي اين مقياس به روش همساني دروني بررسي شد و ضريب آلفاي کرونباخ 91/0 به دست آمد. روايي اين مقياس نيز به روش تحليل عاملي اکتشافي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد که پرسش‌نامه از 4 مؤلفه‌ ملاقات بيمار براي دادن اميد، ملاقات بيمار برای برقراري ارتباط، ملاقات بيمار براي فرد مذهبي و ملاقات بيمار به‌عنوان شخص مستقل تشکيل شده است. مقدار ضريب =0/871 KMO (شاخص کفايت نمونه‌گيري) و آزمون کرويت بارتلت (شاخص کفايت ماتريس همبستگي)، نشان از وجود شواهد کافي براي انجام نحليل عاملي دارد. نتايج اين تحليل بيانگر اين بود که اين مقياس از 4 عامل معنادار اشباع شده است که بار عاملي آنها‌ بين 65/0 الي 87/0 است. عوامل حاضر روي‌هم‌رفته 37/50 درصد از کل واريانس را پيش‌بيني مي‌کند.
    مقياس تجارب معنوي روزانه: مقياس تجارب معنوي روزانه، توسط اندروود و ترسي (2002) براي تهيه يک ابزار چند‌بعدي از معنويت ساخته شد. اين مقياس قصد دارد ادراک افراد از يک نيروي برتر در زندگي روزمره و ادراک او را از تعاملش با اين وجود مافوق جهان مادي مورد سنجش قرار دهد. در پژوهشي پيرامون بررسي خصوصيات روان‌سنجي مقياس حاضر نشان داده شد که ضريب آلفاي کرونباخ 91/0 است. تحليل عاملي اکتشافي نشان داد که مقياس حاضر از دو خرده‌مقياس «احساس حضور خداوند» و «ارتباط با خدا» و «احساس مسئوليت در قبال ديگران» تشکيل شده است (تقوي و اميري، 1389). نتيجه بازآزمايي نشان داد که در فاصله دو تا سه هفته 96/0 بود. در اين پژوهش، ضريب آلفاي کرونباخ 96/0 به دست آمد. روايي اين مقياس نيز به روش تحليل عاملي اکتشافي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد که پرسش‌نامه حاضر از 3 مؤلفه ذکر‌شده تشکيل شده است. مقدار ضريب =0/946 KMO (شاخص کفايت نمونه‌گيري) و آزمون کرويت بارتلت (شاخص کفايت ماتريس همبستگي) نشان از وجود شواهد کافي براي انجام تحليل عاملي دارد. نتايج اين تحليل، بيانگر اين بود که مقياس حاضر از 3 عامل معنادار اشباع شده است که بار عاملي آنها، بين 45/0 الي 76/0 است. نتايج اين تحليل بيانگر اين بود که عوامل حاضر روي‌هم‌رفته، 72 درصد از کل واريانس را پيش‌بيني مي‌کند.
    مقیاس شاخص بهزیستی معنوی: مقیاس شاخص بهزیستی معنوی توسط دلمن و فري (2004) ساخته شده است. اين پرسش‌نامه، برای سنجش بهزیستی و کیفیت زندگی است كه شامل 12 سؤال است که براساس طيف ليکرت پنج درجه‌اي طراحي شده است که از دو زيرمقياس «خودکارآمدپنداری» و «طرح زندگي» تشکيل شده است. ضريب آلفاي کرونباخ براي کل مقياس زير‌مقياس طرح زندگي و خودکارآمدپنداری و به ترتيب برابر 91/0 و 86/0 است (Daaleman & Frey, 2004). در اين پژوهش، نخست پرسش‌نامه اصلي به فارسي ترجمه و سپس، به‌وسيله يک متخصص زبان انگليسي برگردانده شد. با بررسي تفاوت ميان دو نسخه اصلاحات نهايي صورت گرفته و نسخه نهايي تهيه شد، در اين پژوهش ضريب آلفاي کرونباخ 93/0 به‌دست آمد. روايي اين مقياس نيز به روش تحليل عاملي اکتشافي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد که پرسش‌نامه حاضر از دو مؤلفه ذکر‌شده تشکيل شده است. مقدار ضريب KMO=0/903 (شاخص کفايت نمونه‌گيري) و آزمون کرويت بارتلت (شاخص کفايت ماتريس همبستگي) نشان از وجود شواهد کافي براي انجام تحليل عاملي دارد. نتايج اين تحليل، بيانگر اين بود که مقياس حاضر از دو عامل معنادار اشباع شده است که بار عاملي آنها بين 55/0 الي 87/0 است. نتايج اين تحليل بيانگر اين بود که عوامل حاضر در مجموع، 71 درصد از کل واريانس را پيش‌بيني مي‌کند.
    يافته‌هاي تحقيق
    براي بررسي وضعيت بهزیستی معنوي، تجربه معنوي و مراقبت معنوي پرستاران شهر تهران، از آزمون t براي مقايسه ميانگين‌هاي به‌دست‌آمده با ميانگين فرضي مقياس‌ها استفاده شد. مراقبت معنوي با 33 ماده در مقياس ليکرت 5 درجه‌اي انجام شد. بنابراين، دامنه نمره 33-165 با ميانگين فرضي 99 است. تجربه روزانه معنوي با 16 ماده در مقياس ليکرت 6 درجه  است. بنابراين، دامنه آنها ميان 16-96 با ميانگين فرضي 56 است. بهزیستی معنوي با 12 ماده در مقياس ليکرت 5 درجه است. بنابراين، دامنه آنها ميان 12-60 با ميانگين فرضي 36 است.
    جدول 1: نتايج آزمون t تک نمونه‌اي براي مقايسه ميانگين‌ها با ميانگين فرضي در سه متغير پژوهش
        متغير    ميانگين مشاهده شده    انحراف معيار    ميانگين فرضي    تفاضل    t    معناداري
    1    بهزیستی معنوي     41/46    98/9    36    41/10    39/12    001/0
    2    تجارب روزانه معنوي    53/68    23/17    56    53/12    63/8    001/0
    3    مراقبت معنوي    45/114    15/15    99    45/15    11/12    001/0
    همان‌طور که از جدول 1 پيداست، ميانگين هر سه متغير از حد متوسط و ميانگين فرضي نمره‌هاي مقياس‌ها بالاتر است. با توجه به اينکه T مشاهده‌شده در سطح 001/0>p معنادار است، بنابراين پرستاران در گروه نمونه پژوهش حاضر از بهزیستی معنوي بالايي برخوردارند. ايشان به صورت تجربه معنوي دارند و از حد متوسط بالاتر است. در نهايت، همان‌طور که ملاحظه مي‌شود، نمره ميانگي مراقبت معنوي ايشان از بيماران بالاتر از حد ميانگين است. در ادامه، براي بررسي اين سؤال که چه رابطه‌اي ميان تجارب روزانه معنوي، بهزیستی معنوي و مراقب معنوي و خرده‌مقياس‌هاي آنها وجود دارد، از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد که نتايج آن در جدول 2 گزارش داده شده است.
    جدول2: ضرایب همبستگي متغيرهاي پژوهش
    متغيير    1    2    3    4    5    6    7    8    9    10    11    12
    1. معنا و اميد    1                                            
    2. برقراري ارتباط    57/0**    1                                        
    3. اعمال مذهبي    35/0**    51/0**    1                                    
    4. استقلال    46/0*    58/0**    37/0*    1                                
    5. خودکارآمدپنداری    22/0*    71/0*    24/0*    26/0*    1                            
    6. روان بنه زندگي    16/0*    35/0**    27/0**    32/0**    72/0*    1                        
    7. حضور خدا    19/0*    21/0**    55/0*    16/0*    26/0*    31/0**    1                    
    8. رابطه با خدا    19/0*    23/0*    53/0**    21/0**    11/0**    33/0*    96/0*    1                
    9. مسئوليت در برابرديگران    10/0*    18/0*    46/0*    14/0**    15/0**    21/0**    79/0**    78/0*    1            
    10.  بهزیستی معنوي    12/0*    36/0*    57/0**    13/0*    91/0*    94/0*    24/0**    25/0*    11/0**    1        
    11. تجارب روزانه    18/0*    21/0**    53/0**    18/0**    12/0**    33/0**    98/0**    97/0**    85/0*    31/0*    1    
    12. مراقبت معنوي    68/0**    82/0**    81/0**    75/0**    19/0*    26/0*    42/0**    49/0*    34/0*    44/0*    25/0**    1
    05/0>*P، 01/0>**P
    همان‌طور که در جدول 2 مشاهده مي‌شود، کليه متغيرها با يکديگر رابطه مثبت و معنادار دارند. مراقبت معنوي با تجارب روزانه معنوي رابطه مثبت و معنادار دارد. مراقبت معنوي با خرده‌مقياس‌هاي تجارب روزانه معنوي، همچون حضور خدا، رابطه با خدا، مسئوليت در برابر ديگران رابطه مثبت و معنادار دارد. مراقبت معنوي، با بهزیستی معنوي رابطه مثبت و معنادار دارد و با خرده‌مقياس‌هاي بهزیستی معنوي، همچون خودکارآمدپنداری و طرح‌واره زندگي رابطه مثبت و معنادار دارد. در ادامه، در پي پاسخ به اين سؤال که مراقبت معنوي چگونه توسط تجارب روزانه معنوي و بهزیستی معنوي پيش‌بيني مي‌شود، از تحليل رگرسيون بهره گرفته شد. ازآنجا‌که مطالعاتي پيرامون نحوه تأثير متغيرهاي حاضر براي پيش‌بيني مراقبت معنوي صورت نگرفته است، از روش رگرسيون همزمان استفاده مي‌شود (علي‌آبادي و صمدي، 1384، ص 135).
    نتایج پژوهش بيانگر این موضوع است که با دو پيش‌بين بهزیستی معنوي و تجارب روزانه معنوي، مي‌توان 42 درصد تغييرات مراقبت معنوي پرستاران را پيش‌بيني کرد. با توجه به معناداري نمّو واريانس با F تغيير (Δ F) محاسبه شده نشان مي‌دهد که اثر متغيرهاي پيش‌بيني (بهزیستی معنوي و تجارب روزانه معنوي)، در سطح 001/0 > P معنادار است.
    جدول 3: ضرايب رگرسيون مراقبت معنوي بر اساس بهزیستی معنوي و تجارب روانه معنويت
    مدل    Beta    B    نمره t    معناداري
    عدد ثابت        95/2    11/15    001/0
    بهزیستی معنوي    14/0    80/0    84/1    82/0
    تجارب روزانه معنوي    24/0    19/0    96/5    001/0
    در جدول 3 ضرايب رگرسيون پيش‌بين‌ها براي مراقبت معنوي گزارش شده است. جدول ضرايب رگرسيون نشان مي‌دهد که در مدل رگرسيون مراقبت معنوي، ضرايب بهزیستی معنوي و تجارب روزانه معنوي معنادار ‌(001/0>P و F=16.3) است. 
    در ادامه، تحليل داده‌هاي پژوهش پيرامون تفاوت پرستاران براساس جنسيت، سن، تحصيلات و وضعيت تأهل در متغيرهاي پژوهش از آزمون تحليل واريانس استفاده شد. البته پيش از اجراي آزمون، فرض همگني واريانس‌ها مورد بررسي قرار گرفت و نتايج نشان داد که فرض همگني واريانس‌ها برقرار است. اما ميان دو جنس، تفاوت معناداري در تجارب روزانه معنوي، بهزیستی معنوي و مراقبت معنوي مشاهده نشد. از سويي نتايج نشان داد که ميان پرستاران با تحصيلات، سنوات، وضعيت تأهل در متغيرهاي پژوهش تفاوت معناداري وجود ندارد.
    بحث و نتيجه‌گيري
    هدف اين پژوهش، پيش‌بيني مراقبت معنوي پرستاران شهر تهران بر حسب متغيرهاي بهزیستی معنوي و تجارب روزانه معنوي بود. همان‌طور که ماتريس همبستگي نشان داد، نمرة کلي مراقبت معنوي با ارائه معنا و اميد به بيمار، با برقراري ارتباط با بيمار، انجام اعمال مذهبي با بيمار و توجه به استقلال و خودمختاري بيمار رابطه مثبت و معنادار دارد. اين امر گوياي اين مسئله است که ادراک مراقبت معنوي پرستاران، با عملکردهايي همچون ارائه معنا و اميد به بيمار همراه است. مهارت برقراري ارتباط با بيمار، بيشترين ميزان ارتباط با نمره کلي مراقبت معنوي را به خود اختصاص داده است. اين نتيجه همسو با تأکيد پژوهش ساير پژوهشگران در حوزه مراقبت معنوي است (Narayanasamy, 1999؛ Burkhart& Hogan, 2008 ؛ Chung & et al, 2007؛ Chan & et al, 2006). از سوي ديگر، انجام اعمال مذهبي همراه با بيمار و حمايت از وي، برای انجام اعمال مذهبي و توجه به او به‌عنوان شخص مستقل رابطه قوي با مراقبت معنوي نشان داد.
    مراقبت معنوي با بهزیستی معنوي و خرده‌مقياس‌هاي آن، همچون خودکارآمدپنداری و طرح‌واره، زندگي رابطه مثبت و معنادار دارد. بدين‌ترتيب، رابطه‌اي ميان ارائه مراقبت معنوي با برخورداري از طرح‌واره مناسب پيرامون زندگي، اهداف و چشم‌اندازهاي روشن نسبت به آن وجود دارد. اين امر، به‌روشني نشان داد که ارائه مراقبت معنوي زماني اثربخش خواهد بود که فرد خود از بهزیستی معنوي برخوردار باشد تا بدين‌ترتيب، در ارائه معنا، هدف و اميد موفق باشد به‌عبارت ديگر، دريافت دروني خود را از معنويت به ديگران منتقل سازد.
    از سوي ديگر، مراقبت معنوي با نمره کلي تجارب روزانه معنوي و خرده‌مقياس‌هاي آن، همچون احساس حضور خدا، رابطه با خدا و احساس مسئوليت نسبت به ديگران رابطه مثبت و معنادار دارد. بهزیستی معنوي، با تجارب روزانه معنوي و خرده‌مقياس‌هاي آن، همچون ادراک حضور خدا، رابطه با خدا و مسئوليت نسبت به ديگران رابطه مثبت دارد. نتايج حاضر با يافته‌هاي چيسام و مگنان (2009) همسوست. بدين‌ترتيب، مي‌توان گفت افراد با بهزیستی معنوي به احتمال زياد تجربه معنوي داشته و در خود نوعي پيوستگي و آرامش دروني از جهت اتصال به نيروي ماورايي احساس مي‌کنند. در حقيقت، در پردازش اطلاعات مختلف پيرامون رويدادهاي مختلف زندگي، از طرح‌واره‌هاي معنوي ياري گرفته و در ارائه مراقبت‌ها و حمايت معنوي از بيماران نيز از چنين نگرش و باوري ياري مي‌جويند.
    از سوي ديگر، همان‌طور که نتايج تحليل رگرسيون و همبستگي ميان متغيرها نشان داد، همه پيش‌بين‌ها ضرايب معناداري براي مراقبت معنوي در سطح 001/0 > P داشتند. بهزیستی معنوي و تجارب روزانه معنوي در مجموع 42 درصد از تغييرات مراقبت معنوي را پيش‌بيني مي‌کند. هرچند پژوهشي مستقيم دربارة رابطه مراقبت معنوي با تجارب روزانه معنوي و بهزیستی معنوي مشاهده نشد، اما رابطه‌هاي به‌دست‌آمده در اين پژوهش، با ماهيت و منطق نظري رابطه مراقبت معنويت با متغيرهاي بيان شده همسوست؛ زيرا همان‌طور که بيان شد، مراقبت معنوي در اين پژوهش، شامل ملاقات بيمار براي دادن اميد (ديدگاه مثبت به زندگي و ايجاد معنا و هدف)، براي برقراري ارتباط (ارتباط و ملاقات با بيمار و همدلي با او و خانواده‌اش)، ملاقات بيمار براي انجام اعمال مذهبي (همچون ارتباط با خدا و انجام مناسک مذهبي) و ملاقات بيمار و توجه به او به‌عنوان شخص مستقل (احترام به نظرات و عقايد بيمار) است. پرستاري که به انجام اين اعمال مي‌پردازد، خود بايد معني زندگي را درک کرده و هدفمند باشد و خودکارآمدپنداری لازم براي مقابله با چالش‌هاي زندگي داشته باشد. به‌طور کلي، از بهزیستی معنوي برخوردار بوده و تجربه معنويت داشته باشد. بدين‌ترتيب، خود احساس آرامش مي‌کند و خود تجربه ارتباط با خدا دارد و در قبال ديگران احساس مسئوليت مي‌کند. بخشي از يافته‌هاي اين پژوهش، با يافته‌هاي دماني و همكاران (2011)، مطالعه ونگ و يو (2010) و چيسام و مگنان (2009) همسوست. از‌اين‌رو، ارائه مراقبت معنوي در فعاليت پرستاري، به شفاف نمودن ديدگاه‌هاي مراقبت معنوي پرستاران بستگي دارد. بنابراين، لازم است پرستاران آمادگي كافي براي مواجهه با نياز به مراقبت معنوي داشته باشند و از مددجويان حمايت كنند.
    در مجموع، آنچه يافته‌هاي اين پژوهش نشان داد، پرستاران بيمارستان‌هاي مورد‌نظر در شهر تهران از ميزان خوبي از مراقبت معنوي، تجارب معنوي و بهزیستی معنوي برخوردار هستند. اين ميزان، همان‌طور که از نتايج پيداست، از سطح ميانگين فرضي نيز بالاتر است. اين امر، با توجه به بافت فرهنگي جامعه ايراني قابل پيش‌بيني بود و عواملي همچون جنسيت، تحصيلات، سنوات خدمت و وضعيت تأهل هيچ تفاوت معناداري را ميان افراد در مراقبت معنوي، تجارب روزانه معنوي و بهزیستی معنوي به وجود نياود.
    با توجه به نتايج اين پژوهش، ملزم به ارتقاء توانمندي‌هاي پرستاران برای ارائه مراقبت معنوي هستيم. در اين راستا، پژوهش‌هاي مختلفي ضرورت آموزش مهارت‌هاي مراقبت معنووي پرستاران را مورد توجه قرار دادند (Baldacchino, 2008؛ Vlasblom & et al, 2011). از سوي ديگر، نتايج اين پژوهش نشان داد توانمندي دروني پرستاران همچون ارتقاء بهزیستی معنوي ايشان و آماده کردن بستري براي تجربه معنوي، زمينه را براي مراقبت معنوي فراهم مي‌کند.
    متغيرهاي پيش‌بين اين پژوهش، به‌طور مشترک 42 درصد از تغييرات مراقبت معنوي را تبيين کردند. در اين زمينه، لازم به شناسايي عوامل ديگري که قادر به پيش‌بيني مراقبت معنوي در پرستاران هستند، وجود دارد. لازم است، علاوه بر عوامل دروني، که در اين پژوهش به آن اشاره شد به عوامل بيروني و اجتماعي مؤثر در مراقبت معنوي توجه و تأثير آنها را در پيش‌بيني مراقبت معنوي مورد بررسي قرار داد.
    اين پژوهش، همچون ساير پژوهش‌هاي انجام‌شده، با محدوديت‌هايي همراه است. يکي از محدوديت‌ها تعداد نمونه و محدود بودن آن به بيمارستان‌هاي دولتي در شهر تهران است. در اين زمينه، لازم است با وسيع نمودن جامعه پژوهش به نتايج قابل تعميم دست يابيم. از سوي ديگر، در کنار پرسش‌نامه لازم است از طريق مصاحبه با پرستاران به داده‌هاي عميق و جامع‌تر دست يابيم.

    References: 
    • بحرينيان، عبدالمجيد و همكاران، «بررسي نگرش بيماران نسبت به تأثير معنويت در روند درمان آنان» (1389)، اخلاق پزشکي، سال چهارم، ‌ش 4 (14)،‌ ص 131-146.
    • تقوي، محمدرضا و حميد اميري،‌ «بررسي خصوصيات روان‌سنجي مقياس تجارب معنوي روزانه (DSES)» (1389)، تربيت اسلامي، سال دهم، ش 5 (10)، ص 166-185.
    • زند، سليمان و محمد رفيعي، «نياز به مراقبت‌هاي مذهبي در بيماران بستري» (1391)، طب و تزکيه، سال چهارم، ش 19 (4)،‌ ص 21-34.
    • شهيدي، شهريار و سلطانعلي شيرافکن‌ (1387)، روان‌درماني و معنويت، تهران، رشد.
    • علي‌آبادي، خديجه و علي صمدي (1384)، تحليل داده‌هاي روان‌شناسي با برنامه SPSS، تهران،‌ آگاه.
    • غباري‌بناب، باقر، «هوش معنوي» (1386)، انديشه نوين تربيتي، سال دهم، ش 20 (3)، ص 125-147.
    • فاطمي، ميرمسعود و همكاران، «ارتباط معنويت پرستاران بر ميزان رضايت بيمار از مراقبت پرستاري» (1390)، اخلاق پزشکي، سال 5، ش 17، ص 141-159.
    • لواساني، مسعود و همكاران، «معنويت، استرس شغلي، تعهد سازماني و رضايت شغلي در پرستاران شهر تهران» (1387)، روان‌شناسي معاصر، سال چهارم، ش 3 (2)، ص 61-73. 
    • مارکاني، عبدالله و همكاران، «طراحي و روان‌سجي مقياس تندرستي معنوي پرستاران انکولوژي» (1391)، دو ماهنامه دانشکده پرستاري و مامائي اروميه، سال شانزدهم، ش 1 (10)، ص 123-114.
    • مظاهري، منير و همكاران، «نگرش پرستاران به معنويت و مراقبت معنوي» (1387)، پايش، سال هشتم، 8 (1)، ص 31-37.
    • Baldacchino, D. R, (2008), Teaching on the spiritual dimension in care to undergraduate nursing students, Nursing education today, v 28, p. 550-562.
    • Burkhart, L, Hogan, N, (2008), An Experiential Theory of Spiritual Care in Nursing Practice, Quality Health Research, v 18 (7), p. 928-938.
    • Chan MF, & et al, (2006), Investigating spiritual care perceptions and practice patterns in Hong Kong nurses: results of a cluster analysis, Nurse Education Today, v 26 (2), p. 139-150.
    • Chism L A, & Magnan M A, (2009), The Relationship of Nursing Students’ Spiritual Care Perspectives to Their Expressions of Spiritual Empathy, Journal of Nursing Education, v 48 (11), p. 597-605.
    • Chung LY, & et al, (2007), Relationship of nurses’ spirituality to their understanding and practice of spiritual care, Journal of Advanced Nursing, v 58 (2), p. 158–170.
    • Cohen, S., & et al, (1997), Measuring Stress: a Guide for Health and Socials Scientists, New York: Oxford University Press.
    • Cohen, S., & et al, (2000), Social Support Measurement and Intervention: a Guide for Health and Social Scientists, New York: Oxford University Press.
    • Daaleman, T. P, & Frey, B. B, (2004), The Spirituality Index of Well-Being: A new instrument for health-related quality of life research, Annals of Family Medicine, v 2, p. 499-503.
    • Dhamani K A, & et al, (2011), Tanzanian Nurses Understanding and Practice of Spiritual Care. International Scholarly Research Network nursing, v 11, p. 1-7.
    • Emblen, J.D., & Halstead, L, (1993), Spiritual needs and interventions, Comparing the views of patients, nurses, and chaplains, Clinical Nurse Specialist, v 7, p. 175–182.
    • Fallah, R., & et al, (2010), Spirituality, Hope and Mental Health in Breast Cancer Patients, Palliative medicine in the 21st century, Adelaide, Australia.
    • Frey, b, & et al, (2005), Measuring a Dimension of Spirituality for Health Research Validity of the Spirituality Index of Well-Being, research on aging, v 27, p. 556-577.
    • Gomez R, Fisher, JW, (2003), Domains of spiritual well-being and development andvalidation of the Spiritual Well-Being Questionnaire, Personality and Individual Differences, v 35p. 1975-1991.
    • Harding, S., & et al, (2008). Spiritual Care, Pastoral Care, and Chaplains: Trends in the Health Care Literature, Journal of Health Care Chaplaincy, v 14(2), p. 99–117.
    • Hermann, CP, (2001), Spiritual needs of dying patients- A Qualitative Study, Oncology Nursing Forum, v 28(1), p. 67-72.
    • Hummela,L., & et al, (2009), Defining Spiritual Care: An Exploratory Study, Journal of Health Care Chaplaincy, v 15(1), p. 40-51.
    • Hungelman J, & et al, (1985), Spiritual well-being in older adults: harmonious interconnectedness, Journal of Religion and Health, v 24, p. 147-153.
    • Iranmanesh , S., & et al, (2011), Developing and testing a spiritual care questionnaire in the Iranian context, Journal religion health, v 25, p. 1-13.
    • Koenig. H. G, & et al, (2001), Handbook of religion and health. Oxford, N.Y: Oxford University Press.
    • Mattes. R, (2013), Spiritual Need One: Spiritual Development: The Aging Process: A Journey of Lifelong Spiritual Formation, Journal of Religion, Spirituality & Aging, v 17, p. 55-72.
    • Mcsherry,W, & et al, (2002), The constructing validity of a rating scale designed to assess spirituality and spiritual care, International journal of nursing studies, v 36, p. 723-734.
    • McSherry, W, & et al, (2004), Meaning of spirituality: implications for nursing practice, Journal of Clinical Nursing, v 13, p. 934–941.
    • Narayanasamy A, (1999), ASSET: a model for action spirituality and spiritual care education and training in nursing, Nurse Education Today, v 19(4), p. 274-285.
    • Rippentrop. A.E., & et al, (2006), The relationship of religiosity and spirituality to quality of life in medical settings, Journal of Clinical Psychology in Medical Settings, v 13, p. 29-35.
    • Taylor, E, (2003), Nurses caring for the spirit: patients with cancer and family caregiver expectations, Oncology Nursing Forum, v 30 (4), p. 585-590.
    • Underwood, L, & Teresi. J, (2002), "The Daily Spiritual Experience Scale: Development, Theoretical Description, Reliability, Exploratory Factor Analysis and Preliminary Construct Validity Using Health Related Data", Journal of Behavioral Medicine, v 24 (1), p. 22-33.
    • Vlasblom JP, & et al, (2011), Effects of a spiritual care training for nurses, Nurse Education Today, v 31, p. 790-796.
    • Wong, K.F, Yau, S. Y, (2010), Nurses' experiences in spirituality and spiritual care in Hong Kong, Applied Nursing Research, v 23, p. 242–244.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    برجعلی لو، سمیه، شهیدی، شهریار، امامی، امیرحسین.(1392) مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستان‌های شهر تهران. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6(4)، 119-132

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سمیه برجعلی لو؛ شهریار شهیدی؛ امیرحسین امامی."مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستان‌های شهر تهران". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6، 4، 1392، 119-132

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    برجعلی لو، سمیه، شهیدی، شهریار، امامی، امیرحسین.(1392) 'مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستان‌های شهر تهران'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6(4), pp. 119-132

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    برجعلی لو، سمیه، شهیدی، شهریار، امامی، امیرحسین. مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستان‌های شهر تهران. روان‌شناسی و دین، 6, 1392؛ 6(4): 119-132