راهبردهای مقابلهی مذهبی مثبت و منفی: تحلیل روان سنجی مقیاس مقابلهی مذهبی در بین دانشجویان ایرانی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
از زمان انتشار کتاب پارگامنت(Pargament) (1997) با عنوان روانشناسي دين و مقابله، موضوع مقابلة مذهبي بهطور چشمگيري کانون توجه محققان مختلف بوده است. مرور شواهد تجربي نشان ميدهد که در طي سالهاي گذشته، مطالعات متعددي با محوريت مقابلة مذهبي در گروههاي سني مختلف مانند کودکان (بينوري(Benore) و همكاران، 2008)، نوجوانان (تاليک، 2013؛ دييو(Dew) و همكاران، 2010) و بزرگسالان (بورک و ترمن(Bjorck & Thurman)، 2007) و در گروههاي مذهبي متفاوت مانند اسلام (ابورايا و همكاران، 2008؛ آمر و همكاران، 2008؛ شهابيزاده و مظاهري، 1391)، مسيحيت (وينتر و همكاران، 2009)، يهود (روسمارين و همكاران، 2009) و هندو (تاراکشوار و همكاران، 2003) انجام شده است. افزون بر اين، مرور شواهد تجربي نشان ميدهد که ميان محققان علاقهمند به قلمرو مطالعاتي روانشناسي دين و مقابله، بر موضوعاتي مانند مقابلة مذهبي با سرطان (يوشيموتو و همكاران، 2006)، بيماري مزمن (سيگرانگ و همكاران، 2003)، درد مزمن (دان و هورگاس، 2004) و بيماري ايدز (پارگامنت و همكاران، 2004ب) تأکيد شده است. همچنين، طي سالهاي گذشته نتايج مطالعات هاگيلت و همكاران (2007) و مور و همكاران (2007) موجب شده است که نقش مثبت و تعيينکنندة مذهب در مقابله با مشکلات روانپزشکي، بر متخصصان سلامت رواني و روانشناسان باليني بيش از پيش مکشوف شود. درنهايت، نتايج مطالعات مربوط به مقابلة مذهبي با برخي تنشگرهاي ويژه، مانند داغديدگي (استويبي، 2004؛ شريفي و همكاران، 1391)، خشونت خانگي (واتلينگتن و مورفي، 2006)، سقط جنين (ماجور و همكاران، 1998)، بيوگي (ميچل و همكاران، 2003) و بلاياي طبيعي (هندرسون، 2010، ص5) و همچنين، نتايج مطالعات مربوط به پسايندهاي چندگانة رويارويي با تجارب تنيدگيزا، مانند تعالي پسضربهاي (سيدموسوي و همكاران، 1388؛ سيدموسوي و وفايي، 1388)، بهزيستي معنوي (طاهري خرامه و همكاران، 1392؛ آنترانر و همكاران، 2010)، افسردگي (آنو و وسکانسل، 2005؛ کانرس و همكاران، 2006؛ شريفي و فاتحيزاده، 1391)، سلامت رواني (حسني واجاري و بهرامياحسان، 1384)، کيفيت زندگي (گاردنر و همكاران، 2013) و نرخ مرگومير (پارگامنت و همكاران، 2003؛ پارگامنت و همكاران، 2004الف) تأکيد ميکند که راهبردهاي مقابلة مذهبي- بهمثابة يک منبع عظيم مقابلهاي، وجه جداييناپذير فرايند مقابله با تنيدگي قلمداد ميشود.
بر اين اساس، نتايج بسياري از تحقيقات، از گريزناپذيري نقشآفريني راهبردهاي مقابلة مذهبي در بافت مطالعاتي تجارب تنيدگيزا و شيوههاي ترجيحي مديريت چنين رخدادهايي بهطور تجربي حمايت کردهاند. بنابراين، لازمة مطالعه نظامدار و هدفمند مقوله راهبردهاي مقابلة مذهبي در بين دانشجويان ايراني، پس از تصريح ضرورت و اهميت مطالعه آن، مستلزم دسترسي به ابزاري است که ارزيابي نقش اين منبع مقابلهاي را در مواجهه با تجارب تنيدگيزاي زندگي، امکانپذير کند. بنابراين، اين پژوهش، درصدد است که براي اولين بار، ساختار عاملي مقياس مقابله مذهبي (پارگامنت و همكاران، 2000) را در گروهي از دانشجويان دختر و پسر ايراني مطالعه کند.
منطق نظري زيربنايي توسعة مقياس مقابله مذهبي
بر اساس ديدگاه پارگامنت و همكاران (2000)، چهار مفروضة زيربنايي، شالودة نظري مقياس مقابلة مذهبي را تشکيل ميدهد. پارگامنت و همكاران (2000)، تأکيد کردند كه از لحاظ نظري، سنجش مقابلة مذهبي بايد بر ديدگاه کارکردي مذهب و نقشهاي چندگانة آن، در بافت مقابله با رخدادهاي تنيدگيزا استوار باشد. در گذشته، محققان براي اندازهگيري مقابلة مذهبي از نشانگرهاي کلي مذهبي بودن، مانند نماز خواندن و حضور در اماکن مذهبي استفاده کردهاند. اگرچه استفاده از اين روش سنجش مؤثر بوده است، اما محققان در اين روش از پاسخ به سؤالات مربوط به نقشهاي کارکردي مذهب، در قلمرو مقابله با تجارب تنيدگيزا بازماندهاند. بنابراين، صرف آگاهي از اينکه فرد مناسک ديني را به جاي ميآورد و در اماکن مذهبي حاضر ميشود، براي سنجش مقابلة مذهبي غيرکافي ميباشد. به عبارت ديگر، طبق ديدگاه پارگامنت و همكاران (2000)، سنجش مقابلة مذهبي نيازمند پاسخ به اين سؤال است که چگونه فرد از مذهب براي درک و رويارويي با تجارب تنيدگيزا بهره ميبرد. انديشيدن به کارکردهاي مذهب، با پيشبينيهاي قويتر از پسايندها، تفسير آسانتر يافتههاي معنادار و غيرمعنادار و پيشرفتهايي در زمينة درک روشهايي که نقش مذهب را در موقعيتهاي حساس زندگي نشان ميدهد، همراه است. بر اين اساس، پارگامنت و همكاران (2000)، بر پنج کارکرد اصلي مذهب تأکيد کردهاند:
1. معنا: طبق ديدگاه پارگامنت و همكاران (2000)، در مواجهه با تجارب رنجآور زندگي، مذهب چارچوبي را براي درک، تفسير و معنادهي فراهم ميآورد. شيوههاي چندگانة مقابلة مذهبي با هدف کسب معنا شامل: 1. بازارزيابي مذهبي خيرخواهانه- به معناي بازتعريف عامل تنيدگيزا به صورت سودمند بر اساس آموزههاي ديني؛ 2. بازارزيابي مبتني بر خداوند کيفرکننده - به معناي بازتعريف عامل تنيدگيزا بهمثابة تنبيهي از طرف خداوند به خاطر گناهان فردي؛ 3. بازارزيابي شيطاني- به معناي بازتعريف عامل تنيدگيزا به صورت عمل شيطان؛ 4. بازارزيابي قدرت خداوند، به معناي بازتعريف قدرت خداوند دربارة اثرگذاري بر موقعيت رنجآور است.
2. کنترل: طبق ديدگاه پارگامنت و همكاران (2000)، در مواجهه با رخدادهايي که فراتر از منابع درونفردي افراد هستند، مذهب مسيرهاي زيادي را با هدف دستيابي به احساس تسلط و کنترل به آنها پيشنهاد ميکند. شيوههاي چندگانة مقابلة مذهبي براي دستيابي به کنترل شامل: 1. مقابلة مذهبي هميارانه، به معناي جستوجوي کنترل از طريق مشارکت با خداوند براي حل مسئله؛ تسليم مذهبي فعالانه، به معناي واگذاري فعالانة کنترل به خداوند در فرايند مقابله، واگذاري مذهبي منفعلانه، انتظار منفعلانه از خداوند با هدف کنترل بر موقعيت، تقاضاي شفاعت الهي، جستوجوي کنترل بهطور غيرمستقيم به کمک تقاضا از خداوند براي يک معجزه يا شفاعت الهي، و مقابلة مذهبي خودجهتدهنده، جستوجوي کنترل به طور مستقيم از طريق ابتکار فردي در عوض کمک از خداوند است.
3. آسايش/ معنويت: پارگامنت و همكاران (2000) تأکيد ميکنند که طبق ديدگاه روانپويشي کلاسيک، مذهب با هدف کاهش بيم افراد براي زندگي در جهاني که هر لحظه آبستن يک فاجعه ميباشد، صورتبندي شده است. بنابراين، متمايزسازي راهبردهاي مقابلة مذهبي مبتني بر آسودگي از روشهايي که داراي يک کارکرد معنوي اصيل هستند، دشوار ميباشد. از ديدگاه مذهبي، معنويت يا تمايل براي ارتباط با قدرتي فراتر از آدمي، اصليترين کارکرد مذهب قلمداد ميشود. طبق ديدگاه پارگامنت و همكاران (2000)، شيوههاي چندگانة مقابلة مذهبي، براي دستيابي به آسايش و نزديکي با خدا شامل: 1. جستوجوي حمايت معنوي، به معناي جستوجوي راحتي و اطمينانآفريني از طريق دوستي و مراقبت خداوند؛ 2. تمرکز مذهبي، انجام فعاليتهاي مذهبي براي تغيير توجه از عامل تنيدگيزا؛ 3. تطهير (پالايش) مذهبي، جستوجوي تنطيف مذهبي از طريق انجام اعمال مذهبي، پيوند معنوي، تجربة احساس نزديكي به قدرتي که آدمي را تعالي ميبخشد، نارضايتي معنوي، بيان گمگشتگي و نارضايتي از رابطه با خداوند در موقعيت تنيدگيزا، و تعيين حدود رفتارهاي مذهبي، تعيين رفتارهاي مذهبي قابل قبول از رفتارهاي غيرقابل قبول و باقي ماندن در محدودة آموزههاي ديني است.
4. صميميت / معنويت: دورکيم (پارگامنت و همكاران، 2000)، بر نقش مذهب در تسهيل انسجام اجتماعي تأکيد کرده است. بنابراين، مذهب سازوکارِ تسهيل کننده انسجام اجتماعي و هويت اجتماعي تلقي ميشود. با وجود اين، اغلب صميميت با ديگران از طريق روشهاي معنوي مانند پيشنهاد کمک معنوي، به ديگران و حمايت معنوي از اعضاي گروه ديني به دست ميآيد. بنابراين، متمايزسازي روشهاي تسهيلکنندة صميميت، از روشهاي تسهيلکنندة نزديکي با يک قدرت بالاتر دشوار ميباشد. طبق ديدگاه پارگامنت و همكاران (2000)، شيوههاي چندگانة مقابلة مذهبي براي دستيابي به صميميت با ديگران و احساس نزديکي با خدا شامل: 1. جستوجوي حمايت از طرف افراد مطلع در دين (دينياران) يا افراد همعقيده، به معناي جستوجوي آسايش و اطمينانآفريني از طريق دوستي و مراقبت افراد همعقيده و مطلع در امور ديني (دينياران)، کمک معنوي به ديگران، به معناي تلاش براي حمايت معنوي از ديگران، و نارضايتي مذهبي بينفردي، بيان گمگشتگي و نارضايتي دربارة رابطه با افراد مطلع در امور ديني (دينياران) يا افراد همعقيده در موقعيتهاي تنيدگيزا است.
5. دگرگوني زندگي: طبق ديدگاه پارگامنت و همكاران (2000)، مذهب از طريق ترغيب افراد به واگذاري موضوعات ارزشمند قديمي و جستوجوي منابع جديد معنا به افراد کمک ميکند تا تغييرات عمدهاي در زندگي خود خلق کنند. همچنين، شيوههاي چندگانة مقابلة مذهبي براي دستيابي به تغييرات عمده در زندگي شامل: 1. جستوجوي جهتگيري مذهبي، به معناي کمک گرفتن از مذهب براي يافتن يک جهتگيري جديد در زندگي وقتي جهتگيري پيشين فاقد ارزش جلوه ميکند، تغيير مذهبي، به معناي تغيير اساسي در زندگي از طريق مذهب، و بخشش مذهبي، به معناي کمک گرفتن از مذهب براي تغيير در خشم، آزار و ترس ناشي از يک گناه و رسيدن به آرامش است.
بنابراين، پارگامنت و همكاران (2000)، پس از مرور شواهد نظري و تجربي مربوط به قلمرو مطالعاتي دين و مقابله، رويکرد متفاوتي براي سنجش مذهب بهمثابة يک منبع مقابلهاي ارائه کردند. در نظرية مقابله، بر نقش فعال آدمي در فرايند تفسير و پاسخدهي به عوامل تنيدگيزاي زندگي تأکيد ميشود (فولکمن، 2010، ص205). يسياري از شواهد تجربي نشان دادهاند که تمايز در پسايندهاي چندگانة مواجهه با رخدادهاي منفي زندگي از طريق تفاوت در روشهاي خاص ارزيابي و مقابله قابل تبيين است (همان). از چشمانداز نظرية مقابله، رفتار فرآوردة فرايند پويايي از تبادل بين فرد و موقعيتهاي پيراموني است که در محدودة يک بافت اجتماعي فرهنگي بزرگتر پديدار ميشود.
طبق ديدگاه پارگامنت و ماهوني (2005)، مقابلة مذهبي بيانگر تلاشهايي است براي استفاده از آموزههاي ديني، با هدف درک و رويارويي با تجارب تنيدگيزاي زندگي. پارگامنت (1997) بر چند نکته تأکيد ميکند:
1. مقابلة مذهبي داراي کارکردهاي متفاوتي مانند جستوجوي معنا، صميميت با ديگران، هويت، کنترل، کاهش اضطراب، دگرگوني و پيگردي معنويت است. بنابراين، در مقياس مقابلة مذهبي، گويهها از لحاظ مفهومي، بر اساس کارکردهاي چندگانة مذهب در بافت رويارويي با تجارب تنيدگيزا سازماندهي شدهاند.
2. مقابلة مذهبي چندسطحي است و رفتارها، هيجانات، روابط و شناختارها را شامل ميشود. در مقياس مقابلة مذهبي، گويههايي انتخاب شدهاند که نشان ميدهند چگونه افراد روشهاي مقابلة مذهبي را بهطور شناختي، از طريق افکار و نگرشها، به طور رفتاري، از طريق اعمال، به طور هيجاني، از طريق احساسات ويژة افراد، و به طور ارتباطي، از طريق اعمالي که ديگران را شامل ميشود بهکار ميگيرند.
3. مقابلة مذهبي بيانگر يک فرايند پويا ميباشد که در طول زمان و در بافتها و شرايط گوناگون تغيير ميکند.
4. مقابلة مذهبي فرايندي چندبُعدي است که در زندگي به نتايجي کمککننده يا مضر منجر ميشود. ماهيت چندبُعدي مقياس مقابلة مذهبي، بر اين فرض استوار است که راهبردهاي مقابلة مذهبي انطباقي يا غيرانطباقي ميباشند. بنابراين، گويههاي منتخب در مقياس مقابلة مذهبي يا بر روشهاي مقابلة مذهبي مثبت و يا بر روشهاي مقابلة مذهبي منفي دلالت دارند.
5. مقابلة مذهبي، به دليل مزيتِ تمرکز بر موضوعات الهي بُعد متمايزي به فرايند مقابله اضافه ميکند.
6. به دليل تمرکز متمايز قلمرو مقابلة مذهبي بر روشهايي که نقش مذهب را در موقعيتهاي ويژه زندگي مشخص ميکند، مقابلة مذهبي اطلاعاتي حياتي دربارة نقش مذهب و رابطة آن با سلامت و بهزيستي، بهويژه در بين افرادي که در زندگي با مشکلاتي بحراني روبهرو شدهاند، فراهم ميآورد.
در تحقيقات بسياري، ويژگيهاي فني مقياس مقابلة مذهبي آزمون شده است (پارگامنت و همكاران، 2000؛ تاليک، 2013). در مطالعة پارگامنت و همكاران (2000)، که با هدف توسعه و رواسازي مقدماتي مقياس مقابلة مذهبي در بين گروهي از دانشجويان و بيماران بستري در بيمارستان انجام شد، نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي با استفاده از چرخش اوبليمين از مفهومسازي و ساخت زيرمقياسهاي چندگانه بهطور تجربي حمايت کرد. همچنين، نتايج تحليل عاملي تأييدي مقياس مقابلة مذهبي در بين نمونة بيماران سالمند بستري شده در بيمارستان بهطور تجربي، نتايج تحليل عاملي اکتشافي را تأييد کرد. علاوه بر اين، معناداري نتايج تحليل رگرسيون سلسلهمراتبي با هدف تبيين پراکندگي نمرات سازگاري مشارکتکنندگان از طريق مقياسهاي چندگانة مقابلة مذهبي، پس از تفکيک سهم متغيرهاي جمعيتشناختي و نمرات مقابلة مذهبي کلي، بهطور تجربي از روايي فزايندة مقياس مقابله مذهبي حمايت کرد. در مطالعة تاليک (2013)، که با هدف انطباق فرهنگي و آزمون ساختار عاملي مقياس مقابلة مذهبي پارگامنت در نوجوان لهستاني انجام شد، همسو با مطالعة پارگامنت و همكاران (2000) از روش تحليل مؤلفههاي اصلي، با استفاده از چرخش ابليمين استفاده شد. تاليک همسو با پارگامنت و همكاران (2000)، از تحليل عاملي سلسلهمراتبي استفاده کرد. در گام اول، تمامي 105 گويه مقياس مقابلة مذهبي، از طريق تحليل مؤلفههاي اصلي با استفاده از چرخش ابليمين و به کمک راهحل محدود شده به فقط دو عامل، تحليل شدند. نتايج مربوط به شاخص کفايت نمونهبرداري کايزرـ ميرـ اُلکين (KMO) و آزمون کرويت بارتلت، از معناداري مدل منتخب حمايت کردند. در اين گام، دو گويه، به دليل بار عاملي کمتر از 30/0 و چهار گويه به دليل بار عاملي مشترک از مجموع 105 گويه حذف شدند. پس از حذف شش گويه، نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي با استفاده از چرخش ابليمين نشان داد که 65 گويه زير عامل راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و 34 گويه نيز زير عامل راهبردهاي مقابلة مذهبي منفي بار گرفتند. در گام بعد، 65 گويه مرحلة قبل، به طور مستقل تحليل شدند. نتايج مربوط به شاخص کفايت نمونهبرداري کايزر ـ مير ـ اُلکين و آزمون کرويت بارتلت از معناداري مدل حمايت کردند. در اين گام، نتايح تحليل عاملي اکتشافي شامل 9 عاملِ دگرگوني زندگي، تسليم مذهبي فعالانه، جستوجوي حمايت از طرف افراد مطلع در دين (دينياران) يا افراد همعقيده، تمرکز مذهبي، مقابلة مذهبي هميارانه، تقاضاي شفاعت الهي، حمايت معنوي و بازارزيابي مذهبي خيرخواهانه بود که در مجموع 84/62 درصد از عامل زيربنايي را تبيين کردند. در اين مرحله، 15 گويه نيز به دليل بار مشترک از ساختار عاملي مقياس حذف شدند. نتايج تحليل عاملي اکتشافي، پس از حذف 15 گويه نشان داد که 9 عامل استخراج شده در مجموع، 19/65 درصد از واريانس عامل زيربنايي را تبيين کردند. تحليل محتوايي گويهها نشان داد که اين عوامل نهگانه، دربرگيرندة مقياسهاي راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت بودند. نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي، با استفاده از چرخش ابليمين بر روي 34 گويه باقيمانده نشان داد که 7 عامل استخراج شده، شامل بازارزيابي مبتني بر خداوند کيفر کننده، بازارزيابي شيطانمحور، واگذاري مذهبي منفعلانه، نارضايتي معنوي، بازارزيابي قدرت خداوند و نارضايتي مذهبي، پس از حذف دو گويه، به دليل بار عاملي کمتر از 40/0، در مجموع 39/63 درصد از عامل زيربنايي را تبيين کردند. در اين مرحله، بررسي محتوايي گويهها نشان داد که اين عوامل هفتگانه، دربرگيرندة مقياسهاي راهبردهاي مقابلة مذهبي منفي بودند. در مطالعة تاليک، ضرايب همساني دروني راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و منفي بين 62/0 تا 92/0 به دست آمد.
آبياري و آگيلار (1389)، با هدف تأکيد بر نقش غيرقابل انکار عنصر بافتاري فرهنگ در پيشبيني شيوههاي ارجح پاسخدهي به موقعيتهاي پرفشار زندگي، نسخه ايراني مقياس پاسخهاي مقابلهاي را توسعه دادند. بدينمنظور، در گام نخست، از 50 دانشجو تقاضا شد که شيوههاي منتخب خويش را در مواجهه با رخدادهاي تنيدگيزاي زندگي در شش ماه گذشته گزارش نمايند. پس از تحليل محتواي پاسخهاي افراد در فاز يک، در فاز دوم تحقيق از تعداد 365 دانشجو خواسته شد، به گزارههاي به دست آمده از روش تحليل محتوا در فاز يک، سؤالات نسخه بزرگسال پاسخهاي مقابلهاي و همچنين، مقياس مقبوليت اجتماعي پاسخ دهند. نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي با استفاده از روشهاي چرخش اوبليمين و واريماکس، بر روي سؤالات مقياس پاسخهاي مقابلهاي و مجموعه گزارههاي بهدستآمده از فاز يک مطالعه حاضر نشان داد که عامل مقابلة مذهبي در کنار شش عامل حل مسئله، اجتنابشناختي، جستوجوي راهنمايي و حمايت، پذيرش يا تسليم، ارزيابي مجدد مثبت و جستوجوي پاداشهاي جايگزين در مجموع حدود 94/35 درصد از واريانس خصيصية زيربنايي پاسخهاي مقابلهاي را در دانشجويان ايراني تبيين کردند.
بر اساس آنچه پيشتر اشاره شد، ازيکسو، نتايج تحقيقات مختلف از گريزناپذيري ايفاي نقش مذهب بهمثابة يک منبع مقابلهاي در بافت مواجهه با تجارب تنيدگيزا در گروههاي سني و مذهبي مختلف و افراد بيمار و سالم بهطور تجربي حمايت ميکند. به بيان ديگر، نتايج برخي مطالعات از نقش مقابلة مذهبي در مواجهه با رخدادهاي منفي زندگي و استلزامات مقابلة مذهبي بر سلامت رواني و جسماني، حتي پس از تفکيک سهم متغيرهاي جمعيتشناختي و راهبردهاي مقابلة مذهبي کلي حمايت کردهاند. از سوي ديگر، فقر اطلاعاتي موجود دربارة نقش مقابلة مذهبي در بين محققان ايراني علاقهمند به قلمرو مطالعاتي روانشناسي دين و مقابله، ضرورت دسترسي به ابزاري براي سنجش مقابلة مذهبي را در بين گروههاي مختلف مشارکتکنندگان ايراني، بهمثابة يک اولويت پژوهشي اجتنابناپذير، آشکار ميکند. بنابراين، اين مطالعه با هدف تحليل روانسنجي مقياس مقابلة مذهبي، بهعنوان يک ابزار سنجش نظريهمحور و کارکردمحور، متمرکز بر ابعاد مثبت و منفي مقابلة مذهبي، جامعيت و فراگستري حيطة محتوايي و برخوردار از بنيان تجربي، در بين گروهي از دانشجويان دختر و پسر ايراني انجام شد.
روش پژوهش
جامعة آماري اين پژوهش را کلية دانشجويان مقطع کارشناسي دانشگاه شهيد بهشتي تشکيل دادند. از اين جامعه، 355 دانشجوي کارشناسي (155 پسر و 200 دختر) انتخاب شدند. در اين مطالعه، طبق ديدگاه کلاين (2005) به ازاي هر متغير با انتخاب پنج مشارکتکننده براي نسخة فارسي 70 آيتمي مقياس مقابلة مذهبي، 355 دانشجو انتخاب شدند. در اين مطالعه، مشارکتکنندگان با روش نمونهگيري چندمرحلهاي انتخاب شدند. در روش نمونهگيري چندمرحلهاي، افراد جامعه به طور تصادفي با توجه به سلسلهمراتبي (از واحدهاي بزرگتر به کوچکتر) از انواع واحدهاي جامعه انتخاب ميشوند (سرمد و همكاران، 1383، ص185). در اين مطالعه، دانشجويان در سه مرحله با استفاده از واحدهاي نمونهگيري دانشکده، گروههاي آموزشي و کلاس انتخاب شدند. ابتدا از مجموع دانشکدههاي دانشگاه شهيد بهشتي شش دانشکده به طور تصادفي انتخاب شدند. سپس، از بين گروههاي آموزشي دانشکدههاي منتخب، 2 گروه آموزشي به طور تصادفي انتخاب شدند. پس از مراجعه به گروههاي آموزشي منتخب، از بين کلاسهاي درسي مختلف، دو کلاس بهطور تصادفي انتخاب شدند.
ابزار سنجش
مقياس مقابلة مذهبي: پارگامنت و همکاران (2000)، با استفاده از سه منبع مقياسهاي موجود دربارة مقابلة مذهبي، پيشينة باليني و مصاحبة باليني، با هدف سنجش روشهاي مقابلة مذهبي افراد در مواجهه با رخدادهاي منفي زندگي در خلال سه سال گذشته، نسخة 105 مادهاي مقياس مقابلة مذهبي را در بين گروهي از دانشجويان و سالمندان بيمار بستريشده در بيمارستان توسعه دادند. در مقياس مقابلة مذهبي، از مجموع 21 زيرمقياس، نُه مقياس بازارزيابي مذهبي خيرانديشانه، تسليم مذهبي فعالانه، تمرکز مذهبي، تطهير مذهبي، پيوند معنوي، تعيين حدود رفتارهاي مذهبي، جستوجوي حمايت از سوي افراد مطلع در دين يا افراد همعقيده، کمک مذهبي و جهتگيري مذهبي، بيانگر راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و هفت مقياس بازارزيابي مبتني بر خداوند کيفردهنده، بازارزيابي مبتني بر شيطان، باارزيابي قدرت خداوند، واگذاري مذهبي منفعلانه، تقاضا براي شفاعت مستقيم، نارضايتي معنوي و نارضايتي مذهبي بينفردي، بيانگر راهبردهاي مقابلة مذهبي منفي ميباشند. در مقياس مقابلة مذهبي، هريک از 21 زيرمقياس، شامل پنج گويه است و مشارکتکنندگان به هر گويه بر روي يک طيف 4 درجهاي از 0 (هرگز) تا 3 (هميشه) پاسخ ميدهند. نتايج مطالعات پارگامنت و همكاران (2000) و تاليک (2013)، از ويژگيهاي فني روايي و پايايي مقياس مقابلة مذهبي بهطور تجربي حمايت کردند.
در اين مطالعه، به منظور آمادهسازي نسخة فارسي RCOPE از روش ترجمة مجدد استفاده شد. بنابراين، براي استفاده از RCOPE، نسخه انگليسي آن براي نمونه دانشجويان ايراني به زبان فارسي ترجمه شد. بدينمنظور، با هدف حفظ همارزي زباني و مفهومي، نسخه فارسي به کمک يک فرد دوزبانه ديگر به انگليسي برگردانده شدند (مارسلا و لئونگ، 1995). در ادامه، دو مترجم دربارة تفاوت موجود بين نسخههاي انگليسي بحث کردند و از طريق «فرايند مرور مکرر»، اين تفاوتها به حداقل ممکن کاهش يافت. بر اين اساس، ترادف معنايي نسخه ترجمهشده، با نسخه اصلي به دقت بررسي شد. در نهايت، چند نفر از اعضاي هيئت علمي دانشگاه روايي محتوا و تطابق فرهنگي اين مقياس را مطالعه و تأييد کردند.
همچنين در اين مطالعه، تحليل دادهها بر پاية نظرية کلاسيک تست انجام شد. ابقا يا حذف مواد مقياس به اتکاي مشخصههاي آماري تحليل عاملي صورت گرفت. در اين مطالعه، همسو با مطالعات پارگامنت و همكاران (2000) و تاليک (2013)، براي آزمون ساختار عاملي نسخة فارسي مقياس مقابلة مذهبي در بين دانشجويان دختر و پسر، از روش آماري تحليل مؤلفههاي اصلي با استفاده از چرخش اوبليمين استفاده شد.
يافتههاي پژوهش
در اين مطالعه همسو با مطالعات پارگامنت و همكاران (2000) و تاليک (2013)، با هدف تحليل روانسنجي مقياس مقابله مذهبي در چند گام، از روش تحليل عاملي سلسلهمراتبي استفاده شد. در گام اول، تمامي 95 گويه مقياس مقابلة مذهبي از طريق تحليل مؤلفههاي اصلي با استفاده از چرخش ابليمين و به کمک راهحل محدود به 2 عامل، تحليل شدند. پيش از انجام تحليل مؤلفههاي اصلي، اندازه شاخص کفايت نمونهبرداري کايزر و همكاران، محاسبه و برابر با 91/0 و آزمون کرويت بارتلت 001/0 >p ،25/15186 = (355 N=3160)2χ به دست آمد كه نشان ميدهد، نمونه و ماتريس همبستگي براي اين تحليل مناسب بودند. همسو با مطالعات پارگامنت و همكاران (2000) و تاليک (2013)، به دليل همبستگي بين عاملها، براي استخراج اين عوامل در مطالعة حاضر نيز از روش چرخش اوبليمين استفاده شد. به عبارت ديگر، براي تعيين مناسبترين عاملها، با در نظر گرفتن نمودار صخرهاي، ارزشهاي ويژه و درصد واريانس تبيينشده توسط هر عامل، عاملها با روش مؤلفههاي اصلي و چرخش اوبليمين استخراج شدند (جدول 1). در اين گام، ده گويه به دليل بار عاملي کمتر از 30/0 و 15 گويه به دليل بار عاملي مشترک، از مجموع 95 گويه حذف شدند. پس از حذف پانزده گويه، نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي با استفاده از چرخش ابليمين نشان داد که 45 گويه زير عامل راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و 25 گويه نيز زير عامل راهبردهاي مقابلة مذهبي منفي بار گرفتند.
جدول 1: مشخصههاي آماري RCOPE با اجراي روش PC براي ساختار دو عاملي در دانشجويان
عامل ارزش ويژه درصد واريانس درصد تراکمي
راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت 48/18 10/23 10/23
راهبردهاي مقابلة مذهبي منفي 92/6 65/8 75/31
در گام دوم، 45 گويه مربوط به راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت، بهطور مستقل تحليل شدند. پيش از انجام تحليل مؤلفههاي اصلي، اندازه شاخص کفايت نمونهبرداري کايزر و همكاران، محاسبه و برابر با 94/0 و آزمون کرويت بارتلت 001/0 >P، 69/9337 = (355 N=1176)2χ به دست آمد كه نشان ميدهد، نمونه و ماتريس همبستگي براي اين تحليل مناسب بودند. در اين گام، نتايح تحليل عاملي اکتشافي شامل هفت عاملِ تطهير مذهبي و تقاضاي شفاعت الهي (عامل اول)، کمک معنوي (عامل دوم)، تسليم مذهبي فعالانه (عامل سوم)، بازارزيابي مذهبي خيرخواهانه (عامل چهارم)، پيوند معنوي و جهتگيري مذهبي (عامل پنجم)، جستوجوي حمايت از سوي افراد مطلع در دين (دينياران) يا افراد همعقيده (عامل ششم)، تمرکز مذهبي و تعيين محدودة فعاليتهاي مذهبي (عامل هفتم) بود که در مجموع، 18/57 درصد از عامل زيربنايي را تبيين کردند (جدول 2). در اين بخش، با وجود عدم تشابة کمي در تعداد عاملهاي استخراجشده در نمونة دانشجويان ايراني، در مقايسه با نتايج مطالعة تاليک (2013)، اما کيفيت عاملهاي استخراجشده در بخش مقابلة معنوي مثبت، در دو مطالعه، نشان ميدهد که منطق نظري زيربنايي منتخب براي پرسشنامة مقابلة مذهبي از توان تفسيري بين گروهي لازم برخوردار است. به عبارت ديگر، با وجود آنکه تعداد عاملهاي استخراجشده در بخش مقابلة مذهبي مثبت در نمونه ايراني، هفت عامل و در نمونة لهستاني، نه عامل بوده است. اما تشابة کيفي عاملهاي استخراجشده در اين بخش، نشان ميدهد که در نمونههاي مختلف، راهبرد مقابلة مذهبي مثبت از منطق مفهومي زيربنايي يکساني برخوردار است. افزون بر اين، منطق تحليل محتوايي گويهها نشان داد که هفت عامل استخراجشده دربرگيرندة مقياسهاي راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت بودند.
جدول 2: مشخصههاي آماري RCOPE با اجراي روش PC براي ساختار هفت عاملي در دانشجويان
عامل ارزش ويژه درصد واريانس درصد تراکمي
تطهير مذهبي و تقاضاي شفاعت الهي 42/16 51/33 51/33
کمک معنوي 08/3 29/6 80/39
تسليم مذهبي فعالانه 25/2 60/4 40/44
بازارزيابي مذهبي خيرخواهانه 98/1 03/4 43/48
پيوند معنوي و جهتگيري مذهبي 55/1 17/3 60/51
جستوجوي حمايت از طرف افراد مطلع در دين يا افراد همعقيده 40/1 86/2 46/54
تمرکز مذهبي و تعيين محدودة فعاليتهاي مذهبي 34/1 72/2 18/57
در گام بعد، 25 گويه مربوط به راهبردهاي مقابلة مذهبي منفي، به طور مستقل تحليل شدند. پيش از انجام تحليل مؤلفههاي اصلي، اندازه شاخص کفايت نمونهبرداري کايزر و همكاران، محاسبه و برابر با 85/0 و آزمون کرويت بارتلت 001/0 >P، 14/2846 = (355 N=300)2χ به دست آمد كه نشان ميدهد، نمونه و ماتريس همبستگي براي اين تحليل مناسب بودند. نتايج تحليل مؤلفههاي اصلي با استفاده از چرخش ابليمين بر روي 25 گويه باقيمانده، نشان داد که 5 عامل استخراجشده شامل بازارزيابي مبتني بر خداوند کيفرکننده، بازارزيابي شيطانمحور، نارضايتي معنوي، واگذاري مذهبي منفعلانه و نارضايتي مذهبي بينفردي، در مجموع 07/53 درصد از عامل زيربنايي را تبيين کردند.
در اين بخش نيز با وجود عدم تشابة کمي در تعداد عاملهاي استخراجشده در نمونة دانشجويان ايراني، در مقايسه با نتايج مطالعة تاليک (2013)، اما کيفيت عاملهاي استخراجشده در بخش مقابلة معنوي منفي در دو مطالعه، نشان ميدهد که منطق نظري زيربنايي منتخب براي پرسشنامة مقابلة مذهبي از توان تفسيري بين گروهي لازم برخوردار است. به عبارت ديگر، با وجود آنکه تعداد عاملهاي استخراجشده در بخش مقابلة مذهبي مثبت در نمونه ايراني، پنج عامل و در نمونة لهستاني، هفت عامل بوده است، اما تشابة کيفي عاملهاي استخراجشده در اين بخش، نشان ميدهد که در نمونههاي مختلف، راهبرد مقابلة مذهبي منفي نيز از منطق مفهومي زيربنايي يکساني برخوردار است. افزون بر اين، در اين مرحله، بررسي محتوايي گويهها نشان داد که اين عوامل هفتگانه، دربرگيرندة مقياسهاي راهبردهاي مقابلة مذهبي منفي بودند.
جدول 3: مشخصههاي آماري RCOPE با اجراي روش PC براي ساختار پنج عاملي در دانشجويان
عامل ارزش ويژه درصد واريانس درصد تراکمي
بازارزيابي مبتني بر خداوند کيفرکننده 09/6 34/24 34/24
بازارزيابي شيطانمحور 14/2 56/8 91/32
نارضايتي معنوي 93/1 72/7 62/40
واگذاري مذهبي منفعلانه 80/1 19/7 81/47
نارضايتي مذهبي بينفردي 31/1 26/5 07/53
در جداول 4 و 5 اندازههاي توصيفي ميانگين و انحراف استاندارد گويههاي مقياسهاي مقابله مذهبي و بارهاي عاملي حاصل از تحليل مؤلفههاي اصلي و ميزانهاي اشتراک براي گويههاي زيرمقياسهاي مقابلة مذهبي مثبت و منفي، به تفکيک گزارش شد.
جدول 4. آمارههاي ميانگين، انحراف استاندارد، بارهاي عاملي و اشتراک گويههاي زيرمقياسهاي مقابلة مذهبي مثبت
مقياس گويه M S بار عاملي اشتراک
تطهير مذهبي و تقاضاي شفاعت الهي 25. از خداوند ميخواهم تا امور را سامان دهد. 28/2 80/0 87/0 75/0
36. از خداوند ميخواهم تا شرايط بهتر شود. 50/2 70/0 74/0 68/0
62. براي رهايي از مشکلاتم از خداوند ياري ميجويم. 47/2 77/0 72/0 63/0
48. از خداوند ميخواهم که مرا با سخاوت بيشتري ياري کند. 33/2 84/0 71/0 60/0
72. ميکوشم تا از طريق اعمال مذهبي ناراحتيهايم را تسکين دهم. 50/1 98/0 69/0 60/0
64. براي گناهانم طلب بخشش ميکنم. 29/2 81/0 68/0 59/0
51. به گناهانم اعتراف ميکنم تا از اين طريق به آرامش معنوي دست پيدا کنم. 48/1 95/0 66/0 57/0
58. سعي ميکنم کمتر گناه کنم. 08/2 81/0 61/0 53/0
88. از خداوند ميخواهم به من کمک کند تا بر تلخيها غلبه کنم. 34/2 82/0 52/0 47/0
86. از خداوند ميخواهم به من کمک کند تا کمتر خطا کنم. 33/2 81/0 51/0 46/0
70. براي اينکه مشمول بخشايش خداوند واقع شوم تلاش ميکنم. 99/1 86/0 50/0 45/0
کمک مذهبي 73. براي آرامش معنوي ديگران تلاش ميکنم. 63/1 92/0 75/0 66/0
92. در مناجاتهايم براي آرامش ديگران دعا ميکنم. 97/1 95/0 74/0 65/0
79. براي سعادت ديگران دعا ميکنم. 12/2 88/0 71/0 62/0
67. سعي ميکنم به ديگران نيرومندي معنوي ببخشم. 72/1 94/0 65/0 56/0
53. خانواده و دوستانم را مورد حمايت معنوي خود قرار ميدهم. 70/1 91/0 60/0 52/0
71. ميکوشم ارتباط معنوي خود با ديگران را قويتر کنم. 72/1 94/0 59/0 51/0
تسليم مذهبي فعالانه 22. هر کاري را که ميتوانم انجام ميدهم و بقيه را به خداوند ميسپارم. 11/2 83/0 85/0 74/0
30. سعي ميکنم بهترين کاري را که ميتوانم انجام دهم و بقيه را به خداوند ميسپارم. 22/2 80/0 79/0 70/0
44. ميکوشم تا آنجا که ميتوانم موقعيت را مديريت کنم و بقيه را به خداوند ميسپارم. 13/2 81/0 77/0 69/0
14. همه سعي خود را ميکنم و سپس همه چيز را به خداوند ميسپارم. 15/2 79/0 76/0 68/0
18. پس از انجام آنچه در توان داشتهام موقعيت را به خداوند واگذار ميکنم. 16/2 83/0 73/0 64/0
بازازيابي مذهبي خيرخواهانه 42. ميکوشم تا وقوع رخداد منفي را از طرف خداوند براي خود خيرخواهانه تلقي کنم. 59/1 91/0 77/0 70/0
32. ميکوشم وقوع شرايط ناگوار را از لحاظ معنوي رشددهنده و ارزشمند ارزيابي کنم. 49/1 89/0 75/0 67/0
9. چون معتقدم وقوع رخداد منفي برايم نتيجه حکمت خداوند است، بنابراين آن را مفيد ارزيابي ميکنم. 47/1 85/0 68/0 59/0
17. ازآنجاکه شرايط کنوني را نتيجه تدبير خداوند ميپندارم، بنابراين آن را خيرخواهانه ارزيابي ميکنم. 62/1 87/0 62/0 54/0
45. بر اين باورم که خداوند ميخواهد از طريق رويارويي با اين رخداد منفي مرا قويتر سازد. 80/1 89/0 60/0 52/0
41. فکر ميکنم که شکيبايي بر ناگواريهاي اين اتفاق مرا به خداوند نزديکتر ميکند. 84/1 90/0 50/0 45/0
پيون معنوي و جهتگيري مذهبي 78. سعي ميکنم تا احساس معنويت قويتري را تجربه کنم. 83/1 90/0 55/0 50/0
85. سعي ميکنم رابطة خود را با يک قدرت معنوي بالاتر قويتر سازم. 89/1 92/0 50/0 45/0
63. پيوندي را بين خود و يک نيروي معنوي عظيم احساس ميکنم. 99/1 92/0 45/0 41/0
50. براي تولد مجدد حيات معنوي خود از طريق آموزههاي ديني تلاش ميکنم. 44/1 01/1 41/0 37/0
81. سعي ميکنم که از طريق باورهاي ديني زندگي خود را به طور کامل تغيير دهم. 22/1 94/0 40/0 35/0
حمايت از دين ياران 60. از بندگان واقعي خداوند رحمان ميخواهم که در عباداتشان مرا ياد کنند. 93/1 01/1 66/0 57/0
61. از بندگان مومن خداوند (انسانهاي پاک) ميخواهم که برايم دعا کنند. 05/2 99/0 65/0 55/0
89. براي دستيابي به حمايت معنوي افراد همعقيده خود تلاش ميکنم. 52/1 93/0 50/0 45/0
82. براي کسب حمايت و توجه افراد همعقيدهام تلاش ميکنم. 46/1 89/0 41/0 38/0
تمرکز مذهبي و تعيين فعاليتهاي مذهبي 39. با انجام فعاليتهاي معنوي از نگراني درباره مشکلاتم جلوگيري ميکنم. 48/1 95/0 68/0 60/0
12. سعي ميکنم با انديشيدن به خداوند فکرم را از مشکلاتم دور کنم. 37/1 84/0 63/0 53/0
59. ميکوشم تا به تعاليم و فعاليتهاي مذهبي خود وفادار بمانم. 86/1 90/0 62/0 52/0
11. براي اين که مشکلاتم را فراموش کنم به راز و نياز با خدا ميپردازم. 60/1 86/0 57/0 52/0
24. براي پرهيز از انديشيدن به رخداد منفي به مسجد ميروم و عبادت ميکنم. 60/0 77/0 51/0 47/0
57. از تعاليم مذهبي اشتباه دوري ميکنم. 20/2 95/0 45/0 40/0
77. از افرادي که با من همعقيده نيستند دوري ميکنم. 12/1 81/0 41/0 38/0
83. سعي ميکنم از رويارويي با عقايد مغاير عقايد خود دوري جويم. 11/1 90/0 40/0 38/0
جدول 5: آمارههاي ميانگين، انحراف استاندارد، بارهاي عاملي و اشتراک گويههاي زيرمقياسهاي مقابلة مذهبي منفي
مقياس گويه M S بار عاملي اشتراک
بازارزيابي خداوند
تنبيهکننده 4. فکر ميکنم خداوند مرا به دليل بيايماني مجازات ميکند. 15/1 91/0 82/0 69/0
46. بر اين باورم که خداوند مرا به دليل اشتباهاتم تنبيه ميکند. 23/1 93/0 81/0 68/0
10. بر اين باورم که به دليل ارتکاب به گناه خداوند در حال تنبيه من است. 22/1 85/0 79/0 65/0
16. احساس ميکنم به دليل عدم پرستش، خداوند مرا تنبيه ميکند. 86/0 88/0 69/0 55/0
بازارزيابي شيطانمحور 47. بر اين باورم که شيطان در وقوع رخداد منفي نقش دارد. 74/0 89/0 88/0 77/0
23. احساس ميکنم که وقوع اين رخداد کار شيطان است. 48/0 72/0 83/0 67/0
40. بدون شک شيطان اين رخداد را ايجاد کرده است. 49/0 74/0 82/0 67/0
15. بر اين باورم که شيطان مسئول وقوع رخداد منفي است. 72/0 87/0 81/0 66/0
33. احساس ميکنم شيطان ميکوشد که مرا از خداوند دور کند. 34/1 07/1 51/0 45/0
نارضايتي معنوي 87. ازآنجاکه خداوند دعاهاي مرا اجابت نکرده است، احساس نارضايتي ميکنم. 10/1 94/0 77/0 62/0
49. در عجبم که چرا خداوند مرا رها کرده است. 87/0 93/0 76/0 62/0
84. ترديد دارم که آيا خداوند واقعاً مراقب من است. 60/0 84/0 63/0 50/0
54. هنگام رويارويي با موقعيت ناگوار ازآنجاکه خداوند را پشتيبان خود احساس نکردم، سخت رنجيدم. 22/1 99/0 60/0 45/0
69. فکر ميکنم که خداوند مرا دوست ندارد. 70/0 84/0 50/0 44/0
43. فکر ميکنم که بعضي چيزها فراتر از کنترل خداوند است. 28/0 66/0 44/0 40/0
واگذاري مذهبي منفعلانه 21. تلاش زيادي نميکنم، فقط از خداوند ميخواهم که آن موقعيت را حل کند. 73/0 80/0 80/0 63/0
31. کار زيادي نميکنم، فقط انتظار دارم که خداوند مشکلاتم را حل کند. 55/0 69/0 79/0 63/0
5. هيچ تلاشي نميکنم و فقط از خداوند انتظار دارم که همه چيز را حل کند. 57/0 66/0 78/0 64/0
34. براي مقابله با رخداد منفي هيچ تلاشي نميکنم و فقط از خداوند ميخواهم نگرانيهايم را کم کند. 70/0 80/0 68/0 50/0
6. با وجود آنکه خود را در رفع مشکل توانا ارزيابي ميکنم، اما فقط از خداوند انتظار دارم آن مشکل را حل کند. 15/1 01/1 50/0 45/0
نارضايتي مذهبي بينفردي 91. با آنچه که افراد هم عقيدهام از من ميخواهند انجام دهم مخالفم. 09/1 77/0 75/0 62/0
66. فکر ميکنم که آيا هنگام رويارويي با رخداد منفي از حمايت افراد همعقيدهام برخوردار بودم. 34/1 84/0 67/0 52/0
52. هنگام رويارويي با رخداد منفي، افراد همعقيدهام مرا طرد کرده و نسبت به شرايط من بيتفاوت بودند. 11/1 84/0 65/0 50/0
93. از عملکرد افراد همعقيدهام احساس نارضايتي ميکنم. 12/1 71/0 63/0 45/0
68. از اينکه هنگام رويارويي با رخداد منفي افراد همعقيدهام مرا رها کردند احساس نارضايتي ميکنم. 26/1 88/0 61/0 50/0
جدول 6 ضرايب همساني دروني مقياسهاي راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و منفي را در بين دانشجويان نشان ميدهد.
جدول 6: همساني دروني نسخة فارسي RCOPE
عامل مقياس آلفاي کرانباخ تعداد گويهها
1 تطهير مذهبي و تقاضاي شفاعت الهي 87/0 11
2 کمک معنوي 82/0 6
3 تسليم مذهبي فعالانه 86/0 5
4 بازارزيابي مذهبي خيرخواهانه 82/0 6
5 پيوند معنوي و جهتگيري مذهبي 80/0 5
6 جستوجوي حمايت از طرف افراد مطلع در دين يا افراد همعقيده 75/0 4
7 تمرکز مذهبي و تعيين محدودة فعاليتهاي مذهبي 70/0 8
راهبردهاي مثبت 95/0 45
8 بازارزيابي مبتني بر خداوند کيفرکننده 83/0 4
9 بازارزيابي شيطانمحور 82/0 5
10 نارضايتي معنوي 81/0 5
11 واگذاري مذهبي منفعلانه 72/0 5
12 نارضايتي مذهبي بينفردي 67/0 5
راهبردهاي منفي 86/0 25
بحث و نتيجهگيري
مطالعة حاضر، با هدف تحليل روانسنجي نسخة فارسي مقياس مقابلة مذهبي در گروهي از دانشجويان دختر و پسر ايراني انجام شد. همسويي يافتههاي اين مطالعه، با نتايج مطالعات پارگامنت و همكاران (2000) و تاليک (2013)، دربارة ساختار عاملي نسخة فارسي مقياس مقابلة مذهبي، از منطق نظري زيربنايي نسخة اصلي RCOPE به طور تجربي، حمايت کرد. به عبارت ديگر، اين مطالعه همسو با نتايج مطالعات پارگامنت و ديگران (2000) و تاليک (2013)، تأکيد بر ضرورت گريزناپذير تمايزگذاري بين راهبردهاي مقابله مذهبي مثبت و راهبردهاي مقابله مذهبي منفي، در رويارويي با تجارب منفي زندگي و همچنين ظرفيت شمول مقياسهاي چندگانة از طريق راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و منفي، در توصيف تعميمپذيري توان تفسيري الگوي نظري زيربنايي منتخب براي نسخة اصلي RCOPE و محوريت توجه و تمرکز بر تشابة کارکردي مذهب در بافت مطالعاتي رؤيارويي با موقعيتهاي انگيزاننده حائز اهميت فراواني است.
افزون بر اين، همسو با نتايج مطالعات هنينگسگارد و آرنو (2008) و هيلس و همكاران (2004) و سارولو (2002)، مرور پيشينة تجربي در قلمرو مطالعاتي راهبردهاي مقابلة مذهبي، در رويارويي با رخدادهاي منفي زندگي در افراد مختلف، با هدف تبيين دلايل مفروضِ تشابة کارکردي مذهب، در مواجهه با تجارب تنيدگيزا در گروههاي سني و ديني مختلف، بر ضرورت توجه به الگوي پراکندگي مشترک بين رگههاي شخصيتي و راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و منفي تأکيد ميکند. به عبارت ديگر، پيشينة موجود از رابطة مثبت و معنادار بين رگة شخصيتي وظيفهشناسي با راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و از رابطة مثبت و معنادار بين رگة شخصيتي روانآزردهگرايي و راهبردهاي مقابلة مذهبي منفي به طور تجربي حمايت کردهاند.
مرور شواهد تجربي نشان ميدهد که نظام تحليل ذرهاي مقابلة مذهبي، منطق مستدل و قابل دفاعي براي صورتبندي مداخلاتي با تمرکز بر ابعاد چندگانة مقابلة معنوي و مذهبي فراهم آورده است. بر اين اساس، برخي از رواندرمانگران به منظور تنظيم محتواي برنامههاي مداخلهاي در قلمروهاي مطالعاتي مختلف، مانند غنيسازي روابط زناشويي، تنيدگي والديني و اعتياد به مواد، گسترة وسيعي از روشهاي مقابلة مذهبي، مانند بخشايش (وارتينگتن و همكاران، 2012)، تطهير مذهبي (ميلر، 1988)، بازارزيابي مذهبي (پراپست، 1988، ص156) و حمايت معنوي (پارگامنت، 1997) استفاده کردهاند. بنابراين، طرحريزي مطالعات مداخلهاي رواني معنوي، با استفاده از RCOPE به منظور تعيين اثربخشي روشهاي مداخلهاي مبتني بر مقابلة مذهبي، ظرفيت ايفاي نقش مقياس مقابلة مذهبي را در محدودة مطالعات کاربردي به خوبي به تصوير ميکشد.
اگرچه يافتههاي مطالعة حاضر با تمرکز بر اندازههاي روانسنجي نسخة فارسي RCOPE در پيشبرد قابليت کاربردپذيري مقياس مقابلة مذهبي در نمونة دانشجويان ايراني، گامي ارزشمند محسوب ميشود، اما اين يافتهها بايد در بافت محدوديتهاي آن تفسير و تعميم داده شود.
اول، مطالعة حاضر يک مطالعة مقطعي است و امکان طرح استنباطهاي علّي را فراهم نميآورد، درحاليکه همسو با يافتههاي مطالعات راميرز و همكاران (2012)، روشهاي مقابلة مذهبي بر سازگاري افراد اثرگذارند، سطوح متمايز سازگاري در افراد، اشکال و سطوح متفاوتي از راهبردهاي مقابلة مذهبي را در آنها برميانگيزاند. بنابراين، همسو با مطالعة پارگامنت و همكاران (2000)، طرح مطالعات طولي با هدف تعيين اثر سطح سازگاري افراد بر اشکال ارجح مقابلة مذهبي و الگوي اثرگذاري راهبردهاي مقابلة مذهبي بر تشديد يا تخفيف نشانههاي ناسازگاري در افراد يک اولويت پژوهشي اجتنابناپذير است.
دوم، در مطالعة حاضر، تحليل روانسنجي RCOPE به يک گروه غيرباليني از دانشجويان دختر و پسر محدود شد. بنابراين، بسط يافتههاي اين پژوهش به گروههاي باليني با محدوديت روبهرو ميباشد. بيشک، همسو با مطالعات پرز و همكاران، (2009)، تحليل روانسنجي نسخة فارسي RCOPE در بين نمونههاي باليني و غيرباليني در گروههاي سني مختلف، يک ضرورت پژوهشي غيرقابل انکار است.
سوم، با وجود کثرت مطالعات سطحمحور مانند مطالعات لونتال و همكاران (2002) و ماسلکو و کابزنسکي (2006)، که با هدف مقايسة راهبردهاي مقابله مذهبي در دو جنس انجام شدهاند، اما با آنکه گروه نمونة اين پژوهش را دانشجويان دختر و پسر تشکيل دادند، اما آزمون روايي بينجنسيتي RCOPE، از نظر محققان مطالعة حاضر دور ماند.
در مجموع، در مطالعة حاضر، نتايج تحليل عاملي سلسلهمراتبي نسخة فارسي RCOPE، همسو با يافتههاي مطالعات پارگامنت و همكاران (2000)، پارگامنت و همكاران (2004الف) و تاليک (2013)، از طريق تکرار دو عامل سطح بالاتر راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و منفي نشان داد که RCOPE، از قابليت لازم براي اندازهگيري سازة نظري راهبردهاي مقابلة مذهبي در بين نمونة دانشجويان ايراني نيز برخوردار است. افزون بر اين، در اين مطالعه، همسو با نتايج مطالعة تاليک (2013)، عدم دستيابي به تناظر يک به يک مقياسهاي استخراجشده براي هريک از عوامل مکنون مرتبة دومِ راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و منفي، بيانگر اين است که با وجود تشابة در ويژگيهاي کارکردي مذهب، بهمثابة يک منبع مقابله در بافت رويارويي با تجارب منفي زندگي، اما نشانههاي عيني راهبردهاي مقابلة مذهبي مثبت و منفي تا حدي وابسته به بافت ميباشد. سرانجام، با وجود آنکه نتايج مطالعة حاضر شواهد تجربي لازم را براي دفاع از مدل نظري زيربنايي مقياس مقابلة در گروه نمونة دانشجويان ايراني فراهم آورد، اما مقدار واريانس تبيين نشده عامل زيربنايي مکنون مقابلة مذهبي، از طريق مجموعه عوامل مستخرج از تحليل عاملي ضرورت گريزناپذير مرور شواهد تجربي مرتبط با مفهوم مقابلة مذهبي و به تبع آن، شناسايي واحدهاي مفهومي تعريفکنندة اين سازه را با تأسي به آموزههاي دين اسلام، بيش از پيش مورد تأکيد قرار ميدهد. به عبارت ديگر، با وجود جامعيت و فراگستري مفهومي مدل نظري پيشنهادشده به وسيله پارگامنت، مرور پيشينه تجربي داخلي دربارة موضوع مقابله مذهبي، ضمن حمايت تجربي از چارچوب کلي الگوي مفروض پاراگامنت، ضرورت بيش از پيش تمرکز بر مفاهيمي مانند صبر (شکوفهفرد و خرمايي، 1391)، آخرتنگري (ابراهيمي و بهرامي احسان، 1391)، دعا کردن و ذکر گفتن (ناروئي و همكاران، 1392) و انجام مناسک ديني (مانند نماز خواندن، روزه گرفتن و زيارت اماکن متبرکه) (موسوي و موحدينيا، 1390) را با هدف سنجش هر چه دقيقتر مفهوم مقابله با تأسي از آموزههاي ديني مورد تأکيد قرار ميدهد.
- آبياري، محسن و ماريا آگيلار، 1389، «ويژگيهاي روانسنجي نسخة ايراني مقياس مقابلة مذهبي»، روانشناسي معاصر، سال پنجم، ش 2، ص81-93.
- ابراهيمي، ابوالفضل و هادي بهرامي احسان، 1391، «تهيه و اعتباريابي مقياس سنجش آخرتنگري: يک مطالعۀ مقدماتي»، روانشناسي و دين، سال پنجم، ش چهارم، ص53-70.
- حسني واجاري، کتايون و هادي بهرامي احسان، 1384، «نقش مقابلة مذهبي و خوشبختي معنوي در تبيين سلامت روان»، روانشناسي، سال نهم، ش 3، ص248-260.
- سرمد، زهره و همكاران، 1383، روشهاي تحقيق در علوم رفتاري، تهران، آگاه.
- سيدموسوي، پريساسادات و مريم وفايي، 1388، «ارزيابي روايي افزودة مقابلة مذهبي در پيشبيني تعالي پسضربهاي و درماندگي در دانشجويان ايراني»، روانشناسي و دين، سال دوم، ش 7، ص157-178.
- سيدموسوي، پريساسادات و همكاران، 1388، «رابطه راهبردهاي مقابله مذهبي با تعالي پسضربهاي و درماندگي در دانشجويان»، روانشناسي معاصر، سال چهارم، ش 1، ص102-111.
- شريفي، مرضيه و مريم فاتحيزاده، 1391، «رابطه مقابله مذهبي با افسردگي و فرسودگي مراقبتي در مراقبين خانوادگي»، مراقبتهاي نوين، دورة نهم، ش 4، ص327-335.
- شريفي، مرضيه و همكاران، 1391، «رابطة مقابلة مذهبي با آثار سوگ در دانشجويان داغديده»، روانشناسي و دين، سال پنجم، ش 18، ص115-127.
- شکوفهفرد، شايسته و فرهاد خرمايي، 1391، «صبر و بررسي نقش پيشبين مؤلفههاي آن در پرخاشگري دانشجويان»، روانشناسي و دين، سال پنجم، ش 2، ص99-112.
- شهابيزاده، فاطمه و مظاهري، محمدعلي، 1391، «دلبستگي ادراکشدة دوران کودکي، کنشوري خانواده و مقابلة مذهبي»، روانشناسي تحولي: روانشناسان ايراني، سال هشتم، ش 31، ص221-234.
- طاهري خرامه، زهرا و همكاران، 1392، «سلامت معنوي و راهبردهاي مقابله مذهبي در بيماران همودياليزي»، روان پرستاري، دورة اول، ش 1، ص48-54.
- ﻣﻮﺳﻮي، رضا و عطاءالله ﻣﻮﺣﺪيﻧﯿﺎ، 1390، «ﻣﻄﺎﻟﻌﮥ راﺑﻄﮥ ﺑﯿﻦ اﻧﺠﺎم ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻧﻤﺎز و ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ در ﺑﯿﻦ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎي ﺷﻬﺮ ﮐﺮﻣﺎن»، روانشناسي و دين، سال ﭼﻬﺎﺭﻡ، ش 1، ص105-120.
- ﻧﺎروﺋﯽ، رﺣﯿﻢ و همكاران، 1392، «اﺛﺮﺑﺨﺸﯽ ﯾﺎد ﺧﺪا ﺑﺮ ﺧﻮدﻣﻬﺎرﮔﺮي ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻨﺎﺑﻊ اﺳﻼﻣﯽ»، روانشناسي و دين، ساﻝ ﺷﺸﻢ، ش 2، ص19-3030-19.
- Abu Raiya, H, & et al, 2008, A psychological measure of Islamic religiousness (PMIR): Development and evidence for reliability and validity, International Journal for the Psychology of Religion, v. 18, p. 291–315.
- Amer, M. M, & et al, 2008, Initial development of the brief Arab religious coping scale (BARCS), Journal of Muslim Mental Health, v. 3(1), p. 69–88.
- Ano, G. G, & Vasconcelles, E. B, 2005, Religious coping and psychological adjustment to stress: A metaanalysis, Journal of Clinical Psychology, v. 61(4), p. 461–480.
- Benore, E, & et al, 2008, An initial examination of religious coping in children with asthma, International Journal for the Psychology of Religion, v. 18(4), p. 267–290.
- Bjorck, J. P, & Thurman, J. W, 2007, Negative life events, patterns of positive and negative religious coping, and psychological functioning, Journal for the Scientific Study of Religion, v. 46(2), p. 159–167.
- Cigrang, J. A, & et al, 2003, Spontaneous reports of religious coping by patients with chronic physical illness, Journal of Clinical Psychology in Medical Settings, v. 10(3), p. 133–137.
- Conners, N. A, & et al, 2006, Dimensions of religious involvement and mental health outcomes among alcohol- and drug-dependent women, Alcoholism Treatment Quarterly, v. 24(1–2), p. 89–108.
- Dew, R. E, & et al, 2010, A prospective study of religion/spirituality and depressive symptoms among adolescent psychiatric patients, Journal of Affective Disorders, v. 120 (1–3), p. 149–157.
- Dunn, K. S, & Horgas, A. L, 2004, Religious and nonreligious coping in older adults experiencing chronic pain, Pain Management Nursing, v. 5(1), v. 19–28.
- Folkman, S, 2010, Oxford Handbook of Stress and Coping; Oxford University Press: Oxford, UK.
- Gardner, T. M, & et al, 2013, Religious coping, stress, and quality of life of Muslim university students in New Zealand, Mental Health, Religion & Culture, v. 10, p. 1-13.
- Henderson, L. A, 2010, Religious coping and subjective well-being: African Americans’ experiences of surviving Hurricane Katrina, Dissertation Abstracts International: Section B: The Sciences and Engineering.
- Henningsgaard, J. M, & Arnau, R. C, 2008, Relationships between religiosity, spirituality, and personality: A multivariate analysis, Personality and Individual Differences, v. 45, p. 703–708.
- Hills, P, & et al, 2004, Primary personality trait correlates of religious practice and orientation, Personality and Individual Differences, v. 36, p. 61–73.
- Huguelet, P, & et al, 2007, Effect of religion on suicide attempts in outpatients with schizophrenia or schizo-affective disorders compared with inpatients with non-psychotic disorders, European Psychiatry, v. 22(3), p. 188–194.
- Kline, R. B, 2005, Principles and practice of structural equation modeling, edition 2,Guilford press, New York & London.
- Loewenthal, K. M, & et al, 2002, Are women more religious than men? Gender differernces in religious activity among different religious groups in the UK, Personality and Individual differences, v. 32, p. 133-139.
- Loewenthal, K. M, & et al, 2002, Are women more religious than men? Gender differernces in religious activity among different religious groups in the UK, Personality and Individual differences, v. 32, p. 133-139.
- Major, B, & et al, 1998, Personal resilience, cognitive appraisals, and coping: An integrative model of adjustment to abortion, Journal of Personality and Social Psychology, v. 74(3), p. 735–752.
- Marsella, A. J, & Leong, F. T. L, 1995, Cross-cultural issues in personality and career assessment, Journal of Career Assessment, v. 3, p. 202–218.
- Maselko, J, & Kubzansky, L. D, 2006, Gender differences in religious practices, spiritual experiencesand health: Results from the US General Social Survey, Social Science & Medicine, v. 62, p. 2848–2860.
- Michael, S. T, & et al, 2003, Widowhood and spirituality: Coping responses tobereavement, Journal of Women and Aging, v. 15(2–3), p. 145–165.
- Miller, W.R, 1988, Including clients’ spiritual perspectives in cognitive-behavioral therapy. In W.R. Miller & J.E. Martin (Eds.), Behavior therapy and religion: Integrating spiritual and behavioral approaches to change (pp. 43–55). Newbury Park: Sage.
- Mohr, S, & et al, 2007, The assessment of spirituality and religiousness in schizophrenia, Journal of Nervous and Mental Disease, v. 195(3), p. 247–253.
- Pargament, K. I, & et al, 1998, Patterns of positive and negative religious coping with major life stressors, Journal for the Scientific Study of Religion, v. 37(4), p. 711–725.
- Pargament, K. I, & et al, 2000, The many methods of religious coping: Development and initial validation of the RCOPE, Journal of Clinical Psychology, v. 56(4), p. 519–544.
- Pargament, K. I, & et al, 2003, Red flags and religious coping: Identifying some religious warning signs among people in crisis, Journal of Clinical Psychology, v. 59(12),
- p. 1335–1348.
- Pargament, K. I, & et al, 2004a, Religious coping methods a as predictors of psychological, physical, and spiritual outcomes among medically ill elderly patients: A two-year longitudinal study, Journal of Health Psychology, v. 9, p. 713–730.
- Pargament, K. I, & et al, 2004b, Religion and HIV: A review of the literature and clinical implications, Southern Medical Journal, v. 97(12), p. 1201–1207.
- Pargament, K. I, 1997, The psychology of religion and coping, Theory, research, practice, New York, London: The Guilford Press.
- Pargament, K.I, & Mahoney, A, 2005, Sacred matters: Sanctification as a vital topic for the psychology of religion, Journal for the Scientific Study of Religion, v. 15, p. 179-198.
- Perez, J. E, & et al, 2009, Spirituality and depressive symptoms in a school-based sample of adolescents: A longitudinal examination of mediated and moderated effects, Journal of Adolescent Health, v. 44, p. 380–386.
- Propst, L.R, 1988, Psychotherapy in a religious framework: Spirituality in the emotional healing process, New York: Human Services Press.
- Ramirez, S. P, & et al, 2012, The relationship between religious coping, psychological distress and quality of life in hemodialysis patients, Journal of Psychosomatic Research, v. 72, p. 129–135.
- Rosmarin, D. H, & et al, 2009, Religious coping among Jews: Development and initial validation of the JCOPE, Journal of Clinical Psychology, v. 65(7), p. 670–683.
- Saroglou, V, 2002, Religion and the five factors of personality: A meta-analytic review, Personality and Individual Differences, v. 32, p. 15-25.
- Stoebe, M, 2004, Religion in coping with bereavement: Confidence of convictions or scientific scrutiny? International Journal for the Psychology of Religion, v. 14(1), p. 14–23.
- Talik, Z. B, 2013, The adolescent religious coping questionnaire: Translation and cultural adaptation of Pargament’s RCOPE scale for Polish adolescents, Journal of Religious Health, v. 52, p. 143–158.
- Tarakeshwar, N, & et al, 2003, Initial development of a measure of religious coping among Hindus, Journal of Community Psychology, v. 31(6), p. 607–628.
- Unterrainer, H. F, & et al, 2010, Dimensions of Religious/Spiritual Well-Being and their relation to Personality and Psychological Well-Being, Personality and Individual Differences, v.49, p. 192–197.
- Watlington, C. G, & Murphy, C. M, 2006, The roles of religion and spirituality among African American survivors of domestic violence, Journal of Clinical Psychology, v. 62(7), p. 837–857.
- Winter, U, & et al, 2009, The psychological outcome of religious coping with stressful life events in a Swiss sample of church attendees, Psychotherapy and Psychosomatics, v. 78(4), p. 240–247.
- Worthington, E. L, & et al, 2012, Adapting an evidence-based intervention to REACH Forgiveness for different religions and spiritualities, Asian Journal of Psychiatry, v. 5, p. 183–185.
- Yoshimoto, S. M, & et al, 2006, Religious coping and problem-solving by couples faced with prostate cancer, European Journal of Cancer Care, v. 15(5), p. 481–488.