روان‌شناسی و دین، سال هشتم، شماره اول، پیاپی 29، بهار 1394، صفحات 115-128

    رابطه جهت گیری مذهبی با سلامت روان و تحول اخلاقی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ حسن اعتصامی نیا / كارشناسي ارشد روان‌شناسي باليني دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم تحقيقات ساوه، گروه روان‌شناسي، ساوه، ايران / hasanetesaminia@yahoo.com
    رحیم ناروئی نصرتی / استاديار گروه روان‌شناسي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / rnarooei@yahoo.com
    محمدرضا احمدی محمدآبادی / استاديار گروه روان‌شناسي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / m.r.ahmadi313@gmail.com
    چکیده: 
    هدف این پژوهش شناسایی رابطه‌ی جهت گیری مذهبی با تحول اخلاقی و سلامت روان می باشد. بدین منظور، به روش توصیفی- همبستگی نمونه ای شامل 384 نفر (192 پسر و 192 دختر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، از میان دانش آموزان دوره‌ی دبیرستان شهرستان قم در سال تحصیلی 1392-1391 انتخاب شد. داده ها از طریق پرسش نامه های جهت گیری دینی، تحول اخلاقی و SCL-90-R جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS، آزمون t، همبستگی و رگرسیون گام به گام، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری با جهت گیری دینی و تحول اخلاقی دارد. همچنین جهت گیری مذهبی، جنسیت و پایه‌ی تحصیلی می توانند سلامت روان را پیش بینی کنند. این یافته ها، نشان می دهد که با تقویت جهت گیری دینی و تشویق به تحصیل، می توان سلامت روان بیشتری برای افراد جامعه فراهم نمود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship of Religious Orientation with Mental Health and Moral Change
    Abstract: 
    This research seeks to investigate the relationship of religious orientation with moral change and mental health. To this end, a descriptive-correlation method was used in this research and, 384 high school students (192 boys and 192 girls) in Qom in the academic year 1391-1392 were randomly chosen by multi-stage sampling. The data collected from questionnaires on religious orientation, moral change and SCL -90-R, and were analyzed by using SPSS software, t Test, correlation and stepwise regression. The results show that mental health has a positive and meaningful relationship with religious orientation and moral change. Also, religious orientation, gender and level of proficiency can predict mental health. These findings show that improving religious orientation and promoting students’ level of proficiency can pave the way for a better public mental health.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    آثار به‌جا‌ مانده از تمدن‌هاي كهن، به روشني نشان مي‌دهد که دين‌داري از مؤلفه‌هاي‌ اصلي زندگي بشر در همه دوران بوده است. مذهب و دين عنصري جدايي‌ناپذير از فرهنگ انساني در تمام ادوار است (بوش(Bush) و همکاران، 1982، ص12). پيوند نزديک جامعه و دين موجب مي‌شود دستورات و قوانين دين بر زندگي خانوادگي، اشتغال و نحوه حکومت در جامعه تأثير بگذارند (وير(Weir)، 2010، ص22). دين‌شناسان نيز معتقدند: که دين و دين‌داري همزاد و همراه انسان بوده و هيچ جامعه‌اي، حتي جوامع کوچک و ابتدايي، بدون تعلقات ديني نبوده است (بوبر(Buber)، 2009، ص28). در‌حالي‌که در دهه‌هاي 1960 و 1970، برخي صاحب‌نظران پيش‌بيني مي‌کردند با پيشرفت علم و تکنولوژي، به تدريج دين و دين‌داري از صحنة زندگي آدمي حذف خواهد شد، اما يک‌باره قرن بيستم شاهد بزرگ‌ترين تحولات انساني بر پايه دين بود. از آن جمله، مي‌توان انقلاب اسلامي ايران را نام برد که در ربع چهارم قرن بيستم، به‌طور کامل بر پايه باورهاي ديني شکل گرفت (فرناندز(Fernandez)، 2004، ص15). موضوع دين مورد بحث روان‌شناسان و محققان پيشگامي همچون جيمز (1929)، فرويد (1907) و يونگ (1961) و برخي روان‌شناسان معاصر (از جمله اسپيلكا و هود، 2003، ص31) بوده است. براي دين، معاني اصطلاحي متعددي بيان شده است. در تعريف برگزيده، دين مجموعه‌اى است از باورهاى قلبى و رفتارهاى عملى متناسب با آن باورها (مصباح، 1380، ج 3، ص10). رابطه دين‌داري و پايبندي مذهبي، با متغيرهاي گوناگوني مورد بررسي قرار گرفته است. پژوهش‌ها، رابطه مثبت و معنادار اين متغير با سلامت روان (رجايي و همكاران، 1388؛ بارزون(Burzun)، 2006، ص22)، شادكامي (آزموده و همكاران، 1386؛ كيم و همكاران، 2004، ص13)، رضايت از زندگي (عبدالله‌پور و همكاران، 1390، ص54)، احساس بهزيستي (هاديانفرد، 1384، ص49)، هوش هيجاني (توسلي و مرشدي، 1383، ص52)، سازش‌يافتگي (جان‌بزرگي، 1378، ص78)، اعتماد به‌نفس (كيم و همكاران، 2004، ص19)، هيجان مثبت مانند خوش‌خلقي، مهرباني، توجه و آرامش (پترسون و همکاران، 2011، ص53) و خودمهارگري و تسلط بر احساس درماندگي (پارگامنت(Pargament) و همكاران، 2011) را مورد تأييد قرار داده‌اند. رابطة منفي و معنادار اين متغير، با بحران هويت (رجايي و همكاران، 1388، ص20)، اختلال‌هاي رواني (بهرامي و تاشك، 1383)، و روان‌پريش‌خويي، نوروزگرايي (بهرامي‌احسان و پورنقاش تهراني، 1388) نيز مورد تأييد قرار گرفته است.
    يونگ معتقد است: تمامي مذاهب و حتي انواع بدوي آن، با آيين‌ها و مراسم خود، نوعي روان‌درماني هستند كه رنج‌هاي رواني و جسمي انسان را بهبود مي‌بخشند (آذربايجاني، 1389، ص22). قدرت محافظتي مذهب، كه ابتدا توسط دوركهايم مطرح شد، بعدها توسط راف، جيمز، يونگ، فرانكل و فروم مورد تأييد قرار گرفت. دو مكانيسم موجود در رفتارهاي مذهبي، يعني «آرام‌سازي» و «تخلية هيجاني» نيز از عوامل اصلي تأثيرگذار بر بهداشت رواني مي‌باشد (آذربايجاني و موسوي‌اصل، 1391، ص32). احتمالاً تأثير مثبت مذهب بر سلامت رواني، به دلايل زير مي‌باشد: 1. مذهب به مرگ و زندگي انسان معنا مي‌بخشد؛ 2. مذهب موجب اميدواري شده و خوش‌بيني افراد را افزايش مي‌دهد؛ 3. مذهب به افراد مذهبي نوعي احساس كنترل و كارآمدي مي‌بخشد كه ريشة خدايي دارد و مي‌تواند كاهش يافتگي كنترل شخصي را جبران كند؛ 4. مذهب نوعي سبك زندگي سالم‌تر براي افراد تجويز مي‌كند كه بر سلامتي و بهداشت رواني تأثير مثبت دارد (وير، 2010، ص34).
    سازمان جهاني بهداشت، سلامت روان را عبارت از: قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران، تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي، حل مشكلات و تمايلات شخصي به‌طور عادلانه و مناسب مي‌داند (بوش و همکاران، 1982، ص28). امروزه برخلاف چند دهه قبل، كه انسان را موجودي سه بعدي متشكل از زيست، روان و اجتماع مي‌دانستند، بعد چهارمي هم بدان اضافه نموده‌اند و آن بعد روحي و يا معنوي است. در حقيقت، تركيب انسان، رفتار انسان، سلامت انسان، بيماري انسان و ساير افعال و حالاتي كه بر انسان حادث مي‌گردد، ناشي از يك بعد خاص نيست، بلكه همة ابعاد چهارگانه با تركيب و تأثير متقابل بر هم، حالاتي را بر انسان حكم‌فرما مي‌نمايد (بوبر، 2009، ص36). آلن معتقد است: در بالا بودن سطح سلامت افراد، لازم است تمامي سطوح و ابعاد آن با يكديگر هماهنگ و يكپارچه باشند. چاهن، سلامت رواني را وضعيتي از بلوغ روان‌شناختي تعبير مي‌كند كه عبارت است از: حداكثر اثربخشي و رضايت به‌دست‌آمده از تقابل فردي و اجتماعي كه شامل احساسات و بازخوردهاي مثبت نسبت به خود و ديگران مي‌شود. او به پنج الگوي رفتاري دربارة سلامت روان، چنين اشاره مي‌كند: 1. حس مسئوليت‌پذيري؛ 2. حس اعتماد به خود؛ 3. هدف‌مداري؛ 4. ارزش‌هاي شخصي (فلسفه‌اي خاص، مبتني بر اعتقادات، باورها و اهدافي كه به سعادت و شادكامي خود يا اطرافيان مي‌انجامد و خواهان افزايش مشاركت اجتماعي است)؛ 5. فرديت و يگانگي (آلواردو(Alvardo) و همکاران، 1995).
    يكي از عواملي كه به‌طور روزافزون بر نقش آن در بهداشت روان و ارتقاي سلامت روان تأكيد مي‌شود، عامل فرهنگ، و به‌ويژه جهت‌گيري مذهبي است (آذربايجاني، 1389، ص25). پژوهش‌هاي صورت‌گرفته از جمله (آلواردو و همكاران، 1995، ص120؛ آکلين(Akline)، 1998، ص238؛ بلات(Belat)، 1999، ص88؛ کالاپس(Calapess)، 2000، ص105)، حاكي از ارتباط و همبستگي مثبت بين ارزش‌هاي مذهبي با بهداشت روان در افراد است.
    در عرصة اصول اخلاقي، مهم‌ترين عملکرد دين، حمايت از اخلاق است (اولسون، 2012، ص16). هيچ ديني نمي‌تواند مخالف عدالت، آزادگي و ساير اصول اخلاقي باشد (الياده، 2008، ص11). تربيت نيروهاي داراي ارزش‌هاي دروني شده و با وجدان، يکي از عوامل اساسي پيشرفت و توسعه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي هر جامعه است. آگاهي اخلاقي، بايد به اصول و انگيزة دروني تبديل شود، هدف نهايي، حصول به رفتار اخلاقي و ارزش‌هايي است که آگاهي اخلاقي و تفکر دربارة تأثير آن در تأمين بهداشت رواني آشکار است (بوبر، 2009، ص12).
    بسياري از دانشمندان و روان‌شناسان از جمله پياژه، کلبرگ، اريکسون، اوسر و آلکايند سازه‌هاي رواني انسان را در چارچوب تحول بررسي کرده‌اند. بيشتر تحقيقات انجام‌شده در زمينة تحول اخلاق، از روش و نظريه‌هاي پياژه و کلبرگ الهام يافته است. آلن (2009) معتقد است: افرادي که در سطوح بالاي تحول اخلاقي نظرية کلبرگ قرار دارند، نسبت به افراد سطوح پايين‌تر، خشونت کمتري نشان مي‌دهند. اين افراد در شرايط رقابت طبيعي براي پيروزي خويشتن‌داري، احترام متقابل و اطاعت از مقررات مرسوم، اعتدال و نرمي بيشتري از خود نشان مي‌دادند، نسبت به افرادي که در مراحل پايين‌تر قرار دارند، خشونت کمتري دارند و داراي سلامت رواني بالاتري هستند (دوتران(Dutran)، 2009، ص19). در بررسي صاحبي (1369)، سطح رشد قضاوت اخلاقي در پسران عادي و تيزهوش تفاوتي نداشته و جنسيت در شرايط مساوي تعيين‌کننده نبوده است.
    دين تکيه‌گاه محکمي براي اخلاق است. مرجعي اصيل براي آن به حساب مي‌آيد (اسپيلکا و همکاران، 2011، ص10). هدف نهايي، رسيدن افراد به رفتار و ارزش‌هايي است که آگاهي اخلاقي و تفکر دربارة آنها در تأمين بهداشت رواني تأثير آشکار دارد (بوبر، 2009، ص17). از سوي ديگر، اخلاق ريشه در شرايط اجتماعي و روان انسان داشته و از آنها ناشي مي‌‌شود (توماس، 2010، ص18). سه رشتة مهم روان‌شناسي شامل رشد، اجتماعي و شخصيت با مباحث کلي، چگونگي شکل‌گيري و تحول اخلاقي (نظريه کلبرگ) و آسيب‌شناسي شخصيت اخلاقي افراد و مطالعة تأثيري که تعاملات آدمي با ديگران در نگرش و رفتار اخلاقي او دارد، هم جهت بوده، مي‌توانند در گره‌گشايي از معضلات و معيارهاي اخلاقي فردي و اجتماعي، به ياري علم اخلاق بيابند (گوريچ، 2009، ص25).
    به دليل اهميت سطح دين‌داري و تحول اخلاقي و سلامت روان، اين پژوهش به دنبال آن است که رابطه آنها را در ميان دانش‌آموزان دبيرستاني در شهر قم و توان پيش‌بيني سلامت روان از روي تحول اخلاقي، جهت‌گيري مذهبي و برخي اطلاعات جمعيت‌شناختي، تفاوت متغيرها در ميان دختران و پسران را مورد بررسي قرار دهد.
    روش پژوهش
    اين پژوهش از نوع توصيفي- همبستگي مي‌باشد. جامعه آماري شامل همه دانش‌آموزان پسر و دختر دورة دبيرستان شهر قم در سال تحصيلي 1392-1391 بوده‌اند. حجم نمونه بر اساس جدول کرچسي و مورگان (بيابانگرد، 1384، ج 1، ص129)، معادل 384 نفر مي‌باشد که از ميان نواحي چهارگانه شهرستان انتخاب شد. روش نمونه‌گيري، تصادفي چندمرحله‌اي انتخاب شدند. داده‌ها پس از جمع‌آوري، با استفاده از نسخه 18 نرم‌افزار SPSS، همبستگي، رگرسيون گام به گام و آزمون t، تجزيه و تحليل شد.
    ابزار پژوهش
    الف. پرسش‌نامه جهت‌گيري مذهبي: مقياس جهت‌گيري مذهبي، توسط آذربايجاني (1382) تهيه شده است. پرسش‌نامة نهايي آن، مشتمل بر هفتاد سؤال و داراي دو زيرمقياس عقايد- مناسك (1R) و اخلاق (2R) است. آذربايجاني (1382) ضريب آلفاي كرونباخ 1R معادل 947/0، 2R معادل 793/0 و جهت‌گيري مذهبي كل (R) را معادل 936/ گزارش نموده است. در بررسي روايي محتواي مقياس، از راه جمع‌آوري نظرات كارشناسان اسلامي، ميزان موافقت 775/0 به‌ دست آمد (آذربايجاني، 1389، ص89).
    ب. پرسش‌نامه تحول اخلاق: حداقل 12 و حداکثر 60 نمره دارد. متن اصلي اين آزمون داستاني شبيه داستان کلبرگ (هاينز) است، اما به دليل عدم هماهنگي اسامي آن با فرهنگ اسلامي- ايراني و احتمال تأثيرگذاري بر قضاوت آزمودني‌ها، همانند غلامي (1386) از داستان آشنا و قابل درک براي آزمودني‌ها استفاده شد. ازاين‌رو، داستان «روزنامه ديواري»، که دانش‌آموزان در محيط دبيرستان‌ها با آن بسيار مواجه مي‌شوند، استفاده شده است. اين پرسش‌نامه از نوع ليکرت و داراي 12 سؤال که سؤالات به صورت جملات خبري است و آزمودني، بايد گزينه مورد‌نظر خويش را انتخاب کند. گزينه‌ها در طيف «خيلي کم يا اصلاً تا بسيار زياد» قرار دارد. با توجه به تحقيقات انجام‌شده توسط مکنامي(Macnamy) (1978) و بلازي(Belazy) (1980)، که جهت بررسي رابطة تحول اخلاقي با رفتار سازگارانه انجام شد، پايايي و روايي آن بر اساس ضريب آلفاي کرونباخ به ترتيب برابر با 63/0 و 734/0 به‌دست آمد. در تحقيق صفورايي (1386)، كه در شهرستان کرج در مناطق چهارگانه انجام گرفت، روايي و اعتبار آن بر اساس ضريب آلفاي کرونباخ، به ترتيب برابر 69/0 و 697/0 به‌دست آمد.
    ج. پرسش‌نامه سلامت‌ روان (SCL-90-R): شامل 90 سؤال براي ارزشيابي علايم رواني که فرم اوليه آن توسط – درگاتيس(Dergoties) و همكاران (1973)، براي نشان دادن جنبه‌هاي روان‌شناختي، بيماري‌هاي جسمي و رواني مطرح گرديد. اين آزمون 9 بعد مختلف شامل شکايات جسمي، وسواس، حساسيت در روابط متقابل، افسردگي، اضطراب، پرخاشگري، ترس مرضي، افکار پارانوئيدي و روان‌‌پريشي را در‌بر مي‌گيرد.
    پايايي و روايي تست، بر اساس ضريب آلفاي کرونباخ برابر، به ترتيب برابر با 90/0 و 77/0 توسط آنها گزارش شد. نتايج فراتحليل 43 پژوهش، كه توسط ويليامز و ماري انجام شد، ميانگين «حساسيت» 84/0 و متوسط «ويژگي» 82/0 به‌دست آمد. همچنين نتايج بررسي مقدماتي در کرمان توسط رضايي و رحمتي (1384)، نشان داد كه حساسيت اين آزمون در بهترين نمره برش 34 برابر با 5/91/0 و ويژگي آن برابر با 82/0 مي‌باشد. ضريب پايايي و روايي آن به روش آلفاي كرونباخ در اين مطالعه، به ترتيب برابر با 79/0 و 88/0 به‌دست آمد (توسلي و مرشدي، 1388، ص25).
    يافته‌هاي پژوهش
    براي بررس رابطه ميان متغيرهاي پژوهش، از همبستگي پيرسون بهره گرفته شد كه نتايج آن در جدول (1) قابل مشاهده است.
    جدول 1. ماتريس همبستگي ميان متغيرهاي جهت‌گيري مذهبي، تحول اخلاقي و سلامت‌ روان
    متغير    1    2    3
    1. جهت‌گيري مذهبي    1        
    2. تحول اخلاقي    228/0**    1    
    3. سلامت‌ روان    401/0**    160/0*    1
     ** P < 0.01،     * P < 0.05
    چنان‌که در جدول (1) مشاهده مي‌شود، همبستگي‌هاي ميان سلامت‌ روان، جهت‌گيري مذهبي و تحول اخلاقي، مستقيم و در دامنه 16/0= r تا 40/0= r معنادار (01/0P<) است. به عبارت ديگر، با افزايش نمره هر يک از متغيرها، نمره متغيرهاي ديگر افزايش مي‌يابد. براي پيش‌بيني سلامت‌ روان از روي متغيرهاي جهت‌گيري مذهبي، تحول اخلاقي، جنسيت و پايه تحصيلي، داده‌ها با استفاده از روش رگرسيون گام‌به‌گام استفاده شد. نتايج در جدول (2) ارائه شده است.
    جدول 2. نتايج رگرسيون گام‌به‌گام جهت پيش‌بيني سلامت‌ روان از روي متغيرهاي مستقل
    مدل    متغيرها    R    2R    F    B    β    t    P
    1    جهت‌گيري مذهبي    401/0    161/0    318/73    093/1    401/0    563/8    0001/0
    2    جهت‌گيري مذهبي    462/0    213/0    624/51    108/1    407/0    944/8    0001/0
        جنسيت                702/25    229/0    027/5    0001/0
    3    جهت‌گيري مذهبي    479/0    229/0    623/37    109/1    407/0    031/9    0001/0
        جنسيت                703/25    229/0    072/5    0001/0
        پايه تحصيلي                321/6-    126/0-    790/2-    006/0
    در جدول 2، ضريب تعيين و نسبت‌هاي تحليل رگرسيون ارائه شده است. همان‌گونه که مشاهده مي‌شود، متغيرهاي جهت‌گيري مذهبي، جنسيت و پاية تحصيلي، با هم توانايي تبيين 9/22 درصد از واريانس تغييرات سلامت‌ روان را به‌طور معنادار (01/0>P) دارند. بر اساس نتايج مندرج در جدول، متغير جهت‌گيري مذهبي، به تنهايي توانايي تبيين 1/16 درصد از واريانس سلامت‌ روان را دارد. با اضافه شدن متغير جنسيت، اين ميزان به 3/21 درصد و با اضافه شدن متغير پايه تحصيلي به 9/22 درصد مي‌رسد. بنابراين، با توجه به اين نتايج، به نظر مي‌رسد از ميان متغيرهاي مذکور، متغير جهت‌گيري مذهبي، سهم بيشتري در پيش‌بيني سلامت‌ روان دارد. براي بررسي معناداري تفاوت نمرات متغيرهاي پژوهش درميان دانش‌آموزان دختر و پسر، از آزمون t مستقل استفاده شد كه يافته‌هاي آن در جدول (3) قابل مشاهده است.
    جدول 3. نتايج آزمون تي جهت مقايسه ميانگين نمره متغيرها بين دانش‌آموزان دختر و پسر
    متغيرها    گروه    ميانگين    آزمون t
                t    P
    جهت‌گيري ديني    دختر    10/222    451/0    652/0
        پسر    15/221        
    تحول اخلاق    دختر    92/35    237/0-    813/0
        پسر    03/36        
    سلامت‌ روان    دختر    61/354    389/4-    0001/0
        پسر    26/379        
    چنان‌که در جدول 3 مشاهده مي‌شود، تفاوت ميانگين نمرات جهت‌گيري مذهبي و تحول اخلاقي در ميان دانش‌آموزان دختران و پسران معنادار نيست (05/0<P). اما ميانگين نمره سلامت‌ روان دانش‌آموزان دختر و پسر، با يکديگر تفاوت معناداري دارد (01/0>P)؛ بدين معنا كه پسرها نمرات بالاتري در متغير سلامت‌ روان كسب نموده‌اند.
    بحث و نتيجه‌گيري
    يافته‌هاي تحقيق نشان داد که ميان متغيرهاي جهت‌گيري مذهبي، سلامت روان و تحول اخلاقي آزمودني‌ها، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. اين يافته‌ها با نتايج تحقيقات رابرت(Robert) (2009)، اسميت(Smite) و سگال(Segale) (2011)، توکلي (1383)، احمدي (1387)، بهرامي (1381)، چراغي و همکاران (1390)، بيکر(Bicer) و همکاران ( 2005)، فقيهي و مطهري‌طشي (1387) و ميرکمالي (1390) همسو مي‌باشد.
    در تبيين اين يافته‌ها مي‌توان گفت: ياد خدا عاملي در جهت افزايش تحمل و مقابله افراد در برابر فشارها و سختي‌ها شده و ميزان خود‌مهارگري و رشد اخلاقي افراد را افزايش مي‌دهد. شايد بتوان گفت: با افزايش جهت‌گيري و ايمان مذهبي، فرايند خودكنترلي نيز ارتقا يافته، مانع از اثربخشي شرايط بيروني يا جمعيت‌شناختي شده و سلامت روان حفظ مي‌شود. به‌علاوه، انجام دستورات مذهبي و حضور در مراسم مذهبي، از عواملي هستند كه مي‌توانند در درمان و پيش‌گيري از ابتلا به بيماري‌هاي رواني، اعم از نوروزهاي خفيف يا سايكوزهاي شديد به كار رود (دلور، 2011، ص45). دين، تا حدودي به اين علت كه يكپارچگي شخصيت را فراهم مي‌سازد، از منابع حفظ و ارتقا سلامت روان محسوب گردد. ساز‌و‌كار تأثير مذهب در حل مشكلات روان‌شناختي و سازش‌يافتگي، مبتني بر عوامل متعددي است كه مي‌توان به برخي از آنها مانند: «تسهيل‌هاي اجتماعي»، «معنادهي به زندگي»، «ارائه الگوهاي دلبستگي و جدايي»، «تشويق و تنبيه»، «آيين‌هاي مذهبي»، «پرورش عقلاني»، «هويت‌بخشي» و «نظم اجتماعي و فردي» اشاره كرد (آمونز، 1999، ص15). مي‌توان به اين موارد، موارد ديگري مانند «وحدت‌يافتگي رواني» (طهراني، 1387، ص45)، «تخلية هيجاني در دعا»، «تقويت رفتار از طريق اعتقاد به معاد و قيامت»، «صدور رفتار از طريق عمل به احكام و انجام عبادات» (مصباح، 1376، ص15)، مضاعف نمودن منابع مهار رفتار شامل منبع مهار دروني (عقل) و منبع مهار بيروني (قرآن و سنت) (جان‌بزرگي، 1373، ص83) را افزود. علّامه طباطبايي، در توضيح كلمه «سكينه»، آن را از ماده سكون به معناي آرامش دل دانسته‌اند؛ آرامشي كه انسان در عزم و اراده خود دارد و هيچ‌گونه اضطراب و نگراني به خود راه نمي‌دهد (طباطبايي، 1372، ج 2، ص135). وي شخص مؤمن را همچون كسي مي‌داند كه بر تكيه‌گاهي استوار و پايه‌اي ويران‌نشدني تكيه زده و امور خود را بر معارف حقّه و اعتقادات غيرقابل شك و شبهه مبتني ساخته است. او در كارها، طبق فرمان الهي اقدام مي‌كند و چيزي را متعلق به خودش نمي‌داند، تا ترس از بين رفتن آن را داشته باشد. شخص مؤمن از فقدان چيزي اندوهگين نمي‌شود و براي تشخيص خير و شر، دچار اضطراب و دودلي نمي‌گردد. در ادامه، ايشان شخص بي‌ايمان را همچون افراد بي‌سرپرستي مي‌داند كه به كارشان رسيدگي نمي‌شود و خيالات و احساسات شوم، از هر سو، بر آنها حمله كرده، آنان را دچار اضطراب شديد مي‌كند (صفورايي، 1386). دين حقيقي نيز داراي عقايدي درست و مطابق با واقع بوده، اصول و رفتارهاي اخلاقي را مورد توصيه و تأکيد قرار مي‌دهد که از ضمانت کافي براي صحت و اجرا برخوردار بوده، سلامت و آرامش رواني براي افراد به همراه دارد (پرنگيه، 2011، ص19).
    اخلاق، آرامشي عمومي در ابعاد جسمي و رواني به افراد مي‌دهد. اين امر موجب افزايش سلامت‌ رواني آنان مي‌شود (واتسون(Watsone) و همکاران، 1997). از نظر هرگنهان و السون (1382)، معيارهاي اخلاقي از طريق تعامل با الگوها رشد مي‌كند. اين بدين معناست كه همزمان با رشد دين‌داري، تعامل فرد با الگوهاي ديني افزايش يافته و در اين فرايند به تحول‌يافتگي بيشتري در حوزه اخلاق دست مي‌يابد. ضمن اينكه تحول اخلاقي، سازش‌يافتگي فرد با خود، افراد پيرامون و موقعيت‌ها را ايجاد مي‌كند (گليکان(Gelican)، 1992، ص50؛ جان(John)، 2010، ص35؛ رابرت، 2009، ص55؛ ميكرز(Makers) و همكاران، 2005، ص250) و از اين مسير، سلامت رواني را تأمين مي‌كند.
    دومين نتيجه اين تحقيق، نشان داد که جهت‌گيري مذهبي، با توان خوبي (9/22 درصد)، سلامت رواني آزمودني‌ها را پيش‌بيني مي‌كند. نتايج تحقيقات بيکر و همکاران (2005)، چراغي و همکاران (1390)، رضازاده (1389)، توريل(Torile) و همکاران (2008) و ميرکمالي (1391) همسو با اين يافته مي‌باشد. براي تبيين اين يافته، علاوه بر نكاتي كه در تبيين يافته‌ قبل بيان شد، مي‌توان گفت: احکام و فرامين مذهبي ممکن است بر دو شکل بر سلامت رواني اثر بگذارند: رفتارهاي فردي را شکل دهند و نگرش نسبت به ديگران را تغيير دهند. همچنين مي‌توانند سلامت کلي را با تشويق رفتارهاي سالم بهبود بخشند و به بهبود سلامت جسمي، بهبود کلي رفاه و سلامت رواني کمک کنند. در مورد جنسيت نيز مي‌توان گفت: نرخ کلي اختلالات رواني براي مردان و زنان تقريباً يکسان هستند. اما تفاوت قابل‌توجهي در الگوي بيماري‌هاي رواني مي‌توان يافت؛ زنان بيشتر از مردان تحت تأثير عوامل اجتماعي، اقتصادي و موقعيت زندگي در معرض خطرات سلامت رواني قرار دارند. تجربه پريشاني عاطفي، خشونت جنسي، خشونت خانگي، فشارهاي ايجاد‌شده توسط نقش‌هاي متعدد خود و تبعيض‌هاي جنسي عليه زنان بيشتر است. در مورد تحصيلات نيز احتمالاً سواد کم و سطح پايين آموزش و پرورش و در نتيجه، برخورداري كم از اندوخته آگاهي و مهارت مقابله، مشکلات اجتماعي و رواني عمده‌اي به وجود مي‌آورد. تحصيلات، فراتر از کسب اطلاعات، مهارت‌هاي خاصي را فراهم مي‌كند که ريسک را کاهش داده، کيفيت زندگي را بهبود مي‌دهد که منجر به سلامت رواني بيشتر مي‌شود.
    سومين يافته اين تحقيق، حکايت از آن دارد که تنها تفاوت نمرات سلامت روان در ميان دانش‌آموزان دختر و پسر معنادار است (جدول 3). اين يافته، با نتايج تحقيق نجار اصل (1390) ناهمسو و با نتايج پژوهش پياژه(Piage) (1932)، كلبرگ(Cohlberg) (1984)، گيبس(Gibbs) و همكاران (2007)، چراغي (1383)، خانه‌کشي (1388)، اولسون (2012) و رضايي و همکاران (1389) همسو است. در تبيين اين يافته، مي‌توان گفت: زنان به علت غلبه بعد هيجاني، نسبت به مردان كه تحت تأثير غلبه بعد منطقي هستند، در موقعيت‌هاي تنش‌زا بيشتر آسيب مي‌بينند.
    محدوديت‌هاي پژوهش: وجود تفاوت در سطح تحصيلات، نگرش‌ها و سبک تربيتي والدين و عوامل گوناگون مؤثر بر نتايج تحقيق، همچون عوامل فرهنگي- محيطي تعميم نتايج را با اشکال مواجه مي‌سازد.
    پيشنهادات: انجام پژوهش با كنترل متغيرهايي چون سطح تحصيلات، نگرش‌ها و سبک تربيتي والدين و عوامل فرهنگي- محيطي، پژوهش دقيق‌تري را عرضه خواهد نمود.
     
     

    References: 
    • ادلين، جونز،ولف، بيلر و يونگ، منسن، 1999، کاربرد روان‌شناسي در تربيت فرزندان، ترجمة پروين کديور، تهران، مرکز نشر دانشگاهي.
    • آمونز، جان، 1999، چشم‌اندازهاي نو در دين، ترجمة رضا محمدي، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
    • احمدي، رضا، 1387، «مقايسه جهت‌گيري مذهبي، سلامت‌ رواني و مراحل تحول اخلاقي در ميان دختران و پسران بزه‌کار استان سيستان و بلوچستان»، چکيده مقالات دومين همايش سراسري نقش دين در بهداشت رواني، قم، موسسه فرهنگي طه.
    • آذربايجاني، مسعود و سيدمهدي موسوي اصل، 1391، درآمدي بر روان‌شناسي دين، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • آذربايجاني، مسعود، 1389، تهيه و ساخت آزمون جهت‌گيري مذهبي با تکيه بر اسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • آزموده و همکاران، 1386، «بررسي ارتباط مکانيسم‌هاي دفاعي با سبک‌هاي مقابله‌اي و سلامت رواني»، معرفت، ش 44، ص7-13.
    • اسپيلکا و همکاران، 2011، روان‌شناسي دين، ترجمة محمد دهقاني، تهران، رشد.
    • آلستون و همکاران، 2009، دين و چشم‌اندازهاي نو، ترجمة احمد توکلي، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
    • آلن، ديويد، 2009، اخلاق، ترجمة باوند بهپور، تهران، چشمه.
    • الياده ميرچا،‌ 2008، دين پژوهي، ترجمة بهاءالدين، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
    • اولسون، وين، 2012، تجربه ديني، ترجمة رضا يزداني، قم، مؤسسه فرهنگي طه.
    • برگسن، هانري، 2010، دو سرچشمه اخلاق و دين، ترجمة اسماعيل حبيبي، تهران، شرکت سهامي انتشار.
    • بشارت، حسين و همکاران، 1380،‌ مقايسة جهت‌گيري ديني (دروني و بيروني) با سبک‌هاي مقابله‌اي و سلامت ‌روان در ميان دبيران زن استان همدان، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، انستيتو روان‌پزشکي ايران.
    • بهرامي احسان، هادي و آناهيتا تاشك، 1383، «ابعاد رابطه ميان جهت‌گيري مذهبي و سلامت رواني و ارزيابي مقياس جهت‌گيري مذهبي»، روان‌شناسي و علوم تربيتي، سال سي‌و‌چهارم، ش 2، ص22-31.
    • بهرامي احسان، هادي و مرضيه پورنقاش تهراني، 1388، «رابطة پايبندي به اعتقادات مذهبي با سلامت رواني و هويت‌يابي مذهبي دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامي واحد ارجاسب»، معرفت، ش 48، ص25-32.
    • بهرامي احسان، هادي، 1381، رابطه بين جهت‌گيري مذهبي، اضطراب و حرمت خود، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، ‌پايگاه اطلاعات علمي.
    • بوبر، مارتين، 2009، کسوف خداوند (مطالعه رابطه بين دين و فلسفه)، ترجمة عباس کافان، تهران، فرزان.
    • بيابانگرد، اسماعيل، 1384، روش‌ه‍اي‌ ت‍ح‍ق‍ي‍ق‌ در روان‌ش‍ن‍اس‍ي‌ و ع‍ل‍وم‌ ت‍رب‍ي‍ت‍ي‌‮‬‬‏‫، تهران، دوران.‬‬
    • پترسون، ماريو و همکاران، 2011، عقل و اعتقاد ديني (درآمدي بر فلسفه دين)، ترجمة احمد نراقي و ابراهيم سلطاني، تهران، طرح نو.
    • پرنگيه، ژان کلود، 2011، تاريخ روان‌شناسي، ‌ترجمة علي‌محمد کاردان، تهران، نشر دانشگاهي.
    • توسلي، مطهره و منصور مرشدي، 1388، بررسي جايگاه معنويت در الگوهاي عمده سلامت‌ روان در ميان نوجوانان و بزرگسالان، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، تهران، دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تربيت مدرس.
    • توکلي، احمد، 1383، بررسي اشتراکات اخلاقي در ميان اديان مختلف و سلامت‌ روان پيروان آنان، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، تهران، دانشکده فلسفه و تعليم و تربيت دانشگاه تربيت مدرس.
    • توماس، ليکونا، 2010، چگونه فرزندان خوب تربيت کنيم، ترجمة مهدي قراچه‌داغي، تهران: روشن‌گران.
    • جان‌بزرگي، مسعود، 1378، بررسي اثربخشي روان درماني كوتاه مدت «آموزش خودمهارگري» با و بدون جهت‌گيري مذهبي (اسلامي) بر مهار اضطراب و تنيدگي، پايان‌نامه دكتري روان‌شناسي، تهران،‌ دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تربيت مدرس.
    • چراغي، محمد و همکاران، 1390، بررسي رابطه ايمان و توکل به خدا با سلامت ‌روان و فرهنگ، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، تهران، دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تهران.
    • چراغي، مونا و همكاران، 1383، «رابطة بين ابعاد مختلف دينداري و سلامت عمومي در دانشجويان دانشگاه اصفهان»، پژوهش‌هاي تربيتي و روان‌شناختي، ش 2، ص1ـ22.
    • حسيني، سيدابوالقاسم، 1384، اصول بهداشت رواني، بررسي مقدماتي اصول انقلاب بهداشت رواني، روان‌درماني و برنامه‌ريزي در مكتب اسلام، مشهد، آستان قدس رضوي.
    • خانه‌كشي، علي، 1388، «رابطة التزام عملي به اعتقادات مذهبي با سلامت رواني و هويت‌يابي دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهبهان»، معرفت، ش 46، ص45.
    • دلور، ژاک، 2011،‌ يادگيري گنج درون، ترجمة رضا رئوف و همکاران، تهران، تزکيه.
    • دوتران، رابرت، 2009، پيشرفت مدارس در پرتو تحول روش‌هاي آموزش و پرورش، ترجمة محمود منصور، تهران، رشد.
    • رجايي، رضا و همکاران، 1388، «ارتباط نگرشي مذهبي با امكان كنترل و نقش هوش هيجاني»، پژوهش‌هاي تربيتي و روان‌شناختي، ش 8، ص19-25.
    • رضازاده، حسين، 1389، بررسي رابطه سلامت‌ روان با فرهنگ، سن، جنس و تحصيلات والدين، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، تهران، دانشکده روان شناسي دانشگاه تهران.
    • رضايي، علي و همکاران، 1389، بررسي رابطه دعا و نيايش سلامت‌ روان و جنسيت در ميان نوجوانان، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، تهران، دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تربيت مدرس.
    • صاحبي، علي، 1369، بررسي رابطه رشد قضاوت اخلاقي نوجوانان تيزهوش و عادي با جنسيت، پايان‌نامه کارشناسي ارشد،‌ روان‌شناسي عمومي، تهران، دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تهران.
    • صاحبي، علي، 1389، رابطة تحول اخلاقي نوجوانان با جنسيت و نگرش‌هاي تربيتي والدين، پايان‌نامه کارشناسي، روان‌شناسي عمومي، تهران، دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تربيت مدرس.
    • صفورايي، محمدمهدي، 1386، «ايمان به خدا و نقش آن در كاهش اضطراب و تحول اخلاق»، معرفت،
    • ش 75، ص11-15.
    • طباطبايي، سيدمحمدحسين، 1372، تفسير الميزان، قم، مؤسسة نشر اسلامي.
    • طهراني، محمد، 1387، بررسي رابطه سلامت‌ روان با فرهنگ، مذهب، جنس و سن، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، رشته روان‌شناسي باليني، تهران، دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تهران.
    • عبدالله‌پور، فرهاد و همکاران، 1390، بررسي رابطه بين جهت‌گيري مذهبي با خودکنترلي و سلامت رواني دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهبهان، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهبهان.
    • فرانكل، ويكتور، 1392، انسان در جست‌وجوي معنا، ترجمة محمدرضا خوشدل، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
    • فقيهي، علي‌نقي و جمشيد مطهري‌طشي، 1387، «افسردگي، رويكرد اسلامي در سبب‌شناسي و فرايند درمان»، معرفت، ش 84، ص18-25.
    • كاسيرز، ارنست، 2008، فلسفه روشنگري، ترجمة يدالله موفق، تهران، نيلوفر.
    • کيم، ريچارد و همکاران، 2004، تجربه ديني، ترجمة عباس يزداني، قم، مؤسسه فرهنگي طه.
    • گوريچ، ژرژ و همكاران، 2009، روان‌شناسي جمعي و روان‌شناسي اجتماعي، ترجمة عباس کاردان، تهران، دانشگاه تهران.
    • مصباح، محمد‌تقي، 1376، راهنما و راهنما‌شناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1380، معارف قرآن، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ميرکمالي، محمود، 1391، بررسي رابطة سلامت‌ روان با فرهنگ، جنس و سن، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي عمومي، تهران، دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تربيت مدرس.
    • نجار اصل، صديقه، 1390، «بررسي رابطة بين نگرش مذهبي با مفهوم از خويشتن و سلامت عمومي دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهبهان»، پژوهش‌هاي تربيتي و روان‌شناختي، ش 3، ص11.
    • وير، رابرت، 2010، جهان مذهبي، ترجمة عبدالرحيم گواهي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • هاديانفرد، مجتبي، 1384، ايمان به خدا و نقش آن در كاهش افسردگي و رشد هويت فردي، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي باليني، تهران، دانشکده روان‌شناسي دانشگاه تهران.
    • هرگنهان، بي.آر. و متيو.اچ. السون، 1382، مقدمه‌اي بر نظريه‌هاي يادگيري، ترجمة علي‌اكبر سيف، تهران، دوران.
    • Akline, O, 1998, Healing From Within Spirituality And mental Health, Advancesin Psychiatric Treatment, v. 8, p. 235-254.
    • Alvardo, K. A, & et al, 1995, The Relationship of 204 Religious Variables to Death Anxiety, Journal of Clinical Psycology, v. 25, p. 118-122.
    • Belat, P, 1999, “Moral Development And Psychologica Varriaables”, Journal Of Psychology And Thology, v. 12, p. 85-92.
    • Belazy, S, 1980, “Noral Cognition And Moral Action: A Theoretical Perspective”, Development Review, v. 3, pl. 178-210.
    • Bicer, S, & et al, 2005, “Religious commitment And Mental Health And Moral Development”, Journal Of The India Acedemy Of Applied Psychology, v. 52, p. 66-68.
    • Burzun, j, 2010, James William, In the Encylo Pedia of Religion, E: Mircea Eliade, Macmillian.
    • Bush, Richard C, & et al, 1982, The religious world: Communities of Faith, New York, Macmillan Publishing co. Inc.
    • Calapess, J, 2000, Alternation in immunocompetence during stress, bereavement and depression, focus on neuro endocrine regulation, American Journal of Psychiatry, v. 50, p. 102-117.
    • Dergoties, K؛, & et al, 1973, Scl-90-R Outpatients PsychiatRic Rating scale Prelimmnary Report, Psyco Pharmalogy Bull, v. 15, p. 13-27.
    • Fernandez, G.P, 2004, Encyclopedia of religion and war, New York, London, Routledge.
    • Gelican, C, 1992, In A Different Voice: Sex Difference In The Expression Of moral Judgment, Cambridge, Mass: Harward University Press.
    • Gibbs, J. C, & et al, 2007, Moral judgment development across cultures, Developmental Review, v. 27, p. 443-500.
    • John, 2010, The Cambbridge Illustrated History of Religions, United Kingdom: Campridge University press.
    • Jung, C. G, 2009, Modern Man In Search Of A Soul, New York, Penguin Book.
    • Kohlberg, L, 1984, Essays on cognitive development and the psychology of moral development, New York, Harper.
    • Macnamy, F, 1978, Moral Juvgment Related To Sample Characterisitics, Unpublished Manuscript, University of Minnesita.
    • Makers, Q. A, & et al, 2005, Delinquency and moral reasoning in adolescence and young adulthood, International Journal of Behavioral Development, 29, 3, p. 247-258.
    • Pargament, K. L, 2011, God Help Me (L). Religious Coping Effort s As Predictors Of The Out Comes To Significant negative Life Events, American Journal of Community Phsycology, v. 18, p. 793-824.
    • Piaget, J, 1932, The moral judgment of the child, New York, Free Press.
    • Robert, k, & et al, 2009, Mental Health And Moral Development, Journal Of Psychology And Thology, v. 23, p. 52-54.
    • Smite, M, & Segale, K, 2011, Religiosity And Mental Health: A Meta_Analysis of Recent Studies, Journal For The Scientific, Study of Religion, v. 32, p. 42- 45.
    • Torile, P, & et al, 2008, Mental Health And Mental Disorder: A Sociolpgical Approach, U.K. London. Brad Ford, p. 626-650.
    • Vinike, R, & et al, 2011, Prayer In The Lives Of Late Adolescents, Journal Of Adolescence, v. 34, p. 279-385.
    • Watsone, B, & et al, 1997, The evolution Of Happiness, American Psychologist, v. 55(1), p. 15-23.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اعتصامی نیا، حسن، ناروئی نصرتی، رحیم، احمدی محمدآبادی، محمدرضا.(1394) رابطه جهت گیری مذهبی با سلامت روان و تحول اخلاقی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8(1)، 115-128

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسن اعتصامی نیا؛ رحیم ناروئی نصرتی؛ محمدرضا احمدی محمدآبادی."رابطه جهت گیری مذهبی با سلامت روان و تحول اخلاقی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8، 1، 1394، 115-128

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اعتصامی نیا، حسن، ناروئی نصرتی، رحیم، احمدی محمدآبادی، محمدرضا.(1394) 'رابطه جهت گیری مذهبی با سلامت روان و تحول اخلاقی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8(1), pp. 115-128

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اعتصامی نیا، حسن، ناروئی نصرتی، رحیم، احمدی محمدآبادی، محمدرضا. رابطه جهت گیری مذهبی با سلامت روان و تحول اخلاقی. روان‌شناسی و دین، 8, 1394؛ 8(1): 115-128