روان‌شناسی و دین، سال هشتم، شماره دوم، پیاپی 30، تابستان 1394، صفحات 5-18

    بررسی مؤلفه‌های معنای زندگی، ازدواج و زندگی مشترک در زوجین رضایتمند زناشویی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ زهرا گیتی پسند / دکتري مشاوره دانشگاه علّامه طباطبائي / z_gitipasand@yahoo.com
    کیومرث فرحبخش / استاديار مشاوره دانشگاه علّامه طباطبائي
    معصومه اسمعیلی / *دانشيار مشاوره دانشگاه علّامه طباطبائي / masesmaeily@yahoo.com
    محمدسعید ذکایی / دکتري علوم اجتماعي دانشگاه علّامه طباطبائي / saeed.zokaei@yahoo.com
    چکیده: 
    این پژوهش، با هدف بررسی معنای زندگی در زوجین رضایتمند و ارائه الگوی معنای زندگی رضایت بخش، انجام گرفت. جامعه آماری زوجین رضایتمند تهرانی بودند که از بین آنان، 8 زوج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. طول مدت زندگی مشترک زوجین منتخب، کمتر از 15 سال و حداقل دارای یک فرزند بودند. پژوهش با بهره گیری از روش  های کیفی انجام و برای دستیابی به داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. در مرحله اول، هریک از زوجین به تنهایی و در مرحله بعد، در کنار هم، مورد مصاحبه قرار گرفتند. میانگین مدت زمان مصاحبه های فردی، 60 و مصاحبه های مشترک، 30 دقیقه بود. برای تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه، از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها، ضمن معرفی مؤلفه های معنای زندگی فردی، معنای ازدواج و معنای زندگی مشترک زوجین، نشان داد همخوانی معنایی، همکاری در ساخت معنای مشترک و توانایی مذاکره در زوجین وجود دارد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Recognizing the Constituents of the Meaning of Life, Marriage and Matrimony of the Spouses Enjoying Marital Satisfaction
    Abstract: 
    This research which aims at investigating the meaning of the life of the spouses enjoying material satisfaction, provides a pattern of the meaning of satisfactory life based on its findings. The statistical community includes satisfied couples from Tehran, among whom eight couples were chosen by purposeful sampling. The married life period of the selected spouses is less than 15 years and they have at least one child. The research used qualitative methods and semi-structured interviews were conducted in order to collect the data. In the first stage, each spouse was interviewed alone and in the next stage, the two were simultaneously interviewed. On average the interviews with either lasted 60 minutes and the interviews with both spouses 30 minutes. To analyze the data obtained from the interviews, the open, axial and selective codification is used in the research. In addition to identifying the constituents of the meaning of individual life, meaning of marriage and meaning of the marital life of spouses, the findings show that such characteristics like; semantic consistency, cooperation in conveying the common meaning and ability are shared by the spouses.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    ازدواج، يکي از ابتدايي‌ترين نهادهاي بشري است كه زندگي انسان‌ها را تحت تأثير قرار داده است. از ميان مقولات مرتبط با ازدواج، رضايت زناشويي از اهميت زيادي برخوردار است. رضايتمندي زناشويي به شادي برخاسته از پذيرش غيرمشروط زوجين توسط يکديگر اشاره دارد (اُپريسان و کريستيا (Oprisan & Cristea)، 2012). بين رضايتمندي زناشويي و معناي زندگي، همبستگي مثبت معناداري وجود دارد (ر.ك: گواهي جهان، 1384؛ رضايي و همكاران، 1390). دارا بودن معناي مشترک در زندگي زناشويي، مي‌تواند به عنوان روشي براي افزايش روابط صميمانه بين همسران و بهبود عملکرد خانواده در نظر گرفته شود (لانتز (Lantz)، 2000؛ نصر اصفهاني، 1390؛ ماهوني و همکاران، 2003؛ پارگامنت و ماهوني (Pargament & Mahoney)، 2005؛ دولاهيت و لامبرت (Dollahite & Lambert)، 2008؛ دولاهيت و همكاران، 2012). 
    معنا، آميزه‌اي پيچيده از ارزش‌ها، عقايد، احساسات و طرح‌واره‌هاي مفهومي است که ذات پديدار‌شناختي انسان را به وجود مي‌آورد. معنا، الگويي يکپارچه و کل‌گرا از جهت‌گيري در قبال خود، ديگران و جهان است. نظامي جهت‌دهنده، چارچوب مرجع و ته نقشي از خود و جهان، که براي پيش‌بيني رويدادهاي زندگي و کنار آمدن با آنها، به کار مي‌رود (اسپيلکا و همكاران، 2003، ص667).
    محمد و همكاران (2011)، گزارش نمودند معناي زندگي به‌عنوان پديده‌اي روان‌شناختي، تنها براساس ديدگاه غربي فهميده شده و همان براي جست‌وجوي ادراک مسلمانان در اين زمينه به کار گرفته مي‌شود. فرهنگ، از مهم‌ترين عوامل مؤثر و منابع حمايتي تأثيرگذار در مراحل رشد رواني، تکاليف مراحل زندگي، شکل‌گيري اهداف و ارزش‌هاي زندگي فرد و خانواده مي‌باشند. درمان‌هاي شناختي، به شدت متأثر از زمينه‌هاي فرهنگي، باورها و ارزش‌هاي درون فرهنگي است و کارآيي آن، تحت تأثير زمينه‌هاي فرهنگي و اعتقادات مردمي است که اين درمان‌ها درباره آنان، به کار برده مي‌شود. بنابراين، لازم است موضوعات مربوط با خانواده در فضاي اجتماعي، ديني و فرهنگي همان خانواده مورد بررسي قرار گيرد (رضايي و همكاران، 1390).
    معناي زندگي، معناي ازدواج و معناي مشترک، همگي معاني‌اي هستند که در بطن جامعه و فرهنگ ساخته مي‌شوند. گرچه در زندگي انسان‌ها نقش مؤثري ايفا مي‌كند، ولي تا سال‌هاي اخير معمولاً نقش آن در خانواده و رضايت زناشويي ناديده گرفته شده و عمده تحقيقاتي هم که در اين زمينه وجود دارد، مبتني بر نظريه مطروحه فرانکل است. اين پژوهش، درصدد دستيابي به مؤلفه‌هاي معناي زندگي مبتني بر فرهنگ در زوجين رضايتمند است. در اين پژوهش، تلاش شده است مؤلفه‌هاي معناي زندگي فردي، معناي ازدواج و معناي زندگي مشترک زوجين رضايتمند زناشويي، شناسايي شود تا ديدگاه فرهنگي جديدي نسبت به توانمندي‌ها و مشکلات خانواده‌هاي ايراني ارائه شود.
    روش پژوهش
    اين پژوهش، از نوع مطالعات کيفي است و براي اجراي آن، از نظريه زمينه‌اي استفاده شده است. در اين روش، به جاي استفاده از داده‌ها جهت آزمون فرضيه‌هاي برخاسته از ادبيات پژوهش، که در تحقيقات کمّي انجام مي‌گيرد، از گزارش‌هاي کلامي افراد در مورد تجاربشان به عنوان «داده» استفاده مي‌شود. هدف نهايي، فراهم کردن مجموعه‌اي از مفاهيم نظري است که به بهترين شکل داده‌ها را توصيف کنند.
    جامعه و نمونه‌گيري در پژوهش‌هاي کيفي، که هدف آن تحليل عميق موضوع مورد بررسي است، به اندازه تحقيقات کمي اهميت ندارد (هومن، 1380، ص68). باس (Boss) (1980)، عنوان مي‌کند يک شيوه مناسب براي ايجاد سازه‌هاي نظري بامعنا، با مطالعه بر روي افرادي حاصل مي‌شود که در متغيرهاي مورد‌نظر سرآمد يا الگو باشند. هدف اين پژوهش، تمرکز بر زوجيني بود که در رضايت زناشويي الگو باشند، تا بتوانيم داده‌هاي غني‌تري به دست آوريم. با استفاده از شيوه نمونه‌گيري هدفمند (برگ (Berg)، 2001)، زوجين داراي رضايت زناشويي بالا (براساس اظهارات خودشان و نيز نمره آنها در آزمون انريچ ـ نمرة بالاتر از 50)، براي شرکت در اين پژوهش انتخاب شدند. زوجين شرکت‌کننده در اين پژوهش، همگي از ساکنان شرق تهران بودند و با توجه به جمعيت غالب جامعه ايران، همگي از بين مسلمانان شيعه و با حداقل سطح تحصيلات ديپلم، انتخاب شدند. همچنين براي ثابت نگه داشتن برخي عوامل زمينه‌اي، زوجيني انتخاب شدند که طول مدت زندگي مشترک آنان، بين 5 تا 15 سال بود و بالاي 30 سال سن داشتند و داراي حداقل يک فرزند بودند. انتخاب اين نمونه، اجازه مي‌داد تا تمرکز عميقي بر سؤالات پژوهش داشته باشيم. تعداد نمونه از ابتداي کار مشخص نبود. مصاحبه‌ها تا جايي ادامه يافت که مصاحبه‌ها به حالت اشباع نظري برسند. حالت اشباع، به وضعيتي گفته مي‌شود که پاسخي که شرکت‌کنندگان جديد به سؤالات مصاحبه مي‌دهند، مشابه همان پاسخ‌هايي باشد که شرکت‌کنندگان قبلي به سؤالات مصاحبه داده‌اند. اين پژوهش، با استفاده از مصاحبه عميق نيمه‌ساختاريافته در 8 زوج (8 زن و 8 شوهر) رضايتمند زناشويي به اشباع نظري رسيد و متوقف شد.
    ابزار پژوهش
    براي شناسايي زوجين رضايتمند زناشويي، پس از شناسايي تاريخچه زندگي افراد و احساس ميزان رضايت‌مندي، براي تأييد ميزان رضايت، از فرم 47 سؤالي مقياس رضايت زناشويى انريچ استفاده شد. در کشور ما، اولين ‌بار سليمانيان و نوابي‌نژاد (1373) همبستگي دروني آزمون را براي فرم بلند 93/0 و براي فرم کوتاه 95/0 محاسبه و گزارش کرده‌اند و شركت روان تجهيز سينا، آن را منتشر كرده است. نمره‌هاي بالاتر از 50، به‌عنوان زوجين رضايتمند زناشويي مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابتدا به زوجيني كه پذيرفتند، در پژوهش مشاركت داشته باشند، در خصوص رازداري اطمينان داده شد. سپس در مرحله اول، هر‌يک از زوجين به‌تنهايي و در مرحله بعد، در کنار هم، مورد مصاحبه قرار گرفتند. به‌طور‌کلي، در مورد هر خانواده، 3 مصاحبه صورت پذيرفت. تعداد زوجين رضايتمند، 8 زوج و بنابراين 24 مصاحبه صورت پذيرفت. ميانگين مدت زمان مصاحبه‌هاي فردي زوجين، 60 دقيقه و مصاحبه‌هاي مشترک آنان، 30 دقيقه بود. محورهاي سؤالات مصاحبه، به معناي زندگي فردي، ارتباط با خدا، خود، ديگران و جهان، معناي ازدواج (ازدواج را چگونه پيوندي مي‌دانيد؟ به نظر شما زندگي زناشويي تا کجا تداوم پيدا مي‌کند؟ جايگاه زن و شوهر در رابطه شما با يکديگر چگونه است؟) و معناي زندگي مشترک (چه ديدگاهي نسبت به آينده زندگي زناشويي خود داريد؟ چه انتظاراتي درباره زندگي زناشويي خود داريد؟) مي‌پرداخت.
    براي تجزيه و تحليل يافته‌ها، ابتدا از شيوه کدگذاري باز استفاده شد که در آن هر واژه، عبارت يا جمله معني‌دار به عنوان کدها تعيين مي‌شوند. در مرحله دوم (کدگذاري محوري)، ارتباط بين مقوله‌ها و زيرمقوله‌ها مشخص شد و چارچوب بيشتري به آنها داده شد. مرحله آخر، کدگذاري انتخابي بود که مقوله‌هاي مختلف باهم يکپارچه شده و پيرامون يک مفهوم توصيفي محوري (تم‌ها) تلفيق شدند و به صورت الگوي مفهومي ارائه گرديد.
    يافته‌هاي پژوهش
    تحليل مصاحبه‌ها، مؤلفه‌هاي معناي زندگي فردي، معناي ازدواج و معناي زندگي مشترک زوجين رضايتمند زناشويي را شناسايي نمود. مؤلفه‌هاي معناي زندگي فردي، خداباوري در عين انجام اعمال عبادي، توکل به خدا در حل مشکلات و در نظر گرفتن مرگ، به عنوان زندگي دوباره بودند. همچنين ازدواج در زمان مناسب، ديدگاه و اهداف مناسب در زمينه ازدواج، خودآگاهي و خويشتن‌داري بالا و دارا بودن صفات صبر، بخشش و فداکاري، انتخاب منطقي همسر، از بين ساير گزينه‌هاي ازدواج، برگزاري مراسم ازدواج به‌طور سنتي (اطلاع خانواده‌ها، خواستگاري و...)، افق ديد گسترده در خصوص ازدواج (رشد، تربيت فرزند)، باورهاي منطقي در مورد عشق و رابطه زناشويي (عدم تحميل عقايد خود به همسر، استنادهاي مثبت به رفتارهاي يکديگر، مراقبت از رابطه زناشويي)، اولويت دادن به همسر پس از آغاز زندگي زناشويي و اولويت قرار دادن نيازهاي همسر نسبت به سايرين، ساماندهي مجدد برقراري ارتباط با والدين (محترمانه و در عين حال بعد از ارتباط زوجي)، پذيرش مسئوليت‌ها و نقش‌هاي زناشويي، تأکيد زنان و مردان بر نقش برابر زوجين در روابط زناشويي، تأکيد زنان بر بالا بودن جايگاه مرد در زندگي، مشارکت در تصميم‌گيري، صداقت و ميل به گفت‌وگو و مذاکره، تمايل به پيگيري اهداف خانوادگي، ايجاد فضاي آرام در خانه و اميدواري به آينده زندگي زناشويي، به عنوان مؤلفه‌هاي معناي ازدواج و زندگي مشترک، شناسايي شد.
    جدول شماره 1. نمونه‌هايي از کدگذاري عبارات مهم معناي زندگي در زوجين رضايتمند زناشويي
    کدگذاري انتخابي    کدگذاري محوري    کدگذاري باز    محتوا و عبارات مهم
    روابط انسان با خدا، خود، ديگران و طبيعت به عنوان منظرگاه شخصي معناي زندگي در نظر گرفته مي‌شود.    معناي زندگي فردي    خود‌آگاهي/ 
    عدم خودآگاهي
        اعتماد به نفس خوبي دارم و پشتكار دارم.
    از شكست نمي‌ترسم، اعتماد به نفس بالايي دارم.
    فكر مي‌كنم ديگران از من اميدوارترند.
    صبور هستم.
    خودم را باور دارم.
    خودم را دوست دارم.
    معناي ازدواج تلويحاً با چگونگي رفتار فرد، قبل و در طي رابطه زناشويي با عملکرد زناشويي مرتبط است.    معناي ازدواج    موقعيت خاص/ معمولي    خيلي دوست داشتم با کسي ازدواج کنم که آدم صميمي باشد.
    يک کانون گرم خانوادگي همراه با آرامش
    ازدواج پيوند الهي و مقدس است.
    يک رابطه صميمانه که هيچ کس نتواند روي روابط آن تأثير بگذارد.
            ازدواج به عنوان رابطه‌اي نيازمند مراقبت    در عمل نشان مي‌دهم که همسرم را دوست دارم.
    سعي مي‌کنم احساس همسرم را درک کنم و براي شروع ارتباط پيش‌قدم شوم.
    سعي مي‌کنم ابراز محبت هم کلامي باشد و هم غيرکلامي و شروع‌کننده ارتباط باشم تا مشکل حل شود.
    هميشه همسرم اهل مشورت است.
    با رسيدگي به همسرم، در عمل علاقه‌ام را نشان مي‌دادم.
        فضاي ارتباط زناشويي    آرامش    هدف ما رسيدن به آرامش بود.
    من با پيدا كردن يك يار صديق به آرامش رسيدم.
    زندگي ما بدون دغدغه است. سرشار از آرامش
    از بين بردن معايب فردي و رسيدن به آرامش در کنار يکديگر.
    زن و شوهر بايد آرامش را براي همديگر بخواهند.
    براي اينکه همسرم آرامش داشته باشد، موضوعات ناراحت‌کننده را وقتي مطرح مي‌کنم که خسته نباشد.
    در خانه موقعيتي فراهم مي‌کنم که همسرم آسايش داشته باشد.
        محور ارتباط زناشويي    صداقت    پنهان‌كاري نداريم.
    از روي صداقت براي هم هر كاري مي‌كنيم.
    با صداقت همه چيز را با همسرم مطرح مي‌کنم و از او کمک مي‌گيرم.
    ما بالاترين تعهد را نسبت به يکديگر داريم. نبايد چيزي را از هم پنهان کنيم.
    در ابتدا خيلي مشکل بود که همه چيز را با همسرم در ميان بگذارم. ولي هيچ وقت پنهان کاري نکردم. همسرم خيلي کمک مي‌کرد.
    همسرم صداقت، ايمان و درک خوبي دارد، ساير ويژگي‌هايش کمتر مورد توجه من است.
    الگوي معنايي در پايداري و موفقيت ازدواج تأثير مثبت و منفي دارد.    الگوي معنايي    همكاري در ساختن معنايي مشترك    الآن دو تا فكر ما شده يكي.
    الان همه چيز ما با در كنار هم بودن معنا پيدا مي‌كند.
            همخواني معناي زندگي مشترك    اگر بخواهم انتخاب كنم حتماً دوباره همسرم را انتخاب مي‌كنم.
    مرد ستون زندگي است.
    يكرنگي در تصميم‌گيري كه نيازمند گذشت است.
    قطعه‌اي كه با قطعه ديگر مي‌تواند مطابقت و تكميل‌كنندگي داشته باشد.
    بعد از ازدواج يك همدم و تكيه‌گاه پيدا كردم.
            توانايي مذاكره    در مواقع لزوم از همسرم مشاوره مي‌گيرم.
    همسرم به خواسته‌هاي من احترام مي‌گذارد.
    ما نظرات خودمان را به هم مي‌گوئيم، ولي براي تغيير نظرات به ديگري فشار نمي‌آوريم. 
    اعتقادات يكديگر را نفي نمي‌کنيم.
    بايد همديگر را درك كنيم و به هم آزار نرسانيم.
    جدول شماره 2: مؤلفه‌هاي معنايي زندگي در زوجين رضايتمند زناشويي در يک نگاه
    معاني    مؤلفه‌ها    زنان    مردان
    معناي زندگي فردي    ارتباط با خدا    خداباوري
    توكل به خدا
    عبادت
    باور به زندگي اخروي    خداباوري
    توكل به خدا
    عبادت
    باور به زندگي اخروي به عنوان تولد دوباره
        ارتباط با خود    خودآگاهي
    بخشش
    انعطاف‌‌پذيري
    اميدواري
    صداقت
    هدفمندي زندگي
    خويشتن‌داري    خودآگاهي
    اميدواري
    صداقت
    هدفمندي زندگي
    خويشتن‌داري
        ارتباط با ديگران    عشق و ابراز محبت
    اعتماد
    مسئوليت پذيري
    همدلي    عشق و ابراز محبت
    اعتماد
    همدلي
        ارتباط با جهان    سعي در حفظ طبيعت
    علاقه و احترام به طبيعت    باور به اينکه طبيعت، مخلوق خداست
    علاقه و احترام به طبيعت
    معناي ازدواج    اهداف ازدواج    حمايت دو جانبه    حمايت دو جانبه
        موقعيت ازدواج    رابطة خاص
    رابطه نيازمند مراقبت    رابطة خاص
    رابطه نيازمند مراقبت
        دوام ازدواج    رابطه مستمر    رابطه مستمر
        ماهيت ازدواج    تعهد اجتماعي
    بلوغ    تعهد اجتماعي
    بلوغ
        ساختار روابط    وجود هرم نقش
    تصميم‌گيري مشارکتي    وجود هرم نقش
    تصميم‌گيري مشارکتي
    معناي زندگي مشترک    فضاي ارتباط زناشويي    آرامش    آرامش
        محور ارتباط زناشويي    صداقت    صداقت
        افق ارتباط زناشويي    رشد
    تربيت فرزند    رشد
    تربيت فرزند
    بحث و نتيجه‌گيري
    ازدواج در همه جوامع بشري، رسم مقدسي است. نظام‌هاي اجتماعي بدوي و يا متمدن، ازدواج و مراسم عروسي را با آيين‌ها و نمادهاي مذهبي احاطه کرده‌اند و ازدواج، همواره رسم مقدسي به‌شمار مي‌آيد که داراي حدود مذهبي و قانوني است تا وجود آن استمرار يابد و درستي‌اش تأييد شود (اسپيلکا و همكاران، 2003، ص257). زوجين رضايتمند زناشويي بر خداباوري و عمل به باورهاي ديني تأکيد داشتند. هيتن و پرت (Heaton & Pratt) (2004) اعلام نمودند كه همبستگي مثبت و معناداري بين عمل به باورهاي ديني و ميزان رضايتمندي زناشويي وجود دارد؛ به اين معنا که با افزايش پايبندي به باورهاي ديني، رضايتمندي زناشويي زياد مي‌شود. در طول تاريخ، ايمان و نهاد مذهبي وابسته به آن (کليسا)، هم به مؤمنان آسايش‌خاطر داده‌اند و هم آنها را به پرس‌و‌جو مي‌گيرند. وقتي غم و اندوه روي مي‌دهد، کارکرد آسايش‌بخش دين را مي‌توان به روشني مشاهده کرد. زمان فشار و فقدان، انسان‌ها به خداي خود روي مي‌آورند و از طريق اعمال عبادي آرامش مي‌يابند (اسپيلکا و همكاران، 2003، ص230). البته هولاهان و موس، گزارش نمودند كه ارتباط با خدا ممکن است آثار سازنده يا مضر در غلبه بر مشکلات داشته باشد؛ اثرات مثبت، از طريق آرامش و اتخاذ راه‌حل‌هاي جديد براي حل مشکلات و مضر، در اثر توکل منفعلانه به خدا و توقع حل مشکل توسط او، بدون انجام هرگونه تلاش و کوشش در اين زمينه (اسپيلکا و همكاران، 2003، ص666).
    آرامش: زوجين شرکت‌کننده در پژوهش فضاي ارتباط زناشويي را آرامش مي‌دانستند. در ديدگاه اسلام، ياد خدا از ارکان ايجاد آرامش در نظر گرفته مي‌شود (رعد: 28). در روابط زوجين، از مهم‌ترين ملاک‌هاي استواري زندگي زناشويي است. براساس آيات قرآن، ياد خدا از طريق ايجاد آرامش در قلب زوجين، در زمان بروز مشکلات، مي‌تواند ياري‌رسان زوجين در حل مشکلات باشد. معناى زندگى و تأثير باورهاي ديني بر خانواده و روابط زناشويي، خود را در معنادهي به زندگي و زندگي زناشويي، انجام واجبات و پرهيز از گناهان و تحمل مشکلات خانواده نشان مي‌دهد (بديع و همكاران، 1390).
    صداقت: زنان و مردان شرکت‌کننده در پژوهش، هر دو صداقت را به‌عنوان محور ارتباطي زندگي زناشويي و مؤلفه معناي زندگي فردي خود باور داشتند و صداقت را در روابط خود با يکديگر به کار مي‌گرفتند. در ديدگاه اسلام، صداقت از ارکان ارتباطات انساني و ملاک ايمان در نظر گرفته مي‌شود (نحل: 105). در روابط زوجين، از مهم‌ترين ملاک‌هاي استواري زندگي زناشويي است. براساس آيات قرآن، فقدان صداقت، راه بسياري از مشکلات را به سوي خانواده باز مي‌نمايد و زمينه اختلاف را ايجاد مي‌کند.
    تربيت فرزند: زوجين شرکت‌کننده در پژوهش، هر دو رشد خانواده و تربيت فرزندي آشنا با ارزش‌هاي خود را به عنوان افق زندگي زناشويي خود باور داشتند. براساس آية 74 سورة فرقان، تربيت نسل شايسته هدف هر خانواده است. هدف اساسي از تشکيل خانواده، بر دو محور «همسران- فرزندان» استوار است؛ بدين‌معنا که فلسفة ازدواج، امري دو مؤلفه‌اي است که يک مؤلفه آن به همسران و مؤلفه ديگر آن به فرزندان اختصاص دارد. فلسفة ازدواج در بعد همسران «سکونت و آرامش» است و در بعد فرزندان، «تربيت نسل توحيدي». بنابراين، مي‌توان فلسفه ازدواج را «سکونت – تربيت» دانست (ر.ك: پسنديده، 1391).
    مذاکره: به عقيده گلاسر، موفقيت در ازدواج با يادگيري شيوه گفت‌وگو با هم نسبت مستقيم دارد. تنها راه‌حل مشکلات زناشويي، گفت‌وگو با زباني مهرورزانه است. گفت‌وگويي بدون باخت که هر دو طرف برنده باشند. هر‌يک از زوجين، به روشني پيشنهاد مي‌کنند چه چيزي به حل مشکل کمک مي‌کند. به محض ايجاد هر مشکلي، بايستي آن را با گفت‌وگو و مذاکره حل نمود. زوجين بايد خواسته‌هاي خود را به طور روشن با يکديگر در همه حوزه‌ها مطرح نمايند. گفتن خواسته خود به همسر، نه‌تنها به نفع خود فرد است؛ به طرف مقابل امکان مي‌دهد بدون احتمال شکست، موفق شود و اعتماد به نفسش در زندگي افزايش يابد. بدون اين کار، هريک از زوجين، چاره‌اي ندارند جز اينکه سعي کنند خواسته همسر خود را حدس بزنند؛ حدسي که ممکن است غلط از آب درآيد (گلاسر و گلاسر، بي‌تا، ص63).
    شکل 1. ارتباط مؤلفه‌هاي معناي زندگي فردي، معناي ازدواج و معناي زندگي زناشويي در زوجين رضايتمند زناشويي

    مؤلفه‌هاي معناي زندگي فردي زوجين رضايتمند بر خداباوري، پايبندي به اعمال مذهبي، توکل به خدا در مشکلات به خدا اشاره داشت. همچنين باور به زندگي پس از مرگ، منشأ تأثيرات زيادي بر زندگي زوجين بود. اين زوجين، علاوه بر دارا بودن خودآگاهي بالا، از ويژگي‌هاي مشترکي که ضامن حفظ ثبات و پايداري خانواده است (صبر، بخشش، گذشت و اميدواري) برخوردار بودند. به علاوه، زنان از ويژگي بخشش و انعطاف‌پذيري در تصميم‌گيري‌ها، نقش‌ها و انتخاب اهداف خانوادگي برخوردار بودند. زوجين براي حل موارد عدم توافق، با يکديگر مذاکره مي‌نمودند و عقيده خود را به يکديگر تحميل نمي‌کردند.
    مهرورزي، احترام و حمايت متقابل و مذاکره، نگاه همدلانه و سعي در درک ديدگاه همسر و انعطاف‌پذيري در زوجين مشاهده مي‌گرديد. زوجين نمونه، در هر فرصتي براي ابراز علاقه به يکديگر بهره مي‌بردند و از اينکه همسرشان به سايرين (پدر و مادر، خواهر و برادر) مهرورزي نمايد، احساس تهديد نمي‌کردند. مردان، محبت کلامي را به عنوان تزوير مي‌دانستند. گرچه زنان تمايل زيادي به دريافت محبت کلامي داشتند، با اين موضوع کنار آمده بودند. زنان گروه نمونه، احساس مسئوليت‌پذيري بالايي داشتند. علاوه بر اينکه، مهارت برقراري تعادل بين خانواده و ديگران را داشتند. اين احساس آنها شامل خانواده پدري همسرشان هم مي‌شد. به‌طوري‌که مي‌کوشيدند مراقبت‌هايي را که در خصوص والدين خود داشتند، در مورد والدين همسرشان هم داشته باشند، يا حداقل مانع رسيدگي همسرشان به والدينش نمي‌شدند. گروه نمونه، براي هر تصميم‌گيري، با هم مذاکره مي‌نمودند. در مؤلفه‌هاي معناي ازدواج، هدف ازدواج، بيانگر حمايت دو جانبه بوده و متوجه اهداف خانوادگي بود. انعطاف‌پذيري در خصوص تغيير اهداف فردي به خانوادگي در زوجين مشهود بود.
    همچنين ديدگاهي الهي در خصوص اهداف ازدواج داشتند. ازدواج را به‌‌عنوان رابطه‌اي خاص، الهي و پيوندي آسماني و متفاوت از ساير ارتباطات در نظر مي‌گرفتند. همسر را هديه الهي و خانواده را محل تحقق خواسته الهي در نظر داشتند. ازدواج آنها سنتي بوده، در شرايط و زمان مناسب از نظر خود و با نظارت خانواده، تحت قوانين عرفي و شرعي و با شناخت کافي زوجين از يکديگر و خانواده‌ها، ازدواج نموده بودند. گزارش نمودند كه حمايت خانوادگي و مالي در اوايل ازدواج از سوي والدين دريافت داشته‌اند. توکل به خدا و قدرداني از يکديگر و اميد به بهبود روابط در روابط آنان به چشم مي‌خورد. آنها سهم خود را در مسايل و مشکلات در نظر داشتند و تلاش مي‌نمودند كه در برطرف نمودن مشکل با همسر خود همکاري كنند. از رابطه زناشويي خود مراقبت نموده و گرچه از زمان ازدواج، اين پيوند را مستمر مي‌دانستند، ولي به فهم بالاتري از استمرار رابطه در طي زمان پي برده بودند. زنان بر بالاتر بودن جايگاه مرد در خانواده و مردان بر برابري جايگاه زن و شوهر تأکيد داشتند. آرامش، صداقت، رشد خانواده و تربيت فرزند، معرف چشم‌انداز آينده زندگي زناشويي آنان بود.
    شکل 2. مدل گسترده الگوي معناي زندگي رضايت بخش زناشويي

    يافته‌هاي اين پژوهش، ضمن معرفي مؤلفه‌هاي معنايي زوجين رضايتمند، حاکي از اين است معناي زندگي فردي زوجين بر معناي ازدواج و معناي زندگي مشترک آنها تأثير مي‌گذارد. دليل رضايتمندي زوجين، تأثيرات مطلوب معناي زندگي فردي و معناي ازدواج در هريک از زوجين و همچنين توانايي آنان در دستيابي به معناي مشترك رضايت‌بخش، از طريق مذاکره مي‌باشد. معناي زندگي فردي، هم به شيوة مستقيم بر معناي ازدواج و معناي زندگي مشترک زوجين تأثير دارد و هم از طريق تأثيرگذاري بر معناي ازدواج، منشأ تأثير برمعناي زندگي مشترک زوجين مي‌شود. يافته‌هاي اين پژوهش، با يافته‌هاي پژوهشي هال (Hall) (2006)، آپريسان و کريستيا (2012)، همخواني دارد. همچنين شيخي و همكاران (1392)، در بررسي معنايي طلاق دريافتند وجود سه دسته عوامل به عنوان مقولات اصلي و در عين حال، مرتبط با هم منجر به بروز پديده طلاق مي‌گردد: ناهمخواني معنايي، ناهمخواني تبييني و ناهمخواني به روز شدن. اين يافته‌ها، اطلاعات خوبي درباره ابعاد مختلف معناي زندگي در زوجين و نقش آن بر زندگي زناشويي در اختيار ما مي‌گذارد. مي‌توان از آن، به منظور طراحي شيوه‌هاي آموزشي و ارتقادهنده رضايت زناشويي استفاده نمود. زوجين رضايتمند زناشويي، افق و معناي نزديكي از زندگي دارند، تمايل زيادي به گفت‌وگو با يكديگر دارند، نسبت به تغيير معناي زندگي آموخته‌شده قبلي خود، حالت گشودگي دارند. در دستيابي به معناي مشترک با يکديگر همکاري مي‌کنند. مؤلفه‌هاي معناي زندگي فردي، همگي مبتني بر فطرت انساني است. زوجين شرکت‌کننده در پژوهش، خداباوري را به‌عنوان اولين مؤلفه معناي زندگي خود مي‌دانستند. زماني که اين خداباوري با عمل به دستورات الهي و باور باطني همراه مي‌شود، منشأ تأثيرات شگرفي در ارتباط زناشويي و استحکام بنيان خانواده مي‌گردد.
    خانواده، منبع اصلي تأمين نيازهاي عاطفي افراد در يک جامعه است. يافته‌هاي اين پژوهش، نشان داد زوجين رضايتمند به اندازه ساير زوجين با مشکلات متعددي در روابط خود مواجه‌اند، اما زماني که زوجين در فضايي سرشار از همدلي، به طرح مسايل و نگراني‌هاي خود مي‌پردازند، مي‌آموزند احساسات خود را به دور از ترس و قضاوت براي يکديگر فاش نمايند، اين حالت را در همسر خود نيز ايجاد مي‌نمايند. بيان افکار و احساسات، زماني که منجر به دريافت پاسخ‌هاي عاطفي مناسب و درک همسر مي‌شود، نگرش توجه‌آميز همسران به مسائل يکديگر را تقويت مي‌كند. هر‌يک از زوجين، مي‌آموزند به نگرش همسر خود از موضوع احترام بگذارند و در حل صحيح موضوعات پيرامون زندگي زناشويي، به راحتي با يکديگر مذاکره نمايند. چنين روندي در ادامه، منجر به دستيابي به فهم مشترک از مسايل، احساس معنا و افزايش رضايت زناشويي مي‌گردد.
    استقرار و رشد مؤلفه‌هاي معناي زندگي، نيازمند برنامه‌ريزي مستمر مي‌باشد. همين مسئله لزوم توجه برنامه‌ريزي درازمدت در اين زمينه را بيان مي‌كند. تربيت مذهبي صحيح و آگاهي‌بخشي به کودکان و نوجوانان در خصوص ابعاد گوناگون ازدواج در دوران تحصيل، مي‌تواند از شکل‌گيري باورهاي غلط در خصوص ساختار و روابط زندگي زناشويي در ذهن آنان جلوگيري نمايد. همچنين پيشنهاد مي‌شود برگزاري کلاس‌هاي آموزشي، با موضوع مشاوره پيش از ازدواج و روشن‌سازي اهداف، موقعيت، ماهيت و ساختار روابط زناشويي، از يک‌سو، و مهارت‌هاي حل مسئله و مذاکره از سوي ديگر، مد‌نظر برنامه‌ريزان قرار گيرد. اين پژوهش، داراي محدوديت‌هايي نيز بود. به دليل اينکه ما مي‌خواستيم به نوعي از معنا دست يابيم که مؤلفه‌هاي ايجابي معناي زندگي رضايت‌بخش را نشان دهد، تنها از نظرات زوجين رضايتمند زناشويي در اين پژوهش استفاده شد. همچنين ويژگي‌هاي گروه نمونه (طول مدت زندگي زناشويي، تعداد فرزند، سن، مذهب) سبب مي‌شود نتايج ما نيز محدود به زوجيني با ساختار زناشويي، مانند زوجين شرکت‌کننده در اين پژوهش شود. اين پژوهش، مانند همة پژوهش‌هايي که ابزار گردآوري اطلاعات در آنها مصاحبه است، با مشکلاتي چون ميل به ارائه پاسخ‌هاي قابل توجه به مصاحبه‌کننده، پرحرفي يا کم‌حرفي مصاحبه‌شونده و خستگي مواجه بوده و ممکن است نگرش، منش و رفتار پژوهشگر بر يافته‌ها تأثير گذاشته باشد.
     
     

    References: 
    • اسپيلکا، برنارد و همكاران، 2003، روان‌شناسي دين بر اساس رويکرد تجربي، ترجمة محمد دهقاني، تهران، رشد.
    • بديع، علي و همكاران، 1390، «بررسي رابطه بين هوش معنوي و رضايت زناشويي» در: مجموعه مقالات اولين کنگره بين‌المللي روان‌شناسي دين و فرهنگ، تهران، دانشگاه تهران و سازمان نظام روان‌شناسي و مشاوره.
    • پسنديده، عباس، 1391، رضايت زناشويي، قم، دارالحديث.
    • رضايي، جواد و همكاران، 1390، «بررسي رابطه بين رضايت زناشويي و گرايش‌هاي معنوي در زوجين دانشجوي دانشگاه اصفهان» در: مجموعه مقالات اولين کنگره بين‌المللي روان‌شناسي دين و فرهنگ، تهران، دانشگاه تهران و سازمان نظام روان‌شناسي و مشاوره.
    • شيخي، خالد و همكاران، 1392، «درک معنايي طلاق و کشف پيامدهاي مثبت آن (مطالعه‌اي کيفي)»، مشاوره و روان‌درماني خانواده، ويژه‌نامه خانواده و طلاق، ش 1، ص64-77.
    • گلاسر، ويليام و كارولين گلاسر، بي‌تا، ازدواج بدون شکست، ترجمة سميه خوش‌نيت نيکو و هدي برازنده، مشهد، فراانگيزش.
    • گواهي جهان، فاطمه، 1384، بررسي ارتباط بين معنا در زندگي و رضايت از زندگي زناشويي در ميان مراجعين به مراکز مشاوره و روان‌درماني در مقايسه با جمعيت عادي در شهر تهران، پايان‌نامه کارشناسي ارشد مشاوره، تهران، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي.
    • نصر اصفهاني، نرگس، 1390، بررسي اثربخشي آموزش معنامحور بر عملکرد خانواده و صميميت زناشويي زنان، پايان‌نامه كارشناسي ارشد مشاروه، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي.
    • هومن، حيدرعلي، 1380، راهنماي عملي پژوهش کيفي، تهران، سمت.
    • Berg, B. L, 2001, Qualitative Research Methods for the Social Sciences, 4th edition, Needham Heights, MA: Allyn & Bacon.
    • Boss, P, 1980, The Relationship of Wife's Sex Role Perceptions, Psychological Father Presence, and Functioning in the Ambiguous Father-absent MIA family, Journal of Marriage and the Family, v. 42, p. 541-549.
    • Dollahite, D. C, & Lambert, N. M, 2008, Forsaking all others: How religious involvement promotes marital fidelity in Christian, Jewish, and Muslim couples, Review of Religious Research, v. 48(3), p. 290-307.
    • Dollahite, D.C, & et al, 2012, “Something More”: The Meanings of Marriage for Religious Couples in America, Marriage & Family Review, v.48 (4), p. 339-362.
    • Hall, S. S, 2006, Marital meaning: Exploring young adults' belief systems about marriage, Journal of Family Issues, v.27 (10), p. 1437-1458.
    • Heaton, T.B, & Pratt, E.L, 2004, The Effects of Religious Homogamy on Marital Satisfaction and Stability, Journal of Family Issues, v. 11(2), p. 191-207.
    • Lantz, J, 2000, Family logotherapy, Contemporary family therapy, v. 8 (2), p. 124-135.
    • Mahoney, A, & et al, 2003, Sanctification of family relationships, Review of Religious Research, v. 44, p. 220–236.
    • Mohamad, M, & et al, 2011, Meaning in Life among Muslim Students, Social and Behavioral Sciences, v. 30, p. 743–747.
    • Oprisan, E, & Cristea, D, 2012, A few variables of influence in concept of marital satisfaction, Journal of Social and Behavioral Sciences, v.33, p. 468-472.
    • Pargament, K. L, & Mahoney, A, 2005, Sacred matters: Sanctification as a vital topic for the psychology of religion, International Journal for the Psychology of Religion, v. 15, p. 179-198.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گیتی پسند، زهرا، فرحبخش، کیومرث، اسمعیلی، معصومه، ذکایی، محمدسعید.(1394) بررسی مؤلفه‌های معنای زندگی، ازدواج و زندگی مشترک در زوجین رضایتمند زناشویی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8(2)، 5-18

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زهرا گیتی پسند؛ کیومرث فرحبخش؛ معصومه اسمعیلی؛ محمدسعید ذکایی."بررسی مؤلفه‌های معنای زندگی، ازدواج و زندگی مشترک در زوجین رضایتمند زناشویی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8، 2، 1394، 5-18

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گیتی پسند، زهرا، فرحبخش، کیومرث، اسمعیلی، معصومه، ذکایی، محمدسعید.(1394) 'بررسی مؤلفه‌های معنای زندگی، ازدواج و زندگی مشترک در زوجین رضایتمند زناشویی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8(2), pp. 5-18

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گیتی پسند، زهرا، فرحبخش، کیومرث، اسمعیلی، معصومه، ذکایی، محمدسعید. بررسی مؤلفه‌های معنای زندگی، ازدواج و زندگی مشترک در زوجین رضایتمند زناشویی. روان‌شناسی و دین، 8, 1394؛ 8(2): 5-18