روان‌شناسی و دین، سال هشتم، شماره دوم، پیاپی 30، تابستان 1394، صفحات 19-36

    آزارگری و مبارزه با آن از دیدگاه دین اسلام و روان شناسی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمد علی قاسمی نژاد / دانشجوی دکتری روان‌شناسی عمومی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران / mohamad_psy25@yahoo.com
    نادر حاجلو / دانشیار دانشگاه محقق اردبیلی، گروه روان‌شناسی، اردبیل، ایران / hajloo53@UMA.AC.IR
    سروین انصار حسین / دانشجوی دکتری روان‌شناسی عمومی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
    چکیده: 
    هدف این پژوهش، بررسی پدیده آزارگری و مبارزه با آن از نظر روان شناسی و اسلام بود. بدین منظور، منابع روان شناختی و دینی مرتبط با این موضوع مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بود که با بررسی متون دینی و روان شناسی، ارتباط این مفاهیم بررسی شد. نتایج نشان داد که در دین اسلام و روان شناسی، به انواع آزارگری ها (مانند مسخره کردن، فحش دادن، عیب جویی کردن، غیبت کردن، تحقیر کردن و کتک کاری های فیزیکی) پرداخته شده و به تأثیرات مخرب آن اشاره شده است. با تأمل در متون دینی، برنامه های خاصی برای مبارزه با آزارگری ارائه شده است. از جمله این برنامه ها، تقویت رفتارهای جرأت مندانه، آگاهی دادن افراد از پیامدهای رفتارهای خود، از بین بردن زمینه های تمسخر، واکنش مستقیم، و قطع رابطه با این افراد می باشند. بنابراین، لازم است برنامه ای برای مقابله با آزارگری با استفاده از رهنمودهای قرآنی و اسلامی در قالب داستان، رهنمودها و با نگرشی روان شناسانه برای اقدامات پیشگیرانه و متناسب با فرهنگ ما تدوین گردد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Abuse and Fighting it from the Perspective of Islam and Psychology
    Abstract: 
    The aim of this study was to investigate the phenomenon of abuse and fighting it from the perspective of psychology and Islam. To this end, the psychological and religious sources related to this topic were studied. The research method in this study was descriptive-analytical and the relationship between the concepts was investigated through studying texts on religion and psychology. The results showed that in Islam religion and in psychology, different types of abuse (like ridiculing, cursing, fault-finding, gossiping, humiliating and physical beating) have been investigated and the damaging impacts of such acts have been mentioned. Reflecting on religious texts, specific programs have been offered to combat abuse. Among these programs are strengthening brave behaviors, raising awareness of the consequences of abusive behaviors, eliminating the grounds for ridicule, direct response, and cutting ties with these people. Therefore, using the Quranic and Islamic guidance in the form of stories and guidelines, and through a psychological approach to preventive measures appropriate to our culture, we need to develop a plan for dealing with abusive behaviors.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «آزارگری» به عنوان رفتار عمدي يا ميل آگاهانه براي صدمه‌زدن به کسي يا تحت فشار قرار دادن آن تعريف شده است. اين مفهوم شامل تکرار اعمال، رفتارهاي نظام‌مند، تمايل به آسيب رساندن به ديگران، عدم تعادل قدرت يا سوء‌استفاده از قدرت و لذت‌بردن از تجاوزهاي خود هستند. در چنين حالتي، فرد قرباني احساس مي‌کند که مورد ستم واقع شده است (لام و لی، 2012). با پيشرفت‌هاي تکنولوژي، آزارگری‌ها شکل جديدتري به خود گرفته و در فضاي مجازي اتفاق مي‌افتند، به‌گونه‌اي‌که فرد در فضاي مجازي از طريق شبکه‌هاي اجتماعي، پست‌هاي الکترونيکي و يا از طريق ارسال پيام‌هاي تلفني، زورگويي‌هاي خود را اعمال مي‌کند (پاتچین و هیندیجا، 2006). براي نمونه، در واقعه‌اي، 300 دختر جوان به قصد منتشر شدن اطلاعات شخصي، طمعه آزارگری مجازي قرار گرفتند (روزنامه اعتماد، 1392، ص14). تحقيقات شيوع آزارگری را بين 4 تا 45 درصد گزارش کرده‌اند و از هر ده نفر، يک نفر درگير رفتارهاي قلدرانه است (استیکی و امیری، 1391).
    اقدام به زورگويي زماني رخ مي‌دهد که فرد از امتيازات جسماني، ذهني و يا روان‌شناختي برخوردار بوده، يا به گروه‌هاي اجتماعي خاصي متعلق باشد و بدون دليل منطقي سعي كند به شخصيت ضعيف‌تر از خود آزار برساند (پونتزر، 2010). آزارگری، تأثيرات جبران‌ناپذيري بر فرد قرباني وارد مي‌کند، به‌گونه‌اي‌که انواع واکنش‌هاي رواني در فرد قرباني به وجود مي‌آورد: افسردگي، اضطراب، رفتارهاي خودکشي، ديگرکشي، افت تحصيلي، اعتياد و بسياري از مشکلات ديگر که به‌طور مستقيم و غيرمستقيم از آن ناشي مي‌شوند (بکاس، 2010، ص25-45). از سوي ديگر، بسياري از آزارگری‌ها براي سرگرمي اتفاق مي‌افتند (ریگبی، 2003).
    در دين اسلام، به انواع آزارگری‌ها اشاره شده است و مردم را از اين کارهاي ناپسند برحذر داشته‌‌اند. در اسلام مصاديق آزارگری‌ غيبت، سخن‌چيني، استهزا، دادن القاب ناروا، عيب جويي و... دانسته شده و مورد نكوهش قرار گرفته است كه در اين پژوهش مورد بحث قرار خواهد گرفت.
    هدف اصلي اين پژوهش، بررسي ماهيت پديده آزارگری و نقش آن در مشکلات روان‌شناختي و افت تحصيلي افراد و ارائه الگويي ديني براي شناخت و مبارزه با آن است. از‌آنجايي‌‌که ارائه الگو براي مبارزه با آزارگری با نگرش به متون ديني از مباحث کليدي است، بررسي جامع آن مستلزم بررسي مباحث روان‌شناسي و دين است. در اين رابطه، در ايران تحقيقات کمي وجود دارد. اين فقر پژوهشي موجب مي‌شود ما با الگوبرداري از مدل‌هاي غربي سعي در مبارزه با پديده آزارگری داشته باشيم. بنابراين، انجام پژوهش‌هايي که موضوعات ديني و روان‌شناختي را با هم تلفيق نمايد، به‌ويژه در حوزه آزارگری، امري ضروري است؛ زيرا افراد زورگو و قربانيان آنها، مشکلاتي براي خود به وجود مي آوردند. شيوع وسيع اين رفتارها، با نگاه به صفحة حوادث بسياري از روزنامه‌ها مشخص است. در حادثة اخير، متلک‌پراني در خيابان موجب شد جواني جان خود را از دست دهد (خبرگزاری پیام مشهد، 1392). با توجه به برخورداري ما از فرهنگ غني و ناب اسلامي، چرا آموزش‌هايي مبتني بر دين و با نگرش روان‌شناسانه در مدارس ما انجام نمي‌شود؟ يکي از اهداف اين پژوهش، تأمل در فرهنگ اسلامي براي معرفي برنامه‌هاي مبتني بر فرهنگ ديني براي پيشگيري و درمان آزارگری است.
    بنابراين، سؤال اساسي اين پژوهش عبارت است از: آيا مي‌توان از رهنمودهاي اسلامي و قرآني استفاده کرد تا زمينه بروز اين پديده از بين برود و يا به حداقل برسد؟ سؤال ديگر اينکه، رهنمودهاي عملي اسلام در اين زمينه چيست؟ چگونه مي‌توان رهنمودهاي قرآني و اسلامي را با علم روان‌شناسي ترکيب کرد؟
    روش پژوهش
    اين پژوهش، با مطالعه منابع و پژوهش‌هاي پيرامون آزارگری، پديده آزارگری و آثار آن را مطالعه مي‌كند. ازاين‌رو، با مطالعه متون ديني به مفهوم‌شناسي آن پرداخته، مؤلفه‌هاي نزديک به موضوع را شناسايي و با استفاده از روش توصيفي- تحليلي، به مفهوم‌سازي آن مي‌پردازد تا بهترين اقدامات ممکن را براي کاهش آزارگری از نظرگاه دين اسلام و روان‌شناسي مشخص سازد.
    الف. آزارگری چيست؟
    محققان آزارگری را به انواع مختلفي طبقه‌بندي کرده‌اند: 1. آزارگری‌هاي مستقيم؛ 2. آزارگری‌هاي غيرمستقيم (اولوس، 1993، ص10). آزارگری مستقيم، از طريق حملات آشکار نسبت به قرباني مشخص شده و حمله‌هاي آشکار از طريق اعمال بدني صورت مي‌گيرد. آزارگری فيزيکي، يکي از اشکال آزارگری‌هاي مستقيم است (اورپینز و هورن، 2006، ص112) که با استفاده عمدي از نيروي جسمي مثل لگدزدن، سيلي‌زدن، موجب آسيب ديدن طرف مقابل مي‌شود. آزارگری کلامي، استفاده عمدي از کلماتي است که بالقوه موجب آسيب رسيدن به فرد مقابل مي‌شود و شامل ناميدن افراد با القاب زشت، سربه‌سر کسي گذاشتن، متلک‌گويي، نعره کشيدن، توهين به ديگران، باجگيري، و تهديد ديگران مي‌باشند.
    نوع ديگر آزارگری، آزارگری غيرمستقيم مي‌باشد. به دليل ماهيت آن، آزارگری غيرمستقيم و آزارگری رابطه‌اي به جاي يکديگر استفاده مي‌شود. آزارگری رابطه‌اي، دستکاري روابط دوستان که موجب مي‌شود به قرباني تهديداتي وارد شود. آسيب رساندن به قربانيان از طريق پخش شايعه، غيبت و ارسال يادداشت‌هاي منفي در مورد دوستان صورت مي‌گيرد. چنين اقداماتي موجب انزواي اجتماعي و خروج قربانيان آزارگری از گروه دوستان مي‌شود (اورپینز و هورن، 2006، ص112؛ کریک و کریستوفر، 1995).
    با پيشرفت تکنولوژي، شكل‌‌هاي جديدي از آزارگری به‌وجود آمده است که به عنوان آزارگری‌هاي «سايبري» معروف است. در آزارگری‌هاي مجازي، مانند آزارگری‌هاي فيزيکي، کلامي و رابطه‌اي، فرد از طريق به‌کارگيري تکنولوژي، کنترل ديگران را در دست مي‌گيرد (کیث و مارتین، 2002). آزارگری مجازي، يعني «استفاده از فناوري‌هاي اطلاعات و ارتباطات به صورت آگاهانه و مکرر و به صورت خصمانه در جهت آسيب رساندن به ديگران» (بکاس، 2010، ص45). راه‌هايي که از طريق آن زورگويي مجازي اتفاق مي‌افتد، شامل اين موارد است: پست الکترونيک، پيام‌هاي تلفن همراه، وب سايت‌هاي شخصي. ويژگي‌ آزارگری مجازي اين است که ماهيت فرد قلدر مبهم باقي مي‌ماند و موجب مشکلات خاصي مي‌شود (همان).
    قرآن كريم به انواع آزاررساني‌ها اشاره کرده، آنها را از بدترين رذايل اخلاقي مي‌داند. قرآن به رذايل رواني شامل عيب‌جويي، استهزا، تهمت، تجسس، غيبت (حجرات: 11 و 12)، غرور داشتن و تحقير کردن ديگران (لقمان: 18)، شکنجه جسمي (بقره: 49) اشاره‌ مي‌كنند. همچنين اين نوع آزاررساني‌ها توسط ائمه بارها مورد نکوهش قرار گرفته است.
    ب. شيوع آزارگری
    آزارگری در بسياري از مدارس کشورهاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است. در ايران ‌توجه کمي به آن شده است. در مطالعه‌اي ميزان آزارگری را در مدارس شهر يزد از ديدگاه معلمان مورد پژوهش قرار داده‌اند، ولي ميزان شيوع آن را در مدارس مورد توجه قرار نداده‌اند. در اين پژوهش در پسران لقب دادن، مسخره کردن و فحش دادن شايع‌تر و در دختران بالاترين نوع آزارگری، مسخره کردن ديگران مي‌باشد. بنابراين، نمي‌توان گفت: وضعيت آزارگری در ايران چگونه است (برزگر بفرویی و خضری، 1392).
    در کشورهاي غربي پديده آزارگری مورد توجه بيشتري قرار گرفته است (کارلایل و استین من، 2007)، معمولاً آزارگری در مدرسه در ميان نوجوانان غربي شايع است. 30 درصد دانش‌آموزان به طور مکرر درگير آزارگری يا قرباني آزارگری هستند. 13 درصد قلدر و 6/10 درصد مورد زورگويي قراگرفته‌اند. 3/6 درصد، هم زمان هم مورد زورگويي قرار مي‌گيرند و هم به ديگران زور مي‌گويند (ناسل و همكاران، 2001؛ دینکس و همكاران، 2007، ص1).
    ج. آزارگری و تحول
    ميزان آزارگری در طول سال‌هاي تحصيلي ابتدايي و دبيرستان کاهش مي‌يابد (بکاس، 2010، ص34). اين کاهش، ناشي از تفاوت در تعريف آزارگری بين کودکان و همتايان بزرگ‌تر از خود است؛ زيرا کودکان کوچک‌تر کمتر درگير حوادث مبارزه‌جويي و رفتار بي‌رحمانه هستند (اسمیت و همكاران، 1993). اما آزارگری در سطوح بالا و در طول سال‌هاي دوره متوسطه رخ مي‌هد. اوج آزارگری در بين سال‌هاي کلاس ششم تا هشتم و بعد، به طور پيوسته تا کلاس دوازدهم کاهش مي‌يابد. بين سال‌هاي دبستان و دبيرستان، به دليل پديده بلوغ، افراد به سازمان‌دهي مجدد گروه اجتماعي دست مي‌زنند. در طي اين انتقال، دانش‌آموزان از گروه‌هاي اجتماعي دوران ابتدايي، به شبکه‌هاي بزرگ‌تر و غيرشخصي‌تر دوره دبيرستان حرکت مي‌کنند (پلگیرینی و لونگ، 2002).
    اوج شيوع آزارگری به اين دليل است که در دانش‌آموزان دوره ابتدايي، رفتارهاي کودکانه بيشتر بوده و تمايل بيشتري به پيروي دارند. آنگاه که نوجوانان دوره راهنمايي تلاش دارند از پدر و مادر خود جدا شده، به استقلال برسند، جذب کساني مي‌شوند که پرخاشگر‌تر بوده و نافرماني بيشتري دارند و از لحاظ رشدي، براي اين جدايي نياز است (بوکواسکی و همكاران، 2000).
    د. آزارگری و تفاوت‌هاي جنسيتي
    پسران نسبت به همتايان دختر خود قلدرترند و مورد زورگويي بيشتري قرار مي‌گيرند (بکاس، 2010، ص30). اين تفاوت‌ها، به سه دسته تقسيم مي‌شود: تفاوت در پاسخ‌دهي به مشکلات عاطفي و هيجاني که موجب مي‌شود پسران بيش فعال‌تر بوده و رفتارهاي ضد اجتماعي بيشتري را از خود نشان دهند، تفاوت در فرايند اجتماعي‌شدن و انتظار رفتار آرام‌تر از دختران و تفاوت در ساختار بيولوژکي و فيزيولوژيکي دختران و پسران (هی، 2007؛ ناسل و همكاران، 2001). محققان معتقدند که آزارگری در ميان دختران، کمتر از آنچه که واقعاً اتفاق مي‌افتد، تخمين زده مي‌شود؛ دختران بيشتر از آزارگری‌هاي پنهان استفاده مي‌کنند، مانند محروم‌سازي اجتماعي و غيبت، در‌حالي‌که پسران بيشتر از آزارگری‌هاي مستقيم استفاده مي‌کنند، مانند لگد زدن، ضربه زدن (اورپینز و هورن، 2006، ص114؛ دینکس و همكاران، 2009، ص1).
    گروه‌هاي كمي در مورد زورگويي قرار گرفتن و مورد زورگويي قرار دادن تأثير بسزايي دارد. گروه‌هاي اقليت، بيشتر مورد زورگويي قرار مي‌گيرند. حضور در گروه‌هاي اقليت، آسيب‌پذيري دانش‌آموزان را افزايش داده و عضويت در گروه‌هاي اکثريت موجب افزايش زورگويي به ديگران مي‌شود (گراهام و جوننز، 2002).
    هـ . عواقب مورد زورگويي واقع شدن
    تأثيرات منفي مورد زورگويي قرار گرفتن به چهار طبقه دسته‌بندي شده‌اند.
    1. عواقب اجتماعي آزارگری
    قربانيان آزارگری، مجموعه‌اي از ناسازگاري‌هاي اجتماعي نظير تنهايي (چنگ و همكاران، 2010)، اجتناب اجتماعي و اضطراب اجتماعي (جونن و همكاران، 2003) را نشان مي‌دهند. دانش‌آموزان قرباني آزارگری، نسبت به قلدران بيشتر احساس تنهايي مي‌کنند و دانش‌آموزان ديگر حاضر نيستند که وقتشان را با آنها بگذرانند (فررو و همكاران، 1999) و دوستان کمي دارند (اورپینز و هورن، 2006، ص115). اين افراد نگرانند که ديگران در مورد آنان چگونه فکر مي‌کنند و يا از ترس نه شنيدن، حاضر نيستند که در کارها، از ديگران کمک بگيرند. اين امر موجب انزواي اجتماعي بيشتر آنها مي‌شود (جونن و همكاران، 2003).
    2. عواقب روان‌شناختي آزارگری
    قربانيان آزارگری از مشکلات سلامت روان رنج مي‌برند. نظير اعتماد به نفس ضعيف، اضطراب، افسردگي (سلز و یانگ، 2003)، سوء مصرف الکل و مواد (کالتیالا و همكاران، 2002)، اختلالات نقص توجه، اختلال نافرماني مقابله‌اي (کامپولینن و همكاران، 2001) و افکار خودکشي (کیم و همكاران، 2009؛ رولاند و گالوی، 2002). افرادي که داراي اختلالات سلامت‌روان و ناسازگاري‌هاي اجتماعي هستند، بيشتر در معرض آزارگری هستند. اين نقيصه‌ها موجب مي‌شود تا قلدران بيشتر سراغ اين افراد بروند (بکاس،2010، ص43).
    3. عواقب فيزيکي آزارگری
    بين قرباني‌شدن و مشکلات جسماني رابطه وجود دارد. دانش‌آموزان قرباني، مشکلات خواب، دردهاي جسمي، اختلالات خوردن، اسهال و يبوست (هوبر و همكاران، 2006)، سردرد، دل‌درد، تحريک‌پذيري و سرگيجه (ناتویگ و همكاران، 2001)، شب ادراري، اختلال در خواب، و کاهش يا افزايش اشتها بيشتري دارند (ولک و همكاران، 2001).
    4. عواقب تحصيلي آزارگری
    مواجه شدن با انواع آزارگری کلامي، فيزيکي و رابطه‌اي، ميانگين پايين‌تر در نمرات و پيشرفت تحصيلي کم و تکاليف خانگي ضعيف‌تر را پيش‌بيني مي‌کند (اسچوارتز و همكاران 2005؛ هاین و همكاران، 2001). اين مشکلات ناشي از ترس از همسالان است که آنها را مورد آزار قرار مي‌دهند (اسمیت و همكاران، 1993).
    و. ويژگي‌هاي افراد قلدر: سلامت روان، رفتاري و تحصيلي
    1. آزارگری و سلامت روان
    قلدرها دچار مشکلات عديده‌اي در زمينه سلامت روان همچون اضطراب، علائم روان‌تني و سوءمصرف مواد هستند. همچنين دختران قلدر، حدود 30 درصد بيشتر درگير دو يا چند مشکل سلامت روان هستند. در صورتي‌که اين ميزان در مورد قربانيان آزارگری 15 درصد است. افکار خودکشي در اين گروه بالا است (رولاند و گالوی، 2002؛ جاونن و همكاران، 2003؛ کامپلومن و همكاران، 2001).
    2. سوء رفتار به عنوان عواقب آزارگری
    سوء رفتار در ميان قلدرها زياد است. نظير درگيري‌هاي فيزيکي، حمل سلاح، دزدي، خرابکاري و سوء‌مصرف مواد (هاین و همكاران، 2001)؛ سيگارکشيدن و استفاده از مشروبات الکلي (ناسل و همكاران، 2001)، خرابکاري و شکستن اموال عمومي، نوشتار و نقاشي بر روي ديوارها و درب توالت، اتوبوس‌ها يا مکان‌هاي عمومي و دزدي از مغازه‌ها (بکاس، 2010، ص37).
    3. افت تحصيلي به عنوان عواقب آزارگری
    دانش‌آموزان قلدر، 8/1 برابر بيشتر احتمال دارد که جزء دانش‌آموزان زير متوسط قرار گيرند (ناسل و همكاران، 2001). تکاليف خانه و تکاليف مدرسه را نسبت به ساير دانش‌آموزان کمتر انجام داده، و به ميزان کمتري از قوانين مدرسه پيروي مي‌کنند (هاین و همكاران، 2001).
    ز. زورگويي و آزارگری از ديدگاه قرآن و ائمه
    در اسلام به موضوع زورگويي حساسيت نشان داده شده است. در قرآن و بيانات ائمه اطهار، زورگويي يعني غيبت کردن، تمسخر ديگران، عيب جويي و... مورد نکوهش قرار داده است. بنابراين، در جملات زير مؤلفه‌هاي آزارگری از ديد اسلام و قرآن را مورد بررسي قرار مي‌دهيم.
    ح. مؤلفه‌هاي آزارگری از ديدگاه اسلام و قرآن
    1. تمسخر ديگران
    خداوند مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسي أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ...» (حجرات: 11)؛ در اين آيه شريفه، خداي متعال نخست به مؤمنان سفارش مي‌کند که مبادا يکديگر را مسخره کنند. بعد، بر اساس يک تحليل روان‌شناختي، در خصوص ريشة رواني اين کار ناپسند مي‌فرمايد: چه‌بسا کساني را که بد مي‌پنداريد و نقص‌ها و کمبودهايي در آنان سراغ داريد و بدين جهت آنان را مسخره مي‌کنيد، از خود شما بهتر و نزد خدا عزيزتر از شما باشند. اين آيه شريفه، نکته اخلاقي مهمي را گوشزد مي‌کند که هم جنبه فردي و هم جنبه اجتماعي دارد و آن اينکه هيچ کس حق ندارد ديگري را پست‌تر از خود بداند. چنين انديشه‌اي براي مؤمن و روح ايماني و تربيت اسلامي و الهي وي بسيار زيانبار خواهد بود. اسلام در برنامه تربيتي خود، پيوسته اين روش را توصيه مي‌کند. انسان نبايد هيچ انسان ديگري، به‌ويژه مؤمنان و حتي گناهکاران هم را از خود پست‌تر به حساب بياورد. هيچ‌گاه نبايد درباره خود، نسبت به ديگران گمان بهتري داشته باشد. چه بسا انسان‌هاي پاکي که ممکن است سقوط کرده و از آن افراد گناهکار پست‌تر شوند.
    1-1. ريشه‌هاي تمسخر در اسلام
    خداوند در قرآن تمسخر کردن را ناشي از علل گوناگوني دانسته است (قرائتی، 1392).
    1. ثروت: قرآن مي‌فرمايد: «ويلٌ لِکلّ هُمزة لمزه، الِذي جَمع مالاً و عَدده» (همزه: 1 و 2)؛ واي بر کسي که به خاطر ثروتي که اندوخته است، در پيش‌رو يا پشت‌سر، از ديگران عيب‌جويي مي‌کند.
    2. علم و مدرک تحصيلي: قرآن مي‌فرمايد: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» (غافر: 83)؛ آنان که به علمي که دارند شادند و کيفر آنچه را مسخره مي‌کردند، آنها را فراگرفت.
    3. توانايي جسمي: کفار مي‌گفتند: «من اشدُّ منّا قُوّة» (فصلت: 15)؛ کيست که قدرت و توانايي او از ما بيشتر باشد؟
    4. عناوين و القاب دهان پرکن اجتماعي: کفّار فقرايي را که همراه انبيا بودند، تحقير مي‌کردند و مي‌گفتند: «ما نراکَ اتّبعک الّا الّذين هم أراذِلُنا» (هود: 27)؛ ما پيروان تو را جز اراذل نمي‌بينيم.
    5. جهل و ناداني: هنگامي‌که حضرت موسي دستور کشتن گاو را داد، بني‌اسرائيل گفتند: آيا ما را مسخره مي‌کني؟ موسي گفت: «اعوذ بالله ان اَکونَ من الجاهلين») بقره: 67)؛ به خدا پناه مي‌برم از اينكه از جاهلان باشم؛ يعني مسخره کردن برخاسته از جهل است و من جاهل نيستم.
    6. گناهکار بودن: حضرت علي مي‌فرمايند: آنهايي که به طور پيوسته شکرگزار خداوند هستند، هيچ‌گاه از ديگران عيب‌جويي نمي‌کنند، اما افرادي که خود گناهکار هستند، ديگري را به دليل خطايي که مرتکب شده‌اند، سرزنش مي‌کنند (نهج‌البلاغه، خ 140).
    2. سخن‌چيني و شايعه‌پراکني
    خداوند در قرآن کريم سخن‌چيني را از رذايل اخلاقي دانسته است و مي‌فرمايد: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» واي بر هر عيب‌جوي سخن چيني. «هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ» (قلم: 11). از کسي که بسيار عيب‌جوي سخن‌چين است، پيروي نکن. خداوند سرنوشت سخن‌چين (حماله الحطب (تبت: 4) آتش بيار معرکه) را که مردم را به کينه و دشمني وا مي‌دارد، به عذاب دوزخ وعده داده است. حضرت علي در اين رابطه فرمودند: «عذاب قبر به خاطر سخن‌چيني است» (مهدوی‌کنی، 1376، ص272). همچنين پيامبر اکرم فرمودند: «سخن‌چين وارد بهشت نمي‌شود» (همان).
    3. عيب‌جويي
    در قرآن و روايات بيان شده است که عيب‌جويي، از بزرگ‌ترين گناهان است. عيب‌جويي رفتاري است که با انگيزه تحقير ذکر مي‌شود و با دشمني همراه است. دين اسلام، مؤمنان را به عيب‌زدايي تشويق کرده است. عيب‌زدايي، يعني بازگو کردن عيب ديگران، ولي با انگيزة خيرخواهي و اصلاح، که آبروي طرف مقابل حفظ شود. حتي اين عيب‌زدايي را وظيفه ديني مؤمنان دانسته است. به‌گونه‌اي‌که امام صادق مي‌فرمايند: «اگر کسي برادر ديني خود را گرفتار عمل ناپسندي مي‌بيند و مي‌تواند او را از اين کار بازدارد، ولي اگر اين کار را نکند، به او خيانت ورزيده است» (ر.ك: مهدوی کنی، 1376، ص224-236). در جاي ديگر مي‌فرمايند: «برادر من نزد من کسي است که عيوبم را به من اهدا کند» (همان). اما خداوند به کساني که عيب‌جويي کرده و تمايل دارند اين کار زشت خود را ادامه دهند، بدترين عذاب‌ها را براي آنها در نظر گرفته است (نور: 19). مطابق با اين آيه، متوجه مي‌شويم که خداوند عيب‌جويي‌هايي را که اتفاقي رخ مي‌دهند و به صورت عمدي نيست، شامل اين عذاب نمي‌داند و بيان کرده است کساني که دوست دارند، يعني کساني که کار خود را تکرار مي‌کنند (ر.ك: مهدوی کنی، 1376، ص224-236).
    3-1. آثار عيب‌جويي
    1. تنهايي و انزوا: افراد از معاشرت با افراد عيب‌جو دوري مي‌كنند؛ زيرا نگرانند كه مبادا تعرضي به شخصيت آنها وارد شود. در روايات، از معاشرت با اين افراد نهي شده است. از اميرالمؤمنين نقل شده است: «از معاشرت با عيب‌جويان بپرهيزيد؛ زيرا هيچ كس از ضرر آنها در امان نمي‌ماند» (همان). همچنين مي‌فرمايند: «كسي كه به دنبال عيوب پنهان مردم باشد، خداوند محبت و دوستي دل‌هاي مردم را بر او حرام مي‌كند» (آمدی، 1407ق، ص124).
    2. رسوايي و فاش‌شدن اسرار: كسي كه به دنبال بي‌آبرو كردن مؤمنان است، خداوند هم اسرار نهاني او را فاش مي‌كند. اميرالمؤمنين فرمودند: «كسي كه در جست‌وجوي اسرار مردم باشد، خداوند اسرارش را آشكار مي‌كند» (همان، ص1024). از ديگر آثار، مي‌توان به نداشتن آرامش رواني، شكل‌گيري عداوت عليه فرد و شريك بودن در گناهي كه فاش شده است، اشاره كرد (حر‌عاملی، 1412ق، ج 21، ص772).
    ط. مقابله با آزارگری از ديگاه روان‌شناسي
    از‌آنجا‌که رفتارهاي قلدرانه در يک طيف قرار دارد، مي‌توان براي مقابله با آن، از روش‌هاي گوناگوني استفاده کرد (ریگبی، 2012، ص20- 120). برخي از اين روش‌ها عبارتند از:
    1. روش‌هاي سنتي: در اين روش، فرد قلدر را متنبه مي‌کنند که بايد از رفتار خود ابراز ندامت نمايد و بعضاً از روش‌هاي تنبيهي استفاده مي‌شود.
    2. روش‌هاي ميانجي‌گري: در اين روش، مسئولان مدارس نقش ميانجي‌‌گر را ايفا مي‌کنند و مسئله را با پا درمياني کردن حل مي‌کند.
    3. توانمندسازي فرد قرباني: در اين روش، انواع آموزش‌ها به قرباني داده مي‌شود تا بتواند در مقابل قلدرها بايستد و نيازمند مداخله ديگران نباشد.
    4. روش عدالت ترميمي: در اين روش، فرد قلدر متهم است که کار خلافي انجام داده و در گروه‌هايي که تشکيل مي‌شود، افراد مختلف در مورد رفتار فرد قلدر نظر مي‌دهند و از او مي‌خواهند که رفتار خود را تغيير دهد و او متعهد مي‌شود که رفتار خود را نسبت به قرباني تغيير دهند.
    5. روش نگراني‌هاي مشترک: در اين روش، فرد قلدر و قرباني در جلسه‌هايي همديگر را ملاقات مي‌کنند و با ايجاد احساس مسئوليت، نگراني‌هاي به‌وجود آمده را در يک فضاي صميمانه حل مي‌کنند، بدون اينکه اشخاص ديگر وارد شده و يا از تنبيهي استفاده شود.
    6. روش حمايت گروهي: در اين روش، مربي سعي مي‌کند که فضايي ايجاد كند تا از دوستان ديگر استفاده نمايد تا مشکل به وجود آمده را حل کنند و حامي يکديگر در برابر زورگويان باشند.
    ي. مقابله با افراد قلدر از نظر قرآن و روايات:
    اگر دقيق‌تر به آيات قرآن و زندگي پيامبر و امامان، که الگوي رفتاري و عملي ما هستند بنگريم، متوجه مي‌شويم که آنان با روش‌هاي گوناگوني با افراد قلدر برخورد مي‌کردند. در زير به آنها اشاره مي‌کنيم:
    1. ناديده گرفتن رفتار فرد قلدر: روزي امام سجاد، به همراه دو تن از خدمتگزاران خود مي‌گذشت و مردي ياوه‌گو عباي آن حضرت را از دوشش کشيد و رفت. اما امام سجاد هيچ اعتنايي به او نکرد و رفت. حضرت موسي نيز به محمد‌بن فضيل مي‌فرمايند: اگر 50 نفر در مورد برادر مسلمانت چيزي به تو گفتند، ولي خود او انکار کرد، گواهي آنها را ترتيب اثر مده و مبادا چيزي که ماية ننگ و درهم کوبيدن شخصيت اوست، منتشر کني؛ چون براي آن عذابي دردناک فراهم است (مهدوی کنی، 1376، ص235).
    2. مقابله به مثل: «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ» (مطففین: 29)؛ همانا مجرمان پيوسته به اهل ايمان مى‏خنديدند: «فَالْيوْمَ الَّذينَ آمَنُواْ مِنَ الْکُفَّارِ يضْحَکُونَ» (مطففین: 34)؛ پس امروز، اهل ايمان بر اين کفّار مى‏خندند. «الَّذِينَ يلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ ...» (توبه: 79)؛ خداوند در اين آيه مي‌فرمايند: آنان که مؤمنان را به مسخره مي‌گيرند، خدا آنان را مسخره مي‌کند و عذابي دردآور خواهند داشت. امام علي در نامه‌اي به معاويه مي‌فرمايد: اگر بهتان به کسي بزني، در همين دنيا رسوا مي‌شوي و عيب و نقص تو نزد عيب‌جويان ديگر آشکار مي‌شود (بهرامی، 1392). بنابراين، حضرت علي بيان مي‌کند: از ديگران عيب‌جويي نکنيد؛ چون کساني هستند که به عيوب شما توجه کنند و در همين دنيا شما را مورد تمسخر قرار مي‌دهند (همان).
    3. عدم معاشرت: از اميرالمؤمنين نقل شده است: «از معاشرت با عيب‌جويان بپرهيزيد؛ زيرا هيچ كس از ضرر آنها در امان نمي‌ماند» (آمدی، 1407ق، ص124). همچنين امام صادق مي‌فرمايند: افراد زبون‌مايه دنبال کارهاي زشت و عيوب مردم هستند و خوبي‌هاي آنها را ناديده مي‌گيرند و مانند مگس دنبال نقاط فاسد هستند. ازاين‌رو، بايد از معاشرت با آنها خودداري کرد (مهدوی کنی، 1376، ص234). همچنين خداوند در سورة انعام مي‌فرمايند: «هرگاه کساني را ديدي که آيات ما را استهزا مي‌کنند، از آنها روي بگردان» (انعام: 68-69).
    4. از بين بردن زمينه‌هاي تمسخر: يکي از عواملي که زمينه‌هاي تمسخر را ايجاد مي‌کند، گذاشتن اسامي نامناسب توسط والدين است. پيامبر اکرم در اين زمينه فرمود: «اِنَّ اَوَّلَ ما ينْحَلُ اَحَدُکَم وَلَدهُ الاسِمُ الحَسَن»؛ اولين بخشش و عنايت شما به فرزندانتان، انتخاب نام نيکوست (بهرامی، 1392). خداوند مي‌فرمايد: «وَلاَ تَنَابَزُوا بِالاَْلْقَابِ» (حجرات: 11)؛ لقب‌هاى زشت بر يکديگر مگذاريد.
    5. آگاهي دادن به آنها: خداوند دربارة کساني که مؤمنان را مورد تمسخر قرار مي‌دهند، مي‌فرمايد: اگر به کار خود ادامه دهند، خودشان مورد تمسخر واقع مي‌شوند. خداوند در اين آيه به افراد مسخره‌کننده آگاهي مي‌دهد که اگر به کار خود ادامه دهند، سرنوشت بدي در انتظار آنان است. حضرت علي مي‌فرمايند: «هيچ بنده‌اي را با چشم حقارت نگاه نکنيد؛ زيرا همان کس ممکن است ولي خدا باشد و تو نداني» (مهدوی‌کنی، 1376، ص234).
    6. استفاده از رفتار جرأت‌مندانه: روزي فردي مسيحي حرمت امام باقر را ناديده گرفت و از بدترين ناسزاها استفاده کرد. امام در کمال آرامش پاسخ او را داد که «من باقرم، بقر نيستم». مسيحي: «تو پسر زني هستي که آشپز بود» امام: «شغلش اين بود، ننگي محسوب نمي‌شود». مسيحي: «مادرت سياه و بي‌شرم و بد زبان بود». امام: «اگر اين نسبت‌ها که به مادرم مي‌دهي راست است، خداوند او را بيامرزد و از گناهش بگذرد و اگر دروغ است، از گناه تو بگذرد که دروغ گفتي و افترا بستي» (شریفی، 1384، ص95). اين‌گونه صحبت کردن توسط امام باقر بيانگر استفاده از سبک رفتار جرأت‌مندانه و همچنين استفاده از تکنيک «مه‌پاش» در روان‌شناسي است. در اين تکنيک، طوري با فرد صحبت مي‌شود که طرف کاملاً خلع سلاح شود (همان).
    7. واکنش مستقيم: زماني که پيامبر با سفيه ازدواج کرد، ديگران او را مسخره مي‌کردند و مي‌گفتند: اي يهودي‌زاده، در‌حالي‌که او مسلمان شده بود. پيامبر به او گفت: اگر تو را مسخره کردند، به آنها بگو که عموي من هارون، عمويم موسي و شوهرم رسول خداست (رفیعی، 1392).
    8. تحريم کردن: خداوند از پيامبر مي‌خواهد از كسى كه بسيار عيب‌جو است، پيروي مکن. اطاعت از چنين كسي، حتى در يك كلام نتيجه‌اى جز گمراهى و بدبختى ندارد (قلم:10 و 11). بنابراين، مشخص است که خداوند از پيامبر اكرم مي‌خواهد که حتي در کوچک‌ترين مورد نيز از اين افراد پيروي نکند؛ زيرا نرمش نشان‌دادن موجب مي‌شود که آنها به اهداف خود برسند و سخت‌گيري موجب بازسازي اخلاقي و رفتاري آنها شود (مکارم شیرازی و همكاران، 1371، ج 24 ص383 و 384). حضرت علي مي‌فرمايد: درخواست کمک کردن از فرد طعنه‌زن کاري واهي است. بنابراين بي‌اعتنايي به آنها بهتر است (نهج‌البلاغه، خ 118).
    9. تحمل کردن: امام صادق مي‌فرمايد: «هرکسي از آزاري که مي‌بيند، شکيبايي ورزد فرداي قيامت در زمره ما محشور مي‌شود». در همين زمينه امام موسي كاظم مي‌فرمايند: خوش همسايگي تنها به اين نيست که از آزار همسايه خودداري کني، بلکه بر آزار او نيز شکيبائي کني (کلینی، 1350، ص667).
    ک. مهار رفتارهاي پرخاشگرانه از ديدگاه اسلام
    ازآنجايي‌‌که آزارگری ارتباط نزديکي با پرخاشگري دارد، مي‌توان براي مهار رفتارهاي قلدرانه از آنها استفاده کرد. با تدبر در قرآن و رفتارهاي ائمه اطهار افراد قلدر مي‌توانند شيوه‌هاي مقابله را ياد گيرند و از آنها استفاده کنند (آذربایجانی، 1390، ص318-330).
    1. شيوه‌هاي شناختي: با تأمل در منابع اسلامي در مي‌يابيم که در دين اسلام، تلاش گسترده‌اي براي ارائه نگرش‌‌هاي صحيح در مورد آثار مثبت پرخاشگري و پيامدهاي منفي مهار نکردن آن صورت گرفته است. برخي از اين نگرش‌ها عبارتند از:
    1. نيل به بهشت و سعادت جاويد اخروي جز با مهار خشم حاصل نمي‌آيد (مجلسی، 1403ق، ج 73، ص265).
    2. پيامبر فرمودند:‌ خشم موجب تباهي ايمان است (همان).
    3. خشم بدترين چيز است (همان، ص266). کينه، سرزنش، تحقير، پرده‌دري، تمسخر، قتل و... از آن زاييده مي‌شود (آذربایجانی، 1390، ص319).
    4. امام صادق فرمودند: مهار خشم و فروخوردن آن، فضيلتي است که سرافرازي را به دنبال دارد (مجلسی، 1403ق، ج 73، ص410).
    در اسلام سعي شده است که در ابتدا زمينه شناختي نسبت به موضوعي به وجود آيد، تا اينکه افراد بتوانند درک کنند که فلان کار در جهت مصالح آنها است و با چنين تربيتي، افراد از درون، زمينه پذيرش چيزي را ياد مي‌گيرند.
    2. شيوه‌هاي عاطفي: اسلام پس از فراهم آوردن زمينه‌هاي شناختي، سعي مي‌کند از طريق عاطفي افراد را به ترک پرخاشگري وا دارد. اين تهييج عاطفي اکثراً از طريق کلامي صورت مي‌گيرد: براي نمونه، پيامبر اكرم فرمودند: خداوند انسان با حيا و شکيبا را دوست دارد و بدکار و بد زبان را دشمن مي‌داند (نراقی، 1377، ص296). بنابراين، با توصيه‌هاي عاطفي، موجب ايجاد چنين نگرشي در افراد مي‌شود که اگر پرخاشگري امري مثبت تلقي شود، موجب مي‌شود که با کوچک‌ترين تحريکي فرد به ديگري آسيب برساند.
    3. شيوه‌هاي رفتاري: اولياي دين به‌طور مستقيم با رفتارهاي خود، چگونگي مهار رفتار خشم را به نمايش مي‌گذارند. همان‌طور که توضيح داده شد، اولياي دين با صبوري و ناديده گرفتن به ما آموزش مي‌دهند که چگونه با خشم خود مقابله نمايند؛ زيرا بسياري از افراد قلدر خود، در مواردي دچار ناکامي شده‌اند و ياد نگرفته‌اند که ناکامي‌هاي خود را چگونه کنترل كنند. در اينجا به يک مثال اشاره مي‌کنيم: نقل شده است که يکي از اهالي شام، از کنار امام حسين رد شد و تحت تأثير تبليغ‌هاي منفي، شروع به اهانت به آن حضرت و پدر بزارگوارش کرد. آن حضرت سکوت کرد تا اينکه اهانت آن فرد تمام شد. آنگاه رو به آن مرد نمود و سلام کرد و با خنده فرمود: گمان مي‌کنم غريبه باشي و نسبت به آنچه که فرمودي، به اشتباه افتاده‌اي، ما از تو کينه‌اي به دل نمي‌گيريم و اگر طلب رضايت کني، از تو راضي مي‌شويم. چنانچه گرسنه يا نياز به لباس و غذا داشته باشي، ما حاضريم نيازت را برآورده سازيم و... در آخر آن مرد، وقتي چنين رفتاري از امام ديد گريست و گفت: محبوب‌ترين فرد نزد من هستي (آذربایجانی، 1390، ص322).
    در اسلام اولياي دين همواره افرادي خوشرو بودند. از نظر حضرت علي، پيامبر نرم‌خوترين مردمان بود و به فرموده امام صادق: رحمت پيامبر بر غضبش سبقت داشت (همان، ص318-330).
    نتيجه‌گيري
    آزارگری پديده‌اي است که در ايران به‌خوبي مطالعه نشده و در مورد شيوع آن اطلاعات درستي در دست نيست، ولي با توجه به شايع‌بودن بزهکاري و ناسازگاري رفتاري، که رابطه زيادي با آزارگری دارد، مي‌توان گفت: آزارگری در جامعه ايران شايع است. طبق تحقيقات، آزارگری مي‌تواند جزء ويژگي‌هاي رشدي کودک نيز باشد؛ زيرا زماني که کودکان وارد دوره مقطع درسي راهنمايي شده و مي‌خواهند وارد گروه‌هاي بزرگ‌تر شوند، جذب گروه‌هاي اکثريت مي‌شوند و با پديده زورگويي مواجه مي‌شود. ممکن است با همانند‌سازي با ديگران، چنين رفتارهايي را در خود تقويت نمايند. پس لازم است در اين دوره با اقدامات مناسب، از مزمن‌شدن اين رفتارها جلوگيري نمود.
    نتايج پژوهش نشان داد که در روان‌شناسي و در اسلام، به انواع آزارگری‌‌ها شامل مسخره کردن، فحش دادن، عيب‌جويي کردن، غيبت کردن، تحقير کردن، کتک‌کاري‌هاي فيزيکي و... اشاره و با آن مبارزه كرده است. نتايج تحقيقات در زمينه قلدر و قربانيان نشان مي‌دهد که آزارگری تأثيرات منفي روان‌شناختي، جامعه‌شناختي، فيزيکي و تحصيلي بسيار زيادي دارد، به‌گونه‌اي‌که موجب افسردگي، اضطراب، اعتياد، بزهکاري اجتماعي، اختلال‌هاي نقص توجه، خودکشي، افت شديد تحصيلي، طرد اجتماعي، آسيب‌هاي جسماني و... مي‌شود. بنابراين، ضروري است که براي درمان اين‌گونه مشکلات، چاره‌اي انديشيده شود. روان‌شناسان، رفتارهاي قلدرانه را در قالب يک طيف در نظر مي‌گيرند و به رفتارهايي که بسيار کم اتفاق مي‌افتد و تکراري صورت نمي‌گيرد، با نگاه قلدرانه به آن نمي‌نگرند. خداوند مي‌فرمايند: کساني که از عيب‌جويي‌هاي خود دست بر نمي‌دارند و آن را دوست مي‌دارند، عذاب سختي براي آنها در نظر گرفته مي‌شود.
    در درمان‌هاي روان‌شناختي سعي بر اين است تا قربانيان را توانمند ساخته تا خودشان بتوانند جلوي آزارگری را بگيرند. اين روش‌ها شامل شوخ‌طبعي، ناديده گرفتن، آموزش رفتارهاي جرأت‌مندانه، تقويت جسم و ظاهر افراد قرباني، افزايش خود کارآمدي و شکيبايي مي‌باشد كه از آنها براي رويارويي با پديده آزارگری مي‌توان استفاده نمود. اگر فرد باز به رفتارهاي قلدرانه خود ادامه دهد، از نظام آموزشي مدرسه استفاده مي‌شود تا فرد قلدر را از کارهاي خود و تأثير رفتار وي بر ديگران آگاه سازد. اگر دوباره به راه خود ادامه داد، از سيستم‌هاي پليسي كمك گرفته مي‌شود. در نهايت، از مدرسه اخراج مي‌شود. در قرآن و روايات براي مبارزه با افراد قلدر از روش‌هاي متعددي استفاده شده است. قرآن و معصومين از روش‌هاي مختلفي در برابر افراد قلدر استفاده کرده‌اند. نظير مقابله به مثل، ناديده گرفتن، آگاهي دادن به اين افراد، استفاده از رفتارهاي جرأت‌مندانه، تحريم کردن، تحمل کردن و نشان دادن واکنش مستقيم مي‌باشد. ائمه معصومين با انواع روش‌ها با آزارگری مبارزه کرده‌اند که مي‌تواند راهگشاي مسئولان در مواجهه با پديده زورگويي در مدارس باشد. با تأمل در رفتار امامان مشخص مي‌شود که آنها در سخت‌ترين شرايط، اگر مورد تمسخر قرار مي‌گرفتند، اهميتي نداده و از کنار اين متلک‌پراني‌ها عبور مي‌کردند. اين رفتار آنها موجب مي‌شد که افراد زورگو متوجه رفتار زشت خود شوند. بنابراين، بهتر است در مدارس نحوه رفتار معصومين در قالب داستان‌هايي آورده شود، دانش‌آموزان ياد بگيرند که تا آنها نسبت به اين رفتارها بي‌توجه نبوده‌اند.
    پيشنهاد روان‌شناسان اين است، اگر آزارگری براي اولين بار رخ دهد، با بي‌توجهي از کنار آنها بگذريم تا موجب مشکلات بعدي نشود.
    لازم است که در تحقيقات آينده با بررسي ميداني دقيق‌تر اين موضوع، برنامة جامعي با همکاري سازمان آموزش و پرورش و مراکز تعليم و تربيت اسلامي تهيه شود تا زمينه‌هاي آزارگری در مدارس از بين برود و يا حداقل از شدت و ميزان آن كاسته شود.
     
     

    References: 
    • نهج‌البلاغه، ترجمة محمد دشتی، بي‌جا، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی زهد.
    • آذربایجانی، مسعود و همكاران، 1390، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، چ چهارم، تهران، سمت.
    • آمدی، عبدالواحد ، 1407ق، غرر الحکم و درر الکلم، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.
    • استیکی آزاد، نسیم و شعله امیری، 1391، «اثربخشي برنامه آموزشي کاهش زورگويي مبتني بر روش الويز در پسران»، روان‌پزشكي و روان‌شناسي باليني ايران (انديشه و رفتار)، ش 3، ص175-182.
    • برزگر بفرویی، کاظم و حسن خضری، 1392، «بررسی میزان شیوعِ انواع زورگویی در مدارس راهنمایی شهرستان یزد از دیدگاه دبیران»، تعلیم و تربیت اسلامی، سال سيزدهم، ش 7، ص15- 26.
    • بهرامی، مهدی، 1392، «نامگذاری در سیره اهل بیت»، بازیابی شده در تاریخ 27/8/1392، از:
    • http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3280/6795/81365
    • شریفی، احمد، 1384، آیین زندگی اخلاق کاربردی، قم، معارف.
    • رفیعی محمدي، ناصر، 1392، «سؤال در مورد سوره حجرات»، بازیابی شده در تاریخ 7/9/1392، از:
    • http: // samtekhoda. tv3.ir /index. php? option= com_ content& view= article&id= 1132:920325 & catid= 45: drrafei & Itemid= 300
    • روزنامه اعتماد، 1392، «جزييات نقشه شوم هكر هوسران در تجاوز به 300 دختر نوجوان» شماره 2889 صفحه 14 تاریخ 14/11/1392.
    • قرائتی، محسن، 1392، «پرتویی از نور (11) تمسخر و استهزا»، بازیابی شده در تاریخ، 8/9/1392، از:
    • http://www.gharaati.ir/show.php?page=books&book=39&pages=15
    • کلینی، محمد‌بن یعقوب، 1350، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
    • مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار‌الانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی.
    • حرعاملي،‌ محمد‌بن حسن، 1412ق، وسائل‌الشیعه الی تحصیل المسائل الشریعه، بیروت، موسسه آل‌بیت.
    • مکارم شیرازی، ناصر و همكاران، 1371، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب اسلامیه.
    • مهدوی‌کنی، محمد‌رضا، 1376، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، تهران، فرهنگ اسلامی.
    • مشهد پیام، 1392، «متلک‌‌پرانی باعث قتل در خیابان شهید علی‌مردانی مشهد شد» 13/11/1392، کد خبر: 1445321 بازیابی شده در تاریخ 13/11/1392، از:
    • http:// www. mashhadpayam.ir/? p= 1845321
    • نراقی، ملا محمدمهدی، 1377، جامع‌السعادات، قم، اسماعیلیان.
    • Bachus, A. A, 2010, The relationship between bullying yang behaviors and perceived school connectedness among middle school students, Dissertation, Doctor of Philosophy, Kent State University.
    • Bukowski, W. M, & et al, 2000, “Variations in patterns of attraction to same- and other-sex peers during early adolescence”, Development Psychology, N. 36, p. 147–154.
    • Carlyle, K. E, & Steinman, K. J, 2007, “Demographic differences in the prevalence, co-occurrence, and correlates of adolescent bullying at school”, Journal of School Health, N. 77, p. 623–629.
    • Cheng, Y, & et al, 2010, “Being bullied and psychosocial adjustment among middle school students in China”, Journal of School Health, N. 80, p. 193–199.
    • Crick, N. R, & Grotpeter, J. K, 1995, “Relational aggression, gender, and social-psychological adjustment” Child Development, N. 66, p. 710–722.
    • Dake, J. A, & et al, 2003, “The nature and extent of bullying at school”, Journal of School Health, N. 73, p. 173–180.
    • Dinkes, R., & et al, 2007, Indicators of school crime and safety: 2007 (NCES 2008-021/NCJ 219553), National Center for Education Statistics, Institute of Education Sciences, U.S. Department of Education, and Bureau of Justice Statistics, Office of Justice Programs, U.S. Department of Justice. Washington, DC: U.S. Government Printing Office.
    • Dinkes, R, & et al, 2009, Indicators of school crime and safety: 2007(NCES 2010-012/NCJ228478). National Center for Education Statistics, Institute of Education Sciences, U.S. Department of Education, and Bureau of Justice Statistics, Office of Justice Programs, U.S. Department of Justice. Washington, DC: U.S. Government Printing Offic.
    • Forero, R, & et al, 1999, “Bullying behaviour and psychosocial health among school students in New South Wales, Australia: Cross sectional survey”, British Medical Journal, N. 19, p. 344–348.
    • Graham, S., & Juvonen, J, 2002 “Ethnicity, peer harassment, and adjustment in middle school: An exploratory study”, Journal of Early Adolescence, N. 22, p. 173–199.
    • Hay, D. F, 2007, “The gradual emergence of sex differences in aggression: Alternative hypotheses”, Psychological Medicine, N. 37, p. 1527–1537.
    • Haynie, D. L, & et al, 2001, “Bullies, victims, and bully/victims: Distinct groups of at-risk youth”, Journal of Early Adolescence, N. 21, p. 29–49.
    • Houbre, B, & et al, 2006, “Bullying among students and its consequences on health”, European Journal of Psychology of Education, N. 21, p. 183–208.
    • Juvonen, J, & et al, 2003, “Bullying among young adolescents: The strong, the weak, and the troubled”, Pediatrics, N. 112, p. 1231–1237.
    • Kaltiala-Heino, R, & et al, 2002, “Bullying at school – an indicator of adolescents at risk for mental disorders”, Journal of Adolescence, N. 23, p. 661–674.
    • Keith, S, & Martin, M. E, 2002, “Cyber-bullying: Creating a culture of respect in a cyber world”, Reclaiming Children and Youth, N. 13, p. 224–228.
    • Kim, Y. S, & et al, 2009, “Bullying increased suicide risk: Prospective study of Korean adolescents”, Archives of Suicide Research, N. 13, p. 15–30.
    • Kumpulainen, K, & et al, 2001, “Psychiatric disorders and the use of mental health services among children involved in bullying”, Aggressive Behavior, N. 27, p. 102–110.
    • Lam, L. T, & Li, Y, 2013, “The validation of the E-Victimisation Scale (E-VS) and the E-Bullying Scale (E-BS) for adolescents”, Computers in Human Behavior, N. 29(1), p. 3-7.
    • Nansel, T, & et al, 2001, “Bullying behaviors among US youth: Prevalence and association with psychosocial adjustment”, Journal of the American Medical Association, N. 285, p. 2094–2100.
    • Natvig, G. K, & et al, 2001, “School-related stress experience as a risk factor for bullying behavior”, Journal of Youth and Adolescence, N. 30, p. 561–575.
    • Olweus, Dc, 1993, Bullying at school, Malden, MA: Blackwell.
    • Orpinas, P., & Horne, A, 2006, Bullying prevention: Creating a positive school climate and developing social competence, Washington, DC: American Psychological Association.
    • Patchin, J. W, & Hinduja, S, 2006, “Bullies move beyond the schoolyard: A preliminary look at cyberbullying”, Youth Violence Juvenile Justice, N. 4, p. 148–169.
    • Pellegrini, A. D, & Long, J. D, 2002, “A longitudinal study of bullying, dominance, and victimization during the transition from primary school through secondary school”, British Journal of Developmental Psychology, N. 20, p. 259–280.
    • Pontzer, D. A, 2010, “theoretical test of bullying behavior: parenting, personality, and the bully/victim relationship”, Journal of Family Violence, N. 25, p. 259-273.
    • Rigby, K, 2003, “Consequences of bullying in schools”, Canadian Journal of Psychiatr, N. 48, p. 583–590.
    • Rigby, K, 2012, Bullying interventions in schools: Six basic approaches, John Wiley & Sons.
    • Roland, E, & Galloway, D, 2002, “Classroom influences on bullying”, Educational research, N. 44 (3), p. 299-312.
    • Schwartz, D, & et al, 2005, “Victimization in the peer group and children’s academic functioning”, Journal of Educational Psychology, N. 97, p. 425–435.
    • Seals, D. L, & Young, J. L, 2003, “Bullying and victimization: Prevalence and relationship to gender, grade level, ethnicity, self-esteem, and depression”, Adolescence, N. 38, p. 735–747.
    • Smith, P. K, & et al, 1993, “What causes the age decline in reports of being bullied at school? Toward a developmental analysis of risks of being bullied”, Education Research, N. 41, p. 267–285.
    • Vervoort, M, & et al, 2010, “Bullying and victimization among adolescents: The role of ethnicity and ethnic composition of school class”, Journal of Youth Adolescence, N. 39, p. 1-11.
    • Wolke, D, & et al, 2001, “Bullying involvement in primary school and common health problems”, Archives of Diseases in Childhood, N. 85, p. 197-201.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قاسمی نژاد، محمد علی، حاجلو، نادر، انصار حسین، سروین.(1394) آزارگری و مبارزه با آن از دیدگاه دین اسلام و روان شناسی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8(2)، 19-36

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد علی قاسمی نژاد؛ نادر حاجلو؛ سروین انصار حسین."آزارگری و مبارزه با آن از دیدگاه دین اسلام و روان شناسی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8، 2، 1394، 19-36

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قاسمی نژاد، محمد علی، حاجلو، نادر، انصار حسین، سروین.(1394) 'آزارگری و مبارزه با آن از دیدگاه دین اسلام و روان شناسی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8(2), pp. 19-36

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قاسمی نژاد، محمد علی، حاجلو، نادر، انصار حسین، سروین. آزارگری و مبارزه با آن از دیدگاه دین اسلام و روان شناسی. روان‌شناسی و دین، 8, 1394؛ 8(2): 19-36