روان‌شناسی و دین، سال هشتم، شماره سوم، پیاپی 31، پاییز 1394، صفحات 27-52

    ساخت و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس هویت اخلاقی ـ اسلامی ‌نوجوانان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    مهناز علی‌اکبری دهکردی / دانشيار گروه روان‌شناسي دانشگاه پيام‌ نور تهران، ايران / m_akbari@pnu.ac.ir
    فرهاد شقاقی / دانشيار گروه روان‌شناسي دانشگاه آزاد اسلامي ابهر
    ✍️ زهرا مردانی ولندانی / دانشجوي دکتري و مربي روان‌شناسي دانشگاه پيام‌ نور‌ / mardanipnu@pnu.ac.ir
    مرضیه عزیزیان / دانشجوي دکتري روان‌شناسي تربيتي دانشگاه علامه طباطبائي
    زهرا عاصمی / دانشجوي دکتري روان‌شناسي دانشگاه پيام ‌نور / zahra.asemi@yahoo.com
    چکیده: 
    پژوهش حاضر به اعتباریابی و پایایی سنجی مقیاس محقق ساخته «هویت اخلاقی- اسلامی در دانش آموزان نوجوان» پرداخته است. ابتدا مخزنی 150 سؤالی با توجه به فضایل اخلاقی، که به صورت مستقیم، آیه ای در قرآن کریم برایش آمده است تهیه و پس از احراز اعتبار صوری پرسش نامه توسط استادان، نمونه‌ی نهایی به منظور اجرا آماده شد. برای اجرا، 700 تن از دانش آموزان دبیرستانی و هنرستانی شهر اصفهان به روش نمونه گیری «تصادفی خوشه ای» انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از SPSS و AMOS صورت گرفت. ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده در زیرمقیاس ها حاکی از پایایی مناسب مقیاس هویت اخلاقی- اسلامی نوجوانان است. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی برای بررسی سازه‌ی عاملی مقیاس، نشان داد که هفت عامل بیانگر 07/49 واریانس بودند. همچنین شاخص های تحلیل عاملی تأییدی نیز حاکی از برازش مناسب الگوی هویت اخلاقی – اسلامی است. با توجه به اینکه تمامی سؤالات مقیاس هویت اخلاقی مبتی بر آیات شریف قرآن کریم است، ابزاری مناسب برای سنجش ویژگی های اخلاقی تأیید شده در حوزه‌ی اسلامی به شمار می رود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Construction and Investigation of Psychometric Characteristics Scale of Teenagers’ Moral-Islamic Identity
    Abstract: 
    This research is dealing with the validity and reliability of researcher’s made ‘’moral-Islamic identity scale in teenage students’’. Bearing in mind the moral virtues about which one can find a verse or verses in the holy Qur’an, at first a collection of 150 questions were provided. Having achieved the formal validity of the questioner by teachers, the final sample was prepared and put to use 700 students of a high school and art schools in Isfahan were chosen on the basis of cluster sampling. The Cronbach's Alpha coefficient subscales show that teenagers’ moral-Islamic identity is of significant reliability. The results obtained by factorial probatory analyses in investigating the factorial design of measurement show that the seven factors show the variance 49.07. Also the indexes of factorial analysis show how well this model fits to moral-Islamic identity. Regarding the fact that all the questions of moral identity scale are based on certain verses of the holy Qur’an, they are the suitable means for measuring the established moral traits in Islam.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «هويت اخلاقي» يکي از متغيرهاي واسطه‌اي براي پرکردن خلأ بين استدلال اخلاقي و رفتار اخلاقي است که با استنتاج از نظريه‌هاي هويت و به‌ويژه نظرية «هويت اجتماعي» توسط پژوهشگران (بلاسي (Blasi)، 1983و 2004؛ نيسن(Nisan)، 2004) پيشنهاد گرديده است. درک انگيزش اخلاقي با توجه به نقش خود در اخلاق، که غالباً «خود اخلاقي» يا «هويت اخلاقي» ناميده مي‌شود، امکان‌پذير است.
    «هويت» خودپنداره فرد يا تعريف وي از خويشتن، و «هويت اخلاقي» بعدي از هويت با محوريت صفات اخلاقي فرد است. «هويت اخلاقي» علاقة فرد نسبت به بايدها و نبايدها و کنترل‌کنندة تعارض بين خواسته‌هاي شخصي و تعهدات اجتماعي است (جانسون (Johnston) و همکاران، 2013). برخي ديگر «هويت اخلاقي» را مستلزم وحدت خود و نظام اخلاقي بر اساس احترام و توجه به حقوق و رفاه ديگران مي‌دانند (هارت و اتکينز (Hart & Atkins)، 2004؛‌ موشمن (Moshman)، 2009).
    بلاسي «هويت اخلاقي» را مجموعه‌اي از صفات اخلاقي مي‌داند که در محتوا و اهميت، از فردي به فرد ديگر متفاوت است و در واقع، نوعي سازوکار خود‌تنظيمي ‌است که انگيزه رفتار اخلاقي مي‌شود (بلاسي، 1984، ص130). در واقع، «هويت اخلاقي» را مي‌توان جزئي از ساختار فردي تعريف کرد که بدون آن، استدلال اخلاقي الزاماً به رفتار اخلاقي نمي‌انجامد (آکينو و ريد (Aquino & Reed)، 2002) و شامل دو بعد دروني‌سازي (ميزان اهميت يا محوريت صفات اخلاقي در خودپنداره) و نمادي کردن يا تحقق اين صفات دررفتارهاي فرد است. به عبارت ديگر، «هويت اخلاقي» سازوكار خودگرداني است که شاخص‌هايي براي رفتار فرد تعيين مي‌کند و عامل انگيزش او در انجام اعمال اخلاقي به شمار مي‌رود (مولدر و آکينو، 2013).
    نيروي انگيزشي هويت اخلاقي به‌وسيلة اصل «همسازي» يا «همساني» اين‌گونه تبيين مي‌شود: هويت با ايجاد نياز وفاداري به خود، به همساني رفتار و هويت منجر مي‌شود (رينولدز و سرانيک (Reynolds & Ceranic)، 2007). در رشد هويت اخلاقي، عوامل شخصي و بافتي دخالت دارند. در سطح شخصي، مهم‌ترين عوامل عبارتند از: شخصيت، رشد شناختي، نگرش‌ها، ارزش‌ها و خود‌پنداره، و تحول هويت. عوامل زمينه‌اي شامل خانواده، دوستان، مدرسه، و نهادهاي مذهبي و اجتماعي مي‌شود (هاردي (Hardy)، 2006). پنج عامل شناخت اخلاقي، خود ادراکي و احساسات اخلاقي، شخصيت، تأثير خانواده، ارتباط با نهادهاي اجتماعي و مذهبي نيز به ‌عنوان عوامل ارتقا‌دهندة هويت اخلاقي نوجوانان مطرح شده‌اند (لئونارد (Leonard)، 2010، ص28). مطابق الگو‌هاي نظري موجود، «هويت» و «اخلاق» ابتدا به صورت دو نظام مجزا در کودکي پديدار مي‌شوند. سپس در نوجواني اين دو نظام همگرا مي‌شوند، به‌گونه‌اي که درک اخلاقي نوجوانان براي احساس هويت در آنان مهم مي‌شود. همزمان با يکپارچگي فزايندة اخلاق و خود، هويت اخلاقي در نوجواني و حتي در بزرگ‌سالي رشد و توسعه مي‌يابد (هاردي و کارلو (Hardy & Carlo)، 2011).
    در پژوهش‌هاي ‌هارت و اتکينز (2004)، و مک‌کلين (Maclean) و همکاران (2004)، آزمودني‌هاي مذهبي در سنجش مستقيم هويت اخلاقي، عملکرد قابل توجهي داشتند. شايد به علت مواجهة بيشتر افراد مذهبي با مطالبات اخلاقي، مذهب زمينة تعمق يا تأمل بيشتر روي موضوعات اخلاقي را فراهم مي‌سازد. واکر و پيتز (1998) با اين استدلال که ارزش‌هاي اخلاقي شبيه صفاتي هستند که در يک انسان مذهبي متجلي مي‌شوند، دينداري را زمينه‌ساز هويت اخلاقي مي‌داند. اين فرضيه در پژوهش ويتل و همکاران (2009) تأييد شد. مطابق الگوي پيشنهادي ‌هارت و اتکينز (2004) منابع دوربرد يا درازمدت (سمت چپ) و مجاور يا مبدأيي در تکوين هويت اخلاقي نقش دارند (ص161). در اين الگو، نقش دين در رشد و تحول هويت اخلاقي به دو صورت ممکن است:
    الف. تأکيد مذهب بر مباحث اخلاقي و سفارش به انجام رفتارهاي اخلاقي بر اساس تبيين‌هايي غير از قراردادهاي اجتماعي يا منافع شخصي؛
    ب. تحول قضاوت اخلاقي به ‌واسطة تأمل دقيق در باب مسائل اخلاقي در بستري ديني.
    شکل 1. الگوي تکوين هويت اخلاقي (اقتباس از: ‌هارت و اتکينز، 2004)

    طبق ديدگاه اسلام، چگونگي اجتماعي شدن کودکان و نوجوانان در کشورهايي مانند ايران، غالباً مبتني بر سنن فرهنگي، ديني و اخلاق سنتي کلاسيک است و بيشتر مردم با وجود کمبودهاي کوناگون، به اصول انتزاعي اخلاقي (مانند کمال‌جويي، عدالت، محبت، مروت و شجاعت) وفاداري نشان مي‌دهند (لطف‌آبادي، 1384). همچنين جاودانگي خير، فطرت اخلاقي انسان، کرامت ذاتي انساني، عشق و عواطف انساني و گرايش وجداني به فضايل اخلاقي به‌ مثابة مباني رشد اخلاقي در نظر گرفته مي‌شوند که متأسفانه در ديدگاه‌هاي غربي شناختي، تحليل رواني و رفتاري- اجتماعي، به اين مباني اخلاقي توجه نشده است.
    اصولاً در اسلام، جنبة روان‌شناختي اخلاق مربوط است به «فطري بودن امور اخلاقي» يا حس اخلاقي و نيز «خلقيات يا ملکات نفساني». انسان داراي فطرتي است که در جنبة عملي، او را به اعمالي فرامي‏خواند که سعادت او را تأمين كند. اين مورد، همان بايدها و نبايدهايي است که از درون انسان برمي‏خيزد و حس اخلاقي او را تشکيل مي‏دهد (طباطبائي، 1386، ج 19، ص546؛ ج 1، ص535).
    اما فطرت در صورتي مي‌تواند ضامن سعادت شود که در مسير اصلي خود قرار داشته باشد و براي اين امر، به يک نظام تربيتي درست نياز دارد تا انسان را با وجود اختيار، انتخاب و شرايط گوناگون براي رشد، به مسير فطري و حقيقي خود راهنمايي ‌کند. کسي صلاحيت طرح‌ريزي اين ساختار را دارد که خود به‌وجودآورندة فطرت و خلقت باشد؛ زيرا او از نيازهاي مخلوقاتش باخبر است و در نهايت، با ايجاد يک نظام ديني مبتني بر فطرت، بشر را به کمال مطلوب مي‌رساند.
    اسلام بهتر از هر دين ديگري، سعادت زندگي بشر را از راه قرآن مجيد تأمين و تضمين مي‌کند؛ ليکن آنچه اسلام را از ساير اديان متمايز مي‌کند عبارت است از: رويکرد خاص اسلام در زمينة تربيت؛ به‌اين‌صورت که اساس تربيتش بر پاية توحيد خالص قرار دارد که نتيجة آن، هم عبوديت و بندگي خالص است و هم ارائة يک ضامن اجرا براي قوانين اخلاق و هم ارائة يک برنامة دقيق و متقن. پس اخلاق واقعي بايد انسان را به صفات الهي نايل کند و آن بدون دين ممکن نيست. به عبارت ديگر، دين بهترين پرورش‌دهندة اخلاق به‌منزلة يکي از انگيزه‌هاي فطري و نقشة راه رسيدن به هويت اخلاقي است.
    انسان در جريان عمل به بايد و نبايدها و گام‏ نهادن در مسير اخلاق، واجد خلقيات و ملکات نفساني خاصي مي‏گردد. نفس انسان در اين حالت، به‌تدريج به صفات رسوخ يافته‏اي مزين مي‏شود. پس اخلاق مجموع منش‌ها و حالات روحي يک انسان است. اين معنا از اخلاق نشانگر مرتبه‌اي از وجود آدمي ‌است که همان ملکات نفساني است. اين ملکات همواره منشأ صدور افعال خاصي است و ظهور و بروز آن رفتارهاي خاص راه شناخت و کشف آن ملکات است (افشارکرماني، 1390).
    اين شاکله‌هاي خلقي، که شامل ويژگي‌ها و عادات منش و رواني فردي است، در درون انسان جاگير شده و در موقع مناسب، در درون انسان جلوه مي‌کند و او را به اراده عمل وادار مي‌کند (طباطبائي، 1371، ص109). به عبارت ديگر، «خلق» اعتقاد به خوب و بي‌مانع بودن فعل است که وقتي در نفس ثبوت و استمرار يافت منشأ اراده به فعل مي‌شود. به معناي ديگر، وقتي براي انسان صفت دروني شد «خلق» ناميده مي‌شود (همان، ص115). با توجه به تعاريف «خلق» مي‌توان گفت: «خلق» حلقة واسط ميان عقيده يا اعتقاد (صورت فکري که انسان به آن ايمان و تصديق‌ دارد) و عمل (مجموعه‌اي از حرکات و سکنات که انسان با شعور و اراده براي رسيدن به يکي از مقاصد خود انجام مي‌دهد) است.
    همچنين شناخت فضايل اخلاقي - محمول‌ها و موضوعات اخلاقي- (محمول‌ها مانند خوب و بد، حسن و قبح و موضوعاتي مانند صداقت، امانت، خيرخواهي، وفاي به عهد و عدالت) لازمة تحقق فعل اخلاقي است؛ زيرا در موقعيت‌هاي اخلاقي، به کمک آنها قادر به شناخت مصاديق خواهيم بود. بدون اين آگاهي، فعل به صورت يک فعاليت تصادفي غير ارادي در خواهد آمد (حسني، 1383). آدمي ‌زماني هنجار و ارزشي را مي‌پذيرد که اين اعتبارها از يک‌سو، با نيازها و خواسته‌هاي فرد و اجتماع تناسب داشته باشد، و از سوي ديگر، نتايجش اين نيازها را برطرف سازد. ذهن در تماس با نيازها و خواست‌ها و با عاريت گرفتن مفاهيم حقيقي و اعتباري، احکام و مفاهيم عملي را توليد مي‌كند که قادر است براساس آن، فرد را به صلاح و کمال دعوت نمايد و به خوبي و بدي امور حکم نمايد (طباطبائي، 1386، ج 3، ص214). به اين دستگاه شناختي «عقل عملي» گفته مي‌شود.
    بررسي متون پژوهشي نشان داد که مقياس‌هاي خارجي هويت اخلاقي بر اساس نظريه‌هاي هويت اخلاقي- که ابزارهايي براي تبيين رابطة بين آنچه افراد فکر مي‌کنند بايد انجام دهند و رفتارهاي واقعي است- ساخته شده‌اند. از اين ديدگاه، همراه با رشد شناخت خود و هويت خود، فرد به‌تدريج، تصوري از خود در ميان ديگران و در ارتباط با ديگران پيدا مي‌کند که اين تصور يکي از پايه‌هاي شکل‌دهندة مناسبات اجتماعي و اخلاقي او با ديگران است (سانتروک (santrock)،2001، ص440) و فشارهاي اجتماعي تعيين‌کنندة صفات نهفته در اين ساختار اخلاقي- اجتماعي است (بلاک (Black)، 2012، ص42)؛ مانند مقياس 10 گويه‌اي «هويت اخلاقي» (MIS) که ميزان شمول ارزش‌هاي اخلاقي در خودپنداره افراد را در قالب دو مؤلفه «هويت اخلاقي دروني» (نگرش افراد نسبت به خودشان از لحاظ دارا بودن صفات بنيادين هويت اخلاقي) و هويت اخلاقي نمادين (شامل صفاتي كه رفتار فرد را در ارتباط با ديگران منعكس مي‌كند يا خود اخلاقي با استناد به گروه‌هاي اجتماعي و انگاره بيروني) ارزيابي مي‌كند (اکينو و همکاران، 2009).
    ‌‌اينکه «داراي ‌‌اين صفات (مراقب، دلسوز، عادل، صميمي، بخشنده، سخت‌کوش، مفيد، صادق و مهربان) باشم، احساس خوبي به من مي‌دهد»، نمونه‌اي از گوية «هويت اخلاقي دروني» و «انواع کتاب‌ها و مجلاتي را که مي‌خوانم، مرا به‌عنوان دارندة‌ اين صفات معرفي مي‌کند»، از گويه‌هاي «هويت اخلاقي نمادين» است (آکينو و ريد، 2002). همچنين مقياس 18 گويه‌اي «کمال» (Integrity Scale) توسط شلنگر در سال 2008 براي سنجش ميزان تعهد افراد به اصول اخلاقي (مانند عدالت، انصاف و صداقت) و شاخص رفتار اخلاقي در ارتباط با ديگران، ساخته شد (بلاک، 2012، ص41).
    پژوهش حاضر مي‌کوشد در مقايسه با دو مقياس ياد شده، ابعاد بيشتري از هويت اخلاقي ديني- و نه صرفاً هويت اخلاقي- را با استناد به فضايل و صفات اخلاقي مطرح شده در آيات قرآن کريم بسنجد.
    طبق نظرية هفت مرحله‌اي «تحول اخلاقي، ارزشي و ديني» لطف‌آبادي (1380)، فرد در دورة نوجواني به آغاز رشد تفکر عمليات صوري مي‌رسد و سعي مي‌کند آنچه را دربارة مذهب (مجموعه‏اي از مفاهيم و گزاره‏هايي که در خصوص عقايد و اخلاق و احکام) آموخته است، به هم مربوط کند و يک نظام اعتقادي براي خود به وجود آورد. ايمان ديني براي نوجوان از يک‌سو، راه يافتن به سوي خير است، و از سوي ديگر، راهي است براي اثبات شخصيت خويش يا همان هويت.
    از سوي ديگر، تحولات وسيع عاطفي و اجتماعي و مواجهة نوجوانان با مقتضيات زندگي و انتظارات والدين، دوستان و اطرافيان و تجارب تازه حاصل شده از مناسبات اجتماعي و فرهنگي، درگيري آنان را با مسائل ارزشي و استانداردهاي اخلاقي بيشتر مي‌کند (لطف‌آبادي، 1380) و اگر آنها به درك درستي از هويت ديني خود برسند، توان مقابله با تهديد انحلال ارزش‌ها و رفتارهاي ضداخلاقي و ديني در اثر هويت‌هاي ساختگي جهان در حال دگرگوني معاصر را خواهند داشت. در ساية هويت ديني، مي‏توان به هويت‏هاي ديگر، مانند هويت اخلاقي، شغلي، تحصيلي، اجتماعي، خانوادگي و تمدني جهت داد. اين بدان روست كه دين روش و برنامه زندگي است و مي‏تواند با شايستگي كامل، همة هويت‏ها را پيرامون خود گرد آورد.
    از سوي ديگر، محدوديت تحقيق جامع و علمي ‌در زمينة هويت اخلاقي و تأثير اعتقادات ديني نوجوانان و جوانان بر آن، در بحبوبة تلاش مسئولان نظام مقدس جمهوري اسلامي‌ در جهت رشد فضايل معنوي و ترويج سبک زندگي اسلامي ‌در مواجهة مؤثر با تبليغات جنگ نرم دشمنان، ضرورت دين‌پژوهي را آشکارتر مي‌سازد. بنابراين، با توجه به اهميت مفاهيم قرآني در نظر انديشمندان مسلمان و در راستاي تلاش گسترده براي شناساندن معارف قرآني و معرفي فرهنگ غني ايراني- اسلامي ‌به جوامع غربي، پژوهشگران اقدام به ساخت پرسش‌نامه‌اي کردند که سازه‌هاي هويت اخلاقي - اسلامي‌ نوجوانان دبيرستاني را مي‌سنجد.
    روش تحقيق
    در پژوهش حاضر، از دو روش «توصيفي» و «پيمايشي» استفاده شده است. محقق ابتدا پژوهش‌ها و مقياس‌هاي خارجي هويت اخلاقي را مطالعه و متون ديني، اعم از قرآن، تفاسير و کتب اخلاقي را بررسي كرد.
    به‌منظور ساخت پرسش‌نامة «هويت اخلاقي – اسلامي»، فضايل اخلاقي، که به صورت مستقيم، آيه‌اي در قرآن کريم برايش آمده است و نيز بيشترين ارتباط و همبستگي را با زندگي روزمرة نوجوانان داشت، بررسي شد و در اين زمينه، از منابع متعدد اخلاقي، تفسيري و روايي استفاده شد، از جمله: اخلاق در قرآن کريم، قلب سليم، تفسير نمونه و تفسير الميزان، کتاب‌هاي تقوا در قرآن، گذشت عالي‌ترين نشانة کرامت انساني، دايرةالمعارف قرآن کريم، ده گفتار و بهشت اخلاق. پس از شناسايي ويژگي‌ها و صفات مطرح در آيات قرآن، مخزني 150 گويه‌اي براي بررسي اين عوامل تهيه شد. با درهم‌ ريختن جملات طراحي‌شده و تنظيم تصادفي آنها، در نهايت نمونة اوليه با 150گويه تهيه شد.
    براي بررسي روايي محتوايي (توافق متخصصان) پرسش‎نامه، در مقابل هر گوية مستند، پنج گزينة «بسيار مرتبط» با نمره 80-100، «مرتبط» با نمره 61-80، «تا حدي مرتبط» با نمره 41-60، «كمي ‌مرتبط» با نمره 21-40 و «نامرتبط» با نمره 0-20 گنجانده شد و ساختار و تطابق محتواي هر گويه با ارزش‌هاي اخلاقي ديدگاه اسلام، توسط 10 تن از روان‌شناسان آگاه به علوم اسلامي ‌در قالب مقياس ليکرت ارزيابي گرديد. كارشناسان ضمن ارزيابي ساختار و محتواي هر سؤال و مطابقت آن با مستندات ارائه‌ شده (آيات قرآن)، پيشنهادهايي نيز براي اصلاح برخي سؤال‌ها ارائه كردند. در نهايت، پس از انجام اصلاحات و حذف تعدادي از پرسش‌ها، مقياسي شامل 58 سؤال، که 80 درصد از متخصصان آنها را مناسب تشخيص داده بودند، براي اعتباريابي تهيه گرديد.
    براي تحليل آماري، در دو بخش، يعني «تحليل عاملي اکتشافي» و «تأييدي» از نرم‌افزار‌هاي SPSS و AMOS نسخة 20 استفاده شد. ابتدا براي تعيين ساختار عاملي پرسش‌نامة هويت اخلاقي- اسلامي ‌در دانش‌آموزان از روش «تحليل عامل اکتشافي» (EFA) استفاده شد. در روش مزبور، هدف کاوش در زمينه‌هاي مربوط به متغير، شناسايي عوامل زيربنايي يا زمينه‌ساز متغيرهاست (کرلينجر، 1390، ص367). براي «تحليل عامل اکتشافي»، بارهاي عاملي بالاي 30/0 و مقدار ويژة بالاتر از 1 مد نظر قرار گرفت. براي بررسي ساختار عاملي، پرسش‌نامة «تحليل عامل تأييدي» (CFA) به کار برده شد. در تحليل عامل تأييدي، هدف پژوهشگر تأييد يک ساختار عاملي ويژه است و دربارة شمار عامل‌ها به‌طور آشکار، فرضيه بيان مي‌شود و برازش ساختار عاملي مورد نظر در فرضيه، با ساختار کوواريانس متغيرهاي اندازه‌گيري شده بررسي مي‌گردد (سرمد و همكاران، 1380، ص269). در تحليل عامل تأييدي، از شاخص‌هاي «نسبت مجذور کاي» به درجة آزادي، شاخص «نيکويي برازش» (GFI) و «RMSEA» استفاده شد.
    نمونه و جامعه آماري: مطالعة حاضر يک طرح مطالعاتي توصيفي- زمينه‌يابي است. جامعة آماري مطالعة حاضر را تمام دانش‌آموزان مقطع متوسطة نواحي آموزشي شهر اصفهان در سال تحصيلي 89-90 تشکيل دادند. با توجه به نظر کامري در خصوص برآورد حجم نمونة اعتباريابي و تحليل عاملي، گروه نمونه 100 نفري ضعيف است، 200 نفري بد نيست (نسبتاً مناسب است)، 300 نفري خوب، 500 نفري خيلي خوب و 1000 نفري عالي است (هومن، 1390، ص380). بدين‌روي، در مطالعة حاضر، تعداد 700 نفر به‌عنوان حجم نمونه انتخاب و با روش «نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي» تعداد نمونة لازم انتخاب شد. نمونه‌گيري بدين‌صورت انجام شد که در مرحلة اول، از بين نواحي آموزشي، دو ناحية 3 و 1 به صورت تصادفي انتخاب، و در مرحلة دوم از بين مدارس اين نواحي، 10 دبيرستان و هنرستان انتخاب و از هر مدرسه 70 تن به‌صورت تصادفي انتخاب شدند که به سؤالات پرسش‌نامة هويت اخلاقي- اسلامي ‌پاسخ دادند.
    يافته‌هاي پژوهش
    1. تحليل عامل اكتشافي
    ابتدا امکان انجام تحليل بر نمونة تحقيق، با استفاده از آزمون بارتلت و KMO بررسي شد. اگر آزمون بارتلت معنادار (05/0p<) و ضريب KMO بزرگ‌تر از 6/0 باشد، شروط لازم براي کفايت نمونه و اجراي تحليل عاملي مهياست. آزمون بارتلت با درجه آزادي 1276و مجذور كاي 746/3393= 2χ در سطح 0001/0p= معنا‌دار بود و شاخص كفايت نمونه‌برداري KMO، برابر با 80/0 به‌دست آمد و بنابراين، داده‌‌ها براي اجراي تحليل عاملي مناسب بود. در تحليل عاملي، از روش «تحليل مؤلفه‌هاي اصلي»، آزمون «اسکري»، «چرخش متعامد از نوع واريماکس» و «بارهاي عاملي 30/0» براي حداقل همبستگي قابل قبول ميان هر سؤال و عامل استخراج شده استفاده شد. تحليل عوامل با روش مؤلفه‌هاي اصلي به 13 عامل با ارزش ويژة‌ بالاتر از يک ختم شد که بر روي هم، 65 درصد واريانس مقياس را تبيين مي‌کند.
    ملاحظة ارزش‌هاي ويژه و نمودار اسکري (شکل 2) نشان داد که نقطة عطف نمودار را مي‌توان از عامل هفتم به بعد تعيين کرد. در حقيقت، منحني يا تفاوت‌هاي ارزش‌هاي ويژه است که نقطة عطف نمودار اسکري يا صخره‌اي را تعريف مي‌کند؛ يا همان نقطه‌اي که در آن شکل منحني افقي مي‌شود (هومن، 1390، ص437). بنابراين، تحليل عوامل بعدي بر مبناي 7 عامل و چرخش متعامد واريماکس صورت گرفت که نشان داد اين هفت عامل در مجموع، 07/49 درصد واريانس کل را تبيين مي‌کند. اين مقدار براي هر يک از عوامل، به ترتيب 79/9، 29/8 ،26/8، 62/7، 48/5، 01/5 و 62/4 بود. ضريب همبستگي هر سؤال با کل آزمون و عامل‌هاي تشکيل دهنده، ارزش‌هاي ويژة 7 عامل و مقدار واريانس تبيين شدة آزمون توسط آنها پس از چرخش- به ترتيب- در جداول 1 و 2 آورده شده است.
    شکل 2. نمودار صخره‌اي عامل‌هاي آزمون هويت اخلاقي- اسلامي

    جدول 1. نام‌گذاري عوامل آزمون و مقدار واريانس تبيين شده
    عوامل انتخابي    مجموع ضرايب عوامل چرخش نيافته    مجموع ضرايب عوامل چرخش نيافته
        ارزش ويژه    درصد واريانس    درصد واريانس تراکمي    ارزش ويژه    درصد واريانس    درصد واريانس تراکمي
    1. نوع‌دوستي    35/11    26/22    26/22    9/4    79/9    79/9
    2. توکل    07/3    30/6    56/28    16/4    29/8    08/18
    3. درستکاري    79/2    47/5    03/34    07/4    26/8    34/26
    4. بخشش    16/2    26/4    29/38    74/3    62/7    96/33
    5. خوش‌بيني    93/1    78/3    07/42    93/2    48/5    44/39
    6. تقوا    87/1    67/3    74/45    75/2    01/5    45/44
    7. فروتني    70/1    33/3    07/49    32/2    62/4    07/49
    در جدول 1 عوامل استخراج شده با توجه به ماهيت پرسش‌هاي تشکيل‌دهندة هر عامل- به ترتيب- تحت عناوين «نوع‌دوستي»، «توکل»، «درستکاري»، «بخشش»، «خوش‌بيني»، «تقوا» و «فروتني» نام‌گذاري شد.
    جدول 2. ماتريس عاملي پرسش‌نامة هويت اخلاقي- اسلامي ‌با استفاده از چرخش واريماکس
    بار عاملي    عامل اول (نوع‌دوستي)    گويه    رديف
    75/0    در اتوبوس يا در صف‌هاي طولاني، جاي خود را به افراد مسن که ايستاده‌اند، تعارف مي‌کنم.    33    1
    72/0    وسايل و اشيايي را که دوست دارم به ديگران مي‌بخشم.    9    2
    68/0    با کمک کردن به ديگران احساس آرامش مي‌کنم.    18    3
    63/0    براي استحکام دوستي‌ها و صميميت‌ها به ديگران کمک مي‌کنم.    45    4
    62/0    به نياز‌هاي (مالي و عاطفي) نيازمندان توجه مي‌کنم.    3    5
    57/0    کار خير انجام مي‌دهم بدون اينکه منتظر پاداش باشم.    42    6
    51/0    بخشي از پول خود را صرف کمک به نيازمندان مي‌کنم.    24    7
    41/0    در جمع‌آوري غذا، لباس و پول براي نيازمندان مشارکت مي‌کنم.    49    8
    عامل دوم (توكل)
    89/0    به خدا توکل مي‌کنم؛ چون اختيار همة امور به دست اوست.    1    9
    76/0    مطمئنم خداوند مرا در رسيدن به خواسته‌هايم کمک مي‌کند.    40    10
    64/0    هنگام تصميم‌گيري نهايي از خداوند متعال استمداد مي‌جويم.    16    11
    61/0    هر پيشامدي را تقدير الهي مي‌دانم و تابع فرمان او هستم.    25    12
    59/0    در فقر، بيماري و پيشامدهاي ناگوار با توکل بر خدا، به دنبال چاره‌جويي هستم.    11    13
    عامل سوم (درستكاري و صداقت)
    82/0    براي مخفي کردن اشتباهاتم دروغ گفته‌ام.    13    14
    71/0    در حد توانم مسئوليت قبول مي‌کنم .    35    15
    76/0    من طبق باورهايم رفتار مي‌کنم.    22    16
    69/0    سعي مي‌کنم امانتدار خوبي باشم    4    17
    67/0    به قول و قرار خود پايبندم.    26    18
    62/0    براي رسيدن به هدفم، از هر وسيله‌اي (قسم دروغ يا گريه) استفاده مي‌کنم.    30    19
    57/0    کاري را که به عهدة من گذاشته شده است به‌خوبي انجام مي‌دهم.    38    20
    55/0    در برابر تعهدات خويش، احساس مسئوليت مي‌کنم.    8    21
    44/0    براي خوشايند ديگران، حرف‌هاي خلاف واقعيت مي‌زنم.    56    22
    38/0    رک و بي‌پرده به ديگران مي‌گويم که درباره‌شان چه احساسي دارم.    45    23
    35/0    آن كسي نيستم که ادعا مي‌کنم.    15    24
    عامل چهارم (بخشش)
    76/0    باور دارم که عفو و گذشت موجب بهتر شدن روابط بين‌فردي مي‌شود.    17    25
    63/0    اشتباهات ديگران را مي‌بخشم؛ چون دوست دارم خدا هم مرا ببخشد.    51    26
    61/0    مطمئنم کينه‌جويي به نفع هيچ‌کس نيست.    29    27
    58/0    عذرخواهي ديگران را مي‌پذيرم.     5    28
    55/0    وقتي ديگران را مي‌بخشم احساس آرامش مي‌کنم.    12    29
    52/0    سعي مي‌کنم از صحبت‌هاي بي‌پايه و اساس ديگران درباره خودم ناراحت نشوم و آنها را ببخشم.     39    30
    49/0    بدون اينکه ديگران را به‌خاطر اشتباهات گذشته‌شان سرزنش کنم، آنها را مي‌بخشم.    36    31
    40/0    براي آشتي کردن پيش‌قدم مي‌شوم.    47    32
    عامل پنجم (خوش‌بيني)
    76/0    به آينده‌ام خوش‌بين هستم.    21    33
    70/0    باور دارم که خداوند در هر لحظه به من عنايت دارد و هميشه در پناه او هستم.    32    34
    67/0    مشکلات موجود در زندگي من مي‌تواند نتايج مثبتي هم داشته باشد.    41    35
    56/0    غالباً به موفقيت فکر مي‌کنم تا شکست.    53    36
    52/0    فکر مي‌کنم بيشتر مردم با من منصفانه رفتار مي‌کنند.    14    37
    45/0    به‌کارگيري درست استعدادها و توانايي‌ها باعث موفقيت من مي‌شود.    10    38
    عامل ششم (تقوا)
    66/0    الگوي رفتاري من در زندگي پيامبرŠ، ائمه اطهار و بزرگان ديني هستند.    2    39
    64/0    سعي مي‌کنم کسي را با گفتار يا رفتارم آزار ندهم.    57    40
    52/0    چون منشأ همة امور را خدا مي‌دانم، هميشه احساس آرامش مي‌کنم.    48    41
    49/0    از گناه (دروغ‌گويي، تقلب در امتحان، مسخره کردن، غيبت کردن و...) پرهيز مي‌کنم.    31    42
    38/0    هرچه پيش آيد در برابر خدا تسليم و به قضاي او راضي هستم.    6    43
    33/0    در صورتي که مرتکب گناه شوم احساس پشيماني مي‌کنم.    54    44
    عامل هفتم (فروتني)
    54/0    با پدر و مادرم متواضع و مهربان رفتار مي‌کنم.    28    45
    48/0    پيشنهادات و انتقادات سازندة ديگران براي اصلاح رفتارم را به راحتي مي‌پذيرم.    44    46
    46/0    هنگام ورود به هر مکاني به همه سلام مي‌کنم.    7    47
    41/0    رفتارم با همه (بزرگ يا کوچک، ثروتمند يا فقير ) محترمانه است.    37    48
    39/0    پيش از ورود به هر مکاني اجازه مي‌گيرم.    20    49
    35/0    در انجام کارها به عقايد و نظرات ديگران هم توجه مي‌کنم.    50    50
    همان‌گونه که جدول 2 بيان مي‌کند، بار عاملي گويه‌ها بين 33/0 تا 89/0 قرار دارد و نمايانگر 7 عامل است. عامل اول 8 گويه را به خود اختصاص داده است كه بار عاملي آنها در دامنة 41/0 تا 75/0 قرار داد. با توجه به ماهيت پرسش‌هاي تشکيل‌دهندة عامل اول، بر اساس آيات قرآني، اين عامل را مي‌توان با عنوان «نوع دوستي» نام‌گذاري کرد.
    عامل دوم با 5 گويه، کم حجم‌ترين عامل است که بار عاملي بين 59/0 تا 89/0 دارد که مي‌توان آن را «توکل» ناميد. عامل سوم، که بيشترين گويه‌هاي مقياس (11گويه) را داراست، دامنة بار عاملي‌اش از 35/0 تا 82/0 در نوسان است كه آن را «درستکاري و صداقت» مي‌ناميم. عامل چهارم از 8 گويه با بار عاملي 40/0 تا 76/0 تشکيل شده که بر اساس گويه‌ها، «بخشش» ناميده مي‌شود. عوامل 5 و 6 و 7 هر کدام با 6 گويه، دامنه بار عامل 33/0 تا 76/0 را به خود اختصاص داده‌اند. با توجه به ماهيت پرسش‌هايي که در زير اين عوامل قرار مي‌گيرد، مي‌توان آنها به ترتيب «خوش‌بيني»، «تقوا» و «فروتني» نام گذاشت. گويه‌هاي شماره 19 (براي رسيدن به خواسته‌ام در برابر صاحبان قدرت تعظيم مي‌کنم)، 43 (در اثبات ادعاهاي خود، شواهد محکم و کافي مي‌آورم)، 52 (با کمک به ديگران سعي مي‌کنم رذايل اخلاقي مثل حرص و بخل را کنترل کنم)، 58 (مخفيانه به نيازمندان کمک مي‌کنم) و23 (هيچ حکمي‌ جز حکم خدا را نمي‌پذيرم) به سبب نداشتن بار عاملي، و گويه‌هاي شماره 27 (حرف‌هايم با باورها و رفتارم هماهنگ است)، 34 (هرگز خود را با ديگران مقايسه نمي‌کنم) و 55 (از هر چيزي که دارم خسته و دل‌زده شده‌ام) به علت داشتن همبستگي کمتر از30/0با کل آزمون، از نمونة نهايي حذف شدند.
    به منظور سنجش اعتبار يا پايايي دروني، پرسش‌نامه‌هاي اجرا شده بر نمونه، براي محاسبة آلفاي كرونباخ، به وسيلة نرم‎افزار SPSS تحليل شد.
    جدول 3. پايايي و شاخص‌هاي توصيفي عامل‌ها و کل آزمون هويت اخلاقي - اسلامي
    عامل    تعداد سؤال    پايايي    ميانگين    انحراف استاندارد
    نمونه مقدماتي    58    91/0    665/204    536/26
    1    8    83/0    170/28    374/4
    2    5    78/0    427/18    469/3
    3    11    75/0    747/35    097/6
    4    8    75/0    456/29    823/4
    5    6    72/0    100/22    372/3
    6    6    72/0    527/20    439/3
    7    6    70/0    732/21    703/3
    نمونه نهايي    50    93/0    070/178    005/23
    ضريب آلفاي کرونباخ کل مقياس در نمونة مقدماتي برابر 91/0 و در نمونة نهايي برابر 93/0 محاسبه شد که بيانگر همساني دروني مناسب اين مقياس است. ضريب الفاي کرونباخ براي هفت عامل «نوع‌دوستي»، «توکل»، «درستکاري»، «بخشش»، «خوش‌بيني»، «تقوا» و «فروتني» به ترتيب 83/0، 78/0، 75/0، 75/0، 72/0، 72/0 و 70/0 است.
    2. تحليل عامل تأييدي
    در مرحله دوم، از طريق روش «تحليل عامل تأييدي»، برازش الگوي هفت عاملي بر روي نمونه بررسي شد (شکل 3). نتايج برازش اين مدل در جدول شماره 4 گزارش شده است.
    شکل 3. الگوي هفت عاملي مقياس هويت اخلاقي– اسلامي
    تحليل عاملي هويت اخلاقي
    X2=17.450           DF=12           P=0.133           RMSEA=0.033

    جدول 4. شاخص‌هاي نيکويي برازش براي عامل‌هاي استخراج شده در تحليل عامل اکتشافي
    RMSEA    Chi-Square/df    P    GFI    df    Chi-Square
    033/0    45/1    133/0    988/0    12    45/17
    با توجه به نتايج جدول 4 اين الگو براي دانش‌آموزان مقطع متوسطه مناسب تشخيص داده شد. وجود کاي‌اسکوئر (خي دو) غيرمعنادار، نظير موقعيتي که در آن قرار داريم به خودي خود نتيجه‌اي مطلوب است؛ زيرا نشانة نزديک بودن مقادير قرارگرفته در ماتريس کوواريانس مشاهده و باز توليد شده است. نسبت کاي‌اسکوئر به درجة آزادي (Chi-Square/df)، که «کاي‌اسکوئر» نسبي ناميده مي‌شود، به سبب قضاوت دربارة الگوي تدوين شده و حمايت داده‌ها از آن شاخص مناسب‌تري است. در اين شاخص، مقادير 1 تا 5 براي آن مناسب و مقادير نزديک به 2 تا 3 بسيار خوب تفسير مي‌شود‌ (قاسمي، 1389، ص201)، در اين جدول مقدار (45/1) حاکي از يک وضعيت قابل قبول براي الگوست. همچنين شاخص ريشة ميانگين مجذورات تقريب (RMSEA) کمتر از 05/0 نيز برازش الگو را تأييد مي‌کند.
    بحث و نتيجه‌گيري
    پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباريابي «مقياس هويت اخلاقي- اسلامي» ‌بر اساس شاخص‌ها و فضايل اخلاقي استخراج شده از آيات قرآني اجرا شد، که حاصل آن تهيه 58 گزاره بود که در مقياس ليکرت نمره داده مي‌شود. بررسي اولية گويه‌هاي «مقياس هويت اخلاقي- اسلامي‌« حاکي از اعتبار مقدماتي بالايي (91/0) بود.
    براي برآورد اعتبار سازة مقياس منظور، «تحليل عامل اکتشافي» صورت گرفت. در بررسي اوليه، 13 عامل در اين مقياس نشان داده شد که پس از چرخش و با در نظر گرفتن نمودار خط شيب‌دار و ارزش ويژه، تعداد 7 عامل مهم و برجسته پيدا شدند که 07/49 درصد از واريانس کل را به خود اختصاص مي‌دادند.
    عوامل هفت‌گانة هويت اخلاقي- اسلامي‌ به‌عنوان شاخص انجام رفتار اخلاقي، مجموعه‌اي از صفات اخلاقي قرآني مرتبط با فعاليت‌هاي روزمره و تأثيرگذار در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي انسان است:
    عامل اول، يعني «نوع‌دوستي» شامل گويه‌هاي معرف کمک‌رساني با هدف افزايش رفاه ديگران، بدون داشتن انتظار جبران و ناشي از نيت خالص و فقط براي خدا، همدلي، پذيرش مسئوليت اجتماعي، و رفتارهاي جامعه‌پسند است. يکي از محوري‌ترين مسائل قرآن کريم توجه به احسان و نيکوکاري و انفاق در راه خداست که بيش از ۱۰۰ آيه دربارة اين موضوعات نازل شده است. «احسان» در متون اخلاقي و ديني ما، يکي از فضايل اخلاقي‏ دانسته شده است، مشروط بر اينکه از رنگ‏ و ريا و حب غيرخدا به دور و از سر طاعت و نيک سيرتي باشد (مرداني نوکنده، 1382). فضيلت قرآني «احسان» به اشکال ذيل تعريف شده است: رساندن نفع و سود نيكو به ديگري؛ كاري كه از سر آگاهي و به شكل شايسته انجام گيرد؛ و نيز انجام كاري به شكل نيكو و با انگيزة خدايي؛ و رساندن سود به ديگري بي‌چشم‌داشت هرگونه پاداش و جبران كردني (طباطبائي، 1386، ج 4، ص20).
    «توکل» به‌عنوان عامل دوم دربر گيرندة گويه‌هاي آرامش کامل در همة امور و حواله‌کردن کارها است به خدا و تکيه نكردن به هر نيرويي بجز خدا و قطع اميد از آنچه در دست مردم قرار دارد. از جمله صفات اخلاقي تأکيد شده در قرآن، مسئلة توکل و توجه دادن انسان غفلت زده به مسبب‌الاسباب واقعي، يعني خداوند است (حيدري، 1390). «توکل» در لغت، يعني: اعتماد کردن و تکيه کردن (زماني جعفري، 1367، ص482). گويي اين آدمي، همه چيز را در اسباب ظاهري دنيا خلاصه مي‌کند و هيچ جايگاهي براي ارادة خدا در نظر نمي‌گيرد و فقط به تلاش و تدبير خود تکيه مي‌کند و مي‌انگارد که توکل با کار و تلاش تضاد دارد، و حال آنکه هستي و قوانين حاکم بر آن، همه به اراده و اذن اوست (جعفري، 1376،ج 15، ص96). «توکل» به‌معناي آماده‌سازي مقدمات کار و تلاش کامل و سپس تکيه و اعتماد بر قدرت بيکران الهي است، نه به‌معناي رها کردن کارها (بهجت‌پور و همکاران، 1385، ص896). از جمله آيات معروف در اين باب، آية ۳ سورة طلاق است: «هرکه برخدا اعتماد و توکل کند، وي او را بس است». واژة «توکل» و مشتقات آن در قرآن کريم ۷۰ مرتبه در ۲۹ سوره و در ۶۱ آيه آمده است.
    گويه‌هاي سومين عامل يعني «درستکاري و صداقت» شامل صدق در گفتار (اينکه قول و خبر مطابق آن چيزي باشد که از آن خبر مي‌دهد و بدون اختلاف باشد)؛ راستي و صدق در اعتقاد (اظهار اعتقاد و يکساني ظاهر و باطن بدون نفاق)؛ صدق در احساس (احســــاس کاملاً صحيح و مطابق باشد با آنچـــه در باطن است)؛ وصداقت در عمل است؛ يعني عمل از تمام جهات و شرايط کامل و تمام باشد که در اين معنا، «صدق» از يك‌سو، در كنار مفاهيمي ‌همچون وفاي به تعهدات، اعتمادسازي و احساس امنيت در روابط، امانت‌داري، آمادگي براي پاسخ‌گويي نسبت به وظايف، افکار و رفتار نسبت به ديگران، وظيفه‌شناسي، و التزام در قبال تعهدات فردي، خانوادگي و اجتماعي است. از سوي ديگر، در تقابل با مفاهيمي ‌نظير نقض عهد، خيانت، فريب، نفاق و فرار از مسئوليت قرار مي‌گيرد. يکي ديگر از بارز‌ترين صفات اخلاقي قرآن، «صداقت و راستي» است که هر‌گاه با «امانت» همراه باشد مجموعه شخصيت انسان را نشان مي‌دهد. «صدق» در لغت، به معناي راست گفتن و راست وعده کردن است و در اينجا، منظور راستـي در گفتار و نيت و عزم است، معناي ديگر «صدق» در لغت، تمام بودن و صحيـح بودن عمل است و اينکه بر حق باشد، و «صديق» کسـي است که همة اين حالات را دارا بوده و البته اين صفت در او ملکه شده باشد. راستي و راست‌گويي در چندين آية قرآن آمده است: صدق در اعتقاد (قلم: 41)؛ صدق در اظهار اعتقاد (جمعه: 6)؛ صداقت در قول و خبر (نساء: 87)؛ صدق در احساس (بقره: 31)؛ و صداقت در عمل (حجرات: 15؛ توبه: 119؛ احزاب: 23؛ زمر: 33). به‌طور خلاصه، مي‌توان گفت: شخص بايد در همة امور صادق باشد؛ هم در اعتقاد و هم در قول و فعل: «وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْني‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْني‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ» (اسراء: 80؛ بهرام ارجاوند، 1391).
    8 گوية عامل چهارم، «بخشش يا گذشت و اغماض از حقوق جاني و مالي» (مانند قصاص يا غرامت و جريمة مالي) و «فراموش کردن خطاهاي گفتاري يا رفتاري ديگران» را به‌عنوان آزاد کردن عواطف منفي مانند تنفر، کينه و دشمني؛ «شناخت‌هاي منفي» مانند افکار آزاردهنده و مزاحم مربوط به انتقام؛ «رفتارهاي منفي» نظير پرخاشگري کلامي؛ «تمايل به هيجانات مثبت»، نظير عشق، همدلي، شفقت يا همدردي؛ «آرامش درون‌فردي»؛ «تجربة رنجش فردي کمتر»، و «روابط صميمانه‌تر با ديگران» توصيف مي‌کند. «بخشودن و بخشش» يک فضيلت اخلاقي است که در برابر خطاي ديگران انجام مي‌شود و قابل آموزش دادن است (انرايت، 2011، ص28).
    واژة «عفو» با مشتقاتش 34 بار در قرآن به کار رفته است: اعراف: 199؛ نور: 22؛ شوري: 40؛ بقره: 187؛ مائده: 95 و آل‌عمران: 134. بخشش شاه‌راه سلامت رواني است که يا به علت انگيزه آرامش دروني يا بهبود روابط با خاطي و يا به‌منظور انجام رفتاري ارزشي صورت مي‌گيرد. با توجه به اسلامي ‌بودن جامعه ما و لزوم رعايت اصول اخلاقي، به‌ويژه در روابط با ديگران، که مورد تأکيد آيات قرآن مجيد است، اهميت بخشش در زندگي شخصي و اجتماعي مشخص مي‌شود (ايماني‌فر و همکاران، 1391).
    پنجمين عامل «خوش‌بيني يا مثبت‌انديشي و تفأل خير به خداوند و جهان و ديگر انسان‌ها» است. گويه‌هاي اين عامل شامل «خوش‌بيني به آينده» به‌عنوان يکي از مهم‌ترين نيازهاي رواني انسان، «حسن ظن نسبت به خداوند متعال و خلق» و تنظيم اعمال و رفتار بر اساس آن، «اجتناب از پيش‌داوري»، «پرهيز از قضاوت عجولانه» و خطاي اسناد دربارة رفتارهاي ديگران، «جهت‌گيري خوش‌بينانه يا اطمينان به‌منظور رسيدن به هدف‌هاي مطلوب» و داشتن اين انتظار است که کارها در مجموع، خوب پيش خواهد رفت. «حسن‌ظن» از فضائل اخلاقي است که توصيه‌هاي فراواني در قرآن کريم، روايات اسلامي ‌و سيرة ائمه اطهار در اين خصوص مشاهده مي‌شود. «حسن‌ظن» در لغت، به‌معناي «گمان نيک و خوش‌بيني»، در مقابل «سوء‌ظن» به‌معناي «بدگماني و بدبيني» است. در تعريف اصطلاحي، «نيک انگاري دربارة خداوند، فعل و انفعالات جهان و نيز پندار، گفتار و کردار انسان‌ها «خوش‌بيني، مثبت‌نگري» يا به تعبير روايات اسلامي‌، «حسن‌ظن» نام دارد. در بررسي متون اسلامي، ‌به‌ويژه قرآن کريم، به نظر مي‏رسد که بيشتر تأکيدها بر خوبي‏ها و نقاط قوت افراد است. براي نمونه، حجر: 9؛ تين: 4؛ حجرات: 12 و فتح: 6: سوء‌ظن نسبت به مردم؛ فتح: 12؛ احزاب: 10 و آل‌عمران: 54: سوء‌ظن نسبت به ساحت قدس پروردگار عالم يا وعده‌هاى الهى؛ نور: 12: مذمت از سوء‌ظن به‌طور عام و دعوت به حسن‌ظن (مکارم شيرازي، 1387، ص322)؛ و مؤمنون: 85 و 106؛ مائده: 18: حسن ظن به خدا (جوادي آملي، 1378، ص22).
    «تقوا» به‌عنوان ششمين عامل، معرف پيروي از قرآن و پيشوايان ديني، اعتماد صرف به خدا، تسليم حق بودن و ترک اعراض از احکام الهي، داشتن امکان کنترل دروني و خويشتن‌داري در برابر گناهان و ارتکاب امور ناشايست، و پشيماني و توبه در صورت ارتکاب گناه است. همسو با اين عامل، تحقيقات قبلي نيز خويشتن‌داري را يکي از پيشايند‌هاي (سازه‌ها يا صفات اخلاقي) مهم هويت اخلاقي مي‌داند؛ يعني فردي با خودکنترلي قوي‌تر احتمالاً اخلاقي‌تر رفتار مي‌کند (بولين (Bolin)، 2004؛ بوميستر و اکسلن (Baumeister & Exline)، 1999). «تقوا» يکي از سجاياي نيک اخلاق است و از نظر دسته‌بندي، جزو ملکه عفت محسوب مي‌شود (طباطبائي، 1386، ج 1، ص372). «تقوا» از ماده «وقي» به‌معناي حفظ و صيانت و نگهداري است. شهيد مطهري پس از بررسي واژة «تقوا» در لغت و استعمال آن، مي‌نويسد:
    «تقوا» به‌معناي عام کلمه، زندگي هر فردي است که مي‌خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگي کند و از اصول معيني پيروي نمايد. «تقواي ديني و الهي» يعني اينکه انسان خود را آنچه از نظر دين و اصولي که دين در زندگي معين کرده، خطا و گناه و پليدي و زشتي شناخته شده، حفظ و صيانت کند و مرتکب آنها نشود (مطهري، 1368، ص7).
    حقيقت تقوا از نظر شهيد دستغيب اين‌گونه توصيف شده است:
    «تقوا» از «وقايه» به‌معناي نگه داشتن و پرهيز است و از نظر شرعي، به‌معنـاي بازداشتن خود است از هرچه زيان آخرتي داشتـه باشد، و نيز دوري کردن از مخالفت با پروردگار در اوامر و نواهي (دستغيب، 1383).
    واژة «تقوا» و كلمات هم‌خانوادة آن در مجموع، 258 بار به دو گونة فعلى و اسمى در قرآن استعمال شده و 206 آية قرآن با موضوع «تقوا» است (دياني، 1378، ص46).
    شش گوية آخرين عامل يعني «فروتني» بيانگر حالتي است که انسان با حفظ شخصيت اجتماعي، خود را بالاتر و برتر از ديگران نبيند و افعال و اقوالش موجب بزرگ‌داشت و تکريم کساني باشد که شايستگي و حق احترام دارند؛ ابتدا به سلام کردن؛ رفاقت و همنشيني و بهره‌گيري از تجارب ديگران در قالب مشورت به‌عنوان منبع مهمي ‌از «علم» به‌شمار مي‌رود. «تواضع» در زبان قرآن، از صفات برجسته و ارزشمند انساني است كه در عين قدرت، خود را كوچك مي‌‌شمارد و رفتار محبت‌آميز و ملايم با ديگران دارد. رعايت اين حالت در برخورد با مردم، در تحكيم روابط اجتماعي تأثير بسزا دارد (ايزوتسو، 1388، ص261). «تواضع» از مادة «وضع» در اصل، به‌معناي «فرونهادن» است و به‌عنوان يک صفت اخلاقي، مفهومش اين است که انسان خود را پايين‌تر از آنچه موقعيت اجتماعي اوست قرار دهد، بعکس تکبر. تعبير به «فروتني» در فارسي، دقيقاً همين معنا را مي‌رساند و اين مسئله از خلال گفتار و رفتار انسان‌ها نمايان مي‌شود (مکارم شيرازي، 1387، ج 2، ص77). آيه‌هاي 54 سورة مائده، 63 سورة فرقان، 37 سورة اسراء، 215 سورة شعراء و 88 سورة حجر به اين فضيلت اخلاقي مربوطند (همان، ص70).
    برازش هفت عامل در تحليل عامل تأييدي نيز مناسب بود. افزون بر آن، همبستگي تمامي‌گويه‌ها و عوامل با نمرة کل مقياس، مثبت و معنادار بود.
    اين پژوهش در گسترش ادبيات روان‌شناسي دين نيز سهيم است. يافته‌هاي پژوهش نشان داد كه عوامل نوع‌دوستي، توکل، درستکاري، بخشش، خوش‌بيني، تقوا و فروتني از مهم‌ترين سازه‌هاي هويت اخلاقي- اسلامي ‌است. اين يافته‌ها با توجه به توصيه و تأکيد آيات قرآن به استلزام اکتساب اين فضيلت‌ها براي افراد متدين داراي اهميت است. به نظر مي‌رسد صفات اخلاقي دوستي، توکل، درستکاري، بخشش، خوش‌بيني، تقوا و فروتني با انواع سازگارتري از تعهد به دين، مانند جهت‌گيري ديني دروني، رابطه‌اي قوي‌تري دارد. «جهت‌گيري دينيي» به نوع انگيزش افراد در گرايش به دين اشاره دارد. ويليام جيمز دو نوع تجربة ديني را تشريح كرد كه پاية مفهوم‌سازي‌هاي جديد‌تر از جهت‌گيري ديني شد. آلپورت اين دو نوع رفتار ديني را جهت‌گيري‌هاي ديني دروني و بيروني ناميد. كسي كه دين را هدف و مؤلفة اصلي هويت خود مي‌بيند داراي جهت‌گيري دروني است؛ اما كسي كه دين را ابزاري براي اهداف ديگر مي‌بيند داراي جهت‌گيري بيروني است. بنابراين، کساني كه خودپنداره‌شان پيرامون باورهاي اخلاقي- اسلامي‌ آنها سازمان داده شده است، غالباً به‌طور منظم اين باورها را در تمام دوران زندگي به شيوة رفتار و عمل خود منتقل ‌مي‌كنند. کولبي و دامون هم در بررسي الگوهاي اخلاقي بزرگ‌سال، به اين نتيجه رسيدند که تعهد اخلاقي مداوم مستلزم يکپارچه کردن خود، اخلاق و معنويت است، نه توانايي‌هاي پيچيدة استدلال اخلاقي (کولبي و دامون، 1992).
    تمام سؤالات مقياس با الهام از آيات مقدس قرآن حاصل شده است. اين پرسش‌نامه ابزاري مناسب براي سنجش هويت اخلاقي– اسلامي ‌دانش‌آموزان نوجوان دبيرستاني به‌شمار آيد است و اين پژوهش مهر تأييدي بر اين موضوع است؛ اما اجراي پژوهشي مشابه با در نظر گرفتن زنان و مردان و نمونه‌هاي گسترده در رده‌هاي سني، چارچوب دانشگاهي و مراتب گوناگون شغلي در وسعت بخشيدن به اين موضوع، سودمند خواهد بود. همچنين بررسي متغيرهاي تأثيرگذار احتمالي مانند رشد شناختي، نگرش‌ها و ارزش‌ها و محدوديت‌ها در شکل‌گيري هويت اخلاقي مي‌تواند نقش مؤثري در فهم هرچه بيشتر ماهيت پيچيدة کارکردهاي اخلاقي داشته باشد.
    اميد است اين مجموعه بتواند با روشن ساختن اهميت، زاويه‏ها و عوامل شكل‏گيري هويت ديني و اخلاقي در كودكان و نوجوانان، در پرورش نسل جواني برخوردار از هويت ديني مطلوب، گامي ‌مؤثر بردارد.
     
     
    پيوست: مخزن سؤالات
    نامرتبط 20-0    كمي مرتبط 40-21    تا اندازه‎اي مرتبط
    60-41    مرتبط 80-61    بسيار مرتبط 100-81    
                        1. وقتي ديگران را مي‌بخشم احساس آرامش مي‌کنم
    (تغابن: 14؛ آل‌عمران: 134؛ بقره: 52؛ شوري: 37)
                        2. باور دارم که کينه‌جويي به نفع هيچ کس نيست (شوري: 30).
                        3. طبق باورهايم رفتار مي‌کنم (جمعه: 6).
                        4. در اثبات ادعاهاي خود شواهد کافي و محکم مي‌آورم (نور: 13).
                        5. نماز و روزه قضا شده خودرا به جاي مي‌آورم (آل‌عمران: 135).
                        6. هرچه پيش آيد در برابر خدا تسليم و به قضاي او راضي هستم (طلاق: 2 و 3).
                        7. باور دارم که خداوند در هر لحظه به من عنايت دارد و هميشه در پناه او هستم (حجر: 49؛ ضحي: 2).
                        8. صداقت و صميميت مرا نزد ديگران محبوب مي‌سازد (حجرات: 12).
                        9. هر پيش‌آمدي را تقدير الهي مي‌دانم و تابع فرمان او هستم (ابراهيم: 12).
                        10. هميشه و در هر کاري به خدا توکل مي‌کنم
    (آل‌عمران: 122؛ نحل: 42؛ مجادله: 10).
                        11. در جمع‌آوري غذا، لباس و پول براي نيازمندان مشارکت مي‌کنم (بقره: 83).
                        12. چيزهايي را که خودم دوست دارم به ديگران مي‌بخشم (آل‌عمران: 92).
                        13. رفتارم با پدر و مادرم متواضعانه و همراه با احترام و محبت است (اسراء: 24).
                        14. فکر مي‌کنم از ديگران خيلي بهترم (لقمان: 18).
                        15. به هنگام تصميم‌گيري نهايي از قدرت بي‌پايان پروردگار استمداد مي‌جويم (آل‌عمران: 159).
                        16. همه امور و کارهاي خدا را به خدا واگذار مي‌کنم (انفال: 61).
                        17. بخشي از پول خود را به نيازمندان مي‌بخشم (ذاريات: 9).
                        18. وقتي کار خير انجام مي‌دهم حتي بدون پاداش هم احساس رضايت خاطر مي‌کنم (بقره: 265؛ نساء: 125).
                        19. کاري که به عهده من گذاشته شده را به خوبي انجام مي‌دهم
    (احزاب: 23؛ حجرات: 15).
                        20. براي مخفي کردن اشتباهاتم دروغ گفته‌ام (يوسف: 16 و 17 ).
                        21. وقتي تکاليف مذهبي‌ام را انجام نمي‌دهم احساس گناه مي‌کنم
    (طلاق: 5؛ اعراف: 201).
                        22. رسول خدا و ائمه اطهار را الگوي رفتاري خود قرار داده‌ام (نور: 52).
                        23. باور دارم که گذشت و بخشش باعث بهتر شدن روابط بين‌فردي مي‌شود
    (شوري: 40؛ فصلت: 34).
                        24. بخشيدن ديگران را نوعي انفاق مي‌دانم (بقره: 219).
                        25. از هرچيزي که دارم خسته و دل‌زده شده‌ام (فتح: 12).
                        26. بعد از هر شکست از دنبال کردن خط رفتاري خود مأيوس نمي‌شوم
    (احزاب: 10).
                        27. بدون اينکه کسي سؤال کند از موفقيت‌هاي ورزشي، تحصيلي و هنري خود صحبت مي‌کنم (لقمان: 9).
                        28. تواضع و فروتني را لازمه بنده خوب خدا بودن مي‌دانم (فرقان: 63).
                        29. باور دارم که تقوا و خود نگهداري مرا از سختي‌ها و بلاها نجات مي‌دهد
    (طلاق: 2؛ يوسف: 90).
                        30. از انجام کارهاي خلاف پرهيز مي‌کنم (انفال: 29).
                        31. معيارم براي احترام گذاشتن به افراد ثروت آنهاست (هود: 29).
                        32. سعي مي‌کنم متواضعانه و با احترام با ديگران رفتار مي‌‌کنم (اسراء: 387).
                        33. آن کسي که ادعا مي‌کنم نيستم (جمعه: 6).
                        34. رک و بي‌پرده به ديگران مي‌گويم که در موردشان چه احساسي دارم (بقره: 31).
                        35. به خدا توکل مي‌کنم و او مرا به خواسته‌هايم مي‌رساند
    (آل‌عمران: 154؛ لقمان: 22).
                        36. با محبت کردن به ديگران همواره مورد محبت واقع مي‌شوم
    (حجرات: 12؛ نور: 12).
                        37. به نيازهاي ديگران (مالي يا عاطفي) توجه مي‌کنم (نساء: 36).
                        38. مخفيانه به نيازمندان کمک مي‌کنم (بقره: 271).
                        39. براي آشتي کردن پيش قدم مي‌شوم (شوري: 40).
                        40. ديگران را مي‌بخشم تا خدا هم مرا ببخشد (نور: 22؛ نساء: 149).
                        41. براي رسيدن به خواسته‌ام در برابر صاحبان قدرت تعظيم مي‌کنم (يوسف: 67).
                        42. در فقر و بيماري و پيش‌آمدهاي ناگوار با توکل بر خدا به دنبال چاره‌جويي هستم (ابراهيم: 12).
                        43. هتگام دعا و نيايش در وجود خود احساس آرامش مي‌کنم (بقره: 21).
                        44. با پدر و مادرم با احترام و اکرام صحبت مي‌کنم (اسراء: 23).
                        45. بدون سرزنش و ملامت کردن ديگران اشتباهاتشان را مي‌بخشم (حجر: 85).
                        46. در برابر تعهدات خويش احساس مسئوليت مي‌کنم (حجرات: 15).
                        47. به توانايي‌هايي خودم ايمان دارم و موفق مي‌شوم (فتح: 12).
                        48. فقط به‌خاطر رضاي خدا به نيازمندان کمک مي‌کنم (بقره: 265؛ نساء: 25).
                        49. هرگاه به خدا توکل مي‌کنم، او مرا کمک مي‌کند (آل‌عمران: 159).
                        50. در صورتي که مرتکب گناه شوم احساس پشيماني مي‌کنم
    (اعراف: 201؛ طلاق: 5؛ آل‌عمران: 135).
                        51. از دروغگويي پرهيز مي‌کنم (انفال: 29).
                        52. هيچ حکمي جز حکم خدا را نمي‌پذيرم (طلاق: 2 و 3).
                        53. خدا ترسي و پرهيزگاري به من آرامش مي‌بخشد (طلاق: 2).
                        54. با مردم با خوشرويي رفتار مي‌کنم (لقمان: 18؛ شعراء: 215).
                        55. پيشنهادات و انتقادات ديگران را به راحتي مي‌پذيرم (بقره: 206؛ اسراء: 85).
                        56. با همه (بزرگ يا کوچک، ثروتمند يا فقير) محترمانه رفتار مي‌کنم (هود: 29).
                        57. باور دارم که خداوند انسان‌هاي متواضع و فروتن را دوست دارد (مائده: 54).
                        58. از سخنان بي‌پايه و اساس ديگران درباره خودم ناراحت نمي‌شوم و آنها را مي‌بخشم (آل‌عمران: 159).
                        59. سخنان اهانت‌بار و خشونت‌آميز افراد نيازمند و گرفتار را تحمل کرده و آنها را مي‌بخشم (بقره: 263).
                        60. عذرخواهي ديگران را مي‌بخشم و آنها را به‌خاطر اشتباهشان سرزنش نمي‌کنم (اعراف: 199).
                        61. باور دارم خداوند نسبت به اهل ايمان بخشنده و غفور است (بقره: 52).
                        62. براي خوشايند ديگران خلاف واقعيت حرف مي‌زنم (قلم: 41).
                        63. به نظرم دروغ گفتن باعث مي‌شود افراد کمتر به هم اعتماد کنند (نور: 12).
                        64. هيچ خبري را بدون تحقيق تأييد نمي‌کنم (حجرات: 6؛ نمل: 27).
                        65. مطلبي را که کاملاً از درستيش اطمينان ندارم نقل نمي‌کنم (نور: 15).
                        66. در صورت استفاده از استعدادها و توانايي‌هايم حتماً موفق مي‌شوم (فتح: 12).
                        67. شکست و اشتباهات خودم را به منظور کسب تجربه تحليل مي‌کنم (احزاب: 10).
                        68. هرگز خود را با ديگران مقايسه نمي‌کنم (حجرات: 12).
                        69. احساس مي‌کنم به درد هيچ کاري نمي‌خورم و در زندگي هرگز موفق نخواهم شد (فتح: 6 و 12).
                        70. بدون منت به ديگران کمک مي‌کنم (بقره: 264).
                        71. حتي اگر خود نياز داشته باشم اول به ديگران کمک مي‌کنم (حشر: 9).
                        72. با کمک کردن به ديگران احساس آرامش مي‌کنم (ٱل‌عمران: 148؛ فصلت: 34).
                        73. کار خير انجام مي‌دهم بدون اينکه انتظار پاداش داشته باشم (نساء: 125).
                        74. با توکل به خدا در خود نيروي فوق‌العاده‌اي احساس مي‌کنم (آل‌عمران: 173).
                        75. به خدا توکل مي‌کنم چون خودش راه درست را به ما نشان مي‌دهد (ابراهيم: 12).
                        76. فقط به خداي توانا توکل مي‌کنم (نمل: 79).
                        77. اطمينان دارم خداوند مرا در رسيدن به خواسته‌هايم کمک مي‌کند (انفال: 49).
                        78. مانند مؤمنان سعي مي‌کنم خودنگهدار و پرهيزگار باشم (حديد: 28).
                        79. براي رسيدن به اهدافم از هر روشي (قسم دروغ يا گريه) استفاده مي‌کنم
    (قلم: 10؛ يوسف: 16).
                        80. نسبت به سخنان بي‌پايه و اساس و نادرست درباره خودم بي‌اعتنا هستم
    (فرقان: 63).
                        81. باور دارم بخشيدن ديگران نشانه تقوي و خداپرستي است (بقره: 237).
                        82. براي استحام دوستي و صميميت به ديگران کمک مي‌کنم (فصلت: 34).
                        83. بيشتربه موفقيت فکر مي‌کنم تا شکست (فتح: 12).
                        84. با توکل به خدا از او طلب توفيق مي‌کنم (هود: 88).
                        85. سعي مي‌کنم توانايي خود را براي فهم حقايق جديد متحول سازم (انفال: 29).
                        86. نسبت به اعتقاداتم باور قلبي دارم (جمعه: 6).
                        87. فروتني و تواضع کردن محبوب مردم مي‌شوم (آل‌عمران: 159).
                        88. بخش ديگران را زمينه‌ساز آمرزش و محبت الهي مي‌دانم (مائده: 13).
                        89. در اتوبوس جاي خود را به افراد مسن تعارف مي‌کنم (يوسف: 78).
                        90. من به آينده زيبايي که در انتظارم است ايمان دارم
    (ضحي: 5؛ اعراف: 128؛ نور: 55؛ انبياء: 155؛ قصص: 5).
                        91. به خدا توکل مي‌کنم چون همه چيز به دست قدرت اوست (هود: 123).
                        92. باور دارم پرهيزگاري و خداترسي باعث اصلاح امور مي‌شود(بقره: 282).
                        93. در حد توانم مسئوليت قبول مي‌کنم (عنکبوت: 3).
                        94. قبل از ورود به هر مکان اجازه مي‌گيرم (نور: 27).
                        95. مانند مؤمنان هنگام خشم ديگران را مي‌بخشم (شوري: 37).
                        96. به‌منظور استحکام دوستي‌ها به ديگران هديه مي‌دهم (بقره: 236).
                        97. فکر مي‌کنم مشکلات موجود پيامدهاي مثبت هم دارد (احزاب: 10).
                        98. براي حفظ خود از هر شر و بدي به خدا توکل مي‌کنم (يونس: 84).
                        99. تقوي و خودنگهداري را راه خروج از بن‌بست‌هاي اخلاق و اجتماعي مي‌دانم (طلاق: 4).
                        100. به قول و قرار خود پايبندم (معارج: 32؛ بقره: 177).
                        101. در انجام کارها به عقايد و نظرات ديگران توجه مي‌کنم
    (آل‌عمران: 159؛اعام: 54؛ زخرف: 89).
                        102. بخشش از جانب صاحبان قدرت را ارزشمند مي‌دانم (بقره: 237؛ شوري: 40).
                        103. به خويشان و بستگان رسيدگي مي‌کنم (بقره: 27؛ رعد: 21؛ نحل: 90).
                        104. نزديکي به خدا اميد به زندگي را در من زنده مي‌کند(ق: 16).
                        105. باور دارم که مؤمن واقعي فقط به خدا توکل مي‌کند (يونس: 84).
                        106. معيارم براي ارزشمندي هر انسان فقط تقوا و پرهيزگاري است (حجرات: 130).
                        107. براي فريب دادن ديگران دروغ مي‌گويم (اعراف: 29).
                        108. هنگام ورود به هر مکاني سلام مي‌کنم (نور: 61).
                        109. عفو و بخشش را زماني ارزشمند مي‌دانم که قدرت انتقام گرفتن داريم
    (نساء: 149).
                        110. به پدر و مادرم احترام مي‌گذارم (آل‌عمران: 134؛ مائده: 13؛ اسراء: 23؛ احقاف: 15).
                        111. پيروي از خدا و پيامبر موجب اميدواري من به آينده‌اي روشن مي‌شود
    (مجادله: 21).
                        112. خداوند در هر لحظه به من عنايت دارد هميشه در پناه او هستم (آل‌عمران: 102).
                        113. خودنگهداري از گناهان و پرهيزگاري به زندگيم برکت مي‌بخشد (اعراف: 96).
                        114. حرفهايم با اعتقادات و اعمالم هماهنگ است (بقره: 177).
                        115. در برابر انسان‌هاي خودبين و متکبر، سخت‌گير هستم (فتح: 29).
                        116. صبرو شکيبايي را لازمه عفو و گذشت مي‌دانم (فصلت: 35).
                        117. وقتي به ديگران کمک مي‌کنم خداوند گناهان و بدي‌هايم را مي‌بخشد (هود: 114).
                        118. باور دارم بعد از هر سختي آساني است (انشراح: 5 و 6).
                        119. تنها به خدا توکل مي‌کنم (يونس: 71).
                        120. تقوي و پرهيزگاري باعث سهولت و آساني در کار مي‌شود (طلاق: 4).
                        121. براي اعتقادات خويش برهان و دليل کافي دارم (بقره: 111).
                        122. افراد متکبر را دوست ندارم (نحل: 22).
                        123. نيکي‌کردن به ديگران باعث آرامش روحي و آسودگي خاطر من مي‌گردد (آل‌عمران: 147 و 148؛ لقمان: 3 و 5).
                        124. عذرخواهي ديگران را حتي اگر دروغين باشد مي‌بخشم (توبه: 61).
                        125. مانند اهل ايمان در همه امور زندگي به خدا توکل مي‌کنم
    (شوري: 36؛ توبه: 51).
                        126. کسي را مسخره نمي‌کنم (حجرات: 11).
                        127. به حکمت و فرزانگي خدا در همه امور ايمان دارم (اعراف: 35).
                        128. به نظرم مؤمن هميشه راستگوست (احزاب: 70).
                        129. براي تقويت خصلت خضوع و فروتني خويش قرآن تلاوت مي‌کنم (انشقاق: 21).
                        130. با کمک به ديگران سعي مي‌کنم رذايل اخلاقي مثل حرص و بخل را کنترل کنم (معراج: 19 و 26).
                        131. به آنچه هستم و آنچه خواهم شد افتخار مي‌کنم (نور: 55).
                        132. به خداي زنده ابدي توکل مي‌کنم (فرقان: 58).
                        133. سعي مي‌کنم امانت‌دار خوبي باشم (مؤمنون: 8).
                        134. چون منشأ همه امور را خدا مي‌دانم هميشه احساس آرامش مي‌کنم
    (آل‌عمران: 125 و 126).
                        135. بين ظاهر و اعتقادات دروني من تفاوت وجود دارد (احزاب: 24).
                        136. با کمک به ديگران منزلت اجتماعي کسب مي‌کنم (يوسف:56).
                        137. بدون ملامت کردن ديگران آنها را مي‌بخشم (حجر: 85).
                        138. فکر مي‌کنم بيشتر مردم با من منصفانه رفتار مي‌کنند (نور: 12).
                        139. غيبت نمي‌کنم (حجرات: 12).
                        140. از خودم رضايت دارم و احساس مي‌کنم توانايي‌هايم به اندازه ديگران است (حجرات: 12).
                        141. باورم اين است که مؤمن بايد در هرکاري به خداي خود توکل کند
    (انفال: 2؛ ملک: 29؛ مائده: 11 23؛ تغابن: 13؛عنکبوت: 59).
                        142. سعي مي‌کنم کسي را با رفتار يا گفتارم آزار ندهم (احزاب: 67 و 70).
                        143. سعي مي‌کنم در هر موقعيتي راست بگويم (مائده: 119).
                        144. به‌خاطر جلب محبت و دوستي خداوند به ديگران کمک مي‌کنم
    (بقره: 159؛ آل‌عمران: 134).
                        145. به نظرم افراط در بخشش نوعي ناداني است (اعراف: 199).
                        146. به خدا توکل مي‌کنم چون زمام اختيار همه به دست اوست (هود: 56).
                        147. از هتک حرمت و آبروي ديگران پرهيز مي‌کنم (حجر: 68؛ هود: 78).
                        148. بعد از ارتکاب گناه توبه مي‌کنم (انفال: 29).
                        149. به خدا توکل کرده و از او مي‌خواهم مرا در کارهايم موفق کند (اعراف: 89).
                        150. خود را برتر از ديگران نمي‌بينم و نسبت به آنها تکبر نمي‌کنم (حجرات: 13).

     
          سال هشتم، شماره سوم، پياپي 31، پاييز 1394، ص 53 ـ 70
     

    References: 
    • افشارکرماني، عزيزاله، 1390، «مراتب فضيلت و اخلاق»، پژوهش‌نامه قرآن و حديث، ش 8، ص61-78.
    • ايزوتسو، توشيهيکو، 1388، مفاهيم اخلاقي- ديني در قرآن مجيد، ترجمة فريدون بدره‌اي، تهران، فرزان روز.
    • ايماني‌فر، حميدرضا و همكاران، 1391، «بخشش از ديدگاه روان‌شناسي و قرآن کريم»، انسان‌پژوهي ديني، دوره نهم، ش 27، ص149-175.
    • بهجت‌پور، عبدالکريم و همكاران، 1385، تفسير موضوعي قرآن کريم، قم، معارف.
    • بهرام ارجاوند، روح‌الله، 1391، بررسي محاسن اخلاقي در قرآن، سايت راسخون https://rasekhoon.net/article/print/154514
    • جعفري، محمد‌تقي، 1376، ترجمه و تفسير نهج‌البلاغه، چ هفتم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1378، مبادي اخلاق در قرآن، قم، اسراء.
    • حسني، محمد، 1383، «بررسي ديدگاه‌هاي ارزش‌شناسي علامه طباطبائي و دلالت‌هاي آن در تربيت اخلاقي»، روان‌شناسي و علوم تربيتي، سال سي و چهارم، ش 2، ص224-199-224.
    • حيدري، علي‌جمعه، 1390، زمينه‌ها و انحصار توكل بر خدا در قرآن، قابل دسترسي در سايت راسخون. http://www.rasekhoon.net/article/print-101002.aspx
    • دائرة‌المعارف قرآن کريم، جلد دوم، بخش احسان، قابل دسترسي در پايگاه مرکز فرهنگ و معارف قرآن به آدرس: www.maarefquran.com
    • دستغيب، عبدالحسين، 1383، گناهان کبيره، قم، جامعه مدرسين.
    • دياني، محبوبه، 1378، تقوا در قرآن، آيات تقوا در قرآنع تهران، به ديد.
    • زماني جعفري، کريم، 1367، سيري در فرهنگ لغات نهج‌البلاغه، تهران، کيهان.
    • سرمد، زهره و همكاران، 1380، روش‌هاي تحقيق در علوم رفتاري، تهران، آگاه.
    • طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1371، مجموعه مقالات، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
    • ـــــ ، 1386، ترجمه تفسير الميزان، ترجمة سيدمحمدباقر موسوي همداني، قم، جامعه مدرسين.
    • عميد، حسن، 1389، فرهنگ فارسي عميد، تهران، راه رشد.
    • قاسمي، وحيد، 1389، مدل‌سازي معادله ساختاري در پژوهش‌هاي اجتماعي با کاربرد Amos Graphics، تهران، جامعه‌شناسان.
    • کرلينجر، فردريک نيکلز، 1390، مباني پژوهش در علوم رفتاري، ترجمة حسن پاشاشريفي و جعفر نجفي زند، تهران، آواي نور.
    • لطف‌آبادي، حسين، 1380، «روان‌شناسي رشد اخلاقي، ارزشي و ديني در نوجواني و جواني»، قسمت اول فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال هفتم، ش 29، ص61-96.
    • ـــــ ، 1384، «نقد نظريه‌هاي رشد اخلاقي پياژه و کلبرگ و باندورا و ارائه الگويي نو براي پژوهش در رشد اخلاقي دانش‌آموزان ايراني»، نوآوري‌هاي آموزشي، سال چهارم، ش 11، ص80-107.
    • مرداني نوکنده، محمدحسين، 1382، «احسان و انفاق از منظر آيات و روايات، کيهان فرهنگ، ش 205، ص32-35.
    • مصباح‌يزدي، محمدتقي، 1388، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • مطهري، مرتضي،‌ 1368، ده گفتار، چ پنجم، تهران، صدرا.
    • مکارم شيرازي، ناصر، 1387، اخلاق در قرآن کريم، قم، مدرسه علي‌بن ابيطالب.
    • هومن، حيدرعلي، 1390، تحليل داده‌هاي چند متغيري در پژوهش رفتاري، چ سوم، تهران، پيک فرهنگ.
    • Aquino, K, & et al, 2009, Testing a social-cognitive model of moral behavior: the interactive influence of situations and moral identity centrality, Journal of personality and social psychology, v. 97(1), p. 123-141.
    • Aquino, K, & Reed, A, 2002, The self-importance of moral identity, Journal of personality and social psychology, v. 83(6), p. 1423-1440.
    • Baumeister, R. F, & Juola Exline, J, 1999, Virtue, Personality, and Social Relations: Self‐Control as the Moral Muscle, Journal of personality, v. 67(6), p. 1165-1194.
    • Black, J, 2012, Initial development and psychometric characteristics of the moral cognition inventory (Doctoral dissertation, Humboldt State University).
    • Blasi, A, 1983, Moral cognition and moral action: A theoretical perspective, Developmental review, v. 3(2), p. 178-210.
    • Blasi, A, 1984, Moral identity: Its role in moral functioning. In W. Kurtines & J. Gewirtz Eds.), Morality, moral behavior and moral development (p. 128-139). New York: Wiley.
    • Blasi, A, 2004, Moral Functioning: Moral Understanding and Personality. in D.lapsley and D.Narvaez(Eds), Moral development, self, and identity. (Erlbaum.Mahwah,NJ), p. 335-347.
    • Bolin, A. U, 2004, Self-control, perceived opportunity, and attitudes as predictors of academic dishonesty, The Journal of Psychology, v. 138(2), p. 101-114.
    • Colby, & Damon, 1992, Some do care: Contemporary lives of moral commitment, New York: Free Press.
    • Hardy, S. A, 2006, Identity, reasoning, and emotion: An empirical comparison of three sources of moral motivation, Motivation and Emotion, v. 30(3), p. 205-213.
    • Hardy, S. A, & Carlo, G, 2011, Moral identity: What is it, how does it develop, and is it linked to moral action?, Child Development Perspectives, v. 5(3), p. 212-218.
    • Hart, D, & Atkins, R, 2004, Religious participation and the development of moral identity in adolescence, In Nurturing morality (pp. 157-172).
    • Johnston, M. E, & et al, 2013, Predicting moral outrage and religiosity with an implicit measure of moral identity, Journal of Research in Personality, v. 47, p. 209-217.
    • Leonard, R. J, 2010, Moral identity in adolescence: A literature review, Azusa pacific university.
    • Maclean, A. M, & et al, 2004, Transcendence and the moral self: Identity integration, religion, and moral life, Journal for the scientific study of religion, v. 43(3), p. 429-437.
    • Mulder, L. B, & Aquino, K, 2013, The role of moral identity in the aftermath of dishonesty, Organizational Behavior and Human Decision Processes, v. 121(2), p. 219-230.
    • Moshman, D, 2009, Identity , morality, and adolescent development, Human Development, v. 52(5), p. 287-290.
    • Narvaez, D, & Lapsley, D. K, 2009, Moral identity, moral functioning, and the development of moral character, Psychology of Learning and Motivation, v. 50, p. 237-274.
    • Nisan, M, 2004, Judgment and choice in moral functioning, Moral development, self, and identity, Mahwah, NJ:Erlbaum, 133-160.
    • Reed, & Aquino, 2003, Moral identity and the expanding circle of moral regard toward out-groups, Journal of personality and social psychology, v. 84(6), p. 1270-1286.
    • Reynolds, S. J, & Ceranic, T. L, 2007, The effects of moral judgment and moral identity on moral behavior: an empirical examination of the moral individual, Journal of Applied Psychology, v. 92(6), p. 1610-1624.
    • Santrock, J.W, 2001, Child development.6th Edition, Toronto: McGrawHill.
    • Vitell, S. J, & et al, 2009, Religiosity and moral identity: The mediating role of self-control, Journal of Business Ethics, v. 88(4), p. 601-613.
    • Walker, L. J, & Pitts, R. C, 1998, Naturalistic conceptions of moral maturity, Developmental Psychology, v. 34 (3), p. 403-419.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی‌اکبری دهکردی، مهناز، شقاقی، فرهاد، مردانی ولندانی، زهرا، عزیزیان، مرضیه، عاصمی، زهرا.(1394) ساخت و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس هویت اخلاقی ـ اسلامی ‌نوجوانان. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8(3)، 27-52

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مهناز علی‌اکبری دهکردی؛ فرهاد شقاقی؛ زهرا مردانی ولندانی؛ مرضیه عزیزیان؛ زهرا عاصمی."ساخت و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس هویت اخلاقی ـ اسلامی ‌نوجوانان". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8، 3، 1394، 27-52

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی‌اکبری دهکردی، مهناز، شقاقی، فرهاد، مردانی ولندانی، زهرا، عزیزیان، مرضیه، عاصمی، زهرا.(1394) 'ساخت و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس هویت اخلاقی ـ اسلامی ‌نوجوانان'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 8(3), pp. 27-52

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی‌اکبری دهکردی، مهناز، شقاقی، فرهاد، مردانی ولندانی، زهرا، عزیزیان، مرضیه، عاصمی، زهرا. ساخت و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس هویت اخلاقی ـ اسلامی ‌نوجوانان. روان‌شناسی و دین، 8, 1394؛ 8(3): 27-52