مقایسه بهزیستی معنوی، بهزیستی روانشناختی و کارآمدی خانواده در میان دانشجویان و طلاب
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
ويژگي مهم رواني که هر فرد سالم از آن برخوردار است، احساس بهزيستي و رضامندي است. بهزيستي عبارت است از: رضايت فرد از زندگي، شرايط فرهنگي و فکري، اهداف، انتظارات و دغدغههايي که فرد بر اساس آنها زندگي ميکند. در طول دههها، سلامتي بر اساس ابعاد خاص سلامت جسمي، سلامت رواني و سلامت اجتماعي تحليل شده بود. پيشنهاد گنجاندن بُعد بهزيستي معنوي در مفهوم سلامت، از سوي برخي صاحبنظران داده شد كه به مرور زمان مورد توجه سردمداران امر سلامت جامعه در دولتهاي گوناگون قرار گرفت (اميدواري، 1387). اهميت بهزيستي معنوي از اين جهت است كه جزء مهمي از کيفيت زندگي و مرتبط با سلامت است (جانسون و همكاران، 2011). در كنار ابعاد ديگر سلامتي، همچون سلامت جسمي، رواني و اجتماعي، مهمترين بُعد سلامتي است. بدون بهزيستي معنوي، ابعاد ديگر سلامت نميتوانند عملكرد مورد انتظار را داشته باشند و رسيدن به سطح بالاي كيفيت زندگي، کارآمدي خانوادگي و اجتماعي امكانپذير نيست (عصاررودي و جليلوند، 1390).
گرچه هيچ اجماعي در تعريف معنويت وجود ندارد (فري، 2003، ص699)، اما در اين امر، اجماع عمومي وجود دارد كه بهزيستي معنوي يك خردهمفهوم معنويت است (مراويجلا، 1999). مؤلفههاي بهزيستي معنوي، با معنويت و دينداري همپوشاني دارند (عباسي و همكاران، 1391). بهزيستي معنوي، يعني برخورداري از حس پذيرش، احساسات مثبت، اخلاق، حس ارتباط متقابل مثبت با يك قدرت حاكم و برتر قدسي، ديگران و خود، كه طي يك فرايند پويا و هماهنگ شناختي، عاطفي، كنشي و پيامدي شخصي حاصل ميآيد (همان). بهزيستي معنوي از منظر قرآن و روايات عبارت است از: توجه و اهتمام به باطن تعاليم و آموزههاي نظري و عملي دين، پيراستن نفس از تعلق به ماديات، آراستن آن به روحانيت احکام اسلامي در پرتو توجه و تدبر خالصانه، زينت دادن آن به نورانيت جاري در نظام آفرينش از رهگذر طهارت و خلوص عارفانه (جعفريزاده، 1390، ص60). نماز و دعا به عنوان مهمترين شكلهاي عملي و نظري دينداري، از مؤثرترين اعمال شفابخش محسوب ميشوند كه نقش برجستهاي در تأمين و تقويت بهداشت جسماني و رواني دارند (نهجالبلاغه، خ 199).
ريف (1995)، بهزيستي روانشناختي را تلاش براي كمال در جهت تحقق تواناييهاي بالقوه واقعي فرد و داراي شش مقياس ميداند كه عبارتند از: پذيرش خود (نگرش مثبت نسبت به خود و پذيرش جنبههاي مختلف خود)، روابط مثبت با ديگران (رضايت از رابطه با ديگران و درک اهميت اين وابستگيها)، خودمختاري (احساس استقلال و تأثيرگذاري در رويدادهاي زندگي و نقش فعال در رفتارها)، تسلط بر محيط (کنترل فعاليتهاي بيروني و بهرهگيري مؤثر از فرصتهاي پيراموني)، زندگي هدفمند (داشتن هدف در زندگي و باور به اينکه زندگي حال، گذشته و آينده معنادار است)، رشد فردي (احساس رشد مداوم و دستيابي به تجربههاي نو) (بياني و همكاران، 1387).
بهزيستي روانشناختي، متغيري است كه با عوامل زيادي از جمله معنويت، شناخت و نوع تحصيلات، وضعيت خانوادگي و اجتماعي همبستگي دارد. پژوهش وينهرن (Veenhiren) نشان داد، كساني كه بهزيستي روانشناختي بالايي دارند، از سلامت جسمي و رضايت خانوادگي بالاتري برخوردارند، روابط خوبي برقرار ميكنند و دوستان زيادي دارند. مايرز و دينر (Myers & Diner)، گزارش کردند اين افراد ارزيابي مثبت از خود و رويدادهاي محيطي دارند، در نتيجه رضايت بيشتري از زندگي را گزارش ميكنند و شادمانتر هستند. نتايج پژوهشها حاکي از اين است که افراد داراي بهزيستي روانشناختي، ويژگيهاي مثبت فراواني دارا ميباشند. مانند اينكه بيشتر درگير فعاليتهاي معنادار، خودکارآمدي بالا، سبک تبيني خوشبينانه، گزارش دادن هيجانات مثبت در طول روز، روابط بينفردي عميق، رضايت از زندگي، گشودگي به تجربه، نمرات بالا در شاخصهاي عواطف مثبت و نمرات کم در شاخصهاي عواطف منفي، استقلال و برونگرايي (ملتفت، 1390، ص38).
يكي ديگر از محورهاي ارزيابي سلامت و كارآمدي افراد و جوامع مختلف در کنار بهزيستي، كارآمدي خانواده است. بيشك اين دو مقوله نقش مهمي در تضمين پويايي و كارآمدي فرد و جامعه ايفا ميكنند. خانواده سالم، بهترين بستر رشدونمو شخصيت و مهمترين عامل کاهش آسيبهاي اجتماعي و ارتقاي امنيت هر جامعه است (گيدنز و بردسال، 2003، ص254). بهنجاري يا نابهنجاري در هر جامعهاي، در گرو شرايط عمومي خانواده است و هيچ يک از آسيبهاي اجتماعي، فارغ از تأثير خانواده پديد نميآيد (حميدي، 1383).
كارآمدي خانواده، به معناي پايبندي اعضاي آن به اعتقادات ديني و رعايت حقوق و اخلاق اسلامي است. اين امر، زمينه کشف و پرورش قابليتها و تواناييهاي آنان را در ابعاد شناختي، عاطفي و رفتاري فراهم کند (صفورايي پاريزي، 1388، ص10). شاخصهاي خانواده کارآمد در منابع معتبر ديني، در مقولههاي بينشي، اخلاقي و حقوقي خلاصه ميشوند. شاخص بينشي مهمترين باورهاي ديني را دربر ميگيرد که بر روابط و رفتارهاي اعضاي خانواده تأثير ميگذارد و آن را به خانوادهاي کارآمد تبديل ميکند. از جمله ايمان به خدا، ايمان به رسالت، امامت و معاد. باورهاي ديني از سه بعد بر کارآمدي خانواده تأثير ميگذارند: 1. معنادهي به زندگي؛ 2. انجام وظايف و تکاليف توسط اعضاي خانواده و 3. مواجهه با مشکلات خانوادگي (حيدري، 1382 ص41).
پس از مسائل اعتقادي، دومين بخش معارف اسلام، مسائل اخلاقي و ارزشهاي انساني است. منابع ديني اسلام، توجه فوقالعادهاي به رعايت اخلاق در انديشه و عمل دارد و تهذيب نفس را که نتيجه رعايت مسائل اخلاقي است (ر.ك: مصباح، 1378)، يک مسئله اساسي و زيربنايي ميداند که ساير برنامههاي انسانها از آن نشأت ميگيرد و بر تمام احکام و قوانين اسلامي سايه افکنده است. يکي ديگر از عوامل استحکام، آرامش و کارآمدي خانواده، رعايت حقوق اعضاي خانواده توسط يکديگر است. دقت و توجه به حقوق موجب شناخت بهتر آنها و برطرف کردن نواقص ميشود (ر.ك: مطهري، 1375). در اين شاخص، حقوقي مانند حقوق زن، شوهر، فرزندان و والدين جاي ميگيرند.
کارآمدي خانواده عوامل گستردهاي از جمله عوامل رواني و معنوي دارد که هريك ميتوانند به نوعي آن را تقويت يا تضعيف نمايند. فرهنگ ديني و معنويت، بهواسطه تأثير عميقي که بر افراد با ايمان دارد، موجب ميشود نگرشها و ارزشهاي آنان به هم نزديکتر شود. معنويت و باورهاي ديني، به عنوان يک نگرش اصلي بهطور مستقيم و غيرمستقيم بر همه ابعاد شخصيت فرد از جمله هدف زندگي، ابعاد اجتماعي، فرهنگي و ديدگاههاي فرد نسبت به شغل، ازدواج، تحصيل و حتي جنبههاي جزئيتري مانند علايق اثرگذار است (آذربايجاني و همكاران، 1382، ص161).
امروزه بيش از هر زمان ديگر، نيازمند پژوهش دربارة معنويت و بهزيستي معنوي و تأثير آن بر ساير امور انساني مانند بهزيستي روانشناختي، کارآمدي خانواده و ساير مسائل جسمي، رواني و خانوادگي، بهويژه در ميان دانشجويان و طلاب هستيم. در چند سال اخير، تحقيقاتي در اين زمينهها انجام شده است که تعدادي از آنها، به مقايسه دانشجويان و طلاب در متغيرهاي مختلف پرداختهاند. تعدادي نيز به بررسي رابطه و مقايسه معنويت، بهزيستي معنوي، روانشناختي و ابعاد مختلف خانواده در گروههاي مختلف اختصاص دارند. براي تدوين فرضيات اين پژوهش، به پارهاي از آنها اشاره ميکنيم.
عليانسب (1389)، رابطه دينداري با اضطراب مرگ در بين دانشجويان و طلاب را بررسي و آنان را در متغيرهاي مذکور مقايسه کرده است. نتايج نشان داد، کيفيت دلبستگي طلاب از دانشجويان منطقيتر است. محقق علت اين يافته را نوع تحصيلات حوزوي و آشنايي کاملتر طلاب با مفاهيم ديني و شناخت بهتر خداوند بيان ميکند. اين نتيجه، با ادعاي کرک پاتريک (Kirk Patrick)، که رفتارهاي مذهبي را حاکي از دلبستگي ايمن به خدا ميداند، قابل توجيه است؛ زيرا فراواني اين رفتارها در طلاب بيش از ساير اقشار جامعه، همچنين دانشجويان است. نتايج تحقيقات نشان داد، نمرههاي طلاب در مقياس قدرداني بهطور معناداري از دانشجويان بالاتر است (آقابابايي و همكاران، 1389). نتايج تحقيق كوثري (1387) نشان داد، بين دينداري و رضامندي از زندگي رابطه مثبت معنادار وجود دارد. نتايج هماهنگ با كوينگ و همكاران (1997)، ويتر (Witter) و همكاران (1985)، موسوي (1375) و حيدري (1382) ميباشد. همچنين نتايج اين تحقيق، نشان داد بين نوع تحصيل (حوزوي- دانشگاهي) و دينداري همبستگي مثبت (564/21r=) در سطح p=0/000)) معنادار است؛ بدينمعنا كه سطح دينداري طلاب بالاتر از دانشجويان است. رجبي نيز تفاوت معنادار بين نگرش دانشجويان و طلاب به حجاب را گزارش كرده است (كوثري، 1387، ص141). طبق تحقيقي نشان داده شده كه بين نوع تحصيلات و بازخورد نسبت به حقوق زن رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ بدينمعنا كه بازخورد طلاب به حقوق زن مثبتتر از دانشجويان است. نويسنده، عامل اساسي اين تفاوت در بازخورد را تفاوت در نوع شناخت و تحصيلات ميداند (باقريان، 1379، ص145).
جانسون و همکاران (2011)، بهزيستي معنوي را به عنوان جزيي از سلامت وابسته به كيفيت زندگي بررسي كردند و به اين نتيجه دست يافتند كه بين بهزيستي معنوي، كيفيت زندگي و شاخصهاي بهزيستي روانشناختي رابطه مثبت وجود دارد. فرناندو. ام و همكاران (2010)، رابطه بين سلامت معنوي و جهتگيري اخلاقي را مورد بررسي قرار دادند. نتايج نشان داد که سلامت معنوي، بهويژه در حوزه اجتماعي سلامت معنوي، با آرمانگرايي در تصميمگيري ارتباط دارد. سوك سان (2008)، ارتباط معنويت و بهزيستي در سالمندان را بررسي كرد. نتايج نشان داد که معنويت در خانواده با تقويت روابط خانوادگي و بهزيستي خانواده ارتباط مثبت دارد. وي مينويسد: گالوپ در تحقيقي افراد با تعهدات مذهبي پايين را با افراد با تعهدات مذهبي بالا (کساني که با اين جمله موافقند که ايمان مهمترين تأثير را در زندگي من دارد)، مورد مقايسه قرار داد. اين مقايسه، نشان داد که افراد با سطوح بالاتر، تعهدات مذهبي دو برابر شادتر از افراد با سطوح پايينتر از تعهدات مذهبي بودند. نظرسنجي ديگر گالوپ نشان داد که 75 درصد از پاسخدهندگان گزارش دادند كه روابط خانوادگي آنها با دين و معنويت تقويت شده است و بيش از 80 درصد ميگويند: مذهب در خانواده آنان مهم است (نجفي، 1389، ص69).
غفاري (1392)، روابط بهزيستي معنوي، عدالت زناشويي و توانمندي خانواده را بررسي كرد. نتايج پژوهش نشان داد که مدلهاي مفهومي پيشنهادي براي تمام فرضيههاي پژوهش، برازش مناسبي با دادههاي پژوهش دارد. مدل مفهومي نهايي 85 درصد واريانس توانمندي خانواده را تبيين نمود. مداح، نقش تجارب معنوي در بهزيستي روانشناختي دانشجويان را بررسي كرد. نتايج حاکي از آن بود که تجارب معنوي پيشبينيکننده بهزيستي روانشناختي دانشجويان ميباشد (مداح، 1392، ص1). نتايج پژوهش خليلي و همکاران (1392) نشان داد، ميانگين نمره كل سلامت معنوي با متغير وضعيت سلامت و بيماري ارتباط معنادار دارد. حسيندخت و همكاران (1392)، رابطه بهزيستي معنوي با كيفيت زندگي و رضايت زناشويي را بررسي كردند، نتايج نشان داد كه بين بهزيستي معنوي، كيفيت زندگي و رضايت زناشويي رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
در بُعد بهزيستي روانشناختي، رابطه دنياگرايي و سلامت روان دانشپژوهان علوم ديني و دانشجويان بررسي و مقايسه شده است. نتايج نشان داد، رابطه دنياگرايي با سلامت روان منفي و با نوع تحصيلات مثبت و معنادار است. اين امر، حكايت از بالاتر بودن دنياگرايي دانشجويان در مقايسه با طلاب و بالاتر بودن سلامت روانشناختي طلاب دارد. محقق در تعليل اين نتيجه مينويسد: علم غذاي روح است و علوم اسلامي موجب طهارت، نورانيت و سلامت رواني ميشوند (اكبري، 1382، ص172). نتايج تحقيق رحماني (1379) نشان داد، سطح اضطراب طلاب بهطور معناداري کمتر از سطح اضطراب دانشآموزان عادي است. آي. آي و همكاران (2011)، با برقرار كردن ارتباط بين دين و معنويت با بهزيستي رواني، به بررسي خود شکوفايي و معنا در زندگي پرداختند. نتايج نشان داد که دين و معنويت يک رابطه مثبت با بهزيستي رواني دارند؛ يعني افراد با سطوح بالاتري از معنويت به سطوح بالاتري از خود شکوفايي و معنا در زندگي دست مييابند.
فرهمند (1391) و احمدي (1390)، پس از بررسي رابطه الگوهاي ارتباطي خانواده و بهزيستي روانشناختي، گزارش کردند كه الگوهاي ارتباطي خانواده پيشبينيکننده مثبت بهزيستي روانشناختي ميباشد. تحقيقات كشاورز (1391)، رستمي (1391) و فرزانه (1391)، رابطه بهزيستي روانشناختي با کيفيت زندگي را مثبت و معنادار گزارش کردند. بران و همكاران گزارش کردند، كانون گرم و كارآمد خانواده نقش اساسي در تضمين سلامت روان دارد (پويانفر، 1381، ص5). شريفي (1390)، رابطه بين کيفيت زندگي با بهزيستي روانشناختي را بررسي كرده است. نتايج بهدستآمده نشان داد که بين بعضي خردهمقياسهاي کيفيت زندگي و مؤلفههاي بهزيستي روانشناختي کلي رابطه معناداري وجود دارد.
ازآنجاييكه بين بهزيستي روانشناختي و جنبههايي از معنويت همپوشي وجود دارد و پژوهشهاي همبستگي و مقايسهاي فوق، پژوهش هوشياري و پژوهشهاي همسو با آن، همبستگي مثبت معنادار بين معنويت، بهزيستي معنوي، روانشناختي و کارآمدي خانواده گزارش كردهاند، انتظار ميرود هرجا معنويت و بهزيستي معنوي بالا است، بهزيستي روانشناختي و كارآمدي خانواده نيز به صورت معناداري بالا باشد. بنابراين، تفاوت دانشجويان و طلاب در متغيرهاي مذکور، دور از انتظار نخواهد بود (هوشياري، 1393، ص66).
اهميت تعيين سطح بهزيستي معنوي، روانشناختي و کارآمدي خانواده در دانشجويان و طلاب، به عنوان اقشار مؤثر و آيندهسازان جامعه، كمبود پژوهشهاي بررسي همبستگي و همچنين مقايسه آن سه متغير در دانشجويان و طلاب از ضرورتهاي اين پژوهش است. نتايج اين پژوهش، ميتواند اهميت بنيادين معنويت و بهزيستي معنوي، ضرورت پرداختن بيش از پيش به معنويت، بهزيستي معنوي و تعليم و تربيت ديني در حوزه و دانشگاه، عملياتيسازي مؤلفههاي بهزيستي معنوي، روانشناختي و کارآمدي خانواده از ديدگاه اسلام و همچنين برنامهريزي براي دستيابي به آنها را نمايان سازد.
فرضيههاي پژوهش
- بين ميزان بهزيستي معنوي دانشجويان و طلاب تفاوت وجود دارد.
- بين ميزان بهزيستي روانشناختي دانشجويان و طلاب تفاوت وجود دارد.
- بين ميزان كارآمدي خانواده دانشجويان و طلاب تفاوت وجود دارد.
روش پژوهش
اين پژوهش، از نوع پيمايشي و جامعه آماري آن عبارت بود از دانشجويان مرد و زن متأهل مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد دانشگاهها و طلاب سطح 2 (پايههاي هفتم تا نهم- همطراز با مقطع کارشناسي) و سطح 3 (پايه دهم به همراه پاياننامه) حوزههاي علميه شهر قم، كه در سال تحصيلي 93- 1392 مشغول به تحصيل بودند. با روش نمونهگيري در دسترس، 184 دانشجو و 205 طلبه انتخاب شد. دادهها توسط شاخصهاي مركزي، پراكندگي و آزمون مقايسه ميانگين چند متغيره و با كمك نرمافزار SPSS (نسخه 22) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
ابزارهاي پژوهش
براي جمعآوري اطلاعات، از سه پرسشنامه «بهزيستي معنوي دهشيري»، «بهزيستي روانشناختي ريف» (RSPWB (Ryffs Scales of Psychological Well– being)، و «کارآمدي خانواده صفورايي پاريزي» استفاده شد.
با توجه به روشنشدن نقش كليدي بهزيستي معنوي در پيشگيري از آسيبها، ارتقاي سلامت و کارآمدي، ابزارهاي متعددي براي اندازهگيري آن طراحي شده است. همچون پرسشنامه بهزيستي معنوي پالوتزين و اليسون (1982)، گومز و فيشر (2003) و مقياس بهزيستي اليسون (1983) (دهشيري و همكاران، 1392). به دليل همپوشاني مؤلفههاي بهزيستي معنوي با معنويت و سلامت روان، ابزارهاي استفاده شده در پژوهشهاي مختلف، دقيقاً بهزيستي معنوي را نميسنجند، بلکه مفاهيمي نظير آگاهي معنوي، تجربه معنوي و غيره را ميسنجد كه هريك عليرغم مؤلفههاي مشترك، تعريف، مؤلفهها و ابعاد منحصر به فردي نيز دارند (عباسي و همكاران، 1391).
بر اساس تعريف پيشنهادي، ائتلاف ملي بين مذاهب (1975) بهزيستي معنوي داراي چهار حيطه ارتباط با خدا، ارتباط با خود، ارتباط با ديگران و ارتباط با طبيعت است كه پژوهشهاي متعددي از آن حمايت ميكند. بر مبناي همين تعريف، پرسشنامه 40 سؤالي بهزيستي معنوي توسط دهشيري (1388) ساخته شد. در آخرين اعتباريابي دهشيري و همكاران (1392)، آن را بر روي 3052 دانشجوي دختر و پسر اجرا كردند. ضريب آلفاي كرونباخ كل پرسشنامه (94/0) و ضرايب آلفاي خردهمقياسهاي ارتباط با خدا (93/0)، ارتباط با خود (92/0)، ارتباط با ديگران (91/0) و ارتباط با طبيعت (85/0) بود. ضرايب آلفاي بازآزمايي كل پرسشنامه (86%)، و خردهمقياسهاي آن به ترتيب (81%)، (89%)، (81%) و (80%) بود. همبستگي مثبت و معنادار نمرات پرسشنامه با نمرات مقياس بهزيستي معنوي، رضايت از زندگي و آزمون دينداري معبد نشانگر روايي همگراي پرسشنامه است. همچنين همبستگي منفي و معنادار نمرات پرسشنامه، با نمرات اختلال رواني نشانگر روايي واگراي پرسشنامه است. شيوه پاسخگويي به اين پرسشنامه، به روش ليكرت پنج درجهاي از «كاملاً موافقم» تا «كاملاً مخالفم» است. حداقل نمرهاي كه آزمودني در اين پرسشنامه كسب ميكند، 40 و حداكثر نمره 200 است (دهشيري و همكاران، 1392).
پرسشنامه 84 سؤالي بهزيستي روانشناختي، در سال 1989 توسط ريف در مركز علوم پزشكي دانشگاه ويسكانسين ساخته شد و در سال 2002 مورد تجديدنظر قرار گرفت. ريف، ضريب همساني دروني زير مقياسهاي اين پرسشنامه را اينچنين گزارش کرده است: خود مختاري (76/0)، تسلط بر محيط (90/0)، رشد فردي (87/0)، ارتباط مثبت با ديگران (91/0)، زندگي هدفمند (90/0) و پذيرش خود (93/0). پايايي حاصل از روش بازآزمايي زيرمقياسها نيز بين (81/0) تا (85/0) بوده است. اين پرسشنامه داراي شش زيرمقياس و هر زيرمقياس داراي 14 سؤال است. شيوه پاسخگويي به سؤالات به روش ليكرت شش درجهاي از «کاملاً موافقم» تا «کاملاً مخالفم» ميباشد. حداقل نمرهاي كه آزمودني در اين پرسشنامه كسب ميكند، 84 و حداكثر نمره 504 است.
پرسشنامه 79 سؤالي سنجش کارآمدي خانواده، بر اساس ديدگاه اسلام توسط صفورايي پاريزي (S.FEQI (Safurayi, Family Efficiency Questioner based on Islamic View) (1388) تهيه و اعتباريابي شده است. طبق گزارش صفورايي (1388)، ضريب همساني دروني بر اساس آلفاي کرونباخ براي کل پرسشنامه (89/0)، شاخص بينشي (85/0)، شاخص اخلاقي (89/0) و شاخص حقوقي (76/0) ميباشد. همچنين اعتبار پرسشنامه از طريق دونيمهسازي بر اساس ضريب اسپيرمن براون (83/0) و بر اساس ضريب دونيمهسازي گاتمن (83/0) بهدست آمده است. اين پرسشنامه داراي سه شاخص بينشي، اخلاقي و حقوقي است. هريک از شاخصهاي سهگانه، داراي مؤلفههايي هستند که مجموعاً ده مؤلفه را تشکيل ميدهند. اين مؤلفهها عبارتند از: 1. ازدواج و رضايت جنسي؛ 2. خوشبيني و رضايتمندي؛ 3. نقشها و مرزها؛ 4. مديريت مالي؛ 5. فرزند و فرزندپروري؛ 6. واقعبيني و اعتماد متقابل؛ 7. تعهد و مسئوليتپذيري؛ 8. کنترل رفتار؛ 9. جهتگيري مذهبي؛ 10. صميميت، همدلي و هم فکري. شيوه پاسخگويي به سؤالات به روش ليكرت چهار درجهاي از «بسيار كم» تا «بسيار زياد» است. حداقل نمرهاي كه آزمودني در اين پرسشنامه كسب ميكند، 79 و حداكثر نمره 316 است (صفورايي پاريزي، 1388، ص155).
يافتههاي پژوهش
بر اساس دادههاي جدول 1، 60 نفر (3/15%)، از پاسخگويان کمتر از 25 سال سن داشتهاند، 232 نفر (4/59%) بين 25 تا 34 سال، 62 نفر (9/15%) بين 35 تا 39 سال، 37 نفر (5/9%) بين 40 و بالاتر بودند. ميانگين سني آزمودنيها 52/30 سال با انحراف معيار 79/5 است.
جدول 1. توزيع سني آزمودنيها
فراواني درصد
کمتر از 25 سال 60 3/15
بين 25 تا 34 سال 232 4/59
بين 35 تا 39 سال 62 9/15
40 سال و بيشتر 37 5/9
کل 391 0/100
بر حسب مقطع تحصيلي پاسخگويان، 284 نفر (6/72%)، كارشناسي و سطح دو حوزه و 107 نفر (4/27%) كارشناسي ارشد و سطح سه حوزه بودند که نتايج بهدستآمده در جدول 2 ارائه شده است.
جدول 2. مقطع تحصيلي آزمودنيها
مقطع تحصيلي فراواني درصد
ليسانس و سطح دو 284 6/72
فوق ليسانس و سطح سه 107 4/27
کل 391 0/100
جدول 3 نشان ميدهد که از 391 نفر حجم نمونه، 186 نفر (6/47%) آزمودنيها در مراکز دانشگاهي و 205 نفر(4/52%) در مراکز حوزوي در حال تحصيل بودند.
جدول 3. محل تحصيل آزمودنيها
محل تحصيل فراواني درصد
دانشگاه 186 6/47
حوزه 205 4/52
کل 391 0/100
ميانگين متغيرهاي پژوهش به تفکيک گروه آزمودنيها و ميانگين کل در جدول 4 و شاخصهاي توصيفي متغيرهاي مورد مطالعه در جدولهاي 5 تا 13 آمده است.
جدول 4. ميانگين و انحراف معيار متغيرهاي پژوهش به تفکيک گروه آزمودنيها (391 =N)
دانشجويان طلاب کل آزمودنيها
ميانگين انحراف معيار ميانگين انحراف معيار ميانگين انحراف معيار
بهزيستي معنوي 48/17 78/1 07/18 58/1 79/17 70/1
بهزيستي روانشناختي 93/24 92/2 51/26 90/2 77/25 01/3
کارآمدي خانواده 89/9 97/0 49/10 86/0 21/10 96/0
فرضيه اول: بين ميزان بهزيستي معنوي دانشجويان و طلاب تفاوت وجود دارد.
جدول 5. شاخصهاي توصيفي نمرههاي بهزيستي معنوي به تفکيک گروه آزمودني (دانشجويان- طلاب)
متغير گروه ميانگين انحراف معيار کجي کشيدگي آزمون شاپيرو ويلک سطح معناداري
رابطه با خدا دانشجويان 63/4 455/0 683/5 062/2- 776/0 000/0
طلاب 77/4 415/0 354/34 655/4- 571/0 000/0
رابطه با خود دانشجويان 09/4 672/0 774/1 053/1- 928/0 000/0
طلاب 35/4 593/0 354/3 472/1- 877/0 000/0
رابطه با ديگران دانشجويان 36/4 501/0 663/2 072/1- 919/0 000/0
طلاب 52/4 401/0 923/0 894/0- 920/0 000/0
رابطه با طبيعت دانشجويان 40/4 544/0 359/0- 660/0- 906/0 000/0
طلاب 43/4 520/0 314/4 402/1- 880/0 000/0
بر اساس دادههاي جدول 5، سطح معناداري آزمون شاپيرو ويلک نشان ميدهد كه فرض نرمال در زيرمقياسهاي بهزيستي معنوي رعايت نشده است. با توجه به اينکه حجم نمونه در گروهها بزرگ است، ميتواند اين تخطي از نرمالبودن، ناشي از اين حجم بزرگ نمونهها باشد. براي بررسي اين موضوع، از شاخصهاي کجي و کشيدگي و نمودار احتمال نرمال استفاده شده است. ازآنجاييکه ميزان کشيدگي برخي از زيرمقياسها از بازه 2- تا 2 تجاوز کرده، نميتوان فرض نرمال بودن را پذيرفت.
جدول 6. شاخصهاي آزمون چند متغيره MANOVA
اثرات مقدار اثر فيلاي F درجه آزادي فرضيه درجه آزادي خطا سطح معناداري مجذور اتا
گروه 065/0 551/6 4 379 000/0 065/0
نتايج جدول 6 نشان ميدهد اثر گروهها معنادار است و 5/6 درصد (065/۰=۲ƞ) واريانس تغيير در ابعاد بهزيستي معنوي توسط گروهها تبيين ميشود.
جدول 7. مقايسههاي زوجي (متغيرهاي وابسته: ابعاد بهزيستي معنوي)
متغيرها (I) گروه (J) گروه (I-J) انحراف معيار سطح معناداري
رابطه با خدا دانشجويان طلاب -134/0* 044/0 003/0
طلاب دانشجويان 134/0* 044/0 003/0
رابطه با خود دانشجويان طلاب -259/0* 065/0 000/0
طلاب دانشجويان 259/0* 065/0 000/0
رابطه با ديگران دانشجويان طلاب -157/0* 046/0 001/0
طلاب دانشجويان 157/0* 046/0 001/0
رابطه با طبيعت دانشجويان طلاب -039/0 054/0 479/0
طلاب دانشجويان 039/0 054/0 479/0
*05/0P≤
در بين چهار زيرمقياس مرتبط با متغير بهزيستي معنوي، سه زيرمقياس به گروه آزمودنيها وابسته است و نمره طلاب در زيرمقياسهاي رابطه با خدا، رابطه با خود و رابطه با ديگران به صورت معناداري بيشتر از نمره دانشجويان است.
فرضيه دوم: بين ميزان بهزيستي روانشناختي دانشجويان و طلاب تفاوت وجود دارد.
جدول 8. شاخصهاي توصيفي نمرههاي بهزيستي روانشناختي به تفکيک گروه آزمودني (دانشجويان- طلاب)
متغير گروه ميانگين انحراف معيار کجي کشيدگي آزمون شاپيرو ويلک سطح معناداري
پذيرش خود دانشجويان 00/4 650/0 026/0 -186/0 992/0 447/0
طلاب 21/4 723/0 043/0 -457/0 981/0 008/0
رابطه مثبت با ديگران دانشجويان 31/4 704/0 -518/0 -187/0 981/0 015/0
طلاب 55/4 707/0 -223/0 -282/0 985/0 034/0
خودمختاري دانشجويان 83/3 539/0 478/0 -025/0 990/0 271/0
طلاب 00/4 544/0 089/0 -228/0 992/0 308/0
تسلط بر محيط دانشجويان 09/4 650/0 080/0 -031/0 995/0 862/0
طلاب 45/4 684/0 -132/0 -437/0 982/0 010/0
زندگي هدفمند دانشجويان 29/4 675/0 -391/0 -150/0 992/0 365/0
طلاب 61/4 654/0 580/0 -690/0 968/0 000/0
رشد شخصي دانشجويان 42/4 575/0 -427/0 -063/0 992/0 428/0
طلاب 69/4 542/0 592/0 -496/0 981/0 008/0
بر اساس دادههاي جدول 8، سطح معناداري آزمون شاپيرو ويلک نشان ميدهد فرض نرمال در برخي از زيرمقياسهاي بهزيستي روانشناختي رعايت نشده است. با توجه به اينکه حجم نمونه در گروهها بزرگ است، ميتواند اين تخطي از نرمالبودن، ناشي از اين حجم بزرگ نمونهها باشد. براي بررسي اين موضوع از شاخصهاي کجي و کشيدگي و نمودار احتمال نرمال استفاده شده است. ازآنجاييکه ميزان کشيدگي همه زيرمقياسها بين 2- و 2 است و نقاط در نمودار احتمال نرمال در اطراف يک خط مستقيم پراکنده شده است، ميتوان فرض نرمالبودن را پذيرفت و تحليلهاي پارامتريک را انجام داد.
جدول 9. شاخصهاي آزمون چند متغيره MANOVA
اثرات مقدار ويلکز لامبدا F درجه آزادي فرضيه درجه آزادي خطا سطح معناداري مجذور اتا
گروه 908/۰ 36/6 6 378 000/0 092/0
نتايج جدول 9 نشان ميدهد، اثر گروهها معنادار است و 2/9 درصد (092/۰=۲ƞ) واريانس تغيير در ابعاد بهزيستي روانشناختي توسط گروههاي آزمودني تبيين ميشود.
جدول 10. مقايسههاي زوجي (متغيرهاي وابسته: ابعاد بهزيستي روانشناختي)
متغيرها (I)گروه (J)گروه (I-J) انحراف معيار سطح معناداري
پذيرش خود دانشجويان طلاب -204/0* 070/0 004/0
طلاب دانشجويان 204/0* 070/0 004/0
رابطه مثبت با ديگران دانشجويان طلاب -247/0* 072/0 001/0
طلاب دانشجويان 247/0* 072/0 001/0
خودمختاري دانشجويان طلاب -169/0* 055/0 002/0
طلاب دانشجويان 169/0* 055/0 002/0
تسلط بر محيط دانشجويان طلاب -362/0* 068/0 000/0
طلاب دانشجويان 362/0* 068/0 000/0
زندگي هدفمند دانشجويان طلاب -323/0* 068/0 000/0
طلاب دانشجويان 323/0* 068/0 000/0
تسلط بر محيط دانشجويان طلاب -275/0* 057/0 000/0
طلاب دانشجويان 275/0* 057/0 000/0
*05/0P≤
هر شش زير مقياس مرتبط با بهزيستي روانشناختي، به گروه آزمودنيها وابستهاند و ميانگين نمره طلاب در هر شش زير مقياس به صورت معناداري بزرگتر از ميانگين نمره دانشجويان است.
فرضيه سوم: بين ميزان كارآمدي خانواده دانشجويان و طلاب تفاوت وجود دارد.
جدول 11. شاخصهاي توصيفي نمرههاي کارآمدي خانواده به تفکيک گروه آزمودني (دانشجويان- طلاب)
متغير گروه ميانگين انحراف معيار کجي کشيدگي آزمون شاپيرو ويلک سطح معناداري
شاخص بينشي دانشجويان 335/3 371/0 884/0 -666/0 968/0 000/0
طلاب 558/3 315/0 842/1 -182/1 927/0 000/0
شاخص حقوقي دانشجويان 249/3 341/0 -118/0 -341/0 985/0 045/0
طلاب 451/3 289/0 -270/0 -366/0 982/0 010/0
شاخص اخلاقي دانشجويان 304/3 350/0 -808/0 -284/0 973/0 001/0
طلاب 484/3 321/0 165/0 -733/0 955/0 000/0
بر اساس دادههاي جدول 11، سطح معناداري آزمون شاپيرو ويلک نشان ميدهد فرض نرمال در هر سه زيرمقياس کارآمدي خانواده رعايت نشده است. با توجه به اينکه حجم نمونه در گروهها بزرگ است، ميتواند اين تخطي از نرمال بودن ناشي از اين حجم بزرگ نمونهها باشد. براي بررسي اين موضوع از شاخصهاي کشيدگي و نمودار احتمال نرمال استفاده شده است. ازآنجاييکه ميزان کشيدگي همه زيرمقياسها بين 2- و 2 است و نقاط در نمودار احتمال نرمال در اطراف يک خط مستقيم پراکنده شده است، ميتوان فرض نرمالبودن را پذيرفت و تحليلهاي پارامتريک را انجام داد.
جدول 12. شاخصهاي آزمون چند متغيره MANOVA
اثرات مقدار ويلکز لامبدا F درجه آزادي فرضيه درجه آزادي خطا سطح معناداري مجذور اتا
گروهها 889/۰ 75/15 3 380 000/۰ 11/۰
نتايج جدول 12 نشان ميدهد اثر گروهها معنادار است و 11 درصد (11/۰=۲ƞ) واريانس تغيير در ابعاد کارآمدي خانواده توسط گروهها تبيين ميشود.
جدول 13. مقايسههاي زوجي (متغيرهاي وابسته: ابعاد کارآمدي خانواده)
متغيرها (I) گروه (J) گروه (I-J) انحراف معيار سطح معناداري
شاخص بينشي دانشجويان طلاب -223/0* 035/0 000/0
طلاب دانشجويان 223/0* 035/0 000/0
شاخص حقوقي دانشجويان طلاب -202/0* 032/0 000/0
طلاب دانشجويان 202/0* 032/0 000/0
شاخص اخلاقي دانشجويان طلاب -180/0* 034/0 000/0
طلاب دانشجويان 180/0* 034/0 000/0
*05/0P≤
هر سه زير مقياس مرتبط با کارآمدي خانواده، به گروه آزمودنيها وابستهاند. ميانگين نمره طلاب در هر سه زير مقياس به صورت معناداري بزرگتر از ميانگين نمره دانشجويان است.
بحث و نتيجهگيري
تفسير نتايج مربوط به فرضيه اول
اولين فرضيه اين پژوهش، ناظر به وجود تفاوت بين ميزان بهزيستي معنوي دانشجويان و طلاب است. نتايج بهدستآمده (جدول 4) نشان ميدهد که نمره کل بهزيستي معنوي طلاب (07/18)، بيشتر از همين نمره در بين دانشجويان (48/17) است. همچنين نتايج (جدول 5) نشان ميدهد، در بين چهار زيرمقياس مرتبط با بهزيستي معنوي، نمره طلاب در زيرمقياسهاي رابطه با خدا، رابطه با خود و رابطه با ديگران به صورت معناداري بيش از نمره دانشجويان است. اما نمره دو گروه دانشجويان و طلاب، در ارتباط با زيرمقياس رابطه با طبيعت با هم تفاوت معناداري ندارد. بنابراين، اولين فرضيه پژوهش در نمره کل بهزيستي معنوي و در زير مقياسهاي ارتباط با خدا، ارتباط با خود و ارتباط با ديگران تأييد شد. نتايج اين پژوهش، همسو با تحقيقات عليانسب (1389)، آقابابايي و همكاران (1389)، كوثري (1387)، حيدري (1382)، اكبري (1382)، باقريان (1379)، كوينگ و همكاران (1997) و ويتر و همكاران (1985) ميباشد.
در تفسير و تعليل اين فرضيه ميتوان گفت: ايمان و باورهاي ديني به عنوان يک نگرش اصلي و محوري بهطور مستقيم و غيرمستقيم، بر همه ابعاد شخصيت افراد اثرگذار هستند (آذربايجاني و همكاران، 1382). مذهب شامل رهنمودها و ارائهدهنده سامانه باورها و ارزشهايي است كه ميتواند زندگي را متحول سازد. از لحاظ درونفردي، اعمال مذهبي فرد را قادر ميسازند تا از لحاظ فيزيولوژيكي، شناختي و عاطفي خشم خود را كنترل كرده و مسئوليت اعمال خود را در تعارضها بپذيرد. از لحاظ بينفردي، اعمال مذهبي شرايطي ايجاد ميكند كه فرد به هنگام خشم به خدا توجه كند (مارش و دالوس، 2000). معنويت بخش مهمي از زندگي مردم را تشكيل داده و تأثير مهمي بر سلامت و بهزيستي آنان دارد (هارتز، 2005، ص4). نتايج پژوهشي با عنوان آثار عبادت و تجارب آن بر بهزيستي عمومي، در مطالعه 560 خانواده نشان داد كه بهترين پيشبينيكننده بهزيستي افراد، فراواني عبادت و تجارب ناشي از آن است (بشليده، 1382). همچنين عبادت منجر به راحتي، خوشحالي و انگيزه ميشود كه خلق را بالا برده و انگيزش و احساس هدفمندي را افزايش ميدهد. نتايج پژوهشهاي مشابه بيانگر وجود ارتباط قوي ميان انجام اعمال و رفتارهاي مذهبي با بهزيستي است (ويليامز، 2010).
در نهايت ميتوان گفت: ايمان و باورهاي ديني، اعتقادات مذهبي، اهتمام به تعاليم و آموزههاي نظري و عملي دين، تهذيب نفس، طهارت و خلوص بيشتر در اعمال عبادي، فراواني برگزاري درسهاي اخلاق و مراسمات مذهبي، همايشهاي دعا و نيايش، جشنوارههاي مرتبط با مسائل ديني و اعتقادي در حوزههاي علميه و در نهايت، ماهيت و نوع دروس حوزوي ميتواند از عوامل افزايش سطح معنويت و بهزيستي معنوي در طلاب باشند.
تفسير نتايج مربوط به فرضيه دوم
دومين فرضيه اين پژوهش، ناظر به وجود تفاوت بين ميزان بهزيستي روانشناختي دانشجويان و طلاب است. نتايج بهدستآمده (جدول 4) نشان ميدهد که نمره کل بهزيستي روانشناختي طلاب (51/26) بيش از همين نمره در بين دانشجويان (93/24) است. همچنين نتايج (جدول 8) نشان ميدهد، ميانگين نمره طلاب در هر شش زيرمقياس به صورت معناداري بزرگتر از ميانگين نمره دانشجويان است؛ بدينمعنا كه در نمونه مورد بررسي بهزيستي روانشناختي طلاب، بالاتر از دانشجويان است. بنابراين، دومين فرضيه پژوهش نيز تأييد شد.
نتايج اين پژوهش، همسو با تحقيق اكبري (1382) و رحماني (1379) ميباشد كه حكايت از بالاتر بودن سلامت رواني طلاب در مقايسه با دانشجويان دارد. گالوپ (1984) و آي. آي و همکاران (2011)، گزارش کردند افراد با تقيدات مذهبي بيشتر، در مقايسه با افراد با تقيدات مذهبي کمتر، از شادي و بهزيستي رواني بالاتري برخوردارند. همچنين نتايج اين پژوهش، با پژوهشهايي كه رابطه معنويت با بهزيستي روانشناختي را بررسي كردهاند، مانند نيوتن و مكين تاش (2010)، ويليامز (2010)، كزدي و همكاران (2010)، رودريگز و هندرسن (2010)، مككالوگ و ويلوگباي (2009)، مك گرگور (2008)، كوئينگ (2007)، مك كلاف (1995)، خليلي و همكاران (1392)، مداحي (1390)، همتي مسلك پاك (1389)، اژدري فرد (1389)، دادخواه و همكاران (1388) و آقاياني چاوشي و همكاران (1387) همخواني دارد.
به نظر ميرسد، آنچه موجب بهبود بهزيستي روانشناختي در طلاب شده است، بالا بودن معنويت و بهزيستي معنوي در آنان است. در مورد چگونگي تأثير معنويت در سلامت و بهزيستي روانشناختي سه ديدگاه مختلف وجود دارد:
1. بسياري از جوامع مذهبي رفتارهايي را تقويت و از رفتارهاي مخرب نهي ميکنند. پژوهشهاي تجربي فراواني از اين ديدگاه حمايت ميکنند. مانند استرابريج و همكاران (2001) و رايندل بنيامين و براون (2004)؛
2. مراقبه و نقش مؤثر آن در سلامت جسم و روان است. برخي شواهد تحقيقاتي نشان ميدهند مراقبه (يکي از عناصر کليدي در آيينهاي مذهبي)، بر سيستمهاي فيزيولوژيک تأثير گذاشته و استرس را کاهش ميدهد (موريس، 2001؛ سيمن و همكاران، 2003)؛
3. جنبههاي اجتماعي دينداري از طريق فراهم نمودن حمايت اجتماعي و افزايش کارآمدي افراد، در مقابله با استرسهاي زندگي ميتوانند سلامتي را بهبود بخشد (تورسن و هريس، 2002؛ فلانلي و همكاران، 2004). همچنين آنتنير و همکاران (2010)، رابطه مثبت معنادار بين بهزيستي معنوي و روانشناختي گزارش کردند (هوشياري، 1393، ص149).
يانگ و همكاران (2000) گزارش كردند، معنويت در نقش يك سازه، اثر مهمي بر سازگاري روانشناختي دارد. مكانيسم ايجاد آرامش از طريق معنويت به اين صورت است كه رفتارهايي مانند توكل به خداوند و عبادت قادرند با ايجاد اميد، ترغيب و تشويق به نگرشهاي مثبت، موجب آرامش دروني فرد شوند (يانگ و ماو، 2007). بنابراين، معنويت و دين با كاركردهاي مهمي در زندگي افراد مانند آرامشبخشي، اميددهي، توليد شادابي، ارائه معناي زندگي و رضايت باطن در جهت دستيابي و يا ارتقاي بهزيستي روانشناختي ثمربخش واقع ميشوند (حاتمي، 1388).
نتايج تحقيق كوئينگ (2007)، نشان داد افرادي كه اعتقادات مذهبي دارند، در سازشيافتگي با موقعيتهاي زندگي داراي موفقيت بيشتري ميباشند. هيلز و همكاران (2004) نيز گزارش كردند افرادي كه داراي اعتقادات مذهبي هستند، در آزمونهاي سلامت روانشناختي و جسماني نمرههاي بالاتري كسب ميكنند. جينا (2001) و دادخواه و همكاران (1388) گزارش كردند، ميزان افسردگي در بين افراد داراي نگرش مثبت به نماز و بهزيستي معنوي، كمتر بود. ابراهيمي و بهرامياحسان (1389)، گزارش كردند هر چه نمرات افراد در مقياس آخرتنگري بالاتر باشد، نمره سلامت عمومي و روانشناختي آنان نيز بالاتر خواهد بود (ابراهيمي و بهرامياحسان، 1389، ص59).
تفسير نتايج مربوط به فرضيه سوم
سومين فرضيه اين پژوهش، ناظر به وجود تفاوت بين ميزان كارآمدي خانواده دانشجويان و طلاب است. نتايج بهدستآمده (جدول 4) نشان ميدهد که نمره کل کارآمدي خانواده طلاب (49/10) بيش از همين نمره در بين دانشجويان (89/9) است. همچنين نتايج (جدول 11) نشان ميدهد كه ميانگين نمره طلاب در هر سه شاخص كارآمدي خانواده به صورت معناداري بزرگتر از ميانگين نمره دانشجويان است؛ بدينمعنا كه در نمونه مورد بررسي كارآمدي خانوادگي طلاب بالاتر از دانشجويان است. بنابراين، سومين فرضيه پژوهش نيز تأييد شد. اين نتايج، همسو با گزارش گالوپ (1996) و نتايج تحقيقات غفاري (1392) و حسين دخت و همكاران (1392) است.
در مورد تفاوت ميانگينها ميتوان گفت: طبق پژوهش هوشياري (1393) و تحقيقات مذکور ديگر، بين كارآمدي خانواده، بهزيستي روانشناختي و معنوي رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بهزيستي روانشناختي و معنوي، ميتوانند پيشبينيكننده كارآمدي خانواده باشند. ازآنجاکه در دو فرضيه قبلي، ميانگين نمره طلاب در بهزيستي معنوي و روانشناختي به صورت معناداري بالاتر از دانشجويان بود، بنابراين بالاتر بودن نمره طلاب در کارآمدي خانواده دور از انتظار نيست. همچنين طبق تعريفي كه براي كارآمدي خانواده ارائه شد، بالاتر بودن نمره بهزيستي و به تبع آن کارآمدي خانواده در طلاب، ميتواند به عواملي از اين قبيل مربوط باشد. نوع تحصيلات و علومي كه طلاب فرا ميگيرند، پايبندي بيشتر آنان به اعتقادات ديني و رعايت حقوق و اخلاق اسلامي، روحيه و شخصيت خاص افرادي که متمايل به تحصيلات حوزوي ميشوند، ماهيت دروس حوزوي، آشنايي طلاب با مباني و دستورات اسلامي كه موجب سعادت و بهزيستي ميشوند، فضاي معنوي حاکم، وجود الگوها و استادان اخلاق خودساخته و باتقوا و وجود درسهاي اخلاق منظم در حوزه علميه. گرچه تفاوت در ماهيت دروس و فضاي حاكم بر حوزه و دانشگاه قابل انكار نيست و از سوي ديگر، نگارنده وجود الگوهاي الهي و درسهاي اخلاق در دانشگاه را انكار نميكند، اما به نظر ميرسد نسبت آنها در حوزه علميه به مراتب بيش از دانشگاه باشد. از سوي ديگر، پرسشنامه كارآمدي خانواده داراي پشتوانه نظري اسلامي است و شاخصهاي آن (بينشي، اخلاقي و حقوقي) از منابع اسلامي استخراج شدهاند و طلاب نيز به مقتضاي موارد مذکور، بيشتر با اين مباني آشنا هستند و تلاش ميكنند تا خود را با آنها منطبق سازند. ازاينرو، خانوادههاي آنان بيشتر با شاخصهاي خانواده كارآمد از ديدگاه اسلام منطبق است. همين امر موجب بالاتر بودن نمره كارآمدي خانواده در آنان شده است.
بنابراين، طبق نتايج اين پژوهش، سطح بهزيستي معنوي، روانشناختي و كارآمدي خانواده در طلاب نسبت به دانشجويان بالاتر بود. نتايج در راستاي تحقيقات پيشين حاكي از نقش اساسي و بنيادين نوع شناخت و تحصيلات در بهزيستي معنوي، و تأثير بهزيستي معنوي و اعمال عبادي در بهزيستي روانشناختي و كارآمدي خانواده ميباشد. ازاينرو، توصيه ميشود آشنايي با علوم اسلامي و مباني ديني و عمل به آموزههاي اسلام بيش از پيش مورد توجه همگان، بخصوص دانشجويان قرار گيرد.
- نهجالبلاغه، 1384، ترجمة محمد دشتي، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه.
- ابراهيمي، ابوالفضل و هادي بهرامياحسان، 1389، «رابطه آخرتنگري با سلامت در دانشجويان و طلاب و ساخت مقياس اوليه سنجش آخرتنگري»، روانشناسي و دين، ش 14، ص45-62.
- احمدي، سعادت، 1390، رابطه بين الگوهاي ارتباطي خانواده و بهزيستي روانشناختي نوجوانان با نقش واسطهگري سبک پردازش هويت، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي، شيراز، دانشگاه آزاد اسلامي واحد مرودشت.
- اژدريفرد، سيما، 1389، «بررسي تأثير آموزش عرفان و معنويت بر سلامت روان دانشآموزان»، انديشههاي تازه در علوم تربيتي، ش 5، ص105-125.
- اكبري، اللهرضا، 1382، رابطه دنياگرايي و سلامت روان دانشپژوهان علوم ديني و دانشجويان، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- اميدواري، سپيده، 1387، «سلامت معنوي، مفاهيم و چالشها»، پژوهشهاي ميان رشتهاي قرآن كريم، دوره اول، ش 1، ص17-58.
- آذربايجاني، مسعود و همكاران، 1382، روانشناسي اجتماعي با نگرش به منابع اسلامي، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- آقابابايي، ناصر و همكاران، 1389، «سنجش قدرداني در دانشجويان و طلاب و بررسي ويژگيهاي روانسنجي پرسشنامه قدرداني»، مطالعات اسلام و روانشناسي، ش 6، ص75-88.
- آقاياني چاوشي، اكبر و همكاران، 1387، «بررسي رابطه نماز با جهتگيري مذهبي و سلامت روان»، علوم رفتاري، ش 2، ص149-156.
- باقريان، ابوالقاسم، 1379، بازخورد دانشجويان و طلاب نسبت به حقوق زن در اسلام، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي باليني، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- بشليده، كيومرث، 1382، «بررسي عوامل مؤثر درون مدرسهاي جذب دانشآموزان مقطع متوسطه استان خوزستان به نماز»، علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه شهيد چمران اهواز، ش 10، ص63-90.
- بياني، علياصغر و همكاران، 1387، «روايي و پايايي مقياس بهزيستي روانشناختي ريف»، روانپزشکي و روانشناسي باليني ايران، سال چهاردهم، ش 2، ص146-151.
- پويانفر، آزيتا، ۱۳۸۱، بررسي رابطه بين کارائي خانواده با سلامت عمومي زوجين دانشجو در شهر تهران، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي، تهران، دانشگاه الزهرا.
- جعفريزاده، اسما، 1390، بررسي جايگاه سلامت معنوي در تعليم و تربيت از منظر قرآن و روايات، پاياننامه كارشناسي رشد، روانشناسي، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي.
- حاتمي، حميدرضا، 1388، «بررسي تأثير ميزان دينداري بر رضايت زناشويي»، روانشناسي نظامي، ش 22، ص1-13.
- حسيندخت، آرزو و همكاران، 1392، «رابطه هوش معنوي و بهزيستي معنوي با کيفيت زندگي و رضايت زناشويي»، روانشناسي و دين، سال ششم، ش 2، ص57-74.
- حميدي، فريده، 1383، «تأثير ساخت خانواده بر فرار دختران»، زن در توسعه و سياست، دوره دوم، ش 3، ص159-179.
- حيدري، مجتبي، 1382، رابطه جهتگيري مذهبي و رضامندي زناشويي در خانوادههاي معلمان مرد شهرستان قم، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- خليلي، فاطمه و همكاران، 1392، «وضعيت سلامت معنوي در سالمندان شهر اصفهان»، سالمندي ايران، سال هفتم، ش 28، ص16-22.
- دادخواه، بهروز و همكاران، 1388، «بررسي رابطه نماز با ميزان افسردگي در دانشجويان دانشگاه علوم پزشكي اردبيل»، طب و تزكيه، ش 27، ص23-75.
- دهشيري، غلامرضا و همكاران، 1387، «بررسي خصوصيات روانسنجي مقياس بهزيستي معنوي در ميان دانشجويان»، مطالعات روانشناختي دانشگاه علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه الزهراء، دوره چهارم، ش 3، ص129-144.
- دهشيري، غلامرضا و همكاران، 1392، «ساخت و اعتباريابي پرسشنامه بهزيستي معنوي در ميان دانشجويان»، مطالعات روانشناختي دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه الزهراء، دوره نهم، ش 4، ص73-98.
- ديباجنيا، پروين و مريم بختياري، 1381، «وضعيت سلامت رواني دانشجويان دانشكده توانبخشي دانشگاه شهيد بهشتي»، مجله علمي- پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي اردبيل، سال اول، ش 4، ص27-31.
- رحماني، حجتالله، 1379، مقايسه سطوح اضطراب و افسردگي دانشآموزان مدارس ديني (طلاب) و مدارس عادي، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- رستمي، مريم، 1391، بررسي اثربخشي درمان مبتني بر بهبود کيفيت زندگي بر بهزيستي روانشناختي و رضايت زناشويي زوجين ناسازگار، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، تهران، دانشگاه تهران.
- زنجاني طبسي، رضا، 1383، ساخت و هنجاريابي مقدماتي آزمون بهزيستي روانشناختي، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي، تهران، دانشگاه تهران.
- ساروخاني، باقر، 1370، جامعهشناسي خانواده، تهران، سروش.
- شريفي، كبير، 1390، رابطه بين بهزيستي روانشناختي با کيفيت زندگي معلمان متأهل مقطع متوسطه شهر لردگان، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، شيراز، دانشگاه آزاد اسلامي واحد مرودشت.
- صفورايي پاريزي، محمدمهدي، 1388، شاخصهاي خانواده كارآمد از ديدگاه اسلام و ساخت پرسشنامه آن، پاياننامه دكتري روانشناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- عباسي، محمود و همكاران، 1391، «تعريف مفهومي و عملياتيسازي سلامت معنوي»، اخلاق پزشکي، سال ششم، ش 20، ص11-44.
- عصاررودي، عبدالقادر و محمدرضا جليلوند، 1390، «ارتباط سلامت معنوي و رضايت از زندگي در كاركنان پرستاري بيمارستان شهيد هاشمينژاد مشهد»، مراقبتهاي نوين، دانشكده پرستاري و مامايي دانشگاه علوم پزشكي بيرجند، دوره نهم، ش 2، ص156-162.
- عليانسب، حسين، 1389، «بررسي رابطه دينداري با اضطراب مرگ در بين دانشجويان و طلاب شهر قم»، روانشناسي و دين، سال سوم، ش 1، ص55-68.
- غفاري، مجيد، 1392، تأثير بهزيستي معنوي، عدالت زناشويي و عوامل محافظ خانواده بر توانمندي خانواده، پاياننامه دکتري تخصصي روانشناسي، اصفهان، دانشگاه اصفهان.
- فرزانه، شاهين، 1391، رابطه ميزان سرسختي روانشناختي و بهزيستي روانشناختي با کيفيت زندگي زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزيستي استان فارس، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، تهران، دانشگاه تهران.
- فرهمند، صدف، 1391، رابطه الگوهاي ارتباطي خانواده و ويژگيهاي شخصيتي با بهزيستي روانشناختي با واسطهگري تابآوري در بيماران ام اس، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، تهران، دانشگاه تهران.
- كشاورز، صديقه، 1391، رابطه سبک زندگي و اميد به زندگي با بهزيستي روانشناختي سالمندان آموزش و پروش شهرستان داراب، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، تهران، دانشگاه تهران.
- كوثري، يدالله، 1387، بررسي رابطه ميزان دينداري و سطح رضامندي از زندگي در دانش پژوهان علوم ديني و دانشجويان، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- گيدنز، آنتوني و كارن بردسال، 2003، جامعهشناسي، ترجمة حسن چاوشيان، تهران، ني.
- مداح، زهرا، 1392، نقش شوخ طبعي و تجارب معنوي در تابآوري و بهزيستي روانشناختي دانشجويان، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي، زنجان، پژوهشکده علوم انساني و اجتماعي.
- مداحي، ابراهيم، 1390، «بررسي ارتباط ميان جهتگيري مذهبي و بهزيستي روانشناختي در دانشجويان، روانشناسي تربيتي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن، ش 2، ص53-63.
- مصباح، محمدتقي، 1378، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- مطهري، مرتضي، 1375، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا.
- ملتفت، قوام، 1390، ارائه مدلي براي بهزستي روانشناختي با توجه به ادراك دانشآموزان از والدين، همسالان، و معلمان با نقش واسطهگري باورهاي انگيزشي، پاياننامه دكتري روانشناسي تربيتي، شيراز، دانشگاه شيراز.
- نجفي، محمود، 1389، ارائه الگوي پيشبين رضامندي زندگي بر اساس روابط ساختاري سازههاي روانشناسي مثبتگرا در كاركنان جوان و ميانسال دانشگاههاي تهران، پاياننامه دكتري، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي.
- همتي مسلك پاك، معصومه، 1389، «اعتقادات معنوي و كيفيت زندگي: يك مطالعه كيفي از ديدگاه دختران نوجوان مبتلا به ديابت»، كومش، ش 12، ص74-102.
- هوشياري، جعفر، 1393، رابطه كارآمدي خانواده با بهزيستي روانشناختي و معنوي در دانشجويان و طلاب متأهل دانشگاهها و حوزههاي علميه شهر قم، پاياننامه كارشناسي ارشد روانشناسي، ساوه، دانشگاه آزاد اسلامي واحد ساوه.
- Fernando, M. & et al, 2010,The relationship between spiritual well-being and ethical orientations in decision making: an empirical study with business executives in Australia, University of wollongong research online, Journal of business ethics, v. 95 (2), p. 211-225.
- Fry, lw. (2003). Toward a theory of spiritual leadership, Theleadership quarterly, v. 14, p. 693-727.
- Ganson, M, & et al, 2011, Spiritual well-being as a component of health-related quality of life: the functional assessment of chronic illness therapy-spiritual well-being scale (facit-sp), Religions, v. 2, p .77-94; doi:10.3390/rel2010077.
- Genia, V, 2001, Evaluation of Spiritual Well-bing scale in a sample of college students, International Gournal for the Psychology of Religion, v. 11 (1), p. 25-33.
- Hartz, G.W, 2005, Spirituality and Mental Health: Clinical Application, New York: Haworth prees.
- Itai ivtzan, christine p. L. Chan, hannah e. (2011). Gardner & kiran prashar journal of religion and health,.linking religion and spirituality with psychological well-being: examining self-actualisation, meaning in life, and personal growth initiative. Journal of religion and health, doi 10.1007/s10943-011-9540-2.
- Kézdy, A, & et al, 2010, Religious doubts and mental health in adolescence and young adulthood: the association with religious attitudes, Journal of adolescence, v. 11, p. 1-9.
- Koenig, H. G, 2007, Spirituality and depression: a look at the evidence, southern medical journal, v. 100, 7, p. 737-739.
- Macgregor, C. A, 2008, Religious socialization and children’s prayer as cultural object: boundary work in children’s 19th century sunday school books, Poetics, v. 36, p. 435–449.
- Marsh, R, & Ddallos, R, 2000, Religious beliefs and practices and catholic couples' management of anger and conflict, Clinical psychology and psychotherapy, v. 7, p. 22-36.
- Mccullough me, 1995, Prayer and health: conceptual issues, research review, and research agenda, Journal of psychology and theology, v. 23, p. 15-29.
- Mccullough, m. E, & willoughby, b. L. B, 2009, Religion, self-regulation, self-control: associations, explanations, and implications, Psychological bulletin, v. 135, p. 69-63.
- Meraviglia, M g, 1999,Critical analysis of spirituality and its empirical indicators: prayer and meaning in life, Journal of holistic nursing, v. 17 (1), p. 18 -33.
- Newton, A, T, & Mcintosh, D, N, 2010, Specific religious beliefs in a cognitive appraisal model of stress and coping, International journal for the psychology of religion, v. 20, 1, p. 39-58.
- Rodriguez, C, M, & Henderson, R.C, 2010,Who spares the road? Religious orientation, social conformity, and child abuse potential, Child abuse & neglect, v. 34, p. 84-94. Doi. 10.1016/j.chiabu.2009.07.002.
- Ryff, c.d., (1995). Psychological well-being in adult life, current directions in psychological science, 4:99–104- ryff, c.d. & keyes, c.l.(1995). The structure of psychological well-being revisited, Journal of personality and social psychology, 69: 719-727.
- Suk-sun, kim, 2008, Interdependence of spirituality and well-being among korean elders and family caregivers, The university of Arizona, In partial fulfillment of the requirements for the degree of doctor of philosophy.
- Unteainer, H,F, & et all, 2010,Dimensions of Religious/ Spiritual Will-bing and their relation to Personality and Psychological, J of Oersonality and Individual Differences. v 46,(3), 192-197.
- Williams, A, 2010,Spiritual therapeutic landscapes and healing: a case study of st, Anne de beaupre, quebec, Canada, Social science & medicine; v. 70, p. 1633–160.
- Yang, ke-ping, & Mao, xiu-ying, 2007, A study of nurses’ spiritual intelligence: a cross-sectional questionnaire survey, international journal of nursing studies; v. 44, p. 999– 1010.
- Young, G. S, et al, 2000, The moderating relationship of spirituality on negative life events and psychological adjustment, Journal of counseling and value, v. 45 (1), p. 49-58.