روان‌شناسی و دین، سال نهم، شماره دوم، پیاپی 34، تابستان 1395، صفحات 73-84

    پیش بینی کننده های معنوی رضایت زناشویی پرستاران: نقش بهزیستی معنوی و معنا در زندگی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    نادر حاجلو / استاد گروه روان‌شناسي دانشگاه محقق اردبيلي، اردبيل، ايران / hajloo53@UMA.AC.IR
    عیسی جعفری / استاديار گروه روان‌شناسي دانشگاه پيام‌نور، تهران، ايران / esa_jafary@yahoo.com
    رسول حشمتی / استاديار گروه روان‌شناسي دانشگاه تبريز، تبريز، ايران
    چکیده: 
    شناسایی عوامل مرتبط با رضایت زناشویی پرستاران به سبب فشارآور بودن شغل  آنها دارای اهمیت است. هدف پژوهش حاضر آزمودن نقش بهزیستی معنوی و معنا زندگی در پیش بینی رضایت زناشویی پرستاران است. روش پژوهش «توصیفی- همبستگی» و جامعه‌ی آماری آن تمام پرستاران شهرستان تالش است که با روش نمونه گیری «دربستی» انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه های «معنا در زندگی»، «بهزیستی معنوی» و «رضایت زناشویی» استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری «رگرسیون چندگانه‌ی استاندارد» و «رگرسیون سلسله مراتبی» تحلیل گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای بهزیستی مذهبی، بهزیستی وجودی و معنا در زندگی به خوبی می توانند رضایت زناشویی پرستاران را پیش بینی کنند. همچنین معلوم شد با کنترل اثر متغیرهای جنسیت و سن پرستاران،  هر سه متغیر مذکور با توان بالایی قادر به پیش بینی رضایت زناشویی هستند. با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود متخصصان سلامت روان و مشاوران خانواده برای بهبود رضایت زناشویی پرستاران، بر نقش بهزیستی معنوی و معنا در زندگی توجه کنند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Spiritual Predictors of Nurses’ Contenment in Married Life: the Role of Spiritual Well-Being and Spritual Reality in Life
    Abstract: 
    Identifying the factors in nurses’ contentment in married life is important because they are under pressure of work. The present study seeks to examine the role of spiritual well-being and spiritual reality in life in predicting nurses, contentment in married life. A "descriptive-correlative" research method was used in this study, and the statistical population includes all the nurses in the city of Talesh who were chosen by using a "comprehensive" sampling method. Questionnaires on " spiritual reality ", "spiritual well-being" and " contentment in married life " were used for collecting the data which were analyzed by using statistical tests of "standard multiple regression" and "hierarchical regression". The results show that the variables of religious well-being, existential well-being and spiritual reality in life can accurately predict nurses’ contentment in married life. Moreover, It is evident that all the three variables mentioned above can strongly predict contentment in married life by controlling the effects of nurses' gender and age. It is suggested that experts in mental health and family counselors pay attention to the role of spiritual well-being and spiritual reality in life for improving nurses' contentment in married life.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «رضايت زناشويي» يك حوزة مهم در پژوهش‌هاي مربوط به روان‌شناسي خانواده است و اهميت آن از اين موضوع ريشه مي‌گيرد كه كيفيت زندگي زناشويي بر مسئلة جدايي و طلاق تأثيرگذار است (قادير و همكاران، 2005). «رضايت زناشويي» عبارت است از: توانايي زوجين در ارائة نقش انعطاف‌پذير، ارتباط مؤثر و مطلوب و واكنش هيجاني ملايم با يكديگر (پارسونز و همكاران، 2007). به عبارت ديگر، رضايت زناشويي عاملي تعيين‌کننده در حفظ و استحکام خانواده است و بر سلامت رواني، جسماني، رضايت از زندگي، و موفقيت در شغل تأثيرگذار است. كاهش رضايت زناشويي يكي از مهم‌ترين علل مراجعه زوجين به مشاوران و درمانگران است. از سوي ديگر، مي‌توان گفت: بدون رضايتمندي از زندگي و آرامش در روابط بين زوجين، مشكلات متعددي در روابط بين‌فردي و به‌ويژه حيطة شغلي به وجود خواهد آمد؛ زيرا رابطة بين شغل و زندگي زناشويي يک رابطة دوسويه است. زندگي زناشويي بر نحوة رفتار و احساس فرد در محيط کار تأثيرگذار است و بعکس (هولياناوار و خادي، 2013). در حرفۀ پرستاري، رابطه بين رضايتمندي زناشويي و شغل به سبب استرس‌زا بودن چنين مشاغلي حايز اهميت است. بنابراين، با توجه به حساس بودن شغل پرستاري و در معرض استرس بودن اين قشر از جامعه، تأمين سلامت رواني و رضايتمندي اين افراد از اهميت بسزايي برخوردار است. متغيرهاي متعددي بر رضايتمندي زناشويي مؤثرند كه از بين آنها مي‌‌توان به «بهزيستي معنوي» و «معنا در زندگي» اشاره كرد.
    «بهزيستي معنوي» را مي‌توان حسي از ارتباط با ديگران، داشتن معنا و هدف در زندگي و اعتقاد و ارتباط با يک قدرت متعالي تعريف کرد. طبق نظر موبرگ (1978)، «بهزيستي معنوي» يک سازة چند بعدي است که شامل يک بعد عمودي و يک بعد افقي است. بعد عمودي آن به ارتباط با خدا، و بعد افقي آن به احساس هدفمندي در زندگي و رضايت از آن بدون در نظر گرفتن مذهب خاص اشاره دارد. از ديد اليسون، بهزيستي معنوي شامل يک عنصر رواني- اجتماعي و يک عنصر مذهبي است. «بهزيستي مذهبي» بيانگر ارتباط با يک قدرت برتر، يعني خداست، و «بهزيستي وجودي» بيانگر احساس فرد از اين موضوع است که چه کسي است؛ چه کاري را و چرا انجام مي‌دهد؟ و به کجا تعلق دارد؟ هم بهزيستي مذهبي و هم بهزيستي وجودي شامل تعالي و حرکت فراتر از خود هستند (اليسون، 1983). تحقيقات متعددي در حمايت از اين فرضيه وجود دارد كه «بهزيستي معنوي مي‌تواند كاركرد رواني و سازگاري را تقويت كند».
    پژوهش‌هاي انجام شده در زمينة نقش معنويت و مذهب نشان مي‌دهد كه اين دو متغير رابطة مثبت و معنا‌داري با سازگاري زناشويي، رضايت از يكديگر، هماهنگي با هم، تعهد نسبت به هم و شادكامي دارند (آندرا، 2008، به نقل از: آماتو و راجرز، 1997؛ هانسن، 1992؛ كاسلو و رابينسون، 1996). در پ‍ژوهش فورد (2010) مشخص شد: بين بهزيستي معنوي و رضايت زناشويي رابطة مثبت و معنا‌داري هست. همچنين در اين پژوهش، رابطه بين خرده‌مقياس‌هاي بهزيستي معنوي، يعني بهزيستي مذهبي و وجودي با رضايت زناشويي مثبت و معنا‌دار بود. پژوهش‌هاي انجام شده در خصوص معنويت و مذهب و رضايت زناشويي نشان مي‌دهد: بين اين دو متغير رابطة معنا‌داري وجود دارد (فورد، 2001، به نقل از: آلستون، 2007؛ هارمون، 2005؛ ماسك، 2004). در پژوهش کالامپالي و همکاران (2008) مشخص شد که معنويت پيش‌بيني‌کنندة رضايت زناشويي در افراد تحت مطالعه است. از سوي ديگر، مطالعاتي نيز وجود دارد كه نشان مي‌دهد بين اين دو متغير رابطة معنا‌داري نيست. براي نمونه، در پژوهشي مشخص شد: بهزيستي معنوي با قدرداني رابطه‌اي مثبت دارد، ولي بهزيستي معنوي نمي‌تواند پيش‌بيني‌كنندۀ رضايت زناشويي باشد (فنگ، 2011). بنابراين، پژوهشگران به توافق قابل ملاحظه‌اي در خصوص نقش بهزيستي معنوي در رضايت زناشويي دست نيافته‌اند. با توجه به شواهد مطرح شده مبني بر رابطة بهزيستي معنوي و رضايت زناشويي و متناقض بودن اين يافته با برخي از پژوهش‌هاي صورت گرفته در اين حوزه، در پژوهش حاضر، رابطه بين اين دو متغير بررسي شده است.
    يكي ديگر از متغيرهاي روان‌شناختي تأثيرگذار در رضايت زناشويي، داشتن معنا در زندگي است. فرانكل معتقد است: نيروي اوليه و مشوق تمام موجودات انساني پيدا كردن معنا و هدف در زندگي است و اين هدف بسته به افراد، متفاوت بوده و برگرفته از شرايط محيطي افراد است (فرانكل، 1969). با توجه به نظريه و پژوهش‌هاي انجام شده در زمينة معنا در زندگي، مي‌توان گفت: اين مفهوم از دو بعد مهم تشكيل شده است: اولين قسمت آن شامل ميزان درك افراد از معنادار بودن و هدفمند بودن زندگي‌شان است كه به داشتن معنا در زندگي اشاره دارد. دومين قسمت به جست‌وجوي معنا در زندگي افراد مربوط است.
    مطالعات متعددي وجود دارد كه نشان مي‌دهد: داشتن معنا در زندگي با سلامت روان‌شناختي رابطه دارد. در پژوهشي كه با هدف بررسي رابطة معنا در زندگي، بهزيستي روان‌شناختي و نشانه‌شناسي افسردگي صورت گرفت، نتايج نشان داد: همبستگي معناداري بين معنا در زندگي و چهار خرده‌مقياس سلامت رواني وجود دارد (كلفتاراس و پارا، 2012). در ارتباط با نقش معنا در زندگي و رضايت زناشويي، پژوهش‌هاي كمي صورت گرفته است. با اين حال، نتايج اين پژوهش‌‌ها نشان مي‌دهد: اين دو متغير با هم رابطه دارند. نتايج پژوهش يي‌هو و همكاران (2010) نشان داد: در بين نوجوانان، معنا در زندگي با رضايت از ابعاد گوناگون مانند رضايت از خانواده، دوستان، سلامت، مدرسه و خود رابطه وجود دارد. به عبارت ديگر، مي‌توان گفت: داشتن معنا در زندگي با خوش‌بيني و بهزيستي رابطه دارد. در مطالعات ديگري نيز مشخص شد: بين معنا در زندگي با رضايت از زندگي رابطة مثبت و معنا‌داري هست (استگر و همكاران، 2008؛ كلانتركوشه و عايشه حسن، 2010).
    در پژوهشي که در زمينة نقش معنا در زندگي و خوش‌بيني بر افزايش بهزيستي روي افراد اجرا شد، نتايج نشان داد: معنا در زندگي به‌طور معنا‌داري با ابعاد گوناگون رضايت از زندگي رابطه دارد (هو و همكاران، 2010). در بعد بهزيستي نيز شواهدي در دست است که نشان مي‌دهد: بين معنا در زندگي و ساير مؤلفه‌هاي بهزيستي همچون رضايت از زندگي رابطه وجود دارد (استگر و همكاران، 2006؛ استگر و كاشدن، 2007). يافته‌هاي پژوهشي مزبور نشانگر اين موضوع است که معنادار بودن زندگي نقش مهمي در رضايت از زندگي دارد. با اين حال، بيشتر مطالعات انجام شده در ارتباط با رابطة معنا در زندگي با رضايتمندي از زندگي در جامعه‌هاي آماري متفاوت از پرستاران صورت گرفته است، اما نقش اين متغيرها در رضايتمندي زناشويي پرستاران بررسي نشده است.
    با توجه به اهميت و حساس بودن شغل پرستاري و نياز اين قشر از جامعه به آرامش رواني براي داشتن عملكرد مناسب به‌منظور ارائه خدمات بهتر به بيماران و همچنين كم بودن منابع پژوهشي و متناقض بودن برخي از يافته‌هاي پژوهشي در اين زمينه، پژوهش حاضر رابطة بين بهزيستي معنوي و معنا در زندگي را با رضايت زناشويي در پرستاران بررسي كرده است.
    روش پژوهش
    روش تحقيق حاضر از نوع «توصيفي- همبستگي»، «گذشته نگر» و «مقطعي» است. جامعة آماري شامل تمام پرستاران زن و مرد شاغل در بيمارستان‌هاي شهرستان تالش در سال 1392 است. براي تعيين حجم نمونه، با توجه به پيشنهاد جيمز استيونس، در تحليل رگرسيون چندگانه، تعداد پانزده نمونه براي هر متغير پيش‌بين در نظر گرفته مي‌شود. تحقيق حاضر شامل پنج متغير پيش‌بين است. بنابراين، قريب 75 آزمودني لازم بود. اما پژوهشگران به دلايل افزايش اعتبار بيروني تحقيق، کم بودن حجم جامعة آماري (140 پرستار) و نياز به حجم نمونة زياد براي استفاده از الگوي «رگرسيون چندگانه»، از جامعة 140 نفري پرستاران تالش، به استثناي 30 نفر، که علاقه‌اي به شرکت در پژوهش نداشتند، تعداد 110 پرستار را با روش دربستي در مطالعة حاضر شرکت دادند. پيش از اجرا، دستورالعمل نحوة پاسخ‌دهي به سؤالات براي تک‌تک پرستاران خوانده شد و از آنها خواسته شد تا حد امکان، سؤالي را بي‌پاسخ نگذارند. به سبب ‌نقص در پاسخ‌ها، تعداد 8 تن از افراد مورد مطالعه از تحليل نهايي كنار گذاشته شدند و در نهايت، پاسخ 102 تن از آنها تحليل شد. تعداد 15 تن (7/14%) از نمونۀ تحت مطالعه را مردان و 87 تن (3/85%) از آنها را زنان پرستار تشكيل دادند. دامنة سني پرستاران از 22 تا 52 با ميانگين (62/30) و انحراف معيار (61/7±) بود.
    براي مراعات ملاحظات اخلاقي پژوهش، در ابتداي پرسش‌نامه متني در خصوص محرمانه بودن پاسخ‌ها درج شد و براي شرکت‌کنندگان خوانده شد و از آنها رضايت کتبي و شفاهي دريافت گرديد. بدين‌روي، تنها از پرستاراني استفاده شد که علاقه‌مند به شرکت در پژوهش بودند. براي توصيف داده‌ها، از روش‌هاي آماري «ميانگين»، «انحراف استاندارد»، «کجي» و «کشيدگي» استفاده شد، و همچنين براي بررسي فرضيه‌هاي پژوهش، از آزمون «ضريب همبستگي گشتاوري پيرسون» و «روش تحليل رگرسيون چندگانه» استفاده شد.
    ابزار پژوهش
    مقياس بهزيستي معنوي (SWBS): اين آزمون توسط پالوتزين و اليسون (1982) ساخته شده و شامل 20 سؤال و دو خرده‌مقياس است. سؤالات فرد آزمون مربوط به خرده‌مقياس بهزيستي مذهبي است و ميزان تجربة فرد از رابطة رضايت‌بخش با خدا، و سؤالات زوج مربوط به خرده‌مقياس بهزيستي وجودي است كه احساس هدفمندي را مي‌سنجد. مقياس پاسخ‌گويي به سؤالات به صورت طيف ليكرت شش درجه‌اي از «كاملاً موافقم» تا «كاملاً مخالفم» تنظيم شده است. پالوتزين و اليسون (1982) در پژوهشي، ضرايب آلفاي كرونباخ بهزيستي مذهبي و وجودي و كل مقياس را- به ترتيب- برابر با 91/0، 91/0 و93/0گزارش كرده‌اند. در پژوهش ديگر، پايايي اين مقياس روي دانشجويان دختر و پسر از طريق آلفاي كرونباخ براي كل مقياس و خرده مقياس بهزيستي مذهبي و خرده‌مقياس بهزيستي وجودي- به ترتيب- 90/0، 82/0، 87/0 و با روش بازآزمايي- به ترتيب- 85/0، 78/0، 81/0 گزارش شده است (دهشيري و همكاران، 1387).
    پرسش‌نامة معنا در زندگي (MLQ): پرسش‌نامة «معنا در زندگي» (MLQ) توسط استگر و همكاران ساخته شده است. اين پرسش‌نامه داراي ده گويه است كه تمام گويه‌ها بر روي يك مقياس ليكرت هفت درجه‌اي از «كاملاً نادرست» (نمره 1) تا «كاملاً درست» (نمره 7)، وجود يا جست‌وجوي معنا را اندازه مي‌گيرد و به استثناي گوية 9، كه نمره‌دهي آن معكوس است، ساير گويه‌ها نمره‌دهي معمولي دارند. بر اساس گزارش‌‌هاي (براتي سده، 1388، به نقل از: استگر و همكاران 2006) MLQ از پايايي و روايي بالايي برخوردار است. همساني دروني هر دو خرده‌مقياس با استفاده از فرمول آلفاي كرونباخ، بالا و خوب گزارش شده است. براي وجود معنا، ضريب آلفا 81/0 و براي جست‌وجوي معنا، اين ضريب 84/0 بوده است. همبستگي بين دو خرده‌مقياس هم اندك بوده كه نشان‌دهندة برازش خوب اين دو مقياس براي سنجش خرده‌‌مقياس‌هاست. در پژوهش براتي سده، ضريب بازآزمايي و ضريب آلفاي آزمون بر روي يك نمونه، 95 نفري براي خرده‌‌آزمون وجود معنا- به ترتيب- 36/0 و 87/0 و براي خرده‌آزمون جست‌وجوي معنا 37/0 و 91/0 به‌دست آمد كه نشان مي‌دهد پرسش‌نامة مزبور از اعتبار مناسبي برخوردار است (ر.ك: براتي‌سده، 1388).
    پرسش‌نامة رضايت زناشويي انريچ (ENRICH): در پژوهش حاضر، از پرسش‌نامة 47 سؤالي انريچ فرم كوتاه استفاده شده است. اين پرسش‌نامه توسط اولسون و همكاران (1982) به نقل از جلوخوانيا و خادمي (1392) ساخته شده است و به منظور ارزيابي زمينه‌هاي بالقوه مشكل‌زا يا شناسايي زمينه‌هاي قدرت و پربارسازي روابط زناشويي به كار مي‌رود. اين پرسش‌نامه به صورت طيف ليكرت پنج درجه‌اي از «كاملاً موافقم» (نمره 5) تا «كاملاً مخالفم» (نمره 1) است و از 12 خرده‌آزمون تشكيل شده كه برخي از سؤالات آن به صورت معكوس نمره‌گذاري مي‌شود. در پژوهش سليمانيان (1373) آلفاي كرونباخ اين پرسش‌نامه 95/0 گزارش شده است. در پژوهش حاضر نيز ضريب آلفاي پرسش‌نامه مذكور 90/0 به‌دست آمد كه نشان مي‌دهد اين پرسش‌نامه از پايايي خوبي برخوردار است.
    يافته‌هاي پژوهش
    در جدول 1، داده‌هاي به‌دست آمده از نمونة تحت بررسي به صورت جدول خلاصه، دسته‌بندي و توصيف شده است. بر اساس اطلاعاتي كه شاخص‌هاي كجي و كشيدگي در اختيار ما مي‌گذارد، توزيع نمرات تمام متغيرهاي در دست مطالعه، در حد متعادل است.
    جدول 1. شاخص‌هاي توصيفي مؤلفه‌هاي رضايت زناشويي، بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و معنا در زندگي در نمونة در دست مطالعه (102= n)
    متغير    حداقل    حداکثر    ميانگين    انحراف استاندارد    کجي    چولگي
    رضايت زناشويي    109    178    72/140    81/14    23/0    44/0-
    بهزيستي مذهبي    20    48    08/32    79/4    43/0    25/0
    بهزيستي وجودي    23    44    26/34    93/3    29/0-    43/0
    معنا در زندگي    108    173    57/137    24/14    23/0-    47/0-
    براي آزمون روابط دو متغيرة بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي، معنا در زندگي، و رضايت زناشويي از ضرايب همبستگي پيرسون استفاده شد. نتايج اين تحليل‌ها در جدول 2 آورده شده است:
    جدول 2. ضرايب همبستگي دو متغيره بين بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي، معنا در زندگي، و رضايت زناشويي (102= n)
        1    2    3    4
    1. بهزيتي مذهبي    -            
    2. بهزيستي وجودي    **76/0    -        
    3. معنا در زندگي    **57/0    **61/0    -    
    4. رضايت زناشويي    **72/0    **89/0    **92/0    -
    **01/0 < P 
    اطلاعات جدول 2 نشان مي‌دهد که بين تمام زوج متغيرهاي تحت مطالعه، همبستگي مثبت و معنا‌داري هست. نكتة قابل توجه اين است كه همبستگي رضايت زناشويي با بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي، و معنا در زندگي مثبت و قابل ملاحظه است.
    براي تعيين مقدار واريانس تبيين شدة رضايت زناشويي توسط متغيرهاي بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي، و معنا در زندگي از «رگرسيون چندگانة استاندارد» (روش ورود همزمان) استفاده شد (جدول 3). مقدار R2 به‌دست آمده نشان داد که 89 درصد واريانس کل رضايت زناشويي توسط متغيرهاي وارد شده در الگو، تبيين شده است. تحليل ANOVA روي همين الگو نيز حاکي از معنا‌داري الگوي کلي بود: (01/0< P و 65/561=) 98 و 3)F). براي اطلاع از سهم هر يک از متغيرهاي پيش‌بين در تبيين واريانس متغير رضايت زناشويي، ضرايب Beta بررسي شد. نتايج نشان داد که سهم يگانة تمام متغيرها از نظر آماري معنا‌دار است.
    جدول 3. تحليل رگرسيون چندگانة رضايت زناشويي بر روي متغيرهاي تحقيق
        Beta    t*    F    R    R2
    بهزيستي مذهبي
    بهزيستي وجودي
    معنا در زندگي    53/0
    76/0
    88/0    38.14
    32/75
    61/93    04/561    94/0    89/0
    *كليه مقادير t در سطح 01/0 P< معني‌دار بودند
    براي بررسي اين موضوع که آيا با کنترل اثر متغيرهاي ديگري مثل جنسيت و سن، باز هم اثر سه متغير بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و معنا در زندگي بر ميزان رضايت زناشويي معنا‌دار است يا نه، از تحليل «رگرسيون چندگانة سلسله مراتبي» استفاده شد. نتايج اين تحليل در جدول 4 ارائه شده است.
    جدول 4. خلاصة تحليل رگرسيون سلسله مراتبي براي پيش‌بيني تغييرات رضايت زناشويي
    پيش‌بين    Beta    R2    R2 ∆    P
    مرحله 1
    جنسيت
    سن
    مرحله 2
    جنسيت
    سن
    بهزيستي مذهبي
    بهزيستي وجودي
    معنا در زندگي    
    14/0-
    31/0

    005/0-
    08/0
    51/0
    74/0
    88/0    12/0

    89/0    12/0

    77/0    01/0<
    05/0>
    01/0<
    01/0<
    05/0>
    05/0>
    01/0<
    01/0<
    01/0<
    جدول 4 نشان مي‌دهد: پس از اينکه متغيرهاي بلوک اول (جنسيت و سن) وارد الگو شدند، الگوي کلي 6 درصد (12/0= R2) واريانس متغير رضايت زناشويي را تبيين کرد. اما پس از اينکه متغيرهاي بلوک دوم (بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي و معنا در زندگي) نيز وارد الگو شدند، الگوي کلي 89 درصد واريانس رضايت از زندگي زناشويي را تبيين کرد. همچنين مقدار R2 ∆ براي الگوي دوم نشان مي‌دهد که 77 درصد واريانس کل (پس از حذف متغيرهاي بلوک اول) توسط سه متغير بلوک دوم (بهزيستي مذهبي، بهزيستي وجودي، و معنا در زندگي) تبيين مي‌شود. مقدار F تغيير براي سطر دوم الگو نشان مي‌دهد که سهم سه متغير مذکور در تبيين واريانس متغير وابسته، معنا‌دار است (01/0 < P و 444.13 =)96 و 3F(). براي اطلاع از اين موضوع که هر يک از متغيرها تا چه اندازه در معادلة نهايي مشارکت مي‌کنند، مقادير بتا و Sig هر يک از متغيرها بررسي شد و معلوم گرديد هر سه متغير سهم معنا‌دار آماري دارند که به ترتيب اهميت عبارتند از: معنا در زندگي (88/0- =Beta)، بهزيستي وجودي (74/0- =Beta)، و بهزيستي مذهبي (51/0-= Beta).
    بحث و نتيجه‌گيري
    با توجه به اهميت شغل پرستاري و استرس‌زا بودن چنين مشاغلي، بررسي نقش متغيرهاي روان‌شناختي در كاهش عوامل استرس‌زا و بهبود رضايتمندي زناشويي پرستاران از اهميت فراواني برخوردار است. در اين زمينه، پژوهش حاضر از ميان متغيرهاي گوناگون روان‌شناختي، نقش «بهزيستي معنوي» و «معنا در زندگي» را با رضايت زناشويي پرستاران بررسي كرده است. نتايج پژوهش نشان داد كه بهزيستي معنوي با رضايت زناشويي در پرستاران رابطه دارد و با توجه به نتايج تحليل رگرسيون، مي‌توان گفت: بهزيستي معنوي قادر است به‌گونه‌اي معنا‌دار، رضايت زناشويي پرستاران را پيش‌بيني کند. اين يافته با نتايج پژوهش‌هاي فورد (2010) و کالامپالي و همکاران (2008) همسو است. عوامل متعددي رضايت از زندگي و به‌ويژه رضايت زناشويي را تحت تأثير قرار مي‌دهند كه از آن ميان، مي‌توان به بهزيستي معنوي اشاره كرد. بهزيستي معنوي از سازه‌هاي مهم روان‌شناسي مثبت‌نگر و يكي از متغيرهاي اصلي در بحث رضايت از زندگي است و نتايج پژوهش حاضر اين موضوع را به خوبي نشان داد. در دهه‌هاي اخير، بر نقش معنويت و متغيرهاي مرتبط با آن، همچون بهزيستي معنوي در حوزة روان‌شناسي مثبت تأكيد شده است. افراد برخودار از بهزيستي معنوي با اين نگرش كه خداوند آنان را ياري خواهد كرد، عوامل استرس‌زا را به‌عنوان عامل تهديد كننده در نظر نمي‌گيرند، بلكه به‌طور مثبت، از اين موقعيت استفاده كرده، اعتماد به نفس و توانايي خود را در مقابله با مشكلات افزايش مي‌دهند و با كاهش مشكلات رواني به سازه‌هاي مثبت روان‌شناختي، از قبيل رضايت از زندگي دست مي‌يابند. از ديد فرانکل، معنويت از ويژگي‌هاي مهم انسان بوده و بر اين باور است كه يكي از مؤلفه‌هاي مهم انساني، يعني عشق از بعد معنوي انسان سرچشمه مي‌گيرد (ر.ك: محمدپور يزدي، 1385). بنابراين، افراد برخوردار از اين حس معنوي به اطرافيان و به‌ويژه همسران خود به‌عنوان يك حامي اجتماعي قوي نگاه مي‌كنند كه در كنار آنان، در مسير معنايابي قدم برمي‌دارند و اين فرايند به نوبة خود، منجر به رضايت زناشويي در اين افراد مي‌شود.
    يافتة ديگر پژوهش وجود رابطه بين معنا در زندگي با رضايت زناشويي در پرستاران بود و نتايج تحليل رگرسيون نشان داد: متغير معنا در زندگي قادر است به‌‌گونه‌اي معنا‌دار رضايت زناشويي پرستاران را پيش‌بيني کند. پژوهش‌هاي زيادي رابطة بين معنا در زندگي با رضايت از زندگي را بررسي كرده است، اما در زمينة رابطة معنا در زندگي با رضايت زناشويي، پژوهش‌هاي كمي صورت گرفته و محققان تنها به پژوهش كلانتر كوشه و عايشه حسن (2010) دست يافتند كه همسو با نتايج پژوهش حاضر بود. با توجه به نظريه و پژوهش‌هاي انجام شده در زمينة «معنا در زندگي»، مي‌توان گفت: جست‌وجوي معنا يكي از نيازهاي اساسي انسان‌هاست و وقتي افراد بتوانند اين نياز را برآورده كنند به تعادل رواني و در پي آن، رضايت بيشتري دست مي‌يابند كه پژوهش حاضر مؤيد اين موضوع است. از ديد فرانكل، يكي از راه‌هاي معنايابي، درك و دريافتن فرد ديگر از طريق عشق ورزيدن است. به عبارت ديگر، يکي از راه‌هاي معنا بخشيدن به زندگي را درک و دريافتن فرد ديگري از راه عشق مي‌داند که موجب مي‌شود انسان از خود فراتر رود. انسان بر اساس ويژگي تعالي خويشتن، موجودي است از خود فراتر رونده كه اساساً علاقه‌مند دستيابي به فراسوي خويش است. يكي از راه‌هاي تحقق بخشيدن به چنين هدفي ارتباط صميمانه با افراد است. بنابراين، مي‌توان گفت: يكي از اهداف اصلي معنايابي، داشتن تجارب ارزشمند، يعني عشق در زندگي است. افراد برخوردار از چنين حسي به معناي واقعي، به يكديگر علاقه دارند و با رضايت خاطر بيشتري در زندگي عمل مي‌كنند که اين موضوع موجب رضايت بيشتر آنان در ابعاد گوناگون زندگي و به‌ويژه رضايت از زندگي زناشويي مي‌شود.
    در مجموع، نتايج پژوهش حاضر نشان داد: بين بهزيستي معنوي و معنا در زندگي با رضايت زناشويي پرستاران رابطه وجود دارد و هر دو متغير به‌طور معنا‌داري قادر به پيش‌بيني رضايت زناشويي در پرستاران هستند. از محدوديت‌هاي اين پژوهش، اجراي پژوهش در جامعة آماري پرستاران بود كه امكان تعميم نتايج به ساير افراد را با مشكل مواجه مي‌سازد. همچنين روش تحقيق حاضر «توصيفي- همبستگي» بود و نمي‌توان روابط به‌دست آمده از آن را به صورت علت و معلولي تفسير كرد. به‌منظور تعميم نتايج، پيشنهاد مي‌شود اين پژوهش در ساير جامعه‌هاي آماري صورت گيرد. همچنين با توجه به معنادار بودن رابطة بين متغيرهاي پژوهش، پيشنهاد مي‌شود: در پژوهش‌هاي بعدي، نقش متغيرهاي معنوي به صورت مداخله‌اي بر رضايت زناشويي بررسي شود.
     
     

    References: 
    • براتي‌سده، فريد، 1388، اثربخشي مداخلات روان‌شناسي مثبت‌گرا جهت افزايش نشاط، خشنودي از زندگي، معناداري زندگي و کاهش افسردگي، پايان‌نامه دکتري روان‌شناسي، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي.
    • جلوخوانيا، مريم و علي خادمي، 1392، «بررسي تأثير آموزش تحريف‌هاي شناختي بر ميزان رضايت زناشويي در زنان مراجعه‌كننده به مراكز مشاوره بهزيستي شهر اصفهان»، پژوهش‌هاي نوين روان‌شناختي، دوره هشتم، ش 29، ص93-115.
    • دهشيري، غلامرضا و همكاران، 1387، «بررسي خصوصيات روان‌سنجي مقياس بهزيستي معنوي در بين دانشجويان»، مطالعات روان‌شناختي، دوره چهارم، ش 3، ص129-150.
    • سليمانيان، علي‌اکبر، 1373، بررسي تأثير تفکرات غيرمنطقي (بر اساس رويکرد شناختي) بر نارضايتي زناشويي، پايان‌نامه کارشناسي ارشد علوم تربيتي، تهران، دانشگاه تربيت معلم.
    • محمدپوريزدي، احمدرضا، 1385، وي‍ک‍ت‍ورام‍ي‍ل‌ ف‍ران‍ک‍ل‌ ب‍ن‍ي‍ان‍گ‍ذار م‍ع‍ن‍ادرم‍ان‍ي، تهران، نشر دانژه.
    • Ellison C. W, 1983, Spiritual well-being: Conceptualization measurement, Journal of psychology and Theology, v. 11, p. 330-40.
    • Feng, E, 2011, The impact of spiritual well-being, gratitude, and loneliness on marital satisfaction among Korean American pastors and spouses, Dissertation: university of California.
    • Ford, F. T, 2010, The relationship between spirituality and marital satisfaction in Christian heterosexual marriages, dissertation: Capella University.
    • Frankl, V. E, 1969, The will to meaning: Principles and application of logo therapy, New York: World Publishing.
    • Ho, M. Y, & et sl, 2010, The role of meaning in life and optimism in promoting well-being, Personality and Individual Differences, v. 48(5), p. 658-663.
    • Holeyyannavar, P. J, & Khadi, P. B, 2013, Interrelationship of marital and job satisfaction of University teachers, Karnataka Journal of Agricultural Sciences, v. 26(2), p. 299-302.
    • Kalantarkousheh, S. M, & Aisha, Hassan S, 2010, Function of life meaning and marital communication among Iranian spouses in University Putra Malaysia, Procedia Social and Behavioral Sciences, v. 5, p. 1646–1649.
    • Kallampally, G. A, & et al, 2008, Gender, Psychological Resilience, Acculturation and Spirituality as Predictors of Asian Indian American Marital Satisfaction, Journal of Spirituality in Mental Health, v. 10(1), p. 35-52.
    • Kleftaras, G, Psarra, E, 2012, Meaning in Life, Psychological Well-Being and Depressive Symptomatology: A Comparative Study, Scientific Research, v. 3(4), p. 337-345.
    • Moberg, D. O, 1978, Spiritual well-being: A neglected subject in quality of life research, Social Indicator Research, v. 5, p. 303-323.
    • Onedera, J. D, 2008, The role of religion in marriage and family counseling, New York, NY: Taylor & Francis Group.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجلو، نادر، جعفری، عیسی، حشمتی، رسول.(1395) پیش بینی کننده های معنوی رضایت زناشویی پرستاران: نقش بهزیستی معنوی و معنا در زندگی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9(2)، 73-84

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نادر حاجلو؛ عیسی جعفری؛ رسول حشمتی."پیش بینی کننده های معنوی رضایت زناشویی پرستاران: نقش بهزیستی معنوی و معنا در زندگی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9، 2، 1395، 73-84

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجلو، نادر، جعفری، عیسی، حشمتی، رسول.(1395) 'پیش بینی کننده های معنوی رضایت زناشویی پرستاران: نقش بهزیستی معنوی و معنا در زندگی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9(2), pp. 73-84

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجلو، نادر، جعفری، عیسی، حشمتی، رسول. پیش بینی کننده های معنوی رضایت زناشویی پرستاران: نقش بهزیستی معنوی و معنا در زندگی. روان‌شناسی و دین، 9, 1395؛ 9(2): 73-84