اثربخشی آموزش صبر بر سه فضیلت «شجاعت»، «عدالت» و «میانه روی»
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
روانشناسي کمتر در خصوص استعدادها، توانمنديها و فضايل و آرزوهاي قابل تحقق، يا حداکثر ظرفيت روانشناختي انسان سخن گفته است (مازلو (Maslow)، 1954، ص 124). دلايل موجه اندکي وجود دارد مبني بر اينکه ارزيابي نقايص و کمبودها بايد بهعنوان تنها هدف رواندرماني مطمحنظر باشد (رشيد (Rashid)، 2009). در روانشناسي مثبتنگر، به جاي ضعفها بر توانمنديها تأکيد ميشود و هدف از آن ترميم کاستيها و شکوفا کردن زندگي مردم عادي است (سليگمن، 2002، ص 78). روانشناسي مثبتنگر فرض ميکند افراد از آنچه ميتوانند باشند، کمترند و همچنين نسبت به شيوع بيماريهايي همچون افسردگي، اعتياد، بياحساسي و خشونت واقف بوده، معتقد است: براي جلوگيري از بيماريها، بايد از توانمنديهايي همچون اميد، خوشبيني، مهارت، پشتکار، انگيزش دروني و قابليت رواني، و معنويت برخوردار باشند و در پي آن است که بدانيم چگونه ميتوانيم تواناييهاي افراد را تقويت كرده، افرادي نيرومندتر، پربارتر، مقاومتر و شکوفاتر داشته باشيم (ريو (Reeve)، 2005، ص 150). روانشناسي مثبتنگر روي سه موضوع مرتبط با هم کار ميکند: مطالعة تجربيات مثبت، مطالعة صفتهاي شخصي مثبت، و بررسي موقعيتهايي که به شکلگيري صفات مثبت و تجربيات مثبت کمک ميکند (سليگمن و چيک سنت مهايي (Seligman & Csikszentmihalyi)، 2000).
اين عقيده وجود دارد که استفاده از روانشناسي مثبتنگر مزايا و محاسن زيادي دارد. بر اساس پژوهشهاي جديد، روانشناسي مثبتنگر به افرادي که در پي کاهش پريشاني، افزايش اميد و شادماني و تسهيل رشد و تکامل خود هستند، توجه دارد (ژوزف و ورسلي (Joseph & Worsly)، 2005، ص 198). ظرفيتهاي روانشناختي، از قبيل اميدواري، تابآوري، خوشبيني و خودکارامدي در کنار هم، عاملي را با عنوان «سرماية روانشناختي» به وجود ميآورند؛ سرمايهاي که ضامن سلامت رواني و حفظ شادماني در شرايط بغرنج است (آوي و همكاران، 2006). عقيده بر اين است که شادماني بايد بهطور آشکار و صريح، در رواندرماني پيگيري شود؛ زيرا در سلسله مراتب اهداف درماني، بالاترين جايگاه را به خود اختصاص ميدهد (بنشهر (Ben-shahr)، 2007، ص 174). يکي حوزههاي مهم روانشناسي مثبتنگر، توانمنديهاي شخصيت و فضايل اخلاقي است.
سليگمن و پترسون (2004) شش فضيلت جهاني و توانمنديهاي مربوط به هر فضيلت را بررسي و مطالعه كردهاند:
ـ فضيلت خرد: خلاقيت، کنجکاوي، روشنفکري، علاقه به يادگيري، روشنبيني؛
ـ شجاعت: شهامت، پشتکار، تماميت، زندهدلي؛
ـ انسانيت: عشق، مهرباني، هوش اجتماعي؛
ـ عدالت: شهروندي، بيطرفي، رهبري؛
ـ ميانهروي: بخشش، فروتني، احتياط، خودتنظيمي؛
ـ تعالي: تحسين زيبايي، قدرداني، اميد، شوخطبعي، معنويت.
توانمنديهاي شخصيتي بهعنوان گرايشهايي براي عمل، علاقه و احساسي که شامل کاربرد قضاوت، جهتگيري و حرکت به سوي يک فضيلت قابل تقدير انساني يا نمونة انسان رشد يافته است، تعريف ميشود. همچنين نيرومنديها نشان ميدهند که چه فضيلتهايي را براي عمل يا زندگي به منظور ارتقاي زندگي در حال رشد ميتوانيم انتخاب کنيم. فضيلت «شجاعت» مستلزم اراده براي رسيدن به هدف با وجود موانع دروني و بيروني است و با استفاده از نيروهاي بيباکي، پشتکار و يکپارچگي تحقق ميپذيرد. فضيلت «عدالت» شامل استعداد برقراري پيوند در جامعة بزرگتر است و از طريق نيروهاي کار گروهي، انصاف و رهبري محقق ميشود. فضيلت «ميانهروي يا اعتدال» مستلزم گرايش به حد وسط در ابراز تمايلات است و با خويشتنداري و احتياط تحقق ميپذيرد. به نظر کار (Carr) (2003) و پترسون و سليگمن (2004)، رشد برخي از توانمنديها نيازمند انگيزه، تلاش و فرصت آموزشي است (والش (Walsh)، 2007).
پژوهشها در روانشناسي مثبتنگر و ساير علوم مرتبط نشان دادهاند: افرادي که هيجانات مثبت و خوشبيني بيشتري را تجربه ميکنند عمر طولانيتري دارند. همچنين افراد اميدوار و شادمان روابط اجتماعي قويتري با دوستان، همسر، همسايگان و وابستگان خود دارند و در مواجهه با بحرانها، توانمندي بيشتري از خود نشان ميدهند (فردريکسون (Fredrichson)، 2009، ص 157). سليگمن (2004) اعتقاد دارد: استفاده از توانمنديهاي شخصيتي در هر بعدي از زندگي، بهزيستي را افزايش ميدهد. امروزه روانشناسي مثبتنگر بحث دربارة توانمنديهاي شخصيتي، تمرينهاي خانگي براي دروني کردن آنها و آموزشهايي براي به کار بردن آنها در دنياي واقعي را در برنامههاي خود گنجانده است (سليگمن و همكاران، 2009). هدف از اين برنامه آگاهي نسبت به توانمنديهاي شخصيتي و ارتقاي آنها است (آيدز (Eades)، 2008، ص 210). توانمنديهاي شخصيتي ميتواند مانند يک سپر در برابر استرس و تروما عمل کند و ميتواند بهزيستي را افزايش دهد (پارک و همکاران، 2004). به کارگيري توانمنديهاي شخصيتي شادي را افزايش و نشانههاي افسردگي را براي شش ماه کاهش ميدهد (سليگمن و همكاران، 2005). محققان بين توانمنديهاي شخصيتي و بهزيستي رواني و سازگاري و عملکرد اجتماعي مطلوب در مدرسه رابطه پيدا کردهاند (شوشاني و اسلون (Shoshani & Slone)، 2013).
نتايج تحقيقات بيانگر آن مطلب است که پرورش توانمنديها دو نتيجة مرتبط به بار ميآورد: 1. پرورش دادن رشد شخصي و سلامتي؛ 2. پيشگيري از ريشهدار شدن بيماري (مثل افسردگي و خودکشي) در شخصيت انسان (فيرس و ترال، 1382، ص 325). توانمنديهاي شخصيتي براي رشد مثبت ضروري هستند و برنامههاي آموزشي بسياري براي افزايش توانمنديهاي شخصيتي تدوين شده است (برونلي و همکاران، 2013). گاهي شرايط دشوار ميتواند قابليتهاي فردي را افزايش دهد. تابآوري در سختيها موجب رشد توانمنديهاي شخصيتي ميشود (پترسون (Petrson) و سليگمن، 2004).
ازاينرو، بايد به گروههاي در معرض آسيب توجه بيشتري كرد تا توان مقابله با آسيبها در آنها افزايش يابد و زمينة بيماريهاي رواني براي آنها فراهم نگردد. پژوهشها حکايت دارند که زنان سرپرست خانوار 5/37 درصد خانوارهاي جهان را تشکيل ميدهند و در معرض استرس و آسيبهاي زمينهساز مشکلات و اختلالات روانشناختي زياديتري نسبت به ساير زنان هستند (مطيع، 1387). 77 درصد اين زنان در يک بررسي، مشخص شد که از نظر رواني سلامت کامل ندارند (حسيني و همكاران، 1388). توانمندي اين افراد در بعد رواني پايين است و بايد ارتقا يابد (رضايي قادي، 1389). زنان سرپرست خانوار در مقايسه با ديگر زنان، نقشهاي چندگانهاي دارند و اختلالهاي روانشناختي بيشتري را تجربه ميکنند و به دنبال شرايط مزبور، شرايطي براي بدرفتاري اين زنان نسبت به کودکانشان ايجاد ميشود (صادقي، 1388).
امروزه جوامع مختلف توانمندسازي زنان سرپرست خانوار را در زمينههاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و بهويژه رواني در برنامههاي خود گنجاندهاند (رضايي قادي، 1389). زنان سرپرست خانوار به سبب داشتن نقشهاي متعدد، فرصت آموزش ندارند و معمولاً در مقايسه با ديگر زنان، تحصيلات پايينتري دارند که اين خود اثر منفي بر سلامت روانشناختي آنها دارد (کيميايي، 1390) از سوي ديگر، فرصتهاي آموزشي زمينة رشد توانمنديهاي شخصيتي را فراهم ميکند که ميتوان از نتايج آن بهره جست.
روانشناسان و ديگر متخصصان بهداشت رواني براي مداخلة اثرگذارتر، بايد شناخت کافي دربارة گروههاي فرهنگي و مهارتهاي لازم براي درمان مؤثر آنان را داشته باشند. براي اين منظور، روانشناسان بايد فرهنگ و ديدگاههاي خود و گروههاي موجود در فرهنگ طرف خود را بشناسند و مداخلات آگاهانة فرهنگي انجام دهند (فيرس و ترال، 1382، ص 274). از يک سو، ما در جامعة ديني و اسلامي زندگي ميکنيم. پژوهشها نشان دادهاند معنويت و اعمال مذهبي در ارتقاي سلامت روان مؤثرند (رين تروپ (Rippentrop) و همكاران، 2005؛ والروپالي و همکاران، 2012). معنويت به مراقبان بيماران مزمن اميد و ارزش زندگي ميبخشد (پيرس و همكاران، 2008؛ وودگيت، 2003) و به آنها احساس تعادل در زندگي ميدهد (پيرس (Pierce)، 2001). همچنين به آنها کمک ميکند که با بيمار مبتلا کنار بيايند (پوچاسکي، 2004). از سوي ديگر، منابع غني اسلام سرشار از آيات و بياناتي است که محتواي آن به شيوههاي گوناگون براي کنار آمدن با بحرانها و استرسهاي زندگي اشاره دارد که درک و به کارگيري آنها ميتواند پشتوانة محکمي براي مردم بهمنظور سازگاري با شرايط دشوار زندگي فراهم کند. خداوند ميفرمايد: «حتماً شما را ميآزماييم به چيزي از ترس و گرسنگي و نقص مال و جان، و مژده ده شکيبايان را؛ آنان که وقتي به ايشان مصيبتي ميرسد، گويند: قطعاً ما از خداييم و به سوي او بازگشت کنندهايم» (بقره: 155-156).
يکي از شاخصترين و عامترين صفات نفساني بازدارندة «صبر» است که زمينهساز فضيلتهاي اخلاقي متعددي است. در منطق قرآن و آموزههاي ديني، صبر بهعنوان تنبلي، درنگ و قانع شدن در برابر وضعيت موجود نيست، بلکه به معناي پايداري و تلاش در رسيدن به سعادت و کرامتي است که انسان براي آن آفريده شده است (قرضاوي،1378، ص 25).
پيامبر گرامي صبر را نيمي از ايمان دانستهاند (ديلمي، 1412ق، ص 241). در قرآن، بر هيچ فضيلتي به اندازة صبر تأکيد نشده است (محمدي اشتهاردي، 1380).
در اسلام، صبر مهمترين راهبرد در برابر فشار رواني است و انسان براي مقابله با حوادث و ناملايمات زندگي و در عين حال، حفظ سلامتي رواني خويش و توانايي ادامة حيات پرشور و نشاط، نيازمند صبر است، بهگونهاي که در هيچ شرايطي تسليم نشود و با درايت و تلاش، گرهها را بگشايد (حسينثابت، 1386، ص 54).
با توجه به اينکه خداوند صبر را عامل توانمندسازي معرفي ميکند، فرض بر اين است که اگر بتوان صبر را به افراد آموزش داد، ميتوان آسيبپذيري آنها را در برابر تغييرات تنشزا کاهش داد. از يكسو، آموزش صبر از طريق آفريدن معنا و ايجاد رابطه با ديگر ويژگيهاي مثبت شخصيتي ميتواند به رشد شخصيتي کمک کند و افراد را توانمندتر كند. مفهوم «صبر» با توانمنديهاي شخصيتي «عدالت»، «ميانهروي» و «شجاعت» در ارتباط است. صبر به افراد کمک ميکند در برابر تغييرات ثبات هيجاني خود را حفظ کنند، راه اعتدال در پيش بگيرند و بتوانند بدون فشار هيجاني درست تصميم بگيرند.
بدينروي، اگر مداخلهاي مبتني بر آموزش صبر از منظر اسلام باشد، ميتوان گامي مؤثر در برابر معضلات و مشکلات زندگي، بهويژه زنان سرپرست خانوار، که از پرمشکلترين قشرهاي جامعه هستند، برداشت. بنابراين، پژوهش حاضر در پي يافتن پاسخ اين سؤال است که آيا با آموزش صبر، ميتوان توانمنديهاي شخصيتي زنان سرپرست خانوار را افزايش داد؟
در پژوهش حاضر، به سه توانمندي «شجاعت»، «ميانهروي»، و «عدالت» توجه شده است.
روش پژوهش
طرح پژوهش حاضر از نوع «نيمه آزمايشي» (پيشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل) است.
جامعة آماري اين پژوهش، تمام زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزيستي شهرستان جيرفت در سال1392 بوده و نمونة اين تحقيق 20 نفر از اين زنان هستند.
ابزارهاي پژوهش
مقياس سنجش صبر: دادههاي مربوط به صبر به کمک مقياس سنجش صبر (حسينثابت، 1387 ب) جمعآوري شد. اين مقياس داراي 48 سؤال است که به صورت پنجگزينهاي (هميشه، اغلب، معمولاً، گاهي و بهندرت) تنظيم شده است. سه مقولة مطمحنظر در اين مقياس، شامل «صبر در سختيها»، «صبر در برابر گناه» و «صبر بر طاعت» است. چيدمان سؤالات بدون در نظر گرفتن مقولههاي مطمحنظر و به گونة تصادفي بوده و نمرة نهايي مقياس سنجش صبر بين0 تا 192 است. آلفاي کرونباخ اين مقياس 86/0 بهدست آمده و در پژوهش حاضر، آلفاي کرونباخ بهدست آمده 62/0 است.
مقياس ارزشهاي فعال در عمل (VIA-IS): در سال 2004 توسط پترسون و سليگمن بهمنظور سنجش توانمنديهاي شخصي ساخته شده و داراي 240 عبارت است. اين آزمون شامل 6 فضيلت و 24 صفت شخصيتي مثبت است و هر توانمندي با 10 عبارت سنجيده شده است.
آزمودني بايد در يک مقياس ليکرت 5 درجهاي، ميزان موافقت و مخالفت خود به هر يک از عبارات را بيان کند. آزمودنيها براي پاسخ دادن به اين پرسشنامه، بايد دستكم 8 کلاس سواد و بالاي 18 سال داشته باشند. زمان متوسط براي پاسخدهي به اين آزمون، بين 30-40 دقيقه است.
ضريب آلفاي کرونباخ همة اين زير مقياسها بالاتر از 70 بوده است. همچنين ضريب پايايي حاصل از روش بازآزمايي در يک فاصله زماني چهار ماهه نيز بالاتر از70 گزارش شده است.
در پژوهش حاضر، فقط سه زير مقياس «شجاعت»، «عدالت» و «ميانهروي» بررسي شد و آلفاي کرونباخ اين سه مقياس - به ترتيب- 73/0، 64/0، و 68/0 بهدست آمد.
روند اجراي پژوهش
سياهة زنان سرپرست خانوار با مراجعه به تمام مراکز تحت سرپرستي بهزيستي شهرستان جيرفت در سال 1392 بررسي شد (که شامل 170 نفر بود) و 70 نفر از آنها، که ملاکهاي ورود به پژوهش (تحصيلات بالاتر از سيکل، سن بالاتر از 18، محل سکونت مرکز شهر و روستاهاي نزديک به آن) را دارا بودند، انتخاب شدند. 60 تن از آنها دعوت پژوهشگر براي ورود به پژوهش را پذيرفتند و «پرسشنامه صبر» روي آنها اجرا گرديد. 48 تن از آنان به صورت صحيح و کامل به پرسشنامهها پاسخ دادند. با توجه به اينکه پايايي آزمون صبر 615/0 بود ضريب اعتبار اين آزمون 78/0 به دست آمد. ازاينرو، با استفاده از جدول تيلور و راسل با احتمال 91 درصد درستي انتخاب و با پاية 60 درصد از بين 48 تن که بهطور کامل و صحيح پاسخ داده بودند (آلن و ين، 1374، ص 164)، 20 تن که نمرات مقياس صبر آنها کمترين بود، انتخاب شدند و بهطور تصادفي، بر اساس قاعدة زوج و فرد، به دو گروه «آزمايش» و «کنترل» تقسيم شدند.
سپس مقياس ارزشهاي فعال در عمل (اجراي پيشآزمون)، در اختيار شرکتکنندگان قرار گرفت.
طرحوارة آموزش صبر را حسينثابت (1386) در پاياننامة دکتري خود تدوين کرد و از آن براي کاهش افسردگي و اضطراب و افزايش شادکامي استفاده کرد. تدوين اين طرحواره بر مبناي تحقيق در متون اخلاقي و روايي شيعه و سني صورت گرفته و چند تن از استادان روانشناسي و معارف اسلامي «دانشگاه علامه طباطبائي» آن را تأييد كردهاند.
جلسات درماني شامل هشت جلسه در طول چهار هفتة متوالي به صورت سه روز در ميان به مدت يک ساعت ارائه گرديد. جلسات آموزش صبر عبارتند از:
جلسة اول: معرفي اعضا، تعريف «صبر» و پيامدهاي آن، بيصبري و پيامدهاي آن؛
جلسة دوم: اهميت و ضرورت صبر، ويژگي صابران و اسوههاي صبر در قرآن؛
جلسة سوم: صبر در سختيها و مشکلات و صبر به معناي استقامت با تأکيد بر فلسفة مشکلات؛
جلسة چهارم: تأخير در ارضا و خويشتنداري؛
جلسة پنجم: صبر در خشم و گذشت؛
جلسة ششم و هفتم: صبر و مدارا کردن با ديگران؛
جلسة هشتم: صبر بر نعمتها، صبر در معصيت، و صبر در طاعت.
پس از پايان يافتن دورة آموزشي، مجدداً «پرسشنامة ارزشهاي فعال در عمل» بهعنوان پسآزمون توسط هر دو گروه تكميل شد و دو ماه پس از اجراي پسآزمون، پيگيري انجام گرفت. جلسات آموزش صبر در مکان سالن همايش «ادارة بهزيستي» شهرستان جيرفت اجرا گرديد. در تمام جلسات، با روش «پرسش و پاسخ»، جوي چالشبرانگيز ايجاد گرديد و با «بحث گروهي» سعي شد تا شرکتکنندگان حضور فعالي داشته باشند و كسي غيرفعال نماند. در هر جلسه، تعدادي سؤالات هدفمند در جهت موضوع جلسه و براي آشنايي اعضا با مفاهيم منظور و ايجاد ديدي جديد به شرايط زندگي خود و الگوبرداري از يکديگر مطرح گرديد و داستانهاي مرتبط با موضوع جلسه، براي دستيابي به شناختي از خود و در مجموع، رسيدن به اهداف آموزشي نقل شد و در انتهاي هر جلسه، تکليفي معين ميگرديد و در ابتداي جلسة بعد حداکثر 10 دقيقه دربارة آن و نظرات برخي از مادران صحبت ميشد. هدف از انجام تکاليف، تداوم آموزش بود. طي تمامي جلسات، به قيد قرعه جوايزي براي تشويق براي شرکت در همة جلسات به شرکتکنندگان داده ميشد. پس از دو ماه براي پيگيري، هر دو گروه مجدداً «پرسشنامههاي ارزشهاي فعال در عمل» را تکميل کردند.
يافتههاي پژوهش
شرکتکنندگان اين پژوهش 20 تن از زنان سرپرست خانوار بودند که به صورت تصادفي در دو گروه «کنترل» و «آزمايش» جايگزين شدند. در اين قسمت، نتايج مربوط به تأثير مداخلة آموزش صبر بر سه فصيلت جهاني «عدالت»، «ميانهروي» و «شجاعت» توسط آزمون «ارزشهاي فعال در عمل» ارائه شده است.
جدول 1. شاخصهاي توصيفي گروه آزمايش و کنترل
گروه آزمون ميانگين انحراف استاندارد
آزمايش
(فضيلت شجاعت) پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري 3/14
08/17
52/16 59/1
19/1
19/1
کنترل
(فضيلت شجاعت) پيشآزمون
پسآزمون 82/15
91/15 73/1
94/1
آزمايش
(فضيلت ميانهروي) پيش آزمون
پسآزمون
پيگيري 54/14
31/17
60/16 22/1
32/1
08/1
کنترل
(فضيلت ميانهروي) پيشآزمون
پسآزمون 49/15
57/15 92/1
01/2
آزمايش
(فضيلت عدالت) پيشآزمون
پسآزمون
پيگيري 54/11
66/13
57/12 98/0
04/2
38/1
کنترل
(فضيلت عدالت) پيشآزمون
پسآزمون 95/11
82/11 49/1
30/1
آزمون فرضيههاي پژوهش
براي بررسي تأثير متغير مستقل بر وابسته، از تحليل «کواريانس»، و براي بررسي پايداري اثربخشي برنامة آموزشي در دورة پيگيري دو ماهه، از آزمون «t همبسته» استفاده شده است. مفروض تحليل کوواريانس طي جداول (2) تا (6) نشان داده شده است. با توجه به برقرار بودن تمام مفروض تحليل کوواريانس، از اين آزمون استفاده شد که نتايج اين تحليل در جدول (7) آمده است.
جدول 2. آزمون متعادل بودن توزيع نمرات فضيلت «شجاعت»، «ميانهروي» و «عدالت»
کولموگروف- اسميرنوف شاپيرو- ويلک
آماره درجه آزادي معناداري آماره درجه آزادي معناداري
فضيلت شجاعت
پيشآزمون 13/0 20 20/0 93/0 20 22/0
پسآزمون 14/0 20 20/0 94/0 20 24/0
فضيلت ميانهروي
پيشآزمون 12/0 20 20/0 97/0 20 90/0
پسآزمون 16/0 20 16/0 94/0 20 31/0
فضيلت عدالت
پيشآزمون 17/0 20 12/0 90/0 20 04/0
پسآزمون 10/0 20 20/0 96/0 20 62/0
جدول 3. آزمون همگني واريانسهاي نمرات فضيلت «شجاعت»، «ميانهروي» و «عدالت»
آمارة لوين درجة آزادي 1 درجة آزادي 2 معناداري
فضيلت شجاعت
پيشآزمون 20/0 1 18 65/0
پسآزمون 85/2 1 18 10/0
فضيلت ميانه روي
پيشآزمون 91/0 1 18 35/0
پسآزمون 42/2 1 18 13/0
فضيلت عدالت
پيشآزمون 29/1 1 18 27/0
پسآزمون 01/0 1 18 91/0
جدول 4. ماتريکس همبستگي بين متغيرها
همبستگي فضيلت شجاعت فضيلت ميانهروي فضيلت عدالت
فضيلت شجاعت
معناداري 00/1 80/0
00/0 72/0
00/0
فضيلت ميانهروي
معناداري 80/0
00/0 00/1 76/0
00/0
فضيلت عدالت
معناداري 72/0
00/0 76/0
00/0 00/1
جدول 5. آزمون همگني شيب رگرسيون نمرات فضيلت «شجاعت»، «ميانهروي» و «عدالت»
مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات F معناداري
فضيلت شجاعت
پيشآزمون. شرايط آزمايش 61/12 2 30/6 60/2 10/0
فضيلت ميانهروي
پيشآزمون*شرايط آزمايش 29/29 2 64/14 54/6 00/0
فضيلت عدالت
پيشآزمون شرايط آزمايش 79/16 2 39/8 57/2 10/0
جدول 6. آزمون خطي بودن رابطة بين متغير مستقل و وابسته
مجموع مجذورات درجة آزادي ميانگين مجذورات F معناداري
فضيلت شجاعت 83/8 1 83/8 94/3 06/0
فضيلت ميانهروي 95/14 1 95/14 82/6 01/0
فضيلت عدالت 43/16 1 43/16 23/5 03/0
جدول 7. تحليل کوواريانس (نمرات فضيلت شجاعت)
مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات F معناداري مجذور اتا
شجاعت
شرايط آزمايشي 34/13 1 34/13 95/5 02/0 25/0
خطا 08/38 17 24/2 - - -
ميانهروي
شرايط آزمايشي 63/23 1 63/23 78/10 004/0 38/0
خطا 24/37 17 19/2 - - -
عدالت
شرايط آزمايشي 43/16 1 43/16 23/5 03/0 23/0
خطا 38/53 17 14/3 - - -
1. شجاعت
فرضية پژوهش: آموزش صبر، فضيلت «شجاعت» زنان سرپرست خانوار را افزايش ميدهد.
با توجه به دادههاي آماري بهدست آمده، با 95 درصد اطمينان ميتوان گفت: آموزش صبر بر افزايش فضيلت «عدالت» تأثير داشته است.
2. ميانهروي
فرضية پژوهش: آموزش صبر، فضيلت «ميانهروي» زنان سرپرست خانوار را افزايش ميدهد.
با توجه به دادههاي آماري بهدست آمده، با 95 درصد اطمينان ميتوان گفت: آموزش صبر بر افزايش فضيلت «ميانهروي» تأثير داشته است.
3. عدالت
فرضية پژوهش: آموزش صبر، فضيلت «عدالت» زنان سرپرست خانوار را افزايش ميدهد.
با توجه به دادههاي آماري بهدست آمده، با 95 درصد اطمينان ميتوان گفت: آموزش صبر بر افزايش فضيلت «عدالت» تاثير داشته است.
بررسي پايداري اثربخشي برنامة آموزشي در دورة پيگيري دوماهه
ميانگين نمرات همة فضيلتها در دورة «پيگيري» کاهش داشته است. براي بررسي معناداري اين کاهش، از آزمون «t همبسته» استفاده شد. اگر آموزش تأثير پايداري داشته باشد، نبايد کاهش نمرات در دورة پيگيري تفاوت معناداري با پسآزمون داشته باشد.
جدول 4. آزمون بررسي معنادار بودن تفاوت ميانگين فضيلتها در پسآزمون و دورة پيگيري
T درجه آزادي معناداري
شجاعت 06/2 9 06/0
ميانهروي 97/1 9 08/0
عدالت 13/2 9 06/0
با توجه به معناداري بهدستآمده، ميتوان با اطمينان 95 درصد بيان کرد که تأثير برنامة آموزشي پايدار بوده است.
بحث و نتيجهگيري
1. يافتههاي آماري نشان ميدهد: آموزش صبر فضيلت «شجاعت» زنان سرپرست خانوار را افزايش ميدهد. اين فضيلت با شهامت، پشتکار، تماميت، و زندهدلي تحقق ميپذيرد. «شهامت» يعني: رويارويي با دشواريها و چالشهاي زندگي، ايستادگي کردن و کنار نکشيدن، توانايي مقابله با رفتارهاي ناشايست بدکاران و بيتابي نکردن در بيماريها و مشکلات. «ثبات قدم و پشتکار» يعني: به پايان رساندن کارها و برنامههاي هرچند سخت بدون شکوه و شکايت، کنار نگذاشتن اعتقادات درست خود و دفاع از آنها هرچند با مخالفت مواجه شوند. «زندهدلي» يعني: سرزنده بودن، با شور و اشتياق به کارهاي روزانه رويآوردن، و شورآفرين و شوق برانگيز بودن. «تماميت» يعني: زندگي کردن با درستي و اصالت، صادق بودن با خود و ديگران (پترسون و سليگمن،2004).
يکي از معاني «صبر»، «پشتکار و ايستادگي تا رسيدن به نتيجة مطلوب» است که در برنامة آموزشي، با معرفي الگوهاي صبر، داستانها، آيات و روايات به آن توجه شد و شرکتکنندگان در موقعيتهاي طبيعي، نقاط قوت و ضعف خود را در هر زمينه شناخته، به تمرين براي تقويت ضعف خويش پرداختند.
صبور در مواجهه با مشکلات، دچار تشويش و نا اميدي و کاهش عزتنفس نميشود و از خود مقاومت نشان ميدهد و به مشکلات بهعنوان فرصت مينگرد، نه تهديد؛ همانگونه که پيامبر گرامي ميفرمايند: صابر را اينگونه ميبينيد: «تنبلي نميورزد، افسرده و دلتنگ نميگردد، و از خداي خود شکوه نميکند».
«شهامت يا دليري» که توانمندي ديگري از فضيلت شجاعت (شهامت، پشتکار، تماميت، زندهدلي) است، بهعنوان يکي از آثار صبر معرفي شده است. خداوند در آية 107 سورة بقره، ميفرمايد: «... در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ استقامت به خرج ميدهند. اينها کساني هستند که راست ميگويند و اينان پرهيزگارند».
افراد در برنامة آموزش صبر، ميآموزند به جنبههاي مثبت و امکانات زندگي خود بيشتر توجه داشته باشند و ترغيب ميشوند موفقيتهاي گذشته را به ياد آورند. تمام اين آموزشها خوکارامدي، خوشبيني و اميدواري را افزايش ميدهد و اين امکان را ميدهد که با انگيزه و تلاش بيشتري با مشکلات مواجه شوند. در واقع، افراد در اين برنامه، الگوي مناسب در زمينة صبر پيدا ميکنند. صبور پشتکار دارد. با شهامت است. زندهدل و اميدوار است به اينکه پايان شب سيه سپيد است و چالشهاي زندگي فرصتند، نه تهديد. امام علي ميفرمايند: «اگر بردبار نيستي خود را بردبار نشان بده؛ زيرا اندکند کساني که خود را همانند مردمي کنند و از جملة آنها بهشمار نيايند» (نهجالبلاغه، ح 207). براي الگوگيري مناسب، بايد مصاديق رفتاري صابر را دانست. در حقيقت، صبور هدف همهجانبهاي دارد و در جهت هدفش تلاش ميکند تا از مسير درست منحرف نشود. هدف وي تخطي نکردن از مسير عقل و شرع است. در بطن آموزش، شرکتکنندگان ويژگيها و مصاديق رفتاري آن را ياد ميگيرند.
با توجه به اينکه نزديکترين مفهوم روانشناختي به صبر «تابآوري» است، اين نتيجه همسوست با يافتههاي تحقيق (برونلي و همکاران، 2013) مبني بر «تأثير تابآوري بر توانمنديهاي شخصيت»؛ تحقيق (پيترسون و سليگمن، 2003) مبني بر اينکه «تابآوري در شرايط سخت موجب رشد توانمنديهاي شخصيت ميشود» تحقيق (زارع بواني، 1392، ص 162) مبني بر «تأثير آموزش صبر بر اميد»؛ تحقيق (نامداري و همکاران، 1389) مبني بر «تأثير آموزش اميد بر توانمنديهاي شخصيت» به نظر ميرسد «اميد» در تلاش و پشتکار نقش دارد؛ اميد به آسان شدن سختيها و رسيدن به اهداف و قرب پروردگار کمک ميکند. همچنين اين تحقيق همسو با پژوهش حسينثابت (1387 الف) مبني بر اينکه «آموزش صبر منجر به کاهش اضطراب و افسردگي و افزايش شادکامي ميشود»؛ است زيرا وقتي با آموزش صبر، هيجانهاي منفي کاهش و هيجانات مثبت افزايش مييابد، به زندهدلي افزايش پيدا ميکند.
امام علي ميفرمايد: «ناتواني، آفت؛ شکيبايي، شجاعت، و زهد ثروت است» (نهجالبلاغه، ح 4).
2. نتايج آماري نشان ميدهد: آموزش صبر فضيلت «عدالت زنان» سرپرست خانوار را افزايش ميدهد. فضيلت «عدالت» شامل استعداد برقراري پيوند در جامعة بزرگتر است و از طريق كار گروهي (شهروندي)، انصاف و رهبري محقق ميشود. «کار گروهي» (شهروندي) يعني: وفادار و متعهد بودن به ارزشهاي خانواده، گروه، شهر، کشور و دين خود؛ احترام گذاشتن به بزرگترها، معلمان و استادان و مديران خود؛ و اطاعت از رهنمودهاي درست و منطقي آنها. «انصاف و برابري» يعني: جهتگيري نداشتن در تصميمها و قضاوتهاي خود و کنار گذاشتن تعصبات گروهي، قومي و نژادي. «رهبري» يعني: سازماندهي و هماهنگي، حفظ و بالا بردن روحيه و ارزيابيهاي دورهاي از کارهاي کساني که در گروه و سازمان کار ميکنند و رهبري فرد را پذيرفتهاند (بدخواهي براي هيچکس، خيرخواهي براي همه) (پترسون و سليگمن، 2004).
دين اسلام نكات ذيل را از آثار صبر ميداند: استحکام پيوندهاي اجتماعي، حفظ اتحاد و همکاري، بردباري در برابر تهمت و زخم زبان و برخوردهاي جاهلانه، حقطلبي، و داشتن روش و منش کريمانه در برخورد با جاهل (هاشمي رفسنجاني و همکاران، 1386، ص 68) که با فضيلت «عدالت» متناسب است.
خداوند علت برگزيده شدن پيامبران به رهبري امتها را صبر و شکيبايي آنها بيان ميکند؛ زيرا مردمدارند وحقطلب؛ بدي را با نيکي دفع ميکنند، قضاوتهايشان به دور از جهتگيري و تعصب و تبعيض است؛ براي هيچکس بدخواه نيستند؛ ارزشهاي مشخصي دارند و ديگران را به آنها تشويق ميکنند؛ نظر و عقيدة افراد را مهم ميدانند؛ و يکي از ارزشهاي جمعي آنها حفظ روحية اتحاد و همکاري است که با توانمنديهاي فضيلت «عدالت» تناسب دارد. حضرت علي ميفرمايند: «صبر ابزار سروري و رهبري است» (نهجالبلاغه، ح 4).
«عجله نکردن در قضاوت و ارزيابي» از معاني «صبر» است. لازمة عدالت اين است که فرد بتواند قضاوت درستي از شرايط موجود داشته باشد و لازمة قضاوت درست توانايي ارزيابي دقيق است. مسلم است ارزيابي دقيق نياز به زمان و به تعويق انداختن تصميمگيري دارد. صبر به فرد زمان لازم را ميدهد تا به دور از هيجانها، ارزيابي درستي داشته باشد و متعاقب آن، بتواند تصميمگيري عادلانهاي بکند؛ چنانكه حضرت علي ميفرمايند: «صبر کليد درک (شناخت) است» (ابن شعبه حراني، 1400ق، ص 26).
زنان سرپرست خانوار رهبري خانواده را به عهده دارند. رهبري موفق، انصاف و مسئوليتپذيري در قبال اعضاي گروه وقتي تحقق مييابد که فرد توانايي لازم براي منصف بودن، توجه به نيازهاي اعضاي خانواده و عقايد آنها و ايجاد انگيزه براي همکاري و کار گروهي داشته باشد. تمام اين مفاهيم در جلسة صبر و مدارا کردن با ديگران مطمحنظر قرار گرفت.
از سوي ديگر، صبر به افراد کمک ميکند هنگام مواجهه با تغييرات (چه خوشايند و چه ناخوشايند) ثبات هيجاني خود را حفظ کنند. بنابراين، انرژي فرد بيش از آنکه درگير هيجانهاي منفي ناشي از اين تغييرات شود، در خدمت منابع شناختي قرار ميگيرد. اين منابع شناختي به فرد اين فرصت را ميدهد تا موقعيت را درست بررسي کند و به دور از تلاطمهاي هيجاني تصميم درستي بگيرد.
در واقع، ميتوان گفت: آموزش صبر ميتواند راهبردهاي مسئلهمدار را، که ابزار رهبري موفق است، در افراد تقويت کند. كسي که در مواجهه با موانع و دشواريها، با خشم و ناکامي واکنش نشان ميدهد، توانايي لازم براي حل مسئله را ندارد. در طرحوارة صبر، با استفاده از داستانها، آيات و روايات، تکاليف خانگي، فرصتهاي تکرار و تمرين در موقعيتهاي واقعي و فن «30 ثانيه فکر- بعد عمل» افراد تمرين ميکنند که هنگام مواجهه با مسائل، ابتدا به خودشان فرصت دهند تا هيجانات ناشي از ارزيابي سريع آنها از رويدادها فروکش کند و زمان کافي براي تصميمگيري مناسب داشته باشند.
هنگاميکه شخصي با رويدادهاي برانگيزانندة هيجان مواجه ميشود، ابتدا مناطق زير قشري فعال ميشود. اگر او بتواند اين دورة کوتاه برانگيختگي جسمي و روحي را تاب آورد، مناطق برتر مغزي فعال ميشوند و شرايط را مديريت ميکنند. در مجموع، ميتوان گفت: هدف اصلي صبر غلبة عقل بر هيجانات است. بدينروي، فرد ميتواند تصميم عاقلانه بگيرد و عادلانه رفتار کند. توجه به آيات و روايات ذيل بيانگر نقش صبر در دستيابي به عدالت و برقراري ارتباط مؤثر با افراد جامعه است:
- «و از آنان امامان و پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما مردم را هدايت مينمودند؛ زيرا شکيبايي كردند و به آيات ما يقين داشتند» (سجده: 24).
- «با شکيبايي در برابر بيخردان، ياران انسان زياد ميشود» (نهجالبلاغه، حکمت 224).
- «هرگاه خواستيد مجازات کنيد تنها به مقداري که به شما تعدي شده است کيفر دهيد، و اگر شکيبايي کنيد اين کار برايتان بهتر است» (نحل: 126).
با توجه به اينکه نزديکترين مفهوم روانشناختي به «صبر»، «تابآوري» است، اين نتيجه همسو با يافتههاي برونلي (Brownlee) و همکاران (2013)، همچنين تحقيق پيترسون و سليگمن (2003) است مبني بر اينکه «تابآوري در شرايط سخت موجب رشد توانمنديهاي شخصيت ميشود».
3. نتايج آماري نشان ميدهد که آموزش صبر فضيلت «ميانهروي» زنان سرپرست خانوار را افزايش ميدهد.
«ميانهروي» به معناي «گرايش به حد وسط در ابراز تمايلات و هيجانات» است و با بخشش، فروتني، احتياط، و خويشتنداري (خودتنظيمي) تحقق مييابد.
«بخشش» يعني: بخشيدن خطاي ديگران و در انديشة کينهتوزي و انتقام نبودن. بخشش نشاندهندة مجموعهاي از دگرگونيهاي مفيد است که در درون فردي که از سوي ديگري آسيب ديده است، روي ميدهد. «فروتني» يعني: خودستايي نکردن، براي خود امتياز ويژهاي نديدن، و با وجود داشتن موفقيتهاي زياد از ناتوانيها و شکستهاي خود غافل نشدن. «احتياط» يعني: آيندهنگر بودن، و ترجيح دادن مصلحتهاي آتي بر لذتهاي آني. «خويشتنداري» يعني: به آساني نيازها و تکانههاي خود را مهار کردن. توانايي سازماندهي احساسات در هنگام مواجه شدن با حوادث، و جهت دادن و از کار انداختن هيجانهاي منفي (پترسون و سليگمن، 2004).
يکي از ابعاد صبر، «صبر بر گناه» است. زماني فرد به انجام کاري خارج از عرف و شرع ميل پيدا ميکند و بازداري به حداقل ميرسد و نميتواند ارضا را به تأخير اندازد مرتکب گناه ميشود. پس صبر مبارزه با تمايلاتي است که موجب فروپاشي فرد ميشود، و هدايت تمايلات است و ايجاد اراده و وادار کردن خود به غلبه بر موانع دروني، مثل تنبلي، بيحوصلگي و مقابله با هر تمايل و اقدام خارج از عرف و شرع و در مقابل، ايجاد رغبت و تمايل.
نوع ديگر، «صبر در خوشي و دستيابي به نعمتها» است. صبور در اين مواقع، دچار خودخواهي و غرور نميشود؛ از خود فراتر رفته، به ديگر خواهي ميرسد. از سوي ديگر، بر اساس منابع ديني برخي از آثار صبر عبارت است از: اجتناب از اسراف و افراط و تفريط، اجتناب از کينهورزي، تواضع، بخشش و گذشت، رفتار نيک در برابر خطاهاي افراد نادان و اجتناب از شتابزدگي (هاشمي رفسنجاني و همکاران، 1386، ص 147) که با ويژگيهاي «ميانهروي» تناسب دارد.
صبر علاوه بر اينکه تحمل سختيها را در نظر ميگيرد، شامل خويشتنداري در خوشيها نيز هست. صبور در برابر سختيها آه و ناله نميکند و چون به ساحل امن رسيد، از خود بيخود نميشود و افراط در پيش نميگيرد؛ معطوف به حل مسئله ميشود، نه هيجانطلب. آيندهنگر افق ديدش گسترده است.
رهرو آن نيست گهي تند و گهي خسته رود رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود
از سوي ديگر، مؤلفة ديگر فضيلت ميانهروي «احتياط» است؛ فضيلت رد خطر احتمالي را عقلاً پسنديده ميداند؛ مثل رد خطرات ناشي از حوادث رانندگي، پرخوري، عدم کنترل خشم، مصرف مواد مخدر، و روابط ناسالم و بدون مرز. ازآنرو که تمام اين آموزهها در فرهنگ اسلامي و بهويژه مفهوم صبر به چشم ميخورد، آموزش صبر ميتواند اين توانمندي شخصيتي را افزايش دهد.
در برنامة آموزشي صبر در جلسة تأخير در ارضا و جلسة خشم و گذشت، مفهوم «ميانهوري» مطرح شد. شرکتکنندگان با داستانها، آيات و روايات به تقويت نقاط ضعف خود پرداختند و شناخت پيدا کردند. لازمة ميانهروي خويشتنداري و اندازه نگهداشتن است. افراد با استفاده از داستانهاي ديني، با مفهوم «خويشتنداري» و تأثير آن آشنا شدند. افراد در تکاليف خانگي موقعيتهايي را که نيازمند خويشتنداري است، تشخيص ميدهند و نقاط ضعف خود را مييابند و آنها را برطرف ميکنند.
بنابراين، آموزش صبر در حفظ ثبات هيجاني به فرد کمک ميکند. هيجان ناشي از ارزيابي رويدادهاست. در صبر، ميآموزيم که فلسفة هر خوشي و ناخوشي امتحان و آزمايش است. كسي که اين طرحوارة شناختي را دارد، ميتواند در برابر تغييرات، ثبات هيجاني خود را حفظ کند، و كسي که درگير هيجانها نشود راحتتر ميتواند مسير اعتدال را در پيش گيرد.
نتايج اين تحقيق همسوست با تحقيق ايزدي طامه و همکاران (1389)، مبني بر «تأثير آموزش صبر بر کاهش پرخاشگري در دانشجويان علوم انتظامي»؛ و تحقيق شکوفهفرد و خرمايي (1391) مبني بر «نقش پيشبين مؤلفههاي صبر در کاهش پرخاشگري دانشجويان». همچنين با تحقيق برونلي و همکاران (2013) مبني بر «تأثير تابآوري بر توانمنديهاي شخصيت» همسو است.
اين پژوهش با برخي محدوديتها مواجه بود؛ از جمله:
- عدم استفاده از روش «نمونهگيري تصادفي» که امکان تعميم يافتهها را با مشکل مواجه ميکند؛
- فقدان پژوهشهاي همسو با تأثير آموزش صبر بر توانمنديهاي شخصيت؛
- ناهمگن بودن و متفاوت بودن مشکلات گروه نمونه؛ مثل اعتياد همسر، صعبالعلاج بودن بيماري همسر، از کار افتادگي همسر، بيماري رواني همسر، عقبماندگي همسر، مرگ همسر، فرار همسر، تجرد، و طلاق، بهگونهاي که بعضي به زمان بيشتري براي آموزش داشتند؛
- شرايط اقليمي و شروع فصل گرما و علاقة افراد براي رفتن به مناطق ييلاقي، انگيزة افراد را براي شرکت در جلسات تحت تأثير قرار داد. بدينروي، پژوهشگر ناگزير بود تا محتواي جلسات آموزشي خود را کمتر کند.
به استناد يافتههاي پژوهشي حاضر، ميتوان عناوين ذيل را به متخصصان حوزة بهداشت روان ارائه داد:
- اثربخشي آموزش صبر بر افزايش فضيلتهاي خرد، تعالي، و انسانيت؛
- طولانيتر كردن دورة آموزشي تا افراد زمان کافي براي تمرين و تغيير داشته باشند.
- نهجالبلاغه، 1386، ترجمة محمد دشتي، قم، دلشاد.
- ابنشعبه حراني، حسنبن علي، 1400ق، تحفالعقول، تصحيح علياكبر غفاري، تهران، اسلاميه.
- ايزدي طامه، احمد و همكاران، 1389، «مقايسه تأثير آموزش صبر و حل مسئله بر کاهش پرخاشگري و انتخاب راهبردهاي مقابلهاي دانشجويان دانشگاه علوم انتظامي»، دانش انتظامي، سال يازدهم، ش 3، ص 182-195.
- حسينثابت، فريده، 1386، تعيين اثربخشي آموزش صبر بر اضطراب، افسردگي و شادکامي، پاياننامه دکتري روانشناسي، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي.
- ـــــ ، 1387 الف، «اثربخشي آموزش صبر بر اضطراب، افسردگي و شادکامي»، اسلام و روانشناسي، سال اول، ش 2، ص 79-92.
- ـــــ ، 1387 ب، «مقياس سنجش صبر براي نوجوانان»، روانشناسي و دين، سال اول، ش 4، ص 73-87.
- حسيني، سيداحمد و همكاران، 1388، «برسي سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزيستي شهر تهران»، پژوهش اجتماعي، سال دوم، ش 3، ص 119-139.
- ديلمى، حسن، 1412ق، إرشاد القلوب إلى الصواب، قم، شريف رضى.
- رضايي قادي، خديجه، 1389، «شاخصهاي توانمندسازي زنان سرپرست خانوار»، در: دومين همايش توانمندسازي زنان و توانافزايي زنان سرپرست خانوار، ص 179-199.
- رضايي، محمدعلي و همكاران، 1392، «بررسي مشكلات زنان سرپرست خانواده استان سيستان و بلوچستان در سال 1389»، پژوهش در سلامت، دوره سوم، ش 3، ص 452-457.
- زارع بواني، راضيه، 1392، اثربخشي آموزش صبر بر بهزيستي روانشناختي و اميد مادران کودکان کم توان ذهني، پاياننامه کارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي.
- شکوفهفرد، شايسته و فرهاد خرمايي، 1391، «صبر و بررسي نقش پيشبين مؤلفههاي آن در پرخاشگري دانشجويان»، روانشناسي دين، سال پنجم، ش 2، ص 112-116.
- صادقي، علياکبر، 1388، «زنان سرپرست خانوار و آسيبهاي اجتماعي و فردي پيش روي آنها»، در: دومين همايش توانمندسازي زنان و توان افزايي زنان سرپرست خانوار، ص 225-251.
- فيرس، ايي، جي، ترال. تيموتي. جي، 1382، روانشناسي باليني، مفاهيم، روشها و حرفهها، ترجمة مهرداد فيروزبخت، تهران، رشد.
- قرضاوي، يوسف، 1378، سيماي صابران در قرآن، ترجمة محمدعلي لساني فشارکي، چ دوم، قم، دفتر تبليغات.
- کيميايي، سيدعلي، 1390، «شيوههاي توانمندسازي زنان سرپرست خانوار»، رفاه اجتماعي، سال يازدهم، ش 4، ص 63-92.
- محمدي اشتهاردي، محمد، 1380، «نقش صبر و استقامت در تحصيل مقامات بندگان ممتاز»، پاسدار اسلام، ش 236، ص 42-44.
- مطيع، ناهيد، 1378، «فرصتهاي کودکان در خانوادههاي زن سرپرست خانوار»، مجله زنان، دوره هشتم، ش 53، ص 78-82.
- الن، مري و وندي، ين، 1374، مقدمهاي بر نظريههاي اندازهگيري (روانسنجي)، ترجمة علي دلاور، تهران، سمت.
- نامداري، کورش و همكاران، 1389، «تأثير آموزش شناختي ارتقاء اميد بر توانمنديهاي شخصيتي مراجعين افسردهخو»، روانشناسي باليني، سال اول، ش 3، ص 21-34.
- هاشمي رفسنجاني، اکبر و همكاران، 1386، فرهنگ قرآني، قم، بوستان کتاب.
- Avey, J. B, et al, 2006, The implications of positive psychological capital on employee absenteeism, Journal of Leadership and Organizational Studies, v. 13 (2), p. 42-60.
- Ben-shahr, 2007, T. Happier, New York: McGraw-Hill.
- Brownlee, K, et al, 2013, A Systematic Review of Strengths and Resilience Outcome Literature Relevant to Children and Adolescents, Child and Adolescent Social Work Journal, v. 30 (5), p. 435-459.
- Carr, Alan, 2003, PositiveRsychology. Handbook ofpsychology, New York, Brunner-Routledge Press.
- Eades, J.F, 2008, Celebrating Strengths: Building strengths-based schools, CAPP Press.
- Fredrichson, B. L, 2009, Positivity. Groundbreaking research reveals how to embrace the hidden strength of positive emotions, overcome negativity and thrive, New York: Crown pulishing 20
- Hubner, & M.J, Furling (Eds), Handbook of positive psychology in schools (pp. 65-76). New york, NY: Roudledge.
- Joseph, S, & Worsly, R, 2005, person-Centred psychopathology: A positive Psychological practice. Routle.
- Maslow, 1954, AH Motivation and personality, New York, Harper & Row.
- Park, N, et al, 2004, Strenghts of character and well-being, Journal of Social and Clinical Psychology, v. 23, p. 603-619.
- Petrson, C, & Seligman, M.E.P, 2004, Character strengths and virtues: A classification and handbook. Washington, DC: American Psychological Association.
- _____ , 2004, Character strengths before and after September 11, Psychologcal Science, v. 14, p. 381-384.
- Pierce, L, et al, 2008, Spirituality Expressed by Caregivers of Strorie Survivors, West J nurs Res, v. 30 (5), p. 606-619
- Pierce, L, 2001, Carring and expression of spirituality by urban caregivers of people with stroke in African-American families, Qualitative Health Research, v. 11 (3), p. 339-354.
- Puchaski, C, 2004, Spirituality in health: role of spirituality in critical care, Critcareclin, v. 20 (3), p. 487-504.
- Rashid, T, 2009, Positive interventions in clinical practice, Jornal of Clinical Psychology, v. 65 (5), p. 461-466.
- Reeve, J. M, 2005, Understanding motivation and emotion, (4th ed), Hoboken: John Wiley & Sons.
- Rippentrop, E.A, et al, 2005, The relationship between religion/ spirituality and physical health, mental health, and pain in a chronic pain population, Pain, v. 116 (3), p. 311-21.
- Seligman, M. E. P, & Csikszentmihalyi, M, 2000, Positive psychology: An introduction, Ammerican Psychologist, v. 55, p. 5-14.
- Seligman, M. E. P, et al, 2005, Positive psychology progress: Empirical validation of interventions, American Psychologist, v. 60 (5), p.410-421.
- _____ , 2009, Positive education: positive psychology and classroom interventions, Oxford Review of Education, v. 35 (3), p. 293-311.
- Seligman, M. E. P, 2002, Authentic happiness, New York, Free Press.
- _____ , 2004, Can happiness be taught? Daedalus, v. 133, p. 80-87.
- Shoshani, A, Slone, M, 2013, Middle School Transition from the Strengths Perspective: Young Adolescents’ Character Strengths, Subjective Well-Being, and School Adjustment, Journal of Happiness Studies, v. 14(4), p. 1163-1181.
- Tasha Walsh, L. C. S. W, 2007, Woman strength and Happiness. www. Point for word coaching. Com.
- Vallurupaly, M, et al, 2012, The role of spirituality and religious coping in the quality of life of patient with advanced cancer receiving palliative radiation therapy, J support ancol, v.10(2), p. 81-87.
- Woodgate, R. L, 2003, The 2002 shering lectur. Children's cancer symptom experiences: keeping the spirit alive in children and their families, Can Oncol Nurs J, v. 13 (3), p. 142-150.