روان‌شناسی و دین، سال نهم، شماره چهارم، پیاپی 36، زمستان 1395، صفحات 57-70

    بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب مرگ سالمندان مقیم خانه سالمندان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ افسانه سرتیپ زاده / دانشجوي دكتري روان‌شناسي عمومي دانشگاه آزاد واحد خوراسگان / afsane.sartipzade@yahoo.com
    مهناز علی‌اکبری دهکردی / دانشيار دانشگاه پيام‌نور / m_akbari@pnu.ac.ir
    سیده راضیه طبائیان / استاديار دانشگاه اصفهان / s.r.tabaeian@edu.ui.ac.ir
    چکیده: 
    این پژوهش به بررسی تأثیر معنویت درمانی بر اضطراب مرگ سالمندان می پردازد. روش این مطالعه «نیمه آزمایشی» و با طرح «پیش آزمون، پس آزمون– پیگیری» با گروه کنترل است. جامعه‌ی آماری این پژوهش تمام سالمندان مقیم خانه‌ی سالمندان هستند. از بین سالمندانی که در مقیاس اضطراب مرگ نمره‌ی بالای 7 کسب نمودند،20 نفر به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی مداخله‌ی مبتنی بر رویکرد معنویت درمانی را دریافت کردند. سپس پرسش نامه‌ی «اضطراب مرگ» در مراحل پس آزمون و پیگیری توسط نمونه‌ی پژوهش  شده تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با روش «تحلیل واریانس» با اندازه گیری های مکرر انجام شد. یافته ها حاکی از آن است که معنویت درمانی به شیوه‌ی گروهی موجب اختلاف بارز در میانگین نمرات گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به مرحله‌ی پیش آزمون می گردد و در کاهش اضطراب مرگ سالمندان مؤثر بوده است. نتیجه آنکه معنویت درمانی روش مناسبی برای کاهش اضطراب مرگ سالمندان است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Effectiveness of Spiritual Therapy on Death Anxiety of the Aged Living in Old People`s Homes
    Abstract: 
    The present study analyzes the effectiveness of spiritual therapy on death anxiety of the aged people. This paper uses semi-pilot method and is done with a ((pre-test, post-test follow up)) plan in a control group. The statistical population of this study includes all the aged living in old people`s homes. Among the aged who attained scores of over 7in the scale of death anxiety, 20 seniors were randomly chosen in two groups of 10 in experimental and control groups. The experimental group received spiritual therapy-based intervention. Then, the death anxiety questionnaire was filled through the assessed sample in post-test and follow up. Data analysis was done through the method of variance analysis and re-measurements. The findings show that group spiritual therapy causes significant differences in mean scores of the experimental group in post-test and follow up relative to pre-test and it was effective in reducing senior`s death anxiety. Consequently spiritual therapy is an efficient method for reducing death anxiety of the aged.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    انسان با ساير مخلوقات در تولد، بيماري، جواني، بلوغ، سالمندي و مرگ سهيم است، ولي از ميان همة جانداران، تنها انسان است که مي‌تواند پايان کار خويش را انتظار کشد. او آگاه است از اينکه سرانجام زمان مرگش فراخواهد رسيد و تدابير و دورانديشي‌‌هاي خاصي به خرج مي‌‌دهد تا از خود در برابر خطر نابودي محافظت كند. در اواخر بزرگ‌سالي، سالمندان به مرگ مي‌‌انديشند و دربارة آن صحبت مي‌‌کنند. آنها از تغييرات جسماني، ميزان بالاتر بيماري و معلوليت و از دست دادن خويشاوندان و دوستان، شواهد بيشتري براي مرگ به‌دست مي‌‌آورند. بدين‌روي، انسان را از تفکر در باب مرگ و کوشش براي شناخت آن گريزي نيست. اما اين تفکر در باب مرگ بهايي دارد که انسان بايد بپردازد و آن سپري‌کردن عمري در ساية ترس از مرگ است. ترس از مرگ هراس از ناشناخته‌‌ها نيست و معناي آن بسياري از ترس‌هاي موجود در زندگي را هم، که در محروميت‌‌ها و شکست‌ها انعکاس مي‌يابد، دربر مي‌گيرد. «اضطراب مرگ» به عنوان يک ترس غيرعادي و بزرگ از مرگ است که همراه با احساساتي همچون وحشت از مرگ يا دلهره به هنگام فکر کردن به فرايند مردن يا چيزهايي که پس از مردن رخ مي‌‌‌دهد، تعريف ‌‌‌مي‌‌‌شود (رايس، 2009). اضطراب مرگ را به عنوان احساسي منفي که يک فرد دربارة مرگ و مردن تجربه مي‌‌‌کند، تعريف مي‌‌‌کنند. تامر و اليسون (2008) نيز اضطراب مرگ را چنين تعريف مي‌‌‌کنند: به‌طور معمول، اضطرابي است که افراد در پيش‌‌‌بيني حالتي که آنها وجود ندارند، تجربه مي‌کنند. يالوم (Yallom, E) (1980، به نقل از لئو و استين (Leo, R & Stien, M)، 2009) «اضطراب» و «ترس دربارة مرگ» را مترادف مي‌‌‌داند، و «اضطراب مرگ» را اين‌گونه تعريف مي‌‌‌کند که اضطراب مرگ «ترس از مرگ است که در ناخودآگاه جاي دارد، و ترسي است که در اوايل زندگي و قبل از رشد تصور دقيق، شکل گرفته، و ترسي است وحشتناک و نيمه‌‌‌تمام که در خارج از زبان و تصور وجود دارد».
    اضطراب مرگ با افزايش آگاهي از بارز بودن مرگ از طريق يادآوري کنندگان فاني بودن شخص آغاز مي‌‌‌شود. يادآوري‌کنندگان مرگ در سه گروه مشخص همپوشاني و دسته‌بندي مي‌‌‌شود: 1. محيط‌‌‌هاي استرس‌‌‌زا، مانند جنگ و يا تجربة غير‌‌‌قابل پيش‌‌‌بيني شرايط؛ 2. تشخيص يک بيماري تهديد‌‌‌کنندة ‌‌‌زندگي يا تجربه حادثة تهديد‌‌‌کننده ‌‌‌زندگي؛ 3. تجارب مرتبط با مرگ (لئو و استين، 2009). طبق مطالعات اگراس (Agras, S) و همکاران (1969)، 16 درصد مردم از اضطراب مرگ رنج مي‌برند و 3 درصد داراي اضطراب مرضي در اين خصوص هستند. زنان نسبت به مردان سطح بالاتري از اضطراب مرگ را گزارش مي‌‌کنند. سطح تحصيلي، اقتصادي، اجتماعي بالاتر با سطح پايين‌تر اضطراب مرگ همراه است، و سطح بالاي باورهاي مذهبي و مشارکت در فعاليت‌هاي ديني با سطح پايين‌تر اضطراب مرگ همراه است (سهيل و اکرم، 2002). در يک نمونه بزرگ از افراد مسن 61 تا 80 ساله، زنان سالمند به ميزان قابل توجهي اضطراب مرگ بالاتري نسبت به مردان نشان دادند (هيچ سان، هوسلي، و بويل، 1988). شواهد حاکي از آن است که معنويت مي‌تواند در کاستن از اضطراب مرگ کمک کند و با توجه به آنکه معنويت به عنوان نياز فطري انسان در خلال بزرگ‌سالي افزايش مي‌يابد و سالمندان در اين دوره به احساس پخته‌تري از معنويت نياز دارند از اين رويکرد در درمان اضطراب مرگ مي‌توان بهره برد.
    مشکلات رواني غالباً جلوه‌هاي بيماري وجودي هستند (ر.ك: مدي، 1989). در معنويت‌درماني، سعي مي‌شود از ظرفيت‌هاي وجودي، گرايش‌ها و انگيزه‌هاي الهي و فضيلت‌هاي اخلاقي در بهبود و درمان بيماري استفاده شود. آنچه در معنويت‌درماني حايز اهميت است جنبة معناگرايانة آن است که محتواي درمان را شکل مي‌دهد، و در قالب اصول و عادات هر دين و مذهبي تجلي پيدا مي‌كند. اين سازه‌ها و فنون درماني در معنويت‌درماني مي‌تواند جنبة رفتاري، شناختي، فراشناختي، عاطفي و اخلاقي داشته باشد که در مفاهيم و رفتارهاي ديني همچون توکل، صبر، نماز، دعا، نيايش، و مراقبه تعريف مي‌شود.
    اسلام بر اعتقاد به عالم برزخ بر بقاي روح پس از مرگ استوار است که در اديان الهي و غير‌‌‌الهي نيز به عنوان يک اصل مهم به‌شمار مي‌آيد، به‌گونه‌اي که بيشتر اديان براي انسان بقا و حياتي طولاني‌تر از عمر اين جهان قايل هستند و پيروان خود را به سوي آن جهان دعوت مي‌كنند و نسبت به حساب و کتاب آن اندرز مي‌دهند. شايد معدود انساني را بتوان يافت که مرگ را پايان زندگي بداند و از درون به آن راضي باشد. پس مرگ باب فنا و نابودي نيست، بلکه بعکس وارد شدن به عالمي ديگر است که جاودانه است. مرگ در واقع، گذرگاهي است که با عبور از آن، از سوي وجود به سوي وجود ديگر سفر مي‌کنيم. ارزش و اهميت مرگ را از اينجا نيز مي‌توان دريافت که حضرت علي در نهج‌البلاغه بيش از 80 بار دربارة مرگ سخن گفته است. اهميت اعتقاد به مرگ و زنده شدن دوباره در روز قيامت در اسلام، به اندازه‌اي است که انکار آن به منزلة انکار يکي از اصول آن (اصل معاد) تلقي مي‌شود و موجب خارج شدن از ‌اسلام مي‌گردد. روشن است که با اعتقاد به مرگ و زنده شدن دوباره در روز قيامت، مرگ به عنوان يک رويداد طبيعي تلقي شود و از ترس او دربارة مرگ بکاهد. معنويت و دين‌داري در نهايت، بر يکديگر اثر مي‌گذارند و در تعامل کامل قرار مي‌گيرند و هرکدام نيروبخش ديگري مي‌گردد تا آدمي به کمال شايستة انسان در اين عالم دست يابد. به عبارت ديگر، ياد و ذکر معبود و ارتباط هميشگي يا اکثري با او موجب مي‌شود که بنده بهتر به برنامة ديني عمل كند و عمل به برنامة دين کم و کيف ياد خدا را بالا مي‌برد و هر روز که مي‌گذرد، تعامل اين دو تشديد مي‌گردد. روان‌درمانگران مداخلات معنوي، تمرين‌ها و يا سنت‌هايي را كه از آنها استفاده مي‌كنند قرن‌هاست معتقدان به اديان الهي به نحوي در رفتارهاي مذهبي، از آنها استفاده مي‌کنند؛ مثل نيايش، مراقبه، خواندن متون مقدس، بخشايشگري. هر يك از اين تمرين‌هاي معنوي به شكل‌هاي گوناگون در اديان توحيدي، از جمله اسلام تأييد گرديده و به کارگرفته شده است. از نظر روان‌شناسان، علت آنکه اين تمرين‌ها در اديان گوناگون به کار گرفته شده است و قرون متمادي بشر آنها را به‌کار بسته، دلالت بر اين دارد که نيازهاي عميق انساني را مطرح نموده و يا به آنها پاسخ مي‌گويد و در حل مشکلات انسان‌ها در قرون متمادي مفيد واقع شده است (غباري‌بناب و همكاران، 1384). در نيويورک، نليس و ناياک، (1982، به نقل نوراني، 1387) پژوهشي را بر روي افراد مسن از اديان گوناگون انجام دادند که نشان داد دين‌گرايي با «اضطراب مرگ» رابطة معکوس داشته، با احساس سلامت رواني و معنادار بودن زندگي رابطة مستقيم دارد.
    در مطالعات سيسرلي (Cicirelii,V.G) (2002) نشان داده شده است، که اعتقاد به زندگي پس از مرگ و گرايش‌هاي مذهبي با ترس از مرگ ارتباط منفي دارد. تمپلر و لونتو (1986) نيز نتيجه گرفتند كه به طور كلي، افراد مذهبي اضطراب مرگ كمتري را تجربه مي‌كنند. آنها گزارش كردند كه مطالعات دلالت مي‌كند بر اينكه مراقبت‌هاي مذهبي، فعاليت‌هاي ديني شخصي مثل دعا، عبادت و خواندن متون مقدس، ارزش مذهب نزد افراد، ميزان روابط با دوستان و فرزندان، ميزان مشاركت در فعاليت‌هاي گروهي، جنسيت، سن، وضعيت تأهل، درآمد، و سلامتي بر اضطراب مرگ تأثير دارند. در مطالعات انجام شده در ايران نيز بين جهت‌گيري مذهبي و اضطراب مرگ رابطة منفي وجود دارد (علي‌اکبري و همکاران، 1390؛ منصورنژاد و کجباف، 1389).
    با توجه به مطالب مزبور، فرضية اين مطالعه عبارت است از: معنويت درماني موجب کاهش اضطراب مرگ سالمندان مقيم «خانة سالمندان» شهر اصفهان مي‌شود.
    اين مطالعه نيمه‌آزمايشي و با طرح «پيش‌آزمون، پس‌آزمون–پي‌گيري» با گروه کنترل است. جامعة آماري را در اين پژوهش تمام سالمندان (دامنة سني 60 سال به بالا) مقيم «خانة سالمندان» شهر اصفهان تشکيل مي‌دهد.
    از جامعة آماري پژوهش حاضر و از بين کساني که علاقه به شرکت در اين مطالعه را داشتند، و در مقياس اضطراب مرگ نمرة بالاي 7 کسب كردند،20 نفر به صورت تصادفي انتخاب شدند و به صورت تصادفي در دو گروه 10 نفري، آزمايشي و کنترل (گروه در نوبت انتظار) قرار گرفتند. جنس آزمودني‌ها در گروه آزمايش 80 درصد زن و 20 درصد مرد و در گروه کنترل 70 درصد مرد و 30 درصد زن است.60 درصد آزمودني‌ها در گروه آزمايش در ردة سني 65-60 و اين رقم در گروه کنترل 50 درصد. بنابراين، بيشتر آزمودني‌هاي در گروه سني 65-60 سال هستند.40 درصد آزمودني‌هاي گروه آزمايش بي‌سواد و60 درصد گروه کنترل نيز بي‌سواد بوده‌اند و تمام آزمودني‌ها در دو گروه مسلمان هستند. از نظر ساير متغيرهاي جمعيت‌شناختي نيز در دو گروه، تفاوت معناداري مشاهده نگرديده است. مقياس اضطراب مرگ «DAS» (Death Anxiety)، هم به عنوان پيش‌آزمون و هم به عنوان ملاک غربالگري استفاده گرديد. سپس گروه آزمايشي مداخلة مبتني بر رويکرد معنويت‌درماني را طي 8 جلسة گروهي دريافت نمود. طي اين مدت، گروه کنترل مداخله‌اي دريافت نکرد. پس از اتمام جلسات درماني، مجدداً ابزار پژوهش به عنوان پس‌آزمون و يک ماه پس از اتمام درمان، به عنوان پي‌گيري بر روي آزمودني‌ها اجرا شد. براي تجزيه و تحليل داده‌ها نيز از روش «تحليل واريانس اندازه‌گيري‌هاي مکرر» استفاده شد.
    ابزار پژوهش
    مقياس اضطراب مرگ (DAS): اين پرسش‌نامه توسط تمپلر در سال 1970 ساخته شده و شامل 15 ماده است که نگرش آزمودني‌ها را به مرگ مي‌سنجد. آزمودني‌ها پاسخ‌هاي خود را به هر سؤال با گزينه‌هاي «بلي» يا «خير» مشخص مي‌کنند. پاسخ «بلي» نشانگر وجود اضطراب در فرد است. بدين‌روي، نمره‌هاي اين مقياس مي‌تواند بين صفر تا15 متغير باشد، که نمره بالا معرف اضطراب زياد افراد دربارة مرگ است. ساچينو و کلاين (Saggino, R & Kline, P) (1996) ضريب آلفاي کرونباخ را براي عامل‌هاي سه‌گانه‌اي که با روش «تحليل عوامل» ويرايش ايتاليايي اين مقياس به دست آوردند ـ به ترتيب ـ 68/0، 49/0و 60/0گزارش کرده‌اند. بررسي‌هاي به عمل آمده توسط تمپلر(1970) در خصوص روايي و پايايي مقياس اضطراب مرگ، نشان مي‌دهد اين مقياس از اعتبار قابل قبولي برخوردار است. در فرهنگ اصلي، ضريب پايايي بازآزمايي مقياس 83/0، روايي همزمان به وسيلة آن با مقياس اضطراب آشکار 27/0 و با مقياس افسردگي 40/0 گزارش شده است (تمپلر،1970). پايايي و روايي اين پرسش‌نامه را در ايران، رجبي و بحراني (1380) بررسي كرده و بر اين اساس، ضريب پايايي تصنيفي را60/0 و ضريب همساني دروني را 73/0 گزارش داده‌اند. براي بررسي روايي مقياس اضطراب مرگ، از دو آزمون «مقياس نگراني مرگ» و «مقياس اضطراب آشکار» استفاده شده که نتيجة آن 04/0 براي ضريب همبستگي مقياس اضطراب مرگ با مقياس نگراني و34/0 براي ضريب همبستگي مقياس اضطراب مرگ با مقياس اضطراب آشکار بوده است (رجبي و بحراني،1380).
    جلسات گروه معنويت‌درماني: در اين پژوهش، منظور از «معنويت‌درماني» شيوه‌هاي درماني مبتني بر اصول معنويت اسلامي همچون ارتقاي نيت، نظم، توکل، دعا، نيايش، صبر، ذکر و رهنمودهاي معنوي است که توسط گروه محققان تدوين گرديده و به سالمندان داراي اضطراب مرگ و سالمنداني که دچار کاهش تاب‌آوري شده‌اند، آموزش داده شده است. اين فرايند درماني طي 8 جلسه و به صورت دو جلسة دو ساعته در هر هفته اجرا گرديد. عنوان جلسات معنويت‌درماني به شرح ذيل است:
    جدول 1. عناوين جلسات معنويت‌درماني
    جلسات     عنوان جلسات
    جلسة اول    آشنايي و ارزيابي رفتاري و شناختي مراجعان: برقراري رابطة درماني
    جلسة دوم    صبر و ارتقاي نيت: پرداختن به اولين و دومين پيش‌فرض انسان معنوي
    جلسة سوم    عمل‌گرايي و نظم: پرداختن به پيش‌فرض سوم و چهارم انسان معنوي 
    جلسة چهارم    دعا و شکرگزاري: پرداختن به پيش‌فرض پنجم زندگي معنوي 
    جلسة پنجم     توکل: پرداختن به پيش‌فرض ششم زندگي معنوي
    جلسة ششم     شناخت صفات خداوند: پرداختن به پيش‌فرض هفتم زندگي معنوي 
    جلسة هفتم     انفاق، بخشش، ادب در محضرخداوند و نماز: پرداختن به پيش‌فرض هشتم و نهم زندگي معنوي 
    جلسة هشتم     جست‌وجوي معنا، مسئوليت‌پذيري: پرداختن به پيش‌فرض دهم زندگي معنوي
    پس از اجرا و نمره‌گذاري، داده‌هاي خام با نرم‌افزار «spss16» تجزيه و تحليل شد. در روش‌هاي آمار توصيفي، از ميانگين و انحراف‌ معيار استفاده شد و در روش‌هاي آمار استنباطي، از تحليل واريانس اندازه‌گيري‌هاي‌ مکرر براي بررسي تفاوت نمرات اضطراب مرگ پيش‌آزمون، پس‌آزمون و پي‌گيري، بين گروه‌هاي تحت پژوهش استفاده شد.
    يافته‌هاي پژوهش
    ميانگين و انحراف استاندارد نمره‌هاي پيش‌آزمون، پس‌آزمون و پي‌گيري اضطراب مرگ در گروه‌هاي «آزمايش» و «کنترل» در جدول 2 ارائه شده است:
    جدول 2. ميانگين و انحراف استاندارد نمرات اضطراب مرگ در گروه‌هاي آزمايش و کنترل
        پيش‌آزمون    پس‌آزمون    پي‌گيري
    شاخص    گروه    تعداد    ميانگين    انحراف استاندارد    ميانگين    انحراف استاندارد    ميانگين    انحراف استاندارد
    اضطراب مرگ    گروه کنترل    10    7/8    2/2    2/9    8/1    1/8    9/2
        گروه آزمايش    10    5/9    7/2    5/3    6/1    8/3    6/2
    همان‌گونه که در جدول 2 مشاهده مي‌گردد، ميانگين اضطراب مرگ دو گروه در مرحلة پيش‌آزمون تقريباً در يک سطح بوده است. در مرحلة پس‌‌آزمون، اضطراب مرگ گروه «آزمايش» کاهش زيادي داشته است، ولي در گروه «کنترل» اندکي افزايش مشاهده مي‌گردد. در مرحلة پيگيري نيز اضطراب مرگ گروه «آزمايش» نسبت به مرحلة پيش‌آزمون کاهش يافته، ولي نسبت به مرحلة پس‌آزمون اندکي افزايش يافته. در گروه «کنترل» نيز در مرحلة پيگيري ميانگين اضطراب مرگ مقداري کاهش داشته، اما اين شاخص در گروه کنترل در مراحل پيش‌آزمون، پس‌آزمون و پيگيري تقريباً در يک سطح است.
    به منظور بررسي توزيع ميانگين متغير وابسته از آزمون «کالموگروف-اسميرنوف» استفاده گرديد که فرض توزيع ميانگين نمرات اضطراب مرگ در سطح معناداري 584/0 تأييد گرديد.
    در جدول 3 نتايج آزمون «لوين» براي ارزيابي تساوي واريانس‌ها براي نمرات اضطراب مرگ در مراحل پيش‌آزمون، پس‌آزمون و پيگيري ارائه شده است.
    جدول 3. نتايج آزمون لوين دربارة پيش‌فرض تساوي واريانس‌هاي گروه‌هاي جامعه
    متغير    مراحل    F    درجة آزادي     معناداري
    اضطراب مرگ    پيش‌آزمون    83/1    (18و1)    193/0
        پس‌آزمون    0    (18و1)    1
        پي‌گيري    008/0    (18و1)    929/0
    با توجه به جدول 3 مشاهده مي‌شود: فرض صفر دربارة تساوي واريانس‌هاي دو گروه در متغير اضطراب مرگ تأييد مي‌شود؛ يعني واريانس‌هاي دو گروه در جامعه با يکديگر برابر است و با هم تفاوت معناداري ندارد.
    براي بررسي پيش‌فرض تساوي کواريانس‌هاي دوگروه از آزمون «باکس» استفاده شد و پيش‌فرض تساوي کوواريانس دو گروه در متغير «اضطراب مرگ» در سطح معناداري 49/0 تأييد گرديد.
    به منظور تجزيه و تحليل نتايج تأثير متغير مستقل بر متغير وابسته در مراحل پس‌آزمون و پي‌گيري، از روش تجزيه و تحليل واريانس با اندازه‌گيري‌هاي مکرر استفاده شد که نتايج آن در جدول 4 ارائه گرديده است:
    جدول 4. نتايج تحليل واريانس با اندازه‌گيري‌هاي مکرر براي بررسي تأثير معنويت‌درماني بر اضطراب مرگ
    توان آماري    مجذور اتا    سطح معناداري    F    درجة آزادي    ضريب لامبداي ويلکس    منابع تغييرات
    998/0    655/0    001/0>    1/16    (17و2)    345/0    پيگيري
    916/0    409/0    002/0    5/12    (18و1)    324/0    گروه
    999/0    689/0    001/0>    8/18    (17و2)    311/0    تعامل بين پيگيري و گروه
    نتايج حاصل از آزمون «بون‌فرني» با توجه به نمرات ميزان معناداري، در مرحلة پس‌آزمون و مرحلة پيگيري، تفاوت اثر گروه‌ها را بين مراحل پيش‌آزمون و پس‌آزمون وهمچنين مراحل پيش‌آزمون و مرحلة پيگيري نشان مي‌دهد. شاخص ديگري که بايد به آن توجه شود «اندازة اثر» است که در جدول با عنوان «مجذور اتا» مشخص شده است. مجذور اتا نشان‌دهندة درصدي از واريانس نمرات اضطراب مرگ است که در اثر اجراي عمل آزمايشي به وجود آمده است. مقدار مجذور اتاي گروه 409 درصد و در مرحلة پيگيري 655 درصد است. بدين‌صورت که 41 درصد از تغييرات نمرات اضطراب مرگ در مرحلة پس‌آزمون و 65 درصد در مرحلة پيگيري ناشي از اجراي روش درماني است. توان آماري نيز در مرحلة پس‌آزمون 916/0 و در مرحلة پيگيري 998/0 بوده كه نشانگر دقت آماري بالا و کفايت حجم نمونه است.

    نمودار 1. مقايسة ميانگين نمرات اضطراب مرگ در مراحل آزمون در گروه‌هاي آزمايش و کنترل
    با توجه به نمودار 1 نمرات اضطراب مرگ گروه «آزمايش» در مرحلة پس‌آزمون نسبت به مرحلة پيش‌آزمون افت بارزي داشته است (6 نمره) و اين تغيير نمره در مرحلة پيگيري نيز (با اندکي افزايش) تقريباً ثابت مانده است که نشانگر تأثير مداخله بر اضطراب مرگ گروه «آزمايش» است، ولي در گروه «کنترل» اين نمره‌ها در مراحل پيش‌آزمون، پس‌آزمون و پيگيري تغيير چنداني نداشته است.
    جدول 5. مقايسة زوجي گروه‌ها روي مقياس اضطراب مرگ در مراحل آزمون
    متغير وابسته    مرحله    تفاوت ميانگين    خطاي استاندارد    معناداري
    اضطراب مرگ    پيش‌آزمون و پس‌آزمون    75/2    46/0    001/0>
        پيش‌آزمون و پيگيري    15/3    53/0    001/0>
        پس‌آزمون و پيگيري    40/0    58/0    502/0
    چنان‌که در جدول 5 مشاهده مي‌گردد، تفاوت ميانگين نمرات اضطراب مرگ در مرحلة پيش‌آزمون و پس‌آزمون 75/2 است که با توجه به ميزان معناداري در مرحلة پس‌آزمون، تفاوت اثر گروه‌ها را در مرحلة پس‌آزمون نشان مي‌دهد و تفاوت ميانگين نمرات اضطراب مرگ در مرحلة پيش‌آزمون و پيگيري 15/3 است که با توجه به ميزان معناداري در مرحلة پيگيري، تفاوت اثر گروه‌ها را در مرحله پيگيري نشان مي‌دهد و همچنين تفاوت ميانگين نمرات اضطراب مرگ در مرحلة پس‌آزمون و پيگيري 40/. است که با توجه به ميزان معناداري، ميزان اضطراب مرگ در مرحلة پيگيري نسبت به مرحلة پس‌آزمون تغيير معناداري نداشته است. ازاين‌رو، با توجه به مندرجات جداول 5 و 6 و نمودار 1 فرضية پژوهش با عنوان «معنويت‌درماني موجب کاهش اضطراب مرگ سالمندان مقيم خانة سالمندان شهر اصفهان مي‌شود»، تأييد مي‌گردد.
    بحث و نتيجه‌گيري
    هدف از انجام اين پژوهش تعيين اثربخشي رويکرد معنويت‌درماني در کاهش اضطراب مرگ سالمندان مقيم «خانة سالمندان» بود. در اين زمينه، مشخص شد که معنويت‌درماني اثربخشي بالايي در کاهش اضطراب مرگ سالمندان دارد. يافته‌هاي حاصل از اين پژوهش با يافته‌هاي قبلي جين (Jane, M) (2006)، ياهيوون (Ya-Huiwen) (2010) و سهيل و اکرم (2002) همخواني دارد. مرگ از ابتداي خلقت انسان، کانون اصلي خرافات و باورهاي گوناگون قرار گرفته و بشر براي رويارويي با اين پديدة ناشناخته و هراسناک، به مذهب و فلسفه پناه برده و با توسل به علم و هنر تحمل آن را آسان‌تر کرده است (ر.ك: معتمدي، 1386). معنويت ترس از مرگ را کاهش مي‌دهد (لوين، 2000). افرادي که داراي معنويت دروني شده و فعال هستند و از حس اخلاقي و نوع‌دوستي قوي برخوردارند و انگيزة اصلي خود را در انسان بودن و حفظ کرامت او به منظور تقرب به درگاه خداوند جست‌وجو مي‌کنند، با روي آوردن به معنويات، سلامت خود و ديگران را حفظ مي‌نمايند (ر.ك: شريفي درآمدي، 1386). معنويت در خلال بزرگ‌سالي افزايش مي‌يابد، به گونه‌اي که اضطراب مرگ در بزرگ‌سالاني، که افراد ايماني راسخ به نيرو يا موجودي عالي دارند کمتر است و سالمندي دوره‌اي است که سالمندان احساس معنويت پخته‌تري را پرورش مي‌دهند؛ يعني با آگاهي از اين موضوع که زندگي آنها در آينده‌اي نزديک به پايان مي‌رسد فعالانه معناي عالي‌تري را در آن مي‌جويند.
    در خصوص تبيين اين نتايج، به اين نکته مي‌پردازيم که معنويت با مذهب همپوشي دارد و سطوح مذهبي بودن در افراد پير و جوان مي‌تواند به گونه‌اي عميق، اضطراب از مرگ را که فرد در طول زندگي تجربه مي‌کند تحت تأثير قرار دهد. برخورداري از فلسفة شخصي پيشرفته دربارة مرگ نيز ترس از مرگ را کاهش مي‌دهد. بدين‌سان، افرادي که ديدگاه مذهبي متزلزلي دارند مرگ را ترسناک‌تر مي‌دانند (برک، 2001). ادراک ناقص انسان از مذهب و خدا و آموزه‌هاي نادرست، سبب مي‌گردد که او مرگ را به منزلة ورود به دنيايي پر از درد و رنج تصور كند و به اين سبب، از مرگ بهراسد. علت کاهش اضطراب مرگ افرادي که گرايش مذهبي در آنان قوي است، آن است که آنها اعتقاد دارند براي رفتارهاي مذهبي خود پس از مرگ پاداش خواهند گرفت. جانگ (1965) معتقد است: همة مذهب‌هاي بزرگ جهان يک آمادگي براي مرگ فراهم مي‌کنند و در نتيجه، افرادي که از اعتقادات مذهبي قوي‌تري برخوردارند، مرگ را به عنوان يک فرايند طبيعي از زندگي مي‌دانند. مرگ براي اين افراد حسي از معنا در زندگي فراهم مي‌سازد. در افراد با مذهب دروني شده، آگاهي از اجتناب‌ناپذير بودن مرگ به عنوان يک بحران وجودي، ذاتاً افراد را به نياز براي يافتن معنا در زندگي و ديدگاه پذيرش مرگ به جاي اضطراب مرگ هدايت مي‌کند. با رسيدن فرد به مرحلة سالمندي، علاقه به معنويات در او تقويت مي‌شود و معنويت به عنوان يکي از نيازهاي دروني انسان که در قلب‌ها، ذهن‌ها و آيين‌ها، به ويژه آيين‌هاي مذهبي وجود دارد، مي‌تواند به کاهش اضطراب مرگ کمک کند، و اين زماني ميسر خواهد شد که معنويت رشد يافته، سالم و سودمند باشد (شريفي درآمدي، 1386). چون سالمندي مرحلة گرايش به معنويات و ارتباط با يک نيروي متعالي و گسست ارتباط با دنياست، ازاين‌رو، معنويت‌درماني موجب کاهش اضطراب مرگ سالمندان مي‌گردد.
    از ديگر علل اثربخشي معنويت‌درماني، کمک به مراجعان در رويارويي با واقعيت مرگ است. آگاهي از مرگ، حس مسئوليت‌پذيري افراد را نسبت به زندگي افزايش مي‌دهد. نتيجه آنکه افراد با آگاهي از موضوع مرگ خود، تمام تلاششان را در قبال مسئوليتي که در ازاي تمام لحظات زندگي دارند، به کار مي‌گيرند. همچنين آگاهي از مرگ غيرقابل گريز شوق در رويارويي با فعاليت‌هاي مخاطره‌برانگيز را افزايش مي‌دهد. آگاهي از مرگ غيرقابل گريز به مراجعان اين فرصت را مي‌بخشد تا با آگاهي از نقص‌ها، باز هم شجاعانه زندگي کنند.
    همچنين با تبيين نقش «داشته»هاي انسان در شکل‌گيري و وابستگي به زندگي دنيوي و شدت اضطراب مرگ و نقش «بودن»ها و صفات الهي انسان در مراقبت و ايجاد توانمندي و آرامش در او درجلسات اشاره گرديد. طبق آموزه‌هاي اسلام و ديگر اديان الهي، ارزش انسان به بودن‌ها و صفات نيک اوست و پس از مرگ نيز هيچ‌يک از داشته‌هاي او در زندگي دنيوي به زندگي ابدي او راه نخواهد يافت و تنها اعمال نيک و صفات و فضايلي که در زندگي دنيوي کسب نموده است موجب آرامش روح او در زندگي پس از مرگ خواهد گرديد. به اين طريق، از اضطراب مرگ او خواهد کاست. از سوي ديگر، گذشت از «داشته»ها به نفع ايجاد «بودن»هاي الهي خواهد بود؛ يعني انسان با «انفاق و بخشش داشته‌هايش» به زندگي معنوي نزديک‌تر مي‌گردد و از اين راه، به آرامش روحي و رواني دست خواهد يافت.
    پژوهشگران بر اين باورند که معنويت به وسيلة اعمال و عقايد پذيرفته شدة هر فرهنگ مشخصي، بيان شده، شکل مي‌گيرد (دان (Done, M)، 1993). اين امر در جامعة ما، که مذهب و معنويت از جايگاهي ويژه برخوردار است، خود را بيشتر نشان مي‌دهد. در جامعة ما، مذهب از مؤثرين تکيه‌گاه‌هاي رواني به شمار مي‌رود که قادر است معناي زندگي را در تمامي عمر فراهم سازد و انسان را از بي‌معنايي نجات دهد. به‌ويژه، در مواقع سخت و بحراني، مي‌تواند کمکي مهم براي فرد به شمار آيد. بر همين اساس، برخي از تجارب و شواهد نشان مي‌دهد که در کشور ما، بسيار از اختلالات رواني و عاطفي در تعامل با مسائل معنوي قرار دارند و بدون توجه به آن، تشخيص و درمان موفقيت‌آميز نخواهد بود. حالاتي مانند اختلالات اضطرابي و اضطراب مرگ از اين نمونه است.
    معنويت‌درماني يکي از راه‌هاي اساسي و پراهميت و يک روش درماني است که بشر مي‌تواند به کمک آن از اختلالات اضطرابي پيشگيري کند و سلامت جسم و روان خود را حفظ نمايد و با کمک گرفتن از دين، نماز و نيايش به منبع لايزال و نامتناهي قدرت الهي وابسته شده، احساس اميد و آرامش داشته باشد و بدين‌گونه، حس مسئوليت‌پذيري و معنايابي در زندگي او فراهم مي‌گردد و با اعتقاد به زندگي پس از مرگ و وعدة پاداش الهي در قبال اعمال نيک در دنيا، از اضطراب مرگ او کاسته خواهد شد.
    محدوديت عمدة اين پژوهش، عدم مقايسة اين رويکرد با ساير رويکردهاي موجود در برطرف ساختن اضطراب مرگ براي معرفي بهترين رويکرد درماني است. پيشنهاد مي‌گردد از ساير رويکردهاي درماني در کاهش اضطراب مرگ به منظور مقايسة نتايج آنها با معنويت‌درماني و معرفي بهترين رويکرد در اين زمينه استفاده گردد.
     
     

    References: 
    • آذربايجاني، مسعود و سيدمهدي موسوي اصل، 1385،‌ درآمدي بر روان‌شناسي دين، تهران، سمت.
    • آقاجاني، محمد و همكاران، 1391، «بررسي ارتباط انس با قرآن کريم و باورهاي مذهبي با ميزان اضطراب مرگ در بيماران قلبي دانشگاه علوم پزشکي کاشان»، مجله پزشکي کاشان، ش 142، ص 11-19.
    • براهني، محمدتقي و همکاران،‌ 1375، واژه‌نامه روان‌شناسي و زمينه‌هاي وابسته، تهران، فرهنگ معاصر.
    • برک، لورا.اي، 2001، روان‌شناسي رشد، ترجمة يحيي سيدمحمدي، تهران، اسباران.
    • بک، آرون تي و گاري امري، 1383، مدل‌شناختي اضطراب، ترجمة عبدالرسول پاسالاري بهجاني، تهران، دانش‌پژوهان جوان.
    • تبليش، پل، 1366،‌ شجاعت بودن، ترجمة مراد فرهادپور، تهران، سمت.
    • جان‌بزرگي، مسعود، 1377، «بررسي اثربخشي روان‌درمان‌گري با و بدون جهت‌گيري مذهبي اسلامي بر اضطراب و تنيدگي»، روان‌شناسي، سال دوم، ش 4، ص 343-368.
    • جعفري تبريزي، محمدتقي، 1378، عرفان اسلامي، گردآوري و تنظيم: شهرام تقي‌زاده انصاري و همکاران، تهران،‌ مؤسسه تدوين و نشر آثار علامه جعفري.
    • چيريان، جان تي، 1383، «ارزيابي علائق ديني و معنوي در روان درماني»، نقد و نظر، سال نهم، ش 1 و 2، ص 330-366.
    • راسل، مهدي و علي اردلان، 1386، «آينده سالمندي و هزينه‌هاي خدمات سلامت، هشداري براي نظام سلامت کشور»، سالمندي ايران، سال دوم، ش 4، ص 300-305.
    • رجبي، غلامرضا و محمد بحراني، 1380، «تحليل عاملي سؤال‌هاي مقياس اضطراب مرگ»، روان‌شناسي، ش 20، ص 331-345.
    • سرونديان، نگين، 1382، مقايسه احساس تنهايي و ترس از مرگ در زنان و مردان سالمندسراي سالمندان شهرستان اهواز در سال 1381-1382،‌ پايان‌نامه کارشناسي روان‌شناسي عمومي، اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي.
    • شريفي درآمدي، پرويز، 1386، هوش هيجاني و معنويت، تهران، سپاهان.
    • صادقيان، احمد، 1387، قرآن و بهداشت روان، قم، پژوهش‌هاي تفسير و علوم قرآن.
    • ضرغامي، مهران، 1380، «مقابله مذهبي و اضطراب»، خلاصه مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، تهران، انستيتو روان‌پزشکي تهران.
    • علي‌اکبري، مهناز و همكاران، 1390، «بررسي رابطه جهت‌گيري مذهبي با اضطراب مرگ و ازخودبيگانگي در سالمندان استان تهران، روان‌شناسي اجتماعي، سال اول، ش 2، ص 140-159.
    • غباري‌بناب، باقر و همکاران، 1384، «ساخت مقياس معنوي تجربه معنوي در دانشجويان»، روان‌شناسي 35، سال نهم، ش 3، ص 261-278.
    • فرانکل ويکتور اميل، 1371، فرياد ناشنيده براي معني، ترجمة علي علوي‌نيا، تهران، ياد آوران.
    • ـــــ ، 1372، پزشک و روح، ترجمة فرخ سيف، تهران، درسا.
    • ـــــ ،‌ 1366، انسان در جست‌وجوي معنا، پژوهش در معنادرماني، ترجمة مهين ميلاني، تهران، درسا.
    • ـــــ ، 1375، خدا در ناخودآگاه، ترجمة شهاب‌الدين عباسي، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا.
    • قرباني، الهه و همكاران، 1392، «رابطه اميد، اضطراب مرگ با سلامت روان در دانشجويان دانشگاه اروميه»، مجله پزشکي اروميه، دوره بيست و چهارم، ش 8، ص 607-616.
    • قمري گيوي، حسين، 1387، «معنويت، هويت و بهداشت رواني در کستره زندگي»، روان‌شناسي و دين، سال اول، ش 4، ص 43-71.
    • معتمدي، غلامحسين، 1386، انسان و مرگ: درآمدي بر مرگ‌شناسي،‌ تهران، مرکز.
    • منصورنژاد، زهرا و محمدباقر کجباف، 13691، «رابطه بين جهت‌گيري مذهبي (دروني، بيروني) و جنسيت با اضطراب مرگ در ميان دانشجويان»، پژوهش‌هاي علوم شناختي و رفتاري، سال دوم، ش 1، ص 55-64.
    • الياس، نوربرت، 1385، تنهايي دم مرگ، ترجمة اميد مهرگان و صالح نجفي، چ دوم، تهران، گام نو.
    • يالوم، اروين.دي، 1375، روايت‌هايي از روان درماني، ترجمة مهشيد ياسايي، تهران، آزمون.
    • Agras, S, & ET AL, 1969, The epidemiology of common fears and fobia, Comperhensive Psychiatry, v. 10, p. 151-156.
    • Amaro,J. W. F, 1998, Psychology, Psychoanalaysis and religious Faith, http: www.psychwww. com/psyrelig/ amaro.html.
    • Argyle, Michael, 2002, June and religious symbolism in Psychology and religion, London, Rutledge.
    • Battista, j, & Almond, R, 1973, The development of meaning of life, Psychiatry , p. 409-427.
    • Baumeister, R. F, 1991, The meaning of life, NewYork, Guilford.
    • Chatters, L. M, & et al, 1992, Antecedent and dimensions of religious invalement among older black adults, Journal of Gerontology, v. 47, p. 269-278.
    • Cicirelli, V.G, 2002, Fear of death in older adults, prediction from terror management theory, Journal of Geronotology, v. 57, p. 358-366.
    • Jain, M, 2006, Spiritual intelligence: A contemporary concern with regard to living status of the senior sitizens, Journal of Indian Academy of Applied Psychology, v. 32 (3), p. 227-233.
    • Jung, C.G, 1965, The soul and death. In Feifel, H. (Ed), The meaning of death, New York: McGraw- Hill Book Company.
    • Koeing, H. G, 1994, The relationship between Judeo Christian religion and mental health middle-aged and older adults, American Psychology Association, Advances, fal, v. l9 (4), p. 33-39.
    • _____ , 1998, religion and mental health, California, academicpress.
    • _____ , 1998, religion attitudes and practices of hospitalized medically ill older adults, international of Geriatric psyiatry, v. 13(4), p. 35-156.
    • Levin, J. S, & et al, 2002, God faith and health, New York, john wiley &sons, INC.
    • Levin, M, 2000, Spiritual intelligence: Awakening the power of your spirituality and intuition, London, Hodder& Stoughton
    • Lonetto, R, & Templer, D. I, 1986, Death anxiety, Washington, DC: Hemisphere.
    • Lukas, E, 1984, Meaning Fulliving, combridge, MA: Schenkman, New York, john willey & sons; INC.
    • Lukas, E. & zwang Hirsch, B, 2002, Logithrapy, in: Kaslow, F. W (chief editor), Comprehensive handbook of psychotherapy, v. 3, p. 338-356.
    • Maddi,S. R, 1989, Personality theories: A comparative analaysis, California, Brook/ cole publishing company.
    • Matlin, j.A, & et al, 1990, Situational determination of coping effectiveness, Journal of Health Social Behavior, v. 31, p. 103-122
    • May, R, & Yallom, I, 2000, Existential psychotrapy, In:corsini, R. & wedding, D. (ed). Current Psychotherpies, Itasca illinios:F. E. Peacock Publisher, INC.
    • Morris, P. A, 1983, The effect of pilgrimage on anxiety, depression and religion, attitude England ,Cambridge Journals, psychology Medicine, v. 2(3), p. 291-294.
    • Nelson, L. D, 1980, Religiodity and death anxity, A multidimensional analysis, Review of religious research, v. 2, p. 21-48.
    • Propost. L. R, 1988, Psychotherapy in a Religious frame work, Amazoon Try prime, Human sciences, January, p. 196-208.
    • Rice, j, 2009, The relationship between humor and death anxity [internet], http: // clearinggouse, missouriwestern, edu/ man uscripts/153. Php.
    • Saggino,R, & kline, P, 1996, Item factor analysis of the Italian version of the death anxiety scale, Jurnal of clinical sychology, v. 52, p. 329-333.
    • Smith, M. B, 2001, Humanistic sychology, In:raighad,W.E & Nemeroff. C. B. (ed) The ccorsini Encylipedia of psychology and behavioral science.
    • Suhail, K, & Akram, S, 2002, Correlates of death anxiety in Pakistan, Death study, v. 26 (1), p. 39-50.
    • Templer, D. I, 1970, The construction and validation of a Death Anxiety Scale, Jurnal of General Psychology, v. 82, p. 165-177.
    • Tomer, A, & Eliason, G, 2000, Beliefs a bout self, life, and death, Testing aspects of a comprehensive model of death anxiety and death attitudes, ln A. Tomer(Ed) , Death attitude and the older adult,Washington Dc: Taylor & Francis, p. 137-156
    • Worthington ,E. L, & et al, 1996, Empirical research on religion and psychotherapeutic process and outcomes, psychological bulletin, v. 199, p. 447-447.
    • Wulff, David M, 1997, Psychology of Religion, Classic & Contemporary, Wily & Sons, Inc, United states of America.
    • Ya-Huiwen, 2010, Religious and death anxiety, Journal of human resource and adult learning, v. 6, p. 127-132.
    • Yalom, E, 2008, The ripple effect, Journal of Theropy Today, v. 19, p. 142-145.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سرتیپ زاده، افسانه، علی‌اکبری دهکردی، مهناز، طبائیان، سیده راضیه.(1395) بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب مرگ سالمندان مقیم خانه سالمندان. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9(4)، 57-70

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    افسانه سرتیپ زاده؛ مهناز علی‌اکبری دهکردی؛ سیده راضیه طبائیان."بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب مرگ سالمندان مقیم خانه سالمندان". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9، 4، 1395، 57-70

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سرتیپ زاده، افسانه، علی‌اکبری دهکردی، مهناز، طبائیان، سیده راضیه.(1395) 'بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب مرگ سالمندان مقیم خانه سالمندان'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9(4), pp. 57-70

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سرتیپ زاده، افسانه، علی‌اکبری دهکردی، مهناز، طبائیان، سیده راضیه. بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب مرگ سالمندان مقیم خانه سالمندان. روان‌شناسی و دین، 9, 1395؛ 9(4): 57-70