الگوی ساختاری رابطه سرمایه معنوی اسلامی با احساس انرژی در کار و عملکرد
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
جنبش گرايش به معنويت در محيط کار، طي دو دهه اخير موج رو به رشدي از پژوهشهاي معطوف به کارکردها و نقشهاي معنويت و معنويتگرايي را در دنيا به راه انداخته است (دسايي (Desai)، 2009). در چارچوب جنبش مورد اشاره، يکي از روندهاي جالب توجه معرفي سازههاي معنويتبنياد نويني است که هر يک ظرفيت قابل توجهي براي پژوهش و نظريهپردازي دارند (کاراکاس (Karakas)، 2010). سازهاي به نسبت نوين که بر پايه آموزههاي اسلامي قابل طرح و بررسي است، سرمايه معنوي است. در دين روشنگر و صلحگراي اسلام، معنويت در پيوندي جداييناپذير با نيت و پايبندي رفتاري، به باورهاي مذهبي و با تأکيد بر دلبستگي، توکل و اميد به لطف و مدد خداوند متعال مورد بحث قرار ميگيرد (ر.ك: ابراهيميديناني، 1383). به عبارت روشنتر، معنويت در بين مسلمان از طريق پايبندي به آداب و شعائر دين مبين اسلام و تلاش پيگير و مستمر براي دلبستگي و پيوند با دستورات خالق هستي معنا پيدا ميکند. همچنين، معنويت در اسلام در سايه عشق به خدا، عبادت، نيايش، عمل خداپسندانه، همدردي و همدلي با محرومان به ظهور ميرسد (مظاهريسيف، 1387). همچنين، از نگاه دين مبين اسلام منبع لايزال الهي و عمل به دستورات خالق بيبديل هستي، در پيوند با باورها و رفتارهاي انسان، نيرويي زاينده، پويا، هدايتگر و تنظيمگر همچون يک منبع سرمايهاي را به انسان عطا ميکند که ميتوان به آن، سرمايه معنوي اطلاق کرد (گلپرور و همكاران، 1393الف؛ گلپرور و همكاران، 1393ب).
از اين نگاه، سرمايه معنوي بسان هر سرمايه ديگر، بستري براي پيشروي به سوي اهداف، اطمينان، آرامش و تلاش هدفمند محسوب ميشود. از نظر ضرورت وجودي نيز سرماية معنوي و تلقي بنيانهاي فطري و دروني معنويتگرا بهعنوان يک منبع قابل برداشت از بُعد رواني، به خوبي قادر به ايجاد پايگاهي امن براي انسانها ميشود تا از آن طريق، با تلاش و پشتکار براي اهدافي غايتنگرانه و فراجهاني به سوي دنيايي بهتر، سرشار از آرامش و صلح حرکت نمايند (گلپرور و وجواديان، 1393). به همين دليل، تسلط يک فضاي معنوي مبتني بر توجه دائمي به خداوند آفريدگار جهان هستي، سرمايهاي گرانبها و ارزشمند براي افراد است (مظاهريسيف، 1387). در قرآن کريم مکرر در خصوص توجه و کسب انرژي از جانب خالق بيهمتاي هستي توسط بشر، به انسانها يادآوري شده است. براي نمونه، خداوند در سورة مبارکه اسراء آيه 82 ميفرمايند: «و از قرآن آنچه براي مؤمنان شفا و رحمت است فرو ميفرستيم، و بر ستمکاران جز زيان نميافزايد». يا در سورة مبارکة رعد آية 28 ميفرمايند: «همان كساني كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا آرام ميگيرد، آگاه باشيد كه دلها تنها با ياد خدا آرام مييابد». مجموعه آيات و نشانههايي که در قرآن کريم، براي انسان و راهيابي به مسير سعادت دنيا و عقبي ارائه شده، به خوبي نشان ميدهد که پي بردن به معناي حقيقي زندگي و کسب معارف معنوي در سايه توجه دائمي به خالق هستي، سرمايهاي گرانبها است که نبايد از آن غفلت كرد. به همين دليل، ميتوان گفت: بر اساس آنچه در دين اسلام و با اتکاء بر قرآن کريم به انسان عرضه شده، سرمايه معنوي ميتواند داراي مؤلفههاي چندگانهاي باشد. دلبستگي به خداوند بهعنوان اولين مؤلفه سرمايه معنوي در دين مبين اسلام، ميتواند موجب شود تا افراد هنگام مواجهه با مشکلات با تکيه به منبع لايزال الهي، مقاومت و پشتکار بيشتري از خود نشان دهند و در زمان مواجهه با مصائب شکيباتر و صبورتر شوند. ارزشگرايي معنوي، بهعنوان دومين مؤلفه سرمايه معنوي اسلامي نيز موجب تکيه بر ارزشهاي معنوي نظير اعتماد، ارزشمندي و کرامت انسان، باور به اهداف مثبت و مطلوب در زندگي شده و زمينه را براي تأثيرگذاري معنوي، بهعنوان سومين مؤلفه سرمايه معنوي فراهم خواهد نمود. تأثيرگذاري معنوي در حوزه سرمايه معنوي اسلامي، بعد عملي و رفتاري را که مبتني بر عمل به ارزشهاي معنوي مورد تأکيد خداوند متعال ميباشد شکل ميدهد. بالاخره اعتماد به راهنماييهاي خداوند متعال که در حوزة روانشناسي، ميتوان آن را تعبير به دلبستگي به خداوند بهعنوان چهارمين مؤلفه سرمايه معنوي اسلامي نمود، به اين دليل ضرورت دارد که سرمايه معنوي در مواقع مختلف بايد از طريق وجود فرصت خلوت با خدا و راز و نياز با وي تقويت شود. به معناي ديگر، آنگاه که انسان در فضاي خلوت ذهن خود فرصتي مييابد تا با قادر مطلق راز و نياز کند، به همان ميزان بر سرمايه معنوي وي افزوده خواهد شد (گلپرور و جواديان، 1393).
حال سؤال اين است که سرمايه معنوي مبتني بر دلبستگي به خداوند، ارزشگرايي معنوي، تأثيرگذاري معنوي همراه با رابطه تعاليگرا با خداوند متعال، چه پيامدهايي در سطح فردي براي انسانها در محيط کار به بار ميآورند. بر اساس شواهد به دست آمده از برخي پژوهشهاي انجام شده در ايران، سرماية معنوي پيوندي معنادار با سرمايه اجتماعي و سرمايه روانشناختي (گلپرور و همکاران، 1393الف)، با بهزيستي روانشناختي و معنوي (گلپرور و همکاران، 1393ب) و با رفتارهاي مثبت و منفي، همراه با عملکرد در نقش و عملکرد زمينهاي در محيطهاي کار (ر.ك: کاظمي، 1391) دارد. با اين حال، به دليل اينکه ديرزماني از طرح سرمايه معنوي اسلامي در ايران نميگذرد، بسياري از ظرفيتهاي سرمايه معنوي براي برقراري ارتباط و تأثيرگذاري بر ساير متغيرهاي حياتي در محيطهاي کار کماکان پنهان مانده است. بر همين اساس، از ميان متغيرهاي مختلف در اين پژوهش با هدف بسط و گسترش دانش موجود در مورد کارکردهاي سرمايه معنوي اسلامي بر احساس انرژي در کار، همراه با عملکرد شغلي تمرکز شده است.
احساس انرژي در کار، نقطه مقابل خستگي و فرسودگي است. در زمان تجربه احساس انرژي، فرد در خود نيرو و توان انجام كارها را همرا با سرزندگي كاري تجربه ميكند (گلپرور و واثقي، 1390؛ اتواتر و كارملي (Atwater & Carmeli)، 2009). شواهد پژوهشي در دسترس، حاكي از اين است كه تقاضاهاي شغلي بهعنوان عوامل فشارآور كاري، همراه با عدم حمايت اجتماعي در محيط كار با احساس خستگي، که نقطه مقابل احساس انرژي محسوب ميشود، داراي رابطه مثبت هستند (گلپرور و اديبي، 1389). به عبارت ديگر، وقتي فرد با عوامل فشارآور متعددي مواجه ميشود، بهتدريج از سطح احساس انرژياش كاسته شده و بدينترتيب، احساس خستگي و فشار رواني و فيزيولوژيك را تجربه ميكند (گلپرور و همكاران، 1389). احساس انرژي در محيط کار، با عوامل مختلف از جمله با فرهنگ سازماني همراه با سبک رهبري سرپرستان (همان) و با معنويت و معنويتگرايي فردي و سازماني (ليو و روبرتسون (Liu & Robertson)، 2011) رابطه دارد؛ يعني رابطه بين سرمايه معنوي با احساس انرژي در محيط کار را ميتوان با اشاره به پژوهشهايي که در آنها نشان داده شده که بين معنويت با فرسودگي و خستگي (کاراکاس، 2010؛ نس (Ness)، 2013) و با اشتياق و رضايت شغلي (چاولا و گودا (Chawla & Guda)، 2010؛ کوچخانرستمي و همكاران، 2015) رابطه دارد، به خوبي مورد حمايت قرار داد. در کنار احساس انرژي در کار، عملکرد شغلي از جمله مهمترين متغيرها براي دستيابي افراد و سازمانها به اهدافشان است. از نظر تعريف، عملکرد شغلي رفتارهاي مشهود، رسمي و مبتني بر شرح وظايف شغلي است که کارکنان در مشاغل خود، آنها را انجام ميدهند و از نظر سازمان، براي دريافت حقوق و مزايا افراد موظف به انجام آنها هستند (ناگيوئن (Nguyen) و همكاران، 2012). از لحاظ کاربردي، پي بردن به عواملي که بر عملکرد شغلي کارکنان تأثير ميگذارد، از نکات بسيار مهم تلقي ميشود. يکي از مهمترين پيشايندهاي عملکرد که در اين پژوهش به آن توجه شده، مؤلفههاي سرمايه معنوي است. شواهد پژوهشي نشان دادهاند که معنويت فردي و معنويت در محيط کار، با عملکرد شغلي (جوانمرد، 2012) و سازههاي نگرشي و رفتاري مرتبط با آن نظير رضايت شغلي، تعهد سازماني و اشتياق و دلبستگي شغلي (کوچخانرستمي و همکاران، 2015) در ارتباط است. در حمايت از اين روابط، گايگل (Geigle) (2012) در مروري بر مهمترين پژوهشهاي سالهاي اخير، نشان داد که معنويت از زمره پيشبينيکنندههاي عملکرد در سطح فردي و سازماني است.
از بعد نظري نيز از طريق نظريات مطرح در عرصة منابع، نظير نظريه منابع بقاء (هوبفول، 2001 و 2002) ميتوان رابطه بين سرمايه معنوي، با احساس انرژي در کار و عملکرد شغلي را تبيين نمود. براساس نظريه منابع بقاء، وقتي افراد احساس کنند که منابع لازم براي انجام وظايف و كارهاي را دارا هستند، احساس نشاط و انرژي نموده، از اين طريق سطح نيرو و توان كاري آنها در قالب احساس انرژي تقويت ميشود. بنابراين، ازآنجاکه در زمان تسلط سرمايه معنوي در فضاي رواني انسان، افراد احساس ميکنند که در ارتباط با يک منبع حمايتي نيرومند و معنوي هستند (بل و همكاران (Bell)، 2012)، احساس بهزيستي معنوي و روانشناختي آنها افزايش مييابد (گلپرور و همکاران، 1393الف و ب). انتظار ميرود که بين سرمايه معنوي و احساس انرژي در کار، رابطه مثبت و معناداري وجود داشته باشد. همچنين، ازآنجاکه سرمايه معنوي قادر است تا منبع حمايتي درون رواني براي افراد فراهم آورد (ر.ك: کاظمي، 1391)، احتمال زياد ميرود که اين حمايت دروني و نيروافزايي، به لحاظ روانشناختي منجر به عملکرد شغلي بالاتر در افراد شود. بر پايه آنچه بيان گرديد، مدل مفهومي و نظري پژوهش، بر اساس مدل ارائه شده در شکل 1 در نظر گرفته شده است.
شکل 1. مدل نظري پژوهش از رابطه بين سرمايه معنوي با احساس انرژي در کار و عملکرد شغلي
در مجموع بر پايه آن چه بيان شد، ميتوان گفت: سرمايه معنوي در جايگاهي بالقوه تأثيرگذار بر احساس انرژي در کار و عملکرد شغلي قرار دارد، ولي تاکنون به نقش اين سازه در حوزههاي مورد اشاره توجه لازم و کافي نشده است. از بعد اهميت نيز لازم به يادآوري است که توان فزاينده مؤلفههاي سرمايه معنوي اسلامي، براي احساس انرژي در کار و عملکرد شغلي ميتواند محيطهاي کار را سرشار از نشاط، انرژي و هدفمندي معطوف به کارايي فردي و سازماني نمايد. همچنين، به لحاظ نوين بودن سازه سرمايه معنوي اسلامي، با انجام پژوهشهايي از اين نوع پژوهش، زمينة بسط پژوهشي و نظري نقشهاي سرمايه معنوي اسلامي در ايران فراهم ميشود. بنابراين، شواهد حاصل از اين پژوهش اين امکان و زمينه را فراهم ميسازد تا پژوهشهاي بيشتري در آينده در اين حوزه، به مرحله اجرا در آيد.
بنابراين، سؤال اصلي پژوهش اين است که آيا طي يک سلسله روابط زنجيرهاي بين سرمايه معنوي با احساس انرژي در کار و عملکرد شغلي رابطه وجود دارد؟ همچنين سرمايه معنوي چگونه در عملکرد شغلي تأثير ميگذارد و سازوکار اثر آن چيست؟
روش پژوهش
روش اين پژوهش، از نوع همبستگي است. ازآنجاييکه هدف اصلي در اين پژوهش تعيين رابطه سرمايه معنوي اسلامي با احساس انرژي در کار بود، روش پژوهش همبستگي انتخاب گرديد. جامعه آماري پژوهش، کليه کارکنان يک هتل بزرگ در شهر اصفهان به تعداد حدود 300 نفر در بهار 1394 بودند. براي تعيين حجم نمونه، بر اساس توصيه حجم نمونه براي مطالعات مدلابي معادلات ساختاري، که بين 200 تا 400 نفر توصيه شده، عمل گرديد (ر.ك: شوماخر و همكاران، 1388) و حجم نمونه، دويست نفر در نظر گرفته شد. نمونهگيري به روش نمونهگيري تصادفي ساده انجام شد. پس از جمعآوري پرسشنامهها، دوازده پرسشنامه (معادل شش درصد)، به دليل نقص در پاسخگويي از پژوهش کنار گذاشته شدند. لذا گروه نمونه پژوهش به 188 نفر تقليل يافت.
ابزارهاي پژوهش
پرسشنامه سرمايه معنوي اسلامي: براي سنجش سرمايه معنوي از پرسشنامه بيست سؤالي ساخت و معرفي شده توسط گلپرور و جواديان (1393)، که داراي چهار خردهمقياس دلبستگي به خداوند (8 سؤال)، ارزشگرايي معنوي (4 سؤال)، تأثيرگذاري معنوي (4 سؤال) و رابطه تعاليگراي با خداوند (4 سؤال) است، استفاده شد. اين بيست سؤال، مبتني بر تعاريف ارائه شده از سرمايه معنوي در متون علمي ساخته شده است (گلپرور و همکاران، 1393 الف و ب). مقياس پاسخگويي اين پرسشنامه در اين پژوهش، پنج درجهاي (بسيار کم= 1 تا بسيار زياد=1) بود. گلپرور و جواديان (1393)، روايي سازه اين پرسشنامه را از طريق تحليل عاملي اکتشافي و تأييدي مستند ساخته و نشان دادهاند که خردهمقياسهاي اين پرسشنامه، از پايايي قابل قبولي برخوردار است. آلفاي کرونباخ به دست آمده براي اين پرسشنامه، به ترتيب براي دلبستگي به خداوند، ارزشگرايي معنوي، تأثيرگذاري معنوي و رابطه تعاليگراي با خداوند، برابر با 9/0، 76/0، 65/0 و 83/0 گزارش شده است (گلپرور و جواديان، 1393). در اين پژوهش، آلفاي کرونباخ به دست آمده براي اين پرسشنامه، به ترتيب براي دلبستگي به خداوند، ارزشگرايي معنوي، تأثيرگذاري معنوي و رابطه تعاليگراي با خداوند و کل پرسشنامه به ترتيب، برابر با 94/0، 78/0، 85/0، 77/0 و 96/0 بهدست آمد.
پرسشنامه احساس انرژي در کار: براي سنجش احساس انرژي در كار، از پرسشنامه هشت سؤالي معرفي شده توسط اتواتر و كارملي (2009)، كه قبلاً در ايران توسط گلپرور و همكاران (1389) پايائي و رواييسنجي شده، استفاده شد. مقياس پاسخگويي به اين پرسشنامه در اين پژوهش، پنج درجهاي (هرگز=1 تا هميشه=5) بود. شواهد مربوط به روايي و پايايي اين پرسشنامه در ايران، به دقت بررسي شده است. اين شواهد حاكي از اين است كه پرسشنامه احساس انرژي، از نظر روايي سازه از شرايط مطلوبي برخوردار است، به ترتيبي كه آلفاي كرونباخ گزارش شده براي آن 91/0 ميباشد (گلپرور و همكاران، 1389). گلپرور و واثقي (1390)، سؤالات احساس انرژي در كار را همراه با سؤالات استرس شغلي، به طور همزمان مورد تحليل عاملي قرار داده و نشان دادند که سؤالات اين پرسشنامه، به طور دقيق بر عاملي مستقل با آلفاي كرونباخ 94/0 قرار ميگيرد. در پژوهش رضايي (1392)، آلفاي کرونباخ اين پرسشنامه برابر با 91/0 بهدستآمده است. در اين پژوهش، آلفاي کرونباخ اين پرسشنامه برابر با 95/0 به دست آمد.
پرسشنامه عملکرد شغلي: براي سنجش عملکرد شغلي، از پرسشنامه چهار سؤالي معرفي شده توسط ناگيوئن و همکاران (2012) استفاده شد. مقياس پاسخگويي به اين پرسشنامه در اين پژوهش، شش درجهاي (کاملاً مخالفم= 1 تا کاملاً موافقم=6) بود و شواهد مربوط به روايي و پايايي اين پرسشنامه مطلوب گزارش شده است. ناگيوئن و همکاران (2012) با استفاده از تحليل عاملي تأييدي، تک عاملي بودن اين پرسشنامه را تأييد و آلفاي کرونباخ آن را برابر با 87/0 گزارش نمودهاند. راعي (1393)، در پژوهش خود آلفاي کرونباخ اين پرسشنامه را برابر با 74/0 گزارش نموده است. در اين پژوهش، آلفاي کرونباخ اين پرسشنامه برابر با 87/0 به دست آمد.
پرسشنامههاي پژوهش از نظر اجرا به شيوه خودگزارشدهي پاسخ داده شدند. به اين ترتيب که در آغاز هر پرسشنامه توصيفي خلاصه در اختيار افراد قرار گرفته تا مطالعه نموده، سپس اقدام به پاسخگويي به پرسشنامهها نمايند. در سطح استنباطي، از ضريب همبستگي پيرسون و مدلابي معادلات ساختاري استفاده شد. کلية تحليلهاي صورت گرفته با نرمافزار آماري SPSS نسخه 18 و نرمافزار تحليل ساختارهاي گشتاوري (AMOS) نسخه 16 انجام شده است. در مدلابي معادلات ساختاري يك مدل مناسب، از لحاظ شاخصهاي برازش بايد داراي خيدو غيرمعنادار، نسبت خيدو به درجه آزادي كمتر از 3، شاخص نيكويي برازش (GFI) و شاخص برازش تطبيقي (CFI) بيشتر از 95/0، شاخص برازش افزايشي (IFI) بزرگتر از 9/0، ريشه مجدورات باقيمانده (RMR) كوچكتر از 05/0 و تقريب ريشه ميانگين مجذورات خطا (RMSEA) كوچكتر از 08/0 باشد (ميرز (Meyers) و همكاران، 2006).
يافتههاي پژوهش
ميانگين سني شرکتکنندگان در پژوهش برابر با 35/20 سال (با انحراف معيار برابر با 94/7 سال) و ميانگين سابقه شغلي آنها، برابر با 74/12 سال (و انحراف معيار برابر با 08/7 سال) بود. در جدول 1، ميانگين، انحراف معيار و همبستگي بين متغيرهاي پژوهش ارائه شده است.
جدول 1. ميانگين، انحراف معيار و همبستگي بين متغيرهاي پژوهش
رديف متغيرهاي پژوهش M SD 1 2 3 4 5
1 دلبستگي به خداوند 53/3 82/0 -
2 ارزشگرايي معنوي 54/3 75/0 **85/0 -
3 تأثيرگذاري معنوي 51/3 81/0 **77/0 **72/0 -
4 رابطه تعاليگرا با خداوند 59/3 8/0 **75/0 **69/0 **74/0 -
5 احساس انرژي در کار 54/3 72/0 **44/0 **39/0 **43/0 **35/0 -
6 عملکرد شغلي 34/3 86/0 **46/0 **38/0 **42/0 **36/0 **43/0
چنانکه در جدول 1 مشاهده ميشود، احساس انرژي در کار، با هر چهار مؤلفه سرمايه معنوي اسلامي (دلبستگي به خداوند، ارزشگرايي معنوي، تأثيرگذاري معنوي، رابطه تعاليگراي با خداوند) داراي رابطه مثبت و معنادار (01/0>p) است. عملکرد شغلي نيز با هر چهار مؤلفه سرمايه معنوي اسلامي (دلبستگي به خداوند، ارزشگرايي معنوي، تأثيرگذاري معنوي، رابطه تعاليگراي با خداوند)، داراي رابطه مثبت و معنادار (01/0>p) است. در جدول 2، نتايج حاصل از مدليابي معادله ساختاري ارائه شده است.
جدول 2. مسيرهاي مدل (اثرات مستقيم و غيرمستقيم) سرمايه معنوي اسلامي با احساس انرژِي در کار و عملکرد شغلي
R2 p β SE B مسيرهاي مدل رديف
219/0 001/0 **47/0 07/0 **51/0 سرمايه معنوي← احساس انرژي در کار 1
155/0 001/0 **1 18/0 **1 احساس انرژي در کار← عملکرد شغلي 2
آثار غيرمستقيم و اثرات کلي
- 001/0 **47/0 - **51/0 اثر غيرمستقيم سرمايه معنوي بر عملکرد شغلي 3
- 001/0 **47/0 - **51/0 اثر کلي سرمايه معنوي بر عملکرد شغلي 4
01/0 p<**05/0p<*
چنانکه در جدول 2 مشاهده ميشود، سرمايه معنوي (001/0p<، 47/0 =β) با احساس انرژي در کار، داراي رابطه معنادار است و توانستهاند 9/21 درصد از واريانس اين متغير را تبيين کنند. در ادامه، احساس انرژي در کار (001/0p<، 1 =β) با عملکرد شغلي داراي رابطه معنادار بوده و توانسته 5/15درصد از واريانس اين متغير را تبيين كند. شاخصهاي برازش مدل نهايي، که نتايج آن در جدول 2 ارائه شد، به اين شرح هستند: خيدو مدل نهايي برابر با 76/7 و غيرمعنادار (05/0p>)، درجه آزادي برابر با 7، نسبت خيدو به درجه آزادي برابر با 11/1، GFI برابر با 99/0، CFI برابر با 99/0، IFI برابر با 99/0، RMR برابر با 016/0 و RMSEA برابر با 024/0 است. همچنين، چنانکه در رديف 3 و 4 جدول 2 مشاهده ميشود، اثر غيرمستقيم سرمايه معنوي، بر عملکرد شغلي از طريق احساس انرژي در کار در حالت غيراستاندارد و استاندارد به ترتيب، برابر 51/0 و 47/0 ميباشد. ضرايب غيرمستقيم ارائه شده در جدول 2، براساس منابع موجود و همچنين آزمون بوثاستراپ در سطح 01/0p< معنادار هستند. بررسي آثار واسطهاي نيز حاکي از اين بود که احساس انرژي در کار متغير واسطهاي کامل، در رابطه سرمايه معنوي اسلامي با عملکرد شغلي است. لازم به يادآوري است که بررسي انجام شده نشان داد که در حضور احساس انرژي در کار، رابطه مستقيم بين سرمايه معنوي اسلامي تأثير معناداري بر افزايش ميزان برازش مدل ندارد. در شکل 2، مدل نهايي پژوهش ارائه شده است.
شکل 2. مدل ساختاري نهايي رابطه سرمايه معنوي اسلامي با احساس انرژي و عملکرد شغلي
در شکل 2، اعداد داراي ستاره بر روي پيکانها ضرايب استاندارد و اعداد داخل پرانتز، در مقابل آنها مقادير t براي تعيين سطح معناداري ضرايب ارائه شده هستند. همچنين، اعداد داخل پرانتز بر روي مستطيل دو متغير احساس انرژي و عملکرد شغلي واريانس تبيين شده اين متغيرها، يا همان مقدار R2 هستند. چنانکه در شکل 2 ديده ميشود، سرمايه معنوي اسلامي، با احساس انرژي در کار داراي رابطه مستقيم، ولي با عملکرد شغلي بهطور غيرمستقيم (از طريق احساس انرژي در کار) داراي رابطه است.
بحث و نتيجهگيري
اين پژوهش، که با هدف بررسي مدل ساختاري رابطه سرمايه معنوي اسلامي با احساس انرژي در کار و عملکرد شغلي اجرا شد، شواهدي نوين از نقش مؤلفههاي سرمايه معنوي اسلامي بر احساس انرژي و عملکرد شغلي به دست داد. در سطح روابط ساده بين هر چهار مؤلفه سرمايه معنوي اسلامي، با احساس انرژي در کار رابطه مثبت و معنادار به دست آمد. اين نتايج، بهطور ضمني با يافتههاي گزارش شده توسط گلپرور و همکاران (1393 الف)، مبني بر رابطه بين سرمايه معنوي با بهزيستي رواني و معنوي همسويي نشان ميدهد. البته در پژوهشهاي ديگري (کاراکاس، 2010؛ نس، 2013؛ چاولا و گودا، 2010؛ کوچخانرستمي و همکاران، 2015) نيز بين معنويت (نه سرمايه معنوي)، با خستگي و فرسودگي که نقطه مقابل احساس انرژي در کار هستند و با اشتياق و رضايت شغلي، که با احساس انرژي پيوند و ارتباط دارند، رابطه گزارش شده است. در صورت پذيرش پيوند بين احساس انرژي با متغيرهاي مورد اشاره ميتوان گفت: نتايج پژوهشهاي مورد اشاره در مورد خستگي، فرسودگي، رضايت و اشتياق با نتايج اين پژوهش در حوزة رابطه بين مؤلفههاي سرمايه معنوي اسلامي با احساس انرژي در کار شباهتها و همسوييهايي وجود دارد. از بُعد نظري، رابطه مثبت بين مؤلفههاي سرمايه معنوي، با احساس انرژي در کار را ميتوان بر اساس نظريه منابع بقاء تبيين نمود (هوبفول، 2001 و 2002).
احساس انرژي از زمره متغيرهاي عاطفي و هيجاني است که در اثر تجارب کاري معنادار و رضايتبخش و در عين حال، در اثر وجود هدفمندي غايتنگرانه در حين کار، در افراد پديد ميآيد (اتواتر و کارملي، 2009). از اين منظر، با تلقي نمودن مؤلفههاي سرمايه معنوي اسلامي، بهعنوان شکلي از منبع تغذيهکننده دروني (با توجه به اينکه سرمايه معنوي اسلامي مبتني بر نگاه غايتنگرانه فراجهاني به زندگي خاکي، همراه با توکل و توسل به خالق بيبديل، عادل مطلق و بخشايشگر هستي است)، زمينهاي معنابخش و اميدوارانه را براي انسان به ارمغان ميآورد (گلپرور و همکاران، 1393الف و ب). اين چشمانداز معنابخش و اميدوارانه، بيترديد عاملي است تا سطح احساس انرژي در کار را در انسان تقويت نمايد. از سوي ديگر، همبستگي مثبت بين چهار مؤلفه سرمايه معنوي با احساس انرژي در کار، خود تأييدي است بر روايي بيروني تلقي معنويت بهعنوان يک منبع سرمايهاي حياتبخش و تغذيهکننده.
يافته ديگر اين پژوهش، به رابطه مثبت هر چهار مؤلفه سرمايه معنوي اسلامي با عملکرد شغلي مربوط ميشود. اين نتايج، با نتايج پژوهش کاظمي (1391) مبني بر رابطه بين سرمايه معنوي و عملکرد در نقش همسويي نشان ميدهد. همچنين، نتايج اين پژوهش در خصوص رابطه مؤلفههاي سرمايه معنوي با عملکرد شغلي، بهطور ضمني با يافتههاي گزارش شده توسط جوانمرد (2012)، مبني بر رابطه مثبت بين معنويت با عملکرد شغلي همسويي نشان ميدهد. از بُعد نظري، رابطه چهار مؤلفه سرمايه معنوي با عملکرد شغلي در اين پژوهش را ميتوان به اين شکل تبيين نمود که با تسلط دلبستگي به خداوند، ارزشگرايي معنوي، تأثيرگذاري معنوي و رابطه تعاليگراي با خداوند، از يک طرف فرد مبتني بر چشمانداز معنابخش و اميدوارانه، احساس انرژي بيشتري را تجربه ميکند. بنابراين، هر انساني با احساس انرژي بيشتر، عملکرد شغلي سطح بالاتري را به معرض نمايش خواهد گذاشت. از سوي ديگر، سرمايه معنوي اسلامي خود از طريق آموزههاي ديني و مذهبي اسلامي تغذيه و حمايت ميشود (گلپرور و جواديان، 1393). به اين مفهوم که انسان با تسلط سرمايه معنوي، اعمال و رفتار خود را در محضر خداوند متعال خواهد نگريست. از اين منظر، وقتي سرمايه معنوي داراي نيرومندي لازم و کافي باشد، فرد با عملکرد شغلي سطح بالاتر، خود را در مسير رشد و تعالي مورد تأکيد حضرت حق قرار خواهد داد.
در مدليابي معادله ساختاري انجام شده (جدول 2 را نگاه کنيد) نيز مشخص گرديد که سرمايه معنوي اسلامي، به صورت با واسطه و از طريق احساس انرژي در کار، موجب ارتقاء عملکرد شغلي ميشود. در اين خصوص ميتوان گفت: سرمايه معنوي اسلامي به عنوان يک سازه مرتبه دوم (تشکيل شده از چهار مؤلفه دلبستگي به خداوند، ارزشگرايي معنوي، تأثيرگذاري معنوي، رابطه تعاليگراي با خداوند)، داراي کارکرد افزايش احساس انرژي بهطور مستقيم و افزايش عملکرد شغلي به طور غيرمستقيم است. اين رابطه، با واسطة سرمايه معنوي اسلامي با عملکرد شغلي، از طريق احساس انرژي در کار بهطور جدي نيازمند توجه است. سازهاي مانند سرمايه معنوي اسلامي، داراي ظرفيتي بالايي براي برقراري رابطه با سازهها و متغيرهاي مؤثر و سازندهاي مانند عملکرد است. اين توان بالاي سرمايه معنوي، براي تأثيرگذاري بر متغيرهاي مؤثر و مفيد امري است که لازم است با ادامه پژوهشهاي اين حوزه، بيش از پيش برجسته شود. از بُعد نظري، سرمايه معنوي اسلامي داراي درون مايه توکل و توسل به نيروي بيپايان الهي و تلاش براي عمل به دستوراتي است که خداوند براي خير و صلاح بشر، آنها را دستور به اجرا فرموده است.
اين يافته، داراي اين تلويح بسيار با اهميت است که انسانها با پيوند مبتني بر دلبستگي به خداوند، ارزشگرايي معنوي، تأثيرگذاري معنوي و رابطه تعاليگراي با خداوند (چهار مؤلفه سرمايه معنوي اسلامي)، ابتدا انرژي و نيروي لازم را در خود ايجاد کرده، سپس اين نيرو را براي ارتقاء سطح عملکرد شغلي خود به کار ميبرند. از سوي ديگر، بر پايه آموزههاي دين مبين اسلام، خداوند متعال بهطور مکرر و صريح، در کتب آسماني مسلمانان، از آنان خواسته تا تقوا پيشه کنند و به جز چشم اميد به او به کسي و چيز ديگري که همه فاني و ميرا هستند و از خود اراده و نيروي مستقلي به معناي واقعي کلمه ندارند، اميد و تکيهاي نداشته باشند. از اين منظر، با تکيه بر سرمايه معنوي خود، انسانها با اعتماد به پيامدهاي جاويداني که خداوند آنها را وعده قطعي داده است، عملکردي مطلوب و در خور را بر پايه انرژي حاصل از نگاه معنوي غايتنگرانه به زندگي از خود به نمايش ميگذارند.
در مجموع، يافتههاي حاصل از اين پژوهش، شواهدي از نقشها و کارکردهاي مؤلفههاي سرمايه معنوي اسلامي براي احساس انرژي در کار و عملکرد شغلي افراد در محيطهاي کار به دست داد. مهمترين يافته اين پژوهش، اينکه سرمايه معنوي اسلامي (به دليل روابط به نسبت نزديک و مشابهي که چهار مؤلفه با احساس انرژي در کار دارند)، طي يک سلسله روابط زنجيرهاي ابتدا احساس انرژي در کار و سپس، احساس انرژي در کار عملکرد شغلي را پيشبيني ميکنند. پيشنهاد کاربردي مبتني بر يافتههاي اين پژوهش، اينکه به کارگيري روشهاي تقويت سرمايه معنوي از طريق ترويج و اشاعه فرهنگ دلبستگي، توکل و توسل به خداوند و سپس ترويج فرهنگ تأثيرگذاري معنوي همراه با ارزشگرايي معنوي، عاملي ضروري براي تقويت احساس انرژي در کار و عملکرد شغلي کارکنان در محيطهاي کار است. از بعد پژوهشي نيز لازم است، در آينده پژوهشگران رابطه فرايندي سرمايه معنوي اسلامي به نگرشهاي شغلي (نظير رضايت، اشتياق و تعهد) و سپس عملکرد شغلي را مورد بررسي قرار دهند تا از اين طريق، دانش جامعتري در باب کارکردهاي سرمايه معنوي اسلامي براي عملکرد شغلي به دست آيد.
در پايان لازم است تا به محدوديتهاي پژوهش در تعميم و تفسير نتايج توجه شود. مهمترين محدوديت مطرح در اين پژوهش، نتايج حاصل از پژوهش مبتني بر ارتباطسنجي است. بنابراين، برداشت علت و معلولي از نتايح منطقي نيست. محدوديت ديگري که لازم است به آن توجه شود اينکه نتايج اين پژوهش از کارکنان يک هتل که سازماني خدماتي محسوب ميشود، بهدستآمده، در تعميم نتايج به سازمانهاي غيرخدماتي، احتياط الزامي است.
- ابراهيمي ديناني، غلامحسين، 1383، عقلانيت و معنويت در اسلام، تهران، مؤسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني.
- راعي، علي، 1393، مدل ساختاري پنج عامل بزرگ شخصيت با عملکرد شغلي و رفتارهاي مدني- سازماني در کارکنان يک سازمان اداري، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي صنعتي و سازماني، اصفهان، دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان.
- رضايي، افسانه، 1392، نقش عدالت سازماني ادراک شده و تعالييابي شغلي براي شادماني شغلي، احساس انرژي در کار و معنا در کار، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي صنعتي و سازماني، اصفهان، دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان.
- شوماخر، ريچارد و همكاران، 1388، مقدمهاي بر مدلسازي معادله ساختاري، ترجمة وحيد قاسمي، تهران، جامعهشناسان.
- کاظمي، مريم، 1391، رابطه سرمايه روانشناختي و سرمايه معنوي با رفتارهاي مدني- سازماني، رفتارهاي انحرافي، عملکرد زمينهاي و عملکرد در نقش ميان معلمان شهرستان فلاورجان، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي صنعتي و سازماني، اصفهان، دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان.
- گلپرور، محسن و زهرا اديبي، 1389، «نقش تعديلكننده كنترل و حمايت شغلي در رابطه تقاضاهاي شغلي با انگيزش دروني»، همايش منطقهاي راهكارهاي اصلاحي نظام اداري، اصفهان، دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان.
- گلپرور، محسن و زهرا جواديان، 1393، «ساخت مقياس سرمايه معنوي و اعتباريابي همزمان آن با پرسشنامه بهزيستي معنوي»، مقاله در نوبت چاپ در فصلنامه پژوهش و سلامت.
- گلپرور، محسن و زهرا واثقي، 1390، «نقش واسطهاي احساس انرژي در پيوند بين استرس با خلاقيت، رفتارهاي مدني و رفتارهاي انحرافي»، مدلها و روشهاي روانشناختي، ش 4، ص 1-14.
- گلپرور، محسن و همكاران، 1389، «مدل قويت احساس انرژي، توانمندي و خلاقيت كاركنان از طريق رهبري اخلاقي»، سلامت كار ايران، سال سوم ش 7، ص 4-11.
- گلپرور، محسن و همكاران، 1393الف، «ساخت مقياس فرم کوتاه سرمايه معنوي و بهزيستي معنوي اسلامي»، انسانپژوهي ديني، ش 32، ص 167-188.
- ـــــ ، 1393ب، «رابطه مؤلفههاي سرمايه معنوي با بهزيستي معنوي و روانشناختي»، پژوهشهاي روانشناختي، دورة هفدهم، ش 2، ص 52-30.
- مظاهريسيف، حميدرضا، 1387، «راهکارها و مدلهاي توسعة معنويت اسلامي»، اخلاق، ش 13 و 14، ص 197-251.
- Atwater, L, & Carmeli, A, 2009, Leader-member exchange, feeling of energy, and involvement in creative work, The Leadership Quarterly, 20(3), p. 264-275.
- Bell, A, et al, 2012, Spirituality at work: An employee stress Intervention for academics? International Journal of Business and Social Science, 3(11), p. 68-82.
- Chawla, V, & Guda, S, 2010, Individual spirituality at work and its relationship with job satisfaction, propensity to leave and job commitment: An exploratory study among sales professionals, Journal of Human Values, 16(2), p. 157-167.
- Desai, P, 2009, Spiritual psychology: A way to effective management, African Journal of Marketing Management, 1(7), p. 165-171.
- Geigle, D, 2012, Workplace spirituality empirical research: A literature review, Business and Management Review, 2(10), p. 14-27.
- Hobfoll, S. E, 2001, The influence of culture, community, and the nested-self in the stress process: Advancing conservation of resources theory, Applied Psychology: An International Review, 50(3), p. 337-421.
- _____ , 2002, Social and psychological resources and adaptation, Review of General Psychology, 6(4), p. 307-324.
- Javanmard, H, 2012, The impact of spirituality on work performance, Indian Journal of Science and Technology, 5(1), p. 1961-1966.
- Karakas, F, 2010, Spirituality and performance in organizations: a literature review, Journal of Business Ethics, 94(1), p. 89–106.
- Kouhkan Rostami, R, et al, 2015, Studying of the relationship between spirituality and job engagement of nurses, DU Journal of Humanities and Social Sciences, 8(4), p. 1-15.
- Liu, C. H, & Robertson, P. J, 2011, Spirituality in the workplace: Theory and measurement, Journal of Management Inquiry, 20(1), p. 35-50.
- Meyers, L.S, et al, 2006, Applied multivariate research: design and interpretation, Thausand Oaks, London: SAGE publications.
- Ness, S. A, 2013, Transcending burnout: A mixed methods study on spiritual engagement and holistic health effects of trauma work, Unpublished Doctoral Dissertation, Saybrook University.
- Nguyen, T. D, et al, 2012, Psychological capital, quality of work life and quality of life of marketers: Evidence from Vietnam, Journal of Macro-marketing, 32(1), p.87-95.