روان‌شناسی و دین، سال یازدهم، شماره دوم، پیاپی 42، تابستان 1397، صفحات 59-76

    اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفسِ دانش‌آموزان پرورشگاهی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ حسن عظیمی نژاد / دانشجوي كارشناسي ارشد مشاوره مدرسه، دانشگاه آزاد واحد جامع رودهن / hasanazimi66@yahoo.com
    مسعود کریمی فر / کارشناس ارشد روان‌شناسی، دانشگاه علامه طباطبائی / masoudkarimi.psy@gmail.com
    احسان دین پرور / کارشناس ارشد روان‌شناسی، دانشگاه علامه طباطبائی
    بدرالسادات دانشمند / استاديار برنامه‌ريزي درسي دانشگاه باهنر كرمان / daneshmand@uk.ac.ir
    چکیده: 
    «معنویت» به عنوان یک عامل مؤثر، نقش مهمی بر سلامت جسم و روان افراد و به ویژه نوجوانان ایفا می کند. توجه به این متغیر، زمانی که فرد بدون والد و سرپرستی باشد، بیش از گذشته ضرورت می یابد. این پژوهش، با هدف اثربخشی آموزش مؤلفه های معنوی، بر احساس تنهایی و حرمت نفس، در نوجوانان پرورشگاهی انجام شد. نمونه پژوهش، 40 نوجوان ساکن در پرورشگاه های شهر کرمان بودند که به صورت تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. به دو گروه آزمایشی، مؤلفه های معنوی در 10 جلسه 90 دقیقه ای ارائه شد و دو گروه کنترل، برنامه ای دریافت نکردند. با توجه به روش آماری، فقط از یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل پیش از اجرای برنامه درمانی پیش آزمون گرفته شد، اما پس از اجرای برنامه‌ی درمانی، هر 4 گروه به پرسش نامه های احساس تنهایی و حرمت نفس پاسخ دادند. نتایج نشان داد که آموزش مؤلفه های معنوی تأثیر معناداری بر احساس تنهایی نوجوانان داشته است (05/0P<)، اما بر مؤلفه حرمت نفس اثربخش نبوده است. مؤلفه های معنوی، با اصلاح و بازسازی و سپس، نوسازی درونی و برونی افراد، زمینه رشد، شکوفایی و رستگاری او فراهم می کند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Effectiveness of Spiritual Components' Education in the Feeling of Loneliness and Self-esteem of Orphan Students
    Abstract: 
    Spirituality, as an effective factor, plays a significant role in the physical and mental health of individuals, especially adolescents. Paying attention to this variable becomes more necessary than ever before, when an individual loses his parent and guardian. This paper seeks to study the effectiveness of spiritual component educations on reducing the feeling of loneliness and increasing self-esteem on the teens of orphanage. The sample consisted of 40 adolescents living in orphanages of Kerman province, who were randomly assigned to four groups. The spiritual components were presented to the two experimental groups in 10 sessions of 90 minutes, and the two control groups did not receive a program. According to the statistical method, pretest was taken from the only one test group and a control group before implementing the therapeutic plan, but after its implementation, all four groups responded to the questionnaire forms of loneliness and self-esteem. The findings show that educating the spiritual teachings had a significant effect on reducing the adolescent feeling of loneliness (0/05>P), but it has not been effective on the element of self-esteem. The spiritual components provide prosperity and happiness for man by refining and reconstructing the internal and external aspects of individuals.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «تنهایی»، عبارتی است که همه انسان‌ها کم‌و‌بیش آن را تجربه نموده‌اند. این مسئله با زندگی هر انساني همواره همراه بوده است. پیروان مکتب وجودگرایی، بر این اعتقادند که انسان به صورت ذاتی موجودی تنهاست؛ زیرا تمام تلاش‌های افراد براي برقراری ارتباط اعم از کلامی، غیرکلامی و هنری، سرانجام به اتمام می‌رسد و تمامی انسان‌ها در انتهای روز تنها هستند (گیفورد-اسمیت و براونل (Gifford-Smith & Brownell)، 2003). احساس تنهایی، به کمبود و ضعف بارز در روابط بین‌فردی اطلاق می‌شود که به نارضایتی از ارتباطات اجتماعی منتهی می‌گردد (پونزتی و هاپ‌میر (Ponzetti & Hopmeyer)، 1999؛ آشر و پاکت، 2003). همچنین، آشر و پاکت (Asher & Paquette) (2003)، احساس تنهایی را هوشیاری شناختی فرد از نقص در روابط فردی و اجتماعی خود، که به احساس غمگینی، تهی‌بودن و یا تأسف و حسرت ختم می‌گردد، تعریف کرده‌اند. همچنین، این سازه را می‌توان تجربة عاطفی نامطلوبی تعریف کرد که بر بُعد شناختی نیز تأکید دارد (روتاسالو (Routasalo) و همكاران، 2006). مفهوم این متغیر، به خوبی در پژوهش براونی و هارست‌مانشاف (Brownie & Horstmanshof) (2011) بیان شده است. آنها احساس تنهایی را نقص در روابط بین‌فردی باارزش و یا عدم روابط رضایت‌بخش می‌دانند. این سازه، در گذشته با مفاهیم دیگری همچون افسردگی، خشم، رفتارهای منزوی‌خواه، کم‌ر‌ویی عنوان می‌گردید (تیکه (Theeke)، 2009). با این وجود، در ادبیات امروزی، احساس تنهایی خود به صورت یک سازه روان‌شناختی مستقل نسبت به ساير مشکلات در نظر گرفته می‌شود (کاسیوپو (Cacioppo) و همكاران، 2006). بسیاری از پژوهشگران، سال‌های نوجوانی را زمان اوج بروز احساس تنهایی برشمرده‌اند (هاینریش و گالون (Heinrich & Gullone)، 2006؛ آنتوگنولی- تولاند (Antognoli-Toland)، 2000)، به نحوی که شیوع این پدیده در سال‌های نوجوانی را در دامنة بین 20 تا 50 درصد عنوان نموده‌اند (آنتوگنولی-تولاند، 2000).
    مطالعات بسیاری در خصوص مشکلات هیجانی و روان‌شناختی کودکان و نوجوانان، دارای اختلال احساس تنهایی انجام شده است. اهمیت احساس تنهایی در این است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم، بر روی عوامل متعددی تأثیرگذار بوده، منشأ بسیاری از اختلال‌ها می‌باشد. مشکلاتی همچون تنش و اضطراب، رفتارهای پرخطر نظیر مصرف سیگار و مواد مخدر (پیج (Page)، 1990)، فرار از مدرسه، افسردگی، اعتیاد به الکل (آشر و پاکت، 2003)، نقص در مهارت‌های اجتماعی، روابط درون‌فردی ضعیف و حرمت نفس پایین (دنیز و هامارتا (Deniz & Hamarta)، 2005)، کم‌رویی (باس (Bas)، 2010؛ شری و همكاران (Sherri)، 2009؛ ارزوکان (Erozkan)، 2009؛ جکسون و همكاران (Jackson)، 2002)، کاهش سازگاری تحصیلی (گارمن (Gorman) و همكاران، 2011)، افزایش حساسیت‌پذیری نسبت به درد (اوئیشی (Oishi) و همكاران، 2013) و بروز افسردگی (چو (Chou)، 2010؛ فونتین (Fontaine) و همکاران، 2009)، از عوارض نقص در این مؤلفه می‌باشد. به نظر می‌رسد، حرمت نفس نیز نقش مهمی در سلامت روان‌شناختی افراد داشته باشد (طاهری و همكاران، 1392).
    کاست و بارک (Cast & Burke) (2002)، حرمت نفس را جزء عاطفی، یا سنجش خودپنداره تعریف کرده‌اند. حرمت نفس، به‌عنوان نوعی نگرش عاطفی فرد، نسبت به ویژگی‌های خود نیز بیان می‌گردد (جیبواِر (Gebauer) و همكاران، 2008). حرمت نفس، نقش مهمی در پیشگیری از مشکلات روانی به عهده دارد، به‌گونه‌ای که مطالعات مختلف، حاکی از وجود رابطه بین حرمت نفس پایین با افسردگی (فرانک (Franck) و همكاران، 2007؛ رابینز (Robins) و همكاران، 2002)، اختلال در سازگاری و وجود اضطراب در بزرگسالی (نیس (Neiss) و همكاران، 2002؛ بیجسترا (Bijstra) و همكاران، 1994) و شکست در گسترش بهنجار شبکه‌های حمایتی اجتماعی (مارشال (Marshall) و همكاران، 2014) می‌باشد. همچنین، حرمت نفس بر ابعاد پیشرفت، روابط با دیگران، سلامت روان و عملکرد تأثیر دارد (کابوتا و ساساکی (Kubota & Sasaki)، 2002). اما اهمیت توجه به احساس تنهایی و حرمت نفس، در محیط‌های پرورشگاهی از اين جهت است که شرایط خاص این محیط‌ها، به‌گونه‌ای است که در زمینه‌های مختلف رفتاری، جسمانی، روانی، اختلال و نیز در مهارت‌های کلامی و اجتماعی مشکل ایجاد نموده که این عوامل، موجب عدم برقرای رابطه مطلوب با همسالان و مربیان در پرورشگاه می‌گردد (کیل (Keil) و همكاران، 2012). این خود موجب تأثیر منفی بر روی حرمت نفس و بروز احساس تنهایی می‌گردد؛ چرا که این افراد، به دلیل محرومیت از وجود حتی یکی از والدین، از پرورش دلبستگی در خود، تا حدودی ناتوانند تا بتوانند از اين، در جهت ایجاد سازگاری بهتر و بیشتر، در استفاده از مهارت‌های فردی و اجتماعی استفاده نمایند. همان‌گونه که پژوهش‌ها، از رابطه میان دلبستگی به والدین، با کاهش احساس تنهایی پرده برداشته است (رزانسین (Rezan ceen)، 2007؛ بوگائرتز (Bogaerts) و همكاران، 2006؛ وی (Wei) و همكاران، 2005؛ دی‌توماسو
     (Di tommaso) و همكاران، 2003؛ لاروس (Larose) و همكاران، 2002). از سوی ديگر، دین و مذهب به‌عنوان یک کاتالیزور (راه‌گشا)، موجب هدفمندی و معنا در زندگی، و حرمت نفس گردیده و سبب بهبود در آنها شده است. همچنین، بر روی عواملی نظیر احساس تنهایی، شدت افسردگی، شدت اضطراب، وقوع انواع روان‌پریشی، بهباشی ذهنی، میزان خودکشی و نوع نگرش به آن و نیز ثبات در زندگی زناشویی تأثیر مثبت گذاشته، موجب کاهش آنها می‌شود (آقابابایی، 2014، آقابابایی و بلاچنیو(Błachnio)، 2014؛ کوئنیگ (Koenig) و همكاران، 2001)؛ ازاين‌رو، باورهای مذهبی با اثربخشی بر روی این عوامل، موجب کاهش آنها می‌شود (زرگر و همكاران، 1387؛ ریو و وانگ (Rew & Wong)، 2006؛ کوک (Cook)، 2004؛ استوآرت (Stewart)، 2001). می‌توان به معنویت و فرایندهای آن، به‌عنوان یک عامل تأثیرگذار توجه ویژه‌ای داشت. معنویت، با ویژگی‌های منحصر به فرد خود می‌تواند از بروز اختلال‌های روانی گوناگونی مانند افسردگی، اضطراب جلوگیری و موجب سلامت روان افراد شود (جعفری و همکاران، 2010؛ کوئینگ و همكاران، 2001).
    معنویت، به باورها و اعمال شخصی اشاره دارد که متأثر از ارتباط با خدا، یا یک قدرت برتر در جهان می‌باشد (ماسون (Mason) و همكاران، 2007). معنویت با ماورالطبیعه، وجود عرفانی و دین سازمان‌یافته ارتباط نزدیکی دارد. هرچند فراتر از دین سازمان‌یافته گسترش‌یافته است. معنویت، شامل جست‌وجوی وجود متعالی و کشف وجود متعالی است و شامل سفر در طول یک مسیر است که از توجه به سؤال دربارة اعتقاد یا عدم اعتقاد هدایت می‌شود: اگر معتقد باشد، درنهایت به ازخودگذشتگی و سرانجام، به تسلیم شدن می‌انجامد (کوئینگ (Koenig)، 2012). معنویت، شامل مؤلفه‌های گوناگونی است که از جمله آنان، می‌توان به تصور از خدا، تعامل با خدا، معنایابی در رنج و توکل اشاره کرد. تصور از خدا، نوعی تجربه درونی با خدا می‌باشد که به‌عنوان بازنمایی ذهنی افراد، از خداوند نشان داده می‌شود (کوهسار و بناب، 2011). تعامل با خدا نیز فرایندی است که به‌وسیله آن، هر انسانی به فراخور حال خود با خداوند راز و نیاز می‌کند (جهانگیر و همكاران، 1388). معنایابی در رنج که یکی از مؤلفه‌های معنای زندگی می‌باشد، به فعالیت و شدت تمایل افراد به یافتن، ساختن و یا بحث در مورد معنای زندگی و رویدادهای آن اطلاق می‌شود (استگر (Steger) و همكاران، 2006). توکل نیز بدین‌معناست که فرد اطمینان داشته باشد که اگر در جریان زندگی، هدف صحیح و خداپسندانه‌ای برای خود در نظر بگیرد و کار خود را به خدا واگذارد، خداوند از او حمایت کرده، کارش به بهترین نحو ممکن پیش خواهد رفت (ر.ك: مطهری، 1377). معنا در زندگی افراد، ارتباط معناداری با خودکارآمدی در رسیدن به اهداف و برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف و انجام آن، تعیین ارزش‌های مشخص در زندگی و در نظر گرفتن اهداف بزرگ‌تر، برای خود دارد (کلیمن (Kleiman) و همكاران، 2013). این عامل، همچنین رابطه قوی و مثبتی با بهزیستی روان‌شناختی (هو (Ho) و همكاران، 2010) و عوامل تغییر مثبت دارد (هیکز و کینگ (Hicks & King)، 2009؛ ترنت (Trent) و همكاران، 2013). اعتقاد به وجود خدا، به‌عنوان یکی از عوامل مؤثر در مؤلفه‌های معنوی نیز ارتباط معناداری با افزایش امید و هدفمندی در زندگی دارد (آقابابایی و همكاران، 2016). 
    همان‌گونه که بیان شد، یکی از پیامدهای فقدان حفظ رابطه با نیروی معنوی و غیرمادی، احساس تنهایی می‌باشد، بنابراین، موجب افسردگی می‌گردد. برخی پژوهش‌ها، بر رابطه منفی میان باورها و اعمال مذهبی، با تنهایی تأکید نموده‌اند (روکس و کانرز (Roux & Connors)، 2001). مذهب و ایمان، با به‌کارگیری برنامه‌های متنوع، مجموعه‌ای از راهبردهای مقابله‌ای را با احساس تنهایی به کار گرفته و در این زمینه، نوعی کاربست تلقی گردد (روکیج (Rokach)، 1996). ویلز(Wills) و همكاران (2003)، در پژوهش خود روی نوجوانان 12 تا 16 ساله دریافتند که مذهبی‌بودن، مانع از وابستگی فرد به مواد، مصرف سیگار و الکلیسم می‌گردد. این یافته، بر اهمیت احساس تنهایی اشاره دارد که نقص در آن، سوءمصرف مواد و الکل، و استعمال سیگار را در پی دارد؛ زیرا این عامل می‌تواند با تأثیر خود بر روی احساس تنهایی، آن را بهبود نموده، از بروز عوامل پیش گفته جلوگیری نماید. پژوهش‌های بسیاری نیز در این زمینه، به نتایج مشابه دست یافتند (ر.ك: پاردینی و همكاران، 2000).
    نکته‌ای که باید مدنظر قرار داد، این است که احساس تنهایی را باید از انزواطلبی و گوشه‌گیری مجزا دانست. در واقع، با اینکه برخی افراد دارای روابط اجتماعی محدودی با اطرافیان خود هستند، ولی احساس تنهایی را تجربه نمی‌کنند. از سوی ديگر، برخی دیگر با وجود برخورداری از شبکه وسیع ارتباطات اجتماعی، دارای احساس‌های نامطلوب تنهایی بوده، از این تجربه رنج می‌برند. لذا وجود احساس تنهایی، نیازمند ارزیابی و درک شخص از روابط اجتماعی خویش و تطابق حالت کنونی با وضعیت مطلوب و آرمانی موردنظر وی می‌باشد. همان‌گونه که برخی پژوهشگران این استنباط را مبنای تنهایی قرار داده‌اند (هاکلی (Hawkley) و همكاران، 2003).
    دوران نوجوانی، به دلیل رشد سریع و تغییرات ناگهانی و فوق‌العاده در ابعاد گوناگون، اعم از جسمانی، روحی، اجتماعی و معنوی، به‌عنوان یک دوره حساس و مهم در رشد ویژگی‌های انتزاعی شخص محسوب می‌گردد. جنبه‌های متفاوت حرمت نفس، اطمینان به نفس، خودکارآمدی، صمیمیت در این دوره، مهم دارای ارزش ویژه‌ای گردیده و خود را بیش از پیش نشان می‌دهند. اما فقدان مهارت‌های مطلوب نوجوانان، در رویارویی با مشکلات زندگی و بحران این دوره از زندگی، موجب گردیده تا این قشر از جامعه، نتواند به درستی تصمیم مناسبی را بگیرد. از سویی، مطالعات بسیاری بر نقش معنویت بر سلامت روانی تأکید نموده‌اند (هیلز (Hills) و همكاران، 2005؛ دولایتل، فارال (Doolittle & Farrell)، 2004؛ یانگ و جانسون (Jang & Johnson)، 2004) و بر آموزش‌های عرفان و معنویت، در افزایش سلامت روان تأکید دارند (اژدری‌فرد و همكاران، 1389). در واقع، یکی از عواملی که می‌تواند بر جنبه‌های گوناگون زندگی نوجوانان و هموار کردن مشکلات این دوران اثرگذار باشد، معنویت و مؤلفه‌های آن می‌باشد و به عبارت ديگر، معنویت (و به‌طورکلی عوامل آن)، به‌عنوان یکی از ملاک‌های مهم براي سنجش مؤلفه‌هایی مانند حرمت نفس و احساس تنهایی در نظر گرفته می‌شود. اما تعیین اثربخشی، این نوع برنامه‌های آموزشی مستلزم شیوة مداخله و نیز نوع جامعه آماری می‌باشد. ازاين‌رو، در اين پژوهش تلاش شده است تا به بررسی تأثیر مؤلفه‌های معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفس در نوجوانان پرورشگاهی شهر کرمان پرداخته، تا حدودی خلأ موجود را برطرف، با آموزش روش‌هایی به فرد، در انتخاب راهبردی جهت زندگی هرچه بهتر به وی کمک نماید. بنابر آنچه بیان گردید، فرضیه‌های این پژوهش عبارتند از:
    - مؤلفه‌های معنوی، بر احساس تنهایی نوجوانان پرورشگاهی تأثیر مثبت دارد.
    - مؤلفه‌های معنوی، بر حرمت نفس نوجوانان پرورشگاهی تأثیر مثبت دارد.
    بررسی عوامل فردی و اجتماعی احساس تنهایی (استوکلای (Stoeckli)، 2010) و غفلت از مؤلفه‌های غیرمادی، گزارش‌های متعدد در زمینة شیوع احساس تنهایی در میان نوجوانان (ر.ك: سجنر و ماهاینا (Sejiner & Mahajna)، 2004) و به تبع آن، اختلال در حرمت نفس و نیز عدم توجه کافی به این مسئله در قلمرو مطالعات روان‌شناختی (برگونو (Berguno) و همكاران، 2004)، موجب شده تا این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی بر این عوامل تأثیرگذار در زندگی فردی و اجتماعی فرد، تا حدودی خلأ موجود را برطرف، با آموزش کاربست‌هایی به فرد، در انتخاب راهبردی براي زندگی هرچه بهتر به وی کمک نماید. بنابر آنچه بیان گردید، فرضیه‌های این پژوهش به صورت زیر تدوین می‌گردد:
    - مؤلفه‌های معنوی، بر احساس تنهایی نوجوانان پرورشگاهی تأثیر مثبت دارد.
    - مؤلفه‌های معنوی، بر حرمت نفس نوجوانان پرورشگاهی تأثیر مثبت دارد.
    روش پژوهش
    «جامعه آماری» این پژوهش را نوجوانان دختر پرورشگاهی شهر کرمان تشکیل می‌دهند. نمونه مورد بررسی، عبارت بودند از: 20 نوجوان 12 تا 15 ساله، که پس از اجرای پرسش‌نامه‌های احساس تنهایی و حرمت نفس، شرایط ورود به پژوهش را دارا بودند. این افراد، به صورت تصادفي همراه با دو گروه دیگر، که فاقد پیش‌آزمون بودند، در دو گروه ـ یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل ـ قرار گرفتند. به دو گروه آزمايشي كارگاه آموزش، مؤلفه‌های معنوی در 10 جلسه 90 دقیقه‌ای ارائه شد و دو گروه كنترل برنامه‌اي دريافت نكردند. لازم به يادآوري است، با توجه به اینکه یک گروه از آزمایش و یک گروه از کنترل، فاقد پیش‌آزمون هستند. ازاين‌رو، طی مشاوره با کارکنان پرورشگاه‌های مورد مطالعه، افرادی که دارای وضعیت جسمی و روانی نزدیک به هریک از گروه‌ها بودند را مشخص و به‌عنوان دوگروه مذکور، در فرایند پژوهش قرار گرفتند. این پژوهش، از نوع شبه‌تجربی و با روش سالومون صورت پذیرفت. هدف از به‌کارگیری این روش، نخست تأثیر واقعی برنامه آموزشی می‌باشد؛ زیرا این برنامه به‌عنوان یک ملاک در پژوهش‌های آتی مورد استفاده قرار خواهد گرفت و دوم سنجش ضریب اعتبار آن می‌باشد تا بدین‌وسیله، بتوان نقاط ضعف و ابهام آن را براي پژوهش‌های آتی برطرف نمود.
    ملاک‌های ورود مشارکت‌کنندگان برای اجرای برنامة آموزشی، به این شرح بود:
    الف. عدم دریافت هرگونه برنامة آموزشی دیگر در طول دوره پژوهش؛
    ب. اعلام رضایت تمام مشارکت‌کنندگان برای انجام پژوهش؛
    ج. شرایط سنی مشارکت‌کنندگان؛
    د. نداشتن غیبت بیش از دو جلسه.
    بيان این نکته ضروری به نظر می‌رسد که گروه کنترل، پس از اتمام جلسات برنامه آموزشی و نیز انجام پس‌آزمون، به‌عنوان گروه آزمایشی در پژوهشی دیگر مورد بررسی قرار گرفتند.
    ابزار پژوهش
    مقیاس احساس تنهایی: این مقیاس توسط آشر و همكاران (1984) براي سنجش میزان احساس تنهایی در دوران اواخر کودکی و پیش از نوجوانی تهیه گردیده است. این پرسش‌نامه، دارای 24 سؤال می‌باشد که به صورت خودگزارش‌دهی طراحی و در طیف لیکرت ارزش‌دهی می‌شود. 8 ماده از آن (سؤال‌های 2-5-7-11-13-15-19-23)، مربوط به سرگرمی‌ها و علایق فرد می‌باشد که به آنها امتیازی تعلق نمی‌گیرد. نمرة آزمودنی‌ها در دامنه‌ای بین 16 تا 80 می‌باشد. ضریب بازآزمایی آن، توسط طراحان با استفاده از دونیمه کردن 83%، با استفاده از روش اسپیرمن- براون 91% و نیز با استفاده از دونیمه کردن گاتمن 91% به دست آمد (آشر و همكاران، 1984). در ایران نیز ضریب بازآزمایی آن، با روش دونیمه کردن 66%، به روش اسپیرمن- براون 79%، و با ایتفاده از دونیمه کردن گاتمن 79% به ‌دست آمد و ضریب آلفای کرونباخ آن را برابر 81% محاسبه نمودند (حسین‌چاری و خیر، 1381). صالحی و سیف (1391) نیز ضریب آلفای کرونباخ آن را 88% گزارش کردند. آلفای کـرونباخ ایـن پرسش‌نامـه، در اين پـژوهش با اجرا بر روی 40 نفر 94% به ‌دست آمد.
    مقیاس حرمت نفس روزنبرگ (RSES): روزنبرگ، این آزمون را در سال 1989 براي بررسی و ارزیابی حرمت نفس افراد تهیه نمود. این آزمون، دارای 10 سؤال می‌باشد که به صورت خودگزارش‌دهی اجرا می‌شود. پاسخ موافق به هریک از سؤالات 1 تا 5، (1+) دریافت می‌کند و پاسخ مخالف به هریک از سؤالات 1 تا 5، (1-) دریافت می‌کند. پاسخ موافق، به هریک از سؤالات 6 تا 10، (1-) دریافت می‌کند و پاسخ مخالف، به هریک از سؤالات 6 تا 10، (1+) دریافت می‌کند. نمرة (10) بیانگر حرمت نفس بسيار بالا و نمره (10-)، دلالت بر حرمت نفس بسيار پایین دارد (نمره بالا، حرمت نفس بالا؛ نمره پایین، حرمت نفس پایین) (برخوری و همكاران، 1388). در مقیاس فوق، ضریب همبستگی تک‌تک سؤالات نسبت به کل سؤالات حداکثر 73% و حداقل 44% گزارش گردید (گای (Guay) و همكاران، 2010). در پژوهشی که محمدی (1384) انجام داد، ضریب آلفای کرونباخ آن 69% و ضریب بازآزمایی، به روش دونیمه سازی 68% به‌دست آمد. همچنین، در پژوهش مذکور ضریب بازآزمایی این پرسش‌نامه، به فاصله یک هفته 77%، 2 هفته 73% و 3 هفته 78% محاسبه گردید. بشلیده و هاشمی‌شیخ شبانی (1390)، ضریب آلفای کرونباخ این آزمون را 87% محاسبه نمودند. آلفای کـرونباخ پرسش‌نامـه اين پـژوهش با اجرا بر روی 40 نفر 95% به ‌دست آمد.
    برنامه آموزشی و شیوه اجرا: در این پژوهش، از برنامه مؤلفه‌های معنوی، که توسط پژوهشگران طراحی گردید، استفاده شده است. برای ساخت و بررسی اثربخشی کاربست حاضر، ابتدا از منابع مختلف در حوزه معنویت (کتب دینی و روان‌شناسی)، چند منبع مفید و کارآمد انتخاب و پس از مطالعه آنها، مؤلفه‌های مهم و پرکاربرد انتخاب گردید. در مرحله بعد، بر مطالعه منابع مربوط به مؤلفه‌های مهم تمرکز نموده، میزان دخالت هر عامل در عوامل دیگر بررسی گردید. با توجه به اینکه مهارت‌های مربوط در این رشته، دارای تنوع و هم‌پوشانی بسیار می‌باشد، تلاش گردید تا مواد هر جلسه، به‌گونه‌ای منسجم و پیوسته ارائه گردد تا در فرایند اجرا، تداخلی صورت نگیرد. پس از تدوین، برنامه در اختیار چند تن از استادان دانشگاه‌های شهر تهران قرار گرفت و پس از رفع ابهام و نقاط ضعف، براي اجرا بر روی جامعه هدف آماده گردید. طرح کلی جلسات آموزش، مؤلفه‌های معنوی به این صورت بود:
    جلسات اول و دوم و سوم: برقراری رابطه، تعیین اهداف و قوانین گروه، توصیف خداوند به‌عنوان یک دوست و تفکر پيرامون ویژگی‌های دلخواه برای یک دوست ایده‌آل، صحبت در مورد ویژگی‌های خداوند، که در قرآن بیان شده است (خواندن آیه‌هایی از قرآن که بیانگر ویژگی‌های خداوند است و بحث در مورد آنها)، خواندن شعر و داستان در مورد ویژگی‌های خداوند برای فهم بهتر نوجوانان، مقایسة ویژگی‌های یک دوست ایدئال با ویژگی‌های خدا در قرآن، ارائه تکلیف.
    جلسات چهارم و پنجم: مرور تکالیف جلسه قبل و دادن بازخورد، صحبت کردن در مورد آرزوهای نوجوانان (دو دسته از آرزوها مورد بحث قرار گرفت: آرزوهای گذشته که به آنها رسیده‌اند و آرزوهایی که اکنون دارند)، بحث در مورد چگونگی برقراری رابطه با خداوند، به‌عنوان یک دوست و این موضوع که آیا خداوند صدای ما را می‌شنود؟ و آیا می‌شود با خدا حرف زد؟ بحث در مورد دو آیه از قرآن، با مضمون دو سؤال یاد شده. خواندن شعر برای تفهیم بهتر مطلب. ارائه تکالیف.
    جلسات ششم، هفتم و هشتم: مرور تکالیف جلسه قبل و دادن بازخورد، صحبت کردن در مورد آن دسته از اتفاقاتی که در زندگی همه ما می‌افتد که ما آنها را دوست نداریم و گاهی به خاطر آنها، از دست خداوند ناراحت و یا عصبانی می‌شویم. خواندن داستان، برای تفهیم بهتر مطالب، بحث در مورد آیه‌ای از قرآن با همین مضمون، ارائه تکالیف.
    جلسات نهم و دهم: مرور تکالیف جلسه قبل و دادن بازخورد، بیان تعریفی از توکل، با خواندن یک داستان، صحبت کردن در مورد تجارب نوجوانان از زمان‌هایی که به خداوند توکل کرده‌اند، خواندن آیه‌ای از قرآن، با این مضمون و بحث در مورد آن، مرور کلی از مطالب گفته شده در این کلاس، اجرای پس‌آزمون.
    براي پی‌بردن به میزان اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی، بر احساس تنهایی و حرمت نفس در نوجوانان پرورشگاهی، مقیاس‌های اجرا شده در مرحله پیش‌آزمون، دوباره و پس از گذشت 7 روز به افراد گروه آزمایش و کنترل ارائه و نمره‌گذاری شد.
    يافته‌هاي پژوهش
    نتایج عملکرد دو گروه آزمایشی و کنترل، بر اساس میانگین و انحراف معیار در احساس تنهایی و حرمت نفس در جدول 1 نشان داده شده است.
    جدول 1. عملکرد دو گروه آزمایشی و کنترل بر اساس میانگین و انحراف معیار در احساس تنهایی و حرمت نفس در پیش‌آزمون و پس‌آزمون
    آزمون    پیش‌آزمون    پس‌آزمون
    گروه    متغیر شاخص    احساس تنهایی    حرمت نفس    احساس تنهایی    حرمت نفس
    کنترل    میانگین    40/47    90/2    85/47    40/2
        انحراف استاندارد    73/9    86/4    48/8    92/3
    آزمایشی    میانگین    60/53    50/2    20/44    75/4
        انحراف استاندارد    91/10    37/3    43/12    47/3
    همان‌طور که در جدول 1 مشاهده می‌شود، نمرات میانگین و انحراف معیار گروه آزمایش در احساس تنهایی و حرمت نفس در پس‌آزمون، نسبت به پیش‌آزمون تغییر چشمگیری کرده است.
    تحلیل کوواریانس در واقع، نوعی تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی است که هدف آن، حذف اثر بعضی از متغیرها از متغیر وابسته و سپس، تحلیل واریانس نمره‌های مانده است (سرمد و همكاران، 1383). در این پژوهش، با کنترل آماری پیش‌آزمون به‌عنوان متغیر تصادفی کمکی، یا همپراش (کوواریت)، میانگین نمره‌های پس‌آزمون دو گروه تعدیل می‌شوند. نتایج تحلیل کوواریانس، گروه‌های آزمایشی و کنترل، در مؤلفه‌های حرمت نفس و احساس تنهایی در جدول 2 نشان داده شده است.
    جدول 2. مقایسه داده‌های استنباطی گروه‌های آزمایشی و کنترل با استفاده از تحلیل کوواریانس در مؤلفه‌های حرمت نفس و احساس تنهایی
    sig     F    MS    df    SS    منبع پراش
    12/0    59/2    36/7    1    36/7    اثر پیش‌آزمون    حرمت نفس
    08/0    34/3    50/9    1    50/9    بین گروه‌ها    
            83/2    35    22/48    خطای درون‌گروهی    
    04/0    80/4    85/91    1    85/91    شرایط آزمایشی اثر پیش‌آزمون    احساس تنهایی
    003/0    69/11    48/223    1    48/223    گروه‌ها
    بین گروه‌ها    
            10/19    35    77/324    خطا
    خطای درون‌گروهی    
    با توجه به جدول 2، در مؤلفه احساس تنهایی ملاحظه می‌شود که مقدار اثر پیش‌آزمون با نسبت 80/4F(1,35)=، در سطح معناداری 05/0P<، معنادار است؛ یعنی هر دو گروه از نظر احساس تنهایی، تا اندازه‌ای متفاوت بوده‌اند که به وسیله تحلیل کوواریانس، معنادار بودن تفاوت بین میانگین‌های نمره‌های پس‌آزمون شادکامی، هر دو گروه آزمایشی و کنترل را پس از لحاظ کردن تفاوت اولیه بین دو گروه، در پیش‌آزمون آزمودیم و به این نتیجه رسیدیم که دو گروه در پس‌آزمون، با نسبت 69/11F(1,35)=، در سطح معناداری 05/0P<، با هم تفاوت معنی‌داری داشته‌اند؛ یعنی پس از آموزش مؤلفه‌های معنوی به نوجوانان، گروه آزمایش به‌طور معناداری بیش از گروه گواه به سؤالات آزمون احساس تنهایی پاسخ دادند. پس فرضیه اول پژوهش، که بر نقش مثبت مؤلفه‌های معنوی بر احساس تنهایی اشاره دارد، در سطح معناداری 05/0P<، مورد قبول واقع شد. اما در مؤلفه حرمت نفس، ملاحظه می‌شود که مقدار اثر پیش‌آزمون با نسبت 59/2F(1,35)=، در سطح معناداری 12/0P<، معنادار است؛ یعنی هر دو گروه از نظر حرمت نفس، فاقد هرگونه تفاوتی بوده‌اند. این عدم معناداری، تفاوت بین میانگین‌های نمره‌های پس‌آزمون خوش‌بینی هر دو گروه آزمایشی و کنترل، به وسیله تحلیل کوواریانس با نسبت 34/3F(1,35)=، در سطح معناداری 08/0P<، مشاهده شد؛ یعنی پس از آموزش مؤلفه‌های معنوی به نوجوانان، گروه آزمایش و کنترل، تفاوت چندانی در پاسخ به سؤالات پرسش‌نامه حرمت نفس نداشتند. پس این فرضیه پژوهش که: «نوجوانان پرورشگاهی که برای آنها کارگاه آموزشی مؤلفه‌های معنوی برگزار شده است، نسبت به گروه گواه عملکرد بهتری در متغیر حرمت نفس خواهند داشت»، رد شد.
    در مؤلفه حرمت نفس ملاحظه می‌شود که مقدار اثر پیش‌آزمون، با نسبت 59/2F(1,35)=، در سطح معناداری 12/0P<، معنادار است؛ یعنی هر دو گروه از نظر حرمت نفس دارای شباهتی بوده‌اند. این عدم معناداری، تفاوت بین میانگین‌های نمره‌های پس‌آزمون حرمت نفس هر دو گروه آزمایشی و کنترل، به وسیله تحلیل کوواریانس با نسبت 34/3F(1,35)=، در سطح 08/0P<، مشاهده شد؛ یعنی پس از آموزش مؤلفه‌های معنوی به نوجوانان، گروه آزمایش و کنترل تفاوت چندانی در پاسخ به سؤالات آزمون حرمت نفس پاسخ نداشتند. پس فرضیه دوم پژوهش، که بر نقش مثبت مؤلفه‌های معنوی بر حرمت نفس اشاره دارد، رد شد.
    بحث و نتیجه‌گیری
    اين پژوهش، با هدف بررسی اثر مؤلفه‌های معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفس، در نوجوانان پرورشگاهی دختر انجام شد. نتایج نشان داد که کاربست فوق می‌تواند احساس تنهایی را بهبود بخشد، اما اثربخشی بر حرمت نفس تأئید نشد. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که اثربخشی روش مذکور، در احساس تنهایی نوجوانان پرورشگاه در سطح معناداری 05/0P< تأیید می‌شود و تفاوت معناداری در نتایج نمرات نوجوانان دو گروه، در اجرای پیش‌آزمون و پس‌آزمون مقیاس احساس تنهایی آشر و همكاران مشاهده شد.
    فرضیه اول پژوهش، اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی بر افزایش حرمت نفس نوجوانان پرورشگاهی بود که این فرضیه در سطح 08/0 رد شد. این نتیجه، با یافته‌های دیکی (Dickie) و همكاران (2006)، بخشایش (1390)، راثی (1381) و شمس‌اسفند‌آبادي و نژادنادري (1388) همخوان نیست. یکی از روش‌های برقرای ارتباط با خدا، دعا می‌باشد. از این منظر، اين پژوهش با نتایج پژوهش‌های پارگامنت و همكاران (1998) و اُ-لاوره (O’Laoire) (1997)، مبنی بر رابطه مثبت دعا با حرمت نفس همخوان نیست. همچنین، آموزش مؤلفه‌های معنوی موجب تقویت در نگرش مذهبی افراد می‌شود؛ زیرا این روش براساس کتاب‌ها و منابع دینی تدوین گردیده، دارای بنیان مذهبی می‌شود. در این زمینه، پژوهش‌های بسیاری مبنی بر رابطه تقویت نگرش‌های مذهبی، با افزایش حرمت نفس و کاهش علائم افسردگی صورت گرفته است (کیز و ریتزس (Keyes & Reitzes)، 2007؛ تروینو (Trevino) و همکاران، 2007؛ جان‌بزرگی، 1386). با این حال، نتایج این پژوهش‌ها با مطالعه حاضر همخوان نیست. اما به این یافته باید با دیده تردید و احتیاط اشاره نمود؛ زیرا از طرفی با ضریب اعتبار اندکی رد شده است و از سوی دیگر، مطالعات از تأثیر مثبت وجود برنامه‌های مدون در دوران بلوغ، بر افزایش حرمت نفس سخن به میان آورده است (میتروفان و کانستانتین (Mitrofan & Constantin)، 2015؛ مکاری و همكاران، 1392).
    این یافته، از چندین جهت قابل بررسی است: نخست می‌تواند از برنامه آموزشی نشأت بگیرد؛‌ زیرا برنامه آموزشی حاضر، برای اولین‌بار تدوین و نیز اجرا گردید و پيش از اجرا به لحاظ نظری (و نه عملی) تأئید شده است. بنابراین احتمال نادیده گرفتن ساختار شخصیتی و نیز بُعد درونی انسان در شرایطی خاص را تا حدودی نادیده گرفته است. احتمال بعدی، به شیوه اجرا مربوط می‌گردد. در این حالت، ممکن نوع اجرای آن بر روی جامعه هدف دارای نواقص و کاستی‌هایی بوده است که این حالت‌ها، موجب تأثیر بر روی نتیجه‌گیری شده است. همچنین، تعداد و فواصل بین جلسات را نیز باید در نظر گرفت. افزون بر این، می‌توان به جامعه نیز به‌عنوان یک جنبه دیگر توجه داشت. این یعنی جامعه آماری با توجه به شرایط خاص (بدون والد) نیاز به بررسی عمیق‌تر و جامع‌تری دارد تا بتوان بر حرمت نفس آنها تأثیر مثبت داشت.
    یافته دوم این پژوهش، عبارت است از: اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی، بر بهبود احساس تنهایی نوجوانان پرورشگاهی و بررسی نتایج پس‌آزمون و مقایسه آن با نتایج حاصل از اجرای پیش‌آزمون، که نتایج نشان داد، این فرضیه در سطح 05/0 تأیید می‌شود. نتایج آن با نتایج تحقیقات بسیاری، از جمله سودانی و همكاران (1391)، اندرسون (Anderson) (2007)، بلیر (Blair) (2004) و لنت (Lent) (2004)، مبنی بر اثربخشی معنی‌درمانی گروهی بر احساس تنهایی و همچنین، با یافته پژوهش روکس و کانرز (Roux & Connors) (2001)، مبنی بر رابطه منفی میان باورها و اعمال مذهبی با تنهایی همخوانی دارد. از سوي ديگر، بهبود در مؤلفه احساس تنهایی، موجب جلوگیری و یا در صورت بروز، کاهش میزان افسردگی در افراد می‌شود. این عامل، در برخی از پژوهش‌ها (رابی (Rabbi) و همکاران، 2003؛ روکیج و همكاران، 2003) اثبات شده است که همسو با نتیجه اين مطالعه می‌باشد. مذهب و ایمانع با به‌کارگیری برنامه‌های گوناگون، مجموعه‌ای از راهبردهای مقابله‌ای را با احساس تنهایی به ‌کار گرفته، در این زمینه به‌عنوان نوعی کاربست قلمداد می‌گردند (روکیج (Rokach)، 1996)؛ به نحوی که اعمال مذهبی و روی آوردن به این‌گونه اعمال، موجب جلوگیری از بروز تنیدگی و بهبود سلامت روانی می‌گردد (لودر (Lauder) و همكاران، 2006). دین همواره به‌عنوان یک حقیقت واحد، یکی از ارکان مهم و نیرومند در طول زندگی انسان بوده است (کوئینگ، 1998). معنویت به‌عنوان بُعدی از هستی فرد، که به وی انسانیت عطا می‌کند و با جلوه‌های مهم شخص در ارتباط بوده و نیز به فرد در مقابله با مشکلات زندگی کمک می‌کند (ووقان (Vaughan)، 2003؛ سوینتون و پاتیزون (Swinton & Pattison)، 2001). مؤلفه‌های معنوی، با برخورداری از بنیانی مذهبی و با فاکتورهای خود، می‌تواند در فرایند دستیابی به زندگی بهتر و در نتیجه، لذت بردن از زندگی نقش عمده‌ای را ایفا نماید. این روش، با تأکید بر جنبه‌های مختلف ارتباط با خدا و در واقع خدا را به‌عنوان یک دوست ایده‌آل انگاشتن و با او بودن در همه حال، تصور از خدا به‌عنوان یک وجود مهربان و بخشنده، توکل و ایمان بر او در هنگام نیاز براي آرامش قلبی و اطمینان‌خاطر، معنایابی حتی در رنج، سختی‌ها و مشکلات، توانایی اثربخشی قابل‌توجهی را بر سازگاری هرچه بهتر در زندگی داشته باشد. همچنين، بر نحوه ادراک و اندیشه فرد تأثیر مثبت می‌گذارد. این کاربست، با تأکید بر سازه‌هایی چون یافتن معنای شخصی در زندگی و معنای رنج و استفاده از تکنیک‌های منحصر به فرد و تکلیف‌هایی که در آن به جامعه هدف داده می‌شود، گام‌های مؤثری در جهت اثرگذاری بر فکر و ذهن او می‌گذارد. از سوي ديگر، اعتقادات مذهبی و وجود ایمان به خدا و وجود یک قدرت لایزال و مطلق، قدرت تحمل ناکامی‌ها را افزایش می‌دهد. بنابراین، موجب حفظ سلامت روان‌شناختی شده و نیز جلوگیری از اختلالات روانی و بیماری‌های جسمی می‌شود و از این راه، سبب افزایش امید به آینده می‌گردد (یانگ و مااو (Yang & Mao)، 2007).
    باید توجه داشت كه معنویت به‌عنوان بُعدی از هستی فرد می‌باشد که به وی انسانیت عطا می‌کند و با جلوه‌های مهم شخص در ارتباط بوده، به فرد در مقابله با مشکلات زندگی کمک می‌کند (ووقان، 2003؛ سوینتون و پاتیزون، 2001)؛ از سوي ديگر، معنویت به‌عنوان یک تجربه شخصی، موجب یاری نمودن به دیگران، دوستی نسبت به دیگران و رضایت از زندگی می‌شود (امیدواری، 1387). این امر خود موجب بهبود احساس تنهایی و حرمت نفس خواهد شد. به‌عنوان مثال، فرد در ابتدا دارای نوعی باور انعطاف‌ناپذیر نسبت به خداوند، به‌عنوان وجودی سخت‌گیر و فاقد هر نوع بخشش و عطوفت می‌باشد. پس از مداخله، نحوه برقراری ارتباط با خدا را فرا می‌گیرد که این آموزش‌ها، حتی می‌تواند به فرد در نحوه برقراری ارتباط صحیح و احترام به دیگران مؤثر واقع شود. در مرحله بعدی، آموزش که شامل تکنیک‌های معنادهی می‌باشد، وی به بسط و توسعه فرض‌های خود در مورد زندگی می‌پردازد و به فلسفه جدیدی در مورد زندگی دست می‌یابد که همان وجود معنا و هدف در زندگی می‌باشد. در مرحله آخر، توکل بر خداوند قرار دارد که این جریان، به او در ایجاد بینشی قوی و درست نسبت به خدا، هستی و سایر انسان‌ها کمک شایانی می‌کند.
    نکته قابل توجه در این نوع آموزش، این است که تنها به کاربرد بهنجار اکتفا نمی‌شود، بلکه شرکت‌کننده به گام نهادن در مسیری که سراسر رشد معنوی و یافتن معنای زندگی را درپی دارد، ترغیب می‌گردد که این مسیر، حتی تا پایان دوره درمان و چه بسا پس از آن نیز ادامه داشته باشد. بنابراین، می‌توان از روش مورد بحث به‌عنوان شیوه‌ای مناسب برای کاهش اختلالاتی چون افسردگی، که از عواقب وجود احساس تنهایی می‌باشد، ایجاد یک هویت ایمن و مناسب و جلوگیری از بروز ناسازگاری به کار برد و به مراجع در نیل به رشد، بالندگی و یافتن معنا و هدف در زندگی کمک شایانی نمود.
    از محدودیت‌های این پژوهش، می‌توان به عدم آزمون پیگیری براي سنجش دقیق‌تر از اثربخشی، کاربست و جامعه آماری به نسبت کوچک اشاره نمود. همچنین، پیشنهاد می‌گردد در تحقیقات آینده، تأثیر این رویکرد را بر سایر سازه‌ها و متغیرهای روان‌شناختی نظیر ناسازگاری، پرخاشگری، اضطراب، افسردگی بررسی نمایند تا تبیین جامع‌تری از ادغام این رویکرد فراهم شود.
     
     

    References: 
    • امیدواری، سپیده، 1387، «سلامت معنوي، مفاهيم و چالش‌ها»، پژوهش‌هاي ميان رشته‌اي قرآن كريم، ش 1، ص 17-58.
    • بخشایش، علیرضا، 1390، «بررسی رابطه توکل بر خدا، عزت‌نفس و پیشرفت تحصیلی در دانش‌آموزان»، روان‌شناسی و دین، ش 2، ص 79-98
    • برخوری، حمید و همكاران، 1388، «اثربخشی آموزش مهارت‌های مثبت‌اندیشی به شیوة گروهی بر انگیزة پیشرفت، عزت‌نفس و شادکامی دانش‌آموزان پسر پایه اول دبیرستان شهر جیرفت»، رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، ش 2، ص 131-144.
    • بشليده، كيومرث و سيداسماعيل هاشمي‌شيخ شباني، 1390، «بررسي ارتباط ميان ابعاد مثبت و منفي عزت‌نفس با سلامت رواني از طريق نقش ميانجي‌گر فرسودگي شغلي در زنان متأهل و مجرد»، مشاوره و روان‌درماني خانواده، ش 1، ص 82-100.
    • اژدری‌فرد، سیما و همكاران، 1389، «بررسی تأثیر آموزش عرفان و معنویت بر سلامت روان دانش‌آموزان»، اندیشه‌های تازه در علوم تربیتی، ش 2(5)، ص 106-127.
    • جان‌بزرگی، مسعود، 1386، «جهت‌گيري مذهبي و سلامت روان»، پژوهش در پزشكي، ش 4، ص 345-350.
    • جهانگیر، اکرم، و همكاران، 1388، «نقش دعا در ارتقای سلامت: چشم‌اندازی بر سیره نبوی و مستندات جدید علمی»، اخلاق پزشکی، ش 3 (9)، ص 151-161.
    • حسین‌چاری، مسعود و محمد خیّر، 1381، «بررسی کارآیی یک مقیاس برای سنجش احساس تنهایی در دانش‌آموزان دوره راهنمایی»، علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، ش 1، ص 46-59.
    • راثی، مهدی، 1381، بررسی رابطه گرایش دینی با عزت‌نفس و خودکارآمدی در بین دانش‌آموزان سال دوم دبیرستان شهر تبریز در سال تحصیلی 81-80، پایان‌نامه کارشناسی ارشد روان‌شناسی، تبريز، دانشگاه تبریز.
    • زرگر، یداله و همكاران، 1387، «بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیتی (هیجان‌خواهی، ابراز وجود، سرسختی روان‌شناختی)، نگرش مذهبی و رضایت زناشویی با آمادگی اعتیاد به مواد مخدر در کارکنان یک شرکت صنعتی در اهواز»، علوم تربیتی و روان‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 1، ص 99-112.
    • سرمد، زهره و همكاران، 1383، روش‌های تحقیق در علوم رفتاری، چ سوم، تهران، آگه.
    • سودانی، منصور و همكاران، 1391، «اثربخشی معنادرمانی گروهی بر احساس تنهایی مردان بازنشسته»، پژوهش‌های علوم شناختی و رفتاری، ش 1، ص 43-54.
    • شمس اسفندآبادی، حسن و سميرا نژادنادری، 1388، «بررسی مقایسه‌ای کیفیت زندگی و نگرش مذهبی در افراد معتاد و غیرمعتاد شهر کرمان»، مطالعات روان‌شناختی، ش 1، ص 139-152.
    • صالحی، لیلی و ديبا سیف، 1391، «الگوي پيش‌بيني احساس تنهايي بر مبناي تعامل معلم با دانش‌آموز و ابعاد ادراک شايستگي در ميان نوجوانان با و بدون نقص بينايي»، روان‌شناسی افراد استثنایی، ش 5، ص 43-64.
    • طاهری، مهدی و همكاران، 1392، «رابطه بین سبک‌های هویت، شادکامی و بهزیستی روان‌شناختی در دانشجویان دانشگاه»، دانش و پژوهش در روان‌شناسي كاربردي، سال چهاردهم، ش 1 (پیاپی 51)، ص72-82.
    • محمدی، نوراله، 1384، «بررسی مقدماتی اعتبار و قابلیت اعتماد مقیاس حرمت خود روزنبرگ»، روان‌شناسی تحولی: روان‌شناسان ایرانی، ش 1، ص 313-320.
    • مطهری، مرتضی، 1377، انسان و سرنوشت، قم، صدرا.
    • مکاری، هدی، و همكاران، 1392، «تأثیر آموزش بهداشت دوران بلوغ بر عزت‌نفس نوجوانان»، پژوهش پرستاری، ش 3، ص 47-57.
    • Aghababaei, N, 2014, God, the good life, and HEXACO: The relations among religion, subjective well-being and personality, Mental Health, Religion and Culture, v. 17(3), p. 284-290.
    • Aghababaei, N, & Błachnio, A, 2014, Purpose in life mediates the relationship between religiosity and happiness: Evidence from Poland. Mental Health, Religion and Culture, v. 17(8), p. 827–831.
    • Aghababaei, N, et al, 2016, Predicting subjective well-being by religious and scientific attitudes with hope, purpose in life, and death anxiety as mediators, Personality and Individual Differences, v. 90, v. 93–98
    • Anderson‚ A‚ 2007‚ Logotherapy and spirituality‚ a course in Victor Frankel: Logotherapy‚ Available at http: www. Worsshapers.org.uk.
    • Antognoli-Toland‚ P.L‚ 2000‚ Adolescent lonelyness: Testing a predictive model‚ Journal of Theory Construction & Testing‚ v. 4(1)‚ p. 7-13.
    • Asher‚ S.R‚ & Paquette‚ J.A‚ 2003‚ Loneliness and peer relation in childhood‚ Current Directions in Psychological Science‚ v. 12(3)‚ p. 75-78.
    • Asher‚ S.R‚ et al, 1984‚ Loneliness in children‚ Child Development‚ v. 55‚ p. 1456-1464.
    • Bas‚ G‚ 2010‚ An investigation of the relationship between shyness and loneliness levels of elementary students in a Turkish sample‚ International Online Journal of Educational Sciences‚ v. 2(2)‚ p. 419-440.
    • Berguno‚ G‚ et al, 2004‚ Children's experience of loneliness at school and its relation to bullying and quality of teacher interventions‚ The Qualitative Report‚ v. 9(3)‚ p. 483-499.
    • Bijstra‚ J.O‚ et al, 1994‚ The relationship between social skills and psycho-social functioning in early adolescence‚ Personality and Individual Differences‚ v. 16(5)‚ p. 767-776.
    • Blair‚ RG‚ 2004‚ Loneliness in Elderly people‚ School of Sociology‚ Granada‚ University of Granada.
    • Bogaerts‚ S‚ et al, 2006‚ Feelings of subjective emotional loneliness: An exploration of attachment‚ Social Behavior and Personality‚ v. 34(7)‚ p. 797-812.
    • Brownie S, & Horstmanshof , L‚ 2011‚ The management of loneliness in aged care residents: an important therapeutic target for gerontological nursing‚ Geriatric Nursing‚ v. 32‚ p. 318-325.
    • Cacioppo‚ J.T‚ et al, 2006‚ Loneliness as a specific risk factor for depressive symptoms: Cross-sectional and longitudinal analyses‚ Psychology and Aging‚ v. 21‚ p. 140-151.
    • Cast‚ A.D‚ & Burke‚ P.J‚ 2002‚ A theory of self-esteem‚ Journal of Social Forces‚ v. 80‚ p. 1041-1068.
    • Chou K.L‚ 2010‚ Moderating effect of apolipoprotein genotype on loneliness leading to depressive symptoms in Chinese older adults‚ The American Journal of Geriatric Psychiatry‚ v. 18‚ p. 313-322.
    • Cook‚ C‚ 2004‚ Addiction and spirituality‚ Journal of Addiction‚ v. 99‚ p. 539–551.
    • Deniz‚ M.E‚ & Hamarta‚ E.A.R‚ 2005‚ An investigation of social skills and loneliness levels of university students with respect to their attachment styles in a sample of Turkish students‚ Social Behavior and Personality‚ v. 33(1)‚ p. 19-30.
    • Dickie‚ J.R‚ et al, 2006‚ Mother‚ father‚ and self: sources of young adults? god concepts‚ Journal for the Scientific Study of Religion‚ v. 45(1)‚ p. 57-71.
    • Di-Tommaso‚ E‚ et al, 2003‚ Attachment styles, social skills and loneliness in young adults‚ Personality and Individual Differences‚ v. 35‚ p. 303-312.
    • Doolittle, B.R, & Farrell, M, 2004, The association between spirituality and depression in an urban clinic, The Primary Care Companion‚ Journal of Clinical Psychiatry, v. 6(3), p. 114-118.
    • Erozkan‚ A‚ 2009‚ The predictors of loneliness in adolescents‚ Journal of Elementary Education Online‚ v. 8(3)‚ p. 809-819.
    • Fontaine‚ R.G, et al, 2009‚ Loneliness as a partial mediator of the relation between low social preference in childhood and anxious/depressed symptoms in adolescence‚ Development and Psychopathology‚ v. 21‚ p. 479–491.
    • Franck‚ E‚ et al, 2007‚ Implicit but not explicit self-esteem predicts future depressive symptomatology‚ Behavior Research and Therapy‚ v. 45(10)‚ p. 2448-2455.
    • Gebauer‚ J.E‚ et al, 2008‚ How much do you like your name? An implicit measure of global self-esteem‚ Journal of Experimental Social Psychology‚ v. 44‚ p. 1346-54.
    • Gifford-Smith‚ M.E‚ & Brownell‚ C.A‚ 2003‚ Childhood peer relationships: social acceptance, friendships and peer networks‚ Journal of School Psychology‚ v. 41‚ p. 235-284.
    • Gorman, A. H, et al, 2011‚ Unpopularity and disliking among peers: partially distinct dimensions of adolescents’ social experiences‚ Journal of Applied Developmental Psychology, v. 32, p. 208–217.
    • Guay, F, et al, 2010‚ Academic self-concept, autonomous academic motivation, and academic achievement: Mediating and additive effects‚ Learning and Individual Differences‚ v. 20(6), p. 644-653.
    • Hawkley‚ L.C‚ et al, 2003‚ Loneliness in everyday life: cardiovascular activity, psychosocial context, and health behaviors‚ Journal of Personality and Social Psychology‚ v. 85‚ p. 105-120.
    • Heinrich‚ M.L‚ & Gullone‚ E‚2006‚ The clinical significance of loneliness: a literature review‚ Clinical Psychology Review‚ v. 26‚ p. 695–718.
    • Hicks, J.A, & King, L.A, 2009, Positive mood and social relatedness as information about meaning in life, The Journal of Positive Psychology, v. 4(6), p. 471-482.
    • Hills, J, et al, 2005, Spirituality and distress in palliative care consultation, Journal of Palliative Medicine, v. 8(4), p. 782-788.
    • Ho, M.Y, et al, 2010, The role of meaning in life and optimism in promoting well-being, Personality and individual differences, v. 48(5), p. 658-663.
    • Jackson‚ T‚ et al, 2002‚ Towards explaining the association between shyness and loneliness: a path analysis with american college students‚ Social Behavior & Personality‚ v. 30(3)‚ p. 263-270.
    • Jafari‚ E‚ et al, 2010‚ Spiritual well-being and mental health in university students, Procedia - Social and Behavioral Sciences‚ v. 5‚ p.1477-1481.
    • Jang, S.J, & Johnson, B.R, 2004, Explaining religious effects on distress among African Americans, Journal for the Scientific Study of Religion, v. 43(2), p. 239-260.
    • Keil‚ M‚ et al, 2012‚ A prospective study of growth and development of children recently adopted from orphanage care. Pediateric Endocrinilogy Nursing society‚ 15th International & 14th European Congress of Endocrinology.
    • Keyes‚ C.L‚ & Reitzes‚ D.C‚ 2007‚ The role of religious identity in the mental health of older working and retired adults‚ Aging & Mental Health‚ v. 11(4)‚ p. 434-443.
    • Kleiman, E.M, et al, 2013, Gratitude and grit indirectly reduce risk of suicidal ideations by enhancing meaning in life: Evidence for a mediated moderation model, Journal of Research in Personality, v. 47(5), p. 539-546.
    • Koenig, H.G, 2012, Religion, spirituality, and health: The research and clinical implications, ISRN psychiatry.
    • Koenig, H.G, et al, 2001‚ Handbook of Religion and Health‚ New York‚ Oxford University Press‚ 1st Edition.
    • Koenig‚ H.G‚ 1998‚ Handbook of religion and mental health‚ New York‚ Academic Press.
    • Koohsar, A.A.H, & Bonab, B.G, 2011, Relation among quality of image of God with somatization and phobic anxiety in college students, Procedia-Social and Behavioral Sciences, v. 29, p. 218-222.
    • Kubota‚ Y‚ & Sasaki‚ S‚ 2002‚ Aerobic exercise and self-esteem in children‚ Journal of Behavioral Medicine‚ v. 24‚ p. 127-135.
    • Larose‚ S‚ Guay‚ F‚ & Boivion‚ M‚ 2002‚ Attachment‚ social support and loneliness in young adulthood: a test of two models‚ Personality and Social Psychology Bulletin‚ v. 28‚ p. 684-693.
    • Lauder, W, et al, 2006‚ Social capital, age and religiosity in people who are lonely‚ Journal of Clinical Nursing, v. 15, p. 334-340.
    • Lent, R.W‚ 2004‚ Toward a unifying theoretical and practical perspective on well-being and psychosocial adjustment‚ Journal of Counseling Psychology, v. 51, p. 482–509.
    • Marshall, S.L, et al, 2014, Is self-esteem a cause or consequence of social support? A four year longitudinal study, Chil Development, v. 85(3), p. 1275-1291.
    • Mason, M, et al, 2007, The spirituality of young Australians, International Journal of Children's Spirituality, v. 12(2), p. 149-163.
    • Mitrofan, I‚ & Constantina‚ V‚ 2015‚ The Effects of Creative Improvisation through Literature Technique on Self-Esteem, in a Unifying Personal Development Group‚ Procedia-Social and Behavioral Sciences, v. 187, p. 575-579.
    • Neiss‚ M.B ‚ et al, 2002‚ Self-esteem: A behavioral genetic perspective‚ European Journal of Personality‚ v. 16‚ p. 351-67.
    • O’Laoire‚ S‚ 1997‚ An experimental study of the effects of distant‚ intercessory prayer on self-esteem‚ anxiety and depression‚ Alternative Therapies in Health and Medicine‚ v. 3(6)‚ p. 38-53.
    • Oishi, S, et al, 2013, Felt understanding and misunderstanding affect the perception of pain, slant, and distance, Social Psychological and Personality Science, v. 4(3), p. 259-266.
    • Page‚ R.M‚ 1990‚ Loneliness and adolescent health behavior‚ Journal of Health Education‚ v. 21 (5)‚ p. 14-17.
    • Pardini‚ D.A‚ et al, 2000‚ Religious faith and spirituality in substance abuse recovery‚ Journal of Substance Abuse Treatment‚ v. 19‚ p. 347-354.
    • Pargament‚ K.I‚ et al, 1998‚ Patterns of positive and negative religious coping with major life stressors‚ Journal for the Scientific Study of Religion‚ v. 37(4)‚ p. 710-724.
    • Ponzetti‚ J.J‚ & Hopmeyer‚ A‚ 1999‚ Loneliness among college students‚ Journal of Family Relations‚ v. July, p. 336-340.
    • Rabbi, M, et al, 2003‚ Spirituality, depression, and loneliness among Jewish seniors residing in New York City‚ The Journal of pastoral care and counseling, v. 57(3)‚ p. 305-318.
    • Rew‚ L‚ & Wong‚ Y.A‚ 2006‚ Systematic review of associations among religiosity/spirituality and adolescent health attitudes and behaviors‚ Journal of Adolescent Health‚ v. 38‚ p. 433-442.
    • Rezan Ceen‚ A‚ 2007‚ The Turkish short version of the social and emotional loneliness scale for adults (SELSA-A): Initial development and validation‚ Social Behavior and Personality‚ v. 35(6)‚ p. 717-734.
    • Robins‚ R.W‚ et al, 2002‚ Global self-esteem across the life span‚ Psychology and Aging‚ v. 17‚ p. 423-434.
    • Rokach, A, et al, 2003‚ The experience of loneliness of Canadian and Czech youth‚ Journal of Adolescence, v. 26‚ p. 267–282.
    • Rokach‚ A‚ 1996‚ The subjectivity of loneliness and coping with it‚ Psychological Reports‚ v. 79‚ p. 475-481.
    • Routasalo‚ P.E‚ et al, 2006‚ Social contacts and their relationship to loneliness among people a population based study‚ Journal of Gerontology‚ v. 52‚ p. 181-187.
    • Roux, A. L, & Connors, J‚ 2001‚ A cross-cultural study into loneliness amongst university students‚ South African Journal of Psychology, v. 31(2), p. 46-52.
    • Sejiner‚ R‚ & Mahanja‚ S‚ 2004‚ How the future orientation of traditional Israeli Palestiangirls links beliefs about women’s roles and academic achievement‚ Psychology of Women Quarterly‚ v. 28‚ p. 122-135.
    • Sherri‚ D.F‚ et al, 2009‚ Humor styles as mediators of the shyness loneliness relationship‚ North American Journal of Psychology‚ v. 11(2) ‚ p. 56-70.
    • Steger, M.F, et al, 2006, The meaning in life questionnaire: Assessing the presence of and search for meaning in life, Journal of counseling psychology, v. 53(1), p. 80-87.
    • Stewart‚ C‚ 2001‚ The influence of spirituality on substance use of college students‚ Journal of Drug Education: Substance Abuse Research and Prevention‚ v. 31(4)‚ p. 343–351.
    • Stoeckli‚ G‚ 2010‚ The role of individual and social factors in classroom loneliness‚ The Journal of Educational Research‚ v. 103‚ p. 28-39.
    • Swinton‚ K.S‚ & Pattison‚ S‚ 2001‚ Spirituality‚ come all ye faithful‚ Health Services Research‚ v. 111(5786)‚ p. 24-25.
    • Theeke‚ L.A‚ 2009‚ Predictors of loneliness in U.S. adults over age sixty-five‚ Archives of Psychiatric Nursing‚ v. 23(5)‚ p. 387-96.
    • Trent, J, et al, 2013, Processing fluency, positive affect, and judgments of meaning in life, The Journal of Positive Psychology, v. 8(2), p. 135-139.
    • Trevino‚ K.M‚ et al, 2007‚ Religious coping and physiological‚ psychological‚ social‚ and spiritual outcomes in patients with HIV/AIDS: cross-sectional and longitudinal findings‚ AIDS and Behavior‚ v. 14(2)‚ p. 379-389.
    • Vaughan‚ f‚ 2003‚ What is spiritual intelligence?‚ Journal of Experimental Psychology: Human Perception and Performance‚ v. 42(2)‚ p. 16-32.
    • Wei‚ M‚ et al, 2005‚ Adult attachment, social self-efficacy, self-disclosure, loneliness and subsequent depression for freshman college students: A Longitudinal study‚ Journal of Counseling Psychology‚ v. 52(4)‚ p. 602-614.
    • Wills‚ T.A, et al, 2003‚ Buffering effect of Religiosity for adolescents substance use‚ Psychology of Addictive Behavior‚ v. 17(1)‚ p. 24-31.
    • Yang, K.P, & Mao, X.Y‚ 2007‚ A study of nurses’ spiritual intelligence: A cross-sectional questionnaire survey‚ International Journal of Nursing Studies, v. 44(6), p. 999-1010
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عظیمی نژاد، حسن، کریمی فر، مسعود، دین پرور، احسان، دانشمند، بدرالسادات.(1397) اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفسِ دانش‌آموزان پرورشگاهی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 11(2)، 59-76

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسن عظیمی نژاد؛ مسعود کریمی فر؛ احسان دین پرور؛ بدرالسادات دانشمند."اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفسِ دانش‌آموزان پرورشگاهی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 11، 2، 1397، 59-76

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عظیمی نژاد، حسن، کریمی فر، مسعود، دین پرور، احسان، دانشمند، بدرالسادات.(1397) 'اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفسِ دانش‌آموزان پرورشگاهی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 11(2), pp. 59-76

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عظیمی نژاد، حسن، کریمی فر، مسعود، دین پرور، احسان، دانشمند، بدرالسادات. اثربخشی آموزش مؤلفه‌های معنوی بر احساس تنهایی و حرمت نفسِ دانش‌آموزان پرورشگاهی. روان‌شناسی و دین، 11, 1397؛ 11(2): 59-76