روان‌شناسی و دین، سال یازدهم، شماره سوم، پیاپی 43، پاییز 1397، صفحات 103-118

    رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی،‌ معنای زندگی و هوش هیجانی با سلامت روان دانشجویان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    سیدحسن عبدی سادات / کارشناس ارشد روان شناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
    عباس ابوالقاسمی / استاد گروه روان‌شناسی دانشگاه گیلان / abolghasemi_44@Yahoo.com
    ✍️ مینا طاهری فرد / دانشجوي دكتري روان‌شناسی تخصصي دانشگاه محقق اردبیلی / taherifard70@yahoo.com
    چکیده: 
    هدف این پژوهش، تعیین رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و هوش هیجانی با سلامت روان دانشجویان بود. این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. نمونه‌ی پژوهش 238 دانشجوی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های سلامت عمومی، سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و هوش هیجانی استفاده شد. این داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که سبک زندگی اسلامی و هوش هیجانی، با سلامت روان دانشجویان رابطه‌ی مثبت و معنادار دارد، اما بین معنای زندگی و سلامت روان دانشجویان رابطه‌ی معناداری به دست نیامد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 7/16 درصد از واریانس سلامت روان توسط متغیرهای سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و هوش هیجانی تبیین می شود. بنابراین، این متغیرها در پیش بینی سلامت روان دانشجویان نقش مهمی دارند و با برنامه ریزی و آموزش های لازم می توان در جهت ارتقای سلامت روان دانشجویان اقدام نمود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship between Islamic Life Style, Meaning of Life and Emotional Intelligence with University Students’ Mental Health
    Abstract: 
    The Purpose of this research was to determine the relationship between Islamic lifestyle, meaning of life and emotional intelligence with university students’ mental health. This descriptive study is correlational. A sample of 238 undergraduate and postgraduate students was selected through convenience sampling. The data were collected using the questionnaires of general health, Islamic lifestyle, meaning of life and emotional intelligence. The data were analyzed using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The results showed that Islamic lifestyle and emotional intelligence have a positive and significant relationship with students' mental health, but there is no significant relationship between meaning of life and mental health of students. Also, the results of multiple regression analysis showed that 16.7 percent of variance of mental health is explained by the variables of Islamic lifestyle, meaning of life and emotional intelligence. Therefore, these variables play a significant role in predicting the mental health of students, and mental health can be improved by providing necessary planning and training.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    سلامت روان، نقش مهمي در تضمين پويايي و كارآمدي هر جامعه ايفا مي‌كند. ازآنجاكه دانشجويان، از اقشار مستعد برگزيدة جامعه و سازندگان فرداي هر كشور مي‌باشند، سلامت رواني آنان، از اهميت ويژه‌اي در يادگيري و افزايش آگاهي علمي برخوردار است (دادخواه، 1385). مشکلات ویژه دانشجویان، مانند مهاجرت و دوری از خانواده، تنیدگی ناشی از امتحانات، مشکلات مالی، قرار گرفتن در محیط جدید و عدم اطمینان به آینده شغلی، موجب مواجهه بیشتر آنان با عوامل تنش‌زا می‌گردد. افزایش تنیدگی نیز ممکن است بر سلامت روانی آنها ثأثير نامطلوبی داشته باشد. بررسي‌های متعدد نشان داده است كه مشكلات بهداشت رواني در دانشجويان، بسيار شايع است (هیونت و آیزنبرگ، 2010). نتایج بررسی یوسفی و محمدخانی (1392) نشان داد که تعداد 2/40 درصد از دانشجویان مورد بررسی، فاقد سلامت روان هستند. میزان شيوع اختلالات روانی، در 4/35 درصد دانشجویان یزد و 6/28 درصد دانشجویان دانشگاه شاهد گزارش شده است (ادهم و همکاران، 1387؛ رفیعی و همكاران، 1391). همچنین، طبق این گزارش‌ها، 7/22 درصد دانشجویان اردبیل و 9/67 درصد دانشجویان دانشگاه اراک، دارای علائم مرضی روانی بوده‌اند (قمری و همكاران، 1389؛ جهانی هاشمي و همکاران، 1388). نتايج پژوهش‌هاي مختلف نشان مي‌دهد، هنگامي كه سبك زندگي دستخوش تغيير مي‌شود، سلامت روان فرد هم به مخاطره مي‌افتد؛ ابتلا به افسردگي، اضطراب و كاهش عزت‌نفس، از پيامدهاي آن هستند (ملنيك و همكاران، 2006).
    یکی از متغیرهایی مرتبط با سلامت روان دانشجویان، سبک زندگی اسلامی است. سبک زندگی اسلامی، یعنی در زندگی هر فرد، اعم از شخصی، خانوادگی و يا اجتماعی، قواعد، الگوها، قالب‌ها و ملاک‌هاي اسلامی نقش مهمی ایفا کند؛ یعنی روش‌ها را بر اساس آنچه اسلام گفته و خواسته است، به کار گیرد (شریعت‌پناه، 1392). براي داشتن يك سبك زندگي مطلوب، دو نوع جهت‌گيري لازم است: 1. بايدها و نبايدهاي مورد قبول در زندگي؛ 2. شيوه‌هاي اجرا و به عينيت رساندن آن. جهت‌گيري اول، به طور غالب ارزشي و اخلاقي است و جهت‌گيري دوم مبتني بر ارزش‌هاي عملي است و اين مسائل هر دو در سبك زندگي اسلامي ديده شده است (شريعتي، 1392). در سبک زندگی اسلامی، عمق عواطف، نگرش‌هاي فرد و اعتقادات وي سنجیده نمی‌شوند، بلکه رفتارهاي فرد مورد سنجش قرار می‌گیرند. اما هر رفتار با مبناي اسلامی، باید حداقل‌هایی از شناخت و عواطف اسلامی را پشتوانۀ خود قرار دهد. یکی از عوامل مؤثر در سبک زندگی اسلامی، اين است که اسلام و سبک زندگی اسلامی، به صورت همه یا هیچ نمی‌باشد؛ بلکه یک پیوستار بزرگ است که مراتب پایین، متوسط و بالا دارد. پیوستاري بودن اسلام و سبک زندگی اسلامی، از آیات و روایات متعددي برمی‌آید. اخلاق و روان‌شناسی، به هر دو بُعد روانی و جسمانی سبک زندگی توجه دارد (کجباف و همکاران، 1390). یافته‌های پژوهش لیم و پوتنام (2010)، هدي و همکاران (2010)، نشان داد که افراد مذهبی رضایت بیشتري از زندگی دارند و بعکس، افرادي که از نظر مذهبی ضعیف‌ترند، رضایت کمتري از زندگی دارند. دى (2011)، در تحقیقات خود نشان داده است که اعمال و باورهاى دینی با سلامت اجتماعی افراد یک جامعه مرتبط است. دالوندی و همکاران (1391)، در پژوهشی نشان دادند که انحراف از اعتدال فکری، اعتقادی و رفتاری به‌عنوان متغیر مرکزی، یا مشکل اساسی روانی - اجتماعی پدیده سبک زندگی سلامت‌محور، بر مبنای فرهنگ اسلامی تعیین گردید. همچنین، پژوهش طولابی و همکاران (1392)، در مورد جوانان شهر مشهد نشان می‌دهد، بین کارآمدي و عزت‌نفس، با سبک زندگی اسلامی رابطه وجود دارد و سبک زندگی اسلامی، موجب افزایش کارآمدي و عزت‌نفس می‌شود. یافته‌های پژوهش نقیبی و همکاران (1392)، نشان داد که بین سبک زندگی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت روانی نوجوانان، ارتباط معنا‌داری وجود دارد. نتایج پژوهش کجباف و همكاران (1390)، بیانگر اين بود که سبک زندگی اسلامی، رابطة معنادارى با رضایت از زندگی دارد. همچنین، نتایج پژوهش سلم‌آبادی و همکاران (1394) نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی و سلامت روان، رابطة مثبت معنا‌داری وجود دارد.
    پژوهشگران متعددي نشان دادند، افرادي که اهداف معناداري در زندگی دارند و درگیر در فعالیت‌هاي ایجاد معنا هستند، خود هماهنگی بیشتري را تجربه می‌کنند. هرچه افراد بیشتر در این فعالیت‌ها یا دستیابی به اهداف درگیر باشند، انتظارات مثبت بیشتري خواهند داشت. در نهایت اینکه، هرچه افراد انتظارات مثبت بیشتري داشته باشند، از بهزیستی بیشتري برخوردار خواهند بود (یهو و همكاران، 2010). بنابراین، معنای زندگی یکی دیگر از سازه‌هایی است که بهزیستی و سلامت روان انسان‌ها را به دنبال دارد. وجود معنا در زندگي، عنصري اساسي در بهزيستي رواني- عاطفي است و به صورت سيستماتيك، با ابعاد گوناگوني از شخصيت، سلامت جسمي و ذهني، سازگاري و انطباق با استرس‌ها، مذهب و فعاليت‌هاي مذهبي و اختلالات رفتاري ارتباط دارد (اسکنل و بکر، 2006). ویکتور فرانکل (1385)، بر معناجویی افراد در زندگی باور داشت. او معتقد بود که رفتار انسان‌ها، نه بر پایة لذت‌گرایی نظریه فروید و نه بر پایة نظریه قدرت‌طلبی آدلر است، بلکه انسان‌ها در زندگی، به دنبال معنا و مفهومی براي زندگی خود می‌باشند. اگر فردي نتواند معنایی در زندگی خویش بیابد، احساس پوچی به او دست می‌دهد و از زندگی ناامید می‌شود و ملامت و خستگی از زندگی همة وجودش را فرا می‌گیرد. الزاماً این حس، منجر به بیماري روانی نمی‌شود، بلکه پیش‌آگهی بدي براي ابتلا به اختلال‌ها است. بنابراین، فرانکل بهزیستی را در یافتن معنا و مفهوم زندگی می‌داند. استیگر و همکاران (2006) هم معتقد بودند که معنادار بودن زندگی، یک سازة تأثیرگذار روان‌شناختی است.
    «معنا» در زندگی، می‌تواند شاخصی از رفتارهای سازگارانه مقابله با استرس باشد (پارک و فالکمن، 1997) و منجر به پايين آمدن سطح عواطف منفي (چون افسردگي و اضطراب) و كاهش خطر ابتلا به بيماري رواني شود (فلدمن و اسنايدر، 2005). طالب‌زاده شوشتري و پورشافعی (1390)، نشان دادند كه بين داشتن هدف در زندگي و ابعاد سلامت عمومي، شامل علائم جسماني، علائم اضطراب و اختلال خواب، كاركرد اجتماعي و علائم افسردگي در كاركنان دانشگاه، همبستگي معنا‌دار وجود دارد. نتایج یافتة کافتراس و پسارا (2012) نشان می‌دهد، جواناني كه داراي معني بيشتري در زندگي خود هستند، علائم افسردگي كمتري دارند. مطالعه‌ای که توسط دهداری و همکاران (1392) انجام گرفت، ارتباط آماری معناداری بین اضطراب و معنای زندگی را نشان داد و داشتن معنا در زندگی، یکی از متغیرهایی است که بر میزان اضطراب دانشجویان تأثیر می‌گذارد. پژوهش بامونتی و همکاران (2015)، نشان داد که تعامل معناداری بین معنویت و شدت نشانه‌های افسردگی، در معنادهی زندگی وجود دارد و ارتباط منفی معناداری بین شدت نشانه‌های افسردگی و معنای زندگی به دست آمد. کرس و همكاران (2015)، در پژوهشی نشان دادند که معنویت، مذهب، رضایت از زندگی و معنای زندگی، به‌عنوان عامل‌های پیش‌بینی‌کنندة رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی‌گرایانه، در دانشجویان دانشگاه می‌باشد.
    از ديگر موضوعاتی كه در روابط بين فردي مهم و ارتباط آن با سلامت روان قابل بررسي است، «هوش هیجانی» می‌باشد. اصطلاح «هوش هيجاني»، اولين‌بار در سال 1990 و به‌عنوان نوعي هوش اجتماعي توسط ماير و سالوي مطرح شد. سالوي و ماير (1990)، هوش هيجاني را توانايي بازشناسي معناي عواطف و ارتباطات شمردند كه فرد را قادر مي‌سازد تا مشكلاتش را حل كند. هوش هیجانی، زیرمجموعه‌ای از هوش هیجانی - اجتماعی است که شامل توانایی تحت نظر گرفتن احساسات و هیجانات خود و دیگران، براي تمایز قائل شدن میان آنها و به‌منظور استفاده از این اطلاعات برای عملکرد و تفکر بهتر می‌باشد. این تعریف، بهترین تعریفِ عملیِ قابل قبول هوش هیجانی است (لاندا و لوپز- سافرا، 2010؛ مدنی‌پور و همکاران، 1392). گلمن، در کتاب خود دربارة هوش هیجانی، چهار بُعد برای هوش بیان کرده است که مورد پذیرش بسیاری از محققان قرار گرفته است (گلمن، 1995، ص 34). این چهار بُعد عبارتند از: خودآگاهی، خودتخیلی، خودانگیزشی و همدلی. بر اساس برخی مطالعات، مؤلفه‌های هوش هیجانی پیش‌بینی‌کنندة عمده‌ای برای شاخص‌های بهزیستی روانی محسوب می‌شوند (سادوک و همكاران، 2007؛ کوب و مایر،2000) و هريک از اجزای هوش هیجانی، به نحوی در کیفیت سلامت روان تأثیر دارند (اسلاسکی و کارترایت، 2006). با گنجاندن مفهوم هوش هيجاني در مدارس و دانشگاه‌ها، مي‌توان به فراگيران كمك كرد تا بهتر با فشارهاي رواني و تحصيلي مقابله كنند و كمتر دچار مشكلات هيجاني و روانی شوند (دهشیری، 1385). در مطالعات آستین و همکاران (2005)، هوش هیجانی با میزان رضایت زندگی، گستره شبکه روابط اجتماعی و کیفیت آن رابطه مثبت و با پریشانی روان‌شناختی و افسردگی، رابطة منفی دارد. محققان نشان دادند که هوش هیجانی، با سلامت روانی همبستگی مثبت و با اختلال‌هاي روانی رابطة معکوس دارد (شات و همکاران، 2007). هوش هیجانی، با رضایت از زندگی و کیفیت آن و تعاملات اجتماعی نیز رابطة مثبت و با احساس تنهایی، رابطة منفی دارد (زیندر و همكاران، 2009). تحقیقات بسیاری، بیانگر این است که ارتباط مثبت معناداری بین هوش هیجانی و سلامت رواني دانشجویان وجود دارد (فخری و همکاران، 1391؛ محمود فاخی و همکاران، 2014). اما در پژوهش حسین‌پور و همکاران (1394)، رابطة معناداری بین هوش هیجانی و سلامت روان به ‌دست نیامد. رویز-آراندا و همکاران (2013)، در مطالعه‌ای که بر روی دانشجویان پرستاری و علوم بهداشتی انجام دادند، نشان دادند که افرادی که دارای هوش هیجانی بالا بودند، استرس کمتر و رضایت از زندگی و شادی بیشتری دارند. نتایج مطالعات سلیمی‌نژاد و همکاران (2015)، نشان می‌دهد که هوش هیجانی و سلامت عمومی، با تعدادی از مکانسیم‌های دفاعی ارتباط مثبت معناداری دارد. اما بین هوش هیجانی و سلامت عمومی، ارتباط منفی معناداری وجود دارد.
    اگرچه مطالعات متعددی در رابطه با بررسی سلامت روانی دانشجویان و عوامل مرتبط با آن انجام شده است، اما نقش سبک زندگی اسلامی و معناداری زندگی بر سلامت روان دانشجویان، به‌عنوان یکی از عوامل اصلی ارتقا سلامت روانی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است (گارسینی و همکاران، 2013). با توجه به اینکه سبک زندگی به‌عنوان منبعی با ارزش براي ارتقا سلامت، سازش با عوامل استرس‌زاي زندگی و بهبود کیفیت زندگی می‌باشد (رفیعی‌فر و همکاران، 1384) و با توجه به اینکه هوش هیجانی نیز موجب افزایش سلامت روانی می‌شود (فرهادی و همکاران، 1387)، انجام اين پژوهش ضروری و مهم به نظر می‌رسد. بنابراین، نتیجة اين پژوهش می‌تواند راهگشای مداخلات روان‌شناختي مرتبط با سلامت روانی در دانشجویان باشد. از‌این‌رو، هدف اين پژوهش تعیین ارتباط سبک زندگی اسلامی، معناخواهی و هوش هیجانی با سلامت روانی دانشجویان می‌باشد. براین‌اساس، فرضیه‌هاي اين پژوهش عبارتند از:
    - متغیرهای سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و هوش هیجانی، با سلامت روان دانشجویان رابطة معناداری دارند.
    - سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و هوش هیجانی، می‌توانند سلامت روان دانشجویان را به صورت مثبت پیش‌بینی کنند.
    روش پژوهش
    روش اين پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعة آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد و علوم و تحقیقات در شهر اردبیل در سال تحصيلي 93-1392 بودند که تعداد آنها حدود 3000 نفر می‌باشد. نمونة پژوهش، 238 دانشجوي مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. در تحقیقات همبستگی، تعداد نمونة حداقل 30 نفر در نظر گرفته می‌شود (دلاور، 1382). با توجه به سه متغیر پیش‌بین و افزایش اعتبار بیرونی تحقیق، 280 نفر انتخاب شدند. اما به علت نقص در تکمیل پرسش‌نامه‌ها، 42 مورد از چرخه تحليل حذف شدند و پرسش‌نامه‌های 238 نفر از دانشجويان مورد تجزيه‌وتحليل قرار گرفت. براي جمع‌آوري اطلاعات از ابزار زیر استفاده شد:
    پرسش‌نامه سلامت عمومي (28–GHQ): این پرسش‌نامه، توسط گلدبرگ و هیلر در سال 1979 تدوین و سؤال‌های آن بر اساس روش تحلیل عاملی فرم 60 سؤالی اولیه استخراج گردید. سؤال‌ها به بررسی وضعیت روانی فرد در یک ماه اخیر می‌پردازد. این پرسش‌نامه 28 سؤال دارد و 4 خرده‌مقياس علائم جسمانی، اضطراب، اختلال در عملكرد اجتماعي و افسردگي را می‌سنجد. همة سؤال‌ها دارای 3 گزینه است و نمره‌گذاری به روش لیکرت انجام می‌گیرد. نوربالا و همکاران (1387)، اعتبار نسخه فارسی این پرسش‌نامه را با روش آزمون- بازآزمون 85/0 به دست آوردند. حساسیت، ویژگی و خطای کلی طبقه‌بندی آن بر روی نقطه برش 6 به ترتیب 7/84 درصد، 8/93 درصد و 2/8 درصد به دست آمد. در پژوهش نظیفی و همکاران (1392)، ضریب آلفای کرونباخ خرده‌مقیاس‌های این پرسش‌نامه بالاتر از 74/0 گزارش شده است. در پژوهش ابراهیمی و همکاران (1386)، روایی ملاکی این پرسش‌نامه 78/0، ضریب پایایی تنصیف 90/0 و آلفای کرونباخ 97/0 به ‌دست آمد. در اين پژوهش نیز ضریب آلفای کرونباخ 69/0 به ‌دست آمد.
    پرسش‌نامه سبک زندگی اسلامی (فرم کوتاه): این پرسش‌نامه را کاویانی اراني (1388) ساخته و روایی آن را تأیید کرده است. این پرسش‌نامه، 75 آیتم دارد که پاسخگویان باید با توجه به وضعیت فعلی زندگی خود، به هر کدام، در یک طیف 4 درجه‌ای «از خیلی کم تا خیلی زیاد» پاسخ دهند. نمرة کل آزمودنی، حداقل 141 و حداکثر 570 خواهد بود. ضريب پايايي كل اين آزمون، 71/0 است. نتایج تحلیل عوامل نیز روایی و ساختار عاملی مناسبی را برای آن نشان داده است. روايي همزمان آن با آزمون جهت‌گيري مذهبي 64/0 به‌دست‌آمده است. پایایی این پرسش‌نامه نیز 78/0 به‌دست‌آمده است (کاویانی اراني، 1388، ص 160). در اين پژوهش نیز ضریب آلفای کرونباخ 72/0 به ‌دست آمد.
    پرسش‌نامه معنای زندگي: پرسش‌نامه معنای زندگی، توسط ماهوليك و كرامباخ (1964) تهيه شده است. این پرسش‌نامه، شامل 20 ماده پاسخ بسته بر اساس مقیاس لیکرت 7 درجه‌اي است. کرامباخ و ماهولیک (1964) بیان می‌کنند که این پرسش‌نامه بر اساس دیدگاه فرانکل دربارة معناي زندگی و جست‌وجوي معناي زندگی تهیه شده است. کرامباخ و ماهولیک (1964)، با توجه به اینکه پرسش‌نامه مذکور قادر به تشخیص دو گروه افراد بیمار از غیربیمار می‌باشد، آن را داراي اعتبار دانستند. در ایران نیز پژوهشی برای بررسی اعتبار آن، توسط غباری و همكاران (2007) انجام شد و ضریب آلفای کرونباخ 92/0 گزارش کردند. استیگر و همکاران (2007) اعتبار درونی مطلوبی را برای مقیاس‌های فرعی وجود (86/0) و جست‌وجو (87/0) گزارش کرده‌اند. مصرآبادی و همكاران (1392)، گزارش دادند که پرسش‌نامة معنا در زندگی از روایی سازه قابل قبولی در یک نمونه از دانشجویان ایرانی برخوردار است. در اين پژوهش نیز ضریب آلفای کرونباخ 87/0 به ‌دست آمد.
    پرسش‌نامه هوش هیجانی (فرم کوتاه): پرسش‌نامه هوش هيجاني پترايدز و فارنهام (2001)، یک مقیاس خودسنجی است. این پرسش‌نامه از 30 ماده تشکیل شده است که به هر سؤال، در یک مقیاس هفت درجه‌ای از کاملاً موافقم (1) تا کاملاً مخالفم (7) نمره داده می‌شود. این پرسش‌نامه، شامل چهار مقياس درك عواطف خود و ديگران، كنترل عواطف، مهارت‌هاي اجتماعي و خوش‌بيني مي‌باشد. ضریب همسانی درونی، با روش آلفای کرونباخ 81/0 گزارش شده است (ر.ك: مارنانی، 1382). در پژوهش پترایدز و فارنهام (2001)، ضریب همسانی درونی این پرسش‌نامه، با روش آلفای کرونباخ 86/0 گزارش شده است. در پژوهش ساکلوفسکی و همکاران (2003)، ضریب همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 89/0 گزارش شده است. در پژوهش احمدی ازغندی و همکاران (1385)، اعتبار پرسش‌نامه هوش هیجانی با روش‌های همسانی درونی و بازآزمایی به ترتیب برابر با 76/0 و 713/0 به‌دست‌آمده است. در اين پژوهش نیز ضریب آلفای کرونباخ 75/0 به ‌دست آمد.
    یافته‌های پژوهش
    شرکت‌کنندگان این پژوهش 238 دانشجو، با میانگین سنی 3/24 سال (و با انحراف معیار 63/2) بودند. تعداد 108 دانشجو (4/45 درصد) مرد و 130دانشجو (6/54 درصد) زن بوده‌اند. 170 دانشجو (4/71 درصد) در مقطع لیسانس و 68 دانشجو (6/28 درصد) در مقطع فوق‌لیسانس مشغول به تحصیل بوده‌اند. تعداد 94 دانشجو (5/39 درصد) متأهل و 144 دانشجو (5/60 درصد) مجرد بوده‌اند. تعداد 144 نفر (6/59 درصد) فقط دانشجو بوده‌اند، 80 نفر (6/33 درصد) همزمان با دانشجویی، کارمند نیز بوده‌اند و 16 نفر (7/6 درصد) همزمان با دانشجویی شغل آزاد داشته‌اند.
    جدول 1. ماتریس همبستگی سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و هوش هیجانی با سلامت روان (و مؤلفه‌های آن)
    متغیرها    1    2    3    4    5    6    7    8
    1. سبک زندگی اسلامی    1    **42/0    **65/0    **30/0-    **27/0-    **43/0-    **26/0-    **35/0-
    2. معنای زندگی        1    **25/0    02/0-    06/0-    11/0-    06/0-    03/0-
    3. هوش هیجانی            1    11/0-    08/0-    **20/0-    09/0-    *14/0-
    4. شکایات جسمانی                1    **73/0    **63/0    **63/0    **86/0
    5. اضطراب                    1    **57/0    **59/0    **85/0
    6. اختلال در عملکرد اجتماعی                        1    **67/0    **83/0
    7. افسردگی                            1    **85/0
    8. سلامت روانی                                1
    05/0*P<01/0**P<
    چنان‌که در جدول 1 مشاهده می‌شود، یافته‌ها حاکی از اين است که سلامت روان با سبک زندگی اسلامی و هوش هیجانی رابطة مثبت و معنادار دارد (05/0P<)، اما بین سلامت روان و معنای زندگی رابطة معناداری به ‌دست نیامد. سایر روابط، حاکی از اين است که سبک زندگی اسلامی، با مؤلفه‌های سلامت روان شامل شکایات جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی رابطة منفی معنادار دارد. همچنین، هوش هیجانی با اختلال در عملکرد اجتماعی رابطة منفی معنادار دارد (01/0P<).
    جدول 2. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی بر سلامت روان
    متغیرهای پیش‌بین    R    R2    ARS    ضرایب غیراستاندارد    ضرایب استاندارد    T    P
    Constant    -        -    SE    B    β        
                    233/9    085/98        62/10    001/0
    معنای زندگی    026/0    001/0    004/0-    137/0    055/0    026/0    40/0    69/0
    هوش هیجانی    157/0    025/0    016/0    096/0    232/0-    160/0-    40/2-    02/0
    سبک زندگی اسلامی    408/0    167/0    156/0    061/0    387/0-    529/0-    31/6-    001/0
    001/0 ,      P=09/17F=
    چنان‌که در جدول 2 مشاهده می‌شود، برای تعیین نقش هریک از متغیرها، معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی، به‌عنوان متغیرهای پیش‌بین و سلامت روان، به‌عنوان متغیر ملاک در معادله رگرسیون تحلیل شدند. در جدول میزان F مشاهده شده، معنا‌دار است (01/0>P). 7/16 درصد از واریانس سلامت روان، توسط متغیرهای سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و هوش هیجانی تبیین می‌شود. با توجه به مقادیر بتا، به ازاي هر واحد تغییر در انحراف معیار متغیر هوش هیجانی، 160/0- تغییر در انحراف معیار متغیر سلامت روان ایجاد خواهد شد. همچنین، به ازاي هر واحد تغییر در انحراف معیار متغیر سبک زندگی، 529/0- تغییر در انحراف معیار متغیر سلامت روان ایجاد خواهد شد.
    جدول 3. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی بر اضطراب و شکایات جسمانی
    متغیر وابسته    متغیرهای پیش‌بین    R    ARS    ضرایب غیراستاندارد    ضریب استاندارد    T    P
    اضطراب    Constant    -    -    SE    B    β        
                    965/2    301/24        20/8    001/0
        معنای زندگی    060/0    000/0    043/0    040/0    060/0    93/0    21/0
        هوش هیجانی    118/0    005/0    030/0    047/0-    105/0-    56/1-    17/0
        سبک زندگی اسلامی    350/0    111/0    020/0    106/0-    463/0-    38/5    001/0
    001/0 , P=02/11F=
    شکایات جسمانی    Constant    -    -    682/2    614/23        81/8    001/0
        معنای زندگی    024/0    004/0-    039/0    014/0    024/0    37/0    63/0
        هوش هیجانی    119/0    006/0    027/0    049/0-    120/0-    79/1-    14/0
        سبک زندگی اسلامی    352/0    113/0    018/0    097/0-    465/0-    41/5-    001/0
    001/0 , P=32/14F=
    چنان‌که در جدول 3 مشاهده می‌شود، با توجه به معنا‌داری میزان F، 1/11 درصد از واریانس اضطراب، توسط متغیرهای معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی تبیین می‌شود. با توجه به مقادیر بتا، سبک زندگی اسلامی می‌تواند تغییرات مربوط به اضطراب در دانشجویان را به صورت معنا‌داری پیش‌بینی نماید. همچنین، با توجه به میزان F معنا‌دار، 3/11 درصد از واریانس شکایت جسمانی توسط متغیرهای معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی تبیین می‌شود. با توجه به مقادیر بتا، به ازاي هر واحد تغییر در انحراف معیار، متغیر سبک زندگی، 463/0- تغییر در انحراف معیار متغیر اضطراب ایجاد خواهد شد. همچنین، به ازاي هر واحد تغییر در انحراف معیار متغیر سبک زندگی، 465/0- تغییر در انحراف معیار متغیر شکایات جسمانی ایجاد خواهد شد.
    جدول 4. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی بر افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی
    متغیر وابسته    متغیرهای پیش بین    R    ARS    ضرایب غیراستاندارد    ضریب استاندارد    T    P
    افسردگی    Constant    -    -    SE    B    β        
                    175/3    403/22        05/7    001/0
        معنای زندگی    060/0    000/0    046/0    042/0    060/0    92/0    38/0
        هوش هیجانی    124/0    007/0    032/0    054/0-    112/0-    68/1-    19/0
        سبک زندگی اسلامی    339/0    104/0    021/0    108/-    443/0-    14/5-    001/0
    001/0 , P=49/10F=
    اختلال در کارکرد اجتماعی    Constant    -    -    423/2    772/29        129/12    001/0
        معنای زندگی    109/0    008/0    037/0    062/0-    109/0-    69/1-    18/0
        هوش هیجانی    207/0    035/0    026/0    071/0-    182/0-    76/2-    04/0
        سبک زندگی اسلامی    445/0    188/0    016/0    108/0-    553/0-    73/6-    001/0
    001/0 , P=27/19F=
    چنان‌که در جدول 4 مشاهده می‌شود، با توجه به معنا‌داری میزان F، 4/10 از واریانس افسردگی، توسط متغیرهای معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی تبیین می‌شود. با توجه به مقادیر بتا، سبک زندگی اسلامی می‌تواند تغییرات مربوط به افسردگي در دانشجویان را به صورت معنا‌داری پیش‌بینی نماید. همچنین، با توجه به معنا‌داری میزان F، 8/18 درصد از واریانس اختلال در عملكرد اجتماعي، توسط متغیرهای معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی تبیین می‌شود. با توجه به مقادیر بتا، به ازاي هر واحد تغییر در انحراف معیار متغیر سبک زندگی، 443/0- تغییر در انحراف معیار متغیر افسردگی ایجاد خواهد شد. همچنین، به ازاي هر واحد تغییر در انحراف معیار متغیر هوش هیجانی، 182/0- تغییر در انحراف معیار متغیر اختلال در کارکرد اجتماعی ایجاد خواهد شد. سرانجام، به ازاي هر واحد تغییر در انحراف معیار متغیر سبک زندگی، 553/0- تغییر در انحراف معیار متغیر اختلال در کارکرد اجتماعی ایجاد خواهد شد.
    بحث و نتیجه‌گیری
    اين پژوهش، با هدف تعیین رابطه سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و هوش هیجانی با سلامت روان در دانشجویان انجام شد. یافته‌ها نشان داد که میان سبک زندگی اسلامی و سلامت روان دانشجویان رابطة مثبت و معنا‌داری وجود دارد. همچنین، بر اساس نتایج به‌دست‌آمده بین سبک زندگی اسلامی، با همه مؤلفه‌های سلامت روان (شامل: افسردگی، اضطراب، شکایات جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی) رابطة منفی معناداری وجود داشت. نتایج به‌دست‌آمده با یافته‌های پژوهش طولابی و همکاران (1392)، مبنی بر ارتباط بین کارآمدي و عزت‌نفس با سبک زندگی اسلامی، پژوهش نقیبی و همکاران (1392)، مبنی بر ارتباط سبک و کیفیت زندگی با سلامت روان، و همچنین با نتایج پژوهش سلم‌آبادی و همکاران (1394)، مبنی بر ارتباط بین سبک زندگی اسلامی و سلامت روان، همسو می‌باشد.
    در تبیین نتایج اين پژوهش، می‌توان گفت: سبک زندگی از دیدگاه اسلام، به مجموعه‌اى از موضوعات مورد قبول اسلام در عرصة زندگی اشاره دارد که بر اساس آن، معیار رفتار ما باید مبتنی بر اسلام و آموزه‌هاى اسلامی باشد. خدامحورى و حاکمیت ارزش‌هاى اسلامی در زندگی، از مهم‌ترین معیارهاى سبک زندگی مورد تأیید اسلام است. درواقع، در این سبک زندگی، زندگی فردى و اجتماعی افراد، باید مبتنی بر اسلام و رهنمودهاى قرآنی باشد (مصباح‌یزدی، 1392). اسلام با احکام جاودانه خود، سبکی آرمانی و در عین حال، واقع‌گرایانه را پیشنهاد نموده است و آدمی را موجودى مسئول و مختار می‌داند که سرنوشت او به دست خودش رقم می‌خورد (فیضی، 1392). بنابراین در این سبک از زندگی، انسان به‌طور طبیعی مدلی را که بیشترین هماهنگی را براى دستیابی به قرب الهی داراست، در زندگی فردى و اجتماعی خود مطلوب می‌داند و تقرب به خدا و لقاء‌الله را هدف نهایی خود می‌بیند. ازاین‌رو، همۀ شئون زندگی خود را؛ از نماز و عبادت تا کسب و کار، تحصیل، تفریح، معاشرت، بهداشت، خوراك، معمارى، هنر، سخن گفتن، تولید، مصرف، آراستگی ظاهرى و امثال آن را در مسیر این هدف قرار می‌دهد (شریفی، 1391، ص 97). به نظر مي‌رسد، زندگي بر اساس آموزه‌هاي اسلامي و پایبندی به آن، موجب كاهش ميزان نشانه‌های جسمانی، افسردگي و اضطراب دانشجویان مي‌شود؛ زيرا اين افراد با اميد به يك قدرت الهي و پيروي از احكام و دستورات دين اسلام، در حقيقت خود را از سبک زندگی ناسالم که عامل اساسي در ايجاد بسياري از بيماري‌هاي رواني است؛ دور نگه مي‌دارند. ازآنجاکه دانشجویان با عوامل تنش‌زای بیشتری مواجه هستند و باید دارای سلامت جسمی و روانی باشند تا بتواند به پیشرفت و موفقیت تحصیلی دست یابند. بنابراین، رابطة بین فرد و خدا و عباداتی مثل نماز، روزه، تلاوت قرآن و رفتارهایی که رسماً عبادت نیست، ولی فرد به نیت اطاعت از خداوند انجام می‌دهند، در سلامت روان دانشجویان مؤثر است.
    نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که بین معنای زندگی و سلامت روان دانشجویان، رابطة معنا‌داری وجود ندارد. این یافته، با نتایج طالب‌زاده شوشتري و پورشافعی (1390)، دهداری و همکاران (1392)، کافتراس و پسارا (2012) و بامونتی و همکاران (2015)، مبنی بر ارتباط داشتن معنا و هدف در زندگی با سلامت روان، همسویی ندارد. معناداري زندگي و جايگاه و اهميت آن، براي برخوردار بودن از يك زندگي خوب و شاد، امري انكارناپذير و غيرقابل كتمان است (كينگ و همكاران، 2006). بر اساس اعتقاد باميستر و نيومن (1991)، هنگامي فرد مي‌تواند احساس كند كه از يك زندگي معنادار برخوردار است كه چهار نياز او به معنا، ارضا شده باشد. اين چهار نياز عبارتند از: 1. هدفمند بودن جهت زندگي؛ 2. احساس كارآمدي و كنترل؛ 3. برخوردار بودن از مجموعه‌اي از ارزش‌ها كه بتواند به وسيلة آنها كنش‌هايش را توجيه كند؛ 4. وجود يك مبناي با ثبات و استوار براي داشتن نوعي حس مثبت خود ارزشمندي. بنابراین، یکی از دلایل عدم ارتباط معناخواهی با سلامت روان دانشجویان، این است که چون دانشجویان هنوز در مسیر رسیدن به اهداف خود هستند، برای اینکه از یک زندگی معنادار برخودار شوند، احتیاج به ارضاي این چهار نیاز در طول گذشت زمان هستند. به نظر مي‌رسد، شرايط زندگي و ويژگي‌هاي اخلاقي افرادي كه كار پژوهشي بر روي آنها انجام گرفته و همچنين، ساختار فرهنگي حاكم بر جامعة هدف، در اختلاف نتايج تحقيقات انجام گرفته، نقش بسزايي داشته است‌. همچنین، در خصوص عدم همسویی نتایج مربوط به این فرضیه، می‌توان گفت: ازآنجاکه بین معناخواهی در زندگی با نحوه زندگی، میزان تحصیلات، ‌نوع نگرش به زندگي،‌ ساختار فرهنگي جامعه و خانواده در افراد مختلف رابطه وجود دارد و نمونة پژوهشی فوق، صرفاً از دانشجویان تشکیل شده است؛ این عوامل نتایج به‌دست‌آمده را تحت تأثیر قرار داده است.
    نتیجة دیگر اين پژوهش، این بود که بین هوش هیجانی و سلامت روان دانشجویان رابطة معنا‌داری وجود دارد. این یافته با نتایج حسین‌پور و همکاران (1393)، مبنی بر عدم ارتباط هوش هیجانی با سلامت روان همسو نمی‌باشد. اما با نتایج زارعان و همکاران (1385)، فخری و همکاران (1391) و محمود فاخعی و همکاران (2014)، مبنی بر ارتباط بین هوش هیجانی و سلامت روان همسو می‌باشد.
    در تببین یافته‌های اين پژوهش می‌توان گفت: قاعدتاً اگر فرد از هوش هيجاني مطلوبي برخوردار باشد، بهتر مي‌تواند با چالش‌هاي زندگي مقابله كند، هيجاناتش را به طرز مؤثري كنترل نمايد. در نتيجه، از سلامت رواني بهتري برخوردار باشد (سياروچي و همكاران، 2001). ازآنجاکه برخی مؤلفه‌های هوش هیجانی، افراد را از استرس محافظت می‌کند و به سوی سازگاری بهتر سوق می‌دهد. در اين پژوهش، دانشجویانی که دارای هوش هیجانی بالا هستند به خود متکی‌ترند، نگرش مثبت‌تری دارند و تمایل بیشتری برای رویارویي با مشکلات دارند. این افراد، در موقعیت‌های تهدیدزا کمتر احساس تنهایی کرده، برای حل مشکلات از مقابله فردی- اجتماعی بیشترین سود را می‌برند. هوش هیجانی بالا، از دخالت عوامل نامطلوب درونی و بیرونی همچون یأس و نومیدی، خستگی و عوامل هیجانی منفی، فشار روانی اطرافیان و سایر عوامل محیطی جلوگیری کنند. این افراد، با هوش هيجاني بالا به سبب آگاهي از عواطف و هيجان‌هاي خود، مديريت توانمند و سالم، خودتنظيمي واطف و خودانگيزي، همدلي و مهارت‌هاي اجتماعي، مي‌توانند در برابر منابع مختلف استرس اعم از، تحصیلی، شغلي، خانوادگي و يا ارتباطي ـ اجتماعي مقاومت بهتري نموده و مشكلات را به صورت مؤثري حل و فصل نمايند (اشمیت و همکاران، 2000). در نهایت، آنچه اساس و سنگ بنای موفقیت انسان‌ها است، افزون بر دارا بودن هوشبهر مناسب، آموزش و به‌کارگیری مهارت‌های شتافت، ابراز و کنترل هیجانات و توانایی همدلی با احساسات دیگران یا به صورت خلاصه، هوش هیجانی بالا است (سلطانی‌فر، 1386).
    همچنین، نتایج نشان داد 7/16 درصد از واریانس سلامت روان، توسط متغیرهای معنای زندگی، هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی تبیین می‌شود. 3/83 درصد باقیمانده توسط ساير متغیرها (نظير عوامل شناختی و هیجانی دیگر و عوامل زیست شیمیایی و غیره) تبیین می‌شود. نتايج اين مطالعه، با نتايج حاصل از پژوهش بخشي سورشجاني (1387)، در ارتباط با نقش پيش‌بيني‌كنندة هوش هيجاني در سلامت روان دانشجويان همخواني دارد. این نتایج، نشان می‌دهد که نقش متغیرهای هوش هیجانی و سبک زندگی اسلامی در پیش‌بینی سلامت روانی معنا‌دار بوده است. در تبیین یافته‌های اين پژوهش، می‌توان گفت: دانشجويان براي حفظ سلامت رواني، به خودحرمتي مثبت، خودآگاهي هيجاني بالا، توانايي حل مسئله مؤثر و جسارت نياز دارند. آنها براي كمك به فرايند سلامت رواني و افزايش توانايي‌هاي خود، براي موفق شدن در زندگي نيازمند اين هستند كه مستقل باشند و به روشني اهدافشان را بدانند. افرادی که توانایی تشخیص، کنترل و استفاده از توانش‌های هیجانی را دارند، از حمایت‌های اجتماعی، احساس رضایتمندی و سلامت روانی بیشتری برخوردار خواهند بود (بارآن و داركر، 2000). بنابراین، سطح هوش هیجانی یک شخص در سلامت و رشد روانی و هیجانی او سهم بسزایی دارد. این فرض نيز وجود دارد که افراد در میزان درک، فهم و به‌کارگیری اطلاعات هیجانی از مهارت‌های متفاوتی برخوردار هستند (سالوی و اسلایتر، 1997). همچنين، اين يافته با نتايج تحقيق صميمي و همكاران (1385)، كه نشان مي‌دهد سبك زندگي با سلامت دانشجويان رابطة معناداري دارد، هماهنگ است. به نظر می‌رسد، افراد با انتخاب سبك زندگی دینی نه‌تنها کمتر درگیر مسائل نفسانی، انحرافات، جرم و جنایت و خودکشی می‌شوند، بلکه به‌طورکلی از سلامت اخلاق و رفتار و معنویات بیشتري برخوردار می‌شوند و در مقایسه با افرادي که از نظر اعتقادات دینی ضعیف‌ترند، احساس آرامش، امنیت و خوشبختی بیشتري می‌كنند. افرادي كه سبك زندگي اسلامي‌تري دارند، با حضور بيشتر در مراسم و اماكن مذهبي و دریافت حمايت‌هاي اجتماعي و خانوادگي بيشتر، مشكلات رواني كمتري دارند. در کل می‌توان گفت: افراد با انتخاب سبک زندگی اسلامی و هوش هیجانی بالا، نشانه‌های افسردگی، اضطراب، اختلال در عمکرد اجتماعی و نشانه‌های جسمانی خود را کاهش داده و به سلامت روان بیشتری دست می‌یابد.
    نمونة در دسترس و استفاده صرف از پرسش‌نامه، به‌عنوان ابزار سنجش از محدودیت‌های عمده این مطالعه می‌باشند. لذا پیشنهاد می‌شود که مطالعاتی مشابه روی دانشجویان سایر مناطق انجام گرفته و در مطالعات آتی از ابزارهای دیگری مانند مصاحبه نیز استفاده شود. همچنین پیشنهاد می‌شود، این نتایج مورد توجه برنامه‌ریزان دانشگاهی قرار گیرد تا در کنار مطالب تخصصی هر رشته، با برنامه‌ریزی و آموزش‌های لازم، در جهت ارتقاي سلامت روانی دانشجویان اقدام نمود. با ترویج سبک زندگی اسلامی، معنای زندگی و ارتقاء هوش هیجانی در نهایت می‌توان سلامت و کیفیت زندگی دانشجویان را بهبود بخشید.
     

    References: 
    • ابراهیمی، امراله و همکاران، 1386، «ویژگی‌های روان‌سنجی، ساختار عاملی، نقطه برش بالینی، حساسیت و ویژگی پرسش‌نامه سلامت عمومی 28 سؤالی (GHQ-28) در بیماران ایرانی مبتلا به اختلالات روان‌پزشکی»، تحقیقات علوم رفتاری، ش 9، ص 5-12.
    • احمدي ازغندي، علی و همکاران، 1385، «روايي و اعتبار پرسش‌نامه رگه هوش هيجاني پترايدز و فارنهام»، روان‌شناسان ايراني، ش 10، ص 157-168.
    • ادهم، داود و همکاران، 1387، «بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان ورودی سال تحصیلی 87-1386 دانشگاه علوم پزشکی اردبیل»، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، ش 3 (8)، ص 229-234.
    • بخشي سورشجاني، ليلا، 1387، «رابطه هوش هيجاني با سلامت رواني در عملكرد تحصيلي دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهبهان»، دانش و پژوهش در علوم تربيتي برنامه‌ريزي درسي، ش 19، ص 97-116.
    • جهانی هاشمی، حسن و همکاران، 1388، «سلامت روانی دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه‌های علوم پزشکی قزوین، زنجان و اراک (1386)»، مجله علوم پزشکی قزوین، ش 4 (13)، ص 86-83.
    • حسین‌پور، حسن و همکاران، 1394، «بررسی چگونگی ارتباط هوش معنوی و هوش هیجانی با سلامت روان در دانشجویان»، دانش و تندرستی، ش 34، ص 10-17.
    • دادخواه، بهروز، 1385، «وضعيت سلامت رواني دانشجويان در دانشگاه علوم پزشكي اردبيل، 1383»، مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي اردبيل، سال ششم، ش 6، ص 31-36.
    • دالوندی، اصغر و همکاران، 1391، «تببین سبک زندگی سلامت‌محور مبتنی بر فرهنگ اسلامی»، تحقیقات کیفی در علوم سلامت، ش 1 (4)، ص 332-343.
    • دلاور، علی، 1382، روش تحقيق در علوم اجتماعي و انسان، تهران، رشد.
    • دهداری، طاهره و همکاران، 1392، «ارتباط بین داشتن معنا در زندگی با وضعیت استرس، اضطراب و افسردگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1392»، آموزش بهداشت و ارتقای سلامت، ش 3 (1)، ص 83-92.
    • دهشيري، غلامرضا، 1385، «بررسي رابطه هوش هيجاني، پيشرفت تحصيلي دانش‌آموزان»، پژوهش‌هاي مشاوره (تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره)، ش 18 (5)، ص 97-106.
    • رفيعی، محمد و همكاران، 1391، «بررسی شادکامی، سلامت روانی و ارتباط بين آنها در دانشجويان دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 1389»، مجله دانشگاه علوم پزشكي اراك، ش 15 (3)، ص 15-25.
    • رفیعی‌فر، شهرام و همکاران، 1384، ارتقای سلامت، تهران، مهرآوش.
    • زارعان، مصطفی و همكاران، 1386، «رابطه هوش هيجاني و سبك‌هاي حل مسئله با سلامت عمومي»، روان‌پزشكي و روان‌شناسي باليني ايران، ش 2 (13)، ص 166-172.
    • سلطانی‌فر، عاطفه، 1386، «هوش هیجانی»، اصول بهداشت روانی، ش 35 و 36 (9)، ص 83-84.
    • سلم‌آبادی، مجتبی و همکاران، 1394، «بررسی ارتباط سبک زندگی اسلامی با سلامت روان دانشجويان دانشگاه بيرجند»، دین و سلامت، ش 3 (1)، ص 1-10.
    • شریعت‌پناه، 1392، «قواعد و الگوها در سبک زندگی اسلام»، پیامدهاي انقلاب، ش 73، ص 48-52.
    • شریعتی، سیدصدرالدین، 1392، «درآمدى بر سبک زندگی اسلامی در آیات و روایات»، فرهنگ مشاوره و روان درمانی، ش 13(4)، ص 1-10.
    • شریفی، احمدحسین، 1391، همیشه بهار: اخلاق و سبک زندگی اسلامی، قم، نشر معارف.
    • صميمي، رقیه و همکاران، 1385، «ارتباط سبك زندگي با سلامت عمومي دانشجويان»، فصلنامة پرستاری ایران، ش 48 (19)، ص 83-93.
    • طالب‌زاده شوشتري، ليلا و هادی پورشافعي، 1390، «رابطة معناي زندگي با سلامت عمومي کارکنان دانشگاه بيرجند در سال 90-1389»، مجله علمي دانشگاه علوم پزشکي بيرجند، ش 1 (18)، ص 55-61.
    • طولابی، زینب و همكاران، 1392، «بررسی نقش میانجی عزت‌نفس و خودکارآمدي در رابطه بین سبک زندگی اسلامی»، مطالعات جامعه‌شناختی جوانان، ش 9 (3)، ص 115-133.
    • فخري، محمدکاظم و همكاران، 1391، «همبستگی سلامت عمومی با هوش هیجانی و خلاقیت در دانشجویان دانشکده پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ساری»، مجله دانشگاه علوم پزشكي قم، ش 2 (6)، ص 53-57.
    • فرانکل، ویکتور امیل، 1385، بنیانگذار معنادرمانی (فرادیدي بر روان‌شناسی و روان‌درمانی وجودي)، ترجمة احمدرضا محمدپور، تهران، دانژه.
    • فرهادی، مهران و همكاران، 1387، «بررسي نقش مشكلات سازگاري با مسائل روزمره در رابطه بين هوش هيجاني و سلامت عمومي»، روان‌شناسي و علوم تربيتي، ش 85، ص 147-163.
    • فیضی، مجتبی، 1392، «درآمدی بر سبک زندگی اسلامی»، معرفت، ش 185 (22)، ص 27-42.
    • قمری، فرهاد و همكاران، 1389، «ارتباط سلامت روانی و سایر ویژگی‌های فردی با موفقیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه‌های اراک»، مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل، ش 12 (5)، ص 118-124.
    • کاویانی ارانی، محمد، 1388، طرح نظریه سبک زندگی بر اساس دیدگاه اسلام و ساخت آزمون سبک زندگی اسلامی و بررسی ویژگی‌هاي روان‌سنجی آن، پایان‌نامه دکتري روان‌شناسی عمومی، اصفهان، دانشگاه اصفهان.
    • کجباف، محمدباقر و همکاران، 1390، «رابطه سبک زندگی اسلامی با شادکامی در رضایت از زندگی‌دانشجویان شهر اصفهان»، روان‌شناسی و دین، ش 16، ص 61-74.
    • مارنانی، مرضيه، 1382، هنجارگزینی فهرست ویژگی‌های هوش هیجانی پترایدز و فارنهام در بین دانشجویان و دانش‌آموزان شهر اصفهان، پایان‌نامه کارشناسی ارشد روان‌شناسی، اصفهان، دانشگاه اصفهان.
    • مدنی‌پور، ناديا و همکاران، 1392، «بررسی رابطه هوش هيجانی و رضايت شغلی پرستاران بيمارستان الزهرا اصفهان»، فصلنامه دانشگاه علوم پزشکی تربت حيدريه، ش 2 (1)، ص 63-69.
    • مصباح‌يزدي، محمدتقی، 1392، «سبک زندگی اسلامی، ضرورت‌ها و کاستی‌ها»، معرفت، ش 185، ص 5-12.
    • مصرآبادی، جواد و همكاران، 1392، «بررسی روايی سازه و تشخيصی پرسش‌نامه معنا در زندگی در دانشجويان»، علوم رفتاري، ش 7 (1)، ص 23-24.
    • نظیفی، مرتضی و همکاران، 1392، «اعتبار، روایی و ساختار عاملی ترجمه فارسی پرسش‌نامه سلامت عمومی 28 سؤالی در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمان»، مجله دانشگاه علوم پزشکي فسا، ش 4 (3)، ص 336-342.
    • نقيبي، فوزيه و همکاران، 1392، «بررسي ارتباط سبک زندگي با کيفيت زندگي مرتبط با سلامت در دختران نوجوان دبيرستان‌هاي شهرستان مشهد در سال تحصيلي92-91»، زنان مامايي و نازايي ايران، ش 61 (16)، ص 9-19.
    • نوربالا، احمدعلی و همكاران، 1387، «اعتباریابی پرسش‌نامه 28 سؤالی سلامت با عنوان ابزار غربالگري اختلالات روان پزشکی در شهر تهران»، حکیم، ش4 (11)، ص 47-53.
    • یوسفی، فایق و مونا محمدخانی، 1392، «بررسی میزان سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان و رابطة آن با متغیرهاي سن، جنس و رشته تحصیلی آنان»، مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ش 6 (56)، ص 354-361.
    • Austin, E. J, et al, 2005, “Personality, well-being and health correlates of trait emotional intelligence”, Personality and Individual Differences, v. 38 (3), p. 547-558.
    • Bamonti, P, et al, 2015, “Spirituality attenuates the association between depression symptom severity and meaning in life”, Aging & Mental Health, n. 26, p. 1-6.
    • Bar-on R, & Dar ker, D. A, 2000, The hand book of Emotional in telliyence: theory Develop ment, Assessment and application at home, School and work Place, Sanfran Cisco.
    • Baumeister, R. F, & Newman, L. S, 1991, “How stories make sense of personal experience: motives that shape autobiographical narratives”, Personality and Social Psychology Bulletin, n. 20, p. 676-690.
    • Ciarrochi, J, et al, 2001, “Measaring emotional intelligence in adolescents”, Personality & Individual Difference, v. 16(3), p. 14-23.
    • Cobb, C, & Mayer, G, 2000, Emotional Intelligence: What the Research Says, Educational leadership, University of New Hampshire.
    • Cooper, C. L, (Ed), 2000, Theories of stress, Oxford: Oxford University Press, p. 23-38.
    • Crumbaugh, J.C, & Maholick, L.T, 1964, "An experimental study in existentialism: The Psychometric approach to frankl’s concept of noogenic nerurosis", Journal of Clinical Psychologhy, n. 20, p. 200-207.
    • Day, J. M, 2011, "Religious factors in moral decision-making: Towards an integrated, socio-cultural developmental model", Estudios de Psicología, n. 32, p. 147-161.
    • Feldman, D. B, & Snyder, C. R, 2005, “Hope and the meaningful life: Theoretical and empirical associations between goal-directed thinking and life meaning”, Journal of Social and Clinical Psychology, n. 24, p. 401-442.
    • Garcini, L.M, et al, 2013, “Affective and motivational predictors of perceived meaning in life among college students”, The Journal of Happiness & Well- Being, v. 1 (2), p. 47-60.
    • Ghobary, B, et al, 2007, “Hope, purpos in life, and mental health in college students”, International journal of the humanisties, v. 5 (5), p. 127-132.
    • Goldberg, D.P, & Hillier V.F, 1979, “A scaled version of the general health Questionnaire”, Psycho med, v. 9 (1), p. 139-145.
    • Goleman, D, 1995, Emotional intelligence, New York, Bantam Books.
    • Headey, B, et al, 2010, "Authentic happiness theory supported by impact of religion on life satisfaction: A longitudinal analysis with data for Germany", The Journal of Positive Psychology, n. 1, p. 73-82.
    • Hunt, J, & Eisenberg, D, 2010, "Mental health problems and help-seeking behavior among college students", Journal of Adolescent Health, v. 46(1), p. 3–10.
    • King, A, et al, 2006, "Positive affect and the experience of meaning in life", Journal of Personality and Social Psychology, v. 90 (1), p. 179-196.
    • Kleftaras, G, & Psarra, E, 2012, “Meaning in life, psychological well-being and depressive symptomatology: A Comparative Study”, Psychology, v. 3(4), p. 337-345.
    • Kress, V.E, et al, 2015, “Spirituality/religiosity, life satisfaction, and life meaning as protective factors for nonsuicidal self-Injury in college students”, Journal of College Counseling, v. 18(2), p.160–174.
    • Landa, J. M. A, & López-Zafra, E, 2010, “The impact of emotional intelligence on nursing: An overview”, Psychology, v. 1(1), p. 50-58.
    • Lima, C, & Putnam, P.D, 2010, "Religion, social networks and life satisfaction", American Sociological Review, v. 75 (6), p. 914–933.
    • Mahmoudfakhe, H, et al, 2014, “Investigating the relation between emotional intelligence and mental health of the students majoring in educational sciences in the year 2012 at the Mahabad's Payame Noor University”, International Letters of Social and Humanistic Sciences, v. 15(2), p. 84-91.
    • Melnyk, B. M, et al, 2006, "Mental health correlates of healthy lifestyle attitudes, beliefs, choices, and behaviors in overweight adolescents", Journal of Pediatric Health Care, n. 20, p. 401-406.
    • Park, C. L, & Folkman, S, 1997. “Meaning in the context of stress and coping”, Review of General Psychology, v. 1(2), p. 115-144.
    • Petrides, K.V, & Furnham, A, 2001, “Trait emotional intelligence: psychometric investigation with refrence to established trait taxonomies”, European Journal of Personality, n. 15, p. 425-488.
    • Ruiz-Aranda, et al, 2013, “Emotional intelligence, life satisfaction and subjective happiness in female student health professionals: the mediating effect of perceived stress”, Journal of Psychiatric and Mental Health Nursing, v. 21(2), p. 106–113.
    • Sadock, B, et al, 2007, Kaplan & sadock's synopsis of & Wilkins, Psychiatry: Behavioral Sciences/clinical Psychiatry, Lippincott, Williams.
    • Saklofske, D, et al, 2003, Factor structure and validity of a trait emotional intelligence measure, Personality and Individual Differences, n. 34, p. 707-721.
    • Salevoy, P, & Sluyter, D.J, 1997, Emotional development and emotional intelligence, New York, Basic books.
    • Salimynezhada, S, et al, 2015,“The relationships between general health and emotional intelligence with defence mechanisms on university students of Payame Noor University”, Procedia-Social and Behavioral Sciences, n. 205, p. 681–687.
    • Salovey, P, & Mayer, J.D, 1990, “Emotional intelligence, imagination cognition and personality”, n. 9, p. 185-211.
    • Schenell, T, & Becker, P, 2006, “Personality and meaning in life", Personality and Individual Differences, v. 41 (1), p. 117-129.
    • Schmidt, F.L, et al, 2000, Personnel selection, Annual Review of Psychology, n. 43, p. 627-670.
    • Schutte, N.S, et al, 2007, “A meta-analytic investigation of the relationship between emotional intelligence and health”, Personality and Individual Differences, v. 42 (6), p. 921-933.
    • Slaski, M, & Cartwright, S, 2006, “Health, performance and emotional intelligence: an exploratory study of retail managers”, Personality and Individual Differences, v. 18(2), p. 563-568.
    • Steger, M. F, et al, 2006, "The meaning in life questionnaire: Assessing the presence of and search for meaning in life", Journal of Counseling Psychology, v. 53(1), p. 80-93.
    • Yee Ho, M, et al, 2010, “The role of meaning in life and optimism in promoting well-being", Personality and Individual Differences, n. 48, p. 658–663.
    • Zeinder, M, et al, 2009, “What we know about emotional intelligence: how it acts learning, work, relationships, and mental health”, Massachusetts Institute of Technology, The MIT Press, p. 182-190.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدی سادات، سیدحسن، ابوالقاسمی، عباس، طاهری فرد، مینا.(1397) رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی،‌ معنای زندگی و هوش هیجانی با سلامت روان دانشجویان. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 11(3)، 103-118

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدحسن عبدی سادات؛ عباس ابوالقاسمی؛ مینا طاهری فرد."رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی،‌ معنای زندگی و هوش هیجانی با سلامت روان دانشجویان". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 11، 3، 1397، 103-118

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدی سادات، سیدحسن، ابوالقاسمی، عباس، طاهری فرد، مینا.(1397) 'رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی،‌ معنای زندگی و هوش هیجانی با سلامت روان دانشجویان'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 11(3), pp. 103-118

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدی سادات، سیدحسن، ابوالقاسمی، عباس، طاهری فرد، مینا. رابطه‌ی سبک زندگی اسلامی،‌ معنای زندگی و هوش هیجانی با سلامت روان دانشجویان. روان‌شناسی و دین، 11, 1397؛ 11(3): 103-118