این مقاله، روان شناسی اسلامی را به عنوان دانشی حقیقت محور و دارای ظرفیت، برای بررسی قواعد حاکم بر سازمان یافتگی های روانی، فرایندهای زیرین و نمودهای رفتاری انسان تبیین می کند. روش پژوهش، که از سنخ تحقیقات بنیادین نظری است، پس از گردآوری کتابخانه ای، تجزیه وتحلیل عقلانی است. بدین منظور، پس از بررسی سخنان روان شناسان و پژوهشگران در فلسفة روان شناسی، در اعتراف به فقدان انسجام و افول روان شناسی معاصر، به تحلیل علل آن پرداخته و تأْسیس روان شناسی اسلامی را به عنوان راه حل ضروری آن معرفی می کند. یافته های پژوهش عبارتند از: پس از شکل گیری مکاتب سه گانة روان شناسی، مکتب جامعی برای معرفی روان شناختی انسان شکل نگرفته است. رویکردهای جدید نیز علی رغم دربردارندگی گزاره های صحیح، معمولاً به تبیین سازوکارهای رفتاری، شناختی و یا پایه های زیستی آن می پردازند. بسیاری از این نظریات، مبانی نظری جامعی نداشته و یا برخی نظریه پردازان اساساً به آن توجهی نداشته اند. روان شناسی اسلامی، با مبانی نظری ویژه خود، می تواند با هدف بررسی قواعد حاکم بر سازمان یافتگی های روانی، فرایندهای زیرین و نمودهای رفتاری انسان، مکتبی جامع ارائه کند که همة ابعاد رفتار انسان را تبیین کند.