ساخت مقیاس سنجشدنیاگرایی (مسد) براساس متون دینی
Article data in English (انگلیسی)
سال دوم، شماره چهارم، زمستان 1388، ص 71 ـ 100
الله رضا اکبری* / علی فتحی آشتیانی**
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ساخت مقیاس سنجش دنیاگرایی (مسد) از دیدگاه اسلام انجام گرفته است. در این پژوهش با استفاده از آموزه های اسلام، پرسش نامه ای معتبر تهیه شده تا به منزلة یک مقیاس علمی، دنیاگرایی افراد را سنجده شود. در این زمینه، پرسش نامة 60 ماده ای براساس مؤلفه های دنیاگراییِ استخراج شده از قرآن و روایات، تهیه و در سطح محدود به صورت پیش آزمون اجرا شد. ابتدا رَوایی محتوایی این مقیاس را ده تن از کارشناسان علوم اسلامی تأیید کردند و سپس پرسش نامة یاد شده، در جامعة آماری (دانشگاه علامه طباطبایی، مؤسسة امام خمینی و دفتر تبلیغات اسلامی) در نمونة آماری 276 نفری اجرا شد. اعتبار آن با روش آلفای کرونباخ 892/. و با روش دوباره سنجی از هم بستگی پیرسون برابر 99/. و با روش تنصیفی از همبستگی955/. برخوردار است. نتایج پژوهش در گروه نمونه نیز نشان می دهد که دنیاگرایی در افراد مجرد، بیش از افراد متأهل و در افراد دانشگاهی، بیش از افراد حوزوی است.
کلیدواژه ها: دنیاگرایی، مقیاس، اسلام، علایم روانی دنیاگرایی، علایم اجتماعی دنیا گرایی.
مقدمه
با مروری بر آیات و روایات و همچنین، تعاریف دانشمندان علوم دینی دربارة دنیاگرایی، روشن می شود که «دنیاگرایی، یعنی محبت استقلالی به دنیا داشتن؛ به گونهای که انگیزه و محرک رفتار انسان و غایت فعالیت های او دنیا باشد». دنیاگرا کسی است که فراتر از دنیای محسوس و لذتهای حسی چیزی را قبول ندارد؛ انگیزة اصلی فعالیتهای خارجی و ذهنی او دنیاست و غایتی فراتر از دنیا را درنظر ندارد؛ درنتیجه، از یاد خدا و آخرت غافل است و به تعبیر قرآن کریم که فرمود: «روی گردان باش از کسی که از یاد ما روی گردان شد و اراده نکرد مگر زندگی دنیا را؛ و این دنیا، نهایت علم اوست»(نجم:30)، دنیاگرا تنها زندگی دنیوی را برگزیده و شعاع علم او فراتر از دنیای محسوس را شامل نمیشود. به تعبیر دیگر قرآن کریم، «و همچون حیوانات به تمتع، شهوت رانی و شکم چرانی می پردازند و جایگاه آنها در آتش است»(محمد(ص):12) و معتقدند: «زندگی ما جز همین نشئة دنیا و مرگ و حیات طبیعت نیست و جز دنیا، کسی ما را نمیمیراند»(جاثیه:24). بنابراین، دل خوشی این افراد بستگی به فراهم بودن نعمت های مادی دارد و اندوه آنان، به دلیل ازبین رفتن دنیاست. محرک هیجانات، رفتارها و حرکات و سکنات آنها دنیاست و فکر و ذکر آنها، در چهارچوب دنیای محسوس دور میزند. آخرت را یا قبول ندارد و یا از آن غافل اند؛ چنین افرادی، دنیاگرا بوده و این ویژگی ناپسند آنها را «دنیاگرایی» مینامند.
دربارة پیشینة تحقیق باید گفت: مطالعات و پژوهش های توصیفی قابل ملاحظه ای دربارة دنیاگرایی و آثار و پیامد های آن انجام شده است، اما هیچ گونه «مقیاسی» برای سنجش «دنیاگرایی» ساخته نشده است.این پژوهش، نخستین کاری است که در این زمینه انجام شده است. این منابع بیشتر صبغة اخلاقی دارند و یا در منابع تفسیری قرآن یافت می شوند.1
دربارة ضرورت این پژوهش باید گفت: برای تجزیه و تحلیل و بررسی اثرات دنیاگرایی به روش عینی و عملیاتی و عرضة آن در مجامع علمی، ضرورت تهیة مقیاس سنجش دنیاگرایی، نمود می یابد.
نوآوری این پژوهش، ترجمه و برگردان یکی از معارف ارزشمند اسلامی (دنیاگرایی) به زبان علم تجربی است. این اقدام می تواند زمینه را برای به صحنه آوردن مطالب عمیق و حقایق دقیق، اما کلی و کیفی دینی، به مجامع ظریف، جزئی و کمی دانشگاهی فراهم سازد. پرسش نامه و مقیاس های کمی، زبان مشترکی است که برای همة دانشمندان تجربی قابل فهم است و براساس گفتار نورانی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم که فرمود: «ما گروه انبیا با مردم به اندازة عقلشان سخن می گوییم»، ضرورت دارد زمینة تهیة پرسش نامه برای تمام معارف و آموزه هایی که امکان کمی شدن در آنها وجود دارد، فراهم گردد تا حقیقت اسلام به زبان تجربی در فضاهای آکادمیک وارد شود. «مسد» گامی است بسیار کوچک در این مسیر بسیار باعظمت که امید است مورد نظر حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گیرد.
در این پژوهش می خواهیم به این پرسش ها پاسخ دهیم: آیا می توان مقیاسی برای دنیاگرایی ساخت که از اعتبار و رَوایی مناسبی برخوردار باشد؟ آیا دنیاگرایی با نوع تحصیلات (حوزوی ـ دانشگاهی)، وضعیت تأهل و وضعیت اقتصادی، رابطه دارد؟ آیا بین دنیاگرایی و جنسیت، رابطه وجود دارد؟
برای تهیة «مسد»، نخست با بررسی دیدگاه های اندیشمندان اسلامی، تعریفی دقیق از دنیاگرایی به دست آمد؛ سپس با استفاده از برنامه نرم افزاری نور 5/2 (جامع الاحادیث) ـ که دربردارندة مهمترین منابع اسلامی در زمینة موضوعات گوناگون ازجمله روایت و تفسیر است و متن 442 جلد و 187 عنوان از منابع اسلامی، از 90 نویسندة معتبر در آن قرار دارد ـ ویژگی های دنیاگرایان با جست و جوی کلمة «اهل دنیا» استخراج شد که 528 مورد از این واژه در برنامة «نور 5/2» در روایات متعدد تکرار شده بود. تمام این موارد مطالعه شد و روایاتی که در تبیین ویژگی های دنیاگرایان بود، انتخاب و به یادداشت منتقل شد؛ در مرحلة بعد روایات تکراری حذف گردید.
سپس در قرآن کریم، کلمة «دنیا» جست و جو و موارد متناسب با موضوع، انتخاب شد. در قرآن کریم، 115 بار واژة دنیا تکرار شده است که از بین تمام این آیات، آیاتی را که به ویژگی های دنیا گرایان مرتبط بود، انتخاب و به یادداشت منتقل شد و در پایان، همة آیات و روایات یادداشت شده، چاپ شدند. سرانجام، با بررسیهای متعدد بر روی اطلاعات به دست آمده، ویژگیهای دنیاگرایان در شش محور جمع بندی شد. از این محورها را مؤلفه های دنیاگرایی می نامیم. سپس برای هریک از مؤلفه ها خورده آزمونی برای هریک از مؤلفه ها تهیه شد که تمام پرسش های آنها، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، برگرفته از آیات و روایات است.
مؤلفه های دنیاگرایی
از بررسی منابع، به دست آمد که دنیاگرایی از شش مؤلفه تشکیل شده است که برای سنجش آنها، خرده آزمون هایی تهیه شد. در این قسمت، تمام مؤلفه ها و پرسش هایی که آنها را می سنجند، مشخص شده اند.
1. علایم روانی دنیا گرایانه- پرسش ها (1ـ10)
این مؤلفه دربردارندة موادی درخصوص احساسات افراد دربارة برخی از ویژگیهای روحی، مانند بی صبری، ناخشنودی از وضعیت زندگی، کم ظرفیتی، خودپسندی، خودنمایی، خودبرتربینی و نگرانی است. یکی از مستندات این مؤلفه، حدیث شریف معراج است. در این حدیث شریف، خداوند متعال به رسول گرامیش می گوید: «ای احمد! به دنیا و اهلش بغض داشته باش و به آخرت و اهلش محبت داشته باش». رسول خداصلی الله علیه و آله وسلم عرض می کند: «ای پروردگار من! اهل دنیا و اهل آخرت چه کسانی اند». خدای متعال می گوید: «اهل دنیا کسانی اند که خوردن، خندیدن، خواب و غضب آنها بسیار است؛ رضایت آنها اندک است؛ آمال و آرزوهای طولانی دارند، در حالی که مرگ آنها نزدیک است؛ از نفس خود حسابرسی نمی کنند. نفع اهل دنیا به دیگران، کم است؛ زیاد سخن می گویند. ترسشان از خدا اندک است، و سرخوشی و شادی آنها هنگام غذاخوردن، بسیار است. به درستی که اهل دنیا هنگام فراوانی نعمت، شکر نمی کنند و هنگام نزول بلا صبر نمی کنند». رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض می کند: «ای پروردگار من! آیا غیر از این عیب ها، عیب دیگری برای اهل دنیا وجود دارد». خداوند متعال می فرماید: «ای احمد! عیب اهل دنیا بسیار زیاد است؛ در آنها جهل و حماقت وجود دارد؛ آنها نزد خود جز عقلایند، درحالی که در نزد عارفان جز و افراد احمق به شمار می آیند».2
نمرة بالا در این خرده آزمون، از همین اختلالات حکایت می کند که همة آنها از عدم توجه کافی به مبدأ و معاد و شناخت نادرست از جهان هستی و خود محوری ناشی میشود. نمرة پایین در این خرده آزمون، نشان دهندة تواضع، اطمینان و آرامش روحی، صبر و بردباری، و شرح صدر است. البته چون این ویژگی ها تشکیکی، و از حیث شدت و ضعف، دارای مراتب اند، هر فرد، درجه و مرتبه ا ی خاصی از دنیاگرایی دارد. درادامة حدیث شریف معراج، پس از شمارش ویژگی اهل دنیا، به ویژگی گروه مقابل آنها پرداخته می شود. ایشان کسانی که در نمرة دنیاگرایی، پایین ترین نمره را به دست می آورند و در این حدیث شریف، به آنها اهل آخرت یا آخرت گرا گفته می شود. خداوند دربارة این گروه می فرماید: «ای احمد! اهل خیر و اهل آخرت چهرة تکیده، حیای بسیار و حماقت اندک دارند؛ نفع آنها بسیار و مکر و نیرنگشان اندک است. مردم از دست آنها در آسایش و راحت اند و نفس خودشان ـ از شدت فعالیت و مراقبت ـ در سختی به سر می برد، گفتار آنها سنجیده است و خود را محاسبه و سرزنش می کنند چشم آنها می خوابد، ولی دل آنها بیدار است چشمشان از ترس خدا گریان و دل آنها ذاکر است، هنگامی که مردم از غافلین نوشته شوند، آنها را از ذاکرین می نویسند در آغاز نعمت حمد می کنند و در پایان آن شکر. دعایشان نزد خدا بالا می رود و کلامشان شنیده می شود. هیچ چیز حتی برای یک چشم به هم زدن، آنها را از یاد خدا غافل نمی کند. نمی خواهند زیاد غذا بخورند و زیاد سخن بگویند و زیاد لباس بپوشند. از زمانی که پروردگار خویش را شناخته اند، غذا گوارایشان نیست و از هنگامی که گناهان خویش را شناخته اند، هیچ مصیبتی آنها را به خود مشغول نساخته است. برای خطاهای خود گریه می کنند. نفس خود را به زحمت می افکنند و راحت نمی سازند؛ راحت شدن اهل بهشت در مرگ است.3
2. گرایش های اجتماعی دنیاگرایانه ـ پرسش ها (11-24)
به این دلیل که دنیاگرایان به ظواهر و زرق وبرق دنیا محبت استقلالی دارند، این ویژگی آنها در ارتباطات اجتماعی، به صورت خضوع دربرابر متمولین و صاحبان منصب و مقام، فخرفروشی به امکانات مادی، انحصارطلبی، ناسپاسی، عدم گذشت، بدبینی و حرکات نمایشی بروز و ظهور می یابد و نمرة بالا از همین ویژگیها حکایت می کند. در حدیث معراج دربارة گرایش اجتماعی اهل دنیا می خوانیم: «اهل دنیا اگر به کسی بدی کند، از او عذرخواهی نمی کند و اگر کسی از او عذرخواهی کند، عذر او را نمی پذیرد. کارهای زیاد و خوب مردم در نظر او اندک است. خود را برای کارهایی که انجام نداده، ستایش می کند و ادعای صفات و فضایلی می کند که برای او نیست. دربارة چیز هایی سخن می گوید که به آن منت می گذارد. بدی های مردم را ذکر و خوبی های آنها را پنهان می کند. دربرابر کسی که از او علم آموخته است، تواضع نمی کند».4 حضرت علی علیه السلام در مورد علت و فلسفة کرنش اهل دنیا برای صاحبان دنیا می فرماید: «کسی که دنیا در دیدهاش بزرگ جلوه کند و ارزش و اعتبار دنیا در دلش فراوان گردد، دنیا را بر خدا مقدّم شمارد و جز دنیا به چیز دیگری نپردازد و بنده دنیا گردد»؛5 «هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد، نابینایش میکند و قلبش را بیمار می سازد؛ با چشمی بیمار مینگرد و با گوشی بیمار میشنود. خواهشهای نفس، پردة عقلش را دریده، دوستی دنیا دلش را میرانده است. شیفتة بی اختیار دنیا و بردة آن و بردة کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند. دنیا به هر سو برگردد، او نیز بر میگردد. هرچه هشدارش دهند، از خدا نمیترسد و از هیچ پنددهندهای شنوایی ندارد.6 از این گفتار امام علی علیه السلام به خوبی تملق، کرنش، تواضع و بی اختیاری دنیاگرایان دربرابر صاحبان قدرت و مال و جاه روشن می گردد؛ چون ویژگی دنیاگرا، پرستش دنیا و دنیاداران است؛ آنجا که فردی را مشاهده می کنند که از تنعمات دنیا چیزی در دست ندارند، به او بی رغبت و بی اعتنایند و حتی به دیدة تحقیر به او می نگرند؛ میل به ارتباط با او ندارند و از او کناره می گیرند؛ هرچند که او از افراد متقی و پارسا، و دارای فضایل برجستة معنوی باشد. مبنای تعامل اهل دنیا با مردم در دادوستد، ازدواج، ارتباط، فعالیت سیاسی و اجتماعی، انتخاب رشتة تحصیلی و شغل، براساس محبت دنیا و اصل قرار دادن آن شکل می گیرد. دربرابر، چنان که در حدیث قدسی آمده است: «اهل آخرت؛ مردم در نظرشان مردگان اند (یعنی آنها را نه منشأ عزت خود می دانند که برای دنیا دربرابر آنها تملق بگویند و خود را دربرابر آنها نیازمند فرض کنند، و نه آنها را منشأ ذلت خود می دانند که دربرابر آنها احساس ترس و حقارت داشته باشند و خدا در نظر آنها زندة قیوم و کریم است (او را مؤثر حقیقی در عالم هستی می دانند و بس. تنها منشأ عزت و ذلت را هم او می دانند). در قلب آنها کوچک ترین دل مشغولی به مخلوقین یافت نمی شود (یعنی به تکلیف خود عمل می کنند و مدح و ذم مردم، محاسبات آنها را تحت تأثیر قرار نمی دهد».7
هر کس دربرابر معبود خود، خاضع است؛ پس دنیاگرایان دربرابر دنیا و هر کس که بهره ای از دنیا دارند، خضوع و خشوع دارند و آخرت گرایان مؤمن که شدیدترین محبت آنها برای خداست، در برابر او و کسانی که به او ایمان دارند، متواضع اند.این واقعیت را، هم از کلام علی علیه السلام که دربارة دنیاگرایان بیان شده بود، می توان به دست آورد و هم از این آیة شریفه که می فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرکس از شما، از آیین خود بازگردد، به خدا زیانی نمیرساند؛ خداوند گروهی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند؛ دربرابر مؤمنانْ متواضع و دربرابر کافرانْ سرسخت و نیرومندند. آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هراس ندارند» (مائده:54). نمرة پایین و یا کسب نکردن نمره در این خرده آزمون، نشان دهندة از گذشت، تواضع و خوش بینی فرد است و نیز نشان میدهد که از نظر چنین فردی، غنی و فقیر یک سانند؛ زیرا این گونه افراد، ارزش را در مسائل مادی نمیبیند و در برابر تمام ستمدیدگان و مسلمانان در دورترین نقاط دنیا، احساس مسئولیت میکنند؛ چون رضایت معبود و محبوبشان را در آن می بینند؛ و نیز در انجام تکلیف الهی، موافقت و مخالفت دیگران برایشان اهمّیتی ندارد (و لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ) و هیچ گاه، به دلیل حرف دیگران، هزینه های بیجا نمی کند؛ چرا که دیگران را منشأ اثر نمی دانند.
3. عدم گرایش به عبودیت ـ پرسش ها (25-37)
دنیاگرا، سرگرم به ظواهر دنیاست و این سرگرمی، او را از فکر مبدا و معاد غافل کرده است. همین امر، عبادت را برای او بسیار دشوار می کند. دنیاگرا به صورت نقد معامله می کند و فکرش در قلمرو محسوسات است و وعدة بهشت و نعمت های بهشتی انگیزه ای در او ایجاد نمی کنند؛ چون به آنها اعتقاد ندارد. بنابراین اهل عبادت واقعی نیست. در حدیث شریف معراج، خداوند متعال یکی از ویژگی های اهل دنیا را این گونه معرفی می کند: «هنگام بندگی، کسل و بی حال است و هنگام معصیت و نافرمانی، شجاع و بی باک».8 جهاد مالی برایش بسیار دشوار است؛ زیرا انفاق مال را اتلاف آن میپندارد. ازطرفی شدت علاقة او به دنیا، درحدّ پرستش بالا رفته و چنین کسی نمی تواند از محبوب خود، که آن را منشأ عزت خود می داند، بگذرد. بسیار به زندگی علاقه دارد؛ به گونه ای که برای حفظ زندگی، به هر ذلّتی تن میدهد؛ چون معتقد است که هرچه هست، همین زندگی دنیاست. از قرآن کریم، این طرز برداشت اهل دنیا کاملاً روشن می شود؛ آنجا که می فرماید: «آنها گفتند: چیزی جز این زندگی دنیایی ما نیست و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!» (انعام:29). «مسلّماً غیر از این زندگی دنیای ما، چیزی در کار نیست؛ پیوسته گروهی از ما میمیریم و نسل دیگری جای ما را میگیرد و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد! »(مؤمنون: 37). اهل دنیا با این فکر هرگز اهل جانبازی و ایثار در راه خدا نیست؛ چراکه مرگ را فنا میپندارد. از طرفی به آسانی گناه میکند؛ زیرا از عوامل بازدارنده دربرابر گناه، محروم است ؛ بنابراین، انگیزه برای گناه و معصیت، در او بسیار است، ولی انگیزة چندانی برای عبادت ندارد. کسانی که نمرة پایین در این خرده آزمون میگیرند، در طیف مقابل قرار دارند. در راه خدا از جان و مال و تعلقات دنیوی میگذرند و به هیچ قیمتی معصیت خدا را نمیکنند؛ چون که دنیا را فانی و آخرت را باقی، و خدا را حاضر و ناظر میدانند. این حقیقت را از این کلام وحی نیز می توان به دست آورد: «بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب میکنند و آنها را همچون خدا دوست میدارند. اما آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از عشق مشرکان به معبودهایشان) شدیدتر است (بقره: 165). این عشق شدید باعث می شود که مؤمن آخرت گرا بتواند در راه خدا از تمام اموال خود بگذرد و هستی خود را نثار محبوب کند. آنها با انفاق مال، به دنبال تجارتی هستند که زیانی در آن نخواهد بود. «به یقین کسانی که کتاب خدا را همواره تلاوت میکنند و نماز را به پا داشته و از آنچه به آنها روزی کردهایم، نهان و آشکار انفاق نمودند، تجارتی را امید دارند که هرگز کساد و زیان ندارد» (فاطر:29). برخلاف دنیاگرایان، مؤمنان آخرت گرا درهمه حال، به یاد خدایند. «آن کسانی که خدا را درهمه حال، ایستاده و نشسته و به پهلو تکیه داده، یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین به تفکر و تفحص میپردازند (و میگویند:) پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریدهای، منزهی تو. ما را از عذاب، محفوظ بدار» (آلعمران: 191).
4. تجمل گرایی ـ پرسش ها (38-45)
افراد دنیاگرا عزت، افتخار و هویت خویش را در سایة تأمین مال و ثروت طلب کرده و برای به دست آوردن این عزت و آسایش، به زراندوزی، تجملگرایی تکاثر و تفاخر روی میآورند. حضرت علی علیه السلام پس از بیان ویژگی اهل دنیا می فرماید: «آری، چنین است کسی که دنیا در چشمش بزرگ جلوه نموده و موقعیت آن در قلبش بزرگ قرار گرفته، آن را بر خدای مقدم میدارد. از همه جا میبُرد و به دنیا میپیوندد و سخت بردة آن میشود». سپس به چند نفر از پیامبران بزرگ الهی که دل از بردگی و بندگی دنیا بریده اند، برای الگوگیری، اشاره می کند. حضرت علی علیه السلام ساده زیستی و بی رغبتی به دنیا را از بارزترین ویژگی های پیامبران برمی شمارد. این ویژگی ها درواقع، نقطة مقابل همان پیوستاری است که دنیاگرایان در یک سوی آن قرار دارند. «برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله را اطاعت نمایی تا راهنمایی خوبی برای تو در شناخت بدیها و عیبهای دنیا و رسواییها و زشتیهای آن باشد؛ چه اینکه دنیا از هرسو بر پیامبر صلّی اللّه علیه وآله بازداشته و برای غیر او گسترانده شد. از پستان دنیا شیر نخورد و از زیورهای آن فاصله گرفت. اگر میخواهی، دومی را، موسی علیه السلام و زندگی او را تعریف کنم؛ آنجا که میگوید: «پروردگارا! هرچه به من از نیکی عطا کنی، نیازمندم». به خدا سوگند، موسی علیه السلام جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد، چیز دیگری نخواست؛ زیرا موسی علیه السلام از سبزیجات زمین میخورد؛ تاآنجاکه براثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گیاه از پشت پردة شکم او آشکار بود. و اگر میخواهی، سومی را، حضرت داوود علیه السّلام، صاحب نیهای نوازنده ـ و خوانندة بهشتیان را الگوی خویش سازی که با هنر دستان خود، از لیف خرما زنبیل میبافت و از هم نشینان خود میپرسید: چه کسی از شما این زنبیل را میفروشد؟ و با بهای آن، به خوردن نان جوی قناعت میکرد. و اگر خواهی، از عیسی بن مریم علیه السلام بگویم، که سنگ را بالش خود قرار میداد؛ لباس پشمی خشن به تن میکرد و نان خشک میخورد. نان خورش او گرسنگی، و چراغش در شب ماه و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمین بود. میوه و گل او سبزیجاتی بود که زمین برای چهارپایان میرویاند. زنی نداشت که او را فریفتة خود سازد. فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد. مالی نداشت تا او را سرگرم کند و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید. مرکب سواری او دو پایش، و خدمتگزار وی دستهایش بود».9 حضرت علی علیه السلام ساده زیستی، بی رغبتی و زهد، پرهیز از تجملات و بی تکلفی را از ویژگی های برجستة آن برگزیدگان الهی معرفی می کند و آنها را الگوی بسیار خوبی برای پیروی نیکان بر می شمارد. سپس به برخی از ویژگی های رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و خود آن بزرگوار پرداخته و می فرماید: «پیامبر صلّی اللّه علیه وآله از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشة چشم نگریست. دو پهلویش از تمام مردم فرورفتهتر و شکمش از همه خالیتر بود. دنیا را به او نشان دادند، اما نپذیرفت و چون دانست خدا چیزی را دشمن میدارد، آن را دشمن داشت و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزی را که خدا کوچک شمرده، کوچک و ناچیز دانست. اگر در ما نباشد جز آنکه، آنچه را خدا و پیامبرش دشمن میدارند، دوست بداریم یا آنچه را خدا و پیامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداریم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپیچی از فرمانهای او کافی بود. و همانا پیامبر ـ که درود خدا بر او باد ـ بر روی زمین مینشست و غذا میخورد، و چون برده، ساده مینشست، و با دست خود، کفش خود را وصله میزد، و جامة خود را با دست خود میدوخت، و بر الاغ برهنه مینشست و دیگری را پشت سر خویش سوار میکرد. پردهای بر در خانة او آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود. به یکی از همسرانش فرمود، این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن میافتد، به یاد دنیا و زینتهای آن میافتم. پیامبر صلّی اللّه علیه وآله با دل از دنیا روی گرداند و یادش را از جان خود ریشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبههای دنیا از دیدگانش پنهان ماند و از آن لباس زیبایی تهیّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و امید ماندن در دنیا نداشته باشد؛ پس یاد دنیا را از جان خویش بیرون کرد و دل از دنیا بر کند و چشم از دنیا پوشاند و چنین است کسی که چیزی را دشمن دارد؛ خوش ندارد به آن بنگرد یا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله برای تو نشانههایی است که تو را به زشتیها و عیبهای دنیا راهنمایی کند؛ زیرا پیامبر صلّی اللّه علیه وآله با نزدیکان خود گرسنه به سر میبرد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زینت های دنیا از دیدة او دور ماند. پس تفکر کنندهای باید با عقل خویش به درستی اندیشه کند که آیا خدا، محمد صلّی اللّه علیه وآله را به داشتن این صفت ها اکرام فرمود یا او را خوار کرد؟ اگر بگوید: خوار کرد، دروغ گفته و بهتانی بزرگ زده است و اگر بگوید: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنیا را برای او گستراند و از نزدیکترین مردم به خودش دور نگهداشت. پس پیروی کننده باید از پیامبر صلّی اللّه علیه وآله پیروی کند، و به دنبال او راه رود، و قدم بر جای قدم او بگذارد، وگر نه از هلاکت ایمن نمیباشد، که همانا خداوند، محمد صلّی اللّه علیه وآله را نشانة قیامت، و مژده دهندة بهشت، و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخهای مجلّل نساخت (سنگی بر سنگی نگذاشت) تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذیرفت. به خدا سوگند، آن قدر این پیراهن پشمین را وصله زدم که از پینه کنندة آن شرمسارم. یکی به من گفت: «آیا آن را دور نمیافکنی؟»، گفتم: از من دور شو؛ صبحگاهان، رهروان شب ستایش میشوند».10
افرادی که دنیاگرایی شان کم است و یا اصلاً در این خرده آزمون نمره نمیآورند، به دنیا با یک دید ابزاری مینگرند و همه چیز را برای رفع حاجت و رسیدن به آخرت میخواهند؛ درنتیجه، ساده زندگی میکنند و از تجملگرایی بیزارند و برای گردآوری دنیا، حرص و ولع ندارند.
5. عدم تعبد به احکام ـ پرسش ها (46ـ51)
دنیاگرا تحت تسلط خواهش های نفسانی خویش است؛ همان خواهشهایی که در تعارض با احکام زندگی بخش اسلام است؛ درنتیجه، به دلیل بینش نادرست دربارة جهان هستی، اصالت دادن به زندگی دنیوی (مؤمنون: 37) و خرافه پنداشتن زندگی پس از مرگ، دیوانه و جادوگر خطاب کردن پیامبرخداصلی الله علیه وآله وسلم برای سرپوش گذاشتن به تمام حقایقی که آن حضرت بیان فرموده است (ذاریات: 52)، بسیاری از احکام الهی را با زندگی امروزی ناسازگار میداند؛ به حقانیت آن شک میکند و به مؤمنان که گرایش قوی به اسلام دارند، بدبین است. این تشکیک و انکارها دربارة حقانیت احکام الهی، به دلیل رفع تعارض درونی است؛ بدین معنا که اگر در عین ارضای خواهش های نفسانی، به حقانیت دستورهای الهی، مرگ، و حساب و کتاب پس از آن اعتقاد داشته باشد ، همواره دچار تعارض خواهد بود؛ بنابراین، اصل دنیای پس از مرگ را انکار می کنند تا تعارض آن ها، هرچند در ظاهر، برطرف گردد. ولی آنها که در طیف مقابل قرار دارند، یعنی نمرة کمی از این خرده آزمون میگیرند، به خدا و زندگی پس از مرگ یقین دارند و فانی بودن زندگی دنیا را قطعی میدانند؛ درنتیجه، با جان و دل فرمان های الهی را میپذیرند؛ دربرابر آنها تسلیم اند و هرکس را که به احکام الهی پایبند باشد، تحسین و تمجید می کنند. تسلیم آخرت گرایان در برابر خدا و رسولان او و هر آنچه از سوی او آمده است، در آیة 84 سورة شریف آلعمران، آشکار است.
6. آخرت گریزی ـ پرسش ها (52-60)
نمرة بالا در این خرده آزمون، نشان دهندة از دل بستگی شدید فرد به دنیا، و ترس و وحشت از آخرت و مرگ است. این افراد دنیا را به آخرت ترجیح میدهند. در آیات و روایات به علاقة بسیار شدید دنیا گرایان به دنیا، ترس آنها و تنفر آنها از مرگ، و انکار یا به فراموشی سپردن آخرت، اشاره شده است. خدای متعال دربارة کسانی که دستورهای او را زیر پا گذاشته و نافرمانی می کنند، می فرماید: «اینها همان کسان اند که آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند، ازاین رو، عذاب آنها تخفیف داده نمیشود و کسی آنها را یاری نخواهد کرد» (بقره: 86) و دربارة یهود که برای حفظ منافع مادی و دنیوی به هر جنایتی دست می زنند، می فرماید: «و البته آنها را حریصترین مردم به زندگی (طولانی) خواهی یافت و (بلکه حریصتر) از کسانی که شرک ورزیدند! هریک از آنها دوست دارد که ای کاش هزار سال عمر میکرد؛ و هرگز آن عمر دراز، دورکنندة او از عذاب (جهنم) نیست و خداوند به آنچه میکنند، بیناست» (بقره: 96). در جای دیگر، علت غفلت از آخرت را چنین بیان می کند: «(چنین نیست که قیامت نباشد) بلکه علم آنان به آخرت (بر اثر توجه تام به دنیا) پایان یافته است؛ بلکه (با شنیدن ادلّه باز هم) دربارة آن در شک اند؛ بلکه (به دلیل شقاوت و مهر بر دلهایشان) نسبت به آن کورند» (نمل: 66). دربرابر دنیاگرایان، کسانی قرار دارند که به مرگ و جهان پس از مرگ عشق می ورزند و به بیان علی علیه السلام: «و اگر نبود مرگی که خدا بر آنان مقدّر فرموده، روح آنان حتی به اندازة برهم زدن چشم، در بدنها قرار نمیگرفت؛ از شوق دیدار بهشت و از ترس عذاب جهنّم».11 شاید از همین باب است که علی علیه السلام فرمودند: «سوگند به خدا، انس و علاقة فرزند ابی طالب به مرگ در راه خدا، از علاقة کودک به پستان مادر بیشتر است».12
نمرة پایین در این خرده آزمون، نشان از وارستگی فرد، حل شدن مسئلة مرگ برای او، علاقه به زندگی پس از مرگ، و شیرین بودن دیدار ائمة هدی و پروردگار جهانیان دارد. او برای دیدار خدا و ائمة هدی، آرزوی مرگ میکند. آخرت گرایان، این مرگ را با آرزوی شهادت در راه اسلام طلب می کنند.
الف) روایی محتوای «مسد»
برای تشخیص «روایی محتوا»،13 پرسشنامة دنیاگرایی با ارائة مستندات روایی و قرآنی هر پرسش، به ده تن از کارشناسان اسلامی عرضه کردیم و مناسبت و ارتباط هر پرسش آزمون با دنیاگرایی پرسیده شد که همگی، پرسشنامة دنیاگرایی را مناسب و مرتبط با دنیاگرایی دانستند. برخی از کارشناسان، پس از تأیید روایی محتوا، نظرات تکمیلی نیز ارائه کرده بودند که در بازبینی آزمون، نظرات آنها اعمال شد.
ب) روایی سازهای«مسد»
جدول 1: هم بستگی بین خرده آزمون های دنیاگرایی با یکدیگر و با دنیاگرایی
عوامل دنیاگرایی |
ویژگی های روانی |
گرایش های اجتماعی |
عدم گرایش به عبودیت |
تجملگرایی |
عدم تعبد به احکام |
آخرت گریزی |
دنیاگرایی |
ویژگی های روانی |
1 |
||||||
گرایش های اجتماعی |
515/0 |
1 |
|||||
عدم گرایش به عبودیت |
369/0 |
563/0 |
1 |
||||
تجمل گرایی |
494/0 |
666/0 |
538/0 |
1 |
|||
عدم تعبد به احکام |
397/0 |
621/0 |
629/0 |
585/0 |
1 |
||
آخرت گریزی |
392/0 |
629/0 |
579/0 |
595/0 |
615/0 |
1 |
|
دنیاگرایی |
630/0 |
839/0 |
777/0 |
829/0 |
811/0 |
814/0 |
1 |
همان گونه که از جدول 1- به ست میآید، بین تک تک مؤلفههای دنیاگرایی با یکدیگر ، هم بستگی بسیار بالایی وجود دارد که در تمام موارد 276 = N و0001/0 = P است. هم بستگی بین مؤلفههای دنیاگرایی، از 369/0=r تا 839/0=r متغیر است.
ج) اعتبار«مسد»
1. روش آلفای کرونباخ
در مرحلة اول، «مسد» را بین 107 نفر از طلاب و دانشجویان با نسبت مساوی توزیع کردیم که اعتبار این آزمون، از راه محاسبة آلفای کرونباخ، 8921/0 به دست آمد؛ این نتیجه، نشان دهندة اعتبار قابل قبول پرسشنامة دنیاگرایی است.
2. دوباره سنجی«مسد»
برای محاسبة اعتبار آزمون دنیاگرایی از راه دوباره سنجی، ابتدا 107 تن از داشجویان و طلاب علوم دینی را به تعداد مساوی گزینش کرده، از آنها خواستیم که پرسشنامة دنیاگرایی را پر کنند. پس از گذشت یک ماه، دوباره پرسش نامه توسط این گروه تکمیل شد. ضریب هم بستگی نتایج به دست آمده از این دو نوبت اجرای پرسش نامه که از طریق هم بستگی پیرسون محاسبه شد، (998/0=r)به دست آمد که درسطح 0001/0=p معنادار است. برای بررسی نتایج و مقایسة میانگین دو بار اجرای مختلف پرسشنامه، از آزمون t استفاده شد. آزمون t تفاوت معناداری را بین میانگین دو نوبت آزمون نشان نداد. نتایج آزمون t، در جدول 2 دیده می شود.
جدول:2آزمون t وابسته جهت بررسی اعتبار پرسشنامة دنیاگرایی از راه دوباره سنجی
شاخص ها آزمون |
تعداد افراد |
میانگین |
انحراف معیار |
درجة آزادی |
ارزش tبه دست آمده |
p |
آزمون نوبت اول |
107 |
8505/142 |
4161/25 |
106 |
183/35 |
998/0 |
آزمون نوبت دوم |
107 |
1869/149 |
8826/25 |
106 |
3. اعتبار «مسد» با روش تنصیفی
ازآنجا که دنیاگرایی یک خصیصة برگرفته از فرهنگ اسلامی است و در فرهنگ اسلامی، کمتر این ویژگیها به صورت آزمون درآمده و کمّی شده است، بنابراین، آزمون معادل برای دنیاگرایی وجود ندارد؛ درنتیجه، از روش تنصیفی که تقریباَ همین عمل را انجام میدهد استفاده شد.
جدول 3: آزمون t وابسته جهت بررسی اعتبار تنصیفی پرسشنامة دنیاگرایی
شاخص ها آزمون |
تعداد افراد |
میانگین |
انحراف معیار |
درجة آزادی |
ضریب همبستگی |
ارزش t به دست آمده |
P |
نیمة اول آزمون |
276 |
86/12 |
77/0 |
275 |
955/0 |
17/30 |
0001/0 |
نیمة دوم آزمون |
276 |
94/13 |
83/0 |
قابلیت اتکای آزمونها از طریق محاسبة ضریب هم بستگی به دست میآید. ضریب هم بستگی بین صفر و 1± در تغییر است. ضریب 1+ معرف هم بستگی کامل و مستقیم است.14 همان گونه که دیده میشود، ضریب هم بستگی در جدول 3 مساوی با 955/0 است که بسیار به 1 نزدیک است؛ یعنی هم بستگی کامل و مستقیم بین دو خرده آزمون دنیاگرایی برقرار است. ازسویی، تفاوت چندانی بین دو میانگین خرده آزمون ها به چشم نمی خورد؛ درنتیجه، آزمون دنیاگرایی از دقت بالایی برخوردار است.
د) مقایسة سطح دنیاگرایی در طلاب علوم دینی و دانشجویان رشته های مختلف علوم انسانی
قطعاً سطح دنیاگرایی در آحاد و اقشار مختلف مردم یک سان نیست. پرسشنامة دنیاگرایی اگر نتواند تمایز و تفکیک ایجاد کند، انتظاری که از آن می رود را برآورده نکرده و کارآمد نبوده، نیاز به بازنگری دارد. برای تشخیص قدرت تمییز این مقیاس، آن را در بین دو قشر حوزو ی و دانشگاهی، و دو جنس مذکر و مؤنث، و دو گروه مجرد و متأهل، با وضعیت اقتصادی ضعیف، متوسط، خوب و عالی در گروه نمونه ای که جمعاً 276 نفر را تشکیل می دهد، اجرا کردیم که جدول ها و نتایج ذیل، حاصل این کار میدانی است.
جدول 4: میانگین و انحراف استاندارد نتایج دنیاگرایی و محورهای آن، به تفکیک نوع تحصیلات و وضعیت تأهل
نوع تحصیلات |
وضعیت تأهل |
شاخصها |
علائم روانی |
گرایشهای اجتماعی دنیاگرایانه |
عدم گرایش به عبودیت |
تجملگرایی |
عدم تعبد به احکام الهی |
آخرت گریزی |
دنیاگرایی |
حوزوی |
متأهل 8/31 درصد |
میانگین تعداد انحراف استاندارد |
6477/13 88 5814/4 |
9886/8 88 2951/4 |
1250/10 88 3602/5 |
6705/12 88 1490/6 |
6364/2 88 9911/2 |
4432/7 88 3015/4 |
4659/55 88 7883/17 |
مجرد 9/11 درصد |
میانگین تعداد انحراف استاندارد |
9697/13 33 4857/5 |
1515/9 33 5216/4 |
6061/9 33 8966/3 |
5455/13 33 6130/5 |
8182/2 33 1270/3 |
1515/6 33 8820/3 |
8485/55 33 9788/18 |
|
دانشگاهی |
متأهل 9/7 درصد |
میانگین تعداد انحراف استاندارد |
1818/16 22 3241/5 |
2727/12 22 1144/6 |
9091/18 22 1144/6 |
9091/18 22 8674/7 |
3182/8 22 7684/5 |
2727/11 22 8406/5 |
9091/77 22 2248/29 |
مجرد 1/48 درصد |
میانگین تعداد انحراف استاندارد |
9023/16 133 1520/5 |
0602/15 133 7575/7 |
3835/15 133 2432/8 |
2105/20 133 8258/7 |
8648/10 133 6227/6 |
8346/12 133 4245/8 |
0602/91 133 2997/34 |
|
مجموع |
متأهل 8/39 درصد |
میانگین تعداد انحراف استاندارد |
1545/14 110 8219 |
6455/9 110 1680/5 |
4273/10 110 5230/5 |
9182/13 110 9561/6 |
7727/3 110 3318/4 |
2091/8 110 8691/4 |
9545/59 110 3251/22 |
مجرد 2/60 درصد |
میانگین تعداد انحراف استاندارد |
3193/16 166 3338/5 |
8855/13 166 5962/7 |
2349/14 166 9154/7 |
8855/18 166 8882/7 |
2651/9 166 8818/6 |
5060/11 166 1766/8 |
0602/84 166 7808/34 |
در جدول بالا دادههای مربوط به میانگین و انحراف استاندارد برای دنیاگرایی و هریک از خرده مقیاسهای آن، به تفکیک نوع تحصیلات و وضعیت تأهل، آمده است و نشان میدهد که تعداد حوزویان متأهل 88 نفر و تعداد حوزویان مجرد 33 نفر، یعنی به ترتیب، 8/31 درصد و 9/11 درصد از کل نمونه را تشکیل میدهد.
تعداد دانشگاهیان متأهل 22 نفر، یعنی 9/7 درصد و تعداد دانشگاهیان مجرد 133 نفر، یعنی 1/48 درصد از کل نمونه است. در مجموع، تعداد افراد متأهل،
ـ صرف نظر از اینکه حوزوی باشند یا دانشگاهی ـ 110 نفر، یعنی 8/39 درصد از نمونه و تعداد افراد مجرد 166 نفر، یعنی 2/60 درصد از کل نمونه را تشکیل میدهد.
میانگین دنیاگرایی در افراد حوزوی متأهل 46/55 با انحراف استاندارد 78/17 و در حوزویان مجرد 84/55 با انحراف استاندارد 97/18 است و در دانشگاهیان متأهل با تعداد 22 نفر، میانگین دنیاگرایی 90/77 با انحراف استاندارد 22/29 و در دانشگاهیان مجرد با میانگین 06/91 با انحراف استاندارد 29/34 است. میانگین دنیاگرایی در افراد متأهل ـ صرف نظر از اینکه حوزوی باشند یا دانشگاهی
ـ 95/59 با انحراف استاندارد 32/22 و در افراد مجرد ـ اعم از اینکه حوزوی یا دانشگاهی باشند ـ 06/84 با انحراف استاندارد 78/34 است. در تک تک عوامل دنیاگرایی، همین تفاوتها دیده می شود.
جدول5: نتایج آزمون معناداری ضریب هم بستگی دنیاگرایی با مشخصات فرعی.
متغیر مستقل |
متغیرهای تعدیل کنندة شاخصها |
جنسیت |
نوع تحصیلات |
وضعیت تأهل |
وضعیت اقتصادی |
دنیاگرایی |
R همبستگی پیرسن |
018/0- |
513/0 |
363/0 |
064/0 |
P سطح معناداری |
766/0 |
0001/0 |
0001/0 |
288/0 |
چنان که از جدول استفاده میشود، رابطة دنیاگرایی با جنسیت و نیز وضعیت اقتصادی، معنادار نیست. بین دنیاگرایی و نوع تحصیلات (حوزوی، دانشگاهی) رابطة نسبتاً قوی (513/=r) و بین دنیاگرایی و وضعیت تأهل رابطة 363/=r وجود دارد؛ به این معنا که هرچه از حوزه به سوی دانشگاه و از تأهل به سوی تجرد برویم، دنیاگرایی بیشتر میشود. در نتیجه، دنیاگرایی در حوزویان نسبت به دانشگاهیان و در متأهلها نسبت به مجردها کمتر است. ازآنجا که پژوهشگر درصدد بررسی تأثیر وضعیت تأهل و تجرد بر سطح دنیاگرایی است، این بخش از پژوهش، نقش عِلّی مقایسهای به خود گرفته است؛ زیرا، پژوهشگر امکان تصادفی ساختن را نداشته است؛ به همین دلیل، در اینجا به مقایسة میانگینها پرداختهاست.
هدف پژوهشگر پاسخ به این دو پرسش است که «آیا بین افراد متأهل و مجرد از لحاظ سطح دنیاگرایی، تفاوت معناداری وجود دارد؟» و نیز «آیا بین دانشجویان و حوزویان از لحاظ دنیاگرایی، تفاوت معناداری هست؟» درنتیجه، با توجه به واریانسهای دو گروه، به کمک آزمون لوین15 نخست یک سانی واریانسها آزمون شده، سپس با توجه به رابطة t و درجة آزادی مربوطه و سطح معناداری (0001/0=p)، دربارة معنادار بودن آنها قضاوت شده است: در صورتی که تفاوت میانگینها معنادار باشد، فرضیة پژوهش اثبات میشود. دادههای توصیفی در جدول6 آمده است.
جدول 6: مقایسة میانگین و انحراف استاندارد نمرات افراد دانشگاهی و حوزوی، و سطح معناداری آنها در متغیر دنیاگرایی
دادههای توصیفی نوع تحصیلات |
تعداد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
خطای انحراف از میانگین |
t |
درجة آزادی |
معناداری |
دانشگاهی |
155 |
19/89 |
85/33 |
71/2 |
58/10 |
84/244 |
0001/0 |
حوزوی |
121 |
57/55 |
04/18 |
64/1 |
نگاهی به جدول 6 نشان میدهد که میانگین دنیاگرایی در افراد دانشگاهی، بیش از افراد حوزوی است.
این جدول نشان داد که مقدار 588/10 = t در سطح خطای کمتر از 0001/0، معنادار است؛ یعنی میزان دنیاگرایی دانشجویان، بیش از حوزویان است.
جدول 7: مقایسة میانگین و انحراف استاندارد نمرات افراد مجرد و متأهل، و سطح معناداری آنها در متغیر دنیاگرایی
دادههای توصیفی وضعیت تأهل |
تعداد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
خطای انحراف از میانگین |
t |
درجة آزادی |
معناداری |
مجرد |
166 |
06/84 |
78/34 |
69/3 |
012/7 |
76/273 |
001/0 |
متأهل |
110 |
95/59 |
32/22 |
12/2 |
جدول 7 نشان میدهد که میانگین دنیاگرایی در مجردها، بیش از متأهلها است و آزمون لوین حکایت از آن دارد که تفاوت بین واریانسها (995/27 = F) در سطح کمتر از 01/0 معنادار است؛ بنابراین، با فرض عدم تساوی واریانسها از آزمون t استفاده شد و نتایج در جدول منعکس گردید. جدول به ما میگوید: مقدار 012/7 = t در سطح خطای کمتر از 01/0 معنادار است؛ یعنی میزان دنیاگرایی در افراد مجرد، بیش از افراد متأهل است.
بحث و نتیجه گیری
پرسش نامة سنجش دنیاگرایی با روایی و اعتبار بسیار خوب، ثابت کرد که می توان برای مفاهیم دینی، مقیاس و پرسش نامه تهیه کرد. پرسشنامة دنیاگرایی می تواند در پژوهش های روان شناختی استفاده شده و رابطة آن با دیگر متغیرهای روانی بررسی شود. این پژوهش نشان داد که امکان تبیین معارف دینی به روش تجربی قابل فهم برای دانشمندان تجربی وجود دارد. اجرای پرسش نامه در بین طلاب و دانشجویان، و افراد مجرد و متأهل، و بررسی نتایج به دست آمده، ثابت می کند که دنیاگرایی در افراد مجرد، بیش از افراد متأهل و در افراد دانشگاهی بیش از افراد حوزوی است.
چرا دنیاگرایی در دانشجویان، بیش از حوزویان است؟
برای تحلیل این واقعیت میتوان به چند نکته اشاره کرد:
محتوای علومی که در حوزه و دانشگاه تدریس میشوند در دانش پژوهان اثر مخصوص خود را میگذارد؛ چراکه علم، غذای معنوی روح است و غذا میتواند باعث حیات و قوت و قدرت تغذیه کننده شود و ازسویی میتواند باعث مسمومیت و سرانجام هلاکت متغذی گردد. به همین دلیل، خداوند متعال میفرماید: «انسان باید به غذای خود بنگرد »(عبس:24). از امام باقر علیه السلام نقل شده است که در تفسیر این آیه فرمود: «عِلْمُهُ الَّذِی یَأْخُذُهُ عَمَّنْ یَأْخُذُهُ »؛16 «یعنی منظور از طعام در اینجا، علم و دانش است که غذای روح است؛ باید بنگرد که آن را از چه کسی گرفته است. نظیر همین معنا از امام صادق علیه السلام نقل شده است. بدون شک، معنای ظاهر آیه، همان غذاهای جسمانی است که در آیات بعد مشروحاً ذکر شده، ولی غذای روح را نیز از طریق قیاس اولویت میتوان استفاده کرد؛ چراکه انسان، ترکیبی از روح و جسم است و همان گونه که جسم او نیاز به غذای مادی دارد، روح او نیز محتاج به غذای روحانی است و جایی که انسان باید در غذای جسمانیش دقیق شود و سرچشمة آن را که باران حیات بخش است، طبق آیات بعد بشناسد، باید در غذای روحانی خود نیز دقت به خرج دهد که از طریق باران وحی به سرزمین قلب پاک پیامبرصلی الله علیه وآله نازل میگردد و از آنجا در سینههای معصومانعلیهم السلام ذخیره میشود و همچون چشمههای جوشانی در صحیفة قلوب مؤمنین جاری میگردد و انواع میوههای لذت بخش ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی را پرورش میدهد . آری انسان باید درست بنگرد که سرچشمة اصلی علم و دانش او که غذای روحانی اوست، کجاست؛ مبادا از سرچشمة آلودهای تغذیه شود و روح و جان او را بیمار کند یا به هلاکت افکند».17
بنابراین محتوای درس دانش پژوهان، شدیداً بر علایق و گرایش های آنها مؤثر است؛ تا آنجا که رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هر کس به کلام گویندهای گوش فرا دهد، درواقع، او را عبادت کرده است؛ اگر گوینده از خدا بگوید، خدا را عبادت نموده و اگر از شیطان بگوید، شیطان را عبادت کرده است».18 بنابراین، علومی که ریشه در قرآن و سنت پیامبر گران قدر اسلام صلی علیه و آله وسلم و ائمة اطهارعلیهم السلام دارد، در مخاطبان طهارت و نورانیت ایجاد می کند و علومی که از ذهن های آلوده به مسکرات، عقل های اسیر غضب و شهوت، و دل های در بند شرک و کفر برخاسته است، آثار ویرانگر خود را برجای مینهد. بنابراین، ریشة این اختلاف حوزویان و دانشگاهیان را در محتوا و سرشاخههای علوم آنها باید جست.
چرا دنیاگرایی افراد متأهل کمتراز افراد مجرد است؟
1. غریزة شهوت در افرادی که به سن بلوغ میرسند، به بالاترین درجة رشد خود میرسد و آنها را تهییج کرده و کشش بسیار نیرومندی در آنها به امور شهوت انگیز ایجاد می کند. دیده میشود در افراد مجرد، گاهی تمام سرمایة روانی فرد معطوف به این غریزه می گردد؛ به گونه ای که فرد سرمایة دیگری در اختیار ندارد که برای تحصیل، عبادت ، خدمت و ... سرمایه گذاری کند؛ درنتیجه، از فعالیت های روزمره باز می ماند. اگر امکان برآورد این گرایش طبیعی برای فرد فراهم نگردد، به دلیل قدرت بالای شهوت، فرد دچار عدم تعادل روحی می شود و به مصداق آیة زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ (آلعمران: 14) میل شدید به یکی از برجستهترین مظاهر دنیا، یعنی علاقه به جنس مخالف، پیدا میکند. در این حال که افراد مجرد به دلیل نیاز شهوانی، با این فشارهای روانی دست و پنجه نرم می کنند، به تعبیر قرآن کریم، افراد متأهل به واسطة ازدواج تسکین و آرامش یافته اند و این گرایش های شدید را با ازدواج کنترل کرده، خاطر خود را تسکین بخشیده و به آرامش رسیده اند. «و از آیات الهی برای شما این است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته، با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود».(روم: 21)
«این آرامش از اینجا ناشی میشود که آن دو جنس، مکمل یکدیگرند و مایة شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگر میباشند. به طوری که هر یک بدون دیگری ناقص است و طبیعی است که میان یک موجود و مکمل وجود او، چنین جاذبة نیرومندی وجود داشته باشد و از اینجا میتوان نتیجه گرفت کسانی که به این سنت الهی پشت پا میزنند، وجود ناقص دارند. به هرحال، این آرامش و سکونت، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی، و هم از جنبة فردی و هم اجتماعی است. عدم تعادل روحی و ناآرامیهای روانی که افراد مجرد با آن دست به گریبان اند کم و بیش بر همه روشن است».19 پس به وسیلة ازدواج، سرمایة روانی که معطوف به ارضای غریزة شهوت بود، با ارضای صحیح آن، آزاد میشود و فرد به آرامش میرسد. با ازدواج، یکی از پرجاذبهترین استوانههای دنیاگرایی، در نظر انسان کمرنگ میشود.
2. ازدواج باعث میشود که فرد، احساس مسئولیت بیشتری کند؛ خود را درخصوص تربیت و تأمین معاش خانواده مسئول بداند و در تنگناهای مختلفی که در فراز و نشیب زندگی با آن رو به رو می شود، بیشتر به ضعف خود و قدرت خدا توجه پیدا کند و از راه آزمایش و خطا برایش ثابت میشود که خالق و رازق، تنها خداست و کمتر مادیات را منشأ اثر مستقل مییابد؛ درنتیجه، دنیاگرایی افراد متأهل، کمتر و سلامت روانی آنها بهتر خواهد شد.
چرا بین دنیاگرایی و جنسیت رابطهای یافت نشد؟
پژوهشگر از ابتدای امر بر این باور بوده است که دنیاگرایی در زنان بیش از مردان است و این واقعیت را با نظری به جهان خارج میتوان استنباط کرد؛ چراکه بالاترین بازار مصرف لباس و پوشاک و وسایل لوکس، اختصاص به زنان دارد و توجه ایشان به پوشش، مد لباس، مد وسایل منزل و... بیش از مردان است. علت این امر میتواند غلبة عواطف و احساسات بر عقل و دوراندیشی در زنان باشد. در نظام احسن، زن به دلیل وظیفة خطیر تربیت فرزند و شوهرداری نیازش به عواطف و احساسات، بسیار بیشتر از نیاز او به عقل و دوراندیشی است و لازمة این غلبة احساسات، توجه بیش از حد به ظواهر فریبندة دنیاست. درک همین واقعیّت توسط افراد فرصت طلب است که زمینه را برای سوءاستفادة آنان از این ویژگی زنها فراهم می کند؛ درنتیجه، با آوردن اجناس متنوع مصرفی و لوکس، آنها را به خرید بیشتر دعوت میکنند. مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به همین واقعیت اشاره میکنند؛ آنجا که در اوصاف زنان، میفرمایند: «همت و اهتمام زنان بر زینت زندگی دنیا و فساد در آنهاست».20 البته توجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که این سخن گهربار، حکم غالبی برای زنان را بیان میکند؛ وگرنه زنانی هستند که با تربیت در دامن فرهنگ اسلام به بالاترین فضایل دست یافتهاند؛ تاجایی که امام علیه السلام فرمودند: «یک زن صالح از هزار مرد غیرصالح بهتر است».21
اما اینکه چرا این پروهش میدانی، رابطهای بین جنسیت و دنیاگرایی نشان نداد، میتواند چند دلیل داشته باشد:
1. نمونه، معرِّف جامعه نبوده باشد؛
2. خانمها با دقت کافی به پرسش نامه جواب نداده باشند؛
3. پرسشنامه، نیاز به اصلاح داشته باشد؛
4. با توجه به اینکه زنان گروه نمونه، همگی از قشر تحصیل کرده اند، ثابت نشدن فرضیه، نشانة تأثیر محتوای آموزشی و اثرپذیری خانم ها از تحصیلات باشد؛ یعنی فرضیه در شرایط معمولی ثابت است، ولی در اینجا متغیر دیگری وارد میدان شده است و نخست باید اثر آن را کنترل کرد.
در اینجا یک نمونه پرسش نامة دنیاگرایی ارائه می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
لطفاً این جمله ها را با دقت بخوانید و هر پاسخی را که با وضعیت شما تطبیق می کند، علامت بزنید. خواهشمند است برای پاسخ دادن به هر پرسش، زیاد متوقف نشوید و نخستین پاسخی که به ذهنتان آمد و آن را با حال خود مناسب دیدید، علامت بزنید. پیشاپیش از همکاری شما در این پژوهش علمی. متشکرم.
میزان تحصیلات (سال چندم): رشتة تحصیلی: سن: متاهل: # مجرد: # شهرستان محل سکونت : وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده(شغل و درآمد): ضعیف # متوسط# خوب# عالی # |
مخالفم |
تا حدودی مخالفم |
مطمئن نیستم |
تا حدودی موافقم |
موافقم |
1. معمولاً از وضعیت خود راضی و خشنود نیستم. |
|||||
2. در مصائب و مشکلات بسیار صبور هستم. |
|||||
3. اگر پولی از من گم شود، مدت ها فکرم مشغول بوده و ناراحتم. |
|||||
4. من هیچ عیب و نقصی در خود نمی بینم . |
|||||
5. به ندرت به خاطر مسائل مادی عصبانی و خشمگین می شوم. |
|||||
6. در زندگی همواره دغدغه هایی دارم که مرا به شدت نگران می کند. |
|||||
7. دارای ضریب هوشی بسیار بالایی هستم و خیلی زود از مسائل سر در می آورم. |
|||||
8. به هر دری که می زنم، به خواسته ها و آرزوهای خود نمی رسم. |
|||||
9. دوست دارم موفقیت های خود را برای دیگران تعریف کنم. |
|||||
10. بسیار کم صحبت می کنم. |
|||||
11. در مجموعه ای که در آن قرار دارم، احساس می کنم هیچ کس توانایی های مرا ندارد. |
|||||
12. احترام اساتید و آموزگارانم را بر خود لازم می دانم و پیش پای آنها بلند می شوم. |
|||||
13. اگر کسی حقی از من ضایع کند، هیچ گاه از دلم خارج نمی شود؛ هرچند او عذرخواهی کند. |
|||||
14. به نظر من، دیگران چنان کمالی ندارند تا من به خاطر آن، آنان را تحسین کنم. |
|||||
15. مشکل مردم عراق و فلسطین به خود آنها مربوط می شود؛ ما نباید خود را به خاطر آنان به زحمت بیافکنیم. |
|||||
16. اگر حق کسی را ضایع کنم، درصدد جبران برآمده و به راحتی از او عذرخواهی می کنم. |
|||||
17. معمولاً در بین خویشاوندان به آنها که ثروت بیشتری دارند، علاقه ام زیادتر است. |
|||||
18. معمولاً درصددم خوبی های مردم را بیان کنم و بدی های آنان را بپوشانم. |
|||||
19. از کمک کردن به دیگران لذت می برم. |
|||||
20. همیشه بدی های مردم بیش از خوبی های آنان در نظرم جلوه می کند. |
|||||
21. از این که با پوششی ساده، در مجلس باشکوه ثروتمندان وارد شوم، احساس حقارت می کنم. |
|||||
22. میل ندارم با افراد فقیر ارتباط برقرار کنم و آنها را در شأن خودم نمی دانم. |
|||||
23. از تعریف و تمجید دیگران نسبت به خود، احساس خشنودی می کنم. |
|||||
24. در عروسی و عزا به خاطر حرف دیگران هزینه های گزافی را متحمل می شوم. |
|||||
25. با نشاط نماز می خوانم. |
|||||
26. به ندرت، تنها به خاطر ترس از خدا مجلس گناهی را ترک کرده ام. |
|||||
27. اگر نمازم قضا شود، اصلاً ناراحت نمی شوم. |
|||||
28. به ندرت نماز هایم (مخصوصا نماز صبح) قضا می شود. |
|||||
29. در حال آسایش، از شکر خدا غافل نمی شوم. |
|||||
30. انگیزة چندانی برای ادای نماز و روزة مستحبی ندارم. |
|||||
31. نگاه به نامحرم برایم به صورت امری عادی درآمده و خود را به خاطر آن سرزنش نمی کنم. |
|||||
32. خیلی برایم سخت است که قسمتی از دارایی خود را به اسم خمس یا صدقه، به دیگری بدهم. |
|||||
33. وقتی پای وظیفة شرعی در میان باشد، مخالفت دیگران برایم پشیزی ارزش ندارد. |
|||||
34. تعطیل کار و صرف هزینة بسیار به خاطر انجام حج، برایم قابل هضم نیست . |
|||||
35. معمولاً بسیار می خندم و برنامه های فکاهی و سرگرمی را بسیار می پسندم . |
|||||
36. هنگام صرف غذا، خیلی بیش از حد نیاز می خورم. |
|||||
37. بسیار می خوابم و احساس می کنم نیازم به خواب برطرف نمی شود. |
|||||
38. دوست دارم ماشین مدل با لای گران قیمت داشته باشم . |
|||||
39. برای آسایش خاطر سعی می کنم همیشه مبلغ قابل توجهی پس انداز داشته باشم. |
|||||
40. دوست دارم منزلی وسیع، مجلل و با تزیینات عالی داشته باشم . |
|||||
41. برای من کسب درآمد مهم است؛ مهم نیست از چه راهی باشد. |
|||||
42. هنگام غذا بسیار نشاط دارم . |
|||||
43. با پول می شود هر مشکلی را حل کرد و از دیگران بی نیاز شد. |
|||||
44. به تجملات و پوشش ظاهری بسیار حساسم و اگر لباسم از مد بیفتد دیگر آن را نمی پوشم؛ اگرچه نو باشد. |
|||||
45. گاهی برای جلب توجه دیگران، به فکر جراحی پلاستیک می افتم. |
|||||
46. بسیاری از احکام اسلامی با زمان ما سازگار نیست و احتیاج به تغییر و اصلاح دارد. |
|||||
47. حجاب با حد و مرزی که عالمان دینی می گویند، بسیار پرزحمت، دست وپا گیر و غیرقابل اجراست. |
|||||
48. سنگسار، اعدام، شلاق و بریدن دست که حد شرع است،انسانی نیست و با حقوق بشر سازگار نمی باشد. |
|||||
49. ما هم مانند جوامع متمدن، به جای اعدام و...، باید با افراد خاطی مثل بیمار برخورد کنیم. |
|||||
50. بانک داری بدون ربا قادر به رقابت با بانک های جهانی نیست و باید تغییر کند. |
|||||
51. تبعیض هایی که بین زن و مرد وجود دارد (از قبیل دیه، ارث و قیمومیت)باید از بین برود . |
|||||
52. افرادی که به جای اضافه کاری و کسب درآمد بیشتر، وقت زیادی را در مساجد و مجالس مذهبی می گذرانند، نرمال نیستند. |
|||||
53. دنیا چنان جذاب است که می گویم نقد را بچسب؛ حالا کو تا آخرت. |
|||||
54. حرام بودن و یا پایان پذیری، چیزهایی نیست که بشود به خاطر آن از این همه لذات دنیوی بگذریم. |
|||||
55. مرگ یک حادثة سهمناک است و من به ندرت دربارة آن می اندیشم. |
|||||
56. هیچ گاه برای رسیدن به لقای الهی و دیدار ائمة معصومینعلیه السلام آرزوی مرگ نکرده ام. |
|||||
57. دوست دارم صد ها سال زنده بمانم و از لذات دنیا بهره ببرم. |
|||||
58. هیچ گاه اعمال خود را بررسی نکرده ام تا ازکارهای بد احتمالی پشیمان شوم. |
|||||
59. به شدت از مرگ می ترسم و نمی توانم آن را به عنوان یک حقیقت مسلم بپذیرم. |
|||||
60. بعید می دانم وقتی انسان بمیرد و تنها خاک و استخوانی از او باقی بماند، دوباره زنده شود. |
منابع
ـ جوادی آملی،عبدالله، مبادی اخلاق، قم، مرکز نشر اسراء، 1377.
ـ جوادی آملی،عبد الله، انسان در قرآن، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، 1372.
ـ الحرالعاملی، محمدبن الحسن، وسایل الشیعه، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، 1376ـ1389.
ـ دستغیب، سیدعبدالحسین، قلب سلیم، قم، دارالکتاب، 1368.
ـ دشتی، محمد، ترجمة نهجالبلاغه امام علیعلیهالسلام، قم، مشهود، 1379.
ـ طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمة سیدمحمدباقر موسوی همدانی، تهران، کانون انتشارات محمدی، چ سوم، 1363.
ـ ایران نژاد پاریزی، مهدی، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، تهران، مدیران، 1378.
ـ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چ چهارم، 1378.
ـ کلینی،محمدابن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسوه، 1372.
مصباح، محمدتقی، راهیان کوی دوست، قم، مؤسسةآموزشی پژوهشی امام خمینی قدس سره، 1374.
ـ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه. ج26، 1366.
ـ دشتی محمد، ترجمهنهجالبلاغهامامعلیعلیهالسلام(دشتی)، قم، موسسه انتشارات مشهور، 1379.
ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق.
ـ صبحیصالح، نهجالبلاغه، ناشر، مؤسسةدارالهجره، قم، مصحح، صبحیصالح، ج1.
ـ آلن، مری جی.ـ وندی، ام. ین، مقدمهای بر نظریههای اندازهگیری، مترجم: علی دلاور، تهران، سمت، 1374.
ـ الآمدی التمیمی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، بیروت، الاعلمی، 1407ق.
* کارشناس ارشد روان شناسی بالینی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره.
دریافت: 18/9/88 ـ پذیرش: 19/11/88
** استاد دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف.
1. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، مبادی اخلاق، / عبد الله جوادی آملی، انسان در قرآن / سیدعبدالحسین دستغیب، قلب سلیم، 1368 / محمدتقی مصباح، راهیان کوی دوست / ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه.
2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 23.
3. همان.
4. همان.
5. صبحیصالح، نهجالبلاغه، ص 225. خطبه 160.
6. دشتی، ترجمة نهجالبلاغه، ص 207 خطبه1.9.
7. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 24.
8. همان.
9. نهجالبلاغه، ص 207 خطبه 109
10. همان.
11. نهج البلاغه، ترجمة صبحی صالح، ص 303، خطبه 193.
12. همان، ص 52، خطبه 5
13. Content Validity
14. مهدی ایران نژاد پاریزی، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، ص 120.
15. Levin.
16. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 49.
17. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 26، ص 144.
18. محمدبن حسن حرعاملی، وسایل الشیعه، ج27، ص 128
19. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 26ص 207
20. نهجالبلاغه، ص 214 خطبه 153
21. محمدبن حسن حرعاملی، وسایل الشیعه، ج 20، ص 172.