بررسی نقش دلبستگی به خدا در نشانههای افسردگی، اضطراب و استرس بیماران فشار خون
/ کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه / mahsa.alizadeh997@gmail.comArticle data in English (انگلیسی)
- Agyei, B., Nicolaou, M., Boateng, L., Dijkshoorn, H., Born, B. & Agyemang, C. (2014). Relationship between psychosocial stress and hypertension among Ghanaians in Amsterdam. the Netherlands - the GHAIA study. National Library of Medicine.
- Bowlby, J. (1973). Attachment and loss: Volume II: Separation, anxiety and anger. The Hogarth press and the institute of psycho-analysis, London.
- Braam, A. W., Schaap-Jonker, H., Mooi, B., Ritter, D. D., Beekman, A. T. & Deeg, D. J. (2008). God image and mood in old age: Results from a community-based pilot study in the Netherlands. Mental Health, Religion and Culture, 2, 221-237.
- Bradshaw, M., Ellison, C. G. & Marcum, J. P. (2010). Attachment to God, images of God, and psychological distress in a nationwide sample of Presbyterians. The International journal for the psychology of religion, 2, 130-147.
- Ellison, C. G., Bradshaw, M., Flannelly, K. J. & Galek, K. C. (2014). Prayer, attachment to God, and symptoms of anxiety-related disorders among US adults. Sociology of Religion, 2, 208-233.
- Flannelly, K. J., Galek, K., Ellison, C. G. & Koenig, H. G. (2010). Beliefs about God, psychiatric symptoms, and evolutionary psychiatry. Journal of Religion and Health, 2, 246-261.
- Flannelly, k. j; Galek,k; Ellison, C. G. & Koenig, H. K. (2010). Belifes about God, Psychiatric Symptoms, and Evolutionary Psychiatry. Journal of Religion and Health, 49(2), 246-261.
- Fotouh, A. (1996). Prevalence of hypertension in south-western Saudi Arabia. EMHJ-Eastern Mediterranean Health Journal, 2, 211-218.
- Granquvist, P. Mario Mikulincer, and Phillip R. Shaver (2008). Religion as Attachment: Normative Prossesses and Indiviual Differences. Personaity and Social Psychology Review, 9, 41-01.
- Granqvist, p. & kirkpatrik, l. a. (2013). Religion spirituality and attachment,1, 129-155.
- Hagan Jr, J. E. (2021). Investigating Pre-Competition Related Discrete Emotions and Un-accustomed Religious Coping among Elite Student-athletes. Implications for Reflexive Practice. Religions, 12(3), 1-17.
- Jauncey, T. & Strodl, E. (2018). Love of God, others, and self and their association with satisfaction with life and mental health for Christians. Journal of spirituality in mental health, 3, 239-260.
- Kasper, D. L. & et al (2008). Harrison's principles of internal medicine disorders of cardiovascular system. McGraw-Hill Professional Publishing, 224-249.
- Kendall, P.C. and Hedtke, K. A. (2006). Cognitive-Behavioral Therapy for Anxious Children. Therapist Manual: Workbook Publishing.
- Kirkpatrick, L. A. (1994). The role of attachment in religious belief and behavior. Advances in personal relationships, 1, 239-265.
- Koenig, H. G., Larson, D. B. (2001). Hand book of Religion and Health. New York: Oxford University press.
- Leilan, M. P., Kheiri, Y. & Babapour, J. (2015). Relationship between attachment to God and trust with psychological vulnerability of students with mediating on patience. International Research Journal of Applied and Basic Sciences, 9, 1568-1573.
- Mansour, Z., Said, R., Dbaibo, H., Mrad, P., Torossian, L., Rady, A. & Dufouil, C. (2020). Non-communicable diseases in Lebanon: results from World Health Organization STEPS survey. Public Health, 187, 120-126.
- Noort, A., Braam, A. W., Koolen, J. C. & Beekman, A. T. (2022). Religious delusions in Dutch older adults in treatment for psychosis: a follow-up study. International Psychogeriatrics, 1(13), 51-63.
- Okozi, I. F. (2010). Attachment to God: Its impact on the psychological wellbeing of persons with religious vocation. Unpublished doctoral dissertation: Seton Hall University.
- Waters, F., Allen, P., Aleman, A., Fernyhough, C., Woodward, T. S., Badcock, J. C., & Larøi, F. (2012). Auditory hallucinations in schizophrenia and nonschizophrenia populations: a review and integrated model of cognitive mechanisms. Schizophrenia bulletin, 38(4), 683-693.
بررسي نقش دلبستگي به خدا
در نشانههاي افسردگي، اضطراب و استرس بيماران فشار خون
مهسا محمدعليزاده/ کارشناسي ارشد روانشناسي باليني دانشگاه آزاد اسلامي واحد اروميه mahsa.alizadeh997@gmail.com
علي خادمي / استاد گروه روانشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد اروميه dr_ali_khademi@yahoo.com
دريافت: 01/06/1403 - پذيرش: 14/08/1403
چکيده
پژوهش حاضر با هدف بررسي نقش دلبستگي به خدا در نشانههاي افسردگي، اضطراب و استرس بيماران فشار خون انجام گرفته است. اين پژوهش زيردستۀ تحقيقات کمّي است که از نظر هدف بنيادي و از نظر روش گردآوري يک مطالعۀ توصيفي از نوع همبستگي ميباشد. جامعۀ آماري شامل تمام بيماران فشار خون شهرستان خوي در بهار سال 1401 که توسط پزشک متخصص تشخيص اين بيماري را گرفته بودند، ميباشد. حجم نمونه شامل 150 نفر ميباشد که به روش نمونهگيري در دسترس از افرادي که به مطب پزشکان متخصص مراجعه ميکنند و تشخيص اين بيماري را دارند، انتخاب شدند و افراد بهصورت داوطلبانه در اين پژوهش شرکت نمودند. براي گردآوري دادهها، از پرسشنامۀ دلبستگي به خدا رووات و کرک پاتريک و مقياس افسردگي، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. يافتهها نشان داد که بين دلبستگي به خدا با افسردگي، اضطراب و استرس بيماران فشار خون ارتباط معناداري وجود دارد (05/p <0). دلبستگي به خدا با ايجاد اميد و هدفمندي و کاهش تنش باعث ميشود فرد اضطراب و استرس کمتري را تجربه کرده و احتمال ايجاد افسردگي در افراد کمتر گردد.
کليدواژهها: دلبستگي به خدا، افسردگي، اضطراب، استرس، فشار خون.
مقدمه
دستگاه گردش خون از خون، عروق و قلب تشکيل شده است. خون مايعي است که بهوسيلۀ شبکۀ گستردهاي از رگها به تمام سلولهاي بدن ميرود و بدون آن بافتهاي بدن از چند دقيقه تا چند ساعت بيشتر نميتوانند به زندگي خود ادامه دهند و ميميرند؛ زيرا بدن انسان در صورتي ميتواند به فعاليتهاي حياتي خود ادامه دهد که اکسيژن و مواد غذايي پيوسته در دسترس بافتها قرار گيرند. فضولاتي که بر اثر سوختوساز سلولها ايجاد ميگردد و ترکيب شيميايي محيط دروني بافتها را برهم ميزند، بايد دفع گردند. قلب نيز وظيفۀ تنظيم جريان و گردش خون را در بدن به عهده دارد و از اهميت قابلتوجهي برخوردار است. بيماريهاي مربوط به قلب و عروق يک دهم کل جمعيت مرگوميرها را در سراسر جهان به خود اختصاص ميدهند. برخي از مهمترين اين بيماريها افزايش فشار خون، انسداد رگها، کاهش فشار خون، تصلب شرائين، نارسايي قلبي و... است (kasper and etc, 2008).
بيماري فشار خون ازجمله بيماريهاي غير واگيردار است که در جوامع رو به توسعه گسترش چشمگيري دارد، و اين پديده يکي از مسائل سلامت عمومي است که در سراسر جهان، بهويژه کشورهاي توسعهيافته در حال افزايش است (منصور و ديگران، 2020). اين پديده يکي از مشکلات سلامت جامعه است، بهطوريکه در مقياس جهاني از هر ۸ مرگ، يک مرگ بر اثر فشار خون است (اسلامي و ديگران، ۱۳۹۵). فشار خون بالا، بهمثابۀ ساير بيماريهاي حاد با شيوۀ زندگي، فشار رواني و سلامت روان (اضطراب، استرس و افسردگي و ساير اختلالهاي مرتبط با سلامت روان) بيماران رابطۀ نزديکي دارد(کلهرنيا گلکار و ديگران، 1393).استرس فرايندي ميباشد که در آن تقاضاهاي محيطي از ظرفيت سازشي فرد بالاتر رفته و او را دچار تغييرات روانشناختي و بيولوژيکي ايجاد ميکند که ممکن است منجر به بيماري وي شود (Agyei and etc, 2014). بنابراين ميتوان گفت که تمرکز بر استرس و مديريت آن ميتواند با کاهش اضطراب و افزايش کيفيت زندگي تأثير قابلتوجهي بر فشار خون نيز داشته باشد (کلهرنيا گلکار و ديگران، 1393). در کنار استرس، عوامل روانشناختي همچون افسردگي و اضطراب در پژوهشهاي متعددي از عوامل خطرساز پرفشاري خون مطرح شدهاند (آقائي و ديگران، 1392).
اﺧﺘﻼﻻت ﺧﻠﻘﯽ دستهاي از اﺧﺘﻼﻻت ﺑﺎﻟﯿﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ويژگي آﻧﻬﺎ اﯾـﻦ اﺳـﺖ ﮐـﻪ اﺣﺴـﺎس غلبه از ميان رﻓﺘﻪ و ﻓﺮد درد بزرگي ﻣﯽﮐﺸﺪ. در افراد بيماري ﮐﻪ ﺧﻠﻖ ﺑﺎﻻﯾﯽ دارﻧﺪ (ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻧﯿﺎ) اﻓﺰاﯾﺶ اﻋﺘﻤﺎدﺑﻪﻧﻔﺲ، ﮐﺎﻫﺶ ﺧﻮاب، ﭘﺮش اﻓﮑﺎر، ﮔﺸﺎدهﺧﻮﯾﯽ و اﻓﮑﺎر ﺧﻮدﺑـﺰرگﺑﯿﻨﺎﻧـﻪ مشاهده ﻣﯽﺷﻮد. در ﺑﯿﻤﺎراﻧﯽ ﮐﻪ داراي ﺧﻠﻖ اﻓﺴﺮده هستند (ﯾﻌﻨﯽ در اﻓﺴﺮدﮔﯽ)، از دست رفتن علاقه و انرژي، دﺷﻮار ﺷﺪن ﺗﻤﺮﮐﺰ، اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه، از دﺳﺖ دادن اﺷﺘﻬﺎ و فکر و خيال مرگ و خودکشي موجود است (صفري، 1392).
از نظر پزشکي، افسردگي بهمثابۀ يک بيماري خلق و خو يا اختلال کـنش خلـق و خو ميباشد. از ديد باليني نرمال، افسردگي نشانگاني است که تحت تسلط خلق افسرده ميباشد و بر اساس بيان کلامي يا غيرکلامي عواطف اندوهناک، اضطرابي و يا حالتهـاي برانگيختگـي بروز داده ميشود (صفري، 1392).
از نظر محاورهاي لفظ افسردگي براي اشاره به يک حالت احساسي، واکنش به يک اتفاق و طرز رفتار مختص به فرد مورد استفاده قرار ميگيرد. افسردگي آشوبي در رفتار است که با سطوح متفاوت ناراحتي، نااميدي، تنهايي، شک در مورد خود و احساس گناه تشخيص داده ميشود؛ بنابراين بر اساس اين گفتهها بايد احساس افسردگي را از اختلال جدا نمود. همۀ ما بعضي اوقات احساس غم و دلتنگي ميکنيم، اين احساسها قسمتي از احساسات يک انسان طبيعي را تشکيل ميدهد؛ بنابراين در دورههاي زماني کوتاه، فرد را تحت تأثير قرار ميدهند. اما افسردگي تحت عنوان يک اختلال، در مقاطع زماني طولانيتري ادامه مييابد و حالتي ناسازگارانهاي از افسردگي است که اثرات مستمري بر روي عملكرد فرد باقي ميگذارد (مهرانفر، 1396).
يکي از شايعترين اختلالات روانپزشکي، اختلالات اضطرابي هستند؛ چنانکه در ايالات متحدۀ امريکا هر ساله بيش از 23 ميليون نفر به آن مبتلا ميشوند و يک نفر از هر چهار نفر با آن درگير است. اشخاصي که داراي اختلال اضطرابي هستند بهوسيلۀ احساسهاي مزمن و شديد اضطراب درمانده ميشوند. اين حسها به حدي قدرتمند هستند که اشخاص داراي اين اختلالها توانايي انجام فعاليتهاي روزمره خود را ندارند. اضطراب آنها ناپسند ميباشد و سبب ميشود آنها نتوانند از اتفاقات و موقعيتهاي عادي اطراف خود لذت ببرند (Waters and etc, 2012). اختلال اضطراب موجب علائم جسمي و رفتاري ميشود که در ذيل توضيح داده شده است:
الف) نشانههاي جسماني عبارتاند از: تپش قلب، سردرد، عرق کردن، گرگرفتگي، استفراغ و تهوع، لرزش دست، سرگيجه، گزگز و مورمور اندامها، فشار خون زياد، استرس و اسهال؛
ب) علائم رواني رفتاري عبارتاند از: احساس بيقراري، عصبانيت، نگراني از اينکه بقيه متوجه اضطراب او شدهاند، کاهش تمرکز و حافظه، يک نگراني مبهم از اينکه مبادا اتفاق بدي بيفتد (Kendall and Hedtke, 2006).
استرس اصطلاحي مبهم است که براي توصيف وضعيت شيء يا شخصي که منجر به فشار رواني ميشود، احساسات و پاسخهاي جسماني که در فرد به وجود ميآيد و نتايج حاصل از آن بهکار ميرود. حال اين امر ميتواند رفتاري باشد يا شناختي و يا فيزيولوژيکي در حوزۀ روانشناسي سلامت. استرس به حالت چالش يا تهديدي اشاره دارد که روال عادي و تعادل زندگي فرد را مختل ميسازد (محمدي و عالمي، ۱۳۹۴، ص78). همچنين استرس ادراکشده عبارت است از واکنش بدن به تغييري که دربردارندۀ سازگاري با پاسخ جسمي، ذهني يا هيجاني ميباشد. استرس ميتواند بهوسيلۀ هر عامل يا محرک تنشزا، حتي سروکار داشتن با يک بيمار ايجاد شود (شجاعيزند و طيبي، ۱۳۹۶).
يكي از متغيرهاي روانشناختي كه جايگاه ويژهاي در روانشناسي ديني به خود اختصاص داده، دلبستگي به خداوند است. دلبستگي در منابع مختلف تعاريف متعددي دارد. هوکسما، فريدکسون، لافتس و لوتز (2009) دلبستگي را تمايل کودك به نزديک شدن به افراد خاص و احساس امنيت در حضور آنان تعريف کردهاند (بهرامي، 1395). دلبستگي پيوند و گرههاي هيجاني پايدار بين دو فرد است، بهنحويکه يکي از طرفين کوشش ميکند نزديکي يا مجاورت با موضوع دلبستگي را حفظ کرده و بهگونهاي عمل کند تا مطمئن شود که ارتباط ادامه مييابد (خانجاني، 1384، ص19). کودکان در لحظات نگراني و پريشاني و اضطراب به مراقبانشان رجوع ميکنند، که اين امر زمينة مهمي براي تعديل و کنترل کردن شرايط استرسزا و ياد گرفتن مهارتهاي عاطفي و افزايش احساس امنيت محسوب ميشود. امنيت دلبستگي بهوسيلة اطمينان در توانايي مراقبان و ميل بهدست آوردن محافظت و آرامش از آنها و همچنين با توانايي تشخيص بين موقعيتها و شرايطي که نياز به محافظت دارد و توانايي تميز بين رفتارهايي که در دلبستگي بهکار ميرود، با رفتارهاي غيردلبستگي حاصل ميشود (Granqvist & Kirkpatrik, 2013).
نظرية دلبستگي اولين بار توسط بالبي (1973) بهمنظور توصيف و توضيح اينكه چگونه كودك بهطور هيجاني و عاطفي با مراقبش پيوند مييابد مطرح شد. ارتباط با خدا شباهت چشمگيري به دلبستگي با مراقب كودك دارد و در هنگام استرس، سيستم دلبستگي كودك فعال شده و كودك نياز به مراقبت و حمايت والدين خود را حس ميكند (جناآبادي و سابقي، 1393). کرک پاتيريک (1994) مدعي شده که مؤمنان ارتباط متقابل شخصي با يک خداي دانا و نيرومند برقرار ميکنند که اين ارتباطات دلبستگي ناميده ميشود (Okazi, 2010, P4). دلبستگي به خدا و معنويت به اين معناست که فرد در شرايط سخت، خدا را در کنار خود احساس کرده و او را تکيهگاهي براي خود ميداند و نسبتبه او دلبستگي خاصي دارد و اين امر او را در استفاده از روشهاي معنوي در رويارويي با مشکلات ياري ميسارند (جاونسي و ديگران، 2018). دلبستگي به خدا و معنويت به فرد آرامش ميدهد، به زندگي وي معنا ميدهد، افسردگي، اضطراب و استرس وي را بهبود ميدهد و سلامت جسماني را بهبود ميبخشد (Jauncey & etc, 2018).
پژوهشها نشان داده است که دين و مذهب و تعلقات معنوي در سلامت رواني و جسمي تأثير بسزايي دارد (Koenig & Larson, 2001). شريفي ساکي و ديگران در سال 1398 به بررسي رابطة سبکهاي دلبستگي به خدا و افسردگي با ميانجيگري اضطراب مرگ در زنان مبتلا به سرطان پستان پرداختند. يافتهها نشان دادند که سبکهاي دلبستگي به خدا و اضطراب مرگ، توانايي پيشبيني افسردگي در زنان مبتلا به سرطان پستان را دارند.
بيطرفان و ديگران (1396) در پژوهشي به بررسي رابطة سبکهاي دلبستگي به خدا و تابآوري با اضطراب مرگ در سالمندان شهر زنجان در سالهاي 1395ـ1396 پرداختهاند. نتايج نشان داد که بين سبکهاي دلبستگي به خدا و تابآوري با اضطراب مرگ رابطة منفي و معنيداري وجود دارد. اليسون و ديگران (2014) در پژوهشي به بررسي رابطة دعا، دلبستگي به خدا و علائم اختلالات مرتبط با اضطراب در بزرگسالان ايالات متحده پرداختهاند. نتايج هيچ ارتباط معنيداري را بين فراواني دعا و علائم اضطراب نشان نداد. در مقابل، دلبستگي مضطرب به خدا با علائم روانپزشکي همبستگي مثبت دارد؛ درحاليکه دلبستگي ايمن به خدا با اين پيامدها ارتباط معکوس متوسطي دارد؛ همچنين نتايج نشان ميدهد که دعا با علائم اختلالات اضطرابي در ميان افرادي که دلبستگي ايمن به خدا دارند، رابطة معکوس دارد، اما در ميان افرادي که دلبستگي ناايمن يا اجتنابي بيشتري به خدا دارند، با اين پيامدها ارتباط مثبت دارد.
در پژوهش حاضر ميخواهيم به اين سؤال پاسخ دهيم که آيا دلبستگي به خدا در استرس و اضطراب و افسردگي بيماران فشار خون نقش دارد يا خير؟ زيرا همانطور که از پژوهشهاي قبلي مشخص شده است، استرس و اضطراب و افسردگي نقش زيادي در علائم اين بيماري دارد؛ درنتيجه نتايج بهدستآمده ميتواند در کمک به کنترل علائم اين بيماري براي بيماران مؤثر باشد و به افراد سالم کمک کند تا با در نظر گرفتن نتايج اين پژوهش از بروز استرس و اضطراب و افسردگي در خود پيشگيري کنند.
روش پژوهش
پژوهش حاضر زيردستة تحقيقات کمّي است که از نظر هدف بنيادي و از نظر روش گردآوري يک مطالعة توصيفي از نوع همبستگي ميباشد. جامعة آماري اين پژوهش شامل تمام بيماران داراي فشار خون بالا شهرستان خوي در سال 1401 که توسط پزشک متخصص تشخيص اين بيماري را گرفته بودند ميباشد. طبق گفتة معاونت بهداشت شهرستان خوي تعداد اين بيماران 10847 نفر ميباشد. با توجه به اينکه پژوهش مورد نظر از نوع تحقيقات رگرسيوني ميباشد و طبق گفتة گامت (2007) در تحقيقات رگرسيوني حداقل نمونة مورد نياز 110 نفر ميباشد؛ لذا نمونة 150 نفري از بيماران فشار خون شهرستان خوي به روش نمونهگيري در دسترس انتخاب شد و افراد بهصورت داوطلبانه در اين پژوهش شرکت نمودند. پس از تکميل پرسشنامهها و جمعآوري آنها فرايند نمرهگذاري انجام شد و سپس نتايج استخراجشده از اين پرسشنامهها با استفاده از برنامة SPSS و با روش رگرسيون خطي مورد تحليل و بررسي قرار گرفت.
ابزار پژوهش شامل مقياس چندبعدي دلبستگي به خدا رووات و کرک پاتريک، مقياس افسردگي، اضطراب و استرس (dass) بود که هر دوي پرسشنامهها داراي روايي و پايايي ميباشند.
يافتههاي پژوهش
جدول 1: ماتريس همبستگي بين دلبستگي به خدا با افسردگي، اضطراب و استرس
استرس اضطراب افسردگي دلبستگي دوسوگرا دلبستگي اجتنابي دلبستگي ايمن کل دلبستگي به خدا متغيرهاي پژوهش
1 کل دلبستگي به خدا
1 84/0** دلبستگي ايمن
1 59/0-** 80/0-** دلبستگي اجتنابي
1 67/0** 25/0-** 57/0-** دلبستگي دوسوگرا
1 56/0** 65/0** 34/0-** 39/0-** افسردگي
1 73/0** 42/0** 42/0** 009/0- 11/0-** اضطراب
1 68/0** 78/0** 35/0** 45/0** 24/0-** 21/0-** استرس
همانطور که در جدول (1) مشاهده ميشود، ضرايب همبستگي بين دلبستگي به خدا با دلبستگي ايمن (84/0r=)، دلبستگي اجتنابي (80/0r=) و دلبستگي دوسوگرا (57/0-r=) بود. بين کل دلبستگي به خدا و افسردگي (39/0-r=)، کل دلبستگي به خدا و اضطراب (11/0-r=)، کل دلبستگي به خدا و استرس (21/0-r=) همبستگي معناداري وجود داشت؛ همچنين ميان متغيرهاي دلبستگي به خدا، دلبستگي ايمن فقط با متغيرهاي افسردگي (34/0-r=) و استرس (24/0-r=) بود. علاوه بر اين، دلبستگي اجتنابي با متغيرهاي پژوهش افسردگي (65/0r=)، اضطراب (42/0r=) و استرس (45/0r=) همبستگي معناداري داشت؛ همچنين بين دلبستگي دوسوگرا با افسردگي (56/0r=)، اضطراب (42/0r=) و استرس (80/0r=) همبستگي معناداري وجود داشت. کشيدگي و چولگي متغيرهاي پژوهش در محدودة 1 قرار دارند و اين نشانگر توزيع نرمال دادههاست. بهمنظور بررسي هدف اصلي پژوهش از روش تحليل رگرسيون چندگانه استفاده شد. نتايج آزمون رگرسيون در جدول (2) ارائه شده است.
جدول 2: نتايج ضرايب چندگانه و بررسي معناداري پيشبيني افسردگي از طريق متغيرهاي پيشبين بر اساس آزمون آنوا
متغير ملاک منبع تغيير مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات F P R R2 R
تعديل شده
افسردگي رگرسيون 91/9698 4 72/2424 68/54 001/0 77/0 60/0 59/0
باقي مانده 08/6429 145 33/44
کل 000/16128 149
همانطور که در جدول (2) مشاهده ميشود، مدل رگرسيون حاضر با (68/54F=) معنادار است (01/0p<)؛ همچنين مقدار همبستگي چندگانه متغيرهاي پيشبين با متغير ملاک برابر با 77/0 و ضريب تعيين تبديلشده 59/0 بهدست آمد؛ بنابراين دلبستگي به خدا، دلبستگي ايمن، دلبستگي اجتنابي و دوسوگرا قادر به پيشبيني 59/0 از تغييرات متغير افسردگي بود.
جدول 3: نتايج پيشبيني افسردگي در افراد با فشار خون بر اساس متغيرهاي پيشبين
مدل ضرايب غيراستاندارد ضرايب استاندارد
بتا SE بتا t p
مقدار ثابت 52/65- 39/9 97/6- 001/0
دلبستگي به خدا 47/1 20/0 12/1 27/7 001/0
دلبستگي ايمن 39/1- 23/0 68/0- 83/5- 001/0
دلبستگي اجتنابي 99/1 23/0 81/0 43/8 001/0
دلبستگي دوسوگرا 40/1 23/0 48/0 93/5 001/0
با توجه به نتايج جدول (3) متغيرهاي دلبستگي به خدا، دلبستگي اجتنابي و دلبستگي دوسوگرا در تبيين افسردگي نفش دارند؛ همچنين مقدار ثابت با توجه به معنادار بودن آن در سطح 001/0 در معادله رگرسيوني پيشبيني افسردگي بر اساس متغيرهاي پيشبين وارد ميشود.
جدول 4: نتايج ضرايب چندگانه و بررسي معناداري پيشبيني اضطراب از طريق متغيرهاي پيشبين بر اساس آزمون آنوا
متغير ملاک منبع تغيير مجموع مجذورات درجة آزادي ميانگين مجذورات F P R R2 R
تعديلشده
افسردگي رگرسيون 41/6051 4 85/1512 39/23 001/0 62/0 39/0 37/0
باقيمانده 83/9374 145 65/64
کل 24/15426 149
همانطور که در جدول (4) مشاهده ميشود، مدل رگرسيون حاضر با (68/54F=) معنادار است (01/0p<)؛ همچنين مقدار همبستگي چندگانه متغيرهاي پيشبين با متغير ملاک برابر با 62/0 و ضريب تعيين تبديلشده 37/0 بهدست آمد؛ بنابراين دلبستگي به خدا، دلبستگي ايمن، دلبستگي اجتنابي و دوسوگرا قادر به پيشبيني 37/0 از تغييرات متغير اضطراب بود.
جدول 5: نتايج پيشبيني اضطراب در افراد با فشار خون بر اساس متغيرهاي پيشبين
مدل ضرايب غيراستاندارد ضرايب استاندارد
بتا SE بتا t p
مقدار ثابت 87/62- 34/11 54/5- 001/0
دلبستگي به خدا 21/1 24/0 94/0 96/4 001/0
دلبستگي ايمن 48/0- 28/0 24/0- 68/1- 001/0
دلبستگي اجتنابي 87/1 28/0 78/0 57/6 001/0
دلبستگي دوسوگرا 06/1 28/0 37/0 71/3 001/0
با توجه به نتايج جدول (5) متغيرهاي دلبستگي به خدا، دلبستگي اجتنابي و دلبستگي دوسوگرا در تبيين اضطراب نفش دارند؛ همچنين مقدار ثابت با توجه به معنادار بودن آن در سطح 001/0 در معادله رگرسيوني پيشبيني اضطراب بر اساس متغيرهاي پيشبين وارد ميشود.
جدول 6: نتايج ضرايب چندگانه و بررسي معناداري پيشبيني استرس از طريق متغيرهاي پيشبين بر اساس آزمون آنوا
متغير ملاک منبع تغيير مجموع مجذورات درجة آزادي ميانگين مجذورات F P R R2 R
تعديلشده
افسردگي رگرسيون 07/5341 4 26/1335 92/22 001/0 62/0 38/0 37/0
باقيمانده 25/8446 145 25/58
کل 33/13787 149
همانطور که در جدول (6) مشاهده ميشود، مدل رگرسيون حاضر با (92/22F=) معنادار است (01/0p<)؛ همچنين مقدار همبستگي چندگانه متغيرهاي پيشبين با متغير ملاک برابر با 37/0 و ضريب تعيين تبديلشده 37/0 بهدست آمد؛ بنابراين دلبستگي به خدا، دلبستگي ايمن، دلبستگي اجتنابي و دوسوگرا قادر به پيشبيني 37/0 از تغييرات متغير اضطراب بود.
جدول 7: نتايج پيشبيني استرس در افراد با فشار خون بر اساس متغيرهاي پيشبين
مدل ضرايب غيراستاندارد ضرايب استاندارد
بتا SE بتا t p
مقدار ثابت 22/57- 76/10 31/5- 001/0
دلبستگي به خدا 49/1 23/0 22/1 43/6 001/0
دلبستگي ايمن 39/1- 27/0 74/0- 08/5- 001/0
دلبستگي اجتنابي 69/1 27/0 75/0 27/6 001/0
دلبستگي دوسوگرا 97/0 27/0 36/0 59/3 001/0
با توجه به نتايج جدول (7) متغيرهاي دلبستگي به خدا، دلبستگي اجتنابي و دلبستگي دوسوگرا در تبيين استرس نفش دارند؛ همچنين مقدار ثابت با توجه به معنادار بودن آن در سطح 001/0 در معادله رگرسيوني پيشبيني استرس بر اساس متغيرهاي پيشبين وارد ميشود.
نتيجهگيري
نتايج پژوهش حاضر نشان داد که بين دلبستگي به خدا با افسردگي، اضطراب و استرس بيماران فشار خون ارتباط معناداري وجود دارد. بهعبارتديگر، فرض صفر مبنيبر عدم رابطة معنادار بين دلبستگي به خدا با افسردگي، اضطراب و استرس رد شده و فرض خلاف آن مبنيبر رابطة معنيدار بين دلبستگي به خدا با افسردگي، اضطراب و استرس پذيرفته ميشود. نتايج پژوهش حاضر با نتايج پژوهشهاي بيطرفان و ديگران (1396)، شريفي ساکي و ديگران (1398)، برام و ديگران (2008)، براد شاو و ديگران (2010)، اليسون و ديگران (2014)، هاگان (2021) و نورت و ديگران (2022)، همخواني دارد.
دلبستگي پيوند عاطفي است که از طريق برقراري ارتباط واقعي و مداوم شکل ميگيرد. درواقع دلبستگي يک رابطة خاص عاطفي است که نيازمند تعامل مراقبت لذت و آرامش است. بنابراين کيفيت رابطهاي که کودک با مراقبين اوليه خود دارد، به همراهي امنيت و دلبستگي، عواملي خيلي مهمي هستند که با سلامت روان افراد در طول زندگي آنها ارتباط دارند. در سالهاي گذشته پژوهشهايي نشان دادهاند که اين ارتباط بين انسانها و خداوند نيز وجود دارد (Flannelly & etc, 2010). افراد خداوند را بهعنوان پناهگاهي امن ميشناسند و آن را دروني ميکنند، و همين مسئله به آنها در مقابله با مشکلات کمک زيادي ميکند (ليلان و ديگران، 2015). دلبستگي به خدا، زماني از اهميت زيادي برخوردار شد که مشخص گرديد کيفيت اين دلبستگي با سلامت روان افراد ارتباط دارد (فلانلي و ديگران، 2010؛ برادشاو و ديگران، 2018). افرادي که دلبستگي ايمن به خدا دارند در شرايط سخت خدا را در کنار خود ميبيند، به او اتکا ميکنند و اين اتکا آنان را در استفاده از روشهاي معنوي در رويارويي با مشکلات کمک ميکند. افرادي که دلبستگي آنان به خدا ايمن نيست (اجتنابي يا اضطرابي)، در مشکلات و سختيها نميتوانند آرامش خود را حفظ کنند و خدا را تکيهگاهي امن و منبع آرامش بدانند؛ بنابراين ممکن است در سختيها و شرايط ناگوار و طاقتفرسا از روشهاي ناکارآمد و اجتنابي استفاده کنند که چرخة معيوب و نادرستي در زندگي آنان ايجاد ميکند (صفري، 1392).
از ديدگاه پژوهشگر در توجيه يافتههاي فوق ميتوان گفت که بيماران فشارخوني که دلبستگي ايمن به خداوند دارند، در فعاليتهاي معنوي خويش ارتباطي ايمن و مثبت با خداي خود به وجود ميآورند و اين ارتباط مطلوب چون تکيهگاهي براي آنان است و منجر به آرامش و کاهش استرس و اضطراب در افراد ميشود. در مقابل، افراد با دلبستگي اجتنابي و دوسوگرا، اين بيماري را به دليل مجازات خداوند، رفتارهاي که مستحق بودهاند و... ميدانند که ميتواند منجر به افزايش سطح استرس، اضطراب و افسردگي افراد شود. نتايج اين پژوهش با پژوهش برادشاو و ديگران (2010) که در پژوهش خود نشان دادند افراد با تصور مثبت از خدا (تصوير صميمي، بخشنده، محافظتکننده و دوستدارنده از خدا) از سلامت رواني بالايي برخوردارند، همسو است. آنان همچنين اثبات نمودند که نشانههاي بيماريهاي رواني در اين افراد کمتر است؛ برعکس افرادي که خداوند را از خود دور ميدانند و باور دارند که خداوند از آنان فاصله گرفته، سلامت رواني پايينتري دارند و ميزان اضطراب و استرس و همچنين افسردگي در آنان بالاتر است. اين پژوهشگران به اين نتيجه رسيدند که افرادي که تصور مثبت از خدا دارند، در ميزان افسردگي، اضطراب، حساسيت در روابط بينفردي، هراس، وسواس، بياختياري، افکار پارانوئيد، شکايت جسماني و خصومت پايينتر از ديگر افراد هستند. پژوهشها همچنين نشان دادهاند که اعتقاد داشتن به خداي مهربان و دوستدارنده، با اعتمادبهنفس بالا ارتباط دارد (Ellison & etc, 2014). برام و ديگران (2008) در تحقيقي به اين نتيجه رسيدند که احساس نارضايتي از خدا با نااميدي، احساس گناه، احساس افسردگي ارتباط معناداري دارد. در اين پژوهش، تصور منفي از خدا (باور به خداوند تنبيهکننده) با احساس گناه افراد شرکتکننده در پژوهش توأم بوده است. علاوه بر اين آنها نشان دادند که روانرنجورخويي با احساس ترس از خدا، نارضايتي و اضطراب از او همراه است؛ درحاليکه توافقپذيري با تصور ذهني حمايتکننده از خدا توأم ميباشدBraam & etc, 2008)).
- اسلامی، علیرضا و دیگران (1395). اثربخشی درمانشناختی مبتنیبر ذهن آگاهی بر اضطرابی و بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به فشار خون بالا. کنفرانس روانشناسی علوم تربیتی و سبک زندگی با رویکرد بینالمللی.
- آقائی، الهام و دیگران (1392). اثربخشی درمان گروهی مدیریت استرس بر افسردگی و فشارخون بیماران زن مبتلا به فشار خون. روانشناسی سلامت، 2(7)، 57ـ68.
- بهرامی، محسن (1395). رابطۀ بین دلبستگی به والدین، دلبستگی بزرگسال، دلبستگی به خدا، تابآوری و صبر با سلامت روانشناختی دانشجویان: مطالعهای بر اساس مدلیابی معادلات ساختاری. رسالة دکتری. تبریز: دانشگاه تبریز.
- بیطرفان، لیلا و دیگران (1396). رابطۀ سبکهای دلبستگی به خدا و تابآوری با اضطراب مرگ در سالمندان. سالمند، 12(4)، 446ـ457.
- جناآبادی، حسین و سابقی، فرامرز (1393). رابطۀ دلبستگی به خدا با معناداری زندگی والدین کودکان کمتوان ذهنی شهر زاهدان. ماهنامۀ علمی پژوهشی دانشکدۀ بهداشت یزد، 13(2)، 99ـ112.
- خانجانی، زینب (1384). تحول و آسیبشناسی دلبستگی از کودکی تا نوجوانی. تبریز: فروزش.
- شریفی ساکی، شیدا و دیگران (1398). سبکهای دلبستگی به خدا و افسردگی با میانجیگری اضطراب مرگ در زنان مبتلا به سرطان پستان. دین و سلامت، 7(2)، 1ـ11.
- شجاعیزند، نجمه، طیبی، افشین (1396). اثربخشی ذهن آگاهی مبتنیبر کاهش استرس بر استرس ادراکشده در زنان مبتلا به سرطان سینه. کنفرانس ملی پژوهشهای نوین در مدیریت، حقوق، اقتصاد و علوم انسانی.
- صفری، فاطمه (1392). مقایسۀ میزان افسردگی مردان و زنان سالمند وعوامل تأثیرگذار بر آن در محمد شهر کرج. پایاننامۀ کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی. تهران: دانشگاه علامه طباطبائی.
- کلهرنیا گلکار، مریم و دیگران (1393). اثربخشی ترکیب آموزش مدیریت استرس و معنویتدرمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشار خون بالا. روانشناسی بالینی، 6(3)، 1ـ11.
- محمدی، علیرضا و عالمی، سیما (1394). روانشناسی سلامت. تهران: کتابخانۀ فرهنگ.
- مهرانفر، راشین (1396). بررسی تأثیر درمان شناختی ـ رفتاری بر کاهش پرخاشگری و افسردگی زنان یائسه. پایاننامۀ کارشناسی ارشد روانشناسی.
- نولن هوکسما، سوزان، فردریکسون، باربارا ال.، لافتوس، جفری ار. و کریستل، لوتز (1393). زمینۀ روانشناسی اتکینسون و هیلگارد. تهران: ارجمند.



